پرسش وپاسخ

وجود آیات ناسخ در قرآن چه فایده ای دارد؟

 

امام على عليه السلام: گوهر مردان ، در دگرگونيهاى روزگار شناخته مى شود. تحف العقول، ص 97.

 

پرسش 1:
بله عنوان آيا تمام قرآن براي امروز ما به کاربرد دارد؟(3) شرح وجود منسوخات در قرآن، براي ما که امروز هستيم، چه سودي دارد؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اکر منسوخ ها نباشند، آيه ناسخ مفهوم روشني نخواهد داشت، مثلا توجه کنيد که آيه 12 و 13 سوره مجادله منسوخ و ناسخ هستند . اگر آيه 12 که منسوخ است ، در قرآن نباشد ، آيه 13 مفهوم روشني نخواهد داشت، ولي وقتي در کنار آيه 13 ، موجود باشد ، مفهوم آيه 13 هم کاملا واضح و روشن خواهد بود :
«يا ايها الذين آمنوا اذا ناجيتم الرسول فقدموا بين يدي نجواکم صدقه ذلک خير لکم و اطهر فان لم تجدوا فان الله غفور رحيم »
علاوه اين که معلوم مي شود امر واجب از جانب خدا صادر شده که هنگام نجوا با پيامبر صدقه بدهند،با وجود اين آيه کسي نمي تواند بگويد پرداخت صدقه براي نجوا اصلا امر نشده يا واجب نبوده بلکه مستحب بوده است ،در حالي که اگر اين آيه نبود ، اين ادعاها جا داشت و چه بسا افرادي براي انکار و کتمان فضيلت امام علي، اصل امر به پرداخت صدقه يا وجوب آن را انکار مي کردند.
بعد در آيه بعد آمده:
«ءاشفقتم ان تقدموا بين يدي نجواکم صدقات فاذ لم تفعلوا و تاب الله عليکم فاقيموا الصلاة و آتوا الزکوة و اطيعوا الله و رسوله والله خبير بما تعملون»
بنا بر اين گر چه منسوخ ها الان مورد عمل نيستند اما بدون پيام هدايتي نمي باشند که وجود فعلي آنها را در قرآن لغو و بيهوده کند ، بلکه روشن کننده بسياري از حقايق بوده و سير هدايتي را نشان داده و پيام هاي هدايتي براي ما دارند.
آنها نيز آيات وحي الهي هستند و در آيات قرآن نبايد چيزي از پيام وحي حذف شود.
هم چنين در مورد تعداد آيات منسوخ و حتي اصل وجود آنها در قرآن نيز اتفاق نظر ميان مفسران و قرآن پژوهان وجود ندارد ، تا به طور قاطع از يك سري آيات مشخص در قرآن به عنوان‌ آيات منسوخ سخن بگوييم تا چه رسد به اينكه از حذف آنها سخن گوييم.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

چرا فقط در ایام خاص مانند ماه رمضان باید استغفار کنیم تا بخشیده شویم

پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم:
چيزى از بدى را اندك مشمريد اگرچه در نظر شما كوچك آيد. كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 4، ص 18

پرسش 1:
احکام تاريخ اعتقادان شرح کسي که در ماه رمضان آمرزيده نشود ،بايد منتظر روز عرفه باشد ،يعني چه؟ ايا اين کلام براي گنهکاران نا اميد کننده نيست؟ مگر رحمت الهي هميشگي نيست؟ مگر نه اينکه گفته اند به محض گناه استغفار کنيد. در قران وارد شده که : لا تقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
احاديثي که داراي محتواي ذکر شده هستند، نمي‌خواهند بگويند در‌هاي توبه پروردگار در ماه‌هاي ديگر مسدود است. چه آن که خداوند «التوّاب الرحيم» يعني بسيار توبه‌پذير و مهربان است. هر انساني در هر وقت، شب يا روز، ماه رمضان يا غير آن توبة حقيقي کند و خود را مقيّد و پايبند به لوازم توبه نمايد، نه تنها خداوند توبه‌اش را مي‌پذيرد و گناهانش آمرزيده مي‌شود، بلکه توبه کننده محبوب خدا مي‌گردد، چنان که قرآن مي‌فرمايد:
«إنّ الله يحبّ التوّابين؛(1) خداوند توبه کنندگان را دوست مي‌دارد».
آن دسته روايات مي‌خواهند بفرمايند از موقعيت استثنايي ماه رمضان استفاده کنيد زيرا با توجه به اين که قرائت قرآن، انفاق و صدقه دادن، دعا و مناجات يا انجام هر کار خيري در اين ماه هزار برابر ماه‌هاي ديگر پاداش دارد و خداوند خود را مهمان‌دار و ميزبان بندگانش در اين ماه معرفي کرده و سفره‌هاي لطف و رحمت و مغفرت خويش را پهن کرده و درهاي تفضّل و توبه‌اش را گشوده است، از اين فرصت استثنايي استفاده کنيد. خداوند توبه بندگانش را در اين ماه زود تر از ماه هاي ديگر مي‌پذيرد. شيطان در محدوديت شديدي قرار دارد، کمتر موفق مي‌شود انسان را وسوسه کند .خداوند در اين ماه بيش از هزار برابر ماه‌هاي ديگر توبه بندگانش را مي‌پذيرد. وقتي توبه پذيرفته شد، محبوب و دوست خدا مي‌شود.
آيا انسان در اين ماه دوست و محبوب خدا شود، بعد دعا کند،‌قرآن بخواند و کارهاي خير ديگر انجام بدهد، بيشتر ارزش دارد و دعاهايش زودتر مستجاب مي‌شود يا در ماه‌هاي ديگر، که معلوم نيست شيطان با آزادي که در ماه‌هاي ديگر دارد، بگذارد و دست از وسوسه‌گري انسان بردارد؟
پي نوشت :
1. سوره بقره ،آيه 222

پرسش 2:
آيا مي شود در نماز الفاظ را مطابق لهجه خود بخوانيم؟
پاسخ:
خواندن نماز با لهجه خود اگر سبب جا به جايي حروف کلمات و يا تغيير اعراب کلمات در قرائت گردد ،نماز باطل است.
در نماز واجب است ذکر هاي نماز و هم چنين حمد و سوره صحيح خوانده شود. اگر عمدا صحيح خوانده نشود و به جاي حرفي حرف ديگر گفته شود يا به جايي که بدون زير و زبر خوانده شود، زير و زبر بدهد ،نماز باطل است(1).
آنچه به آقا يان آيت الله جوادي املي و ايت الله رفسنجاني نسبت داده ايد ،صحيح نيست. آنها صحيح مي خوانند و يا را در يوم الدين با فتحه مي خوانند ، نه ضمه. منتها به نظر شما چنين آمده که با ضمه مي خوانند.
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، ج1، مسئله 1000
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پرسش 3:
اين داستان که مي گويند پيامبر به مرکب خود شلاق زده و به ان مرد خورده و بعد پيامبر اعلام کرده اند اگر کسي حقي بر گردن من دارد بگويد .... ايا صحيح است؟

پاسخ:
روايتي در مورد پرسش جنابعالي در کتاب امالي صدوق، ص 506 نقل شده ولي صحابي که اين جريان درباره او نقل گرديده، فردي است به نام «سواده بن قيس» در حالي که چنين فردي به عنوان صحابي رسول خدا در تاريخ ذکر نشده است(1) ولي از سواد بن عمرو داستان به صورت ديگري نقل شده که سواد بن عمرو مرتکب کار خلافي مي‌شد، پيامبر(ص) چند بار وي را از آن عمل نهي نمود که مؤثر واقع نشد.
روزي پيامبر او را ملاقات کرد که باز هم آن کار را انجام داده بود، پيامبر با چوبدستي که در دست داشت ،به شکم او زد، او درخواست قصاص نمود و پيامبر پيراهن خويش را بالا زد تا او قصاص کند، سواد از قصاص منصرف شد و سينه پيامبر را بوسيد(2) همچنين از يکي ديگر از صحابه رسول خدا به نام «سواد بن غزيّه» نقل شده که در جنگ بدر وقتي پيامبر سپاه خود را منظم مي‌کرد ،به «سواد بن غزيّه» رسيد که جلوتر از صف قرار داشت، پيامبر با چوبدستي که در دست داشت ،به شکم او زد و فرمود: «منظم بايست» سواد گفت: از ضربه تو، احساس درد کردم، مي‌خواهم قصاص کنم پيامبر پيراهن را بالا زد و فرمود: «قصاص کن»، سواد پيامبر را در آغوش گرفت و سينه آن حضرت را بوسيد...(3)
افزون بر اين، بيشتر کساني که در سلسله روايت حديثي که در امالي ذکر شده، آمده‌اند، افراد مجهولي هستند که حالات آنان در کتاب‌هاي معتبر حديثي ذکر نشده است.(4)
بنابر اين، روايتي که ذکر کرده‌ايد، معتبر نيست .
اگر چنين حادثه‌اي هم رخ داده بود ،با عصمت پيامبر(ص) منافات ندارد، چون پيامبر ، عمداً به کسي تازيانه نزد، بلکه بر اساس نقل روايت حضرت مي‌خواست به مرکب خود تازيانه بزند، به صورت تصادفي به سواده بن قيس اصابت کرد و اين در تضاد با عصمت نمي‌باشد.
پي‌نوشت‌ها:
1. قاموس الرجال، ج 5، ص 332، علامه تستري.
2. اسد الغابه، ج 2، ص 374.
3. همان، ص 375؛ تاريخ طبري، ج 2، ص 446.
4. قاموس الرجال، علامه تستري؛ معج رجال الحديث، آيت الله خوئي.

عذاب قیامت چگونه است؟

آیا در روز قیامت عذاب متعلق به روح انسان است یا جسم او؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکزعذاب ها هم مي تواند روحي باشد و هم جسمي , همان گونه كه در دنيا بعضي از سختي ها و عذاب ها روحي و برخي ديگر جسمي و بدني اند اما در هر حال احساس درد و عذاب جسمي (خواه مادي , يا مثالي و يا اخروي ) با وجود روح و همراه بودن با روح , معنا دارد. اگر جسمي خواه مادي , يامثالي , روح با آن نباشد, احساس درد و عذاب نمي كند. اما اين كه بدن انسان در آخرت چگونه است , آيا عيناً بدن دنيايي است و هم چنين عذاب آن به چه نحو است , اختلاف است .به صراحت از آيات استفاده مي شود كه انسان در آخرت , معاد جسماني و لذت و عذاب جسمي دارد.از جمله : براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت : چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند, در حالى كه پوسيده است , بگو: همان كسى آن را زنده مى كند كه نخستين بار آفريد و او به هر مخلوقى آگاه است .(1) عذاب هاي جسماني دوزخيان در قيامت عبارت است از خوردني و نوشيدني و لباس ها و سايرعذاب هاي جسماني .در آتش سوزان وارد مي گردند. از چشمه اي فوق العاده داغ به آن ها مي نوشانند.(2)درخت زقوم غذاى گناهكاران است . همانند فلز گداخته در شكم ها مى جوشد, جوشانى همچون آب سوزان .(3)غم و اندوه جانكاه و حسرت بي پايان و تحقير و سرزنش فراوان , عذاب روحاني است كه جان دوزخيان را مي سوزاند. قرآن مي فرمايد: هر زمان اراده كنند از غم و اندوه هاى دوزخ خارج شوند, آن هارا به آن باز مى گردانند .(4) مي توانيد به كتاب پيام قرآن , ج 5 و 6 اثر آيت اللّه ناصر مكارم شيرازي مراجعه فرماييد. پي نوشت ها: 1. يس (36) آيه 78و 79. حاقه (69)آيه 35ـ 37.2. غاشيه (88)آيه 4ـ 7.3. دخان (44) آيه 43ـ 46.4. حج (2) آيه 22.

معنی حجاب در قرآن

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
امروزه واژه "حجاب" به معناي پوشش زن است اما اين واژه در لغت به معناي "پرده و حائل" است. در قرآن 7 مورد اين واژه استفاده شده(1) و در همه موارد به معناي حائل و مانعي که بين دو نفر يا دو چيز فاصله مي اندازد و مانع رويت مي شود.
شايد پوشش زن نيز از آن جهت "حجاب" نام گرفته که مانع ديدن زينت هاي او توسط نامحرم مي شود، زيرا پوشاندن زينت هاي طبيعي و عاريتي جز آنچه به اجبار ظاهر است و جز گردي صورت و دست ها تا مچ ، بر زن لازم است .پوششي که آن ها را مي پوشاند، حجاب و مانع ديده شدن آن ها توسط نامحرم مي گردد.
اما در آياتي که به پوشش امر شده، از اين واژه استفاده نشده و نفرموده زنان در پس حجاب واقع شوند، بلکه فرموده زينت هاي خود را براي نامحرم ظاهر و آشکار نکنند:
و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها (2)
يا فرموده با خمار و جلباب خود را بپوشانند و خمار و جلباب را بر زينت خود بيندازند:
و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن(3)
يدنين عليهن من جلابيبهن(4)
فقط در مورد زنان پيامبر به مردان دستور داده که وقتي خواستيد از زنان پيامبر چيزي طلب کنيد، از پس پرده از آنان تقاضا کنيد . حائلي بين شما و آنان باشد:
فاسئلوهن من وراء حجاب.(5)
پي نوشت ها:
1.احزاب(33)آيه53؛شورا(42)آيه51؛اعراف(7)آيه46؛فصلت(41)آيه5؛اسراء(17)آيه45؛مريم(19)آيه17؛ص(38)آيه32.
2. نور(24)آيه 31.
3. همان.
4.احزاب(33)آيه59.
5. احزاب (33)آيه53.

ذکر یک حدیث

پرسش 1:
توحيد شرح  1-درسوالي كه قبلا ازشما درباره ماهيت پرسيده بودم جواب داده بوديد كه ماهيات حدود عقلي اشياي عيني است وهمان صورت ذهني ما از آنها است.سپس گفته شد هر آنچه كه داراي ماهيت است ،ممكن الوجود است، زيرا مركب از وجود و ماهيت است و تركيب ازوي‍‍ژگي هاي ممكن الوجود است .  آنچه كه ديده نمي شود(موجودات مجرد مانند ملائكه وروح انسان) چطور؟
 اينها چگونه دردايره ممكن الوجود ها قرار مي گيرند و چگونه اثبات مي شود كه پروردگار عالم از چنين وجودي منزه است؟ 2- حال اگر اثبات شود خداوند صرف الوجود وجود محض است ، هرچيزي كه در عالم ديده مي شود،خداست ،زيرا هر جا وجودي باشد، براي خداوند ثابت است زيرا درسوال قبل ثابت شد او واجب الوجوداست

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
پاسخ در دو محور ارائه مي‌شود:
1ـ دربارة اينکه موجودات مجرد چگونه ماهيت داشتن‌شان قابل درک است، بايد گفت: قاعدة ياد شده در پاسخ پيشين مبني بر اينکه که هر ممکن الوجود مرکب از دو حيثت به نام وجود و ماهيت است، اختصاص به موجودات حسي و قابل ديدن حسي ندارد، بلکه يک اصل عقلي است که فارغ از تجرد و ماديت موجودات است و شامل همگان مي‌شود، يعني اصل ياد شده اصل فلسفي است و نه قاعده تجربي که تنها موجودات مادي و قابل آزمايش را شامل گردد و موجودات فرامادي را شامل نشود.
بنابر اين بر اساس قاعده ياد شده معلوم مي‌شود همه ممکنات اعم از مادي و مجرد پديده‌هاي دو ساحتي‌اند و مرکب او وجود و ماهيت هستند.
2ـ بر خلاف آنچه در پرسش آمده ،بر اساس قاعده «صِرف الوجود» خداوند از هر گونه شائبه اي تنزيه مي‌گردد ،چون وجود صرف وجود منزّه از قيد، حدود، نقص و مانند آن است، در حالي که در عالم خلقت همه پديدها هر کدام متناسب به شرايط خود دچار نقص، حدود و مانند آن است.
بنابر اين مفاد قاعده صرف الوجود آن نيست که در پرسش آمده ،بلکه مفادش اين است که در عالم هستي ذات حق تعالى و آيات و مظاهر و جلوه‌هاي وجود اوست و پديده مستقل از وجود حق تعالى وجود ندارد .هرچه است ،مظاهر و آيات وجود خداوند‌ند، از اين رو در دعاي نوراني عرفه سيد الشهدا آمده:
«كيف يُستدلّ عليک بما هو في الوجود مفتقر إليک، أيکون لغيرک من الظهور ما ليس لک!
چگونه استدلال شود بر وجود تو به چيزي که در هستيش نيازمند توست؟ آيا براي غير تو ظهوري است که از آن تو نباشد!».
بنابر آنچه در مباحث اثبات وجود خدا با رويکرد فلسفي و عرفاني از رهگذر صرف الوجود و مانند آن استفاده مي‌شود ، بازتاب اين گونه آموزه‌هاي متعالي است.

با سلام. من امسال ميل داشتم در مراسم اعتكاف شركت كنم كه بنا به دلايلي موفق نشدم و بسيار ناراحت شدم اكنون جوياي اين هستم كه آيا مي شود اعمال را در منزل هم به جا آورد و از اجر و ثواب آن بهره مند شد. اگر امكان پذير است كدام اعمال را مي شود انجام داد. با تشكر

پاسخ:
با عرض سلام وتشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
بلي مي توانيد اعمال آن روز هارا در خانه انجام دهيد. مي توانيد سه روز 13و14و15 رجب را روزه بگيريد و اعمال ام داود(درمفاتيح در اعمال ماه رجب ذکر شده است) درخانه انجام دهيد و ثواب آن را ببريد. ولي اعتکاف محسوب نمي شود. شما که قصد جدي داشتي در اعتکاف شرکت کني، ولي نتوانستي ان شاءالله خداوند از فضل خود ثواب اعتکاف را به شما عنايت مي فرمايد.
امام صادق (ع) فرمود: مؤمن فقيري مي گويد: خدايا! به من روزي ده تا فلان کار خير را انجام دهم. خداوند وقتي دانست که بنده حقيقتا راست مي گويد ،ثواب آن کار خير را به او عنايت مي کند و خداوند کرمش وسيع است.(1)

پي نوشت:
1. بحارالانوار، ج 68، ص262.

پرسش 1: صلوات شرح سلام.آيا صلوات فرستادن با شنيدن نام اميرالمومنين(ع) اشکال دارد؟

پرسش 2: آيا قاتل حضرت زهرا(س) همان خليفه ي دوم است؟

پرسش 3: چرا خلفاي اول و دوم را لعنت مي کنيم؟

پرسش 1:
صلوات شرح سلام.آيا صلوات فرستادن با شنيدن نام اميرالمومنين(ع) اشکال دارد؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
صلوات فرستادن با شنيدن نام اميرالمومنين(ع) اشکال ندارد ،بلکه ثواب زياد دارد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
------------------------------

پرسش 2:
آيا قاتل حضرت زهرا(س) همان خليفه ي دوم است؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛نمي‌توان گفت که به طور مستقيم خليفه اول يا دوم قاتل حضرت زهرا(س) بوده‌اند، ولي متأسفانه در مجموع اين دو خليفه به گونه‌اي با حضرت برخورد کردند و حوادثي را به وجود آوردند که در بيمار شدن و سرانجام به شهادت رسيدن آن حضرت تأثيرگزار بود . از اين رو حضرت زهرا(ص) در جواني بدون اينکه بيماري خاصي داشته باشد ،از دنيا رفت. از جمله اين حوادث مي‌توان هجوم به خانة آن حضرت را نام برد.که جريان از کتاب هاي اهل سنت ذکر مي کنيم : خلاصه اين واقعه به نقل از بعضي کتب تاريخي اين گونه است:
گروهي از طرف خليفه اول به خانه حضرت زهرا آمدند تا علي(ع)، کساني را که در منزل او بودند ،خارج کنند. در اين موقع حضرت زهرا به احتجاج و ناله و توجه به قبر پدر باعث شد که آنان نتوانند علي(ع) را با خود ببرند. پس از بازگشت آن گروه و اطلاع خليفه اول از اين اتفاق ابوبکر شروع به گريه نمود و آنان علي و همراهان او را براي بيعت آوردند. ابوبکر عمر را به سوي کساني که در خانه زهرا بودند فرستاد و به عمر و همراهانش گفت: اگر تحصن کنندگان خانه علي از آمدن و بيعت کردن سرباز زدند، با آنها بجنگيد . عمر آتش برداشت و با خود به طرف خانه زهرا برد تا خانه را با ساکنان آن آتش بزند. حضرت زهرا خطاب به عمر فرمود: آيا آمده‏اي تا خانه را بر ما آتش بزني؟ عمر جواب داد: آري و يا اين که بيعت کنيد. اين عبارت در کتاب هاي فراوان از منابع اهل سنت نقل شده است.(1)
کتاب هاي ديگري چون تاريخ طبري، امامت و سياست دينوري و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد آن را اين گونه نقل کرده‏اند: « عمر بن خطاب گفت: هيزم بياوريد - خطاب به اهل خانه - به خدا قسم خانه را بر شما آتش مي‏زنم يا آن که خارج شويد و بيعت کنيد. مردي به عمر گفت که در آن خانه فاطمه حضور دارد و او در جواب گفت: او را هم -آتش مي‏زنم »(2)
علاوه بر واقعه حمله به خانه حضرت و آتش زدن آن ،برخي ديگر از تاريخ نويسان عامه واقعه سقط جنين حضرت را نقل کرده‏اند، به عنوان مثال کتاب الوافي بالوفيات، ج 6، ص 17 . کتاب لسان الميزان نوشته ابن حجر عسقلاني مي‏نويسد: " عمر فاطمه را زد آن گونه که او جنينش را به نام محسن سقط کرد. ( 3)
غصب ولايت که حق امام علي(ع) بود، توسط خليفه اول و دوم نيز در ناراحت‌هاي آن حضرت بسيار تأثيرگزار بود .اين امر شديداً حضرت زهرا(س) را رنج مي‌داد؛ از اين رو حضرت بارها ضمن ابراز ناراحتي به دفاع از ولايت علي(ع) پرداخت و بابي اعتنايي دو خليفه روبرو شد.
هم‌چنين در جريان فدک خليفه اول و دوم با دخت گرامي رسول خدا خوب برخورد نکرد. فدک را که حق مسلّم او بود ، گرفتند. از اين رو دختر رسول خدا شديداً از دو خليفه ناراحت شد و در مسجد النبي در حضور مردم گريه کرد و فرمود: «در پيشگاه خدا و رسولش شکايت خواهد کرد».
ناراحتي حضرت زهرا(س) از دو خليفه به گونه‌اي بود که حضرت وصيت کرد اين دو نفر در مراسم تشييع جنازة او شرکت نکنند حتى قبر حضرت مخفي باشد.

پي نوشت ها :
1. تاريخ ابن الغدا، ج 1، بحث ابي‏بکر صديق و خلافت؛ تراجم اعلام النساء في عالمي العرب و الاسلام عمر رضا کاله، ج 4، باب فاطمه بنت محمد و عقد الفريد، ج 2، ص 25.
2. تاريخ طبري، ج 3، ص 198؛ امامت و سياست، ابن قتيبه دينوري ، ج 1، ص 13 و شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 1، ص 134.
3. لسان الميزان، ابن حجر عسقلاني، ج 1، ص 406.
-------------------------------

پرسش 3:
چرا خلفاي اول و دوم را لعنت مي کنيم؟

پاسخ:
ما خلفا را لعن نمي کنيم . در فرهنگ اسلامي لعن و نفرين منع شده است. حضرت باقر(ع) فرمود: «چون لعنت از زبان کسي درباره ديگري بيرون آيد، لعن ميان لعنت کننده و لعنت شده، تردد و نَوَسان کند، اگر مجوزي در لعنت شده ديد، بر او وارد مي‌شود و گر نه بر خود لعنت کننده باز مي‌گردد(1)». رسول خدا(ص) فرمود: «لعن مؤمن مانند کشتن او است».(2) البته گاهي انسان کاري مي‌کند که حرمت خود را مي‌شکند و مستحق لعن و نفرين مي‌گردد، تا جايي که خداي مهربان بر او لعنت مي‌فرستد.
گروه‌هايي در قرآن و حديث با صراحت مورد لعن قرار گرفته‌اند. با توجه به اين که لعن بر کساني که مستحق آن هستند، در قرآن و سيره رسول خدا(ص) انجام گرفته است،‌مسلمان (اعم از شيعه و سني) لعنت بر مستحقان لعن را پذيرفته و مجاز شمرده‌اند.
قرآن مي‌فرمايد: «ألا لعنة الله علي الظالمين؛ لعن خدا بر ستمگران باد»(3). «إنّ الله لعن الکافرين؛ خدا کافران را لعنت کرده است»(4)؛ «إنّ الذين يؤذون الله ورسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخره؛ بي گمان، کساني که خدا و پيامبر او را آزار مي‌رسانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت کرده است»(5).
در قرآن بر شيطان، منافقان، مفسدان و قاطعان رحم لعن شده است. در قرآن از شجره (درخت) ملعونه ياد شده است.(6)
عده‌اي از مفسران شيعه و سني، مانند قرطبي(7) و فخر رازي از رسول الله خدا(ص) نقل کرده‌اند که مراد از شجره ملعونه، بني اميه هستند .
.براين اساس شيعيان بر اساس قرآن و رويات معصومان ، ظالمان و آناني را که مستحق لعن هستند ، لعن مي نمايند و اما اينکه مصداق آنها چه کساني هستد نمي دانند و بايد خود معصومان تعيين نمايند. اتفاقا در برخي منابع ما از لعن ظالمان ومستحقان لعن سخن به ميان آمده است اما مصداق آنها تعيين نشده اند (8) . معصومان (ع) مي دانند که آنان چه کساني هستند.

پي‌نوشت‌ ها:
1. مصطفي حسين دشتي، معارف و معاريف، واژه لعن.
2. محمد محمدي ري‌شهري، ميزان الحکمه، واژه لعن، شماره 18233.
3. هود (11) آيه 18.
4. احزاب (33) آيه 64.
5. همان، آيه 57.
6. اسراء (17) آيه 60.
7. قرطبي، تفسير الجامع لاحکام القرآن، ج 10، ص 286.
8. مانند زيارت عاشورا.

سؤال شرعي در مورد روزه شرح حکم فرد روزه داري که در اثر نگاه کردن به تصاوير مبتذل جُنب مي شود، چيست؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي اعمال.
بلي روزه اش باطل مي شود وکفاره هم دارد. مگر اين که به قصد جنب شدن نگاه نکند وعادتش هم اين نباشد که با چنين نگاهي جنب شود ،بلکه اتفاقا وبدون اختيار مني خارج شود .در اين صورت روزه اش صحيح است وکفاره هم ندارد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .

حدیث اخلاقی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
با كسى كه از تو بريده بپيوند؛ از ستم كننده به خود درگذر؛ به كسى كه از تو دريغ داشته ببخش و به كسى كه به تو بدى كرده خوبى كن.

پی نوشت:

بحارالأنوار ، ج 68 ، ص 423

صفحه‌ها