سیره پیامبر

پیامبر رحمت، الگوی رفتاری همه انسان‌هاست. در سیره اجتماعی و معاشرت، ویژگی‌های؛ امانت‌داری، وفای به عهد، صداقت و راستگویی و... را از ایشان مشاهده می کنیم.

پرسش:

شنیده‌ام که پیامبر در سیره معاشرتی و اجتماعی خیلی خوب عمل کرده‌اند؛ آیا می‌توانید مواردی که برای من درس آموز باشد را بیان کنید؟

پاسخ:

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از جهت اخلاق سرآمد همه‌ی انسان‌ها و یک انسان کامل بود. به همه‌ی صفات نیک، در حد أعلی آراسته و از همه‌ی بدی‌ها و اخلاق زشت خالی و منزه بود. مکارم اخلاقی که در اسلام و قرآن آمده، در وجود آن حضرت تجسم یافته بود. در چگونگی اخلاق اجتماعی رسول خدا، محورهای متعددی در گفتار و رفتار پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله وجود دارد که بیان تمام آنها، مطالعه کتاب‌های تاریخی و اخلاقی سیره پیامبر را لازم دارد؛ ولی در ادامه به برخی از مهم‌ترین سیره‌های پیامبر اشاره می‏‌کنیم. شایسته است امّت اسلام از اخلاق اجتماعی آن حضرت پیروی کرده و آن پیامبر رحمت و صاحب خلق عظیم را «اسوه» خود قرار دهند.

1. امانت‌داری

همه ادیان مقدس الهی، خصوصاً اسلام، در تقویت این صفت نیک، توصیه‌های فراوان کرده‌اند. قرآن مجید می‌فرماید:

 «همانا خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به اهل آن بدهید.»(1)

 این مهم در سیره زندگی رسول خدا قبل از بعثت و بعد آن مشهود بود؛ به گونه‌ای که ایشان، قبل و بعد از بعثت به «محمّد امین» معروف بود و مردم اشیای گران‌بهای خود را نزد آن حضرت به امانت می‌سپردند. حتی در شب هجرت (لیله المبیت) که رسول خدا مخفیانه از مکه خارج شد، امانت‌های مردم را که اغلب از کفار بودند، نزد «امّ أیمن» نهاد و به امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمود که در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند. امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمود:

 «سوگند می‌خورم که لحظه‌ای قبل از وفات پیامبر، سه بار از او شنیدم که فرمود: ای علی! امانت را به نیکوکار و بدکار پس بده، کم باشد یا زیاد، حتّی نخ و سوزن.»(2) توجه به این روایات و امثال آن که در کلمات معصومین به وفور دیده می‌شود،‌ حاکی از اهمیت بسیار زیاد امانت‌داری است که قوام و بقای روابط اجتماعی بر پایه اعتماد عمومی ازجمله آثار آن است.

2. وفای به عهد

در آموزه‌های دینی وفای به عهد و پیمان، یکی از نشانه‌های دین‌داری و علامت ایمان، شناخته شده است.(3) وفای به عهد به اندازه‌ای اهمیت دارد که قرآن کریم یکی از ویژگی‌های نمازگزاران را وفای به عهد ذکر کرده،(4) همچنین یکی از ویژگی‌های تقوا و صداقت و ایمان راستین را وفای به عهد شمرده است.(5) خداوند برای ورود به بهشت شرط‌هایی گذاشته است، ازجمله فرمودند:

 «به عهد و پیمانی که با من بسته‌اید، وفادار باشید تا من نیز به پیمان خود نسبت به شما وفا کنم.»(6)

 پیامبر که پیام‌آور وحی و فرمان الهی بود، خود الگو و آینه تمام نمای عمل به دستورات و فرامین خداوند است؛ ازاین‌رو، ایشان سخت به عهد و پیمان پای‌بند بودند و به آن توصیه و سفارش می‌فرمودند و از بدقولی و پیمان‌شکنی به‌شدت منع می‌کردند. از عمار یاسر روایت شده که می‌گوید: «من گوسفندهای خاندانم را در بیابان می‌چراندم، محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز گوسفندان مردم مکه را می‌چرانید، به ایشان گفتم: آیا می‌خواهی گوسفندان را به بیابان فخ ببریم که آن را علفزار خوبی یافتم؟ فرمود: آری حاضرم. فردای آن روز گوسفندان خود را به بیابان فخ روانه ساختیم، دیدم ایشان از من پیشی گرفته؛ ولی جلوی گوسفندان ایستاده، آنها را از چریدن در آن علفزار رد می‌کند. گفتم: چرا آنها را باز می‌داری؟ فرمود: من با تو وعده کردم که گوسفندان را با هم به این چراگاه بیاوریم، ازاین‌رو نپسندیدم که قبل از تو گوسفندانم را وارد این علفزار کنم.»(7)

 امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «رسول خدا با مردی قرار گذاشت که در کنار صخره معینی در انتظار او بماند، تا او برگردد. امام فرمود: حرارت شدید آفتاب باعث رنج پیامبر در کنار آن صخره شده بود، یاران پیامبر به او گفتند: چه اتفاقی می‌افتد؛ اگر به سایه بروی؟ پیامبر خدا فرمود: میعادگاه ما در همین نقطه است، من اینجا منتظر خواهم ماند و اگر نیامد، خلف وعده از او سرزده است.»(8)

 پیامبر پیمان‌های زیادی با افراد و قبایل و طوایف گوناگون می‌بست که بعضی از آنها بسیار مهم و دارای تأثیرات بزرگی بودند؛ ازجمله دو پیمان «عقبه» که شالوده حکومت اسلامی را تشکیل دادند و بعدها تأثیری بزرگ بر جای نهادند. این پیمان‌ها که به روابط مسلمانان با مردم مدینه مربوط می‌شد، سرانجام به هجرت مسلمانان و تدوین قانون اساسی انجامید.(9) رسول خدا از همه مردمان در پای‌بندی به عهد و پیمان و وفاداری جدی‌تر و برتر بود و هرگز خلاف قرار و پیمان و آنچه لازمه وفاداری است، عمل نکرد. امام علی در توصیف آن حضرت فرمود:

 «رسول خدا از همه مردم نسبت به آنچه (پیمان بسته و) تعهد کرده بود، وفادارتر بود.»(10)

 سیره مدیریتی پیامبر بر پای‌بندی به عهد و پیمان استوار بود و آن حضرت هرگز خلاف آن نکرد؛ چنانکه در «عمره القضا» طبق پیمانی که بسته بود، عمل کرد و قدمی از آن تجاوز ننمود.(11)

3. صداقت و راستگویی

یکی دیگر از اصول اخلاقی رسول خدا در اجتماع، صداقت و راستگویی بود. این اصل به اندازه‌ای اهمیت دارد که بسیاری از فضائل اخلاقی جز به رعایت آن محقق نمی‌شود. مثلاً انسان دروغگو نمی‌تواند به وعده‌ای که داده، عمل کند؛ زیرا از لوازم پای‌بندی به عهد و پیمان، راستگویی است. صداقت و راستگویی رسول خدا چیزی نبود که از نگاه مردم مخفی بماند، همگان می‌دانستند که آن حضرت جز راست نمی‌گوید؛ حتی دشمنان سرسخت وی نیز بدین امر اعتراف داشتند. در روایتی آمده که ابوجهل به پیامبر گفت: «ما شخص تو را تکذیب نمی‌کنیم، بلکه آن‌چه را که آورده‌ای تکذیب می‌کنیم.»(12) هم‌چنین نقل شده: «روزی ابوجهل با پیامبر ملاقات کرد، در این دیدار، او با حضرت مصافحه کرد، شخصی به او اعتراض کرد که چرا با پیامبر مصافحه کردی؟ گفت: به خدا سوگند می‌دانم که او راستگو و پیامبر خداست؛ ولی ما چه زمانی تابع عبدمناف بودیم؟»(13) در برخی منابع روایت شده که ابوسفیان نیز علی‌رغم میلش در جواب هرقل، امپراتور روم، که از او پرسیده بود: «آیا پیش از آن که محمد ادعای پیامبری کند، نزد شما به دروغ‌گویی متهم بود یا نه»، رسول خدا را به راستی و درستی ستوده بود.(14) به گفته ابن‌عباس، کفار مکه خوب می‌دانستند که رسول خدا هرگز دروغ نمی‌گوید؛ او را امین می‌نامیدند؛ اما باز انکارش می‌کردند.(15)

4. مساوات و مواسات

یکی از اصولی که پیامبر اکرم در روابط اجتماعی خود به آن پای‌بند بود و در حق دوست و دشمن، مسلمان و کافر آن را رعایت می‌کرد، عدالت و حق‌مداری بود. اساساً یکی از اهداف مهم نبی مکرّم اسلام، همانند پیامبران گذشته، برقراری عدالت در تمام سطوح جامعه و متوازن ساختن سازمان اجتماعی بود. پیامبر اکرم برای تحقق عدالت اجتماعی، کارهایی انجام داد که مبارزه با قشربندی‌های موهوم اجتماعی از مهم‌ترین آنها بود. ایشان با طبقه‌بندی اشراف و غیراشراف، که عمدتاً از مادیاتی چون ثروت و قدرت سرچشمه گرفته بود، مخالفت کرد و برابری و مساوات انسان‌ها را به عنوان شعار خود مطرح کرد و فرمود:

 «از زمان آدم تاکنون، همه انسان‌ها مثل دندانه‌های شانه با هم برابرند.»(16)

 آن گاه نیز که حضرت قدرت سیاسی را در حجاز به دست گرفت و قبایل مهم به اسلام گرویدند، همان منطق روزهای نخست بعثت را تکرار کرد. امام باقر می‌فرماید:

 «پیامبر در روز فتح مکّه، اعلام کرد: ای مردم! خداوند خودبزرگ‌بینی و افتخار کردن جاهلی به پدران را از بین برد... آگاه باشید! همه شما از آدم هستید و آدم از خاک... بدانید! برترینِ بندگانِ خدا بنده‌ای است که تقوا پیشه کند.»(17)

 در همین زمینه، درخواست برخی از مشرکان صاحب نفوذی که اسلام آوردن خود را به فاصله گرفتن آن حضرت از مسلمانان فقیر مشروط می‌کردند، رد کرد و کلام خدای متعال را پیروی کرد که در قرآن کریم چنین فرمان داد:

 «و کسانی را که صبح و شام خدا می‌خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن... نه چیزی از حساب آنها بر توست و نه چیزی از حساب تو بر آنها، که اگر آنها را طرد کنی از ستمگران گردی.»(18)

5. عفو و گذشت

یکی از خصلت‌های ارزشمند اجتماعی، عفو و گذشت است. برخورد نرم و مهرآمیز در روابط اجتماعی، بسیار اثرگذار و کارآمد، و زداینده بسیاری از کینه‏‌ها و آرام‏‌کننده طوفان مخالفت‏‌ها است. خدای متعال می‌فرماید: «کیفر بدی، مجازاتی همانند آن است، هر کس عفو و اصلاح کند، اجر و پاداش او با خدا است، خداوند ظالمان را دوست ندارد.»(19) در سیره اجتماعی پیامبر اکرم نیز، مهربانی و سازش با مردم، ویژگی برجسته آن حضرت و شایسته پیروی است: «روشی که باید از پیامبر اکرم آموخت، سازش با مردم و رفتار کردن با آنان با اخلاق اسلامی و شایسته است.»(20) پیامبر اسلام به عنوان پیام‌آور وحی الهی و رهبر و مقتدای خلق عالم، افزون بر بیان، در عمل نیز مظهر رحمانیت و رحیمیت، و اهل گذشت بوده‌اند. وقتی پیامبر اکرم در مکه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور کرد، با عکس‌العمل شدیدی مواجه گشت و قریش از هیچ‌گونه آزار و شکنجه و افترا و اهانتی دریغ نورزیدند و او را فردی کذاب، ساحر، مجنون و... معرفی می‌کردند؛ اما وقتی آنها این اعمال سخیف را به اوج می‌رساندند، عکس‌العمل پیامبر این بود که:

 «بار الها! قوم مرا مورد رحمت و مغفرت خویش قرار ده، زیرا اینان حقیقت را نمی‌دانند.»(21)

 وقتی مکه فتح شد، مسلمان‌ها پای‌کوبی می‏‌کردند و شعار می‏‌دادند امروز تلافی می‏‌کنیم، حضرت فرمود:

 «نه؛ درست است که مردم مکه خیلی مرا شکنجه دادند، اما امروز که مکه را فتح کردیم، امروز روز رحمت است، روز انتقام نیست. مردم مکه گفتند: یا رسول الله! می‏‌خواهی با ما چه کنی؟ ما یک عمری تو را شکنجه کردیم، الآن در مکه پیروز شدی، فتح مکه است می‏‌خواهی چه کنی؟ ... حضرت گفت: برادرم یوسف چه کرد؟ مگر همه را نبخشید؟ برادرم، برادرهایش را بخشید، من کل شما را یکجا می‏‌بخشم.»(22)

 صفات بیشتر را با مطالعه کتب مربوطه اطلاع پیدا خواهید کرد.

نتیجهگیری

پیامبر رحمت، الگوی رفتاری همه انسان‌هاست. در سیره اجتماعی و معاشرت، ایشان از قبل از بعثت دارای صفات و ویژگی‌هایی عالی بود که برخی از آنها عبارت است از: امانت‌داری، وفای به عهد و وفاداری، صداقت و راستگویی، مواسات و مساوات، عفو و گذشت و... که با دقت در این صفات متوجه می‌شویم بسیاری از محبوبیت‌های پیامبر ناشی از همین صفات است.

منابع برای مطالعه بیشتر:

  • شیخ عباس قمی، کحل البصر، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی.
  • علامه سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله، ترجمه عباس عزیزی.
  • مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی صلی‌الله‌علیه‌وآله.
  • حامد منتظری مقدّم، صلح‌های پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله.
  • مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی صلی‌الله‌علیه‌وآله.

پی‌نوشت‌ها:

1. «اِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها»؛ سوره نساء، آیه 58.

2. «یا اباالحسن اد الامانة الی البر و الفاجر فیما قل و جل حتی فی الخیط و المخیط»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه‍.ق، ج74، ص274.

3. حسن بن شعبه بحرانی، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، مؤسسه امیر کبیر، ص329.

4. سوره معارج، آیه 32.

5. سوره بقره، آیه 177.

6. «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُم»؛ سوره بقره، آیه 40.

7. شیخ عباس قمی، کحل البصر، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات ناصر، چاپ اول، ص179.

8. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، ترجمه عباس عزیزی، انتشارات صلاه، چاپ دهم، 1385ش، ص105.

9. حمیدالله، محمد، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اسناد صدر اسلام، ترجمه دکتر سید محمّد حسینی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1377ش، ص75.

10. «کان اوفی الناس بذمه»؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1373ش، ج3، ص447

11. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1373ش، ج3؛ ماجرای عمره القضاء، را در کتاب‌های تاریخی و همچنین در صفحة 448 کتاب مذکور بنگرید.

12. حاتم، إبن أبی‌عبدالرحمن بن محمد(إبن أبی‌حاتم)، تفسیر القرآن العظیم، عربستان، مکتبه نزار مصطفی الباز، 1419ق، ج4، ص1282؛ زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ اول، 1418ق، ج2، ص18؛ سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق، ج3، ص9-10.

13. سیوطی، جلال‌الدین؛ الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق، ج3، ص9-10؛ حاتم، إبن أبی‌عبدالرحمن بن محمد(إبن أبی‌حاتم)، تفسیر القرآن العظیم، عربستان، مکتبه نزار مصطفی الباز، 1419ق، ج4، ص1283.

14. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1405ق، ج4، ص385؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ الطبری)، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ش، ج2، ص647.

15. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ اول، 1418ق، ج2، ص18؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1364ش، ج6، ص416.

16. «انّ الناس من عهد آدم الی یومنا هذا مثل اسنان المشط»؛ شیخ مفید، الاختصاص، قم، جامعه مدرسین، 1404ق، ص341؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه‍.ق، ج22، ص348.

17. «ایّها الناس! انّ اللّه اذهب عنکم نخوة الجاهلیة و تفاخرها بابائها، انّکم منِ آدم (علیه‌السلام) و آدم من طین... الا انّ خیر عباداللّه عبد اتقاه»؛ ثقه الاسلام کلینی، الکافی، دارالکتب الإسلامیه تهران، 1365ش، ج8، ص231.

18. «وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِم مِن شَیْء وَ مَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِم مِن شَیْء فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ»؛ سوره انعام، آیه 52.

19. «وَ جَزَ ََّؤُاْ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُو عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّلِمِین»؛ سوره شوری، آیه 40.

20. «وَ أَمَّا الَّتِی مِنْ رَسُولِ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله فَهُوَ أَنْ یدارِی النّاسَ وَ یعامِلَهُمْ بِالْأَخْلاقِ الْحَنِیفِیةِ»؛ محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه‍.ق، ج75، ص291.

21. «اللهم اغفر لقومی بانهم لایعلمون»؛ محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه‍.ق، ج95، ص167.

22. «اللهم اغفر لقومی بانهم لایعلمون»؛ ثقه الاسلام کلینی، الکافی، دارالکتب الإسلامیه تهران، 1365ش، ج‏4، ص225.

اطلاعاتی از سبک زندگی خانوادگی پیامبر صلی الله علیه و آله
اخلاق نبوی باید الگوی همه مسلمانان باشد. اگر کسی این موارد را رعایت کند هم از سیره اخلاقی پیامبر پیروی کرده و هم پیوند‌های خانوادگی را قوی‌تر کرده است.

پرسش:

من دوست دارم اطلاعاتی از سبک زندگی خانوادگی پیامبر داشته باشم که چگونه توانستند در زندگی خانوادگی موفق باشند؛ آیا شما می‌توانید مرا راهنمایی کنید؟

 

پاسخ:

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله عالی‌ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت است. چرا که الگو بودنِ خُلق عظیم نبوی، که عامل عمدة نفوذ و محبوبیت ایشان در بین امّت و علت اساسی موفقیت ایشان در نشر دین بوده، بارها مورد تمجید کتاب آسمانی قرار گرفته است و خداوند او را به داشتن خلق عظیم ستوده است: «قطعاً تو را خلق و خویی والاست.»(1) ازاین‌رو، پرداختن به سیره عملی و روش‌های اخلاقی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، که جنبه اسوه دارد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در ادامه مروری بر نمونه‌هایی از خُلق و خوی پیامبر در مسائل خانوادگی را اشاره می‌کنیم.

1. همدلی و وقت گذاشتن برای خانواده

اگر خانواده را مجموعه کوچکی به‌شمار آوریم که رفتار زن و شوهر و فرزندان با یکدیگر، آن را صفا می‌بخشد و همدلی میان افراد، آن را قوام و استحکام می‌دهد، نمونه این رفتار در خانه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دیده می‌شود. پیامبر در خانه که بود، از هر نوع غذایی که فراهم می‌کردند می‌خورد و از آنچه خدا حلال کرده است همراه خانواده و خدمتکاران تناول می‌کرد و هرگز از غذایی بدگویی و مذمت نمی‌کرد. سرسفره با خانواده می‌نشست و غذا می‌خورد، مگر آنکه مهمانی وارد شود که آنگاه همراه مهمان غذا می‌خورد.(2) از مصادیق همدلی این بوده که وقتی را برای خانواده اختصاص می‌داد. پیامبر وقتی داخل خانه بود، وقت و زمان خویش را سه بخش می‌کرد و غیر از وقت خاص برای خدا و عبادت و برای کارهای شخصی خویش، بخشی را هم مخصوص خانواده می‌کرد.(3) این مدل همراهی و همدلی با خانواده باعث جلب محبت می‌شود و مرد یا زن نباید طوری برنامه‌ریزی کنند که هیچ زمانی برای با هم بودن و لذت بردن و نشاط و شادی با فرزندان نداشته باشند.

2. همکاری و کمک در کارهای خانه

گرچه غالباً، کارهای بیرون خانه با مرد است و کارهای داخل خانه را زن برعهده می‌گیرد؛ ولی همکاری با همسر و افراد خانواده در امور مربوط به داخل خانه، کانون خانواده را گرم‌تر می‌سازد، محبت همسر را می‌افزاید و از سختی کار در خانه کم می‌کند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله همیشه در کار خانه در اوج مشغولیت، فعال بود. در منابع چنین گزارش شده که حضرت علاوه بر آنکه به دوختن و وصله زدن کفش و لباس خویش مشغول می‌شد، در را باز می‌کرد، گوسفند را می‌دوشید، زانوی شتر را می‌بست و شیر آن را می‌دوشید، اگر خادم خانه خسته می‌شد، در آسیاب کردن گندم به او کمک می‌کرد و آب و ظرف وضوی خود را خودش مهیا می‌کرد تا هنگام برخاستن برای تهجّد شبانه برای کسی زحمت نباشد.(4) در نقل دیگری چنین آمده است:

 «در کارهای خانواده به آنان خدمت می‌کرد و با دست خود گوشت خرد می‌کرد.»(5)

3. خوب همسرداری کردن

مهربانی، احترام، خوش‌رفتاری، حق‌شناسی، همکاری و وفا نسبت به همسر و همراهی در غم و شادی و راحت و رنج او، از نشانه‌های خوب همسرداری کردن است و تحمل مشکلات و تندی‌ها و بدخُلقی‌ها و صبوری بر ناملایمات و جفا، نشانه‌ای دیگر از حسن همسرداری است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمود:

 «آگاه باشید، بهترین شما کسی است که نسبت به همسرانش بهتر باشد و من بهترین شما نسبت به همسرانم هستم.»(6)

 وفاداری به همسر، یعنی خوبی‌ها و خدمات و زحمات همسر را مد نظر داشتن و حتی پس از مرگ هم فراموش نکردن. وفاداری پیامبر به حضرت خدیجه، مثال‌زدنی است. روزی پیامبر به یاد خدیجه افتاد و فرمود:

 «کجاست مثل خدیجه؟! وقتی که مردم تکذیبم کردند، او مرا تصدیق کرد و با مالَش مرا بر دین خدا یاری کرد.»(7)

4. شادابی و نشاط

یکی از نیازهای اساسی و طبیعی انسان، شادی و سرور است. تجربه نشان داده که انسان با چند لحظه تفریح، شادی و سرگرمی سالم، نشاط و انرژی لازم را بازیافته و توانایی‌های او برای ادامه زندگی تجدید می‌شود. در فرهنگ دینی «شادکردن دیگران» از خصلت‌های نیک و پسندیده به حساب آمده و دارای پاداش معنوی است. بدون شک، شاد کردن اعضای خانواده، به‌ویژه همسر که شریک زندگی انسان است، بیش از شاد کردن دیگران پاداش معنوی خواهد داشت. پیشوایان دینی، به‌ویژه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به این امر توجه داشته و همواره در محیط خانه برای رفع خستگی روحی و روانی همسران خود، برنامه‌های تفریحی و نشاط‌انگیزی داشتند. چنان که در این رابطه در برخی کتب تاریخی آمده است:

 «پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم شادترین خوشروترین مردم با همسرانش بود».(8)

5. آموزش آداب و معارف اسلامی به خانواده

یکی دیگر از روش‌های رفتاری رسول اکرم در رابطه با همسران و اهل خانواده، یاد دادن آداب اسلامی به آنان است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

 «ابن مکتوم اذن ورود بر پیامبر را خواست در حالی که عایشه و حفصه، همسران آن حضرت در نزد او بودند. پیامبر به آنان فرمود: بلند شوید و وارد خانه‌هایتان شوید. آن دو عرض کردند: ای رسول خدا! ابن مکتوم نابیناست. پیامبر فرمود: اگر او شما را نمی‌بیند، شما دو تا که او را می‌بینید.»(9)

 پیامبراکرم با این برخورد، یکی از آداب مهم اسلامی را در روابط زن و مرد نامحرم آموزش داد؛ یعنی همان‌طور که نگاه مرد نامحرم به زن نامحرم جایز نیست، نگاه زن نامحرم به مرد نامحرم نیز جایز نیست،‌ بنابراین باید زنان از هر دو جهت مواظبت کنند.

6. ابراز علاقه و نشان دادن توجه به همسر

پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم به همسران خود علاقه‌مند بوده و به آنها توجه داشت و علاقه‌مندی و محبت خود را در عمل به آنان نشان می‌داد؛ چنان که فرمود:

 «مؤمن‌ترین مردم، کسانی هستند که با خانواده خود خوش‌خلق‌تر باشند و بیشتر از همه به آنان لطف و محبت ‌کنند و من بیشتر از شما به خانواده‌ام لطف و مهربانی می‌کنم.»(10)

 ابراز عشق به همسر توصیه شده است. پیامبر فرمود:

 «اگر مردی به همسرش بگوید دوستت دارم هیچ وقت از قلب زن فراموش نمی‌شود.»(11)

7. نظافت و آراستگی در منظر خانواده و همسر

یکی دیگر از روش‌های رفتاری رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در ارتباط با همسرانش، آراستگی و نظافت برای آنهاست. نظافت و زینت و تمیزی لباس و بدن، باعث محبت و علاقه همسر شده و زمینه را برای آرامش ایشان فراهم می‌کند. نقطه مقابل آن، یعنی توجه نکردن به نظافت لباس و بدن، باعث دل‌زدگی و تنفر زن و شوهر از یکدیگر گردیده و ناسازگاری آنان را افزایش می‌دهد. پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به این امر توصیه کرده و به فلسفه آن نیز اشاره می‌کند:

 «لباس‌های خود را بشویید و موهای خود را کم کنید. مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید، پس به درستی که بنی‌اسرائیل چنین نکردند و در نتیجه، زنان آنها آلوده به زنا شدند.»(۱2)

موارد زیاد دیگری می‌توان ذکر کرد که از اخلاق والای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده و باید از راه مطالعه کتاب‌های سیره و اخلاق پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پیگیری شود.

نتیجهگیری:

اخلاق نبوی به توصیه قرآن بالاترین اخلاق‌ها است و باید الگوی همه مسلمانان باشد. در موضوع سیره اخلاقی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در خانواده می‌توان به ویژگی‌های ذیل اشاره کرد: همدلی و وقت گذاشت برای خانواده، همکاری در امور خانه، خوب همسرداری کردن، شادی و نشاط، آموزش آداب و معارف اسلامی به خانواده، ابراز علاقه به خانواده و همسر، نظافت و آراستگی در خانه و... . اگر کسی این موارد را رعایت کند هم از سیره اخلاقی پیامبر پیروی کرده و هم پیوند‌های خانوادگی را قوی‌تر کرده است.

منابع برای مطالعه بیشتر:

آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله، اثر جواد محدثی.

کتاب سیره اخلاقی پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم (سلوک فردی)، اثر محمدرضا جباری.

پی‌نوشت‌ها:

1. «إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»؛ سوره قلم، آیه4.

2. «کانَ رسول اللّه یأکل کُلَّ الأصناف مِنَ الطّعام و کانَ یأکُل ممّا احلّ اللّه له مع اهله و خَدَمِه اِذا أَکَلوا...»؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج24، ص264.

3. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص150.

4. «و کانَ یخصف النّعلَ و یُرقّع الثَوبَ و یَفْتَحُ البابَ و یَحْلِبُ الشّاةَ و یَعقِلُ البعِرَ فیحلِبُها وَ یَطْحَنُ مَعَ الخادمِ اِذا اَعیا و یَضَعُ طَهورَهَ باللّیلِ بِیده...»؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص227.

5. «یَخدِمُ فی مِهنَهِ اَهْلِهِ و یقطَعُ اللّحمَ»؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص227.

6. «اَلا خَیْرُکم خَیرُکم لِنسائِهِ وَ اَنا خیرُکم لِنِسائی»؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج20، ص171

7. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج43، ص131.

8. «کان النبی افکه النّاس مع نسائه»؛ ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، قم، اسماعیلیان، چاپ: چهارم، 1367ش، ج3، ص466.

9. «إِنْ لَمْ یَرَکُمَا فَإِنَّکُمَا تَرَیَانِه‏»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ: چهارم، 1407ق، ج5، ص534.

10. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج20، ص171.

11. «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ: چهارم، 1407ق، ج5، ص569.

12. «اغسلوا ثیابکم و خذوا من شعورکم و استاکوا و تزینوا و تنظّفوا فانّ بنی‌اسرائیل لم یکونوا یفعلون ذلک، فزنت نساؤهم»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش چاپ: چهارم، 1382ش، ص226.

پیامبر(ص) از عطر و آینه، استفاده می کردند و به مسلمانان نیز آموزش می دادند. این رفتارها تأکیدی بر ارزش‌های اسلامی و توجه به ظاهر به عنوان بخشی از ایمان است.

پرسش:

در مورد سیره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گویند بیشتر مخارج خود را صرف عطر و خوش‌بویی می‌کردند؛ چرا و چگونه؟ نیز می‌گویند از آینه استفاده می‌کرد، مگر آن زمان آینه بوده است که پیامبر خود را در آینه می‌دید و آراسته می‌کرد؟

پاسخ:

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نظافت شخصی و خوش‌بویی و آراستگی ظاهری خویش اهمیت زیادی می‌دادند و این موضوع، بخشی از سیره ایشان بوده است.

براساس گزارشات، آن حضرت به حدی بر استفاده از عطر و خوشبویی تأکید داشتند که در شب تاریک پیش از آن‌که دیده شود، از بوی خوشش شناخته می‌شد، به‌طوری که رهگذر می‌فهمید این پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.(1)

در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

 «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای عطر بیشتر از غذا خرج می‌کرد.»(2)

 این روایت اولین بار در کتاب مکارم اخلاق بدون ذکر سند بیان شده است؛ اما به دلیل گزارشات دیگری که درباره اهمیت معطر بودن در سیره نبوی، در منابع نقل شده است، مورد توجه محققین قرار گرفته است و آن را به عنوان یک روایت معتبر در کتاب‌ها و بیاناتشان ذکر می‌کنند.

براساس سیره نبوی و بیان اهل‌بیت (علیه‌السلام) دلیل این امر را می‌توان در چند نکته خلاصه کرد:

دلایل اهمیت معطر بودن

۱. عطر زدن به عنوان سنت پیامبران

براساس روایات متعددی که مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی نقل کرده است، عطر زدن از اخلاق پیامبران بوده است.(3) این روایات نشان می‌دهد که خوش‌بویی مورد توجه انبیاء الهی بوده است و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به عنوان بزرگ‌ترین پیامبرخداوند بر انجام این امر، مانند دیگر پیامبران، تأکید داشتند.

۲. تشویق به خوش‌بویی در اجتماع

باتوجه به محیط شبه جزیره و آب و هوایی که این منطقه داشت، توجه داشتن به نظافت شخصی و استفاده عطر در تعاملات اجتماعی امری مهم بود و عدم توجه به این مسئله می‌توانست سبب دوری و انزجار مردم از یکدیگر و شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گردد. بر همین اساس آن حضرت به عنوان الگوی تمام مسلمانان بر انجام این امر تأکید داشت و دیگر مسلمانان را بر انجام این کار تشویق می‌کرد.

3. توجه به تأثیر روانی و معنوی عطر

براساس مطالعات علمی انجام شده، عطر زدن نه‌تنها باعث نشاط و آرامش فردی می‌شود، بلکه تأثیر مثبتی بر روحیه دیگران و دوری از استرس و اضطراب دارد.(4) مطالعه تاریخ اجتماعی مردم شبه جزیره، به‌خصوص در دوره جاهلیت، بازگوکننده این مطلب است که مردم این منطقه به دلیل نوع زندگی که داشتند، همیشه دچار تنش و اضطراب بودند (5) و یکی از مواردی که می‌توانست بر روح و روان آنها تأثیر به‌سزایی داشته باشد عطر و استفاده از بوی خوش بود؛ بر همین اساس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با خوش‌بویی، فضایی مثبت و دل‌نشین در اجتماع ایجاد می‌کردند.

استفاده از آینه

براساس روایات تاریخی و حدیثی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آینه استفاده می‌کردند تا ظاهر خود را مرتب و آراسته کنند و به‌حدی به آن اهمیت می‌دادند که در همه مسافرت‌ها، آینه خود را به همراه خویش می‌بردند.(6) این کار نشان‌دهنده اهمیت ایشان به نظافت و آراستگی ظاهری بود.

باتوجه به مطالعات انجام شده نخستین آینه‌ها به حدود 8000 سال قبل برمی‌گردد.(7) ازاین‌رو اینکه گفته می‌شود پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حدود 15 قرن قبل از آینه استفاده می‌کردند، امری قابل پذیرش است. اگرچه آینه‌های امروزی با شیشه و پوشش فلزی در آن زمان وجود نداشتند، اما آینه‌های ابتدایی از جنس فلزات صیقلی مانند برنج، مس یا نقره در آن زمان وجود داشتند. این آینه‌ها قابلیت بازتاب نور و تصویر را داشتند، هرچند کیفیت آنها به پای آینه‌های امروزی نمی‌رسید. نمونه‌هایی از این آینه‌ها بواسطه کشفیات باستان‌شناسی که امروزه انجام شده است در دسترس است.(8)

نتیجه‌گیری:

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با استفاده از عطر و آینه، اهمیت نظافت و آراستگی را به مسلمانان آموزش دادند. این رفتارها نه‌تنها نشان‌دهنده شخصیت والای ایشان بود، بلکه تأکیدی بر ارزش‌های اسلامی مانند پاکیزگی، احترام به خود و دیگران، و توجه به ظاهر به عنوان بخشی از ایمان است.

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:

کتاب سنن النبی، نوشته علامه طباطبایی.

پی‌نوشت‌ها

1. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق، ص33-34.

2. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق، ص43.

3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیه)، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ: چهارم، 1407ق، بَابُ الطِّیب، ج6، ص510-511‏.

4. جعفری کولایی، آذر و ایلایی، احترام السادات، «تأثیر رایحه درمانی با اسانس اسطوخودوس بر کنترل اضطراب بیماران: یک مطالعه مروری نظام‌مند»، مجله تعالی بالینی، قابل دانلود از لینک: https://B2n.ir/q88581.

5. یکی از مهم‌ترین دلائل ایجاد تنش و اضطراب در میان عرب‌ها در دوره جاهلی جنگ بود، در همین زمینه، ر.ک: مقاله «جنگ نزد عرب دوره جاهلی»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ج1، ص5091؛ قابل مطالعه در لینک: https://lib.eshia.ir/23019/1/5091.

6. ابن حجر عسقلانی، الإصابه فى تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولى، 1415ق، ج8، ص400.

7. History of Mirrors Dating Back 8000 Years; November 2006 Optometry and vision science: official publication of the American Academy of Optometry 83(10) :775-81.

8. https://www.isna.ir/news/1400012816367.

مقبره و بقعه در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
جواز ساختن آرامگاه براي معصومان و علما و شهدا و صالحان از برخي روايات كه دلالت بر لزوم تعظيم قبور ايشان دارد.

اخیراٌ در شبکه های ماهواره ای شبهه هایی را بین شیعه و سنی مطرح می نمایند که خوشبختانه بنده خودم ارتباط با ماهواره ندارم ولی دوستی دارم که قبلاٌ هم طلبه بوده و متأسفانه به جهت حضور این وسیله شوم در منزل شان شبهه های جدی در دین و ولایت برایش به وجود آمده و بنده را هم تشویق به مشاهده این برنامه ها می نماید و بعضاٌ آن ها را برای من مطرح می کند و پاسخ می خواهد.

چرا در سیره نبوی اثری از ساخت بقعه یا مرقدی برای اصحاب خاص و قابل احترام مانند حضرت حمزه سیدالشهدا و ... دیده نمی شود و حتی پیامبر از بلندتر شدن قبر بیش تر از 4 انگشت ایشان را هم نهی کرده اند. (این مطلب را دلیلی بر نساختن بقعه و بارگاه بر مزار ائمه می دانند)
 

پاسخ:
جواز ساختن آرامگاه براي معصومان و علما و شهدا و صالحان از برخي روايات كه دلالت بر لزوم تعظيم قبور ايشان دارد(1) و همچنين از سيره مسلمانان و اجماع علما و آيات قرآن استفاده مي شود.(2)
درباره رواياتي كه دلالت بر تعظيم قبور ايشان دارد، برخي از روايات، دلالت بر لزوم تعظيم قبور و زيارت قبور ايشان دارند. لازمه تعظيم قبور ايشان، ساخت و ساز در آن جاست. برخي از روايات بر خصوص ساختن بنا بر روي قبور ايشان دلالت دارند مانند روايت «ابي عامر واعظ» كه در وسائل الشيعه(3) نقل شده و گرچه از حيث سندي ضعيف و قابل مناقشه است اما بايد توجه داشت:
روايات عامي نیز داريم كه موافق اين حديث هستند، چنان كه در روايات متعددي وارد شده كه در هنگام رؤيت گنبد فلان امام، فلان دعا را بخوانيد. جلوي در و زير گنبد و ... فلان عمل را انجام دهيد. اين روايات بيانگر جواز ساخت گنبد و در و ديوار بر مزار ايشان مي باشد.
اما درباره سيره مسلمانان بايد بگوييم كه قبر حضرت اسماعيل و مادرش هاجر در كنار كعبه در حجر اسماعیل قرار دارد. احدي از مسلمانان صدر اسلام متعرض اين بنا نشده و قبر پيامبر در منزل خود قرار دارد. دو خليفه اول هم در جايي دفن شده اند كه آرامگاه داراي سقف و ديوار است. احدي از مسلمانان صدر اسلام و ائمه معصومين متعرض اين مسئله نشده اند. همچنين مزار حضرت هود و صالح و يونس و ذي الكفل (عليهم السَّلام) در عراق و مزار ابراهيم و اسحاق و يعقوب در فلسطين قرار گرفته، همه اين قبور و ساير قبوري كه وجود دارند، پيش چشم مسلمانان صدر اسلام بوده، هنگامي كه مناطق مختلف را فتح مي كردند، چنين قبور و بناهايي را مشاهده مي كردند. در عين حال هيچ يك از اين قبور را تخريب نكرده اند. سيره مسلمانان هم اين گونه بوده كه قبري را به سبب ساخته شدن آرامگاه بر روي آن تخريب نمي كردند. سيره مسلمانان از صدر اسلام، بيانگر تقرير معصومان مي باشد. اگر فعل نادرستی بود، بايد از سوي معصومان انتقادی بیان می شد. در این باره انتقادی و نهیی بیان نشده است. بنابراين جواز اين عمل در خصوص افراد مذکور از سيره مسلمانان كه بيانگر تقرير معصومين است ثابت مي شود. سنت معصومان هم كه يكي از منابع فقه مي باشد، منحصر در قول معصوم نيست، بلكه شامل فعل و تقرير معصوم نيز مي باشد.
خداوند متعال در قرآن كريم فرموده كه:
«... وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏؛(4) هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دل هاست.»
طبق مفاد اين آيه كه دلالت عام بر مطلوبيت تعظيم شعائر دارد، ساختن بنا بر قبور اهل بيت و شهدا و ... از آن جا كه تعظيم بهترين بندگان خداست، اين كار مستلزم تعظيم شعائر و نمادهاي الهي نيز مي باشد، امر مطلوبي است. یکی از دلایل اينكه ايشان نماد و شعائر الهي هستند، همين است كه مي بينيم در طول تاريخ ستمكاران زمان به دنبال تخريب قبور ايشان و محو آثار ايشان بوده اند.
خداوند متعال درباره اصحاب كهف مي فرمايد:
« قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدا؛ (5) كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند: «حتماً بر ايشان مسجدي بنا خواهيم كرد.»
قرآن كريم در اين آيه موضوع ساختن آرامگاه و مسجد در كنار قبور اصحاب كهف را با لحن موافقى آورده، اين نشان مى‏ دهد كه ساختن معبد به احترام قبور بزرگان دين نه تنها حرام نيست، بلكه كار خوب و شايسته‏ اى است.(6)
درباره اينكه پيامبر كه چرا بر مزار كساني چون حمزه و همسرش خديجه بنايي نساختند؟ باید فضای تاریخی آن زمان را دانست که پیامبر گرامی اسلام در چه تاریخی عموی حمایتگرشان را از دست دادند. وي را در جنگ احد به شهادت رساندند. پس از شهادتش پیامبر متأثر شد و لقب سید الشهدا به او داد.(7)
نيازمندي هاي مهم مهاجران و مسلمانان در مدينه ضرورتي براي ساختن مقبره نمي گذاشت. نیازمندی های مهم تر و بیش تر داشتند که در اولویت قرار داشت .
حضرت تمام این مدت نیز به دفاع از هجوم دشمنان و جنگ مشغول بودند که باز فرصت براي چنين كارهاي باقي نمي گذاشت.
نکته مهم که نباید مورد غفلت قرار گیرد. آن که پیامبر خود به زیارت اموات خویش می‌رفته و امر به زیارت می‌نمود و فرمود: « زوروا القبور فانها تذکرکم الاخره ».
حتی به زیارت خویش ترغیب نموده: هر کس مرا پس از مرگم زیارت کند، مانند(8) این است که در حال حیاتم زیارت کرده.(9)
ساخت مقبره و زیارتگاه برای معصومان و شخصیت‌های پاک از آن جهت امری پسندیده است که از یک سو موجب زنده نگاه داشتن یاد و نام آن هاست تا موجب شود مردم زندگینامه آن ها، رشادت ها، از خود گذشتگی‌ها و ویژگی های اخلاقی آنان را به یکدیگر بازگو کنند تا فراموش نشوند. از دگر سو این بزرگواران و پاکان را الگوی خویش و کیفیت زندگی آنان را سرمشق زندگی خود قرار دهند.
اگر به زیارت آن ها نروند، موجب به فراموشی سپردن آن ها می‌شود.
همان گونه که مشرکان درباره اصحاب کهف گفتند بر مزار آن ها بنایی بسازیم تا یاد آن ها از میان مردم فراموش شود، ولی افراد با ایمان گفتند حتما بر مزار آن ها عبادتگاهی خواهیم ساخت. تا یاد آن ها زنده بماند. (10)
بنابراین اگر چه پيامبر مقبره برای اموات خود نساختند. اما یاد و خاطره آن ها را همیشه گرامی می‌داشت و به دیگران بازگو می کرد.
در این بین وظیفه مسلمانان همانند مومنان زمان اصحاب کهف آن است که بر قبور این شخصیت‌های بزگوار اسلام عبادتگاهی بسازند تا مردم گرد قبور آن ها جمع شده، علاوه بر زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آن ها به عبادت خداوند و تقویت امور معنوی بپردازند.
پي نوشت ها:
1.عروة الوثقى ، ج‏1، ص 446.
2. وسائل‏الشيعة، ج3، ص 210.
3. همان، ج‌، ص 382؛ باب استحباب عمارة مشهد أمير المؤمنين (ع) و مشاهد الأئمة (ع) و تعاهدها و كثرة زيارتها.
4. حج(22) آيه 32.
5. كهف(18) آيه 21.
6. مرحوم آيت الله اشتهاردي در كتاب «مدارك العروه» جلد 9 از صفحه 41 به بعد بحث ساختن بنا بر روي قبور را به صورت تفصيلي مطرح كرده اند كه براي مطالعه تفصيلي مي توانيد به اين كتاب مراجعه نمائيد.
7 .الاستیعاب فى معرفة الأصحاب،ج‏1،ص:372 ، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م 463)، تحقیق على محمد بجاوى، بیروت، دار الجیل، چاب اول ، 1412/1992.
طبقات الکبری ابن سعد ج 1، ص 125، ناشر بیروت دار صادر.
8. فتح الباری، ابن حجر، ج 3، ص 118، دار المعرفه، بیروت- لبنان؛
سنن ابن ماجه، ج 1، ص 500، ناشر دار الفکر للطباعه و النشر و التوضع؛
منتهی المطلب، علامه حلی، ج 1، ص393چاپ سنگی،
ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، ج 2، ص 62، ناشر، موسسه ال البیت، قم، سال چاپ 1419.
9. مغنی، ابن قدامه، ج 3، ص 558، ناشر دار الکتاب العربی بیروت.
10. کهف(18)آیه21.

سيره پيامبر اكرم(ص) از آغاز مورد توجه و استناد عامه مسلمانان قرار داشته و براي شيعيان سيره ائمه نيز مطرح بوده است.

سيره پيامبر اكرم(ص) از  آغاز مورد توجه و استناد عامه مسلمانان قرار داشته و براي شيعيان سيره ائمه نيز مطرح بوده است.

تمسك به سيره نبوي و علوي از ائمه(ع)آغاز شده است . آنان براي اثبات صحت سخن يا رفتار خود در ساحت هاي گوناگون عبادي ،سياسي، اجتماعي، فرهنگي به سيره پيشوايان قبل از خود استناد مي كردند.

بررسي اجمالي رواياتي كه از اولياي الهي نقل شده، اين مطلب را تاييد مي كند.

اصحاب و تابعان و پيروان اهل بيت(ع) نيز اهميت وافري به سيره نبوي و علوي قائل شده اند . فقهاي شيعه و سني براي استنباط احكام شرعي به طور گسترده به سيره استناد كرده اند. اين كار فقيه است و هر كسي نمي تواند دست به اين كار بزند.

امام كاظم (ع) در مسايل ديني براي حرمت استظلال در حال احرام به سيره نبوي استناد كرد:

 « روي أبو زيد قال : أخبرني عبد الحميد قال : سأل محمد بن الحسن أبا الحسن موسي (ع) بمحضر من الرشيد - و هم بمكة - فقال له : أيجوز للمحرم أن يظلل عليه محمله ؟ فقال له موسي (ع): " لا يجوز له ذلك مع الاختيار " فقال له محمد بن الحسن : أفيجوز أن يمشي تحت الظلال مختارا ؟ فقال له : " نعم " فتضاحك محمد بن الحسن من ذلك ، فقال له أبو الحسن موسي (ع)  : " أتعجب من سنة النبي (ص) و تستهزئ بها ! إن رسول الله(ص) كشف الظلال في إحرامه ، و مشي تحت الظلال و هو محرم ، و إن أحكام الله - يا محمد - لا تقاس ، فمن قاس بعضها علي بعض فقد ضل عن سواء السبيل " فسكت محمد بن الحسن لا يرجع جوابا ؛(1 )

محمدبن حسن در مكه خدمت حضرت موسي بن جعفر(ع)رسيده، از او سوال كرد :آيا  براي محرم جايز است براي محمل خود سايبان درست كند و در حال حركت استظلال نمايد؟ حضرت فرمود :در حال اختيار جايز نيست .محمد بن حسن پرسيد: آيا در حال اختيار جايز است زير سايه و سقف ثابت راه برود . حضرت فرمود: آري .محمدبن حسن از اين پاسخ خنديد . حضرت فرمود: آيا از سنت نبوي تعجب  و آن را استهزا مي كني . همانا پيامبر اسلام(ص)در حال احرام سايبان را باز مي  كرد اما زير سايه راه مي رفت. اي محمد! قياس در احكام خدا راه ندارد. پس هر كس احكام خدا را با يكديگر قياس كند، از راه حق گمراه شده است. »    

پي نوشت :

1. الارشاد،شيخ مفيد، ج2،ص235.

 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.