پرسش وپاسخ

من خیلی از این موضوع ناراحتم گاهی اوقات ساعتها گریه می کنم که چرا عاشق او شدم حالا نمی دانم باید چه کنم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مشكل اساسي در اين داستان مربوط به فكر و انديشه اشتباهي بود كه داشتيد . مشكل اساسي تر مربوط به ريشه اين تصور اشتباه است كه
مسئله عشق و علاقه شما است. آنچه بيش از خواستگاري پسر فاميل شما را‌ آزار مي دهد، روشن شدن ماهيت عشق يك طرفه تان است كه به جاي ناراحتي، بايد با كنترل هيجان عاطفي خود، از بابت روشن شدن مسئله خوشحال نيز باشيد، اما چون هنوز در فضاي عشق و علاقه به سر مي بريد، نمي توانيد هيجان عاطفي را كه از سال هاي گذشته در شما ريشه دوانده، كنترل نماييد و همين موجب آزار و اذيت تان شده است.
اگر او به علاقه عاشقانه شما جواب مثبت مي داد، چه بسا مشكلات بيش تري براي تان ايجاد مي شد كه متأسفانه شما و بسياري از جوانان از آن نوع مشكلات غافل هستند . به هواي اينكه عشق و علاقه دو طرفه است، وارد روابطي مي شوند كه سرانجام بسياري از آن ها وحشتناك و غير منتظره است.
اما اينكه چرا چنين شد، اجازه دهيد كه كمي آسبيب شناسانه، نه همدلانه به بررسي آن بپردازيم.
اصل علاقمندي و عشق، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روان‌شناختي است. اين اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار مي‌گيرند، به تناسب و توافق ويژگي‌هاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو ، به هم علاقمند مي گردند. صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن حساب باز کرد. به عبارتي روانشناسانه تر ‌ماهيت عشق بسيار پيچيده است . اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود مي‌گيرد. در برخي علاقه‌هاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمره‌اش جدا مي‌گردد، رگه‌هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار و افکار وسواسي و... مشاهده مي‌شود.
جهت روشن تر شدن ابعاد اين داستان، اجازه مي‌خواهم نيم نگاهي به فرق بين دو مفهوم کليدي وابستگي و دلبستگي نماييم.
فرض کنيد به ميوه‌اي مانند آناناس علاقمند هستيد و به آن «دل بسته‌ايد» .حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دليلي از خوردن آن محروم بمانيد، آيا در زندگي عادي و روزمره شما اختلالي ايجاد خواهد شد ؟آيا عملکرد روزانه شما رو به کاستي مي‌گذارد؟ مسلّماً نه. سال‌ها از موضوع «دل‌بستگي» خود محروم مي‌مانيد ، ولي همه امور زندگي شما بر وفق مراد است.
اين نوع علاقه و تعلق را «دلبستگي» مي‌گويند ،حال اگر به جاي دلبستگي به آناناس به آن «وابسته» بوديد ،يک روز بدون آناناس نمي‌توانستيد سر کنيد. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني به چيزي يا کسي باعث کاهش عملکرد در فرد مي‌گردد و به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد . فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است ،در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
در اسلام به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است . وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده است که وقتي بنده‌اي از خدا فاصله مي‌گيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار مي‌دهد.
اولياي خدا و ائمه معصومين به همسران و فرزندان خود دلبسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
آن چه که در زندگي هر مؤمن در درجه اول اولويت قرار مي‌گيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است . استقلال رواني-عاطفي سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. استقلال رواني ـ عاطفي در همه حوزه‌هاي عاطفي از قبيل پدر و مادر ،شوهر و فرزند و دوستان بايد جاري باشد. وابستگي به هر کسي چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد.
آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه افراطي (عشق) است.
اسلام معتقد است هر دختر پاکي مثل شما بايد با حفظ نگاه و روابط پنهاني خود از نامحرم و کنترل احساسات و هيجانات عاطفي و... ، ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني را از ابتداي کار جلوگيري نمايد. اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه افراطي يک طرفه يا دوطرفه، وابستگي افسرده‌وار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، ازدواج بي‌اساس نخواهد بود.
دختر و پسري که به عشق افراطي مي گرايند ( و به کاهش شديد عملکرد دچار مي شوند)به نوعي از چند اختلال عمده روان‌شناسي يعني اضطراب وسواس و افسردگي بي‌بهره نيستند، به عنوان مثال با نگاهي به درونيات خود متوجه خواهيد شد که از اضطراب نسبتاً بالايي رنج مي‌بريد . اضطراب حتى به قبل عاشق شدن تان بر مي‌گردد . در گذشته نيز براي کاهش اضطراب خود به افراد پيراموني خود پناه مي‌برديد. پناه‌جويي به نوعي در شما نهادينه شده و به آن شرطي شده‌ايد، پس با هر اضطرابي ناخودآگاه به دنبال فرد آرامش‌گري مي‌گرديد که اين فرد معمولاً معشوق است . پس در مکانيزم عشق اضطراب بالا نقش به‌سزايي دارد و در درمان آن نيز کاهش اضطراب نقش کليدي دارد.
از سوي ديگر عشق به نوعي به نابودي عزت نفس فرد بازگشت مي‌کند. کسي که عزيز است ،هيچ ‌گاه خود را در مقابل فردي از همجنس يا غير همجنس خود حقير و کوچک نمي‌کند. اين پسر مثل ميليون‌ها نفر ديگر داراي نقاط ضعف و قوت عمده‌اي است . به هيچ وجه صلاحيت بت ،قبله يا خدا شدن براي شما ندارد. خضوع و خشوع فقط در مقابل عزيز مطلق يعني خداوند زيبنده است . هر نوع کوچک کردن بنده در نزد بنده ديگر مطرود است. فردي که ارزشمندي‌اش دروني است، نه بيروني، هيچ گاه به مقوله عشق گرفتار نمي‌آيد. اگر از درون خود را ارزشمند بدانم ،چه نيازي دارم فرد بيروني به ارزش‌گذاري من اقدام نمايد؟ تحقير و تضعيف عاشق در برابر معشوق از نظر اسلام و روان‌شناسي محکوم است و با مقوله مهم عزت نفس و اعتماد به نفس منافات دارد.
افراد عاشق معمولاً از رگه‌هايي از افسردگي رنج مي‌برند .به تعبيري از بي‌معنايي و يکنواختي در زندگي به ستوه آمده‌اند. فرد افسرده مي‌کوشد معناي جديدي براي زندگي خود دست و پاکند . معناي جديد معمولاً از جنس مخالف انتخاب مي‌شود. فرد افسرده پس از مدتي معشوقش به تنها معناي زندگي‌اش مبدل مي‌گردد و احساس مي‌کند که زندگي بدون معشوق فوق‌العاده بي‌معناست.
معناي زندگي به امور گذرا متغير و بي‌مبنا اطلاق نمي‌گردد، پس اگر به هر دليلي فرد عاشق در رفع افسردگي باليني يا غير باليني خود بکوشد و کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايد ،به معناي واقعي زندگي دست مي‌يابد. مقوله عشق روز به روز جاي خود را به دلبستگي صرف مي‌سپارد . دلبستگي امري سالم و صد در صد خدايي است، ولي وابستگي رواني امري صد در صد مرضي و غير خدايي است .‌آنچه متأسفانه گرفتار شديد ، وابستگي است.
چه بسا اگر عاشق نبوديد ،با خيالي آرام و در دور از هر گونه دغدغه مي توانستيد به راحتي با مسئله كنار آييد و نياز به گريه هاي شبانه يا چند ساعته و رنجوري و نگراني و... نبود.
آنچه اكنون به آن نياز داريد، نگاه به ارزرشمندي دروني و راه برون رفت از علل و ريشه هاي عشق و وابستگي و نيز تمرين فرايند فراموشي شخص مورد نظر است.
به نكاتي براي فراموشي عشق توجه فرماييد
1ـ فرايند فراموشي عشق زمانبر است . عشق چند ساله را نمي‌توان چند روزه فراموش کرد. اگر قبول کنيم اين فرايند زمانبر است ،پس نبايد زود از آن خسته شويم يا با هر تداعي خاطره از ميدان به در رويم.
2-روند تدريجي فراموشي او را با روند حذف علائم و نشانه هاي تداعي گر خاطرات او تا جايي كه امكان دارد همراه سازيد. از تنهايي در اتاق يا مكان هايي كه ياد آور خاطره گذشته است، پرهيز كنيد.
3ـ وابستگي رواني يا عشق افراطي به اين جهت نابهنجار است که موجب کاهش عملکرد در زندگي روزمره شما مي‌گردد، پس اگر موفق به حذف نشان ها هم نشده باشيد ، چنانچه به هر طريقي به عملکرد طبيعي خود بازگرديد، باقيمانده آثار و عوارض عشق هيچ مشکلي براي شما به وجود نخواهد آورد. مهم اين است که فکر ايشان باعث کاهش عملکرد (مثل اختلال خواب، اختلال خوراک و...) در شما نگردد، پس با تمايز ميان اين دو هر گونه پيشرفت در زمينه ارتقاي سطح عملکرد خود را ارج بنهيد.
4-جايگزين كردن اهداف عالي تر مادي يا معنوي در زندگي خود به شما فرصت جايگزين كردن هدف ها با يكديگر مي دهد.
5- با برجسته كردن نقاط ضعف و كاستي هاي فرد مورد نظر ، درون خود را نيز براي فراموش كردن آماده سازيد. مطمئناً وقتي از روزنه نگاه عاشقانه نبينيد، ضعف هاي بسيار در او خواهيد ديد، چون هيچ انسان و هيچ موجودي جز خداوند پيراسته از عيب و نقص نيست.
6ـ وابستگي عاطفي ـ رواني مانند اعتياد، علاوه بر خوددرماني نيازمند کمک متخصصان روان‌شناسي و روانپزشکي مي‌باشد، پس به خود درماني اکتفا نکنيد .در اسرع وقت براي دارودرماني يا روان درماني احتمالي به نزد يک متخصص برويد.
7ـ با هرگونه اقدام جانانه جهت درمان تخصصي زندگي (بدون عشق مرضي) رنگ و بوي تازه به خود خواهد گرفت، رنگ و بويي که به هيچ وجه در اين چند سال نظير آن را نديده‌ايد.
8ـ در بازي زندگي خود را به هيچ وجه از پيش باخته و شکست خورده تلقي نکنيد. همه مي توانند و شما هم مسلماً يکي از همه هستيد.
9ـ ورزش سنگين، تنفس عميق و تفريحات سالم و توسعه روابط با دوستان همجنس را سر لوحه زندگي خود قرار دهيد.
10ـ همواره خود را در معرض آزمايش الهي بدانيد .با ديدة عبرت ‌بين به همه پديده‌هاي پيرامون خود بنگريد.
موفق و سربلند باشيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا تصور بوسیدن کسی را که دوستش داری گناه دارد؟ و به طور کلی تصورات جنسی بدون اینکه حالت ارضایی وجود داشته باشد چه حکمی دارد؟

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
فکر کردن به شکل مذکور به خودي خود حرام نيست، ولي آثار رواني بدي دارد. از آن پرهيز کنيد .
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .

من تا كنون بعد از صلوات تشهد وعجل فرجهم مي گفتم ولي به تازگي فهميدم نبايد اين كار را كرد آيا با اين موارد حج و نمازهايم صحيح نيست؟

پرسشگر محترم با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
در تقصيرعمره و حج، گرفتن ناخن يا چيدن مو کافي است ،يعني يکي از اين دو کفايت مي کند .اگر هردو را انجام داده اي ،کار بهتري کرده اي و رعايت ترتيب معتبر نيست .بنابراين اشکالي در حج تو ايجاد نشده است.(1)
درمورد صلوات در تشهد نماز هايي که خوانده اي ،صحيح است، ولي بعدا «وعجل فرجهم» را نگوييد.(2)
پي نوشت ها:
1. مناسک حج امام خميني با حاشيه آيت الله خامنه اي,م 888و1123.
2. سوال تلفني(02517746666)از دفتر آيت الله خامنه اي.

اوضاع من خیلی خراب است همیشه بسوی گناه کشیده می شوم ممیخواه ازدواج موقت بکنم آیا شما در شهر همدان کسی یا مرکزی سراغ دارید

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
از اين که اعتقادات تان براي تان مهم است و نمي خواهيد دامن خود را به گناه آلوده کنيد خوشحاليم . از خدا براي شما آرزوي دوام توفيق و سربلندي را داريم .
اگر خانمي که شرايط ازدواج موقت را داشت، يافتيد مي توانيد با ايشان صيغه کنيد ، ولي تا جايي که خبر داريم ، هيچ مرکز رسمي و غير رسمي که چنين اشخاصي را معرفي کند، وجود ندارد .
شايد معتمدان محل يا مسجد بتوانند به شما کمک کنند، يا دوستاني که معتقد به ارتباط سالم باشند و از زنان و دختران آگاه باشند .
سعي نماييد که مقدمات ازدواج دائم را براي خود فراهم کنيد ، حتي اگر به صورت نامزد شدن و طولاني کردن دوران نامزدي براي حصول شرايط باشد.
درصورتي كه شرايط ازدواج براي تان فراهم نيست، از تمركز فكري و عملي بر اين موضوع پرهيز كنيد؛ زيرا تمركز بر اين امور نيازهاي جنسي را بيش تر تحريك كرده و زمينه افتادن در گناهان را براي انسان بيش تر فراهم مي آورد . با وجود زمينه هاي گناه دور شدن از آن ها نيز به مراتب سخت تر است.
توصيه ما در اين شرايط آن است كه به جاي تمركز فكري به سمت ازدواج يا صيغه ، دنبال تحصيل، اشتغال مولد و ساير شرايطي باشيد كه مي تواند براي ازدواج و زندگي موفق در آينده بسيار موثر باشد.
اميدواريم هر چه زودتر مقدمات ازدواج دائم شما فراهم گردد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آيانگاه كردن به انيميشن هايي كه زنان پوشش كافي ندارند گناه دارد؟

پرسشگر محترم با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
اگر به قصد لذت نباشد و مفسده هم نداشته باشد و موجب واقع شدن انسان در گناه نباشد، اشکال ندارد.(1)
پي نوشت:
1.آيت الله خامنه اي، استفتاآت ،س1186و1188.

سلام من جوانی 20 ساله با دختری 23 ساله اشنا شدم که قبلا برای ازدواج با پسری صیغه شده بوده ولی به ازدواج نرسیدن حالا ایا من برای صیغه کردن ایشون باید اذن پدر داشته باشم یا اصلا برای صیغه اذن پدر لازمه ممنون میشم جواب بدید

پرسشگر محترم با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
شما که پسر هستي، اذن پدر لازم نداري، ولي آن دختر اگر باکره باشد، بايد از پدرش اجازه بگيرد .
اگر اجازه نگيرد، به فتواي اغلب فقها نمي تواني او را صيغه کني.(1)
پي نوست:
1. توضيح المسائل مراجع، ج2 ،م2376.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نماز مي خوانيم چون خدا واجب کرده ،خدا واجب کرده، چون مي دانسته بندگانش براي رسيدن به سعادت وخوشبختي واقعا نياز به بندگي خدا دارند كه يكي از شيوه هاي بندگي همين نماز است. عبوديت و پرستش يكي از نيازهاي اساسي روح انسان است. و هيچ چيزي جاي آن را پر نمي‌كند،
انسان موجودي است مرکب از جسم و روح . همان گونه که انسان براي رشد جسمش نياز به غذا دارد، براي رشد و تکامل روحش هم نياز به غذا دارد . غذاي روح و آن چه سبب رشد و تکامل آن مي گردد ، اطاعت وعبادت پروردگار است .
فلسفة نماز و عبادت در همة ابعاد، قابل درك براي بشر نمي باشد . در آيات و روايات تنها بخشي از آثار و حكمت هاي نماز و ساير عباد ات بيان شده است. اصولاً معلوم نبودن فلسفه احكام در برخى موارد فقط به خاطر اين است كه آدم‏هاى متعبد و پذيراى امر الهى از آدم‏هاى متكبّر و صاحب نخوت شناخته شوند. حضرت على(ع) مى‏فرمايد:
«و لكنّ اللَّه سبحانه ابتلى خلقَه ببعض ما يجهلون اصله...؛ خداوند بعضى از دستورهايى را به بشر مى‏دهد كه ريشه و فلسفه‏اش براى بشر معلوم نيست، تا اين كه حالت تسليم در مردم پيدا شود . خوب‏ها از بدها تميز داده شوند، اطاعت كنندگان از معصيتكاران شناخته گردند».(1)
در ذيل به برخي از آثار نماز اشاره مي شود .
1 - قرب معنوي
يکي از آثار بسيار مهم نماز قرب به خداوند است. اين اثر روح عبادت و نماز را تشکيل مي‏دهد . در يکي از آيات قرآن هدف آفرينش انسان عبادت بيان شده (2) که حکايتگر بعد معنوي نماز و اهميت آن است، امام علي(ع) فرمود: "الصلوة قربان لکل تقي (3)، نماز وسيله تقرب هر پرهيز کاري به خداوند است". در برخي از روايات از نماز به عنوان معراج مؤمن ياد شده که اشاره به آثار معنوي آن مي‏باشد.
2 - ياد خدا و آرامش رواني
در قرآن آمده است: "اقم الصلوة لذکري(4)، نماز را بر پا دار تا به ياد من باشي".
يکي از نويسندگان در تفسير اين آيه مي‏نويسد: "روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز ياد خدا است. "ذکر اللَّه" است که در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است"(5) ذکر و ياد خداوند نقش تعيين کننده در آرامش رواني دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به انسان‏هاي نماز گذار آرامش مي‏دهد، "ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب(6)، آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان است".
3 - عامل باز دارنده از گناه
يکي از آثار مهم نماز جلوگيري از گناه است: "إنّ الصلوة تنهي عن الفحشا و المنکر"(7). طبيعت نماز از آن جا که انسان را به ياد خدا نيرومندترين عامل بازدارنده ، يعني اعتقاد به مبدأ و معاد مي‏اندازد، داراي اثر بازدارندگي از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مي‏ايستد و تکبير مي‏گويد، خدا را از همه چيز بالاتر مي‏شمرد... بدون شک در قلب و روح چنين انساني، جنبشي به سوي حق و حرکت به سوي پاکي و جهشي به سوي تقوا پيدا مي‏شود..."(8)
4 - گناه زدايي
يکي از آثار بسيار مهم نماز گناه زدايي است. نماز وسيله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است(9). پيامبر(ص) از ياران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه يکي از شما نهري از آب صاف و پاکيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهيد، آيا چيزي از آلودگي و کثافت در بدن او مي‏ماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود: نماز درست همانند اين آب جاري است. هر زمان که انسان نماز مي‏خواند، گناهاني که در ميان دو نماز انجام شده است، از بين مي‏رود."(10)
5 - غفلت زدايي‏
بزرگ‏ترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است که هدف آفرينش خود را فراموش کند. غرق در زندگي مادي و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم اين که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مي‏شود، مرتباً به انسان اخطار مي‏کند و هشدار مي‏دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مي‏سازد... و اين نعمت بزرگي است که انسان وسيله‏اي در اختيار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بيدار باش گويد.(11)
6 - تکبر زدايي‏
يکي از عوامل مهم تکبر زدايي نماز است، زيرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پيشاني بر خاک در برابر خدا مي‏گذارد و خود را ذره کوچکي در برابر عظمت او مي‏بيند، از اين رو پرده‏هاي غرور و خودخواهي را کنار مي‏زند. از اين رو علي(ع) بعد از بيان فلسفه عبادت، يکي از آثار نماز را تکبر زدايي بيان نمود: "خداوند ايمان را براي پاکسازي انسان ها از شرک واجب کرده است و نماز را براي پاکسازي از کبر"(12).
7 - عامل پرورش فضائل اخلاقي
نماز روح اخلاص و خداباوري را در انسان افزايش مي‏دهد و نتيجه آن پرورش فضايل اخلاقي است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار ديوار طبيعت بيرون مي‏برد و به ملکوت آسمان‏ها دعوت مي‏کند و با فرشتگان همصدا مي‏شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مي‏داند.
8 - همگرايي
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خودي نماز محسوب مي‏شوند، يکي از آثار مهم اجتماعي و سياسي نماز، همگرايي است، برگزاري نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمايش مي‏گذارد ،زيرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سياسي و اجتماعي جهان آگاهي پيدا مي‏کنند. خطيب جمعه با بيان احکام و طرح مسايل سياسي و اجتماعي به نمازگزاران رشد سياسي مي‏دهد .شايد به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است که در آموزه‏هاي ديني به اين دو فريضه اهميت خاصي داده شده است.(13) پيامبر اسلام(ص) فرمود:
"خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است. هر کس آن را در حيات من يا بعد از وفات من از روي سبك شمردن يا انکار ترک کند، خداوند او را پريشان مي‏کند . به کار او برکت نمي‏دهد. بدانيد نماز او قبول نمي‏شود، بدانيد زکات او قبول نمي‏شود، بدانيد حج او قبول نمي‏شود،..، تا از اين کار توبه کند..."(14).
9 - نفي طاغوت و ايستادگي در مقابل ستم‏
انساني که فقط خداوند را عبادت نمايد، در مقابل او سر تعظيم و تسليم فرود آورد، هر چه غير خداوند است، براي او حقير و کوچک مي‏شود . کسي نمي‏تواند با ظلم و ستم بر او چيره شود. در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسليم فرود نمي‏آورد . با طاغوت کنار نمي‏آيد. خداوند اين مسئله را يکي از اهداف بعثت پيامبر(ص) دانسته : "و در ميان هر امتي، پيامبري را مبعوث کرديم تا خداوند را عبادت نماييد . از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهيز کنيد.(15)
پي‌نوشت‏ها:
1. ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه ، ج9 ، 45.
2. ذاريات(51)، آيه 56.
3. نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسير نمونه، ج 16، ص 292.
4. طه(20)، آيه 14.
5. تفسير نمونه، ج 16، ص 289.
6. رعد(13)، آيه 28.
7. عنکبوت (29)، آيه 45.
8. تفسير نمونه، ج 16، ص 284.
9. همان، ص 290.
10. وسايل الشيعه، ج 3، ص 7.
11. تفسير نمونه، ج 16، ص 290 - 291.
12. نهج البلاغه، کلمات قصار 252.
13. جمعه (62) آيه‏ 9، تفسير نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
14. وسايل الشيعه، ج 5، ص 7.
15. نحل (16)، آيه 36.

میخواستم بدونم این عدل خداوند که بعضی از دخترا ازدواج نمیکنن با این وجود که هم خودشون هم خانواده اون دختر هیچ مشکلی ندارن،چرا دخترهای هرزه زود میتونن ازدواج کنن اما کسایی که سرشون به کار خودشون و هیچ مشکلی ندارن اینطوری نیستن؟چرا هر شب از خدا میخوام که یه بخت خوب نصیبم کنه اینکارو نمیکنه؟اگه من امسال ازداوج نکنم خودکشی میکنم 5 سال از خدا میخوام اما آرزوم براورده نشده چه حکمتی میتونه داشته باشه؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
خواهر گرامي!نداشتن خواستگار يکي از مشکلات رايج در ميان دختران امروزي است. اين مشکل بسيار فراگير شده و اختصاصي به شما ندارد. چرا که همه ما در پيرامون خود شاهد دخترهايي بسيار شايسته‌اي هستيم که به هر دليلي حتى يک خواستگار نداشته‌اند.
لازم است به نکات زير توجه کنيد :
1- هنوز فرصت براي ازدواج موفق را خواهم داشت. اين نکته را به هيچ‌ عنوان خود فريبي قلمداد نکنيد . به يادآوري هر روزه اين نکته ملتزم باشيد. باور کنيد که « كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور».
2- هميشه زود ازدواج کردن به معني زودتر به خوشبختي رسيدن نيست. اگر در زندگي بسياري از كساني كه زود ازدواج كردند - به خصوص در مواردي كه آشنايي‏ها از طريق‏هاي غير مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل كافي صورت گيرد، آشكار مي‏گردد زود ازدواج كردن هميشه به صلاح دختر و زندگي‏اش نبوده ، بلکه گاهي زود ازدواج کردن شرّي است كه گريبانگير فرد مي گردد . مدت‏ها زندگي مشترك دختر و خانواده‏هاي دو طرف را تلخ مي سازد.
پس زود به خانه بخت رفتن هميشه به معناي خوشبختي نيست. اگر به حفظ پاكي و عفت خود استمرار بخشيد و در امتحان الهي موفق و سرافراز شويد، خداوند از طريقي كه هيچ كسي نمي‏داند، فرد صالح و شايسته و لايقي را ان شاء الله به سراغ شما مي‏فرستد.
3- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد . همه تخم مرغ هاي خوشبختي را در سبد ازدواج نچينيد . همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نکنيد .چه بسا زنان بسيار تأثيرگذاري در جامعه بوده اند که در پرتو تحصيل ، کار و اشتغال مولد،و ... به خانه خوشبختي و بخت واقعي خود راه يافته اند. بنا براين ،تمرکز ذهني خود را تا زمان مقتضي، و تا زمانى كه كسى به خواستگارى شما نيامده، از مسئله ازدواج به امور مثبت ديگر ببريد. به هيچ عنوان اجازه ندهيد ازدواج تمام فضاي ذهني شما را اشغال کند.
4- در ناکامي‌ها به جاي بغرنج سازي به ساده‌سازي و عادي سازي بپردازيد، چرا که ناکامي‌ها آن قدر هم فکر مي‌کنيم ناکامي نيستند. بر عکس کامروايي‌هاي ما هم آن قدر هم کامروايي محسوب نمي‌گردد. نمونه‌اش همه دختران ازدواج کرده‌اي است که با هزار اميد و آزرو راهي خانه بخت مي شوند، ولي ديري نمي پايد که چيزي جز طلاق قانوني يا عاطفي و عملي نصيب آنان نمي‌گردد . آرزو مي كنند كه اي كاش تن به ازدواج نمي دادند.
5 - مطمئن باشيد که دعا و مناجات هاي شما نزد خداوند براي هميشه و تا ابد محفوظ مانده ، موجب سعادت دنيوي و اخروي شما خواهد بود .
دعا براى فراهم شدن زمينه ازدواج با همسري شايسته از کارهاي خوب ، مستحب و مورد ترغيب است .
امّا اجابت دعا هميشه آن نيست که خواسته انسان به همان گونه و در همان زماني که توقع دارد، برآورده شود . گاهي انسان‌خواسته‌هايي دارد که برآورده شدني نيست، يا اگر مستجاب شود، به ضرر او يا ديگران است، و او نمي‌داند، يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد که فراهم نيست، يا زمان آن هنوز فرا نرسيده و ده‌ها دليل و احتمال ديگر. بنا بر اين :
اولا - ذهن تان را به سمت بسته شدن بخت يا سحر و مانند آن نبريد . علت تأخير ازدواج را به آن يا گناه منحصر نکنيد.
ثانيا - لازم است به نکات مهم زير توجه نماييد و در آن تأمل کنيد:
1- چه بسا اتفاق مي افتد که انسان برآورده شدن حاجتي و رسيدن به هدف و مقصدي را ايده آل و به نفع خويش مي­پندارد .او چنان به پندار خود ، به خير و مصلحت بودن خواسته و دعايش يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح مي داند، حال آن که واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم . نمي­دانيم آن چه رُخ داده، از الطاف خفيِّه و پنهان پروردگار است. قرآن کريم در اين خصوص مي فرمايد
« چه بسا مي شود که از امري اکراه داشته باشيد و انجام آن را نا گوار و به ضرر خود بپنداريد، در حالي که خير و صلاح شما در آن است، يا چيزي را دوست داشته باشيد( و انجام و اجابت آن را از خدا بخواهيد) و حال آن که بدبختي و شر شما در آن نهفته است. خدا (عواقب و نتايج کارها را )مي داند و شما نمي دانيد.»(1)
پس اي عزيز گرامي ! از خداي مهربان و عالم به همه چيز و آگاه از ظاهر و باطن ، و پيدا و پنهان انسان، بخواه که ان شاء الله همسري شايسته و لايق و با کمال نصيب شما شود . کسي را که او مي پسندد، همسرتان گرداند.
2- گاهي ميزان ايمان و باور ،صداقت ، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا از طريق تأخير استجابت و يا عدم استجابت دعا ها مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد. ميزان دلبستگي و علاقه و ايمانش به حقانيت خدا را نشان دهد. آيا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعا ها و خواسته هايش را اجابت کند ؟ امام صادق (ع) مي فرمايد
« اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ريشه در «حُسن ايمان» و «سلامت دل» دارد . علامت و نشانه اش اين است هر چيزي را که مي بيند(و هر راحتي و گرفتاري به او مي رسد) با چشم بصيرت و پاک، و نگاهي ارزشمند به آن نگرد.»(2)
چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خدا باشد.
اگر به اوصاف الهي توجه كنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم و بدانيم خداوند رئوف و رحيم است، در مي‌يابيم كه اگر خواسته‌هاي انسان بر آورده نمي‌شود، دليلش بخل نيست. خداوند با توجه به كمال و سعادت و مصلحت انسان خواسته‌هاي او را اجابت مي‌كند. در دعاي افتتاح مي‌خوانيم :
« خدايا! اگر حاجتم را دير برآوردي، از سر ناداني بر تو عتاب و اشکال كردم (که چرا حاجتم را بر آورده نکردي يا دير اجابت کردي)، در صورتي كه تأخير در اجابت حاجتم (يا عدم اجابت دعا ) برايم بهتر بوده است، زيرا تو به فرجام امور آگاهي».
البته شيطان در يكي از مواردي كه وسوسه مي‌كند، تأخير اجابت دعا است. از اين راه انسان را مأيوس مي‌كند تا او به خدا بدبين شود. ائمه اطهار(ع) به اين نكته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبيني و سوء ظن به خدا برحذر داشته‌اند.
اميرمؤمنان(ع) مي‌فرمايد «دير اجابت نمودن خدا، ‌تو را نااميد نكند كه بخشش، ‌بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعاي تو تأخير رخ دهد تا درخواست تو طولاني‌تر گردد و بخشش خدا كامل‌تر شود. چه بسا چيزي را از خدا خواسته‌اي آن را به تو نداده ،ولي بهتر از آن را در دنيا يا آخرت به تو داده است و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو مي‌داد، ‌تباهي دين و دنياي خود را در آن مي‌ديدي». (3).
3- هيچ دعايي بي اثر نيست. هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. اما گونه‌هاي استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) مي‌فرمايد «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد :
براي او ذخيره مي‌گردد، يا در دنيا بر آورده مي‌شود، يا بلايي را كه مي‌خواست به او برسد، ‌از وي مي‌گرداند». (4)
عدم اجابت ظاهري داراي آثار و بركات بسياري براي او خواهد بود. اگر کسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضي نمي‌شود. امام صادق(ع) مي‌فرمايد :
«روز قيامت خداوند مي‌فرمايد: اي بنده من!‌مرا خواندي و اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو مي‌کند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمي‌شد، اين براي ثواب و پاداش نيکي است که مي‌بيند». (5)
خودكشي راه درستي براي رويارويي با مشکلات نيست، بلكه بدترين شيوه براي مقابله بامسائل به حساب مي آيد و به جاي حل مسئله ، صورت مسئله را پاك مي كند. كسي كه به خودكشي مي انديشد، بيش از هر چيز ناتواني خود را در برابر حوادث و مسائل به ظهور مي رساند، و اين نهايت ضعف و درماندگي است.اين سخن شما که اگه من امسال ازداوج نکنم ،خودکشي مي کنم، حرف نادرستي است.مومن در هر حال به خدا تکيه مي کند و نا اميد نمي شود.
اسلام خودكشي را در هيچ وضعي تجويز نمي كند، بلكه روش هاي مثبت و حيات آفرين را مورد توجه قرار مي دهد تا انسان هر چه بهتر بتواند از زندگي لذت ببرد و به حيات خود ادامه دهد. اسلام، خودكشي را قتل نفس مي داند كه از گناهان بسيار بزرگ است. همان گونه كه كشتن ديگران گناه عظيم است، خودكشي مانند آن است كه انسان شخص ديگري را بكشد و او را از زندگي محروم كند.بايد بدانيم كمال انسان در سختي ها است . خلقت آدمي به تعبير قرآن از آغاز با رنج آميخته بوده است ، نيز سختي ها و مشكلات، شلاق تكامل است . سنگ وجود انساني تنها در كوره آزمايش و سختي ها به طلاي ناب تبديل مي شود.هر چه حرارت بيش تر باشد، عيار بالاتري به دست مي آيد.در اين صورت خود را در مقابل اين گونه مسائل آماده مي كنيم . خم به ابرو نمي آوريم حتي از آن بهره گرفته و استفاده مي كنيم، از مشكلات استقبال مي كنيم چون آنان را زمينه ساز رشد و پيشرفت و تكامل بشر به حساب مي آوريم.
پي­نوشت­ها:
1. بقره(2)آيه 216.
2.مستدرک الوسايل، ج2، ص110.
3.نهج البلاغه، نامه 31.
4.تحف العقول، ص 202.
5 . اصول كافي، ج 4، ص 247 .

صفحه‌ها