اجتماعي
۱۴۰۴/۰۳/۰۴ ۱۷:۱۰ شناسه مطلب: 100126
پرسش:
برای دخترخانمی که خواستگار دارد و سنش بالا میرود، ولی ازدواج صورت نمیگیرد چه توصیهای دارید و چه باید بکند؟
دغدغه و نگرانی انسان برای ازدواج امری کاملاً طبیعی و در راستای پاسخ به نیازهای اوست. توجه و تمرکز بر مسئله ازدواج بهخودیخود بد نیست؛ اما درعینحال نباید عامل اختلال در زندگی انسان شود. ازدواج در اسلام امر بسیار مهمی تلقی میشود بهگونهای که در آموزههای دینی معیارها و ملاکهای اساسی برای آن در نظر گرفته شده است. چنانچه ما بخواهیم در امر ازدواج موفق باشیم لازم است به توصیههای اسلام در این زمینه دقت و توجه لازم را داشته باشیم. در مسئله ازدواج درعینحال که باید از وسواس در انتخاب اجتناب کرد و خیلی سختگیری ننمود درعینحال نباید همهچیز را سرسری گرفت.
ازجمله معیارهای مهم ازدواج، داشتن ایمان و حسن خلق است. در روایات متعددی به اصل ایمان و اخلاق اشاره شده است. اصالت خانوادگی نیز از دیگر شرایط مهم و مؤثر در ازدواج بهحساب میآید و منظور از اصالت، نجابت و پاکی خانواده است. علاوه بر معیارهایی که ذکر شد، همتا بودن دختر و پسر از دیگر شرایط مهم ازدواج است. باتوجهبه آنچه گفته شد وظیفه انسان این است که در امر ازدواج به تمام ملاکها و معیارهای مهم و اساسی توجه نموده و با تحقیق و بررسی در رابطه با این ملاکها، بهدرستی تصمیم بگیرد. بعد از تحقیق و بررسی و مشورت، چنانچه نظر دختر نسبت به خواستگار، مثبت بود و خواستگار دارای ملاکها و معیارهای مذکور بود، این انتخاب انتخابی درست تلقی میشود؛ اما چنانچه شخص موردنظر شرایط و معیارها و ملاکهای مناسب را برای ازدواج نداشت، چنین انتخابی انتخاب نادرست محسوب میشود و اگر چنین ازدواجی صورت نگیرد فرد نباید ناراحت و مضطرب گردد.
راهکارهای ایجاد گشایش در امر ازدواج
1. ریشهیابی موانع
در وهله اول باید علت عدم موفقیت در امر ازدواج بررسی شود. گاهی عملکرد خود شخص یا خانواده و اطرافیان منجر به این مسئله میشود. گاهی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و یا حتی عوامل خانوادگی و تربیتی بهعنوان موانع ازدواج مطرح میگردند که بعضاً کنترل این امور از دست انسان خارج است؛ به همین دلیل لازم است نسبت به عواملی که قابلیت تغییر آنها در دست ماست کوشا باشیم و نسبت به آنچه توان تغییرش را نداریم شاکر و صبور.
توقعات بالا، درنظرگرفتن مهریههای سنگین، دخالتهای بیمورد اطرافیان، حسادت، دشمنی و سنگاندازی برخی از افراد را میتوان با تدبیر بهموقع مدیریت کرد و شرایط را تغییر داد.
2. ممنوعیت سختگیری
وظیفه دختران در ازدواج استفاده از نیروی عقل و بهکارگیری آن است، بنابراین باید بجای تکیهکردن بر احساسات، ویژگیها و ملاکهای خواستگار را موردبررسی قرار دهند تا بتوانند انتخاب درستی داشته باشند. ایراد گرفتنهای زیاد از خواستگاران، توقعات بالا و کمالگرایی افراطی طبیعتاً امر ازدواج را با سختی مواجه میکند. از بین معیارهای انتخاب همسر، برخی سلیقهای و ذوقی است و گاهی شخص باید از معیارهایی که در درجه اول اهمیت نیستند چشمپوشی کند. بلندپروازی و رؤیاپردازی در امر ازدواج میتواند مشکل را دوچندان کند. به دنبال بهترین فرد نباشید؛ بلکه مناسبترین فرد را انتخاب کنید.
3. تعاملات اجتماعی
از مهمترین اموری که منجر به انتخاب دختران میشود حضور آنها در اجتماع و تعاملات اجتماعی است؛ بنابراین شرکت در فعالیتهای دینی و مذهبی و مشارکت در فعالیتهای گروهی و اجتماعی با رعایت حریمها شانس دختران را برای برگزیده شدن در امر ازدواج بالا میبرد.
4. کسب مهارت
قبل از فرایند شناخت لازم است تا دختر و پسر دررابطهبا مؤلفههایی همچون ارتباط مؤثر، گوش دادن فعال، بیان خواستهها و حل تعارضات مهارت لازم را کسب نمایند. گاهی عدم مهارتهای ارتباطی منجر به ازدسترفتن فرصت ازدواج میگردد.
5. شناخت خویش
در پروسه ازدواج و در رویارویی با خواستگاران وقتی موفقیت حاصل نمیشود اگرچه تلخ، اما فرصتی دست میدهد تا دختر و پسر به شناخت خویشتن نائل آیند. آگاهی از نقاط ضعف و رفع آنها و تقویت نقاط مثبت را میتوان از فواید این عدم موفقیتها دانست و این تهدید را به فرصتی مناسب برای تغییر خویش تبدیل نمود.
6. ارزش انسان
طبیعتاً آنچه انسان را نزد خداوند با ارزش میسازد تقوای اوست و نه لزوماً مجرد یا متأهل بودن. به همین دلیل لازم است تا انسان بر ارزشهای دینی و اخلاقی پایبند بوده و در صورت عدم موفقیت در امر ازدواج یأس و ناامیدی را از وجود خود دور سازد.
7. لطف خدا
نکته مهم دیگر اینکه در دیدگاه الهی انسان باید بدین باور برسد که هرآنچه که در زندگیاش رقم میخورد لطف و رحمت و محبت الهی است. چهبسا همین تأخیر، شناخت و آگاهی شخص را از مسئله ازدواج بیشتر و عمیقتر کند و موفقیت او را چندین برابر نماید.
8. امتحان الهی
توجه به امتحانات و آزمایشهای الهی نیز دریچه دیگری است که دختران و پسران میتوانند با نگاهکردن از این دریچه، صبر خود را دوچندان کنند. گاهی آدمی چیزی را به منفعت و مصلحت خویش تشخیص میدهد، درحالیکه چنین نیست و گاهی چیزی را بد و شرّ میپندارد، حالآنکه روزنه رحمت الهی از همانجا به رویش گشوده میگردد. قرآن میفرماید: «چهبسا چیزی را خوش نداشته باشید، حالآنکه خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حالآنکه شرِّ شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید». (1)
9. توسل
دعا برای فراهمشدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از کارهای مستحب و مورد تأکید دین است. توسل به حضرات ائمه اطهار علیهمالسلام بهویژه امام جواد علیهالسلام در امر ازدواج بسیار مؤثر است. برای امر ازدواج هم به توصیه حضرت آیتالله بهجت (ره) نماز جعفر طیّار را بخوانید. دستور این نماز در مفاتیحالجنان آمده است. ضمن اینکه صبر و توکل را نیز باید ضمیمة توسل کرد.
نتیجهگیری:
بروز هر مشکلی، به عوامل متعددی وابسته است که برخی از آنها در اختیار ما و برخی دیگر، خارج از کنترل ما هستند؛ ما وظیفه داریم در برابر آنچه توانایی تغییرش را داریم اقدام نموده و شرایط را تغییر دهیم و در مقابل آنچه خارج از کنترل ماست، صبر نموده و با توکل و توسل، کار را به خداوند واگذار نماییم. آن چیزی که بر عهده ما و کار و وظیفه ما است تلاش و دعا نمودن و یقین به اجابت آن است؛ مصلحت سنجی و محاسبه خیر و شر آن بر عهده ربالعالمین است. در مسیر ازدواج نگران نباشید. خونسردی خود را حفظ کنید و از هیجانات غالب بر منطق دوری کنید و با خودکنترلی و خویشتنداری و توکل بر خداوند و درخواست کمک از او، خیر و صلاح خویش را به خداوند واگذار کنید. درصورتیکه موفق به ازدواج نشدید، نباید فکر کنید که دنیا به آخر رسیده است. زندگی ما جنبههای دیگری هم دارد؛ کار، ورزش، هنر، تحصیل، فعالیتهای فرهنگی و مذهبی، تفریح و... که باید به آنها پرداخت و این مسئله را فراموش کرد تا زمینه آن فراهم شود.
برای مطالعه بیشتر:
1. ازدواج: الگوها، معیارها و ارزشها، مکارم شیرازی
2. انتخاب همسر، ابراهیم امینی
4. نکات کلیدی در ازدواج، امیرحسین بانکی
پینوشتها:
1. «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»، بقره، آیه 216
۱۴۰۴/۰۱/۲۶ ۱۲:۱۵ شناسه مطلب: 99940
پرسش:
جنگ فلسطین رفتار وحشیانه با جنازه اسرائیلیها و بریدن سر آنها یا واردکردن جراحات و صدمات بر اسرای آنها ازنظر اخلاق اسلامی پذیرفته است؟
پاسخ:
پس از اشغال کشور فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی، حدود 70 سال است که این موضوع به بحث و مطالبه اول میان عدالت خواهان و مسلمانان و بسیاری از مردم دنیاست. درواقع این جنگ مقابله ملتی مظلوم در مقابل اشغالگر ظالمی است که تا بن دندان مسلح است و سالهاست به کشتار و جنایت و کشتن فلسطینیان آنها را به ستوه آورده است. برای روشن شدن وضعیت رفتار با جنازه اسرائیلیها و حکم اخلاقی آن توجه به نکاتی لازم است.
1. سالهای سال است که صهیونیستها به خاطر ادعاهای واهی، به غصب سرزمینهای فلسطینی پرداختهاند و انواع و اقسام ظلمها و جنایتها علیه مردم فلسطین انجام دادهاند. سالهاست این مردم تحتفشار و تحریم و راندهشده از سرزمینهای خود هستند و هرچند وقت یکبار با حملات هوایی تعدادی از آنها کشته میشوند. اولازهمه باید روشن شود که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر و دهشتناک رژیمی است که بهزور کشوری را اشغال کرده و وحشیانه مشغول ظلم به فلسطینیان اصیل و ساکنان اصلی است.
پس قبل از بررسی اخلاقی رفتار با اسیر و کشته، باید دانست که اصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلیها پیامد ظلم چند دهساله آنهاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار میگیرد و اصل مقابله غیراخلاقی نیست، بلکه دستور خداوند در مقابل کسی که جنگ و ظلم را شروع کرده مقابلهبهمثل و آمادگی جنگی است. قرآن نیز در جنگ کسی که ظلم و جنگ را شروع کرده محکوم کرده و مسلمانان را به مقابله با او فرامیخواند.(1) در ماجرای فلسطین و صهیونیستها چه کسی ظلم را شروع کرده است؟ مسلماً شما منکر این نخواهید شد که یهودیان تصمیم به اشغال فلسطین و بیرون کردن فلسطینیان شدند که هم اصل این تصمیم ظالمانه بود و هم با کشتار و ظلمهای متعدد دیگری همراه بود. شروعکننده ظلم رژیم اشغالگر صهیونیستی است و حملات حماس و گروههای دیگر نظامی فلسطینی احقاق حق است.
2. در جنگ نیز کشتار طبیعتاً وجود دارد. اخلاق در جهاد این است که نسبت به دشمن شدید و محکم رفتار کنیم. همانطور که در تعریف از پیامبر و یارانش قرآن گفته است آنها اشداء علی الکفار هستند.(2) بله کشتار وحشیانه و غیراخلاقی جایز نیست؛ مانند کشتن زنان و کودکان که در هیچ جنگی رسم نبوده و نیست و بههیچعنوان کشتن بیگناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمیتواند نسبت به کودکان و بیپناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند؛ بنابراین اگر ثابت شود فرد مظلومی مانند مبارزان گروههای جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشتهاند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد ولی با خطای احتمالی چند سرباز، نمیتوان اصل مشروعیت مبارزه و ظلمستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت. خطاهای اخلاقی در جنگها با حضور معصومان هم گاهی اتفاق میافتاده که امام معصوم از آنها جلوگیری میکرده است. ولی این از حقانیت آنها و جبهه حق کم نمیکند.
3. اما نکته مهم اینکه در همه جنگها کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست. امروزه هم پروپاگاندای رسانهای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ و ایجاد سپر رسانهای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم میشود که بسیاری از این اخبار نادرست است. مثلاً در مورد کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان میدهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(3) و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجامشده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(4) و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(5)
سربریدن یا صدمه به جنازه یا ظلم به اسیر اگر ثابت شود حتماً خطاست، ولی مسئله مهم اولاً اثبات این اخبار است که یا غالباً فیک و بدون سند است یا با سندسازی و فریب رسانهای عکسهای جنگهای دیگر به نام این جنگ منتشر میشود که باید هوشیار بود. ثانیاً خطای یک یا چند نفر در بحبوحه و وسط جنگ را نباید بهپای کل جبهه حق گذاشت و نباید به خاطر آن از مظلومیت فلسطینیان چشم پوشید.
نتیجه:
تقابل فلسطین و اسرائیل، تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل اشغال این سرزمین ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه بادهها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیستهاست. ازنظر اخلاقی، نفر یا گروهی که در مقابل ظلم، عکسالعمل نشان میدهد، ظالم نیست، بلکه احقاق حق میکند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان هیچ توجیهی ندارد؛ اما جنگ رسانهای در کنار جنگ با سلاحهای سخت را نباید دستکم گرفت. بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درستشده جعلی از آب درآمده است؛ پس نباید جای جلاد و شهید عوض شود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت:
1. سوره توبه، آیه 13.
2. سوره فتح، آیه 29.
3. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439.
4. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
5. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.
۱۴۰۳/۱۱/۲۷ ۱۲:۱۸ شناسه مطلب: 99869
پرسش:
کشته شدن زنان و کودکان در حمله موشکی به مواضع دشمن ولو کافر حربی باشند ازنظر اخلاقی چگونه است؟
پاسخ:
جنگ و خشونت امر مطلوبی نیست؛ و در اسلام در غالب جنگها مسلمانان شروعکننده نبوده و موردحمله واقع شدند و از خود دفاع کردند. فلسطینیان نیز پس از اشغال کشورشان توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی، حدود 70 سال است که مورد حملات موشکی و زمینی و هوایی و تحریم و فشار قرار دارند. درواقع این جنگ مقابله ملتی مظلوم در مقابل اشغالگر ظالمی است که تا بن دندان مسلح است و سالهاست با کشتار و جنایت و کشتن فلسطینیان آنها را به ستوه آورده است. برای روشن شدن وضعیت رفتار با کافر حربی وزنان و کودکان و اصل انتشار این اخبار و حکم اخلاقی آن توجه به نکاتی لازم است.
1. همانطور که از اسم کافر حربی مشخص است، کافر حربی کسی است که با مسلمانان در جنگ است و این فرد اصلاً احترامی ندارد. کسی که دستش روی ماشه تفنگ و اسلحهاش هست و مسلمانان را هدف گرفته کافر حربی است و مبارزه با او لازم است چراکه موجودیت مسلمانان بهواسطه آنان به خطر میافتد. یهودیان و مسیحیان که سر جنگ با مسلمانان ندارند در کنار هم زندگی میکنند ولی صهیونیستهای اشغالگر حدود 70 سال است که بهزور وارد کشور مسلمانان شده و آنها را بهزور اخراج کرده و با توهین و کشتار و شکنجه و اسارت آنها به آنها ظلم میکنند؛ بنابراین مقابله به آنها لازم است و حمله به آنها دفاع مشروع است؛ و اخلاقی است. بر اساس اطلاعات رسمی دولت فلسطین، در سال ۲۰۰۰ فلسطین ۲۲۳۰ شهید داده است.(1) این بخشی از جنایات آنهاست.
فلسطینیان تنها در کمتر از 15 درصد از اراضی خود ساکن هستند که همین منطقه غزه است و به اعتراف دوست و دشمن این منطقه تحت شدیدترین فشار و تحریم صهیونیستها بوده است. از این منطقه به بزرگترین زندان روباز دنیا تعبیر شده است. نکته مهم این است که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر رژیم صهیونیستی است واصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلیها پیامد ظلم چند دهساله آنهاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار میگیرد و اصل مقابله، غیراخلاقی نیست، بلکه دستور خداوند در مقابل کسی که جنگ و ظلم را شروع کرده مقابلهبهمثل و آمادگی جنگی است: «آیا با گروهى که پیمانهای خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمىکنید؟! درحالیکه آنها نخستین بار (پیکار با شمارا) آغاز کردند؛ آیا از آنها مىترسید؟! بااینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید».(2)
2. در جنگ نیز کشتار طبیعتاً وجود دارد. اخلاق در جهاد این است که نسبت به دشمن شدید و محکم رفتار کنیم. همانطور که در تعریف از پیامبر و یارانش قرآن گفته است آنها اشداء علی الکفار هستند.(3) بله کشتار وحشیانه و غیراخلاقی جایز نیست. اساساً شاید کشتار با سلاحهای گرم از جوانمردی به دور باشد چه برسد به کشتار با سلاحهای کشتارجمعی. چون در این نوع سلاحها، کسی توانایی دفاع ندارد و کشتارجمعی شاید در مرحله اول دور از فتوت و جوانمردی است.
همینطور کشتن زنان و کودکان که در هیچ جنگی رسم نبوده و نیست و بههیچعنوان کشتن بیگناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمیتواند نسبت به کودکان و بیپناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند. ولی وقتی در دورهای قرار داریم که سلاحهای گرم و کشتارجمعی وجود دارد و استفاده میشود و مردم کشوری مثل فلسطین سالهاست با همین سلاحها مورد حمله هستند، باز مقابلهبهمثل با همین سلاحها غیراخلاقی نیست.
چراکه مقابلهبهمثل با ظالم در سطح خود اوست و راهی هم جز این نیست. توقع ندارید که اسرائیل با موشکهای مختلف حمله کند و فلسطینیان با سنگ و چاقو جواب دهند؟! تبعات استفاده از این سلاحها باکسی است که ظلم را شروع میکند و تقصیر خود صهیونیستهاست که ظلم را 70 سال است شروع کردهاند و تبعات این کشتارجمعی نیز با ظالم اول یعنی رژیم اسرائیل است؛ بنابراین اگر ثابت شود فرد مظلومی مانند مبارزان گروههای جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشتهاند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد. ولی اگر بهقصد مقابله با ظلم و برای برابری و چیره شدن در جنگ از سلاحهای کشتارجمعی مانند موشک استفاده کردند و قصدشان زدن نظامیان بود و خطا شد، وزر و وبال و تقصیر این کشتار غیرنظامیان با خود اسرائیل است که این ظلم را شروع کرده است. بااینحال نباید از این نکته غافل شد که اصل ظلم 70 ساله اسرائیلیها به مردم فلسطین نباید تحت تأثیر خطاهای احتمالی رفتاری چند مبارز فلسطینی فراموش شود و نباید جای ظالم و مظلوم عوض شود و نباید جای جلاد و شهید جابجا بشود. با خطای احتمالی چند سرباز، نمیتوان اصل مشروعیت مبارزه و ظلمستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت. خطاهای اخلاقی در جنگها با حضور معصومان هم گاهی اتفاق میافتاده که امام معصوم از آنها جلوگیری میکرده است. همانطور که امیرالمؤمنین علیهالسلام وقتی در جنگ صفین ملاحظه کرد یارانش بهتلافی فحاشی یاران معاویه، شروع به فحاشی کردند فرمود من دوست ندارم شما فحاش باشید.(4) وقتی در حضور معصوم در جبهه حق ممکن است خطایی از سوی مجاهدان انجام شود، بهطریقاولی ممکن است در جبهه حق فلسطینیان بدون حضور معصوم، خطاهای فردی رخ بدهد، ولی این از حقانیت آنها و جبهه حق کم نمیکند. خطا بوده و تقبیح میشود ولی نباید اصل ظلم و جنایت که حدود 70 سال از سوی صهیونیستها به فلسطینیها تحمیلشده چشمپوشی کرد.
3. در کنار تقبیح کشتار عمدی غیرنظامیان وزنان و کودکان در جنگها که اسرائیل نشان داده عمداً رو به چنین کشتاری میآورد، باید اشاره کرد که غالب ساکنان صهیونیست در سرزمینهای اشغالی نظامیاند و تجهیزات جنگی دارند. این همان چیزی است که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند که اسرائیل یک کشور نیست یک پادگان نظامی است».
صهیونیستها فلسطین غصب شده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کردهاند. اسرائیل نه یک کشور که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفهای همگانی است.(5)
بنابراین کشتار غیرنظامیان در فلسطین شاید معنا داشته باشد، ولی در اسرائیل غالباً بیمعناست چراکه غالباً نظامیاند.
4. اما نکته مهم اینکه در همه جنگها کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست. امروزه هم پروپاگاندای رسانهای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ، استفاده از ادبیاتهای نادرست (مثل استفاده از کلمه تجاوز برای حماس) و ایجاد سپر رسانهای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم میشود که بسیاری از این اخبار نادرست است. بهعنوانمثال: در مورد کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان میدهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(6) و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجامشده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(7)
و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(8) سربریدن یا صدمه به جنازه یا ظلم به اسیر اگر ثابت شود حتماً خطاست، ولی مسئله مهم اولاً اثبات این اخبار است که یا غالباً فیک و بدون سند است یا با سندسازی و فریب رسانهای عکسهای جنگهای دیگر به نام این جنگ منتشر میشود که باید هوشیار بود. ثانیاً برفرض وقع چنین خطایی، خطای یک یا چند نفر در بحبوحه و وسط جنگ را نباید بهپای کل جبهه حق گذاشت و نباید به خاطر آن از مظلومیت فلسطینیان چشم پوشید. بنابراین انسان زیرک در میانه جنگ به اخبار و شایعات توجه نمیکند. بله اگر در میان جنگ سربازی از جبهه حق واقعاً خطا کرد باید متذکر شد ولی نه به صورتی که جای جلاد و شهید بهکلی عوض شود.
نتیجه:
تقابل فلسطین و اسرائیل، تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل اشغال این سرزمین ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه بادهها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیستهاست. ازنظر اخلاقی نفر یا گروهی که در مقابل ظلم، عکسالعمل نشان میدهد، ظالم نیست، بلکه احقاق حق میکند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان هیچ توجیهی ندارد. اساساً جنگ با سلاح کشتارجمعی بهدوراز فتوت و جوانمردی است، ولی وقتی یکطرف از این ابزار استفاده میکند معقول نیست طرف دیگر استفاده نکند و موجودیت خود را به خطر بیندازد؛ اما جنگ رسانهای در کنار جنگ با سلاحهای سخت را نباید دستکم گرفت. از دیرباز جنگ رسانه و شایعه در جنگها برای غلبه وجود داشته است.
بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درستشده جعلی از آب درآمده است و آنچه از همه مهمتر است زیرکی یک انسان مؤمن است که اجازه ندهد با جنگ رسانهای، ظالم اسرائیلی به مظلوم تبدیل شود و مظلومان فلسطینی ظالم شوند. نباید جای جلاد و شهید عوض شود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت:
1. خبرگزاری فارس، قتلعام کودکان، جنایت تکراری اشغالگران، سایت خبرگزاری فارس، 17/7/1402.
2. سوره توبه، آیه 13.
3. سوره فتح، آیه 29.
4. سید رضى، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، ص 323.
5. سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، تروریسم بینالمللی، آرشیو سال 1400، 17/2/1400، سایت: https://farsi.khamenei.ir
6. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439.
7. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
8. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.
۱۴۰۳/۱۱/۲۷ ۱۱:۰۱ شناسه مطلب: 99868
پرسش:
در جنگ فلسطین آیا خشونت به خرج دادن و برپاداشتن جنگ برای دفع شر آینده دشمن، مجوز اخلاقی دارد؟
پاسخ:
هر کشوری و هر ملتی در طول تاریخ دارای دشمنانی باانگیزههای مختلفی بودهاند. بسیاری از استعمارگران و مستکبران تاریخ برای حفظ و جلب منافع خود از طریق کشورها و مردمشان، درصدد ظلم و کشورگشایی ظالمانه از طریق جنگ و خشونت برآمدهاند؛ اما اینکه وظیفه کشورها در این موضوع چیست و نظر اخلاقی اسلام چیست نیاز به توجه به نکات زیر دارد.
1. با توجه به نکته، بالا یک اصل در قوانین و منابع اصیل اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگهدارید؛ یعنی ازنظر نیروی انسانی و قوای نظامی و ابزار و اسلحههای جنگی همیشه یک کشور مسلمان و اخلاقی باید خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد و در مسئله نظامی همیشه آمادگی خود برای رویارویی با دشمن را حفظ کند. قرآن میفرماید: ﴿وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمون﴾؛(1) «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [=دشمنان]، آمادهسازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد) تا بهوسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بهطور کامل به شما بازگردانده میشود و به شما ستم نخواهد شد»!
همه کشورها این کار را میکنند و بودجههای نظامی هنگفت برای هرسال کنار میگذارند. این هزینه کرد و بودجههای نظامی کشورها نشان میدهد که مسئله حفظ آمادگی دفاعی، یک مسئله عقلایی نیز است. قرآن صریحاً، یعنی بدون تأویل، دستور داده که ﴿اَعِدّوا لَهُم﴾، در مقابل دشمنان آمادهسازی کنید؛ ﴿مَا استَطَعتُم﴾ یعنی، هر چه میتوانید. دشمنان وقتی آمادگی دفاعی را میبیند، مجبور میشود دستوپایش را جمع کند. ما آمادهسازیمان را باید زیاد کنیم تا دشمن احساس کند که آمادهایم. این موضوع و اصل باعث اقتدار میشود و اساساً جلوی خشونت و جنگ را میگیرد؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است و جلوی خشونت را میگیرد.
2. اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلافهایی در مورد جنگهای پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگهای پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله هیچگاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل میکردند و لذا هرگز پیامبر صلیالله علیه وآله جنگی را شروع نمیکرد، مگر بعدازآنکه یک سلسله ترورها و کارهای ایذایی از طرف دشمنان انجام میگرفت و یا اینکه آنها شروع به جنگ میکردند. طبق این ادعا میتوان گفت که تمام جنگهای پیامبر صلیالله علیه وآله جنبه تدافعی داشته است. برخی محققان میگویند: «تاریخی که جنگهای پیامبر صلیالله علیه وآله را ذکر میکند آنها را با ذکر سبب آن جنگها آورده است. انسان باملاحظه آنها پی میبرد که هیچ جنگی از جنگهای حضرت ابتدایی و برای محض دعوت به اسلام نبوده است، گرچه به جهت اصلاح دینی و مدنی و تثبیت نظام عدل و مدنیت و از بین بردن ظلم و طبیعتهای وحشی ظالم و قسی، این کار جایز است. ولی دعوت صالح و فاضل او از این روش به دور بود و دیدگاهی بالاتر از آن را داشت که همان دعوت به راه خدا از طریق حکمت و موعظه نیک و جدال احسن بود... و این سیره نیک حضرت ادامه پیدا کرد. لذا تمام جنگهای حضرت جنبه دفاعی داشته و به جهت مقابله با تعدّی مشرکان و مخالفان توحید و شریعت اصلاحگر و مسلمانان بوده است. درعینحال او در دفاعش نیز از بهترین راهی که دفاع کنندگان میپیمودند استفاده کرده و نزدیکترین راه به صلح و صلاح را انتخاب مینمود.
حضرت صلیالله علیه وآله ابتدا موعظه میکرد و دعوت به صلح و صلاح مینمود و اگر آنان پیشنهاد صلح میدادند قبول میکرد و پیمان صلح را میپذیرفت، بااینکه میدانست که فرد پیروز و یاری شده، او است؛ و تنها با مراجعه به تاریخ و بررسی اسباب جنگها و غزوات به این مطلب پی خواهید برد».(2)
شهید مطهری میفرماید: «جهاد، فقط بهعنوان دفاع و درواقع مبارزه با یک نوع تجاوز است و میتواند مشروع باشد».(3) او در ردّ برداشتهای غلطی که از مفهوم جهاد شده، میگوید: «هدف اسلام از جهاد آن نیست که برخی از مغرضین گفتهاند که هدف اسلام اجباری است که هر کس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته میشوی».(4)
بنابراین وصله خشونت ازنظر اخلاقی به پیامبر اکرم و امامان نمیچسبد.
3. باوجوداین اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آنها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابلهبهمثل کنند. این مقابلهبهمثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. اگر کشوری یا مردمی این کار را نکنند کمکم زیر بار ظلم و زور مستعمره خواهند شد و کمکم در همهچیز باید برده کفار شوند. در قرآن نیز اجازه مقابلهبهمثل به ملتهای مظلوم دادهشده است. مسلمانان فلسطین اگر با منحرفان میجنگند در حقیقت از حقّ سکونت خود در زمینهای خود دفاع میکنند، لذا قرآن کریم دراینباره میفرماید: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾؛(5) «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شده است؛ چراکه مورد ستم قرارگرفتهاند و خدا بر یاری آنان تواناست. همانها که از خانه و شهر خود به ناحقّ رانده شدند، جز اینکه میگفتند: پروردگار ما خدای یکتاست».
مردم مظلوم فلسطین حدود 70 سال است از دیارشان اخراج شدند و قطعاً اجازه اخلاقی مقابله با دشمنان و غاصبان زمین خود رادارند.
4. بهصورت کلی دفع شر دشمن آینده را مسائل و موارد مختلفی در کشورها تعیین میکند؛ یعنی دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگیهای آنان و امور متعدد دیگری است. نمیشود بهصورت مطلق و سادهانگارانه و بدون در نظر گرفتن این خصوصیات برای دفاع از آینده کشورمان تصمیم بگیریم. با شرایطی که کشور ما دارد و با همسایگان و امکانات و منابع و با توجه به عقیده اسلامی و دفاع از مظلوم، ایران نمیتواند بدون موضع بماند، مخصوصاً وقتی طرف مقابل رژیم سفاک و خونخواری است که دشمن آینده نیست. اسرائیل و رژیم صهیونیستی دشمن فعلی ایران و دشمن گذشته اسلام است. آنها طرح از نیل تا فرات را پیگیری میکنند که اگر به هدف خود برسند تمامیت ارضی ایران نیز به خطر میافتد. پس اسرائیل دشمن آینده نیست، بلکه دشمن گذشته، فعلی و آینده ایران است.
حرکات فلسطینیان نیز خشونت نیست، بلکه دفاع مشروع است. حمایت ایران از فلسطینیان نیز علاوه بر مظلومیت آنان و دفاع از مظلوم، به خاطر دشمنی فعلی اسرائیل با ایرانیان است. در همه فتنهها علیه انقلاب اسلامی ایران اسرائیلیها علناً موضع گرفته و دست دارند. در ترور دانشمندان اقدام مستقیم میکنند. از هر حرکتی در جهت تخریب اسلام و انقلاب بهصورت صریح حمایت کرده و میکنند. آیا در مقابل چنین دشمن صریح و مسلح و سفاکی آمادگی نظامی و امنیتی، خشونت و برپاداشتن جنگ است؟ اصلاً اینطور نیست، بلکه برعکس است ما در جنگی که برپاست فقط تلاش میکنیم آمادگی خود را حفظ کرده و از موجودیت خود محافظت کنیم.
نتیجه:
یک اصل قرآنی در قوانین اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگهدارید؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است؛ اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلافهایی در مورد جنگهای پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگهای پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله هیچگاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل میکردند. پس خشونت در ذات اسلام نیست. با وجود این اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آنها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابلهبهمثل کنند. این مقابله به مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. از سوی دیگر دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگیهای آنان و امور متعدد دیگری است. از سویی اسرائیل دشمن گذشته و فعلی ایران است که از ترور دانشمندان تا انواع حمایت از تجزیهطلبان و مخالفان ایران و اسلام از هیچ کاری دریغ نکرده است. طبیعی است موضعگیری در مقابل چنین دشمنی، خشونت و برپاداشتن جنگ نیست بلکه دفاع مشروع و عقلایی است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت:
1. سوره انفال، آیه 60.
2. بلاغی، محمدجواد، رحله المدرسیه و المدرسه السیاره فی نهج الهدی، ص 220.
3. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج 20، ص 240.
4. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج 20، ص 237.
5. سوره حج، آیه 39 و 40.
۱۴۰۳/۱۱/۲۵ ۱۴:۵۰ شناسه مطلب: 99867
پرسش:
آیا ازنظر اخلاقی بهتلافی کودک کشی اسرائیل در سالهای گذشته، مجوز کشتن کودکان اسرائیلی وجود دارد؟
پاسخ:
مسئله کشور فلسطین و رژیم اشغالگر صهیونیستی مسئله ظلمی حدوداً 70 ساله است و مقابله ملتی مظلوم در مقابل دشمن ظالمی است که تادندانمسلح است. از دیرباز حتی قبل از انقلاب اسلامی مبارزه با غصب و بیرون راندن فلسطینیان از سرزمینشان مطرح بوده و در این راستا شبهات مختلفی مطرح است که یکی از آنها ترسیم تصور انتقام و کشتن کودکان اسرائیلی است. برای روشن شدن موضوع به نکاتی توجه کنید.
1. سالهای سال است که صهیونیستها به خاطر ادعاهای واهی، به غصب سرزمینهای فلسطینی پرداختهاند و انواع و اقسام ظلمها و جنایتها علیه مردم فلسطین انجام دادهاند. همانطور که خودتان اشاره کردید زنان و کودکان بسیاری در فلسطین و منطقه غزه به شهادت رسیدهاند. بر اساس اطلاعات رسمی دولت فلسطین، تعداد شهدای کودک از زمان شهادت کودک محمد الدره در آغاز انتفاضه الاقصی (انتفاضه دوم) در سال ۲۰۰۰ به ۲۲۳۰ شهید میرسد؛ اکثر آنها در چهار دوره قبلی جنگی و برخی هم در یورشهای متناوب اشغالگران به شهادت رسیدهاند.(1) این بخشی از جنایات آنهاست.
اولازهمه باید روشن شود که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر و دهشتناک رژیمی است که بهزور وارد کشوری شده و مردم بومی آن را به رسمیت نمیشناسد و کشوری جعلی تأسیس کرده و با قلدری مشغول ظلم به فلسطینیان اصیل و ساکنان اصلی است. وقتی مردمی در مواجهه با ظلمی چند دهساله قرار میگیرند طبیعی است که اگر قدرت پیدا کنند مقابله میکنند و بخشی از این ظلم را جبران میکنند. پس بدون در نظر گرفتن حکم اخلاقی نوع رفتار و مقابله فلسطینیان که در ادامه به آن میپردازیم، باید دانست که اصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلیها پیامد ظلم چند دهساله آنهاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار میگیرد و اصل مقابله غیراخلاقی نیست.
2. در منابع اسلامی (که منبع اخلاق اسلامی نیز میباشند) آمده است که شروعکننده ظلم همیشه مقصر است. در جنگها غالباً تجاوز از حق و اعتدال میشود و همه افرادی که در جنگی شرکت میکنند ولو در جبهه حق باشند، ازآنجاییکه معصوم نیستند، ممکن است خطای رفتاری کنند که ازنظر رفتاری جای توجیه ندارد، ولی گناه و تبعات و تقصیر باکسی است که ظلم را شروع کرده است. قرآن نیز در جنگ کسی که ظلم و جنگ را شروع کرده محکوم کرده و مسلمانان را به مقابله با او فرامیخواند. ﴿أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین﴾؛(2) «آیا با گروهى که پیمانهای خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمىکنید؟! درحالیکه آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها مىترسید؟! بااینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید!»
در روایات نیز شروعکننده ظلم، محکومشده است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّه؛(3) آن ستمگر که ابتداى به ظلم میکند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) میگزد». امام علیهالسلام این سخن را از قرآن برگرفته است آنجا که میفرماید: ﴿وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا﴾؛(4) «و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: ایکاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم».
از این روایت روشن است که شخص دوم اگر مقابلهبهمثل کند ظلم نیست، بلکه احقاق حق کرده است و اگر بیش از مقابلهبهمثل کند باز قبح و زشتى ظلم او بهاندازه کسى که ابتدا به ظلم کرده نیست و تعبیر به «عَضَّه» (به دندان گزیدن) کنایه از شدت ناراحتى است. در ماجرای فلسطین و صهیونیستها چه کسی ظلم را شروع کرده است؟ مسلماً شما منکر این نخواهید شد که یهودیان تصمیم به اشغال فلسطین و بیرون کردن فلسطینیان کردند که هم اصل این تصمیم ظالمانه بود و هم با کشتار و ظلمهای متعدد دیگری همراه بود. شروعکننده ظلم، رژیم اشغالگر صهیونیستی است و حملات حماس و گروههای دیگر نظامی فلسطینی احقاق حق است.
این در ادبیات دینی حتی انتقام گرفتن نیست. این مقابله و حملات، برای خنک شدن دل فلسطینیان نیست تا ارزش اخلاقی پایینی داشته باشد یا ارزشمند نباشد، بلکه از مقوله احقاق حق است که حتماً بار ارزشی دارد؛ یعنی کار آنها اتفاقاً اخلاقی است. مقابله با ظلم است. مقابله با ظلم و ظلمستیزی ارزشمند است؛ یعنی در ادبیات دینی و اخلاقی گروههای نظامی فلسطینی اگر اقدام نظامی علیه اسرائیلیها کنند احقاق حق کردهاند و ظلم نکردهاند. توجه به این نکته نخ تسبیح درک اخلاقی یا غیراخلاقی بودن حملات گروههای نظامی فلسطینی است. اگر شروعکننده ظلم اسرائیل بوده و حملات نظامی متعدد کرده است پس قطعاً فلسطینیها اجازه اخلاقی احقاق حق را داشتهاند.
3. بله در جنگ، کشتن زنان و کودکان رسم نبوده و نیست و بههیچعنوان کشتن بیگناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمیتواند نسبت به کودکان و بیپناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند. این موضوع پذیرفته است همانطور که در برخی روایات علاوه بر تصریح به ظالمتر بودن کسی که شروع به ظلم میکند، اشارهشده که مظلوم نیز حق تعدی و تجاوز از حد را ندارد. در حدیثى از امام موسى بن جعفر علیهالسلام میخوانیم: «فى رَجُلَیْنِ یَتَسابّانِ فَقالَ: الْبادی مِنْهُما أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَیْهِ ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ ؛(5) امام علیهالسلام در مورد دو نفر که به هم دشنام میدادند فرمود: آنکس که ابتدا کرده ظالمتر است و گناه او و گناه نفر دیگر بر اوست مادامیکه مظلوم از حد تعدى نکند».
البته در همان منبع بهجای «ما لَمْ یَتَعَدَّ»، «ما لَمْ یَعْتَذِرَ الی المظلوم»(6) آمده است. اشاره به اینکه اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى کند و از کار خود توبه کرده و جبران نماید گناه او برداشته میشود. ولی نسخه اول صحیحتر به نظر میرسد، زیرا درباره نفر دوم تعبیر به «وِزْر» شده که اگر معنای دوم را بپذیریم نشان میدهد اگر مظلوم هم گناهکار است خواه تعدى کند یا تعدى نکند؛ درحالیکه معقول نیست مظلوم وقتی تعدی از حق نکرده (مثلاً کسی گفته خدا لعنتت کند و او هم گفته خدا خودت را لعنت کند) در مواجهه با ظلم ظالم ورز و وبالی داشته باشد؛ بنابراین معنای روایت بهتر است اینگونه باشد اگر مظلوم تعدی از حق نکند و رفتارش ظالمانه نباشد، وزر و وبال کارش بر عهده شروعکننده ظلم است. درواقع یعنی اگر تعدی نکند و کار زشتی انجام ندهد عقوبتی ندارد و عکسالعملش و مقابلهاش مشروع و اخلاقی است و طبیعتاً اگر کاری مذموم و غیراخلاقی مثل کشتن عمدی زنان و کودکان را انجام دهد تعدی محسوب شده و تبعات ظلم مظلوم بر عهده خود اوست؛ بنابراین اگر ثابت شود گروه مظلومی مانند گروههای جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشتهاند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد، ولی بااینحال نباید از این نکته غافل شد که اصل ظلم 70 ساله اسرائیلیها به مردم فلسطین نباید تحت تأثیر خطاهای احتمالی رفتاری چند مبارز فلسطینی فراموش شود و نباید جای ظالم و مظلوم عوض شود و نباید جای جلاد و شهید جابجا بشود. با خطای احتمالی چند سرباز، نمیتوان اصل مشروعیت ظلمستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت.
4. اما نکته نهایی اینکه در همه جنگها کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست. در قرآن نیز اشارهشده که در جنگهای مختلف، شایعات و جنگهای رسانهای کارساز بوده است.
قرآن در مورد اخبار رسانهای در جنگها میفرماید: «و هنگامیکه خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع مىسازند؛ درحالیکه اگر آن را به پیامبر و پیشوایان- که قدرت تشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشههای مسائل آگاه خواهند شد؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمى، همگى از شیطان پیروى مىکردید (و گمراه مىشدید».(7) برخی مفسران گفتهاند: «منظور از خبر پیروزی یا شکست، شایعاتی است که ایادی کفار و قریش برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان مطرح میکردند».(8)
آیات نازلشده در مورد شایعهسازی کفار در غزوه احد در مورد کشته شدن پیامبر صلیالله علیه و آله: ﴿وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرین﴾،(9) «محمد صلیالله علیه و آله فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بهزودی شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد».
همچنین آیه نازلشده در مورد شایعهسازی کفار در غزوه حمراء الاسد که در مورد جاسوسان کفار بین مسلمانان برای انتشار خبر حمله کفار و ترساندن مسلمانان بود: ﴿الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل﴾؛(10) «اینها کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [لشکر دشمن] براى (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسید»! اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافى است؛ و او بهترین حامى ماست».
این آیات و آیات دیگر نشان میدهد مسئله شانتاژ رسانهای و ایجاد خبرهای دروغ و شایعه در جنگ برای تضعیف جبهه حق و تشجیع سپاهیان باطل همیشه بوده و هست. امروزه هم پروپاگاندای رسانهای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ، استفاده از ادبیات نادرست (مثل استفاده از کلمه تجاوز برای حماس) و ایجاد سپر رسانهای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم میشود که بسیاری از این اخبار نادرست است. مثلاً در مورد همین کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان میدهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(11) و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجامشده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(12) و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(13) بنابراین انسان زیرک در میانه جنگ به اخبار و شایعات توجه نمیکند و در موضعگیریها باید مواظب باشد فریب عملیات رسانهای دشمن را نخورد.
نتیجه:
مسئله فلسطین و رژیم جعلی و اشغالگر اسرائیلی تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل ورود و اشغال این سرزمین به بهانههای واهی ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه با دهها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیستهاست. ازنظر اخلاقی شروعکننده ظلم محکوم است و نفر یا گروهی که عکسالعمل نشان میدهد ظالم نیست، بلکه احقاق حق میکند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان (برفرض اثبات) هیچ توجیهی ندارد؛ اما جنگ رسانهای در کنار جنگ با سلاحهای سخت را نباید دستکم گرفت. از دیرباز جنگ رسانه و شایعه در جنگها برای غلبه وجود داشته است. بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درستشده جعلی از آب درآمده است و آنچه از همه مهمتر است زیرکی یک انسان مؤمن است که اجازه ندهد با جنگ رسانهای، ظالم اسرائیلی به مظلوم تبدیل شود و مظلومان فلسطینی ظالم شوند. نباید جای جلاد و شهید عوض شود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1-کتاب «اختراع قوم یهود» نوشته شلومو زند، ترجمه فهیمه چاکرالحسینی ابرقوئی، انتشارات اختران.
2- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
3- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفا تاج، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت:
1. خبرگزاری فارس، قتلعام کودکان، جنایت تکراری اشغالگران، سایت خبرگزاری فارس، 17/7/1402.
2. سوره توبه، آیه 13.
3. سید رضى، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، ص 502.
4. سوره فرقان، آیه 27.
5. کلینى، محمد بن یعقوب، االکافی، ج 2، ص 322، ح 3.
6. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 360، ح 3.
7. سوره نساء، آیه 83.
8. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 5، ص 21.
9. سوره آلعمران، آیه 144.
10. سوره آلعمران، آیه 173.
11. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439.
12. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
13. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.
۱۴۰۳/۱۱/۱۳ ۱۹:۰۹ شناسه مطلب: 99845
پرسش:
برادرم با همسرش مشکل دارد میگویم مدارا کن! میگوید چه فایدهای دارد؟
پاسخ:
مقدمه
انسان فطرتاً منفعتطلب است و دنبال انجام کارهایی است که برای او فایده بیشتری دارد. فهم آثار و نتایج مثبت هر چیزی، باعث میشود شوق و انگیزه در او، برای تحصیل آن ایجاد گردد و برای به دست آوردن آن تلاش نماید.
موضوع مدارا هم از این قاعده مستثنی نیست؛ ازاینرو در ادامه به بیان آثار و برکات مدارا کردن میپردازیم تا زمینه برای روی آوردن به این فضیلت انسانی فراهم گردد.
متن اصلی
در منابع دینی نتایج متعدد و متنوعی برای مدارا بیان گردیده است که به دو دستة نتایج دنیوی و پاداشهای اخروی تقسیم میگردد.
آثار دنیوی مدارا
1. موفقیت در امور
یکی از برکات مدارا کردن با دیگران در زندگی این است که انسان میتواند در امور مختلف مسیرش را ادامه داده و در نهایت به موفقیت دست یابد؛ اما اگر بنا باشد در صورت بروز مشکلات و موانع، با مدارا نکردن و تحمل ننمودن مشکلات، ارتباط با دیگران و تلاشش را قطع نماید، در هیچ کاری موفق نخواهد بود و اگر این روحیه در او نهادینه شده باشد، هیچ کاری را به سرانجام نخواهد رساند. ازاینرو پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله فرمودند: «سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملى از او به اتمام نمیرسد: پاکدامنى و ورعى که او را از نافرمانى خدا بازدارد و خویى که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردبارى و حلمى که به وسیله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع کند.»(1)
2. ایمنی از دشمنیها و تحریک نشدن عداوتها
یکی از برکات مدارا کردن این است که باعث میشود اختلافها و دشمنیها ظهور و بروز پیدا نکند و تحریک و تشدید نشود، بلکه زمینه برای زدودن آنها فراهم شود. چنانچه از حضرت علی علیهالسلام نقل شده که فرمودند:
«دَارِ النّاسَ تَأمَنْ غوائلَهُم و تَسلَمْ مِن مَکائدِهِم؛(2) با مردم مدارا کن، تا از گزندهایشان ایمن شوى و از نیرنگهایشان سالم مانى.»
سعدی هم چنین میگوید: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است *** با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»
همچنین مدارا با مردم باعث میشود دشمنی و شر آنها دفع گردد. ازاینرو، امام صادق علیهالسلام، درباره آیه: «و با مردم نیک سخن گویید»، فرمودند: «مقصود، همه مردمان اعم از مؤمن و مخالفان است. اما با مؤمنان، باید گشادهرو بود و اما با مخالفان باید به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون میدارد.»(3)
3. جذب و اصلاح دیگران
نرمی و مدارا باعث جذب شدن دیگران و پیوند خوردن دلها میشود و زمینهساز تحول و اصلاح ایشان میگردد. حتی اگر شخص مقابل فرعون باشد، باز احتمال اینکه با لطافت و نرمیِ در برخورد، بتوان او را جذب و اصلاح کرد، وجود دارد. ازاینرو، خداوند متعال به حضرت موسی و هارون، موقعی که میخواستند به دربار فرعون بروند و با او صحبت کنند، توصیه فرمود:
«فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى؛(4) پس بهنرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد.»
حضرت علی علیهالسلام در این زمینه میفرمایند:
«اصلاح و به آشتى کشاندن دشمنان با زبان خوش و رفتار نیک، آسانتر است از رویارویى با آنها و چیرگى بر ایشان از طریق پیکار سخت.»(5)
حضرت در زمینه اخلاق همسرداری نیز میفرمایند:
«فَدَارُوهُنَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ یُحْسِنَّ الْفِعَالَ؛(6) با همسران ناسازگار خود مدارا کنید و با آنان به نیکی سخن بگویید امید است رفتارشان درست شود.»
4. مدارا، نوعی صدقه
در فرهنگ دینی مدارا با دیگران را نوعی صدقه میدانند؛ صدقهای که دهها نتیجه و اثر دارد؛ ازجمله این که باعث دفع بلاها، مشکلات و بیماریها شده و موجب جلب سلامتی میگردد. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «مدارا کردن با دشمنان خدا از بهترینِ صدقههایى است که انسان براى خود و برادرانش مى دهد.»(7)
5. تداوم دوستیها
برخورد شدید و سختیوتندی نشان دادن، مخالف دوستی و مهر و محبت است؛ در نقطة مقابل، نرمی و ملاطفت و مدارا، زمینهساز دوستی، باعث ایجاد و تثبیت محبت و ادامه پیداکردن آن میباشد و در نهایت باعث همافزایی و جلب برادری و کمک دیگران میگردد. امیرمؤمنان علیهالسلام مى فرماید: «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ؛(8) با مردم مدارا کن تا از برادری ایشان بهرمند گردی.»
6. خیر دنیا و آخرت
در نهایت اهل بیت علیهمالسلام که عالمان به حقائق امور و قواعد دنیا و آخرت میباشند، مژده دادهاند که داشتن روحیة مدارا باعث میگردد شخص به خیر دنیا و آخرت برسد. حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله مىفرمایند:
«هر کس نصیبى از مدارا داشته باشد، سهمى از خیر دنیا و آخرت را میبرد و هر کس از سهم مدارا محروم باشد، از سهم (خیر) دنیا و آخرت نیز محروم است.»(9)
7. عزت و سربلندی
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«گروهى از قریش با مردم کمتر راه مدارا پیش گرفتند و ازاینرو از قریش [که قومی عزتمند و با آبرو بودند] رانده شدند، حال آن که به خدا سوگند، از نظر نژاد مشکلى نداشتند؛ اما گروهى از غیر قریش با مردم، نیکو مدارا کردند و در نتیجه به خاندان بلندپایه پیوستند.»(10)
از این حدیث شریف نتیجه میگیریم که یکی از برکات مدارا، رسیدن به عزت و مرتبه بالای اجتماعی میباشد. چراکه انسانهای لطیف و نرمخو و صبور، محبوب همه میباشند؛ اما در نقطة مقابل، همه فطرتاً از خشونت و سختی و تندی گریزان میباشند.
8. دیگر برکات دنیایی مدارا
علاوه بر آنچه گفته شد در قرآن و روایات نتایج دنیایی متعدد دیگری برای نرمی و مدارا داشتن شمرده شده است که به دلیل رعایت ظرفیت نوشتار، فقط به ذکر عناوین آنها بسنده مینماییم و از ذکر توضیحات و آیات و روایات مربوط به آن خودداری میکنیم:
- دستیابی به صلاح و مصلحت و راه درست
- جلب محبت و عطاى الهى
- حفظ کرامت انسان
- محبوبیت نزد اولیای خدا
- تحصیل عاقبت خوش
- خلاصی از رنجها و نگرانی ها
- پوشیده ماندن عیوب انسان
- زیبایی و زینت شخصیت
- مدارا کردن خداوند با اهل مدارا
آثار آخرتی مدارا
مدارا و نرمی، همچنین باعث میشود انسان در آخرت هم به نتایج و مقامات زیادی دست پیدا کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میگردد:
1. ایمن شدن از عذاب دوزخ
رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمودند:
«حرّم على النّار کلّ هیّن لیّن سهل قریب من النّاس؛(11) هر که نرم و ملایم و آسانگیر و نزدیک به مردم باشد بر آتش حرام است.»
2. رسیدن به درجات والای صبر و رضا
معمولاً مدارا کردن با مردم، همراه با صبوری و حلم و بردباری میباشد و گویا این فضیلتها دست در دست هم دارند و در بسیاری موارد همنشین هم هستند. ازاینرو، همه برکات و خیراتی که برای صبر و حلم و رفق و... در روایات بیان شده است برای مدارا کردن هم قابل ذکر میباشد. امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«من در برابر کارهایى [و اذیتهایی] از این غلام خود و خانودهام صبر میکنم که از حنظل تلختر است؛ زیرا هر که صبر پیشه کند به واسطه صبر خود به مقام روزهگیرِ شب زندهدار و مرتبة شهیدى که در رکاب محمد پیامبر صلیاللهعلیهوآله شمشیر زده باشد، دست مى یابد.»(12)
نتیجهگیری
مدارا و نرمی در زندگی باعث میشود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان به دست آید. انسان در زندگی موفقتر گردد. دشمنها و دشمنیها تحریک نشوند. دین و ایمان انسان حفظ گردد و کارهای انسان آسان و روان پیش برود و دوستیها و محبتها جلب و ادامه پیدا کند. خیر دنیا و آخرت شامل انسان گردد؛ همچنین با مدارا انسان در آخرت به ثواب روزهداران و شبزندهداران و شهدا میرسد و از عذاب الهی در امان میباشد. اینها تنها بخشی از نتایج مدارا و صبوری بود که در اینجا ذکر شد.
برای مطالعه بیشتر
1. اسلام و گونة همزیستی با ناهمکیشان نوشته حسین سیاح.
2. بررسی ابعاد مختلف مسئلة مدارا در متون دینی نوشته محمدعلی پیلتن.
3. تساهل و مدارا در قرآن نوشته حسین فرزانهپور و محمد بخشاییزاده.
پینوشتها
1. «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّه، و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ، و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلدی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص116.
2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلدی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص818.
3. عن الصادق علیهالسلام فی قولِهِ تَعالى: «وَ قولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»: «أی للنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم و مُخالِفِهِم ، أمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، و أمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إلى الإیمانِ، فإنَّهُ بِأیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنِینَ»؛ بَحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: موسسه بعثت، 5جلدی، قم، موسسه بعثت، چاپ اول، 1374ش، ج1، ص266.
4. سوره طه، آیه 44 .
5. «الاستِصلاحُ لِلأعداءِ بِحُسنِ المَقالِ و جَمیلِ الأفعالِ، أهوَنُ مِن مُلاقاتِهِم و مُغالَبَتِهِم بِمضیضِ القِتالِ»؛ ليثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين، ناشر: دار الحديث، سال چاپ: 1376 ش، ص57.
6.شیخ صدوق، محمد بن على ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، چاپ دوم، 1413ق، ج3، ص554.
7. «إنَّ مُداراة أعداءِ اللّه ِ مِن أفضَلِ صَدَقَةِ المَرءِ عَلى نَفسِهِ و إخوانِهِ»؛ التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیهالسلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق، ص354.
8. التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیهالسلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق، ص818.
9. «منْ اعْطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ اعْطِىَ حَظَّهُ مِنْ خَیرِالدُّنْیا وَالْاخِرَةِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الرِّفْقِ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهجالفصاحه، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش، ص738.
10. «إنَّ قَوماً مِن قُرَیشٍ قَلَّتْ مُداراتُهُم لِلنّاسِ فَنُفُوا مِن قُرَیشٍ، و ایْمُ اللّهِ ما کانَ بِأحسابِهِم بَأسٌ. و إنَّ قَوما مِن غَیرِهِم حَسُنَت مُداراتُهُم فَاُلحِقوا بِالبَیتِ الرَّفیعِ. قال: ثُمَّ قالَ: مَن کَفَّ یَدَهُ عَنِ النّاسِ فَإنّما یَکُفُّ عَنهُم یَدا واحِدَةً، و یَکُفُّونَ عَنه أیادِیَ کَثِیرَةً»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، چاپ اول، 1362ش، ج1، ص17.
11. پاینده، ابوالقاسم، نهجالفصاحه، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش، ص441.
12. «إنّی لأَصبِرُ مِن غُلامی هذا و مِن أهلی، عَلى ما هُوَ أمَرُّ مِنَ الحَنظَلِ، إنَّهُ مَن صَبَرَ نالَ بِصَبرِهِ دَرَجَةَ الصّائمِ القائمِ، و دَرَجَةَ الشَّهیدِ الّذی قَد ضَرَبَ بِسَیفِهِ قُدّامَ مُحمّدٍ صلى الله علیه و آله»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دارالرضی، چاپ اول، 1406ق، ص198.
۱۴۰۳/۰۹/۲۸ ۱۰:۴۸ شناسه مطلب: 99791
پرسش:
نگهداری سگ و گربه به عنوان حیوان خانگی و در منزل چه شرایطی دارد؟
پاسخ:
اسلام برای جانوران مرتبه پایینتری از انسانها قائل است و انسان را اشرف مخلوقات میداند؛ با این حال قرآن از مسلمانان خواسته است که با جانوران و حیوانات به ملایمت و مهربانی رفتار کنند و از بدرفتاری با آنها بپرهیزند. بر اساس قرآن، جانوران و حیوانات نیز هماهنگ با تمام آفرینش، به ستایش خدا میپردازند؛ هرچند این ستایش به زبان آدمیان فهمیده نمیشود.(۱) در قرآن، بیش از دویست آیه به موضوع جانوران میپردازد و نام سی و پنج جانور در قرآن آمده است و شش سوره به نامهای جانوران نامگذاری شده است.
بنابراین اسلام رفتار بسیار مناسبی با حیوانات داشته و به دفعات مردم را به مهربانی با حیوانات توصیه کرده است. دین اسلام نهتنها به ما اجازه حیوان آزاری نداده، بلکه به رفتار مناسب با حیوانات و طبیعت سفارش کرده است.
با ذکر این نکات به پاسخ سؤال اصلی در مورد نگهداری از سگ یا گربه و دیگر حیوانات به عنوان حیوان خانگی میپردازیم.
1. اصل نگهداری از سگ یا داشتن آن اشکالی ندارد، مهم چگونگی نگهداری و برخورد با این حیوان است. در اسلام سگ حیوانی است که بدنش نجس شمرده شده است، ولی این نجاست مساوی با تنفر یا پلید بودن سگ نیست. نجاست و طهارت یک حکم شرعی است. این که مثلاً خون نجس است، به این معنا نیست که خون خبیث است و پلید است و از شیطان است و... بلکه به این معنا است که اگر به بدن و لباس ما رسید، باید آن را با پاک کنندهای مثل آب بشوییم در عین حال خون مایه حیات است و خون انسانها محترم است و خون شهید با این که از لحاظ وضعی نجس است، اما محترم و مقدس است و سعادت شهید و جامعه را در پی دارد. بنابراین فقط مسئله، نجاست و طهارت است و بس.
اتفاقا سگ، به دلیل خصوصیات خوبی که دارد ارزشمند است، حتی قیمت دارد؛ مانند سگ گله، سگ نگهبان، سگ شکاری و... . کسی نباید فکر کند، چون سگ حکم نجاست دارد، پس ارزشمند نیست یا پلید و پست است یا اسلام از آن متنفر است. همین سگ که نجس است اگر هار و ولگرد نباشد، مثل سگ شکاری، سگ گله و سگ نگهبان ارزشمند است و نگه داشتنش اشکال ندارد و خرید و فروشش جایز است و قیمتش مثل قیمت گوسفند حلال میباشد و رسیدگی به او و غذا دادن و تیمارش پسندیده است.
در مورد گربه وضعیت نجاست و طهارت متفاوت است. گربه مثل سگ نجاست ندارد، ولی در احکام و فقه، همراه بودن بدن و لباس نمازگزار به موی گربه، به هنگام نماز اشکال داشته و موجب بطلان آن خواهد شد.
2. با این توصیفات در مورد سگ، باید از سگی که ارزشمند هم هست، مثل دیگر سگها دوری کنیم و اگر لباسمان به بدن خیسش خورد، آن را بشوییم. بنابر روایات معتبر برخورد با بدن سگ اگر دست یا بدن او خیس باشد باید آب کشیده شود. امام علی علیهالسلام در این مورد میفرماید: «از نزدیکی با سگها دوری کنید. پس هر کس با سگ برخورد داشت، در حالی که بدنش خیس بود، باید بدنش (محل برخورد) را بشوید.»(2) نگه داشتن سگ نگهبان و گله و... در بیرون فضای خانه هم ایراد ندارد، یعنی خوب است که آن حیوان را در کناری از محل سکونت نگه داری کنیم، بهگونهای که در محل نشستن و خوابیدن و زندگیمان رفت و آمد نداشته باشد و آنها را نجس نکند.
3. کاری که در اسلام نکوهش شده این است که سگ یا گربه را مانند فرزند خود در آغوش میگیرند و میبوسند و میبویند و با هم همغذا میشوند و... ، این پسندیده نیست. شاید یکی از دلائل مهمی که تأکید شده انس و نگهداری سگ درون خانه اصلاً مطلوب نیست، ریشه در روایاتی دارد که تأکید میکند؛ با کسی یا چیزی انس بگیرید که شما را رشد دهد و در تعالی و رشد شما اثرگذار باشد.
امام رضا علیهالسلام در این مورد فرمودند: «اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد روز قیامت با او محشور میشود.»(3) این طبیعی است که انس با چیزهایی که بیارزش است یا ضد ارزش است، کمکم انسان را شبیه او میکند، و او را از مسیر تعالی و رشد و معنویت متوقف میکند، این انس و علاقه و محبت انسان، بسیار با ارزش است و بهتر است آن را صرف چیزهای با ارزش کنیم. در این نکته تفاوتی بین سگ و گربه نیست. انس انسان باید با کسانی باشد که او را به خدا نزدیکتر کند و معنویتش را زیاد کند؛ ولی همنشینی با حیوان از نظر اخلاقی مطلوب نیست.
4. بنابراین اگر در فضای آپارتمانی زندگی میکنید، نگهداری سگ و گربه خوب نیست، چون رعایت مسائل نجاست و طهارت یا رعایت مسائل مربوط به نماز آنها سخت و مشکل است، اما اگر منزلی دارید که ویلایی است و حیاط دارد میتوانید اتاقکی برای سگ درست کنید تا آنجا باشد و نگهبانی کند و شما هم به او با رعایت مسائل بهداشتی و شرعی رسیدگی کنید.
5. البته نگهداری از آنها در فضای آپارتمان مشروط به اذیت نشدن خود حیوانات و رعایت حقوق آنها و رسیدگی کامل به آنها و رعایت حقوق همسایگان و حفظ آرامش و بهداشت آنان است، از طرفی نسبت به همسایه و همسایهداری در معارف اسلامی سفارشات زیادی شده است تا جایی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود گمان کردم همسایه از همسایه ارث میبرد.(4) در نگهداری سگ یا گربه یا سایر حیوانات خانگی دیگر، باید دقت بر این نکته باشد که همسایهها از سر و صدای حیوانات و خدشهدار شدن بهداشت ناشی از نگهداری آن اذیت نشوند. از نظر رعایت حقوق همسایگان مهمترین موضوع رعایت آرامش آنها، بهداشت و نظافت و مسائل بهداشتی است، پس نباید نگهداری از حیوان خانگی امنیت روانی یا بهداشتی همسایگان را خدشهدار کند.
نتیجهگیری
سگ در اسلام نجاست دارد و گربه هم موی بدنش اگر به لباس یا بدن بماند، موجب بطلان نماز است. اما این نجاست به معنای بیارزش بودن این حیوانات نیست و اسلام با اصل نگهداری از آن مشکلی ندارد، ولی نگهداری این حیوان در اندرونی خانه و آمدنش به درون خانه و آپارتمان مشکل است چون رعایت حکم نجاست و پاکی آن مشکل است. اسلام در عین حالی که به حیوانات احترام میگذارد و از ظلم به آنها نهی کرده است، توصیه کرده که از نگهداری سگ در محیط اندرونی خانه و منزل و انس با او دوری شود، زیرا انسان باید با موجودات و افرادی انس بگیرد که او را از نظر معنوی بالاتر ببرند. از نظر رعایت حقوق همسایگان هم مهمترین موضوع، رعایت آرامش آنها، بهداشت و نظافت و مسائل بهداشتی است و نگهداری از حیوان خانگی نباید امنیت روانی یا بهداشتی همسایگان را خدشهدار کند. البته نگهداری برخی پرندگان، مانند کبوتر یا شبیه آن، یا برخی حیوانات اهلی، مانند مرغ و خروس و... توصیه شده است؛ ولی نگهداری از آنها در فضای آپارتمان مشروط به اذیت نشدن خود حیوانات، رعایت حقوق آنها، رسیدگی کامل به آنها و رعایت حقوق همسایگان و حفظ آرامش و بهداشت آنان است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
• حقوق حیوانات در اسلام، اثر ابوالقاسم مقیمی
• احترام حیوانات در اسلام، اثر علی کردائی
• اخلاق همسایه داری و آپارتمان نشینی اثر محمد جواد فلاح
• با همسایگان چگونه رفتار کنیم اثر اکبر خواجه پیری
• کتاب همسایه خوب (با رویکرد اسلامی) اثر حامد صفاری، محمدحسن فاطمیراد
پینوشتها
1. سوره إسراء، آیه 44.
۲. «تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْه»؛ عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، قم، 1409ق، ج3، ص417.
۳. «فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَه»؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، دار احیاء الثراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج 98، ص103.
4. «مَا زَالَ جَبْرَئِیلُ ع یُوصِینِی بِالْجَارِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیُوَرِّثُه»؛ ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، قم، چاپ دوم، 1413ق، ج4، ص13.
۱۴۰۳/۰۹/۱۸ ۱۳:۳۶ شناسه مطلب: 99780
پرسش:
چه راههایی پیشنهاد میدهید که مبتلا به غیبت نشویم؟ مثلا من میدانم اگر دوستم را ببینم به غیبت کردن میافتیم، چه کنم؟
پاسخ:
در دیدگاه اسلام، وقتی کسی مسلمان میشود، به دلیل تقدس این اعتقاد، جان و مال و آبروی او اهمیت خاص و ویژهای پیدا میکند؛ تا جایی که اگر کسی قصد ضرر رساندن به جان و مال و آبروی مؤمن را داشته باشد مورد مؤاخذه قرارخواهد گرفت. درواقع فلسفه حفظ آبروی مؤمن به این برمیگردد که انسان مؤمن به دلیل دارا بودن سرمایه ایمان، از ارزش ویژه و منحصربهفردی برخوردار میشود و معیار ایمان در وجود او منجر به ارزشمندی جان و مال و آبروی او میگردد. تمام دستورات اخلاقی که قرآن و روایات، ما را ملزم به رعایت آن کردهاند نیز در راستای همین هدف هستند؛ بنابراین انسان نه خود حق دارد موجبات ازبینبردن آبروی خود را فراهم کند و نه به دیگران چنین حقی داده شده است. حرمت غیبت، دروغ، تهمت و افشای راز نیز به همین فلسفه برمیگردد.
تا ریشه غیبت را نیابید نمیتوانید از شرش آسوده شوید. در اعماق روح خود به دنبال ریشه غیبتکردن بگردید و با حذف ریشه، خود را از این گناه کبیره نجات دهید. بدگمانی، شوخی و بذلهگویی، مسخره کردن و استهزاء، کینهجویی و عداوت، انتقامجویی، پرحرفی و حسادت میتوانند ریشههای غیبت باشند.
راهکارهای دوری از غیبت:
1. فرار از غیبت کردن
بهترین راه برای غیبتنکردن این است که انسان در مرحله اول خودش غیبتکننده نباشد. وقتی شما غیبت نکنید، مسلماً باب گناهان زیادی را در جمعهای دوستانه به روی خود و دیگران میبندید.
2. تصمیم جدی غیبت نشنیدن
در مرحله بعدی تصمیم بگیرید و تلاش کنید که شنونده غیبت نباشید. گاهی ما نسبت به تصمیماتی که میگیریم خوشحالیم؛ اما در فهماندن آن تصمیمات به دیگران دچار مشکل میشویم. گاهی خجالت میکشیم و یا حس میکنیم دیگران با شنیدن تصمیم ما به تمسخر ما خواهند پرداخت؛ اما باید قوی و محکم در برابر این احساسات نامطلوب بایستید. تلاش کنید خجالت و تعارفهای عرفی را کنار گذاشته و نزدیکان را از تصمیم جدی بر غیبتنکردن آگاه کنید. اگر این حالت تداوم داشته باشد کمکم و در درازمدت، دیگران باور خواهند کرد که شما اهل غیبت نیستید و همین امر باعث میشود هرگز مقابل شما غیبت نکنند.
3. سه راهکار روایی
اگر انسان در مجلسی بود که افراد آن مجلس اهل غیبت بودند، نباید تن به شنیدن غیبت دهد و باید از هر راهی که ممکن است از ادامة غیبت جلوگیری کند. در واقع میتوان گفت این شنوندة غیبت است که با تمایل خویش به شنیدن، غیبتکننده را تشویق به ادامة گناه میکند؛ بنابراین غیبت زمانی تحقق مییابد که شنوندهای وجود داشته باشد و الا اگر کسی نشنود، غیبتی هم صورت نمیگیرد. به همین دلیل در روایات شنوندة غیبت یکی از دو غیبتکننده به شمار میرود. در حدیثی از پیامبر اسلام میخوانیم: «هنگامی که عیبجویی و غیبت کسی را در میان جمع میکنند و تو در آنجا حضور داری، او را یاری کن و حاضران را نهیازمنکر و از آن مجلس (گناه) برخیز.»(1) در این روایت پیامبر عزیزمان سه راهکار را برای فرار از غیبت مطرح فرمودهاند:
روش اول یاری و دفاع از حیثیت آن شخص. یکی از روشها هنگام شنیدن غیبت، دفاع از شخص غیبت شونده است. زمانی که غیبتکننده در حال غیبت است، شما میتوانید سریعاً از شخص موردنظر دفاع کرده تا از این طریق، دیگران صحبت او را حمل بر صحت نکنند.
روش دوم طبق روایتی که ذکر شد نهیازمنکر است. البته باید از روشهای درستِ نهیازمنکر بهره برد و قطعاً برخوردهای چکشی، نتیجهای جز کینه و اختلاف نخواهد داشت. ما باید وظیفة نهی زبانی خود را همواره و به طور مستمر انجام دهیم. در تذکرات خویش، رعایت ادب و اخلاق نموده و با متانت هرچه تمامتر تذکر دهیم. گاهی نیز لازم است تذکرات را غیرمستقیم و یا مخفیانه بیان کنیم.
گاه میتوانیم از طریق فضای مجازی آنها را نسبت به گناه غیبت آشنا نموده و از آن بازداریم. با معرفی کتابها و یا ارسال پیامکهایی دررابطه با عواقب غیبت، دیگران را نسبت به مجازات اخروی این گناه آشنا سازیم. گاهی نیز اگر مجلس، ظرفیت شنیدن صحبتهای ما را دارد، مستقیماً بحث غیبت و عوارض آن را مطرح کنیم.
راهکار سومی که حضرت در روایت مذکور بیان فرمودند ترک مجلس است. اما دقت کنید ترک مجلس به معنی قهر و بحث و بداخلاقی نیست؛ بلکه شما به بهانههای مختلف میتوانید خود را از مجلس گناه دور کنید، البته بهگونهای که بیانگر اعتراض شما به گناه غیبت باشد.
4. تغییر محور گفتگو
تلاش کنید همیشه حرفهای خوبی برای زدن داشته باشید و محور گفتگوهای دوستانه را در دست گرفته و موضوع را به سمتوسویی ببرید که نشانی از غیبت در آنجا نباشد. اگر جایی بود که هیچ یک از راههای ذکر شده شما را به هدف نرسانید و بههیچوجه موفق به دوری از شنیدن غیبت نشدید، میتوانید در همان مکان بمانید؛ اما درعینحال مستمع غیبت نباشید؛ یعنی حواس خود را مشغول سایر امور کنید و از شنیدن آن شانه خالی کنید. در این صورت اگر ناخواسته غیبت به گوشتان هم برسد؛ اما شما شنونده نباشید و توجهی به آن نکنید اشکالی ندارد. درعینحال باید در برخوردتان بهنوعی نشان دهید که از کارشان راضی نیستید؛ مانند این¬که چهره ناراحت به خود بگیرید تا آنها متوجه شوند که بهدلیل غیبت، اخم نمودهاید. البته این روش برای زمانی است که هیچ یک از راههای بالا قابل اجرا نباشد.
نتیجه گیری
گفتگوهای سازنده و مثبت را جایگزین غیبت کنید. در مجلس غیبت شرکت نکنید و اگر کسی در مجلسی غیبت کرد تذکر دهید. چنانچه شرایط تذکر وجود نداشت، محور گفتگو را تغییر داده؛ در غیر این صورت، مجلس را به بهانهای ترک کنید. با افراد مؤمن و معتقد معاشرت کنید و در برابر افراد غیبتکننده موضع خود را صریح و شفاف تبیین کنید.
چکیده پاسخ
غیبت یا بدگویی پشت سر دیگران از گناهان کبیره است. مراقبت از زبان و توجه به عیوب خود، از مهمترین راهکارهای عملی ترک غیبت است. پرهیز از معاشرت با دوستانی که او را به غیبت تشویق میکنند نیز در این زمینه مؤثر است. ترک مجالسی که مهیای غیبت است و دوری از اموری که وسوسه غیبت در وجود شما ایجاد میکند نیز راهگشا خواهد بود. بهمحض شنیدن غیبت سریعاً از غیبت شونده دفاع کنید. اگر نهیازمنکر اثر نمیکند، چنانچه ترک مجلس دشوار نیست، باید آن جا را ترک کنید.
پینوشتها
1. «اذا وُقِّعَ فی رَجُل وَ اَنْتَ فی مَلأ فَکُنْ لِلرَّجُلِ ناصِراً وَ لِلْقَومِ زاجِراً وَ قُمْ عَنْهُمْ»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، دنیای دانش، ص202.
۱۴۰۳/۰۹/۰۳ ۱۳:۵۸ شناسه مطلب: 99759
پرسش:
لطفا درباره اخلاق و آداب معلمی، براساس مبانی دینی، توضیح دهید.
پاسخ:
برترین و بزرگترین معلم، خداوند است که از باب مهربانی خویش، وظیفه ی تعلیم را برعهده ی پیامبران قرار داد و اینگونه مسیر رسیدن انسان به کمال را هموار ساخت. کسی که خلعت معلمی بر تن میکند، قدم در مسیر انسانسازی برمیدارد؛ به همین دلیل باید پیش از تعلیم دیگران، انسانیت را در وجود خود پرورش دهد. وگرنه، تعلیمی که بدون عمل باشد صرفاً تکرار کلماتی است که احتمال عمل به آن کلمات توسط دیگران ناچیز خواهد بود؛ بنابراین اگر کسی قصد دارد، در کسوت معلمی به رسالت خویش در این جهان صحه گذارد، لازم است، عامل و آراسته به آداب و اخلاق معلمی باشد تا علمآموزی را برای مخاطبان خویش شیرین گرداند.
خداوند کرامت ویژهای را برای معلمان درنظر گرفته است؛ اما این کرامت صرفا با معلم بودن و آموزشدادن حاصل نمیگردد؛ بلکه درجه ی کرامت یک معلم، متناسب با تلاشی که در جهت انسانسازی خویش و دیگران به کار میگیرد، آشکار میشود. در نگاه اسلام این کرامت زمانی به معلم تعلق میگیرد که قدم در مسیر هدایت انسانها بردارد. رسالت و مسئولیت اصلی معلم فقط آموزشدادن نیست؛ بلکه تربیت در رأس وظایف یک معلم قرار دارد.
تجلی اخلاق
وجود یک معلم باید تجلیگاه اخلاق باشد. یک معلم حتی در نگاهکردن به دانشآموزان و مخاطبان خویش، نگاهش را تقسیم میکند تا مبادا کسی را بیشتر و دیگری را کمتر مورد توجه قرار داده باشد. عدالت در نگاه، لبخند و کلام و پرهیز از تبعیض در یاد دادن و توجه نمودن، از مهمترین مؤلفههای رفتاری و اخلاقی یک معلم است. خداوند در قرآن به پیامبر میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛ پس به (برکت) رحمت الهی با آنان نرمخو (و پرمهر) شدی و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار(ها) با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست میدارد».(1)
انواع رشد
برخی از معلمین تصور میکنند که مهمترین وظیفه ی آنها تعلیم است. به همین دلیل بیشترین وقت خود را به آموزش اختصاص داده و تنها درصدد رشد علمی دانشآموزان و دانشپژوهان خویش برمیآیند. حالآنکه، آنچه از رشد علمی بااهمیتتر است، رشد اخلاقی دانشآموزان است. در ادامه نیز معلم موظف است رشد اجتماعی آنان را بالا برده تا بتوانند به برکت اخلاق و علمی که دریافت کردهاند در جامعه نیز اثرگذار باشند.
خودسازی
آنچه که باید قبل از دیگرسازی که مهمترین وظیفه معلم است، موردتوجه معلمان قرار گیرد، افزایش معلومات دینی و خودسازی است. یک معلم از نگاه دین، باید خودش را مجهز به معلومات دینی کند و درعینحال برنامهای برای تهذیب نفس خویش در نظر گیرد تا از اهداف عالی رسالت خود دور نگردد. مطالعه و داشتن یک سیر مطالعاتی همیشگی و مستمر، میتواند معلمان را از حیث نظری و علمی تقویت سازد. عمل نمودن معلمان به آنچه از مطالعه دریافت میکنند، عاملی در جهت تقویت خودسازی آنها خواهد بود. نقش معلم همچون نقش نجاتغریق است. کسی که قرار است دیگران را از غرقشدن نجات دهد، خود باید آشنا به مهارتهای شنا بوده و توانایی لازم برای نجات دیگران را کسب کرده باشد. خودسازی همان مهارتی است که معلمان باید در سایهی آن به نجاتِ غریقها بپردازند. امام علی علیهالسلام میفرمایند: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلاَلِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ؛ هر که خود را در مقام پیشوایی مردم قرار دهد باید پیش از تعلیم دیگران، به تعلیم خود بپردازد و پیش از آنکه به زبانش تربیت کند، با رفتار خود تربیت نماید و کسی که آموزگار و مربّی خود باشد بیشتر سزاوار بزرگداشت است تا آن که آموزگار و مربی دیگران است».(2)
نگاه امانت گونه
آنچه بر یک مربی لازم است، نگاه امانت گونهی او به متربیان است. دانشآموز، محصل و متربی، مِلک معلم نیست؛ بلکه امانتی از جانب خدا در دستان اوست. اگر معلم چنین نگرشی را در وجود خود تقویت کند و بداند شاگرد هم نعمت است و هم امانت، از انجام هر عمل دور از ادب و اخلاق اجتناب میورزد.
دیگرسازی
حلقه ی مفقوده ی نظام تعلیموتربیت ما، رشد استعدادهای معنوی دانشآموزان است. توجه به استعدادهای معنوی فراگیران، کشف و پرورش استعدادها را میتوان از دیگر وظایف یک معلم متعهد دانست. در نگاه اسلام دیگرسازی از خودسازی جدا نیست. در حقیقت مرتبهای از خودسازی انسان، همان دیگرسازی است. چرا که با رشد دادن دیگران، روح انسان نیز رشد و تعالی بیشتری را تجربه خواهد کرد.
بایدهای لازم در موضوع تربیت
آنچه وجود یک معلم باید به آن متخلق گردد دایرهای وسیع از مؤلفههای اعتقادی، رفتاری، گفتاری، شرعی و اخلاقی است. مصادیق زیر به بخش کوچکی از این وظایف اشاره میکند:
1. تقویت دانش وآگاهی
2. تعمیق نگرش و باور
3. به کاربستن باورها در رفتارهای فردی و اجتماعی
4. فراهم نمودن زمینه ی عبودیت برای متربی
5. توجه به تدریجی بودن تربیت
6. برانگیختن احساس کرامت و عزّت نفس شاگردان
7. انعطاف و اعتدال
8. تقویت روحیهی حقگرایی (بیدار کردن فطرت الهی)
9. تقویت قدرت تفکر و تشخیص حق از باطل
10. پیشگامی در ادای تکالیف شرعی و تکریم شعایر دینی
11. خودداری از مراء، جدال و ستیزه جویی در کلاس و هنگام درس
12. داشتن سعه ی صدر، مدارا و انتقادپذیری
13. مخاطب شناسی و کشف استعداد شاگردان
14.شکوفا نمودن قوه ی عقلانیت متربیان
15. قدرت ایجاد فضای معنوی و تربیتی در کلاس
نتیجه
وظیفهی مهم یک معلم، تعلیموتربیت یعنی زمینهسازی برای پرورش و شکوفایی استعدادهای متربی است بهگونهای که نتیجه ی آن در شخصیت متربی بهویژه در رفتارهای او ظاهر شود. تطابق گفتار و کردار، سخننگفتن بر خلاف باور خویش، پرهیز از فخرفروشی، رعایت انصاف در برخورد با دانشآموزان، بسترسازی برای تربیت صحیح، همدردی و همدلی نسبت به شاگردان، جهتدهی به شاگردان در گفتار و کردار، بهرهوری از تشویق و تنبیه مناسب و به جا، تواضع، برخورد کریمانه، تسلط بر خشم، خوب گوشدادن، خوب سخنگفتن (لحن و آهنگ گفتار)، سخنِ خوب گفتن و... را میتوان از دیگر وظایف اخلاقی و دینی یک معلم مؤمن و متعهد دانست.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر
• نقش معلم در تربیت دینی، محمد داوودی
• سیری در تربیت اسلامی، مصطفی دلشاد تهرانی
پینوشتها
1. سوره ی آل عمران، آیه ی 159.
2. صبحی صالح، نهجالبلاغه، قم، مرکز البحوث الاسلامیه، ۱۳۷۴، ص 480، حکمت 73.














