نبود تناقض در قرآن

آیه77سوره صافات نمی گوید؛ که فقط ذریه حضرت نوح باقی ماندند بلکه می‌گوید، در مقایسه با مؤمنان دیگری که وارد کشتی شدند، ذریه حضرت بیش از دیگران باقی ماندند.

پرسش:

مگر دلیل معجزه بودن قرآن، نبود تناقض بین آیات نیست؟ پس چرا مطابق یک آیه فقط ذریه نوح نجات یافتند؛ (صافات: 77) اما در آیه‌ای دیگر گفته شده که ذریه همراهان نوح نیز نجات پیدا کردند (اسراء:3). بالاخره کدام درست است؟

پاسخ:

با توجه به این‌که اولاً قرآن در طول 23 سال شکل گرفته است و ثانیاً آدمی در طول عمر خود از جهت فکر و اندیشه مدام تغییر می‌کند و ثالثاً آدمی حتی اگر تغییر هم نکند، دچار خطا و اشتباه می‌شود و حرف‌ها و ادعاهای خود را عوض می‌کند، اگر قرآن الهی نبود، بلکه ساخته حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود، به‌ویژه با توجه به درس‌ناخواندگی ایشان و مشکلات و سختی‌های فراوان ایشان در طول ایام رسالتش، حتماً در قرآن اختلاف‌های فراوانی دیده می‌شد؛ اما باوجوداین، هیچ‌گونه اختلافی بین مطالب این کتاب نیست و همین نشانه الهی بودن قرآن است.

فقط ذریه حضرت نوح باقی ماند یا ذریه مؤمنان نیز باقی ماندند؟

مطابق قرآن غیر از اهل حضرت نوح علیه‌السلام افراد دیگری نیز به ایشان ایمان آورده و سوار کشتی شدند؛ (1) پس افزون بر نسل حضرت، نسل مؤمنان نیز باقی ماند:

﴿ذُرِّیَّهَ مَنْ حَمَلْنٰا مَعَ نُوحٍ ...﴾؛ (2) «[ای] نسل کسانی که با نوح [در کشتی] سوار کردیم ... .»

اما مطابق آیه 77 سوره صافات که مفید حصر است، (3) پس از طوفان فقط ذریّه حضرت باقی ماند (4) و مابقی همگی نابود شدند:

﴿وَ جَعَلْنٰا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ اَلْبٰاقِینَ﴾؛ (5) «و تنها ذریه او را [در زمین] باقی گذاشتیم.»

بالاخره فقط ذریه حضرت نوح باقی ماند یا ذریه دیگران نیز باقی ماند؟

از دو حال خارج نیست:

1: فقط ذریه حضرت نوح باقی ماند و ذریه دیگران باقی نماند؛

2: فقط ذریه حضرت نوح باقی نماند و ذریه دیگران نیز باقی ماند.

 

چرایی متناقض نبودن آیه سوم سوره اسراء با آیه 77 سوره صافات

زبان عربی، به‌ویژه عربی قرآن، از ظرافت‌های ادبی فراوانی برخوردار است و فهم درست و کامل آن با ترجمه تحت‌اللفظی امکان‌پذیر نیست؛ بلکه نیازمند آشنایی با شاخه‌های مختلف ادبیات عربی ازجمله لغت، صرف، نحو، فصاحت و بلاغت است. برای نمونه، یکی از مباحث مهم علم بلاغت حَصر است. حصر بر دو قسم است:

 1. حصر حقیقی بر انحصار واقعی دلالت دارد و حکم را فقط برای موضوع خود ثابت و از همه غیر آن نفی می‌کند. برای نمونه آیه ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه﴾ (6) «اله و خدا بودن» را فقط برای «الله» ثابت کرده و از هرچه غیر از «الله» است، نفی می‌کند؛

 2. حصر اضافی بر انحصار واقعی دلالت ندارد و انحصار آن نِسبی است. این نوع از حصر، حکم را برای موضوع خود ثابت، اما فقط از برخی از غیر موضوع نفی می‌کند؛ نه همه غیر آن. حصر اضافی بیشتر در مقام پاسخ به شبهه یا تأکید بر ویژگی‌ای خاص استفاده می‌شود. برای نمونه آیه ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ﴾(7) «رسول بودن» را برای پیامبر ثابت کرده، اما هرچه غیر از «رسول بودن» را از آن حضرت نفی نکرده و فقط ناظر به نفی صفت جاودانگی از ایشان است.

ضمیر فصل

ضمیر «هُم» در آیه ﴿وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ﴾ ضمیر فَصل است. این ضمیر منفصل و مرفوع بین دو اسم معرفه که الان مبتدا و خبر هستند یا قبلاً بوده‌اند، قرار می‌گیرد. آوردن این ضمیر سه فایده دارد: اولاً اجازه نمی‌دهد مبتدا و خبر با تابع و متبوع (مثلاً صفت و موصوف) اشتباه گرفته شود؛ مثلاً در جمله «زَیدٌ هُوَ القَائِمُ» ضمیر فصل «هُوَ» باعث می‌شود بفهمیم «القَائِم» خبر است، نه صفت. اگر این ضمیر نبود شاید کسی به اشتباه گمان می‌کرد که «القائم» صفت «زید» است؛ ثانیاً خبر را تأکید می‌کند؛ و ثالثاً مفید انحصار خبر به مبتدا است. (8)

آیا حصر ضمیر فصل هم می‌تواند اضافی باشد؟

هرچند در حصر، اصل حقیقی بودن است، اما باوجود قرینه، می‌توان از آن حصر اضافی را قصد کرد. برای نمونه، ضمیر «هُوَ» در ﴿فَاللّٰهُ هُوَ اَلْوَلِیُّ﴾(9) ضمیر فصل است و در بدو امر ممکن است خیال کنیم که «ولی بودن» منحصر در خداست؛ اما در قرآن آیه ولایت (10) وجود دارد که «ولی بودن» را برای غیر خدا یعنی پیامبر و مؤمنان زکات‌دهنده در حال رکوع نماز نیز ثابت می‌کند. به قرینه این آیه می‌فهمیم که ضمیر فصل «هو» در ﴿فَاللّٰهُ هُوَ اَلْوَلِیُّ﴾ مفید حصر حقیقی نیست و برای افاده حصر اضافی است. آیه «ولی بودن» را برای «الله» ثابت می‌کند، اما از همه غیر خدا نفی نمی‌کند؛ بلکه فقط از بت‌هایی که مشرکان آن‌ها را به‌عنوان «ولی» اتخاذ کرده بودند، نفی می‌کند.

حصر در ﴿وَ جَعَلْنٰا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ اَلْبٰاقِینَ حقیقی است یا اضافی؟

شاید در بدو گمان شود که حصر موجود در ﴿وَ جَعَلْنٰا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ اَلْبٰاقِینَ﴾ حقیقی است، اما به قرینه آیاتی همچون آیه ﴿ذُرِّیَّهَ مَنْ حَمَلْنٰا مَعَ نُوحٍ ...﴾ متوجه می‌شویم که حصر آن اضافی است؛ بنابراین، آیه نمی‌گوید که فقط ذریه حضرت نوح باقی ماندند، بلکه می‌گوید در مقایسه با مؤمنان دیگری که به همراه حضرت وارد کشتی شدند، ذریه حضرت بیش از ذریه دیگران باقی ماندند یا باقی‌ماندگان اصلی از نسل ایشان بودند.

نتیجه‌گیری:

ضمیر فصل، مفید حصر است، اما این حصر همیشه حقیقی نیست و با قرینه می‌تواند اضافی باشد. چنانکه ضمیر فصل «هُم» در آیه ﴿وَ جَعَلْنٰا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ اَلْبٰاقِینَ﴾ به قرینه آیه ﴿ذُرِّیَّهَ مَنْ حَمَلْنٰا مَعَ نُوحٍ ...﴾ برای تأکید بر اهمیت ذریه نوح نسبت به ذریه مابقی افراد حاضر در کشتی است (حصر اضافی)، نه نفی کامل وجود ذریه دیگران (حصر حقیقی)؛ بنابراین، آیه 77 سوره صافات ذریه غیر حضرت نوح را نفی نکرده است تا با مابقی آیات قرآن در تعارض و اختلاف باشد، در نتیجه:

1: ذریه حضرت نوح از جهت تعداد نسبت به ذریه دیگران بیشتر باقی ماند؛

2: ذریه غیر از حضرت نوح نیز باقی ماند.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره هود، آیه 40.

2. سوره اسراء، آیه 3.

3. زمخشری، محمود، الکشاف‏، بیروت، دار الکتب العربی، ج‏1، ص 46.

4. فخر رازی، محمد، مفاتیح‌ الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420 ق، ج‏26، ص 339.

5. سوره صافات، آیه 77.

6. سوره صافات، آیه 35.

7. سوره آل‌عمران، آیه 144.

8. ابن‌هشام، عبدالله، مغنی اللبیب، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ چهارم، 1410 ق، باب رابع، ج ۲، ص ۴۹۶.

9. سوره شوری، آیه 9.

10. سوره مائده، آیه 55.

در قرآن، آیاتی در رابطه با توبه و بخشش خداوند آمده که عده ای  بدون دقت و تأمل در محتوای آیات و صرفا با نگاه به ظاهر آیات، تناقض در آن ها را نتیجه گیری کرده اند.
آیات توبه و ادعای تناقض در آیات

پرسش:
 قرآن یکجا می‌گوید همه گناهان بخشیده می‌شود (زمر، آیه 53) و یکجا می‌گوید به غیر از شرک بخشیده می‌شود. (نساء، آیات 48 و 116) و جای دیگر درباره بنی‌اسرائیل و گوساله‌پرستی و... می‌گوید آن‌ها را عفو کرد (نساء، آیه 153)! این‌ها چگونه قابل‌جمع‌اند؟! بالاخره تصمیم خدا برای شرک و توبه چیست؟! آیا توبه فقط شرک را پاک نمی‌کند، ولی بقیه را پاک می‌کند؟
 

 

پاسخ:

خداوند یکی از نشانه‌های الهی بودن قرآن را نبود اختلاف و تناقض در بین آیات آن دانسته است؛ (۱) اما گاه دیده و شنیده می‌شود که برخی مدعی شده و می‌شوند که در قرآن مطالب ضد و نقیضی است! از این موارد با عنوان «تناقض‌نما» یاد می‌شود. با دقت در این موارد، آشکار می‌شود سرّ اینکه برخی دچار توهم وجود تناقض در قرآن شده‌اند قرائت بدون تدبّر و تفکر این کتاب آسمانی است؛ به خاطر همین، خداوند فرموده است که اگر در این قرآن تدبر کنید در آن اختلافی نمی‌یابید و این یعنی، قرائت بدون تدبر قرآن منجر به این خواهد شد که گمان کنید بین برخی از آیات آن، دوگانگی و ناسازگاری است.

مخاطبان آیه 53 سوره زمر مشرکان هستند:
مخاطبان اولیه آیه 53 سوره زمر مشرکان و بت‌پرستان مکه هستند؛ چراکه برخی از آنان به نادرستی گمان کرده بودند که چون مرتکب گناهانی همچون شرک، قتل و ... شده‌اند، خداوند هرگز آنان را نخواهد بخشید. 
(۲) خداوند در مقام ردّ این گمان باطل، خطاب به مشرکان فرموده است: ﴿ قُلْ یا عِبادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ﴾؛ بگو: ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] به خودتان جفا کرده‌اید! از رحمت و لطف خدا ناامید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را می‌آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
البته این بخشش به قرینه دو آیه بعدی به‌شرط این است که آنان توبه کنند، به‌سوی خدا برگردند، تسلیم اوامر و نواهی الهی شوند و ازآنچه خداوند نازل می‌کند، تبعیت و پیروی کنند: ﴿ وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ  * وَ اِتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلْعَذابُ بَغْتَهً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ﴾؛ و به‌سوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم [فرمان‌ها و احکام] او شوید، پیش از آنکه شما را عذاب آید و آنگاه یاری نشوید؛ و از نیکوترین چیزی که از طرف پروردگارتان به‌سوی شما نازل شده است پیروی کنید، پیش از آنکه ناگهان و در حالی که بی‌خبرید، عذاب به شما رسد. (3)

«عباد» در قرآن شامل غیر مؤمنان نیز می‌شود:
برخی همچون «فخر رازی» گمان کرده‌اند که مراد خداوند از «عباد: بندگان» در قرآن کریم تنها مؤمنان هستند و به خاطر همین، آیه 53 سوره زمر تنها شامل حال مؤمنان خواهد شد و اصلاً مشرکان را در برنمی‌گیرد. (۴) اما این ادعا درست نیست؛ چراکه خداوند در قرآن حتی کفار و مشرکان را نیز «عباد» دانسته است: ﴿ یا حَسْرَهً عَلَى اَلْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ﴾؛ (۵) ای دریغ و افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایتشان نمی‌آمد، مگر اینکه او را مسخره می‌کردند!
خدا هر گناهی به‌جز شرک را ممکن است حتی بدون توبه نیز بیامرزد
مطابق آیه‌های 48 و 116 سوره نساء خداوند هر گناهی به‌جز شرک را برای هرکسی که بخواهد می‌آمرزد: ﴿ إِنَّ اَللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ ... ﴾؛ مسلماً خدا اینکه به او شرک ورزیده شود نمی‌آمرزد و غیر آن را برای هر کس که بخواهد می‌آمرزد ... . این دو آیه اصلاً به توبه مشروط نشده‌اند و بنابراین، خداوند غیر از شرک، هر گناهی را برای هرکسی که بخواهد و صلاح بداند، حتی بدون توبه، می‌آمرزد.
نیازی به گفتن ندارد که چون خداوند حکیم است و کاری را بدون حکمت و از سر دل‌به‌خواهی انجام نمی‌دهد، بخشش بدون توبه او نیز مبتنی بر شایستگی و لیاقت آن شخص گناهکار است. در حقیقت، آن شخصِ غیر مشرک، هرچند بدون توبه از گناهانش فوت کرده، اما به جهت مثلاً شفاعتی که به خاطر کارهای خوبش نصیب او شده، این لیاقت را پیداکرده است که خداوند گناهان او را حتی بدون توبه نیز بیامرزد.

خداوند شرک را می‌آمرزد یا نمی‌آمرزد؟
با دقت در توضیحات گذشته هویدا می‌شود که بین آیه‌ 53 سوره زمر و آیه‌های 48 و 116 سوره نساء در مسئله بخشش شرک، هیچ‌گونه تناقض و اختلافی نیست؛ چراکه آیه 53 سوره زمر می‌گوید خداوند هر گناهی حتی شرک را با توبه می‌آمرزد؛ اما دو آیه سوره نساء می‌گویند خداوند غیر از شرک ممکن است مابقی گناهان را حتی بدون توبه نیز بیامرزد:
-خداوند شرک را با توبه می‌آمرزد؛
-خداوند شرک را بدون توبه نمی‌آمرزد.
همان‌طور که مشخص است بین این آیات هیچ تناقضی نیست. چنانکه قضیه گوساله‌پرستی قوم بنی‌اسرائیل نیز دقیقاً همین است. آن‌ها هرچند گوساله‌پرست و مشرک شدند اما چون توبه کردند، خداوند توبه آن‌ها را پذیرفت و شرک آن‌ها را بخشید: ﴿ وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ اَلْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ اَلتَّوّابُ اَلرَّحِیمُ﴾؛ و [یاد کنید] زمانی که موسی به قومش گفت: ای قوم من! قطعاً شما به سبب معبود گرفتن گوساله به خودتان ستم ورزیدید، پس به‌سوی آفریننده خود بازگردید و یکدیگر را بکشید که این [عمل] برای شما در پیشگاه آفریدگارتان بهتر است. پس خدا [به دنبال اجرا کردن دستورش] توبه شما را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است.

نتیجه:
برخلاف تصور برخی از خوانندگان قرآن که بدون تدبر و تفکر به قرائت این کتاب پرداخته‌اند، بین آیه 53 سوره زمر و آیه‌های 48 و 116 سوره نساء هیچ‌گونه اختلاف و تناقضی نیست؛ چراکه مطابق آیه 53 خداوند هر گناهی ازجمله شرک و بت‌پرستی را به‌شرط توبه می‌آمرزد؛ چنانکه قوم بنی‌اسرائیل نیز پس از گوساله‌پرستی، چون پشیمان شدند و توبه کردند، خداوند آنان را بخشید؛ اما مطابق آن دو آیه دیگر، خداوند هر گناهی به‌جز شرک را برای هرکسی که لیاقتش را داشته باشد، حتی بدون توبه نیز می‌آمرزد؛ بنابراین، خداوند در یک آیه فرموده: «شرک را با توبه می‌آمرزم» و در جای دیگری فرموده: «شرک را بدون توبه نمی‌آمرزم» و کاملاً مشخص است که بین این دو گزاره هیچ تناقض، دوگانگی و اختلافی نیست. نکته مهم این است که مگر می‌شود قرآن که هدف اصلی و اساسی آن در بدو امر هدایت مشرکان مکه بوده است، بگوید: خداوند شرک و درنتیجه مشرکان را هرگز نمی‌آمرزد! بنابراین، این توهم که مطابق قرآن کریم شرک و چندگانه پرستی حتی با توبه نیز گناهی نابخشودنی است، اصلاً معقول نیست.

 

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره نساء، آیه 82.
۲. مقاتل بن سلیمان،‏ تفسیر مقاتل بن سلیمان، محقق: عبدالله محمود شحاته، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1423 ق،‏‏ ج‏3، ص 683.
۳. آیه‌های 54 و 55 سوره زمر. 
۴. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، ‏دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ سوم، 1420 ق‏، ج‏27، ص 464.
۵.  سوره یس، آیه 30.