قرآن

جمع آوري قرآنها در زمان عمر درست است يا خير؟
دربارة جمع آوري قرآن مجيد به صورت مكتوب فعلي برخي نظرشان اين است كه در زمان حيات رسول خدا(ص) زير نظر آن حضرت قرآن جمع آوري و به صورت مكتوب و مدوّن درآمد ...

جمع آوري قرآنها در زمان عمر درست است يا خير؟

دربارة جمع آوري قرآن مجيد به صورت مكتوب فعلي برخي نظرشان اين است كه در زمان حيات رسول خدا(ص) زير نظر آن حضرت قرآن جمع آوري و به صورت مكتوب و مدوّن درآمد،(1) ولي عدهاي بر اين نظرند كه قرآن در زمان رسول خدا(ص) و به دستور آن حضرت نگارش و كتابت يافت، اما مدون نبود، بلكه به صورت پراكنده؛ يعني صحيفه ـ صحيفه بود كه بر روي چيزهايي نظير چرم، چوب درخت خرما؛ سنگ هاي صاف، قطعات حرير نوشته شده بود. پس از پيامبر اسلام(ص) اميرمؤمنان علي(ع) قرآن را جمع آوري فرمودو شأن نزول و تأويلات را هم آورده بود. اين قرآن به عنوان سپردة امامت در نزد امام زمان (عج) ميباشد.

در زمان ابوبكر مسيلمه كذّاب در يمامه ادعاي پيامبري نمود، ابوبكر براي سركوب مسيلمه سپاهي را روانة يمامه نمود. در اين جنگ مسلمانان پيروز شدند و مسيلمه كشته شد، ولي حدود هفتاد نفر از حافظان قرآن كريم كشته شدند كه همگي از صحابة رسول خدا(ص) بودند. ابوبكر پس از اين ماجرا دستور داد قرآن جمع و تدوين گردد و براي اين كار زيدبن ثابت را كه از پركارترين و جوان ترين كاتبان وحي و حافظ قرآن و داراي مصحف اختصاصي بود انتخاب شد و زيدبن ثابت نوشته هاي پراكندة قرآني را جمع كرد. اين نسخه جمع آوري شده كه گردآوري آن حدود 14 ماه طول كشيده بود، پس از ابوبكر به عمر داده شد و پس از عمر به دخترش حفصه همسر رسول خدا(ص) سپرده شد.

در زمان عثمان با توجه به رفتن قرآن به سرزمين هاي اسلامي فتح شده، اختلاف در قرائت كلمات قرآن پيدا شد و براي جلوگيري از اختلاف، عثمان دستور داد تمام نوشته هاي زمان رسول خدا(ص) را گرد آوري كردند و نسخة كتابت زيد در زمان ابوبكر را كه نزد حفصه بود به امانت گرفتند و بر اساس يك قرائت قرآن را تدوين نمودند و از روي آن پنج يا شش نسخه نسخه برداري شد. يك نسخه در مدينه و يك نسخه در مكه و چهار نسخة ديگري را همراه با يك حافظ قرآن كه نقش معلم و راهنماي درست خواني را داشت به مراكز مهم جهان اسلام، يعني بصره، كوفه، شام و بحرين ارسال كردند و بقية قرآن ها كه با اين قرائت مخالف بود از بين بردند و عثمان به تمام بلاد نوشت قرآن هاي ديگر را از بين ببرند. و بدين وسيله از اختلاف قرائات قرآن جلوگيري شد.(2)

پس قرآن در زمان ابوبكر و به فاصله كمي بعد از وفات رسول خدا با توجه به مجموعه اي كه در مسجد پيامبر بود و مصحف هايي كه اصحاب در زمان رسول خدا نوشته بودند و با توجه به اشرافي كه مسلمانان داشتند و با عنايت همه آنان جمع آوري و در بين دو جلد ارائه شد و عمر بعد از جنگ يمامه از كشته شدن قاريان و حافظان ابراز نارحتي كرد و خليفه را به جمع آوري قرآن و ارائه آن در بين دو جلد تشويق كرد(3) تا با كشته شدن حافظان ، خوفي نسبت به از بين رفتن قرآن وجود نداشته باشد.

ما چيزي به نام جمع آوري در زمان عمر نداريم. البته دوباره تذكر مي دهيم كه بسياري از علماء قائلند به اين كه قرآن را خود پيامبر جمع آوري كرده است. برخي هم گفته اند جمع آوري آيات توسط پيامبر بوده، اما چينش سوره ها توسط صحابه انجام شده است. البته اين باعث نميشود ما از خطاهاي صحابه بگذريم. 

پي نوشت ها:

1. آيت الله سيد ابوالقاسم خويي، بيات، ج 1، ص 407.

2. بهاءالدين خرمشاهي، دانشنامة قرآن، ج 2، ص 1634، مادة جمع قرآن و سيد محمد باقر حجتي، تاريخ قرآن كريم، ص 234، 385، 419 و 429.

3. سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1377ش، ص440.

این ترتیب بر چه اساسی بوده؟
ترتیب آیات غالبا همان ترتیب نزول است جز تعداد محدودی آیه كه وقتی نازل شدند، رسول خدا دستور داد آنها را در فلان جایگاه قرار دهید ...

ترتیب قرآن چگونه شكل گرفته بطور مثال اولین سوره ای كه بر پیامبر نازل شد سوره علق بود ولی چرا در جزء سی ام آمده و همچنین ترتیب آیه ها. آیا این ترتیب بر چه اساسی بوده؟

ترتیب آیات غالبا همان ترتیب نزول است جز تعداد محدودی آیه كه وقتی نازل شدند، رسول خدا دستور داد آنها را در فلان جایگاه قرار دهید(1) از این رو قریب به اتفاق عالمان شیعه و سنی ترتیب همه آیات را طبق دستور رسول الله می دانند و فقط بعضی از عالمان شیعه ترتیب بعضی از آیات ( تعداد بسیار محدودی) را مطابق اجتهاد صحابه می شمارند.(2)

در مورد ترتیب سوره ها هم غالب عالمان بر این نظرند كه این ترتیب هم طبق دستور شخص پیامبر است (3).

قرآن به صورت مكتوب نازل نشده بلكه آیات بر قلب پیامبر نازل شده و رسول خدا آنها را بر مردم تلاوت كرده و جایگاه آیات و سوره ها را شخصا معین نموده و به همین اعتبار در خود قرآن و در كلام پیامبر از آن به عنوان "كتاب" یاد شده و سوره حمد "فاتحه الكتاب" خوانده شده است.

بنا بر این قرآن در زمان خود پیامبر این شكل كلی را یافت. البته این نظم و نظام در بیانات پیامبر بود. ولی تا آخر عمر پیامبر قرآن به صورت یك كتاب بین دو جلد ارائه نشد. زیرا تا اواخر عمر ایشان باب وحی باز بود و به همین جهت پیامبر به امام علی دستور داد قرآن را طبق دستورات ایشان تنظیم كند و با شرح و تفسیر و بیان، ارائه كند كه حاصل زحمات امام قبول نشد و مدت كمی بعد افرادی برای انجام این كار تعیین شدند و قرآن را طبق دستور ها و رهنمود های پیامبر تنظیم و ارائه كردند و زمان عثمان همین قرآن در چند نسخه تكثیر شد و مصحف های شخصی جمع آوری و معدوم شد تا اختلاف حاصل نشود.

پی نوشت ها:

1. تاریخ جمع قرآن كریم، جلالی نائینی، ص124؛ پژوهشی در تاریخ قرآن، حجتی كرمانی، ص66.

2.پژوهشی در تاریخ قرآن، ص69.

3. پژوهشی در تاریخ قرآن، ص87؛ تاریخ جمع قرآن كریم، ص153.

مدرك اين واقعه چيست و آيا اعتبار لازم را دارد يا نه؟
مدرك اين واقعه روايات معتبر است كه عالمان شيعه و سني نقل كرده اند.

بعد از رحلت پيامبر(ص) امام علي در خانه نشست و قرآن را جمع آوري نمود و بعد اين قرآن را به خليفه نشان داد و گفت اين قرآن منزل است و حكومت آن را نپذيرفت و حضرت فرمود ديگر اين را نخواهيد ديد. مدرك اين واقعه چيست و آيا اعتبار لازم را دارد يا نه؟

مدرك اين واقعه روايات معتبر است كه عالمان شيعه و سني نقل كرده اند.

ابن سعد(نويسنده الطبقات)و ابن ابي داود و غير اين دو از عالمان بزرگ اهل سنت از محمد بن سيرين نقل كرده­اند:

بعد از وفات رسول خدا علي در بيعت با ابوبكر تاخير كرد. وقتي خليفه از او پرسيد كه آيا حكومت ما را خوش نداري؟ گفت: قسم خورده­ام كه جز براي نماز ردا به دوش نيندازم تا اين كه قرآن را جمع آوري كنم.

گمان اين است كه علي قرآن را بر حسب ترتيب نزول جمع آوري كرد(تا ناسخ و منسوخ و مطلق و مقيد و خاص و عام آن معلوم باشد). كاش آن كتاب در دست بود كه علم حقيقي درآن بود( و با بودن آن بسياري از حقايق روشن مي­شد).(1)

جمله آخر دلالت دارد كه زحمت امام مورد قبول جامعه قرار نگرفته است.

سيوطي مي گويد: ابن اشته اين حديث را از طريق ديگري از ابن سيرين نقل مي كند. در آن آمده كه در آن كتاب ناسخ و منسوخ مشخص بود.

ابن سيرين مي­گويد: خيلي در طلب آن بودم ولي بدان دست نيافتم.(2)

جمله ابن سيرين دلالت دارد محصول كار امام مورد قبول قرار نگرفت، و اجازه استفاده عمومي از آن داده نشد.

در كتب شيعه هم از امامان به تواتر نقل شده كه امام قرآن را با بيان ناسخ و منسوخ و... جمع آوري كرد و به جامعه تحويل داد. حاكمان از قبول آن امتناع كردند. امام آن را به خانه آورد و از دسترس عموم خارج كرد و از مواريث امامت قرار داد.

پي نوشت ها:

1. واقدي، ابن سعد، الطبقات الكبري، ج2، ص238، المصاحف، ص 16؛ سيوطي، عبد الرحمان، تاريخ الخلفاء، ص 173؛ سيوطي، عبد الرحمان، الإتقان في علوم القرآن، ج1، ص127؛ متقي هندي، علي بن حسام، كنز العمال، ج2، ص 558 و. . .

2. الإتقان في علوم القرآن، ج1، ص127.

با توجه به فقدان ابزار نوشتن و ضبط و ثبت كلمات،
در اين كه حضرت محمد قبل از مبعوث شدن به رسالت از هيچ معلمي درس نگرفته و خواندن و نوشتن نياموخته و با خواندن و نوشتن سر و كار نداشت، شك نيست.

با توجه به فقدان ابزار نوشتن و ضبط و ثبت كلمات، چگونه آياتي كه ظرف بيست و سه سال بر پيامبر(ص) نازل شده اند، ثبت و ضبط شده اند؟

در اين كه حضرت محمد قبل از مبعوث شدن به رسالت از هيچ معلمي درس نگرفته و خواندن و نوشتن نياموخته و با خواندن و نوشتن سر و كار نداشت، شك نيست. قرآن مي فرمايد: اگر اهل خواندن و نوشتن بودي، مشركان مي توانستند بگويند اين مطالب را از جايي خوانده و از كسي آموخته است.

وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمينِكَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ(1)

علاوه بر آن، قرآن هم به صورت مكتوب بر پيامبر نازل نشده تا پيامبر بخواهد آن را بخواند. به صورت صوت هم به گوش پيامبر نرسيده تا بخواهد آن را بشنود و حفظ كند، بلكه قرآن بر قلب ايشان نازل شده و بر لوح قلب ايشان حك گرديد و از قلبش بر زبانش جاري شد. پس ايشان به اراده خدا حافظ قرآن گشت؛ آن هم حفظي كه فراموش شدني نيست و براي هميشه در قلب ايشان حك شده مي ماند. پس پيامبر مثل ما به حفظ قرآن اقدام نكرده تا كسي او را در اين زمينه ياري داده باشد.

مسلمان ها هم ابتدا با نوشته هاي قرآن روبرو نشدند تا بگوييم قرآن را بر چه نوشته بودند و چه كسي نوشت؟ بلكه قرآن را از زبان پيامبر شنيدند و به حافظه خود سپردند. در حجاز آن روز خواندن و نوشتن مرسوم نبود. تعداد بسيار محدودي خواندن و نوشتن مي دانستند.

به طور طبيعي در حجاز هم خط بوده و افرادي اهل خواندن و نوشتن بوده و مطالب خود را بر لوح هاي گلي يا پوستي يا فلزي و. . . مي نوشتند.

آيات قرآن حكايت دارد كه اصل خواندن و نوشتن در عرب بي سابقه نبوده و به صورت نادر وجود داشته است، زيرا در آيات صحبت از خواندن و كتابت و زبور و صحيفه و سجلّ و رقّ و. . . به ميان آمده كه بر خواندن و نوشتن يا نوشت افزار دلالت دارد.

پيامبر بعد از رفتن به مدينه و تشكيل حكومت، افرادي را به يادگيري خواندن و نوشتن مأمور كرد. جالب اين است كه بعضي از اسيران مشرك در جنگ بدر خواندن و نوشتن بلد بودند. پيامبر مقرر فرمود كه هر كدام از آن ها به ده كودك مسلمان خواندن و نوشتن ياد دهد تا آزاد گردد.(2)

بنا بر نقل تاريخ هنگام ورود رسول خدا به مدينه افرادي به تعداد انگشتان دو دست خواندن و نوشتن مي دانستند كه با تشويق پيامبر به سرعت اين عده افزون شدند حتي نقل شده زيد بن ثابت را به فراگيري خط يهود گمارد تا اگر يهود مدينه نامه اي به ايشان نوشتند، وي بتواند آن را براي پيامبر بخواند.(3) علاوه بر آن پيامبر افرادي را به نوشتن قرآن گمارد كه به "كاتبان وحي" معروف گشتند.(4)

اما لوازم تحرير زمان رسول خدا كه در قرآن هم از آن ها ياد شده:

قرطاس(كاغذ)، قلم، مداد(به معناي مركّب)، صحف(برگه هايي از كاغذ كه روي آن نوشته شده)، سجلّ(نوشت هاي لوله شده)، رَقّ(پوست نازكي كه روي آن مي نوشتند) و...

بنا بر اين در زمان رسول خدا هم نوشتن و خواندن مي دانستند و هم لوازم براي نوشتن وجود داشت البته خط در مراحل ابتدايي بود.

پي نوشت ها:

1. عنكبوت(29) آيه 48.

2. زنجاني، تاريخ قرآن، ص28.

3. حجتي، سيد محمد باقر، پژوهشي در تاريخ قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص183، به نقل از تاريخ المصاحف، ص3 و فتوح البلدان بلاذري، ص385.

4. همان، ص302؛ الفهرست، ص36؛ الاتقان، ج1، ص99.

امام علي قرآن را درچند روز جمع آوري كرد؟
آنچه در تاريخ آمده اين كه امام بعد از فارغ شدن از كفن و دفن پيامبر (ص) و بعد از اين كه نتوانست براي گرفتن حق خود اقدامي انجام دهد، در خانه نشست و به جمع قرآن...

امام علي قرآن را درچند روز جمع آوري كرد؟

آنچه در تاريخ آمده اين كه امام بعد از فارغ شدن از كفن و دفن پيامبر (ص) و بعد از اين كه نتوانست براي گرفتن حق خود اقدامي انجام دهد، در خانه نشست و به جمع قرآن بر اساس دستور رسول خدا و تنظيم آن و ... پرداخت و  در مدت كوتاهي اين كار را به انجام رساند و آن را عرضه كرد. (1)

در مورد خطبه "الوسيله" گفته شده اين خطبه را امام هفت يا نه روز بعد از وفات رسول خدا و بعد از جمع قرآن ايراد كرده است. (2)

از طرف ديگر بعد از جنگ يمامه قرآن به امر خليفه اول توسط زيد بن ثابت جمع آوري گرديد. (3)

بنا بر روايتي اين كار سه روز طول كشيد. (4) ولي قرآن پژوه معاصر (مرحوم ) آيت الله معرفت مدعي شده روايات دلالت دارد مدت اين جمع آوري شش ماه بوده است (5) ما كتاب ايشان را در دسترس نداشتيم و روايتي هم كه بر اين مطلب دلالت كند، نيافتيم.

با توجه به اين كه مسيلمه زمان پيامبر ادعاي نبوت كرده بود و مدت كمي بعد از وفات پيامبر جنگ با او اتفاق افتاد و اقدام امام در جمع آوري قرآن قبل از جنگ يمامه بوده ، معلوم مي شود اقدام امام در جمع قرآن در همان كمتر از يك ماه بعد از وفات صورت گرفته است و به مدت كوتاهي بعد از آن ، جمع آوري توسط زيد بن ثابت انجام شده است.

در جستجوي وسيعي كه كرديم زمان بندي دقيق تري نيافتيم.

پي نوشت ها:

1. يعقوبي، تاريخ، بيروت، دار صادر، ج 2، ص 135.

2. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1363 ق ، ج 8، ص 18؛ شيخ صدوق، امالي، قم، مؤسسه بعثت، 1417 ق، ص 398 - 399.

3. يعقوبي، همان.

4. شيخ هادي نجفي، موسوعة أحاديث أهل البيت (ع) ، بيروت، دار احيائ التراث العربي، 1423 ق، ج 1، ص 7.

5. مجيد معارف، درآمدي بر تاريخ قرآن، تهران، نبأ، 1383 ش، ص 153 به نقل از "التمهيد"، ج 1، ص 288

آیا درست است كه عثمان سایر نسخ قرآن را از بین برد و ...
آتش زدن قرآن های مختلف در دوران عثمان رخ داد و شهرت او به "فراق المصاحف‌" در تاريخ ثبت است؛ ولی قرآن خود را باقی نگذاشت. در دوارن او اختلاف در قرائت بين ...

آیا درست است كه عثمان سایر نسخ قرآن را از بین برد و فقط نسخه ی مربوط به خود را باقی گذاشت؟

آتش زدن قرآن های مختلف در دوران عثمان رخ داد و شهرت او به "فراق المصاحف" در تاريخ ثبت است؛ ولی قرآن خود را باقی نگذاشت. در دوارن او اختلاف در قرائت بين گروههاي مختلف مردم بالا گرفت و برخي از خيرانديشان به عثمان گوشزد كردند كه بايد در اين باره اقدامي كند. عثمان در اين باره با صحابه و از جمله حضرت علي(ع) مشورت كرد و در نتيجه، تصميم گرفت يك قرائت را كه صحيحتر و مشهورتر بود، اختيار كند و بقيه قرائتها را از بين ببرد. عثمان گروهي را برگزيد كه به رياست "ابي بن كعب" عهده دار يكي كردن مصاحف شدند. گروه ياد شده مصحف را براساس قرائت ابيّ كه با قرائت مشهور و متواتر همخوان بود، تنظيم كردند. از سوي ديگر، بر اساس روايات تاريخي، حضرت علي(ع) با يكي كردن مصاحف موافق بوده است؛ البته با اصل يكي كردن مصاحف، نه سوزاندن آنها كه موجب سرزنش شدن عثمان شد. آن حضرت پس از اتمام كار گروه منتخب عثمان، با تأكيد به پيروي از مصحف ارائه شده، فرمودند: "ان القرآن لايهاج اليوم و لايحول"؛ يعني بعد از اين، كسي حق ندارد در قرآن تغييري ايجاد كند و قرآن بايد به همين صورت بماند. اين خواهد بود تا هنگامي كه امام زمان (ع) ظهور كند و بر اساس منابع روايي شيعه، مصحف علي(ع) را كه از نظر تنظيم بر همه مصحفها برتري دارد، جايگزين كند. (1)

از امام صادق(ع) در روايتي نقل شده كه فرمود: «... اما نحن فنقرأ علي قرأة ابيّ»؛ (2) «اما ما مطابق با قرائت ابيّ ميخوانيم».

استاد معرفت اين حديث را از اين رو ميداند كه قرائت ابيّ مطابق قرائت مشهور و متواتر بين مردم بود و به ديگر سخن، همان قرائتي بود كه مردم سينه به سينه از پيامبر(ص) گرفته بودند. (3) روايت معروف «اقرأ كما يقرأ الناس»؛ «همان گونه كه مردم ميخوانند، بخوانيد» نيز اشاره به همين مسئله دارد و اساساً آنان حفظ قرآن را در پيروي از مصحف مشهور ميدانستند و هر گونه تعدد و اختلاف را نميپذيرفتند. (4)

ناگفته نماند كه به دليل وجود ضعف هايي در گروه منتخب عثمان، نارسايي هايي در رسم الخط مصحف ارائه شده، راه يافت كه موجب اختلاف هايي در قاريان پس از يكي شدن مصاحف شد؛ ولي قرائت مشهور كه به باور استاد معرفت، همين قرائت مشهور فعلي زمان ما است، همچنان پابرجا و در دسترس و مورد قبول عامه مردم، باقي مانده و مشكلي در اين خصوص وجود ندارد. يادآور ميشويم كه وجود كاستي در نوشتار، ربطي به قرائت ندارد؛ چه اين كه قاريان قرائت خود را از رسم الخط نگرفتهاند، بلكه قرائتها سينه به سينه نقل شده است. از این رو، ميبينيم كه گاه كلمهاي در قرآن به گونهاي نوشته ميشود و همه قاريان آن را به گونهاي ديگر ميخوانند؛ براي مثال، "لشيء" در آيه 23 سوره كهف به صورت "لشايء" نوشته شده است؛ ولي هيچ قاري اي تا كنون الف آن را تلفظ نكرده و نميكند. (5)

 

پي نوشت ها:

1. براي آگاهي بيش تر، ر.ك: علوم قرآني، محمد هادي معرفت، ص 136 ـ 139، موسسه فرهنگي انتشاراتي التمهيد، چ اول، قم 1378.

2. الكافي‏، شيخ كليني‏‏، ج 2، ص 634، ناشر: اسلاميه‏‏، مكان چاپ: تهران‏‏، سال چاپ: 1362 ش‏‏، نوبت چاپ: دوم.‏

3. علوم قرآني، محمد هادي معرفت‌‌، ص 222.

4. الكافي‏، شيخ كليني، ج 2، ص 633.

5. علوم قرآني، محمد هادي معرفت، ص 150 ـ 169.

مدتي بر پيامبر(ص) سوره اي وحي نميشد و پيامبر(ص) نگران شده بودند...
رسول خدا (ص) بدون اين كه "ان شاء الله" بگويد و ايشان نظرش اين بود كه شب وحي نازل مي شود و ايشان هم فردا جواب را ارائه خواهد داد و خداوند براي تعليم و تربيت ...

مدتي بر پيامبر(ص) سوره اي وحي نميشد و پيامبر(ص) نگران شده بودند علت توقف وحي و اولين سوره اي كه بر پيامبر(ص) بعد از اين مدت نازل شد چه بود؟

بنا بر روايات، مشركان از رسول خدا در باره اصحاب كهف و ذو القرنين و موسي و صاحبش (دوستش) سؤال كردند و حضرت جواب آنها را به روز بعد موكول كرد. بدون اين كه "ان شاء الله" بگويد و ايشان نظرش اين بود كه شب وحي نازل مي شود و ايشان هم فردا جواب را ارائه خواهد داد و خداوند براي تعليم و تربيت پيامبرش و براي اين كه مشركان و آيندگان بدانند امر وحي به دست رسول خدا نبوده است، مدتي وحي را از ايشان قطع كرد. (1)

در مورد اين مدت هم اختلاف است. 12 ، 15 و 40 روز گفته اند. (2)

مشركان مطرح كردند كه خدايش با او قهر كرده است و خدا با نازل كردن سوره "و الضحي" اين توهم را زدود (3) و وحي دوباره ادامه يافت.

پي نوشت ها:

1. مجلسي، بحار الأنوار، بيروت، الوفا، 1403 ق، ج 18، ص 245.

2. طبري، جامع البيان، بيروت، دار المعرفه، 1412 ق، ج 15، ص 284 - 285.

3. فيض كاشاني، الاصفي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، ج 2 ، ص 1452.

چرا در بین آیه ای است كه ربطی به آن ندارد؟
ابتدا و انتهاي آيه 3 سوره مائده كاملا به هم پيوسته و در يك موضوع هستند. در ابتداي آيه خداوند متعال به تحريم گوشت برخي حيوانات و خون اشاره مي كند و در انتهاي ...

چرا "الیوم اكملت لكم دینكم....."در بین آیه ای است كه ربطی به آن ندارد (آیه ی3مایده) انكار با حرام شدن برخی چیز ها دین ما كامل شده

ابتدا و انتهاي آيه 3 سوره مائده كاملا به هم پيوسته و در يك موضوع هستند. در ابتداي آيه خداوند متعال به تحريم گوشت برخي حيوانات و خون اشاره مي كند و در انتهاي آيه اعلام مي كند كه استفاده از اين خوردني هاي حرام، در صورت ضرورت و ناچاري به اندازه رفع گرسنگي مانعي ندارد.

اما مسأله اي كه در اين آيه وجود دارد اين است كه بين ابتدا و انتهاي آيه عبارتي قرار دارد كه اشاره به مسئله مهمي دارد و از عبارات خود اين بخش فهميده مي شود كه مفاد و محتواي آن مهم تر از بيان اين احكام فرعي مي باشد چرا كه در این بخش سخن از إكمال دین و تمامیت نعمت و نا امیدی كفار مطرح شده و چنانكه از روايات متعددي كه در شأن نزول اين بخش از آيه وارد شده فهميده مي شود كه اين بخش از آيه به صورت جداگانه و درباره واقعه غدير خم نازل شده است.

اما سؤالي كه اينجا قابل طرح است و ممكن است منظور شما نيز همين بوده باشد اين است كه چه تناسبي بين بحث امامت و عبارات قبل و بعد آن وجود دارد كه اين مطالب در يك آيه بيان شده است؟

در پاسخ به اين سؤال بايد بگوئيم كه با توجه به محتواي اين بخش از آيه و شأن نزول آن كه متفاوت با قبل و بعد آن مي باشد و با توجه به اينكه مكان نزول آن در خارج از مدينه است (اعم از اينكه مربوط به عرفه باشد يا روز غدير) روشن مي شود كه اين بخش از آيه 3 سوره مائده، آيه اي مستقل بوده كه بنا بر مصالحي در بين آيه مربوط به احكام قرار داده شده و چنانكه در تفسير نمونه آمده ممكن است قرار دادن آيه مربوط به عيد غدير، در لابلاي احكام مربوط به غذاهاي حلال و حرام براي محافظت از تحريف و حذف و تغيير بوده باشد، زيرا بسيار مي‏شود كه براي محفوظ ماندن يك شي‏ء نفيس آن را با مطالب ساده‏اي مي‏آميزند تا كمتر جلب توجه كند.

حوادثي كه در آخرين ساعات عمر پيامبر (ص) واقع شد، و مخالفت صريحي كه از طرف بعضي افراد براي نوشتن وصيتنامه از طرف پيامبر (ص) به عمل آمد تا آنجا كه حتي پيامبر (ص) را (العياذ باللَّه) متهم به هذيان و بيماري! و گفتن سخنان ناموزون كردند، و شرح آن در كتب معروف اسلامي اعم از كتب اهل تسنن (1) و شيعه نقل شده شاهد گويايي است بر اينكه بعضي از افراد حساسيت خاصي در مساله خلافت و جانشيني پيامبر (ص) داشتند و براي انكار آن حد و مرزي قائل نبودند.

آيا چنين شرائطي ايجاب نمي‏كرد كه براي حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آيندگان چنين پيش‏بيني‏هايي بشود و با مطالب ساده‏اي آميخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را كند؟! (2)

البته ناگفته نماند كه گرچه قرآن كريم مي‏فرمايد: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون؛ (3)  به درستي كه ما قرآن را نازل كرديم و محققا خود حافظ آن هستيم».

اما بايد توجه داشت كه يكي از راه‏هاي صيانت قرآن از تحريف و كم و زياد شدن، همين است كه به شكلي بيان شود كه انگيزه تحريف از منافقان مسلمان نما گرفته شود.

پی نوشت ها:

1. ر.ك: البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله ، صحیح بخاری، بیروت ، دارالفكر، 1401ق، ج5، ص 138.

2. آيت الله مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، سال 1374، ج‏4، ص 270.

3. حجر (15) آيه 9.

چرا شيعه آن را جزء سوره مي‌داند؟
بجز سوره توبه كه بدون «بسم الله الرحمن الرحيم» نازل شده ابتدای سایر سوره ها با این آیه شروع شده و تمام شیعیان و عده ای از دانشمندان اهل تسنن معتقدند كه...

 آيا «بسم الله الرحمن الرحيم» 114 بار نازل شده است؟ اگر خير، چرا شيعه آن را جزء سوره مي‌داند. اگر، بلي، از آنجا كه آيات يك سوره به ترتيب نازل نشده، احتمالا در برخي موارد بايد متن سوره نازل شده باشد و سپس «بسم الله الرحمن الرحيم» متعلق به آن سوره نازل شده باشد كه به نظر مي‌رسد با تفسيري كه بزرگان از «بسم الله الرحمن الرحيم» متعلق به آن سوره نموده‌اند جور در نمي‌آيد؛ چون ظاهرا مي‌فرمايند؛ مثلا در سوره بقره داريم: «بسم الله الرحمن الرحيم الم» يا در سوره توحيد داريم: «بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله احد» يعني «بسم الله الرحمن الرحيم» به آيه بعد مرتبط است! متشكرم

بجز سوره توبه كه بدون «بسم الله الرحمن الرحيم» نازل شده ابتدای سایر سوره ها با این آیه شروع شده و تمام شیعیان و عده ای از دانشمندان اهل تسنن معتقدند كه این عبارت نیز آیه ای از آیات قرآن كریم و جزء سوره ها می باشد و لذا همراه با آیات قرآن نازل شده و اینكه شما گفته اید كه «آیات یك سوره به ترتیب نزول نازل نشده» مطلب نادرستی است. زیرا گرچه ترتیب خود سوره ها در قرآن فعلی طبق ترتیب نزول نیست. اما ترتیب آیات در سوره ها در اكثر موارد طبق ترتیب نزول است و نگارش آنها توسط كاتبان وحی به اين صورت بود كه سوره ها را با نزول «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می نمودند و تا «بسم الله الرحمن الرحیم» بعدی، جزء همان سوره محسوب می نمودند و تنها در موارد نادری است كه به تصریح و دستور پیامبر (ص) آیه ای را بر خلاف ترتیب نزول در سوره ای دیگر قرار می دادند و  لذا مقدار عدد آيات هر سوره و ترتيبي كه ميان آيه‏هاي هر سوره وجود دارد، تماما توقيفي است و با دست وحي و دستور پيامبر انجام گرفته است.(1)

از سوی دیگر باید بگوییم كه جزء قرآن دانستن «بسم الله الرحمن الرحيم» اختصاصی به شیعیان ندارد و عده ای از اهل سنت نیز در این نظریه با شیعیان هم عقیده هستند چنانكه سیوطی كه از استوانه های علوم قرآنی اهل سنت است در كتاب الاتقان بعد از ذكر أحادیثی كه دلالت بر قرائت «بسم الله الرحمن الرحيم» توسط رسول خدا (ص) در آغاز سوره ها دارد می نویسد كه : « فهذه الأحاديث تعطي التواتر المعنويّ بكونها قرآنا منزّلا في أوائل السّور» (2) « اين احاديث تواتر معنوي را در مورد آيه قرآن بودن بسم اللّه در اول هر سوره مي‏رساند».

فخر رازی نیز در تفسیر كبیر خود می نویسد: « و الذي عندي فيه أن النقل المتواتر ثابت بأن بسم اللّه الرحمن الرحيم كلام أنزله اللّه علي محمد صلي اللّه عليه و سلم، ...». (3)

« به نظر من طبق روایات متواتر «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بر پیامبر (ص) نازل شده و ...».

پی نوشت ها:

1. آيت الله معرفت، علوم قرآني، قم، مؤسسه فرهنگي التمهيد، 1381، ص 406.

2. سيوطي، جلال الدين، الإتقان في علوم القرآن ، بیروت، دار الكتاب العربي‏، 1421ق، ج‏1، ص 268.

3. فخرالدين رازي، مفاتيح الغيب، بيروت،  دار احياء التراث العربي،1420ق،  ج‏1، ص 173.

چرا فهرست قرآن كریم به ترتیب نزول سوره ها نمی باشد؟
ترتیب آیات در سوره ها غالبا همان ترتیب نزول است، جز تعداد محدودی آیه كه وقتی نازل شدند، رسول خدا دستور داد آن ها را در فلان جایگاه قرار دهید.

چرا فهرست قرآن كریم به ترتیب نزول سوره ها نمی باشد؟

فهرست هر كتابی بر اساس آنچه در كتاب موجود است ، تنظیم می شود. شاید سؤال شما این باشد كه چرا قرآن بر اساس ترتیب نزول تدوین و جمع آوری و تنظیم نشده است.

ترتیب آیات در سوره ها غالبا همان ترتیب نزول است، جز تعداد محدودی آیه كه وقتی نازل شدند، رسول خدا دستور داد آن ها را در فلان جایگاه قرار دهید.(1) از این رو قریب به اتفاق عالمان شیعه و سنی ترتیب همه آیات را طبق دستور رسول الله می دانند. فقط بعضی از عالمان شیعه ترتیب بعضی از آیات ( تعداد بسیار محدودی) را مطابق اجتهاد صحابه می شمارند.(2)

در مورد ترتیب سوره ها هم غالب عالمان بر این نظرند كه این ترتیب هم طبق دستور شخص پیامبر است (3).

قرآن به صورت مكتوب نازل نشده، بلكه آیات بر قلب پیامبر نازل شده ؛رسول خدا آن ها را بر مردم تلاوت كرده، جایگاه آیات و سوره ها را شخصا معین نموده، به همین اعتبار در خود قرآن و در كلام پیامبر از آن به عنوان "كتاب" یاد شده و سوره حمد "فاتحه الكتاب" خوانده شده است.

بنا بر این قرآن در زمان خود پیامبر این شكل كلی را یافت. البته این نظم و نظام در بیانات پیامبر بود، ولی تا آخر عمر پیامبر قرآن به صورت یك كتاب بین دو جلد ارائه نشد، زیرا تا اواخر عمر ایشان باب وحی باز بود . به همین جهت پیامبر به امام علی(ع) دستور داد قرآن را طبق دستورات ایشان تنظیم كند. با شرح و تفسیر و بیان، ارائه نماید كه حاصل زحمات امام قبول نشد. مدت كمی بعد، افرادی برای انجام این كار تعیین شدند . قرآن را طبق دستور ها و رهنمود های پیامبر تنظیم و ارائه كردند . زمان عثمان، همین قرآن در چند نسخه تكثیر شد . مصحف های شخصی جمع آوری و معدوم شد تا اختلاف حاصل نشود.

پس نظم موجود بنا به نظر اكثر عالمان همان نظمی است كه رسول خدا به اذن خدا تعیین كرده و نمی دانیم چرا  این نظم بر نظم نزول ترجیح داده شده است. در این مسائل تابع امر خدا و رسول هستیم و به دلیل امر خدا و رسول آگاهی نداریم.

پی نوشت ها:

1جلالی نائینی، تاریخ جمع قرآن كریم،چ اول، تهران، نشر نقره ، 1365 ش، ص124؛ سید محمد باقر حجتی ،پژوهشی در تاریخ قرآن ،چ دوازدهم ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1377 ش، ص66.

2. حجتی ، همان، ص69 .

3.  همان، ص87.

صفحه‌ها