پرسش وپاسخ

 

امام هادي عليه السلام: چون خداوند خير بنده‏اى را بخواهد ، هرگاه [آن بنده] مورد گلايه واقع‏شود ، بپذيرد. تحف العقول

 

پرسش 1:
نذر شرح سلام خسته نباشيد من در دوران دانشگاه به پسري علاقه مند شدم که نظر مساعدي نسبت به من نداشت من و اون هيچ رابطه اي با هم نداشتيم اما من به او ابراز علاقه کردم که اهميتي برايش نداشت الان دانشگاه تمام شده آيا من مي توانم با نذر نياز و دعا يعني با ترک يکسري گناهها و انجام يکسري مستحبات و توسل به ائمه ازدواج با اونو از خدا بخواهم ياچنين چيزي را خواستن احمقانه است خواهش مي کنم به سوال من نخنديد من چون به قادر بودن خدا به هر کاري اعتقاد دارم اين سوال را پرسيدم؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دعا و راز و نياز هميشه و در هر حال مطلوب و پسنديده است، خواه در حال رفاه باشيم يا در سختي. حاجتي و مشکلي داشته باشيم و يا گنجي همانند قارون و مُلک و قدرتي همچون سليمان(ع) برخوردار باشيم.
ترک همه گناهان (نه تنها يک سري گناهان) و انجام همه واجبات، تکليف و وظيفه است و اين دو است که انسان را به خدا نزديک مي‌کند. هيچ عملي نزد خدا پسنديده‌تر و ارزنده‌تر از انجام واجبات و ترک گناهان نيست و در رتبه و درجه بعد،‌ترک برخي مکروهات و انجام بعضي مستحبات قرار دارد.
نذر کردن با توجه به اين محور و معيار امري مطلوب و پسنديده است، ليکن به دليل بي‌خبري ما از آينده و از واقعيت‌هايي که در پشت پرده غيب قرار دارد بسياري از اوقات مي‌شود که کارها و چيزهايي يا وصلت و ازدواج‌هايي را به خير و صلاح خويش پنداريم در حالي که واقعيت امر چنين نيست و به عکس تحقق و يا عدم تحقق اموري را به ضرر خود مي‌پنداريم و حال آن که واقعيت چيزي ديگري است.
پس از خداوندي که نسبت به بندگانش رؤوف و مهربان است و باز شدن همه گره‌ها و حل همة مشکلات و پيوند همه دل‌ها به دست اوست اين گونه بخواه که خدايا! از تو مي‌خواهم همسري شايسته و لايق نصيب و روزي‌ام گردان که زندگي با او باعث عزت و سربلندي، سعادت و خوشبختي ما در دنيا و آخرت گردد و رضايت و خشنودي تو در آن باشد.
بنابراين به نظر نمي رسد كه نذر كردن روي شخص خاص كه آگاهي چنداني از او نداريد و حتي نمي دانيد الآن چه مي كند و تنها چند سالي در دانشگاه و كلاس او را ديده ايد ، نمي تواند درست به نظر رسد.
اما از منظر روان شناسي به توجه به اينكه قبلاً اظهار علاقه به او كرده ايد ، اين ازدواج را چندان به صلاح تان نمي دانيم و تمركز بيش از حد شما بر روي آن شخص به هيچ وجه مطلوب شما نمي باشد و بهتر است سعي كنيد كه راهكارهاي فراموش كردن او را در پيش گيريد.
‌آنچه شما به آن دچار شديد ، همان چيزي است كه امروز از آن به عشق ياد مي كنند ، اگر چه عنوان عشق مقدس و به دور از هوي و هوس و مانند‌آن نيز براي نشان دادن پاكي عشق خود‌، ضميمه‌ آن مي كنند ، اما بايد توجه داشت كه ماهيت عشق بسيار پيچيده است . اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود مي‌گيرد. در برخي علاقه‌هاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمره‌اش جدا مي‌ گردد، رگه‌هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار وسواسي و... مشاهده مي‌شود.
چون فرد معناي خاصي در زندگي‌اش احساس نمي‌کند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگي‌اش به نام معشوق روي مي‌آورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو مي‌کند) مي‌گردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين مي‌آورد بشتابد، پس در حقيقت اين گونه عشق‌ها از حالت سلامت که حاصل معرفت است ،جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) درمي‌آيد . انگيزه‌هاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد.
صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه شما هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه فوق العاده (عشق) يک طرفه است ، يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست.
اسلام معتقد است هر دختر پاکي مثل شما بايد با حفظ نگاه خود از نامحرم(چه مؤمن و چه غير مؤمن) و کنترل احساسات و هيجانات عاطفي و... ، ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني را از ابتداي کار جلوگيري نمايد . اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه يک طرفه، وابستگي افسرده‌وار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، احساس حقارت و تضعيف عزت نفس، ازدواج بي‌اساس و چه بسا دوري از خدا نخواهد بود، پس شايد عقلاني‌تر اين باشد که به جاي پيشروي در راهي که 99/0 چيزي جز ناکامي، کاهش عزت نفس و از دست دادن برگه‌هاي برنده (که لازمة هر ازدواج موفقي است) نيست ، به بازسازي شخصيتي بپردازيم . با ساماندهي جانانه نظام عاطفي و شناختي خود در راهي گام نهيم که ازدواج عزتمندانه، مقتدرانه و به دور از هر گونه دلسوزي و ترحم از طرف مقابل و... در پي داشته باشد. از سويي ديگر تجربه نشان داده ظاهر بسياري افراد با باطنشان بسيار متفاوت است . دقت در اين نکته بسيار سرنوشت ساز است.
در هر صورت به عنوان يک مشاور روان شناس توصيه مي‌کنم:
1-راهكارهاي عملي ترك ذهني و فكري و رواني آن شخص را در سرلوحه براي خود قرار دهيد. حال كه اصل مجاورت بر طرف شده‌ اين امر بايد برايتان راحت تر صورت گيرد . از نظر ما روانشناسان کليدي ترين راه براي زندگي سالم و بي دغدغه ،ترک هر گونه وابستگي افراطي( حتي به پدر و مادر و فرزند و...) مي باشد.
2- به طور جدي به گزينه هاي ازدواج و خواستگراني كه داريد يا خوايد داشت ، فكر كرده و برنامه ريزي داشته باشيد.
3ـ با دورانديشي به اين گونه تعلقات عاشقانه (علاقه) آسيب‌زا بنگريد . حتي بر فرض ازدواج بسياري از مؤلفه‌هاي حياتي در ازدواج موفق را از دست داده‌ايد. براي ايشان صرفاً يک عاشق هستيد، نه يک همسري که بشود رويش حساب کرد.
4- از خواندن رمان‌هاي عشقي بپرهيزيد و از گوش دادن ترانه‌هاي غمگين و عاشقانه بر حذر باشيد.
5- خواب خود را تنظيم نماييد.
6- با استفاده از مطالب موجود در سايت‌هاي روان‌شناسي به اطلاعات خود در زمينه وابستگي عاطفي بيافزاييد.
7- به مطالعه کتاب‌هايي درباره عزت نفس و اعتماد به نفس (از طريق جستجو و خريد اينترنتي) بپردازيد.
8ـ ورزش را سرلوحه زندگي خود قرار دهيد.
9ـ به عنوان يک مشاور به شما خاطرنشان مي‌سازم که همه مردهاي سالم (نه غير سالم و افسرده و...) از زنان عاشق و شيدا پس از مدت خيلي کوتاه منزجر شده و احساس دلزدگي مي‌نمايند.
10ـ وابستگي شما به غير خدا چيزي جز تشديد حالت افسرده‌وار در شما ندارد . عظمت وجودي خود را بالاتر از آن بدانيد که در برابر يک خلق ناچيز (مثل پسر) خرج نماييد و به عشق خود برچسب‌هاي مثبت و دل خوش‌نما ( که فلاني چون پاک و متدين است، پس مرا خوشبخت خواهد کرد) نچسبانيد.
12ـ ابراز درونيات خود مثل عشق‌تان به ايشان يا شخص ديگر دردي از روح ناآرام شما دوا نمي‌کند . اطلاع داشتن ايشان از عاشق‌پيشگي شما اگر چه به ظاهر يک مشکل شما را حل مي‌کند ولي صدها مشکل جديد براي شما و ايشان فراهم مي‌آورد. مشکلاتي مثل:
أ ـ ناکامي بيشتر به خاطر بر ملا شدن يک طرفه بودن عشق؛
ب ـ تقاضاي محبت و اظهارعشق از طرف كسي كه دست ‌آفرينش الهي او را محبوب و معشوق قرار داده نه عاشق و محب ؛
پ ـ تشديد افكار و حالات نفس‌گير که فرجامش به هيچ وجه مشخص نيست؛
ت ـ کاهش شديد عملکرد به خاطر تشديد عشق؛
ث ـ عوارض بسيار منفي ناشي از احتمال بالاي منجر نشدن اين عشق به ازدواج به احتمال 95/0 (که خود توضيح مفصل مي‌طلبد)
ج ـ ناديده گرفته شدن ديگر ملاک هاي ضروري براي زندگي پايدار در صورت ازدواج.
چ ـ کاهش شديد عزت نفس شما و همچنين افت معنوي و ده‌ها مشکل ديگر.
13ـ اگر شاهد رگه‌هايي از افسردگي در وجود پاک و بي‌آلايش خود هستيد، حتماً براي رهايي از اين رنج جانکاه به درمان آن هر چه سريع ترآن اقدام نماييد.
موفق و سربلند باشيد.

 

امام على عليه‏السلام : وقتى خداوند خوبى بنده‏ اى را بخواهد به او قناعت عطا كند وهمسرش را شايسته گرداند . غررالحكم : 4115 منتخب ميزان الحكمة : 190

 

پرسش 1:
سؤال شرعي شرح در حال حاضر در محل‌هاي شستشوي خودرو ( کارواش ) از وسايلي استفاده مي‌شود که آب را با فشار زياد و به صورت پودر شده به خودروها مي‌پاشد . به تازگي نظير اين وسيله در منازل هم براي شستشو استفاده مي‌شود . هرچند اين وسايل وصل آب کر شهري هستند ولي آيا به حالت پودر درآمدن آنها به دليل فشار زياد آب باز حکم آب و پاک و پاک کننده است ؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز :
حکم آب را دارد وپاک وپاک کننده است. (1 )

پي نوشت:
1 . سوال حضوري از دفتر مقام معظم رهبري.
لطفا در ارتباط بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد تا براساس فتواي ايشان پاسخ بدهيم .

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : نشستن مرد نزد زن و فرزندش ، نزد خداوند متعال محبوبتر است از اعتكاف در اين مسجد من . تنبيه الخواطر : 2 / 122 منتخب ميزان الحكمة : 254

 

پرسش 1:
عدم اطلاع کافي از قانون شرح
در حوزه علميه تحصيل مي نمودم که در سال سوم حوزه، در دانشگاه پيام نور نيز قبول شدم ،از طرف دانشگاه هيچ اشکالي وارد نکردند، در آن زمان من فکر مي کردم که حوزه علميه خودمان ( شاهرود)به جهات خاصي اين اجازه را نخواهد داد و به آنها اطلاع نداده و در دانشگاه نيز ادامه تحصيل دادم ، البته بعد از مدتي مدير حوزه متوجه شد ولي هيچ ايرادي نگرفتند و حتي نگفتند که از طرف قم اين اجازه وجود ندارد ، تحصيلاتم در سال 1384در حوزه و در سال 1388در دانشگاه به اتمام رسيده و از سال 1384 در حوزه علميه ديگري تدريس دارم و در ضمن امسال با مدرک سطح 2 در مقطع کارشناسي ارشد دانشگاه قبول شدم و هم اکنون در اين مقطع در دانشگاه تحصيل مي نمايم و هم زمان نيز در سطح 3 حوزه قبول شده ام و به عنوان ذخيره براي سال بعد منتظر انجام مصاحبه مي باشم ؛ البته بنده اين عدم اجازه از سوي مرکز مديريت حوزه هاي علميه خواهران را امسال (1388) متوجه شدم و معاونت آموزش فرمودند که از طرف آنها اجازه داده نشده بجز موارد خاص که بايد در کميسيون تشخيص داده شود ممنوع مي باشد و با حالت خنده فرمودند ؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
1- مدارک گرفته شده از لحاظ شرعي مشکل ندارد.
2- شهريه و يا حقوقي که از سوي حوزه و يا يکي از مراکز دولتي از طريق اين مدارک گرفته اي اشکال ندارد مگر دفتر شهريه مقررات خاص داشته باشد که در اين باره مي تواني از دفتري که شهريه گرفته اي ،سوال کني.
3- ادامه تحصيل شما در دانشگاه در مقطع کارشناسي ارشد اشکال شرعي ندارد.
4 - ادامه تحصيلت در آينده بعد از اتمام دانشگاه ، در سطح 3 اشکال شرعي ندارد ، مگر حوزه مقررات خاصي داشته باشد که در وقتش بايد سوال کني.
5 - استخدام شدن در مراکز دولتي و يا در حوزه و دريافت حقوق حرام نيست و اشکال ندارد.
پي‌نوشت‌ :
1 .سؤال تلفني از دفتر مقام معظم رهبري .

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : حقّ زن به شوهرش اين است كه شكمش را سير كند و بدنش را بپوشاند و براى او هيچگاه روى درهم نكشد . بحار الأنوار : 103 / 254 / 60 منتخب ميزان الحكمة : 254

 

پرسش 1:
چند سوال شرح
آيا زدن ادکلن يا اسپري به چادر نماز به جاي عطر فرقي دارد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
از آيت الله مکارم سوال شده است : مصرف عطرها و ادكلن هايى كه حاوى الكل مى‏باشند ، از لحاظ طهارت چه حكمى دارد؟ منظور عطرها و ادكلن‏هاى خارجى (فرانسوى، ايتاليايى و مانند آن است) كه در مغازه‏هاى لوازم آرايشى و بهداشتى به فروش مى‏رسد. آيا براى نماز اشكال دارد؟
جواب: اشكالى ندارد.(1)
در رساله توضيح المسائل ، ص37 فرموده است :
مسأله 124- الكل طبّى و صنعتى كه انسان نمى‏داند از چيز مست كننده مايع گرفته شده، پاك است. همچنين ادكلن و عطرها و داروهايى كه با الكل طبّى يا صنعتى مخلوط است.
بنابراين زدن عطر و ادکلن به چادر نماز به جاي عطراشکال ندارد و فرقي باهم ندارند.
پي نوشت:
1 . احكام پزشكى ،ص 179 .

پرسش 2:
دوم اينکه آيا خواندن قرآن به صورت روخواني هم ثواب يکسان دارد؟

پاسخ:
خواندن قرآن به صورت روخواني ثواب دارد ، ولي هرچه معرفت و آگاهي با معارف قرآن بيشتر باشد ،ثواب بيشتري دارد .

پرسش 3:

براي اقتدا کردن به پيش نمازدرنماز جماعت بايددر نيت شروع نماز چه بگوييم؟

پاسخ:

هنگام نماز اين طور نيت مي کنيد: (مثلا درنماز ظهر) چهار رکعت نماز ظهر اقتدا مي کنم به پيشنماز حاضر قربه الي الله .

پرسش 4:

درهنگام نوشتن معني آيات درکتاب درسي اگر دستمان به آيات بخورد اشکالي دارد؟

پاسخ:
اگر بدون وضو باشيد ،نبايد عمداً دستتان با آيات قرآن تماس پيدا بکند .(1)
پي نوشت:
1 . توضيح المسايل ،مسئله 338 .

بنده پدری دارم که در نزدیکی روستایمان (حدودا500متری) آن باغی دارد ایشان از آن روستا قصد اعراض کرده اندحدود20سال پیش( یعنی ترک کرده اند انجا را). حال هر هفته به آنجا میرویم که اغلب ان برای کار وگاهی هم برای تفریح. استفتائ شد از رهبری چون پدرم هر هفته به آنجا میروندواغلب هم برای کار است نمازشان کامل است.حال بنده هم که همراه پدر به انجا میروم نمازم قصراست یا کامل؟ البته فاصله باغ تا شهر مشهد بیش از فاصله ی شرعی است.

پرسش 1:
نماز مسافر شرح : بنده پدري دارم که در نزديکي روستاي مان (حدودا500متري) آن باغي دارد. ايشان از آن روستا قصد اعراض کرده اند.حدود20سال پيش.حال هر هفته به آن جا ميرويم که اغلب براي کار وگاهي هم براي تفريح. استفتا شد از رهبري چون پدرم هر هفته به آن جا مي روند و اغلب هم براي کار است نمازشان کامل است.حال بنده هم که همراه پدر مي روم نمازم قصراست يا کامل؟ البته فاصله باغ تا شهر مشهد بيش از فاصله شرعي است.

پاسخ:
1)@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر همراه پدر خود براي کار در باغ برويد و به مقداري که عرفاً کثير السفر صدق کند، مثلا براي مدت سه ماه يا بيش تر چنين رفت و آمد کنيد، نماز شما نيز تمام است، ولي اگر براي کار در باغ نرويد و رفت و آمد شما براي تفريح باشد يا کم تر از مقداري که عرفاً کثير السفر گفته شود، رفت و آمد کنيد، نماز شما شکسته است.
به نظر رهبري اگر کسي براي انجام کاري هر هفته يک مرتبه مسافرت کند ،حکم مسافر را دارد .اگر براي تفريح باشد ،حکم مسافر را ندارد، کسي که گاهي براي کار و گاهي براي تفريح رفت و آمد کند، اگر غالبا رفت و آمد او به خاطر کار باشد، حکم دائم السفر را دارد و نمازش تمام است، اگر بيش تر رفت و آمد به خاطر تفريح باشد، حکم دائم السفر را ندارد.(1)
پي نوشت:
1. آيت االله خامنه اي ، استفتائات ، سؤال641 و 642 و سؤال تلفني (7746666-0251) از دفتر رهبري.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام همسر من قران را پاره میکند رویش راه میرود وزیر پاهایش میگذارد وبه پیامبر و امامان تو هین میکند پیش اعتقادات هم بردم اما بازم فایده نکرده واونها را مسخره کرده وبه من گفت اگر حرفی از دین بزنم جنجال به پا خواهد کرد از یه طرف نه رد میکنه ونه قبول میگه بعضی جاها شو قبول دارم بعضی جاهاشو نه امامان را هم نه رد میکنه نه قبول البته اول میگفت ظهر امام زمان را قبول ندارم چون اثری از خودش نگذاشته ومیگفت امامان مردن وتوسل به اونها بی معنی میداند نماز نمیخواند چون میگوید کاری تکراری است وبرای من فایده نداره اما نماز را هم رد نمیکنه روزه نمیگرد اما میگوید روزه خوبه چون از لحاظ علمی گفتن خوبه ومن بخاطر همین تایید میکنم قران را پاره میکند منو ناراحت کند وبهم میگوید دیدیت اون چیزی که شما میگوید دورغ است وقران هیچ کاری نمی تواد بکند میخواهد با این کار اعتقاد منو زیر سوال ببرد وگاهی وقتها میگوید امامان از طرف خدا برای مانیستند چون پیامبر خواست کسی راهشو ادامه حضرت زهرا را به علی داد وبعد اونو تعیین کرد وقبلا صریحن بعضی چیزها مثل وجود امام زمان وبعضی ایات قران وکامل نبودن پیامبر اینها را رد میکرد ومنم گفتم اگر اینطور ادامه بدی مرتدی ومن باید برم اما الان طور دیگه صحبت میکنه میگه سوال دارم خیلی راجب قران وامامان اینجا تکلیف من چیه؟ پیش هر کسی میبرم قانع میشه وبازم اگر کوچکترین ناراحتی بین به قران وامامن توهین میکنه ایا ایشون مرتدن

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
دغدغه شما در خصوص دين و ايمان همسرتان را مي ستاييم . از بابت انحراف به وجود آمده در عقايد ايشان متاسفيم ؛
به نظر مي رسد به جاي بررسي ارتداد يا عدم ارتداد ايشان بهتر است به دنبال راهكاري براي برخورد منطقي با اين مساله باشيد ، هرچند در خصوص وضعيت ايشان و تكليف فقهي تان بهتر است با دفتر مرجع تقليدتان تماس برقرار كنيد ، اثبات حكم ارتداد به سادگي نيست . معمولا اين نوع عصيان ها و ترديدها و در گير شدن مقطعي با شبهات ، ارتداد محسوب نمي گردد .
همسر شما در وضعيت بسيار خطرناكي به سر مي برد . به هيچ وجه نمي توانيد در خصوص وضعيت او بي تفاوت باشيد . لازم است به شدت در خصوص برون رفت وي از اين وضعيت تلاش نماييد .او را از خطر بزرگي كه در آن قرار دارد برهانيد ، زيرا كم نيستند افرادي كه در خصوص بسياري از امور ذكر شده ترديد و سوال و ابهام دارند ، اما به هيچ وجه به خود اجازه نمي دهند كه با قرآن چنين رفتاري داشته باشند و به آن بي حرمتي نمايند . همسر شما از اين جهت در وضعيت بسيار بد و خطرناكي است .
اين قبيل شبهات و ترديدها و اهانت ها نتيجه شبهه افكني ها و تلاش هاي بي وقفه گروه هاي ضد دين و اسلام ستيز است كه با همه قوا در سايت ها و ماهواره ها در تلاشند . بسياري از اين تعابير عين جملات امثال سروش و گنجي است كه متاسفانه در بستري غير علمي و در فضايي دور از تحليل كارشناسان عرضه مي شود و چنين تيشه به ريشه عقايد جوانان مملكت مي زند .
مشكل اصلي اين گروه از جوانان در بسياري از موارد درگير شدن با برخي از احكام اسلام در موضوعات مختلف مانند احكام روابط زن و مرد و... يا علاقه پيدا كردن به فرهنگ آزاد زندگي غربي است. در نتيجه همين تمايلات نوعي بد بيني و ضديت دروني نسبت به اسلام و دستورات آن را پديد مي آورد . فرد به دنبال انكار اساس و مباني اسلام مي گردد تا وجدان خود را در قبال رفتارهايش آرام نمايد .
البته زمينه مساعد جامعه و كوتاه آمدن ديگران در قبال حرمت شكني ها و روشن نشدن حقيقت، بسياري از مسائل و ابهامات و در دسترس نبودن كارشناسان خبره كه به درستي پاسخگوي اين سوالات باشند ، از زمينه هاي جدي تر شدن اين انحرافات است ، اما در عين حال مدارا نمودن شما تا اين زمان، زمينه مناسبي براي ادامه اين مسير خطرناك بود . وي تصور كرده كه مي تواند همين گونه بينديشد و رفتار نمايد و زندگي عادي خود را به خوبي داشته باشد .
در رفتارهاي همسر شما مانند تغيير رفتاري كه بيان كرديد و اينكه نزد ديگران قانع مي شود، ولي در وقت كدورت به چنين توهين هايي اقدام مي كند ، نوعي عدم تعادل روحي به نظر مي رسد. چه بسا لازم باشد با روان پزشك هم ارتباطي داشته باشيد . نوع رفتارهاي ايشان براي اذيت شما باشد، نه ناشي از اعتقاد دروني .
در هر حال اگر مساله اين گونه نبود ،توصيه اي كه مي توان به شما كرد اين است : با درك موقعيت خود و فضاي موجود در خانواده بهترين تصميم را در اين زمينه بگيريد ؛ تاكيد مي كنيم كه موقعيت ديني و فرهنگي خانواده شما و همسرتان و ميزان علاقه و وابستگي همسرتان به شما در نوع عكس العمل متقابل و مورد پيشنهاد ما بسيار تاثيرگذار است . نمي توانيم بدون در نظر گرفتن اين جزييات توصيه دقيق داشته باشيم .
اگر اين نوع گرايش دين ستيزانه و بي توجهي به مسائل ديني در فضاي خانوادگي تان تا حدودي عادي است ،كار تا حدي دشوار مي شود، چون طبيعتا همسرتان از آگاهي يافتن ديگران از اين قبيل رفتارهايش ،چندان ترس و واهمه اي نخواهد داشت . تهديد و بازگو كردن اين رفتارها چندان نتيجه اي را به دنبال ندارد ؛همچنين اگر وي در رفتارهاي فردي و اجتماعي به نوعي تسامح و بي پروايي دارد و چندان وابستگي به شما و خانواده نشان نمي دهد ،وضع تا حدودي دشوار و مشكل خواهد بود .
اما اگر اين دو وضعيت وجود نداشت، يعني هم وي وابستگي شديد به شما داشته، از جدايي با شما به شدت پرهيز دارد و هم در خانواده پذيرش چنين رفتارها و تفكراتي وجود ندارد ، با دقت و مشاوره دقيق تر با برخي مشاوران مذهبي مي توانيد چند راهكار را در قبال وي انجام دهيد :
1- به مدت چند روز در برابر رفتارهاي وي كاملا رفتاري متفاوت داشته ، با سكوت و ابراز ناراحتي دروني ،نوعي تفاوت در رفتارتان را نشان دهيد .وي را منتظر نوعي برخورد متفاوت از جانب خودتان بنماييد و در برابر سوالات وي هيچ نگوييد .
2- پس از اين چند روز در وضعيتي ايده آل و در فضاي روحي مناسب از وي بخواهيد كه ساعتي با هم گفتگو نماييد . در اين فضاي جدي و متفاوت مجموعه باورها و رفتارهاي نادرست وي و بحث ها و دعواهاي بي نتيجه گذشته را يادآور شويد . اظهار كنيد كه بايد تصميمي جدي در اين زمينه گرفته شود . امكان ادامه اين وضعيت و زندگي با چنين فردي براي شما مقدور نيست .
3- مراجعه به برخي افراد و علما و تماس خود با برخي مراكز ديني را مطرح كرده ، تاكيد كنيد كه با تماسي كه با دفتر مرجع تقليدم داشتم، به اين نتيجه رسيدم كه اگر واقعا چنين تفكراتي داشته باشي، مرتد هستي . عملا همسر تو نبوده ،هر نوع تماس بين ما اشکال شرعي دارد.
4- تاكيد كنيد كه هرچند خودتان نمي توانيد پاسخ همه سوالات و اشكالات وي را بدهيد اما دليل پاسخ نداشتن اين سوالات نيست . كسي كه در اين زمينه اشكال دارد، موظف است قبل از هر كار لازم ديگر به حل اين سوالات اقدام نمايد . بگوييد كه ابهام و ترديد داشتن غير از توهين و اهانت و تمسخر تفكر ميليون ها انسان است كه بخش زيادي از آن ها را انديشمندان و تحصيلكرده ها تشكيل مي دهند .
5- براي رسيدن به پاسخ همه ابهامات و سوالات ابراز علاقه نشان دهيد . براي اين امر محدوده زماني و ضرب الاجلي تعيين كرده ،تاكيد كنيد كه اگر در نتيجه تحقيق و بررسي به جواب قانع كننده اي نرسيديد ، شما هم از عقايدتان دست خواهيد كشيد، ولي اگر پاسخ منطقي شنيديد ،ترديد و انكار بعدي به منزله پايان كار خواهد بود .ديگر امكان ادامه زندگي را نداريد . اشاره كنيد كه دليل طلاق خود ،يعني همين تفكرات و رفتارهاي وي را با صراحت به همه خواهيد گفت.
6 - در شروع كار از وي بخواهيد اشكالات و شبهات دقيق و مبنايي خود را دقيقا مشخص كرده ، ياد داشت نمايد . سپس با مطالعه و كمك گرفتن از كارشناسان خبره ديني به دنبال پاسخ آن ها برويد ؛ اگر در منطقه خود روحاني مطلع و توانمندي را سراغ داريد كه بتواند پاسخگوي اين سوالات باشد ، او را مرجع مراجعه خود قرار دهيد . با مطالعه يا ارسال نامه براي كارشناسان اين مركز به دنبال پاسخ تك تك اين سوالات باشيد . البته شماره نامه قبلي خود را نيز مطرح نماييد .
7- در همه آنچه مي گوييد واقعا صادق باشيد .بر انجام آن مصر باشيد تا وي تصور نكند كه اين حرف ها نوعي نقش بازي كردن است ، چون واقعا وضعيت همسر شما مي تواند به دشواري و خطرناكي كه گفته شد باشد .دنيا و آخرت شما را نيز به نابودي بكشاند . طبعا اگر بتوانيد از وابستگي او به خودتان و خطري كه در نتيجه اين رفتارها متوجه او مي شود ، استفاده خوبي بكنيد، بيش ترين خدمت را به او و خودتان نموده ايد.
8-در خلال اين مدت تلاش كنيد زمينه ارتباط وي با افراد متدين و بستگاني كه در رفتار ديني و موفقيت هاي علمي و اجتماعي وضعيت خوبي دارند ، بيش تر فراهم نماييد . از ارتباط وي و رفت و آمد وي با بستگان يا دوستاني كه چنين تفكراتي دارند جلوگيري نماييد . در حد امكان زمينه حضور در محافل مذهبي و ارتباط با علما و بزرگان ديني را فراهم سازيد . اگر در زماني آرامش روحي داشت ، او را دعوت به انجام برخي عبادات كرده ،خطرات برخي رفتارهايش را دوستانه گوشزد نماييد .
اميدواريم اين تلاش ها به نتيجه مثبتي منتهي گردد، چنان كه به نظرمي رسد شدت عصيان و طغيان روحي همسرتان در مراحل نزول است .در وضعيت كنوني از شدت آن رفتارهايش تا حدودي كاسته شده ، اگر واقعا پس از همه اين تلاش ها باز رفتارها و عملكردها ادامه داشت ،بايد تكليف شرعي خود را در مورد زندگي با چنين فردي از دفتر مرجع تقليدتان بپرسيد.

خانمي كه استحاضه قليله است مي‌تواند روزه غذاي ماه رمضان را در يكي از روزهاي شريفه مثل ايامن رجب و شعبان روزه قضا بگيرد؟ 2- اگر در بعد از ظهر استحاضه قليله شد روزه وي چه حكمي دارد؟

پرسش 1:
روزه شرح : خانمي كه استحاضه قليله است، مي‌تواند روزه قضاي ماه رمضان را در يكي از روزهاي شريفه مثل ايام رجب و شعبان بگيرد؟ 2- اگر در بعد از ظهر استحاضه قليله شد، روزه وي چه حكمي دارد؟

پاسخ:
1) @@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1-گرفتن روزه قضا براي زن مستحاضه اشکال ندارد . اگر استحاضه قليله باشد، روزه اش صحيح است . اگر استحاضه او کثيره يا متوسطه باشد ،درصورتي که غسل هاي استحاضه را انجام دهد و غسل قبل از اذان صبح را به جا آورد ، روزه اش صحيح است.
2- اگر زن در حال روزه قضا، بعد از ظهر استحاضه شود ،روزه اش صحيح است.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله بهجت، توضيح المسائل مسأله1321 و سؤال تلفني (7743273-0251) از دفتر آيت الله بهجت.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

همچنین عارفان در گذشته مبنای بندگی را در ترس از خدا می دیدند اما در مدت زمان مبنا عشق به خدا قرار داده شد، کدام راه مناسب تر است؟عشق یا ترس یا بیم و امید؟

پرسش: صوف بهتر است يا عرفان؟ شرح : همچنين عارفان در گذشته مبناي بندگي را در ترس از خدا مي ديدند اما در مدت زمان مبنا عشق به خدا قرار داده شد، کدام راه مناسب تر است؟عشق يا ترس يا بيم و اميد؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در روايات، مومنان و آن هايي كه بندگي خدا مي كنند، به سه دسته تقسيم شده اند:
1) گروهي كه از ترس، خدا را بندگي مي كنند. آن ها از آتش جهنم بيمناكند . به دليل فرار از گرفتار آتش جهنم، سر به آستان الهي مي سايند.
2) گروهي كه از روي شوق خدا را مي پرستند. آن ها مشتاق بهشت جاودانه هستند، به همين دليل زندگي زاهدان در دنيا را بر مي گزينند.
3) گروهي نه ترس و نه شوق آنان را وادار به بندگي نمي كند. آن ها خدا را شناخته و دانسته اند كه حضرت دوست شايسته پرستش است. عبادت آن ها، بندگي عاشقانه است. و به اصطلاح قرآن درد آن ها لقاء الله و ديدار يار است.
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار ز رخ پرده كه مشتاق لقائيم(مولوي - ديوان شمس)
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملك جهان را به جوي نفروشم(حافظ)
ما در اين مجال، به چند روايت اشاره مي كنيم:
1ـ امام صادق(ع) مي فرمايند: «ان الناس يعيدون الله عزوجل علي ثلاثه اوجه؛ فطبقه يعيدونه رغبه في ثوابه: فتلك عباده الحرمناء و هو الطميع و اخرون يعيدونه خوفا من النار، فتلك عباده العبيد و هي رهبه. ولكني اعبده حباله عزوجل، فتلك عباده الكرام و هو الامن لقوله عزوجل «و هم من فزع يومئذ آمنون، قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم» (1). فمن احب الله عزوجل احبه الله و من احبه الله عزوجل كان من الآمنين» . ( 2)
مردم، خدا را بر سه گونه بندگي مي كنند. گروهي او را به ميل رسيدن به ثوابش مي پرستند كه اين بندگي اصل حرص است و طمع و آز نام دارد. گروهي ديگر از ترس آتش او را مي پرستند، اين بندگي بردگان است و ترس نام دارد اما من او را عاشقانه از روي محبت مي پرستم و اين بندگي بزرگواران و همان امنيتي است كه در كلام خداوند آمده است : « ايشان در آن روز(قيامت ) از ترس در امنيت هستند. بگو اگر خدا را دوست داريد ، مرا تبعيت كنيد تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناهان شما را بيامرزد».
آن كه خدا را دوستدار است، خدا دوستدار اوست .كسي كه خدا، دوستش بدارد، در امنيت است.
بله آن كه به مقام محبت نائل آمد، در قيامت در امنيت كامل به سر مي برد. زيرا نزد خداوند مقيم است و هيچ ترس وبيمي در وجود آن ها راه ندارد،اصولاً آن ها چنان در محبت الهي غرق هستند كه چيز ديگري را نمي بينند و صدايي جز صداي او را نمي شنوند.
از صداي سخن عشق نديدم خوش تر يادگاري كه در اين گنبد دوار باشد
2ـ در روايت است كه حضرت شعيب پيامبر بسيار گريه مي كرد. پس از گريه فراوان به او وحي رسيد كه : «ان يكن هذا خوفا من النار فقد اجرتك، و ان يكن شوقاً الي الجنه فقد ابحتك. قال: الهي و سيدي انت تعلم اني ما بكيت خوقاً من نارك و لاشوقاً الي جنتك ولكن عقد حبك علي قلبي فلست اصبر او اراك. (3)؛
[ اي شعيب] اگر گريه تو از ترس آتش است . آن را از تو دور ساختم . اگر به شوق بهشت است. آن را به تو بخشيدم. عرض كرد: خداي من! آقاي من! تو مرا آموزش داده اي كه از ترس آتشت و به شوق بهشتت گريه نكنم. بلكه دوستي و عشق تو قلب مرا گرفته است. بدين سان توان صبر ندارم تا تو را ببينم.
ملاحظه مي فرماييد كه اهل الله . گريه شان ، گريه عاشقانه است . آن ها به دنبال ديدار يار هستند و بهشت و جهنم نزد آن ها مطرح نيست. جالب است كه اين آموزش الهي است كه در قلب و جان آنان جاي گير شده است.
3ـ اميرمومنان (ع) مي فرمايند: «الهي ما عبدتك خوفا من عقابك و لارعبه في ثوابك ولكن و جدتك اهلاً فعبدك» (4) ؛ خداي من! تو را نه از ترس عذابت و نه به ميل در ثوابت بندگي نمي كنم. بلكه تو را شايسته پرستش يافتم و به اين دليل عبادتت مي كنم.
بهشت و جهنم نعمت الهي هستند زيرا بسياري به شوق بهشت يا از ترس جهنم بندگي خدا را بر خود هموار مي كنند. چه بسيار از مردم كه روزه در گرماي تابستان را تنها به اين دليل بر خود هموار مي كنند كه از آتش سوزان جهنم بيم دارند يا دل خوشي به آب گواراي بهشت الهي هستند . آن ها نفس خود را مكلف به مشقت چند روزه دنيا مي كنند تا در سعادت ابدي باشند. اما اهل الله و عاشقان كوي دوست ؛ بندگي را تشريف مي دانند. آن ها را فكر بهشت و جهنم نيست. بلكه خود را مفتخر مي دانند كه به آستان حضرت دوست بار يافته اند و بندگي را افتخاري بر خود مي شمارند.
به بندگي و صغيرت گرت قبول كنند سپاس دار كه فضلي بود كبير از دوست
به جاي دوست گرت، هر چه در جهان بخشند رضا مده كه متاعي بود، حقير از دوست
جهان و هر چه در او هست يا نعيم بهشت نه نعمتيست كه باز آورد فقير از دوست
مرا كه ديده به ديدار دوست بر كردم حلال نيست كه بر هم نهم بتر از دوست(سعدي)
آري آن كه به مقام محبت نائل آمده ،ديگر به بهشت و جهنم كاري ندارد. او به دنبال دوست است و بهشت و جهنم براي او بهانه است. به تعبير سعدي:
داني حيات كشته شمشير عشق چيست؟ سيبي گزيدن از رخ چون بوستان دوست
پس نبايد از خدا ترسيد بلكه چنين خدايي جر عشق و محبت را نشايد. پرستش عاشقانه و گريه عاشقانه تنها مناسبته مقام الهي است. اما متاسفانه اكثريت مردم به اين مقام و معرفت نمي رسند. آن ها تاجر صفت هستند و براي مزد كار مي كنند يا همانند بردگان، از ترس تنبيه فرمانبرداري مي نمايند. دليل اين مطلب عدم معرفت است. آن كه خدا را ببينند، ديگر حاضر نيست كه در محضر او كاري خلاف رضاي او بكند. بنابراين حتي ترس و شوق او نيز عاشقانه است. او بيم جهنم و آتش ندارد. بلكه بيم دارد كه در محضر دوست خلاف ادب از او سر بزند. همچنين او به بهشت شوق و ميلي ندارد. بلكه ميل او به ديدار يار و جنت لقا است. بنابراين ترس از خدا، مرحله پايين و اول بندگي است. شوق به بهشت نيز از مراحل پاييني بندگي است. اما مرحله بالاي آن عبادت عاشقانه است. منطق ترس، منطق بردگي است ، اما منطق عاشق، منطق سوختن و جانبازي است.
در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست ريش باد آن دل كه با درد تو خواهد مرهمي (حافظ)
عاشق نيز از خدا مي ترسد. اما نه از خداي منتقم كه عذاب مي كند. بلكه از خداي مهربان كه نكند در محضر و پيشگاه او خلاف ادبي مرتكب شود و بر خلاف مقتضاي عشق رفتاري از او سر بزند. او به تعبير اميرمومنان خدا را با چشم دل مي بيند.
پرسشگر از امام (ع) پرسيد: «هل رأيتك ربك يا اميرالمومنين؟ فقال : أفأ عبد مالا اري؟ قال: و كيف تراه؟ لاتراه العيون بمشاهده العيان ولكن تدركه القلوب بحقايق الايمان. (5) ؛
اي فرمانده ايمان ! آيا پروردگارت را مي بيني؟ فرمود: چگونه آن كه را نمي بينم بندگي كنم؟ عرض كرد: چگونه او را مي بيني؟ فرمود: چشم او را نمي بينند ، بلكه دل ها با حقيقت ايمان او را ادراك مي كند.
اين علم شهودي، منبع و مركز عبادت عاشقانه است. به همين دليل است كه در اولين سوره اي كه بر قلب مبارك پيامبر(ص) كه نازل شد ، سخن نه از ترس بود و نه از شوق به بهشت. بلكه سخن از حيا بود كه انسان بداند كه خدا او را مي بيند و در محضر و پيشگاه او حيا كند: «الم يعلم بان الله يري؛ آيا نمي داني كه خدا مي بيند؟» (6)
بله اگر كسي اين گونه خدا را مراقب خود ببيند، هيچ گاه خلاف نمي كند اما نه از ترس يا شوق؛ بلكه از روي دوستي و حيا. در اين صورت به مقام امن و آسايش نائل شده است . مقصد و مقصود ناب پيامبران و اولياي الهي نيز دعوت مردم به اين نوع بندگي است.
بنابراين اگر مبناي بندگي عشق باشد ،با ارزش تر است اما شايد در آغاز راه براي افراد مبتدي که به معرفت کامل نرسيده اند ،ممکن نباشد و براي آن ها راه ترس و اميد مناسب تر است.
پي نوشت ها:
1. آل عمران(3) آيه 21.
2. علل الشرايع شيخ صدوق ،ج 1 ،ص 12.
3. علل الشرايع ،ج 1 ،ص 57.
4. بحارالانوار ،ج 41 ،ص 14.
5. نهج البلاغه ،كلام 179 شرح عبده ، ج 2 ،ص 99.
6. علق(96) آيه 14.

صفحه‌ها