پرسش وپاسخ

پرسش: آیا با وجود لاک بر روی ناخن میتوان وضو گرفت؟ 

وجود لاک روي ناخن هاي دست، مانع از رسيدن آب است . با بودن مانع در اعضاي وضو، وضو باطل است؛ بنابراين در هنگام وضو، ناخن هاي دست بايد بدون لاک باشد . اگر ذره اي لاک در يکي از ناخن هاي دست ها باشد، مانع از رسيدن اب شده و وضو باطل است، اگر چه نماز خواندن با لاك (بعد از وضو) اشكال ندارد.
اما ناخن هاي پا اگريکي از ناخن هاي پا بدون لاک باشد و بقيه ناخن هاي پا لاک داشته باشد و از روي همان انگشتي که لاک ندارد تا برآمدگي پشت پا يا تا مفصل ( به اختلاف فتوي در مسح ) پا را مسح کند، وضو صحيح است.
اما نسبت به غسل بايد تمام ناخن هاي دست و پا بدون لاک باشد . اگر ذره اي لاک يا هر مانع ديگر در يکي از ناخن هاي دست و پا باشد، غسل باطل است. (1)
پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 252، 290، 291 و 380.

اموالي را كه اطمينان نداريم كه حلال است يا نه به چه صورت حلال مي شوند

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مركز
موارد فرق مي کند. اگر شک بکند که مالي حلال است ياحرام، مي تواند آن را حلال به حساب آورد . نيز اگر مطمئن نيستيد که مال حلال با مال حرام مخلوط شده ،باز حلال است، ولي اگر بخواهي احتياط بکني ،با دادن خمس آن ، آن مال حلال مي شود.(1)
پي نوشت:
1 . آيت الله اراکي ، توضيح المسايل ،م 1844 .

بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت شما عزیزان درپناه اقا امام زمان به سلامت باشین. شرمنده که مزاحمتون میشم سوال دارم بی جواب خواهش میکنم به طور واضح جواب بدین. 1 : من چند وقت پیش از یه کارشناس دینی پرسیدم در مورد گناه روابط دختر وپسر در محیط دانشگاه و...تا چه حد رابطه و... ) ایشان جواب دادن می توان رابطه ی گناه را شرعیش کرد به این صورت که صیغه ای میتوان خواند که به هم محرم شویم و رفتار های عاطفی که با هم داریم گناه نباشد وکاملا شرعی است این رابطه فقط رنج عاطفیت راحتر بگم دخول به دختر باکره صورت نگیرد که اذن واجازه ی پدر را میخواهد ومن این موضوع را با چند نفر ذر میان گذاشتم که میتوان دختر باکره را صیغه کرد ولی به اون شرط و رنج چند نفر این موضوع را رد کردند و من ازیه نفر دیگه علت رد این موضوع را پیگیر شدم ایشون گفتند که به خاطر این ان ها رد کردند چون ممکنه بصضی ها سوءاستفاده کنند و مشکلات اجتمائی به وجود بیاد ینی بی بندوباری و گفتد که میشه این کار را کرد و همچنین گفتند که آقای همدانی اگه اشتباه نکنم اذن پدر را شرط نمیدانند حالا سوال من اینه که میتونم این کار راانجام بدم چون شرایط ازدواج برام فراهم نیس و فقط رابطه عاطفی داشته باشم در رنج دینم اسلام . مهندسی خودرو میخونم و از مرحوم فاضل لنکرانی هم تقلید میکنم خواهش میکنم جواب منو زودتر بدین لطفا به ایمیلم ممنون میشم مرسی اجرتون با امام زمان

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
به نظر آيت الله فاضل لنگراني دختر باکره اگر بخواهد ازدواج دائم يا موقت کند ،بنا به احتياط بايد از پدرش اجازه بگيرد ،گرچه ازدواجش به شرط عدم دخول باشد.(1) ضمنا آيت الله نوري قبلا اذن پدر را شرط نمي دانستند ،ولي فعلا شرط مي دانند.(2)
پي نوشت ها:
1. آيت الله فاضل لنکراني، توضيح المسائل ،م 2495.
2. سوال تلفني(02517741850) از دفتر آيت الله نوري همداني.

در زمان نامزدی هیچ گونه نزدکی نمی شود به خاطر همین پرسیدم غسل لازم است می توانیم بدون غسل کردن هم نماز به خوانیم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مركز
در زمان نامزدي اگر نزديکي نشود ،غسل جنابت برزن لازم نيست و بدون غسل مي تواند نماز بخواند ،مگر آن که بر اثر بازي با همسر،زن به اوج لذت برسد و درآن حال مايعي از او بيرون آيد .در اين صورت جنب مي شود و بايد غسل جنابت بکند .(1)
زن با دو چيز جنب مي شود و هرگاه جنب شود بايد غسل جنابت کند:
1 - داخل شدن آلت تناسلي مرد به جلو يا عقب زن که اگر به اندازه ختنه گاه يا بيش تر داخل شود، زن و مرد هردو جنب مي شوند، گرچه مني خارج نشود.
2-بيرون آمدن مني ،چه در خواب باشد يا در بيداري.
اگر زن بر اثر تحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج لذت و شهوت جنسي برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود ،جنب مي شود. اگر به اوج لذت نرسد و مايع خارج شود و يا به اوج لذت برسد ،ولي مايعي خارج نشود و يا شک کند که مايعي خارج شد يا نه ،جنب نمي شود و غسل لازم نيست.
زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند، جنب مي شود . اگر يقين پيدا نکند ،جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و در آن حال رطوبتي از او خارج مي شود ،چون به اوج شهوت نرسيده ،جنب نمي شود و رطوبت خارج شده هم پاک است و وضو و غسل را باطل نمي کند.
اوج لذت و شهوت به حالتي گفته مي شود. که در آن حال معمولا انسان از خود بي خود مي شود و لذت زيادي مي برد و مني بيرون مي ريزد. بعد از تمام شدن آن حال انسان احساس تخليه شدن و ارضا مي کند . حالت شهوتش تمام مي شود و بدنش سست مي شود .حالت تحريک آميزي که قبل از تخليه شدن داشت ،ديگر آن حالت را ندارد. مثل اين که انسان گرسنه دلش غذا مي خواهد ،ولي وقتي غذا خورد و سير شد، ديگر ميل به غذا ندارد.
پي نوشت:
1 . آيت الله تبريزي ، استفتاات س 239 .

من گوشت جوجه تیغی خوردم ولی از قبل حلال یا حرام بودن آن را نمیدانستم.چه حکمی دارد ؟ نماز خواندنش چه حکمی دارد ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مركز
چون نمي دانستيد حکم خاصي ندارد و نمازتان درست است و آن را بايد بخوانيد .

پرسش: چرا حضرت علی علیه السلام با انکه می دانست اگر به مسجد برود به شهادت می رسد به مسجد رفت؟

دانش و آگاهى پيامبران و امامان(ع) بر دو قسم است:
1ـ علم هايي كه از راه هاى عادى فراهم مى آيد، كه در اين دانش ها با مردم ديگرتفاوت زيادى ندارند.
2ـ علومى كه از راه هاي غير عادي و غير معمولي ‌نظير (علم لدنى = وحى و الهام) حاصل مى گردد.
پيشوايان و امامان وظيفه نداشتند در تمام موارد، طبق علومى كه از راه هاى غير عادي حاصل مى شد ،عمل كنند، بلكه تكاليف دينى آنان طبق علومى بود كه از راه هاي عادى پيدا مي‌شد.
روش و رفتار آنان در زندگي، در معاملات، معاشرت، زناشويي، پوشيدن، نوشيدن، خوردن، خوابيدن، تندرستى و بيماري، صلح و جنگ، فقر و توانگري، حكومت و سياست، مثل ساير مردم است، مثلاً پيامبر(ص) و امامان(ع) منافقان را خوب مى شناختند . مى دانستند كه آن‌ها ايمان واقعى ندارند، ولى هرگز با آن‌ها مانند كفار برخورد نمى كردند، بلكه از نظر معاشرت و ازدواج و ديگر احكام با آن‌ها مانند ساير مسلمانان رفتار مي كردند.
هم چنين هنگامي كه در مسند قضاوت و حل و فصل مشكلات مردم مى نشستند، مطابق قوانين قضايى اسلام حكم مى كردند . از علم خداداى خود استفاده نمى كردند. در موردى كه دليل شرعى مثلاً بر قاتل بودن متهمى وجود نداشت، امام يا پيامبر با تكيه بر علم غيب، حكم قصاص صادر نمى كرد.
قضاى كلى الهى بر اين است كه در زندگي مانند ساير مردم عمل نمايند. از اين رو وقتى مريض مى شدند، به طبيب مراجعه مي كردند .از دارو استفاده مى نمودند . درد را تحمل مى كردند و در بستر بيمارى مي افتادند.
امام صادق(ع) فرمود: "خداوند از جريان و تحقق اشيا جز از راه اسباب و علل ابا دارد".(1)
رهبران الهي اگر زندگى شان بر مبناى علم لدنى (دانش خدادادي) و اعجاز باشد، عمل و زندگى شان سر مشق و قابل پيروى نمى گرديد. بدين خاطر امير مؤمنان(ع) با اين كه مي‌تواند در شناسايى افراد و قبايل، از علم غير عادى خود استفاده كند، ولى اين كار را نمي كند. در ماجراى ازدواج با ام البنين (مادر حضرت ابوالفضل) به برادرش عقيل كه در نسب شناسى وارد بود مي‌فرمايد: از قبيله اى شجاع براى من دخترى خواستگارى كن تا فرزندي دلاور از وى متولد شود. (2)
نتيجه:حضرت علي(ع) در جريان شهادت خود طبق عادي عمل نمود؛ زيرا موظف بود كه طبق علم عادي عمل نمايد، نه علم غيب. در چنين مواردي اراده علم غيب نمي كرد. بر اساس علم عادي نيز ابن ملجم تصميمش مبنى بر شهادت علي(ع) را مخفى نگه داشته بود . از اين امر كسى غير از همدستانش با خبر نبود. موقعى كه علي(ع) به مسجد تشريف برد، در ظاهر مطلبى كه دلالت كند فردى در مسجد مصمم بر قتل حضرت است، وجود نداشت.
از اين رو حضرت مثل ساير روزها براى اقامة نماز جماعت به مسجد تشريف برد.بر اساس علم عادى خود رفتار نمود،‌ چنان كه در قضاوت و حكومت و تدبير امور و انجام ساير تكاليف، طبق راه ها و علم هاى معمولى عمل مى فرمود، نه طبق علم غيب. اگر در ظاهر آب نبود، ولى از راه علم غيب از وجود آب اطلاع داشت، تكليفش مثل ديگران تيمم بود.(3)
امام حسين طبق تكليف الهى عمل كرد. از بيعت سر باز زد و دعوت كوفيان را اجابت نمود. همان گونه كه روش طبيعي و مرسوم اقتضا مي كرد ، پيش از حركت سفيراني را به كوفه فرستاد و سپس دست به جهاد با دشمن زد و شهيد شد.
بنابراين آن ها وظيفه داشتند كه در زندگي خود از دانش ظاهري استفاده كنند و طبق آن عمل نمايند . علم غيب و دانش برتر را در راه بيان احكام الهي و هدايت مردم به كار مي بردند، نه براي نفع و سود شخصي.
در کتاب شريف اصول کافي، بابي با عنوان« الائمة إذا شاووا أن يعلموا علموا» وجود دارد. در اين باب رواياتي جمع آوري شده که بيانگرآن است امامان هر گاه اراده علم و دانش چيزي مي نمايند، برآن آگاه مي شوند .
از بيان اين گونه روايات به دست مي آيد که علم ائمه(ع) به امور ماوراي حس و عالم غيب به صورت فعلي نبوده است بلکه حقيقت وجودي آنان در مرتبه اي قرار داشت که چون اراده دانش خاصي (مانند غيب) مي نمودند، به اذن الهي آگاه مي شدند .
در امور عادي زندگي، تکليف آنان بر اساس علم عادي بود . مکلف بودند که بر اساس علم و نشانه‌هاي عادي عمل نمايند. بنابراين آن ها برخلاف تکليف الهي عمل نمي کردند . در اين سلسله امور از علم غيب استفاده نمي کردند. اگر در مواردي خداوند نخواهد که آن ها از علم غيب آگاه شوند، تابع خواست خداوند هستند . در آن موارد اراده علم غيب نمي کردند تا آزمون الهي که در مورد همه انسان ها جاري است ، در مورد آنان نيز جاري باشد تا به اجر و پاداشي که خداوند براي پذيرفته شدگان در آزمايش هاي بزرگ و سخت مقرر داشته ،نائل شوند؛ هم چنين الگو و نمونه اي براي تمام انسان ها قرار گيرند.
علاوه بر اين وقتى امام با لطف و اذن الهى به مرتبه اعلاى كمال و علو وجودى مى‏رسد و با منبع علم الهى تماس پيدا مى‏كند ، در اوج مقام فناى در ذات الهى است. او در اين مقام خود نمى‏بيند و خود نمى‏پسندد. فقط خدا را مى‏بيند و تنها مشيت الهى را مى‏پسندد. خواسته‏اى غير از خواست و مشيت الهى ندارد. در اين مقام وقتى اراده و مشيت الهى را (بر اساس نظام علت و معلولى و قضا و قدر) در تحقق حوادث و پديده‏هاى هستى به دنبال علت کامل شان مى‏يابد، خواسته‏اى بر خلاف آن ندارد. «پسندد آنچه را جانان پسندد» به همين جهت تلاش براى تغيير اين حوادث از جمله شهادت خود با قطع نظر از اين كه تأثيرى ندارد، با مقام فنا و رضا و حب لقاء الله سازگار نيست.
علم ائمه(ع) به آينده مانند علوم عادى ما نيست، بنابراين اقدام به امورى كه منجر به شهادت آنان مى‏شود ،خود را در هلاكت انداختن و خودكشي نيست. اضافه بر اين كه درجات و كمالاتى براى ائمه(ع) مقدر شده بود كه راه رسيدن به آن از طريق تحمل بلاها و مصائب مى‏باشد. آنچه در آيه منع شده، انداختن خود در ورطه هلاكت است . كسى كه در راه خدا و براى او قدم بر مى‏دارد و در مرحله‏اى شهادت را وظيفه خود مى‏داند، اصلاً به سوى هلاكت نمى‏رود .
پا نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 2، ص 90، حديث 13.
2. مصطفى حسينى دشتي، معارف و معاريف، ج 4، ص 414.
3. لطف الله صافي، معارف دين، ص 118 ـ 123؛
در راه حق، بيست پاسخ، ص 113؛
ابراهيم اميني، مسايل كلى امامت، ص 324؛
بحارالأنوار، ج 42، ص 258 و 259.

آیا رابطه جنسی با زنی که همسرش مرده است از نظر شرعی مشکل دارد؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
اگر عده وفات تمام شده و عقد شرعي از دواج موقت يا دائم بين مرد و زن مذکور با رعايت شرايط خوانده شده باشد، رابطه جنسي اشکال ندارد . اگر عقد خوانده نشده باشد ،هر چند زن و مرد راضي باشند، با هم نامحرم هستند و رابطه جنسي بين آن دو زنا و حرام است (1)
پي نوشت:
1.توضيح المسائل مراجع، ج2، مسأله 2363.

سلام می خواستم بدونم آیا نگهداری حیوان خانگی به نام همستر از نظر شرعی اشکال داره یا نه؟ درباره نجس بودن یا نبودن و حلال و حروم بودن آن توضیح دهید اگر میشود سریع تر پاسخ دهید چون تو خونه سر این موضوع مشکل پیدا کردیم با تشکر

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
همستر از خانواده موش هاست و چون خون جهنده دارد حرام گوشت است، فضله اش نجس است اما بدنش پاک مي باشد و نگهداري آن در خانه اشکال ندارد ولي هنگام نماز نبايد موي آن به بدن و لباس باشد .(1)
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع،ج 1،مسئله84.

باعرض سلام وخداقوت خدمت شماعزیزان ضمن تشکروسپاس فراوان سوالی ازحضورتان دارم. من حدود9 سال است که برای خودم از شهر مقدس کاظمین کفن خریده ام به مبلغ3000 تومان ومیخواستم بدانم بابت خمس آن باید قیمت همان سال را حساب کنم یاقیمت امسال را. 2)خمس آنرا باید به کجا بدهم. بانهایت سپاس

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز بايد به قيمت فعلي محاسبه شود.خمسش را براي دفتر مرجع تقليدتان بفرستيد يا به امام جمعه بدهيد يا به عالمي كه اجازه دارد وجوهات بگيرد.(1)
پي نوشت:
1.سوال تلفني از دفتر آيت الله خامنه اي.

چند سال قبل خود ارضایی میکردم(ولی دقیقا نمیدانم از چه زمانی)بدون اینکه بدانم باید غسل جنابت کرد و در آن سالها به سفر حج(عمره مفرده)رفته ام و مطمئن نیستم که قبل از سفر هم خود ارضایی میکردم یا نه و میترسم قبل از سفرخود ارضایی کرده باشم و همه ی اعمال حج مثل طواف-سعی-طواف نسا درست نباشند باید چه کارکنم؟آیا حجم درست است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مركز
در فرض سؤال که شک داريد عادت به استمنا قبل از رفتن به حج بوده يا بعد از آن، و شک داريد که اصلا در زمان حج جنب بوده ، حج شما صحيح است و به شک خود توجه نکنيد. (1)
پي نوشت:
1.سؤال تلفني (7741415-0251) دفتر آيت الله سيستاني.

صفحه‌ها