پرسش وپاسخ

پسری هستم 28 ساله به طور بد و وحشتناک اعتیاد به استمنا دارم برای ترک آن نیاز به کمک دارم دیگه خسته شدم احساس می کنم خدا از من بدش میاد و دیگه صدای من و نمی شنوه. به من راهی را نشان بدید تا بتونم ترکش کنم. چون کاری ندام و دانشجو هستم نمی توانم ازدواج کنم.

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
غريزة جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است که خداوند آن را در وجود وي قرار داده ، اهداف و مصالح خاصي نيز بر آن مترتب است.
به خاطر وجود همين غريزة نيرومند است که انسان ها گرايش به جنس مخالف مي‌يابند . با همة مشکلاتي که وجود دارد يا تصور مي‌شود، به ازدواج روي مي‌آورند و حاضرند بسياري از سختي‌ها و مشکلات را به خاطر آن تحمّل کنند يا برخود هموار نمايند و از بسياري از خواسته‌هاي خود يا خودخواهي‌ها بکاهند.
در توضيح المسائل آمده: اگر کسي به جهت زن نداشتن به گناه مي‌افتد، بر او واجب است ازدواج کند.
واجب بودن به اين معنا است كه بايد شرايط آن را به هر نحو ممكن آماده ساخت‌، نه اينكه با فرافكني و ارائه فرض هاي ديگر از اين امر مهم و اصلي غافل بود.
چرا شما و جوانان ديگر كه سن بالا هم دارند ، شرايط ازدواج را ندارند؟
در بسياري مواقع عدم امکان ازدواج و مشکل بودن آن، از طرف خودمان است، يعني دختران يا پسراني که مي‌خواهند ازدواج کنند، سخت گيري‌هاي بي موردي دارند که با توجه به اهميت اين مسئله بايد تعديل شده و آرزوها و خواسته‌ها را کم تر نمايند.
بعضي از مشکلات ، مربوط به فرهنگ جامعه است يا از طرف پدر و مادر و خواسته‌هاي غير منطقي که دارند، تحميل مي‌شود و يا به نوعي در ذهن اشخاص القا مي‌شود . رفع اين مسائل نيز نياز به تلاش جوانان دارد تا زمينه‌هاي مناسب و مساعد را آماده سازند.
هر چيز مطلوب و مثبت كه لذت بسيار داشته و ‌آثار معنوي بسيار نيز بر آن مترتب باشد ، فراهم آوردنش سخت خواهد بود‌، اما آيا نبايد با توجه به همه‌ آثار و نتايج سختي هاي آن را نيز به جان خريد و بر خود هموار كرد؟
در هر حال اين جوانان هستند که بايد براي خود چاره‌اي بينديشند که آيا خويش را تسليم گناه با همة عواقب و دور شدن از رحمت الهي کنند، يا اين که زمينه و شرايط ازدواج را فراهم آورند .
پيامبر فرمود: « جوانان، هر يک از شما که قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام کند، زيرا بهترين وسيله است که چشم را از نگاه‌هاي آلوده و عورت را از بي‌عفتي محافظت مي‌کند».(1)
در عين حال قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزة جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينة ازدواج، عفت‌پيشگي و يا خويشتن‌داري در امور جنسي مي‌داند و مي‌فرمايد: «آنها که وسيله ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز کند».(2) البته اين امر، نياز به مقاومت سرسختانه دارد که در روايات به عنوان جهاد اکبر مطرح شده است.
در مورد خودارضايي و ترك آن نيز به مطالب ذيل توجه نماييد:
1- اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي دارد . در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است. اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد. کلافگي به هم ريختگي و عصبانيت شما ريشه در اضطراب بالا دارد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. پسر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. بنده خدا هستيد و خداوند بنده اي را كه به سويش آيد ،طرد نمي كند. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده تر از هر گناهي است.
4ـ احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
5ـ براي کاهش اضطراب و افکار وسواس‌گونه به روانپزشک مراجعه نماييد . در برخي موارد دارو درماني سبک بسيار مؤثر است.
6ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خود ارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با پدر و مادر جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي چيره آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
7 ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
اگر نيک بنگريد، با کمي واقع‌نگري مي‌توانستيد لغزش‌هاي هر از گاهي خود را با ديدي مثبت‌تر مديريت نماييد.
8 ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
9ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
10ـ براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
11ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
12ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.

با سلام من و خانواده ام خانه ای را اجاره منودیم حدود یک ماه بعد متوجه شدیم صاحبخانه ما پیرو دین زردشتی است.حکم نماز و زندگی ما در این خانه چیست؟ با تشکر

با سلام من و خانواده ام خانه ای را اجاره منودیم حدود یک ماه بعد متوجه شدیم صاحبخانه ما پیرو دین زردشتی است.حکم نماز و زندگی ما در این خانه چیست؟ با تشکر

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اجاره شما صحيح و نماز و زندگي شما در آن خانه اشکال ندارد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني, استفتائات,ج2,س105و 106از مکاسب محرمه.

سلام خسته نباشید سوالم درباره ایه 40 سوره حج است . چرا خداوند در این ایه از لفظ ینصره استفاده کرده؟مثلا چرا نگفته هر که از خدا پیروی کند خداوند او را یاری می کند؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
گرچه علت حقيقي اينكه چرا خداوند متعال به جاي لفظ پيروي از لفظ نصرت استفاده نموده ، خداوند متعال مي داند اما مي توان گفت وقتي خداوند مي خواهد وعده حتمي بر ياري و نصرت دهد، تناسب لفظي و معنوي اقتضا مي كند كه نصرت در مقابل نصرت باشد.
تناسب لفظي بين «لينصرن» و «ينصره» كه روشن است، زيرا هر دو داراي هيئت فعل مضارع (ينصر) و از ماده نصر هستند.
اما درباره تناسب معنوي بايد بگوييم كه وقتي خداوند متعال در مقام وعده ياري و نصرت است و اين وعده هم به صورت گزافي صورت نمي گيرد، بلكه در مقابل عمل فرد مقابل است، اگر نصرت خود را در مقابل نصرت فرد مقابل قرار دهد ،متناسب تر مي باشد.
از سوي ديگر لفظ نصرت در اين جا علاوه بر اينكه علامت تبعيت و پيروي از خداست ،بر مطلب بالاتري هم دلالت دارد و آن اين است كه خداوند متعال دفاع از دين خود را همانند نصرت خود دانسته ، اين تعبير شوق مضاعفي را در مكلفان ايجاد مي كند ، زيرا اگر چه دفاع از دين از يك جنبه وظيفه مكلف است و بايد آن را انجام دهد اما وقتي مكلف به اين جنبه توجه داشته باشد كه خداوند متعال اين عمل وي را نصرت خود دانسته، شوق وي براي انجام عمل مضاعف مي گردد.

زمانی که غسل جنابت می کنیم آیا می توان بول کرد و بعد از آن نماز هم خواند؟

پرسشگر گرامي با سلام و تشکر از ازتباطتان با اين مركز
اگر بول بعد از تمام شدن غسل خارج شود، غسل صحيح است ،ولي براي نماز بايد وضو گرفت .
اما اگر در بين غسل کردن بول کند ؛ بنابر نظر برخي از مراجع غسل باطل نمي شود، بلکه غسل صحيح است. فقط اگر بخواهد بعد از آن کاري انجام دهد که وضو لازم دارد، بايد وضو بگيرد.(1) يعني با اين غسل ديگر نمي تواند نماز بخواند يا آيات قرآن را لمس کند و براي اين کارها بايد وضو بگيرد.
بنابر نظر برخي ديگر از مراجع غسل باطل مي شود و بايد غسل را از ابتدا شروع نمايد .(2)
برخي ديگر فرموده اند : مي تواند غسل را ادامه دهد و بعد وضو بگيرد و بهتر است که غسل را احتياطاً از سر بگيرد .(3)
پي‌نوشت‌ها:
1. آيات عظام امام خميني ، اراکي ، خامنه اي ، زنجاني، سيستاني ، بهجت .
2. آيات عظام خويي ، تبريزي ، مکارم .( توضيح المسايل مراجع ، مسئله 386 و ذيل آن).
3. آيات عظام گلپايگاني ، فاضل ، صافي .

با سلام ...اگر از اعتكاف در روز 2بخاطر دادان امتحان ترم خارج شيم ،مشكلي ايجاد ميشه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
در فرض سؤال که مي دانيد روز دوم اعتکاف امتحان داريد و بايد براي امتحان خارج شويد، اعتکاف شما صحيح نيست . نمي توانيد در اعتکاف شرکت کنيد.(1)

پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7840001-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام آیا کسی که در شرایط روحی و جسمی بسیار بدی قرار دارد. مثلا زنی که به دست دشمن اسیر شده (مانند زنان زندانی در زندان ابوغریب) و میداند آینده سیاهی در انتظارش است و یا مثلا جلوی خانواده اش هتک حرکت خواهد شد، اگر خود کشی کند برای همیشه به جهنم میرود و هیچ گاه وارد بهشت نمیشود؟ حتی اگر انسان بسیار خوبی باشد و این کار را در اوج ناراحتی و آشفنگی ذهن کرده باشد؟ آیا هیچ کسی هم نمیتواند شفاعتش را کند و دیگر هیچ راه نجاتی برایش باقی نمیماند؟ با تشکر

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خود کشي حرام و گناه کبيره است .کسي که در شرايط روحي و جسمي بسيار بدي قرار دارد شرعا حق ندارد خود کشي کند .اگر خودکشي کند عذاب سختي در انتظارش خواهد بود.ولي اگر در حال ايمان به خدا دست به خودکشي زده باشد ،معلوم نيست که براي هميشه در جهنم بماند ،بلکه ممکن است رحمت خدا شاملش مي شود و از جهنم آزاد و وارد بهشت گردد.
قرآن مجيد مى‏فرمايد: انَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرِكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ؛خداوند تنها گناه شرك را نمى‏بخشد اما غير آن را براى هر كس بخواهد و صلاح ببيند خواهد بخشيد.(1)

پي نوشت:
1. نساء(4) آيه 48.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مركز.
عمل خودارضايي حرام و طبق برخي از روايات از گناهان بزرگ است كه بر آن وعده عذاب داده شده و حتي مجازات دنيوي براي آن تعيين شده است.
حرمت چنين عملي از اين آيه به دست مي‌آيد : «کساني که براي ارضاي غريزه جنسي خود راهي غير از ازدواج طلب کنند، تجاوزگرند» . (1)
هنگامي که از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا مي‌پرسند ، مي‌فرمايد: «گناه بزرگي است که خداوند در قرآن مجيد از آن نهي فرموده. استمنا کننده مثل اين است که با خودش نکاح (زنا) کرده باشد. اگر کسي را که چنين کاري مي‌کند بشناسم ، با او هم خوراک نخواهم شد». (2)
هم چنين استمنا مضر و موجب بروز مشكلات روحي، رواني و جسمي مختلف مي شود، چون انحراف از مسير صحيح پاسخ به يك غريزه و نياز طبيعي مي باشد.
پي‌نوشت‌ها:
1 . مؤمنون(23) آيه 7.
2 . وسائل الشيعه، ج 18، ص 575 .

سوالی که من دارم نمیدانم جزئ کدام مشکلات محسوب می شود واقعا مشکلی جدی دارم من چند روزی است که آقای شیرازی را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کردم امیدوارم زودتر به سوال من جواب بدهند چون حس می کنم دینم در خطر است من کاملا با استفاده از عقل و تفکر به حقانیت دین اسلام پی بردم البته اینکه پدر و مادر و همین زندگی در جامعه اسلامی دلیل اصلی اش میباشد ولی کسی که در کشور دیگری زندگی میکنداز پدر و مادری نامسلمان به دنیا می اید و اصلا نام اسلام به گوشش نمی خورد ودر اوج ابتذال زندگی میکند و سرانجام در اوج گناه میمیرد در صورتی که اگر آن فرد جای من میشد شاید ایمانش خیلی از من بهتر میشد ویا بلعکس . آیا در حق او اجهاف نشده و یا در حق ما پارتی بازی این با عدالت خدایی فاصله دارد واقعا نمی توانم با این مسئله کنار بیایم استدعاویا تقاضای واقعا عاجزانه دارم که اگر جوابی دارد به من بگویید چون در شک وحشتناکی فرو رفتم التماس دعا

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سوال شما به مركز ملي پاسخگويي به سواات ديني ارسال شد ، در صورتي كه مايل به دريافت پاسخ از دفتر آيت الله مكارم شيرازي هستيد ،مي توانيد با سايت ايشان تماس بگيريد .
آنچه پرسيده ايد سوال مهمي است كه براي بسياري ازافراد به گونه هاي مختلف پيش مي آيد . محور آن تشخيص عدالت خداوند در نحوه برخورد با افراد گوناگوني است كه در شرايط مختلف و ويژگي هاي گوناگون به دنيا مي آيند . زمينه هدايت و يافتن دين حق و همچنين عمل به فرامين و دستورات خداوند براي آن ها كاملا متفاوت است .
معيار و ميزان خداوند براي تعيين تكاليف و مسئوليت ها و كيفيت عمل به دستورات او و چگونگي محاسبه خداوند در برابر اعمال بندگان داراي وضعيتي كاملا متفاوت و گوناگون است به شكلي كه كمترين تفاوت و اختلاف وضعيت و شرايط در آن به نحوي دقيق و حساب شده مورد محاسبه قرار مي گيرد .
به عبارت ديگر مي توان گفت از نگاه معارف ديني اسلام نحوه اجراي عدالت خداوند در برابر بندگانش لااقل در سه محور
تشريع و مسئوليت ها ،
تكوين و توانايي ها ،
محاسبه و بررسي عملكردها تجلي مي يابد . با حساب همه اين موارد نوعي عدالت شگفت انگيز و غير قابل تصور براي ما رقم خواهد خورد .
يعني خداوند بسته به موقعيت هاي فردي و اجتماعي وتوانمندي هايي كه به هر فردي داده ،توقعات و مطالباتي را نيز از او داشته، انجام وظايف و مسئوليت هايي را نيز از او مي طلبد . به علاوه نمره قبولي اين افراد كاملا متفاوت بوده ،در نحوه محاسبه و بررسي نتايج افراد همه عوامل و موانع موفقيت يا عدم موفقيت كامل يا نسبي فرد به طرز دقيقي محاسبه مي شود تا معين گردد يك فرد در چه موقعيت و جايگاهي در قيامت برخوردار است.
خداوند هرگز نگفته موقعيت هايي كه براي شماست، نسبت هاي مساوي با هم دارند؛ بلكه اين نسبت ها با توجه به نتايج و پيامدهاي شان شرايطي كاملا عادلانه مي يابند . اين امر اختصاص به افرادي كه در قاره هاي گوناگون به دنيا مي آيند نداشته ، در بين افراد يك كشور و يك شهر هم به وضوح وجود دارد ؛ مثلا اگر در ظهر تابستان و در كنار تنور، يك نانوا روزه بگيرد؛ روزه اش با روزه فردي كه از اذان صبح تا اذان مغرب خوابيده؛ يكسان نيست.
فردي كه براي شركت در نماز جماعت، به مسجد كنار منزل مي رود؛ با فردي كه براي شركت در نماز جماعت بايد نصف شهر را بپيمايد؛ هرگز مزد و پاداش مساوي نخواهد داشت.دست درازي به اموال ديگران و دزدي نكردن سرمايه داري كه هيچ نيازي به امكانات مادي و رفاهي ندارد، با خويشتن داري مالي و دست پاكي فردي كه در فقر شديد و نياز مالي بسيار به سر مي برد ، بسيار متفاوت است .
وضعيت مسئوليت و تكاليفي كه خداوند از من و شما و ديگر افرادي كه در كشورهاي اسلامي و در متن دين حق و شريعت واقعي رشد يافته اند ،مي طلبد ، با انسان هايي كه در مناطق مختلف ديگر همچون كشورهاي غير اسلامي يا اقوام بدوي و قبايل ابتدايي مناطقي چون صحراهاي آفريقا يا جنگل هاي آمريكاي جنوبي زندگي مي كنند ،كاملا متفاوت است . هيچ گاه همساني و همانندي وجود ندارد .
اصولا معيار و ميزان سنجش اعمال انسان ها و رقم خوردن سرنوشت آن ها در عالم ديگر بر اساس داده ها و زمينه هاي فكري و معرفتي است كه براي آن ها فراهم شده است ؛ در واقع معيار توقع از هر فرد در رشد فكري و رفتارهاي عملي بر اساس حجم آگاهي و دانشي است كه از راه هاي گوناگون در اختيار وي قرار گرفته است .توقع تساوي عملكرد دو فرد كه در دو موقعيت كاملا متفاوت رشد يافته اند، بيهوده و غير عادلانه است .
به اين دليل است كه خداوند در قرآن مجيد مي‌فرمايد: «و ما كنّا معذبين حتي نبعث رسولاً؛ هيچ طايفه اي را عذاب نمي كنيم مگر اينكه فرستاده اي را برايشان مبعوث كرده(و حجت را بر آن ها تمام كرده) باشيم».(1)يعني ميزان و معيار در مطالبه عقيده و عمل صحيح از افراد و در نتيجه عذاب و ثواب در محاسبه اين اعمال ، وجود ارشاد و هدايت و تبيين مسير صحيح توسط پيامبران الهي و مانند آنان است .
از نگاه اسلام همه انسان ها چه مسلمان زادگان و چه كفار و پيروان ساير اديان الهى وظيفه دارند درباره دين حق و شريعت حقيقي زمان كنوني تحقيق كنند .دستورهاى اديان را با هم مقايسه كرده، به حقيقت دست يابند . زندگي خود را بر اساس آن تنظيم نمايند ، در نتيجه چه بسا ايمان بي تحقيق و تقليدي بسياري از مسلمانان هم در آخرت ثمر چنداني براي آن ها نداشته ،آن ها را با چالش و مشكلات بسياري مواجه نمايد .
در خصوص غير مسلمانان هم همين ضرورت وجود دارد . آنان موظف به تحقيق و بررسي در خصوص عقايد آبا و اجدادي خود و ديگر اديان موجود در جهان هستند ، اما يقينا شرايط افراد در اين تحقيق برابر نخواهد بود و تفاوت موقعيت افراد در اين رابطه به روشني مورد ملاحظه قرار مي گيرد .
درنتيجه مي توان گفت اگر شرايط تحقيق و رسيدن به اسلام براي آن ها فراهم نبوده ،يا نتوانستند به منابع واقعي اسلام مراجعه نمايند، يا اصلا مسئله ضرورت تحقيق از دين براي شان مطرح نبوده ، يا پس از تحقيق (بدون هيچ غرض ، عناد و انگيزه شخصي ) به اين نتيجه رسيدند كه دين خودشان درست است و از طرفى به محتواى دين خود عمل كردند و بر كسى ظلم نكردند، چون حجت و دليل بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمى‏كند و چه بسا به مرتبه اي نائل شوند كه اهل بهشت شوند .
به علاوه اگر يك فرد مسلمان دين اسلام را از روي تحقيق و بررسي بشناسد و به همين نسبت فردي مسيحي هم به حقانيت اسلام پي برده به اين كيش بگرود ، يقينا شرايط مساوي و برابري را نخواهند داشت . جايگاه ارزشي آن فرد مسيحي كه دين سنتي خود را تغيير داده ،با مسلمان زاده اي كه كار آسان تري را پيش رو داشته، مساوي نخواهد بود .
هرچند يك فرد به اسلام و حقيقت شرعت آخرالزمان راه نيابد ، باز تكليف از گردن او ساقط نبوده ، بر اساس حكم عقل و فطرت انساني خود و همچنين براساس آموزه هاي دين و شريعتي كه آن را بر حق مي داند ،ملزم به كنترل اعمال و رفتارهاي خود است . اگر چنين فردي منطبق بر اين اصول به اعمالي كه از منظر دين ما گناه محسوب مي شود نباشد ، نمي توان او را آلوده در گناه و ابتذال قلمداد نمود . چه بسا وضعيت چنين فردي در قيامت به مراتب بهتر از يك مسلمان بي عيده و گنهكار باشد .
اين حقيقتي كاملا عقلاني و بر اساس منطق است كه با عدالت خداوند نيز به درستي تفسير و تحليل مي شود ؛ شهيد مطهرى(ره)در اين باره مى‏گويد :
« اگر كسى در روايات دقت كند، مى‏يابد كه ائمه (ع) تكيه‏شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مى‏آيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى‏بايست تحقيق و جستجو كند ، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى‏برند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى‏روند، آنان در رديف منكران و مخالفان نيستند.ائمه اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مي دانند. اين گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهى درباره آنان مي رود » .(2)
در نتيجه تكليف ما مسلمان زادگان به مراتب سخت تر و محاسبه اعمال ما دشوار تر خواهد بود . در حق ما پارتي بازي نشده ، همان طور كه در حق غير مسلمانان با وجود نحوه تكليف و محاسبه اعمال شان اجحاف و ظلمي روا داشته نشده است .

پي نوشت ها:
1.مائده (5) آيه 73.
2. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 320 به بعد.

 

پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم: اگر اميد نبود، هيچ مادرى نوزادش را شير نمى داد. بحارالأنوار ، ج 77 ، ص 173 .

 

پرسش 1:
تقليد شرح بنده مقلد آيت الله بهجت بودم .پس از ايشان مي خواهم از مرجع اعلم زنده تقليد کنم .
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي اعمال و تشکراز ارتباطتان با اين مرکز :
از راه هاي تشخيص اعلم استفاده کن . اگر احتمال ضعيفي هم دادي که يک مرجع اعلم است ،ا ز او تقليد کن .اگر احتمال ضعيف هم بر اعلم بودن يکي ندادي ،مي تواني از يکي از مراجع شناخته شده تقليد نمايي.نيز مي تواني در مسئله بقا بر ميت از يک مجتهد زنده تقليد کني وبا اجازه او بر آيت الله بهجت باقي بماني.
راه هاي شناخت مرجع تقليد اعلم:
مجتهد و اعلم را از سه‌راه مى توان شناخت :
اول آن كه خود انسان يقين كند ، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد .
دوم آن كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند ، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند .
سوم آن كه عده‌اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند ، و از گفته آنان اطمينان پيدا مى شود ،مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند .
اگر شناختن اعلم مشكل باشد، بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد ، بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است و بداند ديگرى از او اعلم نيست، بنابر احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد . اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند ،بايد از يكى از آنان تقليد كند.(1)
دفتر آيت الله بهجت آيت الله شيخ علي صافي را اعلم معرفي مي کند.
پي نوشت:
1.توضيح المسائل مراجع، مسئله 3و4و14.

صفحه‌ها