سیره پیامبر

پیامبر(ص) از عطر و آینه، استفاده می کردند و به مسلمانان نیز آموزش می دادند. این رفتارها تأکیدی بر ارزش‌های اسلامی و توجه به ظاهر به عنوان بخشی از ایمان است.

پرسش:

در مورد سیره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گویند بیشتر مخارج خود را صرف عطر و خوش‌بویی می‌کردند؛ چرا و چگونه؟ نیز می‌گویند از آینه استفاده می‌کرد، مگر آن زمان آینه بوده است که پیامبر خود را در آینه می‌دید و آراسته می‌کرد؟

پاسخ:

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نظافت شخصی و خوش‌بویی و آراستگی ظاهری خویش اهمیت زیادی می‌دادند و این موضوع، بخشی از سیره ایشان بوده است.

براساس گزارشات، آن حضرت به حدی بر استفاده از عطر و خوشبویی تأکید داشتند که در شب تاریک پیش از آن‌که دیده شود، از بوی خوشش شناخته می‌شد، به‌طوری که رهگذر می‌فهمید این پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.(1)

در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

 «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای عطر بیشتر از غذا خرج می‌کرد.»(2)

 این روایت اولین بار در کتاب مکارم اخلاق بدون ذکر سند بیان شده است؛ اما به دلیل گزارشات دیگری که درباره اهمیت معطر بودن در سیره نبوی، در منابع نقل شده است، مورد توجه محققین قرار گرفته است و آن را به عنوان یک روایت معتبر در کتاب‌ها و بیاناتشان ذکر می‌کنند.

براساس سیره نبوی و بیان اهل‌بیت (علیه‌السلام) دلیل این امر را می‌توان در چند نکته خلاصه کرد:

دلایل اهمیت معطر بودن

۱. عطر زدن به عنوان سنت پیامبران

براساس روایات متعددی که مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی نقل کرده است، عطر زدن از اخلاق پیامبران بوده است.(3) این روایات نشان می‌دهد که خوش‌بویی مورد توجه انبیاء الهی بوده است و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به عنوان بزرگ‌ترین پیامبرخداوند بر انجام این امر، مانند دیگر پیامبران، تأکید داشتند.

۲. تشویق به خوش‌بویی در اجتماع

باتوجه به محیط شبه جزیره و آب و هوایی که این منطقه داشت، توجه داشتن به نظافت شخصی و استفاده عطر در تعاملات اجتماعی امری مهم بود و عدم توجه به این مسئله می‌توانست سبب دوری و انزجار مردم از یکدیگر و شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گردد. بر همین اساس آن حضرت به عنوان الگوی تمام مسلمانان بر انجام این امر تأکید داشت و دیگر مسلمانان را بر انجام این کار تشویق می‌کرد.

3. توجه به تأثیر روانی و معنوی عطر

براساس مطالعات علمی انجام شده، عطر زدن نه‌تنها باعث نشاط و آرامش فردی می‌شود، بلکه تأثیر مثبتی بر روحیه دیگران و دوری از استرس و اضطراب دارد.(4) مطالعه تاریخ اجتماعی مردم شبه جزیره، به‌خصوص در دوره جاهلیت، بازگوکننده این مطلب است که مردم این منطقه به دلیل نوع زندگی که داشتند، همیشه دچار تنش و اضطراب بودند (5) و یکی از مواردی که می‌توانست بر روح و روان آنها تأثیر به‌سزایی داشته باشد عطر و استفاده از بوی خوش بود؛ بر همین اساس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با خوش‌بویی، فضایی مثبت و دل‌نشین در اجتماع ایجاد می‌کردند.

استفاده از آینه

براساس روایات تاریخی و حدیثی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آینه استفاده می‌کردند تا ظاهر خود را مرتب و آراسته کنند و به‌حدی به آن اهمیت می‌دادند که در همه مسافرت‌ها، آینه خود را به همراه خویش می‌بردند.(6) این کار نشان‌دهنده اهمیت ایشان به نظافت و آراستگی ظاهری بود.

باتوجه به مطالعات انجام شده نخستین آینه‌ها به حدود 8000 سال قبل برمی‌گردد.(7) ازاین‌رو اینکه گفته می‌شود پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در حدود 15 قرن قبل از آینه استفاده می‌کردند، امری قابل پذیرش است. اگرچه آینه‌های امروزی با شیشه و پوشش فلزی در آن زمان وجود نداشتند، اما آینه‌های ابتدایی از جنس فلزات صیقلی مانند برنج، مس یا نقره در آن زمان وجود داشتند. این آینه‌ها قابلیت بازتاب نور و تصویر را داشتند، هرچند کیفیت آنها به پای آینه‌های امروزی نمی‌رسید. نمونه‌هایی از این آینه‌ها بواسطه کشفیات باستان‌شناسی که امروزه انجام شده است در دسترس است.(8)

نتیجه‌گیری:

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با استفاده از عطر و آینه، اهمیت نظافت و آراستگی را به مسلمانان آموزش دادند. این رفتارها نه‌تنها نشان‌دهنده شخصیت والای ایشان بود، بلکه تأکیدی بر ارزش‌های اسلامی مانند پاکیزگی، احترام به خود و دیگران، و توجه به ظاهر به عنوان بخشی از ایمان است.

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:

کتاب سنن النبی، نوشته علامه طباطبایی.

پی‌نوشت‌ها

1. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق، ص33-34.

2. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق، ص43.

3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیه)، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ: چهارم، 1407ق، بَابُ الطِّیب، ج6، ص510-511‏.

4. جعفری کولایی، آذر و ایلایی، احترام السادات، «تأثیر رایحه درمانی با اسانس اسطوخودوس بر کنترل اضطراب بیماران: یک مطالعه مروری نظام‌مند»، مجله تعالی بالینی، قابل دانلود از لینک: https://B2n.ir/q88581.

5. یکی از مهم‌ترین دلائل ایجاد تنش و اضطراب در میان عرب‌ها در دوره جاهلی جنگ بود، در همین زمینه، ر.ک: مقاله «جنگ نزد عرب دوره جاهلی»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ج1، ص5091؛ قابل مطالعه در لینک: https://lib.eshia.ir/23019/1/5091.

6. ابن حجر عسقلانی، الإصابه فى تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولى، 1415ق، ج8، ص400.

7. History of Mirrors Dating Back 8000 Years; November 2006 Optometry and vision science: official publication of the American Academy of Optometry 83(10) :775-81.

8. https://www.isna.ir/news/1400012816367.

مقبره و بقعه در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
جواز ساختن آرامگاه براي معصومان و علما و شهدا و صالحان از برخي روايات كه دلالت بر لزوم تعظيم قبور ايشان دارد.

اخیراٌ در شبکه های ماهواره ای شبهه هایی را بین شیعه و سنی مطرح می نمایند که خوشبختانه بنده خودم ارتباط با ماهواره ندارم ولی دوستی دارم که قبلاٌ هم طلبه بوده و متأسفانه به جهت حضور این وسیله شوم در منزل شان شبهه های جدی در دین و ولایت برایش به وجود آمده و بنده را هم تشویق به مشاهده این برنامه ها می نماید و بعضاٌ آن ها را برای من مطرح می کند و پاسخ می خواهد.

چرا در سیره نبوی اثری از ساخت بقعه یا مرقدی برای اصحاب خاص و قابل احترام مانند حضرت حمزه سیدالشهدا و ... دیده نمی شود و حتی پیامبر از بلندتر شدن قبر بیش تر از 4 انگشت ایشان را هم نهی کرده اند. (این مطلب را دلیلی بر نساختن بقعه و بارگاه بر مزار ائمه می دانند)
 

پاسخ:
جواز ساختن آرامگاه براي معصومان و علما و شهدا و صالحان از برخي روايات كه دلالت بر لزوم تعظيم قبور ايشان دارد(1) و همچنين از سيره مسلمانان و اجماع علما و آيات قرآن استفاده مي شود.(2)
درباره رواياتي كه دلالت بر تعظيم قبور ايشان دارد، برخي از روايات، دلالت بر لزوم تعظيم قبور و زيارت قبور ايشان دارند. لازمه تعظيم قبور ايشان، ساخت و ساز در آن جاست. برخي از روايات بر خصوص ساختن بنا بر روي قبور ايشان دلالت دارند مانند روايت «ابي عامر واعظ» كه در وسائل الشيعه(3) نقل شده و گرچه از حيث سندي ضعيف و قابل مناقشه است اما بايد توجه داشت:
روايات عامي نیز داريم كه موافق اين حديث هستند، چنان كه در روايات متعددي وارد شده كه در هنگام رؤيت گنبد فلان امام، فلان دعا را بخوانيد. جلوي در و زير گنبد و ... فلان عمل را انجام دهيد. اين روايات بيانگر جواز ساخت گنبد و در و ديوار بر مزار ايشان مي باشد.
اما درباره سيره مسلمانان بايد بگوييم كه قبر حضرت اسماعيل و مادرش هاجر در كنار كعبه در حجر اسماعیل قرار دارد. احدي از مسلمانان صدر اسلام متعرض اين بنا نشده و قبر پيامبر در منزل خود قرار دارد. دو خليفه اول هم در جايي دفن شده اند كه آرامگاه داراي سقف و ديوار است. احدي از مسلمانان صدر اسلام و ائمه معصومين متعرض اين مسئله نشده اند. همچنين مزار حضرت هود و صالح و يونس و ذي الكفل (عليهم السَّلام) در عراق و مزار ابراهيم و اسحاق و يعقوب در فلسطين قرار گرفته، همه اين قبور و ساير قبوري كه وجود دارند، پيش چشم مسلمانان صدر اسلام بوده، هنگامي كه مناطق مختلف را فتح مي كردند، چنين قبور و بناهايي را مشاهده مي كردند. در عين حال هيچ يك از اين قبور را تخريب نكرده اند. سيره مسلمانان هم اين گونه بوده كه قبري را به سبب ساخته شدن آرامگاه بر روي آن تخريب نمي كردند. سيره مسلمانان از صدر اسلام، بيانگر تقرير معصومان مي باشد. اگر فعل نادرستی بود، بايد از سوي معصومان انتقادی بیان می شد. در این باره انتقادی و نهیی بیان نشده است. بنابراين جواز اين عمل در خصوص افراد مذکور از سيره مسلمانان كه بيانگر تقرير معصومين است ثابت مي شود. سنت معصومان هم كه يكي از منابع فقه مي باشد، منحصر در قول معصوم نيست، بلكه شامل فعل و تقرير معصوم نيز مي باشد.
خداوند متعال در قرآن كريم فرموده كه:
«... وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏؛(4) هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دل هاست.»
طبق مفاد اين آيه كه دلالت عام بر مطلوبيت تعظيم شعائر دارد، ساختن بنا بر قبور اهل بيت و شهدا و ... از آن جا كه تعظيم بهترين بندگان خداست، اين كار مستلزم تعظيم شعائر و نمادهاي الهي نيز مي باشد، امر مطلوبي است. یکی از دلایل اينكه ايشان نماد و شعائر الهي هستند، همين است كه مي بينيم در طول تاريخ ستمكاران زمان به دنبال تخريب قبور ايشان و محو آثار ايشان بوده اند.
خداوند متعال درباره اصحاب كهف مي فرمايد:
« قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدا؛ (5) كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند: «حتماً بر ايشان مسجدي بنا خواهيم كرد.»
قرآن كريم در اين آيه موضوع ساختن آرامگاه و مسجد در كنار قبور اصحاب كهف را با لحن موافقى آورده، اين نشان مى‏ دهد كه ساختن معبد به احترام قبور بزرگان دين نه تنها حرام نيست، بلكه كار خوب و شايسته‏ اى است.(6)
درباره اينكه پيامبر كه چرا بر مزار كساني چون حمزه و همسرش خديجه بنايي نساختند؟ باید فضای تاریخی آن زمان را دانست که پیامبر گرامی اسلام در چه تاریخی عموی حمایتگرشان را از دست دادند. وي را در جنگ احد به شهادت رساندند. پس از شهادتش پیامبر متأثر شد و لقب سید الشهدا به او داد.(7)
نيازمندي هاي مهم مهاجران و مسلمانان در مدينه ضرورتي براي ساختن مقبره نمي گذاشت. نیازمندی های مهم تر و بیش تر داشتند که در اولویت قرار داشت .
حضرت تمام این مدت نیز به دفاع از هجوم دشمنان و جنگ مشغول بودند که باز فرصت براي چنين كارهاي باقي نمي گذاشت.
نکته مهم که نباید مورد غفلت قرار گیرد. آن که پیامبر خود به زیارت اموات خویش می‌رفته و امر به زیارت می‌نمود و فرمود: « زوروا القبور فانها تذکرکم الاخره ».
حتی به زیارت خویش ترغیب نموده: هر کس مرا پس از مرگم زیارت کند، مانند(8) این است که در حال حیاتم زیارت کرده.(9)
ساخت مقبره و زیارتگاه برای معصومان و شخصیت‌های پاک از آن جهت امری پسندیده است که از یک سو موجب زنده نگاه داشتن یاد و نام آن هاست تا موجب شود مردم زندگینامه آن ها، رشادت ها، از خود گذشتگی‌ها و ویژگی های اخلاقی آنان را به یکدیگر بازگو کنند تا فراموش نشوند. از دگر سو این بزرگواران و پاکان را الگوی خویش و کیفیت زندگی آنان را سرمشق زندگی خود قرار دهند.
اگر به زیارت آن ها نروند، موجب به فراموشی سپردن آن ها می‌شود.
همان گونه که مشرکان درباره اصحاب کهف گفتند بر مزار آن ها بنایی بسازیم تا یاد آن ها از میان مردم فراموش شود، ولی افراد با ایمان گفتند حتما بر مزار آن ها عبادتگاهی خواهیم ساخت. تا یاد آن ها زنده بماند. (10)
بنابراین اگر چه پيامبر مقبره برای اموات خود نساختند. اما یاد و خاطره آن ها را همیشه گرامی می‌داشت و به دیگران بازگو می کرد.
در این بین وظیفه مسلمانان همانند مومنان زمان اصحاب کهف آن است که بر قبور این شخصیت‌های بزگوار اسلام عبادتگاهی بسازند تا مردم گرد قبور آن ها جمع شده، علاوه بر زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آن ها به عبادت خداوند و تقویت امور معنوی بپردازند.
پي نوشت ها:
1.عروة الوثقى ، ج‏1، ص 446.
2. وسائل‏الشيعة، ج3، ص 210.
3. همان، ج‌، ص 382؛ باب استحباب عمارة مشهد أمير المؤمنين (ع) و مشاهد الأئمة (ع) و تعاهدها و كثرة زيارتها.
4. حج(22) آيه 32.
5. كهف(18) آيه 21.
6. مرحوم آيت الله اشتهاردي در كتاب «مدارك العروه» جلد 9 از صفحه 41 به بعد بحث ساختن بنا بر روي قبور را به صورت تفصيلي مطرح كرده اند كه براي مطالعه تفصيلي مي توانيد به اين كتاب مراجعه نمائيد.
7 .الاستیعاب فى معرفة الأصحاب،ج‏1،ص:372 ، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م 463)، تحقیق على محمد بجاوى، بیروت، دار الجیل، چاب اول ، 1412/1992.
طبقات الکبری ابن سعد ج 1، ص 125، ناشر بیروت دار صادر.
8. فتح الباری، ابن حجر، ج 3، ص 118، دار المعرفه، بیروت- لبنان؛
سنن ابن ماجه، ج 1، ص 500، ناشر دار الفکر للطباعه و النشر و التوضع؛
منتهی المطلب، علامه حلی، ج 1، ص393چاپ سنگی،
ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، ج 2، ص 62، ناشر، موسسه ال البیت، قم، سال چاپ 1419.
9. مغنی، ابن قدامه، ج 3، ص 558، ناشر دار الکتاب العربی بیروت.
10. کهف(18)آیه21.

سيره پيامبر اكرم(ص) از آغاز مورد توجه و استناد عامه مسلمانان قرار داشته و براي شيعيان سيره ائمه نيز مطرح بوده است.

سيره پيامبر اكرم(ص) از  آغاز مورد توجه و استناد عامه مسلمانان قرار داشته و براي شيعيان سيره ائمه نيز مطرح بوده است.

تمسك به سيره نبوي و علوي از ائمه(ع)آغاز شده است . آنان براي اثبات صحت سخن يا رفتار خود در ساحت هاي گوناگون عبادي ،سياسي، اجتماعي، فرهنگي به سيره پيشوايان قبل از خود استناد مي كردند.

بررسي اجمالي رواياتي كه از اولياي الهي نقل شده، اين مطلب را تاييد مي كند.

اصحاب و تابعان و پيروان اهل بيت(ع) نيز اهميت وافري به سيره نبوي و علوي قائل شده اند . فقهاي شيعه و سني براي استنباط احكام شرعي به طور گسترده به سيره استناد كرده اند. اين كار فقيه است و هر كسي نمي تواند دست به اين كار بزند.

امام كاظم (ع) در مسايل ديني براي حرمت استظلال در حال احرام به سيره نبوي استناد كرد:

 « روي أبو زيد قال : أخبرني عبد الحميد قال : سأل محمد بن الحسن أبا الحسن موسي (ع) بمحضر من الرشيد - و هم بمكة - فقال له : أيجوز للمحرم أن يظلل عليه محمله ؟ فقال له موسي (ع): " لا يجوز له ذلك مع الاختيار " فقال له محمد بن الحسن : أفيجوز أن يمشي تحت الظلال مختارا ؟ فقال له : " نعم " فتضاحك محمد بن الحسن من ذلك ، فقال له أبو الحسن موسي (ع)  : " أتعجب من سنة النبي (ص) و تستهزئ بها ! إن رسول الله(ص) كشف الظلال في إحرامه ، و مشي تحت الظلال و هو محرم ، و إن أحكام الله - يا محمد - لا تقاس ، فمن قاس بعضها علي بعض فقد ضل عن سواء السبيل " فسكت محمد بن الحسن لا يرجع جوابا ؛(1 )

محمدبن حسن در مكه خدمت حضرت موسي بن جعفر(ع)رسيده، از او سوال كرد :آيا  براي محرم جايز است براي محمل خود سايبان درست كند و در حال حركت استظلال نمايد؟ حضرت فرمود :در حال اختيار جايز نيست .محمد بن حسن پرسيد: آيا در حال اختيار جايز است زير سايه و سقف ثابت راه برود . حضرت فرمود: آري .محمدبن حسن از اين پاسخ خنديد . حضرت فرمود: آيا از سنت نبوي تعجب  و آن را استهزا مي كني . همانا پيامبر اسلام(ص)در حال احرام سايبان را باز مي  كرد اما زير سايه راه مي رفت. اي محمد! قياس در احكام خدا راه ندارد. پس هر كس احكام خدا را با يكديگر قياس كند، از راه حق گمراه شده است. »    

پي نوشت :

1. الارشاد،شيخ مفيد، ج2،ص235.

 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.