قرآن

برای بنده ایجاد شبهه شده است لطفا پاسخ دهید؟
عبد الله بن ابی سرح برادر رضاعی خلیفه سوم بود كه در مكه اظهار اسلام كرد و با جمعی دیگر مورد آزار قریش واقع شدند. او با رغبت، از ایمان به كفر برگشت ...

عبدالله بن ابی سرح كه كاتب وحی بوده عنوان كرده است كه انتهای برخی از آیات قرآن را با نظر پیامبر به خاطر زیباتر شدن كلام قرآن تغییر می داده است و به همین علت به اسلام شك كرده و مسلمانی را كنار گذاشته است با توجه به اینكه این ماجرا در تاریخ طبری و بویژه در سیره ابن هشام كه خودتان از آن به عنوان منبعی معتبر یاد كرده و به آن احتجاج می كنید نقل شده است برای بنده ایجاد شبهه شده است لطفا پاسخ دهید ؟

عبد الله بن ابی سرح برادر رضاعی خلیفه سوم بود كه در مكه اظهار اسلام كرد و با جمعی دیگر مورد آزار قریش واقع شدند. او با رغبت، از ایمان به كفر برگشت (1) و در خدمت سران قریش قرار گرفت و به حدی خوش خدمتی كرد و پیامبر و مسلمانان را آزار داد كه رسول خدا در فتح مكه، حكم كشتن او و چند نفر دیگر را و لو این كه به درون كعبه پناه برده باشند، صادر كرد و وقتی هم عثمان او را با خود برای گرفتن امان خدمت رسول خدا آورد، بعد از دادن امان، یاران خود را توبیخ كرد كه چرا با وجود امر سابق او و قبل از گرفتن امان او را نكشتند؟ (2)

پیامبر در صدد تربیت و جذب همه به اسلام بود و وقتی او را بخشید، به او عنوان "كاتب وحی" داد؛ هم چنان كه به معاویه این عنوان را داد تا به این عنوان دل خوش شود و احساس حرمت و ارزش كند و  جذب اسلام شود!! ولی متاسفانه خباثت درونی او مانع از بهره مندی اش شد و وقتی آیات نازل می شد، او تغییراتی در بعض عبارات می داد و مثلا عبارت: "ان الله عزیز حكیم" را می نوشت "ان الله علیم حكیم"، پیامبر كه می دید، می گفت عیب ندارد، خدا علیم حكیم هم هست.

او بعدا نزد منافقان خود شیرینی می كرد كه من از نزد خودم در عبارات قرآن دست می برم و پیامبر هم بر من سخت نمی گیرد كه آیه زیر نازل شد: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري‏ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ؛ (3) چه كسي ستمكارتر است از كسي كه دروغي به خدا ببندد، يا بگويد: «بر من، وحي فرستاده شده»، در حالي كه به او وحي نشده است، و كسي كه بگويد: «من نيز همانند آنچه خدا نازل كرده است، نازل مي‏كنم»؟ (4)

طبیعی است كه نه امر مهم كتابت قرآن از جانب پیامبر به چنین كسی سپرده می شود و نه به نوشته او اهمیت داده می شود؛ بلكه صرفا برای جذب او، این عنوان را به او داده بودند.

امر مهم كتابت وحی از همان ابتدا به افراد امینی چون علی بن ابی طالب واگذار شد و ایشان بلافاصله بعد از پیامبر مطابق رهنمودهای آن حضرت، قرآن را كه در همیانی در پشت منبر پیامبر بود، تنظیم و بین دو جلد ارائه كرد و به مدت كمی بعد از او زید بن ثابت از دیگر نویسندگان امین وحی، به امر خلیفه و جلو چشم همه مسلمانان و با نظارت عمومی این كار مهم را سامان داد.

( به نظر می رسد جواب كامل و دقیق نیست و نیاز به تحقیق بیشتری دارد)

پی نوشت ها:

1. بنا به نقل مفسران مصداق: "من شرح بالكفر صدرا = آن كه سینه اش را در مقابل كفر گشود" (نحل (16) آیه 106) او بوده است. (ابوحیان اندلسی، بحر المحیط، بیروت، دار الفكر، 1420 ق، ج 6، ص 600) 

2. ابن شهر آشوب، مناقب، نجف، حیدریه، 1376 ق، ج 1، ص 179.

3. انعام (6) آیه 93.

4. كلینی، كافی، تهران، اسلامیه، 1363 ش، ج8، ص 201.

آيا در مورد فتنه هاي آخر الزمان آيه يا آياتي داريم؟
در لغت: فتنه به معناي امتحان، آزمايش و ابتلا است. اين واژه در مجمع البحرين چنين آمده است: "فتنت الفضّه والذّهب بالنّار؛ نقره و طلا - براي جدا كردن خالص از ...

آيا در مورد فتنه هاي آخر الزمان آيه يا آياتي داريم يك مقدار در مورد فتنه ها توضيح دهيد؟

در لغت: فتنه به معناي امتحان، آزمايش و ابتلا است. اين واژه در مجمع البحرين چنين آمده است: "فتنت الفضّه والذّهب بالنّار؛ نقره و طلا - براي جدا كردن خالص از ناخالص - با آتش ذوب شد".

ابن الاعرابي گفته: فتنه يعني: آزمايش، سختي، مال، اولاد، كفر،اختلاف رأي مردم، سوزاندن به آتش، نيز آن را به "ظلم" تأويل كرده اند. مفتون: كسي كه گرفتار جنون شده، ديوانه. (1)

در تفسير الميزان آمده است: با فتنه چيزي امتحان مي شود. فتنه به امتحان و به لازم امتحان كه شدّت و عذاب است و به ضلال و شرك كه سبب عذابند، اطلاق مي شود. در قرآن در اين معاني به كار رفته است:

1- امتحان كردن به سختي، آزمودن به تكاليف سخت: "وكذلك فتنّا بعضهم ببعض". (2)

2- مبتلا كردن به بلا و فتنه، هلاك كردن: "و لكنّكم فتنتم أنفسكم وارتبتم وغرّتكم الامانيّ". (3)

3- در آتش سوزاندن، عذاب كردن به آتش: "إنّ الّذين فتنوا المؤمنين والمؤمنات ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق".  (4) 

4- صدمه زدن و كشتن. در آية 101 سورة نساء به آن اشاره شده است.

5- گمراه كردن و فريفتن و لغزاندن از راه حقّ. آيه 27 سورة اعراف به آن اشاره كرده است.

6- شكنجه دادن، به رنج انداختن ( براي وادار كردن به ترك دين ) آية 13 سورة يونس به آن اشاره دارد.

7- منحرف كردن از چيزي، باز داشتن از پذيرش چيزي. آية 49 مائده به آن اشاره دارد.

اين وازه در قرآن به معاني ديگري نيز به كار رفته ( 5)

فتنه: در قرآن هم به خدا نسبت داده شده و هم به غير خدا، همانند آية سوم عنكبوت درباره امتحان خدا و آية 101 نساء درباره غير خدا. در قرآن، هر جا كه درباره بشر آمده مراد فتنه مذموم و آزمايش ناهنجار است، بر خلاف امتحان خدا، كه به وسيله آن انسانهاي خوب و بد از هم جدا شده و خوبان در راه كمال وانسان هاي بد در راه شقاوت پيش مي روند.( 6)

با اين تعاريف مختلف مي توان گفت ماجراهاي اخيرومنازعات سياسي  از مصاديق فتنه هاي اجتماعي است. در اين گونه مسايل بايد بدون درگير ساختن مردم، دستگاه قضايي به وسيله قضاتي كه ديد سياسي و اجتماعي دارند،اين فتنه را حل كنند و احكام مناسبي را صادر نمايد.

خداوند درباره فراگیری آثار فتنه در میان اجتماع، به مؤمنین هشدار میدهد:

وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً [ انفال/ ۲۵ ] ؛ بپرهیزید از فتنه ای كه تنها دامن ستمكاران از شما را نمی گیرد. علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرمایند: «فتنه عبارت است از این كه بعضی از امت با بعضی دیگر اختلاف میكنند در امری كه تمامی امّت، حقیقت امر را میفهمند كه كدام است، ولیكن یك دسته از قبول آن سرپیچی نموده و آگاهانه به ظلم و منكر اقدام می كنند. آن دسته دیگر هم كه حقیقت امر را قبول كردهاند، آنان را نهی از منكر نمیكنند و در نتیجه آثار سوءاش دامنگیر همه امت می‌‌شود… این كه خداوند همه امت را از آن زنهار داده، معلوم می شود كه منظور آن ظلمی است كه اثر سوءاش عمومی باشد و چنین ظلمی ناچار باید از قبیل بر هم زدن حكومت حقّه اسلامی و زمام آن را به ناحق به دست گرفتن و یا پایمال كردن احكام قطعی از كتاب و سنت كه راجع به حكومت حقّه است، باشد (7)

براي نجات از فتنهها و گرفتاريها و رسيدن به آرامش و شناخت راه صحيح و سره از ناسره، بايد به قرآن و سنت اهل بيت مراجعه و از قرآن كه همواره نور و روشنايي است، پيروي كرد. زيرا كه قرآن در تمام زمان ها راهنماي خوبي است كه انسان با پيروي از آن سعادت دنيا و آخرت خود را تامين كرده و در شناخت فتنه و مشكلات كم تر دچار مشكل مي شود، پيامبر بزرگوار اسلام درباره قرآن ميفرمايد:

 «فإذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم، فعليكم بالقرآن. . . من جعله امامه قاده إلي الجنّه ومن جعله خلفه، ساقه إلي النار و هو الدليل يدلّ علي خير سبيل؛ (8)

 آن زمان كه آشوبها و فتنهها مانند پارههاي شب تار شما را فرا گرفت، به قرآن رو آوريد. . . هر كس قرآن را پيشواي خود قرار دهد، او را به بهشت راهنمايي ميكند. هر كس آن را پشت سراندازد، او را به سوي دوزخ ميكشاند. قرآن راهنمايي است كه به بهترين راه، راهنمايي ميكند». 

در قرآن، روي تقوا تأكيد فراواني شده:

 «إن تتّقوا الله يجعل لكم فرقاناً؛ (9) تقواي الهي را پيشه كنيد تا خداوند به شما توانايي تشخيص حق از باطل را عطا كند». با تقواي واقعي انسان ميتواند در فتنهها، راه صحيح و درست را بشناسد.

بصيرت

نيز از عوامل مهم مصونيت از فتنه بصيرت و رشد فكري است. در آيات متعددي خداوند بعد از نقل قصص و تجارب تاريخي اقوام گذشته، انسان ها را دعوت به تفكر و تعقل مي نمايد. مهم ترين كار قلب را تفقه ( ژرف انديشي ) مي شمارد و در وصف جهنميان مي فرمايد:« لَهُمْ قُلُوبٌ لا يفْقَهُونَ بِها» (10)براي كسب بصيرت ديني بايد در هر مسئلهاي تفقه نمود. همان گونه كه مسائل عبادي دين، نياز به تفقه دارد. چنان كه امام كاظم (ع) مي­فرمايد:« براي فهم معارف دين تلاش كنيد چرا كه فهم كليد بصيرت است» (11)

پي نوشت ها:

1 لسان العرب، به نقل از بهاءالدين خرمشاهي، دانشنامة قرآن، ،تهران  انتشارات دوستان ، 1377 ،چاپ اول،  ج2، ص 1545.

2 انعام (6) آية.

3 حديد (57) آية 4.

4 بروج (85) آية 10.

5 دانشنامة قرآن ج 2، ص 1545 - 1546؛ قاموس قرآن، ج 5، ص 147 - 150، دارالكتب الاسلامیه، با اقتباس و تلخيص.

6 قاموس قرآن، ج5، ص 147 - 151؛ ترجمة تفسير الميزان،ج 4،ذيل آية 42، سورة آل عمران؛ معارف و معاريف، ج 7، ص 722 -با اقتباس و تلخيص.

7. - المیزان، ج ۹، ص ۶۳٫ دفتر انتشارات اسلامي جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم‏ ، قم‏ ، 1417 ق‏

8. الكافي، شيخ كليني‏، ج 2‏ ص 599، اسلاميه‏، بي تا.

9. انفال(8) آيه 29.

10. اعراف(7) آيه 179.

11. تحف العقول عن آل الرسول، ابن شعبه حراني‏‏، جامعه مدرسين‏، ص 410.، قم، بي تا.

چرا حضرت محمد (ص) قبل از وفات قرآن را جمع آوري ننمودند؟
جمع آوري قرآن همزمان با حيات پيامبر اسلام (ص) داراي دو معنا است: يكي از معاني «جمع قرآن»، حفظ كردن و بخاطر سپردن آنست كه اين عمل به طور قطع در زمان حيات ...

چرا حضرت محمد (ص) قبل از وفات قرآن را جمع آوري ننمودند؟

جمع آوري قرآن همزمان با حيات پيامبر اسلام (ص) داراي دو معنا است:

 يكي از معاني «جمع قرآن»، حفظ كردن و بخاطر سپردن آنست كه اين عمل به طور قطع در زمان حيات رسول خدا (ص) انجام پذيرفته و افراد متعددي در زمان حيات پيامبر (ص) آيات قرآن را حفظ مي نمودند كه به حافظان قرآن (حُفّاظ القرآن) هم معروف بودند.

معناي ديگر جمع قرآن، نگارش قرآن است كه اين امر ممكن است به چند صورت باشد:

الف: تمام قرآن نوشته شده ولي آيات و سور آن نامرتب و متفرق و پراكنده باشد.

ب: تمام قرآن نوشته شده و آيات در سوره ها مرتب باشد ولي هر سوره اي در صحيفه جدا تحرير شده باشد.

ج: تمام قرآن نوشته شده و آيات و سوره ها يك جا مرتب شده باشد.

نگارش قرآن در زمان حيات پيامبر (ص) به صورت (الف) و (ب) با توجه به مدارك و اسنادي كه وجود دارد قطعي است. چنانكه در زمان حيات رسول خدا (ص) برخي افراد به كاتبان وحي مشهور بودند. اما نگارش قرآن به صورت (ج) مورد اختلاف محققان علوم قرآني قرار گرفته و برخي معتقدند كه نگارش قرآن به صورت (ج) در زمان حيات رسول خدا (ص) صورت گرفته است.

 اما مشهور محققان علوم قرآني قائلند كه نگارش قرآن به صورت (ج) در زمان حيات رسول خدا (ص) صورت نگرفته بلكه بعد از رحلت پيامبر (ص) انجام پذيرفته است.(1)

 

با پذيرش اين نظريه سؤال شما پيش مي آيد كه چرا پيامبر (ص) در زمان حيات خود اين نوع نگارش را انجام نداده اند؟!

در پاسخ به اين سوال بايد بگوييم كه در زمان حيات پيامبر (ص) هر آن انتظار نزول آيه‏اي وجود داشت و تا وقتي امكان وحي وجود دارد، جمع آوري آيات و سوره‏ها در يك مجلد كار درستي به شمار نمي‏آمد و انجام آن جز با انقضاي دوره پيامبري و تكميل وحي ميسر نبود (2) لذا پيامبر (ص) شخصا اقدام به اين كار نكرد اما مطابق برخي از روايات (3) اين وظيفه را بر عهده جانشين خود، حضرت علي (ع) قرار داد و به حضرت علي (ع) وصيت نمود كه قرآن را نگارش نمايد و حضرت علي (ع) هم قرآن را مطابق ترتيب نزول جمع آوري نمود و آنرا بر مهاجرين و انصار عرضه نمود. اما با استقبال آنها مواجعه نشد.

پي نوشت ها:

1. ر.ك: طاهري، حبيب الله، درسهايي از علوم قرآني، قم، اسوه، 1377ش،  ج‏2، ص 224 .

2. آيت الله معرفت، التمهيد في علوم القرآن ، قم، مؤسسة النشر الاسلامي‏، 1415ق،  ج‏1، ص 281 .

3. ر.ك:  قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، قم، دارالكتاب، 1367ش، ج 2، ص 451، و طبرسي، احمد بن علي‏،  الإحتجاج‏، مشهد، نشر مرتضي، 1403ق، ج 1، ص 155.

چگونه می توان مطمئن بود نقطه ها در زمان نگارش سر جای خود قرار گرفته؟
خط قرآن در ابتدا ، هیچ گونه علامتی نداشت. علت آن هم عدم وجود علایم در دو خط سریانی و نبطی بود . خط كوفی و نسخ، از آن دو جدا شده بودند، همین امر باعث بروز ...

با سلام با توجه به عدم وجود نقطه در زمان وحی قران بر پیامبر اكرم (ص) چگونه ایات نوشته می شده است و با توجه به نكته فوق چگونه جمع آوری شد و چگونه می توان مطمئن بود نقطه ها در زمان نگارش سر جای خود قرار گرفته باشد؟

خط قرآن در ابتدا ، هیچ گونه علامتی نداشت. علت آن هم عدم وجود علایم در دو خط سریانی و نبطی بود . خط كوفی و نسخ، از آن دو جدا شده بودند، همین امر باعث بروز اختلاف قرائت در میان مسلمانان گردید. كلمهای مثل «تَتلوا» ممكن بود به صورتهای مختلف نظیر «یتلوا» «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.

در صدر اسلام مسلمانان عرب با ذوق فطری خود و با اتكا به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را، گرچه علائمی نداشتند، به طور صحیح قرائت مینمودند، اما بعد از فتوحات كه قلمرو حكومت اسلامی گسترش پیدا كرد و قدرت اسلام به دو امپراطوری ایران و روم كشیده شد و بسیاری از غیر عرب زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبان های دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد ، به گونهای كه دیگر، ذوق فطری و خالص عربی، كه آن ها را از هر گونه حركت و اعرابی، بینیاز میساخت، وجود نداشت.

با توجه به نكته مذكور لازم آمد تا قرآن اعراب گذاري شود تا به صورت صحيح تلاوت شود و هنگام تلاوت، معناي آيات عوض نشود . اگر نقطه گذاري و اعراب گذاري نبود، بسياري از مسلمان ها قادر به قرائت صحيح قرآن نبودند.

اعراب گذاري قرآن  برای اولین بار به «ابوالاسود دوئلی» نسبت داده شد . او شاعر و تابعی مشهور است كه بیش تر از او به عنوان صحابی امام علی (ع) و واضع علم نحو نام بردهاند.(1)

اولين كساني هم كه نقطه را در قرآن به كار بردند، يحيي بن يعمر و نصربن عاصم از شاگردان ابوالاسود دوئلي بودند.(2 )

پی نوشت ها:

1. درسنامه علوم قرآنی،  حسین جوان آراسته، ص 217.

2. دائره المعارف القرن العشرين، ج3 ،ص 722 به نقل از علوم قرآني ،محمد هادي معرفت، ص155. 

آيا درست است كه قران دو يا يك غلط املائي دارد؟
خداوند كتاب و نوشته نازل نكرده تا در نوشته اش قواعد دستوري و كتابت را كاملا رعايت كند و اگر در قرآن غلط كتابتي وجود داشته باشد، بتوانيم بر خدا ايراد بگيريم ...

آيا درست است كه قران دو يا يك غلط املائي دارد؟

خداوند كتاب و نوشته نازل نكرده تا در نوشته اش قواعد دستوري و كتابت را كاملا رعايت كند و اگر در قرآن غلط كتابتي وجود داشته باشد، بتوانيم بر خدا ايراد بگيريم و آن را با علم و قدرت خدا در تنافي بيابيم بلكه آيات قرآن بر قلب رسول خدا نازل مي شد و رسول خدا آن را بر مردم تلاوت مي نمود و مردم ابتدا با كلام و الفاظ قرآن از طريق گوش و شنيدن، آشنا شده و قرآن را فراگرفتند و بعد، علاوه بر حفظ، آن را نوشتند تا از حوادث دهر در امان بماند و در آن زمان در شبه جزيره كتابت رواج چنداني نداشت و  ابتدايي بود و كاتبان در نوشتن قرآن، مرتكب غلط هاي املايي شدند و رسول خدا خودش تا آخر عمر چيزي ننوشت و در نوشتن قرآن و رسم الخط آن هم دخالت نكرد فقط در تعليم قرائت و صحيح خواندن قرآن سعي فراوان داشت و بعد از آن هم با رواج يافتن خط و نقطه گذاري و اعراب گذاري و...نويسندگان قرآن براي اين كه كسي جرات نكند در قرآن تغييري ايجاد كند و قرآن در امان از تحريف و دستبرد بماند، غلط هاي املايي نويسندگان اوليه را هم حفظ كردند و از اصلاح آنها خودداري كردند و عالمان و مفسران سعي كردند اين موارد را شماره كنند و توضيح دهند تا با وجود غلط بودن كتابت، درست خوانده شود و در معنا و مقصود خللي وارد نگردد.

بنا بر اين،اين عيب و ايرادي بر خدا و رسول و قرآن نيست

پس چگونه قرآن ما اعراب دارد؟
عرب زمان پيامبر اهل خواندن و نوشتن نبود و در تمام حجاز افراد محدود و انگشت شماري خواندن و نوشتن مي دانستند و خط عربي آن زمان بسيار ابتدايي و خالي از نقطه ...

قرآن اوليه به خط كوفي بوده و خط كوفي اعراب ندارد. پس چگونه قرآن ما اعراب دارد؟

عرب زمان پيامبر اهل خواندن و نوشتن نبود و در تمام حجاز افراد محدود و انگشت شماري خواندن و نوشتن مي دانستند  و خط عربي آن زمان بسيار ابتدايي و خالي از نقطه و اعراب و...بود و حروف شباهت زياد به هم داشتند و...

اين خط بعد از اسلام با وام گرفتن از زبان هاي ديگر رشد كرده، نقطه گذاري و علامت گذاري و...بعد از اسلام در آن ايجاد شد. اتفاقا بيش تر اين خدمات هم از جانب اديبان مسلمان و براي خدمت به قرآن و تلاش جهت حفظ آن از تحريف و...صورت گرفته است.

قرآن ابتدا  بر قلب پيامبر نازل شد. بر زبان ايشان جاري شد و به گوش مسلمانان رسيد. در ابتدا و بعد از آن در سده هاي اول قرآن بيش تر از طريق شنيدن منتقل مي شد. محتاج خط و نوشتن و خواندن نبود. مسلمانان در زمان پيامبر آنچه را از زبان  ايشان شنيدند، با رسم الخط متداول و ساده  آن زمان ثبت كردند تا بعد با ديدن آن، شنيده خود را به ياد آورند. اين رسم الخط با همه ايرادها و نواقصش براي يادآوري مطلب شنيده شده كافي بود، همچنان كه خط هيروگليف و تصويري براي رساندن پيام ها كافي بود.

پس قرآن ابتدا با رسم الخط ساده عربي كه بسياري حروف به هم شباهت داشتند و از نقطه و حركت ها اثري نبود، نوشته شد. البته چون اصل بر قرائت بود و مردم بيش تر قرآن را سينه به سينه و شفاهي ياد گرفته بودند، اين خط توسط قاريان به آساني و صحيح خوانده و آموزش داده مي شد. مشكل مهمي نمود پيدا نكرد. بعد براي تلاوت راحت تر  به نقطه و اعراب گذاري اقدام كردند.

مشهور است كه ابوالاسود دوئلي (به دستور حضرت علي ) نخستين كسي است قرآن را اعراب گذاري كرده است.(1)

. بعد از او ديگران كار او را ادامه دادند و با علامت گذاري هاي بيشتر تلاوت را آسان كرده و راه اشتباه را بستند.

اين ها، همه براي در امان نگه داشتن قرآن از تحريف و تغيير در گذر زمان بود.

چنين تكاملي اختصاص به خط عربي ندارد، بلكه ديگر زبان ها و خطها هم از چنين تكاملي بهره گرفته اند.

براي اطلاع بيشتر و آگاهي از استنادهاي مطالب فوق به:

سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 157-186 و 201-234 و 463-486 مراجعه كنيد.

پي نوشت ها:

1. زركشي، البرهان، دار احيائ الكتب العربيه، 1376ق، ج 1، ص 250.

بهترین و صحیح ترین خط قرآن چه خطی است؟
قرآن‌كريم تاكنون با رسم الخط هاي گوناگوني چاپ شده كه تمامي آن‌ها براي قرائت مناسب مي‌باشد و انتخاب هر يك بستگي به سليقه و قرائت آسان‌تر در نظر قاري قرآن دارد...

بهترین و صحیح ترین خط قرآن چه خطی است؟ و بهترین و ساده ترین ترجمه قرآن؟

قرآنكريم تاكنون با رسم الخط هاي گوناگوني چاپ شده كه تمامي آنها براي قرائت مناسب ميباشد و انتخاب هر يك بستگي به سليقه و قرائت آسانتر در نظر قاري قرآن دارد. اين رسم الخط ها عبارتند از:

1. رسم الخط مصری:این رسم الخط، شیوه كشور مصر و شیوه رایج در كشورهای عربی است و در سال‏های اخیر در ایران نیز بسیار متداول شده است؛به خصوص قرآنی كه به خط زیبای خطاط مشهور سوری «عثمان طه» نوشته شده است.

2. رسم الخط شبه قاره هند: این رسم الخط، شیوه رایج در كشورهای جنوب آسیاست، مانند: هند، پاكستان، بنگلادش، افغانستان و استان‏های شرق ایران مانند سیستان و بلوچستان، شرق خراسان، هرمزگان و بعضی مناطق دیگر.

3. رسم الخط ایرانی:شیوه متداول در ایران است كه در قالب هاي متعددي مانند خط نستعليق، رسم الخط چاپي (حروفچيني) و اخيراً با رسم الخط هاي كامپيوتري، به تحرير درآمده و عرضه شدهاست.

4. رسم الخط تركی: این رسم الخط، شیوه رایج در تركیه، ایران و برخي كشورهای اسلامی است. (1)

البته در سال 90 از قرآني تحت عنوان « مصحف جمهوری اسلامی ایران» توسط مركز طبع و نشر قرآن كريم رونمايي شده كه در اين مصحف سعي شده با حذف علائم زائد و تزئيني، رسم الخط مصحف نزديكترين ارتباط را با قرائت داشته باشد تا قاري دچار سردرگمي نگردد.

درباره ترجمه قرآن كريم هم بايد بگوييم كه در دوران معاصر ترجمه هاي گرانقدري توسط علما ارائه شده كه از جمله بهترين آنها به ترجمه آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله مشكيني مي توان اشاره نمود.

پی نوشت ها:

1. سیف، سید مهدی، مقاله تاریخچه رسم الخط قرآن و سیر و تحول آن، فصلنامه رشد ( آموزش قرآن )، 1382 - شماره 3، ص 33.

چگونه اختلاف قرائات در قرآن بوجود آمد؟
چنانكه آیت الله معرفت نیز متذكر شده اند اختلاف قرائات چه قبل از جمع آوری عثمان و چه بعد از آن عوامل متعددی داشته و یكی از عوامل اختلاف قرائات، خلط بین تفسیر ...

با وجود جمع آوري قرآن و توحيد مصاحف در زمان عثمان، چگونه اختلاف قرائات در قرآن بوجود آمد؟

چنانكه آیت الله معرفت نیز متذكر شده اند اختلاف قرائات چه قبل از جمع آوری عثمان و چه بعد از آن عوامل متعددی داشته و یكی از عوامل اختلاف قرائات، خلط بین تفسیر قرآن و متن قرآن است یعنی آنچه را ابن مسعود یا ابي بن كعب یا غیر این دو به عنوان تفسیر آیه بیان نموده قاری جزء متن قرآن دانسته است.(1)

تشخیص تفسیر از متن قرآن هم با توجه به تواتر آیات قرآن حل می شود یعنی آیات قرآن كریم به صورت متواتر در بین مسلمانان رواج داشته و گرچه ممكن است شخصی به سبب عدم آگاهی از آیات متواتر، تفسیر را متن بپندارد. اما سایر مسلمانان كه با آیات قرآن مأنوس هستند قدرت تشخیص آنرا داشته اند و لذا اينگونه نبوده كه مسلمانان از اصل و متن آيات آگاه نبوده باشند.

پی نوشت ها:

1. آيت الله معرفت، التمهيد في علوم القرآن ، قم، مؤسسة النشر الاسلامي‏ ، 1415ق،  ج‏2، ص 42

پس چطور حضرت علی (ع) چطور فرمودند كه من نقطه زير باء بسم الله هستم؟
این كه رسم الخط عربی در زمان پیامبر (ص) و مدتی بعد از آن نقطه و حركت های اعرابی و صداها را نداشته ، تقریبا شكی نیست . گفته مورخان و كشفیات تاریخی مؤید این ...

اگر قرآن در آن زمان نقطه نداشت، پس اين حديث از اميرالمومنين را چگونه جواب ميدهيد كه ميفرمايند: انا نقطه تحت باء بسمالله الرحمن الرحيم. اگر آن زمان خط كوفي نقطه نداشته ،پس حضرت چطور فرمودند كه من نقطه زير باء بسم الله هستم؟

این كه رسم الخط عربی در زمان پیامبر (ص) و مدتی بعد از آن نقطه و حركت های اعرابی و صداها را نداشته ، تقریبا شكی نیست . گفته مورخان و كشفیات تاریخی مؤید این مطلب است. اما حدیثی كه نقل كرده اید و به حضرت علی منسوب است، استنادش محكم نیست ،چنان كه در هیچ كدام از كتب حدیثی مهم شیعه و سنی نیامده است . مرحوم سید مصطفی خمینی در تفسیرش (1) آن را از مشارق انوار الیقین ، ص 21 و ینابیع الموده ، ص 69 نقل كرده و ملا صدرا هم در اسفار بدان اشاره نموده است (2)

یا منظور از نقطه در این جا معنایی دیگر (یعنی خط بسیار كوتاه و كوچك) است ،همچنان كه در حدیث زیر از امام علی به این معنا می باشد:

 أنا النقطة ، أنا الخط ، أنا الخط ، أنا النقطة ، أنا النقطة و الخط. (3)

در هر حال اگر این حدیث از امام صادر شده باشد ، ما منظور دقیق حضرت را متوجه نمی شویم .

برخي مفسران مانند آيت الله جوادي هم در آغاز سوره حمد راجع به اين روايت توضيحاتي داده اند. ايشان معتقدند درست است كه در آن زمان نقطه به شكل كنوني نبوده اما عرب ها براي اين كه تشخيص دهد فعل به كار رفته در جمله « خرّ» است يا «حرّ» يا «جرّ»علامتي را كه نشانگر تفاوت ها باشد داشتند. 

در كتب عرفانی (مانند تفسير سوره حمد امام خميني ) برای این حدیث معانی ای ذكر كرده اند كه جهت اطلاع بیش تر می توانید به دو كتاب فوق مراجعه كنید.

پی نوشت ها:

1.  مصطفی خمینی ، تفسیر القرآن الكریم ،چ اول ، تهران ، مؤسسه نشر آثار امام خمینی ، 1376 ش ، ج 1 ، ص 161 .

2. ملا صدرا ، الحكمه المتعالیع (الاسفار) ،چ سوم ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی ، 1981 م ، ج3 ، ص 32. 

3. خمینی  ، همان ، ص 161.

چرا حضرت علی(ع) بر خلاف سایر صحابه قرآن خود را به ترتیب نزول نگاشتند؟
امیرمومنان علی (ع) از طرف پیامبر (ص) مامور شد كه بعد از رحلت پیامبر قرآن را بر اساس ترتیب نزول به همراه تفسير و شان نزول آيات جمع آوری كند ...

چرا قرآن حضرت علی(ع) كه به ترتیب نزول نوشته شده بوده است با قرآن سایر صحابه(كاتبان وحی) كه به سبك قرآن فعلی نوشته شده متفاوت است؟ به عبارت دیگر وقتی پیامبر، وحی را ابلاغ می نمود وكاتبان، آن را می نوشتند چرا حضرت علی(ع) بر خلاف سایر صحابه قرآن خود را به ترتیب نزول نگاشتند؟

در اين که حضرت علی(ع) و جمعی دیگر از اصحاب ،كاتب و نویسنده وحی به امر و دستور رسول خدا بودند بحثي نيست .

اما امیرمومنان علی (ع)  از طرف پیامبر (ص) مامور شد كه بعد از رحلت پیامبر قرآن را بر اساس ترتیب نزول به همراه تفسير و شان نزول آيات جمع آوری كند. حضرت به مدت شش ماه در منزل نشستند و این كار را انجام دادند كه آن مصحف علاوه بر جمع آوری بر اساس نزول به همراه  شان نزول و تفسیر آیات و مشخص شدن ناسخ و منسوخ و...بود كه متاسفانه با بی مهری خلفا و دستگاه وقت مواجه شد . حضرت هم فرمود آن را دیگر نخواهید دید .(اگر آن مصحف به دست ما بود خدا مي داند كه چقدربراي مسلمانان مفيد بود.كساني كه ما را از آن همه معارف بي بهره كردند و مانع انتشار آن شدند چه جوابي را مي خواهند به جامعه اسلام بدهند )

برای اطلاع كامل تر می توانید به كتاب "تاریخ قرآن كریم" از سید محمد باقر حجتی و

"تاریخ جمع قرآن كریم" از سید محمد رضا جلالی نایینی و

علوم قرآنی آیت الله معرفت مراجعه كنید.

صفحه‌ها