پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۸:۰۳ شناسه مطلب: 14849
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۷:۵۹ شناسه مطلب: 14848
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۷:۴۹ شناسه مطلب: 14847
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۷:۳۹ شناسه مطلب: 14846
آيا ميتوان دختر باكره اي كه پدر هم دارد صيغه نمود به شرطي كه هم خوابي وجود نداشته باشد .
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
نمي توان دختر باكره اي كه پدر دارد، بدون اجازه پدرش صيغه نمود ،گرچه به شرطي باشد که همخوابي(مقاربت) وجود نداشته باشد . (1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پينوشت :
1. توضيح المسائل مراجع ،ج 2 ، م2376.
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۷:۲۹ شناسه مطلب: 14845
من روزي قسم خوردم كه كاري را انجام ندهم و قسم من از روي ناراحتي و احساس پشيماني بود كه داشتم اما به دليل شرايط خانوادگي نمي تونم روي قسمم پايدار بمونم و خيلي هم هز عواقبش ميترسم حالا من چه كار بايد بكنم؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
اگر كسيكه بالغ و عاقل است، با قصد و اختيار به يكي از اسمهاي خدا( خدا ، الله رازق خالق) قسم بخورد: كاريكه مباح يا مستحب يا واجب است انجام دهد، يا کار بد يا مرجوحي را ترک کند ، بايد به قسم عمل نمايد. اگر عمداً عمل ننمايد، بايد كفاره بدهد؛ يعني ده فقير را سيركند يا آنان را بپوشاند .اگر نتوانست، بايد سهروز روزه بگيرد.(1)
تنها در موردي که از روي فراموشي يا اجبار يا اضطرار به قسم خود عمل نکند، يا قسم به غير خدا باشدکفاره ندارد.(2)
قسم براي اثبات مطلبي(مثلا بگويد به خدا راست مي گم) اگر راست باشد، مکروه است .اگر دروغ باشد، حرام است، ولي کفاره ندارد.(3)
پي نوشت ها:
1.آيت الله مکارم،توضيحالمسائل،م 2302.
2. همان،م2303.
3. همان م2304.
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۷:۰۲ شناسه مطلب: 14844
من مقلد آقای مکارم هستم. نظرات مراجع دیگر هم مخاهم بدانم.
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
نظر مراجع عظام در مورد طهارت و نجاست اهل کتاب چنين است:
اهل کتاب به نظر آيات عظام :خامنه اي، وحيد خراساني، سيستاني ،نوري همداني ، صانعي ، شيخ جواد تبريزي، فاضل لنکراني ،پاکند . به نظر امام خميني و آيت الله بهجت نجسند . به نظر آيات عظام: مکارم شيرازي ، شبيري زنجاني ،جعفر سبحاني ، صافي گلپايگاني ،خوئي وگلپايگاني بنابر احتياط واجب نجسند.(1)
پي نوشت:
1 آيت الله خامنه اي ، استفتاآت سوال 313؛ توضيح المسائل مراجع ،مسئله 106 وذيل آن.
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۶:۵۰ شناسه مطلب: 14843
سلام در عصر امام زمان همه خوبند یا نه وچه جوری ممکن است که همه خوب باشند چون نسل ما زیاد ادمها جالب نیستند
طبق ظاهر روايات و دلايل عقلي ، نه همه انسان ها در عصر ظهور اصلاح مي شوند و نه همه مجرمان از بين مي روند. بلکه در آن عصر مشوق هاي هدايت فراوان است و انسان ها با اختيار خود هدايت مي شوند .
طبيعي است که برخي راه هدايت را نپذيرند.در اين ميان كسانى پيدا مىشوند كه با ايدههاى مختلف انقلاب امام را برنمىتابند و با حضرت مخالفت مىكنند و در انقلاب ايشان كارشكنى مىنمايند.
طبيعى است كه بايد با آنان با قاطعيت برخورد شود تا جامعه براى هميشه از شر آنان مصون بماند؛(1)
مفاد روايات اين است كه سياست و استراتژى امام در برابر مخالفان و گناهكاران اين است كه نخست به هدايت و ارشاد آنان پرداخته ، با ايشان مدارا مىكند اما در صورت عدم تأثير با آنان با قاطعيت برخورد مىكند.
تذكر چند نكته :
1- دشمنان و مخالفان حضرت از گروههاى مختلف هستند، از قبيل: اهل كتاب، فرقههاى باطل و منحرف، مقدس نماها، ناصبىها و منافقان.
2- برخورد حضرت با دشمنان يكسان نيست. عدهاى را مىكشد، برخى را تبعيد مىكند و بر بعضى حد جارى مىكند و از عدهاى جزيه مىگيرد. (2)
محمد بن مسلم روايت كرده است: به محضر امام باقر (ع)شرفياب شدم تا درباره قائم آل محمد )عج) از حضرت بپرسم، پيش از آن كه حرفى بزنم، حضرت فرمود: « قائم آل محمد (ص) شباهت هايى به پنج تن از پيامبران دارد....شباهت او به جدش مصطفى(ص) ظهور او با شمشير و كشتن دشمنان خدا و رسول خدا و ستمكاران و طاغوتها است».
امام باقر(ع)فرمود: «هنگامى كه قائم(ع)قيام كند، ايمان را بر تمام ناصبيان عرضه مىكند. اگر ايمان را در حقيقت و واقع بپذيرند، آنان را رها مىسازد و گرنه گردن آنان را مىزند يا همان گونه كه امروز اهل ذمه جزيه مىپردازند، از آنان جزيه مىگيرد و آنان را از شهرها به روستاهاى دور دست تبعيد مىكند». (3)
امام صادق(ع)فرمود: حضرت قائم(ع)در وقت ظهور درباره بيش تر منافقان حد خدا را جارى مىكند.(4)
البته امام زمان حساب و كتاب و ميزان را كه در قيامت بر پا مىشود، در دنيا بر پا نمىكند، يعنى اين گونه نيست كه اگر كسى در خانه خود گناه كند يا عبادت خدا را به جا نياورد، در دنيا به مجازات برساند. هم چنين اين گونه نيست كه هيچ كس دچار گناه و معصيت نشود و هيچ گناهكارى وجود نداشته باشد، بلكه مقصود اين است كه تمام حدود و مقررات و احكام الهى را در جامعه پياده مىكند.
پي نوشت ها:
1- چشم اندازى به حكومت مهدى، نجم الدين طبسى، بوستان كتاب، قم، ص 148،147.
2-همان.
3-كمال الدين و تمام النعمه، صدوق، ، جزء 1، ص372، ح(7.
4- تهذيب الأحكام، محمد بن الحسن الطوسى، ج6، ص 172، ح 335.
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۶:۴۲ شناسه مطلب: 14842
سلام 1-من ی بار ازدواج کردم وطلاق گرفتم بعد چند سال کسی اومده که همه چیزش خوبه ولی اصلا به دلم نشسته وازش خوشم نیامده جواب بله بدم یا منتظر بمانم تا کسی که به دلم افتاد و ازهر لحاظ خوب باشه را قبول کنم چون یکی از اقوام ما ازدواج این چنینی کرده وگفته شاید عقد کند به دلش بشینه ولی.. شوهرش خوبه ولی ازشوهرش خوشش نمی یاد ودچار مشکل شده بهش محل نمی زاره بغلش نمی خوابه و... راهنمایی کنید2-مهر رضا 1ملیون داده چون عقد کردم .دست بابامه قصتشو اون میده من طلاق گرفتم مگه نباید پدرم پول رو بده به من پول مال کی میشه3- بعد 3.4روز از پاکیم شب خون دیدم کمی. همان شب غسل باید می کردم یا صبر کنم غسل چی؟ایت سیستانی.4-شوهرم تمیز نیست مشکل داریم چه جوری کاری کنم شلخته نباشه ودست وصورتشو وقتی از سر کار می یاد بشوره دادوبیداد میکنه وسیگاری چه مدلی باش صحبت کنم که عصبی نشه وترک کنه لجباز میباشددادوبیداد میکنه. اصلا گیر بدم یا ولش کنم .من حساسم وتو خواستگاری نگفته سیگاری است5- من طلاق گرفتم اگر از کسی خوشم امد می خواستم گناه نکنم چه جوری صیغه باید بکنم در محضر یا خودم می توانم بدون اذن پدر بخوانم مراحلش را برایم بگوییدوبه چه صورتی می باشدو شاهد می خواهد؟اصلا گناه محسوب می شود یا نه
پرسش 1:
گوناگون شرح : 1- ي بار ازدواج کردم وطلاق گرفتم .بعد چند سال کسي اومده که همه چيزش خوبه ولي اصلا به دلم نشسته و ازش خوشم نيامده. جواب بله بدم يا منتظر بمانم تا کسي که به دلم افتاد و ازهر لحاظ خوب باشه قبول کنم ؟چون يکي از اقوام ما ازدواج چنيني کرده وگفته شايد عقد کند به دلش بشينه ولي.. شوهرش خوبه ولي ازشوهرش خوشش نمي ياد ودچار مشکل شده. بهش محل نمي ذاره .بغلش نمي خوابه و... راهنمايي کنيد.
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بهتر بود تاريخچه اي از زندگي زناشويي خودتان را همراه با علت طلاق به صورت دقيق و جزيي ذکر مي کرديد . مشکلي كه داريد ممکن است به دليل تجارب منفي زندگي با يک مرد بوده است . تا زماني که احساسات گذشته به کمک مشاور از بين نرود ، ممکن است در مورد خواستگارهاي ديگر هم چنين وضعيت و احساسي داشته باشيد . بنابراين هيچ ضمانتي ندارد که احساس شما نسبت به اين آقا بعد از ازدواج تغيير کند . در اين موضوع افراد مختلف هستند . نبايد هيچ زندگي را با زندگي خودتان مقايسه کنيد. اما براي رد کردن ايشان هم بايد دلايل منطقي داشته باشيد . اگر با توجه به تحقيقات محلي از محل زندگي ، تحصيل ، وضعيت ساير اعضاي ازدواج کرده با همسران خود ، رابطه با همکاران و وضعيت محل کار و مسئوليت پذيري ايشان ،همچنين با توجه به صحبت هايي که با ايشان نسبت به انتظارات و علاقه ها و روحيات شخصي انجام داديد ، خودتان و اطرافيان نزديک به اين نتيجه رسيده ايد که ايشان از نظر منطقي براي ازدواج، فردي لايق هستند ،سعي کنيد با کمک مشاور احساس خودتان را تغيير دهيد . بعداً وارد زندگي شويد ،زيرا احتمال ثابت بودن احساس تان نسبت به اين آقا بعد از عقد هم وجود دارد . اما اگر براي قبول نکردن و به دل ننشستن دليل منطقي داريد، ازدواج شما با ايشان غير منطقي بوده ، باعث اختلافات زناشويي خواهد شد . به فكر تغيير در آينده نباشيد.
موفق باشيد.
پرسش 2:
-مهر رضا 1مليون داده چون عقد کردم .دست بابامه قسطشو اون مي ده . طلاق گرفتم .مگه نبايد پدرم پول رو بده به من ؟
پاسخ:
اگر بانک وام را به توداده، پول مال تو است و بابا بايد پول را بدهد به تو ، البته قسط وام را هم خودت بايد بدهي.
پرسش 3:
3- بعد 3.4روز از پاکيم شب خون ديدم کمي. همان شب غسل بايد مي کردم يا صبر کنم، غسل چي؟آيت الله سيستاني.
پاسخ:
اگر از اول عادت ماهانه تا شبي که دوباره خون ديده اي، ده روز يا کم تر از ده روز بوده، خون کمي که در شب ديده اي ،حيض حساب مي شود . بايد بعد از پاک شدن از آن غسل مي کردي.يعني اگر همان شب خون قطع شده و پاک شده اي، همان شب بايد براي نماز غسل مي کردي . اگر خون قطع نشده باشد ،هر وقت که قطع شده باشد، آن وقت بايد غسل مي کردي.
اگر از ابتداي عادت تا آن شب بيش تر از ده روز بوده ،خوني که شب ديده اي، حيض نبوده، بلکه استحاضه حساب مي شود.در اين صورت اگر استحاضه قليله بوده، فقط وضو کافي است .
اگر متوسطه يا کثيره بوده، غسل داشته و بايد براي نماز غسل استحاضه مي کردي.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله سيستاني، توضيح المسائل، م391-393و438.
پرسش 4:
شوهرم تميز نيست .مشکل داريم .چه کاري کنم شلخته نباشه و دست و صورتشو وقتي از سر کار مي ياد بشوره ؟داد و بيداد مي کنه وسيگاري .چه مدلي باش صحبت کنم که عصبي نشه وترک کنه؟ لجباز مي باشد،داد و بيداد مي کنه. اصلا گير بدم يا ولش کنم .من حساسم وتو خواستگاري نگفته سيگاري است.
پاسخ:
سوالات شما كمي ضد و نقيض و گيج كننده است.
در سوال اول و آخر مي گوييد كه طلاق گرفتيد و دوباره هنوز ازدواج نكرديد و فقط خواستگار داريد.
اين جا داريد از شوهر خود حرف مي زنيد. در گذشته نيز نامه هاي زيادي داشتيد كه نمي توانيم در همه آن ها جستجو كنيم.
به نظر مي رسد كه از طرف چند نفر حرف مي زنيد يا خودتان نمي دانيد كه چه مي گوييد يا منظورتان براي ما روشن نيست.
لطفاً با دادن اطلاعات درست به ما كمك كنيد تا پاسخ هاي دقيق به شما دهيم.
پرسش 5:
طلاق گرفتم. اگر از کسي خوشم آمد ،مي خواستم گناه نکنم ،چه جوري صيغه بايد بکنم؟
پاسخ:
اگر باکره نيستي و با اجازه پدرت شوهر کرده و طلاق گرفته اي و عده طلاق تمام شده است، مي تواني بدون اجازه گرفتن از پدر، ازدواج دائم يا موقت کني . شاهد گرفتن لازم نيست. صيغه شدن اشکال ندارد و گناه نيست. خودتان با رعايت شرايط مي توانيد عقد را بخوانيد.
عقد ازدواج موقت يا صيغه چند شرط دارد:
1- بايد زن و مرد به ازدواج راضي باشند.
2- بايد مقدار مهريه مشخص باشد (مثلاً صد هزار تومان) .
3 - بايد مدت نيز مشخص باشد (مثلاً يک روز).
4- بايد عقد خوانده شود . تنها رضايت زن و مرد بدون خواندن عقد کافي نيست . بنا به احتياط واجب عقد به عربي صحيح خوانده شود .(وقتي عربي مي خواند معني آن را بداند) . اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند. به هر لفظي صيغه را بخوانند صحيح است .لازم نيست وکيل بگيرند، اما بايد لفظي بگويند که معناي «زوجت» و «قبلت» را بفهماند .
اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت(مثلا يك روز ) و مهر را(مثلا ده هزار تومان) معين کردند، چنانچه زن به قصد اين که در مدت مشخص شده با مهر مشخص شده خود را زن مرد مورد نظر قرار دهد بگويد: «زوجتک نفسي في المدة المعلومة علي المهر المعلوم» ( خودرا به همسري تو در مدت معين با مهر معين درآوردم) بعد بدون فاصله مرد بگويد «قبلت هکذا» (قبول کردم ) صحيح است.(1)
خوشبختي دائمي شما در گرو ازدواج دائم است . ازدواج موقت اگر چه نياز جنسي و عاطفي شما را اقناع كرده و از گناه دور مي سازد، اما خوشبختي دائمي براي شما نخواهد داشت.
پينوشت:
1.آيت الله سيستاني,توضيح المسائل,م2329و2330.
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۶:۱۲ شناسه مطلب: 14841
من خیلی از این موضوع ناراحتم گاهی اوقات ساعتها گریه می کنم که چرا عاشق او شدم حالا نمی دانم باید چه کنم؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مشكل اساسي در اين داستان مربوط به فكر و انديشه اشتباهي بود كه داشتيد . مشكل اساسي تر مربوط به ريشه اين تصور اشتباه است كه
مسئله عشق و علاقه شما است. آنچه بيش از خواستگاري پسر فاميل شما را آزار مي دهد، روشن شدن ماهيت عشق يك طرفه تان است كه به جاي ناراحتي، بايد با كنترل هيجان عاطفي خود، از بابت روشن شدن مسئله خوشحال نيز باشيد، اما چون هنوز در فضاي عشق و علاقه به سر مي بريد، نمي توانيد هيجان عاطفي را كه از سال هاي گذشته در شما ريشه دوانده، كنترل نماييد و همين موجب آزار و اذيت تان شده است.
اگر او به علاقه عاشقانه شما جواب مثبت مي داد، چه بسا مشكلات بيش تري براي تان ايجاد مي شد كه متأسفانه شما و بسياري از جوانان از آن نوع مشكلات غافل هستند . به هواي اينكه عشق و علاقه دو طرفه است، وارد روابطي مي شوند كه سرانجام بسياري از آن ها وحشتناك و غير منتظره است.
اما اينكه چرا چنين شد، اجازه دهيد كه كمي آسبيب شناسانه، نه همدلانه به بررسي آن بپردازيم.
اصل علاقمندي و عشق، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روانشناختي است. اين اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار ميگيرند، به تناسب و توافق ويژگيهاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو ، به هم علاقمند مي گردند. صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن حساب باز کرد. به عبارتي روانشناسانه تر ماهيت عشق بسيار پيچيده است . اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود ميگيرد. در برخي علاقههاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمرهاش جدا ميگردد، رگههايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار و افکار وسواسي و... مشاهده ميشود.
جهت روشن تر شدن ابعاد اين داستان، اجازه ميخواهم نيم نگاهي به فرق بين دو مفهوم کليدي وابستگي و دلبستگي نماييم.
فرض کنيد به ميوهاي مانند آناناس علاقمند هستيد و به آن «دل بستهايد» .حال اگر روزها، ماهها و سالها به هر دليلي از خوردن آن محروم بمانيد، آيا در زندگي عادي و روزمره شما اختلالي ايجاد خواهد شد ؟آيا عملکرد روزانه شما رو به کاستي ميگذارد؟ مسلّماً نه. سالها از موضوع «دلبستگي» خود محروم ميمانيد ، ولي همه امور زندگي شما بر وفق مراد است.
اين نوع علاقه و تعلق را «دلبستگي» ميگويند ،حال اگر به جاي دلبستگي به آناناس به آن «وابسته» بوديد ،يک روز بدون آناناس نميتوانستيد سر کنيد. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني به چيزي يا کسي باعث کاهش عملکرد در فرد ميگردد و به نوعي فرد را از زندگي روزانه و عادي خود خارج ميسازد . فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است ،در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيدهاي است.
در اسلام به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است . وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده است که وقتي بندهاي از خدا فاصله ميگيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار ميدهد.
اولياي خدا و ائمه معصومين به همسران و فرزندان خود دلبسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
آن چه که در زندگي هر مؤمن در درجه اول اولويت قرار ميگيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است . استقلال رواني-عاطفي سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. استقلال رواني ـ عاطفي در همه حوزههاي عاطفي از قبيل پدر و مادر ،شوهر و فرزند و دوستان بايد جاري باشد. وابستگي به هر کسي چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بيمورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افت تحصيلي و شغلي، فرصتسوزيهاي مکرر و... ندارد.
آنچه که در اسلام و روانشناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه افراطي (عشق) است.
اسلام معتقد است هر دختر پاکي مثل شما بايد با حفظ نگاه و روابط پنهاني خود از نامحرم و کنترل احساسات و هيجانات عاطفي و... ، ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني را از ابتداي کار جلوگيري نمايد. اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه افراطي يک طرفه يا دوطرفه، وابستگي افسردهوار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، ازدواج بياساس نخواهد بود.
دختر و پسري که به عشق افراطي مي گرايند ( و به کاهش شديد عملکرد دچار مي شوند)به نوعي از چند اختلال عمده روانشناسي يعني اضطراب وسواس و افسردگي بيبهره نيستند، به عنوان مثال با نگاهي به درونيات خود متوجه خواهيد شد که از اضطراب نسبتاً بالايي رنج ميبريد . اضطراب حتى به قبل عاشق شدن تان بر ميگردد . در گذشته نيز براي کاهش اضطراب خود به افراد پيراموني خود پناه ميبرديد. پناهجويي به نوعي در شما نهادينه شده و به آن شرطي شدهايد، پس با هر اضطرابي ناخودآگاه به دنبال فرد آرامشگري ميگرديد که اين فرد معمولاً معشوق است . پس در مکانيزم عشق اضطراب بالا نقش بهسزايي دارد و در درمان آن نيز کاهش اضطراب نقش کليدي دارد.
از سوي ديگر عشق به نوعي به نابودي عزت نفس فرد بازگشت ميکند. کسي که عزيز است ،هيچ گاه خود را در مقابل فردي از همجنس يا غير همجنس خود حقير و کوچک نميکند. اين پسر مثل ميليونها نفر ديگر داراي نقاط ضعف و قوت عمدهاي است . به هيچ وجه صلاحيت بت ،قبله يا خدا شدن براي شما ندارد. خضوع و خشوع فقط در مقابل عزيز مطلق يعني خداوند زيبنده است . هر نوع کوچک کردن بنده در نزد بنده ديگر مطرود است. فردي که ارزشمندياش دروني است، نه بيروني، هيچ گاه به مقوله عشق گرفتار نميآيد. اگر از درون خود را ارزشمند بدانم ،چه نيازي دارم فرد بيروني به ارزشگذاري من اقدام نمايد؟ تحقير و تضعيف عاشق در برابر معشوق از نظر اسلام و روانشناسي محکوم است و با مقوله مهم عزت نفس و اعتماد به نفس منافات دارد.
افراد عاشق معمولاً از رگههايي از افسردگي رنج ميبرند .به تعبيري از بيمعنايي و يکنواختي در زندگي به ستوه آمدهاند. فرد افسرده ميکوشد معناي جديدي براي زندگي خود دست و پاکند . معناي جديد معمولاً از جنس مخالف انتخاب ميشود. فرد افسرده پس از مدتي معشوقش به تنها معناي زندگياش مبدل ميگردد و احساس ميکند که زندگي بدون معشوق فوقالعاده بيمعناست.
معناي زندگي به امور گذرا متغير و بيمبنا اطلاق نميگردد، پس اگر به هر دليلي فرد عاشق در رفع افسردگي باليني يا غير باليني خود بکوشد و کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايد ،به معناي واقعي زندگي دست مييابد. مقوله عشق روز به روز جاي خود را به دلبستگي صرف ميسپارد . دلبستگي امري سالم و صد در صد خدايي است، ولي وابستگي رواني امري صد در صد مرضي و غير خدايي است .آنچه متأسفانه گرفتار شديد ، وابستگي است.
چه بسا اگر عاشق نبوديد ،با خيالي آرام و در دور از هر گونه دغدغه مي توانستيد به راحتي با مسئله كنار آييد و نياز به گريه هاي شبانه يا چند ساعته و رنجوري و نگراني و... نبود.
آنچه اكنون به آن نياز داريد، نگاه به ارزرشمندي دروني و راه برون رفت از علل و ريشه هاي عشق و وابستگي و نيز تمرين فرايند فراموشي شخص مورد نظر است.
به نكاتي براي فراموشي عشق توجه فرماييد
1ـ فرايند فراموشي عشق زمانبر است . عشق چند ساله را نميتوان چند روزه فراموش کرد. اگر قبول کنيم اين فرايند زمانبر است ،پس نبايد زود از آن خسته شويم يا با هر تداعي خاطره از ميدان به در رويم.
2-روند تدريجي فراموشي او را با روند حذف علائم و نشانه هاي تداعي گر خاطرات او تا جايي كه امكان دارد همراه سازيد. از تنهايي در اتاق يا مكان هايي كه ياد آور خاطره گذشته است، پرهيز كنيد.
3ـ وابستگي رواني يا عشق افراطي به اين جهت نابهنجار است که موجب کاهش عملکرد در زندگي روزمره شما ميگردد، پس اگر موفق به حذف نشان ها هم نشده باشيد ، چنانچه به هر طريقي به عملکرد طبيعي خود بازگرديد، باقيمانده آثار و عوارض عشق هيچ مشکلي براي شما به وجود نخواهد آورد. مهم اين است که فکر ايشان باعث کاهش عملکرد (مثل اختلال خواب، اختلال خوراک و...) در شما نگردد، پس با تمايز ميان اين دو هر گونه پيشرفت در زمينه ارتقاي سطح عملکرد خود را ارج بنهيد.
4-جايگزين كردن اهداف عالي تر مادي يا معنوي در زندگي خود به شما فرصت جايگزين كردن هدف ها با يكديگر مي دهد.
5- با برجسته كردن نقاط ضعف و كاستي هاي فرد مورد نظر ، درون خود را نيز براي فراموش كردن آماده سازيد. مطمئناً وقتي از روزنه نگاه عاشقانه نبينيد، ضعف هاي بسيار در او خواهيد ديد، چون هيچ انسان و هيچ موجودي جز خداوند پيراسته از عيب و نقص نيست.
6ـ وابستگي عاطفي ـ رواني مانند اعتياد، علاوه بر خوددرماني نيازمند کمک متخصصان روانشناسي و روانپزشکي ميباشد، پس به خود درماني اکتفا نکنيد .در اسرع وقت براي دارودرماني يا روان درماني احتمالي به نزد يک متخصص برويد.
7ـ با هرگونه اقدام جانانه جهت درمان تخصصي زندگي (بدون عشق مرضي) رنگ و بوي تازه به خود خواهد گرفت، رنگ و بويي که به هيچ وجه در اين چند سال نظير آن را نديدهايد.
8ـ در بازي زندگي خود را به هيچ وجه از پيش باخته و شکست خورده تلقي نکنيد. همه مي توانند و شما هم مسلماً يکي از همه هستيد.
9ـ ورزش سنگين، تنفس عميق و تفريحات سالم و توسعه روابط با دوستان همجنس را سر لوحه زندگي خود قرار دهيد.
10ـ همواره خود را در معرض آزمايش الهي بدانيد .با ديدة عبرت بين به همه پديدههاي پيرامون خود بنگريد.
موفق و سربلند باشيد.