پرسش وپاسخ

با سلام خواهش مي كنم معياري براي درستي اعمال و افكار ديني معرفي فرماييد تا بفهميم در مسير بندگي خداوند هستيم يا خير؟ بعضي اوقات انسان ها فكر مي كنند كه مسير را درست مي روند و زماني مي فهمند كه ديگر دير شده گاهي فكر مي كنم نه دنيا را دارم نه آخرت راو فكر مي كنم بنده خوبي هستم لطفا مراراهنمايي كنيد با تشكر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بهترين معيار و ميزان براي درستي اعمال و افكار ديني که ملاک حرکت در مسير بندگي خداوند است ، همان است که در روز حشر و قيامت معيار و ميزان است .
نظام «ميزان» در عالم حشر، نظامي است كه وجود، عالم و صحيفه انسان سنجش مي‏گردد و تشخيص داده مي‏شود كه مجموع وجود انسان، به كدام سمت مي‏چربد؟ آيا به سوي خدا است تا وارد موقف ديگر شود، يا به سوي غيرخدا است تا پس زده شده و از ادامه حركت بازماند.
افرادي براي پالايش و پيرايش وارد اين موقف مي‏شوند كه صحيفه اعمال، افعال، عقايد، اوصاف و اخلاق‏شان، در مجموع به سوي خداوند باشد، نه غير خدا. افرادي كه مجموع وجودشان به سوي فرار از خدا است، تسويه و حسابرسي ندارند.
اگر مجموع عالم و نامه عمل انسان سنجش شود، قهراً هر ذره‏اي از اعمال، افكار، عقايد، اوصاف، روش‏ها، خصلت‏ها و اخلاق او در اين سنجش مؤثر و تعيين‏كننده است. يك كلمه، قدم، فكر، تمايل، خطور و.. در سير تكاملي يا قهقرايي آدمي نقش دارد. به همين جهت است كه در آيات «ميزان» گفته مي‏شود: كوچك‏ترين ذره در سنگيني مجموع صحيفه عمل به سوي حق و يا غير حق تأثير دارد. اين مسئله ناظر به كميت عمل نيست؛ بلكه به كيفيت عمل توجه دارد.
ما زبان را ننگريم و قال را ما روان را بنگريم و حال را
ناظر قلبيم اگر خاشع بود گرچه گفت لفظ ناخاضع رود(1)
آيات قرآن با لحن‏هاي گوناگون و تعبيرات مختلف، ابعاد گوناگون اين نظام را تشريح كرده‏اند:
1. « در آن روز (قيامت)، سنجش [اعمال از آنِ حق و از جانبِ‏] حق است، پس هر كس ميزان‏هاي [ عمل‏] او سنگين باشد، آنان رستگارانند . هر كس ميزان‏هاي [عمل] او سبك باشد، پس آنانند كه به خود زيان زده‏اند؛ چرا كه به آيات ما ستم كرده‏اند».(2)
اين آيات با تعبير جالبي، اين حقيقت را بازگو مي‏كند كه وزن و ميزان از آنِ خدا بوده و از جانب او است. هر چقدر نامه عمل انسان با حق تطابق داشته باشد ، هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود . در مقابل هر اندازه كه صحيفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيان‏بار و ستمكار به نفس خود خواهد بود. اين آيه به خوبي مي‏رساند كه انسان، با حق سنجيده مي‏شود. اگر چرخش به سوي حق بود، رستگاري است؛ و گرنه به سوي هلاكت و فلاكت خواهد بود.
در برخي روايات ديني از ائمه معصوم(ع) آمده كه «ما ميزان هستيم» و طبق آيه اي كه ميزان را حق معرفي مي كند و روايتي كه به حق بودن علي(ع) اشاره مي كند:
«علي مع الحق و الحق مع علي» روشن مي شود كه بودن در صراط ائمه نيز حقيقت و ميزان سنجش اعمال انسان در آخرت است.
2.«بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانيم؟ [ آنان‏] كساني‏اند كه كوششان در زندگي دنيا به هدر رفته و خود مي‏پندارند كه كار خوب انجام مي‏دهند؛ [ آري ] آنان كساني‏اند كه آيات پروردگارشان و لقاي او را انكار كردند، در نتيجه اعمال شان تباه گرديد . روز قيامت براي آن ها وزنه [ و ميزاني ]نخواهيم نهاد. اين جهنم سزاي آنان است؛ چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند». (3)
آيات ياد شده بيانگر اين حقيقت است كه هر قدر موازين عالم انساني، با حق تطبيق نكند و كشش به سوي غيرحق شديد باشد، اصلاً وزنه و ميزاني در كار نخواهد بود. كساني كه جذب به سوي خدا نداشتند و اعمال، افكار، كردار، اوصاف و اخلاق‏شان براساس عشق به حق نبود، اصلاً ميزاني براي آنان نخواهد بود .مستقيم به سوي جهنم و جهنم‏ها فرو رفته و سير قهقرايي خواهند داشت.
هشام بن حكم روايت مي‏كند:
زنديقي [كه از مخالفان امام صادق بود] از حضرت پرسيد: آيا چنين نيست كه اعمال وزن مي‏شوند؟
فرمود: «نه، حقيقت آن است كه اعمال جسم نيستند [تا وزن شوند]؛ بلكه [در چگونگي و كيفيت] آنچه كه عمل مي‏كنند، موازنه هست. كسي احتياج به وزن كردن در اشيا دارد [كه] عدد اشيا و سنگيني و سبكي آن ها را نداند اما هيچ چيزي بر خداوند پوشيده نيست».
زنديق گفت: پس معناي «ميزان» چيست؟ فرمود: «يعني عدل».
زنديق‏ پرسيد: معناي اين آيه «پس كسي كه موازينش سنگين باشد» چيست؟
فرمود: «كسي كه عملش برتر باشد »(4)
اين روايت، نكات قابل تأملي را بيان مي‏كند:
يكم. «ميزان»، نظامي است كه چگونگي عمل را مي‏سنجد و به كيفيت نظر دارد، نه به كميت.
دوم. ميزان براساس عدل خواهد بود، يعني - اين عالم و موقف - به اندازه‏اي دقيق است كه هيچ عمل، صفت، خلق و عقيده‏اي را - و لو كوچك و جزئي - در هنگام سنجش فروگذار نخواهد كرد و از نظر دور نخواهد داشت.
سوم. ميزان و معيار عمل انسان است. يعني، رجحان عمل انسان به سوي حق.

بنابراين اگرکسي بخواهد ببيند در مسير بندگي عمل مي کند يا نه ،بايد مسير حرکت خود را با مسير حق و سيره ائمه(ع) بسنجد.هر چقدر نامه عمل انسان با ‌آن تطابق داشته باشد و هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود.به هر اندازه كه نامه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيان‏بار و ستمكار به نفس خود خواهد بود.
پي‌نوشت‌ها:
1. مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات 1757 - 1760.
2. اعراف (7) آيه 8 و 9.
3. كهف (18) آيات 103 - 106.
4. بحارالانوار، ج 7، ص 249 - 248 ح 3.

من شیعه ی هستم و مرجع تقلید من حضرت خامنه ای هست من در شهری زندگی می کنم که اکثریت سنی و اندیشه های انحرافی دارند خواستم بپرسم دوستی با آنان چه حکمی دارد برای سلامتی و فرج امام زمان (ع) صلوات

رفتار با اهل سنت هيچ تفاوتي با رفتار با ديگر برادران ديني ندارد. برخورد معقول و عاطفي و عادلانه وظيفه ماست در اين مسير اگر زمينه هايي فراهم شود که شخص بتواند با آگاهي هاي دقيق و مطالعه شده در مورد مذاهب و بدون مجادله و الفاظ بي نتيجه طرف را به مذهب حق دعوت کند، اين کار خوب است، ولي تأکيد مي کنيم ورود بدون مطالعه بي نتيجه و گاهي نتيجه عکس خواهد داشت .
برخورد ما با اهل سنت بايد عاطفي و اخلاقي باشد و با عمل صالح همراه شود.
بنابراين ارتباط و دوستي با چنين افرادي به ويژه اگر داراي زمينه حق پذيري باشند، هيچ اشکال ندارد.

پرسش: be koda va ahle beit k maro mibinano komak mikonan shak daram
شرح :
به خدا و اهل بيت كه ما رو مي بينن و كمك مي كنن ، شك دارم.
پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.

سوالي كه طرح كرديد، چندان گويا و شفاف نيست.
گاهي نسبت به يك چيز اعتقاد داريد، اما در عين حال خواسته يا ناخواسته در شما شك ايجاد مي شود، يعني نوعي خلجان ذهني و فكري كه مي خواهيد از آن رها شويد، اما نمي توانيد، اما گاهي نسبت به اصل موضوع شك داريد، شك داريد كه خدا ناظر بر ما است. يا اصلاً شك داريد كه خدايي هست يا نه؟ در اين جا دنبال معرفت و شناخت بيش تر هستيد. به دلايل قانع كننده نرسيديد. اين نوع شك و ترديد مقدمه‏اي براي رشد و كمال فكري است. بنابراين از بروز آن نبايد نگران بود. شك و ترديد انگيزه‏اي است كه موجب تلاش فكري مي‏شود . آدمي را از نقاط تاريك، به وادي نور و روشنايي سوق مي‏دهد. پس بايد از اين انگيزه استقبال كرد .در جست و جوي راهكارهاي مناسب جهت حل مشكلات بود. البته اگر آدمي تسليم ترديدها بشود و براي رسيدن به حقيقت تلاش نكند، بديهي است كه در گرداب اوهام و ترديدهاي خويش غرق خواهد شد.
بنابراين از بروز اين حالت ـ كه تقريبا متناسب با سن شماست ـ نگران نباشيد. با برنامه‏اي منظم و حساب شده، به رفع ترديدها و كشف حقيقت بپردازيد.
مي‏دانيد كه فطرت آدمي حقيقت طلب است و تا آن را نيابد، آرام نمي‏گيرد. به گفته مولوي :
كز نيستان تا مرا ببريده‏اند از نفيرم مرد و زن ناليده‏اند
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد اشتياق
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش
آدمي آن روز آرام مي‏گيرد كه جرعه‏اي از زلال حقيقت بچشد .حلاوت آن را در دل خويش احساس كند. حال چگونه بايد حركت كرد تا ترديدها برطرف شده و جاي خود را به اطمينان بدهد؟ به گفته بزرگان براي كشف حقيقت و وصول به آن، دو كار لازم است:
بايد دانست پس از اعتقاد به اصول دين آنچه در «پيدايي» و «پايداري» و «يقين» مهم است ،«قلب پاك»، «انجام عبادات» و «رفتار خداپسندانه اجتماعي» است. با عبادت و عمل صالح است كه ايمان و يقين عمق پيدا مي كند . آثار ايمان به طور نمايان آشكار مي شود . اعتقادات در قلب نقش مي بندد ،به طوري كه در ناملايمات زندگي و سختي ها هنگام مرگ و پس از مرگ، همچنان ملكه ايمان آدمي پابرجا مي ماند. البته هر چه معرفت نظري بالاتر باشد ،كيفيت عمل نيز كامل تر و پايدارتر خواهد بود.
اما گاهي شك به صورت مستمر و به صورت يك امر تكراري در وجود انسان در مي آيد . ريشه رواني داشته (نه فكري) و به صورت وسواس نمايان مي شود. يعني با اينكه انسان اعتقاد دارد و از نظر عقلي و منطقي مشكلي ندارد، اما نمي تواند از شك و تريدد رها شود و اين انسان را‌ آزار مي دهد.
اين نوع شك ها از نوع وسواس فكري است كه يك نوع بيماري است و بايد درمان شود.
از نظر ديني شك و ترديدهاي ناخواسته، موجب گناه يا كفر و مانند آن نمي شود. در روايات براي خلاصي و رها شدن از اين نوع شك و ترديدهاي ناخواسته و قت وبي وقت، ذكر هايي آمده است.
ما چون اطلاعات زيادي نداريم و سوال تان شفاف نيست، پاسخ تفصيلي به هر يك از اين دو نوع شك و ترديد را به ارتباط بعدي و توضيحات كامل و شفاف شما موكول مي كنيم.

آيا نگاه کردن و تماشاي عکس بازيگران و ورزشکاران به طور مدام حرام است؟استفاده از اين عکس ها براي تصوير زمينه ي کامپيوتر و موبايل حرام است؟

نگه داشتن عکس ها اشکال ندارد . نگاه چنانچه بدون قصد لذت باشد و منشأ مفاسدي نگردد، اشکالي ندارد اما اگر با قصد لذت باشد ،حرام است.(1)
قرار دادن عكس بازيگران در موبايل و کامپيوتر نشان از عشق و علاقه خاص و تأثير پذيري و الگو گيري از آنان است. اين موضوع به صلاح نيست. به خصوص علاقه خاص به مردان بازيگر براي خانم ها و زنان بازيگر براي مردان كه شايسته مومن و مسلمان نمي باشد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، استفتاءات جديد، ج 1، سؤال783.

با عرض سلام و خسته نباشید من دختری نوزده ساله ام که همیشه به فکر مرگ هستم، و از اینکه بعداز مرگ جسم چیزی را حس نمیکند کاملاً با خبرم، اما بنا به دلایلی از دفن شدن خوشم نمی آید و دوست دارم مرا مطابق با آیین هندو یا زردشتیان راهی سفر به برزخ بکنند چون عقیده من این است که با این کار زمان کمتری برای از بین رفتن کالبَد و رفتن به دنیای معنوی صرف میشود. به نظر من هر انسانی حقوقی دارد و این عدالت نیست مرا، که از دفن شدن بیزارم با آب سرد، روی آن میزهای فلزی بشویند، لا به لای پلاستیک(که خود پنج هزار سال طول میکشد که تجذیه بشود)بپیچند و در قبرهای تنگ بگذارند و روی قبر بلوکهای سیمانی بگذارند وخاک بریزند! میخواستم بدانم آیا اگر وصیت کنم که مرا بسوزانند، عملی هست یا نه؟ از خیلی ها شنیده ام که تغییر دین گناهی بزرگ و غیر قابل بخشش در پیشگاه خدا است،اما من دوست ندارم دفن بشوم. باور کنید دین اسلام را دوست دارم، اما اگر حق انتخاب مراسم بعد از مرگم را از من بگیرند، چاره ای جز تغییر دین؛ صرفاً به علت دفن نشدن ندارم؛ زیرا این مسـاله برایم بیــــــــنهایت مهم است. لطفاً مرا راهنمایی کنید تا از این سردرگمی نجات پیدا کنم... با تشکر

همان طور که خود معتقديد بعد از مرگ جسم انسان هيچ احساسي ندارد . روح انسان بعد از جدا شدن از بدن به عالم برزخ مي رود. بنابراين چه بدن انسان بعد از مرگ دفن شود يا سوزانده شود ،هيچ فرقي براي روح ندارد .اما اين که دستور اسلام به دفن کردن ميت مسلمان تعلق گرفته، براي حفظ احترام است. اکثر دستورات و احکام غسل و کفن و دفن ميت بر اين اساس است.
در مورد اين موضوع که آيا مي توان وصيت کرد که بدن انسان را بعد از مرگ بسوزانند، وصيت به امور حرام تعلق نمي گيرد .چنين وصيتي صحيح نيست و مورد عمل نمي شود.(1)
پي نوشت :
1. امام خميني ،تحريرالوسيله، ج2،ص93.
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.

بعضی احادیث از ائمه و حضرت رسول نقل شده که به نظر صحیح نمیاید. مثلا در مورد اثرات خواندن سوره های قران مطالب عجیبی جود دارد ...مثلا حدیثی وجود دارد که اگر کسی سوره قدر را در نماز خود بخواند تمام گناهان او در آن لحظه آمرزیده می شود ... یا اینکه اگر فلان دعا خوانده شود گناهان فرد آمرزیده می شود...اگر اینگونه احادیث صحیح هستند بفرمایید چطور ممکن است با خواندن یک سوره مثلا شصت سال گناه کسی آمرزیده شود-البته حتی بافرض اینکه مقصود گناهان غیر از حق الناس باشد باز هم معقول به نظر نمی رسد - فردی را در نظر بگیرید که حق الناسی بر عهده ندارد و به خدا و نبوت و معاد هم معتقد است اما تمام طول عمر مشغول گناهان کبیره بوده است در آخرین ساعت عمر سوره قدر را میخواند و از دنیا می رود خب طبق این حدیث گناهان این فرد آمرزیده می شود و او باید بدون هیچ پرسش و پاسخی وارد بهشت شود ...اگر هم این احادیث صحیح نیستند چرا در بسیاری کتب معتبر مثل مفاتیح و یا در حاشیه بسیاری از قران ها این احادیث ذکر شده است. البته با توجه به اینکه هیچگونه شرط و شروط دیگری در مورد این اعمال ذکر نشده است و صرفا انجام یک عمل -مثلا خواندن یک سوره -چنین پاداشی برایش ذکر شده است نمونه دیگر به عنوان مثال حدیثی است از حضرت صادق که هرکه چهل صبح دعای عهد را بخواند هنگام ظهور حضرت حجت زنده خواهد شد و ایشان را زیارت خواهد کرد و در رکابشان شهید خواهند شد...آیا واقعا بصورت تضمینی میتوان گفت بر اساس این حدیث خواننده دعای عهد صد درصد هنگام ظهور زنده خواهد شد ؟

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
مي بايست در مورد اين گونه روايات كه مشتمل بر ادعيه است، به مضمون دعا دقت كنيم. اگر خود نمي‏توانيم، به علما و كارشناسان عرضه كنيم. اگر تشخيص داده شد كه مضمون دعا با متون اسلامي و با مباني كلامي و عقيدتي منافاتي ندارد، دعا را به قصد رجا و به اميد رسيدن به ثواب بخوانيم. در احاديث معروف به "من بلغ" وارد شده كه هر كس براساس روايتي كه بيانگر ثوابي است، به اميد رسيدن به آن ثواب عمل كند، خداوند به او همان ثواب را عطا مي‏كند، گرچه حديث صحيح نباشد.(1)
نكته مهم در اين گونه روايات آن است كه مضمون چنين روايتي هيچ گاه به طور مطلق صحيح نخواهد بود . حتماً داراي قيود و شرايطي است، مثلاً همين حديث مورد نظر اگر به صورت مطلق صحيح باشد، به معناي آزاد بودن شخص تا يك سال است كه هر گناهي را انجام دهد، كه به طور يقين اين معنا صحيح نمي‏باشد؛ زيرا فلسفه دعاها و مناجات براي نزديك شدن انسان به خداوند و دوري از معاصي و گناهان است. چگونه مي‏تواند خواندن يك دعا، مجوزي براي انجام گناهان و دور شدن از خداوند و رحمت الهي باشد؟!
مقصود از روايت‏هايي كه آثار خاصي را براي برخي از اعمال ذكر كرده‏اند، اين نيست كه فلان عمل «علت تامه»آن اثر است؛ بلكه مقصود مقتضي اثر است. «علت تامه»، مجموع علل مؤثر بر يك چيز با رفع تمام موانع است. تأثيرچنين علتي بر معلول حتمي و ضروري است، و به هيچ وجه تخلف بردار نيست. در حالي كه «مقتضي» يكي از شرايط مؤثر بر يك پديده است كه در صورت فقدان موانع، مي‏تواند اثر كند، ولي اگر مانعي بر سر راه آن قرار گيرد، توان تأثيرندارد. چنين چيزي در جهان ماديات و اسباب و مسببات طبيعي نيز هست؛ مثلاً اگر گفته مي‏شود: «آتش سبب احتراق چوب است» به نحو مقتضي است؛ يعني، تا ديگر شرايط مانند وجود اكسيژن پديدار نشوند و موانع بر طرف نشود،عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابر اين اگر كسي چوب تري را در آتش اندازد و با گذشت چند دقيقه از احتراق خبري نباشد، نبايد در آن گزاره ترديد كند؛ بلكه بايد جست‏وجو كند كه آيا آن گزاره مشروط به شرايطي نيز هست يا نه؟ آيا مانعي براي تأثير آتش در چوب وجود دارد يا خير؟ آن گاه خواهد ديد كه اين گزاره ضمن دارا بودن ارزش صدق،مشروط به شرايط متعددي از قبيل وجود اكسيژن و عدم موانعي چون رطوبت در چوب، تناسب ميزان حرارت آتش بامقدار مقاومت چوب و ... است. ليكن اگر تمام شرايط و رفع موانع مفروض پديد آمد؛ يعني علت تامه محقق شد،حتماً چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معناي كذب گزاره فوق مي‏باشد.
تأثير اين اعمال نيز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضي» است، و همواره با ديگر شرايط عمل مي‏كند.
اما اين كه آن شرايط دقيقاً چيست؟ سهم هر يك تا چه اندازه است؟ آيا تأثير اين عمل و هر شرط ديگر در همه موارد يكسان است؟ يا ممكن است در موردي نقش اصلي‏تري را ايفا كند و در جاي ديگر عامل ديگر؟ مكانيسم تأثير چگونه است؟ آيا ديگر ابزارها را در اثرگذاري تقويت مي‏كند يا خود مستقيماً اثر مي‏گذارد؟ اين ها و ده‏ها سؤال ديگر، مسائلي است كه ريشه عقلي و فكري بشر هنوز در حدي نيست كه بتواند به طور كاملاً دقيق به آن ها پاسخ گويد. يكي ازخدمات بزرگ انبيا به بشر، آگاه سازي وي از وجود چنين عاملي است كه عقل به تنهايي قادر به شناخت آن نيست.
پي‏نوشت‏:
1 - كافي، ج‏2، ص 87، باب من بلغه ثواب من الله.

من و همکلاسم در دانشگاه به هم علاقه مند شدیم و باید بریم ترم سوم و با توجه به همشهری بودن وبسیاری موارد اشتراک دیگر و دوستی دورادور پدرامون قصد ازدواج در اینده بعد از گرفتن دکتری را داریم ولی خانواده مان در این مورد چیزی نمی دانند من 5 ماه از دوست پسرم بزرگترم ولی در موارد بسیلری درک و فهم اون از من بیشتره مشکل ما اینکه با وجود اینکه ایشون فردی ایست بسیار خجالتی که از شخواستم اگه میخواد با من باشه در روابط اجتماعی اش در دانشگاه یا خانواده خودش نباید خجالتی باشه ایشون پذیرفتن به خاطر من دیگه خجالتی نباشن ولی میگن تا حالا چندین بار سعی کردن و نتونستن میخواستم بهمون کمک کنید ایا ایشون به روانشناس نیاز دارن؟ واقعااین تنها مشکل ماست که دیگران رفتار ترحم امیز با ایشون دارن که منو ازار میده چون فردی خودرای هستم و همهاز من حساب میبرن

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
کم‌رويي يک پديدة شايع و متداول است. اگر فرد نتواند کمرويي خود را برطرف نمايد، نياز به درمان توسط روان درمانگر دارد. در واقع، در بسياري موارد افراد مبتلا به اختلالات گوناگون نمي‌توانند براي خود کاري موثر انجام دهند و بايد به روانشناس مراجعه نمايند. يکي از روش هاي درماني در اين زمينه آموزش روش ابراز وجود است که در طي دوره درماني، افراد مي آموزند که براي دريافت حقوق خود قاطعانه رفتار کنند بدون آنکه به صورت پرخاشگرانه رفتار نمايند و يا از حقوق خود چشم‌پوشي کنند. در اين نوع آموزش افراد ابتدا با مؤلفه هاي کلامي و غيرکلامي ابراز وجود آشنا مي‌شوند. مي‌آموزند که چگونه از زبان بدن استفاده کنند . با تمرينات متعدد ابراز وجود را به صورت منعطف براي موقعيت هاي گوناگون به کار گيرند.
البته مطمئناً اين تنها مشکل شما نيست؛ هنگامي که ما بدون توجه به اهداف يک زندگي مشترک و خودآگاهي مناسب به برقراري رابطه با قصد ازدواج به برقراري رابطه مي‌پردازند، اين ها نيز مشکلاتي هستند که در پيش روي ما قرار دارند.
خودرأي بودن يکي از مسايلي است که در يک زندگي مشترک مشکلات متعددي را به وجود مي‌آورد . بايد در صدد رفع آن باشيم. همين طور بزرگ تر بودن شما از ايشان مي‌تواند برخي مسايل را پس از ازدواج پديد آورد که بايد نسبت به آن نيز توجه لازم را داشته باشيد.
همين طور روابط پيش از ازدواج يک مانع مهم در تعيين دوام زندگي مشترک خواهد بود. هر چند ممکن است به نظر آيد که روابط پيش از ازدواج مي‌تواند به شناخت افراد از يکديگر منجر شود اما از آن جا که اين روابط مخفيانه منجر به متهم نمودن فرد مقابل است، اغلب پس از ازدواج زن و شوهر کنوني از بي اعتماد بودن گفتگو مي کنند که از کجا معلوم که فرد خطاکار براي بار ديگر اقدام به يک روابط نامشروع و مخفيانه ننمايد. در اين بين بيش ترين لطمه متوجه زنان خواهد بود. در نهايت توصيه مي‌شود از اين وضعيت فاصله بگيريد . اجازه دهيد تا بدون هيچ گونه وابستگي به يک شناخت کافي درباره او برسيد و دربارة زندگي رسمي خودتان تصميم بگيريد.
والسلام. خدا نگهدارتان!

1- حضرت علی اکبر در چه تاریخی و در کجا متولد شدند؟

2- روز جوان چه روزی است؟

3- ارکان نماز چیست؟

4- شکیات نماز چیست؟ کدام صحیح و کدام نماز را باطل می کند؟

پرسش1: حضرت علي اکبر در چه تاريخي و در کجا متولد شدند؟
پاسخ:
اینکه حضرت علي‌اکبر (ع) در چه زماني متولد شد، در کتاب‌هاي معتبر تاريخي مطلبي يافت نشد. اصولاً درباره اينکه حضرت چند ساله بوده نيز اختلاف است.
برخي هيجده ساله و گروهي نوزده ساله و بعضي بيست و پنج ساله ذکر کرده‌اند. در ترجمه نفس المهموم آمده که علي‌اکبر(ع) در زمان حکومت عثمان متولد شد. در آن جا نقل شده که مشهور اين است که حضرت بيست و پنج سال سن داشته است.(1)
در کتاب فرهنگ عاشورا آمده که او حدود بيست و پنج سال سن داشت (2) و اشاره‌اي به زمان تولد وي نکرده است.
شيخ مفيد در ارشاد و مرحوم شهرآشوب در مناقب و علامه مجلسي در بحار الانوار، و ساير مورخان و محدثان بزرگ شيعه به تاريخ ولادت حضرت اشاره‌اي نکرده‌اند.
در کتاب نگاهي نو به جريان عاشورا که اخيراً چاپ شده و درباره حضرت علي‌اکبر مفصل بحث کرده، به تاريخ ولادت اشاره نکرده، از مقتل خوارزمي نقل مي‌کند که سن حضرت بيست و هشت سال بود.(3)
البته درکتاب هايي که متأخرين درباره حضرت نوشته اند، برخي به تاريخ ولادت اشاره کرده اند. مرحوم سيد عبدالرزاق موسوي مقرم در کتابي که درباره حضرت نوشته، درصفحه 28 ولادت را در يازده شعبان سال 33 هجري در مدينه دانسته است .
نيز آن مرحوم در کتاب مقتل الحسين (ع) درضمن چگونگي شهادت حضرت علي اکبر تاريخ ولادت وي را يازده شعبان ذکرمي کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. دمع الشجوم ،ترجمه نفس المهموم، ص 330.
2. فرهنگ عاشورا، ص 322.
3. نگاهي نو به جريان عاشورا، ص 89 ـ 91.
----------------------------

پرسش 2: روز جوان چه روزي است؟
پاسخ:
روز ولادت علي اکبر (ع) توسط سازمان ملي جوانان به نام روز جوان نام گذاري شده است.
--------------------------------

پرسش 3: ارکان نماز چيست؟
پاسخ:
واجبات نماز يازده چيز است که بعضى از واجبات نماز، ركن است، يعنى اگر انسان آن ها را به جا نياورد يا در نماز اضافه كند، عمدا باشد يا اشتباها، نماز باطل مى‏شود. بعضى ديگر ركن نيست، يعنى اگر عمدا كم يا زياد شود، نماز باطل مى‏شود. چنانچه اشتباها كم يا زياد گردد، نماز باطل نمى‏شود.
ارکان نماز پنج چيز است.
اول: نيت.
دوم: تكبيرة الاحرام.
سوم: قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام متصل به ركوع ،يعنى ايستادن پيش از ركوع.
چهارم: ركوع.
پنجم: دو سجده.(1)

پي نوشت:
1.آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، م864.
-------------------------

پرسش 4: شکيات نماز چيست؟ کدام صحيح و کدام نماز را باطل مي کند؟
پاسخ:
شکيات نماز 23 قِسْم است؛ هشت قسم آن شک‌هايي است که نماز را باطل مي‌کند . به شش قسم نبايد اعتنا کرد . نُه قسم صحيح است.
از بين هشت قسمي که نماز را باطل مي‌کند، به دو قسمت که بيش تر مورد نياز است، اشاره مي‌کنيم:
1- شک در شمار رکعت‌هاي نماز سه رکعتي(نماز مغرب)،
2- شک در شمار رکعت‌هاي نماز دو رکعتي مثل نماز صبح و نماز مسافر. شک در نمازهاي مستحبي نماز را باطل نمي‌کند.
مواردي که انسان نبايد به شکش اعتنا کند، شش قسم است:
1- شک در چيزي که محلّ به جا آوردن آن گذشته باشد،
2- شک بعد از سلام،
3- شک بعد از گذشتن وقت نماز،
4- شک کسي که کثير الشکّ است،
5- شک امام جماعت يا مأموم،
6- شک در نمازهاي مستحبّي.
در نُه موردي که شک در شمار رکعت‌هاي نمازهاي چهار رکعتي باشد، با شرايطي نماز صحيح است:
1- شک بين دو و سه در نماز چهار رکعتي. اگر شک بعد از اتمام سجدة دوم باشد، بنا را بر سه مي‌گذارد . يک رکعت ديگر مي‌خواند. بعد از سلام نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته مي‌‌خواند.
2- شک بين دو و چهار بعد از اتمام سجده دوم، که بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده مي‌خواند.
3- شک بين دو و سه و چهار ، که بعد از اتمام دو سجده، بنا را بر چهار مي‌‌گذارد . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نماز احتياط نشسته مي‌خواند.
4- شک بين چهار و پنج ، که بعد از اتمام دو سجده بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو سجده سهو به جا مي‌آورد.
5- شک بين سه و چهار، که در هر جاي نماز باشد، بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند. بعد از نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا مي‌آورد.
6- شک بين چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و سلام دهد. يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا آورد.
7- شک بين سه و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو رکعت نماز احتياط ايستاده به جا آورد.
8- شک بين سه و چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند .بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نشسته به جا آورد.
9- شک بين پنج و شش در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو سجدة سهو به جا آورد.(1)
توضيح بيش تر و موارد ديگر ذکر نشده در پاسخ را مي‌توانيد در توضيح المسائل مطالعه فرماييد.چنانچه ابهامي در پاسخ بوده و يا سؤال ديگري داشتيد ، مجددا با ما مکاتبه نماييد.

پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 619 تا 636، با تلخيص.

پايان وقت نمازمغرب و عشا ، نصف شب است . نصف شب به موقعي مي گويند که اگر شب را از اول غروب تا اذان صبح ، حساب کرده و تقسيم بردو کنيم ، نصف شب شرعي ، معين مي شود.(1) نصف شب شرعي،غالبا حدود 11 ساعت و يک ربع ، بعد از اذان ظهر است.
اگر کسي نمازمغرب و عشا را به جهت عذري تا نصف شب نخوانده باشد، بنا براحتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينکه نيت ادا و قضا کند، به جا آورد؛ اما اگر عمداً نخواند، بعد از نيمه شب هردو را بايد به نيت قضا بخواند.(2)البته در آخر وقت به اندازه 4 رکعت،(در سفر به مقدار دو رکعت) وقت مخصوص نماز عشا است ،يعني در اين زمان نمي توان نماز مغرب را خواند.(3) بنابراين نماز مغرب زودتر از نماز عشا قضا مي شود.
پي نوشت ها:
1.آيت ا لله مکارم شيرازي،توضيح المسائل،م 679 .
2. همان،م 680.
3. همان،م 676.

پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «با فضيلت ترين اعمال امتم انتظار فرج است».

1- برترین اعمال در عصر غیبت؟

2- اولین کسی که با حضرت مهدی بیعت می کند کیست؟

3- معنای "حجت"؟

4- خواندن کدام دعا در شب نیمه شعبان  توصیه شده؟

5- اماکن منسوب و مرتبط با  وجود مقدس امام زمان ؟

6- حضرت مهدی چه موقع و در کجا ظهور می کند؟

پرسش1: برترين اعمال در عصر غيبت چيست؟
پاسخ:
در زمان غيبت وظايف متعدد براي منتظران بيان شده و هرکدام آن ها اهميت وفضيلت دارند،اما در برخي روايات با فضيلت ترين و برترين عمل، انتظار فرج ذکر شده است. پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «با فضيلت ترين اعمال امتم انتظار فرج است».(1)

پي نوشت :
1. لطف الله صافي، منتخب الاثر، ص 629، حديث 5 .
-------------------------------

پرسش 2: اولين کسي که با حضرت مهدي بيعت مي کند کيست؟
پاسخ:
بر اساس برخي روايات اولين فردي که با حضرت بيعت مي کند جبرئيل است. ابان بن تغلب از امام صادق (علیه السلام) نقل مي کند اولين کسي که با قائم (عج) بيعت مي کند جبرئيل است (1 ) براي آگاهي بيشتر به کتاب موعود شناسي مراجعه نمائيد.

پي نوشت:
1. موعود شناسي وپاسخ به شبهات ،ص561 ؛ احتجاج طبرسي ،ص 431 .
-----------------------------

پرسش 3: معناي "حجت"چيست؟
پاسخ:
حجّت به معناي نمودار، دليل، بيّنه، برهان است. راغب گويد: حجت دليلى است كه مقصود را روشن سازد. (و تلك حجتنا آتيناها ابراهيم على قومه) (1)
چنان كه احتجاج به معنى دليل آوردن و محاجّه دليل آوردن دو خصم در برابر يكديگر بر اثبات مطلبى باشد.
رسلا مبشرين و منذرين لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل؛
پيامبرانى مژده دهنده و بيم دهنده فرستاديم تا مردمان را پس از آمدن پيامبران بر خدا دليل و عذر و بهانه اى نباشد. (2)
قل فلله الحجة البالغة؛ بگو: اى محمد كه دليل و برهان رسا از آن خداوند است. (3)
پيامبران و اوصياى آن ها را از اين جهت حجت گويند كه خداوند به وجود آن ها بر خلق خود احتجاج كند و اين كه آن ها دليلند بر وجود خدا و گفتار و كردارشان دليل است بر نياز مردم به قانون آسمانى.

پي نوشت ها
1.انعام(6)آيه 83.
2. نساء(4)آيه 165.
3. انعام،آيه149.
------------------------------------

پرسش 4: خواندن کدام دعا در شب نيمه شعبان توصيه شده؟
پاسخ:
شب نيمه شعبان بعد از شب قدر از بزرگ ترين ومهم ترين شب ها در اسلام شمرده شده است. شبي است که توبه و استغفار، تلاوت قرآن، خواندن نماز، دعا و مناجات با خدا و احيا و شب زنده داري آن سفارش شده است. (1) علاوه براين اعمال، برخي از مهم ترين اعمال شب نيمه شعبان عبارت است از:
1- زيارت امام حسين (عليه السلام).
2- چهار رکعت نماز، بعد از هر دو رکعت تشهد و سلام گفته مي شود. در هر رکعت بعد از خواندن حمد، ده مرتبه سوره قل هو الله احد خوانده شود و بعد از نمازاين دعا خوانده شود:
« اللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ فَقِيرٌ وَ إِنِّي عَائِذٌ بِكَ وَ مِنْكَ خَائِفٌ وَ بِكَ مُسْتَجِيرٌ، رَبِّ لَا تُبَدِّلِ اسْمِي، رَبِّ لَا تُغَيِّرْ جِسْمِي، رَبِّ لَا تُجْهِدْ بَلَائِي، أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِكَ وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذَابِكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ، جَلَّ ثَنَاؤُكَ، أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ وَ فَوْقَ مَا يَقُولُ الْقَائِلُون‏» (2)
3- نماز جعفر طيار به همان کيفيتي که در مفاتيح الجنان آمده است. (3)
4- دو رکعت نماز به اين کيفيت که، پيش از خواندن نماز عشا غسل کند، لباس نظيف و پاکيزه بپوشد، به نماز بايستد، در رکعت اول بعد از حمد سه آيه اول سوره بقره، بعد از آن آيت الکرسي، سپس سه آيه آخر سوره بقره را بخواند. در رکعت دوم بعد از حمد، هر يک از سوره هاي ناس و فلق و توحيد را هفت مرتبه بخواند. (4)
5- خواندن چهار رکعت نماز به شرح زير مستحب است:
بعد از هر دو رکعت تشهد و سلام گفته مي شود، در رکعت اول بعد حمد، سوره يس، در رکعت دوم بعد از حمد سوره حم دخان، در سوم بعد از حمد الم سجده، در رکعت چهارم بعد از حمد سوره ملک خوانده شود. (5)
6- يکصد رکعت نماز، بعد از هر دو رکعت تشهد و سلام گفته مي شود. در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحيد خوانده شود.(6) مرحوم حاج شيخ عباس قمي با استفاده از روايات پانزده عمل مستحبي را براي اين شب در مفاتيح ذکر کرده است.

پي نوشت ها:
1. وسايل الشيعه ، ج8 ، ص105.
2. الکافي ، ج3 ، ص 469.
3. وسايل الشيعه ، ج 8 ، ص 59.
4. همان ، ص 108.
5. همان .
6. همان.
---------------------------------

پرسش 5: حضرت مهدي (عج) چه موقع و در کجا ظهور مي کند؟
پاسخ:
روايات، ظهور امام زمان را از مسجد الحرام، در مکه بيان مي دارد.(1) آمده است که مردم بين رکن و مقام با حضرت بيعت مي‌کنند. (2 )
برخي گفته‌اند که حضرت در روز جمعه ظهور مي‌کند (3). در برخي روايات آمده که حضرت در روز شنبه مصادف با روز عاشورا، ظهور مي‌کند.(4)
زمان ظهور حضرت و اينکه در چه سالي است، مشخص نيست. در روايات آمده که کساني که زمان ظهور را معين کنند، از دروغگويان هستند.(5)
براي آگهي بيشتر به کتاب موعودشناسي از علي‌اصغر رضواني مراجعه نماييد.

پي‌نوشت‌ها:
1. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 559.
2. الغيبه نعماني، ص 139.
3. بحار الانوار، ج 52، ص 275.
4. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 560.
5. بحار الانوار، ج 52، ص 103.

صفحه‌ها