آداب اخلاقي

جوانی هستم 28 ساله گناهان نسبتا زیادی انجام دادم 2 ،3 ساله که نماز نمیخونم چندین بار تلاش کردم حداقل نمازمو بخونم اما فقط برای چند روز تداوم داشته خیلی دوست دارم نماز بخونم اما نمیشه؟ نمی دونم چی کار کنم؟

توجه شما را به چند موضوع جلب می کنیم:
أ) فلسفه خلقت انسان این است که به کمال برسد. کمال نهایی او نزدیک شدن به خدا و بندگی است . برای رسیدن به خدا وسیله لازم است . بهترین وسیله نماز است. حضرت علی علیه السلام فرمود:«الصلاةُقربان کل تقى ّ؛ نماز وسیله نزدیکى به خداوند براى همه پرهیزگاران است». (1)
ب) سپاس گزاری از ولیّ نعمت و کسی که به انسان احسان کرده و نعمت داده ، شایسته و لازم است. این امر آن قدر لازم است که می بینیم حتی حیوانات در برابر نعمت دهندگان و صاحبان خود فرمانبرند . با حرکاتی از آن ها تشکر و سپاس گزاری می کنند. یکی از بهترین راه های سپاس گزاری از منعم، نماز است.
ج) توجه به فلسفه وجوب نماز, رغبت انسان را نسبت به اقامه آن بیش تر می سازد. در روایات و آیات به فلسفه آن اشاره شده است از آن جمله:
1- یاد خدا:
قرآن مجید می فرماید:«اقم الصلوة لذکرى ؛ نماز را بر پادار تا به یاد من باشى ». (2)
روشن است که یاد خدا موجب آرامش روان و تسکین قلب می شود. الاّ بذکراللّه تطمئن القلوب ؛(3) آگاه باشیددل با یاد خدا آرام می شود.
2- کفاره گناهان :
نماز سبب می شود که گناهان قبلی از بین برود، در واقع نماز یک نوع استغفار است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: اگر کنار خانه کسی نهر آبی باشد و هر روز پنج مرتبه در آن بدن خود را شست و شو کند، چرکی در بدنش نمی ماند. هم چنین نماز خواندن سبب می شود گناهان از بین برود. (4) آب , چرک و کثافت ظاهری را از بین می برد .نماز, آلودگی های روحی و باطنی را.
3- بازدارنده از گناه :
نماز سبب می شود که انسان از گناه و معصیت و فحشا و منکرات دوری کند و دامنش را آلوده نسازد.
قرآن کریم می فرماید: ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ نماز انسان را از فحشا و منکرات باز می دارد. (5)
4- تقویت اراده :
اقامه نماز در اوقات معیّن و با شرایط و کیفیت خاص روح انضباط و تسلّط بر نفس را درانسان تقویت کرده و او را متوجه این امر می کند که در بعضی موارد نباید هر حرفی را زد, هر کاری را انجام داد و هر نوع لباسی را پوشید.
5- معیار قبولی اعمال دیگر:
قبولی همه اعمال انسان در گرو قبولی نماز است. اگر انسان دانشگاه و مدرسه بسازد, مدرسه , مسجد بنا نهد, حج برود, امر به معروف و نهی از منکر کند و کارهای دیگر خیری انجام دهد، تا نمازش مورد پذیرش الهی قرار نگیرد، هیچ کدام قبول نخواهد بود.
امام صادق علیه السلام فرمود: روز قیامت اولین چیزی که از انسان می پرسند و از او محاسبه می کنند ،نماز است , پس اگر قبول شود، بقیه اعمال او قبول خواهد بود . اگر رد شود، دیگر اعمالش نیز رد خواهد شد. (6)
6- تارک الصلوة و عذاب الیم :
روز قیامت بهشتیان از دوزخیان می پرسند: به چه جرم و گناهی به این روز گرفتار شدید و به عذاب الیم و دردناک و طاقت فرسا مبتلا هستید؟ در پاسخ به عواملی اشاره می کنند که اوّلش نماز نخواندن است. (7)

توجه به این موضوع که انسان موجود دو بعدی است ، همان طور که بدنش نیازهایی دارد ،روح او هم که ، حقیقت انسان به اوست،
نیازهایی دارد که نیازها به منزلۀ غذای روح اوست ؛تکالیف شرعی و در رأس آن نماز ، همه به منزلۀ غذای روح است . باعث تقویت اصل و حقیقت انسان می شود.همان طور که در طی روز چند وعده غذا می خوریم، باید چند وعده هم از غذای معنوی استفاده نماییم تا بعد حقیقی ما قوّت گرفته و در زندگی حقیقی خود که بعد از مردن شروع می شود، بدون مشکل، شاد و خرم باشیم.
در این راه از خداوند کمک بخواهید. حتماً یاری تان می کند. تنبلی را کنار بگذارید تا ببینید چگونه کمک تان می کند. چگونه می شود خدایی که همۀ نیروها از اوست، در همۀ کارها به ما نیرو بدهد اما در انجام چنین عمل مهمی بی توجه باشد؟! اراده نمائید و قدم اول را بردارید تا عنایات و یاری خدا شامل حال تان شود.
موفق باشید.

پی نوشت ها:
1. محمد باقر مجلسی , بحار الانوار, ج 10 ص 99. الوفاء، بیروت،1404ق.
2. طه (20) آیه 14.
3. رعد (13) آیه 28.
4. بحارالانوار, ج 79 ، ص 236 ،حدیث 66.
5. عنکبوت (29) آیه 45.
6. بحارالانوار, ج 79 ، ص 236 حدیث 64.
7. مدثر (74) آیه 40ـ 43.

با سلام:من متاهل هستم،خیلی دوست دارم حجاب داشته باشم ولی وقتی زنان دیگریو میبینم که جلوی شوهرم وضع خوبی ندارند منم به همین خاطر که شوهرم به آنها نگاه نکند بر خلاف میل خودم سعی میکنم مثل اونا باشم.راه حل مشکل من چیست ولی وقتی بدون شوهرم جایی میروم حجابم را حفض میکنم

حجاب یکی از دستورات صریح اسلامی است که در قرآن و روایات به لزوم پوشش و حجاب برای زنان در برابر مردان نامحرم تأکید شده است. از اینکه دوست دارید حجاب خود را حفظ کنید ما نیز خوشحالیم ولی آیا این مسأله که برخی در برابر شوهر شما دارای پوشش نامناسبی مجوزی برای بد پوششی شما می شود؟ الگوی شما و باور شما در رابطه با حجاب چیست؟ و تا چه اندازه مقید به حفظ حجاب خود هستید؟ اینکه در سؤال خود وضعیت زنان دیگر در مقابل شوهرتان را دلیل برای عدم حفظ حجاب خود ذکر کرده اید؛ به خاطر اینکه شوهر شما به آنان نگاه نکند، دلیل قابل توجیهی نیست. چرا که اگر افراد دیگری نیز مانند شما فکر کنند و عمل کنند یعنی به خاطر زنان بد حجاب و به دلیل اینکه شوهرشان به آنان نگاه نکند در حفظ حجاب خود سستی و کوتاهی کنند و این داستان همینطور ادامه داشته باشد مسلما ما شاهد ترویج بد حجابی و تزلزل خانواده ها خواهیم بود. بنابراین حجاب در اسلام واجب شرعی است. اگر در رابطه با حجاب حتی اگر شوهر شما چنین درخواستی نیز، مبنی بر عدم رعایت حجاب، از شما داشت نباید انجام می دادید، بلكه رعايت حرمت كسي است كه از شوهر بيش تر بر ما حق دارد و آن خداي بزرگ است. به همين جهت در روايت آمده است: "لاطاعة لمخلوق في معصيه الخالق؛ (1) براي اطاعت از مخلوق نبايد به معصيت خدا رو آورد".
راه حل مشکل شما این نیست که در حجاب خود کوتاهی کنید؛ ما به شما توصیه می کنیم:
1-اگر در جمعی هستید که به غیر از شوهرتان مرد نامحرمی وجود ندارد در اینجا اشکالی ندارد که شما نیز مانند زنان دیگر باشید تا نظر شوهر خود را به طرف خودتان جلب کنید.
2- در برابر این کار شوهرتان یعنی نگاه به نامحرم او را امر به معروف و نهی از منکر کنید. ولی اگر ترتیب اثری نداد این کار او مجوزی برای بد پوششی شما در برابر نامحرمان نمی شود.
3- در خلوت و تنهایی هر گونه که شوهرتان دوست دارد لباس بپوشید.
پي نوشت :
1. شيخ صدوق،‌ خصال، قم، جامعه مدرسين‏، 1362 ش‏، چاپ اول، ج 1، ص 139.

آیا پس از رابطه پسر و پسر توبه قبول است و چگونه طرف مقابل را به توبه راهنمایی کرد زیرا امکتن ندیدن آن وجود ندارد و رابطه فامیلی دارد

ابتدا باید شجاعت و شهامت شما را بستائیم که موضوع و مشکل خود را با ما در میان گذاشتید. برای حل آن طلب کمک کردید. این نامه و استمدادتان حکایت از عزم و جدیت در ترک این عمل است. پس بر این تصمیم و اراده پافشاری کنید . مطمئن باشید خداوند متعال نیز چنین جوانانی را دوست دارد . آنان را مورد لطف و آمرزش قرار می دهد.
خداوند متعال غریزه جنسی را جهت خیر و بقای نسل بشر در وجود انسان به ودیعه نهاده است. با پرداختن به ازدواج و رابطه جنسی با جنس مخالف که نیازی فطری است، خواستار پاسخگویی به مسایل جنسی است.
دوست گرامی!
سوال تان دارای ابهام می باشد، زیرا مشخص نکرده اید که آیا شما هم نقشی در گناه دارید یا نه فقط مطلع هستید که یکی از أقوام تان مبتلا به گناه شده است و در صدد راهنمایی او برآمده اید؟برای مان بنویسید که کدام یک می باشد؟
در هر صورت امیدواریم نکات زیر شما را برای رسیدن به جواب تان راهنمایی کند:
1.لواط از گناهان کبیره و دارای کیفری سهمگین است. کسی که این عمل زشت را انجام داده، باید از روی خلوص توبه کند. از خداوند آمرزش بخواهد و از کردار ناشایست خویش پشیمان شود و تصمیم بگیرد که برای همیشه آن را ترک کند. همه گناهان قابل بخشش است:" إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً".(1) خداوند همه گناهان را مى‏بخشد. بنابر این با عزم جدى به ترک گناه و استغفار به درگاه خداوند، مطمئن باشید خداوند گناه شما را مى‏بخشد. با انجام واجبات و دوری از محرمات، دایره گناه را تنگ کرده و در مرحله بعد از بین ببرید. خداوند در قرآن می فرماید:" ِ إِنَ‏ الْحَسَناتِ‏ يُذْهِبْنَ‏ السَّيِّئات‏".(2) یعنی کارهای خوب بدی ها و گناهان را از بین می برد؛ اگر کسی کار بد و گناهی انجام داده باشد و در اثر متنبه و آگاه شدن بدی آن عمل توبه بکند و آن کار را تکرار نکند ،طبق این آیه همه گناهانش در این مورد بخشیده می شود. به راستی هرچه گناه ما بزرگ باشد، رحمت، محبت و بخشش خدای مهربان بیش تر و بزرگ تر است.
2.هرگز گناهان را(خصوصا گناهان جنسی که به سرعت پخش می شود) براى کسى بازگو نکنید(چه گناه خود و چه گناه دیگران) . فقط با خداوند راز و نیاز کرده و از او آمرزش بخواهید که او آمرزنده‏اى مهربان است. مشورت خوب است اما بازگو کردن گناه هم باعث اشاعه فحشا و هم رفتن آبروی شما و آن شخص می شود؛ اما اگر کسی باشد که بتوان از او برای ترک گناه و جبران گذشته کمک گرفت ، حالا با اشاره به انجام گناه هم می توان مطلب را فهماند ؛ فرد هم هر کسی نباشد ،بلکه کارشناس باشد یا کسی که از دست او در این مورد کاری بربیاید و فایده ای داشته باشد.
3. تلاش تان برای هدایت دیگران کاری بس ارزشمند و مورد پسند است. آیا می دانید اگر یک نفر با راهنمایی شما هدایت شود، ارزش و ثوابش بالاتر و بیش تر است از این که آسمان و زمین مال تو باشد و همه را در راه خدا انفاق کنی ؟ چنان که پیامبر خطاب به امیر المؤمنین(ع) می فرماید :
« یَا عَلِیُّ !.. وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ؛ (3)
به خدا سوگند !اگر خداوند به دست شما و با تشویق و راهنمای های تان یک نفر را هدایت کند، برای شما بهتر و با ارزش تر است از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب می کند» .
برادر گرامی!
هر شخصی یک نقطه پذیرش و به قول معروف «رگ خوابی» دارد. سعی کنید رگ خواب و نقطه پذیرش هر فردی را پیدا کنید. سپس از این راه وارد شوید و هدف خود را تعقیب کنید.
با ایجاد فضای رفاقت و محبت با او مأنوس شده و اشتباهی را که انجام داده یا با هم انجام داده اید ، ترک کند. سعی کنید به صورت غیر مستقیم نکاتی را از اشتباهات و عواقب جنسی و باز بودن در توبه و رحمت الهی، گوشزد کنید. در صورتی هم که خودتان مرتکب گناه شده اید، با انجام کارهای نیک و دور شدن از کارهای ناشایست، حسن نیت و دگرگونی خودتان را به او برسانید؛ طوری اقدام کنید که متوجه شود که سخت پشیمان هستید. البته این یادآوری نیاز به مدت زمان دارد. از نصیحت های خشک و بی روح پرهیز کنید . بعد از گذشت زمان، در فضایی دوستانه ، به صورت غیر مستقیم بگویید که از کار گذشته خود پشیمانید . دیگر قصد تکرار آن را ندارید . ألان در فضای بهتری هستید. البته فاصله گرفتن و دور شدن از او به صورت مقطعی خالی از لطف نیست، گرچه بی محلی کردن صلاح نیست.
تذکر مهم:در راهنمایی و مشورت دهی به این سوال، یکی از این دو صورت را که پیش فرض است ، در نامه بعدی بیان کنید؛
1.آیا خود پرسشگر یکی از أفراد گناه است و در صدد جبران گذشته و دوری از شرمندگی است؟
2.آیا پرسشگر فقط نقش مشورت دهی و هدایتگری دارد؟
منابعی برای مطالعه بیش تر :
1. مشکلات جنسی جوانان، مکارم شیرازی، انتشارات نسل جوان، چاپ33، قم، 1376ش.
2. گناهان کبیره ، شهیددستغیب، انتشارات صبا ، تهران، 1399.
3.روان شناسي رفتار جنسي، محمد باقر كجباف، نشر روان، تهران، 1381.
4.خلاصه روانپزشكي، كاپلان - سادوك، ترجمه نصرت الله پور افكاري، انتشارات آزاده، تهران، 1373.
5.روانشناسی جرائم و انحرافات جنسی، مسعود انصاری، نشر کتابفروشی اشراقی، چاپ دوم، تهران، 1359.
پی نوشت ها :
1.زمر(39)آیه53.
2.هود(11)آیه114.
3. کلینی، کافی ،ج9،ص410، دارالحدیث؛چاپ اول،قم،1429ق.

با سلام.در خواندن نماز کاهلی می کنم.خیلی هم ناراحتم.کارهای بدی نمی کنم.ولی در هم نشینی با دوستانم این طور شدم.فکر می کنم اگر نماز بخونم بدبختی سراغم می آید.تورو خدا راهنماییم کنید دانشجوی کارشناسی ارشد هستم

پاسخ تان را در قالب چند نکته بیان می کنیم :
اول : آگاهی و معرفت، درمان هر دردی است.
یکی از علل ترک نماز یا سستی در انجام آن، عدم آشنایى با فلسفه نماز است. همان طور که شما نیز به این بی اطلاعی تان اقرار کردید و گفتید (فکر می کنم اگر نماز بخونم، بدبختی سراغم می آید)، اگر انسان بداند نماز یعنی چه و چرا نماز می خواند، پایبندی و تقید به نماز اول وقت چه آثاری و برکاتی در زندگی دنیا و آخرت او دارد و سبک شمردن نماز و عدم پایبندی به نماز اول وقت یا ترک آن چه عواقب و نتایجی خواهد داشت، قطعاً با میل تمام، بلکه عاشقانه به سوی نماز خواهد رفت؛ زیرا کسی که نسبت به نماز و به فلسفه و علت اقامه آن معرفت پیدا می کند، از درون وجود خویش معنای با خدا حرف زدن و راز دل با او گفتن را درک می کند. حالش پیش از فرا رسیدن موقع نماز و بلند شدن صدای روح نواز اذان ، همانند آن عاشق شیدایی و فدایی می شود که نه همچون مجنون منتظر لیلی و نه همچون زلیخا اسیر زلف یوسف و یک تبسم او، بلکه هزاران بار جنونش از مجنون فزون تر و چشم به انتظار نماز ماندنش از زلیخا جانسوزتر می گردد.
از این رو، هنگام نماز برای او، هنگامه به پایان رسیدن هجران و چشم انتظاری است. هنگام فرا رسیدن لحظات وصال و عشقبازی عاشق و معشوق حقیقی است. قطعاً هیچ لذتی برای او لذت بخش تر از نماز خواندن و مناجات و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقی اش، یعنی خدا نیست. مرحوم آیة الله بهجت شبی بعد از نماز فرمود: اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان در حال عبادت چه لذت هایی می برد، هیچ گاه دنبال مسائل مادی نبودند. (1)
دوم: آگاهی از عواقب ترک نماز یا سستی و کاهلی در آن.
اگر انسان از بی خبری و حال و هوای بچگی در آید و به عواقب زیان بار گناهان از جمله سستی و کاهلی در اقامه نماز یا ترک نماز آگاهی پیدا کند، گناه نمی کند . هرگز جرأت نمی کند در نماز یا هر عبادت دیگری سستی کند؛ زیرا آن را با هلاکت و نیستی خویش برابر می بیند.
می گویند حضرت موسی (ع) در ایام کودکی که در دربار فرعون بود، روزی چنگ انداخت و ریش بلند فرعون را محکم کشید؛ به گونه ای که فرعون عصبانی شد و گفت: این بچه همان فردی است که تاج و تخت مرا بر باد خواهد داد، باید او را بکشم. به او گفتند: او بچه است، خوب و بد را تشخیص نمی دهد. الآن ظرفی از آتش و ظرفی از طلا را جلوی او می گذاریم. اگر دستش را به سوی آتش دراز کرد، حرف ما درست است و کشیدن ریش تو از روی عمد نبوده و اگر به سوی طلا دستش دراز شد، حق با تو است .
ما انسان ها و به اصطلاح آدم های بزرگ گاهی همانند بچه ها هستیم . دست به سوی آتش دراز می کنیم تا آن را بر داریم و بخوریم؛ چون از عواقب و اثر سوزندگی آتش بی خبریم . اگر آثار و عواقب ترک نماز و روزه و ارتباط با خدا، خوردن مال حرام و مال یتیم، غیبت و تهمت و سایر گناهان را می دانستیم و آن را در وجود خود حس می کردیم، هرگز گناه نمی کردیم؛ زیرا بچه به دلیل نادانی دست به سوی آتش یا لجن دراز می کند؛ ولی ما بزرگ ترها با ترک نماز یا سستی و کاهلی در آن و یا انجام هر گناه دیگر، همه هستی خود را به آتش می کشیم؛ بلکه خود را هیزم جهنم می کنیم:
"پس از آتشی که هیزم آن مردم بد کردار و سنگ خارا است، بپرهیزید". (2) "آن ها جز آتش جهنم در شکم های خود فرو نمی برند". (3) نه تنها دست به سوی لجن دراز می کنیم، بلکه آن را سر می کشیم؛ چنان که قرآن باطن کارهای ما را این گونه گزارش می دهد:
«لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُن؛ (4) غذایی جز چرک و خون نصیب شان نمی شود. این طعامی است که آن را جز خطاکاران و گنهکاران نمی خورند».
در این جا فقط به دو روایت معروف در مورد عواقب سبک شمردن نماز که جامعیّت دارد، اشاره مى کنیم:
الف) حضرت رسول (ص) مى فرماید: «هر کس نماز را سبک بشمارد، دچار پانزده بلا مى شود: شش بلا در دنیا، سه بلا هنگام مرگ، سه بلا در قبر و سه بلا هنگامى که از قبر بیرون مى آید. آنچه در دنیا به آن دچار مى شود:
1. خداوند برکت را از عمر او بر مى دارد.
2. خداوند برکت را از روزى اش بر مى دارد.
3. چهره خوبان از او گرفته مى شود.
4. کار نیک وى پاداش نخواهد داشت.
5. دعایش به اجابت نمى رسد.
6. از دعاى خوبان بهره‏اى نخواهد برد.
امّا آنچه هنگام مرگ به آن دچار مى شود:
1. با ذلت و خوارى مى میرد.
2. گرسنه از دنیا مى رود.
3. تشنه مى میرد.
امّا آنچه در قبر گریبانش را مى گیرد:
1. خداوند ملکى را در قبر وى مى گمارد تا او را شکنجه دهد.
2. قبر بر وى تنگ خواهد گرفت.
3. درون قبر وى تاریک خواهد بود.
آنچه در قیامت هنگام برخاستن از قبر به آن دچار مى شود:
1. خداوند فرشته‏اى بر او مى گمارد تا وى را با صورت بر زمین بکشد.
2. با وى محاسبه سختى خواهد داشت.
3. هرگز خداوند به وى نظر رحمت نمى افکند». (5)
ب) امام صادق (ع ) فرمود: رسول الله (ص ) فرمود: «لیس منی من استخف بالصلوه لایرد علی الحوض لا والله ؛ (6) به خدا قسم! از من نیست کسی که نماز را سبک بشمارد و کنار حوض کوثر بر من وارد نمی شود».
نماز زمینه ساز توفیق های مختلف و یاری کننده انسان در عرصه های متفاوت زندگی مادی و معنوی است . خداوند در قرآن می‌فرماید: «از شکیبایی و نماز یاری جویید. به راستی این (کار) گران است؛ مگر بر افراد فروتن و متواضع ». (7)
ارتباط با خداوند و چنگ زدن به ریسمان الهی و پیوند دائمی با خداوند، انسان را بسیار یاری می کند تا بتواند ناهمواری ها را هموار و سختی ها را پشت سر بگذارد.
نکته مهم: دوست بد در انحراف انسان بسیار مؤثر است که خودتان هم گفتید در همنشینی با دوستانم این طور شده ام. توصیه می کنیم برای خدا از دوستانی که شما را نسبت به نماز بی اهمیت می کنند، فاصله بگیرید و با افراد با خدا و با نماز و با مکان های مذهبی مانند مساجد بیش تر ارتباط برقرار نمایید.
تذکر:
هیچ کس با خواندن یک یا چند کتاب و رساله یا پای منبر نشستن و موعظه شنیدن، به معرفت لازم و محرک و شوق آور در مورد خدا و نماز نخواهد رسید. این ها تماماً ابزارهایی هستند که می توانند سبب بیداری و آگاهی انسان گردند؛ درست مثل همین نامه که برای شما نوشته ایم. آنچه آگاهی ها را به «نور» و «هدایت» تبدیل می کند و به معرفت محرّک و مشوّق مبدّل می سازد، «اراده و تصمیم جدی، عمل آگاهانه و خالصانه» شما است.

پی نوشت ها:
1. مؤسسه البهجه، بهجه القلوب ( زندگی نامه آیة الله بهجت )، مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت بهجت ، ص 16.
2. بقره (2)، آیه 24.
3. بقره (2)، آیه 174.
4. الحاقه (69)، آیه 35 و 36.
5. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت، قم، 1408 ه.ق . ج 1، ص 172 و 171.
6. حاج شيخ عباس قمي، سفينه البحار، دار الاسوة الطباعة و النشر، 1422 ه.ق، واژه "صلاه".
7. بقره (2)، آیه 45.

خيلي از افرادي كه در اطراف من زندگي مي‌كنند از آشنايان تا دوستان و حتي در محل كار اين عقيده را دارند و از آن‌جايي كه كافر كسي است كه خدا يا پيغمبر او را قبول نداشته باشد پس اين‌ افراد كافرند و نجس اگر اين طور باشد بنده حقير تكليفتم چيست ؟ اين افراد ابزار هم نمي‌كنند كه مسلمان هستند يا غير مسلمان در جواب مي‌گويند ما خدا را مي‌پرستيم و اين كفايت مي‌كند نيازي به امام و پيغمبر نيست و با خدا بدون واسطه حرف مي‌زنيم چون خودش گفته از رگ گردن به ما نزديك‌تر است.بايد با همه با احتياط برخورد كنم يا با كسي رابطه نداشته باشم كه مثلا احتياط كنم كه از غذاي آن‌ها نخورم.چكار كنم؟ لطفا كامل و بر اساس سوال من جواب دهيد نه اين‌كه شماره مسله را از توضيح المسايل برايم بگوييد معزل خيلي بزرگي شده براي من و خيلي افراد ديگر. حال يا به خاطر شرايط يا در اثر تحقيق به اين نتيجه رسيده‌اند. لطفا مرا كمك كنيد.البته من خودم به همه ايمه معتقدم

این مساله یکی از مشکلات موجود در جامعه امروز است که البته دارای سابقه و پیشینه نیز می باشد و در گذشته های نه چندان دور همین مشکلات در خصوص جوانانی که گرایشات توده ای و کمونیستی داشتند مطرح بود که به مرور زمان موضوع آن منتفی شد؛ بد نیست بدانید که این قبیل گرایش ها هم معمولا مقطعی بوده و تداوم مطلق ندارد.
در هر حال مقوله ارتباط با این افراد و جاری دانستن حکم مرتد یا عدم آن در خصوص این گونه اشخاص یکی از دغدغه های افراد مومن و متدین است که در این خصوص به چند نکته اشاره می کنیم:
1- مقوله ارتداد به خودی خود یکی از مقولات پر اختلاف و محل ارائه نظرات گوناگون است و به آسانی نمی توان در خصوص آن اظهار نظر نمود، در نتیجه بسیار دشواراست که بتوانیم به صرف برخی اظهار نظرات یا رفتارهای خاص فرد با افرادی را مرتد قلمداد کرده و احکام مرتد را در مورد آنان جاری دانست .
2- بسیاری از مخالفت های فکری و رفتاری با اصول اعتقادی پیشین فرد یا اعتقاد عمومی جامعه از چند صورت خارج نیست یا نوعی بازخورد ناشی از شرایط خاص روحی و فکری خود فرد است که در بسیاری از جوانان به نوعی در نوع افکار و اعمال درمقطع خاصی بروزمی کند و به مرور زمان فروکش کرده به وضعیت قبلی یا چیزی شبیه آن بر می گردد.
در مواردی دیگر این نوع رفتارها و ابراز عقیده ها نوعی تجربه و کنکاش فردی یا جلب توجه دیگران و حتی مطالبه جایگاه خاص و ویژه در نظر دیگران محسوب می شود که به اقتضای سنین خاص یا موقعیت ها و محیط های خاص شغلی و تحصیلی بروز پیدا می کند و معمولا ریشه درونی کاملی ندارد .
در مواردی دیگر نیز این رفتارها عکس العملی مبارزه گونه و مقابله ای در برابر برخی افراد که به ظاهر در گروه دین داران قرار دارند و فرد خواستار نوعی درگیری و تضاد با آنان است که این مورد در خصوص عکس العمل جوانان عاصی در قبال والدینشان یا رفتار توده جامعه در قبال حاکمان دین مدار جامعه بروزو ظهوردارد .
در هر حال در همه این موارد شبهه جدی در خصوص صدق عنوان مرتد وجود دارد و بر اساس قانون "درء" تنها در صورتی فرد مشمول یه حکم قضایی و یک حد شرعی قرار می گیرد که شبهه ای در مورد جریان حد نباشد (1) و چنان که ذکر شد در اکثریت این گونه افراد شبهه این که در واقع و حقیقت به این گفتاها و رفتاهای خود التزام درونی و قلبی نداشته باشند جدی است .
3- آنچه در مورد اکثریت این افراد می توان گفت آن است که آن ها مسلمان زادگانی هستند که بر اثر برخی گفتارها و رفتارهایشان لااقل در مورد مسلمان ماندن آن ها تردید وجود دارد و در نتیجه بر اساس اصل استصحاب کماکان این افراد مسلمان محسوب می شوند و حکم اسلام بر آن ها بار می شود .
4- اصولا حکم ارتداد مربوط به نوعی تغییر دین و انکار اصول دین می شود نه معتقد شده به هر باور خاص و غیر مشهور ؛ به عبارت روشن تر مرتد کسی است که از دین خارج شده و کفر را انتخاب کند. براین‏اساس نمی توان کسانی که مثلا امامت را قبول ندارند یا پیامبر و ائمه را معصوم نمی دانند، ولی خداوند و پیامبر و ضروریات اسلام را انکار نکرده‏اند را به آسانی مرتد دانست و از اسلام بیرون تلقی نمود .
مرتد کسی است که بعد از ایمان کافر می شود و کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می‏دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم‏الانبیا - محمد بن عبدالله (ص) را قبول ندارد. هم چنین است اگر کسی در یکی از این ها شک داشته باشد. نیز کسی که ضروری دین (یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزء دین اسلام می‏دانند) منکر شود (که انکار آن ها به انکار خدا و پیامبر برمی‏گردد)...". (2)
با این تعریف روشن می شود که بسیاری از تردیدها و انکارهای روشنفکران امروزی در مقوله انکار ضروری دین یا انکار اصل مهمی که به انکار خداوند و نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم منتهی گردد نیست .
5- پیشنهاد جدی ما آن است که اصولا زمینه طرح این گونه مباحث را در محیط زندگی و کار و ... فراهم نیاورید و اگر چنین مباحثی مطرح شد به گونه ای پاسخ ندهید و موضع نگیرید که طرف مقابل در مقام بیان صریح نظرات و اعتقادات خود برآید و کار را بر شما وخودش مشکل کند ؛ حتی می توان جملات نیمه صریح افراد را در برخی انحرافات به نوعی توجیه کرد که کار به موضع گیری های جدی منتهی نشود .
به هر حال اولا اصل در مورد اشخاص ایمان و اسلام است نه کفر و ارتداد ، ثانیا نباید در مقام تجسس و بدبینی نسبت به دیگران برآیید و خودتان را به زحمت بیندازید و اصولا این قبیل احتیاط ها برخلاف احتیاط محسوب می شود؛ زیرا به نوعی موجب حساسیت و بدبینی خود این افراد و قرار گرفتنشان در موضع عناد و لجاج می گردد و به علاوه احساس مثبت شما نسبت به دیگر بندگان خدا را به نوعی بدبینی و احساس منفی مبدل می کند .
البته اگر در مواردی خاص فردی به صراحت و بدون تردید و تامل و شبهه رسما از اسلام بر گردد یا اصول دین را به طور قطع و یقین انکار نماید و این امر به تایید کارشناسی برسد، چنین فردی مرتد محسوب می شود و باید از او اجتناب نمود و در این صورت تکلیف انسان متفاوت می شود .

پی‏نوشت‏ها:
1. سيد محمد حسينى شيرازى‏، الفقه، القانون‏، مركز الرسول الأعظم ( ص) للتحقيق و النشر ،1419 ه ق‏، بيروت، ص 28 .
2. توضیح‏المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1385، ج 1، مساله 106 .

شوهرم دوست ندارد با فاميل من رفت و آمد كند ديگه خسته شدم

خواهر محترم!کاش برای ما بیان می فرمودید که آیا شوهرتان از ابتدا چنین بود یا نه بعداً این گونه شده؟ اگر از ابتدا چنین نبود، چه اتفاقی افتاد که این تصمیم را گرفت؟آیا با همۀ بستگان شما دوست ندارد رابطه داشته باشد یا با بعضی؟ در هر صورت باید علت چنین رفتار را بیان می فرمودید تا می توانستیم بهتر کمک تان نماییم.
از آن جایی که صله رحم واجب است، از همسرتان بخواهید حداقل اجازه بدهد به بستگان تان سر زده و صلۀ رحم را به جا بیاورید.
اما برای اینکه شوهرتان را راضی نمایید تا با خویشان شما رفت و آمد کند، باید محبت خود را نسبت به او بیش تر نموده و با ملاطفت و نرمی و خوشخویی با همسرتان رفتار نمایید . با زیرکی و سیاست،کم کم او را نسبت به این امر متمایل نمایید،اگر واقعاً به همسر خود ابراز علاقه و محبت نمایید، محبت او نیز نسبت به شما بیش تر شده و به مرور زمان به خاطر شما به خواسته تان، تن خواهد داد، اما این کار نیازمند زمان است . باید در این مدت صبر و شکیبایی خود را از دست ندهید تا به مطلوب خود برسید.
البته با بخش تلفنی این مرکز با شماره (09640)تماس گرفته و مشکل خود را با کارشناسان ما در میان بگذارید تا از کمک و راهنمایی آنان بهرمند شده و به مقصود خود نائل آئید.
موفق باشید.

من دختري 16ساله ام چادر ميپوشم و ان را دوست دارم همه مي پرسند چرا حجاب؟من دليل خيلي واقعي و جوان پسندي براي پاسخ دادن به اين پرسش ميخواهم پاسخي به جز چيزي كه همه مي گويند وهيچ جواني به ان اعتقاد ندارد.

قبل از هر چيز نگرش مثبت و ارزشي شما را به مسئله حجاب - كه ناشي از فطرت پاك و خداجويتان است - تبريك مي گوييم .
جوان پسندي ويژگي ظاهري پاسخ است؛ ولي حقيقت يك پاسخ قابل قبول، عقلاني و منطقي و مستدل بودن آن است كه اميدواريم جوانان مخاطب شما به اين ويژگي ها توجه داشته باشند ؛ البته براي ما چندان روشن نيست كه منظورتان از جوابي كه همه مي گويند چيست ، اما سعي مي كنيم فلسفه حجاب را به طور مختصر توضيح دهيم :
قبل از هر چيز بايد توجه داشته باشيد كه حجاب به عنوان يك واجب تنها اختصاص به زنان نداشته، بلكه مردان هم موظف به رعايت حجاب هستند ، هر چند در محدوده و كيفيت پوشش و حجاب زنان و مردان تفاوت روشني وجود دارد ، اما در هر حال مردان هم موظف به رعايت حجاب در حد متداول و متعارف هستند . ولي در مورد لزوم و دليل حجاب لازم بر زنان، قبل از هر چيز بايد به اين حقيقت توجه داشته باشيد كه از برخی متون استفاده می‌شود «اصل حجاب» زنان میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولانی دارد، گرچه نحوه بهره‏گیری از حجاب، حدود و احکام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است. (1)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام ، بلكه دستور عمومي براي همه پیروان شرايع قبلي نيز بوده است و در ادیان یهود و مسیحیت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شریعت موسی (ع):
«ویل دورانت» راجع به قوم یهود و قانون تلمود می‌نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت، مثلاً بی آن که چیزی بر سر داشت، به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام نخ می‌ریسید یا با هر سخنی از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلّم می‌کرد، همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد». (2)
از کتاب مقدس نیز بر می‌آید که در عهد سلیمان (ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت می‌انداختند. (3) همین سنت در زمان ابراهیم (ع) رایج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحاق «رِفْقه» ابتدا که اسحاق را دید، برقع به صورت انداخت. (4)
حجاب در شریعت عیسی (ع):
آن چه از حجاب در شریعت موسی (ع) بیان شد، در شریعت حضرت عیسی (ع) نیز وجود دارد، چون عیسی گفت: «فکر نکنید که من آمده‏ام تا تورات و نوشته‏های پیامبران را منسوخ نمایم، بلکه آمده‏ام تا آن‏ها را به تحقق برسانم». (5)
زن‏ها در قرن‏های اولیه مسیحیت تنها با چادر می‌توانستند در مراسم عبادی شرکت کنند، زیرا گیسوان شان فریبنده به شمار می‌رفت و می‌گفتند حتی فرشتگان ممکن است در موقع اجرای نماز از دیدن آن‏ها حواس شان پرت شود! (6) «پاولوس» فرمان داد زنان باید حجاب داشته و سر خود را بپوشاند. (7)
با آمدن اسلام، حکم حجاب که در ادیان دیگر نیز بوده، مورد تائید و تاکید قرار گرفته است. اما برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1. توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی:‏
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آن‏ها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است.
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2. توجه به ساختار فیزیولوژی انسان‏:
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏ای مستقیم با تفاوت‏های جسمی و روحی زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روان‏شناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏های چشمی شهوت‏انگیز حساس‌ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّک‏های شهوانی قرار می‏گیرند ؛ اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس‌ترند و به محرّک‏های حسی پاسخ می‏دهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمون‏های جنسی زن به صورت دوره‏ای ترشح می‏شوند و به طور متفاوت عمل می‏کنند، تأثیر محرّک‏های شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری زمینه وجوب پوشش زنان می‌فرماید :
«اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچی‏گری او ناشی می‏شود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏های بدن نما و آرایش‏های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می‏خواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنا بر این انحراف تبرّج و برهنگی، از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است». (8)
به عبارت دیگر:
جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت‏های این حکم است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می‌توانند درون جامعه ظاهر شوند، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده، اما همان گونه که بیان شد مقدار آن در حد پوشش زنان نیست.
با توجه به مطالب فوق می‏توان گفت:
حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم می‏آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم می‏ریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
3. آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی‏:
1-3. بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
2-3. تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادی‏های خود تلقّی می‏کنند و افراد متأهل هر روز در مقایسه‏ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار می‏گیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی و پیوند خانواده را می‏سوزاند.
3-3. استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیت‏؛ دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن‏ها کاسته می‏شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4. بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او:
حیا، عفاف و حجاب زن می‏تواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می‌شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد‌های دیگر در وجود زنان می‌شود.
اسلام حجاب را برای محدودیت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده، امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه می‏باشد که در صدد کام جویی‏های آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند. از طرف دیگر آن ها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.

پی‌نوشت‌ها:
1. مجله پیام زن، ش 19، ص 69 - 71، ش 20، ص 80 - 83.
2. ویل دورانت، تاریخ و تمدن، ج 4، عصر ایمان ؛ انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ، 1378 ش.
3. کتاب مقدّس، عهد قدیم، سفر نشید الاناشید، باب 5 ، ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی .
4. همان، سفر تکوین، باب 24.
5. عهد جدید، انجیل متی، باب 20.
6. تاریخ تمدن، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پیام زن، ش 20، ص 80 - 83.
7. جلال الدین آشتیانی، تحقیق در دین مسیح، ص 286، نشر نگارش تهران ، 1379 ش .
8. مطهری،مرتضی، مجموعه آثار ، ج19 ، ص 436- 437، انتشارات صدرا ، تهران ، 1374 ش .

سلام، انشاالله عازم کربلای معلی هستم، توصیه شما برای بامعرفت رفتن و درک کردن و برگشتن چیست؟

پاسخ:
در آیینه روایات برای زیارت پیامبر اکرم (ص) و زیارت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و ائمه (ع) فضایل و ثواب اخروی و پاداش و کرامت های دنیوی زیادی ذکر شده که محاسبه آن از توان هر کسی جز خدا خارج است . امّاپاداش های هر کسی به اندازه میزان خود شناسی و معرفتی است که نسبت به معصومی که مزورش است ، دارد. از این رو دربسیاری از روایات ، عبارت «عَارِفاً بِحَقِّهِ » یا « بِحَقِّهِا» را مشاهده می کنیم . مثلا در روایتی آمده است: مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ كَتَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ (1) هر کسی نزد قبر ابی عبدالله علیه السلام حاضر شود و قبر آن حضرت را با معرفت زیارت کند ، خداوند نام و مقام و منزلت این زایر را در اعلی علیین ثبت می کند .بنا براین اولین توصیه و ضرورت در زیارت ائمه این است که هر زایری باید نسبت به مزور - یعنی کسی که زیارت می شود، معرفت و شناخت پیدا کند.
پس زایرباید توجه داشته باشد کجا می رود ، در چه مکان هایی قدم می گذارد ، مزور او چه کسانی هستند ؟ از چه مقام و منزلتی در نظام آفرینش و در پیشگاه خداوند برخوردارند؟ خود کیست؟ برای چی می رود ؟ قصد و نیتش چیست ؟ زیارتش از چه میزان خلوص برخوردار است؟ چه نیازی به زیارت این ارواح طیبه دارد؟ زیرا پاداش زیارت هر کسی به میزان شناخت و معرفت و اخلاص او بستگی دارد.
توضیح : ائمة معصومين ( كه مظاهر تجلي اسماء حسني الهي هستند و امناء او در بين خلائق، وقتي ما انسانهاي خاكي از نعمت پر فيض وجود آنها بهره خواهيم برد كه نسبت به آن ها معرفت داشته باشيم و به مقتضای آن در مقابل آن ها تسليم كامل بوده و سرسپردگي نسبت به آن ها داشته باشيم ،
چه آن که حقیقت زیارت، سفرآگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز می‏شود و سرانجام در منزل دل به مقصد می‏رسد.
زیارت، اِعلام وفاداری صادقانه مرید است به مراد؛ ابراز علاقه مطیع است به مطاع و اعلام "خودفراموشی" جان بر کفِ مخلص است نسبت به (جان) جانان. (2) و واژه زیارت از ریشه "زَوْر" است، به معنای برگشت از چیزی و تمایل و توجه کردن به چیزی و جانبی دیگر.
رفتن به ملاقات بزرگان دین، و مشرّف شدن به حضور امامان (ع) را از آن جهت زیارت گویند که روح و فکر زایر - هنگامی که در محضر آنان است - از جریان مادیات و عالم طبیعت بازگشت می‏کند . به معنویت و روح و روحانیت توجه و تمایل می‏نماید . زایر عا رف به مقام "مزور" (زیارت شده)جلوه خداوند را در فضای ملکوتی آن معصوم (ع) مشاهده می‏نماید. میزان معنویت و عِشق زایر، به میزان معرفت و شناختش از مقام و منزلت "مزور" نزد خدا بستگی دارد.چه بسا افرادی، فقط جسم شان در محضر امام (ع) باشد.تماشا و توجه نمودن به ضریح و طلا و نقره، هنرنمایی هنرمندان، وضع رواق‏ها و صحن‏ها و انبوه جمعیت آنان را از حقیقت زیارت محروم ساخته و نتوانند با امام ارتباط روحی و قلبی پیدا کنند.
کسی که سیاحت و شهرت را در متن سفر قرار داده‏ و زیارت را درحاشیه قرار داده و آنان که در محضر امام "ادب" نگه نداشته‏اند، آنان که توبه نکرده، شرفیاب محضر امام می‏شوند. اگر چه ازکرامت امامان دست خالی بر نمی‏گرد ند، لیکن نمی‏توانند "محضر قدسی و واقعی" امام را درک کنند و حظ و بهره روحی و قلبی پیدا کنند.
پس برای افزایش میزان معنویت و درک "محضر قدسیِ" مقام امام و به دست آوردن رقت قلب که از نشانه‏های خلوص و پاک شدن است، باید اموری را رعایت کرد. در ذیل به برخی اشاره می‏شود:
1- زائرباید بداند که امامان (ع) آیینه داران صفات جمال و جلال خدایند. ازاین رو حیات و مرگ آنان یکسان است. پس زائر در طریق زیارت امامان (ع) مستحب است فروتن وبا تواضع ودر کمال خشوع در راه رفتن از منزل به طرف حرم حرکت کند .
2-مردم معمولاً در محضر امام (ع) گوینده هستند تا شنونده. سعی می‏کنند نیازها، مشکلات مادی یا معنوی خویش، و بستگان را بیان کنند،گرچه خوب است، ولی بهترآن است که زایر پیش از آن که به قصد زیارت حرکت کند، ساعاتی ذهن و دلش را از دنیا و آن چه از نمودهای آن است، فارغ گرداند . با نشستن در مجالس علمای اهل دل یا مطالعه نمودن درآداب زیارت مثل کتاب مفاتیح و تفکردرباره مقام امام، نیز توجه نمودن به برخی کرامات و معجزات شان و دل سپردن به سخنان سراسر نورانی و نصایح دلسوزان شان، بر معرفت خویش بیفزاید .روح و ذهن خویش را از غبار گناه و زنگار مادیّت صیقل دهد .طوری خالصانه به امام (ع) سلام دهد که احساس کند امام جواب اورا می دهد.
3-وقتی با ذوق و شوق زیارت امام (ع) و به محضر مقدسش حرکت کردی ،چنان باش و زیارت کن که اگر آنان زنده بودند، در محضرشان چنان سلام می‏گفتی و زیارت می‏کردی . طرز معاشرت و رفتار و گفتارت با دوستان، و سایر زوار نزد امام (ع) آن گونه بود.
اگر حضرت امام زمان (عج) افتخار زیارتش را نصیب کند و اذن حضورش را به شما دهد، با چه حال درونی، به شوق زیارتش حرکت می‏کنی و برای جلب رضایت قلب مبارکش نزد حضرت چه می کردی؟ برای زیارت حرم امامان (ع) نیز آن گونه باش که "عین اللَّه الناظرة؛ چشمان نظاره گر" ظاهر و باطن زوار خویش هستند.
4- وقتی به شهری که شهادتگاه امام (ع) است رسیدی، به کاری مشغول نشو، جز این که مجدداً غسل زیارت کنی، لباس نظیف بپوش، آن گاه با ذکر خدا وگفتن صد مرتبه ( الله اکبر وصد مرتبه لااله الا الله و صد بارصلوات) توجه قلبی به مقام و منزلت امام،مشغول ساز.
حضرت امام صادق (ع ) فرمودند:هنگامى كه اراده زيارت حضرت حسين (ع ) را نمودى پس آن حضرت را با حالى غمگين و اندوه ناك و ناراحت و ژوليده و گرفته و گرسنه و تشنه زيارت نما.زيرا حضرتش كشته شدند در حالى كه غمگين و ناراحت و ژوليده و گرفته و گرسنه و تشنه بودند و از آن جناب حوائج و خواسته هاى خود را بخواه و سپس از آنجا برگرد و آن مكان شريف را وطن براى خود قرار مده .(3)
من از كودكى نو كرت بودام سگ رو سياه درت بوده ام
من آن مرغ عشقم ايا شمع جمع چو پروانه خاكسترت بوده ام
به امّن يجيب خداى بزرگ كه من عاشق مضطرت بوده ام
اگر خوب اگر بد مران از درت كه من كمترين ذاكرت بوده ام
5- زیارت هر چه به مزار مطهّر امام نزدیک‏ ترباشد، مطلوب ‏تر است امام صادق (ع) می‏فرمایند: "اگر چه سلام از راه دور نیز به پیامبر اکرم (ص) (و امامان (ع) می‏رسد، ولی به مدینه بروید (و به حرم امامان نزدیک شوید) و آنان را از نزدیک زیارت کنید". (4)
حرم‏های شریف محل تردّد فرشتگان الهی و ارواح انبیا و اولیا می‏باشد؛ مهم تر محل آمد و شد و تعلق ویژه روح قدسی و الهی امام (ع) است. نیز جا و مکان استجابت دعا است.
نزدیکی بدنی و جسمی به امامان (ع) و قبور و ضریح مطهّرشان اگر چه مطلوب و مورد توصیه امامان (ع) است،امّا نباید با ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت برای زوّار، یا اقدام به کاری و حرکاتی که با شأن محضرامام مناسبت ندارد، باعث آزار و اذیّت روح امامان گردد و خاطر مبارک آنان را ناراحت نماید، در نتیجه نزدیکی جسمانی و ظاهری باعث دوری قلبی و باطنی گردد.
6-نکته دیگری که زایر باید به آن توجه کند این است كه معرفت ائمه داراي مراتب است و هر انساني به فراخور ظرفيت و استعداد معرفتی و خلوص نيتش از آن بهره می برد، بايد توجه داشت که منظور از شناخت و معرفت چيست؟ معرفت مراتبی دارد. حداقل مراتب معرفت را می توان در دوبخش بازگو کرد .
بخش اول، علم و اعتقاد به فضايل و اوصاف امام. در اين بخش بايد دانست كه امام همتاي پيامبر ـ مگر در نبوت ـ است و وارث آن حضرت بوده و اطاعت او در حقيقت اطاعت از رسول اكرم ( و اطاعت از خدا است و در نهايت هم در هر موردي بدون استثناء بايد تسليم نظر امام بود، ولايت آنها ولايت خدا است، زائر كسي است كه اين ولايت را بپذيرد و نسبت به اين ولايت خاضع و تسليم باشد و از خود در مقابل ايشان هيچ حق اختيار و تصميمي را قائل نباشد كه "النبي اولي با المؤمنين من انفسهم" درك اينكه وجود آنان بزرگترين نعمت حق و ظهور حقايق نوري آنان در هياكل بشري از منت ها و نعمت های بزرگ است، خود گامي در جهت شناخت مقام و منزلت آنان است.
بخش دوم، شناخت خصوصيات و ويژگيهاي شخصي آنها بويژه سلوك و راه و روش زندگي آنها كه خود مقدمه‌اي براي الگو قرار دادن آنها در زندگي خواهد بود و اين وادي معرفت اگر كامل بخواهد طي شود بايد تأملي در زيارت جامعة كبيره نمود .رعايت آداب زيارت و آنچه در اين رابطه خود مددكار ما در اين زمينه خواهد بود، و به تعبير حضرت آية الله بهجت كه در بياني مي‌‌فرمايند: " اهم آداب زيارت اين است كه بدانيم بين حيات و ممات معصومين (ع) هيچ فرقي وجود ندارد"
7-اخلاص‌در زيارت:يكي‌از فضايل‌اخلاقي‌كه‌در هر عمل‌روي‌آن‌تأكيد زياد شده‌است‌، اخلاص‌است‌. زيارت‌امام‌حسين ‌(ع) هم ‌به ‌عنوان ‌اين ‌كه ‌يكي ‌از بهترين‌ اعمال ‌است‌، در روايات ‌زيادي ‌آمده‌كه‌اين‌ عمل ‌با اخلاص ‌صورت ‌بگيرد.‌اين ‌همه ‌ثواب‌ در زيارت ‌آن‌ حضرت ‌نيست‌، مگر براي‌ كسي‌ كه ‌زيارت‌ آن‌ حضرت ‌بيايد و هيچ‌ غرض‌و هدف ‌ديگري‌ نداشته‌باشد و براي ‌خودنمايي‌و...نباشد. فقط‌خالصاً لوجه‌الله باشد. با حالت ‌خشوع‌ و خضوع ‌باشد، با حالتي ‌باشد كه ‌در آن‌ حال ‌كه ‌انسان‌ مشغول‌ زيارت‌ است‌، يك ‌سجده ‌خاشعانه ‌بزند و بعد برود در وادي‌ درد دل ‌كردن‌ با امام‌.با يك‌حالت‌مخصوص‌،آن‌گونه‌كه ‌مرحوم ‌علامه‌ اميني ‌زيارت‌ مي‌كرد كه‌مي‌گويد زماني‌كه ‌ايشان ‌در حرم ‌اميرالمؤمنين‌ (ع) مشغول ‌زيارت‌ بود، هيچ‌ چيز را احساس‌ نمي‌كرد و هيچ ‌سخني‌ را نمي‌شنيد. امام‌صادق‌ (ع) مي‌فرمايد: وقتي ‌روز قيامت‌ مي‌شود، منادي‌ ندا مي‌كند كه ‌زوار حسين‌بن‌علي‌ كجا هستند؟ عده‌اي ‌از مردم‌ به‌پا مي‌خيزند كه‌از شمارش‌آنها ديگران‌ غير از خدا عاجزند، به‌آنها گفته‌مي‌شود هدف‌شما از زيارت ‌امام‌حسين ‌(ع) چه ‌بود؟ مي‌گويند: به‌ خاطر محبت ‌پيامبر و علي‌و فاطمه‌ و رحمت‌خدا. به‌آنها گفته‌مي‌شود اين‌ها پيامبر و علي‌ و فاطمه ‌و حسن ‌و حسين ‌هستند، پس‌ به ‌آنها ملحق ‌شويد.شما در درجه ‌آنها با آنها هستيد. به ‌آنها گفته ‌مي‌شود برويد زير پرچم ‌رسول ‌خدا قرار بگيريد. آنها مي‌آيند در سايه ‌آن‌ پرچم‌ قرار مي‌گيرند در حالي ‌كه ‌در دست‌ علي‌است‌. اين ‌در حالي ‌است ‌كه ‌خدا به ‌وجود اين‌ زائرين ‌به ‌حاملين‌ عرش‌ خود و ملائكه ‌مقربين‌ خود مباهات ‌مي‌كند و به‌آنها مي‌گويد: آيا نمي‌بيند زوار قبر حسين ‌(ع) را در حالي‌كه‌با اشتياق‌ به ‌زيارتش ‌آمده ‌بودند. (5)

پی‌نوشت‌ها:
1. الشیخ الصدوق ، من لا یحضره الفقیه ، الناشر ، مؤسسه النشر الاسلامی ، -قم ، سنه النشر 1413 ه ق ، ج2 ، ص581.
2. جهت آگاهی بیشتر به کتاب ارزشمند« ادب فنای مقرّبان» از آیت اللَّه جوادی آملی که شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره است رجوع شود .
3.ترجمه كامل الزيارات ص 429.
4. محمد بن الحسن الحر العاملی ، وسائل الشیعه، الناشر ، مؤسسه آل البیت ، - قم ، سنه النشر ، 1409 ه ق ، ج 14، ص 338، کتاب الحج، ابواب المزار، باب 4، حدیث 3.
5.بحار الانوار ج 98 ص 21.

با سلام دوست عزيز. من چند سوال داشتم لطفا جواب بدهيد. 1- چگونه مي توانم استادي براي خود بيابم و چگونه اذاكار تشخيص بدهم كه برايم مناسب است. 2- من چند سال پيش يك كتاب از كناب هاي آقاي سيد حسن ابطحي را خريداري كردم به نام سير اله الله .كه فكر مي كنم كتاب خوبي براي آشنايي با سير و سلوك باشد، بعداً خواستم ديگر كتاب هاي ايشان را تهيه كنم. نتواستم در بازار پيدا كنم، البته هر كتاب فروشي چيزي گفت: مثلاً (ممنوع شده است)(ديگر چاپ نمي شود)و... مي خواستم بدانم آيا كتاب هاي ايشان مشكلي دارد. و من حتي آن كتاب سير اله الله را ديگر نخوانم. باتشكر از شما

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
هر استاد و عالمي داراي برخي كمالات علمي و ويژگي هاي قابل تحسين است. اما آنچه مشكل زاست، مطلق نگري مخاطبان نسبت به استاد است .
بدون مطلق نگري و بدون محدود كردن خود به يك شخصيت، آن مقدار كه با روش عمومي علما و سنت و سيره معصومان(ع) مخالفت ندارد، از استاد استفاده كنيم. اما مراقب باشيم در هنگام مطالعه به طور كامل مجذوب نشويم . قدرت اختيار و انتخاب خود را از دست ندهيم زيرا ديده شده برخي به خاطر افراط گري و مجذوبيت بيش از حد، حتي نظام خانواده خود را از هم پاشيده اند. از اين رو كتب نويسنده‏ مذكور را هرگز نمي‏توان به طور كامل تأييد كرد ، به ويژه اين كه مشتمل بر مطالبي است كه قابل تأييد نيست . مطالعه‏ آن براي افرادي كه از نظر معارف ديني ضعيف هستند، سفارش نمي شود، زيرا ، ممكن است در مواردي مضر باشد و اثرات نامطلوبي را به جاي بگذارد .در صورت نياز به معرفي كتاب در زمينه‏ هاي مختلف با اين مرکز مكاتبه كنيد تا كتب مفيد در اين زمينه را براي شما معرفي كنيم.
هر نوع گفتار و كرداري را از هر شخصيتي بايد با ترازوي قرآن و سنت معصومين(ع) سنجيد، چون معيار اين دو است. هر چيزي وقتي داراي ارزش و قيمت است که با اين دو معيار حق سازگار و هماهنگ باشد.
امامان (ع) در مورد احاديث فرموده اند: احاديث ما را با قرآن مقايسه كنيد، اگر با آن موافق بود و با خطوط كلي آن سازگار بود ، احاديث از ما است، آن ها را بگيريد و عمل كنيد و گرنه به آن ها اعتنا و توجهي نكنيد. بنابراين وظيفه فعلي و فوري ما اين است كه با قرآن و پيام ها و خطوط كلي آن دقيقا آشنا شويم . نيز با روايات اولياي الهي در ارتباط پيگير باشيم تا بتوانيم با شناختي كه از اين دو منبع عظيم و استوار به دست مي آوريم، حق و باطل را تشخيص دهيم و در راه دشوار بندگي دچار خطا و آسيب نگرديم.
در باره دعا مي توانيد از دعاهايي که در مفاتيح الجنان مرحوم شيخ عباس قمي آمده استفاده کنيد، مانند دعاي کميل ، دعاي ندبه ، زيارت جامعه دعاي ابوحمزه ثمالي ودعاي افتتاح .
درباره انتخاب استاد شما نمي توانيم اظهار نظر نمايم زيرا نمي دانيم که در محل شما چه کساني هستند. آيا کساني هستند که به عنوان استاد معرفي شوند و شما را درست راهنماني کنند يا نه؟ در اين خصوص با روحاني محل تان مشورت نماييد که در اين زمينه راهنماي کند

به کتاب تزکيه و خود سازي از آقاي ابراهيم اميني مراجعه نمائيد .

به نام خدا با سلام و تشكر از جواب دادن به سئوالات قبلي ، يكي از اموري كه در اسلام به آن خيلي سفارش شده عبادت است . مقامات عاليه اي كه براي اولياء خدا و عرفا هم شمرده مي شوداز اثرات عبادت آنها بوده . عرض من اين است كه خوب يك شخصيت خيلي ارجمندي را در نظر بگيريم كه خيلي هم اهل ذكر و عبادت است . از اين آدم چه نفعي به ديگران مي رسد ؟ مردم به طور مستقيم مي توانند از خدمات يك دكتر خوب ، يك مهندس ، يك خلبان و امثالهم يا از عمل خير يك آدمي كه مدرسه ساخته يا بيمارستان ساخته استفاده كنند يا افرادي كه متكفل ايتام مي شوند و براي مردم هزينه مي كنندولي استفاده مردم از آدمي كه فقط اهل نماز و عبادت است چيست ؟ حتي بعضي از اوقات اين گونه اشخاص خودشان در فقر و تنگي معيشت هستند كه بايد كمكهايي هم از ديگران دريافت كنند . البته مي دانم كه در لايه هاي پنهان ذكر بركاتي عمومي براي اين عمال هست ولي منظورم به طور كلي اين است كه ارزش عبادتهاي شخصي بيشتر است يا اعمالي كه به نفع مردم و جامعه هستند ؟ با تشكر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دين اسلام به تمام جوانب روحي و جسمي، فردي و اجتماعي انسان توجه دارد. بر اين اساس برنامه هايي را ارائه مي دهد كه يك مسلمان خود را در همه حيطه ها ارتقا داده و در نهايت به مقام انسان كامل بار يابد.
اين حيطه ها شامل بعد دين داري، بعد دين آموزي، بعد فرهنگي، بعد اعتقادي، بعد اقتصادي، بعد سياسي، بعد نظامي، بعد تربيت بدني و جسماني، بعد اجتماعي و ديگر ابعاد است. با اين وجود در آموزه هاي ديني به بعد اجتماعي يك مسلمان، تأكيد فراوان شده تا در ديدي وسيع تر، جامعه ايده آل اسلامي شكل گيرد.
توجه به مسائل جامعه، بدون عنايت به ساير ابعاد، رشدي يك جانبه را در پي خواهد داشت . دين مقدس اسلام بر متانت، اعتدال و توازن، توصيه و سفارش مي كند و از يك سونگري پرهيز مي دهد.
اگر كسي به جاي عبادت و نماز و روزه ساير وظايفي كه از نظر شرعي و ديني بر عهده دارد، به دستگيري از فقرا و درماندگان بپردازد و اين بعد مهم فردي يعني عبادت را رها نمايد، دچار خطاي مهمي شده است . يك بعد مهم وجودي خود را مهمل گذاشته و از اين نظر انسان كاملي نمي باشد. بررسي سيره و زندگي پيشوايان دين نشان مي دهد كه آن ها در عين حال كه در خدمتگزاري به خلق گوي سبقت را از ديگران ربوده بودند، در همه ابعاد از ديگران جلوتر بوده اند.
آري اگر همه ابعادي كه در دين مطرح است، همسوي هم رشد داده شد، از روايات بر مي آيد که خدمت به ديگران در چنين وصفي برترين اعمال و بهترين وسيله رسيدن به كمال و سعادت است.دراين جا به‌تعدادي‌از آن ها اشاره‌ مي‌كنيم‌:
از پيامبر(ص) سؤال‌شد: محبوب‌ترين‌شخص‌نزد خدا كيست‌؟ فرمود: "أنفع‌الناس‌للناس‌؛(1) پر نفع‌ترين‌مردم‌براي‌ديگران‌" .
در جاي‌ديگر فرمود: "الخلق‌عيال‌اللّه‌فأحبّ الخلق‌إلي‌' اللّه‌مَن‌نَفَعَ عيالَ اللّه‌و أدخل‌علي‌' أهل‌بيت‌سروراً؛(2) محبوب‌ترين‌بنده‌نزد خدا كسي‌است‌كه‌به‌عيال‌خدا (مردم‌) نفع‌برساند و اهل‌خانه‌اي‌را خوشحال‌كند". درروايتي‌از پيامبر (ص‌) نقل‌شده‌:"اَحبّ الاعمال‌إلي‌اللّه‌ثلاثة‌: إشباع‌جوعة‌المسلم‌، و قضاء دينه‌و تنفيس‌كربته‌؛(3) محبوب‌ترين‌اعمال‌نزد خدا سه‌چيز است‌: سير كردن‌مسلمان‌گرسنه‌اي‌، پرداخت‌بر هكاري‌و بر طرف‌كردن‌گرفتاري‌هاي‌او" .
پي نوشت ها :
1.بحارالانوار، ج1‌، ص339.
2.همان.
3.همان‌، ص‌360.

صفحه‌ها