اجتماعي

بر اساس آموزه‏هاي ديني، کساني که ايمان بالاتري دارند، در عرصه تلاش براي کسب فضيلت‏هاي اخلاقي و محو رذيلت‏هاي اخلاقي، با انگيزه‏تر و جدي ‏تر هستند.

پرسش:

رفتار اخلاقي باايمان چگونه است؟

پاسخ: 
ايمان  تنها يک واژه و يا کلمه نيست، بلکه يک باور قلبي است.(1) باوري که به زندگي انسان  جهت  مي‌دهد و در  چگونه زيستن او نقشي مهمّ دارد و محور ارزش‌گذاري براي انديشه‌ها و عملکردهاي مردم است.
خداوند متعال نيز در قرآن کريم هرگاه ايمان را مطرح مي‌‌سازد،به دنبال آن عمل  را نيز بيان مي‌‌دارد(2)  تا نمود عيني ايمان را در عمل گوشزد کند . بنابراين ايمان زباني و يا اعتقاد صرف، ايمان نيست مگر آن‌که به لوازم آن چيزي که بدان معتقد شده‌ايم، ملتزم شويم و آثار آن را بپذيريم .
لذا درک فوائد ايمان، زماني معنا پيدا که انسان علاوه بر آنچه که به زبان مي آورد و باور قلبي دارد، به آنچه که خداوند دستور داده نيز عمل نمايد نه اينکه تنها به ايمان زباني و يا باور قلبي اکتفا نموده و از طرفي نيز در انتظار چشيدن فوائد ايمان باشد .
 علامه طباطبايي در اين باره مي فرمايد: «وقتي روح ايمان در دل کسي جايگير شد عقايد و اعمال او هم عوض شده، بصورتي که مناسب با ايمان باشد، در مي‏آيد؛عينا مانند ملکات نفساني از فضايل و رذايل که وقتي در نفس پيدا شد رنگ اعمال را هم مناسب با خود مي‏سازد.»(3)
همچنين در خصوص رابطه ايمان و اخلاق مي فرمايد: «ايمان به خدا همچون درختي است که توحيد ريشه آن است و داراي ميوه‏هايي است که در هر آن به اذن پروردگار ببار مي‏نشيند و ثمر مي‏دهد، که همان اعمال صالح مي‏باشند.و نيز داراي شاخه‏هايي است که همان اخلاق نيکو(ملکات نفساني مثبت)از قبيل تقوي، عفت و معرفت و شجاعت و عدالت و رحمت و نظاير آنها مي‏باشد.» (4)بر اساس اين ديدگاه مي‏توان گفت که اخلاق جزو ايمان است و درخت ايمان با اخلاق استوار مي‏ماند و يا به تعبير علامه ايمان بوسيله اخلاق حفظ مي‏شود. 
  البته در خصوص ايمان بايد به اين نکته نيز توجه شود که: ايمان داراي مراتبي مي باشد که هر کسي بنا به اعتقاد و عملي که انجام مي دهد به اين مراتب دست پيدا مي کند . و در اخلاقياتش نيز تاثير خواهد گذاشت. بنابراين ملاک شناختن فوائد ايمان به خدا ويکتا پرستي ؛ افراد و اشخاص نمي باشند چراکه چه بسا افرادي داعيه ايمان داشته باشند اما عملا در پائين ترين مراتب ايمان و اخلاق قرار گرفته و از ثمرات و فوائد ايمان  کمترين بهره را در زندگي خود نبرده باشند 
روزي حضرت امام علي (ع) صفات مؤمن را از پيامبر(ص) سؤال کرد؛ حضرت در جواب به يکصدو سه صفت براي مؤمن اشاره کرد که اکثر اين صفات به اخلاق مومن اشاره دارد.   به جهت اختصار به برخي از آن اشاره مي شود: مؤمن حليم و صبور، خوش گفتار و گشاده دل است، شادي او در صورتش نمايان و حزنش در سينه پنهان. خنده اش تبسم و اجتماعش تعلٌم است، غافل را تذکر مي دهد و جاهل را تعليم. در امري که به او مربوط نيست وارد نمي شود. غيبت هيچ شخصي را نمي کند و در شبهات احتياط مي کند. بسيار بخشنده است. از عسل شيرين تر و از کوه سخت تر است. سرٌ کسي را آشکار نکرده و زياد عبادت مي کند، در امانات مردم بسيار امين و راستگو و عفيف است. به وعده هايش وفا مي کند، به دنبال امور متعالي و برتر است، خرج زندگي اش کم و عبادتش زياد است، باطل را از دوستش قبول نمي کند و حق را حتي از دشمنش نيز قبول مي کند، در کَسب اش شبهه (چه رسد به حرام) وارد نمي کند. اگر با کسي دشمن باشد؛ اين دشمني او را از انصاف خارج نمي کند، و اگر کسي را دوست داشته باشد؛ به خاطر او به گناه نمي افتد. قطع رحم نمي کند (با پدر و مادر و فاميل، قطع ارتباط نمي کند و به آنها خصوصاً پدر ومادر احترام مي گذارد.) و با ايتام مهربان است(5)
 
 نتيجه اينکه، استحکام بنيان زندگي فردي ، خانوادگي و اجتماعي در گرو پايبندي به اخلاق مي باشد اما همين اخلاق نيز در گرو ايمان به خدا مي باشد و بر اساس آموزه‏هاي ديني، کساني که ايمان بالاتري دارند، در عرصه تلاش براي کسب فضيلت‏هاي اخلاقي و محو رذيلت‏هاي اخلاقي، با انگيزه‏تر و جدي ‏تر هستند. و مهم‏ترين واساسي‏ترين ضامن دوام اخلاق ، ايمان است. در جوامع فاقد ايمان به مبدأ ومعاد، مفاسد اخلاقي فراوان است؛ چون غرايز انساني در آنجا رهاست و انسان‏ها تسليم خواست‏هاي نفساني خود مي‏شوند. 
چنانکه قرآن کريم به اين نکته اشاره دارد«أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَيْهِ وَکيلاً أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً» (6) آيا آن کس که هواىِ [نفس‏] خود را معبود خويش گرفته است ديدى؟ آيا [مى‏توانى‏] ضامنِ او باشى؟ يا گمان دارى که بيشترشان مى‏شنوند يا مى‏انديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلکه گمراه‏ترند.

پي نوشت ها:
1.    سيد محمد حسين‏،  طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن‏،مترجم، سيد محمد باقر، موسوي همداني ، چاپ پنجم،: قم‏: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، 1417 ق‏، ج ‏1، ص7 .
2.    « وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ...» عنکبوت، آيه 9و مائده، آيه 93؛ عصر، آيه 3 و...
3.    سيد محمد حسين‏،  طباطبايى، پيشين، ج 7، ص 517.
4.    همان ، ج 11، ص 244.
5.    مجلسي ،محمد باقر،بحارالانوار، انتشارات وفاء، بيروت، بي تا، ج64،ص310.
6.     سوره فرقان، آيه  43ـ44.
 

ولخرجی از صفات نکوهش شده درآیات و روایات است. اگر صحبت و گفتگو فایده ندارد وظیفه شما عمل به‌حکم عقلی رعایت اعتدال و اقتصاد در موضوعات مالی است.

پرسش:
بنده کارمند هستم و با توجه به اينکه حقوق ثابت دارم بنابراين مي بايست هزينه هاي زندگي مشترک را بر حسب ميزان درآمد خود مديريت کند. هميشه سعي و تلاشم اين بوده که در زندگي مشترک کم و کسري از نظر خوراک، پوشاک و ساير نيازهاي زندگي نداشته باشيم. از طرفی باید پس انداز هم داشته باشيم و به فکر تامين هزينه هاي مربوط به رهن يا اجاره مسکن نيز باشيم ولي همسر بنده ولخرج هستن طوري که تا قبل از اتمام ماه حقوقم تمام ميشه و مجبورم قرض کنم يا از هزينه هاي خودم مثل لباس يا غيره کم کنم و به همسرم بدم تا راضي بشود ولي پا از اين هم فراتر گذاشته طوري که نه ميتوانم پس انداز کنم، نه اجازه مديريت صحيح به بنده می دهد نه به توضيحات من در اين باره گوش ميدهند و هر وقت بخواهم مانع کارش بشوم با من دعوا ميکند، تهمت ميزند و سريعا دعوا راه ميندازد و پاي والدینش را وسط مي آورد و پيش فاميل و دوستان آبرويم را می برد. خواستم بپرسم آيا اگر من به حرف ایشان گوش ندهم و آن چيزي که واقعا درست است را انجام بدهم حتي اگر از من ناراحت بشود مصداق بي اخلاقي و بد اخلاقي و زور گفتن به همسر حساب ميشود؟ يا بايد هر چه گفت گوش بدهم تا نتيجه اشتباهاتش را توي زندگي مان ببينيم تا معلوم شود اشتباه می¬کرده است؟
 

پاسخ :
مقدمه:
از بزرگ‌ترین اهداف ازدواج به تکامل رسیدن از همه جهات ازجمله تکامل و پیشرفت اقتصادی است. زندگی با فردی که در مورد مسائل مالی کاملاً متفاوت از شما عمل می‌کند، می‌تواند بسیار دشوار باشد. نحوه خرج کردن، سرمایه‌گذاری، پس‌انداز و تشخیص اولویت‌های مالی هرکسی متفاوت است. آدم‌ها مثل هم‌فکر نمی‌کنند و روش‌های متفاوتی دارند. تفاوت‌ها طبیعی هستند. اما زمانی که این تفاوت‌ها شدید و باعث اختلاف‌نظر باشند در رابطه دچار مشکل می‌شوید. در روابطی که یکی از زوج‌ها ولخرج و دیگری اهل جمع‌کردن و پس‌انداز است تنش‌ها بیشتر هستند. 
در ادامه مطالبی برای حل این موضوع بیان می‌کنیم:
1.    اسلام به‌اعتدال توصیه نموده و خداوند ما را امت میانه‌رو قرار داده است «و این‌چنین شمارا امت میانه‌رو قراردادیم تا بر مردم شاهد باشید»(1). ولخرجی همان تبذیر و گاهی اوقات هم اسراف است که قرآن کریم به‌شدت نهی نموده است؛ اسراف، خطا در نحوه‌ی مصرف است و تبذیر خطا در موضوع مصرف. اسراف، زیاده‌روی و تبذیر ولخرجی و بیهوده خرج کردن است. قرآن ولخرج‌ها را شبیه شیاطین خوانده است؛ «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا». «ولخرج‌ها شبیه شیاطین‌اند و شیطان در برابر خدای خویش کفرپیشه است»(2). در روایات هم این موضوع به‌شدت نهی شده است و درباره ولخرجی از حضرت علی علیه‌السلام چنین نقل‌شده است: «بخشنده باش اما ولخرج مباش؛ و صرفه‌جو باش ليكن خسيس مباش.»(3) بنابراین ازنظر معارف اسلامی ولخرجی ممنوع و نکوهش شده است. ابتدا باید این موضوع را درک کنید که هیچ‌کس چوب جادویی برای تغییر این شرایط و ایجاد همخوانی و همراهی بین شما و شریک زندگی‌تان ندارد. باید با مدارا و مرحله‌به‌مرحله به اصلاح بپردازید.
2.    مهم‌ترین موضوع برای اصلاح، صحبت و گفتگو است و ما نمی‌دانیم چرا ایشان به گفته‌های شما ترتیب اثر نمی‌دهد یا چرا همیشه صحبت‌های شما با جنجال همراه بوده است؟ شاید بیان و نحوه صحبت شما اشکالی داشته باشد. شاید رگ خواب و نحوه راضی کردن ایشان را خوب رعایت نمی‌کنید ولی این‌یک قاعده کلی است وقتی‌که صحبت و تذکر و نصیحت و گفتگو باکسی فایده ندارد و اثر عکس دارد، دیگر نباید در این مورد با او صحبت کرد. وقتی همسرتان به‌جای همراهی، مسیر ناسازگاری و تندی یا آبروریزی را پیش‌گرفته و صحبت فایده نداشته دیگر لازم نیست در این مورد صحبت کنید چون کار به بحث و دعوا می‌کشد.
3.    ازنظر اخلاقی حتماً شما مجاز هستید عاقلانه و همراه با میانه‌روی و محاسبه، مخارج تان را ازنظر اقتصادی مدیریت کنید یعنی به‌حکم عقل قطعی در این موارد باید پس‌انداز برای اجاره و مخارج و بدهی‌های خود داشته باشید و اگر چیزی باقی ماند می‌توانید خواسته‌های ایشان را برآورده کنید اما اگر پول نمی‌توانید خرج کنید، محبت که می‌توانید خرج کنید. زبان خوش و نرم و همراه با وعده صحیح همیشه مفید است. سعی کنید مکالمات شما با همسرتان به بحث‌وجدل و دعوا کشیده نشود. اگر ایشان چیزی خواست که در وسع تان نبود یا نباید به جهت مدیریت امور اقتصادی زندگی، الآن برایش بخرید، با زبان خوش به او وعده بدهید که حتماً درخواست تو را انجام خواهم داد، البته نیت انجام در آینده هم داشته باشید تا بیهوده‌گویی و وعده دروغ نداده باشید. اگر اصرار کرد الآن باید انجام دهی، عذرخواهی کنید و بحث را ادامه ندهید حتی اگر ناراحت شد در این موارد برای شما حکم بداخلاقی یا بی‌اخلاقی نوشته نمی‌شود.
4.    نکته نهایی این‌که این ولخرجی اگر زیاد و ناخودآگاه و غیرقابل اصلاح باشد باید با مراجعه به مشاور، به‌صورت حضوری درمان شود. از این نکته غافل نباشید که عدم تعادل در مسائل مالی، ضرر و زیان زیادی به شما و آبروی خانوادگی‌تان دارد و منافات باتدبیر دارد و مشاور باریشه یابی می‌تواند کمک کند. توصیه همیشه ما ابراز محبت زیاد به همسر است. اگر او را ازنظر روحی و عاطفی ارضا کنید تا حد زیادی نسبت به شما نرم می‌شود. انسان اسیر محبت است و بامحبت به او می‌توانید تا حد زیادی این مشکلات را کاهش دهید.
نتیجه:
ولخرجی از صفات نکوهش شده درآیات و روایات است. این اخلاق همسرتان باید با مشاوره اصلاح شود. اگر صحبت و گفتگو فایده ندارد وظیفه شما عمل به‌حکم عقلی رعایت اعتدال و اقتصاد در موضوعات مالی است. همسرتان اگر از شما چیزی خواست بااخلاق خوش به او وعده بدهید که در آینده و اولین فرصت ممکن برایش تهیه خواهید کرد. ازنظر عاطفی و روحی او را راضی کنید تا مشکلات کمتر شود. عمل شما بر طبق صلاحدید مالی و اقتصادی ماهانه برای کم نیاوردن در آخر ماه غیراخلاقی نیست هرچند همسرتان از ولخرجی نکردن تان ناراحت شوند ولی تلاش تان این باشد که ناراحتی‌ها کمتر شود و به حداقل برسد.
منابع بیشتر برای مطالعه:
1.    آیین همسرداری، ابراهیم امینی.
2.    حقوق مالی و اقتصادی خانواده، لیلا سادات اسدی.
3.    پس‌انداز و خانواده ایرانی، مهدی چقازردی، محیا همت پور.
4.    کتاب اقتصاد خانوار، خلیل نوروزی، علی استاجی.
کلمات کلیدی:
ولخرجی، تبذیر، مدیریت مالی، مشکلات خانوادگی، همسر.
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره بقره، آیه 143.
2.    سوره اسراء، آیه 27.
3.     سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 474.
 

در نگاه اسلام ظلم‌پذیری مذموم است و هرگز رفتار منفعلانه در برابر ظلم موردپذیرش نیست.

پرسش:

اگر يک ظالمي با علم و آگاهي کامل به دیگری ظلم کند طوري که کل زندگي اش را تحت تاثير قرار دهد و توان دفاع در مقابل این ظلم نباشد، از نظر اسلام چه کار بايد کرد؟ آيا صرفا بايد به خدا واگذار کرد؟

پاسخ:
مقدمه:
ظلم کردن به دیگران به معنای عبور و گذشتن از حد است. درواقع برای رفتار و گفتار و کردار انسان در موقعیت‌های مختلف و در تعامل با دیگران حدومرزهایی قرار داده‌شده است. وقتی انسان حدود تعیین‌شده را رعایت نکند و پای خویش را از آن حدود فراتر گذارد دچار ظلم می‌شود. انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش دارای حق‌وحقوقی است که دیگران ملزم به رعایت آن حقوق هستند همان‌گونه که خود شخص هم باید در مقابل، به حقوق دیگران احترام بگذارد. ظلم کردن زمانی اتفاق می‌افتد که افراد به حقوق یکدیگر احترام نگذارند.
ظلم تعدی به حق دیگران:
قرآن در سوره بقره بعد از بیان برخی از حقوق می‌فرماید: «تلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا؛ این‌ها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید!»(1) خداوند در این آیه از ما می‌خواهد که به حقوق یکدیگر تجاوز نکنیم و پا را فراتر ننهیم. متأسفانه برخی از افراد به حقوق خویش راضی نبوده، همین موضوع باعث می‌شود تا دچار ظلم به دیگران شوند. گاهی ریشه ظلم این افراد جهل و نادانی است. درواقع حق‌وحقوق دیگران به‌درستی برایشان تبیین نشده و نسبت به ظلمی که می‌کنند آگاهی کامل ندارند؛ برخی نیز باوجودی که می‌دانند نباید به‌حق دیگری تعدی نمایند، اما به دلیل رسیدن به لذت بیشتر و خواسته‌های زودگذر، خود را در دایره ظالمین قرار می‌دهند.
عفو:
گاهی ممکن است دیگران ناخواسته و از روی غفلت به ما ظلم کنند. در این شرایط به مقابله‌به‌مثل دعوت نشده‌ایم بلکه بهتر است با به‌کارگیری روش‌های صحیح امربه‌معروف و نهی از منکر او را از خطایش آگاه نماییم. داشتن رفتار کریمانه در برابر ظلم دیگران، منجر به خجل شدن آن‌ها و پشیمانی از عملشان می‌شود و گاهی همین عفو و گذشت، شخص خطاکار را به توبه وا‌می‌دارد. قرآن می‌فرماید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ پس تو از آن‌ها درگذر و (کار بدشان را) عفو کن که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد.»(2) بنابراین در وهله اول حتی اگر از حیث حقوقی هم بتوانیم استیفای حق کنیم، اما ارزش اخلاقی اقتضا می‌کند که بگذریم و اهل عفو باشیم. عفو و گذشت در این مرحله باهدف تربیتی و ارزشی انجام می‌گیرد.
تلافی کردن:
اما برخی از افراد وقتی ظلم می‌کنند هم به ظلم خویش آگاه‌اند و هم قصد استمرار و ادامه ظلم رادارند. گویا این ظلم کردن عادت و ملکه آن‌ها شده و باوجودی که می‌دانند ظلم به دیگران رفتاری بر مبنای اخلاق نیست، اما آن را تکرار می‌کنند. در مواجهه با این‌گونه افراد باید ابتدا از طریق نصیحت و تذکر واکنش نشان دهیم، ولی اگر گذشت و عفو ما منجر به جسارت ظالم گردد و بر ظلم خویش بیفزاید دیگر نباید در برابر ظلم او سکوت کرد، بلکه باید واکنشی جدی‌تر نشان داد البته واکنش نشان دادن در برابر ظلم و دفاع از حق هم نباید به‌گونه‌ای باشد که خود مظلوم به ظلم نمودن گرفتار گردد. قرآن در رابطه با مقابله‌به‌مثل نمودن می‌فرماید: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ؛ و اگر به شما مسلمانان کسی عقوبت و ستمی رسانید شما باید به‌قدر آن در مقابل، انتقام کشید (نه بیشتر)»(3). گاهی شرایط خود مظلوم هم متفاوت است. گاهی شخصی در برابر ظلمی قرار می‌گیرد و به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند واکنش نشان دهد. یا واکنش نشان دادن منجر به آسیب‌های بیشتری می‌گردد، لذا با در نظر گرفتن شرایط و اهم و مهم نمودن قضیه گاهی لازم است سکوت کند، اما این سکوت به معنی منظم بودن یا ظلم‌پذیری نیست، بلکه بدین معناست که انسان به‌محض فراهم شدن شرایط باید با ظلم مقابله نماید.
وظیفه انسان در برابر نزدیکان:
گاهی کسی که به انسان ظلم می‌کند در دایره نزدیکان و دوستان انسان است. قرآن می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکمْ وَأَوْلَادِکمْ عَدُوًّا لَکمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ ای اهل ایمان! به‌راستی برخی از همسران و فرزندانتان [به علت بازداشتن شما از اجرای فرمان‌های خدا و پیامبر] دشمن شمایند؛ بنابراین از [عمل به خواسته‌های بی‌جای] آنان [که مخالف احکام خداست] بپرهیزید و اگر [از آزار و رنجی که به شما می‌دهند] چشم‌پوشی کنید و سرزنش کردن آنان را ترک نمایید و از آنان بگذرید [خدا هم شمارا مورد الطاف بی‌کرانش قرار می‌دهد]؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است»(4). در این آیه بر وظیفه ما نسبت به عفو و گذشت و چشم‌پوشی از خطای نزدیکان بیشتر تأکید شده است و خداوند سفارش می‌کند خطای نزدیکان را ببخشید و عفو نمایید. گاهی اطرافیان به ما ظلم می‌کنند، اما برخوردهای نادرست و چکشی ما باعث می‌شود اوضاع بدتر شود و ظالم نه‌تنها از ظلمش پشیمان نگردد بلکه به تکرار آن مبادرت ورزد بنابراین تغافل در برابر خطای نزدیکان رجحان دارد؛ اما اگر همین نزدیکان هم در اثر تغافل ما نسبت به ظلم، جری شوند در این شرایط نسخه مقابله‌به‌مثل (با رعایت شرایطش) تجویز می‌شود.
تفکر برای تشخیص وظیفه:
وقتی انسان در شرایط سختی قرار می‌گیرد و دیگران به او ظلم می‌کنند و انسان وظیفه‌اش را نمی‌داند باید به تجزیه‌وتحلیل شرایط بپردازد. درواقع همه جزئیات را موردبررسی قرار دهد و نتیجه گذشت یا مقابله‌به‌مثل را سبک و سنگین نماید و ببیند کدام‌یک در این شرایط مؤثر است. همین تفکر انسان و تأمل و مشورت او برای یافتن وظیفه خود می‌تواند نوعی عبادت تلقی ‌شود چراکه انسان از طریق جهاد فکری سعی می‌کند وظیفه‌اش را پیدا کند.
صبر تا زمان مقتضی:
 در شرایط خاصی که مقابله‌به‌مثل و دفاع حقوقی امکان‌پذیر نباشد (که البته بسیار نادر است) توجه به این مطلب که وقتی کسی ظلم کند در حقیقت خودش را دچار ضرر کرده و چنانچه انسان بالاجبار و به خاطر شرایط در برابر او صبر و تحمل پیشه کند ثوابی عظیم را نصیب خودکرده است، تاب تحمل انسان را بالا می‌برد البته مفهوم این سخن آن نیست که انسان روحیه ظلم‌پذیری داشته باشد و صبر هرگز به معنی انظلام و ظلم‌پذیری نیست همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: «...لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ؛ نه ستم می‌کنید و نه بر شما ستم وارد می‌شود»(5) یعنی اجازه ندهید به شما ظلم شود.
ظلم دشمنان:
گاهی ظلم، موضوعی فردی نیست و ظلم دشمنان نسبت به اجتماع است. در این حالت باید باقدرت و قوت بیشتری برخورد نمود. در وهله اول اجازه ظلم نداد و در ادامه اگر دشمن ظلم نمود (با رعایت مجموع شرایط) باید او را تنبیه کرد تا جرأت تکرار نداشته باشد.
نتیجه:
در نگاه اسلام ظلم‌پذیری مذموم است و هرگز رفتار منفعلانه در برابر ظلم موردپذیرش نیست. اگر کسی به ما ظلم کرد در وهله اول باید از طریق تغافل و چشم‌پوشی و گذشت او را متوجه خطایش کنیم. این گذشت در برابر نزدیکان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار‌است، اما اگر کسی اهل ظلم شد و گذشت و عفو چندباره ما او را متوجه خطایش نکرد و ظلم در وجودش رخنه کرده و ملکه شده بود باید متناسب با شرایط، با او برخورد جدی‌تری داشت. گاهی از طریق واسطه قرار دادن و حَکَم نمودن افراد ذی‌صلاح می‌توان موضوع را پیگیری و استیفای حق نمود. به‌ندرت می‌توان شرایطی را تصور کرد که شخص توان برخورد قانونی نداشته باشد. در این شرایط اگر دلایل مهم‌تری از حیث عقلی برای تحمل ظلم وجود دارد شخص می‌تواند سکوت کرده و در شرایط مقتضی با ظلم برخورد نماید.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1.    مقاله عدم انظلام- ستم ناپذیری، مصطفی دل‌شاد تهرانی.
2.    حقوق مؤمنان از دیدگاه خاتم پیامبران صلی‌الله علیه و آله، ابراهیم شفیعی سروستانی.
3.    اخلاق معاشرت، جواد محدثی.
 کلمات کلیدی:
 ظلم، ستم‌پذیری، خویشان، عفو و گذشت
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره بقره، آیه 229.
2.    سوره مائده، آیه 13.
3.    سوره نحل، آیه 126.
4.    سوره تغابن، آیه 14.
5.    سوره بقره، آیه 279.
 

این موضوع درآیات و روایت، تأییدشده است منتها دارای دو شرط است؛ اول اینکه بدون اندیشه و تعالی و رشد نباشد و دوم این‌که انسان را به گناه و آلودگی و تباهی نکشاند.

پرسش:
در اسلام چه تفريحي حلال و خداپسندانه است؟ امروزه فيلم، رمان، فوتبال، کامپيوتر بازي و گوشي بازي زياد است و تفريحي مثل تيراندازي و اسب سواري مخصوص عده اي که امروزه با کلاس تلقي مي شوند هست. سرگرمي با امور لهو حرام است و من نمي خواهم تفريحم لهو لعب باشد. چه کنم؟
 

پاسخ:
مقدمه:
یکی از نیازهای اساسی انسان که عمری به طولانی عمر بشر دارد، نیاز به تفریح و سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت به شیوه‌های متنوع و خلاق بوده است. تفریح و سرگرمی، نیاز مستمر و همیشگی بوده و در همه جوامع انسانی به‌تناسب شرایط و امکانات محیطی، همواره به شکل‌های مختلف جاری و ساری بوده است، ولی در عصر حاضر تحت تأثیر برخی تحولات بنیادین، اهمیت و جایگاه مهمی یافته، به یکی از مطالبات جدی و صنایع پرزرق‌وبرق، تبدیل‌شده است. در ادامه ‌به نکاتی در مورد تفریحات خداپسندانه و نظر اسلام در این مورداشاره می‌کنیم:
1.    انسان همچنان که به غذا و نوشیدنى و خواب و استراحت و نظافت نیاز دارد، همان‌طور به تفریح و سرگرمى سالم نیز نیازمند است. هیچ عاقلى نمی‌تواند این نیاز فطرى و طبیعى انسان را انکار نماید. تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهاى یکنواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمى و تفریح محروم باشد، بازدهی کاربر اثر کمبود نشاط تدریجاً افت کرده، پایین می‌آید امّا برعکس، پس از ساعاتى تفریح و سرگرمى آن‌چنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد می‌شود که کمّیت و کیفیت کار هر دو فزونى می‌یابد، به این جهت ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى سالم می‌شود نه‌تنها هدر نمی‌رود، بلکه با رفع خستگى از روح و روان عامل تقویت و پیشرفت ساعات کارى و مطالعاتى انسان می‌شود.
2.    در قرآن نیز به مسئله تفریح اشاره‌شده است و درخواست برادران یوسف از پدر در مورد حضرت یوسف را این‌چنین بیان می‌کند: او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم (1) وقتى برادران یوسف موضوع تفریح و گردش در صحرا و خوردن از گیاهان را مطرح کردند، حضرت یعقوب اعتراض نکرد که این عمل شایسته یک جوان موحّد و وابسته به خانواده نبوّت نیست (بلکه از جنبه امنیتى اظهار نگرانى نمود) از این بیان به‌خوبی استفاده می‌شود که قرآن به تفریح، نظر مثبت داشته، بلکه در جامعه آن روز امر مسلّمى بوده، امروزه با سبک زندگی شهرنشینى و فضاى بسته خانه‌ها، این نیاز دوچندان شده است. درآیات متعددى از قرآن خداوند دستور داده در زمین سیر کنید (2) و در آن گردش کنید ازجمله فرمود:  و میان آن‌ها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادی‌های آشکارى قراردادیم و سفر در میان آن‏ها را به‌طور متناسب (بافاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم): شب‌ها و روزها در این آبادی‌ها با ایمنى کامل، سفر و گردش کنید (3).
3.     منتهى انسان باید در گردش‏ها و تفریح‏ها به دو نکته توجّه کند:
الف: تفریح، فقط گردش بدون اندیشه و تفکر و بدون عبرت گیری و پندپذیرى نباشد، انسان‌هایی که در صحراها و کنار دریاها و... گردش می‌کنند یا مسافرت‌هایی در شهرها و آثار باستانى دارند، با تفکّر و اندیشه به آن محل‌های گردشى بنگرند و از این راه به عظمت خالق آن‌ها پى برند و همین‌طور از سرانجام شاهان و ظالمان و کاخ‌های بجاى مانده از آن‌ها درس عبرت بگیرند.
ب: تفریح، باعث آلوده شدن انسان به گناهان نشود. قرآن هشدار می‌دهد که به بهانه ورزش و تفریح و گردش، شمارا به‌سوی نابودی نبرند چنان‌که برادران یوسف به بهانه تفریح او را بردند و به داخل چاه افکندند.
همچنین در روایات نیز به موضوع تفریح سالم پرداخته‌شده، سفارش شده که ساعتى از زندگى را به لذّت‌های حلال و تفریح‌های سالم اختصاص دهد، از امام على علیه‌السلام نقل‌شده که فرمود:  براى مؤمن (در شبانه‌روز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگى‏اش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آن‌که در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن درراه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى (حلال و) غیر حرام (4). جالب این است که در برخى روایات، این جمله اضافه‌شده است: «و با این ساعت (تفریح) نیرو می‌گیرید بر انجام وظائف اوقات دیگر»(5). در اسلام به موضوع تفریح تا آن جا اهمیت داده‌شده که یک سلسله مسابقات را حتى با شرط‌بندی اجازه داده است، تاریخ نشان داده که قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر اکرم (ص) و با داورى و نظارت او انجام می‌گرفت حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقه‌ای سوارى در اختیار یاران می‌گذاشت (6) تیراندازی، شنا، مسافرت، گردش در صحرا، باغات، مزارع کشاورزى و کلّاً در فضاى سبز، مزاح و شوخى با برادران دینى که از نزاکت خارج نباشد از دیگر تفریحات سفارش شده است. آنچه مورداشاره قرار گرفت نمونه‌هایی از تفریحات سالم بود که در برخی منابع دینى آمده وگرنه تفریحات سالم منحصر به این موارد نیست هر قوم و ملّتى متناسب بافرهنگ خویش از ورزش‌ها و تفریحاتى برخوردارند که اگر خلاف دستورات شرعى نباشند و گناهى در آن انجام نگیرد مورد تأیید اسلام نیز می‌باشد.
4.    دغدغه شما که دوری از لهو و غفلت است ارزشمند است و مسئله تفریحاتی که نیاز به پول زیاد دارد هم درست است. اگرچه در مثال‌هایی که زدیم مواردی بود که نیاز به پول زیاد ندارد یا به‌اصطلاح رایج عرفی لاک چری نیست مانند شنا یا شوخی یا سفرهای درون‌شهری و پیک‌نیک و... ولی چون تفریحات سالم و حلال زیاد است و در طول زمان‌ها تغییر می‌کند می‌توان گفت تفریحاتی که دارای ویژگی‌های زیر باشد مجاز است:
الف: در راستای فرآیند تکامل و رشد شخصیت اسلامی و انسانی
ب: نشاط‌آور
ج: در چارچوب قوانین شرع
د: متعادل (نه افراط، نه تفریط)
و: دارای فواید عقلی، جسمی و روحی
ه: جلوگیری از خفت و سبکی عقل (توجه به عقل و تفکر در نظام اسلام) مثل پرهیز از شرب خمر، پرهیز از گوش دادن به موسیقی حرام، عدم مصرف مواد مخدر و ...
ی: دوری از آزار و اذیت دیگران (تحقیر، مسخره کردن، همسایه و مردم‌آزاری و ...)
نتیجه:
تفریح یک نیاز اصیل و لازم و مفید در همه انسان‌هاست. این موضوع درآیات و روایت، تأییدشده است منتها دارای دو شرط است؛ اول اینکه بدون اندیشه و تعالی و رشد نباشد و دوم این‌که انسان را به گناه و آلودگی و تباهی نکشاند. تفریحات زیادی مانند اسب‌سواری، تیراندازی، شنا، پیک‌نیک، شوخی، مسافرت، بازی‌های فکری ورزشی و... وجود دارد ولی ازآنجاکه در هرزمانی تفریحات جدیدی به میان می‌آید به‌صورت خلاصه می‌توان ادعا کرد تفریحاتی که در راستای تکامل روحی، نشاط‌آور و به‌دوراز گناه و آزار دیگران باشد مجاز است و دیگر لهو نخواهد بود.
کلمات کلیدی:
تفریح، شادی، سلامتی، روح و روان، لهو، لعب، لغو.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1.    جایگاه شادی و نشاط و تفریح سالم جوانان از دیدگاه اسلام، مریم عسکری، صدیقه نبوی زاده.
2.    موسیقی و تفریح در اسلام، محمد بهشتی.
3.    تفریحات سالم از دیدگاه اسلام، حسن جهانی فرد لنگرودی.
4.    زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام، احمد شلبی ترجمه: سید محمود اسداللهی.
5.    نیازهای جوانان، احمد صادقی اردستانی.
 پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره یوسف، آیه 12.
2.    سوره آل‌عمران، آیه 137، سوره انعام، آیه 11، سوره نمل، آیه 36.
3.    سوره سبأ، آیه 17 – 18.
4.    سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 545، حکمت 390.
5.    مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 75، ص 346.
6.    همان، ج 100، ص 190.
 

وظيفه اصلي و اساسي نهي از منكر است، ولي اين مسئوليت بايد به طور شايسته و صحيح انجام گيرد تا نتيجه مطلوب حاصل شود.
حجاب

وظيفه اصلي و اساسي نهي از منكر است، ولي اين مسئوليت بايد به طور شايسته و صحيح انجام گيرد تا نتيجه مطلوب حاصل شود. در انجام اين وظيفه، احكام و شرايطي را كه در اين زمينه بيان شده، بدانيم و فرا گيريم، زيرا چه بسا انسان بي اطلاع كارهايي انجام مي‌دهد كه ضرر آن بيشتر از نفع است. اين احكام و شرايط در رساله مراجع معظم تقلید و بعضي از كتاب‌ها و جزوه ها بيان شده است.

به دختر جواني كه حجاب اسلامي را رعايت نمي كند، نمي توان به زور مقنعه و چادر پوشاند، بلكه بايد او با رغبت و ميل باطني حجاب را بپذيرد و به آن باور دروني پيدا نمايد. وقتي براي خانمي، زيبايي، فضيلت، فوايد و آثار حجاب جا نيفتاده باشد، طبيعي است كه آن را نمي پذيرد و فشار و تحميل خارجي اثر دراز مدت ندارد. در اين راستا لازم است كتاب هايي را كه درباره حجاب است، در اختيار او قرار داد.

در برخورد با دوستان کم حجاب لازم است این نكات را حتماً مورد نظر داشته باشيم:

1ـ اعطاي شخصيت: هرگز به خاطر بدحجابي نسبت به کسی بي احترامي نکرده و آمرانه و قلدرمآبانه برخورد نکنیم، بلكه خواهرانه و دوستانه برخورد كنيم و با گفتن جملاتي مانند: اين عمل در شأن شما نيست يا شأن شما بالاتر از اين ها است، او را راهنمايي نماییم. به طور كلي به صورت پيشنهادي باشد، نه دستوري.

2ـ جلب اعتماد:‌ نهي از منكر وقتي تأثير دارد كه اعتماد طرف مقابل جلب گردد. بنابراين قبل از آموزش بايد جذب صورت گيرد. امام علي(ع) مي‌فرمايد: "قلوب الرجال وحشية فمن تألّفها أقبلت عليه؛ دل هاي مردم وحشي است. پس هر كسي آن قلوب را جذب كند، به او روي خواهند آورد".(1)

سعي كنيم با رفاقت با او دلش را به دست آوريم.

3ـ در نظر گرفتن وضع روحي و رواني: در نهي از منكر بايد به اين نكته روان شناختي توجه داشت كه حرف در زماني كه احتمال تأثير آن مي رود، زده شود. بديهي است انسان هميشه حال و حوصله سخن گوش دادن را ندارد. امام علي(ع) مي‌فرمايد: "دل ها براي قبول نصيحت اقبال (روي آوردن) و ادبار (نپذيرفتن) دارند؛ پس در مواقع پذيرش، آن‌ها را دريابيد، زيرا اگر دل نسبت به چيزي اكراه داشته باشند، در آن مورد كور بوده، چيزي را نمي‌بيند".(2)

4ـ رعايت نزاكت و ادب: قرآن مجيد درباره نحوه برخورد مي‌فرمايد:‌ "ادفع بالّتي هي أحسن السيئة؛ اي رسول ما،‌تو آزار و بدي هاي امت را به آن چه نيكوتر است، دفع كن".(3)

انسان در مقابل خشونت و يا ملايمت، واكنش مناسب با اوضاع را بروز خواهد داد. اگر به يك نفر با عصبانيت بگوييد: حجابت را رعايت كن، ممكن است در جواب بگويد: چرا، چنين كنم؟! اگر با احترام از او چنين تقاضايي داشته باشيد، قبول مي‌كند.

5ـ محترم شمردن عقايد افراد: خانمي كه با بدحجابي وارد جامعه مي‌شود و آن را نشانه عظمت و تمدن مي داند، ‌اين ها را ارزش تلقي مي‌كند و نشانه شخصيت مي پندارد. واضح است كه هيچ گونه اهانت و تحقيري را نسبت به فكر خود نمي پذيرد. در برخورد با اين افراد بايد به آن‌ها فهماند كه به عقيده و نظرشان احترام مي گذاريد، ولي اين انتخاب را صحيح نمي دانيد.

6ـ پافشاري بر نكات مثبت: از ابتدا نبايد كار خلاف ديگران را مطرح كرد، زيرا زمينه پذيرش وجود ندارد و چه بسا واكنش نشان داده مي‌شود. در آغاز بايد طرف مقابل را به خاطر صفات مثبت ستود تا از اين طريق احساس كرامت كند و در مقام تلافي و ستيزه جويي بر نيايد.

7ـ برخورد با علل: براي رفع ناهنجاري ها بايد علل را بازشناسي كرد. بي حجابي يا بد حجابي دختران قطعاً علل مختلفي دارد،‌ مانند عدم تربيت صحيح، بي محبتي پدر و مادر، معاشرت با نااهلان و اوضاع نابسامان سياسي و اجتماعي و اقتصادي. با ريشه‌يابي و عكس العمل مناسب با آن مي توان با اين پديده ناپسند مبارزه كرد.

پي نوشت ها:

1.نهج البلاغه، قصار 47.

2.همان، قصار 184.

3.مؤمنون (23) آيه 96.

 

غیرت و مردانگی از صفات بارز و پسندیده افراد با ایمان است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «إنّ الغیرة من الایمان؛(۱) غیرت از آثار و علائم ایمان است».
غیرت

غیور كیست و غیرت چیست؟

پاسخ: غیرت و مردانگی از صفات بارز و پسندیده افراد با ایمان است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «إنّ الغیرة من الایمان؛(۱) غیرت از آثار و علائم ایمان است». نیز فرمود: «پدرم حضرت ابراهیم باغیرت بود و من از او غیرتمندترم و هر مؤمنی كه باغیرت نباشد،‌ خداوند بینی او را به خاك می مالد.( یعنی او را خوار و ذلیل می كند)».(۲)

باز فرمود: «خداوند بندگان غیورش را دوست دارد».(۳)

مرحوم نراقی، معلم بزرگ اخلاق می گوید: بی غیرتی عبارت است از كوتاهی در محافظت از دین و آبرو و اولاد و اموال، و این مرض از مهلكات عظیم و صفات خبیثه است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) به مردم عراق فرمود: «شنیده ام كه زنان شما در راه ها و بازارها با مردان نامحرم به گفتگو می پردازند و شانه به شانه یكدیگر راه می روند! آیا حیا نمی كنید!».(۴)

غیرت بر دو قسم است:

۱_ غیرت در مورد دین و دین داری؛

۲_ غیرت نسبت به ناموس.

غیرت درباره دین داری این است كه انسان در برابر اهانت به دین و یا عمل نشدن به دستورهای دین دلسوزی كند و نسبت به آن بی اعتنا نباشد و برای حفظ ارزش های اسلامی و رشد و گسترش آن در جامعة بشری كوشش نماید و امر به معروف و نهی از منكر را كه از وظایف مهم اسلامی است،‌ ترك نكند.

غیرت در مورد ناموس به این است كه بر محافظت زن و دختر و خواهران خود بكوشد؛ از مناظر شهوت آلود منع كند؛ از پوشیدن لباس نازك و تن نما آنان را بر حذر دارد؛ آنان را از گفتگوی بی جهت با نامحرمان منع كند و همواره سفارش به تقوا و حفظ حجاب نماید، تا آبروی خانوادگی و اجتماعی‌ آنان محفوظ بماند.

پی نوشت ها:

۱. محمدی ری شهری،محمد، میزان الحكمه، انتشارات دار الحدیث،قم،۱۳۸۱ه ش ،عنوان ۳۱۴۲.

۲. همان.

۳. همان.

۴. ملا احمد نراقی، معراج السعاده، انتشارات دهقان، تهران، ۱۳۷۹ ه ش، ص ۱۶۳.

اگر یک زن مسلمان در یک کشوری جز ایران باشد که بی حجابی رواج دارد و بسیاری از زنان در آنجا با لباس های بسیار بد حجاب و نیمه عریان در جامعه حاظر می شوند ، اجازه دارد که موهای خود را نپوشاند یا خیر؟ چرا؟ با توجه به این که نپوشاندن موهای او در آن محیط هیچ جلب توجهی نمی کند.

در ابتداي پاسخ به دو نكته توجه كنيد:
1. به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع واقعي اجراي احكام و مقررات ديني متوجه خود ما مي شود؛ زيرا نه اعمال نيك ما به خداوند سودي مي رساند و نه اعمال بد، ضرري را متوجه او مي سازد. سود و ضرر همه متوجه خود ما است. خداوند نيز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اينكه خواهان سعادت و خوشبختي و كمال آن ها است؛ احكامي را مقرر نموده است و از جمله اين احكام، وجوب رعايت حجاب است.
علاوه بر آن كه حجاب امري فطري نيز هست كه در همه اديان و جوامع بشري نيز به آن پايبند بوده اند.
2. دينداري در زماني و جامعه اي كه همه اسباب هدايت و دينداري آماده است و همه مردم به سوي آن گرايش دارند، اگر چه ارزشمند است، ولي ارزشمندتر از آن دينداري در روزگاري و اجتماعي يا در ميان خانواده و گروهي است كه اكثريت آن ها در گرايش به فساد و گناه و بي ديني با هم مسابقه مي دهند.
چه بسيار كساني كه در محيط هاي فاسد و آلوده بودند، اما ايمان خود را حفظ كرده اند. قرآن، افرادي را در اين زمينه معرفي مي كنند تا سرمشق براي ديگران باشند.
از جمله اين افراد، آسيه همسر فرعون است. با اين كه در محيط آلوده به فساد و گناه و كفر بود و حتي همسرش، خود، طاغوت زمان بود، با اين همه، ايمان خويش را حفظ كرد و خود را از آلودگي ها محفوظ داشت. لذا خداوند از او تجليل نموده و او را الگوي بشر معرفي نموده است. (1)
يوسف پيامبر و جوانان اصحاب كهف كه قسمتي از وحي و قرآن را به داستان آنان اختصاص يافته از جمله همين افراد هستند.
با توجه به اين دو نكته:
بر اساس آيات قرآن و روايات معصومين آنچه بر زن واجب و لازم است، پوشش بدن از نامحرم است. در لزوم رعايت حجاب و پوشش بدن از نامحرم فرقي نمي كند در كشور اسلامي باشد و يا غير اسلامي و يا در محيطي باشد كه افراد حاضر در جامعه، حجاب خود را رعايت كنند يا خير.
كيفيت حجاب نيز فرقي نمي كند خواه با چادر باشد يا با مانتو و مانند آن. اما به طور طبيعي چادر بهتر مي تواند پوشش بدن را حفظ كند و از اين جهت چادر حجاب برتر است. قرآن مجيد خطاب به پيامبرش فرمود: «به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو كه: خويشتن را با «جلباب» بپوشند كه اين كار براى اين كه به عفت شناخته ‏شوند و از تعرض محفوظ بمانند، براى آنان بهتر است».(2)
خواهر گرامي؛
در اين تامل كنيد كه در چه شرايطي دين خود را حفظ كرده ايد؟! ترديد نكنيد دينداري در محيطي كه اكثريت آن ها در گرايش به فساد و گناه با هم مسابقه ميدهند، از ديد خداوند دور نمي ماند. اوست كه حاضر بر اعمالتان است و هدايت گر شماست. قرآن مي فرمايد "و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا، آنان كه در راه ما مجاهدت و تلاش مي‏كنند، راه‏هاي خود را به آنان نشان مي‏دهيم."(3)
خوب است در پايان به روايتي كه ارزش و ثواب دينداري در بين بي دينان را بيان مي كند،‌ دقت كنيد:
پيامبر اكرم(ص) خطاب به ابوذر فرمود: يَا أَبَاذَرٍّ الذَّاكِرُ فِي الْغَافِلِينَ كَالْمُقَاتِلِ فِي الْفَارِّينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ (4) اي اباذر كسي در ميان جمعيت اهل غفلت به ياد خدا باشد همانند آن مجاهد در راه خدا (و رزمندگان جنگ احد در ركاب رسول الله (ص) ) است كه وقتي مي بيند ديگران جنگ را رها كرده و فرار مي كنند (و پيامبر و اسلام را در غربت و تنهايي گذاشته اند) او پايداري و استقامت مي ورزد، يا همانند شهيدي است كه در راه اسلام در خون خود غلطيده است.
پي نوشت ها:
1. تحريم (66) آيه 11.
2. احزاب (33) آيه 59.3
3. عنكبوت (29) آيه 69.
4. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، چاپ مؤسسه آل البيت، قم، سال انتشار 1409ق، ج 7، ص 165.
موفق باشید.

سلام چگونه حجاب رو تبلیغ کنیم؟

پرسش گر گرامي! ابتدائا بايد در باره اصل حجاب نكاتي را عرض كنيم تا در پرتو دانايي بتوانيم در امر تبليغ آن نيز موفق تر باشيم.
فلسفه اصلي پوشش، حيا و عفت است كه خصلت بشري است و تمامي انسان ها آن را پذيرفته اند. البته نتايج ديگري نيز بر پوشش مترتّب است:
1-زن محجوب، با حجاب خود به ديگران مى فهماند كه اهل بى بند و بـارى و روابـط آزاد نيست. اين خود باعث مى شود مردان هرزه به او طمع نورزند و مزاحم نشوند همان طور كه خداوند مي فرمايد: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما»(1) اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [چادر ها] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است.
با تكيه بر اين آيه مي توان گفت مقايسه اي كه بين حجاب و آنتي ويروس مي كنند از اين جهت كه زن با حجاب به عفت شناخته مي شود و مورد اذيت قرار نمي گيرد درست است، و اين حجاب زن ضد بسياري از ويروس هاي اخلاقي و گناهان است.
2- فايده دوم حجاب به كل جامعه برمى گردد. زنان بى حجاب و بي قيد حتى براى مردان پاكدامن نيز زيان بارند. زنانى كه بدون پوشش و با انواع آرايش بيرون مى آيند ،محيط را آماده آشوب مى نمايند، زيرا جاذبه تكوينى زنان براى مردان قابل انكار نيست. در چنين محيط هائى كه جوانان پاكدامن نيز در امان نيستند. حـضـرت يـوسـف(ع) نـيز به خدا عرض مى كند: «إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِن‏»(2) و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمايل خواهم شد. بنابراين حجاب هم حافظ خود زن است؛ هم حافظ جامعه. دستور حجاب در مورد زنان بى بند و بار به خاطر مصلحت جامعه است.
3- حجاب موجب رشد شخصيت‏ زن مسلمان است. شخصيت؛ مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقيات يك انسان است كه به تشخيص وي از ديگران مي‏انجامد.
4- حجاب موجب پاسداري از حرمت خود و احساس عزت نفس و ارزشمندي است:
5- حجاب موجب استحكام خانواده‏ مي شود:
6- حجاب موجب مسؤوليت پذيري است:
هر كس در برابر خود و ديگران مسؤول است افرادي كه بي‏حجابي پيشه مي‏كنند ناگزير بايد به خويش پردازند و چنان كه امروزه مشاهده مي‏كنيم چاره‏اي ندارند جز آن كه انجام آن مسؤوليت‏ها را به ديگران و حتّي مردان بسپارند. زناني كه در پي دلربايي و جلب نظر ديگرانند و جز عرضه پيكر خود به چيزي نمي‏انديشند، هرگز نمي‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤوليت كنند و به معنويت خود و اعضاي خانواده و جامعه بينديشند. اين افراد، افزون بر آن كه به دليل ناتواني يا شانه خالي كردن از انجام دادن مسؤوليت‏هاي فردي باز مي‏مانند، با روحيه و وضع بدني خاص خويش محيط را آلوده و موقعيت را براي فعاليت مسؤوليت پذيرانه نامساعد مي‏سازند.
با دقت در ان فوائد آثار بد و مخرب بد حجابي و بي حجابي نيز مشخص مي شود و بزرگ ترين ضربه ها را به خود فرد و جامعه او مي زند، چرا كه براي آرامش غريزه دو چيز لازم است: ارضاي غريزه در حد نياز طبيعي و ديگري جلوگيري از تهييج و تحريك آن اولي با ازدواج حاصل مي شود و دومي با حجاب و پوشش و نگه داشتن حدود. و آزادي در پوشش و حجاب، موجب انحراف بزرگ در جامعه است
براي تحقيق و مطالعه بيشتر نيست، كتاب هاي زير را معرفي مي كنيم:
1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛
2- نظام حقوق زن در اسلام ، از استاد مطهري؛
3- زن، از مهدي مهريزي؛
4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده؛
5- شخصيت و حقوق زن در اسلام، مجموعه مقالات ششمين جشنواره پژوهشي شيخ طوسي، در سه جلد ،نگارش جمعي از پژوهشگران، انتشارات مركز جهاني علوم اسلامي؛
6- مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي؛
7- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، خانم فتحيه فتاحي زاده؛
8- زن در آيينة جلال و جمال، آيت الله جوادي آملي؛
9- مجله پيام زن، ويژه هم انديشي حجاب، شماره 184و 185، 1386؛
10- فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل.
اما در مورد تبليغ اين امر نيز بايد بگوييم، بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي در ابتداي پاسخ به آن اشاره شد، دچار انحراف و كج روي شده اند. براي رهايي اين افراد از جهالت و ناداني، لازم‌ است‌ با استفاده‌ از متون قوي ديني، اعتقادات ايشان تقويت و كم كم با مسائل ديني آشنا شوند. البته اين مهم بايد با ظرافت خاص انجام گيرد. بايد مواظب بود تا لطمه اى به شخصيت افراد وارد نشود.بر اين اساس بهتر است ابتدا به صورت كنايه و غير مستقيم به او متذكر شد. تذكر نبايد در ميان جمع نباشد. بايد با زبان نرم و لطيف با او برخورد كرد.(3) با زبان خوش و شيرين به او متذكر شويد.(4) بايد سعي كرد از توصيه اي كه نوعي نگاه از بالا به پايين مي‌باشد در مورد ترك كه باعث موضع‌گيري منفي وي شود، بايد پرهيز كرد، زيرا اثر معكوس خواهد داشت. فراموش نكنيم هر شخصي يك نقطه پذيرش و به قول معروف «رگ خوابي» دارد. براي اينكه بفهميم از چه راهي بايد افراد را به واجبات مثل نماز و حجاب دعوت كرد، بايد سعي نمود اين رگ خواب و نقطه پذيرش را در ايشان به دست آورد. متناسب با آن، راهي موثر را انتخاب كرد.
آن چه در موفقيت در امر تبليغ مهم است، تبليغ عملي است. تبليغ عملي موثرتر از تبليغ زباني است. لذا خودتان تا مي توانيد به واجبات و از جمله نماز خود اهميت دهيد و مقيد باشيد كامل مراعات كنيد. در اين صورت الگوي خوبي براي سايرين خواهيد بود.
پي نوشت:
1. احزاب (33)آيه 59.
2. يوسف (12) آيه 33.
3. اسراء (17) آيه ‌53.
4. طه (16) آيه 43.
موفق باشید.

با تشکر از پاسخگویی شما ، در ادامه تحقیقات دینی ام سوال دیگری برایم پیش آمده است آیا به طور کلی رفتاری که امروزه از طرف مامورین نیروی انتظامی در برخورد با بدحجابی می بینیم کاملا مطابق با سیره امامان و معصومین بزرگوار است ؟ من نمیتوانم قبول کنم که اگر امروز پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و امام علی (ع) و حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه زهرا (س) در بین ما بودند سر کوچه ها و خیابان ها می ایستادند و دختران بدحجاب را به زور دستگیر میکردند و در گوشه ماشین ون پرت میکردند و با خود می بردند و به زور از آنان تعهد میگرفتند !!! با توجه به حمایت اکثر علما از این برخورد ها و کلا برخورد با بدحجابی چگونه این قضیه را توجیه میکنید ؟ و چرا اکثر کسانی که توسط نیروی انتظامی دستگیر میشوند نه تنها اصلاح نمیشوند بلکه از حجاب بیشتر متنفر هم میشوند و حتی همان یک ذره اعتقاد خود نسبت به بقیه مسائل مثل نماز و روزه را هم از دست میدهند ؟ و بعد از این همه سال برخورد و بگیر و ببند اعتقادات جوانان بهتر که هیچ بدتر هم نشده است ؟! با تشکر فراوان

از مباني ديني و آيات و روايات استفاده مي شود، در زمان رسول خدا و حاكمان اسلامي رعايت حجاب براي همه حتي اقليت هاي مذهبي هم لازم بوده است، زيرا حجاب از ضروريات اسلام مي باشد. بر حاكم است به اين مسايل اهميت دهد:" علي (ع) مي فرمايد: بر امام نيست جز آن چه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است... و زنده كردن سنت‌ها "(1)
در جاي ديگر، يكي از وظايف مهم حاكم امر به معروف و نهي از منكر و اقامه حدود الهي بيان شده است: «لابدّ للأمّة من إمام... فيأمرهم وينهاهم ويقيم فيهم الحدود».(2) جامعه نيازبه حاكم دارد ....تا انان را امر به معروف ونهي از منكر كند وحدود الهي را اجرا نمايد. روشن است كه بي حجابي، از منكرات اسلام است كه بايد از آن نهي شود. حضرت رسول (ص) اين وظيفه را بهتر انجام مي داد . افزون بر اينكه در عصر حضرت رعايت پوشش و حجاب مورد توجه توده مَردم(اعم از مسلمان و غير مسلمان) بود . مانند اين عصر بي حجابي و بدحجابي رايج نبود. حتي اقليت هاي ديني نيز موظف بودند كه حجاب را رعايت نمايند. در سوره احزاب دستور كلي در باره حجاب آمده است: «اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حريت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگيرند. خداوند، آمرزنده و مهربان است.» (3)
پيامبر گرامي اسلام (ص) و معصومين (ع) علاوه بر تاكيداتي كه بر رعايت حجاب داشته اند، با ارائه دستور هايي، جامعه اسلامي را به سوي تهذيب و پاكي، رهنمون گشته اند مثلا روزي اسما - كه خواهر زن پيامبر بود-، با جامه بدن نما و نازكي به خانه پيامبر آمد. پيامبر، روي خود را از او برگرداند و فرمود: «اي اسما، زن به حد بلوغ رسيد، نبايد جايي از بدن و اندامش ديده شود، مگر صورت و دست ها» (4)چون رعايت حجاب و حفظ عفت عمومي جامعه حكم قطعي اسلامي است و قرآن به صراحت آن را بيان مي‌كند، همچنين مفاسدي در پي بي حجابي به وجود مي آيد، منطق و عقل حكم مي‌كند كه بايد با بي حجابي به صورت مناسب و مدبرانه و عاقلانه برخورد شود.
بايد توجه داشت الزام حجاب در كشور ايران، به خاطر قانون كشور است،‌ نه اين كه فرد بايد مسلمان باشد يا احكام اسلام را عمل كند، بلكه از اين جهت كه حجاب پديده‌اي اجتماعي است. ربطي به دين دار بودن يا نبودن ندارد. اگر حجاب تنها يك مسئله فردي بود، مسيحي يا يهودي ويا اقليت هاي مذهبي ديگر هيچ الزامي براي انجام آن نداشتند، همان گونه كه هيچ كس مسيحي يا يهودي را اجبار به روزه گرفتن يا نماز خواندن نمي‌كند، زيرا فقط يك مسئله فردي است، اما چون حجاب مسأله اجتماعي است، رعايت آن بر غير مسلمان نيز لازم است .
عدم اجباري حجاب موجب نمي گردد كه حجاب بيش تر رعايت شود، زيرا برخي پاينند قانون وارزش هاي جامعه نيستند .اگر آزادي به آن ها داده شد، به حرمت شكني مي پردازند .دستورات دين را در همه عرصه ها از جمله حجاب رعايت نمي كنند. البته ما هم باور داريم كه براي گسرش فرهنگ حجاب بايد كار هاي فرهنگي نيز صورت گيرد.ونهي ازمنكر و جلوگيري از بدحجابي بايد با اخلاق اسلامي و متانت انجام شود.
براي آگاهي بيش تر به كتاب مسأله حجاب از آيت الله شهيد مطهري مراجعه نماييد.
پي‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، خطبه 105.
2. مجلسي، بحار الأنوار، چ هشتم، بيروت، وفا، 1403 ق، ج 93، ص 41.
3. احزاب(33) آيه 59.
4. سنن ابي داود، ج2، ص383، بي تا، بي جا.
موفق باشید.

سلام . خسته نباشید میخواستم بدونم تعریف حجاب چیه ؟ آیا کسی که چادر نداره حجاب هم نداره ؟ حجاب درست از نظر اسلام چیه ؟ آیا این گفته درسته که میگن استاد مطهری در کتاب خودشون چادر رو لزوم حجاب ندونستن ؟ یک زن چی باید بپوشه تا حجاب خودش رو رعایت کنه ؟ بدون چادر هم میشه حجاب داشت ؟ حجاب در مقابل محرم و نامحرم چجوری باید باشه ؟ حجاب در مجالس عروسی و جشن و مهمونی ها باید چجوری باشه ؟ ممنون از زحمات شما

پرسشگر گرامي! سوال شما چند بخش است كه به طور تقريبا جدا گانه مورد بررسي قرار مي گيرد.
الف. تعريف حجاب و حجاب درست از نظر اسلام چيست؟ حجاب در مقابل محرم و نامحرم چگونه بايد باشد ؟
حجاب در لغت به معناي، پرده و پوشش آمده است، استعمال اين كلمه بيشتر به معناي پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد كه پرده، وسيلة پوشش است.(1) به نگهبانان، حاجب مي گويند چون مانع ورود اغيار و بيگانگان در يك حريم و محيط خاص است. بنابراين حجاب و پوشش زن به منزلة يك حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است كه قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس ديگران را دارند.
حجاب امري ظاهري و در ارتباط با جسم است و عمل به اين امر ظاهري برخاسته از اعتقادات و باورهاي دروني افراد است. پوشش ظاهري افراد، به ويژه زنان را حجاب مي گويند، كه مانع از نگاه نامحرم به آنان مي شود.
اگر بخواهيم از حجاب اسلامي سخن بگوئيم، بي ترديد حجاب طبيعي و كامل همان است كه در متون ديني اسلام مانند قرآن و حديث ذكر شده است كه بحث بسيار مفصل و دقيق دارد. از اين رو، لازم است به صورت مختصر توضيح دهيم.
دستور حجاب در اسلام، در دو بخش عمده آمده است:
الف. پوشاندن بدن، به جز جاهايي كه شرع مقدس اجازه داده است.
ب. پنهان داشتن زينت ها
بدن زن به طور طبيعي براي جنس مخالف جاذبه دارد و معمولاً موجب تحريك جنسي ميشود. حال اگر علاوه بر زيبايي هاي طبيعي، زن به آراستن خود بپردازد و اندام آراسته خود را در معرض ديد ديگران قرار دهد. طبيعي است كه از بسياري سلب آرامش نموده و موجب تحريك جنسي و گاهي فساد در جامعه ميشود. و در مواردي نيز موجب گسستن پيوند خانواده و سست شدن الفت بين زوجها مي گردد. مراعات درست پوشش اسلامي از امور ضروري در پيشگيري از اين مفاسد است. بنابراين خانمي كه ملتزم به ارزش هاي اسلامي است، هيچگاه با لباس هاي رنگارنگ و تنگ كه برآمدگي هاي بدن را نشان مي دهد و با تزئينات و آرايش هاي مهيّج از خانه بيرون نمي آيد. قرآن كريم از تبرّج (خود آرايي به منظور خودنمايي) نهي نموده و آن را متعلّق به جامعه جاهلي دانسته است. نحوه پوشش، آرايش و حركات زن تا حد زيادي نشانگر شخصيت، نحوه فكر، گرايش ها و الگوهاي ارزشي اوست. بنابراين پوشش اسلامي در واقع بدون آن كه جسم انسان را به نمايش بگذارد، تجلي ارزش هاي روحي و رواني است. عفاف، شخصيت زن و متانت و وقار وي را نمودار مي كند و زن با حجاب از طمع و آرزوهاي پست ديگران در امان مي باشد. قانون آفرينش است كه هر چه موجود لطيف تر باشد محافظت از آن جدي تر است. موجود هرچه گران بهاتر باشد بيشتر آن را محافظت مي كنند، درّ گرانب ها را در گاو صندوق نگه مي دارند، تا از دستبرد ديگران در امان بماند.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در بيان نقش پوشش كامل به عنوان حفظ ارزش و احترام زن مي فرمايد: «فانّ شدّة الحجاب ابقي عليهنّ. همانا حجاب و پوشش كامل، زنان را سالمتر و پاكتر نگاه خواهد داشت.»(2)
حاصل اين كه حجاب اسلامي با هر نوع پوششي كه موجب تحريك و تهييج و جلب توجه مردان نامحرم گردد منافات دارد و آن نوع لباس و پوششي كه بهتر حدود شرعي را حفظ مي كند بهتر و كامل است. بنابراين استفاده از چادر مشكي با فلسفه حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم كه همان عدم تحريك و تهييج در مقابل نامحرم و ايجاد آرامش رواني در جامعه است، بيشتر و بهتر سازگار است.
مراد ما از حجاب، پوشش اسلامي است و مراد از پوشش اسلامي زن، به عنوان يكي از احكام وجوبي اسلام، اين است كه زن هنگام معاشرت با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خونمائي نپردازد.
علاوه بر اين، در قرآن از انواع ديگر حجاب كه در رفتار خارجي انسان تجلي مي كند نام برده شده است، مثل حجاب و پوشش در نگاه كه مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصيه شده اند: «اي رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشانند»(3) يا در آية ديگر همين سوره آمده كه «اي رسول ما به زنان، مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.»(4)
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب گفتاري زنان در مقابل نامحرم است: «نازك و نرم با مردان سخن نگوييد، مبادا آن كه دلش بيمار (هوا و هوس) است به طمع بيفتد.»(5)
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب رفتاري زنان در مقابل نامحرم است، به زنان دستور داده شده است به گونه اي راه نروند كه با نشان دادن زينت هاي خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.(6)
از مجموع مباحث طرح شده به روشني استفاده مي شود كه مراد از حجاب اسلامي، پوشش و حريم قائل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحاي مختلف رفتار، مثل نحوة ‌پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
ب. آيا كسي كه چادر ندارد حجاب هم ندارد؟ بدون چادر هم مي شود حجاب داشت؟
از ديدگاه روانشناسي رنگها، اين يك واقعيت مسلم است كه رنگ مشكي رنگي صامت و غير فعال است كه باعث تحريك و جلب توجه نمي شود.
بله، چادر مشكي از آن جهت كه تمام بدن زن را مي پوشاند و برجستگي ها و زيبائي هاي زن را در خود پنهان مي دارد و كمتر موجب جلب توجه نامحرمان مي گردد. بهتر از مانتو مي باشد. زيرا در مانتو حركات جذاب زنانه، آشكارتر است و ممكن است بيشتر موجب تحريك نامحرمان گردد.
همچنين بعضي از مراجع تقليد چادر مشكلي را بهترين نوع حجاب دانسته اند از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامي آيت الله خامنه اي در اين باره مي فرمايد: «من مي گويم چادر، هم بهترين نوع حجاب است و هم نشانه ملّي ماست كه هيچ منافاتي با هيچ نوع تحرّكي از زن ندارد. اگر واقعاً كار اجتماعي و كار سياسي و كار فكري به معناي تحرّك باشد، لباس رسمي زن مي تواند چادر باشد كه بهترين نوع حجاب است. البته مي توان محجّبه بود و چادر هم نداشت. منتها همين جا هم بايد آن مرز را پيدا كرد. عده اي از چادر فرار مي كنند به خاطر اين كه هجوم تبليغاتي غرب دامن گيرشان نشود. امّا از چادر فرار مي كنند به آن حجاب واقعي بدون چادر هم رو نمي آورند چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مي دهد. تصور نكنيد اگر ما فرضاً چادر را كنار گذاشتيم آن مقنعه كذايي را... درست كرديم، دست از سرما برمي‌دارند. نه، ‌آنها به اين چيزها قانع نيستند، بلكه مي خواهند همان فرهنگ منحوس را در اين جا مثل زمان شاه كه زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل بشود.»(7)
ج. يك زن چه بايد بپوشد تا حجاب خودش را رعايت كند؟
از نظر اسلام، وجود زن زينت بخش آفرينش انسان است و افق روح او تجلي گاه رحمت الهي است. زن مظهر ظرافت و جمال آفرينش است.(8) حال جايگاه والاي اين گوهر آفرينش اقتضاء دارد كه در صدف حجاب قرار گيرد تا ارزش هاي او حفظ شود. بنابراين فلسفه حجاب حفظ ارزش هاي والاي زنان و دختران است. پس در انتخاب رنگ لباس نيز بايد رنگي را برگزينيم كه هدف اصلي يعني حفظ ارزش هاي والاي زنان و دختران تأمين گردد. اسلام گرچه رنگ خاصي را براي پوشش بانوان تعيين نكرده است اما در عين حال از رنگي كه سبب جلب توجه نامحرم گردد نهي فرموده است. ‌خداوند دربارة يك نمونة‌ شايع زينت، كه در صدر اسلام وجود داشته مي فرمايد: «زنان پاي بر زمين نكوبند تا زينت هاي مخفي پاهايشان معلوم نگردد...»(9) فقهاء با استنباط از اين آيه فرموده اند: «پوشيدن آنچه در عرف مردم زينت محسوب شود مانند گلوبند، گوشواره و... در برابر نامحرم حرام است،» بنابراين پوشيدن هر نوع لباس زينتي، در حضور نامحرم مورد نهي خداوند است. زينتي بودن لباس گاهي به نوع قيمت پارچه و گاهي به دوخت و رنگ آن بستگي دارد. بنابراين، اگر رنگ لباس روشن از نظر عرف زينت محسوب شود و جلب توجه نامحرم كند، قطعاً پوشيدن آن مورد رضاي خداوند نيست.
د. حجاب در مجالس عروسي و جشن و مهماني ها بايد چگونه باشد؟
حكم شرعي اين مساله، به خاطر مجلس عروسي و يا مجالس خانوادگي، تغييري نمي كند و در همه حال، اين كار حرام است. پس در عروسي ها نيز زنان بايد از ديد نامحرم، خود را بپوشانند. اما اگر در جمعي بودند كه فقط زنانه بود، ديگر اين احكام را ندارد اگر چه نبايد لباسي بپوشند كه تحريك شهوت كند و لباسي كه تحريك شهوت مي كند در جمع زنانه نيز حرام است.
ه. آيا اين گفته درست است كه مي گويند استاد مطهري در كتاب خود چادر را لزوم حجاب ندانستند؟
البته همه فقها پوشش را واجب دانسته اند حتي اگر چادر نباشد اما همه بزرگان و شهيد مطهري چادر را به عنوان بهترين حجاب و حجاب برتر معرفي مي كنند.
پي نوشت ها:
1. مطهري، مرتضي، مسئله حجاب، انتشارات صدرا، 1374، ص 78.
2. نهج البلاغه، نامه 31.
3. نور(24) آيه30.
4. نور، آيه31.
5. احزاب(33) آيه 32.
6. نور(24) آيه31.
7. برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي، فرهنگ تهاجم فرهنگي، تهران، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي، چاپ اوّل، 1373، ص 261 ـ 262.
8. فلسفي، محمد تقي، حجاب و آزادي، سازمان تبليغات اسلامي، 1368،‌ ص 118 ـ 109.
9. نور، آيه31.

موفق باشید.

صفحه‌ها