پرسش وپاسخ

با سلام و خسته نباشيد اموال و كالاهايي كه با كشتي وارد هر بندر ميشود شمارش شده تحويل گرفته ميشود. سپس شمارش شده تحويل صاحب كالا ميشود . بار كشتي در بندر مبدا نيز شمارش شده و ارسال ميگردد كه ممكن است اضافه تر از بار صاحب كالا باشد و در بندر مقصد كل آن بار تخليه ميشود.اگر پس از شمارش بار و تحويل آن به صاحب كالا بار اضافه اي در انبار بماند جه حكمي دارد؟ به جه كسي تعلق دارد.آيا انباردار و مسول نگهداري و تحويل كالا ميتواند آنرا بفروشد و حلال است؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
در اسلام استرداد مال ديگري واجب است.(1) بنابراين کالاي باقي مانده در ملک فرستنده آن است و بايد برگردد؛مگر اينکه در قراردادها اجازه موارد جزيي گرفته شود.يا مقررات دولت مالکيت آن را به کسي يا به دولت داده باشد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد،نام مرجع خود را ذکر کنيد تا براساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
پي نوشت:
1. امام خميني، استفتاآت،ج3 ،احکام بيت المال،س 5.

1-آیا می شود همسر مطلقه خود را به عقد موقت در آورد؟ 2-آیا می شود همسر مطلقه خود را که در زمان عده خود شخص است به عقد موقت در آورد؟ 3- آیا برای عقد موقت به شاهد نیاز است؟ با تشکر

پرسش 1:
1-آيا مي شود همسر مطلقه خود را به عقد موقت در آورد؟

پاسخ:
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
اگر در عده رجعي باشد، با توجه به اينکه عقد اول هنوز باقي است وعده آن هم تمام نشده است، مرد نمي تواند پيش از تمام شدن عده زن با همسر مطلقه اش ازدواج موقت کند . عقد دوم باطل است . اگر با همسرش کاري کند که رجوع حساب شود، مانند آن که ببوسد يا نزديکي کند، به معناي رجوع به زن خود حساب مي شود.
اما اگر طلاق بائن باشد ،درصورتي که مطلقه سوم نباشد و يا در طلاق خلع و مبارات باشد، مي توانند عقد موقت بخوانند و عقد موقت آن ها صحيح است.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7743232-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.
پرسش 2:
-آيا مي شود همسر مطلقه خود را که در زمان عده خود شخص است به عقد موقت در آورد؟

پاسخ:
اگر در عده رجعي باشد ،با توجه به اينکه عقد اول هنوز باقي است وعده آن هم تمام نشده است ،مرد نمي تواند پيش از تمام شدن عده زن با همسر مطلقه اش ازدواج موقت کند و عقد دوم باطل است . اگر با همسرش کاري کند که رجوع حساب شود، مانند آن که ببوسد يا نزديکي کند، به معناي رجوع حساب مي شود.
اما اگر طلاق بائن باشد ،درصورتي که مطلقه سوم نباشد و يا در طلاق خلع و مبارات باشد، مي توانند عقد موقت بخوانند و عقد موقت آن ها صحيح است(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7743232-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.
پرسش 3:
3- آيا براي عقد موقت به شاهد نياز است؟

پاسخ:
در عقد شاهد لازم نيست.(1)

پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ،م 2363و 2370و2376.

از جمله اتهامات اهل سنت به شیعیان در خصوص تصمیم امام حسین است آنان می گویند رها نمودن در وسط کار خلاف شرع است چرا امام حسین روز عرفه و قبل از عید قربان مکه را ترک گفت؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اين سخن مشهور كه امام حسين(ع) حجّ خود را نيمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زيرا امام(ع) در روز هشتم ذى حجه «يوم الترويه» از مكّه خارج شد(1).در حالى‏كه اعمال حجّ - كه با احرام در مكّه و وقوف در عرفات شروع مى‏شود - از شب نهم ذى حجه آغاز مى‏شود. بنابراين، امام(ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نيمه تمام گذارد.
بله، مسلماً حضرت در هنگام ورود به مكّه، عمره مفرده انجام داد. چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مكّه و احتمالاً در فاصله‏هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره كرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نمى‏شود. در برخى از روايات تنها از انجام عمره مفرده از سوى امام(ع) سخن به ميان آمده است.(2)
گرچه معروف و مشهور است و در برخي کتاب ها مانند الارشاد شيخ مفيد آمده که حضرت حج خود را تبديل به عمره کرد . طواف و سعي انجام داد و از احرام بيرون آمد چون نمي توانست حج خود را تکميل کند. (3) ولي به نظر بعيد مي آيد که حضرت به احرام حج محرم شده باشد، چون کسي که مي خواهد اعمال حج را انجام دهد ، روز هشتم يا روز نهم ذي الحجه محرم مي شود . جهتي براي محرم شدن زودتر از موعد مقرر نيست.
براي تاييد اين مطلب رواياتي درکافي نقل شده که به برخي اشاره مي کنيم:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِي عَامِهِ ذَلِكَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِيَةِ بِيَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ كَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً .(4)
از امام صادق نقل شده : امام حسين(ع) قبل از روز هشتم ذي الحجه از مکه خارج شد، در حالي که قبلا در ماه حج با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود.
از اين روايت بر نمي آيد که حضرت حج خود را تبديل به عمره کرده باشد.
در روايت ديگر امام صادق فرمود :قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فِي ذِي الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ يَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِي ذِي الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا يُرِيدُ الْحَجَّ ؛(5)
امام حسين در ماه ذي الحجه عمره انجام داد . سپس در روز ترويه (هشتم) به سوي عراق حرکت کرد . کسي که نمي خواهد حج انجام دهد ،مي تواند عمره انجام دهد .
بله، مسلماً حضرت در هنگام ورود به مكّه، عمره مفرده انجام داده ؛ چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مكّه و احتمالاً در فاصله‏هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره كرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى شروع اعمال حجّ نيست. شايد وقتي که خبر دار شد نيروهاي مخفي يزيد قصد ترور حضرت را در حرم دارند و تصميم گرفت به سوي عراق حرکت کند، براي انجام يک عمره ديگر محرم شد و آن را تکميل کرد و از احرام خارج شد .در روز ترويه يعني هشتم ذي الحجه به سوي عراق از مکه خارج شد .
با وجود آن كه يكى از علل انتخاب مكّه، داشتن فرصت مناسب براى تبليغ ديدگاه خود بود؛ چرا در اين شرايط زمانى ويژه - كه اوج حضور حاجيان از سرتاسر نقاط مختلف در مكّه، عرفات و منا است و بهترين فرصت تبليغى براى آن حضرت فراهم آمده است - ناگهان مكّه را ترك كرد؟
مى‏توانيم علل اين تصميم ناگهانى را چنين ذكر كنيم:
1- احتمال خطر جانى‏
از برخى عبارات امام - كه در مقابل ديدگاه شخصيت‏هاى مختلفى كه با بيرون رفتن حضرت از مكّه و حركت به سوى كوفه مخالف بودند، ابراز شده - بر مى‏آيد كه امام ماندن بيش تر در مكّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مى‏دانست؛ چنان ‏كه در جواب ابن عباس مى‏فرمايد: «كشته شدن در مكانى ديگر براى من دوست داشتنى‏تر از كشته شدن در مكّه است»(6)
نيز به عبداللَّه بن زبير فرمود: «به خداوند سوگند! اگر يك وجب خارج از مكّه كشته شوم، براى من دوست داشتنى‏تر است تا آن كه به اندازه يك وجب در داخل مكّه كشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانه‏اى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بيرون خواهند كشيد تا آن چه را از من مى‏خواهند، به دست آورند» (7)
نيز به برادرش محمد حنفيه، به صراحت از قصد ترور يزيد در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به ميان آورد .(8) بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از اين مطلب به ميان آمده كه يزيد، عده‏اى را همراه با سلاح‏هاى فراوان براى ترور امام در مكّه فرستاد. (9)
2- شكسته نشدن حرمت حَرَم‏
در ادامه برخى از عبارات پيش گفته، تذكّر اين نكته از سوى امام وجود داشت كه نمى‏خواهد حرمت حرم امن الهى، با ريخته شدن خون او در آن شكسته شود؛ گرچه در اين ميان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنايتكاران اموى باشد.
حضرت اين مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبير و به گونه تعريض‏آميز نسبت به او - كه بعدها در مكّه موضع گرفته و لشكريان يزيد حرمت حرم را خواهند شكست - به صراحت بيان مى‏دارد. ايشان در جواب ابن زبير مى‏فرمايد:.«پدرم (على) براى من نقل كرد كه در مكّه قوچى است كه به وسيله او حرمت شهر شكسته مى‏شود و من دوست ندارم كه مصداق آن قوچ باشم».(10)

پي نوشت ها:
1. وقعه الطف ،ص147.
2 . وسائل الشيعه، ج 1، ص 246، كتاب حج، باب 7، ابواب العمرة ج 2 و 3.
3 . شيخ مفيد ، الارشاد ج 2 ص 68 .
4و5. الكافي ج : 4 ص :536.
6.ابن كثير، البداية و النهاية، ج 8، ص 159.
7.وقعة الطف، ص 152.
8.سيد بن طاووس، لهوف، ص 82..
9.همان،ص82.
10 . ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 546.

بنام خدا لطفا سئوال بنده را با توجه دنبال کنید . من دانشجوی دانشگاه آزاد هستم.میخواستم بدانم پولی که دانشگاه به روشهای زیر میگیرد درست است یا من زیاده روی کردم . 1.نمره ترم قبل را بعد از زمان اتمام انتخاب واحد ترم بعد میزنند و اگر دانشجویی مثلا یک درس را در ترم قبل قبول شده و گمان کرده که افتاده و آن درس را در ترم بعد برداشته و بعد از انتخاب واحد بفهمد که درسش را پاس کرده پول درس انتخاب شده به او مسترد نمیشود به این دلیل که باید افتادن یا قبول شدنش را درست حدس میزد آیا این شبیه قمار نیست 2. اگر شما حتی یک روز بعد از ثبت نام منصرف شوید باید تمام شهریه ثابت را بطور کامل بپردازید و اگر از ترم گذشته باشد باید کسری از شهریه متغیر هم پرداخت شود هرچند که در زمان ثبت نام هزینه های متفرقه اخذ میشود 3.مواردی از غصب زمین و غیره هست اما چون سند ندارم ذکر نمیکنم. لطفا بفرمایید اگر این پولها مشکل دارد نماز خواندن در این دانشگاه مشکلی ندارد ؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
ما اطلاع از مقررات دانشگاه آزاد نداريم. مقرراتش بايد مطابق شرع و قانون باشد.
مي توانيد از طريق نماينده نهاد رهبري در دانشگاهي که تحصيل مي کنيد، مسائل را پي گيري نماييد.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7746666-0251) از دفتر آيت الله خامنه اي.

باعرض سلام خدمت شما عزيزان: اول اينكه از احداث جنين سايت جديدي و متنوع در عرصه برسش و باسخ درباره سوالات ديني شرعي واقعا ممنونم و اميدوارم كه امام زمان(عج)از شما راضي باشد.اماسوال من دررابطه با وجود قطعي خداوند است كه جرا خدا اين همه كائنات را آفريده?تازه خداوند قبل از خلق كائنات به جه كاري مشغول بودند? ممنون ميشوم كه باسخ سوال من را كامل بدهيد.

پرسش: شرح : چرا خدا اين همه كائنات را آفريده?
پاسخ:
با سلام و تشكر از تماسي كه با اين مركز برقرار نموده و اظهار لطفي كه نسبت به دوستان تان در اين مركز داريد ؛
اين مركز و سايت هاي وابسته چندين سال است كه درعرصه پاسخگويي به سوالات و شبهات ديني مشغول فعاليت است .
در خصوص پرسش شما ابهاماتي وجود دارد .مقصود دقيق شما از اين جمله مختصر چندان روشن نيست ؛ تعبير "وجود قطعي خداوند" با "هدف از آفرينش كائنات چندان همخواني ندارد ؛ در هر حال به نظر مي رسد پرسش شما از فلسفه آفرينش است .
1) در موضوع هدف الهي از خلقت جهان هستي، دو نظريه اصلي وجود دارد:
1- عرفا معتقدند چون خداوند اراده نموده از خفا بيرون آيد و جمال اسما و صفات خود را در اشيا و افراد مشاهده نمايد، پس در جهان و انسان ظهور و تجلى نمود و دست به خلقت آنان زد، پس هدف خداوند از آفرينش انسان و ساير پديده‏ها ظهور و تجلى است.(1)
2- فلاسفه اسلامى گفته‏اند: چون خداوند داراي همه كمالات است و هيچ نقصى در او نبوده و بى نياز مطلق است، هيچ گونه كمبودى ندارد تا بخواهد با آفرينش جهان يا انسان، آن را جبران نمايد و يا سودى از آفرينش عالم و آدم نصيب او شود. خداوند چون كامل است، لازمه كمالش فيّاض و بخشندگي است، پس بايد فيض بخشى و بخشندگى كند، در نتيجه بايد جهانى زيبا و كامل بيافريند. بنابراين صدور وجود و هستى از خداوند واجب است.(2)
اما در واقع هر دو به يک نتيجه ختم مي­شود و آن اين که آفرينش جهان هستي لازمه صفاتي مانند علم، قدرت، حکمت، رحمت و فياضيت الهي است. يعني همان گونه که علت به صورت ضروري، وجود معلول را اقتضا مي کند، صفات الهي نيز علت وجود جهان هستي است و چون علت وجود دارد ( صفات کمالي خداوند ) معلول نيز وجود خواهد داشت (جهان هستي با همه زيبايي ها و کمالات).
جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حکمت و... خداست، به طوري که بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند .
هر «بود»ي، «نمود»ي دارد؛ نمي شود نور باشد اما روشنايي نداشته باشد يا آب باشد و خيسي نداشته باشد ؛ به همبن نسبت ممكن نيست كه حقيقت رحمت و فياضيت در بالاترين مراتب باشد، اما بخشش و فيض وجود نداشته باشد!
بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان نتيجه صفات خداوند است. خداوند فيض و بخشش دارد . لازمه آن اين است كه هر چه امكان وجود دارد، فيض و هستي خداوند را دريافت كند . چون قابليت وجود براي جهان هستي بود، خداوند آن را آفريد.
از اين رو هستي بخشي جهان، با تمامي نظم و زيباييش و صورتگري انسان با تمامي استعداد و توانمنديش، جلوه گر جلال و جمال خداست . شايسته است که ما سپاس گزار خدا و قدر شناس او باشيم.
خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد، جهان و انسان را آفريده ، لازمه اين سه صفت آن است كه خلقت خداوند بهترين و كامل‏ترين آفرينش باشد، يعني در مجموعه هستي اگر وجود مخلوقي، زيبايي و كمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زيرا عدم خلقت آن موجود، يا ناشي از عدم اطلاع و آگاهي از زيبايي آن است، يا در اثر ضعف و ناتواني از خلقت آن است.
چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن زيبايي را خلق نكند، ناشي از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگي است اما خدا از بخل منزه است . "جود" و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس جهاني كه خدا خلق مي كند، بايد كامل‏ترين صورت ممكن را داشته باشد .
در نتيجه هدف از خلقت كائنات رفع نقص و برطرف نمودن نياز يا رسيدن به كمالي تازه نبوده كه همه اين امور از ساحت خداوند به دور است .بلكه كائنات با همه شكوه و عظمتي كه دارند ،نتيجه و لازمه صفات خداوند متعال هستند . اين صفات نيز عين ذات الهي هستند ، پس خداوند به خاطر آن كه خداست مي آفريند ؛ به همين خاطر فلاسفه تاكيد مي كنند كه در افعال الهي علت فاعلي همان علت غايي و هدف محسوب مي شود .

پى‌نوشت‏ها:
1. سيد حسن ابراهيميان، انسان‏شناسى، ص 115 و 114.
2. همان، ص 116 و 115، با تلخيص.

پرسش: تازه خداوند قبل از خلق كائنات به چه كاري مشغول بود?

پاسخ:
پاسخ به اين سوال كه خداوند قبل از خلقت كائنات چه مي كرده ، مبتني بر يکي ازمسايلي است که از قديم ميان فلاسفه و متکلمان مورد اختلاف بوده وآن حدوث و يا قدم عالم از جهت زمان است كه به رغم سنگيني مطالب به اختصار به بخشي از آن اشاره مي كنيم .
معمولاً از قديم از طرف متکلمان بر حدوث عالم و از طرف فلاسفه بر قديم بودن عالم از حيث زمان استدلال مي‌شود ؛ يعني متكلمان معتقد بودند عالم از زمان معيني خلق شده وقبلا نبوده ، ولي فلاسفه معتقد بودند كه عالم هم قديم است و همواره بوده ، زماني را نمي توان يافت كه عالم خلق نشده بود .
بر اساس اين اختلاف اگر نظر فلاسفه صحيح باشد - كه هست- يعني اگر ثابت کرديم که عالم هميشه بوده و زماني نبوده که در آن زمان خدا وجود داشته، ولي عالم وجود نداشته باشد ، به طور طبيعي ديگر شبهه اين که خداوند پيش از آفرينش جهان به چه کاري مشغول بوده ، بي اساس خواهد بود.
البته اين که فلاسفه مي‌گويند عالم قديم زماني است، منظورشان اصول و کليات آن است ،نه افراد و جزييات آن ، زيرا جزئيات و مصداق‌ها به نوبه خود حادث هستند.علت اين که فلاسفه به اين نظريه قايل شده اند ،اين است که بر اساس نظر آن ها وقتي که علتي را تامه فرض کرديم ،ديگر نمي توانيم معلولش را از او جدا فرض کنيم. از اين رو نمي توان فاصله زماني بين معلول و علت تامه فرض کرد.البته وجود معلول از اين جهت که وجودي وابسته و فقير است ،در همه حال بي نياز از علت تامه نخواهد بود. پس گرچه عالم همانند خداوند قديم است اما اين تفاوت در بين آن ها هست که عالم تنها قديم زماني است ،ولي خداوند علاوه بر قديم زماني بودن قديم ذاتي (وجودغني و غير وابسته به ديگري) نيز دارد.(1)
اما اگر نظر متكلمان را معيار قرار دهيم، بايد گفت :هر كار خداوند به معناي خلق است و وقتي خداوند عالم را خلق نكرده بود، به هيچ كاري مشغول نبود ،چون خداوند مانند ما نيازمند انجام كاري نيست تا بدان وسيله حاجتي را از خود برآورد يا كمالي را براي خود تحصيل كند . اگر اين گونه نباشد، از بيكاري دچار ملالت مي گردد ؛ بلكه خداوند در آن زمان خودش بود و خودش و ذات يگانه اش همه هستي را پر كرده بود .
پي‌نوشت‌:
1. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 6، ص 105؛ مصباح يزدي،آموزش فلسفه، ج 1 و 2.

سلام من هنوز جواب سوال اولم را نگرفتم .که چرا اسلام در تمام جهان بر مردم حداقل عرضه نشده مثل ایران و بقیه کشورها تا آنها هم خود تشخیص دهند چه دینی انتخاب کنند؟ من نمی گوییم با زور یا اعجاز دین تحمیل شود و یا چرا نشده نه من منظورم این است که چرا مثل کشور خودمان ایران و یا کشورهای همسایه که اسلام کامل معرفی شده و مردم خود انتخاب میکنند در غرب نشده تا آنها دیگر این بهانه را نداشته باشند که حجت بر آنها تمام نشده بود و اسلام را نمی شناختیم و اگر می شناختیم عمل می کردیم. راستش من هنوز باز هم احساس پوچی میکنم وقتی می بینم منی که بارها از گناه های مختلف و از درخواستهای مختلفی در مورد گناه به من می شده و من آنها را طوری رد می کردم انگار چیز خطرناکی است با کسی که غرق انواع گناه است هیچ فرقی ندارم احساس پوچی میکنم چون احساس میکنم من با دانستن و گناه کردن به عذاب دچار می شوم اما کسانی که گناهانی مثل رقص و خوردن مشروب و روابط جنسی دارن و آنچنان درگیر گناه هستند که به این مسائل مثل گناه بودن یا نبودن ندارن و یا حتی کسانی که بطور کم دچار این گناه ها هستند اما در اثر درگیری مسائل مادی زندگی سراغ یاد گیری و تحقیق نمی روند و خودشان فکر می کنن کار درستی می کنن چه در ایران و خارج و بخاطر جهالت باز خواست نمیشن و وظیفه ای ندارن احساس می کنم عمرم را تلف کردم. حتی به تازگی حسرت موقعیتهای گناهی را که داشتم و نکردم را می خورم.چون حس میکننم اگر یاد نمی گرفتم و من هم نمی کردم می شود جاهل قاصر همانطوری که در استفتائات مراجع ذکر شده. یک سوال دیگر برایم مطرح شده در زمینه همین مسئله بالا .مدتی است سخنان بعضی از روحانیون را در موبایلها پخش میکنن که مثل شخصی قبلا گناه کار بوده مقید نبود و حتی نماز نمی خوانده و مشروب می خورده اما عشق به امام حسین (ع) داشته و عنایاتی به او میشده یکی از آنها این داستان است که:شخص مشروب خوری می خواسته در مراسم امام حسین شرکت کنه اما اهالی محل نمی گذارند و خود شخص در زیر زمین خانه خود به تنها شروع به عزاداری میکنه و در رو.ز عاشورا در حین عزارداری میمره و یاداستانهای دیگری. آیا نمازی که این همه سفارش شده هیچ ارزشی نداره و روایت شده که شفاعت ائمه به کسی که نماز سبک بشماره نمیرسه درست نیست.واقعا من گیج شدم چی درسته چی غلط اگر نماز ستون دینه پس چطور شخص بدون نماز به چنین عشقی و چنین مقامی میرسه.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به نظر مي رسد در پاسخ قبلي ما چندان تامل و دقت به كار نبرديد و گرنه مساوي دانستن خود با بسياري از افرادي كه نام برديد، كاملا بي معناست ؛ دوست عزيز! عالم ما عالم علت ها و معلول هاست . خداوند ساختار عالم را بر اساس اراده و اختيار انسان ها بنا نموده است تا هركه هرگونه كه مي خواهد و مي تواند عمل كند ، در نتيجه سنت هاي الهي اديان آسماني آن گونه كه لازم بود ،درعالم گسترش نيافت .
اگر مانعي در مسير تبليغ و هدايت هاي انبيا به وجود نمي آمد، ايشان پيام خداوند را به همه مردم عالم مي رساندند ، اما ظالمان و مستكبران و جباران مانع اين امر شده، تلاش نمودند جلوي گسترش اديان و تعاليم انبيا را بگيرند .
اگر توقع داريد كه خداوند مانع قصد و نيت و عمل ظالمان در طول تاريخ بشود مثلا ظالمي كه عليه اسلام و پيامبر به قيام و مقابله برمي خيزد ،با اعجاز الهي زمين گير شود ، اين امر در سنت خداوند نادرست محسوب شده، عملي نخواهد شد . همان گونه كه خداوند اجازه تلاش و تبليغ دين حق را به مومنان داده ، امكان و اجازه ممانعت و مخالفت و جلوگيري را به ظالمان و مخالفان هم داده است ؛ نتيجه اين امر همين شده كه حقايق عالم به طور كامل به گوش همه جهانيان نرسيده است .
اما در خصوص اعمال ناپسند و گناهاني كه از انجام آزادانه آن توسط نامسلمانان به شكلي نادرست و غبطه گونه ناراحتيد و ترك اين زشتي ها از جانب خود را ظلمي ناخواسته به خود مي دانيد ، هرچند قبلا توضيح داده شد ، باز به صراحت عرض مي كنيم :
اين افراد نا آشنا با حقيقت اسلام از دو حال خارج نيستند ،
1.يا در اين جهل وناداني شان به واسطه فضاي فكري و فرهنگي و امكانات اطلاع رساني و شناخت حقيقت در وضعيتي هستند كه عذري براي بي توجهي و عدم دسترسي به حق را ندارند . در اين صورت وضعيت اين افراد - كه در زمان كنوني اكثر مردم جهان را تشكيل مي دهند - روشن است . آن ها عذري در برابر نيافتن حقيقت و عمل نكردن به دستورات الهي نداشته ، عاقبت اسف بار كفار در انتظار آنان است .
2.يا آن كه به دلايل گوناگون در جهل خود تقصيري نداشته ،واقعا از شناخت حقيقت محروم بوده ، امكان تحقيق و بررسي درست در زمينه اديان زنده و مباني فكري و آييني جامعه خود و اموري از اين دست را ندارند .واقعا دين و آيين خود را حق مي دانند ؛ اين افراد هرچند در خصوص مسلمان نشدن مورد مواخذه قرار نمي گيرند اما در عين حال از هر مسلك و مرامي كه باشند، بيش از نود درصد اعمال نام برده شما در تفكرات ديني وآييني خودشان هم مذموم و معصيت محسوب مي شود ، در نتيجه در قيامت به واسطه همين امور عذاب خواهند شد .
فرض كنيد يك مسيحي در بين همه آنچه نام برديد، تنها رقص و خوردن مشروب بر اساس تفكر ديني خودش مجاز و حلال باشد و در قيامت در برابر آن مواخذه نشود ، اما هر نوع رابطه جنسي غير مشروع و همجنس بازي و... در تفكر ديني او هم مطرود و مذموم و از بدترين گناهان به حساب مي آيد كه خود را از لحاظ شرعي مجاز به انجام آن نمي بيند . اگر هم بدان عمل مبادرت مي ورزد ، يا اصولا به دين و ايين و خدا و امور ماورايي اعتقاد نداشته ، يا اينكه اعتقادي ضعيف داشته ، از روي بي ايماني اين عمل حرام را انجام داده و آن را توجيه مي كند .
علاوه بر همه اين ها چنان كه در قبل هم اشاره كرديم حتي مشروب خواري و مانند آن امري نيست كه عقل و فطرت انساني در برابر آن قضاوتي نداشته باشد . نسبت به درستي و نادرستي آن حكمي نكند. يكي از مهم ترين ابزار معرفت ما و وسيله اي كه درقيامت در برابر ادراكات آن مورد سوال خداوند قرار مي گيريم ،عقل ماست .
در اقصي نقاط عالم بسيار بسيار بعيد است افرادي را بيابيد كه اعمال قبيحي مانند تجاوزات جنسي و همجنس بازي در مرام و مسلك آنان جايز و كاملا مباح باشد . در عين حال به حكم عقل و فطرت انساني خود،اين امور را كاملا درست و قابل قبول بدانند و در اين نوع نگرش و نگاه معرفتي خود هم هيچ گونه تقصيري نداشته باشند . احتمال نادرستي اين بينش را نداده، امكان دست يابي به حقيقت را هم به هيچ وجه نداشته باشند.
اسلام تنها دراين فرض و با اين همه احتمال و قيد و شرط چنين فردي را بي گناه و معذور تلقي مي كند . او در برابر اعمالش مورد مواخذه خداوند قرار نمي گيرد ؛ هر چند در عين حال وضعيت چنين فردي در آخرت ،با كسي كه در رنج درك معرفت صحيح و دين حق قرار گرفته ، در كوران فشارهاي اميال دروني و حكم عقل راه درست را برگزيده ، به درستي حقيقت را از باطل تشخيص داده است و بدان پايبند بوده ، به هيچ وجه قابل قياس نيست . نمي توان اين دو را در برخورداري از نعمت هاي بي بديل خداوند در بهشت با هم مقايسه نمود .
اما در خصوص مساله داستان ها و حكاياتي كه در مورد عنايت اهل بيت به برخي افراد كه گناهاني داشتند اما به خاطر محبت امام حسين عليه السلام اهل نجات مي شوند بايد بگوييم :
اولا: فارغ از هر نوع رد يا تاييد اين قبيل خواب ها و داستان ها ،اسلام و تشيع دين عقل و منطق است . نمي توان امور غير منطقي و خلاف اصول و مباني ديني را در آن به بهانه هاي گوناگون وارد كرد ؛ همه اين نوع داستان ها تا زماني ممكن است قابل قبول باشند كه با اصول و مباني فكري و عقيدتي ما قابل تطبيق باشند .و گرنه نمي توان آن ها را درست دانست ؛ معيار و مبنا براي ما قرآن و سنت قطعي پيامبر و اهل بيت عليهم السلام است . هرآنچه با اين امور منطبق نباشد، به حكم عقل قابل قبول نيست .
ثانيا : از لحاظ ارزشي هم اين قبيل داستان ها هيچ ارزش سندي و نقلي ندارد تا بتواند مثلا با آيات قرآن و روايات مسلم در تقابل قرار بگيرد . در نتيجه نمي توان اين داستان ها را در برابر آيات و روايات قطعي معتبر ديد ، تنها در مواردي كه چنين تقابل و تعارضي وجود نداشته باشد، مي توان در حد يك احتمال به اين قبيل داستان ها توجه اخلاقي كرد و نه بيش تر .
اما جداي از آنچه گفته شد، نبايد فراموش كرد كه بر اساس مباني فكري و عقيدتي شيعه عقلا محال نيست كه فردي به واسطه محبت به اهل بيت فرصت توبه و بازگشت بيابد و اهل سعادت و رستگاري گردد ، زيرا محبت اهل بيت و اشك بر امام حسين كه تجلي محبت است ، يكي از اساسي ترين اركان ايمان محسوب مي شود .همان گونه كه ممكن است فردي بعد از سال ها گناه و معصيت با توبه اي كوتاه همه گذشته خود را پاك كرده، به مسيرهدايت برگردد ، به همين نسبت هم ممكن است كه با جلب توجه اهل بيت فرصت بازگشت بيابد .
البته اين امر بديهي است كه محبت اهل بيت با معصيت خداوند و انجام گناه قابل جمع نيست. محبتي مورد توجه و ارزشمند است كه فرد را به سمت اصلاح اعمال و رفتارهايش بكشاند.حقيقت امر همان است كه در روايات آمده كه« شفاعت اهل بيت به كسي كه به نماز بي توجهي كند نمي رسد » .

به علت نداشتن فونت فارسی و ناخوانا بودن سوالات اینحا پاسخ میدهم دختر.فوق دیپلم.شیعه.ایت الله بهحت. سلام در حقبقت من فبلا خود ارضایی می کردم اما دیدم گناهه توبه کردم جدیدا چند عکس از هم جنس خودم دیدم با پوشش نا مناسب و ساعتی بعد باورزش درازو نشست وتوجه بیشتر به اندام خودم در اینه ارضا شدم من دوباره مرتکب گناه شدم؟ اگر اره باید مجددا تویه کنم؟از ترس دوباره ارضا شدنم حین ورزش مدتیه ورزش رو کنار گذاشتم کارم درسته؟ به علت نداشتن فونت فارسی و ناخوانا بودن سوالات اینحا پاسخ میدهم دختر.فوق دیپلم.شیعه.ایت الله بهحت.

پرسش: ديني شرح به علت نداشتن فونت فارسي و ناخوانا بودن سوالات اين جا پاسخ مي دهم دختر.فوق ديپلم.شيعه.آيت الله بهحت.
خود ارضايي مي کردم اما ديدم گناهه. توبه کردم .جديدا چند عکس از همجنس خودم ديدم با پوشش نامناسب و ساعتي بعد با ورزش دراز و نشست وتوجه بيش تر به اندام خودم در آينه ارضا شدم . دوباره مرتکب گناه شدم؟ اگر آره ،بايد مجددا تويه کنم؟از ترس دوباره ارضا شدنم حين ورزش مدتيه ورزش رو کنار گذاشتم .کارم درسته؟

پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
خودارضايي گرچه با نگاه کردن به اندام باشد حرام است .
توبه لازم دارد و توبه آن پشيماني و استغفار است .اگر به خاطر ورزش خاص به گناه مي افتيد، ورزش خود را تغيير دهيد.

من يك زمان روزه نميگرفتم حالا چگونه بايد قضا و كفاره آن را بدهم يعني براي هر يك روزه 60 روز روزه بگيرم؟ چگونه كفاره اش را بدهم ؟‌20 سال سن دارم

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
روزه هايي که عمدا نگرفته ايد، بايد قضاي آن ها را روزه بگيريد، علاوه بر قضا؛ براي هر روز واجب است کفاره بدهيد، يعني براي هر روز يا بايد دو ماه روزه بگيريد که 31 روز آن پي در پي باشد يا شصت فقير را سير كنيد يا به هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است،(750 گرم ) طعام از گندم يا جو يا آرد و مانند اين ها بدهيد، دادن پول کفايت نمي کند.(1)
اگر فقرا را مي شناسيد و مي توانيد به آن ها طعام بدهيد، کفاره را به فقرا به صورت طعام بدهيد، اگر نمي توانيد يا فقيري نمي شناسيد، پول آن را به دفتر مرجع خود و يا به امام جمعه شهر خود بدهيد و بگوئيد پول کفاره روزه است، تا از طرف شما به فقرا طعام بدهند.
پي نوشت:
1. آيت الله بهجت، توضيح المسائل، مسأله1329-1331.

با سلام بعد از غسل جنابت چنانچه متوجه بشيم مقداري از مني از محبل بيرون داره مياد غسل جه حكمي دارد من بعد از 15سال ترك نماز شروع به خواندن نماز كردم نمازهخاي كه تابه حال نخواندهام چه حكمي دارد

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اگر يقين داشته باشيد كه مني همسر است، فقط حكم آن نجاست است و نياز به غسل ندارد وغسل شما صحيح است، فقط لازم است جاي نجس را بشوييد.
2-آن مقدار از نمازها كه يقين داريد نخوانده ايد بايد قضا نماييد.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
نماز نشسته مثل نماز خواندن در حال ايستادن است .همان نمازي که بايد با قيام و ايستادن خوانده شود ، به صورت نشسته خوانده مي شود، به اين صورت که رو به قبله بنشيند و تکبيره الاحرام بگويد و نماز را بخواند .در رکوع به مقدار رکوع خم شود و ذکر رکوع را بگويد. بعد دوباره بنشيند و بعد به سجده برود و مثل ساير نماز دوسجده را به جا آورد . بعد از تمام شدن دوسجده دو باره بنشيند و رکعت دوم را بخواند .به همين ترتيب تا رکعت آخر، نماز را ادامه دهد.(1)
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع (با حاشيه آيت الله گلپايگاني)ج1 ،م 970.

صفحه‌ها