پرسش وپاسخ

خودم و همسرم انسانهای متشرعی هستیم، مدت زیادیست که کاهل نماز شده ام به راحتی گناه میکنم دروغ،غیبت از خدا بسیار فاصله گرفته ام و به همین خاطر روی خواستن فرزندی سالم و صالح را ندارم. چه کنم تا معبودم را احساس کنم و مهیای فرزند شوم؟

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
اطاعت از اوامر الهي که انجام واجبات و ترک محرمات باشد، بهترين راه براي تقويت و رشد زمينه هاي معنوي در وجود انسان است.قوي ترين عامل براى رشد معنوي و پرورش ملكات اخلاقى و كمالات انسانى و نجات از پستى و حضيض رذائل و رسيدن به اوج قلّه فضائل ، اطاعت از اوامر الهي است.
از آن جايي که در نظر اسلام پدر و مادر مقام بسيار بلندي دارند، وظائف سختي نيزدر قبال فرزندان دارند. چه را که اولين ومهم ترين مسئوليت تربيت فرزند ، هم از لحاظ زماني و هم از لحاظ رتبه ، برعهده پدر و مادر است . بايد از ابتدايي ترين لحظه ممکن ، نسبت به تربيت فرزندي سالم و شايسته ومفيد اهتمام ورزند. براي رسيدن به اين مهم بر والدين لازم است تا زمينه اي را مهيا کنند تا شخصيت فرزند در آن شکل بگيرد. والدين بايد کردار و رفتارخود را شديدا تحت مراقبت قرار دهند، به اين معنا كه از محرمات دوري و به انجام واجبات روي آورند.
توصيه مي کنيم :
1- در اولين اقدام موانع بين خود و خدا را از ميان برداريد. نخستين گام و اولين شرط براي رفع فاصله بين بنده و خدا توبه و ترك گناه است.توبه، پشيماني و ندامت از خطاها و گناهان و كاهلي و سستي‌هاي گذشته است .
2- سعي کنيد هميشه با وضو باشيد . نمازهاي خود به خصوص نماز صبح را در اول وقت بخوانيد.
3- قرآن زياد بخوانيد . در معاني آيات آن تفكر كنيد. به ويژه آيه نور را بسيار تلاوت کنيد. تلاوت اين آيه توسط والدين قبل از بارداري و مادر در ايام بارداري سفارش شده است :
" اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ (1)
خدا نور آسمان‏ها و زمين است .وصف نورش مانند چراغدانى است كه در آن، چراغ پر فروغى است، آن چراغ در ميان آبگينه بلورينى است، كه آن قنديل بلورين گويى ستاره تابانى است، [و چراغ‏] از [روغن‏] درخت زيتونى پربركت كه نه شرقى است و نه غربى افروخته مى‏شود، [و] روغن آن [از پاكى و صافى‏] نزديك است روشنى بدهد، گرچه آتشى به آن نرسيده باشد، نورى است بر فراز نورى. خدا هر كس را بخواهد، به سوى نور خود هدايت مى‏كند، خدا براى مردم مثل‏ها مى‏زند [تا حقايق را بفهمند] و خدا به همه چيز داناست. "
4- در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.از مجالس گناه و نافرماني خداوند دوري نماييد.
5- به تغذيه خود و همسرتان پيش از نزديکي و انعقاد نطفه و پس از آن در دوران بارداري و شيرخواري توجه ويژه داشته باشيد . از مواد غذايي شبهه ناك دوري كنيد. اين توجه بايد از جهات مختلف باشد. مثلاً:
ا) چه نوع غذاهايي در شکل‌گيري شخصيت انساني،‌روحي و اخلاقي و ديني بچه مؤثر است ؟
ب) چه نوع غذاهايي است که در تقويت نيروي فکري و عقلي و هوش بچه مؤثر است؟
5- براي سلامت جسمي و روحي و رواني فرزند و برخي جهات ديگر، به دستورعمل‌هاي اسلام براي زمان و مکان و چگونگي آميزش دارد توجه نماييد که در صورت نياز در مکاتبات بعدي به آن ها اشاره مي‌شود.

پيشنهاد مي کنيم براي آگاهي بيش تردر رابطه با مسائل مربوطه به اين بحث با مطالعه کتاب هاي ازدواج مكتب انسان سازي، شهيد دكتر پاك‏نژاد، ج 3 - بهشت خانواده ،دكتر مصطفوي- بهداشت ازدواج از نظر اسلام ،دكتر صفدر صانعي- ازدواج و مسائل جنسي، گروهي از نويسندگان - ريحانه بهشتي ، سيما مخبر مراجعه نماييد.

پي نوشت :
1. نور (24) آيه 35 .

با سلام آیا نزدیکی از مقعد در دوزان حیض کفاره دارد؟چقدر است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
به نظر آيت الله بهجت نزديکي از مقعد در حال حيض بنا بر احتياط واجب جايز نيست، ولي کفاره ندارد. در حال پاكي اگر موجب اذيت زن شود، حرام و گر نه شديداً مكروه است.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله بهجت، استفتاآت، ج 1، سؤال 1060 .

باسلام.دوسه سال پیش بود که بنابر فیلمی که دیده بودم ترس تمام وجودم را فراگرفت ودرحقیقت میترسیدم که آن اتفاق برای من هم بیافتد .در واقع میترسیدم که روزی شیطان در لباس یک آدم با من ارتباط برقرار کند ومرا از را ه درست منحرف کند که زمانی که میترسیدم فوراً به خدا رجوع میکردم واز او میخواستم که این بلا را از من دور کند .حالا بعد از گذشت این چند سال من با چشم هیچ شیطانی ندیدم ولی شیطان به صورت غیبی مرا از را ه حق منحرف کرد واینقدر کفر را در ذهن من رواج داد که طرز تفکرم مثل جاهلان زمان پیامبر شده همانگونه که آنها زندگی میکردند وتفکر میکردند وهمان بهانه گیریهایی که آن ها از کار خدا میکرند.اما خوشبختانه هنوزم دوست دارم بار دیگر تا از دنیا نرفته ام خدا را باور کنم وبا عشق او زندگی کنم.من هنوزم نمازم رو میخوانم. من فکر میکنم خدا زمانی که دیده من اینقدر از شیطان ترسیدم که مرا گول بزند یعنی در واقع ترس من از شیطان بیش از خداست به شیطان اجازه ی یک همچنین کاری را داده وشیطان هم زمانی که شرایط را محیا دیده دست به عمل زده.حالا شما به من بگید که چه کار کنم این ترس را از وجود خود بیرون کنم وبیش از اندازه از خدا بترسم وبه او توکل کنم.باتشکر

با سلام و تشکر از اعتماد به ما و ارتباط تان با اين مرکز و عرض پوزش از ديركرد در ارسال پاسخ.
مشكلي كه مطرح كرده ايد، ناشي از ترس افراطي است كه وجود شما را در اثر القائات غلط فرا گرفته است . ترس افراطي ناشي از اضطراب بالاي فرد است. اگر به هر دليلي از جمله عوامل استرس‌زا محيطي مثل ديدن فيلم هايي كه استرس در انسان زياد شود، اضطراب فرد افزايش يابد، در نتيجه ترس نيز كه زاييده اضطراب است زياد مي شود. پس هرچه فرد به کمک تکنيک‌هاي شناختي يا رفتاري، سطح اضطرابش را پايين بياورد، در دور كردن ترس از خود موفق‌تر است.
در عين حال نكات زير براي رفع مشكل تان مفيدند:
1-نوشته ايد : " مي ترسيدم که روزي شيطان در لباس يک آدم با من ارتباط برقرار کند و مرا از را ه درست منحرف کند. در اين مواقع فوراً به خدا رجوع مي کردم واز او مي خواستم که اين بلا را از من دور کند "
اصولاً هر كس در هر مرحله اي از ايمان ودر هر سن و سال گاه گرفتار وسوسه هاي شيطاني مي گردد . گاه در خود احساس مي كند كه نيروي محرك شديدي در درون جانش آشكار شده و او را به سوي گناه دعوت مي كند. وسوسه ها و تحريك ها مسلماً در سنين جواني بيش تر است .تنها راه نجات از آلودكي ها درچنين شرايطي سخت ،فراهم ساختن سرمايه تقوا است.(1)
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: " ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكر وافاذاهم مبصرون" (2)
يعني؛ پرهيزكاران هنگامي كه گرفتار وسوس هاي شيطان مي شوند، به ياد خدا و پاداش و كيفر او مي افتند و در پر تو ياد او حق را مي بينند و بينا مي گردند.
براساس اين آيه شريفه در دل انسان مومن جاي ترس از شيطان نيست، بلكه مومن حربه ها و وسوسه هاي دشمن را مي شناسد تا از آن ها در امان بماند . در هر زمان كه اين وسوسه ها به او روي آورد ،به پروردگار عالميان پناه مي برد. آيه كريمه فرمود هنگام خطور وسوس هاي شيطاني به ياد خدا بيفتيد تا شيطان از شما دور شود.
مي‌فرمايد: «اگر از شيطان وسوسه‏اي به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنواي دانا است».(3)
بنابراين به جاي ترس وسواس گونه از شيطان و ايجاد اضطراب در درون خود، بيش تر به فكر رحمت گسترده خدا باشيد كه انسان را در مقابل وسوسه هاي شيطاني حفظ مي كند.
2- نوشته ايد : " با چشم هيچ شيطاني نديدم ولي شيطان به صورت غيبي مرا از را ه حق منحرف کرد "
وسوسه‌هاي شيطان هر چند قوي و نيرومند باشد ،از انسان سلب اختيار نمي‌كند، بلكه باز انسان مي‌تواند با نيروي علم و ايمان در مقابل آن ايستادگي كند. بنابراين مي‌توان با فرار از دام هاي شيطان و تقويت اراده و زدودن رذايل نفساني و تقويت نيروي عقلي و خرد و فاصله گرفتن از اوهام و خيالات باطل و داخل شدن در دژ مستحكم بندگي خدا و پا نهادن راستين در صراط مستقيم الهي بر وساوس شيطان غلبه كرد و شيطان را رام خود ساخت.
3- سعي كنيد روزانه مقداري قرآن بخوانيد و در معناي آيات تدبر كنيد. با تلاوت قرآن ضمن بيرون كردن ترس از خود به آرامش نسبي نيز دست پيدا مي كنيد. بسيار ذكر بگوييد.
4- تجربه نشان داده هرچه فرد در ترک گناهان و محرمات و انجام واجبات بيش تر تلاش کرده ،وسوسه هاي شيطان در وي رو به کاستي نهاده است .پس با تقويت ارتباط با خدا بر اضطراب هاي خود به نحو چشم‌گيري چيره آييم و ترس را كه زاييده آن است از خود دور نماييم .
6 ـ ترسي كه به واسطه ترس افراطي به خاطر منشأ اضطرابي‌ در شما به وجود آمده ، رجوع به روانپزشک و دارو درماني را مي طلبد. بنابراين به يك پزشك متخصص روان پزشك مراجعه نماييد.
7- توصيه مي كنيم از عوامل استرس‌زا اعم از محيطي و غير محيطي بپرهيزيد. مثلا ازرفتن به مكان هايي كه استرس و ترس را در انسان زياد مي كند يا از ديدن فيلم هايي كه چنين هستند خودداري نماييد.
8- ‌پيشنهاد مي كنيم حتماً خود را ملزم کنيد که روزي حداقل يک تا دو ساعت ورزش سنگين کنيد. ورزش کردن باعث مي‌شود علاوه بر ترشح مواد تسکين دهنده در خون شما انرژي اضطرابي بدن شما نيز به ميزان زيادي کاهش دهد. هر چقدر انرژي اضطرابي شما کم تر باشد،ترس شما کم تر خواهدشد
9-سعي کنيد در هفته يک بار حتى المقدور به کوهنوردي بپردازيد.
10 - سطح آگاهي هاي خود را با مطالعه كتاب هاي مناسب بالا ببريد. مطالعه كتاب قلب سليم اثر شهيد دستغيب پيشنهاد مي شود .
موفق باشيد.

پي نوشت ها :
1. تفسير نمونه ، جمعي از نويسندگان ، ج 7 ، ص 66
2. اعراف(7)آيه201
9. همان، آيه 2.

من دانشجو هستم و در اصفهان زندگی می کنم برای کار آموزی از 20 تیر تا 31 مرداد به شرکت فولاد مبارکه در 65 کیلو متری اصفهان می روم سوال من این است که شرایط نماز من چگونه است وهمچنین روزه هایم.

اگر در اين مدت هر روز مي رويد و برمي گرديد و يا حداقل در هر کم تر از ده روز يک بار بين اصفهان و شرکت فولاد رفت و آمد داريد ،يعني ده روز يک جا نمي مانيد ،نماز و روزه تان در اصفهان و شرکت فولاد و بين اين دو کامل است.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله فاضل لنکراني ،توضيح المسائل ،م1325.

سلام علیکم . در کتاب سیری در سیره ی نبوی (شهید مطهری) در صفحات 184 تا 185 (کتاب من کمی قدیمی است ممکن است این صفحات دقیق نباشند) شهید مطهری مطلبی را از پیامبر اکرم نقل می کنند : ای جابر ! با خودت مدارا کن ! ای جابر ! آن آدم هایی که خیال می کنند با فشار آوردن بر روی خود و سختگیری بر خود زود تر به مقصد می رسند ، اشتباه می کنند ، آنها اصلا به مقصد نمی رسند . ----------- خب مشکل من اینجاست که نمی توانم بین این مطلب و ریاضات شرعی وجه اشتراکی کنم . یعنی در ذهن من تصوری به وجود آمده که پس چرا روزه می گیریم و گرسنگی می کشیم ؟ پس چرا علی(ع) کرباس(نمی دانم املایش درست است یا نه؟) می پوشید ؟ پس چرا و چرا ...؟ احساس می کنم درست متوجه فرمایش نبی مکرم اسلام نشدم و دارم راه را بیراهه می روم . لطفا کمکم کنید ...

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
در روايات معصومين (ع) به رفق و مداراي با خود پرداخته شده است. منظور از رفق و مداراى با خود، در نظر گرفتن ظرفيت و طاقت خويش و پرهيز از فشار و تحميل است. اين، موضوع مهمى است كه متأسفانه گاهى از آن غفلت مى‏شود. بعضى از جوانان كه تشنه چشمه زلال معارف دين و معنويت ناب‏اند، اين اصل مهم را ناديده گرفته ، تكاليف و برنامه‏هاى طاقت‏فرسايى را بر خود تحميل مى‏كنند، در حالى كه نهادينه كردن عقايد و عواطف و ملكه شدن صفات پسنديده در جان، زمان مى‏طلبد . بايد به ظرافتى خاص انجام گيرد. با شتاب و عجله نمى‏توان به جايى رسيد و با كم طاقتى و خشونت چيزى حاصل نمى‏شود.
رسول اكرم (ص) در وصيت خود به امير مؤمنان (ع) فرمودند: «يا علىّ ان هذا الدين متين فأوغل فيه برفق و لا تبغّض الى نفسك عبادة ربّك انّ المنبتّ (المفرط) لا ظهراً ابقى و لا ارضاً قطع؛(1) على جان! اين دين، متانت و قوّت دارد (نيازى به اعمال سخت و گران ندارد)، پس با رفق و مدارا، در آن سير كن . جانت را نسبت به عبادت پروردگارت دشمن مكن، زيرا انسان زياده‏رو نه مركب سالمى براى خود مى‏گذارد و نه مسافتى مى‏پيمايد.»
امام صادق (ع) مى‏فرمايد: روزى در ايام جوانى، در حال طواف بودم . با تلاش بسيار عبادت مى‏كردم . از شدت فشارى كه در اين‏باره بر خود وارد كرده بودم ،عرق از بدنم سرازير بود. در همين حال پدرم مرا اين‏گونه مشاهده كرد و فرمود: فرزندم جعفر! وقتى خداوند بنده‏اى را دوست بدارد، وارد بهشتش مى‏كند و به عمل كم او خرسند است.(2)
اين روايات با انجام تکاليفي مانند نماز وروزه منافاتي ندارد.روايات ناظر به سخت گيري و تحميل عبادت بر خود و افراط در عبادت است .
اما در مورد لباس امام علي (ع) بايد گفت:
ساده‏زيستى براى پيشوايان و مديران جامعه، يك ضرورت است. امام على (ع) مى‏فرمايد: «ان الله تعالى فرض على ائمة العدل ان يقدّروا انفسهم بضعفة الناس كيلا يتبيّغ بالفقير فقره؛(3) خداى متعال بر پيشوايان دادگر واجب كرده است كه خود را با مردم ناتوان برابر قرار دهند تا رنج فقر، مستمندى را ناراحت نكند». حضرت در جايى ديگر مى‏فرمايد: خداوند مرا پيشواى خلقش قرار داده و بر من واجب كرده است كه درباره خودم و خوراك و پوشاكم مانند مردمان ناتوان عمل كنم تا اين‏كه فقير به سيره فقيرانه من تأسى كند . ثروتمند به وسيله ثروتش سركشى و طغيان نكند.»(4)
ساده‏زيستى رهبران و زمام‏داران، دو نتيجه مثبت و رعايت نكردن آن، دو خطر بزرگ در پى دارد. تحمل فقر و عدم طغيان ثروت‏مندان، دو پى‏آمد مثبت ساده‏زيستى، و عدم صبر و تحمل محرومان و گستاخى ثروت مندان، دو خطر تجمل‏گرايى رهبران است.
وقتى به امام على (ع) خبر مى‏رسد كه كارگزار او «عثمان بن حنيف» در بصره به مهمانى يكى از ثروتمندان آن شهر رفته كه در آن مهمانى، غذاهاى رنگارنگ تدارك ديده شده و جاى فقرا خالى بوده است، او را سخت سرزنش كرده و به وى گوشزد مى‏كند كه گمان نمى‏كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندان شان به جفا رانده شده‏اند.(5)
پي نوشت ها:
1- اصول كافى، ج 2، ص 87.
2- همان، ص 86.
3- نهج البلاغه صبحى صالح، ، خطبه 209.
4- الكافى، ج 1، ص 410.
5- نهج البلاغه، نامه 45.

سلام علیکم . در عرفان می دانیم که انسان به جایی می رسد که می تواند ارواح مردگان را ببیند و با آنها سخن بگوید . و لذا آیت الله قاضی وقتی که پسر جوانش از دنیا رفت و مادرش خیلی گریه می کرد ، او گفت : چرا گریه می کنید ؟ پسرم تازه پیش من بود . از طرفی می دانیم که معصومین ما از نظر معنوی و غیره از سایر مردم خیلی قوی ترند . پس چرا زهرای اطهر آنگونه گریه می کرد ؟ مگر ایشان مقام پدر را نمی دانست و هر وقت که می خواست نمی توانست با ایشان ارتباط برقرار کند ؟ دیگر گریه بر فراق پدر چه معنا داشت ؟ تشکر ...

پرسش 1:
چرا اوليا براي مرگ عزيزان گريه مي کردند ؟ شرح : در عرفان مي دانيم که انسان به جايي مي رسد که مي تواند ارواح مردگان را ببيند و با آن ها سخن بگويد . آيت الله قاضي وقتي که پسر جوانش از دنيا رفت و مادرش خيلي گريه مي کرد ، او گفت : چرا گريه مي کنيد ؟ پسرم تازه پيش من بود . از طرفي مي دانيم که معصومين ما از نظر معنوي و غيره از ساير مردم خيلي قوي ترند . پس چرا زهراي اطهر آن گونه گريه مي کرد ؟ مگر ايشان مقام پدر را نمي دانست و هر وقت که مي خواست نمي توانست با ايشان ارتباط برقرار کند ؟ ديگر گريه بر فراق پدر چه معنا داشت ؟
...

پاسخ:
2@@باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مرکز.
گريه تجسم عيني تأثرات دروني و عاطفي است . بر اين اساس گريه معصومين و اولياي الهي براي عزيزان شان با ارتباط معنوي منافاتي ندارد . در حقيقت از دو مقوله متفاوت هستند.
پيامبر اسلام(ص) در مرگ فرزندش ابراهيم گريه كرد و دليلش را چنين فرمود: "قلب محزون مي شود و اشك از چشمم جاري مي گردد، ولي چيزي نمي گويم كه خدا را غضبناك كند".(1) پيامبر (ص) بشر بود و عاطفه داشت . طبيعي است که در فراق فرزندش بگريد. در حقيقت گريه ايشان بر فراق فيزيکي از فرزند است و نه فراق معنوي . همچنين است گريه حضرت زهرا بر فرق پدر.
هرکسي و نه فقط معصومين و يا اولياي الهي مي تواند از طريق معنوي با عزيزان خود ارتباط برقرار کند . اما به خوبي روشن است که ديدار معنوي جاي فراق فيزيکي را پر نمي کند .
بنابراين گريه نشانه عطوفت و مهرباني و تأثر يك انسان از فقدان عزيز است . در اثر يک واکنش طبيعي در فراق فيزيکي عزيزان از ديدگان جاري مي شود . فرقي هم نمي کند کسي که مي گريد، چه کسي باشد ،معصوم باشد و يا غير معصوم . زيرا که معصومين از دايره بشر بودن فرا تر نيستند : " قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ" (2) من هم بشرى مانند شمايم .
پي نوشت :
1. وسائل الشيعه، ج 1، ص 921، حديث 4.
2. کهف (18) آيه 110.

با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اگر قسمتي از پيشاني به اندازه قدر واجب از سجده( اندازه دو ريالي) روي مهر باشد، نماز صحيح است . نيز اگر بعد از گفتن ذکر واجب مهر جا به جا شود، اشکال ندارد .
اگر قبل از گفتن ذکر واجب، مهر به گونه اي جابه جا شود که به اندازه واجب از پيشاني روي مهر نباشد ، بايد بدون آن که پيشاني را بلند کند، پيشاني را بکشد تا مستقيما روي مهر قرار بگيرد و ذکر را بگويد.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتاءات، سؤال493؛آيت الله فاضل،جامع المسائل،ج1،سوال343.

سلام علیکم . حدود دو سه سال پیش (نمی دانم به بلوغ رسیده بودم یا خیر ) در مدرسه کار ناشایستی انجام می دادیم . منظورم این است که غذای بچه ها را به بازی می گرفتیم. یعنی در عالم خودمان دنبال هم می کردیم و مقداری از غذای همدیگر را می گرفتیم . به عبارتی غارت می کردیم . بچه ها هم هر وقت می دیدند ما خوراکی داریم به ما امان نمی دادند . خلاصه این که حالا پس از دو سه سال این قضیه را به یاد آوردم سوالم این است آیا در این مورد حق الناس را باید ادا کرد ؟ در نظر داشته باشید که به همه ی آن ها دسترسی دارم یعنی در دوره ی دبیرستان هم با هم در یک مدرسه ایم .

پرسشگر محترم با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
اگر بچه ها راضي بودند که با همديگر اين گونه رفتار کنيد، لازم نيست حلاليت بطلبيد اما اگر کسي راضي نبوده که خوراکي او را بگيريد و گرفته ايد، بايد حلاليت بطلبيد.(1)
پي نوشت:
1. سوال تلفني(02517746666)از دفتر آيت الله خامنه اي .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها