پرسش وپاسخ

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : آن كه غذا كم خورَد ، معده‏اش سالم ماند و صفاى دل يابد . و هر كه پرخور باشد معده‏اش بيمار و قلبش سخت شود . تنبيه الخواطر : 1 / 46 منتخب ميزان الحكمة : 22

 

پرسش 1:
لزوم تقليد از مرجع تفليد براي دانستن اول ماه (به طور خاص در مورد عيد فطر)
شرح با اجازه آيت الله شيخ علي آقاي صافي گلپايگاني بر تقليد از آيت الله بهجت (رحمه الله) باقي مانده ام. امسال وقتي از تلويزيون عيد فطر يکشنبه اعلام شد، صبح يکشنبه با اينکه شک داشتم اين نظر مرجع من هم باشد ، ولي به دليل تنبلي يا ... نرفتم در اينترنت که نظر مرجعم را هم از سايت ايشان ببينم. بعد از افطار کردن (پس ابطال روزه) اما به اينترنت رفتم و ديدم که در سايتشان اطلاعيه اي داده نشده است
پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکراز ارتباطتان با اين مرکز
به نظر آيت الله بهجت يكي از راه هاي ثابت شدن اول ماه ، حكم حاكم شرع است. امسال حاکم شرع حکم کرد که روز يکشنبه عيد فطر است بنابراين روز يکشنبه عيد بوده و براي شما هيچ مشکلي ندارد.(1)
پي نوشت:
1 .آيت الله بهجت ،توضيح المسائل ،ص268 راه ثابت شده اول ماه.

پرسش 2:
آيا آيت الله بهجت و شيخ علي آقاي صافي معتقد به همزمان بودن روز عيد فطر در تمام بلاد اسلامي (در هر کجاي زمين که قرار دادشته باشند) هستند؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکراز ارتباطتان با اين مرکز
حضرت آيه الله العظمي بهجت ( ره ) مي فرمايد : اگر در شهري ماه ديده شد ، در صورتي براي ساکنين شهر ديگر مفيد است که يقين يا اطمينان بکنند . اگر در آسمان يا زمين مانعي نبود ،در آن جا هم ماه ديده مي شد ، چه در شرق باشد يا در غرب ، ولي اگر به اين مطلب يقين نداشته باشند ،نمي توانند به ديدن ماه در شهر ديگر اکتفا کنند . ( 1 )
بنا بر اين در هر جائي که ساکنان آن مناطق يقين يا اطمينان پيدا بکنند ، اگر در آسمان يا زمين مانعي نبود ،در آن جا هم ماه ديده مي شد ، چه در شرق باشد يا در غرب، براي آنان رؤيت هلال ثابت مي شود. اگر به اين مطلب يقين يا اطمينان نداشته باشند ،رؤيت هلال براي آنان ثابت نمي شود، بنا بر اين تا براي مقلدين هر مرجع رؤيت هلال ثابت نشود، نمي توانند افطار کنند .
در برخي موارد ممکن است براي مرجعي رؤيت هلال ثابت شود و براي مقلد او رؤيت هلال ثابت نشود و بالعکس هر کس بايد به وظيفه خود عمل کند و هيچ مشکلي به وجود نمي آيد .
حضرت آيه الله العظمي بهجت ( ره ) يکي از راه هاي ثبوت اول ماه را حکم حاکم شرع مي داند . امسال که سال 1388 خورشيدي مطابق 1430 قمري مي باشد ،رهبر معظم انقلاب حکم به عيد فطر نمودند و کساني که به استناد حکم آيت الله خامنه اي عيد گرفته اند، مشکلي ندارند.
پي نوشت :
1 . توضيح المسائل حضرت آيه الله العظمي بهجت ( ره ) ص 268 ، راه ثابت شدن اول ماه .

پرسش 3:
آيا آيت الله بهجت و شيخ علي آقاي صافي رؤيت توسط چشم مسلح را نيز قابل اعتبار براي اعلام روز اول ماه مي دانند؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکراز ارتباطتان با اين مرکز
منابع فقهي از حضرت آيه الله العظمي حاج علي آقاي گلپايگاني در اختيار نداريم تا نظر ايشان را در باره رؤيت هلال در اختيارتان قرار دهيم . مي توانيد با دفتر معظم له که در دفتر سابق حضرت آيه الله العظمي بهجت ( ره ) مستقر شدند، با شماره تلفن 3ـ 7740220ـ0251تماس گرفته تا نظرات فقهي معظم له را در اختيارتان قرار دهند .
پي نوشت:

1 .آيت الله بهجت ،توضيح المسائل ،ص268 راه ثابت شده اول ماه.

 

امام على عليه‏السلام : با پُرخورى ، تن‏درستى‏اى نخواهد بود . مائة كلمة للجاحظ ، صفحه 32 ، حديث 16.

 

پرسش 1:
صيغه شرح ايا براي کسي که به سن ازدواج رسيده باشه ولي هنوز شرايط ازدواج براش مهيا نباشه مانند شغل و خونه مي تونه دختري صيغه کنه؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي اعمال.

از ديدگاه اسلام صيغه ( ازدواج موقت ) طبق شرائطي جايز بوده و اشکالي ندارد . يکي از شرائط آن است که :
اگر بخواهيد دختري را به عقد موقت خود در آوريد ، اگر باکره باشد ،بايد با اجازه پدر دختر باشد . اگر باکره نباشد، نيازي به اذن و اجازه پدر نيست . مي توانيد او را به عقد موقت خود در آوريد . پي نوشت:
1.توضيح المسائل مراجع ،ج 2 ،ص 387 ،م 2376

 

امام على عليه‏ السلام : هر كس خوردنش بسيار شود ، تن‏درستى‏ اش كاهش مى‏يابد و هزينه‏اش بر وى سنگين مى‏گردد . غرر الحكم ، حديث 8903 ، عيون الحكم والمواعظ ، صفحه 434 ، حديث 7500 دانش نامه احاديث پزشكي : 2 / 46

 

پرسش 1:
کسي که با استمنا به سن تکليف برسد چه حکمي دارد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکراز ارتباطتان با اين مرکز
نشانه بالغ شدن يكى از سه چيز است: بنا بر اين هريک از اين سه نشانه به تنهائي علامت بلوغ و رسيدن به حد تکليف شرعي است .
1 - روييدن موي درشت زير شکم بالاي عورت .
2 - بيرون آمدن مني ، در خواب يا بيداري با اختيار يا بي اختيار .
-3 تمام شدن پانزده سال قمرى در مرد و تمام شدن نه سال قمرى در زن 0 ( 1 )
بنابر اين اگر با استمنا از شما مني خارج شده باشد ، به سن تکليف رسيده ايد و بايد غسل جنابت کرده و نمازهاي خود را بخوانيد .
آن مقدار از نماز و روزه كه مي دانيد بعد از بالغ شدن انجام نداده ايد، آن ها را بايد قضا كنيد .
استمنا گناه است وضررهاي روحي وجسمي بسيار زيادي دارد.
پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع م 2252.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .

امام صادق عليه‏السلام : براى قلب مؤمن چيزى زيانبارتر از پرخورى نيست . پرخورى موجب دو چيز مى‏شود : سنگدلى و تحريك شهوت . مستدرك الوسائل : 12 / 94 / 13615 منتخب م

 

امام صادق عليه‏السلام : براى قلب مؤمن چيزى زيانبارتر از پرخورى نيست . پرخورى موجب دو چيز مى‏شود : سنگدلى و تحريك شهوت . مستدرك الوسائل : 12 / 94 / 13615 منتخب ميزان الحكمة : 22

 

پرسش 1: امامت شرح 1. اشاره به آيه كرده ايد كه در آن به " اولو الامر " و اطاعت از آنها تاكيد شده است. چرا در اين آيه شريف يا ديگر آيات مستقسم به امامت كه مسئله بسيار مهمي است اشاره نشده؟ . پاسخ: نامه قبلي 9165-8802-8414-8564 چرا مساله مهمي مانند امامت به صراحت در قرآن نيامده ؟ اين طور نيست و اين مساله به صراحت و نص صريح در قرآن آمده ،همان گونه که نبوت و ديگر مسائل مهم اعتقادي در قرآن ذكر شده است . كلمه امام و ائمه كه به اصل مسئله امامت اشاره دارد به طور صريح در آيات متعدد آمده است. اما اگر منظور تصريح به اسم شخصي به عنوان امام بعد از پيامبر است‌،‌آري اين موضوع ، صراحتاً در قرآن نيامده است ، در عين حال به موضوع امامت بعد از پيامبر در آياتي اشاره شده است ، از جمله آيه اولوا الامر.و نيز آيه ولايت و ديگر آيات كه مساله امامت را بيان كرده و وجوب اطاعت از امام و ولي را به تصريح ( حتي با اشاره به برخي از صفات امام مانند عصمت ) بيان كرده است . وقتي كه خداي متعال امر مي كند به اطاعت از اولوالامر در كنار اطاعت از خدا و نبي و همان اطاعت مطلق و بدون قيد و شرطي را كه براي نبي ثابت مي كند، براي ولي امر هم ثابت مي كند ، وقتي از حاكم اسلامي بعد از پيامبر به عنوان ولي امر ياد مي شود و محدوده زماني هم براي آن تعيين نمي شود ، آيا اين آيه هيچ پيامي در مورد اصل امامت ندارد؟ امام و ولي هم در آيه ولايت به صراحت و به نص ذكر شده است : « انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يؤتون الزكاه و هم راكعون »(1) اين صراحت به ابلغ وجه خود در مي باشد ،يعني نص به صفت خاص كه از نص به اسم روشن ترو بليغ تر و نافذتر است . اين آيه به تصريح تمام مفسران شيعه و سني در شان علي بن ابيطالب عليه السلام نازل شده است . اين خصوصيت در تاريخ اسلام در مورد ايشان محقق شده كه در حال ركوع انفاق به مستحق داشته است . اسم علي در قرآن نيامده و دليلي هم بر لزوم اين مطلب موجود نيست . امر امامت بايد ذكر مي شد كه شده است ،آن هم به تصريح ابلغ ، فرد بايد مشخص مي شد ،كه مشخص شده است، به صفت خاص كه ابلغ من التصريح بالاسم العلم مي باشد (2) اما اينكه اسم بيايد كه مثلا علي بن ابيطالب امام است، ديگر لزومي ندارد ، كسي كه قبول نكند اين تصريحات و تنصيصات روشن را ،اگر اسم هم مي امد، اشكال مي كرد كه از كجا معلوم كه اين علي ، علي بن ابيطالب بن عبد المطلب بن هاشم است و علي بن ابيطالب ديگر نيست كه در تاريخ هم اين اسم بسيار بوده است. همان گونه كه صريح اسم پيامبر در كتاب هاي آسماني مانند تورات و انجيل تحريف شد. اما اين كه فرموده ايد بر فرض كه اين ولايت مورد بحث در آيه ولايت علي بن ابيطالب عليه السلام باشد ولي چه ربطي به امامت دارد ؟ نامفهوم بود ؛ چرا كه ارتباط اين دو امر معلوم است چرا كه طرفداران ولايت علي ، امامت علي را گفته و قبول مي كنند و منكران ولايت هم همين امامت علي را منكرند و اين دو دو امر جداي از هم نيستند .كسي از مسلمين هم ( چه سني چه شيعه ) هم چنين تلقي از اين دو مساله ندارد . اما تداوم امامت دلائل خود را دارد ، علاوه بر اطلاقي كه در آيه اولو الامر آمده كه باز زماني مشخصي را تعيين نفرموده است . چرا خداوند كه مي گويد دين را كامل كردم ،باز با امامت آن را ادامه مي دهد ؟ امامت جزو دين و بلكه پايه و ركن اساسي دين است . اتمام دين در آيه مورد اشاره به روشن شدن امر امامت و ولايت مي باشد ،نه اينكه امامت و ولايت امري خارج از دين باشد و بعد اشكال كنيد كه خدا كه دين را كامل نموده، چرا امامت را دوباره وارد بحث كرده است. در واقع با وجود ابلاغ مسئله امامت بود كه دين كامل شد ، نه اينكه امامت يك مسئله خارج از دين باشد و دين كامل شده ديگر نيازي به امامت نداشته باشد. اكمال دين به معني بيان تمام آنچه كه بايد بيان مي شد و روشن شدن آنچه كه از اركان دين براي انسان بايد روشن مي شد ، مي باشد و امامت هم جزو همين اركان دين است . اكمال دين محدوده مشخص دارد كه خدا در عرض بيست و سه سال از عمر مبارك رسول اكرم اين امر را به انجام رساند ، لكن امامتامري مستمر است چرا كه فلسفه امامت در استمرار مي باشد كه عبارت است از حفاظت از كليت و بيان و تبيين اجزاي عقيدتي ، حقوقي و اخلاقي دين و اجراي احكام الله . اينكه گفتيد خدا مي ترسد كه امامت را طرح كند ، پاسخ آن را در سوال خودتان بيان شد كه ظاهراً‌ توجه نكرديد. گفتيد كه خدا به پيامبر گفته كه ترس نداشته باشد و بعد ترس خدا را عنوان كرديد ، آيا متوجه تناقض نشديد؟! وقتي سخن از ترس (نگراني) پيامبر است و خدا به او‌ارامش مي دهد ، ديگر عنوان كردن ترس خدا چه معنايي دارد!! اين كه مي فرمائيد خدا بي واسطه در عالم كاري را انجام داده و مي دهد ،با مشاهدات ما از سنت الهي در اين عالم و با نظر خود دين متفاوت است ؛ چرا كه هر آنچه ديده ايم، اعمال نفوذ خدا بود در اين عالم به واسطه وسائطي و اصلا اين مساله قانون خدا وسنت الهي است كه در حديث بيان شده است: « ابي الله ان يجري الامور الا باسباب و جعل لكل شيء سببا و ... »(3) بنا براين هرچيزي در عالم سببي دارد كه خدا به واسطه آن اعمال نفوذ در شي ديگر مي كند ( 4) حفظ دين هم اسبابي دارد كه يكي از اسباب مهم و اصلي و بلكه مهم ترين سبب آن وجود امام و حجت است كه به بيان و تبيين معارف دين بپردازد.نيز اجراي حدود و احكام الهي در جامعه بكند . ا تبيين معارف و اجراي حدود و احكام الهي در جامعه هميشه محتاج به امام است ،چه زماني كه نبي باشد ،چه نباشد لكن در زمان حضور نبي چه بسا نبي ،امام هم هست .چه بسا نيست، مثل زمان حضرت موسي عليه السلام كه هم نبي بود و هم امام و حضرت خضر در زمان ايشان و همين طور حضرت هارون عليهما السلام نبي بودند ولي امام نبودند . در مورد پيامبر اكرم هم نبي بودند و هم امام ، يعني هم وظايف نبوت كه گرفتن وحي و رساندن به مردم است ،انجام مي دادند و هم وظايف امامت را كه تبيين معارف و احكام و اجراي احكام و حدود الهي در جامعه مي باشد . به دليل نص صريح قرآن كريم ،نبوت ختم شده است، بنا به دلائلي كه دارد ( مثل اكمال دين كه بيان اصول و كليات دين است كه تا آخر عمر شريف حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم به انجام رسيد ) اما امامت و ملاك نياز به امامت يعني تبيين معارف دين و اجراي احكام و حدود الهي همچنان ادامه دارد كه اين امر به عقيده شيعه در امامت علي و يازده امام بعد از او متبلور شده است . به عقيده اهل سنت ( تمام اهل سنت ) در افراد ديگري متبلور شده است . بنابراين بنابر قاعده لطف امامت ادامه دارد ولي نبوت قطع شده است چرا كه لطف در امامت با لطف در نبوت فرق مي كند و اين به نوع كاري كه در جامعه بر عهده دارند برمي گردد ، پس اين گونه نيست كه اگر لطف هم ادامه داشته باشد ، لطف به طريق نبوت ادامه يابد . پس قانون لطف تغيير نكرده، بلكه نوع لطفي كه در نبوت است، با نوع لطفي كه در امامت است ( هر چند كه در اصل و ريشه يكي هستند ) فرق مي كند . نياز بشر به نبي به دليل اكمال دين كه وظيفه نبي رساندن دين به مردم بود ، رفع شده است ولي نياز بشر به امام هنوز به قوت خود باقي است ،پس ادامه دارد . امامت از اصول مذهب شيعه است و اگر كسي به‌ان اعتقاد ندارد ، از مذهب شيعه بيرون است ، نه از دين اسلام. هيچ فقيه يا متكلم شيعه بيان نكرده كه غير شيعه مسلمان نيست. اگر چه رواياتي از پيامبر در مورد حتي خروج از دين نيز نقل شده ، مانند كسي كه بميرد و امام زمان خود را نشناسد ، به مرگ جاهليت مرده است كه در منابع اهل سنت نيز اين روايت آمده و در منابع شيعي روايات بيشتر و متنوع تر آمده است. امامت به عنوان يك اصل و پايه اي است كه بسياري از احكام و دستور و باورهاي ديني به آن پيوند خورده ، با تفاوت بينادي در آن ، تفاوت هاي بسياري در مراتب ديگر به وجود آمده است كه بخش احكام ديني تنها ، يك بخش از آن است. پي نوشت ها: 1- مائده، آيه 55 2- در اين رابطه مي توانيد به كتاب هائي كه در باب معاني و بيان و بديع در ادبيات عرب نوشته شده مثل كتاب المطول و شرح مختصر المعاني مراجعه كنيد . 3- اصول كافي ،ج 1 ،ص 183 4- حتي در مثالي هم كه شما فرموديد ،همين طور است لكن سبب و واسطه در هر موردي با مورد ديگر فرق مي كند كه در مثال شما اسباب حفظ كعبه ( دقت كنيد حفظ كعبه ،نه دين ) به واسطه پرندگاني بود كه سنگ هائي را حمل مي كرند . نيز به واسطه دعائي بود كه عبدالمطلب كرد و از خدا درخواست ياري نمود . اين طور هم نيست كه هميشه خدا از همين نوع از اسباب در همه جا استفاده كند كه حالت شبيه به معجزه دارند ،چرا كه در چندين مورد ديگر خدا چنين كاري را در همين مثال يعني حفظ كعبه نكرد و كعبه به دست دشمنان خدا با منجنيق ويران شد و در مواردي به آتش كشيده شد.

آیا برای افراد متأهل، دیدن عکس و فیلم زنان برهنه یا نیمه برهنه ایرادی دارد؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
نگاه به تصاوير مبتذل و برهنه نامحرم اگر با قصد لذت و از روي عمد باشد، در مرتبه اول صغيره است. چنانچه نگاه تکرار شود، تبديل به گناه کبيره مي شود، فرق نمي کند که بيننده مجرد باشد يا متأهل. همچنين در نگاه عمدي و با قصد لذت به تصاوير برهنه زنان نامحرم، فرق نمي کند که تصاوير از زنان مسلمان باشند يا صاحبان تصاوير زنان کافر باشند.(1)

پي نوشت:
1. سؤال تلفني از دفتر آيت الله فاضل لنکراني.

آیا اگر در نماز جماعت بین رکعت سوم و چهارم شک کنیم باید به شک اعتنا کنیم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مواردي که انسان نبايد به شکش اعتنا کند، شش قسم است:
1- شک در چيزي که محلّ به جا آوردن آن گذشته باشد،
2- شک بعد از سلام،
3- شک بعد از گذشتن وقت نماز،
4- شک کسي که کثير الشکّ است،
5- شک امام جماعت يا مأموم،
6- شک در نمازهاي مستحبّي.
پس در نماز جماعت انسان بايد تابع جماعت باشد و به شك خود اعتنا نكند .

لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد، نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.

پرسش: مقداري پول فراهم نموده ام ومي خواهم آپارتمان کوچکي خريداري نمايم (مقداري پس انداز-مقداري وام-مقداري مهريه اي که همسرم به من داده است)زمان خمسم فرارسيده خمس خودراچگونه محاسبه نمايم؟آيا مي شود قسطي پرداخت کرد؟

پاسخ:
با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
دوست عزيز: ايميل شما كه حاوي سوال احكام بود دو بار به اين مركز ارسال شد و در حال پاسخگويي مي باشد در صورت آماده شدن، در اسرع وقت پاسخ به ايميل شما ارسال مي گردد.

مقداری پول فراهم نموده ام ومی خواهم آپارتمان کوچکی خریداری نمایم (مقداری پس انداز-مقداری وام-مقداری مهریه ای که همسرم به من داده است) زمان خمسم فرارسیده خمس خودرا چگونه محاسبه نمایم؟ آیا می شود قسطی پرداخت کرد؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
پولي که وام گرفته ايد، خمس ندارد، مگر آن مقداري که تا پايان سال خمسي اقساط آن از درآمد بين سال پرداخت شده وعين پول وام باقي باشد، به مقداري که اقساط آن داده شده است، خمس دارد.(1)
پولي که بابت مهريه گرفته ايد، خمس ندارد(2).
اما پس انداز اگر تا سال خمسي خانه خريداري نکنيد و يا در آينده نزديک مثلا تا دو يا سه ماه بعد از سال خمسي بتوانيد خانه مورد نياز را خريداري کنيد، به پس انداز شما نيز خمس تعلق نمي گيرد، ولي اگر در آينده نزديک بعد از سال خمسي براي خريد خانه و يا ساير احتياجات زندگي مصرف نشود، بايد خمس پس انداز را بدهيد.(3)

پي نوشت ها:
1. آيت الله خامنه اي، استفتائات، سؤال 867.
2. همان، سؤال 861.
3. همان، سؤال 955.

باسلام وعرض خسته نباشید.

1-درصورتی که خانمی حایض باشد و رفتن او به مسجد از جمله برای مجلس ختم ضروری باشد چکار باید بکند؟

2- دوره حیض 7 روزاست. این 7 روز یعنی هفت تا 24 ساعت؟

3-در یکی از آیه های سوره بقره در مورد زنان (همسر) نوشته که: زنان کشتزار شمایند از هر دری که میخواهید وارد این کشتزار شوید. چه مفهومی دارد؟

پرسش 1: درصورتي که خانمي حايض باشد و رفتن او به مسجد از جمله براي مجلس ختم ضروري باشد چکار بايد بکند؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
يکي از محرمات بر زن حائض، توقف در مساجد است، ولي اگر از يک در داخل و از ديگر خارج شود، يا براي برداشتن چيزي برود، مانعي ندارد. ( 1 ) بنا براين خانمي که حائض است، نمي تواند در مجلس ختم در مسجد شرکت کند. اگر مجلس ختم در مسجد بود، قسمت صحن مسجد و حياط مسجد که حکم مسجد را ندارد، مي تواند براي اظهار همدردي با خانواده متوفي و عرض تسليت شرکت کند. بايد در جامعه ديني اين گونه مسائل براي همه روشن شود که اگر چنين مجلسي در مسجد برگزار شده، نبايد انتظار داشته باشند همه بستگان و آشنايان شرکت کنند، چون ممکن است برخي از خانم ها به خاطر منع شرعي نتوانند شرکت کنند. نيز براي فرهنگ سازي مي توان به سخنران مجلس ياد داشتي داد که اين گونه مطالب براي مردم گفته شود تا بهتر آگاه شوند.

پي‌نوشت‌ :
1 . توضيح المسائل مراجع ، ج 1 ، ص 275 ، م 450 ؛ همان ، ص 225 ، م 355 .
--------------------------------

پرسش 2: دوره حيض 7 روزاست. اين 7 روز يعني هفت تا 24 ساعت؟

پاسخ: منظور از 7 روز يعني هفت تا 24 ساعت.(1)

پي نوشت:
1. سؤال تلفني از دفتر آيت ا... نوري همداني.
--------------------------------

پرسش 3: در يکي از آيه هاي سوره بقره در مورد زنان (همسر) نوشته که: زنان کشتزار شمايند .از هر دري که مي خواهيد، وارد اين کشتزار شويد. چه مفهومي دارد؟
پاسخ: آية شريفه مي‌فرمايد: " نساءکم حرث لکم فاتوا حرثکم انّي شئتم و قدّموا لانفسکم؛ واتقوالله..(1) زنان شما، محل بذر افشاني شما هستند، پس هر زمان که بخواهيد، مي‌توانيد با آن‌ها آميزش کنيد. (سعي نماييد از اين فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نيکي براي خود، از پيش بفرستيد! وتقوا داشته باشيد.".
"حرث" مصدر و به معناي زراعت و به زميني که در آن کشت و زرع مي‌شود، گفته مي‌شود. از مقدم داشتن جملة "نساء کم حرث لکم" بر امر به آميزش و مجدداً تعبير به حرث معلوم مي‌شود منظور توسعه در موضوع آميزش از نظر زمان يا مکان است، نه از نظر اعضا و اندام زنان. بر اساس اين آيه جامعه انساني براي دوام نوع و بقاي نسل محتاج زنان است، زيرا خدا شگل گيري انسان را در طبيعت رحم قرار داده، طبيعت مردان را راغب به زنان فرموده ، ميان مردان و زنان دوستي و مهرباني بر قرار کرده . از اين رو غرض تکويني اين است که وسيله اي براي بقاي نوع فراهم شود. (2)
در اين آيه هم چنين به ضرورت وجود زن براي بقا و استمرار نسل انسان اشاره شده است.
اين نوع آيات را از نوع آيات الاحکام مي‌گويند که در صدد بيان يک حکم فقهي نيز هست. در عين حال که معني ديگر نيز در آيه مورد نظر است. در روايتي ابوبصير از امام صادق(ع) نقل مي‌کند : "معناي" فأتوا حرثکم انّي شئتم" اين است که هر ساعتي خواستيد، با عيال خود نزديکي کنيد". (3) البته اين موضوع با برخي از روايات تخصيص مي‌خورد، مثلاً آميزش در هنگام روزه دار بودن منع شده ، در روايات بسياري از موارد نيز مکروه دانسته شده است.
اين آيه هم چنين مي‌فهماند که به موضوع آميزش نبايد صرفاً از جنبه جنسي و کامجويي نگاه کرد، بلکه بايد به مسئله ايجاد و پرورش فرزندان شايسته توجه نمود که ذخيره معنوي براي فرداي قيامت مي‌شود. به همين خاطر ادامه آيه به مسئله پيش فرستادن عمل نيک به جهان آخرت اشاره مي‌کند. در ضمن اين سخن هشدار مي‌دهد که بايد در انتخاب همسر اصولي رعايت شود تا به هدف مهم تربيت فرزندان شايسته منتهي شود.
خداوند پس ازآيه فرمان به تقوا و پرهيزکاري مي‌دهد که مي‌فهماند بايد حقوق زن هم در نظر گرفته شود و از مرز عدالت و تقوا تجاوز نکنند.(4)
خداوند پس از آزاد گذاشتن نسبي مردان در زمان آميزش با زنان، آنان را از هر گونه تجاوز از اين حريم به بيرون از خانه با شدت باز مي‌دارد .با در اختيار گذاشتن زن در آميزش نسبي و تأمين نياز غريزي او و تعيين حقوق و قوانين خاص، راه هر گونه آزادي جنسي و بي حد و حصر و بي بند و باري نيز گرفته است.
خداوند در آيات بسياري از تشبيه و مثال براي فهم بهتر و آسان­تر انسان‌ها استفاده کرده است . معاني دقيق و عميق را از طريق مثال‌هاي ساده بيان نموده، همان گونه که ما انسان‌ها در گفتگوهاي خود از اين روش استفاده مي‌کنيم.
خداوند نيز مسئله استفاده از تشبيه و مثال را در آيات بسياري بيان نموده است.(5)
براي اطلاع بيش تر مي‌توانيد به تفاسيري هم چون الميزان و نمونه مراجعه فرماييد.

پي‌نوشت‌ها:
1. بقره (2) آيه 223.
2. علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ج 2، ص 301 ـ 303، با تلخيص.
3. همان، ج 2، ص 309.
4. جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، ج2، ص142.
5. عنکبوت (29) آيه 43، حشر (51) آيه 21.

نظر شما درباره ي جراحي هاي زيبايي چيست؟(مثلا بوتاكس.جراحي بيني....)

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جراحي هاي زيبايي، اشكال ندارد و گناه نيست، با دو شرط:
1- بنا به تشخيص پزشکان متخصص، زيان خاصي به بدن نرساند.
2- به شرطي كه مقدمه اش گناه نداشته باشد، يعني پزشك محرم آن عمل را انجام دهد، نه نامحرم.
جراحي زيبايي هر چند با شرط مذكور اشكال ندارد، ولي جامع نگري يكي از اصول تفكر صحيح است. زماني مي توان به اين اصل مهم دست يافت كه جنبه هاي مختلف هر پديده اي را مورد توجّه و ملاحظه قرار داده، از تك بُعدنگري اجتناب و دوري كرد. هر پديده اي داراي نقاط ضعف و قوتي است. انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست. براي اين كه نگرش صحيح و جامعي چه از محيط و اطراف و چه نسبت به خود داشته باشيم، بايد به هر دو جنبه مثبت و منفي آن توجه كنيم. نقاط قوت چيزي، ما را به ناديده گرفتن نقاط ضعف آن نكشاند. برعكس نقاط ضعف چيزي و بزرگ جلوه دادن آن براي خود، ما را از مشاهده نقاط مثبت و ارزشمند آن محروم نكند.
متأسفانه اين يك ضعف است. افراد اعتماد به خود را از راه منابع بيروني كه هر آن ممكن است از بين برود، استقرار مي بخشند. اما در هر صورت اين مسأله اي كه به خود افراد مربوط است و نه به شما. اما اين هرگز به معناي دخالت در كار خدا نيست. چنان كه شبيه سازي نيز دخالت در كار خداوند متعال نيست بلكه اگر او اجازه ندهد، هيچ كاري صورت نمي گيرد. به هر حال گاهي عمل جراحي زيبايي ضروري است و ما نمي توانيم بگوييم كه هر كسي براي عمل جراحي زيبايي مراجعه كرده است، از نطر روحي و رواني مشكل دارد. مثلاً گاهي يك دختر معصوم بر اثر سوختگي دچار يك مشكل در اين ناحيه است كه البته درمان اين فرد ثواب هم دارد. اما بد نيست چند جمله اي دربارة مسايلي كه به عنوان يك متخصص جراحي در آينده با آن روبرو خواهيد بود ،به يادگار داشته باشيد. جالب است كه بدانيد برخي از جراحان زيبايي مشهور آمريكايي بعدها به دنياي دروني مراجعان خود وارد شده اند. مطالبي را نيز در قالب كتاب براي تغيير افراد به چاپ رسانده اند. اثر ماكسول مالتز يكي از آن نمونه هاي جالب است كه مطالب آن خواندني است.
انسان سالم از نظر روان شناسي كسي است كه خود را آن گونه كه هست بپذيرد، هم به نقاط قوت و مثبت جسمي و روحي ومعنوي خود توجه کند، هم به نقاط ضعف ومنفي خويش بينديشد. چه آن كه تنها با بزرگ جلوه دادن نقاط قوت خود، به خودبيني و بزرگ بيني گرفتار مي شود. با برجسته كردن نقاط ضعف و نقص ها و كمبودهاي خود نيز به احساس كم تري و خود كوچك بيني دچار مي شود. آنچه مطلوب و پسنديده يك انسان پخته و سالم است، آن است كه به هر دو جنبه به همان اندازه كه ريشه در واقعيت دارد، نگاه شود اما کساني که عمل بيني و ساير جراحي هاي زيبايي را انجام مي دهند، از اين مسئله مهم چشم پوشيده و به نحوي به احساس كم تري و خود كوچك بيني دچار شده اند.
بر فرض كه از نظر ظاهري اين نقطه ضعف در شخصي وجود داشته باشد که بيني او زيبا نباشد اما مهم اين است که مي تواند با سيرت زيبا، اخلاق و عملکرد هاي نيکو، چنان چهره اي دوست داشتني از خود بسازد که آن نقص ها را از چشم بينندگان دور کند، همان گونه که داستان ليلي و مجنون روشن کننده اين نکته است. چه آن که ليلي قيافه بسيار زشتي داشت، ولي سجاياي اخلاقي مورد پسند مجنون در او وجود داشت. سقراط حکيم وفيلسوف نامي که از چند قرن پيش از ميلاد حضرت عيسي عليه السلام تاکنون و تا پايان دنيا افکار و عقايد او مورد گفتگوي ميليون ها انسان قرار گرفته و مي گيرد، از نظر قيافه بسيار زشت وبد قيافه بود. يونس بن عمار از اصحاب ويژه امام صادق عليه السلام بود. در صورتش لکه اي داشت که او را زشت کرده بود. روزي به امام عرض کرد: مردم مي پندارند هرگاه خدا بنده اي را دوست داشته باشد، او را به اين بلا گرفتار نمي کند. حضرت فرمود: اين پندار نادرستي است زيرا مؤمن آل فرعون که خداوند از او در قرآن تعريف وستايش مي کند، انگشت هاي دستش شل و فلج بود (1) ولي قلبي پاک و عملکردي خداپسندانه داشت.
حضرت در بياني ديگر مي فرمايد: بلا وگرفتاري بزرگ در دنيا، پاداش بزرگ آخرت را همراه دارد. هر گاه کسي به نقصي، بلايي يا مصيبتي دچار شد و به رضاي خدا راضي گشت، خداوند نيز از او راضي وخشنود مي گردد. اگر خشمگين شد، خداوند نيز بر او خشم مي گيرد(2).
اگر کسي بر جنبه هاي مثبت وجود خويش و نعمت هاي بي شماري که خداوند عنايت کرده، متمرکز شود و آن ها را به ياد آورد، مي ببيند که خداوند چه نعمت هاي زيادي به او داده که به ديگران نداده، ولي تاکنون به طور عميق و شايسته به آن توجه نداشته است. توجه داريد كه زيبايي ظاهري ملاك تمام در موفقيت، سعادت و خوشبختي انسان ندارد.
جراحي هاي زيبايي دخالت در كار خدا محسوب نمي شوند. چرا كه خداوند همه انسان ها را يك نوع آفريده، ولي تغييرات آب و هوايي و محيطي در زيبايي انسان تأثير بسزايي دارد. به عنوان مثال كسي كه در يك محيطي زندگي مي كند كه آب و هواي خنك و خوبي دارد، قطعا صورت و قيافه اش زيبا خواهد بود. در روايات هم تصريح شده كه اگر مي خواهيد فرزندتان زيبا باشد، در دوران بارداري فلان ميوه يا خوراكي را بخوريد. همه اين ها حاكي از آن است كه اين نوع جراحي ها دخالت در كار خدا محسوب نمي شوند.
اما اين كه انجام اين عمل ثواب دارد يا نه. مانند اعمال ديگر بستگي به نيت اشخاص دارد. اگر نيت انسان كمك به همنوع و حل مشكل آن ها باشد قطعا ثواب خواهد داشت.
اگر علاقه مندي شما به اين رشته و تخصص صرفا به خاطر مهارتتان در كارهاي ظريف است، جراحي هاي ديگر مانند قلب و ... نيز به مهارت و ظرافت نياز دارند. شايد انجام جراحي هاي مهم و حياتي مانند قلب و ... ثواب بيش تري داشته باشد چرا كه با انجام موفق يك عمل جراحي قلب، در واقع يك انسان را احيا مي كنيد. پس اگر مي توانيد، مهارت و ظرافت خود را در تخصص هاي ديگر به كار بگيريد. موفق باشيد و خدا نگهدارتان!

پي نوشت ها:
1. الکافي ، ج2 ، ص252 .
2. همان ، ص 259.

صفحه‌ها