پرسش وپاسخ

چگونگی حضورانسان در این عوالم

پرسش 1:
اعتقادي
در خصوص علم ذر توضيحات مبسوطي بفرماييد و چگونگي حضور انسان در اين عالم؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
آياتي(1) وجود دارد كه مفادش آن است كه از فرزندان آدم پيمان بر ربوبيت خدا گرفته شده، اما پيمان چگونه و در چه زمان بوده است، توضيحي نمي‏دهد. از اين جهت مفسران درباره اين پيمان اختلاف كرده‏اند.
در ذيل به برخي از اين نظريه‏ها اشاره مي‏كنيم:
أ) نظريه محدّثان اسلامي‏
محدثان اسلامي براساس فهم برخي از روايات بر اين باورند كه خداوند به هنگام آفرينش آدم، تمام فرزندان آينده او را به صورت موجودات ريز درآورد و به آنان گفت: "ألست بربّكم" آنان گفتند "بلي" سپس همگي را به صلب و پشت آدم بازگردانيد. آنان هنگام خطاب الهي داراي عقل و شعور كافي بودند و سخن خدا را شنيدند و پاسخ او را گفتند.
پيمان به اين خاطر از آنان گرفته شد كه راه‏هاي عذر در روز رستاخيز را روي آنان ببندد.(2)
اشكالاتي بر اين نظر وارد شده است كه محققان به آن اشاره كرده‏اند. (3)
ب) نظريه برخي مفسران‏
گروهي از مفسران معتقدند بايد آيه را بر توحيد فطري حمل نمود. در توضيح نظريه خود گفته‏اند: انسان با رشته غرائز و استعدادها و انواع تقاضاها و درخواست‏هاي طبيعي و فطري به جهان گام مي‏نهد. آدمي هنگام تولد و خروج از صلب پدر و دخول به رحم مادر و در وقت انعقاد نطفه، ذره‏اي بيش نيست، ولي در اين ذره استعدادهاي فراوان و لياقت‏هاي قابل توجهي است، از آن جمله استعداد و فطرت خداشناسي. با تكامل اين ذره در بيرون رحم، تمام استعدادها شكفته شده و به مرحله كمال و فعليت مي‏رسد.
خدا انسان‏ها را از پشت پدران و رحم مادران بيرون آورد . آفرينش آن‏ها را با خصوصياتي تركيب داد كه پيوسته پروردگار خود را بشناسند و نياز خود را به او احساس كنند.
هنگامي كه انسان‏ها به نياز خود به خدا توجه پيدا كردند و خود را غرق در نياز ديدند، گويي به آنان گفته مي‏شود:
من خداي شما نيستم؟ آنان مي‏گويند: چرا گواهي مي‏دهيم كه خداي ما هستي.(4)
ج) نظريه علامه طباطبايي‏
علامه طباطبايي معتقدند اين آيه ناظر به وجود و حضور جمعي انسان‏ها در حضور خدا است؛ حضوري كه غيبت در آن متصور نيست، گويي همه فرزندان آدم يك جا از پشت پدران گرفته شده، گرد هم جمع آمده‏اند و در برابر خدا حضور دارند. در اين حالت هر انساني خود را حضورا مي‏يابد و يافته‏اش گواهي روشن بر وجود خدا و خداوندگاري او است، ولي قرار گرفتن انسان‏ها در گردونه زمان و تحولات جهان، آدمي را چنان مشغول و از خود بي خود مي‏كند كه از آن علم حضوري كه به آفريدگار خود داشت، غافل مي‏گردد.(5)
آن چه تا اين جا آورديم، ديدگاه‏هاي برخي از محدثان، متكلمان و مفسران راجع به تفسير آيه ذر بود.
پس از بيان نظريات مختلف مي‏گوييم:
ظاهراً آيه گفت و گويي بين خدا و انسان مي‏باشد. در اين گفت و گو خداوند از انسان‏ها اقرار مي‏گيرد كه پروردگار آنان است. اقرار گرفتن براي اتمام حجت بر انسان مي‏باشد كه در آينده ادعاي غفلت نكند.
آيا گفت و گو به همين صورت كه در آيه آمده، اتفاق افتاده ؟ موطن و عالمي كه اين ميثاق گرفته شده، كجا است؟ دنيا يا غير آن؟ آيا اين ميثاق قبل از تولد انسان گرفته شده يا بعد از آن؟
در پاسخ به اين سئوالات نظريات مختلفي ارائه شده است.
آيت الله جوادي آملي بعد از بررسي نظريات مفسران در آيه، دو احتمال را موجه دانسته‏اند.
أ) بيان تمثيلي: هر چند ظاهر آيه حاكي از گفت و گويي بين خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولي اين آيه در مقام بيان واقع نيست، بلكه مقصود صرفاً تمثيل است.
خداوند در واقع از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلكه مراد آن است كه گويا خداوند از همه انسان‏ها اقرار گرفته . ربوبيت خدا و عبوديت انسان به قدري روشن است كه گويا همه انسان‏ها گفتند "بلي". شيوه بيان اين آيه بيان تمثيلي است مانند آيه يازدهم سوره فصلت كه فرمود: "سپس آهنگ آفرينش آسمان كرد و آن بخاري بود، پس از آن به زمين فرمود:
خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمان‏پذير آمديم"(6) آن دو گفتند با رغبت مي‏آييم، در حالي كه در واقع گفت و گويي بين خدا و آسمان و زمين واقع نشده .
پس در آيه ميثاق (عالم ذر) امر و نهي لفظي نيست، بلكه در حقيقت تمثيل است.
قرآن بيان نموده كه درصدد تمثيل است.
"اگر قرآن را بركوهي فرو مي‏فرستاديم، يقيناً آن كوه را از بيم خدا فروتن و از هم پاشيده مي‏ديدي و اين مثل‏ها را براي مردم مي‏زنيم؛ باشد كه آنان بينديشند".(7)
در اين آيه خداوند مي‏فرمايد كه انزال قرآن بر كوه مثلي است كه براي به تفكر واداشتن انسان به كار رفته ، بنابراين احتمال گفت و گوي ذكر شده در آيه ميثاق، صرفاً تمثيلي است براي بيان وضوح ربوبيت خدا و عبوديت انسان.(8)
ب)بيان واقعي: آيه صرفاً تمثيل نيست، بلكه به لسان گفت و گو از واقعيتي سخن مي‏گويد كه در خارج رخ داده ، واقعيت اين است كه خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته :
يكي زبان عقل (پيمبر دروني انسان) و ديگري زبان وحي از طريق انبيا (پيامبران بيروني). اين دو حجت، خدا را به انسان مي‏نمايانند و ربوبيت او را بيان مي‏كنند. اين دو از هيچ انساني دريغ نشده است.
با وجود اين دو حجت، ديگر انسان نمي‏تواند ادعاي فراموشي و غفلت كند.
نكته‏اي كه از آيه به دست مي‏آيد، تقدم ميثاق بر زندگي انسان مي‏باشد. از اين رو حجت باطني (عقل) و ظاهري(وحي) هر چند تقدم زماني بر انسان و اعمال ارادي او ندارد، ولي بر مكلف شدن انسان حداقل تقدم رتبي دارد؛ يعني ابتدا حجت بر عبد تمام مي‏شود، سپس مكلف به تكاليف الهي مي‏گردد. بنابراين مقصود آيه، گفت و گوي لفظي بين خدا و انسان نيست، بلكه اعطاي دو حجت محكم الهي به انسان است.
با توجه به معناي فوق موطن و عالمي كه اين ميثاق الهي در آن رخ داده، دنيا مي‏باشد و براي هر انساني بعد از تولد او چنين چيزي رخ مي‏دهد.
بنابراين آيه ميثاق هيچ دلالتي بر ازلي بودن انسان يا حتي هرگونه وجودي قبل از تولد براي آدمي ندارد، بلكه آيه يا صرفاً يك تمثيل است، نه بيان واقع و يا از واقعيت اعطاي حجت باطني و ظاهري سخن مي‏گويد كه مربوط به بعد از تولد انسان مي‏باشد.(9)
براي آگاهي بيش تر ر.ك: فطرت در قرآن، تفسير موضوعي قرآن كريم، آيت‏الله جوادي آملي، نشر اسراء قم، فصل سوم. اين كتاب به اقوال مختلف درباره آيه ميثاق پرداخته و بعد از نقل اقوال مختلف، دو نظر فوق را پذيرفته است.
پي‏نوشت‏ها:
1 . اعراف(7) آيه 172 - 174.
2 . مجمع‏البيان، ج‏5، ص 390، بيروت، مؤسسه اعلمي؛ تفسير فخررازي، ج‏15، ص 47 - 46، چ داراحياءالتراث، بيروت.
3 . تفسير تبيان، ج‏5، ص 28؛ مجمع‏البيان، ج 4، ص 390.
4 . مجمع‏البيان، ج‏4، ص 391؛ تفسير ظلال القرآن، ج‏9، ص 59 - 58؛ تفسير رازي، ج‏15، ص 53.
5 . تفسير الميزان،ج‏8،ص 455.
6 . فصلت(41) آيه 16.
7 . حشر(59) آيه‏21.
8 . جوادي آملي، عبدالله، فطرت در قرآن، ص 123 - 126 و 135.
9.همان

پرسش 2:
لطفا در خصوص عالم برزخ توضيحات مبسوطي بفرماييد و چگونگي حضور انسان در اين عالم.

پاسخ:
هنگامي كه روح از بدن جدا مي‏شود، پيش از آن كه بار ديگر در قيامت به بدن اصلي باز گردد، در عالمي كه ميان اين دو عالم است و برزخ ناميده مي‏شود، قرار خواهد داشت..
قرآن مي‏فرمايد: "تازماني كه مرگ يكي از آنان فرا رسد مي‏گويد: "پروردگارا! مرا باز گردان، شايد در آنچه ترك كردم و كوتاهي نمودم، عمل صالحي انجام دهم (به او مي گويند) چنين نيست، اين سخني است كه او به زبان مي‏گويد و پشت سر آنان برزخي است تا روزي كه برانگيخته مي‏شوند".(1)
آيه فوق به وضوح اشاره به وجود چنين عالمي ميان دنيا و آخرت مي‏كند.
در روايتي از امام صادق(ع)مي‏خوانيم: "من از برزخ درباره شما مي‏ترسم". راوي گفت: برزخ چيست؟ فرمود: "برزخ قبر است از زماني كه انسان مي‏ميرد تا روز قيامت"(2)
بنابراين انسان پس از مرگ در عالم برزخ مي‏ماند، منتها منظور از قبر يا عالم برزخ محل دفن فرد نيست، بلكه عالم ويژه اي است كه روح انسان بر اساس اعمال و رفتار خود آمن را در وضعيت هاي گوناگون تجربه مي كند . به همين خاطر در روايات گفته شده كه قبر(برزخ) يا باغي از باغ‏هاي بهشت يا جايگاهي از جهنم خواهد بود.
در نتيجه انسان ها پس از مرگ و قبل از آغاز قيامت و حضور در صحراي محشر و انتقال به بهشت يا جهنم در عالم برزخ مي مانند و عالم ديگري را تجربه نمي كنند ، اما ممكن است براي همين عالم برزخ مراحل و عقبه ها و درجه هايي فرض شود كه انسان در طول حيات برزخي آن ها را بگذراند ، در مورد مواقف و حسابگاه هايي كه در آن به اعمال او رسيدگي مي شود، روايات بسيار نقل شده كه مرحوم شيخ عباس قمي در كتاب "منازل الآخره" به طور كامل به آن ها اشاره نموده است .
انسان در برزخ نوعي تجربه كمرنگ و موقت از حيات اخروي و زندگي پس از قيامت را پشت سر مي گذارد . چه بسا تكاليف و وظايف ديني و اخلاقي و كمالات و ملكات روحي در آن عالم به شكل گردنه هايي در برابر او متجلي گردند كه بسته به وضع رفتاري خود در دنيا به آساني يا دشواري از اين مراحل خواهد گذشت يا در آن ها متوقف خواهد ماند .
در واقع اگر فرد اهل خوبي و پاكي دل و بندگي خدا بود و گرفتار مشكلات روحي و اخلاقي و رفتاري نبود يا چنين مراحلي را از اساس تجربه نكرده و يا به آساني از آن ها عبور خواهد نمود ، اما اگر از اهل شقاوت و بدي بود ، منزلگاه هاي بسيار و سخت را خواهد ديد .چه بسا عبور از هريك ساليان سال برايش طول كشيده ،رنج هاي بسيار در آن ها متحمل شود و در نتيجه زندگي بد و دردناكي را تجربه نمايد .

پي نوشت ها:
1. مؤمنون (23)، آيه 99.
2 .کافي ،ج3 ص 243 ؛ ناصر مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج 5، ص 446 و 447.

پرسش 3:
لطفا در خصوص عالم اخرت توضيحات مبسوطي بفرماييد و چگونگي حضور انسان در اين عالم.

پاسخ:
اعتقاد به معاد از اصول مشترک تمام اديان توحيدي است حتي در اديان باستان اعتقاد به زندگي پس از مرگ وجود داشته و از آثار و ابزاري که از درون قبرها به دست آمده، اين مسئله ثابت شده است.
در قرآن صدها آيه درباره معاد و چگونگي آن نازل شده است. قرآن مي‏فرمايد: "و ان الساعة آتية لا ريب فيها و ان الله يبعث من في القبور؛ قيامت آمدني است در آن شکي نيست و خداوند کساني را که در گورها خفته‏اند برمي‏انگيزد".(1) قرآن اعتقاد يقيني به قيامت را از صفات مؤمنان و پرهيزکاران شمرده و فرموده: "و پرهيزکاران کساني هستند که به تمام آن چه از طرف باري تعالي بر تو و پيامبران پيش از تو نازل شده است، ايمان آورده و به عالم آخرت يقين دارند".(2)
افزون بر خبر دادن قرآن کريم از معاد و روز جزا دلايل ديگري، قطعي بودن معاد را روشن مي‏نمايند، که يکي از آن‏ها را مي‏آوريم:
خداوند حکيم است و کارهايش هدف دارد . اگر معادي در کار نباشد و زندگي انسان با زندگي در دنيا پايان يابد، زندگي بي معنا و پوچ بوده و اين با حکمت خداسازگار نيست، زيرا دنيا با محدوديت زماني و مکاني خود نمي‏تواند هدف از آفرينش موجودي باشد که بي نهايت خواه و جاودانه طلب است و استعداد زندگي جاويد و عشق به آن دارد.
پس از آن جايي که مي‏دانيم خدا حکيم است، يقين پيدا مي‏کنيم که معاد بايد باشد.
بدون شک عالمي که در آن زندگي مي‏کنيم، بسيار عظيم، دقيق و حساب شده است. کره زمين يک واحد از مجموعه منظومه شمسي، و آن نيز يک واحد از مجموعه کهکشان است . هزاران اسرار در جهان وجود دارد که بعضي کشف و معلوم شده و بسياري جزء مجهولات بشر باقي مانده است.
از اين ميان انسان حداقل کامل‏ترين موجودي است که مي‏شناسيم، با ساختمان و غيره روح و جسم و ريزه‏کاري‏ها و ظرافت‏ها و عجائبش. حال اگر بنا باشد زندگي اين گل سر سبد جهان آفرينش در اين خلاصه شود که چند روزي در جهان باشد، مدتي کودک و ناتوان، مدتي پير و از کار افتاده، زماني گرفتار طوفان‏هاي شديد جواني، گاه سالم، گاه بيمار، غالباً گرفتار تهيه نيازمندي هاي زندگي که در خور و خواب خلاصه مي‏شود، سپس مردن و فاني شدن، چقدر نا زيبا و دور از حکمت است! خداوند حکيم است، يعني تمام افعال او طبق حکمت مي‏باشد. آيا حکمت جز اين است که تمام کارهاي او هدف روشن و حساب شده‏اي را تعقيب مي‏کند؟ آيا هدف او ممکن است بهره‏گيري وجود خودش باشد با اين که از همه چيز بي نياز است و صاحب کل کمالات به صورت نامتناهي است؟ اگر نتيجه عايد بندگان مي‏شود، مسلماً زندگي مادي و محدود جهان نمي‏تواند هدفي براي اين آفرينش عظيم باشد، که با يک چشم بر هم زدن فاني مي‏شود. آيا اين بدان نمي‏ماند که صنعت گري يک ماشين بسيار عظيم و دقيق صنعتي را طي ساليان دراز بسازد، اما همين که به کار افتاد، آن را در هم بکوبد و نابود سازد؟! آيا به عقيده شما اين کار حکيمانه است آيا شبيه به آن نيست که کودکي را با هزاران دردسر در يک رحم مصنوعي پرورش دهند، و آن گاه که ورزيده و آماده زندگي شد، او را بکشند؟!
به همين جهت ماديين که اعتقاد به خدا و معاد ندارند، زندگي را پوچ و بي هدف مي‏شمرند، راستي هم زندگي دنيا منهاي حيات رستاخيز، پوچ و بي هدف است. به همين دليل هر کس ايمان به خدا و حکمت او دارد، نمي‏تواند انکار کند که با مرگ انسان حيات او برچيده نمي‏شود. اين عالم حکم رحم مادر را دارد که انسان را به صورت يک جنين در خود پرورش مي‏دهد و آماده تولد ثانوي در جهان ديگر مي‏سازد. مسلماً زندگاني جنيني در رحم هدف نيست، بلکه مقدمه است براي يک زندگي گسترده ديگر.(3) از همين جا معلوم مي‏گردد که اصولاً انسان براي زندگي ابدي و هميشگي خلق شده است و از همين جا زندگي جاويدان اخروي معني پيدا مي‏کند.
دلايل بسياري ديگري از جمله عدالت خداوند اقتضاي معاد و رستاخيز را دارد. کساني که در دنيا پاک و درستکار زندگي کرده‏اند، اما زندگي‏شان همراه با سختي‏ها و مشکلات و تلخي‏هاي فراوان بود و از طرف ديگر بدکاران و ستمگران که به عيش و نوش پرداختند و از نعمت‏هاي خداوند بهره‏مند شده‏اند اما هيچ گاه شاکر نبودند. آيا اين دو گروه يکسان اند و با مرگ همه چيز تمام مي‏شود و هيچ حساب و کتابي در کار نخواهد بود؟! پس عدالت خداوند چه مي‏شود؟ راستي اگر معاد نبود، زندگي چقدر پوچ و بي معنا و ظالمانه بود؟
پي‏نوشت‏ها:
1. حج (22) آيه 7.
2. بقره (2) آيه 4.
3. ناصر مکارم شيرازي، پيام قرآن، ج 5، ص 244 - 246.

دوست پسرم خیلی خجالتیه و معتقده بهترین روانشناس هام نمیتونن کمکش کنن باید چی کار کنیم تا دیگه خجالتی نباشه تا کسی به خودش اجازه نده بهش ترحم کنه

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نامه قبلي شما در همين موضوع قبلاً به دست ما رسيده ، به جهت حجم بسيار سوالات دريافت شده ،با كمي تأخير به آن پاسخ خواهيم داد .به محض آماده شدن براي تان ارسال خواهيم كرد.
نقش اساسي براي رفع خجالتي بودن توسط خود او است . روان شناس نقش راهنما و كمك كننده خواهد داشت.
خجالتي بودن چيزي نيست كه رفع آن با قول دادن به شما و مانند آن رفع شود؛ بنابراين سعي نماييد بدون شناخت در اين مسئله درگير نشويد. ضمناً سعي نماييد تا بازيافت سلامت كامل ايشان در اين مسئله كه براي شما نيز اهميت زيادي دارد، ارتباط خود را به حداقل رسانده، يا از ايجاد ارتباط بيش تر، يا تحميل برخي شرايط خواسته يا ناخواسته و فشار روحي به ايشان جداً خودداري كنيد.

آیا اهل حق(علی اللهی) مسلمان محسوب می شوند؟ پیشینه آنها چیست؟ ارتباط با آنها جایز است یا نه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
فرقه اهل حق از جمله آيين‏هاى مخلوطى از عقايد باستانى و نيز اديان مسيحيت، اسلام و... مى‏باشد. در حال حاضر، اهل حق به سه گروه عمده تقسيم شده‏اند.
1- شيطان پرست ها ؛اين گروه شيطان را تقديس كرده و خوك را مقدس مى‏دانند و با طهارت مخالف‏اند. بيش تر پيروان اين گروه در كرند، سرپل‏ذهاب و نواحى مجاور آن سكونت دارند. (1)
2- على اللهى‏ها ؛اين گروه مى‏پندارند كه حضرت على(ع) خدا است يا تا مقام خدايي براي او مي رسند . دين خود را از اسلام جدا مى‏دانند. اين گروه نيز عمدتاً در شمال غرب ايران و در برخى نواحى ديگر پراكنده‏اند.
3- گروه اهل حق مسلمان ؛ اين گروه خود را شيعه مى‏دانند، ولى در سير و سلوك و آداب متفاوت از شيعه هستند.
عمده آثار در دست ، مربوط به گروه سوم است؛ چون دو گروه اول، اساسا فاقد هرگونه پايه فكرى بوده و تنها از پيشينيان خود تقليد كور كورانه مى‏كنند و تقريبا آيين و يا معتقدات قابل توجهى ندارند.(2)
پي نوشت ها:
1. دايره المعارف تشيع ،ج2 ،ص613.
2. براى مطالعه بيش تر درباره اين گروه به منابع زير مى‏توانيد مراجعه كنيد: شاهنامه حقيقت (حق الحقايق) جيحون آبادى؛ برهان الحق حاج نور على؛ آثار الحق حاج نور على؛ اهل حق قاسم افضلى.

سلام سوالات به شرح ذیل می باشد: 1-جهت صیغه کردن یک خانوم، گفتار شفاهی در حد تعیین مبلغ مهریه و زمان مورد نظر ( مثلا یکی دو ساعت ) و قبول از طرف خانوم کفایت میکند؟ 2 - جهت ارتباط جنسی با زنان مسلمان و غیر مسلمان در کشورهای خارجی ایا روش فوق تفاوت می کند . با توجه به اینکه زنان غیر مسلمان از قوانین اسلام چیزی نمی دانند موضوع به چه شکل حلال می شود ؟

پرسش: صيغه جهت ازدواج موقت شرح -جهت صيغه کردن يک خانوم، گفتار شفاهي در حد تعيين مبلغ مهريه و زمان مورد نظر ( مثلا يکي دو ساعت ) و قبول از طرف خانوم کفايت مي کند؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بايد عقد با شرايط خوانده شود.عقد ازدواج موقت يا متعه چند شرط دارد:
1- بايد زن و مرد به ازدواج راضي باشند.
2- بايد مقدار مهريه مشخص باشد (مثلاً صد هزار تومان) .
3 - بايد مدت نيز مشخص باشد (مثلاً يک روز).
4- بايد عقد خوانده شود . تنها رضايت زن و مرد بدون خواندن عقد کافي نيست . بنا به احتياط عقد به عربي صحيح خوانده شود . اگر خود مرد و زن نتواند صيغه را به عربي صحيح بخوانند. به فتواي بيش تر مراجع معظم تقليد به هر لفظي صيغه را بخوانند صحيح است . لازم نيست وکيل بگيرند، اما بايد لفظي بگويند که معناي «زوجت» و «قبلت» را بفهماند .
اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت(مثلا يك روز ) و مهر را(مثلا ده هزار تومان) معين کردند، چنانچه زن به قصد اين که در مدت مشخص شده با مهر مشخص شده خود را زن مرد مورد نظر قرار دهد بگويد: «زوجتک نفسي في المدة المعلومة علي المهر المعلوم» ( خودرا به همسري تو در مدت معين بامهر معين درآوردم) بعد بدون فاصله مرد بگويد «قبلت هکذا» (قبول کردم) صحيح است.(1) مرد مي تواند با گرفتن رضايت زن، از طرف او نيز بخواند.
5- دختري که به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعني مصلحت خود را تشخيص مي‏دهد، اگر بخواهد ازدواج دائم يا موقت کند، چنانچه باکره باشد، بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد.(2)
در اينکه در ازدواج (دائم يا موقت) دختر باکره اذن پدر شرط است يا نه ،پنج نظر هست:
ا) اذن پدر لازم است (آيات عظام: امام خميني، سيستاني، شبيري زنجاني، تبريزي، نوري همداني، مکارم شيرازي).
ب: بنابر احتياط واجب (در احتياط واجب مقلد مي‌تواند به مرجع تقليد ديگر رجوع نمايد) اذن پدر لازم است (آيات عظام: خامنه‌اي، فاضل لنکراني، اراکي، خوئي، گلپايگاني، فاضل لنکراني، صافي، وحيد خراساني).
ج: تکليفاً لازم است، يعني اگر بدون اذن پدر عقد خوانده شود ،عقد صحيح است، ولي فردي که بايد اذن مي‌گرفت و نگرفته ،معصيتکار است (آيت الله بهجت ).(3)
د: اذن پدر لازم نيست ،ولي خوب است رعايت شود.(4)
ه‍‌‍‌: در عقد دائم اذن لازم نيست، ولي در عقد موقت لازم است.(5)

پي‌نوشت‌ها:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسئله 2370.
2. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 387، مسأله 2376؛ استفتاءآت جديد، آيت الله تبريزي، ص 33، سؤال 1481؛ استفتائات آيت الله فاضل لنکراني، ج 1، ص 436، س 1546؛ استفتائات، آيت الله مکارم، ج 2، ص 318، س 913 و آيت الله خامنه‌اي ، مسايل مورد ابتلا، س50.
3. توضيح المسائل مراجع، ج 2، مسئله2376؛ رساله آيت الله وحيد، مسئله2385؛سؤال تلفني از دفتر آيت الله خامنه‌اي در قم و دفتر آيت الله نوري.
4. آيت الله گرامي، توضيح المسائل، مسئله 2603.
5. آيت الله صانعي، توضيح المسائل، مسئله 2412.

پرسش: جهت ارتباط جنسي با زنان مسلمان و غير مسلمان در کشورهاي خارجي روش فوق تفاوت مي کند؟با توجه به اينکه زنان غير مسلمان از قوانين اسلام چيزي نمي دانند ،موضوع به چه شکل حلال مي شود ؟

پاسخ:
پاسخ 1: مرد مسلمان نمي‌تواند با زن غير مسلمان (کافر) ازدواج کند، ولي مي‌تواند با زن اهل کتاب (مسيحي، يهودي، زرتشتي) ازدواج موقت نمايد. به فتواي آيات عظام خوئي، گلپايگاني، صافي، زنجاني و تبريزي ازدواج دائم با اهل کتاب نيز جايز است . به نظر آيت الله مکارم و آيت الله سيستاني بنا بر احتياط واجب، مرد مسلمان با اهل کتاب ازدواج دائم ننمايد.(1)

پاسخ 2:نحوه خواندن عقد ازدواج موقت با زن مسلمان و زن غير مسلمان(موردي که ازدواج با او جايز است) فرقي ندارد .مرد مي تواند به زن بفهماند که بايد عقد با شرايط خواند شود . مرد مي تواند با دريافت اجازه از زن، به وكالت از طرف او نيز بخواند.
پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع، ج2، مسئله2399؛ آيت الله زنجاني، توضيح المسائل، مسئله2406.

چرا در مداحی ها می گویند که پیامبر (ص) در روز قیامت به حضرت علی (ع) میفرمایند برای شفاعت چه چیزی داری و او هم از حضرت زهرا(س) میپرسند و ایشان جواب می دهند دو دست حضرت عباس برای شفاعت مسلمانان بس است مگر میشود انسان گناه کند و تازه خود پیامبر به این عظمت نتواند شفیع شود و متوسل به حضرت عباس شود.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
گر چه در عظمت و منزلت بالاي حضرت ابوالفضل العباس و اينکه در قيامت جزء شفيعان خواهند بود، جاي ترديد نيست، چون ايشان غير از عملکرد ايثارگرانه در کربلا يکي از شهداي بزرگ است و شهيد داراي مقامي است که در قيامت مي‌تواند شفاعت نمايد. (1)
ولي آنچه در پرسش از برخي مداحان عزيز نقل شده، از باب مداحي و به اصطلاح هنر مداحان است و سندي قطعي بر آن در دست نيست.
گفتني است که حضرت پيامبر در قيامت داراي مقام شفاعت عظمي است ولي ساير شفيعان نظير حضرت زهرا و حضرت عباس نيز به اذن الهي جزء شفيعان اند و در قيامت شفاعت خواهند نمود و يا به دستور پيامبر ممکن است از کسي شفاعت کند.
پي‌نوشت:
1. ر. ک: محمدرضا کاشفي، پرسش و پاسخ‌ها، ص 155.

با سلام و احترام خدمت سوالی داشتم در مورد این که لطف بفرمایید و توضیح بدهید که آیا سود وام های بانکی که از طرف بانک از مشتریان دریافت می شود حقیقتا "ربا" است یا خیر ؟ ! مبنای این نظر یا نظرات چه بوده است ؟ - خواهشمندم به سوال این حقیر پاسخ دهید و خدای نکرده آن را جسارت تلقی نکنید ، اینجانب بنابر نیاز و ... وام های زیادی از سیستم بانکی دریافت کرده ام که بیشتر آن ها غیر از قرض الحسنه هستند و در بازپرداخت به آن ها سود تعلق می گیرد که باید به بانک پرداخت شود . در سایت آقای بهجت دیدم که ایشان سود وام را ربا می دانستند و فقط به شرط فروش جنس یا کالایی در ازای سود بیشتر معامله را جایز می دانستند . اما برخی دیگر از علما آن را ربا نمی دانند و فقط پایبندی به نوع قرارداد را ملاک می دانند - لطف بفرمایید و علت این اختلافات نظر را ذکر کنید . - اصلا فلسفه ی ربا و نزول خوری دقیقا چیست و چرا حرام است ، و چه شباهت یا تفاوتی با سود بانکی که از ما بابت وام ها دریافت می شود دارد ؟ مشتاقانه و بی صبرانه منتظر دریافت پاسخ هستم . خدانگهدارتان

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1-سود بانکي اگر طبق يکي از عقود شرعي مانند مضاربه يا شرکت پرداخت شود و بانک ها به آن عمل نمايند ،اشکال ندارد .در اصل اين مسئله اختلاف نظر بين مراجع وجود ندارد.منتهي اختلاف نظر در مورد اين مسئله است که آيا قانون مضاربه يا شرکت در بانک پياده مي شود ؟
بعضي از مراجع مورد را قبول ندارند، يعني مي گويند قانون مضاربه در بانک پياده نمي شود و يا قابل اعمال نيست . بعضي از مراجع مي گويند عملي شدن قانون مضاربه و شرکت در امور بانکي ممکن است . اگر بانک طبق شرايط مضاربه و شرکت عمل کند ، سود آن اشکال ندارد. بعضي از مراجع مانند آيت الله بهجت راهي ديگري را براي سود بانکي مطرح مي کند.
فتواي هر مجتهد براي خودش و مقلدان او حجت است(1) . هرکسي بايد طبق فتواي مرجع تقليد خود عمل کند.
2- علت اختلاف فتواي مراجع:
معناي اجتهاد همين است که مراجع، آنچه را از دليل هاي احکام، استنباط مي کنند، فتوا بدهند.
اين نوع اختلاف نظر منحصر به مجتهدان نيست، بلکه، در همه دنيا و در همه علوم؛ دربين افراد متخصص اختلاف نظر وجود دارد . دانشمندان هر فني هر کدام نظريه اي خاصي در يک مسئله دارند با آن که منابع علمي و فني آن ها مشترک مي باشند ، ولي در عين حال در برداشت مسئله، نظريات مختلف به وجود مي آيد، چون برداشت افراد مختلف است.
مثلا در بحث پزشکي يک متخصص نظر بر اين دارد که بيماري را مي توان با دارو معالجه کرد . پزشک ديگر مي گويد که تنها راه معالجه عمل جراحي است، در حالي كه منابع علمي آن ها يكسان است.
در مسائل ديني هم همين طور است. مجتهدان به عنوان متخصصان احکام، وظيفه دارند که احکام را از دليل هاي مربوط به احکام، استنباط نمايند، نتيجه استخراج احکام را به عنوان فتوا بيان مي کنند که هم براي خودشان و هم براي مقلدان حجت است.
البته مسائل اختلافي زياد نيست، معمولا مراجع در کليات مسئله با هم اختلاف نظرندارند و يا بسيار کم اختلاف نظر مي باشد، اما درجزئيات اختلاف نظر نه چندان زياد وجود دارد که مربوط به مبناي هر مجتهد دراستنباط احکام مي باشد.
منشأ اختلاف نظر مراجع، به خاطر دور ماندن ما از زمان حضرات معصومين عليهم السلام است؛ زيرا رواياتى كه از آن بزرگواران نقل شده، به وسيله اشخاصى است كه بعضى، آن اشخاص را افراد مطمئن، و بعضى ممكن است همه آن ها را مطمئن ندانند. البتّه مراجع نهايت كوشش خود را در شناخت آنان انجام مى‏دهند، ولى ممكن است نظر همه يكسان نباشد. به علاوه فهم كلمات معصومين با گذشت اين همه زمان آسان نيست، گاه در آن اختلاف نظر پيدا مى‏شود. و اين، رمز اختلاف فتاواست.(2)
3- فلسفه حرمت ربا:
براي حرام بودن ربا در روايات دليل هاي مختلفي ذکر شده است: از جمله:
1- جلو گيري از فساد اقتصادي، رکود اقتصادي و ايجاد تعادل در اقتصاد جامعه.
2- ترويج قرض الحسنه به جاي ربا، دفع ظلم عده اي ثروتمند از افراد فقير. جلو گيري از تنبلي و مفت خوري افراد ربا خوار در جامعه. نيز جلو گيري از نابود شدن عاطفه انساني در جامعه.(3)
تفاوت ربا با سودي که از طريق مضاربه و شرکت و ساير موارد مشروع به دست مي آيد، آن است که در مضاربه و امثال آن تلاش و کار کردن سالم وجود دارد . ضررهايي که در مورد ربا ذکر شد، وجود ندارد، ولي در ربا خواري، عده اي بدون آن که کار کنند، با در دست گرفتن اقتصادي جامعه، اقتصاد جامعه را به فساد و تباهي مي کشانند. به علاوه ضررهاي ديگري که وجود دارد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج1، مسأله 1-7.
2.آيت الله مکارم ، استفتائات جديد، ج‏3 ،ص19 ؛ مسائل ديگر تقليد،ص 19 ،سؤال 21.
3. آيت الله مکارم، بررسى طرق فرار از ربا ،ص 83 ؛ ربا و بانكدارى اسلامى، ص 29-41.

من یک نوجوان17 ساله هستم و حدود 2 سال است که استمناء عادت شدید پیدا کردم. بار ها و بارها سعی به ترک این عادت کرده ام اما نهایتا تا15 روز توانستم ان را حفظ کنم. دیروز که برنامه ی غیر منتظره از شبکه ی2 پخش شد از وجود وبگاه شما خبر دار شدم از شما خواهش میکنم راهی قطعی به من ارائه کنید تا از این مشکل بزرگ نجات پیدا کنم>

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
ضمن پاسداشت خويشتنداري تان توجه شما را به نکات ذيل جلب مي‌نمايم:
1ـ اينكه توانستيد مدتي را از عمل خودارضايي فاصله گرفته و آن را ترك كنيد، ارزشمند بدانيد. جواني در اوج بلوغ جنسي و جواني توانسته است چندين روزاز گناه تكراري خود جلوگيري كند. اين لطف خداوند بوده است. مطئمن باشيد كه خداوند هيچ گاه اين مجاهده و پيروزي شما را بي پاسخ نخواهد گذاشت؛ بنابراين حسن ظن به خدا داشته باشيد، حتي اگر چيزي پيش آيد كه در ظاهر به نظرتان خوب نباشد.
2- اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي دارد . در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است . اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دو چندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد.
3ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است ، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
4ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. انسان مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده است.
5ـ احساس گناه اگر چه نشان از وجدان پاك و نفس لوامه شما دارد، اما احساس افراطي گناه به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد که فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيک و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن که به گناه بيش تر سوق دهد.
6ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
7ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند . اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
8ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
9ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
10ـ به خدا سوء ظن نداشته باشيد. به جاي ترس بيمارگونه از خدا،‌ با انجام اعمال پسنديده،‌ سعي در تقرب بيش تر به او نماييد. خداوند همه گناهان را مي‌بخشد . بزرگ ترين گناهان شما از اين امر مستثنا نيست.
11- براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد.
12ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
13ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.
در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خودارضايي جلب مي نمايم:
خود ارضايى يكى از اقسام انحرافات جنسى به شمار مى‏رود. در پيدايى آن علل مختلفى دخالت دارد مانند تحوّلات بلوغ، عوامل تحريك زا، عقده حقارت، مساعد نبودن محيط خانواده، معاشرت با منحرفان، ضعف ايمان و ناآگاهى از پيامدهاى خودارضايى.
خودارضايي عوارض جسمي و روحي و رواني زيادي دارد. عوارضي مانند: افسردگي و بي حالي و ضعف بينايي ، ضعف قواي جسماني ، آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل، بيماري هاى مقاربتى‏،عقيم شدن‏،كم خونى، كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛كم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگيجه؛پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات، ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏،اضطراب ،افسردگى‏، پرخاشگرى و بد اخلاقى‏، يأس از زندگى‏، از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها، عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى، هوس باز و بى‏بند و بار شدن ، افت تحصيلى‏،بزهكارى و ...
بر اساس تحقيقات به عمل آمده، بيش تر افراد مبتلا به استمنا اظهار كرده اند آن قدر اراده ندارند تا بتوانند دست از اين كار بردارند. اينان خود را غريقي مي بينند كه ميان امواج خروشان دريا گرفتار شده اند، در حالي كه حقيقيت اين نيست. در طول زندگي به موازات رشد بدني، اراده نيز گسترش مي يابد . انسان در هر شرايطي قادر به تسلط بيش تر بر خواسته هاي خود مي باشد.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه اراده انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجه ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجه اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است". ( 1)
بنابراين بايد خود را باور كنيد. ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد زيادي توانسته اند بر عادات ناپسند غلبه كنند و به حال طبيعي برگردند.
روان شناسان مى‏گويند: براى ترك يك عادت بد، حتماً بايد به سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشين عادت بد نمود. در مورد عادات بد جنسى بايد درست در همان ساعاتى كه انگيزه آن در مبتلايان توليد مى‏شود، به سراغ برنامه خاصى (مانند ورزش، تفريح، رفتن پيش دوستان و بيرون آمدن از خلوت و تنهايي ) كه براى چنين ساعاتى از قبل پيش بينى كرده‏اند بروند.( 2)
راهکار هاي عملي:
توبه از هر گناهي و از جمله استمنا دو رکن اساسي دارد:
1- پشيماني بر گناه؛
2- عزم بر ترک آن.
امام علي(ع) مي‌فرمايد: «توبه به دل پشيمان شدن و به زبان آمرزش خواستن و به اندام ترک نمودن است».( 3)
اولين گام در ترک استمنا اميد به نجات از دام اين بيماري است. به گواهي پزشکان و بسياري از افرادي که آلوده بوده‌اند، ‌اگر از طريق صحيحي وارد شويد، نجات از آن مانند ديگر اعتياد‌ها مسلّم و حتمي است. البته اين عادت که سال‌ها به صورت طبيعت ثانوي در آمده، يک شبه از سر به در نمي‌رود، ولي به تدريج ترک خواهد شد. در مدت نسبتاً کوتاهي آثار شوم آن زائل خواهد گشت.
گام دوم: تصميم، اراده و صبر در برابر خواسته‌هاي نفساني است. اگر قبلاً تصميم گرفته‌ايد ،ولي باز آن را شکسته‌ايد، مأيوس نشويد. بياييد از نو تصميم بگيريد. با در نظر گرفتن سرانجام اين گناه و بررسي تمام جوانب مسئله و بسيج کردن تمام نيروهاي معنوي خود، به خصوص ايمان به خدا عزم خود را در ترک استمنا راسخ کنيد . با جديت وارد عمل شويد . با زبان جاري کردن استغفار و طلب مغفرت و عزم بر ترک گناه مطمئن باشيد گناه سابق شما بخشيده شده است. با ترک اين عادت ناپسند مشکلات رفتاري شما نيز برطرف خواهد شد.
سعي کنيد خاطرات تلخ گذشته را به بوته فراموشي بسپاريد . بر نقاط قوّت خود تأکيد و اصرار ورزيد تا از اين طريق اعتماد به نفس و خود باوري شما تقويت گردد.
اكنون كه به لطف خدا به زشتي اين عمل پي برده ايد ، عزم خود را جزم نماييد. دامن همت به كمر زده، از نيرو و اراده جواني استفاده كنيد . به صورت جدي اين عمل را ترك كنيد به اين منظور:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شب‏ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد . اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد ، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد. مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد، قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد. مطمئن باشيد صرف تماس آب و صابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
5- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
6- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخم‏مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
7- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
8- هرگز به رو نخوابيد.
9- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
10- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
11- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
12- روزه بگيريد . حتي اگر روزه واجب به عهده نداريد ، روزه مستحبي بگيريد . اگر قادر نيستيد، روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏حجم‏ترين نوع غذاها اكتفا كنيد . وعده غذايي خود را كم كنيد.
13- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
14- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
15- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
16- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد . احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند.
17- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد . رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
18- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
19- در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
20- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتاب‏هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
21- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
22-به معاد و قيامت فكر كنيد.
23- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
24- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد . بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد .
25- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد.
موفق و مويد باشيد.

پي نوشت ها:
1. پل ژاگو، قدرت اراده، ترجمه كاظم عمادي، ص 81 ـ 80.
2. ناصر مكارم شيرازى، مشكلات جنسى جوانان، ص 169 .
3. غررالحکم، ج 1، ص 93.

بنام خدا باسلام با توجه به ارادت خاص نسبت به آيت الله جوادي آملي خواهشمند در صورت امكان سوالاتم را ايشامن پاسخ دهند : 1- اگر انساني را يافتم كه در 15 نسل پيش جدش ، جد مرا به قتل رسانده بود حكمش چيست آيا بايستي اورا بخاطر گناه جدش در 1400 سال پيش قصاص كنم يا از وي بگذرم ؟ اگر بايستي وي را قصاص كنم ؟(پس جواب خود را گرفتم ) در صورتي كه بايستي گذشت كنم . پس چگونه است از قتل نفس كه بزرگترين گناه پس از شرك به خداست مي توان گذشت كرد اما ما شيعيان بعد از 1400 سال نمي توانيم موضوع خلافت را فراموش كنيم و از آن بگذريم واين موضوع را عامل اختلاف ميان خود وساير مسلمانان مي پنداريم. تازماني كه ما پيگيري اختلافات خود با ساير مذاهب اسلام هستيم اگر بيشترين ثروتهاي د دنيا را داشته باشيم (كه داريم منابع نفت گاز و...)مطمئناً راه بجايي نخواهيم برد (كه نبرده ايم ) آيارسالت پيامبر ما جز براي آوردن ديني آسان بود كه مكارم اخلاق را نهادينه كند و آيا رهبران ما نمي بينند كه چگونه مستكباران وجبارين از اين نفاق بهره ميبرند؟ باتشكر از شيعيان علي (عليه السلام)

اين سايت متعلق به مرکز ملي پاسخگويي به پرسش هاي ديني است. اگر در پي اين هستيد که حضرت آيت الله جوادي آملي پاسخ پرسش هاي شما را بدهند، به سايت ايشان مراجعه نماييد.
اگر مسئله مورد اختلاف همان چيزي است كه بيان كرديد، موضوع قتل امام، يا موضوع خلافت كه مربوط به جريان تاريخي است، حرف شما درست است، اما اولاً اين نگاه بسيار خام و ناپخته است .ثانياً اختلاف و نزاع دو طرف دارد، نه يك طرف. اختلاف تنها از جانب تفكر شيعه نيست، بلكه اختلاف از آن طرف نيز هست . همين نكته ما را به نكته اول مي رساند كه پس بايد اختلاف عميق تر از لايه سطحي باشد كه در سوال و يا خيال خود داريد.
اختلاف در مسايل امروز ما است، نه مسايل ديروز ما، اگر چه مسايل امروز ريشه در مسايل ديروز دارد.
به طور واضح و روشن ما امروز با اختلاف بسياري در تفكرات اعتقادي خود و نيز اعمال و رفتارهاي عبادي و ديني مواجه هستيم. از مثال بسيار ساده نحوه وضو و نماز و حج و خمس و ... تا مسايل پيچيده اعتقادي مانند جبر و تفويض. هم چنين اختلاف در نوع نگاه به حاكم و حكومت و حق حاكميت و ولايت و...
كاشكي مسايل مورد اختلاف، همان گونه كه در تصور شما بود، بسيار ساده وصرفاً‌تاريخي بود كه به راحتي قابل حل بود، در حالي كه امروز با گروهي مواجه هستيم كه حتي شيعه را به خاطر برخي عقايد و اعمال تكفير مي كند. البته مشكل حل اختلاف است و غالب شيعيان و اهل سنت همديگر را در جرگه اسلام مي دانند. اما فقط بيان موردي بود كه شما را از ساده نگري بيرون ‌آوريم.
در واقع اختلاف اساسي اين است كه مرجع ديني ما چه كساني هستند؟ائمه معصومين بعد از پيامبر مرجع ديني هستند، يا تمام صحابه علي رغم تمام اختلاف ها و نزاع هاي فكري وسياسي و اعتقادي مي توانند مرجع ديني باشند ؟ در اين صورت هم بايد مرجعيت ديني غير معصوم را بپذيريم و هم تضاد فكري را نيز به رسيميت بشناسيم . جالب اين كه همه را به نوعي مهر تأييد بزنيم( به جهت تضاد افكار و آرا و اعمال صحابه)
در واقع شيعه دينش را از امامان معصوم فرا مي­گيرد، اما اهل سنت دين شان را از اشخاصي حداقل يک قرن بعد از پيامبر(مثل ابو حنيفه ، احمدبن حنبل ، مالك بن انس و شافعي) مي­گيرند. از همين رهگذر اختلافاتي در فروع فقهي و اصول اعتقادي ايجاد مي شود كه اين جا ديگر صرفاً‌مسئله قتل و قصاص و خلافت و... نيست.
اهل سنت چون به اصل امامت و عصمت اعتقاد ندارند ، مسائل اعتقادي و احكام و ساير آموزه­هاي مذهب خود را از افراد غير معصوم گرفته اند اما شيعيان آموزه هاي ديني را از امامان معصوم فراگرفته اند .
البته با وجود همه اختلاف ها ما معتقديم که شيعه و سني به جهت داشتن موارد اشتراك بسيار و داشتن دشمنان مشترك مي توانند با حفظ مذهب خود با يکديگر متحد و هماهنگ باشند . در برابر دشمنان بايستند و از منافع خود دفاع کنند . از امکانات وسيع و گسترده خود براي پيشرفت و مجد و عظمت اسلام و مسلمانان استفاده نمايند . از توهين به مقدسات يک ديگر پرهيز نمايند . يکديگر را متهم به بي ديني و شرک و کفر ننمايند.
براي توضيح بيش تر: ر.ک: محمدرضا مظفر ، عقايد شيعه ؛
سيد عبدالحيسن شرف الدين ، اجتهاد در مقابل نص ؛
جعفر سبحاني ، ملل و نحل؛
نشانه­هاي دو مکتب (ترجمه معالم المدرستين) از سيد مرتضي عسکري.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
استمنا گرچه حرام و گناه کبيره است ، ولي کفاره ندارد، بلکه واجب است استمنا کننده توبه کند. بلي اگر در ماه مبارک رمضان کسي در حال روزه استمنا کند و مني خارج شود ،روزه اش باطل مي شود و کفاره بايد بدهد . چون با کار حرام روزه اش را باطل کرده ،کفاره جمع دارد.
آيت الله مکارم فرموده: اگر روزه دار به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، بنابر احتياط واجب بايد كفّاره جمع بدهد، يعنى هم يك بنده آزاد كند و هم دو ماه روزه بگيرد و هم شصت فقير را سير كند (يا به هر كدام از آن ها يك مد طعام كه تقريبا 750 گرم است بدهد) . چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد ،هر كدام كه ممكن است، بايد انجام دهد (خواه آن چيز حرام، مانند شراب و زنا باشد يا مانند نزديكى كردن با همسر خود در عادت ماهانه). (1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل ،م1405.

پرسش 1:
مي خواهم روزه قضا بگيرم .در عين حال مسافرت هم مي خواهم بروم که البته نمازم شکسته است. آيا مي توانم ؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
روزه گرفتن در مسافرتي که نماز شکسته است ، صحيح نيست . (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله مکارم، توضيح المسايل ،م 1440 .
پرسش 2:
اگر قصد سفر 10 روزه را بکنم و از همان روز اول سفر و نرسيده به مقصد روزه بگيرم روزه ام درست است ؟
پاسخ:
اگر به مسافرت رفتيد و در آن جا قصد ده روزه کرديد ، مي توانيد روزه بگيريد، ولي در بين راه روزه نيستيد ، حال اگر قبل از اينکه به مقصدي که مي خواهيد در آن جا ده روز بمانيد، از اذان صبح تا موقع رسيدن چيزي که روزه را باطل کند، انجام نداده باشيد، اگر پيش از ظهر برسيد و قصد ده روز بکنيد و نيت روزه بکنيد، روزه تان صحيح خواهد بود .
مثلا قصد مسافرت به مشهد مقدس داريد و مي خواهيد در آن جا ده روز کامل بمانيد. وقتي که به مشهد رسيديد ، اگر قبل از اذان ظهر باشد و از اذان صبح تا آن موقع که به مشهد رسيديد، چيزي که روزه را باطل کند، انجام نداده ايد، مثلاً غذايي نخورده ايد و تصميم داريد تا ده روز کامل در مشهد بمانيد، مي توانيد قصد روزه بکنيد . اگر ماه رمضان باشد، بايد قصد روزه بکنيد و روزه بگيريد .
نيت روزه در بين راه صحيح نيست .روزه بر مسافر حرام و غير جايز است اما در بين راه مي توانيد چيزي نخوريد و مبطلات روزه را مرتکب نشويد تا وقتي که به مقصد رسيديد ، قصد ده روز کرده و نيت روزه کنيد . (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله مكارم، توضيح المسايل، م 1448 .

صفحه‌ها