پرسش وپاسخ

ازدواج امام زمان

 

امام صادق عليه السلام : همه چيز پاك است تا اينكه بدانى نجس است. وسائل الشيعه، ج 3، ص 467.

 

پرسش 1:
امام زمان ازدواج کرده اند؟ آيا فرزندي دارند؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛پاسخ را با ذكر چند نكته بيان مى داريم:
اوّل: چون امام زمان(عج) از ديده‏ها پنهان است و در پشت پرده غيبت قرار دارد، نمى‏توان از راه حس و مشاهده و به صورت عادى به پاسخ سؤال نايل شد؛ نيز چون سؤال از مباحث عقلى و انتزاعى نيست، از راه برهان عقلى نيز نمى‏توان پاسخ را دريافت نمود. تنها راه پاسخ گويى، روايات پيشوايان معصوم(ع) است كه چون آنان از علم برترى بهره‏مند مى باشند، مي‌توانند از آينده خبر دهند كه از آن جمله حوادث و مسائل مربوط به مهدى منتظر(ع) است.
دوم: حال كه پاسخ را مى بايست از اخبار پيشوايان معصوم(ع) جستجو نمود، به سراغ روايات مى رويم. در روايات صحيح و معتبر، پاسخ روشنى به پرسش وجود ندارد؛ بلكه در برخى روايات با ايهام و اشاره در اين زمينه سخن به ميان آمده است، از جمله:
1- مفضل بن عمر گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه در مورد امام مهدى(عج) فرمود: «صاحب الزمان را دوغيبت است. يكى از آن دو به اندازه‏اى طولانى شود كه برخى گويند: حضرت از دنيا رفته و برخى گويند كشته شده است اما كسى جز آنانى كه امور حضرت را پى‏گيرى مى كنند، از مكان و فرزندان وى آگاه نيستند».(1)
2- از امام صادق(ع) آمده است:«گويا مى بينم حضرت مهدى(عج) با اهل و عيالش در مسجد سهله است».(2)
3- از امام هشتم(ع) در دعايى نقل شده است: «اللّهم اعطه فى نفسه و أهله و ولده و ذريته و جميع رعيته ما تقرّ به عينه و تسرّ به نفسه؛(3) خدايا، مايه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان(عج) را در او و خانواده و فرزندان و ذريه و تمام پيروانش فراهم فرما!».
4- نيز از آن حضرت در مورد امام زمان(عج) اين دعا نقل شده است: «اللهم صل على ولاة عهده و الائمة من ولده؛(4) خدايا، بر واليان و فرزندان وى كه امامند، درود فرست!».
ظاهر اين اين روايات دلالت بر زن و فرزند داشتن است.
اين روايات به فرض پذيرش و درستى سند و صحت انتساب آن به امام معصوم، از نظر دلالت به روشنى گويا نيست كه فرزند داشتن حضرت مهدي (ع) در دوره غيبت باشد.
در برخى احاديث مشكل سندى و در برخى ديگر مشكل دلالت وجود دارد.
افزون بر اين رواياتى وجود دارد كه با صراحت وجود فرزند را براى حضرت نفى مى كند.(5)
سوم: با توجه به روايات مذكور مى گوييم:
در مورد زن و فرزند امام مهدى(ع) سه احتمال وجود دارد:
أ) حضرت ازدواج نكرده است. لازمه اين احتمال آن است كه امام(ع) يكى از سنت‏هاى مهم اسلامى را ترك كرده باشد، كه با شأن امام سازگار نيست. امّا از سوى ديگر چون غيبت از اهميت بيشترى برخوردار است؛ به ناچار امام از سنت چشم پوشى مى كند، كه اشكالى ندارد. براى حفظ مصلحت بالاتر، از مصلحت پايين‏تر چشم پوشى مى‌گردد.
ب) حضرت ازدواج نموده امّا فرزندى ندارد. نداشتن فرزند به سبب غيبت است. پذيرش اين فرض، سؤالى را با خود مى آورد كه آيا همسرش هم از عمر طولانى بهره‏مند است يا اين كه مدّتى با حضرت زندگى كرده و بعد از دنيا رفته است؟ در اين صورت حضرت به سنت ازدواج عمل كرده و بعد بدون زن و فرزند زندگيش را ادامه مى‌دهد.
پ) حضرت زن و فرزند دارد. با پذيرش اين فرض، اين سؤالات مطرح است: آيا آنان نيز عمرى طولانى دارند؟ فرزندان حضرت نيز فرزندانى دارند؟ اگر دارند، اين همه اولاد، در پى اصل خويش مى افتند و همين كنجكاوى، مسئله را به جايى مى رساند كه با فلسفه غيبت منافات دارد.
با توجه به مطالب مذكور، نمى‏توان يكى از اين سه احتمال را قاطعانه پذيرفت و اين به مقتضاى خرد ورزى است كه در جايى كه دليل كافى براى اثبات يا انكار چيزى وجود ندارد، از ابراز حكم قطعى خوددارى گردد.
بنابراين از راه هايى كه پيش روى ما است، نمى‏توان وجود زن و فرزندى را براى حضرت مهدى(عج) ثابت نمود. نيز به ديگر پرسش هايى كه در مورد زن و فرزند حضرت مهدى(عج) هست، نمى‏توان پاسخ قطعى داد.(6)
پى‌نوشت‏ها:
1. شيخ طوسى، كتاب الغيبه، ص 162.
2. مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 317.
3. سيد ابن طاووس، جمال الاسبوع، ص 510.
4. همان، ص 510.
5. مسعودى، اثبات الوصيه، ص 221.
6. براى اطلاع بيشتر رجوع شود به چشم به راه مهدى، جمعى از نويسندگان.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

چرا زن قبل از زناشویی حق گرفتن مهریه دارد؟

 

امام على عليه السلام: خدا زيبا است؛ زيبايى را دوست دارد. الكافى، ج 6، ص 438.

 

پرسش 1: شرح با سلام بنده يک سال است که ازدواج دائم نموده ام .زن اينجانب نزديک يک سال است است که بنده را ترک نموده و با توجه به اينکه اکنون باکره است و از نظر قانون حق حبس دارد، مي تواند تا نگرفتن مهريه خود ، وظايف زناشوئي را انجام ندهد. وي در دادگاه تقاضاي مهريه (400 سکه بهار) و نفقه داده و بنده اکنون ماهيانه، به صورت اقساط، طي حکم دادگاه، اقساط مهريه و مبلغي به عنوان نفقه پرداخت مي نمايم . چرا باکره بودن دختر در قانون چنين حقي به وي مي دهد که بدون انجام دادن هيچ وظيفه اي بتواند کلاهبرداري کند؟ پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ درخواست مهريه قبل از آميزش ابتدايي يکي از حقوق زن است و مي تواند اين حق را مطالبه بنمايد . نمي شود آن را کلاهبرداري نام نهاد. البته مردان هم بايستي بدانند قبول تعهدات و قراردادها مسئوليت مي آورد و اينکه در اذهان و گفتگوها معروف و سر زبان هاست که« مهريه را کي داد و کي گرفت » اشتباه بزرگي است .بسياري به خاطر اين مسئله گول مي خورند ،ولي بايستي مرد بداند که هر مقدار مهريه را که تعيين و قبول مي کند ،موظف به دادنش است و در صورت مطالبه زن نمي تواند ندهد و دادگاه هم طبق قانون و شرع عمل مي کند . البته نگران نباشيد و نبايد اين مسئله کدورتي بين شما ايجاد بکند. گرفتن مهريه اشکالي ندارد و بالاخره بايستي مهريه را مي داديد. لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم . پرسش 2: سوال دوم : نزديکي بنده با زناني که در سفرهاي خارجي مي بنم و اهل کتاب هستند ، از نظر شرعي جايز است يا زنا محسوب مي شود ؟ پاسخ: آميزش با زنان کافر و زنان اهل کتاب اگر بدون ازدواج باشد ،زنا محسوب مي شود و جايز نيست . اگر زنان اهل کتاب باشند (يهودي و مسيحي و زردشتي)مي توانيد با آنان ازدواج موقت بکنيد و اگر صيغه عقد ازدواج را نمي دانيد، مي توانيد از روي رساله مرجع تان بخوانيد. به فتواي برخي از مراجع به زبان هاي ديگر مانند فارسي نيز مي توانيد بخوانيد. ضمناً ساير شرايط عقد ازدواج موقت را دارا باشد. براي آگاهي بيشتر مطالب ذيل را مطالعه بفرماييد : دستور خواندن عقد غير دائم (صيغه موقت) : اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غير دائم را بخوانند، بعد از آن كه مدت و مهر را معين كردند، چنانچه زن بگويد : زوجتك نفسى فى المدة المعلومة على المهر المعلوم ( خودم را به همسري تو در مدت معين با مهر معين در آوردم) بعد بدون فاصله مرد بگويد : قبلت(قبول كردم) صحيح است . شرائط عقد : عقد ازدواج چند شرط دارد : اول آن كه به احتياط واجب به عربى صحيح خوانده شود، واگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند، به هر لفظى كه صيغه را بخوانند، صحيح است و لازم هم نيست كه وكيل بگيرند اما بايد لفظى بگويند كه معنى " زوجت و قبلت " را بفهماند . دوم: مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را مى خوانند، قصد انشا داشته باشند ،يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مى خوانند، زن به گفتن " زوجتك نفسى " قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن " قبلت التزويج " زن بودن او را براى خود قبول نمايد. دخترى كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعنى مصلحت خود را تشخيص مى دهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، بنابر احتياط واجب بايد از پدر يا جد پدرى خود اجازه بگيرد . اگر پدر و جد پدرى غائب باشند، به طورى كه نشود از آنان اجازه گرفت و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد، لازم نيست از پدر و جد پدرى اجازه بگيرند . نيز اگر دختر باكره نباشد، در صورتى كه بكارتش به واسطه شوهر كردن از بين رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نيست.(1) سوم : زن نبايد شوهر داشته باشد يا در عده شوهر قبلي اش باشد .بنابراين با زني که تازه از شوهرش جدا شده، نمي توان ازدواج کرد . بايد صبر کنند تا زن از عده در آيد ( عده زني که طلاق گرفته اگر مقاربت كرده باشد ، بايد سه طهر يعني سه بار حيض شود و از حيض پاک شود .عده زني که شوهرش مرده ،چهارماه و ده روز است .عده زني که در عقد موقت ديگري بوده، دو حيض است) لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم . پي‌نوشت‌: 1. امام خميني، توضيح المسائل، مسئله2363-2377.

 

امام على عليه السلام : شراكت در فرمانروايى به تشويش مى انجامد . مستدرك الوسائل، ج 13، ص 452.

 

پرسش 1:
سلام (سئوال در توضيحات)طاعات و عباداتتون مورد قبول درگاه حق ان شاءالله شرح مداح در مجالس عزا در وسط قرآن خواندنش از كساني كه وارد مي شوند، تقدير و تشكر مي كند. بي احترامي به قرآن نيست؟

پاسخ:
پرسشگر ارجمند و گرامي..
در حال قرائت قرآن، بايد افراد ساکت و آرام باشند و از حرف زدن و سخن گفتن بپرهيزند و به آيات الهي گوش جان بسپارند. البته اين عمل گرچه واجب نيست، ولي از اهميت زيادي برخوردار است و جايگاه کلام وحي چنين اقتضايي را دارد . از سوي ديگر احترام به افرادي که در جلسه شرکت مي‌کنند ،نيز لازم و مناسب است. براي احترام به افرادي که حضور پيدا مي‌کنند، اگر لازم باشد، قطع تلاوت قرآن مانعي ندارد، بلکه بهتر از آن است که قرآن در حالي تلاوت شود که سر و صدا و همهمه در مجلس حاکم نباشد.
مهم است که در حال تلاوت قرآن صحبت و گفتگو و سر و صدا نباشد.

چه مقدار منی باید از انسان خارج شود تا بگوئیم او جنب است؟ در حد دو یا سه قطره چه حکمی دارد؟ تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
چنانچه مني با شرايط ذكر شده از انسان خارج شود، جنب مي شود . فرقي ندارد كه مقدار آن يك قطره باشد، يا چندين قطره. در هر صورت با خروج مني شخص جنب مي شود، اما گاهي مايعي خارج مي شود و تصور آن است كه مني است، اما مايعي به نام مذي است. اين مايع با كمي شهوت خارج مي شود، اما با جستن و شهوت زياد و سستي بدن همراه نيست. اين مايع غالباً مقدار آن كم تر از مني است و پاك است . شخص با خروج آن جنب نمي شود.
مني سه نشانه دارد :
1. با جستن خارج مي شود.
2.همراه با شهوت و لذت خارج مي شود.
.3 معمولا بعد ازخروج مني بدن سست مي شود.

چرا حرف زدن در موقع نزدیکی مذمت شده است.لطفا توضیح قانع کننده بدهید. با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
فقهاي ما يكي از كارهايي را كه در هنگام نزديكي، مكروه شمرده‌اند، صحبت كردن و تكلم در غير ذكر خداوند است . مستند اين فتوا رواياتي است كه از رسول خدا (ص) و اهل‌بيت (عليهم السلام) رسيده است.
پيامبر (ص) در ضمن سفارش خود به حضرت علي (ع) مي‌فرمايد: «يا عليّ، لا تتكلّم عند الجماع كثيرا فإنّه إن قضي بينكما ولد لا يؤمن أن يكون أخرس‏(1) ؛
هنگام نزديكي زياد صحبت نكن؛ چرا كه اگر از اين آميزش فرزندي شكل بگيرد ؛ممكن است لال باشد.» حضرت علي(ع) مي‌فرمايد:« إِذَا أَتَى أَحَدُكُمْ زَوْجَتَهُ فَلْيُقِلَّ الْكَلَامَ فَإِنَّ الْكَلَامَ عِنْدَ ذَلِكَ يُورِثُ الْخَرَس(2)‏ ؛
زماني‌ كه يكي از شما با همسر خود نزديكي مي‌كند؛ بايد كم حرف بزند ،چرا كه تكلم در اين زمان، موجب لال شدن فرزند مي‌شود.»

در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.
پي‌نوشت‌ها:
1. علل الشرائع، ج‏2، ص515.
2. وسائل الشيعه، ج‏20، ص124.

آیا ما به صورت اجباری وارد این دنیا نشدیم شاید کسی نخواست به این دنیا پا بگذارد؟ لطفا دلایل قوی بیاورید.

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خداوند فياض مطلق است و با آفرينش انسان خواسته است او را از فيض و بخشش و نعمت‏هاى فراوانش بهره‏مند نمايد. اگر خلقت صورت نمى‏گرفت، اين سؤال جا داشت كه خداوند با اين كه فياض مطلق است و هيچ گونه بخل در ساحت اقدسش راه ندارد، چرا انسان را كه موجود ممكن الوجود است نيافريد تا او را از نعمت هايش بهره‏مند نمايد.
بديهي است كه قبل از خلقت انسان، موجودى به نام انسان وجود ندارد تا از او سؤال شود: مى‏خواهى آفريده شوى؟
تازه اين سؤال تقريبا بى مورد است؛ اگر اين پرسش عملى مى‏شد، فورا انسان جواب مى‏داد: نيكي و پرسش؟ زيرا چنانچه اين سؤال از انسان مى‏شد، طبعا اولين سؤال اين بود كه: چرا مرا مى‏آفريني و هدف از خلقت من چيست؟ جواب مى‏شنيد: بدين خاطر كه تو قادر هستى به اختيار خودت به كمالات بسيار عالى و لذت‏هاى جاودان برسى و از نعمت‏هاى ابدى بهره‏مند شوى.
خوب اگر غرض از آفرينش، تعالى من است، معلوم است كه مى‏خواهم تعالى بيابم و به كمالات برسم. مثل اين كه به ما بگويند همه شما توان رفتن به فلان محل مخصوص را داريد و هر كس به آن جا برود و برگردد، زندگيش از همه جهات و در همه زمينه‏ها تأمين خواهد شد. و رفتن به آن جا منع شرعى و قانونى و اجتماعى و حيثيتى ندارد. آيا كسى را پيدا مى‏كنيد كه از رفتن به آن محل سرباز زند؟ البته اين مطلب به عنوان تمثيل و تقريب به ذهن است و گر نه بهشت و نعمت‏هاى آن و رضوان الهى كه انسان براى رسيدن به آن آفريده شده است، قابل ملاحظه با نعمت‏هاى دنيا نمى‏باشد.
قرآن مى‏فرمايد: "هيچ كس نمى‏داند چه پاداش‏هايى كه مايه روشنى چشم‏ها است، براى آن‏ها نهفته شده . اين جزاى اعمالى است كه انجام مى‏داند". (1)
در حديث مشهورى از پيغمبر اكرم(ص) مى‏خوانيم: "خدا مى فرمايد: براى بندگان صالحم پاداش‏هايى فراهم كرده‏ام كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر فكر كسى نگذشته است". (2)
از طرف ديگر آنچه بر جهان هستي حكمفرما است ، قانون عام و كلي عليت است و بر اساس قانون عليت ، هر معلول و پديده اي از طرف علت خود ضرورت و حتميت مي يابد . انسان نيز كه از جمله پديده ها و موجودات هستي است ، ضرورت وجود خود را از طرف علت خود كسب كرده است ، پس چون وجود او از طرف علت وجودش فراهم آمد (كه در نهايت به فيض و رحمت الهي مي رسد) انسان نيز ضرورت وجود خواهد يافت و ديگر جاي سوال از به وجود آمدن يا نيامدن نخواهد بود. يعني به ميل و ارداه معلول بستگي ندارد كه آيا به وجود آيد يا به وجود نيايد.
پاورقي:
1.سجده (32). آيه 17.
2. ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 6، ص 302.

صیغه کردن دختر

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در ازدواج با دختر باکره بنابر احتياط واجب اذن پدر دختر شرط است، اگر دختر غير مسلمان و از اهل کتاب باشد، اين مسأله تابع مذهب خود آن ها مي شود، چنانچه در مذهب اهل کتاب اذن پدر دختر باکره شرط باشد ، بنابر احتياط واجب اذن پدر دختر لازم است اما اگر در مذهب اهل کتاب اذن پدر براي ازدواج دختر باکره شرط نباشد، ازدواج موقت با دختر اهل کتاب بدون اذن پدر جايز است (1) اما اگر دختر غير مسلمان از اهل کتاب نباشد، ازدواج موقت يا دائم با آن ها جايز نيست.
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7112467-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.

ارتباط با نامحرم غیر مسلمان

سلام به عنوان یه مسلمون می دونم ارتباط با نامحرم در صورتی که فساد ایجاد نشه اشکالی ندارد.من در نقاط مختلف جهان دوستانی با دین های متفاوت دارم مثل هندو و مسیحیت یا بعضی از آن ها معتقدند اصلا خدا وجود ندارد و به عبارتی کافرند.می خواستم بدونم ادامه ی ارتباط با آن ها چه حکمی دارد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
دوستي با نامحرم جايز نيست. فرق نمي کند نامحرم مسلمان باشد يا کافر باشد، هم چنين ارتباط دائم و مستمر با نامحرم بدون ضرورت مفسده دارد و جايز نيست.
ارتباط با نامحرم به مقدار ضرورت و متعارف مانند آن که از کسي جنسي را خريداري کند و يا در مورد و موضوع خاصي صحبت کند و ضرورت براي آن صحبت کردن باشد، و صحبت کردن هم بدون قصد لذت باشد اشکال ندارد.
بنابراين از ارتباط دو ستانه با نامحرم خود داري کنيد. هم چنين براي ارتباط هاي ضروري حجاب بايد کامل رعايت شود . واجب است تمام بدن و موها، به جز صورت از نامحرم پوشانده شود.(1)
اما صرف نظر از ارتباط بانامحرم که حکمش گذشت . ارتباط با غير مسلمان در صورتي که ترس از انحراف در عقيده نباشد اشکال ندارد .اگر بترسد که بر اثر ارتباط با کفار عقيده اسلاميش سست شود و تزلزل در عقيده اش ايجاد گردد، ارتباط جايز نيست.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1.توضيح المسائل مراجع، ج2، مسأله 2435.

سلام اضافه

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و خدا قوت درنمازهای 3 و 4 رکعتی اگر شخصی در رکعت دوم بعد از قرائت تشهد سهوا بخشی از سلام را خواند باید چه کند. مرجع : آیت الله بهجت

پاسخ:پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بايد بعد از نماز دو سجده سهو به جا آورد.(1)
پي نوشت:
1. آيت ا... بهجت،توضيح المسائل،ص 199.

صفحه‌ها