پرسش وپاسخ

سلام در یک جلسه قرائت قرآن کریم،کسی که آیه سجده واجب را هم میشنود و هم خود میخواند باید 2 مرتبه سجده کند؟ متشکر!

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در يک جلسه قرائت قرآن کريم کسي که آيه سجده واجب را هم مي شنود و هم خودش مي خواند ، بايد دو مرتبه سجده کند .
1 ) به خاطر شنيدن .
2 ) به جهت خواندن . ( 1 )
پي نوشت :
1.توضيح المسائل مراجع ، ج 1 ، ص 615 ، م 1093 .

با سلام می خواستم بپرسم اگر کسی عکس یا صحنه شهوت زا ببیند و از او آب منی یا هر آب دیگر (منی نباشد) از وی خارج شود آیا او نجس است ونماز های که می خواند باطل است؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر کسي عکس يا صحنه شهوت زا ببيند و از او مني خارج گردد، بر او غسل جنابت جهت نماز واجب است . نمازهائي که بدون غسل جنابت خوانده باطل است . بايد در وقت اعاده و در خارج وقت قضا کند .
نشانه هاي خروج مني در مرداني که مريض نيستند، سه تا است :
1 ) با جستن و پرش خارج مي شود.
2 ) همراه بالذت و شهوت خارج مي شود .
3 ) بعد از بيرون آمدن آن، بدن سست شود . اگر رطوبتي خارج شود و شک کند که مني است و هيچ يك از اين سه نشانه يا بعضى را نداشته باشد، حكم منى را ندارد، غسل هم ندارد و لباس و بدن را هم نجس نمي کند و وضو و غسل را هم باطل نمي کند.( 1 )
پس غير مني آب هاي مذي ، وذي ، ودي در صورتى كه مجرا آلوده به بول و منى نباشد، پاك است و وضو و غسل را هم باطل نمى‏كند . ( 2 )
پي‌نوشت‌ ها :
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 221 ، م 346 .
2 . همان ، ص 70، مسئله 73.

شرح دعای یا من ارجوه ماه رجب را بیان فرمائید ...
در مورد دعاي " يا من ارجوه لکل خير..." که هم دعاي ارزشمندي است براي هميشه و هر وقت(1) و هم درصبح و شام ماه رجب و بعد از نماز ها وارد شده (2)، آمده که امام ...

شرح دعای یا من ارجوه ماه رجب را بیان فرمائید و فلسفه حرکت دادن انگشت در پایان دعا و گرفتن محاسن و چانه در دست رات چیست؟

پرسش 1:
شرح دعاي ماه رجب شرح : شرح دعاي «يا من ارجوه »ماه رجب را بيان فرمائيد و فلسفه حرکت دادن انگشت در پايان دعا و گرفتن محاسن و چانه در دست راست چيست؟

پاسخ:
@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1) در کار هاي عبادي ما دنبال فهميدن وجه و علت نيستيم ،زيرا فهميدن وجه و علت آن ها از درک عقل بالاتر است. در عبادت هم خداوند تعبد و سرسپردگي و عمل بدون چون و چرا مي خواهد .
در عبادات بايد توجه کنيم که خودساخته نباشد . از پيامبر يا امام رسيده باشد. در عبادت ها دقيقا سعي داريم به رفتار عبادي معصومين اقتدا کنيم . اگر آنان در عبادت ها به شکل خاصي عمل مي کرده اند، حتما آن شکل خاص محبوب خدا بوده و حکمت دارد حتي اگر حکمت را متوجه نشويم.
در مورد دعاي " يا من ارجوه لکل خير..." که هم دعاي ارزشمندي است براي هميشه و هر وقت(1) و هم درصبح و شام ماه رجب و بعد از نماز ها وارد شده (2)، آمده که امام وقتي دعا را تا "زدني من سعه فضلک يا کريم" خواند، دست خود را بالا برد و فرمود:"يا ذاالجلال و الاکرام يا ذا النعماء و الجود يا ذاالمن و الطول حرم شيبتي علي النار" بعد دست بر محاسن مبارک گذاشت و برنداشت مگر اينکه پشت دست حضرت از اشک خيس شده بود.(3)
در نقل ديگري دارد که حضرت وقتي دعا را تا "زدني من سعه فضلک يا کريم" خواند،محاسن مبارک را با دست چپ گرفت و با سبابه دست راست حالت پناه بردن را انجام داد و قسمت آخر را خواند"مد يده اليسري فقبض علي لحيته و دعا بهذا الدعاء و هم يلوذ بسبابته اليمني"(4)
با توجه به اين نقل و در اقتداي به امام هنگام خواندن قسمت آخر محاسن خود را با دست چپ گرفته ، با تکان دادن انگشت سبابه دست راست حالت تضرع را نشان داده و با زاري و تضرع آن را مي خوانيم.
اين که حکمت اين کار چيست؟ مانند بسياري از اعمال عبادي و دعاهاي ديگر ما نمي دانيم، ولي چون نقل است که معصوم اين کار را انجام مي داده ، ما هم به پيروي از معصوم اين کار را انجام مي دهيم.
پي نوشت ها:
1.بحار الانوار،ج47،ص36.
2.همان،ج95،ص390.
3. همان،ج47،ص36.
4. همان،ج95،ص391.

آیا حدیث یا علی اذا رایت الناس یتقربون الی خالقهم الی بانواع البر تقرب الیه بانواع العقل که نقل می شود در کتاب معراج نامه ابو علی سینا آورده شده است و بین علی (ع) و پیامبر اسلام رد و بدل شده است از احادیث معتبر است و صحت دارد؟ لطفا توضیح دهید

پرسش 1:
رس حديث شرح : آيا حديث «يا علي اذا رايت الناس يتقربون الي خالقهم الي بانواع البر تقرب اليه بانواع العقل» که نقل مي شود در کتاب معراج نامه ابو علي سينا آورده شده است و بين علي (ع) و پيامبر اسلام رد و بدل شده است از احاديث معتبر است و صحت دارد؟
پاسخ:
1)@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نويسنده کتاب موسوعة الإمام علي بن أبي طالب (ع) پس از نقل اين سخن در کتابش در پاورقي مي نويسد :
به عين اين عبارت دست نيافتيم، بلکه عباراتي نزديک به آن هست مانند عبارتي که در حليه الأولياء : ج 1، ص 18 هست " يا علي إذا تقرب الناس إلى خالقهم في أبواب البر فتقرب بأنواع العقل ، تسبقهم بالدرجات والزلفى عند الناس في الدنيا وعند الله في الآخرة "
در مشكاة الأنوار : آمده : " يا علي إذا تقرب العباد إلى خالقهم بالبر فتقرب إليه بالعقل تسبقهم ، إنا معاشر الأنبياء نكلم الناس على قدر عقولهم (1)
بنابر اين جايي براي بررسي اعتبار آن از نظر سند نمي ماند، ولي از نظر محتوا سخن بلند و قابل توجه است.
پي نوشت:
1. موسوعة الإمام علي بن أبي طالب (ع) في الكتاب والسنة والتاريخ، محمد الريشهري ، ج 8 ، پاورقى ص 406 .

در پایان مفاتیح الجنان کلمه عوذات ماثوره نوشته شده به چه معناست؟ لطفا توضیح دهید

پرسش 1:
عوذات ماثوره شرح : در پايان مفاتيح الجنان کلمه عوذات ماثوره نوشته شده به چه معناست؟

پاسخ:
1) @@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
"عوذات"جمع "عوذه و تعويذ" به معني ذکر و دعايي که از شر شريران بدان پناه برده مي شود.
"ماثور" به دعايي گفته مي شود که از معصوم رسيده و به معصوم منسوب باشد. "عوذات ماثوره" يعني دعاها و ذکر هايي که از معصومين رسيده و سفارش کرده اند براي در امان ماندن از شر شريران بدان ها پناه ببريم.

مجموعه دعاهای شیعه در چند مناب جمع آوری شده است لطفا نام ببرید؟ به جز مفاتیح الجنان

پرسش 1:
ام کتاب هاي دعا شرح : مجموعه دعاهاي شيعه در چند كتاب جمع آوري شده است ؟ به جز مفاتيح الجنان

پاسخ:
2@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سخنان امامان در زمينه هاي مختلف از جمله دعاهاي آنان توسط اصحاب در کتاب هايي در زمان خود امامان ثبت مي شد. اين مجموعه هاي حديثي که توسط اصحاب نوشته مي شد، معمولا مختصر بودند تا اين که در دوره غيبت صغري شيخ کليني اولين مجموعه حديثي گسترده را جمع آوري کرد و بعد از آن مجموعه هاي ديگر تنظيم شد .
کافي يک مجموعه حديثي بسيار گسترده بود که احاديث اصول و فروع و غير آن را در باب هاي مختلف جمع آوري کرده بود. بعد از آن مجموعه هاي حديثي تخصصي تر جمع آوري شد که مجموعه هايي مانند تهذيب و استبصار شيخ طوسي در زمينه فقه بود و شيخ طوسي به جمع آوري احاديث مربوط به عبادات مستحبي و دعاها و آداب وارد شده در طول سال هم همت گمارد و تقريبا اولين مجموعه گسترده حديثي در اين زمينه را جمع آوري کرد و تحت عنوان "مصباح المتهجد" به جامعه عرضه کرد.
از آن به بعد عالمان ديگري هم در اين زمينه تلاش کردند و مجموعه هايي مانند اقبال سيد بن طاووس، مصباح کفعمي، عده الداعي ابن فهد حلي ، اعمال السنه ميرزا جواد ملکي تبريزي،مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي در اين زمينه تدوين گرديد.
جمع آوري و ذکر نام کتاب هايي که به جمع آوري دعاها پرداخته اند، تحقيق طولاني مي طلبد . خوشبختانه مقدار زيادي از اين کتاب ها در بازار نشر وجود دارند.

باسمه تعالی سلام من یک سوال برایم مطرح است آنهم اینکه مسئله دید نسبی به مسائل و جهان از دید اسلام و مذهب شیعه چگونه است آیا همه چیز نسبی است ؟ آیا بجز ذات مقدس الله که مطلق است بقیه مسائل و افراد حتی ائمه و انبیا هم نسبی هستند ؟ محبت بفرمائید پاسخ روشنی به این سوال مرحمت بفرمادید . التماس دعا یا علی

پرسش: ديد نسبي به مسائل و جهان از ديد اسلام و مذهب شيعه چگونه است ،آيا همه چيز نسبي است ؟ آيا جز ذات مقدس الله که مطلق است بقيه مسائل و افراد حتي ائمه و انبيا هم نسبي هستند ؟
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نسبي بودن در خصوص امور اعتباري تا حد زيادي قابل فهم است اما در امور خارجي و عيني و به خصوص اشخاص تعبير نسبي بودن چندان روشن نيست ؛ در تفكر ديني امور مطلق و ثابت بسياري وجود دارد كه به هيچ وجه در برابر شرايط و اقتضائات و حوادث و ديگرعلل و عوامل تغييري در ساحت آن ها راه ندارد .
نمونه اين امور عقايد و باورها يي هستند كه همانند امور رياضي و ديگر بديهيات عقلي در تحت هيچ موقعيت و وضعيتي خاصي تغيير نيافته ، همان ثبات و استواري را دارند ؛ حتي در خصوص بسياري از فروع فكري و عقيدتي حتي مباني رفتاري و عملي هم امر به همين نسبت است و اين امر انحصار در ذات خداوند ندارد .
اما اموري هم هستند كه در گيرو دار شرايط و احوالات گوناگون اوضاع متفاوت و متغيري مي يابند . تا حدي وضعيت نسبي به خود مي گيرند كه البته اين امور بسيار كم تر از امور بخش اول محسوب مي گردند . نسبي بودن تنها درحوزه هاي خاصي مطرح است .
مثلا در مصاديق بسياري از اخلاقيات و تكاليف فقهي اقتضائات زمان و مكان دخيل بوده ، در تبيين مصاديق تاثيرگذار است . به اين اعتبار اين تكاليف تاحدي نسبي است ؛ به عنوان مثال در اسلام نسبت به احترام و حفظ شان جايگاه والدين تاكيد بسيار شده ، هر نوع بي حرمتي در خصوص آن ها منع و نهي شده است ، اما اين امر در اوضاع واحوال گوناگون متفاوت است.تفاوت هاي فرهنگي و اجتماعي در جزييات اين مساله و حدود و ثغور آن نقش بسزايي دارد .
فرض كنيد بسياري از امور در كشورما به خصوص در برخي مناطق سنتي تر ،بي حرمتي و توهين به پدر ومادر محسوب مي شود ،مانند آن كه فرزند در ماه يك بار به آن ها سرنزند ، اما در شهرهاي بزرگ و يا كشورهاي ديگر اصولا چنين رفتاري بي حرمتي محسوب نمي شود و توهين تلقي نمي گردد . بر اين اساس تا حدودي اين تكليف نسبي مي شود . نسبت به موقعيت هاي گوناگون شرايط متفاوتي پيدا مي كند .
بسياري از پوشش ها در مناطق اسلامي پوشش شهرت و موجب جلب توجه و حرام محسوب مي گردند اما همين نوع پوشش در يك منطقه غير اسلامي پوشش كامل و جايز محسوب مي گردد ، همين حكم در بحث قمار و آلات آن يا غنا و موسيقي هاي حرام نيز به نوعي مطرح است .
چنان كه مشاهده نموديد غالب اين امور مرتبط با امور فقهي و عملي هستند، نه مباني فكري و عقيدتي مثلا متصور نيست كه در موقعيت و شرايط خاصي اصل امامت بعد از انبيا را يك اصل ضروري بدانيم اما در شرايطي ديگر ،آن را اصلي غير ضروري تلقي كنيم . همين طور است اعتقاد به بداء ، عصمت ، علم مطلق الهي ، اعجاز قرآن و... .
در هر حال نسبيت به معنايي كه امروزه به شدت براي متزلزل نشان دادن مباني فكري و عملي اديان ترويج مي شود، در حريم دين اسلام راه ندارد و قابل قبول نيست .نمي توان گفت همه چيز حتي ائمه هم نسبي هستند، بلكه همه امور حقيقي و واقعي در عالم اموري ثابت و نامتغيرند.تنها ملاك اعتباري و عملي در برخي شرايط تغيير يافته و عنوان ديگري غير از عنوان قبل پيدا مي كنند .

هر موجودی که تصور کنیم یا نیاز به علت دارد و یا نیاز به علت ندارد. آن را که نیاز به علت ندارد را علت العلل بنامیم، وجود حداقل یک خدا اثبات می شود. اما این که بتوانیم بگوییم فقط و فقط یک خدا وجود دارد. چند راه داریم. یکی از این راه ها این است که بگوییم علت العلل باید بی نیاز و نامحدود باشد. بی نیاز بودن و بی نقص بودن علت العلل چگونه اثبات می شود؟ چرا علت همه چیز باید بی نقص باشد و چه اشکالی ایجاد می شود اگر دارای نقص باشد و همچنین علت تمامی موجودات باشد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نقص مساوي با فقدان است. چيزي را ندارد ؛ پس ناقص است. نقص هميشه در نسبت با يك كمال مطرح مي شود ؛ چون آن كمال نيست ، پس ناقص است. اما چرا خداوند و علت العلل نمي تواند ناقص باشد :
معنايش اين است كه كمالي در وجود است كه او ندارد. اين فرض به چند دليل نادر ست است.
1- كمال وجودي از كجا آمده و‌آفريده كيست؟
آيا مگر آفريدگار ديگري هم غير خدا هست؟
در حالي كه خداوند آفريده تمام عالم هستي است.
2- خداوند مركب از وجود چيزي و عدم چيزي خواهد شد. در حالي كه خداوند وجودي بسيط و غير مركب است. مركب به اجزاي خود نياز دارد و خداوند بي نياز است.
3- خداوند با نداشتن كمال مفروض به آن نياز خواهد داشت ، پس نقص نشانه نياز است . نياز صفت موجودات ممكن الوجود است و خداوند بي نياز مطلق است.
4- نقص نشان محدوديت است. چون وقتي چيزي را ندارد ، يعني محدود به آن چيز است. اين مقدار را دارد ، آن مقدار را ندارد ، يعني محدود شده است. اما خداوند موجود بي نهايت و نامحدود است. هيچ چيز نمي تواند وجودش را محدود نمايد.
از نگاه فلسفي موجودات عالم هستى از حدود و اندازه هاى وجودى برخوردار هستند كه از اين حدود به «ماهيّت» نيز تعبير مى شود. ماهيّت، حكايت كننده چگونگى و چيستى موجود است. اين حدود علاوه بر اين كه چگونگى و ماهيّت موجود را ترسيم نموده و آن را از ديگر موجودات متمايز مى سازد ، در عين حال حكايت از محدوديّت وجودى آن موجود نيز مى كند. همين محدوديّت دايره كمال وجودى موجود را محدود نموده، باعث نقص وجودى او مى شود.
تمامى موجودات عالم امكان، از اين محدوديّت و نقص برخوردارند امّا برخى نقص كم تر و برخى نقص بيش ترى دارند.
اين موجودات ناقص و محدود و فقير در وجود خويش، به موجودى كامل و غير محدود و غنى، نيازمندند، كه او خداوند غنى مطلق است. سلسله موجودات فقير(فقر وجودى) از آن جا كه وجود دارند، در هستى خويش، به موجودى كه بى نياز مطلق است، يعنى خداوند متعال وابسته اند.
از سوى ديگر نقص و محدوديّت با يكتائى و توحيد ناب كه مستلزم كمال مطلق و بى كرانگى ذات است، هرگز سازگار نيست. چون يكتايى خداوند، از نوع وحدت عددى نيست كه با نقص و دوگانگى سازگار باشد. وحدت خداوند، وحدت حقّه است كه از مبرّا و منزه بودن ذات خداوند از هرگونه حدّ و نقصى حكايت دارد.
در واقع اگر خداوند ناقص باشد ، همانند موجودي از موجودات و مخلوقات ديگر خواهد بود . هيچ تفاوتي بين او كه آفريدگار بي همتا است و آفريده هاي او نخواهد بود.

سلام دوست داشتن نامحرم و فکر کردن به او و آگاهی از احوالات او از راهی که گناه و زیانی نداشته باشد و بین آنها هیچ رابطه و ابراز علاقه ای نباشد و اصلا آنها یکدیگر را از نزدیک ندیده و هیچ رابطه ای با هم نداشته باشند حتی آن فرد نامحرم از این علاقه مندی باخبر هم نباشد آیا این علاقه حرام و گناه است ممنون

پرسش 1:
حکم شرعي دوست داشتن نامحرم شرح : دوست داشتن نامحرم و فکر کردن به او و آگاهي از احوالات او از راهي که گناه و زياني نداشته باشد و بين آن ها هيچ رابطه و ابراز علاقه اي نباشد و اصلا آن ها يکديگر را از نزديک نديده و هيچ رابطه اي با هم نداشته باشند حتي آن فرد نامحرم از اين علاقه مندي باخبر هم نباشد ،آيا اين علاقه حرام و گناه است ؟

پاسخ:
2@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
علاقه مند شدن به کسي که نامحرم است، تا زماني که به صورت عمل غير شرعي در خارج نمايان نشود ، گناه نيست ، اما استمرار داشتن اين حالت ممکن است عوارض و پيامدهاي روحي، رواني نامطلوب داشته باشد. اگر اظهار علاقه به نامحرم اگر همراه با کار حرامى باشد ،جائز نيست و حرام است. نگاه به نامحرم ، حرف ها و شوخى هايى که باعث تحريک شهوت مى شود و خلوت کردن با نامحرم نيز از گناهان است .
در سنين جواني و نوجواني اين مسئله به صورت طبيعي ، به جهت کشش هاي عاطفي و غريزي شديد در بسياري اتفاق مي افتد ، اما پس از گذشت مدتي از آن کاسته مي شود . مطمئناً علاقه مندي شديد به يک شخص ، فکر و ذهن انسان را به خود مشغول کرده و ممکن است به صورت هاي مختلف مانند افت تحصيلي ، پريشاني خيال و فکر و حتي انجام گناه منجر شود . در ضمن فکر و ذهن انسان را از ياد خداوند باز مي دارد.
براي فراموشي آن راهکارهاي زير را بايد به کار برد:
1ـ ازدواج عاملي است كه به نيازهاي عاطفي پاسخ مثبت مي دهد و به طور طبيعي او را فراموش خواهد كرد. اگر شرايط ازدواج فراهم است، در اولين فرصت بايد با توکل به خداوند و با در نظر گرفتن معيارهاي اساسي انتخاب همسر ازدواج کند. در امر ازدواج و انتخاب همسر هيچ موقع احساساتي برخورد نشود، چون که صحبت از يک عمر زندگي است بنابراين بايد با چشم و گوشي باز اقدام کرد.
2ـ يكي ديگر از شيوه هاي برخورد، جايگزين كردن يك رشته فعاليت هاي ذوقي، هنري، فكري و عملي است تا بتواند فكر را از او منصرف نمايد.
3ـ به فعاليت هاي ورزشي بايد اهميّت داد، چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشتة شما محسوب مي شود.
4ـ اوقات فراغت را با كارهاي متنوع پر كند تا كم تر به او فكر کند.
موفق باشيد.

هنگامی که در سجده ی نماز سر به گونه ای به مهر اصابت میکند که حالت چکشی پیدا شده و سر دو بار روی مهر میخورد.پاسخ چیست؟ایا نماز باطل است و یا سجده ی سهو می خواهد یا...

پرسش 1:
نماز شرح : سلام من نذر کردم جهت برآورده شدن يک حاجت 50 شبانه روز نماز قضا براي مرده هاي بي وارث بخوانم مدت چندين ماه پس از برآورده شدن حاجت تنبلي کردم و نخواندم جهت جبران چه کاري يا دير کردي بايد انجام دهم ؟

پاسخ:
1)@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر نذر با صيغه شرعي نبوده است، يعني صيغه شرعي نذر را نخوانده ايد و بدون صيغه شرعي گفته ايد 50 شبانه روز نماز قضا براي مرده هاي بي وارث بخوانم، چيزي بر شما واجب نيست.
صيغه شرعي نذر آن است که بگوييد: «براي خدا بر من است » كه مثلاً در صورت برآورده شدن فلان حاجت، 50 شبانه روز نماز قضا براي مرده هاي بي وارث بخوانم و اگر اين لفظ و صيغه را نگفته باشيد، نذر شرعي محقق نشده است.
اما اگر با صيغه شرعي نذر کرده ايد، در صورتي که براي انجام نذر خود زمان خاصي را معين نکرده باشيد هر زماني که بتوانيد به نذر خود عمل کنيد،
اگر وقت معيني را براي انجام نذر در نظر گرفته بوديد، و قدرت برخواندن نماز ها در آن زمان معيّن داشتيد و عمدا نماز ها را نخوانده ايد، بايد کفاره بدهيد.(1)
کفاره مخالفت عمدي با نذر، همان کفاره افطار عمدي روزه ماه مبارک رمضان است يعني يا دو ماه روزه بگيريد يا شصت فقير را سير طعام کنيد يا به هر يک از آنها يک مد طعام (750 گرم از گندم يا جو يا برنج بدهيد.(2).
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي‌نوشت‌ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، مسئله 2641، 2654 و 2655.
2. همان، مسأله 2654.

صفحه‌ها