پرسش وپاسخ

سلام امیدوارم حالتون خوب بباشه میشه به من بگید که من برای اینکه بتونمبا همسرم یک رابطه زناشوئی مناسب که هم اون راضی باشه وهم من باید چیکار کنم. از لباس پوشیدن ت

سلام امیدوارم حالتون خوب بباشه میشه به من بگید که من برای اینکه بتونمبا همسرم یک رابطه زناشوئی مناسب که هم اون راضی باشه وهم من باید چیکار کنم. از لباس پوشیدن تا ... یه سوال دیگه هم داشتم و اون هم ایکه زن ومرد میتونن تا چه حد و تا کجا همدیگر رو ببینند یعنی آیا میتونند هر دو تا بدون هیچ پوششی پیش هم باشن یانه .نظر اسلام در این مورد چیه؟ ممنون میشم که جوابم رو زودتر بدین

پاسخ:
1پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
با توجه به حساسيت ها فرهنگي و ارزشي كه در كشورمان وجود دارد، مطالب مكتوب (به صورت صريح و بي پرده)در اين زمينه بسيار اندك است بهتر است از سايت هاي نيمه معتبر يا معتبر مانند پايگاه اطلاع رساني تنظيم خانواده و خانواده مطهر و ... استفاده نماييد.
زماني شما و همسرتان زندگي موفقي خواهيد داشت که در کنارهم به نيازها ، انتظارات و خواسته ها و موضوعاتي که براي تان مهم است برسيد. از طرفي هيچ کس از دلي کسي خبر ندارد . خواندن ذهن ديگران در حد توانايي انسان ها نيست . پس شما و همسرتان بايد قرار دادي با دو ماده امضا کنيد:
اول اينکه تمامي احساسات خوشايند و ناخوشايند را با همديگر در ميان بگذاريد .
دوم اينکه تمامي انتظارات، خواسته ها و علاقه ها را در فضاي مناسب و با لحن مناسب به همديگر بگوييد . راه هاي برآورده شدن آن ها را بررسي کنيد.
براي آگاهي از موفقيت در رابطه جنسي بهتر است به مشاوران خانواده يا سايت هاي آموزشي که در اين زمينه تخصص دارند مراجعه نماييد .
اما درباره نظر اسلام درباره آداب و مقدمات رابطه زناشويي توجه فرماييد که آداب روابط زناشويي زن و مرد دو قسم است:
ا ) آداب شب زفاف كه عبارت است:
1- ابتدا عروس و داماد وضو بگيرد.
2- تكبير در شب زفاف؛ برخلاف مراسم جاهليت - كه متأسفانه عده‏اي در عصر ما به بعضي از آن ها گرفتاراند و شب زفاف را به بي‏عفتي و بي‏غيرتي تبديل مي‏سازند - در اسلام محمدي(ص)، نخستين حركت سازنده آن، با شعار «تكبير» آغاز مي‏گردد و آن، فلسفه و سرچشمه بسيار عالي تاريخي دارد.
3- خواندن دو ركعت نماز پس از گرفتن وضو، با حال خضوع و خشوع و دعاي ذيل كه بسيار در سرنوشت عروس و داماد مؤثر است:
«اللهم ارزقني الفتها و ودّها و رضاها بي و ارضني بها و اجمع بيننا باحسن اجتماعٍ و انفس ائتلاف فانّك تحب الحلال و تكره الحرام؛
خدايا الفت و مودت و رضايت زن را به من و رضايت مرا نسبت به او، ارزاني دار . ميان ما به بهترين وجه جمع نما . نيكوترين الفت را به ما عطا كن، همانا تو حلال را دوست مي‏داري و حرام را زشت مي‏شماري».
4- خواندن دعا و نيايش، كه بعد از خواندن نماز زفاف صورت مي‏گيرد.
5- دست داماد بر پيشاني عروس، پس از ورود عروس به اتاق زفاف، داماد دست خويش را در حالي كه رو به قبله مي‏ايستد، بر پيشاني عروس مي‏گذارد و براي خود و عروس و اولاد آينده‏اش دعا مي‏كند:
«اللهم بامانتك اخذتها و بكلماتك استحللت فرجها، فان قضيت لي منها ولدا فاجعله مسلما سويّا ولا تجعله شرك شيطان؛
خدايا اين زن را به خواست تو گرفتم . با كلمات تو او را حلال كردم. اگر از اين زن فرزندي براي من مقرر فرمودي، او را پر بركت و پارسا قرار ده . براي شيطان در او بهره‏اي قرار مده».
ب ) آداب عمومي زناشويي: «مستحبات»
1- گرفتن وضو
2- گفتن بسم اللّه‏
3- در هنگام آميزش تعجيل نكند و زن را براي آن آماده كند تا او هم كاملاً لذت ببرد.
4- جماع در شب‏هاي دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه يا جمعه باشد.
5- هنگام جماع با زن بازي كند تا او كاملاً آماده شود.
6- جماع را وقتي انجام دهد كه زن ميل دارد.
7- نزديكي بهتر است در اول شب نباشد ،بلكه ساعاتي بعد از خوردن شام باشد ،زيرا معده پر است و آميزش موجب قولنج و فلج و رعشه و نقرس و سنگ درون و چكيدن بول و فتق و ضعف بينايي مي شود.
امام رضا(ع) فرمود: اين عمل را در آخر شب انجام دهيد. زيرا براي بدن بهتر و مايه اميد بيش تر و ذكاوت بيش تر براي فرزندي كه در آن ميان ايجاد مي كند مي باشد. (سفينه البحار ، ج 1، ص 181)

مكروهاتي نيز وجود دارد كه بهتر است از آن ها پرهيز گردد:
1- جماع در شب و روزي كه ماه و خورشيد گرفته است.
2- هنگام غروب خورشيد.
3- هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب.
4- شب اول ماه غير از ماه رمضان.
5- در شب آخر ماه.
6- جماع بعد از احتلام در خواب.
7- جماع در اتاقي كه بچه‏اي وجود داشته باشد.
8- نگاه كردن به فرج هنگام جماع.
9- جماع به صورت عريان.
10- جماع در زير آسمان.
11- جماع رو به قبله و پشت به قبله.
12- هنگامي كه شكم پر است.
13- جماع در جايي كه كودكي باشد كه به آن ها نگاه كند يا سر و صداي آن ها را بشنود، هر چند چيزي متوجه نشود.
14- جماع در فرصت بين اذان و اقامه نماز كه مخصوص اعمال عبادي است.
15- جماع بدون وضو يا غسل.
16- جماع در شب عيد قربان.
17- جماع در شب عيد فطر.
در غير اين مواردي كه مكروه است در ساير مواقع نزديكي و مقاربت اشكالي ندارد.
براي آگاهي بيش تر ر.ك:
ـ ازدواج مكتب انسان‏سازي (جلد سوم)، دكتر پاك‏نژاد
- حليه المتقين، ص 70 - 75، علامه مجلسي
- ازدواج و مسائل جنسي، گروهي از نويسندگان
- بهشت خانواده، دكتر سيد جواد .
پرسش 2:

زن ومرد مي تونن تا چه حد و تا کجا همديگر رو ببينند ،يعني آيا مي تونند هر دو تا بدون هيچ پوششي پيش هم باشند ؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
زن و شوهر مي توانند به تمامي اندام يکديگر نگاه کنند و اشکالي ندارد .

اگر زنی که شوهر دارد از یک مرد متاهل تقاضای رابطه تلفنی و یا حتی در شرایطی رابطه جنسی داشت تکلیف چیست البته من میدانم که حرام است باید چه کرد وسوسه این مساله خیلی زیاد است و عواقبق این کار چیست ممنون

برادر گرامي!
آلودگي به گناه و بي باكي در معاصي و ارتكاب محرمات شرع انور و شكستن حرمت مقام ربوبي الهي بسيار زشت و بدبختي آور است. انجام عمل خلاف شرع موجب تباهي انسان و باعث فنا و هلاكت او است. امام باقر(ع) فرمود: "ما من نكبة تصيب العبد الا بذنب؛ هيچ نكبتي دامنگير شخص نمي شود مگر به واسطه گناهي كه مرتكب شده است".(1)
امام علي(ع) مي فرمايد: "خداوند آسايش و زندگي راحت هيچ مردمي را نمي‏گيرد مگر به علت گناهاني كه مرتكب شده‏اند، خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمي‏كند".(2)
گناه صرف نظر از خطراتي كه براي جهات فردي و اجتماعي دارد، اصولاً بزرگ‏ترين عامل انحطاط و سقوط انسانيت است، گناهكار هرگز از مزاياي افتخارآميز بشر و تكامل انساني برخوردار نيست، پليدي گناه حجاب نورانيت دل و صفاي باطن است، گناهكار قبل از اين كه به جامعه يا به شخص خود ضربه‏اي وارد كند، شخصيت خود را ساقط مي‏نمايد و انسانيت خود را مي كشد. كسي كه عاشق فضايل انساني و آزاد مردي است ،بايد از پليدي گناه مبري و منزه باشد. علي(ع) مي فرمايد: "كسي كه به كرامت نفس و شرافت آدمي علاقه دارد ، بايد از گناه بپرهيزد".(3)
در حديث ديگر فرمود: "آزاد مرد كسي است كه تمايلات غير مشروع خود را ترك كند".(4)
در جاي ديگر فرمود: "ما زني غيور قطّ؛ غيرتمند و جوان مرد هرگز زنا نمي‏كند".(5)
قرآن كريم در مورد زنا مي فرمايد: "ولا تقربوا الزّنا انّه كان فاحشة و ساء سبيلاً؛ نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و بد راهي است".(6)
زنا از گناهان كبيره است و آثار و عواقب بسيار خطرناك دنيوي و اخروي به دنبال دارد.
امام صادق(ع) مي فرمايد: "زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنيا، سه اثر در آخرت. اما آثار دنيوي زنا: آبرو را مي برد، رزق را كم مي كند، مرگ را نزديك مي كند، آثار اخروي آن: غضب پروردگار، سختي حساب و دخول در آتش و جاودان ماندن در آن".(7)
رسول خدا(ص) فرمود: "كسي كه با زن مسلمان يا زن يهودي، يا نصراني يا مجوسي، آزاد يا كنيز زنا كند، پس توبه نكند، و با اصرار به اين گناه از دنيا برود ،خداوند در قبرش سيصد در عذاب را باز مي فرمايد كه از هر در مارها و عقرب‏ها و افعي هايي از آتش بيرون مي آيند . اين آدم تا روز قيامت مي سوزد، چون از قبرش بيرون شود، از بوي گندش مردم اذيّت مي شوند، به اين بوي گند شناخته مي شود، دانسته مي شود كه زناكار است. تا اين كه امر مي شود او را به آتش برند".(8)
اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: "در روز قيامت به امر خدا بوي گندي وزيده مي شود كه تمام اهل محشر ناراحت مي شوند تا اين كه نفس كشيدن بر آن‏ها مشكل مي گردد، پس منادي ندا مي كند آيا مي دانيد اين بوي گند چيست؟ گويند نمي‏دانيم و سخت ناراحت مان كرده، پس گفته مي شود: اين بوي عورت زناكاران است كه بدون توبه از دنيا رفته‏اند. پس آن‏ها را لعنت كنيد كه خدا آن‏ها را لعنت كرده. پس كسي نمي‏ماند در محشر مگر اين كه آن‏ها را نفرين مي كند و مي گويد :خدايا زناكاران را لعنت فرما".(9)
حضرت رسول(ص) فرمود: "كسي كه با زن شوهر دار زنا كند، در جهنم از عورت هر دو چرك خارج مي شود، به مقدار پانصد سال راه و اهل جهنم از بوي گند آن دو در اذيت خواهند بود و عذاب شان از همه شديدتر است".(10)
شما که از حکم و نتيجه اين عمل آگاه هستيد ،مسئوليت بيش تري داريد . وسوسه شيطاني نبايد اراده را از شما بگيرد . با ياد خدا و طرد افکار پليد و فاصله گرفتن از ايشان و قطع رابطه، مي توانيد خود را از گناه بزرگ نجات دهيد و او را نيز از ارتکاب گناه باز داريد.
پي نوشت‏ها:

1. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج 2، ص 269، حديث 4.

2. محمد تقي فلسفي، كودك، ج 1، ص 16 (المستطرف، ج 2، ص 461).

3. همان، ص 11 (ارشاد مفيد، ص 141).

4. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 74، ص 237.

5. نهج البلاغه (فيض الاسلام) كلمات قصار، شماره 297، ص 1222.

6. اسراء (17) آيه 32.

7. بحارالانوار، ج 76، ص 22، حديث 17.

8. محمد بن حسن حرعاملي، وسايل الشيعه، ج 14، ص 242، حديث 1 از باب 9.

9. همان، ص 243، حديث 1 از باب 10.

10. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 1، ص 182.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

در ماه رمضان با خود بازي ميكردمآبي از من خارج شد كه مطمئن نيستم مني بوده يا نه شك دارم و همچنين در حالت خواب و بيداري بودم مطمئن نيستم كاملا خواب بودم يا بيدار كه از من خارج شده آيا كفاره بر من واجب شده؟ دعا كنيد براي رهايي از شر نفس اماره

با سلام و سپاس از ارتباط با اين مركز.
چنانچه مايع خارج شده، شرايط سه گانه مني را نداشته (1 ) غسل بر شما واجب نبوده و روزه شما هم اشكالي ندارد وکفاره واجب نيست .
پي نوشت:
1.توضيح المسا ئل مراجع ،ص221 ،مساله 349 .

سوال 1:چرا در اديان و عموم مكاتب بشري بر سكوت تاكيد شده است؟ سوال 2:نقش و كاركرد انبياي الهي در عالم چيست؟

پاسخ:

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز

سکوت به خاطر فضيلت و اهميتي که دارد، در اديان الهي مورد تاکيد قرار گرفته است .فوايد سكوت را مى‏توان به طور فشرده در امور زير خلاصه كرد:

1- سكوت انسان را در مقابل بسيارى از گناهان بيمه مى‏كند. پيامبر اكرم در جمله كوتاه و پرمعنى خود مى‏فرمايد:

«مَنْ صَمَتَ نَجا؛( 1) آن‏كس كه سكوت كند، نجات مى‏يابد».

بسيارى از گناهان به وسيله زبان انجام مى‏گيرد. چنان كه پيامبر مى‏فرمايد: «انَّ اكْثَرَ خَطايَا ابْنِ آدَمَ فِي لِسانِه؛( 2)بيش تر اشتباهات انسان در زبان است».

در حديث ديگر از حضرت نقل شده: «اخْزُنْ لِسانَكَ الّا مِنَ الْخَيْرِ فَانَّكَ بِذلِكَ تَغْلِبُ الشَّيْطانَ؛ ( 3) زبانت را جز از سخن نيك نگاهدار كه به اين وسيله بر شيطان پيروز مى‏شوى».

2 - سكوت، انسان را به فكر و انديشه كه سرچشمه حيات معنوى اوست دعوت مى‏كند. افراد ساكت نوعاً فكور و پرمايه و اهل عملند، برعكس افراد پرحرف كه غالباً كم‏مايه‏اند . كم تر از خود عمل نشان مى‏دهند.در حديثى از پيغمبر اكرم نقل شده:

«اذا رَأَيْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً وَقُوراً فَادْنُوا مِنْهُ فَانَّهُ يُلْقِي الحِكَمَةَ؛ ( 4)هنگامى كه مؤمن را ساكت و با وقار يافتيد با وى تماس بگيريد كه حكمت تعليم مى‏دهد».

نيز از على عليه السلام نقل شده: «اذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلامُ ( 5)؛هنگامى كه عقل انسان كامل شد، سخنش كم مى‏شود».

سكوت بهترين وسيله براى زنده كردن نيروى انديشه است. هنگام سخن گفتن نيروهاى فراوان فكرى مصرف مى‏شود، اگر انرژي ها ذخيره گردد ،نيروى عظيمى را تشكيل خواهد داد كه به وسيله آن حقايق بزرگى را مى‏توان درك نمود؛ به علاوه سكوت، آرامبخش روح و تعديل كننده احساسات است.

3- پرحرفى كه نقطه مقابل سكوت است، انسان را لاابالى بار مى‏آورد، زيرا لغزش هاى انسان را زياد و حيا را كم مى‏كند. با شكسته شدن سدّ حيا كه نتيجه كثرت لغزش هاست، اعمال خلاف را براى شخص ساده مى‏نمايد ،چنان كه اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايد:

«مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَأُهُ، وَمَنْ كَثُرَ خَطَأُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَمَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ ( 6)؛

آن‏كس كه زياد سخن مى‏گويد ، زياد اشتباه مى‏كند.آن‏كس كه زياد اشتباه كند، حياى او كم مى‏شود. كسى كه حيايش كم شد ، پارساييش نقصان مى‏گيرد.كسى كه پارساييش نقصان گيرد، قلبش مى‏ميرد. كسى كه قبلش بميرد ،داخل آتش دوزخ مى‏شود».

شايد به همين ملاحظه است كه «سكوت» يكى از عبادات مهم شمرده شده است:

«الْعِبادَةُ عَشَرَةُ اجْزاءٍ تِسْعَةٌ مِنْها فِي الصَّمْتِ؛ ( 7) عبادت ده جزء دارد كه نُه جزء آن در سكوت است».

اشتباه نشود، سكوت از قبيل عزلت و كناره‏گيرى كه موضوع گناه را از بين مى‏برد نيست، بلكه يك نوع خوددارى از گناه است. در مواردى كه ميل به بعضى از گناهان از قبيل غيبت، دروغ و... پيدا مى‏كند، هرگاه خويشتن‏دارى و سكوت اختيار نمايد، فضيلتى را علاوه بر سلامت براى خود كسب كرده است.

سكوت در مواردى كه سخن گفتن لازم است، يكى از بزرگ ترين معايب محسوب مى‏گردد . نشانه ضعف و زبونى و ناتوانى و عدم شهامت روحى و ترس از غير خداست.

همان طور كه بيش تر گناهان با زبان انجام مى‏شود، قسمت مهمى از عبادات و اعمال نيك از قبيل ذكر خدا، ارشاد مردم، تعليم و تربيت، امر به معروف و نهى از منكر، جهاد با سخن و... با زبان انجام مى‏گيرد.(8)

پي نوشت ها:

1. فيض كاشانى ،محجّة البيضا،ج 5 ،ص 192.

2.همان ،ص 194.

3.همان ،ص 194.

4. همان ،ص 195.

5.نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 71.

6.همان، شماره 349.

7. محجّة البيضا، ج5 ،ص 196.

8.زندگى در پرتو اخلاق، ص 68.

پرسش 2:

نقش و كاركرد انبياي الهي در عالم چيست؟

پاسخ:

2@@

پرسش از نقش و كاركرد انبيا در حقيقت پرسش از جايگاه و ضرورت اصل نبوت است . با تبيين ضرورت و اهميت اين مقام جايگاه و كاركرد صاحبان اين منصب و دارندگان اين مسئوليت در عالم نيز روشن مي گردد .

انسان به رغم روح حقيقت جو و طالب درك واقعيت هاي وجودي خود و عالم ، ناگزير از زندگي جمعي و اجتماعي است تا از رهگذر آن نيازهاي گوناگون زندگي خود را تأمين کند، به علاوه رسيدن به سعادت و قرار گرفتن در حد نهايت كمال انساني ، همواره آرزو و مطلوب انسان بوده ؛ با وجود اين مسائل انسان با تمام وجود احساس مي کند که نيازمند قانون جامع و كاملي براي رفتار و عمل است تا از طريق عمل به اين قانون و دستورعمل و اجراي آن سعادت همه جانبة خود را به دست آورد.

اما در عين حال اگر خوب دقت شود روشن خواهد گشت، قانوني که بشر پيوسته در آرزوي آن است و با نهاد خداداي لزوم آن را براي تأمين سعادت خود درک مي کند، چيزي نيست که از طريق عقل جزئي و منفعت انديشي و يکسو نگر آدميان به دست آيد، بلکه مبدئي فرا بشري لازم است که با شناخت کامل از همه خواست‌هاي ظاهر و باطني و دنيايي و آخرتي و نيازهاي فردي و اجتماعي، هم شناخت جامع و كاملي به انسان در مورد خود و عالم پيرامون او بدهد؛ هم قانوني را وضع نمايد که سعادت بشر را در تمام عرصه‌هاي ياد شده، بدون کم و کاست و در بهترين مسير و كم ترين زمان برآورده سازد. چنين قانوني تنها از رهگذر نبوت و فرايند وحي قابل دستيابي است.(1)

بر اين اساس نبوت و قانون وحي براي اداره زندگي اجتماعي و تأمين سعادت در ابعاد مختلف براي بشر ضرورت انکارناپذير دارد، اما اين آغاز راه و يا حداکثر هدف ميانه است . هدف نبوت بسي فراتر از امور ياد شده است و آن عبارت از فراهم نمودن زمينه براي دست‌يابي بشر به مقام قرب الهي و حاکم شدن توحيد بر همه شئون آدميان در دنيا و آخرت است.(2)

امام صادق(ع)بر همين اساس درباره ضرورت نبوت مي فرمايد :

«چون ثابت کرديم که آفريننده و سازنده‌اي داريم که برتر از ما و از همه آفريده‌هاست و اين صانع، حکمت مدار و بلند مقام است و هيچ‌ يک از آفريدگان شايسته و سزاوار آن نيستند که از نزديک با او گفت‌وگو نمايند، معلوم مي شود که خداوند حکيم ميان خلق خود، سفرايي دارد که ميان او و بندگانش واسط‌ اند . پيام‌هاي خالق را به مخلوق مي رسانند . آدميان را به مصالح و منافع و وسايل بقاي آنان و موجبات فناي شان آگاهي مي دهند .پس ثابت مي شود که ميان آفريدگان، کساني هستند که از سوي خداي حکيم و عليم مأموريت امر و نهي دارند، و آن ها پيامبران و برگزيدگان اويند.

آن ها حکيماني‌اند که حکمت الهي را آموخته و با آن مبعوث شده‌اند. آن ها در خلقت جسماني با ساير مردم فرقي ندارد، ولي حالات معنوي اخلاقي و صفات و کمالات وجودي کاملاً از آن ها متمايز هستند، از طرف خداوند به حکمت و متانت تأييد شده‌اند. افزون بر آن ها (بعد از انبيا) در هر دوره زماني ره‌آورد نبوت از طريق دلايل و براهين آن ها به وسيله اوصيا حفظ شده است تا زمين از حجتي که نشانه صدق عدالت را همراه دارد خالي نباشد».(2)

در نتيجه مهم ترين كاركرد انبيا رساندن پيام هاي معرفتي خداوند براي بشر ، تبيين حقايق عالمي كه در آن به سر مي برد ، مسيري كه در پيش رو دارد و به علاوه تشريح قانون جامع و كاملي كه موجب سعادت و رستگاري او در دنيا و آخرت شده ، كمال انساني او را به دنبال دارد است .

در عين حال انبيا جز ابلاغ پيام الهي به هدايت و دستگيري عملي و كمك به آحاد جامعه براي التزام عملي به اين دستورات هم مي پرداختند . تنها به بيان حقايق بسنده نكرده ،در مقام عمل هم در حد توان به افراد مختلف براي تبعيت عملي از دستورات ياري مي رساندند .

در كنار ابلاغ پيام و هدايت فردي ، انبيا موظف بودند در صورت ايجاد شرايط مناسب ،زمينه عملي تشكيل حكومت و برقراري كامل دستورات الهي را بر عهده گرفته، با موانع تحقق دستورات به مبارزه برخيزند . عملا بستر اجراي فرامين خداوند و شكل گيري جامعه اي بر اساس دستورات خداوند را فراهم سازند .

پي‌نوشت‌ها:

1. پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني، ص 224.

2. اصول کافي، ج 1، ص 168، ح 1، نشر دار الکتب الاسلاميه، تهران 1367ش.

سلام من دوستم دانشجوهستیم.چند وقت پیش یکی از هم رشته ای هامون که پسره به دوستم زنگ می زنه و میگه که توی انجمن نرید بچه های انجمن پشت سرتون حرف می زنن و... روی من به عنوان یک برادر حساب کن هر مشکلی داشتی به من بگو و از این حرفا پسره متاهلم هست.توی انجمن هم بچه های خوبی نیستن فقط ترم اول دوستم اونجا بوده و برای نشریه مطلب می داده و اون پسره هم تایپ می کرده آشنایی تا همین حد بوده پسره شروع میکنه به پیامک زدن و آبجی آبجی می زده مثلا میگفته نمونه سوال دارم میام سر خیابونتون (آدرس هم بلد بوده!!) بیا بگیر یا می گفته شما ورزش کارید اندام خوبی دارید از وقتی که دوستم با من آشنا شده حجابشو رعایت می کنه قبلا هم خیلی بد نبود اما الان اصلا موهاش پیدا نیست پوشش بدی نداره یه بار پسره اسمس داده بود که مقنعه تون رو جلو کشیدی خیلی خوبه بهتون میاد خوشم میاد!!!!!!!! دوستم اوایل دو سه بار در جوابش گفته بود مزاحم نشید و اس ام اس ندید ولی من گفتم همین هم جواب نده و شمارشو عوض کرد بعد از چند وقت که خبری نبود تلفنی به خونه شد پسری بوده و خودشو همون پسره ای که گفتم معرفی کرده به مامان دوستم میگه دخترتون با من بوده صیغه اش کردم بوسیدمش و گرمای وجودش رو حس کردم و مدرک عکس هم دارم همون ساعتی که تلفن شده ما دانشگاه بودیم و پسره هم توی اتاق همون استادی بود که ما باهاشون کار داشتیم و من شک دارم کار پسره باشه الان مادر دوستم بی نهایت بهش مشکوک شده و اصلا بهش اعتماد نداره من دوستم رو از دبیرستان می شناسم و می دونم اصلا اهل این حرفا نیست وترسو . این جوری که من فهمیدم توی اون تلفنه هم پسره رو خراب کرده و هم دختره تازه از تمام زندگیشون شغل پدر و مادر پدر بزرگ ودایی هاش هم خبر داشته!!! الان دوستم در شرایط بیه مامانش اصلا بهش اعتماد نداره هر جا می خواد بره حتما باید با من باشه خدا رو شکر مامانش هنوز به من اعتماد داره! تهمت هم که بهش زدن مونده چکار کنه الان آبروشو تو خونه بردن فردا هم حتما تو دانشگاه این اطمینان هم بدم که دوستم تمام وقت یا با من بوده یا با مامانش و تمام فکر و ذکرش هم درسه و مطمئنم کاری نکرده. خواستم باهاتون مشورت کنم و ببینم چکار باید بکنیم نمیشه دست روی دست گذاشت و دوستم چطور اعتماد مامانشو جلب کنه و با پسره چه کار کنه به حراست دانشگاه بگیم بدتر آبرو ریزی نمی شه یا یکی بره از پسره بپرسه ماجرای تلفن چی بوده؟ چکار باید بکنیم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ضمن پاسداشت خويشتنداري دوست تان توجه شما را به نکات ذيل جلب مي‌نمايم:
1- همه اين رويدادهاي منفي و دردناک يک پيامد مثبت و درس‌آموز براي دوست شما مي‌تواند داشته باشد و آن اين که رابطه با جنس مخالف چيزي جز گام نهادن در يک مسير سنگلاخي نيست. اگر همين پيام را از اين پيامدها دريافت کنيم ، ما را از بسياري از حوادث آينده بيمه و مصون مي‌سازد. با اين وصف دست خير خداوند را بايد در کنار دست‌هاي شرور پسران بوالهوس نيز ديد.
2- پاکي باطني دختر با هيچ تهمت ناپاکي از بين نخواهد رفت . خدا نخواهد گذاشت بنده مومنش اين گونه در نزد مادر يا غير مادر بي‌آبرو باقي بماند.
3- هر چند براي هر کسي تحمل تهمت و افترا سخت و دشوار است ،ولي با نگاهي کلان تر متوجه خواهيد شد که اين عمل نابهنجار(تهمت) در جامعه ما به وفور يافت مي‌شود . وقوع آن براي هر دختر پاکدامني بسيار محتمل است. اگر اين گونه است ،پس چرا بر آشوبيم و زندگي را بر خود تلخ نماييم؟
4-از دوست خود بخواهيد از هر گونه بغرنج سازي و فاجعه سازي موضوع نزد مادر خود بر حذر باشد .براي مدتي از هرگونه توجيه يا تبرئه خود پرهيز نمايد. دستپاچه شدن در هر موضوعي ظن به واقعي بودن آن را بيش از پيش تقويت مي‌سازد. آرامش و طمانينه و پرهيز از هر گونه عجز و لابه و اصرار و التماس فضا را براي پذيرش گفته‌هاي اين دختر تلطيف مي‌نمايد.
5- توصيه مي‌شود در شرايط کنوني از هر گونه پرونده سازي براي اين پسر يا .. بر حذر باشيد . با مسکوت گذاشتن ماجرا منتظر اقدام بعدي فرد خاطي باشيد؛ در صورت عدم تکرار افترا زني از جانب ايشان به روال عادي زندگي خود برگرديد.
6- سعي نماييد حرف‌هاي دوست تان را شما به مادر ايشان و ديگران منتقل نماييد. اثر حرف و تصديق و تکذيب شما به مراتب از دختر کارسازتر و مثمرثمرتر خواهد بود.

مرد می تواند از اموال ارثی زنش وصیت کند.

سلام مادرم را در سن 9 سالگی به همراه سه خواهر کوچکترم بر سر زایمان فرزند پنجم از دست دادیم در سال 1339 پدرمان بعد از یکسال ازدواج کرد و ما از مهر پدری با آمدن زن بابا محروم گردیدم از مادرمان بعد از فوتش دقیقا 12000هزار متر زمین مرغوب کشاورزی به جای ماند (استان گلستان شهر بندرگز) که پدرمان بعد از فوت مادرمان در زمینهای مادریمان کشت و زرع می کردد تا اینکه چندی پیش متوجه شده ایم پدرمان زمینهای مادریمان را به فرزندان زن دومش به عنوان ارث بخشیده است آیا مرد می تواند از زمینهای همسرش ارث می برد اگر ارث می برد چه مقدار پدرمان در زمان شاه از طفولیتمان سواستفاده کرده و زمینهای مادریمان را به نام خودش ثبت نموده است فرزندان نا تنی هم این موضوع را می دانند ولی با خیال راحت این زمینها را قبول کرده اند و گفته اند که این زمینها برای پدرمان است با وجود اینکه صاحب اصلی این زمینها مادر مرحومان است حال ایا از نظر شرعی فرزندان ناتنی می توانند صاحب زمین ها شوند یا اشکال دارد با وجود اینکه آنها زمین را از پدرشان به ارث برده اند و می دانند که این زمینها را پدرشان از زن خود بدست آورده است و چهار وارث اصلی این زمینها زنده اند و از دریافت آن محروم مانده اند

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
اگر زمين مال مادر شما بوده است، زمين شرعا مال شما و خواهران شما مي باشد .يک چهارم زمين نيز به پدر شما ارث مي رسد . باقي مانده زمين يعني سه چهارم آن سهم شما و خواهران شما مي باشد . نسبت به سهم شما پدرتان شرعا نمي تواند تصرف کند . نمي تواند آن را به فرزندان ديگرش بدهد . فرزندان پدر شما که از همسر ديگر پدرتان هستند، حق تصرف در آن زمين ها را ندارند.

تفسیر آیه 222 سوره بقره

با سلام در آیه 222 از سوره بقره ذکر شده است که از نزدیکی به زنان خود در دوره عادت ماهانه پرهیز کنید. و همانطور که خود می دانید زن حتی با دست شوهرش نیز میتواند ارضاء شود. آیا منظور از آیه 222 سوره بقره ارضا شدن زن است و یا دخول؟ با تشکر

پرسش:در آيه 222 از سوره بقره ذکر شده است که از نزديکي به زنان خود در دوره عادت ماهانه پرهيز کنيد. زن حتي با دست شوهرش نيز مي تواند ارضا شود. آيا منظور از آيه 222 سوره بقره ارضا شدن زن است و يا دخول؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مقصود آيه از نزديکي با زن، جماع همراه با دخول است .
زن هنگام عادت ماهانه با مشکلاتي روبرو مي شود و مشکلات موجب مي شود که خدا بعضي از تکاليف را از عهده او بردارد . نيز بر مرد تکليف مي کند که در اين ايام خاص از نزديکي با زن که موجب آزار و اذيت بيش تر او مي شود، نيز امري غير بهداشتي است ، خودداري کند. اين دستور مختص آن چند روز عادت ماهيانه زنان است وگرنه زن مي تواند در روزهايي که دچار حيض است، از راه غير جماع و دخول ارضاي جنسي شود و منافاتي با آيه شريفه ندارد.

باسلام 1.حدود 2سال پیش به خاطر روزه ی رجبیه دچار دل درد و کلیه درد شدیدی شدم و از خوف آن روزه های ماه مبارک رمضان را نگرفتم این چه حکمی دارد. 2.در نماز ذکر سجده و رکوع را سهوِِی جابه جامی گویم هم چنین گاهی اوقات به علت فراموشی سوره ای دیگر از ادامه ی سوره ای می خوانم این چه حکمی دارد. 3.

پرسش: احکام شرح
.حدود 2سال پيش به خاطر روزه رجبيه دچار دل درد و کليه درد شديدي شدم و از خوف آن روزه هاي ماه مبارک رمضان را نگرفتم. چه حکمي دارد؟
.

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر کسي در ماه رمضان به واسطه عذرى ( خوف از بيماري ) روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اين ها به فقير بدهد . ( 1 )
پي نوشت :
1 . توضيح المسائل مراجع ، ج 1 ، ص 984 ، م 1704 .

پرسش: 2.در نماز ذکر سجده و رکوع را سهوِِي جابه جا مي گويم .هم چنين گاهي اوقات به علت فراموشي سوره اي ديگر از ادامه سوره اي مي خوانم. چه حکمي دارد؟
پاسخ:
نماز گزار اگر ذکر سجده و رکوع را به صورت سهوِِي جا به جا بگويد،
اشکال ندارد و نماز صحيح است . (1)
نماز گزار اگر به علت فراموشي سوره اي ديگر را به جاي ادامه سوره اي که شروع کرده بخواند، اگر پس از رکوع يادش بيايد، نمازش صحيح است ( 2 ) . اگر پيش از رقتن به رکوع و يا هنگامي که قصد رکوع را دارد اما پيش از آن كه به ركوع برسد، يادش بيايد ، بايد بايستد و بقيه سوره را بخواند . ( 3 )
پي‌نوشت‌ ها :
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، مسئله 1028 و ذيل آن؛ آيت الله خامنه‌اي، استفتاآت، سؤال 480 و 481 و 482 .
2 . توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 566 ، م 981 .
3 . همان ، م 982 .

بسم تعالی با سلام خداوند در قرآن میفرماید اغسلو ایدیهم الی المفارغ یعنی دستها را به سوی آرنج بشویید حال آنکه شیعه بر عکس این موضوع عمل میکند(در وضو)و اهل سنت که بر اساس سنت و قرآن عمل میکنند به شکل فرموده قرآن عمل میکنند حال توضیح دهید کار کدام یک درست است؟با توجه به اینکه اهل سنت بر اساس دستورات پیامبر عمل میکند پس وضوی پیامبر نیز به این شکل است لذا به نظر نمیرسد حضرت علی ع وضو را تغییر داده باشد حال این دو گانگی در وضو از کجا آمده است؟

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
لازم مي دانيم توجه شما را به يک مطلب مهم در تمام احکامي که بين دو مذهب در روش آن اختلاف وجود دارد جلب نمائيم.
اهل سنت در كنار كتاب و سنت و اجماع، ‌اجتهاد صحابه را نيز به عنوان يكي از منابع اصلي شناخت و تعيين احكام مي پذيرند . به امامت اهل بيت عليهم السلام اعتقاد ندارند.
نسبت به کتاب خدا و قرآن نيز به ظاهر آن چسبيده و باطن قرآن را رها کرده اند . به همين جهت در بعضي از مسائل اعتقادي نيز دچار انحراف و کچ روي شده اند. در حالي که شيعيان به دستور پيامبر به پيروي از اهل بيت عمل کرده اند . احکام دين وقرآن را نيز به تعليم اهل بيت که مفسران واقعي قران هستند، آموخته اند و به آن عمل مي کنند.
اهل سنت در تفسير قرآن . از تفسير باطن قرآن به خاطر دوري از اهل بيت محروم مانده اند، به همين جهت، كيفيت وضوى اهل سنت به جهت تفسيرى است كه از آيه «فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق» (1) دارند.
ظاهر معناى آيه چنين است كه صورت و دست‏ها را تا آرنج بشوييد. اهل سنت از كلمه "الى" خيال مى‏كنند كه آيه مى‏گويد دست‏ها را از سرانگشتان به طرف آرنج بشوييد، ولى با اندكى دقّت روشن مى‏شود كه كلمه "الى" تنها براى بيان حدّ شستن است، نه كيفيّت شستن.
آيه درست به آن مى‏ماند كه انسان به كارگرى سفارش مى‏كند ديوار اتاق را از كف تا يك متر رنگ كند. منظور اين نيست كه ديوار از پايين به بالا رنگ شود، بلكه منظور اين است كه اين مقدار بايد رنگ شود، نه بيش تر و نه كم تر. بنابراين فقط مقدارى از دست كه بايد شسته شود، در آيه ذكر شده اما كيفيت آن در سنت پيامبر (كه به وسيله اهل بيت به ما رسيده) آمده و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان.(2).
توضيح: در آيه شريفه«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ».
حدّ دست كه بايد در وضو شسته شود، «تا آرنج» ذكر شده؛ زيرا «مرافق» جمع «مرفق» به معنى «آرنج» است، و چون هنگامى كه گفته شود:
دست را بشوئيد ،ممكن است به ذهن چنين برسد كه دست‏ها را تا مچ بشوئيد؛- زيرا غالباً اين مقدار شسته مى‏شود- براى رفع اين توهّم مى‏فرمايد: «تا آرنج بشوئيد» (الَى الْمَرْافِقِ).
با اين توضيح روشن مى‏شود: كلمه «الى‏» در آيه فوق، تنها براى بيان حدّ شستن است، نه كيفيت شستن، كه بعضى توهّم كرده‏ و چنين پنداشته‏اند كه آيه مى‏گويد: بايد دست‏ها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوئيد ( چنان كه در ميان جمعى از اهل تسنن رائج است).
ابنابراين، فقط مقدارى كه از دست بايد شسته شود، در آيه ذكر شده اما كيفيت آن در سنت پيامبر
كه به وسيله اهل بيت به ما رسيده، آمده است و آن شستن از آرنج به طرف سر انگشتان است.
رواياتي که ازاهل بيت درمورد کيفيت وضو گرفتن و تفسير آيه وضو وارد شده است ، صحت وضو گرفتن شيعيان را تأييد مي کنند.
امام باقر(ع) در اين راستا ظرف آبى برداشت و به وضو پرداخت و فرمود: پيامبر چنين وضو مى ساخت.(3)
در نتيجه دليلي که اهل سنت از قرآن ذکرمي کنند ،با توجه به اينکه تفسير اهل بيت برخلاف نظر آن ها مي باشد، دليل آن ها باطل و برخلاف مضمون قران مي باشد.
علاوه برآن مذاهب اربعه اهل سنت شستن دست ها را در هنگام وضو از سر انگشت ها به طرف مرفق واجب نمي دانند، بلکه اگر کسي از مرفق به طرف انگشت ها بشويد ،از نظر آن ها نيز صحيح است لکن مي گويند شستن از سر انگشت ها به طرف مرفق افضل است(4). اگر در آيه شريفه الي را به معناي انتها بگيريم، آن طوري که اهل سنت مي گويند بايد شستن به طرف مرفق واجب نباشد، و اينکه اهل سنت حکم وجوبي بر چنين شستن ندارد، ثابت مي کند که الي به معناي «مع» است ،ولي کيفيت و ترتيب شستن را بايد از اهل بيت استفاده نمائيم. اهل بيت نيز شستن از بالا به پايين را معين نموده اند.
1. مائده (5) آيه 6.
2 . تفسير نمونه، ج‏ 4 ،ص365
3. شيخ حرّ عاملي، وسايل الشيعه، ج 1، ص 274.

4. الفقه علي مذاهب الخمسه، بحث وضو، غسل اليدين، ص 36.

صفحه‌ها