پرسش وپاسخ

با توجه به اینکه در احادیث از قول پیامبر (ص) آمده است که دین خود را در راه دنیا به کار نبرید . اگر شخصی با نیت کسب درآمد جمله "بسم الله الرحمن الرحیم" یا مشابه آنرا به زبانهای مختلف بنویسد و در جایی قرار دهد که باعث جذب مردم شده و کالای دیگری را به صورت معامله شرعی به فروش برساند مرتکب گناه شده است یا مجاز به این کار می باشد ؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
چنين شخصي مرتکب گناه نمي شود و مي تواند چنين معاملاتي را انجام دهد

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
در موقع عقد، جنب بودن موجب ابطال صيغه نمي شود.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

 لطفا جوابی مستقیم و محکم در رابطه با اینکه آیا دین نقطه مقابل علم است یا خیر، به من بدهید ؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
ادعاي تقابل علم و دين از جانب هر كس مطرح شود ، به عنوان مدعي موظف به ارائه دليل و برهان است . در برابر ادعاي او و ادله اي كه ارائه مي دهد، موظف به پاسخگويي هستيم . شما هم در كناراين ادعا دليلي را بيان نكرديد تا جوابي داده شود ؛ اگر بنا بر ادعا باشد ،ما هم ادعا مي كنيم كه هيچ تقابلي بين دين و علم وجود ندارد .
درعين حال بحث رابطه علم و دين بحثي بسيار مفصّل و دقيق است كه نمي توان در نوشته اي مختصر بدان پرداخت اما به طور اجمالي مي توان گفت :
مشكل اصلي در بحث تقابل علم و دين در تعيين مصداق روشن و قابل قبول دين و علم است . به نظر مي رسد كه اگر علم و دين هريك به معناي درست خود در اين سنجش و داوري قرار گيرند ، به هيچ وجه نمي توان تناقض و تضاد مبنايي بين آن ها ديد . در واقع مشكل اين جاست كه معمولا در نمونه هاي تقابل علم و دين تفكرات مسيحي به عنوان دين ارائه مي شود ، حال آن كه اگر دين اسلام و به خصوص نگرش دقيق شيعي معيار قرار گيرد، چنين تقابل هايي ديده نمي شود ؛
اگر با دقت ويژگى‏هاى علوم تجربى مورد بررسى قرار گيرد، به خوبى مى‏توان فهميد كه اين دسته از علوم به دو بخش تقسيم مى‏شود:
أ) قوانين علمى، اين بخش از گزاره‏هاى علمى تا حدّى از قطعيت برخوردار است . تأثير پذيرى كم ترى از عوامل ظنى دارد. اين قضايا معمولاً با گزاره‏هاى قطعى دينى هيچ گونه برخورد و تعارضى ندارد.
ب) نظريات علمى، با توجه به اين كه از قطعيت برخوردار نيست و در موارد بسيارى اين نظريات دچار ابطال و دگرگونى مى‏شوند، نبايد انتظار داشت كه هميشه نظريات علمى با داده‏هاى دينى هماهنگ و كاملاً سازگار باشد، زيرا لازمه آن اين است كه دين مانند آراى ظنى و تجربى دانشمندان همواره دستخوش تفسير و دگرگونى شود.
بنابراين ممكن است برخى از گزاره‏هاى دينى با برخى از گزاره‏هاى علمى، در زمانى با هم تعارض داشته و در زمان ديگر تعارض نداشته باشند، به عنوان نمونه مىیتوان ديدگاه قرآن درباره پيوند بيولوژيك جنين با والدين را در نظر داشت، كه تا اواخر قرن نوزدهم، مغاير نگرش علمى رايج زيست‏ شناسى بود، ولى در نيمه دوم قرن نوزدهم نظريات مبتنى بر پيوند يكسويه فرزند با پدر و مادر منسوخ گرديد . علم جديد با ديدگاه قرآن دراين زمينه همسو شد.
كاروان علمى بشر هنوز در نيمه راه است . بسيارى از نظريات علمى موجود در آينده دگرگون خواهد شد. طبيعى است در اين ميان آرا و انديشه‏هاى صحيح و سقيم بسيارى وجود خواهد داشت. بنابراين انتظار هماهنگى كامل دين و علم به معناى دانش تجربى، انتظار نابجايى است، ولى مسلّم است كه بين قطعيات دين و علم تعارضى وجود ندارد.
البته مشكل گاهى اوقات در طرف ديگر تعارض مى‏باشد، يعنى گاهى فهم از دين اشتباه است. تعارض ميان فهم خاص از دين با علم، به عنوان تعارض علم و دين انگاشته مى‏شود، در حالى كه يك نوع فهم از گزاره دينى مانند فهم از ظاهر آيات، با علم تعارض يافته است، نه با خود دين. گاهى نيز آنچه دين انگاشته مى‏شود، دين نيست، يعنى برخى از رواياتى كه داراى سند صحيحى نمى‏باشند و به صورت مجعول بوده، به عنوان حديث معصوم نقل شده است. در چنين مواردى تعارض ظاهرى است و تعارض ميان علم و دين نمى‏باشد.
مسئله ديگرِ با اهميت، فهم رابطه عليّت الهى و عليت طبيعى در جهان ماده و طبيعت است. بسيارى از مردم و حتى دانشمندان توجيه مى‏كنند كه عليت الهى در عرض عليت طبيعى قرار دارد، يعنى عامل و علت يك پديده مانند سيل، زلزله و بيمارى در جهان طبيعت، يا خدا است و يا عامل طبيعى، پس هر جا كه عامل و علت طبيعى پاسخ داد، عليت الهى در كار نيست . هر جا كه با مشكل برخورد كرديم و نفهميديم كه علت طبيعى و مادى چيست، آن را به خدا يا علت ماوراء الطبيعى نسبت مى‏دهيم. اگر بيمارى پيش آمد، اگر كارى از دارو و درمان بر نيامد، به سراغ علت ماوراء الطبيعى مى‏ رويم.
در حالي كه اين فهم كاملاً اشتباه است.خداوند علت تمام پديده‏ هاى عالم هستى است، خواه در آن زمان كه دارو تأثير مى‏ گذارد و خواه در زمانى كه داروى خاص (و راه شناخته شده براى ما) تأثير نمى‏ گذارد . خداوند از راه ديگرى كه براى ما ناشناخته است (با حفظ قانوت عليت و بر اساس آن) درمان مى‏ كند. پس در هر دو صورت او شفا دهنده است.
در جمع بندي مي توان گفت كه در بسياري از امور اشتراكي بين موضوعات ديني و علوم تجربي وجود ندارد .اين دو مقوله داراي موضوعات كاملا متفاوت و متغايري هستند ، در نتيجه تقابل بدون وجود موضوع مشترك معنا نخواهد داشت .
در برخي موضوعات مشترك و ديدگاه هاي خاص هم يا درفهم دقيق منظور دين اشتباه وجود دارد يا در نظريات علمي به خاطر عدم قطعيت هر زمان امكان تغيير و تبديل وجود دارد . در نتيجه نمي توان به طور قطع گفت اين آيه قرآن در تضاد و تقابل كامل در برابر اين اصل متقن و بديهي علمي است ؛ به همين خاطر مقوله تقابل علم و دين بيش از آنكه مقوله اي مستند و واقعي باشد ، امري شعاري و مبهم است .
به عبارت روشن تر موضوعات در بحث علم و دين يا واقعا موضوعات داراي اشتراك نيستند يا مواردي از دو طرف (علم و دين) به عنوان موارد تقابل مطرح مي شود كه از هر دو طرف چندان قطعيت ندارند و يا گزاره هايي از اديان غير قابل دفاع محسوب مي شوند ، حال آنكه منظور ما از دين دين اسلام و تفكر خاص شيعي است ؛ در عين حال حتي در همين حوزه هم موارد ذكر شده اموري هستند كه در ديني بودن آن ها ترديد زيادي وجود دارد و مثلا استناد قطعي و جدي به منابع اصيل ديني ندارند .
البته چه بسا در اموري كاملا قطعي و مسلم هم از جانب علم و دين تقابل هايي ديده شود كه دراين صورت بايد بنا بر استنادات عقلاني اين تقابل را برطرف نمود . بسياري از گزاره هاي ديني همان گونه كه با توجه به برخي منابع نقلي ديگر از كليت خود افتاده ،تخصيص مي خورند و مقيد مي شوند ، همين گزاره ها با اصول يقيني و قطعي علوم تجربي هم مي توانند تقييد و تخصيص خورده يا از استناد بيفتند .
به عنوان مثال اگر فرض كنيم در منابع قطعي ديني بر فوائد گوناگون نمك تاكيد شود و مصرف آن همواره مورد سفارش قرار بگيرد ، در عين حال علوم تجربي نمك را براي افراد داراي فشار بالا بسيار بد و مضر بدانند ، به راحتي مي توان گفت دليل ديني تاييد مصرف نمك تنها مختص افرادي است كه به چنين عارضه اي گرفتار نيستند حتي اگر در علم تجربي به طور قطعي ضرر مطلق نمك تشخيص داده شود ، در مواردي مي توان صحت روايات مورد نظر را دچار ترديد ساخت .
البته نبايد فراموش كرد مواردي هم كه به واسطه گزاره هاي ديني براي عالمان علوم تجربي-البته باورمندان به دين- ترديد و شك در صحت گزاره هاي تجربي به وجود مي آيد ،كم نيست .براي يك انديشمند مسلمان رسيدن به يك نتيجه علمي كه با برخي منابع مسلم ديني در تضاد باشد، مي تواند ترديدها و تاملات جدي در درستي آن فرضيه و لزوم تحقيقات و بررسي هاي مجدد را به دنبال داشته باشد .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام من جوانی 18 ساله هستم که در سال 89 کنکور ریاضی داده ام شخصا به رشته ی فیزیک(از هر گرایشی) و ریاضی (محض) علاقه مندم و می دانم که امسال ان شاه الله رشته ی مورد نظرم را خواهم آورد. در آزمون ورودی حوزه ی علمیه ی قم نیز شرکت کردم و هم در آزمون کتبی و هم در آزمون مصاحبه قبول شدم و خودم بیشتر علاقه مند به ادامه تحصیل در حوزه هستم و اعتقاد دارم که انسان باید هر علمی را توام با علم دین بیاموزد تا گمراه نشود و می دانم که شهید چمران هم نیستم که بتوانم دوام بیاورم واز گمراهی در دانشگاه می ترسم . دودل بودم گفتم برای قیاس استخاره (تلفنی) کنم برای حوزه بد آمد : (سودی که ندارد هیچ بلکه شما را به زمین خواهد زد هر چند که ظاهرش خوب است) برای دانشگاه این آمد :(نسبتا خوب است اما به نظر نمی رسد چیز جالبی باشد هرچند ممکن است سودی نداشته باشد اما ضرر هم ندارد) اما من با این وجود هنوز قانع نشده ام و هنوز در حال تحقیق هستم اما به هیچ نتیجه ای نرسیده ام . هر کدام را هم که ادامه بدهم دیگری را رها نمی کنم چه حوزه بروم ( توام با دروس، ریاضی و فیزیک می خوانم) چه دانشگاه بروم (به طور غیر رسمی همزمان دروس حوزه را از رفقا یاد می گیرم ) لطفا نظر خود را در مورد بلا تکلیفی من بفرمایید در ضمن من برای ریاضی وفیزیک جداگانه استخاره کردم بسیار خوب آمد با این وجودم باز هم علاقه مند آمدن به حوزه هستم معدل دیپلمم نیز 09/18 بود

با سلام خدمت شما
اگر خواستار تحصيل در حوزه علميه هستيد، ورودتان را مبارك مي‏شماريم. ولي قبل از هر تصميم و اقدامي بايد شناخت کافي از حوزه علميه ، از محدوديت ها و مشکلات و مزاياي آن داشته باشيد.
ابتدا به امتيازات تحصيلات حوزوي و مشکلات احتمالي اشاره مي کنيم و در آخر به جمع بندي نهايي خواهيم رسيد.
امتيازات:
1ـ شناخت دين از طريق منابع اصلي آن (فقه و اصول)
2ـ بهره‌مندي از محيط معنوي که ممکن است در دانشگاه نباشد.
3ـ بهره‌ مندي از اساتيد معارف ديني.
4ـ خوابگاه و شهريه.
5ـ آموزش تبليغ دين و رساندن احکام، اخلاق و عقايد ديني به ساير افراد جامعه.
مشکلات احتمالي:
1ـ خواندن دروس عربي که در برخي دروس متن عربي سخت استفاده شده است.
2ـ محدوديت‌هاي احتمالي از نظر رفت و آمدهاي عادي و روزمره زندگي.
3ـ محدوديت مالي و اقتصادي و تأخير در ارضاي نيازهايي چون همسر، خانه و...
4ـ محدوديت سني
5ـ لزوم هجرت به مناطق محروم و پاسخگويي به انتظارات مردم و اطرافيان.
6ـ چشم‌پوشي کردن از بسياري از امکاناتي که مردم عادي دارند با هدف رسيدن به کمال.
ويژگي ها:
حوزه‌‌هاي علميه داراي ويژگي هايي هستند كه آن ها را از نهادهاي مشابه علمي و آموزشي متمايز مي‌‌كند، كه به طور مختصر به برخي از آن ها اشاره مي‌‌شود. يكي از مهم ترين ويژگي ها، جاذبه معنوي آن هاست. فضاي حاكم بر حوزه‌‌هاي علميه، اخلاص و معنويت و تقواي الهي است كه مهم ترين شرط موفقيت و رشد و بالندگي در حوزه علميه بوده ، به همين دليل است كه مردم جامعه با اشتياق و جديت، دنباله رو دستور ديني آن ها هستند. ويژگي ديگر حوزه ها، استقلال از مراكز قدرت در زمينه‌‌هاي مديريتي، مالي و آموزشي است.
برخي ديگر از ويژگي ها عبارتند از: رابطه متقابل و صميمي مردم و حوزه‌‌هاي علميه و اتكاي آن ها به يكديگر، حاكميت طبع بلند، زهد، قناعت، پرهيز از تجمل گرايي و اسراف بر حوزه‌‌هاي علميه، انعطاف پذيري حوزه ها در زمينه امكان تحصيل اقشار مختلف، تقارن تعليم و تعلم و عدم محدوديت زماني براي تحصيل از ديگر ويژگي هاي حوزه هاست.
از آن جا كه رسالت حوزه ها آموزش معارف اسلام و ابلاغ آن به مردم است، تمام علومي كه به فهم معارف دين اسلام كمك مي‌‌كند و حوزه را در به دوش كشيدن اين رسالت كمك مي‌‌كند، جزو محدوده علوم حوزوي به شمار مي‌‌رود، گرچه برخي از اين علوم در طول سال هاي متمادي با توجه به مقتضيات زمان و شرايط مختلف، كم تر مورد توجه قرار گرفته است. علوم لازم براي فهم متون اسلامي در عصر غيبت، در هفت محور ارائه گرديده و علما و طلاب وظيفه داشته اند در حد توان در اين زمينه ها كسب دانش نمايند.
1. ادبيات عرب .
2. فقه و اصول .
3. علم درايه و علم رجال .
4. منطق، فلسفه و كلام .
5. علوم قرآن و تفسير .
6. علم تاريخ .
7. علوم اخلاقي و عرفاني .
در وضعيت كنوني در حوزه‌‌هاي علميه با توجه به نيازهاي زمان و وظايف حوزه ها، علاوه بر علوم مذكور، علومي اسلامي مانند اقتصاد، سياست، روانشناسي، جامعه شناسي، دين پژوهي و ... تحصيل مي‌‌شود.
هدف و مقصد در هر كاري، چگونگي برخورد با مقدمات و خود كار را مي سازد. در حوزه‏هاي علميه آن گاه كه طالب علم شروع به تحصيل مي‏كند، استاد در برخورد نخست سخن پيامبر(ص) را براي او مي‏خواند كه: «اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفويض الامر اليه ؛ شروع و مبدأ در هر دانش و شناختي آشنا شدن با خداست . مقصد و منتهاي آن توكل و واگذاري كارها بر خداست».
آري اخلاص تقوا و توكل بر خدا به صورت نظري و علمي آموزش داده مي شود . چهره‏هايي همچون شيخ طوسي ، شيخ انصاري، امام خميني و... رشد مي‏كنند كه اينان ثمره ارزشمند حوزه‏هاي كهن و ريشه‏دار بوده‏اند .
تحصيل علم درحوزه‏هاي علميه ارزش است و عبادت تلقي مي‏شود. حوزويان بر اين اعتقادند كه:العلم نور يقذفه الله في قلب من يشأ ان يهديه؛ علم نور الهي است كه در قلب هر كس صلاح بداند توفيق كسبش را مي‏دهد.
در دانشگاه‏ها و مراكز تحصيلي ديگر بيش تر چگونه زندگي كردن و به چه مراحلي از زندگي مادي رسيدن مطرح است . به روح ملكوتي و توجه به خدا كم تر توجه شده است.
بايد هدف اصلي خود از تحصيل در حوزه علميه را مشخص نماييد. احتمالا انگيزه و محرك شما يك يا چند از موارد زير است:
1) جست وجوي كمالات نفساني و معنوي.
هر چند حوزه علميه محيط مساعدتري براي كسب فضايل روحاني است، ولي چنان نيست كه در محيط دانشگاهي نتوان بدان رسيد. رسيدن به آن ها بيش از هر چيز به عزم و همت و اراده جدي شما و عنايات حق تعالي بستگي دارد، نه به محيط.
2) افزايش اطلاعات ديني.
نيل به اين هدف نيز با برنامه‏ريزي مطالعاتي منظم در كنار دروس دانشگاهي ميسر است. حتي در كنار آن ها مي‏توان از نوار يا دوستان روحاني براي گرفتن برخي از دروس ابتدايي حوزوي استفاده نمود . پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي نيز مي‏توان در كنار فعاليت‏هاي شغلي اين گونه مطالعات و دروس جانبي را استمرار بخشيد.
3) تخصص يابي در علوم مختلف ديني و خدمت در مسير اعتلاي دانش و فرهنگ ديني جامعه.
امكان رفتن به حوزه علميه براي همه هست، ولي موفقيت در آن به فراهم بودن شرايطي نياز دارد كه در ذيل به برخي اشاره مي‌شود. پس اگر آن شرايط در شما وجود دارد، برويد اما اگر وجود ندارد، بيش تر فكر كنيد و با آگاهان مشورت نماييد.
شرايط لازم:
1ـ اراده قوي و آمادگي براي پذيرش سختي‌ها و مسئوليت‌هاي مهم،
2ـ ايمان قوي و پايبندي به تعاليم و دستورهاي دين،
3ـ حافظه و استعداد قوي،
4ـ قدرت نطق و بيان مطلوب،
5ـ موافقت خانواده (پدر و مادر)،
در ضمن حقوق يا شهريه‌اي كه در حوزه داده مي‌شود، خيلي ناچيز است و زندگي و معيشت را تأمين نمي‌كند،‌از اين رو بسياري از حوزويان با زهد و قناعت زندگي مي‌كنند مگر كساني كه مسئوليت‌هايي دارند. بنابر اين بايد خودت را مثل اكثر طلبه آماده كنيد با قناعت زندگي كنيد و با كم بسازيد، يا از لحاظ مادي وضع شما خوب باشد و از جاي ديگري تأمين و پشتيباني شويد.
با توجه به مطالب فوق پيشنهاد ما اين است که:
1-پيش از هر چيز اطلاعات و شناخت خود را از حوزه - در مورد مشکلات تحصيل و محدوديت ها و مشکلات اقتصادي و ... - بيش تر کنيد. هر چه شناخت تان بيش تر باشد، تصميم احساسي نخواهيد گرفت، بلکه تصميم بر اساس عقل و تدبير و انديشه خواهد بود. بعضي جوانان بدون تفکر و تصميم در اين وادي قدم گذاشتند، ولي بعدا شکست خوردند.
2- جمع كردن دروس دانشگاه و حوزه به طور همزمان خيلي سخت است .بنابراين اگر به ادامه تحصيل در دانشگاه هم علاقمند و مطمئن هستيد كه جو دانشگاه در شما تأثير نخواهد گذاشت ، بهتر است به دانشگاه برويد.
3- در نهايت بهتر است مزايا و مشكلات تحصيل در حوزه و دانشگاه هر دو را در نظر بگيريد تا تصميم صحيحي بگيريد.
موفق باشيد.

پرسش: غسل جنب از حرام نیز انسان را از وضو بی نیاز میکند؟

بلي، غسل جنب از حرام نيز انسان را از وضو بي نياز مي کند و نبايد براي نماز وضو بگيرد .(1)
پـي نوشت :
1.آيت الله سيستاني ،توضيح المسائل , مسئله 389.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام من دختری باکره هستم که دوران نامزدی خود را با همسرم سپری میکنم.من رابطه ی نزدیکی به صورتیکه باکره گی خود را از دست دهم با همسرم نداشتم ولی... میخاستم بدانم ترشحات قبل از ارضای مرد باعث حامله گی در دختر باکره می شود؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ميزان اسپرم در ترشحات پيش از انزال مرد بسيار اندک است و به همين ميزان، امکان بارداري به نهايت اندک است. بايد دانست پرده بکارت براي خروج خون حيض و ... داراي خلل و فُرج مي باشد و اين گونه نيست که به طور کامل مسدود باشد

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها