پرسش وپاسخ

مفهوم وسيله نزد اهل سنت و شيعه يکسان است. "الوسيله" يعني چيزي که براي نزديک شدن به خدا و تقرب يافتن به درگاه الهي بدان متوسل مي شوند و آن را سبب و وسيله تقرب يافتن مي گردانند.
يکي از مفسران سني در تفسير:"و ابتغوا اليه الوسيله" مي نويسد:
يعني طلب کنيد چيزهايي که بدان ها به رضاي خدا دست يابيد از فعل هاي طاعت و ترک گناه(1)
بقيه مفسران اهل سنت نيز مشابه همين بيان را دارند . از لحاظ مصداق انجام هر طاعت و کار صالحي که جلب کننده رضاي خدا باشد، "ابتغاء الوسيله" است . همه اهل سنت توسل به پيامبر و طلب دعا و شفاعت از ايشان براي آمرزش گناه و برآورده شدن حاجت را مصداق طلب وسيله مي دانند.فقط تعدادي از آنان اين شفاعت طلبي و توسل را بعد از وفات جايز نمي دانند .(2)
شيعه و بسياري از اهل سنت توسل و شفاعت طلبي از پيامبر و بندگان صالح را بعد از وفات آنان نيز جايز و مصداق" ابتغاء الوسيله" شمرده اند.
پي نوشت ها:
1. البحر المديد،ج2،ص37.
2. البحر المحيط ، ج‏4، ص 242؛
بيان المعاني، ج‏6، ص324؛
التحرير و التنوير، ج‏5، ص 97؛
تفسير المراغي، ج‏6، ص109.

با سلام دانشجوي 22ساله هستم دچار اضطراب و استرس فراواني هستم بطور مثال هنگام كنفرانس دادن در كلاس درس تپش قلب مي گيرم و چشمهايم تار مي شود و همه چيز را فراموش مي كنم و فشار خونم بالا مي رود با يك سرما خوردگي ساده حدود يك ماه تا سالم شدن طول مي كشد سابق بستري شدن هم دارم 1-درمان بنده چيست خواهشمندم اگر پاسخي داده مي شود كامل باشد 2-ايا حجامت براي درمان اين بيماري موثر است

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بسياري از مشکلات شما ريشه در اضطراب دارند، اضطراب انواع و اقسام مختلفي دارد که وقتي به کاهش عملکرد فرد منجر مي‌گردند، بايد از طريق مراجعه حضوري به روان‌پزشک در درجه اول و روان‌شناس در درجه دوم به درمان آن اقدام کرد.
متأسفانه درصد بالايي از افراد جامعه ما به دلايلي چند از مراجعه به متخصصين روان‌پزشکي و روان‌شناسي طفره مي‌روند و به خود درماني بي ثمر مي‌پردازند. اضطراب بالا يکي از مشکلاتي است که بايد مانند ساير بيماري‌هاي ديگر زير نظر يک متخصص به حل آن پرداخت.
براي رهايي از افکار اضطرابي و آسيب‌هاي جسمي و روحي حاصل از آن فرصت را غنيمت شماريد و در اسرع وقت به متخصص مراجعه نماييد.
راهکارهاي بسياري براي کاهش اضطراب مانند ورزش، تکنيک‌هاي تن آرامي (ريلکسشن) ،تکنيک هاي شناختي ، تکنيک هاي رفتاري،تقويت باورهاي مذهبي ... وجود دارد، ولي پياده سازي کارآمد آن ها متضمن وجود يک متخصص مي‌باشد، مثلاً يادگيري و تسلط به مهارت ريلکسشن نيازمند حداقل سه جلسه آموزش مي‌باشد . صرفاً با يک دستورعمل ساده نمي‌توان به آن جامة عمل پوشاند.
کتاب‌ها و مقالات بي شماري در زمينه اضطراب وجود دارد مانند کتاب بسيار مفيد «وقتي اضطراب حمله مي‌کند» نوشته ديويد برنز، ترجمه مهدي قرچه‌داغي يا «رفتار درماني شناختي»تأليف جمعي از مؤلفين ترجمه حبيب‌الله قاسم‌زاده و همچنين مقالات بي‌شمار اينترنتي(که با يک جستجوي ساده قابل دريافت است) ولي تجربه نشان داده هيچ کدام جايگزين مناسبي براي مراجعه حضوري نمي باشند.
با جدي گرفتن مشکل خود و پرهيز از هر گونه اتلاف وقت و خود درماني فرسايشي با پي‌گيري مجددانه براي شرکت در جلسات روان‌ درماني به اين کابوس هميشگي پايان دهيد.مطمئن باشيد فاصله شما با آرامش کامل فقط يک مراجعه ساده به يکي از بهترين متخصصان شهرتان مي باشد.
حجامت در درمان بسياري از امور مؤثر است، ولي براي درمان کارآمد و پايدار راهي جز مراجعه به متخصص نداريد.

من دختری 23 ساله هستم تا الان من چند خواستگار را به خاطر اینکه استخاره بد در می آمد رد کردم جدیدا خواستگاری برای من آمد و با پرسجو مادر و پدرم از اطرافیان وی همه از او و خانواده اش تعریف کردند ولی باز من به استخاره اکتفا کردم و استخاره خیلی بد آمد حتی در شرح آن من از انجام به این کار منع شده بودم.من هم جواب رد دادم. آیا به نظر شما من کار درستی انجام دادم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
استخاره به معناي طلب خير است؛ يعني انسان از خداوند بخواهد كه او را به نيكي و خير برساند. اين يك نوع دعا است كه در زندگي ائمه(ع) بسيار وارد شده است، اما امروز استخاره به معناي ديگري ميان مرسوم شده ، از معناي حقيقي(طلب خير از خدا) غافل شده اند حتي در مورد اين معناي جديد نيز به درستي نمي دانند كه چه مواردي بايد از استخاره استفاده كرد.
خداوند انسان را عاقل آفريد كه با كمك عقل بتواند از گمراهي و ظلمت نجات پيدا كند. عقل در تمام ابعاد زندگي چون چراغ هدايتي است كه نورافشاني كرده و جهالت را از بين مي‌برد. عقل آن اندازه اهميت دارد كه در شرع يكي از منابع استنباط احكام به شمار آمده است و رابطه نزديكي با شرع و دين دارد.
انسان عاقل مي‌بايست در هنگام تصميم بر هر كاري ابتدا عقل خود را حاكم كرده و از آن نظر بخواهد، مثلاً براي ازدواج، عقل مي‌گويد : فردي را براي همسري برگزين كه داراي اصالت خانوادگي بوده و از اخلاق و ايمان برخوردار باشد. فهم اين موضوع همگاني است. كيست كه نداند؟! پس در مورد ازدواج انسان ابتدا به عقل مراجعه ‌كند چون استخاره بدون تفکر و تعقل معني ندارد .
عامل ديگري كه همسو با عقل است، مشورت است كه مي‌تواند تأثير بسياري در رفع اضطراب و شك بگذارد. قرآن مي‌فرمايد: «و شاورهم في الامر؛ اي پيامبر! در كارها با آنان مشورت كن».(1)
حال اگر با عقل و مشاوره راه به جايي نبرد و هنوز زاويه‌ هايي پنهان و ناشناخته باقي مانده باشد، براي اطمينان خاطر و نجات از حيرت و سردرگمي، نوبت به استخاره مي رسد. بنابراين استخاره تنها زماني است كه انسان بعد از به كارگيري توانايي عقل و استفاده از مشورت ديگران، براي اينكه از ترديد و دو دلي خارج شود، به استخاره رو مي آورد.
وقتي انسان از راه تحقيق و پرس و جو و بهره بردن از عقل فردي و جمعي مي تواند به نتيجه برسد ، نيازي به استخاره نيست ، ضمن آن که استخاره هيچ لايه پنهاني را براي انسان آشکار نمي سازد ، بلکه تنها نقش آن بيرون آمدن از ترديد و دو دلي است . هيچ حکم شرعي نيز بر آن بار نمي شود، مثلاً اگر بر خلاف آن عمل نمايد ، مرتکب کار حرام يا خلاف شرع نشده است.

پي‌نوشت‌:
1. آل عمران (3 ) آيه 159.

سلام 1-چرا داشتن کنیز و غلام و برده داری در اسلام منع نشده یا حرام نشده؟ 2-فلسفه مهر در نماز چیست سنی چرا از آن استفاده نمیکند وبسیار با آن مخلف است؟ایا پیغمبر و حضرت علی هم از مهر استفاده میکردند؟لطفا واضح جواب دهید. 3-چرا ذکر رکعت سوم و چهارم را پچ پچ گونه میخوانند؟ 4-آیا بعد از غسل جنابت باید لباس ها هم عوض کرد یا با همان لباس های قدیمی میتوان نماز خواند؟ ممنون

پرسش 1:
چرا داشتن کنيز و غلام و برده داري در اسلام منع نشده يا حرام نشده؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر چه قرآن امر بردگي را به عنوان يك دستور حتمي در مورد اسيران جنگي بيان نكرده ، ولي با بيان احكام بردگي، آن را به عنوان يك واقعيت و امر پذيرفته شده در جوامع بشري آن زمان، به رسميت شناخته است.
پذيرش واقعيت و سنت حاكم بر جوامع بشري آن زمان و بيان احكام فقهي در اين امر، جاي اشكال و خرده گيري بر اسلام ندارد. آن چه در ترازوي داوري و قضاوت خرد ورزان نقش دارد، محتوا و كيفيت جهت گيري احكام فقهي است كه آيا جهت گيري احكام به سمت و سوي تقويت بردگي است، يا درجهت رهايي تدريجي آنان.
پاسخ دوم درست است كه در اين صورت نه تنها نقطة ضعفي براي اسلام نيست، بلكه نقطة قوّت است.
توجه به اين نكته در قضاوت نهايي به ما كمك مي كند و آن اين كه اسلام بردگي را ابداع نكرده است، بلكه در عصري كه مسئله بردگي با تار و پود جوامع بشر آميخته بود، به عنوان امري كه وجود دارد، پذيرفته ؛ با بيان دستورها در جهت رهايي بردگان قدم برداشت.
اسلام در راه آزادي بردگان پيشقدم شد.
حال چرا يكباره و به صورت انقلابي در جهت رهايي بردگان گام بر نداشت، بلكه در جهت رهايي تدريجي آنان كوشيد، پاسخ اين است كه رهايي دفعي، مشكلاتي را به دنبال داشت. اگر نظام غلطي در بافت جامعه اي وارد شود، ريشه كن نمودن آن به زمان و برنامه حساب شده اي نياز دارد. در غير اين صورت نمي توان آن را ريشه كن نمود. درست مانند انساني كه به بيماري خطرناكي مثل اعتياد مبتلا شده و بيماريش كاملاً پيشرفت نموده است. آزادي دفعي بردگان ممكن بود مفاسدي را در پي داشته باشد :
1ـ اگر اسلام يك باره و به طور كلي بردگي را لغو مي كرد، نظام اقتصادي و اجتماعي مردم به ناگاه از هم مي پاشيد؛ در اين صورت بردگان كه فاقد كار و زندگي و خانه و مسكن بودند، ممكن بود از جهت معيشتي و اقتصادي جامعه را به بحران سوق دهند. اين هم به ضرر بردگان بود و هم به ضرر ديگران.
2ـ اگر بردگان به يك باره آزاد مي شدند، با توجه به ظلم و ستمي كه در طول سالياني دراز متحمل شده بودند، به انتقام جويي روي مي آوردند و سرانجام امنيت عمومي، وضع سياسي جامعه و شرف انساني متحمل خسارات فراواني مي شد.
3ـ اسلام در مسير حركت تكاملي خويش خواه ناخواه با جنگ هايي روبه رو مي شد و اسير مي گرفت. حال اگر اسيران را يک باره آزاد مي كرد، ممكن بود بار ديگر توطئه نمايند و با مسلمانان ديگر بار بجنگند. اسلام راه بهتري را انتخاب نمود؛ اوّل اسيران جنگي را به صورت غلامان و كنيزان وارد خانه مسلمانان نمود و به مسلمانان سفارش نمود كه با آنان خوش رفتاري نمايند، تا از نزديك خوبي هاي مسلمانان را بنگرند و تدريجاً با فرهنگ و اخلاق اسلامي آشنا شوند و از دشمني با اسلام دست بردارند و به تدريج آزاد شوند. در اين صورت نه تنها با اسلام و مسلمانان دشمني نمي ورزند، بلكه به ياوران و سربازان اسلام تبديل مي شوند.
علامه طباطبايي در اين خصوص مي گويد: "اسلام تا مي توانست از جامعه هاي غير اسلامي (= كافران حربي) گروهي را به شكل اسير جنگي مي گرفت و در جامعه حق و عدالت وارد مي ساخت و به تعليم و تربيتشان مي پرداخت، سپس از راه هاي مختلف به تدريج آنان را آزاد ساخته و جزء جامعه اسلامي مي نمود.(1)
برنامه هاي اسلام براي زدودن بردگي:
اسلام براي از بين بردن پديدة بردگي برنامه هايي را ارائه داده است. اينك به بيان برخي مي پردازيم:
ا) لغو همه راه هاي بردگي جز يك راه:
در عصر بعثت رسول براي بردگي راه هاي متعددي وجود داشت. يعني از راه هاي مختلف، انسان آزاد تبديل به برده مي شود مانند اسارت در جنگ، حکم و خواست حاکمان وقت براي برده گرفتن افراد آزاد. طفلي که از مادر کنيز به دنيا مي آمد، هرچند پدرش آزاد بود. کسي که از رفتن به جنگ امتناع مي کرد يا از جنگ فرار مي کرد، تبديل به برده مي شد. کساني که از کشور فرار مي کردند و به کشور و قلمرو حکومت حاکم ديگر پناهنده مي شد، حاکمان آن سرزمين آن ها را برده قرار مي دادند. کسي که مرتکب جرايمي مانند قتل و دزدي مي شد، يا به واسطه فقر گاهي انسان ازاد خودش يا فرزندش را در معرض فروش قرار مي داد. يا همسرش را به عنوان کنيز به فروش مي رسانيد. يا از طريق آدم ربايي و دزديدن فرد آزاد او رابرده قرار مي داد يا اگر کسي در قمار مي باخت و خود را گرو قمار مي داد، بعد از باخت در قمار برده ديگري مي شد.
اسلام تمام اين راه ها را ملغي نمود و فقط بردگي را از طريق اسارت در جنگ قبول نمود.
ب) زشت شمردن انسان فروشي:
حال كه يك سرچشمه بردگي آن هم به ناچار مورد پذيرش قرار گرفت، ممكن است از همين راه مردم سوء استفاده كنند و سايه شوم بردگي را بر جامعه اسلامي چيره گردانند. براي اين كه چنين اتفاقي نيافتد، اسلام آمد و خريد و فروش بردگي را بدترين و منفورتين معاملات اعلام كرد. پيامبر(ص) فرمود: "شرّ النّاس مَن باع النّاس؛(2) بدترين مردم كسي است كه انسان ها را بفروشد".
ج) رفتار انساني با بردگان:
اسلام در مورد رفتار انساني با بردگان بسيار سفارش نموده است. پيامبر(ص) فرمود: "كسي كه برادرش زيردست او است، بايد از آنچه مي خورد، به او بخوراند . از آن چه مي پوشد، به او بپوشاند . زيادتر از توانايي به او تكليف نكند.[3) امام علي(ع) به غلامش، قنبر گفت: " از خدا شرم دارم كه لباسي بهتر از تو بپوشم".(4)
هم چنين اسلام براي بردگان شخصيت انساني بيان کرد تا آن جا كه از نظر شخصيت انساني، هيچ تفاوتي ميان بردگان و افراد آزاد نمي گذارد و معيار ارزش را تقوا قرار مي‌دهد.(5) نيز اسلام راه هاي فراواني را براي آزادي بردگان در نظر گرفته است كه با توجه به اين راه ها خواه ناخواه بردگي از جامعه بشري زدوده مي شود. راه ها به دو دسته تقسيم مي شود:
راه استحبابي و سفارش هاي اخلاقي:
دربارة پسنديده بودن آزاد نمودن بردگان، در سخنان رسول گرامي و امامان معصوم(ع) بسيار سفارش و تأكيد شده است. پيامبر فرمود: "هر كه بردة مسلماني را آزاد كند،‌خداوند او را از آتش جهنم آزاد مي سازد".[6)
راه وجوبي و دستورهاي قانوني:
اسلام افزون بر سفارش هاي اخلاقي و ارزش نهادن به آزاد نمودن بردگان، در موارد متعددي با دستورهاي الزامي، مسلمانان را به آن وادار نموده است.
اينك نگاهي اجمالي به راه هاي قانوني براي آزادي بردگان:
1- آزادي بردگان از راه معاهده و مكاتبه (مكاتبه مشروط يا مطلق)؛
2- عتق تدبير؛
3- تبعيت اشرف ابوين؛
4- عتق براي تملك انثي بر احدالعمودين؛
5- عتق براي تملك ذكر بر احد العمودين يا محارمي از زنان؛
6- عتق سرايت؛
7- عتق استيلاد (ام ولد)؛
8- عتق مرضي، همانند كوري، جذام، لنگ و زمينگير؛
9- مسلمان شدن عبد قبل از اين كه مولايش در محيط كفر مسلمان شود؛
10- هرگاه مولا گوش، بيني و يا عضو ديگري از اعضاي بدن برده را جدا كند؛
11- اگر مولا وارث نداشته باشد، برده با مال ميت آزاد مي شود؛
12- برده مؤمن پس از هفت سال آزاد مي شود؛(7)
13- يكي از مصارف هشتگانة زكات، آزاد كردن بردگان است. در زمان خلاف عمربن عبدالعزيز فقيري يافت نمي شد كه زكات به آنان بدهند. زكات را براي آزاد كردن بردگان مصرف كردند و شمار زيادي از آنان آزاد شدند.
14- آزادي به واسطه عهد و نذر و قسم.
15- آزادي به واسطه‌ كفاره در موارد مختلف مانند كفاره روزه، قتل خطايي .(8)

اسلام به جهت رعايت مصلحت و پذيرش شرايط اجتماعي زمان به ناچار پديده بردگي را پذيرفت . براي آن احكامي در نظر گرفت تا براي رهايي تدريجي و معقول بردگان برنامه ريزي نمايد . سرانجام اسلام در حركت رهايي بخش بردگان پيشگام شد . با توجه به راهكار هاي اسلام مبني بر رهايي بردگان عملاً بردگي در جوامع اسلامي به صورت كامل زدوده شده است.
پي نوشت ها:
1. ماهنامه پاسدار اسلام، ش 22، ‌ص 13.
2. كليني، كافي، ج 5، ص 114.
3. مجلسي، بحارالانوار، ج 71، ص 141 و 142.
4. همان، ص 144.
5. حجرات (49) آية 13.
6. كافي، ج 4، ص 134.
7. وسايل الشيعه، ج 16، ص 36.
8. تفسير نمونه، ج 21، ص 412 _ 423؛
شرايع الاسلام، كتاب العتق؛ شرح لمعه، كتاب العتق.

پرسش 2:
فلسفه مهر در نماز چيست سني چرا از آن استفاده نميکند وبسيار با آن مخلف است؟ايا پيغمبر و حضرت علي هم از مهر استفاده ميکردند؟لطفا واضح جواب دهيد؟

پاسخ:
1-از نظر شرعي سجده كردن بر مهر واجب نيست، بلكه آن چه معتبر و واجب است اين است كه سجده بايد بر زمين باشد، يعني بر خاك يا سنگ يا چوب و بر هر چيزى كه از زمين است( غير از معدنيات و خوردنى ها و نوشيدنى ها و پوشيدنى ها) مي‌‌‌‌‌‌‌‌توان سجده كرد، دليل اين مسئله روايات است .
اين كه فعلاً مرسوم شده است كه شيعيان بر مهر سجده مي‌‌‌‌‌‌‌كنند، دليل اش آن است که سجده بر مهر، در واقع همان سجده بر خاك است، منتهي چون در اين دوران دسترسي به خاك در منازل و مساجد مشكل است و از طرفي با نحوه زندگي مردم چندان سازگاري ندارد، خاك پاک را به صورت مهر در آورده و بر آن سجده مي‏كنند.
دليل اين مسئله:
1- سيره عملي پيامبر:
براساس روايات سيره عملي پيامبر آن بوده است که هميشه برخاک يا حصير سجده مي نمود.
دسته اي از روايات، بر اين نكته دلالت دارند كه پيامبر ، مسلمانان را به پيشاني نهادن بر خاك به هنگام سجده، فرمان مي داد، ام سلمه (همسر پيامبر) از حضرت روايت مي كند : «ترب وجهك لله؛ (1) رخسار خود را براي خدا، بر خاك بگذار».
در روايت ديگري آمده: وائل بن حجر مي­گويد: «رأيت النبيّ (ص) إذا سجد وضع جبهته وأنفه علي الارض؛ (2) آنگاه كه پيامبر سجده مي­کرد، پيشاني و بيني خود را بر زمين مي نهاد».
انس بن مالك و ابن عباس و برخي از همسران پيامبر مانند عايشه و ام سلمه و گروه بسياري از محدثان روايت كرده‌اند: «كان رسول الله (ص) يصلي علي الخمرة؛ (3) پيامبر، بر خمره -كه نوعي حصير بود و از ليف خرما ساخته مي شد- سجده مي نمود».
ابوسعيد ـ از صحابه رسول خدا ـ مي گويد: «دخلت علي رسول الله (ص) و هو يصلي علي حصير؛(4) به محضر پيامبر وارد شدم در حالي كه بر حصيري نماز مي گزارد».
2- گفتار و رفتار صحابه و تابعان پيامبر.
جابر بن عبدالله انصاري مي گويد: «كُنتُ اُصلي الظُّهر مع رسول الله (ص) فآخذ قبضة من الحصاء لتبرد في كفي أضعها لجبهتي أسجد عليها لشدة الحر؛ (5) با پيامبر گرامي نماز ظهر مي گزاردم، مشتي سنگريزه برگرفته، در دست خود نگه داشتم تا خنك شود و به هنگام سجده بر آن ها پيشاني گذاردم و اين به خاطر شدت گرما بود».
سپس راوي مي افزايد: اگر سجده بر لباسي كه بر تن داشت جايز بود، از برداشتن سنگريزه ها و نگهداري آن ها، آسان تر بود.
ابن سعد (متوفاي 209) در كتاب خود «الطبقات الكبري» چنين مي نگارد: «كان مسروق إذا خرج يخرج بلبنة يسجد عليها في السفينة؛ (6) مسروق بن اجدع، به هنگام مسافرت، خشتي را با خود بر مي داشت تا در كشتي بر آن سجده نمايد».
مسروق بن اجدع، از تابعين و از اصحاب ابن مسعود بود .صاحب «الطبقات الكبري» وي را جزء طبقه اول از اهل كوفه پس از پيامبر از كساني كه از ابوبكر و عمر و عثمان و علي (ع ) و عبدالله بن مسعود، روايت نموده اند، به شمار آورده است.
اين سخن روشن، هم بي پايگي گفتار كساني را كه همراه داشتن قطعه اي تربت را شرك و بدعت مي­پندارند، اثبات مي­كند . معلوم مي­گردد كه پيشتازان تاريخ اسلام نيز، بدين كار مبادرت مي ورزيدند. (7)
ثابت مي کند که سجده برفرش و لباس جايز نبوده است . اگر نه اصحاب نياز نداشتند که در مسافرت خشت و سنگ را درکشتي براي سجده با خود ببرند يا در هوائي گرم ريگ داغ را سرد کنند تا سجده نمايند.
نافع مي گويد: «إن ابن عمر كان إذا سجد و عليه العمامة يرفعها حتي يضع جبهته بالارض؛ (8) عبدالله بن عمر به هنگام سجده، دستار خود را بر مي داشت تا پيشاني خود را بر زمين بگذارد».
رزين مي گويد: «كَتب إلي علي بن عبدالله بن عباس (رض)أن ابعث إلي بلوح من أحجار المروة أسجد عليه؛ (9) علي بن عبدالله بن عباس به من نوشت: لوحي از سنگ هاي كوه مروه را براي من بفرست تا بر آن سجده نمايم».
3- نهي صريح پيامبر از سجده بر عمامه و دستار:
محدثان اسلامي رواياتي را آورده اند حاكي از آن كه پيامبر كساني را كه به هنگام سجده، گوشه دستار خود را بين پيشاني خود و زمين قرار مي دادند، نهي نموده است.
صالح سبايي مي گويد: «إن رسول الله (ص) رأي رجلاً يسجد بجنبه و قد اعتم علي جبهته فحسر رسول الله (ص)جبهته؛ (10) پيامبر گرامي، شخصي را در حال سجده كنار خود مشاهده فرمود، در حالي كه بر پيشاني خود، دستار بسته بود، پيامبر عمامه را از پيشاني وي كنار زد».
عياض بن عبدالله قرشي مي گويد: «رأي رسول الله (ص) رجلا يسجد علي كور عمامة فأومأ بيده: إرفع عمامتك و أومأ إلي جبهته؛ (11) رسول خدا مردي را در حال سجده مشاهده فرمود كه بر گوشه عمامه خود سجده مي نمود، به وي اشاره كرد كه دستار خود را بردار، و به پيشاني او اشاره فرمود».
از اين روايات نيز به روشني معلوم مي­گردد كه لزوم سجده بر زمين، در زمان پيامبر ،‌امري مسلم بود ، تا جايي كه اگر يكي از مسلمانان، گوشه دستار خود را روي زمين قرار مي داد تا پيشاني خود را بر زمين نگذارد، مورد نهي رسول خدا قرار مي­گرفت.
4- روايات معصومين عليهم السلام.
پيشوايان معصوم شيعه كه بنا بر حديث ثقلين ـ قرين جدا ناپذير قرآن و از سوي ديگر اهل بيت پيامبرند، در سخنان خود به اين حقيقت، تصريح نموده­اند که سجده بر چيزهايي که خوراکي و پوشاکي باشد جايز نيست.
در روايتي که هشام از امام صادق عليه السلام نقل نموده است مي خوانيم:
« قَالَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِي عَمَّا يَجُوزُ السُّجُودُ عَلَيْهِ وَ عَمَّا لَا يَجُوزُ قَالَ السُّجُودُ لَا يَجُوزُ إِلَّا عَلَى الْأَرْضِ أَوْ عَلَى مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا مَا أُكِلَ أَوْ لُبِسَ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْعِلَّةُ فِي ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ السُّجُودَ خُضُوعٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ عَلَى مَا يُؤْكَلُ أَوْ يُلْبَسُ لِأَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْيَا عَبِيدُ مَا يَأْكُلُونَ وَ يَلْبَسُونَ وَ السَّاجِدُ فِي سُجُودِهِ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا يَنْبَغِي أَنْ يَضَعَ جَبْهَتَهُ فِي سُجُودِهِ عَلَى مَعْبُودِ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا الَّذِينَ اغْتَرُّوا بِغُرُورِهَا وَ السُّجُودُ عَلَى الْأَرْضِ أَفْضَلُ لِأَنَّهُ أَبْلَغُ فِي التَّوَاضُعِ وَ الْخُضُوعِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(12)
هشام بن حكم مي گويد: از امام صادق (ع) درباره آنچه سجده بر آن ها صحيح است پرسيدم، حضرت فرمود: سجده تنها بايد بر زمين و آنچه مي روياند ـ جز خوردني ها و پوشيدني ها ـ انجام گيرد. گفتم: فدايت گردم، سبب آن چيست؟ فرمود: سجده، خضوع و اطاعت براي خداوند است . شايسته نيست بر خوردني ها و پوشيدني ها صورت پذيرد: زيرا دنياپرستان، بردگان خوراك و پوشاكند، در حالي كه انسان به هنگام سجده، در حال پرستش خدا به سر مي برد، پس سزاوار نيست پيشاني خود را بر آنچه كه معبود دنياپرستان خيره سر است، قرار بدهد. سجده نمودن بر زمين، بالاتر و برتر است؛ زيرا با فروتني و خضوع در برابر خداي بزرگ، تناسب بيش تري دارد».
از مجموع دلايل ياد شده، به روشني معلوم گرديد كه نه تنها روايات اهل بيت ، بلكه سنت رسول خدا و رفتار صحابه و تابعان حضرت، بر لزوم سجده بر زمين و آنچه از آن مي رويد (مگر خوردني ها و پوشيدني ها) گواهي مي دهد.
اگر سجده بر لباس و فرش جايز بود، اصحاب در برخي موارد مجبور نبودند که از سنگ و ريگ و خشت استفاده کنند . اگر جايز بود ،پيامبر از فاصله شدن دستار بين زمين و پيشاني منع نمي کرد.

پي نوشت­ها:
1. كنزالعمال، ج7، چ حلب، ص 465، ح 19809، كتاب الصلوه، السجود و مايتعلق به.
2. احكام قرآن، (جصاص حنفي)، ج3، ص209، چ بيروت، باب السجود علي الوجه.
3. سنن بيهقي، ج2، ص421، كتاب الصلوه ،باب الصلوه علي الخمره.
4. همان.
5. همان، ج1، ص439، كتاب الصلوه، باب ما روي في التعجيل بها في شده الحر.
6. الطبقات الكبري، ج6، ص79، چ بيروت، در احوالات مسروق ابن اجدع.
7. سيرتنا، علامه اميني.
8. سنن بيهقي، ج2، ص105، چ 1 (حيدرآباد دكن)، كتاب الصلوه، باب الكشف عن السجده في السجود.
9. ازرقي، اخبار مكه، ج3، ص151.
10. سنن بيهقي، ج2، ص105.
11. همان.
12. من‏لايحضره‏الفقيه،‏ج 1 ،ص 272 باب علة النهي عن السجود على المأكول .

پرسش 3:
چرا ذکر رکعت سوم و چهارم را پچ پچ گونه مي خوانند؟

پاسخ:
در رکعت سوم و چهارم نماز، واجب است که ذکر تسبيحات اربعه آهسته خوانده شود و جوهره يا تُن صدا خارج نشود(1) و لذا کسي که ذکر رکعت و سوم چهارم را مي خوانند چون آهسته مي خواند پچ پچ گونه به نظر مي آيد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله 919.
پرسش 4:
4-آيا بعد از غسل جنابت بايد لباس ها هم عوض کرد يا با همان لباس هاي قديمي ميتوان نماز خواند؟ ممنون

پاسخ:
مني نجس است هر جايي از بدن يا لباس آلوده به مني شده باشد بايد شسته شود و در صورت که لباس آلوده به نجاست مني در هنگام جنب شدن نشده باشد، لباس پاک است و بعد از غسل جنابت با همان لباس مي توان نماز خواند و بدن شخص جنب يا عرق جنب اگر آلوده به نجاست نشده باشد پاک است و لباس را نجس نمي کند.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، مسأله 93.

من در نماز خود سالهاست که دچار شک و گاهی اطمینان می شوم که وضویم باطل شده است اخر سالهاست که این مشکل را دارم و گاهی اوقات نمی توانم خودم را کنترل کنم و نمازم باطل می شود من چکار باید بکنم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر در نماز زياد شک مي کنيد و عرفا کثير الشک باشيد به شک خود توجه نکنيد و بنا بگذاريد که نماز شما صحيح است.
2- اگر بعد از گرفتن وضو شک کنيد که وضو باطل شد يا نه؟ به شک خود توجه نکنيد و بنا بگذاريد که وضوي شما باطل نشده است و با همان وضو نماز بخوانيد. و تا زماني که يقين به باطل شدن وضو پيدا نکنيد وضوي شما صحيح است و نبايد به وسوسه اغتنا کنيد و اگر در وسط نماز يقين صد در صد پيداکردي که وضويت باطل شد دوباره وضو بگيريد و نماز بخوانيد. (1)
پي نوشت:
1. آيت الله سيستاني، توضيح المسائل، مسأله 298 و 299و306-308.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
چنانچه اين مايع يا ترشح به هنگام رعشه جنسي در هنگامي كه زن به اوج شهوت مي رسد، خارج شود، غسل جنابت لازم دارد.
توضيح آنكه :
زن با دو چيز جنب مي شود وهرگاه جنب شود بايد غسل جنابت کند:
1.داخل شدن آلت تناسلي مرد به جلو يا عقب زن که اگر به اندازه ختنه گاه يا بيش تر داخل شود، زن و مرد هردو جنب مي شوند ،گرچه مني خارج نشود.
2-بيرون آمدن مني چه درخواب باشد يا در بيداري.
اگر زن بر اثر تحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج شهوت جنسي(ارگاسم يا رعشه جنسي) برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود، جنب مي شود. اگر به اوج لذت نرسد و مايع خارج شود ، يا شک کند که مايعي خارج شد يا نه، جنب نمي شود وغسل لازم نيست.
زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند ،جنب مي شود .اگر يقين پيدا نکند ،جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و در آن حال رطوبتي از او خارج مي شود ،چون به اوج شهوت نرسيده ،جنب نمي شود و رطوبت خارج شده هم پاک است و وضو وغسل را باطل نمي کند.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتاآت، سوال 171؛ امام خميني، استفتاآت، ج1 ،سوال101-104؛ آيت الله بهجت، استفتا آت ،ج1، سوال 705 و812.

نیاز جنسی یک نیاز است مانند غذا خوردن و خوابیدن و ... و در دوره نوجوانی و جوانی در اوج خود است و همانطور که میدانید این نیاز باید برطرف شود و اگر کسی این عمل را انجام ندهد غریب به 99% روی به رابطه با جنس مخالف و بسی خطرناک تر می آورد و لگر هم کسی این کار ها را انجام ندهد غرق در افکار شهوت آلود است و شکی در این نیست مخصوصا که این نیاز در برخی کم و در برخی زیاد است و ارثی است حال با این تفاسیل شما کدام راه را برای رفع این نیاز پیشنهاد میکنید؟ اگر جواب سوال شما ازدواج است که بهتر است بگویم در این دوره زمانه هیچکس تا 30 - 35 سال نمیتواند ازدواج کند و دلایلش را هم خود بهتر میدانید مانند کار و شغل مناسب که برای دکتر ها و مهندس ها نیست چه برسد به انسان های معمولی البته برای رفع این نیاز حتما لازم نیست رابطه ی جنسی بین دو طرف باشد و یک رابطه معمولی و پاک و در حد دوستی نیز میتواند کفایت کند ولی اسلام این را هم حرام دانسته و مقتضای این دوره زمانه را در نظر نگرفته است که ماهواره و حجاب بد چه در اقوام و چه در جامعه موجب تحریک میشود که موجب این گناه (استمنا) میشود اگر پدران ما این عمل را انجام نمیدادند دلیلش این بود که تا دوران بلوغ و بعد از آن هیچ چیز موجب تحریک آنها نمیشد ولی الان همه چیز حتی دوستان نیز باعث می شود که افکار انسان خراب شود این مشکل را در دختران هم چه بسا بیشتر میتوان مشاهده کرد و از وضعیت حجاب و .... آنها کاملا این امر معلوم است اگر غرب در ما نفوذ کرده چگونه خود در این چاه ها نیفتاده و از همه مهم تر چه عاملی باعث آن شده ؟؟؟؟؟؟؟؟ وچرا پیشرفت داشته است ؟؟؟؟؟! لطفا با توجه به اینها ما را راهنمایی کنید شاید من هم هزاران نفر را نجات دادم و چگونه یک نوجوان تا سن 30 سالگی با افکار خود مقابله کند ؟ و کناه استمنا طبق نظر اقای خامنه ای چیست ؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اسلام تنها راه ارضاي غريزه جنسي را ازدواج مي داند .پيامبر اسلام فرمود:
« جوانان، هر يك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زيرا بهترين وسيله است كه چشم را از نگاه‌هاي آلوده و عورت را از بي عفتي محافظت مي‌كند».(1)
در عين حال قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينة ازدواج، عفت پيشگي و يا خويشتن داري در امور جنسي مي‌داند و مي‌فرمايد: «آن‌ها كه وسيله ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز كند».(2)البته اين امر، نياز به مقاومت دارد كه در روايات به عنوان جهاد اكبر مطرح شده است.
نوشته ايد : " براي رفع اين نياز حتما لازم نيست رابطه جنسي بين دو طرف باشد و يک رابطه معمولي و پاک و در حد دوستي نيز مي تواند کفايت کند، ولي اسلام اين را هم حرام دانسته و مقتضاي اين دوره زمانه را در نظر نگرفته است که ماهواره و حجاب بد ،چه در اقوام و چه در جامعه موجب تحريک مي شود که موجب اين گناه (استمنا) مي شود"
اين سخن صحيح نيست، زيرا در ابتدا بايد رابطه شرعي و سالم را تعريف کرد . سپس نظر اسلام در اين زمينه بررسي شود. از نظر اسلام ، رابطه شرعي و سالم دختر با پسر نامحرم يعني ارتباط کلامي و غير کلامي در چهارچوب مقررات اسلامي. بر اين اساس حرف زدن، نگاه کردن و غيره از ارتباطات نامحرمان اگر بدون قصد لذت جويي و کامجويي صورت گيرد ،‌ از نظر اسلام منعي براي ارتباط سخني نيست، همان گونه که در جامعه اين نوع ارتباطات ديده مي‌شود، مثل رجوع به پزشک،‌خريد از بازار، حضور در محل کار و محل تحصيل و ارتباط با معلم و استاد و همکار و مدير اما اگر ارتباط به طور وسيع انجام گيرد و هر دختر و پسري با هم راحت ارتباط برقرار کنند، تضميني براي رعايت آن اصول نيست.
دوست عزيز!جاذبه جنسي و طبيعي دختر و پسر به ويژه در سنين جواني، زمينه انحراف ارتباط‌ ها را فراهم مي‌سازد .ارتباط‌ ها را تحت تأثير قرار مي‌دهد. بر اين اساس، دين به ما هشدار مي‌دهد که هرگاه دو غير همجنس، در قالب هر ارتباطي در مکاني خلوت و دور از ديد ديگران قرار گيرند، شيطان با آن ها خواهد بود و روابط صحيح را تهديد مي‌کند.
بنابراين اگر چه به نظر شما رابطه معمولي و پاک و در حد دوستي با جنس مخالف به صورت طبيعي ، خاموش کننده غريزه جنسي است اما واقعيت امر اين گونه نيست . اين روابط ممکن است در ابتدا مانند آبي بر آتش باشد اما اين گماني بيش نيست زيرا آن چه گمان کرده ايد آرامش است ،در واقع آرامش قبل از طوفان است. مي بينيد پس از گذشت مدت زماني اين آرامش به طوفاني تبديل مي شود که پيامد منفي شکست يا منحرف شدن روابط انساني، را به دنبال دارد.
اگر ارتباط به انحراف گرايد، سبب از دست رفتن آبرو و حيثيت اجتماعي و سرمايه زندگي، نيز ارزش و کرامت انساني دختر و پسر مي‌گردد که جبران ناپذير است. بنابراين وجود شرايط سخت براي ازدواج، توجيه کننده روابط آزاد و دوستانه دختر و پسر که به طور طبيعي و خدادادي با کشش هاي غريزي و جنسي همراه است، نخواهد بود؛ زيرا ضرر آن در مرحله متوجه خود دختران و بعضا پسران است، راه حل آن آسان نمودن شرايط ازدواج اولاً از طرف دختران و ثانياً از طرف خانواده دو طرف مي­باشد.
از آن جايي که دين اسلام کامل ترين اديان و آخرين دين تا روز قيامت است ، مقتضاي چنين ديني آن است که شرائط و اقتضائات تمام زمان ها را در نظر گرفته باشد.قرآن در اين باره مي فرمايد :
" قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏؛ (3)
به مردان مؤمن بگو ديدگان خويش را از نگاه به زنان اجنبى باز گيرند . فرج هاى خويش را نگهدارند. اين براى ايشان پاكيزه‏تر است».
در بخشي ديگر نوشته ايد : "در اين دوره زمانه هيچ کس تا 30 - 35 سال نمي تواند ازدواج کند و دلايلش را هم خود بهتر مي دانيد مانند کار و شغل مناسب که براي دکتر ها و مهندس ها نيست، چه برسد به انسان هاي معمولي. "
در مورد اين که چرا شما و ساير جوانان بيکار هستند، صحبت فراوان است اما مهم آن است که از خود بپرسيد که دليل بيکاري چيست؟ اگر چه ممکن است بخشي از بيکاري ها مربوط به دولتمردان باشد اما گاهي مقصر خود مائيم . زيرا فرد صرف اين که مدرک ليسانس و... دارد ، از فراگيري تخصص مورد نياز جامعه ابا مي کند . منتظراست حتماً کار ادراي برايش فراهم شود، در حالي که اين امر صحيح نيست. بلکه انسان بايد با زحمت و تلاش شبانه‌روزي به شناخت نيازهاي جامعه و بازار اقدام کند .در زمينه نيازهاي بازار کسب و کار متخصص شود تا بيکار نماند.
البته در بخش ديگري نيز نوشته ايد : " اگر غرب در ما نفوذ کرده ،چگونه خود در اين چاه ها نيفتاده و از همه مهم تر چه عاملي باعث آن شده ؟ وچرا پيشرفت داشته ؟ "
در پاسخ مي گوييم :
دوست عزيز ، عواملي نظير اختلاط زن و مرد و عدم کنترل چشم و شهوت پرستي و افکار شهواني و بيکاري و پر خوري و از همه مهم تر دنيا گرايي و فراموشي آخرت در جامعه ما موجب پيدايش و گسترش انحرافات جنسي مي شود. بررسي کامل علل پيدايش و گسترش انحرافات جنسي فرصتي مي خواهد که از عهده اين نوشتار خارج است. در ذيل راهکارهايي براي فراراز منجلاب فسادهاي جنسي ذکر مي کنيم .
تسهيل كنترل غريزة جنسي در گرو اموري است:
1ـ طرد افكار شيطاني:
مشكل ترين مرحلة رويارويي با انحراف جنسي، سالم سازي انديشه و پرهيز از افكار شهوي است. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «كسي كه در اطراف گناه بسيار بينديشد، سرانجام به آن كشيده خواهد شد».(4)
2ـ پر كردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره.
3ـ كنترل چشم:
نگاه راهبر دل و دام شيطان و بذر شهوت است. براي مهار غريزه جنسي بايد از ديدن آن چه كه ميل جنسي را تحريك مي‌كند خودداري كرد. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «بهترين عامل رو گرداني از شهوات، فروبستن چشم‌ها است».(5)
4ـ عدم آميختگي زن و مرد:
همنشيني زن و مرد و همسخن شدن و خلوت كردن با يكديگر زمينه لغزش را فراهم مي‌كند.
5ـ كم خوري:
يكي ديگر از راه‌هاي كنترل غريزة جنسي، دوري از پرخوري است. از اين رو در روايات اسلامي از روزه داري به عنوان عامل تعديل غريزه جنسي ياد شده است.پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «اي جوانان، هر يك از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج كند . اگر قدرت ندارد، روزه بگيرد، زيرا روزه گرفتن براي كنترل شهوت مفيد است».(6)
6ـ آخرت گرايي:
توجه به پاداش اخروي دربارة كساني كه دامن خود را از گناه پاك داشته اند. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «كسي كه به بهشت علاقه دارد، خواهش‌هاي نفس و شهوات را فراموش كند».(7)
8ـ ياد مرگ:
رسول خدا(ص) اصحاب خود را دربارة مرگ بسيار سفارش مي‌کرد و مي‌فرمود: «زياد مرگ را ياد کنيد، زيرا ياد مرگ شکننده لذات نفساني و مانع ميان تو و شهوات است».(8)
**********************************************
خود ارضايى يكى از اقسام انحرافات جنسى به شمار مى‏رود. در پيدايى آن علل مختلفى دخالت دارد مانند تحوّلات بلوغ، عوامل تحريك زا، عقده حقارت، مساعد نبودن محيط خانواده، معاشرت با منحرفان، ضعف ايمان و ناآگاهى از پيامدهاى خودارضايى.
خودارضايي عوارض جسمي و روحي و رواني زيادي دارد. عوارضي مانند: افسردگي و بي حالي و ضعف بينايي ، ضعف قواي جسماني ، آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل، بيماري هاى مقاربتى‏،عقيم شدن‏،كم خونى، كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛كم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگيجه؛پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات، ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏،اضطراب ،افسردگى‏، پرخاشگرى و بداخلاقى‏، يأس از زندگى‏،از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها،عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى، هوس باز و بى‏بند و بار شدن ،افت تحصيلى‏،بزهكارى و ...
خود ارضايي يا استمنا از نظر اسلام حرام و گناه است . از نظرحضرت آيت الله خامنه اي استمنا از گناهان کبيره است (9)
براي کنترل غريزه خود راهكارهاي عملي وجود دارد . در صورت نياز در نامه هاي بعدي به آن اشاره خواهيم کرد.

پي‌نوشت‌ها:
1. مكارم الاخلاق، ص 100.
2.نور (24) آيه 33.
3. همان، آيه 30.
4. غررالحكم، ج 5، ص 321.
5. همان، ج 6، ص 164.
6. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
7. نهج البلاغه، قصار 30.
8. بحارالانوار، ج 74، ص 388.
9. سؤال تلفني (7746666-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.

در آیات مختلف قرآن به ظواهر آفرینش اشاره شده مثلا در سوره حج آیه 65میفرماید:وآسمان رااو نگهداشته که بر سر زمین نیفتد ویا در سورمومنین آیه 18 می فرماید:ما آب را به قدر معیین از آسمان رحمت نازل در زمین ساختیم ودر سوره طور آیه 44_این کافران هم اگر سقوط قطعه از آسمان را ببینند خواهند گفت این پاره ابر متراکم است ویا در سوره الرحمان آیه _ خورشید و ماه با حساب معیین با هم به گردش اند در صورتی که امروزه ثابت شده است که این زمین است که به دور خورشید می گردد و طلوع خورشید از مشرق و حرکت آن به سمت مغرب در اصل حرکت زمین است و خورشید ثابت می باشد و کلا مسایل مطرح شده بالا با پیشرفت علم با عقل جور در نمی آید.خواهشمندیم این مسایل را برای ما روشن کنید.

پرسش: سطحي نگري قرآن به نظام هستي؟ شرح : در آيات مختلف قرآن به ظواهر آفرينش اشاره شده مثلا در سوره حج آيه 65ميفرمايد:وآسمان رااو نگهداشته که بر سر زمين نيفتد ويا در سورمومنين آيه 18 مي فرمايد:ما آب را به قدر معيين از آسمان رحمت نازل در زمين ساختيم ودر سوره طور آيه 44_اين کافران هم اگر سقوط قطعه از آسمان را ببينند خواهند گفت اين پاره ابر متراکم است ويا در سوره الرحمان آيه _ خورشيد و ماه با حساب معيين با هم به گردش اند در صورتي که امروزه ثابت شده است که اين زمين است که به دور خورشيد مي گردد و طلوع خورشيد از مشرق و حرکت آن به سمت مغرب در اصل حرکت زمين است و خورشيد ثابت مي باشد و کلا مسايل مطرح شده بالا با پيشرفت علم با عقل جور در نمي آيد.خواهشمنديم اين مسايل را براي ما روشن کنيد.

پاسخ: با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
اول اينكه، آن چه در کتاب خدا به عنوان مسايل عالم هستي بيان شده هر چند کلي و به صورت اشاره بيان است ، اما در تطبيق با نظريه هاي علمي تضادي در آن ديده نمي شود.
دوم، ما نبايد به کتاب خدا به عنوان کتاب علمي که بنا داشته به تمام مسايل و جزييات نظام هستي بپردازد نگاه کنيم، زيرا قرآن کتاب هدايت است ، هدايت انسان ها به سوي خدا که در لابلاي آياتش داستان ها و عبرت هايي پند آموز بيان و در بعضي از موارد به کليات مرتبط به احوال عالم خلقت اشاره کرده است که صرفا در جهت تعليم و تربيت مي باشد ،
سوم، اگر قرآن در موارد بسياري از مسايل از جمله نظام آفرينش به صورت کلي اطلاعاتي داده است در همين صورت کلي، رمز و رازهاي شگفتي نهفته است .
چهارم، مفسرين توانا توانسته اند از همين مقدار اندک که به نظر و ديد شما سطحي نگري قرآن در مورد مسايل مربوط به جهان خلقت است؛ تفاسير مبسوط و قابل اعتنايي ارائه گنند، و چون ذکر تمام موارد آن منجر به پاسخي طولاني مي شود، از اين رو شما را به مطالعه تفاسير مربوطه خصوصا آياتي که از آن نام برديد توصيه مي کنيم و در اين ميان؛" تفسير نمونه" تحقيقات مبسوطي انجام داده است.
در اين زمينه مطالعه کتابهاي نقد شبهات پيرامون قرآن کريم از آيه الله معرفت و کتاب اعجازعلمي قرآن از دکترمحمد رضائي مفيد خواهد بود

کیسه کلستومی دارم می خواهم بدانم میتونم نماز بخوانم چون روده ام عفونت داشته کیسه کلستومی گذاشتم گاهی وقت ها صدای باد از داخل کیسه میاید

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
در فرض سؤال نماز خواندن با کيسه مذکور اشکال ندارد ،ولي اگر کيسه کلستومي در اثر خارج شدن نجاست نجس شده باشد ،بايد در صورت امکان پيش از نماز آن را آب بکشيد.
نماز را در هر حال بايد بخوانيد، اگر مشکلي داريد که باد معده يا غائط بي اختيار خارج مي شود ،چنانچه در بعضي وقت ها خارج نمي شود و از اول تا آخر وقت نماز مهلت پيدا مي کنيد که نماز را با وضوي کامل بخوانيد ،در وقتي که مهلت پيدا مي کنيد نماز را بخوانيد . اگر هيچ وقت مهلت پيدا نمي شو د و هميشه اين حالت براي شما وجود دارد ، وضو بگيريد و نماز بخوانيد . اگر در بين نماز چيزي که مبطل وضو باشد ،خارج شود، اشکال ندارد و نماز صحيح است . پيش از نماز کيسه را اگر نجس است، آب بکشيد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسأله 306-311.

مرد با مادر رضایی همسرش محرم است یا خیر؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بلي مرد با مادر رضايي همسرش محرم است.(1)
پي نوشت:
1.آيت الله خوئي,منهاج الصالحين,ج2,ص263م1247وص267م1271.

صفحه‌ها