پرسش:
شنیدهام که پیامبر در سیره معاشرتی و اجتماعی خیلی خوب عمل کردهاند؛ آیا میتوانید مواردی که برای من درس آموز باشد را بیان کنید؟
پاسخ:
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله از جهت اخلاق سرآمد همهی انسانها و یک انسان کامل بود. به همهی صفات نیک، در حد أعلی آراسته و از همهی بدیها و اخلاق زشت خالی و منزه بود. مکارم اخلاقی که در اسلام و قرآن آمده، در وجود آن حضرت تجسم یافته بود. در چگونگی اخلاق اجتماعی رسول خدا، محورهای متعددی در گفتار و رفتار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وجود دارد که بیان تمام آنها، مطالعه کتابهای تاریخی و اخلاقی سیره پیامبر را لازم دارد؛ ولی در ادامه به برخی از مهمترین سیرههای پیامبر اشاره میکنیم. شایسته است امّت اسلام از اخلاق اجتماعی آن حضرت پیروی کرده و آن پیامبر رحمت و صاحب خلق عظیم را «اسوه» خود قرار دهند.
1. امانتداری
همه ادیان مقدس الهی، خصوصاً اسلام، در تقویت این صفت نیک، توصیههای فراوان کردهاند. قرآن مجید میفرماید:
«همانا خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به اهل آن بدهید.»(1)
این مهم در سیره زندگی رسول خدا قبل از بعثت و بعد آن مشهود بود؛ به گونهای که ایشان، قبل و بعد از بعثت به «محمّد امین» معروف بود و مردم اشیای گرانبهای خود را نزد آن حضرت به امانت میسپردند. حتی در شب هجرت (لیله المبیت) که رسول خدا مخفیانه از مکه خارج شد، امانتهای مردم را که اغلب از کفار بودند، نزد «امّ أیمن» نهاد و به امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود که در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند. امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود:
«سوگند میخورم که لحظهای قبل از وفات پیامبر، سه بار از او شنیدم که فرمود: ای علی! امانت را به نیکوکار و بدکار پس بده، کم باشد یا زیاد، حتّی نخ و سوزن.»(2) توجه به این روایات و امثال آن که در کلمات معصومین به وفور دیده میشود، حاکی از اهمیت بسیار زیاد امانتداری است که قوام و بقای روابط اجتماعی بر پایه اعتماد عمومی ازجمله آثار آن است.
2. وفای به عهد
در آموزههای دینی وفای به عهد و پیمان، یکی از نشانههای دینداری و علامت ایمان، شناخته شده است.(3) وفای به عهد به اندازهای اهمیت دارد که قرآن کریم یکی از ویژگیهای نمازگزاران را وفای به عهد ذکر کرده،(4) همچنین یکی از ویژگیهای تقوا و صداقت و ایمان راستین را وفای به عهد شمرده است.(5) خداوند برای ورود به بهشت شرطهایی گذاشته است، ازجمله فرمودند:
«به عهد و پیمانی که با من بستهاید، وفادار باشید تا من نیز به پیمان خود نسبت به شما وفا کنم.»(6)
پیامبر که پیامآور وحی و فرمان الهی بود، خود الگو و آینه تمام نمای عمل به دستورات و فرامین خداوند است؛ ازاینرو، ایشان سخت به عهد و پیمان پایبند بودند و به آن توصیه و سفارش میفرمودند و از بدقولی و پیمانشکنی بهشدت منع میکردند. از عمار یاسر روایت شده که میگوید: «من گوسفندهای خاندانم را در بیابان میچراندم، محمد صلیاللهعلیهوآله نیز گوسفندان مردم مکه را میچرانید، به ایشان گفتم: آیا میخواهی گوسفندان را به بیابان فخ ببریم که آن را علفزار خوبی یافتم؟ فرمود: آری حاضرم. فردای آن روز گوسفندان خود را به بیابان فخ روانه ساختیم، دیدم ایشان از من پیشی گرفته؛ ولی جلوی گوسفندان ایستاده، آنها را از چریدن در آن علفزار رد میکند. گفتم: چرا آنها را باز میداری؟ فرمود: من با تو وعده کردم که گوسفندان را با هم به این چراگاه بیاوریم، ازاینرو نپسندیدم که قبل از تو گوسفندانم را وارد این علفزار کنم.»(7)
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«رسول خدا با مردی قرار گذاشت که در کنار صخره معینی در انتظار او بماند، تا او برگردد. امام فرمود: حرارت شدید آفتاب باعث رنج پیامبر در کنار آن صخره شده بود، یاران پیامبر به او گفتند: چه اتفاقی میافتد؛ اگر به سایه بروی؟ پیامبر خدا فرمود: میعادگاه ما در همین نقطه است، من اینجا منتظر خواهم ماند و اگر نیامد، خلف وعده از او سرزده است.»(8)
پیامبر پیمانهای زیادی با افراد و قبایل و طوایف گوناگون میبست که بعضی از آنها بسیار مهم و دارای تأثیرات بزرگی بودند؛ ازجمله دو پیمان «عقبه» که شالوده حکومت اسلامی را تشکیل دادند و بعدها تأثیری بزرگ بر جای نهادند. این پیمانها که به روابط مسلمانان با مردم مدینه مربوط میشد، سرانجام به هجرت مسلمانان و تدوین قانون اساسی انجامید.(9) رسول خدا از همه مردمان در پایبندی به عهد و پیمان و وفاداری جدیتر و برتر بود و هرگز خلاف قرار و پیمان و آنچه لازمه وفاداری است، عمل نکرد. امام علی در توصیف آن حضرت فرمود:
«رسول خدا از همه مردم نسبت به آنچه (پیمان بسته و) تعهد کرده بود، وفادارتر بود.»(10)
سیره مدیریتی پیامبر بر پایبندی به عهد و پیمان استوار بود و آن حضرت هرگز خلاف آن نکرد؛ چنانکه در «عمره القضا» طبق پیمانی که بسته بود، عمل کرد و قدمی از آن تجاوز ننمود.(11)
3. صداقت و راستگویی
یکی دیگر از اصول اخلاقی رسول خدا در اجتماع، صداقت و راستگویی بود. این اصل به اندازهای اهمیت دارد که بسیاری از فضائل اخلاقی جز به رعایت آن محقق نمیشود. مثلاً انسان دروغگو نمیتواند به وعدهای که داده، عمل کند؛ زیرا از لوازم پایبندی به عهد و پیمان، راستگویی است. صداقت و راستگویی رسول خدا چیزی نبود که از نگاه مردم مخفی بماند، همگان میدانستند که آن حضرت جز راست نمیگوید؛ حتی دشمنان سرسخت وی نیز بدین امر اعتراف داشتند. در روایتی آمده که ابوجهل به پیامبر گفت: «ما شخص تو را تکذیب نمیکنیم، بلکه آنچه را که آوردهای تکذیب میکنیم.»(12) همچنین نقل شده: «روزی ابوجهل با پیامبر ملاقات کرد، در این دیدار، او با حضرت مصافحه کرد، شخصی به او اعتراض کرد که چرا با پیامبر مصافحه کردی؟ گفت: به خدا سوگند میدانم که او راستگو و پیامبر خداست؛ ولی ما چه زمانی تابع عبدمناف بودیم؟»(13) در برخی منابع روایت شده که ابوسفیان نیز علیرغم میلش در جواب هرقل، امپراتور روم، که از او پرسیده بود: «آیا پیش از آن که محمد ادعای پیامبری کند، نزد شما به دروغگویی متهم بود یا نه»، رسول خدا را به راستی و درستی ستوده بود.(14) به گفته ابنعباس، کفار مکه خوب میدانستند که رسول خدا هرگز دروغ نمیگوید؛ او را امین مینامیدند؛ اما باز انکارش میکردند.(15)
4. مساوات و مواسات
یکی از اصولی که پیامبر اکرم در روابط اجتماعی خود به آن پایبند بود و در حق دوست و دشمن، مسلمان و کافر آن را رعایت میکرد، عدالت و حقمداری بود. اساساً یکی از اهداف مهم نبی مکرّم اسلام، همانند پیامبران گذشته، برقراری عدالت در تمام سطوح جامعه و متوازن ساختن سازمان اجتماعی بود. پیامبر اکرم برای تحقق عدالت اجتماعی، کارهایی انجام داد که مبارزه با قشربندیهای موهوم اجتماعی از مهمترین آنها بود. ایشان با طبقهبندی اشراف و غیراشراف، که عمدتاً از مادیاتی چون ثروت و قدرت سرچشمه گرفته بود، مخالفت کرد و برابری و مساوات انسانها را به عنوان شعار خود مطرح کرد و فرمود:
«از زمان آدم تاکنون، همه انسانها مثل دندانههای شانه با هم برابرند.»(16)
آن گاه نیز که حضرت قدرت سیاسی را در حجاز به دست گرفت و قبایل مهم به اسلام گرویدند، همان منطق روزهای نخست بعثت را تکرار کرد. امام باقر میفرماید:
«پیامبر در روز فتح مکّه، اعلام کرد: ای مردم! خداوند خودبزرگبینی و افتخار کردن جاهلی به پدران را از بین برد... آگاه باشید! همه شما از آدم هستید و آدم از خاک... بدانید! برترینِ بندگانِ خدا بندهای است که تقوا پیشه کند.»(17)
در همین زمینه، درخواست برخی از مشرکان صاحب نفوذی که اسلام آوردن خود را به فاصله گرفتن آن حضرت از مسلمانان فقیر مشروط میکردند، رد کرد و کلام خدای متعال را پیروی کرد که در قرآن کریم چنین فرمان داد:
«و کسانی را که صبح و شام خدا میخوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن... نه چیزی از حساب آنها بر توست و نه چیزی از حساب تو بر آنها، که اگر آنها را طرد کنی از ستمگران گردی.»(18)
5. عفو و گذشت
یکی از خصلتهای ارزشمند اجتماعی، عفو و گذشت است. برخورد نرم و مهرآمیز در روابط اجتماعی، بسیار اثرگذار و کارآمد، و زداینده بسیاری از کینهها و آرامکننده طوفان مخالفتها است. خدای متعال میفرماید: «کیفر بدی، مجازاتی همانند آن است، هر کس عفو و اصلاح کند، اجر و پاداش او با خدا است، خداوند ظالمان را دوست ندارد.»(19) در سیره اجتماعی پیامبر اکرم نیز، مهربانی و سازش با مردم، ویژگی برجسته آن حضرت و شایسته پیروی است: «روشی که باید از پیامبر اکرم آموخت، سازش با مردم و رفتار کردن با آنان با اخلاق اسلامی و شایسته است.»(20) پیامبر اسلام به عنوان پیامآور وحی الهی و رهبر و مقتدای خلق عالم، افزون بر بیان، در عمل نیز مظهر رحمانیت و رحیمیت، و اهل گذشت بودهاند. وقتی پیامبر اکرم در مکه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور کرد، با عکسالعمل شدیدی مواجه گشت و قریش از هیچگونه آزار و شکنجه و افترا و اهانتی دریغ نورزیدند و او را فردی کذاب، ساحر، مجنون و... معرفی میکردند؛ اما وقتی آنها این اعمال سخیف را به اوج میرساندند، عکسالعمل پیامبر این بود که:
«بار الها! قوم مرا مورد رحمت و مغفرت خویش قرار ده، زیرا اینان حقیقت را نمیدانند.»(21)
وقتی مکه فتح شد، مسلمانها پایکوبی میکردند و شعار میدادند امروز تلافی میکنیم، حضرت فرمود:
«نه؛ درست است که مردم مکه خیلی مرا شکنجه دادند، اما امروز که مکه را فتح کردیم، امروز روز رحمت است، روز انتقام نیست. مردم مکه گفتند: یا رسول الله! میخواهی با ما چه کنی؟ ما یک عمری تو را شکنجه کردیم، الآن در مکه پیروز شدی، فتح مکه است میخواهی چه کنی؟ ... حضرت گفت: برادرم یوسف چه کرد؟ مگر همه را نبخشید؟ برادرم، برادرهایش را بخشید، من کل شما را یکجا میبخشم.»(22)
صفات بیشتر را با مطالعه کتب مربوطه اطلاع پیدا خواهید کرد.
نتیجهگیری
پیامبر رحمت، الگوی رفتاری همه انسانهاست. در سیره اجتماعی و معاشرت، ایشان از قبل از بعثت دارای صفات و ویژگیهایی عالی بود که برخی از آنها عبارت است از: امانتداری، وفای به عهد و وفاداری، صداقت و راستگویی، مواسات و مساوات، عفو و گذشت و... که با دقت در این صفات متوجه میشویم بسیاری از محبوبیتهای پیامبر ناشی از همین صفات است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
- شیخ عباس قمی، کحل البصر، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی.
- علامه سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی صلیاللهعلیهوآله، ترجمه عباس عزیزی.
- مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی صلیاللهعلیهوآله.
- حامد منتظری مقدّم، صلحهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله.
- مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی صلیاللهعلیهوآله.
پینوشتها:
1. «اِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها»؛ سوره نساء، آیه 58.
2. «یا اباالحسن اد الامانة الی البر و الفاجر فیما قل و جل حتی فی الخیط و المخیط»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه.ق، ج74، ص274.
3. حسن بن شعبه بحرانی، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، مؤسسه امیر کبیر، ص329.
4. سوره معارج، آیه 32.
5. سوره بقره، آیه 177.
6. «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُم»؛ سوره بقره، آیه 40.
7. شیخ عباس قمی، کحل البصر، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات ناصر، چاپ اول، ص179.
8. علامه طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی(صلیاللهعلیهوآله)، ترجمه عباس عزیزی، انتشارات صلاه، چاپ دهم، 1385ش، ص105.
9. حمیدالله، محمد، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) و اسناد صدر اسلام، ترجمه دکتر سید محمّد حسینی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1377ش، ص75.
10. «کان اوفی الناس بذمه»؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی(صلیاللهعلیهوآله)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1373ش، ج3، ص447
11. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی(صلیاللهعلیهوآله)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1373ش، ج3؛ ماجرای عمره القضاء، را در کتابهای تاریخی و همچنین در صفحة 448 کتاب مذکور بنگرید.
12. حاتم، إبن أبیعبدالرحمن بن محمد(إبن أبیحاتم)، تفسیر القرآن العظیم، عربستان، مکتبه نزار مصطفی الباز، 1419ق، ج4، ص1282؛ زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ اول، 1418ق، ج2، ص18؛ سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق، ج3، ص9-10.
13. سیوطی، جلالالدین؛ الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق، ج3، ص9-10؛ حاتم، إبن أبیعبدالرحمن بن محمد(إبن أبیحاتم)، تفسیر القرآن العظیم، عربستان، مکتبه نزار مصطفی الباز، 1419ق، ج4، ص1283.
14. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1405ق، ج4، ص385؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ الطبری)، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ش، ج2، ص647.
15. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ اول، 1418ق، ج2، ص18؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1364ش، ج6، ص416.
16. «انّ الناس من عهد آدم الی یومنا هذا مثل اسنان المشط»؛ شیخ مفید، الاختصاص، قم، جامعه مدرسین، 1404ق، ص341؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه.ق، ج22، ص348.
17. «ایّها الناس! انّ اللّه اذهب عنکم نخوة الجاهلیة و تفاخرها بابائها، انّکم منِ آدم (علیهالسلام) و آدم من طین... الا انّ خیر عباداللّه عبد اتقاه»؛ ثقه الاسلام کلینی، الکافی، دارالکتب الإسلامیه تهران، 1365ش، ج8، ص231.
18. «وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِم مِن شَیْء وَ مَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِم مِن شَیْء فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ»؛ سوره انعام، آیه 52.
19. «وَ جَزَ ََّؤُاْ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُو عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّلِمِین»؛ سوره شوری، آیه 40.
20. «وَ أَمَّا الَّتِی مِنْ رَسُولِ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله فَهُوَ أَنْ یدارِی النّاسَ وَ یعامِلَهُمْ بِالْأَخْلاقِ الْحَنِیفِیةِ»؛ محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه.ق، ج75، ص291.
21. «اللهم اغفر لقومی بانهم لایعلمون»؛ محمدباقر، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404ه.ق، ج95، ص167.
22. «اللهم اغفر لقومی بانهم لایعلمون»؛ ثقه الاسلام کلینی، الکافی، دارالکتب الإسلامیه تهران، 1365ش، ج4، ص225.