پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۳۴ شناسه مطلب: 15100
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۳۰ شناسه مطلب: 15099
سلام علیکم . بنده در کتاب حضور و مراقبت (استاد صمدی آملی) به نکته ای برخوردم که برایم سوالی پیش آمد . ایشان در صفحه ی 35 این کتاب می فرمایند : اگر من و شما گرسنه نشویم مطعمی نخواهد بود . تا تشنه نشویم ساقی نخواهد بود و تا مریض نشویم اسم شافی هم ظهوری نخواهد داشت . این که آقا در الهی نامه فرمودند : الهی حسن آدم زاده است ، چگونه دعوی بی گناهی کند ؟ برای این است که اگر عبد گناه نکند پس خداوند چه طور غفار و بخشنده و ستار خواهد بود ؟ مثلا در حدیثی از ناحیه حق متعال نقل است که فرمود : اگر شما گناهی مرتکب نشوید شما را می بریم و گروهی دیگر را می آوریم ... ----------------------- خب سوالات زیادی پیش می آید : 1- تکلیف ائمه چیست ؟ پس این ها چه طور می توانند گناه نکنند ؟ یعنی اینها عبد نیستند ؟ 2- انسان اگر اراده کند نمی تواند گناه نکند ؟ یعنی مجبور است که گناه کند ؟ 3- خداوند برای این که اسم شریف غفارش تجلی پیدا کند خود بندگان را به گناه می اندازد _نعوذ بالله_؟ 4- خداوند دوست می دارد که بندگانش گناه کنند_نعوذ بالله_ چرا که در غیر این صورت اسم شریف غفار تجلی نمی یابد ؟ 5- خداوند بنده ای را که گناه نمی کند دوست نمی دارد . چرا که او باعث می شود اسم شریف غفار تجلی نیابد _نعوذ بالله_ پس چرا ائمه از تمام خلایق مقرب ترند ؟
پرسش 1:
سوالي در مورد اسماء الله شرح : در کتاب حضور و مراقبت (استاد صمدي آملي) به نکته اي برخوردم که برايم سوالي پيش آمد . ايشان در صفحه 35 اين کتاب مي فرمايند : اگر من و شما گرسنه نشويم مطعمي نخواهد بود . تا تشنه نشويم ساقي نخواهد بود . تا مريض نشويم اسم شافي هم ظهوري نخواهد داشت . اين که آقا در الهي نامه فرمودند : الهي حسن آدم زاده است ، چگونه دعوي بي گناهي کند ؟ براي اين است که اگر عبد گناه نکند ،پس خداوند چه طور غفار و بخشنده و ستار خواهد بود ؟ مثلا در حديثي از ناحيه حق متعال نقل است که فرمود : اگر شما گناهي مرتکب نشويد، شما را مي بريم و گروهي ديگر را مي آوريم ... ----------------------- خب سوالات زيادي پيش مي آيد : 1- تکليف ائمه چيست ؟ پس اين ها چه طور مي توانند گناه نکنند ؟ يعني اين ها عبد نيستند ؟
پاسخ:
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مرکز.
اسمهاي ياد شده در پرسش و مانند آن از صفات فعلي الهي است، صفات فعلي عبارت از مفاهيمي است که از مقايسه ذات الهي با مخلوقات او با در نظر گرفتن نسبت و اضافه و رابطه خاصي انتزاع مي شود . آفريننده وآفريده، طرفين اضافه را تشکيل ميدهد ،مانند مفهوم بخشايش و گذشت که از ملاحظه گذشت و بخشايش الهي نسبت به عملکرد ناصواب بنده او انتزاع ميشود. (1)
براي ظهور و يا انتزاع اين مفهوم و تجلي اسم غفار ،بسيار هستند افرادي که عملکرد شان به گونه اي است که باعث ظهور آن اسم بشود. هيچ ضرورتي ندارد که همه آدميان حتي حضرات معصومان (ع) گناه کنند تا اسم غفار ظهور نمايد، بلکه براي ظهور اسم غفار حتي اگر در ميان بشر يک نفر گناهي انجام بدهد و توبه کند و خداوند با اسم غفار تجلي نمايد و او را عفو کند، اسم الغفار ظهور پيدا مي کند. چون هرگز فرض ندارد که ميان بشري چنين فردي وجود نداشته باشد. از اين روي جاي نگراني در اين باره وجود ندارد .زمينه براي ظهور اسم الغفار فراوان است.
نبايد تصور کرد که از لازمه عبد بودن گناه کردن است و اگر کسي گناهي مرتکب نشود ،شگفت انگيز تلقي گردد. بلکه اصل سرشت آدمي بر فطرت توحيد و پاکي و نورانيت است، ولي در پي وسوسههاي شيطاني از سرشت پاک و راه درست منحرف شده و مرتکب گناه ميشود . حضرات معصومين (ع) به دليل موهبت عصمت که بر اساس اراده تکويني خداوند به آنان داده شده (2) نه تنها از گناه و معصيت ،بلکه از هر گونه سهو و نيسان مصون و معصوماند. چون آن ها غير از سرشت پاک و نوراني از موهبت ويژه الهي به نام عصمت مطلقه نيز برخوردارند که مصونيت ذاتي و نورانيت وجودي آن ها را مضاعف ساخته و در برابر هر گونه نسيمي مخالف آن ها را حفظ ميکند. (3)
پينوشتها:
1- مصباح ،آموزش عقايد، ص 81.
2- احزاب (33) آيه 33.
3- پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني ،ص 42.
پرسش 2:
2- انسان اگر اراده کند نمي تواند گناه نکند ؟ يعني مجبور است که گناه کند ؟
پاسخ:
2@@بر خلاف آنچه در پرسش آمده ،هرگز انسان مجبور به انجام گناه نيست، چون موجودي با اختيار است . صفت اختيار از ويژگي برجسته اوست که بسياري از موجودات ديگر آن را ندارد. مقصود از اختيار آن است که رفتار انسان بر اساس آگاهي، قدرت و اراده او انجام پذيرد، به گونه اي که بتواند به ترک آن نيز اقدام کند.
فعل اختياري آن است که بر اساس انتخاب و گزينش فاعل و از روي عزم و تصميم او واقع شود. (1) بنابراين آدمي هرگز در انجام گناه مجبور نيست، ولي اگر اراده گناه نمود ،ميتواند گناه کند .در عين حال در همين شرايط باز هم مجبور به گناه نيست . ميتواند برگردد و از انجام گناه صرف نظر کند، يعني اراده او بر گناه او را مجبور به انجام گناه نميکند . ميتواند از آن اراده برگردد و ارادهاي بر ترک گناه نمايد .در اين باره نمونههاي بسياري قابل طرح است ،ولي جريان« حر» که معروف است ،آموزنده و شنيدني است که در شرايط خاصي يک دفعه دچار يک انقلاب دروني شد . از ارادهاي که بر شرکت درجنگ با امام حسين است و مي خواست بزرگ ترين گناه وجنايت را مرتکب شود، يک باره برگشت . اراده خود را تغيير داد و بزرگ ترين و درس آموزترين کاري را انجام داده که تا هميشه تاريخ براي همگان درس است . از ظلمت و کفر به نور و ايمان روي آورد . در رکاب امام حسين (ع) به فيض جاودان شهادت نايل آمد. (2)
پينوشتها:
1- آموزش کلام اسلامي، ج 1، ص 334.
2-شهيد مطهري، مجموعه آثار، 43، ص 552.
پرسش 3:
3- خداوند براي اين که اسم شريف غفارش تجلي پيدا کند خود بندگان را به گناه مي اندازد _نعوذ بالله_؟
پاسخ:
2@@اولا لازم نيست براي ظهور و تجلي اسم شريف «الغفار» گناهي انجام شود و گناه در پي توبه و يا بر اساس رحمت و بخشايش الهي مورد عفو قرار گيرد تا اسم الغفار تجلي و ظهورش محقق گردد، زيرا بر اساس آن چه در جاي خود به تفصيل بيان شده. (1) گاهي اسم شريف الغفار ثمرش و ظهورش و تجليش به عنوان فيض عصمت نصيب انساني مي شود، يعني خدا و با اسم الغفار تجلي مي کند .بنده خود را از نزديک شدن به گناه و آلودگي معصيت حفظ مي کند . عصمت از همين طريق تامين ميشود که در اين صورت اثر اسم الغفار براي دفع گناه از بنده است. (2) بر اساس اين مبنا به روشني معلوم ميشود که براي تجلي اسم شريف الغفار انجام گناهي از سوي بنده لازم نيست ،بلکه حتي اگر
همه آدميان مثل فرشتگان داراي عصمت و به دور از گناه بودند، باز هم اسم الغفار زمينه ظهور و تجلي داشت . فيض آن به صورت عامل بازدارنده از گناه و دفع گناه و عصمت نصيب آدميان مي شد، چه اين که هم اکنون از همين طريق نصيب حضرات معصومان مي گردد.
ثانيا: اگر خداوند بنده خود را به گناه بياندازد، موجب جبر ميشود . با اصل بنيادين و انکارناپذير مختار بودن انسان تعارض دارد، چه اين که با عدل الهي نيز ناسازگار است، زيرا چه بسا ممکن است فرد گناهکار در پي توبه و استغفار ... و زمينه دريافت فيض از اسم الغفار را طلب نکند و کيفر و عذاب شود، در حالي که به فرض سوال خداوند او را به گناه و پيامدش گرفتار کرده و اين با حکمت و عدالت خدا ناسازگار است.
پينوشتها:
1- شرح فصوص الحکم (قيصري) ص 97، ص 114.
2- سيماي اهل بيت در عرفان امام خميني ،ص 299.
پرسش 4:
4- خداوند دوست مي دارد که بندگانش گناه کنند_نعوذ بالله_ چرا که در غير اين صورت اسم شريف غفار تجلي نمي يابد ؟
پاسخ:
@@در ذيل سوالات ديگر پاسخ داده شد .
پرسش 5:
5- خداوند بنده اي را که گناه نمي کند دوست نمي دارد . چرا که او باعث مي شود اسم شريف غفار تجلي نيابد _نعوذ بالله_ پس چرا ائمه از تمام خلايق مقرب ترند ؟
پاسخ:
@@در ذيل سوالات قبل پاسخ داده شد .
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۱۶ شناسه مطلب: 15098
در زمان ازدواج حضرت علي (ع)و حضرت فاطمه زهرا(ص)هركدام چند سال داشتند ؟ زندگي مشترك آنها چند سال به طول انجاميد؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مسعودى در مروج الذهب تاريخ ازدواج على با فاطمه (س)را سال دوم هجرت دانسته (1) مشهورترين نظر در اين باره ، اوّل ذى الحجة سال دوم هجرت است .(2)
بنا برقول مشهور فاطمه (س)در سال پنجم بعثت به دنيا آمد . شش ساله بود كه مادرش (خديجه ) از دنيا رفت . در سال دوم هجرت با على (ع)ازدواج كرد. بنابراين سن حضرت زهرا هنگام ازدواج با على (ع)حدود ده سال بوده است .
برخي تاريخ تولد حضرت زهرا را چند سال جلوتر و تا سال پنجم پيش از بعثت نيز گفته اند. با اين حساب سن ازدواج حضرت فاطمه افزايش پيدا مي کند.
.على (ع)در سيزده رجب سال 30عام الفيل متولد شد. ده ساله بود كه پيامبر در چهل سالگى به پيامبرى مبعوث شد . سيزده سال همراه پيامبر در مكه و شعب ابى طالب به سر برد . دو سال بعد از هجرت با فاطمه (س)ازدواج كرد.بنابراين 25ساله بود.(3)
زندگي مشترک حضرت فاطمه(س) و امام علي(ع) از سال دوم هجري آغاز شد .تا سال11هجري (سال شهادت حضرت فاطمه س ) ادامه داشت. بنا بر اين مدت زندگي مشترک اين دو معصوم حدوداً نه سال مي باشد.
پي نوشت ها:
1 .مسعودى , مروج الذهب , ج 2 ص 295.
2.حسين عمادزاده , چهارده معصوم , ج 1 ،ص 256.
3.همان , ص373 .
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۰۷ شناسه مطلب: 15096
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۰۷ شناسه مطلب: 15095
با سلام و خسته نباشید من شخصی را می شناسم که در یک کلینیک خصوسی کودکان به عنوان منشی و حسابدار بصورت شیفتی کار می کند و حقوقش هم حقوق اداره کار است. رئیس این کلینیک نیز یکی از پزشکان کلینیک است. این شخص می گوید متأسفانه رئیس کلینیک برای درمان مردم پول اضافه دریافت می کند و نیز منشی ها(حسابدارها) را مجبور به گرفتن این پول از مردم می کند. این شخص که از این مکان حقوق دریافت می کند، دختری جوان می باشد گاهی نذر می کند که برای خانواده اش مقداری از خوراکی مورد استفاده ی خانواده را تهیه کند. می خواستم بدانم آیا استفاده از این خوراکی ها که توسط حقوق این شخص تهیه می شود درست و حلال است یا یه؟ از شما بزرگواران خواهشمندم که جوابم را سریعتر بدهید. با عرض پوزش و تشکر فراوان
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
در صورتي که يقين ندارد که حقوق او از عين مال حرام داده مي شود، گرفتن حقوق براي دختر مذکور اشکال ندارد .
حقوق او حلال مي باشد و استفاده از خوراکي خريده شده توسط او اشکال ندارد.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتائات، سؤال 1948.
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۰۹:۰۱ شناسه مطلب: 15093
با سلام و خسته نباشيد اموال و كالاهايي كه با كشتي وارد هر بندر ميشود شمارش شده تحويل گرفته ميشود. سپس شمارش شده تحويل صاحب كالا ميشود . بار كشتي در بندر مبدا نيز شمارش شده و ارسال ميگردد كه ممكن است اضافه تر از بار صاحب كالا باشد و در بندر مقصد كل آن بار تخليه ميشود.اگر پس از شمارش بار و تحويل آن به صاحب كالا بار اضافه اي در انبار بماند جه حكمي دارد؟ به جه كسي تعلق دارد.آيا انباردار و مسول نگهداري و تحويل كالا ميتواند آنرا بفروشد و حلال است؟
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
در اسلام استرداد مال ديگري واجب است.(1) بنابراين کالاي باقي مانده در ملک فرستنده آن است و بايد برگردد؛مگر اينکه در قراردادها اجازه موارد جزيي گرفته شود.يا مقررات دولت مالکيت آن را به کسي يا به دولت داده باشد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد،نام مرجع خود را ذکر کنيد تا براساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
پي نوشت:
1. امام خميني، استفتاآت،ج3 ،احکام بيت المال،س 5.
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۰۸:۴۲ شناسه مطلب: 15092
1-آیا می شود همسر مطلقه خود را به عقد موقت در آورد؟ 2-آیا می شود همسر مطلقه خود را که در زمان عده خود شخص است به عقد موقت در آورد؟ 3- آیا برای عقد موقت به شاهد نیاز است؟ با تشکر
پرسش 1:
1-آيا مي شود همسر مطلقه خود را به عقد موقت در آورد؟
پاسخ:
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
اگر در عده رجعي باشد، با توجه به اينکه عقد اول هنوز باقي است وعده آن هم تمام نشده است، مرد نمي تواند پيش از تمام شدن عده زن با همسر مطلقه اش ازدواج موقت کند . عقد دوم باطل است . اگر با همسرش کاري کند که رجوع حساب شود، مانند آن که ببوسد يا نزديکي کند، به معناي رجوع به زن خود حساب مي شود.
اما اگر طلاق بائن باشد ،درصورتي که مطلقه سوم نباشد و يا در طلاق خلع و مبارات باشد، مي توانند عقد موقت بخوانند و عقد موقت آن ها صحيح است.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7743232-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.
پرسش 2:
-آيا مي شود همسر مطلقه خود را که در زمان عده خود شخص است به عقد موقت در آورد؟
پاسخ:
اگر در عده رجعي باشد ،با توجه به اينکه عقد اول هنوز باقي است وعده آن هم تمام نشده است ،مرد نمي تواند پيش از تمام شدن عده زن با همسر مطلقه اش ازدواج موقت کند و عقد دوم باطل است . اگر با همسرش کاري کند که رجوع حساب شود، مانند آن که ببوسد يا نزديکي کند، به معناي رجوع حساب مي شود.
اما اگر طلاق بائن باشد ،درصورتي که مطلقه سوم نباشد و يا در طلاق خلع و مبارات باشد، مي توانند عقد موقت بخوانند و عقد موقت آن ها صحيح است(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7743232-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.
پرسش 3:
3- آيا براي عقد موقت به شاهد نياز است؟
پاسخ:
در عقد شاهد لازم نيست.(1)
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ،م 2363و 2370و2376.
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۰۸:۲۳ شناسه مطلب: 15091
از جمله اتهامات اهل سنت به شیعیان در خصوص تصمیم امام حسین است آنان می گویند رها نمودن در وسط کار خلاف شرع است چرا امام حسین روز عرفه و قبل از عید قربان مکه را ترک گفت؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اين سخن مشهور كه امام حسين(ع) حجّ خود را نيمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زيرا امام(ع) در روز هشتم ذى حجه «يوم الترويه» از مكّه خارج شد(1).در حالىكه اعمال حجّ - كه با احرام در مكّه و وقوف در عرفات شروع مىشود - از شب نهم ذى حجه آغاز مىشود. بنابراين، امام(ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نيمه تمام گذارد.
بله، مسلماً حضرت در هنگام ورود به مكّه، عمره مفرده انجام داد. چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مكّه و احتمالاً در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره كرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نمىشود. در برخى از روايات تنها از انجام عمره مفرده از سوى امام(ع) سخن به ميان آمده است.(2)
گرچه معروف و مشهور است و در برخي کتاب ها مانند الارشاد شيخ مفيد آمده که حضرت حج خود را تبديل به عمره کرد . طواف و سعي انجام داد و از احرام بيرون آمد چون نمي توانست حج خود را تکميل کند. (3) ولي به نظر بعيد مي آيد که حضرت به احرام حج محرم شده باشد، چون کسي که مي خواهد اعمال حج را انجام دهد ، روز هشتم يا روز نهم ذي الحجه محرم مي شود . جهتي براي محرم شدن زودتر از موعد مقرر نيست.
براي تاييد اين مطلب رواياتي درکافي نقل شده که به برخي اشاره مي کنيم:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِي عَامِهِ ذَلِكَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِيَةِ بِيَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ كَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً .(4)
از امام صادق نقل شده : امام حسين(ع) قبل از روز هشتم ذي الحجه از مکه خارج شد، در حالي که قبلا در ماه حج با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود.
از اين روايت بر نمي آيد که حضرت حج خود را تبديل به عمره کرده باشد.
در روايت ديگر امام صادق فرمود :قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فِي ذِي الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ يَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِي ذِي الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا يُرِيدُ الْحَجَّ ؛(5)
امام حسين در ماه ذي الحجه عمره انجام داد . سپس در روز ترويه (هشتم) به سوي عراق حرکت کرد . کسي که نمي خواهد حج انجام دهد ،مي تواند عمره انجام دهد .
بله، مسلماً حضرت در هنگام ورود به مكّه، عمره مفرده انجام داده ؛ چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مكّه و احتمالاً در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره كرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى شروع اعمال حجّ نيست. شايد وقتي که خبر دار شد نيروهاي مخفي يزيد قصد ترور حضرت را در حرم دارند و تصميم گرفت به سوي عراق حرکت کند، براي انجام يک عمره ديگر محرم شد و آن را تکميل کرد و از احرام خارج شد .در روز ترويه يعني هشتم ذي الحجه به سوي عراق از مکه خارج شد .
با وجود آن كه يكى از علل انتخاب مكّه، داشتن فرصت مناسب براى تبليغ ديدگاه خود بود؛ چرا در اين شرايط زمانى ويژه - كه اوج حضور حاجيان از سرتاسر نقاط مختلف در مكّه، عرفات و منا است و بهترين فرصت تبليغى براى آن حضرت فراهم آمده است - ناگهان مكّه را ترك كرد؟
مىتوانيم علل اين تصميم ناگهانى را چنين ذكر كنيم:
1- احتمال خطر جانى
از برخى عبارات امام - كه در مقابل ديدگاه شخصيتهاى مختلفى كه با بيرون رفتن حضرت از مكّه و حركت به سوى كوفه مخالف بودند، ابراز شده - بر مىآيد كه امام ماندن بيش تر در مكّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مىدانست؛ چنان كه در جواب ابن عباس مىفرمايد: «كشته شدن در مكانى ديگر براى من دوست داشتنىتر از كشته شدن در مكّه است»(6)
نيز به عبداللَّه بن زبير فرمود: «به خداوند سوگند! اگر يك وجب خارج از مكّه كشته شوم، براى من دوست داشتنىتر است تا آن كه به اندازه يك وجب در داخل مكّه كشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانهاى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بيرون خواهند كشيد تا آن چه را از من مىخواهند، به دست آورند» (7)
نيز به برادرش محمد حنفيه، به صراحت از قصد ترور يزيد در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به ميان آورد .(8) بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از اين مطلب به ميان آمده كه يزيد، عدهاى را همراه با سلاحهاى فراوان براى ترور امام در مكّه فرستاد. (9)
2- شكسته نشدن حرمت حَرَم
در ادامه برخى از عبارات پيش گفته، تذكّر اين نكته از سوى امام وجود داشت كه نمىخواهد حرمت حرم امن الهى، با ريخته شدن خون او در آن شكسته شود؛ گرچه در اين ميان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنايتكاران اموى باشد.
حضرت اين مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبير و به گونه تعريضآميز نسبت به او - كه بعدها در مكّه موضع گرفته و لشكريان يزيد حرمت حرم را خواهند شكست - به صراحت بيان مىدارد. ايشان در جواب ابن زبير مىفرمايد:.«پدرم (على) براى من نقل كرد كه در مكّه قوچى است كه به وسيله او حرمت شهر شكسته مىشود و من دوست ندارم كه مصداق آن قوچ باشم».(10)
پي نوشت ها:
1. وقعه الطف ،ص147.
2 . وسائل الشيعه، ج 1، ص 246، كتاب حج، باب 7، ابواب العمرة ج 2 و 3.
3 . شيخ مفيد ، الارشاد ج 2 ص 68 .
4و5. الكافي ج : 4 ص :536.
6.ابن كثير، البداية و النهاية، ج 8، ص 159.
7.وقعة الطف، ص 152.
8.سيد بن طاووس، لهوف، ص 82..
9.همان،ص82.
10 . ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 546.
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۰۶:۰۶ شناسه مطلب: 15086
بنام خدا لطفا سئوال بنده را با توجه دنبال کنید . من دانشجوی دانشگاه آزاد هستم.میخواستم بدانم پولی که دانشگاه به روشهای زیر میگیرد درست است یا من زیاده روی کردم . 1.نمره ترم قبل را بعد از زمان اتمام انتخاب واحد ترم بعد میزنند و اگر دانشجویی مثلا یک درس را در ترم قبل قبول شده و گمان کرده که افتاده و آن درس را در ترم بعد برداشته و بعد از انتخاب واحد بفهمد که درسش را پاس کرده پول درس انتخاب شده به او مسترد نمیشود به این دلیل که باید افتادن یا قبول شدنش را درست حدس میزد آیا این شبیه قمار نیست 2. اگر شما حتی یک روز بعد از ثبت نام منصرف شوید باید تمام شهریه ثابت را بطور کامل بپردازید و اگر از ترم گذشته باشد باید کسری از شهریه متغیر هم پرداخت شود هرچند که در زمان ثبت نام هزینه های متفرقه اخذ میشود 3.مواردی از غصب زمین و غیره هست اما چون سند ندارم ذکر نمیکنم. لطفا بفرمایید اگر این پولها مشکل دارد نماز خواندن در این دانشگاه مشکلی ندارد ؟
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
ما اطلاع از مقررات دانشگاه آزاد نداريم. مقرراتش بايد مطابق شرع و قانون باشد.
مي توانيد از طريق نماينده نهاد رهبري در دانشگاهي که تحصيل مي کنيد، مسائل را پي گيري نماييد.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7746666-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.





