پرسش وپاسخ

با سلام 1-مي خواستم تفاوت بين استمنا و ريختن آب مني در نزديكي با همسر چه فرقي مي كند؟ هر دوحالت آب مني به بيرون ريخته مي شود چرا يكي مجاز و ديگري غير مجاز مي باشد؟ 2- با اين وضعيتي كه جامعه ما دارد و سن ازدواج به هر دليلي بالا رفته مي شودتمام آداب و رسوم ازدواج موقت را انجام داد ولي بدون اطلاع خانواده هاي طرفين باشد ؟چرا كه اين طور حداقل گناهي صورت نمي گيردو به روش غير شرعي رابطه انجام نمي شود؟ 3- اگر اين وضعيت از نظر شما قبول نباشدچه راهكاري پيشنهاد مي دهيد كه براي همه قابل قبول و راحت باشد و اينكه اگر مسولين فكري در اين رابطه نمي كنند مسوليت اين همه بي بندباري در جامعه كيست ؟ فرض اين باشد كه همه نتوانند به شكل درست به هر دليلي ازدواج كنند آيا بايد تا آخر عمر از غريزه ي جنسي به دور باشند؟

پرسش: استمنا و ريختن آب مني در نزديكي با همسر چه فرقي مي كند؟ هر دوحالت آب مني به بيرون ريخته مي شود .چرا يكي مجاز و ديگري غير مجاز مي باشد؟

پاسخ: با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
فرق هاي اساسي و بنيادين روانشناختي بين ارضا از طريق استمنا و ارضا از طريق همسر شرعي:
1ـ سطح عزت نفس در اين دو بسيار متفاوت نوسان مي‌يابد.
با کمي تحقيقات ميداني متوجه خواهيد شد، فردي که استمنا مي‌کند (هرچند به هيچ دين و آييني ملتزم نباشد) ناخواسته به خاطر رفتار خارج از چارچوب خود دچار افت عزت نفس مي‌گردد. اين امر را به وضوح در مبتلايان به استمنا (حتى بي‌‌دين‌ترين آنان) شاهديم. اين امر در ارضا از طريق همسر شرعي 180 درجه معکوس است.
2ـ احساس گناه و عذاب وجدان و اضطراب در اکثر قريب به اتفاق مبتلايان به استمنا رواج دارد .
در افراد مسيحي و يهودي و لائيک نيز به نوعي شاهد اين احساس گناه هستيم. گويا انسان‌ها فارغ از عقايد مذهبي خود اين امر را غير طبيعي و خارج از چارچوب انساني خود قلمداد مي‌کنند.
3ـ استمنا نوعي ازدواج با خود است.
در استمنا فاعل و مفعول، ارضا کننده و ارضا شونده و... يکي است. اين تناقض در نقش‌ها از نظر روان‌شناختي آسيب جدي به روان انسان‌ها مي‌زند. اصولاً تناقض در همه عرصه‌ها هزينه ‌بردار است . فرد را دچار آشفتگي رواني مي‌نمايد.
4ـ استمنا ارضاي کاذب و به صورت مجازي صورت مي‌پذيرد،
از جمله تخيل‌گرايي هاي آسيب‌زا، تخيل‌گرايي جنسي و ارضاي غير واقعي مي‌باشد. در ارضا از طريق همسر شرعي ارضا کننده مصداق خارجي دارد . به صورت عيني و واقعي در بيرون مشهود است، ولي در استمنا، فرد با تصور يک صحنه تحريک‌زا در ذهن خود به ارضاي ناقص اقدام مي‌نمايد. ارضاي جنسي از طريق استمنا به مراتب ناقص‌تر و ناکام کننده‌تر از ارضا از طريق همسر شرعي مي‌باشد.
5ـ در روان‌شناسي دين که در دانشگاه‌هاي معتبر جهان در حال رشد و بالندگي مي‌باشد، گناه (صرف نظر از اين که فرد آن را گناه بداند يا نداند) اثرات رواني‌شناختي منفي بر روح و روان فرد دارد .
استمنا از نظر گناه بودنش آسيب زننده به روان فرد مي‌باشد. به عنوان مثال حتى در بي‌اعتقادترين افراد جهان پول دزدي با آن که از نظر ظاهري هيچ فرقي با پول غير دزدي ندارد ، ولي واکنش رواني متفاوتي براي فرد در پي دارد. اين واکنش رواني متفاوت نسبت به امور حلال و حرام در ادبيات غرب بسيار متجلي است و به ذات و فطرت پاک انسان‌ها بازگشت مي‌کند.
اين گوشه کوچکي از برخي تفاوت‌هاي ماهوي بين استمنا و روابط مشروع است که بسياري از آنان داراي مستندات علمي و روان‌شناختي مي‌باشد.

پرسش: با اين وضعيتي كه جامعه ما دارد و سن ازدواج به هر دليلي بالا رفته ،مي شود تمام آداب و رسوم ازدواج موقت را انجام داد، ولي بدون اطلاع خانواده هاي طرفين باشد ؟چرا كه اين طور حداقل گناهي صورت نمي گيرد و به روش غير شرعي رابطه انجام نمي شود.
پاسخ: دختري كه قبلاً شوهر كرده و باكره نيست، مي تواند بدون اجازه پدر عقد(دائم يا موقت) كند،اما در دختر باکره اجازه پدر به احتياط واجب شرط است. در اين صورت، ازدواج آن ها(دائم يا موقت) شرعي خواهد بود.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل ،م 2037.

پرسش: اگر اين وضعيت از نظر شما قبول نباشد،چه راهكاري پيشنهاد مي دهيد كه براي همه قابل قبول و راحت باشد و اينكه اگر مسئولان فكري در اين رابطه نمي كنند، مسئوليت اين همه بي بندباري در جامعه كيست ؟ فرض اين باشد كه همه نتوانند به شكل درست به هر دليلي ازدواج كنند ، آيا بايد تا آخر عمر از غريزه ي جنسي به دور باشند؟
پاسخ: تعهد شما نسبت به مسائل شرعي قابل تقدير است . براي تان آرزوي توفيقات هر چه بيش تر داريم.
راه درست يكي از دو صورت است. يا بايد تا فراهم شدن شرايط ازدواج از ارتباط با نامحرم پرهيز كنيد . محرك هاي دروني و بيروني را حذف كرده و يا به حداقل برسانيد، بسياري از هيجانات جنسي از طريق محرك ها صورت مي گيرد؛ يا اينكه به فكر فراهم آوردن شرايط ازدواج باشيد.
برادر گرامي، پاكي و طهارت مطلوب و هدف هر انساني است. كسي را نمي‏يابيد كه طالب آن نباشد. اين مهم بدون تلاش هماهنگ و حساب‏ شده و صبر و حوصله و قبل از اتمام اسباب، تكيه بر توفيق الهي به دست نمي‏آيد.
گرچه يكي از راه حل هاي فوري براي کنترل شهوت و حفظ پاکدامني ، ازدواج موقت مي تواند باشد اما متاسفانه اجرايي کردن آن کار آساني نيست. ازدواج موقت با توجه به مسائل عرفي و اجتماعي، جايگاه مطلوب و شايسته‏اي ندارد و اغلب خانواده ها آن را نمي پذيرند. فكر و خيال زياد در مورد آن، مي تواند محرك هاي جنسي را تقويت نمايد و چون طريق شرعي نيز محدود است، مي تواند مشكلات ديگر براي تان به وجود آورد. به جاي آن در فكر ازدواج دائم باشيد. چه بسا با گفتگو كردن با خانواده محترم تان، بتوانيد با راه انداختن ازدواج ساده و بدون تشريفات و به تأخير انداختن مراسم رسمي ازدواج و جشن، پاسخ مناسب و خوبي به اين نياز بدهيد زيرا شايد والدين گرامي تان بتوانند به گونه‏اي از عهده آن برآيند .

با سالم یکی از رفقایم با اینکه زندگی خوبی دارد با این حال این سال را بعضی وقت ها از من می پرسد که چرا خدا ما را بوجود آورد من از این خلقت راضی نیستم و این را درست نمی دانم که خداوند مارا بوجود آورده و جهنم را هم آفریده من نمی خواهم مورد امتحان و آزمایش باشم اصلا من نمی خواهم وجود داشته باشم . حالا من در پاسخ به این دوست چه بگویم چه جواب قانع کننده و علمی می توانم به این پرسش بدهم ؟ لطفا مرا کمک کنید . با تشکر فراوان

با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
تصور ما از انجام کارها ، به دست آوردن سود يا رفع نياز است ؛ زيرا ما انسان ها موجودات محدود و ناقص هستيم و همواره اعمال ما به يکي از اين دو امر برمي گردد . به همين خاطر تصور مي کنيم هرکاري که از هر فاعلي سر بزند، بايد به منظور رفع نياز او باشد و يا براي به دست آوردن سودي ( البته به دست آوردن سود ، حاکي از وجود نوعي نياز و ميل به بر طرف کردن آن است) اين قاعده را حتي در مورد خداوند نيز جاري مي کنيم ؛ در حالي که خداوند موجود نامحدود ، کامل و بي نياز مطلق است .
آري هدف انسان در كارهايش، رسيدن به كمال و سود يا رفع نقص است؛ مثلاً غذا مي‏خورد تا رفع گرسنگي كند. لباس مي‏پوشد تا خود را از سرما و گرما حفظ كند. ازدواج مي‏كند براي ارضاي نيازي كه احساس مي‏كند .
اما خداوند، هيچ نقصي ندارد كه با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد و هيچ كمالي را فاقد نيست، تا به كمال رسيدن براي او فرض شود. بلكه خدايي او اقتضاي آفرينش دارد؛ زيرا «آفريدن» به معناي ايجاد كردن است و هر وجودي خير است و لازمه فياض(بخشنده) بودن خداوند، عطا كردن او است:
«و ما كان عطاء ربك محظورا؛ و عطاي پروردگارت منع نشده است»، (1).
هر چيزي که اقتضاي وجود و هستي داشته يا امکان وجود داشتن آن باشد ، فيض وجود از خدا دريافت مي کند .خداوند بخل در وجود و هستي دادن ندارد ، تا موجودي که امکان وجود آن است ، وجود را دريافت نکند.
جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حکمت و... خداست ،به طوري که بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند .
هر «بود»ي ، «نمود»ي دارد؛ نمي شود فياض باشد ، اما فيضي نداشته باشد ، همان گونه که نمي تواند نور باشد اما روشنايي نداشته باشد و رحمت باشد اما بخشش نداشته باشد!
بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان و از جمله انسان نتيجه صفات خداوند است .
خداوند فيض و بخشش دارد و لازمه آن اين است كه هر چه امكان وجود دارد ، فيض و هستي خداوند را دريافت كند و چون قابليت وجود براي جهان هستي بود ، خداوند آن را آفريد؛ بنابراين جهان هستي ، نشان دهنده و نتيجه صفات خداوند است.
از اين رو خلقت جهان هستي ، با تمامي نظم و زيباييش و صورتگري انسان با تمامي استعداد و توامنديش، جلوه گر جلال و جمال خداست .
خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد ، جهان و انسان را آفريده ، چون لازمه اين صفات آن است كه اولا جهان را بيافريند .
دوم: خلقت خداوند بهترين و كامل‏ترين آفرينش باشد، يعني در مجموعه هستي اگر وجود مخلوقي، زيبايي و كمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زيرا عدم خلقت آن موجود، ناشي از عدم اطلاع و آگاهي از زيبايي آن است، يا در اثر ضعف و ناتواني از خلقت آن است.
چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن زيبايي را خلق نكند ،ناشي از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگي است كه خدا از بخل منزه است و "جود" و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس جهاني كه خدا خلق مي كند، بايد كامل‏ترين صورت ممكن را داشته باشد و هر چه امکان تحقق دارد ، از طرف خداوند فيض وجود دريافت کند.
بايد انسان خلق مي شد؛ زيرا در جهان خلقت پيش از خلق انسان، ملائك بودند كه موجوداتي نوراني و پاك بودند كه خدا را همواره عبادت مي كردند. فرشتگان به دليل شرايط ويژه خلقت خود بر سر دو راهي قرار نمي گرفتند كه با اختيار خويش (در حالي كه ميل باطني آن‏ها به جهت ديگري تمايل داشته باشد) رضايت خداوند را انتخاب كنند.
آن‏ها همواره حضور و عظمت خدا را درك مي كنند و در مقابل آن همه عظمت ، راهي جز عبادت ندارند. اما در صحنه هستي، مي توان يك نمايش زيباتر از اين را هم تصوير كرد و آن اين كه موجودي وجود داشته باشد كه از يك طرف همانند ملائك در اوج جذبه الهي و عشق و عبادت به خدا باشد و در عين حال موانعي پيش روي او براي برگرداندن وي از مسير عشق و عبادت مانند شهوات و شيطان قرار داشته باشد.
اين موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بي واسطه مي بيند و از سوي ديگر گرچه فطرت الهي او همواره در درونش وي را به سوي خوبي‏ها و پاكي‏ها دعوت مي كند ، ولي اميال حيواني و شهواني او به همراه وسوسه هاي شيطان هم قدرت فراواني دارند. وي اين گونه خلق شده كه از يك سو با خواسته‏ها و تمايلات شهواني و حيواني رو به رو است و از سوي ديگر فطرت الهي اش و راهنمايي‏هاي پيامبران او را به سوي خوبي‏ها فرا مي خواند. او در عرصه‏هاي مختلف زندگي مي تواند با ايمان به خداوند و محبّت او، بر سر دو راهي‏ها ، عشق به خدا را انتخاب كند و مظاهر فريبنده دنيا را رها سازد.
چنين صحنه هايي از محبّت و عشق انسان نظير يوسف كه در اوج جواني و زيبايي در سخت‏ترين صحنه آزمايش خدا را رها نكرد، براي هر كسي در طول زندگي پيدا مي شود. همواره چنين صحنه‏هايي در طول تاريخ حيات بشري تكرار مي شود.
اگر خداوند زمينه پديد آمدن چنين صحنه‏هاي زيبايي از تجلّي محبّت و عشق مخلوقات خويش را كه با اختيار كامل به سوي او مي آيند ،فراهم نمي كرد ،باز جهان كامل‏ترين و زيباترين بود؟ آيا در علم و قدرت و فيض و "جود" مطلق خداوند كه اقتضاي آفرينش بهترين و زيباترين صورت آفرينش را دارد، ترديد نبود؟ آيا جاي اين سؤال از خدا باقي نمي ماند كه قدرت و علم و فيض تو مطلق بود، پس چرا زيباترين جهان را خلق نكردي؟! پس از خدا، چنين خلقتي لازم و ضروري است و گرنه خداوند نيازي به آزمون و عبادت انسان‏ها ندارد.
اگر در آيات قرآن آزمايش و عبادت به عنوان علّت آفرينش انسان شناخته شده و كمال انسان هدف نهايي شمرده شده، اين خصوصيّات و فوائد متوجه انسان است . هدف و مسيري است که در مورد خلقت حکيمانه انسان در نظر گرفته شده ، ابزار و راهکاري است که خداوند براي تعالي و رسيدن انسان به کمالي که در وجودش امکان تجلي دارد ،در نظر گرفته ؛ مقصدي است که در برابر خلقت حکيمانه خداوند ترسيم شده، نه هدف اصلي خلقت وآفرينش انسان .
پي‌نوشت:
1. اسراء (17) آيه‏ 20.

مسافری که در نماز جماعت مغرب و عشا شرکت میکند نماز خود را چگونه می خواند؟

پرسش: نماز شرح : مسافري که در نماز جماعت مغرب و عشا شرکت مي کند نماز خود را چگونه مي خواند؟
پاسخ: با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
نماز مغرب سه رکعت است و در مسافرت شکسته نمي شود ،يعني همان سه رکعت خوانده مي شود .
نماز صبح هم شکسته نمي شود اما نماز هاي چهار رکعتي يعني نماز عشا و ظهر و عصر شکسته مي شود ،چه فرادا خوانده شود و چه با جماعت خوانده شود .
مسافر در نماز جماعت نيز نماز خود را بايد شکسته بخواند . با قصد شکسته خواندن به امام جماعت اقتدا کند و در رکعت دوم بعد از تشهد سلام بدهد، نماز مسافر تمام مي شود.
چنانچه مسافر بخواهد بعد از سلام نماز، در دو رکعت ديگر نيز با امام همراهي کند و نماز بخواند، اگر نماز قضاي يوميه دارد ، مي تواند به نيت نماز قضا، در رکعت سوم امام اقتدا کند و با امام نماز را ادامه دهد.(1)
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، ج1، احکام نماز مسافر، مسأله 1272و1408.

پرسش: خانمي که داراي پريود 10 روزه است، آيا بايد بعد از ظهر روز دهم يا صبح روز يازدهم(ساعت 9 صبح) غسل نمايد ؟با اين فرض که صبح روز اول ساعت 9 صبح حيض شده است؟

پاسخ: با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
در فرض سؤال ساعت 9 صبح روز يازدهم ده روز او کامل مي شود .
بايد ساعت 9 صبح روز يازدهم غسل کند،مگر آن که قبل از ساعت 9 پاک شده باشد . در اين صورت بعد از پاک شدن مي تواند غسل کند.(1)
پي نوشت:
1. سؤال از دفتر آيت الله فاضل لنکراني.

درباره کیفیت و چگونگی نماز شب لطفا توضیح دهید. ممنون

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نماز شب 11 ركعت است. 8 ركعت به نيت نافله شب، به صورت 4 تا دو ركعتى که در هر دو رکعت سلام داده مي­شود و نماز تمام مي شود، مانند نماز صبح. 2 ركعت به عنوان نماز شفع مانند نماز صبح و يك ركعت به نيت نماز وتر خوانده مى‏شود و سلام داده مي شود. (1)
تمام ثواب نماز شب به کسي که نماز شب را بدون مستحبات بخواند، داده مي شود. نماز شب مستحباتي دارد که هر مقدار از مستحبات انجام شود، ثواب بيشتري به نماز گزار مي رسد. از جمله اين که مستحب است در نماز وتر بعد از خواندن سوره حمد، 3 مرتبه سوره قل هو الله احد و يك مرتبه قل اعوذ برب الناس و يك مرتبه قل اعوذ برب الفلق خوانده ‏شود. در قنوت براي چهل نفر طلب بخشش شود، مثلا اگر کسي حسين باشد، گفته شود: اللهم اغفر لحسين. بهتر است که انسان پدر و مادر و فاميل و همسايه ها را جزء چهل نفر قرار دهد. بعد 70 مرتبه استغفر الله ربي و اتوب اليه گفته شود. سپس 300 مرتبه العفو گفته‏ شود. بعد ركوع و سجده‏ها و تشهد و سلام به جا‏ آورده شود.
طرز خواندن نماز شب با مستحباتش در حاشيه مفاتيح الجنان نوشته شده است. مي­توانيد مراجعه کنيد.
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسئله 765.

من در خواست دارم بدانم که روحانیت نقش خود را به خوبی در مورد مهدویت ایفا میکند با نه به نظر شما با تمام این شعار هایی که میدهید و زمام دین را بر عهده گرفته اید ایا به معنی واقعی ان هدایتی را که برای این جوانان مفید باشد و این جوان ها بتوانند با امام عصرشان اشنا شوند در مدرسه و دانشگاه بیان کرده اید در سر هر کلاسی که می نشینم بحث های بی مورد درباره ی ریشه دین انجام میشود که برای دانشجویان ما که تا به اینجا رسیده اند اصلا خوب نیست که این را من به تماما بر عهده روحانیت میدانم که نتوانسته نقش مهدی حتی خود مهدی را برای ما جوانان بیان کند به طوریکه ما از امام عصرمان غافل ماندیم (اگر در مورد تبلیغات برای امام مهدی (ع) به همپیمانی احتیاج داشتید منو خبر دار کنید که گروهمونو بزرگتر کنیم)

پرسش: روحانيت نقش خود را به خوبي براي هدايت جوانان به سوي مهدويت ايفا مي کند
شرح : روحانيت نقش خود را به خوبي در مورد مهدويت ايفا مي کند؟ با تمام اين شعار هايي که مي دهيد و زمام دين را بر عهده گرفته ايد، به معني واقعي، هدايتي را که براي اين جوانان مفيد باشد و جوان ها بتوانند با امام عصرشان آشنا شوند، در مدرسه و دانشگاه بيان کرده ايد؟ در سر هر کلاسي که مي نشينم بحث هاي بي مورد درباره ريشه دين انجام مي شود که براي دانشجويان ما که تا به اين جا رسيده اند اصلا خوب نيست که اين را من به تماما بر عهده روحانيت مي دانم که نتوانسته نقش مهدي را براي ما جوانان بيان کند به طوري که ما از امام عصرمان غافل مانديم (اگر در مورد تبليغات براي امام مهدي (ع) به همپيماني احتياج داشتيد منو خبر دار کنيد که گروهمونو بزرگ تر کنيم).

پاسخ: با سلام وتشكر از اينكه با اين مركز تماس گرفتيد.
روحانيت وعلماي شيعه ،از آغاز ولادت حضرت مهدي (عج) تا كنون براي معرفي ، شناخت ، صفات و امور مربوط به حضرت تلاش فراواني انجام داده و هزاران كتاب ،مقاله ومجله منتشر كرده، نيز كنفرانس ها ، كنگره ها و جلسات فراواني تشكيل داده ، از تمام امكانات براي معرفي حضرت به جوانان استفاده نموده است.
در بيش تر جاها موسساتي در راستاي معرفي حضرت تشكيل شده كه روحانيت مهم ترين نقش را دراداره آن داشته . روشن است كه تا اصل لزوم دين وحقانيت اسلام وتشيع اثبات نشود ، موضوع حضرت معنا ندارد .فردي كه اصل اسلام براي او معرفي نشده وحقانيت شيعه برايش ثابت نشده ،چگونه مي توان حضرت مهدي را به او معرفي نمود؟
كتاب هاي زيادي در باره امام زمان نوشته شده و در بيش تر كتابخانه ها و كتابفروشي ها موجوداست كه علاقه مندان مي توانند با رجوع به آن ها نسبت به حضرت شناخت و معرفت پيدا نمايند.
صرف دوست داشتن و علاقه به حضرت ومنتظر ظهورش بودن كافي نيست.
چه اندازه در مسير حضرت كه عمل به احكام دين و قرآن است حركت كرده ايم ؟
چه اندازه نسبت به مسائل ديني تعهد داريم ؟
چه اندازه در برخورد خود با ديگران ،خويشان ،مخالفان ، و دشمنان انصاف و عدل را رعايت مي كنيم ؟
چه اندازه در مسير خود سازي تلاش كرده ايم ؟
اين ها و ده ها مسئله ديگر است كه منتظران حضرت بايد به آن ها توجه نمايند . صرف شناخت ظاهري مشكلي را حل نمي كند. ريزه كاري ها وظرافت ها زياد است .
مردمي كه در عصر امامان معصوم بوه و با آنان حشر ونشر داشتند، چه اندازه پيرو واقعي آنان بودند؟ ما نيز اگرامام زمان ظهور كنند، چه اندازه آماده گي پيروي حضرت را داريم ؟
البه روحانيت وساير علاقه مندان به حضرت بايد تلاش بيش تري نمايند تا زمينه ظهور فراهم تر گردد.

سلام، قبل از سفر حج انجام از طرف پزشک معتمد سازمان حج برای افراد با توجه به سن آنها یک سری آزمایشات و معاینات پزشکی ضروری تشخیص داده میشود، آیا برای پرداخت هزینه های آزمایشات و معاینات فوق استفاده از دفترچه بیمه تامین اجتماعی و بیمه های تکمیلی رایج جایز میباشد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بايستي طبق مقررات عمل بشود . اگر اين کار بر خلاف مقررات بيمه تامين اجتماعي است، جايز نيست و اگر بر خلاف آن نيست اشکال ندارد . (1)

پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي،استفتاآت،ج2 ،س 1797.

چگونه می توانم توحید را خالصانه در زندگی برای خودم کاربردی کنم ؟ این به این معنا نیست که من توحید را قبول ندارم بلکه ارتباط بین توکل بر خدا و اعتماد به نفس در کارها را نمی توانم درک کنم؟

لازم است كلمه «اعتماد به نفس» را بررسي كنيم، تا مفهوم آن به صورت صحيح، باز شناخته گردد.
براي «اعتماد به نفس»، تعاريف زيادي ارائه شده است كه به يك تعريف جامع از آن اكتفا مي‏كنيم. در اين تعريف آمده است كه: اعتماد به نفس يعني اطمينان به توانايي خود در دنبال كردن فعاليت‏ها و ثابت قدم بودن؛ باور به توانايي خود در عبور از موانع؛ باور به توانايي خود براي درخواست كمك از ديگران در موقع لزوم؛ باور به توانايي خود در ايجاد ارتباط معني دار و محبّت‏آميز با ديگر انسان‏ها؛ باور به توانايي خود در يافتن عشق، تفاهم، مهر و شفقت در هر موقعيتي،به خصوص در مواقع دشوار؛ باور به وجود نظمي هدف‏دار در جهان و بالأخره باور به وجود خود به عنوان اشرف مخلوقات كه روحي الهي در او دميده شده است و او خليفه و جانشين خدا در روي زمين مي‏باشد.
انسان بايد براي تأمين نيازهاي خود ـ چه مادي و چه معنوي ـ تمام سعي و تلاش خود را به كار گيرد و بر توانمندي و استعداد خود اعتماد كند. خداوند در سوره نجم آيه 39 مي‏فرمايد: و ان ليس للانسان الاّ ما سعي؛ و اين كه براي انسان بهره‏اي جز سعي و كوشش او نيست.
اين كه خداوند در سن معيّني انسان را مكلّف مي‏كند و او را نسبت به رفتار فردي و اجتماعي خود مسؤول مي‏داند، همه حاكي از اين است كه خداوند مي‏خواهد حسّ اعتماد به نفس، احساس خودكفايي و خود ارزنده سازي را در انسان تقويت كند. امّا نبايد غفلت كرد كه انسان هر چقدر نيرومند و خود كفا و داراي اعتماد به نفس باشد، نبايد نسبت به خداوند ـ كه همه نيروها و نعمت‏ها از آن او است ـ احساس بي نيازي كند؛ بلكه بايد بداند كه ما و همه جهان آفرينش، عين ربط هستيم نسبت به او؛ يعني يك وجود ربطي داريم و اصل وجودمان وابسته به اوست، چنان كه شعاع نور در اصل وجود وابسته به منبع نور است . اگر نور نباشد يا مانعي باعث قطع ارتباط با منبع نور شود، ديگر خبري از شعاع آن نيست؛ بنابراين، انسان آن گاه مي‏تواند به معناي و اقعي به نيروها و توانايي‏هاي خود اعتماد كند كه با منشأ نيروها و توانايي‏ها، يعني خداوند، ارتباط داشته باشد . هر چه اين ارتباط مستحكم‏تر باشد، اعتماد به نفس و احساس آرامش و اميد او در زندگي بيش‏تر تقويت مي‏شود. نمونه بارز چنين انساني، حضرت علي(ع) و در زمان ما، امام خميني(ع) مي‏باشد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
درخواب ديدن عواملي نقش دارد، مانند خصوصيات روحي و اخلاقي بيننده خواب، محيط زندگي، عوامل تأثيرگذار در روحية شخص و...
بسياري از مسايلي که انسان‌ها در خواب مي‌بينند، افکار و تخيلاتي است که در طي روز به آن اشتغال داشته اند يا در فکر آن ها بوده اند. در اين صورت اين گونه از رويا ها بازگشتي از اعمال و رفتار هاي روزانه هستند که در طي خواب از فشار سانسور کاسته مي شود . فرصتي فراهم مي شود تا آن چه در ناهشيار وجود دارد, برون ريزي کند، سپس در قالب خواب ديده ها رخ دهند.البته ممکن است هر آن چه روزها با آن به سر مي‌بريم ، به شکل‌هاي ديگر در خواب بازسازي شوند. مسايل مورد اشاره - خواب هاي پريشان جنسي و...- نيز در اين قالب مي گنجند. در اين صورت اين گونه از رويا ها حاصل عملکرد ذهن انسان است.

دختری هستم که قبلا با اجازه پدر عقدکردم ولی در دوره نامزدی جدا شدم.آیا بدون اجازه پدر می توانم با کسی که دوستش دارم صیغه شم.چون ماهردو شرایط ازدواج دائم رانداریم.واگر این کارو نکنیم به گناه میافتیم.حکم این مورد چیست.لطف کنید شفاف توضیح دهید.با تشکر.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در صورتي که با اجازه پدرت شوهر کرده اي و بعد از شوهرت طلاق گرفته اي و عده طلاق تمام شده براي صيغه شدن نياز به اذن پدرت نداري و مي تواني ازدواج موقت يا دائم کني. (1)
نكته مهم كه نبايد غفلت كنيد اينكه ازدواج موقت اگر چه موجب دوري تان از گناه مي شود، اما شرايط اجتماعي و خانوادگي و چه بسا زندگي خوشبخت آينده در كنار همسر دائمي را به شدت تحت تأثير قرار مي دهد. اگر ازدواج موقت زمينه اي براي آشنايي بيشتر و زدواج دائم باشد، خوب است، اما صرفاً‌ براي ارضاي نياز جنسي باشد و نگاه همه جانبه نداشته باشيد، مي تواند آثار منفي متعدد داشته باشد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، احکام بانوان، س 492.

صفحه‌ها