آداب اخلاقي

همیشه در جست وجوی آرامش بودم.اما هرگز به آرامش حقیقی نرسیدم.
بر اساس قانون خلقت و آفرینش، انسانها فطرتاً خداجو هستند و به دنبال حقیقت و دستیابی به آرامش حقیقی می باشند.

دختری 22 ساله ای هستم كه همیشه در جست وجوی آرامش بودم.اما هرگز به آرامش حقیقی نرسیدم.راستش من نماز نمی خونم.به خیلی چیزا هم پایبند نیستم. اما خدا رو دوست دارم گرچه در راه بندگی اش كوچكترین قدمی هم برنداشتم.بچه كه بودم خوابهای عجیبی می دیدم.خواب می دیدم مثل یه پرنده پرواز میكنم .واقعا احساس میكردم.گاهی هم خواب می دیدم تو یه جنگل گم شدم هر چقدر تلاش می كردم كه راهم رو پیدا كنم فایده ای نداشت. اما در نهایت به یه امامزاده می رسیدم.معمولا خوابام به این امامزاده ختم می شد.حالا بزرگ شدم ودیگه از این خوابها ندیدم.اما احساس عجیبی دارم.گاهی اوقات احساس می كنم روحم می خواداز بدنم جدا بشه.اما روحم تو یه قفس سنگی اسیر.این چیزایی كه میگم واقعا احساس میكنم.چیزی كه ذهنم رو مشغول كرده این كه این حالات از كجا نشات میگیره.در آخر یابد بگم من آدم گناهكاری ام.اما همیشه دوست داشتم عاشق باشم عاشق بودن تا حد محو شدن در دوست..احساس میكنم چیزی كه پاسخگوی روح واحساسات من عشق بازی با خداست خیلی ممنون می شم اگه بتونین بهم كمكی بكنید..

خیلی جا داشت كه اطلاعاتی را از وضعیت زندگی خانواده تان و تاریخچه خانوادگی خود بیان می كردید تا ما با شناختی دقیق تر در جریان حالات شما قرار می گرفتیم و پاسخگویی می كردیم اما با این اطلاعات مختصری كه بیان كرده اید، در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. بر اساس قانون خلقت و آفرینش، انسانها فطرتاً خداجو هستند و به دنبال حقیقت و دستیابی به آرامش حقیقی می باشند ولی گاهی در شناخت راه و گاهی در تشخیص مصداق دچار اشتباه می شوند بدین صورت كه یا راه و مسیری را انتخاب می كنند كه آنان را هچگاه به سر منزل مقصود نمی رساند و یا چیزی را خدا و مایه آرامش و كمال می پندارند كه در واقع آرامش واقعی و مطلوب حقیقی نمی باشد. البته در این بین ممكن است بر اثر آلودگی ها و زنگارهایی كه بر اثر گناهان پیدا می كنند ذائقه آنان عوض شود و پرده بر فطرت خداجو و حقیقت طلب آنان بیفتد كه در این صورت، دیگر قادر نخواهند بود به هدف نهایی و غایت آفرینش دست پیدا كنند.

2. از آموزه ها و تعالیم دینی استفاده می شود كه روح انسانها از روح خداوند برگرفته شده است ( نفخت فیه من روحی) و به خاطر مصالح و هدف والاتری در این دنیا و در بدنهای خاكی قرار گرفته شده است و روزی باید همگی به سر منشأ اصلی خود برگردانده شوند ( انا لله و انا الیه راجعون، ما از خداییم و به سوی او بازگشت خواهیم كرد) و با پاداشی كه در قبال همه كارهای خوبی كه با اعمال اختیاری خود در این عالم خاكی انجام داده است، دریافت می كند به آرامش حقیقی نیل پیدا می كند.

3. با این توصیفی كه شما از شرح حال خود داشتید، معلوم می گردد كه فطرت پاك و خداجوی شما هنوز بیدار است و علی رغم اینكه بنا بر گفته خودتان، كوچكترین قدمی در راه بندگی خداوند برنداشته اید ولی هنوز قلب و روح شما روشن و زنگار نگرفته است و این شاید ثمره دعای خیر و كارهای نیك والدین و نیاكان و اجداد شما بوده و یا نتیجه كارهای  مثبتی بوده  كه خود شما در گذشته انجام داده اید و در حال حاضر آن را فراموش ساخته اید و به یاد نمی آورید. به هر حال باید به شما به خاطر داشتن این احساس تبریك گفت و خاطر نشان كرد كه باید از این فرصت پیش آمده، نهایت استفاده را ببرید و خود را به عشق حقیقی  و  كمال مطلق نزدیكتر نمایید و گامی در طلب عشق حقیقی بردارید.

4. شما كه همیشه دوست دارید عاشق باشید و با معشوق واقعی عشق بازی كنید بطوری كه این عشق شما را محو در حضرت دوست گرداند، آیا شایسته نیست برای رسیدن به این هدف تلاشی بكنید و قدمی بردارید؟ باید توجه داشت كه عاشق و معشوق باید با هم تناسب و سنخیت داشته باشند اگر شما عاشق خدا هستید پس چرا رنگ خدایی به خود نگرفته اید و تا كنون قدمی در انجام فرامین الهی برنداشته اید؟ معمولاً عشاق وقتی عاشق می گردند و به معشوق خود عشق می ورزند سعی می كنند با انجام كارهایی كه مطلوب معشوق است نظر او را به خود جلب كنند و رضایت او را فراهم گردانند، این چیزی است كه در عشق های مجازی بسیار دیده می شود چه برسد به عشق حقیقی و فناناپذیركه باید درصد خلوص و شیدایی آن بیشتر باشد. بدون عمل به خواسته خداوند، عشق شما به خداوند، دروغی بیش نخواهد بود. به عمل كار برآید به سخنرانی نیست.

 فراموش نكنید كه عشقی كه در وجود انسان است؛ در واقع هدیه ای از جانب خداوند می باشد. حال ممكن است بپرسید كه چگونه می توان عاشق خداوند شد؟ در جواب می گوییم كه اگر طالب عشق خداوند هستید و می خواهید عاشق خداوند بمانید، راههایی كه در ادامه مطرح می كنیم را دنبال كنید:

1. بندگی:

امام سجاد(ع) مي فرماید: «العبودیة جوهرة كنهها ربوبیة؛(1) بندگي گوهري است كه باطنش خدایي و خداوندگاری است».

كسي كه عبد خدا گشت و مشمول خطاب یا عبادي قرار گرفت، بندة شیطان و انسان یا هواي نفس نمي شود. پس جادة عشاقی، جادة عبودیت و بندگي است. راه و رسم بندگي آموز تا عاشق شوی. سیر و حركت زماني میسّر است كه در اثر معرفت و آگاهي بیداري دل حاصل گردد و چراغ ایمان در دل روشن شود. روغن چراغ ایمان، عمل صالح و انجام واجبات و ترك محرمات و گناهان است.

2. پیروی از پیامبر:

ایمان به خدا، و تنفر و بیزاري از فسق و كفر و گناه در نهاد هر انساني بالفطره وجود دارد. وقتي از درون سر برآورد و در عرصة عمل صالح تجلّي پیدا كرد، گل عشق كه علامت كمال و رشد یافتگي است، شكوفه مي زند.عاشق مهجور، چشم به راه پیام معشوق است و به هر چیزي كه به معشوق تعلق دارد یا نماینده و پیام رسان او است، عشق مي ورزد. قرآن كریم مي فرماید:

«اي پیامبر! به مردم بگو: اگر خدا را دوست مي دارید( و به او عشق مي ورزید)، از من پیروی و اطاعت كنید، تا خدا هم شما را دوست داشته باشد و لغزش هاي گذشتة شما را ببخشد كه خداوند آمرزنده و مهربان است». (2)

آري عشاق خدا، مطیع رهبران الهي هستند. انسان هنگامي مي تواند به اوج ایمان برسد كه نیرومند ترین علاقة او یعني عشق به خویشتن را تحت الشعاع عشق به ذات خدا و نمایندگان او قرار دهد.

3. تهجد: 

عشق وصال بي سحر خیزي نمي شود.

عشق وصال داري و شب تا صبح سر بر بستر ناز خوابت آید؟ زهي خیال باطل ! نشنیده اي كه با كلیمش موسي (ع) فرمود: دروغ مي گوید كسي كه گمان برد خدا را دوست دارد، ولي چون تاریكي شب در آید، خواب را بر حضورم ترجیح دهد». (3)

4. خود شناسی:

اگر چه عشق ریشه در آفرینش انسان دارد لیكن تجلي و ظهور آن وابسته به میزان شناختي است كه عاشق از كمال معشوق دارد. بنابراین نخستین گام در شعله ور شدن، آتش عشق، داشتن شناخت درست از كمال و جلوه هاي معشوق است. تحصیل شناخت خدا، براي اكثر افراد بدون خودشناسي و شناخت تجلیات خدا میسر نیست.

از این رو خود آگاهي و خود شناسي برترین شناختها دانسته شده است.

5. ترك گناه:

انساني كه مي‏خواهد عاشق خدا شود، باید براي خود بنایي محكم بسازد و این بنا از اجزایي تشكیل مي‏شود كه عبارت است از: خودشناسي، تحكیم مباني اعتقادي، مطالعه در مبدأ و معاد، پرهیز كامل از گناهان، توبه بعد از هر گناه، اطاعت از باري تعالي، انجام واجبات و ترك محرمات و گناهان. این‏ها مصالحي هستند كه اگر در كنار یكدیگر قرار گیرند، به دژ محكمي تبدیل مي‏شوند كه جز عشق نامي ندارد و صاحبش میزبان معشوقي به نام خدا كه خالق هستي است، خواهد شد.

پس قلب مأمن و مأواي عشق است كه نباید در آن حرامي و گناه وارد شود. پس عشق خیال نیست، آتشي است كه در دل شعله ور مي‏گردد، تا چیزي محبوب و معشوق انسان شود. وقتي چیزي محبوب مي‏شود كه از تمام حصارهاي غیر پرستي (دنیا و متعلقات آن) بیرون آید تا جمال محبوبش مكشوف گردد.

بنا بر این، اینكه چرا شما عاشق خدا هستید ولی اعمال و رفتاری كه خداوند برای رسیدن به خودش برای شما واجب كرده است را انجام نداده اید، برای ما مشخص نیست. پس با یك تفكر منطقی سعی كنید به نكات بالا دقت كنید.

موفق باشید.

 

پینوشتها:

1.  مصباح الشریعه، ص7.

2.  آل عمران (3) آیه 31.

3.  آداب و مراحل سلوك الهی، ج 1 ،ص 143، محمود حقیقی.

فلسفه خداحافظی با آشنایان در هنگام سفر چیست؟
زائرانی كه قصد سفر دارند (خصوصا به اماكن مذهبی همچون حج)، از جهت اینكه از آیندۀ خود اطلاعی ندارند، وظایفی به دوش دارند، كه به برخی از آنها اشاره می كنیم:...

 فلسفه خداحافظی با آشنایان در هنگام سفر چیست؟ اگر بعضی از اقوام با مادر و پدر قهر باشند آیا فرزندان حتما باید از آن ها خداحافظی كنند در صورتی كه مادر و پدر نیایند؟ آیا با تمام كسانی كه میشناسیم باید خداحافظی كنیم؟ آیا خداحافظی كردن قبل از رفتن به عمره باعث تظاهر نمی شود یعنی اگر به هیچ یك از دوستان چیزی نگوییم بهتر نیست؟

زائر گرامي! بدان كه سفر بسيار مهمي را در پيش داري، به مهماني خداوند رهسپاري، پس براي اين مهماني بزرگ خود را مهيا ساز. روح را مصفا كن و هفته ها پيش از عزيمت با مراقبت هاي اخلاقي و مجاهدت و خودسازي، در تهذيب نفس بكوش تا شايسته چنين سفر روحاني و حرم كبريايي شوي. چشم و گوش و دست و زبان و قلب و قالب را از معاصي مصون بدار و از گناهان گذشته توبه و استغفار كن و به درگاه خدا تضرع نما كه لياقت درك محضرش را به تو عنايت كند. با تلاوت قرآن، دعا و توسل، عبادت و تهجد، تفكر و تأمل، مراقبه و محاسبه خود را از آلودگي ها پيراسته گردان و آرايش معنوي ده و در حفظ ظاهر و باطن بكوش و به صورت اسلامي و سيرت ايماني اهتمام ورز، تا شايستگي تشرف به بارگاه دوست و محضر محبوب را به دست آري و لايق زيارت بيت الله و قبر رسول الله و ائمه طاهرين(عليهم السلام)شوي و از عبادت خود لذت ببري و با عمل مقبول و سعي مشكور از سفر حج بازگردي.

زائر پيش از عزيمت به ديار وحي، به آمادگي هاي لازمِ مادي و معنوي نياز دارد كه بخشي از آنها در زمينه هاي روحي، اخلاقي، عرفاني و اقتصادي است و بخشي ديگر در فراگيري و اهتمام به انجام تكاليف شرعي و برخي در تداركات سفر.

زائرانی كه قصد سفر دارند (خصوصا به اماكن مذهبی همچون حج)، از جهت اینكه از آیندۀ خود اطلاعی ندارند، وظایفی به دوش دارند، كه به برخی از آنها اشاره می كنیم:

1) مسائل حقوقي مردم: زائر و مسافر بايد در پرداخت ديون مردم اهتمام ورزد و اگر مال او به حرام، ربا، رشوه، غصب، مظالم و حق الناس آلوده است، در حل و اصلاح آن بكوشد و با صاحبان حقوق، به نوعي مصالحه كند و آنان را راضي نمايد و به پيشگاه خداوند نيز توبه و استغفار كند.

امام صادق(ع) مي فرمايد: «وَاخْرُجْ مِنْ حُقُوق يَلْزَمُكَ مِنْ جهه الْمَخْلُوقين»(1)«حال كه عزم حج داري حقوقي را كه از ناحيه خلق بر ذمّه تو است ادا كن و از عهده آن بدر آي.»

2) مسائل اخلاقي: اگر زائر و مسافر با كسي كدورتي دارد و كساني از او ناراضي هستند و به دلايل اخلاقي در برابر ديگران مسؤول است، قبل از عزيمت در اصلاح اين مشكل همت گمارد. حقوق اخلاقي والدين، همسر، فرزندان، برادر و خواهر، اقوام و خويشاوندان، همسايگان، همكاران و ساير مردمان از اينگونه است. يا اگر از كسي غيبتي كرده يا تهمت و افترايي زده، يا كينه و عداوتي در دل داشته، خود را از آلودگي آن پاكيزه كند و از ذمّه آن بدر آورد; زيرا حقوق، منحصر به مسائل مالي نيست و مسائل اخلاقي و معاشرتي، اگر مهم تر نباشد، دست كم ندارد.

يكي از فلسفه هاي توديع و خداحافظي همين است كه در چنين لحظاتي كه زائر عزم سفر دارد، برخورد عاطفي او با افراد مي تواند كدورتها را برطرف سازد و گاه مي شود با يك ديدار و توديع و عذرخواهي، كوهي به كاهي بخشيده شود و صاحب حق درگذرد.

از نظر اسلام بی مهری نسبت به وابستگان در هیچ وضعی روا نیست. مردی خدمت امام صادق(ع)آمد و از بستگان خود شكایت نمود، حضرت به او فرمود:در عین حال به آنان نیكی كن! آیا تو هم میخواهی مثل آنان باشی و - با بی مهری -ارتباط خود را با آنها قطع كنی؟ اگر چنین كنی ،خدا نظر لطفش را از همه شما خواهد برداشت.(2)

در قرآن خطاب به مسلمانان آمده است:"ادفعْ بالتی هی أحسن فإذا الذی بینك و بینه عداوة كأنّه ولیٌ حمیم؛ بدی را با نیكی دفع كن، ناگاه خواهی دید كه همان كس كه میان تو و او دشمنی است گویی دوستی گرم و صمیمی است".(3)

رسول اكرم(ص) فرمود: می‏خواهید شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت آگاه سازم؟ عفو از كسی كه به تو ستم كرده و پیوند با كسانی كه با تو قطع رابطه كرده‏ و نیكی به  كسی كه به تو بدی كرده و بخشش به آن كس كه تو را محروم كرده است.(4)

نكات پایانی:

1. تهذيب و تزكيه نفس از رذائل وتحلّي به فضائل در رهگذار حج، به طور گسترده اي در سخنان معصومين(ع) منعكس است; از جمله در كتاب مصباح الشريعه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «براي حج بگونه اي مهيا باش كه گويي ديگر اميد برگشتن نداري.» پس شایسته در این است كه نسبت به اقوام خود، بی تفاوت نباشید و از آنها حلالیت بطلبید و اگر حقوقی از آنها به گردن شماست، جبران كنید.

2. مسایل و مشكلات والدین با أقوام را با خودتان یكی ندانید و شما به وظایف خود عمل كنید، گرچه آنها به هیچ وجه حاضر به رابطه با شما نباشند. ولی توصیه می كنیم كه شما قدری در مورد بی ارزش بودن دنیا و گذر عمر برایشان صحبت كنید تا آنها هم به أقوام خود بی تفاوت نباشند.

3. در هنگام سفر، نیازی نیست كه از همۀ أقوام حلالیت بطلبید، بلكه با أفرادی كه بیشتر مأنوسید و معاشرت دارید، كفایت می كند؛ شاید اطلاع داشتن بعضی از افراد هم ضرورتی نداشته باشد. جملۀ حكیمانه ای معروف است:"استر ذهبك و ذهابك و مذهبك" دارایی و عقیده و رفت و آمد خود را بپوشان تا نسبت به اموری متهم نشوید.

4. خداحافظی و حلالیت طلبیدن قبل از رفتن به عمره باعث تظاهر نمی شود؛ زیرا همانطور كه بیان كردیم، فلسفۀ خداحافظی برای سفر، صرفا برای طهارت نفس و حلالیت گرفتن و پرداخت دیون می باشد و ارتباطی به تظاهر ندارد.

 

پی نوشت ها:

1.مصباح الشریعه، امام صادق(ع)، ص47، بیروت: موسسه أعلمی، 1400ه.ق.

2. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 74، ص 131، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق .

3. فصلت (41) آیه 34.

4. علامه مجلسي، بحار الانوار ج 71، ص 399،  مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق .

آثار و فوائد نماز خواندن و همچنین آثار ترك آن
1. قرب معنوی 2. یاد خدا و آرامش روانی 3. عامل باز دارنده از گناه 4. گناه زدایی 5. غفلت زدایی‏ 6. تكبر زدایی 7. عامل پرورش فضائل اخلاقی 8. همگرایی 9. نفی طاغوت ‏

آثار و فوائد نماز خواندن و همچنین آثار ترك نماز چیست؟

به برخی از آثار نماز اشاره می شود :

1. قرب معنوی

یكی از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشكیل می‏دهد. در یكی از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده (1) كه حكایتگر بعد معنوی نماز و اهمیت آن است، امام علی (ع) فرمود: "الصلوة قربان لكل تقی؛ (2) نماز وسیله تقرب هر پرهیز كاری به خداوند است". در برخی از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده كه اشاره به آثار معنوی آن می‏باشد.

2. یاد خدا و آرامش روانی

در قرآن آمده است: "اقم الصلوة لذكری ؛ (3) نماز را بر پا دار تا به یاد من باشی".

یكی از نویسندگان در تفسیر این آیه می‏نویسد: "روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز یاد خدا است.  "ذكر اللَّه" است كه در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است".(4) ذكر و یاد خداوند نقش تعیین كننده در آرامش روانی دارد. نماز به عنوان ذكر خدا به انسان‏های نماز گذار آرامش می‏دهد: "ألا بذكر اللَّه تطمئن القلوب ؛ (5) آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است".

3. عامل باز دارنده از گناه

یكی از آثار مهم نماز جلوگیری از گناه است: "إنّ الصلوة تنهی عن الفحشا و المنكر". (6) طبیعت نماز از آن جا كه انسان را به یاد خدا و نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می‏اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منكر است. انسان كه به نماز می‏ایستد و تكبیر می‏گوید، خدا را از همه چیز بالاتر می‏شمرد... بدون شك در قلب و روح چنین انسانی، جنبشی به سوی حق و حركت به سوی پاكی و جهشی به سوی تقوا پیدا می‏شود...". (7)

4. گناه زدایی

یكی از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایی است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است. (8) پیامبر (ص) از یاران خود سؤال كرد: اگر بر در خانه یكی از شما نهری از آب صاف و پاكیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزی از آلودگی و كثافت در بدن او می‏ماند؟ در پاسخ عرض كردند، نه. حضرت فرمود: نماز درست همانند این آب جاری است. هر زمان كه انسان نماز می‏خواند، گناهانی كه در میان دو نماز انجام شده است، از بین می‏رود. (9)

5. غفلت زدایی‏

بزرگ‏ترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است كه هدف آفرینش خود را فراموش كند. غرق در زندگی مادی و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حكم این كه در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام می‏شود، مرتباً به انسان اخطار می‏كند و هشدار می‏دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان می‏سازد... و این نعمت بزرگی است كه انسان وسیله‏ای در اختیار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید. (10)

6. تكبر زدایی‏

یكی از عوامل مهم تكبر زدایی نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پیشانی بر خاك در برابر خدا می‏گذارد . خود را ذره كوچكی در برابر عظمت او می‏بیند، از این رو پرده‏های غرور و خودخواهی را كنار می‏زند. از این رو علی (ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یكی از آثار نماز را تكبر زدایی بیان نمود: "خداوند ایمان را برای پاكسازی انسان ها از شرك واجب كرده است و نماز را برای پاكسازی از كبر". (11)

7. عامل پرورش فضائل اخلاقی

نماز روح اخلاص و خداباوری را در انسان افزایش می‏دهد . نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقی است. انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون می‏برد. به ملكوت آسمان‏ها دعوت می‏كند. با فرشتگان همصدا می‏شود. خدا را در همه حال حاضر و ناظر می‏داند.

8. همگرایی

علاوه بر آثار مذكور كه معمولاً آثار خودی نماز محسوب می‏شوند، یكی از آثار مهم اجتماعی و سیاسی نماز، همگرایی است. برگزاری نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش می‏گذارد، زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در كنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسی و اجتماعی جهان آگاهی پیدا می‏كنند. خطیب جمعه با بیان احكام و طرح مسایل سیاسی و اجتماعی به نمازگزاران رشد سیاسی می‏دهد. شاید به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است كه در آموزه‏های دینی به این دو فریضه اهمیت خاصی داده شده است. (12)

پیامبر اسلام (ص) فرمود:

"خداوند نماز جمعه را بر شما واجب كرده است. هر كس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روی سبك شمردن یا انكار ترك كند، خداوند او را پریشان می‏كند . به كار او بركت نمی‏دهد.

بدانید نماز او قبول نمی‏شود، بدانید زكات او قبول نمی‏شود، بدانید حج او قبول نمی‏شود ...، تا از این كار توبه كند ..." . (13)

9. نفی طاغوت و ایستادگی در مقابل ستم‏

انسانی كه فقط خداوند را عبادت نماید، در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد. هر چه غیر خداوند است، برای او حقیر و كوچك می‏شود . كسی نمی‏تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود. در مقابل گردنكشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمی‏آورد. با طاغوت كنار نمی‏آید.

خداوند این مسئله را یكی از اهداف بعثت پیامبر (ص) دانسته : " در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث كردیم تا خداوند را عبادت نمایید. از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز كنید. (14)

عواقب ترك نماز:

از برخی روایات استفاده می‏شود كسی كه عمداً نمازش را نخواند، كافر یا مانند كافر است:رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بین الاسلام و الكفر ترك الصلوه؛(15)

فاصله بین ایمان و كفر ترك نماز است.

یا بهره‏ای‏از دین ندارد : لا حظ فی الاسلام لمن ترك الصلوه؛(16)

برای تارك نماز بهره ای در اسلام نیست.

یا عملش تباه می‏شود:من ترك صلوته حتی تفوته من غیر عذر فقد حبط عمله؛(17)

هر كس بدون عذر نماز را ترك كند تا قضا شود، اعمالش از بین می رود.

یا موقع مرگ به او خطاب می‏شود: می‏خواهی یهودی بمیر یا نصرانی. بمیر، تو مسلمان نیستی:من ترك الصلوه لا یرجو ثوابها و لا یخاف عقابها فلا ابالی ان یموت یهودیا او نصرانیا او مجوسیا؛ (18)

هر كس نماز را ترك كند و نه امید به ثوابش داشته باشد و نه ترس از عذابش ،اشكالی نمی بینم در اینكه یهودی یا نصرانی یا مجوسی از دنیا برود.

در قرآن آمده از برخی مجرمان كه گرفتار جهنم شده‏اند، پرسیده می‏شود: چه چیزی باعث شد كه در دوزخ باشید، می‏گویند: ما از نمازگزاران نبودیم (فی جنات یتسائلون، عن المجرمین، ما سلككم فی سقر، قالوا: لم نك من المصلین).(19)

در مذمت كسانی كه در نماز سهل‏انگاری می‏كنند و آن را ضایع می‏نمایند ، آیات و روایاتی وارد شده است.

أَنَّهَا سَأَلَتْ أَبَاهَا مُحَمَّداً ص فَقَالَتْ يَا أَبَتَاهْ مَا لِمَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ قَالَ يَا فَاطِمَةُ مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِخَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً سِتٌّ مِنْهَا فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ ثَلَاثٌ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ ثَلَاثٌ فِي قَبْرِهِ وَ ثَلَاثٌ فِي الْقِيَامَةِ إِذَا خَرَجَ مِنْ........؛

فاطمه زهرا (س) از پدرش رسول خدا پرسید: عذاب و عقوبت كسی كه نمازش را سبك بشمارد [یعنی مسلمانی كه نماز نخواند یا گاهی بخواند یا به نماز و كیفیت صحت آن اهمیتی ندهد] چیست؟ پیامبر فرمود: هر مرد یا زنی نمازش را سبك بشمارد و نسبت به آن بی اهمیت باشد، خداوند او را به پانزده بلا و گرفتاری مبتلا می‏سازد. شش مكافات در دنیا و سه گرفتاری هنگام مردن و سه تا در قبر و عالم برزخ و سه مجازات در قیامت خواهد بود: 

اما شش بلای دنیوی: خداوند بركت را از عمر او برمی‏دارد (عمرش كوتاه می‏شود یا پرفایده و نافع نیست).

2 - بركت را از رزق و روزی او برمی‏دارد (مبتلا به فقر می‏شود یا اگر پول دارد، نفعش به كسی نمی‏رسد).

3 - خداوند سیمای صالحان را از چهره او بر می‏دارد (هر كس او را ببیند، او را از مجرمان و افراد ناشایست می‏پندارد).

4 - اعمال خوب دیگر او اجری ندارد.

5 - دعای او به آسمان نمی‏رود (پذیرفته نمی‏شود).

6 - اگر خوبان هم برای او دعا كنند، فایده‏ای ندارد.

اما سه بلا وقت مرگ:

7- هنگام مردن ذلیلانه و با خواری می‏میرد.

8 - گرسنه می‏میرد.

9 - تشنه می‏میرد (هنگام مردن چون احساس گرسنگی و تشنگی می‏كند، تمام فكر و توجهش به آن است و توجهی به خدا و یاد خدا ندارد، در نتیجه با حالت غفلت می‏میرد). اگر از تمام رودهای دنیا بخورد سیراب نمی شود

 

اما سه بلای قبر:

10 - در قبر فرشته ای او را آزار می‏دهد.

11- قبر بر او سخت و ناگوار می‏شود و بر او فشار می‏آورد.

12 - دچار ظلمت در قبر می‏شود (روح او در قبر دچار فشار و ظلمت می‏شود).

سه بلای قیامت:

13 - در روز قیامت هنگامی كه از قبر به سوی صحرای محشر روانه شود، فرشته ای او را به صورت روی زمین می‏كشاند و مردم او را نگاه می‏كنند.

14 - از او به سختی حساب می‏كشند.

15 - خداوند نظر لطف و مرحمت به او نمی‏كند، در نتیجه دچار عذاب الهی می‏شود.(20)

 

پینوشت‏ها:

1. ذاریات(51) آیه 56.

2. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام  كلمات قصار، جمله 136،

3. طه(20) آیه 14.

4. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، طهران، 1362 ه.ش ، ج 16، ص 289.

5. رعد(13) آیه 28.

6. عنكبوت (29) آیه 45.

7. تفسیر نمونه، ج 16، ص 284.

8. همان، ص 290.

9. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه،  مؤسسه آل البيت، قم، 1409 ه.ق ، ج 3، ص 7.

10. تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 - 291.

11. نهج البلاغه، كلمات قصار 252.

12. جمعه (62) آیه‏ 9؛ تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 .

13. وسایل الشیعه، ج 5، ص 7.

14. نحل (16) آیه 36.

15. محمدی ری شهری ،میزان الحكمه ،ناشر دارالحدیث، چاپ اول ،جلد 2،صفحه1644.

16.همان.

17.همان.

18.همان.

19.سوره مدثر(74)آیه40-43.

20.محدث نوري، مستدرك الوسائل، 18 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 هجري قمري،ج3 ،ص 24.

رابطه حسنه در خانواده ها چه تأثيري در نحوده تربيت فرزندان دارد؟
پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقی فرزند اثر می گذارند: از طریق تكوین و تشریع.

رابطه حسنه در خانواده ها چه تأثيري در نحوده تربيت فرزندان دارد؟

اجتماع بزرگ از واحدهاي كوچكي تشكیل مي‏شود كه" خانواده" نام دارد، و هر گاه این واحدهاي كوچك كه رسیدگي به آن آسانتر است اصلاح گردد كل جامعه اصلاح مي‏شود، و این مسئولیت در درجه اول بر دوش پدران و مادران است. مخصوصا در عصر ما كه امواج كوبنده فساد در بیرون خانواده‏ها بسیار قوي و خطرناك است، براي خنثي كردن آنها از طریق تعلیم و تربیت خانوادگي باید برنامه‏ریزي اساسي‏تر و دقیقتر انجام گیرد. نه تنها آتشهاي قیامت كه آتشهاي دنیا نیز از درون وجود انسانها سرچشمه مي‏گیرد، و هر كس موظف است خانواده خود را از این آتشها حفظ كند.

پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقی فرزند اثر می گذارند: از طریق تكوین و تشریع.

منظور از تكوین، صفاتی است كه درون نطفه ثبت است و از طریق ناخودآگاه به فرزند منتقل می شود.

 منظور از تشریع، تعلیم و تربیتی است كه آگاهانه انجام می گیرد و منشأ پرورش صفات خوب و بد می شود. البته هیچ كدام از این دو جبری نیست، ولی زمینه ساز صفات و روحیات انسان ها است.

كودك بسیاری از سجایای اخلاقی را از پدر و مادر و برادران بزرگ و خواهران خویش می گیرد، سخاوت شجاعت، صداقت و امانت و... اموری هستند كه به راحتی كودكان از بزرگترهای خانواده كسب می كنند و رذائلی مانند دروغ و خیانت و بی عفتی و ناپاكی و مانند آن را نیز از آنها كسب می نمایند(1)

بنابراین محیط سالم و یا ناسالم خانواده تأثیر بسیار عمیقی در پرورش فضائل اخلاقی و یا رشد رذائل دارد اهمیت این موضوع زمانی آشكار می شود كه توجه داشته باشیم

اولا: كودك بسیار اثر پذیر است

ثانیا: آثاری كه در آن سن و حال در روح او نفوذ می كند ماندنی و پا بر جا است.(2)

رابطه حسنه و نیكو در بین خانواده و به دور از هر گونه تنش و نزاعی، به خصوص در بین پدر و مادر تأثیر بسزایی در تربیت فرزندان دارد روشن است كه تفصیل این موضوع  مجال دیگری را می طلبد؛

كودك نیازمند محبت است و اگر ارتباط والدین كه مهمترین كانون تأمین نیازهای عاطفی او است به هم بخورد بزرگترین لطمه روانی به كودك وارد خواهد شد چنین كودكانی وقتی در آینده تشكیل خانواده دهند نمی توانند روابط موفقی با همسر خود بر قرار كنند و حتی در پذیرش مسئولیت در آینده نیز با مشكلاتی روبرو خواهند شد. و لذا می توان گفت كه صمیمیت و همكاری و هماهنگی بین پدر و مادر از مهمترین عوامل رشد كودك است. در خانواده ای كه بین پدر و مادر اختلاف و عدم صمیمیت حاكم باشد انتظار روح صمیمیت و همكاری و تفاهم در فرزندان بی مورد است.(3) درگیرهای مستمر در خانواده ها و فقدان محیطی امن و آرام برای فرزندان راه را برای كودكانی شرور و بزه كار در آینده فراهم می كند، روشن است كه در خانواده ای كه تنازع و زد و خورد در روابط بین افراد حاكم باشد مأمنی امن برای رشد رزائل اخلاقی خواهد بود و كودكی كه در این خانواده رشد یافته به راحتی تحت تأثیر و به طور نا خود آگاه تحت تربیت افراد خانواده قرار خواهد گرفت.

موفق باشید.

 

پی نوشت:

1. مكارم شیرازی، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب، چاپ دوم، 1379هش، ج 1، ص 165.

2. همان، ج 1، ص 164

3. فرهادیان، رضا، والدین و مربیان مسئول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1377هش، ص244

فواید نماز برای دیگران
در آغاز لازم است تعریف و توصیف درستی از نماز داشته باشیم تا بدانیم نمازی كه از آن سخن خواهیم گفت . . .

نماز ما چه سودی برای دیگران دارد؟

در آغاز لازم است تعریف و توصیف درستی از نماز داشته باشیم تا بدانیم نمازی كه از آن سخن خواهیم گفت ، صرف خم و راست شدن و چند جمله بدون توجه و حضور قلب بر زبان جاری ساختن نیست.

نماز عالیترین تجلّی پرستش و زیباترین و شیرینترین لحظههای دیدار و رازگویی عاشق با معشوق است.

نماز نیاز روح هر انسان و بلكه هر موجودی است، نماز آرام كننده روان متلاطم، عامل رستگاری، برترین تكیهگاه و پشتوانه انسان در سختیها و مصیبتها است، نماز بهترین راه به سوی عرفان الهی، ارزشمندترین سفره رحمت خداوند در زمین، معیار ارزیابی اعمال و سنجش شخصیت و انسانیت انسان است،

اساسیترین ستون نگهدارنده دین، بازدارنده از جرایم عملی و رذایل خُلقی، شوینده گناهان، عصیان علیه همه طاغوتها و شیطانهای درون و بیرون، انسی و جنّی نماز است، و بالاخره تسلیم و خضوع جان در برابر جانان است.

وقتی آسمان دل، میگیرد و ابری میشود، تنها حضور در معبد و محراب و سجود در پیشگاه خدا، و سرازیر شدن باران اشك، و وزیدن نسیم نیایش و نماز است كه انسان را سبك میكند و كویر دل را به بوستانی مبدل می سازد، آری تنها گلهای معطر «یاد و ذكر خدا» آرامش را در بوستان دل میرویاند.

پیمودن راه دراز «خاك» تا «خدا» با بال نماز و پرواز عشق میسّر است.

هرگز به یك «صفر» یعنی هیچ و به «بی نهایت صفر» یعنی «هیچها» اندیشیدهای؟ همه انسانها، و تمامی موجودات و ذرات هستی، همان «صفرها»ی بیمفهوم، بیخاصیت و هیچند. تنها هنگامی كه صفر یا صفرها بعد از «واحد»(1) ـ یا «یك»كه اساس اعداد و سرچشمه همه «تكثّرها» است، ـ قرار گیرند هستی و مفهوم پیدا میكنند.

آن چه این «هیچ» را با آن «همه» پیوند میدهد، نماز و نیایش است. از این رو امام صادق(ع) در پاسخ فردی كه پرسیده برترین و ارزشمندترین وسیلة «تقرّب بندگان به خدا چیست؟ فرمود: «ما أعلمُ شیئاً بعد المعرفه أفضل من هذه الصلوه؛ (2) بعد از معرفت به خدا، چیزی برتر و با فضیلتتر از نماز نمیدانم».

جهت آگاهی بیشتر از تفسیر نماز به كتابهای زیر رجوع شود:

1ـ نماز و نمازگزاران، اثر علامه محمدتقی جعفری و آیت الله جوادی آملی؛

2ـ نماز نشانه حكومت صالحان، ستاد اقامه نماز؛

3ـ نماز یعنی رهبری، سید ابوالفتح دعوتی؛

4ـ هزار كتاب و رساله پیرامون نماز، ناصرالدین انصاری، رسول جعفریان و رضا استادی؛

5ـ مجموعه مقالات برگزیده ششمین اجلاس سراسری نماز، ستاد اقامه نماز.

پرسشگر گرامی !

منظورتان از « سود برای دیگران » چیست؟ اگر منظورتان برای غیر، خدا است، تصور و شناخت تان از خداوندی كه بی نیاز مطلق است، نادرست است. زیرا خداوند غنی و بی نیاز از همه چیز است، چون غیر از خدا هر چه هست، همه مخلوق خدا و نیازمند به او  است .

ما انسانها كه یكی از مخلوقات خداییم. سراسر وجودمان را نیاز و احتیاج فرا گرفته است،

یكی از نیازهای ما نیازهای روحی است ، مثل احتیاج به محبت. از این رو بچههایی كه در خانواده خود احساس كمبود محبت می كنند، دچار اختلالات روحی و روانی میگردند. یكی از نیازهای واقعی و اساسی روح بشر عبادت و پرستش است، چون خداوند انسان را برای رسیدن به كمال و نزدیك شدن به« كمال مطلق » آفریده است. او می داند كه تكامل انسان جز از راه «عبادت و بندگی» به دست نمیآید، در واقع با فرمان نماز راه رسیدن به كمال را به او نشان داده است. و آثار منفی یا كیفر و عذاب هایی كه برای ترك نماز  یا سبك شمردن آن گفته می شود در واقع آثار طبیعی و وضعی آن است.

چنان كه قرآن می فرماید: « هر كسی كفر ورزد و حج را ترك كند، به خود زیان رسانده است. خداوند از همه جهانیان بی نیاز است». (3) و  «كسی كه جهاد و تلاش كند ، برای خود جهاد میكند؛ چرا كه خداوند از همه جهانیان بی نیاز است». (4)

در جای دیگر میفرماید: « كسی كه عمل صالحی به جا آورد، به سود خود به جا آورده، و كسی كه كار بدی انجام دهد، به زیان خود او است. سپس همه شما به سوی پروردگارتان باز میگردید». (5) و  «كسی كه پاكی و راه پاكان را بر گزیند، به نفع خود او است». (6)

پس خداوند نیازی به پرستش ما ندارد. عبادات ما فایده ای به حال او نخواهد داشت ،چنان كه ترك عبادت ما هیچ زیانی به او وارد نمی سازد ؛ بلكه فوائد ظاهری و باطنی عبادات مستقیم و غیر مستقیم به خود ما می رسد؛ فوائد مستقیم آن مانند آرامش روحی وارضای نیاز به پرستش و... فوائد غیر مستقیم در رسیدن به كمال روحی و باطنی است كه هدف خلقت انسان ( هدف فعل) محسوب می شود. در نتیجه مستلزم سعادت و نجات ما در دنیا و آخرت خواهد بود .

و اگر منظورتان از «دیگران » این است كه اقامه نماز چه آثاری در اجتماع دارد، و چه سودی برای دیگر انسان ها دارد؟ پاسخش این است كه نماز و به طور كلی هر عبادتی هم آثار و فواید فردی دارد و هم اجتماعی،هم آثار دنیایی دارد و هم آخرتی ، هم آثار مادی دارد و هم معنوی، هم آثار ظاهری و جزئی دارد و هم آثار باطنی و كلی و كامل. بیان همه آثار نماز نیازمند مقاله ای مفصل و بلكه كتابی مستقل است . ونمی توان در مقام پاسخ به سؤالات به همه آن ها پرداخت. از این رو به برخی از آثار نماز اشاره می كنیم ، برای دریافت پاسخ كامل تر به منابع معرفی شده رجوع كنید. 

پرسشگر گرامی! می دانیم كه اشيا و واقعيات جهان را با «اسم» ميشناسند. اسم جز اشاره به واقعیت و  معرّفي  «مسمّا» هيچ اثر و نقشي ندارد مثلاً لفظ آتش نميسوزاند و گرما توليد نميكند.

لفظ «نان» نه طعمي دارد و نه شكم را سير ميكند. بلكه تنها انسان را به «واقعيات» يا " مسمّا "راهنمايي ميكند. لفظ نان ما را به آن واقعيتي كه غذا است و گرسنگي را فرو مينشاند و لفظ آب به واقعيتي كه رفع تشنگي ميكند و لفظ آتش به آن چيزي كه سبب گرمايش است، دلالت ميكند . پس آن چه كه اصالت و حقيقت دارد،«مسمّا» است ، نه اسم.

نماز، روزه و ساير عبادات ظاهري دارند كه مشاهده ميشوند و به منزله «جسم» يا «اسم» اند و باطني دارند كه  «مسمّا» يا حقيقت و روح عمل و عبادت است. اگر نماز گزاری به فلسفه نماز معرفت داشته باشد و به همه اسرار و راز و رمزهای اذكار و افعال نماز شناخت و آگاهی كامل داشته باشد و نماز را با  مقدمات و  آداب و شرایط و لوازمش  بخواند ، قطعا به همه آثار آن دست می یابد و از بصیرت درونی و بینایی ملكوتی خاصی برخوردار می گردد و لذتی را از زندگی و عبادت احساس می كند كه مرحوم آیت الله بهجت می فرمود : « اگر سلاطین عالم می دانستند كه انسان در حال عبادت چه لذت هایی می برد ، هیچ گاه دنبال این مسایل مادی نمی رفتند » (7)

كسي كه نماز می خواند و «إيّاك نعبد وإيّاك نستعين»او از عمق جانش بر مي خيزد، در انجام و ترك هر كاري،در هر گفتار و رفتاری، در هر سكوت و فريادي، در هر چشم بستن و چشم گشودني، در هر شنيدن و نشنيدني، در معاملات و خرید و فروش، در كارخانه و مزرعه، در اداره و كیفیت پاسخگویی به ارباب رجوع، در هر مدح و ذمي و... توجه می كند كه فرمان خدا چيست؟ او را به چه مأمور ساخته است ؟ رضايت و خشنودي خدا در كدام سو قرار دارد ؟ او وقتی می گوید :« اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ » از خدا می خواهد كه به راه كسانی كه نعمت های واقعی خدا شامل حال آنان شده، برود. و آنان چهار گروهی هستند كه در سوره نساء آیه 69 معرفی شده اند. یعنی نماز گزار از خدا می خواهد او را به راه پیامبران و ائمه (ع) ، صدیقین ، صالحان و شهداء  هدایت كند، و اخلاق و شیوه زندگی و روابطی كه آنان با اجتماع و مردم داشتند، داشته باشد ، و صبر و حوصله و عفو و ایثار و بخشش و روح تعاون و دلسوزی و مهربانی كه آنان با دین داران جبهه توحید و همه مظلومان و مستضعفان دنیا داشتند ، داشته باشد . هنگامی كه می گوید : غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ  وَ لَا الضَّالِّينَ  از خدا می خواهد دست او را بگیرد و به او توفیقی عنایت كند تا همانند خیانت پیشه ها ، دروغ گویان ، ستم گران به مال و جان و آبرو و حیثیت انسان ها نشود و راه بی عفت های مفسد و مستكبران خود خواه و زورگو و سایر گمراهان و منحرفان از خط توحید و خدا پرستی كه به انواع خود پرستی و بت پرستی مدرن و غیر مدرن گرفتارند، نرود و مشمول غضب خدا قرار نگیرد. بلكه در « محراب» كه جایگاه حرب و جنگ با نفس اماره و شیاطین درونی است، توفیق مبارزه با هر گونه انحرافی را در جامعه داشته باشد . 

 اي عزيز تشنه حقيقت! مخاطب ابيات زير من و شما هستيم كه ميگويد:

پاك كن دو چشم را از موي عيب          تا ببيني باغ و سروستان غيب

دفع كن از مغز و از بيني زكام                     وآنگهان ديدار قصرش چشمدار

بنابر اين اگر می بینی نمازهای ما نه سود محسوسی برای ما دارد و نه برای اجتماع، برای این است كه آن چه ما انجام ميدهيم، ظاهر عبادت است

اين نشان ظاهر است،اين هيچ نيست    باطني جوي و به ظاهر بر مأيست

تا كه آن بو جاذب جانت شود                   تا كه آن بو نور چشمانت شود

چشم نابينات را بينا كند                          سينهات را سينه سينا كند.

 البته باید توجه داشته باشیم كه همين عبادات ناقص و ظاهري ما با همه نقايص و نارسايي كه دارد، آثار خاص خود را اگر چه ناقص باشد ،به همراه دارد كه بسياري از ما از آن ها غافليم ؛ چه آثار مشهود و ملموس ظاهري و چه آثار بسيار نامحسوس و پنهاني كه برخي از آنها در روايات بيان شده است.

 زیرا اقامه نماز يك اثر وضعي دارد و آن بازداشتن نمازگزار از نزديك شدن به گناه است.

به پيامبراسلام صلي الله عليه و آله  گفتند: فلان جوان انصاري كه پيوسته در مسجد پشت سر شما نماز جماعت ميخواند، آلوده به گناهان زشتي است و از آن دست نميكشد. موقع نماز اهل نماز است، اما در بيرون از مسجد اهل گناه است فرمود: انّ صلاته تنهاه يوماً؛ (8) يك روزي بالاخره همين نمازش او را از گناه باز ميدارد و پاكش ميكند مدت زمان زيادي نگذشت كه آن جوان از گناهانش توبه كرد».

 

 

پی نوشت ها :

1. مضمون: «الهكم اله واحد» ، بیست و دو مورد در قرآن آمده است.

2. ثقه الاسلام كليني، الكافي، الناشر: دار الكتب الاسلاميه، تهران، سنه النشر/1365 ه.ش ، ج 3، ص 264.

3. آل عمران (3) آیه97 .

4. عنكبوت (28) آیه 6.

5. فجر (89) آیه 27-30.

6. ذاریات (51) آیه 56.

7. بهجة القلوب ، ویژه نامه اربعین رحلت آیت الله بهجت ، ناشر:  مؤسسة البهجة- قم ،  ص16 .

8. العلامه المجلسي، بحار الانوار، الناشر: مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، سنه النشر/1404 ه.ق ، ج 79 ، ص 198 .

اصلی ترین شاخصه های یك زندگی ایده ال
زندگي دینی و اسلامی شما مي‌تواند به زيبايي روياهايتان باشد. فقط بايد باور داشته باشيد كه . . .

اصلی ترین شاخصه های یك زندگی ایده ال چیست؟

برخی از نكات و مبانی كه در اسلام، موجب ساخته شدن یك زندگی ایده آل می شود را بیان می كنیم:

زندگي دینی و اسلامی شما ميتواند به زيبايي روياهايتان باشد. فقط بايد باور داشته باشيد كه ميتوانيد كارهاي سادۀ نیك انجام دهيد. اين كارها موجب ميشود شما احساس بسته بودن و گرفتگي نكنيد و به عبارت ديگر با احساسي باز و شاد از زندگي كه اسلام واقعی از آن دم می زند، لذت ببريد. هر كار خوب يا تفكري كه به شما احساس سبكباري بدهد در جهت مثبت و خير شما جريان دارد. اول از هر چيز بايد به سلامت خود اهميت بدهيد، زيرا همواره آدم سالم نسبت به فرد بيمار بيشتر لذت ميبرد.

انرژي، شور، اشتياق، دلسوزي و همدلي روح شما را سالم نگه ميدارد. پس مراقب برخورد خود با ديگران باشيد.

زندگي خود را با كسي مقايسه نكنيد، زيرا شما نميدانيد كه بين آنها چه ميگذرد.

افكار منفي و تفأل به شرّ (1) نداشته باشيد، در عوض انرژي خود را صرف امور مثبت كنيد.

بيش از حد توان خود كاري انجام ندهيد و انرژي خود را صرف تجسس و فضولي در امور ديگران نكنيد.

حسادت يعني اتلاف وقت، شما هر چه را كه بايد داشته باشيد، داريد.

زندگي كوتاه‌‌تر از آن است كه از ديگران متنفر باشيد. نسبت به ديگران تنفر نداشته باشيد.

هر روز يك چيز خوب به ديگران ببخشيد. اينكه ديگران راجع به شما چه فكري ميكنند، به شما مربوط نيست.

برای زندگی ایده آل از هر چيز غير مفيد، زشت يا ناخوشي دوري بجوييد.

عشق به خدای متعال، درمانگر هر چيزي است.

هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذراست پس بسياري چيزها را به دست زمان بسپاريد. البته كارهای گناه و بد را با توبه به باد فراموشی بسپارید.

همين كه صبح از خواب بيدار ميشويد، بايد از هستيتان به خاطر نعمت های فراوان شاكر باشيد.

از آنجا كه خلقت انسان هدفدار بوده،(2) بكوشيد وجودتان مايه خير و بركت براي ديگران باشد نه اينكه ديگران از غيبت و عدم حضور شما احساس راحتي و آرامش كنند.

برای ایجاد یك زندگی ایده آل؛ معیارهای عقلی، اخلاقی و حقوقی شاخصه اصلی سبك زندگی اسلامی است و مسلمانان باید زندگی خود را بر اساس این معیارها تنظیم كنند.

توجه به ارزش های اسلامی و مذهبی و عمل به قوانین دینی انسان را در مسیر زندگی راهنمایی می كند و هر جا كه انسان نتوانست مشكل خودش را حل كند بداند كه مشكل در شعور و سلوك دینی دارد و باید از لحاظ معنویت خودش را بسازد. تدبر و توكل به خداوند متعال عامل تكامل انسان در زندگی فردی و اجتماعی است.

هدف خلقت انسان رشد و تعالی معنوی همه انسان ها است و در مسیر رسیدن به این مقام جنسیت مطرح نیست، در فرهنگ اسلامی رعایت حقوق و كرامت اعضای خانواده یك اصل محسوب می شود.

فضیلت انسان در دین اسلام بر مبنای ارزش و كمال معنویت است.

و در آخر: سبك زندگی ایده آل خود را با مبانی اسلام تجسم كنید. تغییرات لازم را تعیین كنید و یك برنامه واقع بینانه برای رسیدن به آن تجسم فكری طراحی كنید. بعد فوراً حداقل یك تغییر كوچك در فكر یا رفتارتان ایجاد كنید. این توصیه ها به شما كمك می كند از همین امروز به سمت سبك زندگی ایدآل كه اسلام هم آن را تأیید می كند، حركت كنید.

 

پی نوشت ها:

1. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی(ره) ج19، تفسیر سوره قمر، آیات 1-8 ، ص 8-13.

2. إنّ اللَّه يقول: عبدي خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي؛  تمام أشیا به خاطر تو خلق شده است و تو را برای خودش خلق كرد. منبع: محدث عاملي- زين العابدين كاظمي خلخالي، الجواهر السنية- كليات حديث قدسي، ص710، تهران:‏ انتشارات دهقان، چاپ: سوم‏، 1380 ش

شخص مؤمن طبق معارف قرآن و اهل بيت (ع) همواره بايد بين خوف و رجا (ترس و اميد) باشد...

شخص مؤمن طبق معارف قرآن و اهل بيت (ع) همواره بايد بين خوف و رجا (ترس و اميد) باشد و چنين بينديشد كه ممكن است با اينكه عبادتهاى بسيارى انجام داده، در اثر يك لغزش به بزرگترين مكرهاى الهى دچار گردد و با عاقبت بد از دنيا برود و يا با اينكه بسيار گنهكار و پست است، خدا او را از اين حالت نجات دهد و از حسن عاقبت برخوردار گردد.

احساس امنيت نسبت به مكرالهى، خود از گناهان كبيره است. انسان اگر تمام عمر خود را به عبادت پرداخته باشد نبايد بدان خرسند باشد و به خود مغرور شود و از عاقبت كار خود مطمئن گردد. مغرورشدن و به خود باليدن در پيشگاه خداى متعال، گناه بسيار بزرگى است، بلكه بايد همواره خائف باشد كه اگر خدا يك لحظه او را به حال خود واگذارد به پايين ترين درجات سقوط مى‌كند.

از اين رو كسانى كه نزد خدا مقرّب ترند، مانند انبيا و اوليا، ترسشان از خدا بيشتر است؛ آنان عظمت خدا را بيش از ديگران درك مى‌كنند و با وجود مقامى كه خداوند به آنها عنايت كرده است از اينكه حتى يك لحظه در برابر او مغرور شوند در هراسند.

از سوى ديگر، خداوند يأس از رحمت خود را از گناهان بزرگ به حساب آورده است. انسان هر قدر گنهكار باشد نبايد از رحمت خدا مأيوس گردد. رحمت الهى آن قدر وسيع است كه اگر انسان واقعاً توبه نمايد و به سوى او باز گردد مورد بخشش خدا قرار مى‌گيرد. آنگاه كه بنده نهايتِ ذلت خود را در برابر خداوند ابراز دارد و حالت خوف و رجاى او به كمال رسد، در مسير تكامل قدم گذاشته است.

در روايتي مي خوانيم که:

« إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا »(1)

«هيچ بنده مومنى نيست مگر آنكه در قلبش دو نور وجود دارد: نور خوف و نور رجاء؛ اگر سنجيده شوند هيچ يك بر ديگرى برترى ندارد.»

بنابراين طبيعي است که هر شخص مؤمني هر دو حالت خوف و رجاء را داشته باشد و نبايد در اينگونه امور ما به قرآن تفأل بزنيم تا موقعيت خودمان نزد خداوند متعال را بدانيم. بلکه براي شناخت موقعيت و جايگاه خود نزد خداوند متعال بايد أعمال و رفتارمان را بسنجيم و ببينيم که چقدر با معارف قرآن هماهنگي دارد. هر اندازه که أعمال ما در راستاي اجراي فرامين الهي باشد ما به قرب الهي نائل شده ايم.

در روايتي مي خوانيم که شخصي به ابوذر غفاري عرضه داشت که حال ما را نزد خدا چگونه مى‏بينى؟

فرمود: « اعْرِضُوا أَعْمَالَكُمْ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ بِقَوْلِ اللَّهِ إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ  وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ»(2)

« اعمال و رفتارتان را بر قرآن عرضه كنيد، زيرا خداوند، مسأله را روشن كرده و فرموده:« نيکوکاران در ناز و نعمت خواهند بود و بدکاران در آتش دوزخ خواهند سوخت؟!»

ما به شما توصيه مي کنيم براي اطلاعات بيشتر و برطرف شدن ناراحتي تان با مرکز تلفني ما به شماره (09640) با بخش اخلاق صحبت کنيد.

پي نوشت ها:

1. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ ق‌، ج‏2، ص: 67.

2. همان، ص: 458.

احکام دینی زیادی دچار شبهه شده اند، به طور کلی در مقابل این شبهات چه کنیم؟

۱-برای حل این ابهام ها، ابتدا باید ریشه ها و ستون ها را درست کرد. و الا این دستورات ممکن است هرگز قابل هضم نباشد:
«وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتی كُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَیْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذینَ هَدَى اللَّهُ؛[بقره/۱۴۳]
ما، آن قبله اى را كه قبلا بر آن بودى، تنها براى این قرار دادیم كه افرادى كه از پیامبر پیروى مى كنند، از آنها كه به جاهلیت بازمى گردند، مشخص شوند. و مسلماً این حكم، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدایت كرده، دشوار بود.»
رجوع انسان به دین و چنگ زدن به وحی، در جایی است که متوجه نقصان دانش خود شده، و با توجه به عوالم بسیار گسترده ای که با آن ارتباط دارد و آن ها را نمی شناسد، نیازمند راهنمایی های خدای متعال شده است. پس کسی که عقل خود را کافی می داند و در محاسباتش فقط چند روز محدود همین دنیای مادی را حساب می کند، طبیعتا بسیاری از دستورات دین را نمی تواند بپذیرد. چون او ستونی بنا ننهاده که بخواهد بر روی آن، دیواری بسازد.

۲- اگر دین داری فقط تسلیم در مواردی بود که خوب بودن و ضرورتشان  را به وضوح می فهمیم، بندگی معنایی نمی یافت. خدای متعال به فرشتگان امر می کند، در مقابل موجودی سجده کنند که او را از گل آفریده در حالی که می توانست او را از بهترین در و مروارید بیافریند تا پذیرش این امر برای فرشتگان بسیار ساده باشد! خدای متعال می توانست کعبه را در سرزمینی بسیار خوش  آب و هوا بنا کند، تا سفر به سوی آن محبوب همه انسان ها گردد و ... اما خدای متعال امر را به این وضوح و روشنی قرار نداده چون لازمه امتحان پوشیده بودن و مبهم ماندن است.

۳- علیرغم بیانات فوق، خدای متعال بر بندگان ترحم نموده و به آنها نشان داده است که دستورات دینی، بر وفق مصلحت بندگان است. تا پذیرش دستورات برایش آسان تر گردد. این راهنمایی با درک کلی عقل قابل دسترسی است، که برهان به ما نشان می دهد خدای حکیم و قادر بهترین نظام ها را بیان کرده است. از سوی دیگر رهبران دینی، نمونه های فراوانی از حکمت ها را نشان داده اند، تا با فهم آن ها، بر نادانی های خود غلبه کنیم، و اعتراضات جاهلانه را رها نماییم. (مجموعه ای از این نوع بیان ها در کتاب علل الشرایع جمع آوری شده است.) اما مطلبی که باید مد نظر داشته باشیم، این است که این بیانات غالبا، بیان حکمت حکم است که با علت فرق می کند. علت حکم، همان امری است که سبب صدور حکم از جانب خدای متعال شده و شاید بعضی از آن ها هرگز برای ما قابل فهم نباشد. اما حکمت نشان دادن بعضی از مزایای حکم می باشد، که فهم آن ها سهل تر است. و غالبا در موارد ابهام تعدادی از آنها یافت می شود.

۴- بسیاری از این شبهات ناشی از کج فهمی ها، بخشی نگری ها و ... است که این گونه ابهامات را باید موردی بررسی کرد و حاکم بودن روحیه حق جویی، کلید حل مشکل است.

برای مثال اجمالا شبهه ای بیان وپاسخ آن رامیدهیم:
چرا طلاق با مرد؟

شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام میگوید:
زن نیز حق طلاق خواهد داشت.
در قانون مدنی جمهوری اسلامی آمده است: طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی را که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند، که خود را مطلّقه نماید ٝ. (ماده ۱۱۱۹)
بنابراین از نظر فقهی و از نظر قانون مدنی ایران، گرچه حق طلاق به صورت یک حق طبیعی برای مرد است، ولی به صورت یک حقّ قراردادی و تفویضی میتواند به زن واگذار شود.
در مواردی نیز حاکم شرع میتواند زنی را مطلّقه کند و آن در مواردی است که مرد نه به وظائف زوجیت عمل میکند و نه زن را طلاق میدهد. حاکم شرع زوج را احضار میکند و به او تکلیف میکند که زنش را طلاق دهد. اگر طلاق نداد، حاکم طلاق میدهد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
هر کس زنی دارد و او را نمیپوشاند و نفقه وی را نمیپردازد، بر پیشوای مسلمانان لازم است آن ها را به وسیله طلاق از یکدیگر جدا کند .
بنابراین اسلام در مورد حق طلاق این نظریه را میپذیرد که راه طلاق برای زن باز است. وی میتواند ضمن عقد نکاح شرط وکالت بر طلاق بکند. نیز میتواند به حاکم شرع برای طلاق گرفتن در صورت خودداری شوهر مراجعه کند.

منبع:

شهر سوال

انسان بايد به كمك عقل و فكر خدادادي خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص در هر كاري اقدام نمايد.
دعا

چه كنیم كه دعاهایمان مستجاب شود؟

پاسخ: به طور كلي در مورد كيفيت دعا و استجابت آن چند نكته را ياد آوري كنيم :

1- براي برآورده شدن حاجت، دعا و توسل به تنهايي كافي نيست. زيرا خداوند حكيم نظام هستي را بر پايه اسباب و مسببات قرار داده؛ يعني براي پيدايش هر پديده اي، علتي خاص و براي حل هر مشكلي راهكارهاي ويژه اي تعيين نموده است.

 از يك سو به انسان « عقل و انديشه » عنايت كرد تا با كمك آن و مشورت با ديگران راه حل مشكلات را بيابد و افق آينده زندگي خويش را ببيند. بر آن اساس تدبير و برنامه ريزي كند. به هدف برسد، از سويي ديگر دو گونه اسباب و علل مقرر داشته است: مادي و معنوي.

انسان بايد به كمك عقل و فكر خدادادي خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص در هر كاري اقدام نمايد. همزمان از آغاز هر كار تا پايان آن با دعا و توسل به لطف و عنايت هاي خداوند اميدوار باشد. از او بخواهد اقداماتش را به هدف و نتيجه مطلوب برساند.

نتيجه آن كه:

دعا و توسل به تنهايي راه­ حل صد در صدي براي حل مشكلات نيست. نمى‏تواند جاى كار ، تلاش ، برنامه ريزى و به كار گيري تخصص در هر كاري را بگيرد، بلكه مكمل آن مى‏تواند باشد.

 بنا بر اين لازم است، هم به عوامل ظاهري توجه شود و هم به عوامل معنوي.

2- اجابت دعا هميشه آن نيست كه خواسته انسان به همان گونه و در همان زماني كه توقع دارد، برآورده شود. گاهي انسان ‌خواسته‌هايي دارد كه برآورده شدني نيست، يا اگر مستجاب شود، به ضرر او يا ديگران است، و او نمي‌داند، يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد كه فراهم نيست، يا زمان آن هنوز فرا نرسيده و. .. .

3- خدايي كه فوق العاده مهربان است و ما را خيلي بيش تر از مادر دوست دارد و ما را براي سعادت و خوش بختي آفريده، چطور ممكن است خواسته و دعاي به حق بنده اش را بشنود و ببيند و در عين حال كاري نكند؟ آيا مي خواهد ما را زجر بدهد؟ آيا مي خواهد قدرت نمايي كند؟ آيا ما را فراموش كرده؟ آيا از اداره آفرينش خود ناتوان گشته؟ آيا. .. . آيا. .. .

بدون شك چنين نيست. بلكه اشكال كار از ناحيه ماست. خداوند دوست دارد كه ما قدرتمند و دانا و باهوش و. .. باشيم. در تقدير خود آگاهانه نقش داشته باشيم. خود و ديگران را خوش بخت كنيم. بزرگ ترين خاصيت مشكلات و بلاها ، درس آموزي به ما و ايجاد حركت آگاهانه است. هر كس كه زودتر درس خود را بگيرد و حركت كند، زودتر از مشكلات رهايي مي يابد. هر كس ديرتر بفهمد يا نفهمد، بايد سر كلاس بلا بنشيند تا بالاخره آن را ياد بگيرد.

4- گاهي ميزان ايمان و باور ،صداقت، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا از طريق تأخير استجابت و يا عدم استجابت دعاها مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است كه فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشكار نمايد، ميزان دلبستگي و علاقه و ايمانش به حقانيت خدا را نشان دهد. آيا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد كه خدا تابع او باشد و دعاها و خواسته هايش را اجابت كند يا خود را عبد و بنده تابع خدا مي داند؟

چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خدا باشد. امام صادق (ع) مي فرمايد.

« اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ريشه در «حُسن ايمان» و «سلامت دل» دارد. علامت و نشانه اش اين است كه هر چيزي را كه مي بيند (و هر راحتي و گرفتاري به او مي رسد) با چشم بصيرت و پاك، و نگاهي ارزشمند به آن نگرد». (1)

5-  استجابت دعا شرايطي دارد و موانعي كه براي اجابت دعا بايد شرايط را فراهم و موانع را برطرف نمود. از جمله مهم ترين موانع استجابت دعا، انجام گناه است. در دعاي كميل مي خوانيم: " اللهم اغفر لي الذنوب التي تحبس الدعا". معلوم مي شود برخي گناهاني كه دعا را بازمي‏گرداند و مانع استجابت مي‏شوند.

-در صورت تمايل مي توانيد درباره حاجت خود براي ما بنويسيد تا در باره راهكار تحقق آن پاسخ دهيم و يا با شماره (096400)تماس بگيريد تا توضيحاتي عرض كنيم.

پي نوشت:

1. محدث النوري، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت، قم، 1408 ه. ق ، ج2، ص110. 

وظيفه اصلي و اساسي نهي از منكر است، ولي اين مسئوليت بايد به طور شايسته و صحيح انجام گيرد تا نتيجه مطلوب حاصل شود.
حجاب

وظيفه اصلي و اساسي نهي از منكر است، ولي اين مسئوليت بايد به طور شايسته و صحيح انجام گيرد تا نتيجه مطلوب حاصل شود. در انجام اين وظيفه، احكام و شرايطي را كه در اين زمينه بيان شده، بدانيم و فرا گيريم، زيرا چه بسا انسان بي اطلاع كارهايي انجام مي‌دهد كه ضرر آن بيشتر از نفع است. اين احكام و شرايط در رساله مراجع معظم تقلید و بعضي از كتاب‌ها و جزوه ها بيان شده است.

به دختر جواني كه حجاب اسلامي را رعايت نمي كند، نمي توان به زور مقنعه و چادر پوشاند، بلكه بايد او با رغبت و ميل باطني حجاب را بپذيرد و به آن باور دروني پيدا نمايد. وقتي براي خانمي، زيبايي، فضيلت، فوايد و آثار حجاب جا نيفتاده باشد، طبيعي است كه آن را نمي پذيرد و فشار و تحميل خارجي اثر دراز مدت ندارد. در اين راستا لازم است كتاب هايي را كه درباره حجاب است، در اختيار او قرار داد.

در برخورد با دوستان کم حجاب لازم است این نكات را حتماً مورد نظر داشته باشيم:

1ـ اعطاي شخصيت: هرگز به خاطر بدحجابي نسبت به کسی بي احترامي نکرده و آمرانه و قلدرمآبانه برخورد نکنیم، بلكه خواهرانه و دوستانه برخورد كنيم و با گفتن جملاتي مانند: اين عمل در شأن شما نيست يا شأن شما بالاتر از اين ها است، او را راهنمايي نماییم. به طور كلي به صورت پيشنهادي باشد، نه دستوري.

2ـ جلب اعتماد:‌ نهي از منكر وقتي تأثير دارد كه اعتماد طرف مقابل جلب گردد. بنابراين قبل از آموزش بايد جذب صورت گيرد. امام علي(ع) مي‌فرمايد: "قلوب الرجال وحشية فمن تألّفها أقبلت عليه؛ دل هاي مردم وحشي است. پس هر كسي آن قلوب را جذب كند، به او روي خواهند آورد".(1)

سعي كنيم با رفاقت با او دلش را به دست آوريم.

3ـ در نظر گرفتن وضع روحي و رواني: در نهي از منكر بايد به اين نكته روان شناختي توجه داشت كه حرف در زماني كه احتمال تأثير آن مي رود، زده شود. بديهي است انسان هميشه حال و حوصله سخن گوش دادن را ندارد. امام علي(ع) مي‌فرمايد: "دل ها براي قبول نصيحت اقبال (روي آوردن) و ادبار (نپذيرفتن) دارند؛ پس در مواقع پذيرش، آن‌ها را دريابيد، زيرا اگر دل نسبت به چيزي اكراه داشته باشند، در آن مورد كور بوده، چيزي را نمي‌بيند".(2)

4ـ رعايت نزاكت و ادب: قرآن مجيد درباره نحوه برخورد مي‌فرمايد:‌ "ادفع بالّتي هي أحسن السيئة؛ اي رسول ما،‌تو آزار و بدي هاي امت را به آن چه نيكوتر است، دفع كن".(3)

انسان در مقابل خشونت و يا ملايمت، واكنش مناسب با اوضاع را بروز خواهد داد. اگر به يك نفر با عصبانيت بگوييد: حجابت را رعايت كن، ممكن است در جواب بگويد: چرا، چنين كنم؟! اگر با احترام از او چنين تقاضايي داشته باشيد، قبول مي‌كند.

5ـ محترم شمردن عقايد افراد: خانمي كه با بدحجابي وارد جامعه مي‌شود و آن را نشانه عظمت و تمدن مي داند، ‌اين ها را ارزش تلقي مي‌كند و نشانه شخصيت مي پندارد. واضح است كه هيچ گونه اهانت و تحقيري را نسبت به فكر خود نمي پذيرد. در برخورد با اين افراد بايد به آن‌ها فهماند كه به عقيده و نظرشان احترام مي گذاريد، ولي اين انتخاب را صحيح نمي دانيد.

6ـ پافشاري بر نكات مثبت: از ابتدا نبايد كار خلاف ديگران را مطرح كرد، زيرا زمينه پذيرش وجود ندارد و چه بسا واكنش نشان داده مي‌شود. در آغاز بايد طرف مقابل را به خاطر صفات مثبت ستود تا از اين طريق احساس كرامت كند و در مقام تلافي و ستيزه جويي بر نيايد.

7ـ برخورد با علل: براي رفع ناهنجاري ها بايد علل را بازشناسي كرد. بي حجابي يا بد حجابي دختران قطعاً علل مختلفي دارد،‌ مانند عدم تربيت صحيح، بي محبتي پدر و مادر، معاشرت با نااهلان و اوضاع نابسامان سياسي و اجتماعي و اقتصادي. با ريشه‌يابي و عكس العمل مناسب با آن مي توان با اين پديده ناپسند مبارزه كرد.

پي نوشت ها:

1.نهج البلاغه، قصار 47.

2.همان، قصار 184.

3.مؤمنون (23) آيه 96.

 

صفحه‌ها