پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۲:۰۰ شناسه مطلب: 15111
ایا ارایش کمرنگ هم اشکال دارد ؟
سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
آرايش کردن براي خانم ها در صورتي که نامحرم نبيند، اشکال ندارد ، اگر در معرض ديد نامحرم باشد، در صورتي که آرايش به مقداري نباشد که توجه نامحرم را جلب کند ،اشکال ندارد، اما اگر سبب جلب توجه نامحرم شود ،جايز نيست.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، استفتائات جديد، ج1، سؤال 817.
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۱:۵۱ شناسه مطلب: 15110
با سلام و خسته نباشيد راجع به مني ( که باعث غسل ميشود ) در رساله ها سه نشانه ذکر شده که اگر يکي از آنها هم نباشد منتفي است. حال وقتي کسي صبح بيدار ميشود و به دستشويي ميرود ميبيند مايع شيره اي بيرنگ از وي بيرون ميايد ( سفيد رنگ نيست مثل شيشه رنگ ندارد ) آيا آن مايع مني است؟ ما که خوابيده بوديم و آن نشانه ها را نمدانيم حکم آن مايع چيست؟ کلا راجع به ويژگيها و مشخصات مني توضيح دهيد.( مني چگونه هست؟ ) با تشکر.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
منى در مردان سه علامت دارد:
ا) از روى شهوت و ارضاي غريزه باشد.
ب) با فشار و جستن بيرون آيد.
ج) هنگام بيرون آمدن، بدن سست شود.
چنانچه در هنگام جستن مايع مذكور بدن سست نشود و همراه با شهوت نباشد ،حكم منى را ندارد.
آب هايى كه از انسان خارج مىشود، به غير از بول و مني ،عبارتند از: مذى، ودى، وذى.
اما مذى؛ آبى است كه كمى لزج و چسبنده و شبيه مني است و اغلب پس از شوخى و تحريکات جنسي و بازى با همسر و مانند آن خارج مىشود . اين مايع پاك است . غسل و وضو را باطل نمىكند.
ودى؛ آبى است كه كمى سفيد رنگ است و گاهى بعد از بول خارج مىشود . در صورتى كه انسان يقين نداشته باشد كه با بول آلوده شده، پاك است و غسل هم ندارد.
وذى؛ آبى است كه گاهى بعد از منى خارج مىشود. در صورت يقين به اين كه با منى يا بول برخورد كرده ، فقط محل خروج را بايد تطهير كرد .
تا وقتى كه انسان يقين پيدا نكرده كه آنچه خارج شده منى است، غسل واجب نمىشود. بنابراين آنچه از آلت تناسلي شما بيرون مي آيد، اگر آن سه علامت را نداشته باشد ،جنابت حاصل نشده و به آن مايع که در اثر کمي شهوت و نگاه به عکس يا فيلم و يا موقع حرف زدن با زن و يا دختر بيرون مي آيد مذي گفته مي شود و پاک است . لباس و بدن را نجس نمي کند . مني شکل و رنگ خاصي ندارد و از شکل و رنگش نمي توان تشخيص داد که کدام مايع مني است .(1)
البته آنچه در حال خواب بيرون مي آيد، با حالت بيداري فرق دارد ،چون انسان در حالت خواب تمام آن حالات را احساس نمي کند. بنابراين اگر يقين کرديدکه مني از شما خارج شده ،غسل واجب مي شود. وتا يقين صد در صد به مني بودن آن چه در خواب خارج شده پيدا نکنيد غسل لازم نيست.
پي نوشت :
1 . امام خميني،توضيح المسائل، مسئله 72و73و345 و آيت الله خامنه اي ،استفتاآت ،سوال 171؛.
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۱:۲۹ شناسه مطلب: 15109
با سلام حدود 2سال است که با همسرم مشکل دارم وجدا از یکدیگر زندگی میکینم همسرم ازدواج مجدد نموده است ومنهم طی این مدت شکایتهای مکرری داشتم که تا حدودی به نتیجه رسیده است وحکم طلاقم مدت 3 ماه است که صادر شده وایشان نسبت به رای تجدید نظر داشته اند توی این مدت خاستگار برای من امده است ومن به خاطر نامشخص شدن وضعیتم به ایشان پاسخ منفی داده ام اما ایشان بر این دارند که چون مدت 6ماه بیشتر است عقد شما باطل است و می توانید ازدواج داشته باشید. حال از شما دوست عزیز کمک میخواهم ونمی دان به این اقا چه جوابی بدهم چون هرچه من وخانواده ام به ایشان میگوییم یک جوابی برای ما می اورد.
سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
طلاق شما باطل نشده است و فعلا زن شوهر دار حساب مي شويد . تا زماني که صيغه طلاق با اذن دادگاه و حاکم شرع با شرايطي که در طلاق دادن وجود دارد، جاري نشود و بعد از صيغه طلاق مدت عده طلاق تمام نشود، نمي توانيد با هيچ مرد ديگري عقد ازدواج بخوانيد . اگر عقد ازدواج بخوانيد ،حرام و باطل است . با آن مردي که عقد با او خوانده ايد ،براي هميشه حرام مي شويد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسأله 2400-2402. (نظر رهبري دراين مسئله موافق با فتواي امام خميني مي باشد).
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۱:۱۷ شناسه مطلب: 15108
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۱:۰۳ شناسه مطلب: 15107
من روزه گرفتم قضا ماه رمضان.قبل از اذان صبح جنب شدم غسل نمیتونستم بکنم تیمم کردم روزه من صحیح است؟
سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
در صورتي که وقت براي روزه گرفتن روزه قضا داشته باشد ،بنا بر احتياط واجب روزه آن روز باطل است . بايد روز ديگري را روزه قضا بگيرد. اما اگر وقت کم باشد، مثلا پنج روز روزه قضا دارد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده، روزه اش صحيح است.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله1382 و سؤال تلفني(7840001-0251) از دفتر آيت الله مکارم.
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۵۸ شناسه مطلب: 15105
سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
همسر پدر براي پسر محرم است . محرميت دائمي و هميشگي است.پسر نمي تواند با همسر پدر خود ازدواج کند، هرچند پدرش از دنيا رفته باشد. فرق نمي کند زن فرزندي از آن خانواده داشته يا نداشته باشد.
اگر مرد با زني ازدواج کند و عقد بخواند، پسر و نوه مرد ،حتي نوه هاي بعدي ،بر آن زن محرم مي شوند(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، مسأله 2389 .
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۵۶ شناسه مطلب: 15104
dar mored marg
پرسش: ba salam baraye komak be amvatche bayad kard
شرح : dar mored marg
براي كمك به اموات بايد چيكار كرد؟
پاسخ:
2@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
براي اموات از هر چيز بهتر و مفيدتر، صدقه و احسان به فقرا و اهداي ثواب آن براي مردگان است. اين امور دخالت در کار خدا نيست.بلکه عمل به سفارش دين است.-رسول گرامي اسلام (ص) فرمود: «صدقه حرارت قبرها را از بين ميبرد».(1)
براي اموات بهترين دعا اين است که انسان براي آنان از خداي مهربان طلب عفو و مغفرت کند . بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمتهايش را بر آنان نازل فرمايد. ميتوان دعاي 24 صحيفه سجاديه را براي پدر و مادر که داراي مضامين عالي آموزشي و تربيتي است، در شب يا روز خواند، همچنين اين آيه دعاي خوب و تحفهاي زيبا براي گذشتگان است:
«ربّنا اغفر لي و لوالديّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب؛(2) پروردگارا ،روزى كه حساب برپا مىشود ،بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى».
روايتي از حضرت صادق(ع) نقل شده، که از آن استفاده ميشود ثوابهايي که در عالم برزخ به مؤمن ميرسد، تا قيامت ادامه خواهد داشت. حضرت فرمود:
«هر کس نزد قبر مؤمني هفت مرتبه سوره إنّا أنزلنا را بخواند، خداوند فرشتهاي ميفرستد که پيش قبر ميت، خدا را عبادت کند. خداوند ثواب عبادت فرشته را براي ميت و کسي که إنّا أنزلنا را خوانده مينويسد، تا زماني که خداوند وي را به واسطه اين عمل وارد بهشت کند». سپس حضرت فرمود:
«بعد از سوره حمد، هفت مرتبه إنّ أنزلنا و هر يک از قل أعوذ بربّ الفلق، قل أعوذ بربّ الناس، قل هو الله أحد، و آيه الکرسي را سه مرتبه بخواند».(3)
يکي از صحابه از حضرت رسول(ص) نقل کرده : «براي مردگان خود هديه بفرستيد»، گفتم: هديه مردگان چيست؟ فرمود: «صدقه و دعا» و اضافه فرمود: «ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنيا مقابل خانههاي خود ميآيند و فرياد ميکنند... اي خانواده من، پدر ، فرزندان و خويشان من، بر ما مهرباني کنيد. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آن ها بر ما است . نفعش براي غير ما. اي خويشان ما، به درهمي يا قرص ناني يا جامهاي ما را کمک کنيد تا خداوند شما را از جامههاي بهشت بپوشاند».(4)
از روايت برداشت ميشود که لازم نيست به زيارت قبر مردگان برويد، بلکه در هر کجا براي آنان صدقه بدهيد و دعا و فاتحه بخوانيد، ثوابش به آن ها ميرسد. البته رفتن سر قبر بهتر است، چون اثرات ديگري غير از فاتحه دارد.
در روايتي ديگر ميفرمايد:
«هر صدقهاي که براي مرده داده ميشود، فرشتهاي آن را ميگيرد . در طبقي از نور... ميگذارد . بر لب قبر ميايستد . با صداي بلند ميگويد: اي اهل قبور، درود بر شما، بگيريد اين هديه را که بستگان تان براي شما فرستادهاند».(5)
اگر به احاديث ذکر شده دقت شود، متوجه خواهيم شد که مردهها چشم به راه و چشم انتظار هديه، دعا و... فرزندان و خانواده خود هستند.
سعد به عباده مي گويد:
يکي از افراد بني ساعده در سفر بود که مادرش از دنيا رفت، به رسول خدا (ص) عرض کرد: در غياب من، مادرم از دنيا رفته، اگر برايش چيزي صدقه بدهم، نفعش عايد وي ميگردد؟ حضرت فرمود: «بلي». گفت : شما را شاهد ميگيرم که محوطه درخت خرمايم را که به ثمر نشسته ،براي او صدقه قرار دادم.(6)
رفتن به زيارت قبور غير از فوايدي که براي اموات دارد، براي زندگان نيز مؤثر است؛ زيرا انسان را به ياد آخرت مياندازد. هدايا و ثوابهايي که براي اموات ميفرستند، براي زندگان نيز مؤثر است و براي خودشان ثواب دارد. کسي که سوره حمد يا آيت الکرسي يا صدقه يا نماز براي اموات ميخواند، اول ثوابش به خود زنده ميرسد، بعد براي ميت.
مفهوم خيرات و صدقه اعم است . شامل هر نوع كار خير ، يا حتي نيت و فكر و انديشه خير براي مردم و يا اسلام مي شود. مي توان هر عمل خيري كه به قصد قربت انجام مي شود ، ثواب آن را به روح اموات نثار كرد.
پينوشتها:
1. ميزان الحکمه، ماده صدقه، شماره 10342.
2. ابراهيم (14)آيه 41.
3. کامل الزيارات، ص 222.
4 . محدث قمي، مفاتيح الجنان ، بخش زيارت قبور مؤمنين.
5 . همان.
6 . مجموعه ورام، ج2 ، ص 110 طبق نقل معاد فلسفي، ج1، ص 291.
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۴۱ شناسه مطلب: 15103
۱۳۸۹/۰۴/۳۱ ۱۰:۴۰ شناسه مطلب: 15102
سلام علیکم . قبلا سوالی پرسیده بودم در مورد اینکه راه کمالات انسانی تا چه حد باز است و اینکه آیا می توان به ائمه رسید یا نه ؟ که شما جواب دادید و من قانع نشدم و باز هم سوال پرسیدم . و اما سوالات دیگری در این مقوله : بنده دیشب در یکی از حلقه های معرفت که برنامه ای است از طرف بسیج شرکت کردم . شخصی که صحبت می کرد گفت : عصمت لطفی ست از جانب خدا که به هر که بخواهد می دهد . سوالات : 1- نقش ائمه در عصمتشان چه بود ؟ آنها با خواست خود گناه نمی کردند یا نمی توانستند گناه کنند ؟ 2- چرا خدا چنین لطفی به سایر افراد بشر نمی کند . برای مثال چرا خداوند به امیر المومنین عصمت داد و به من و شما نداد . خب ما هر دو بشر هستیم . 3- چرا خداوند ظرفیتی که به ائمه داد به ما نداد ؟ اگر این کار را می کرد خب ما هم در مقامات عرفانی همچون ائمه بالا می آمدیم ؟ 4- و بسیار چرا های دیگر که چرا خداوند بین تمام خلایق و ائمه فرق گذاشت ؟ من عدل الهی را قبول دارم اما این شبهه در ذهنم پدید آمد که خداوندی که عادل است پس چرا به همه استعداد یکسانی برای تعالی نداد ؟ لطفا خیلی فوری جواب دهید ...
پرسش: سوالاتي در مورد ائمه و فرق شان با ما و عدل الهي و ... شرح
سوالي پرسيده بودم در مورد اينکه راه کمالات انساني تا چه حد باز است و اينکه آيا مي توان به ائمه رسيد يا نه ؟ که شما جواب داديد و من قانع نشدم و باز هم سوال پرسيدم . و اما سوالات ديگري در اين مقوله : بنده ديشب در يکي از حلقه هاي معرفت که برنامه اي است از طرف بسيج شرکت کردم . شخصي که صحبت مي کرد گفت : عصمت لطفي است از جانب خدا که به هر که بخواهد مي دهد . سوالات : 1- نقش ائمه در عصمت شان چه بود ؟ آن ها با خواست خود گناه نمي کردند يا نمي توانستند گناه کنند ؟
پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
ما معتقديم عصمت انبيا وامامان عليهم السلام به هيچ وجه جبرى نبوده ، برخاسته از ايمان قوى و آگاهى هاى برتر آنان است. زيرا آنان مانند ديگر افراد بشر، داراى غرايز و علائق مادى و گرايش فطرى و الهى (هر دو)هستند . مىتوانند به اختيار خود راه سعادت يا شقاوت را برگزينند.
در حقيقت عصمت به معناي عدم توانايي برانجام گناه نيست ،بلكه عصمت ماهيت گناه نكردن برخي از افراد است كه از منشا علم و معرفت و محبت الهي سرچشمه مي گيرد، چنان كه بسياري از ما در اموري كه بسيار زشت و قبيح مي دانيم معصوميم ، هرچند در عين حال قدرت و اختيار انجام اين اعمال را هم در خود احساس مي كنيم .
براى توضيح به ذكر چند نكته اكتفا مىكنيم:
1) انبيا و امامان داراى دو ويژگى مىباشند:
يكى برجستگىهايى كه در مرتبه وجودى و خلقت بر اساس نظام حكيمانه الهى به آن ها بخشيده شده ؛ در اين مرحله امتيازاتى بر ديگران دارند . ديگري جنبههاى مشترك با ديگر آدميان از قبيل دارا بودن اراده و اختيار، غرايز و تمايلات حيوانى و... .
در نتيجه مي توان گفت يقينا ويژگى اول ، نافي ويژگي دوم نبوده ، وجود كمالات دروني موجب غير اختيارى بودن عصمت نيست، با وجود آن كمال ذاتى، وجود كششهاى متضاد در آن ها كه لازمه اختيار است همچنان باقى است . عصمت آنان مستند به انتخاب عمل درست در برابر كردار نادرست است، نه وجود محرک غريزى تخلفناپذير ، پس معصومين با اراده و اختيارخود گناه نمي كردند، نه اين كه مجبور به گناه نكردن بودند. نمي توانستند كه گناه نكنند ؛ اين امر در خصوص برخي لغزش هاي كوچك برخي پيامبران و عقوبت هاي سخت خداوند در برابر آن به خوبي روشن است .
پرسش: چرا خدا چنين لطفي به ساير افراد بشر نمي کند . براي مثال چرا خداوند به امير المومنين عصمت داد و به من و شما نداد . خب ما هر دو بشر هستيم؟
پاسخ: حقيقت عصمت و درجات آن در خصوص افراد گوناگون شرايط متفاوتي دارد. عصمت در افراد عادي مانند ما -كه به نوعي در همه افراد وجود دارد- با عصمت اوليا متفاوت است ؛ اصل عصمت هم در برخي مراتب ناشي از تلاش و كوشش خود فرد است و گاهي كاملا موهبتي الهي است .
اما در خصوص مرتبه عالي عصمت كه مربوط به پيامبران و امامان است، بايد گفت: اين نوع عصمت گرچه يک موهبت الهي است امّا بدون دليل و حكمت الهي تحقق نيافته است .لياقت فردي اين بزرگواران براي احراز مقام رسالت و امامت ، مي طلبيد كه خداوند مقام عصمت از هر نوع خطا و گناه را به ايشان اعطا فرمايد .
معتقديم كه مصونيت معصومان در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقواي آنها سرچشمه ميگيرد ؛البته اين علم و محبت ، حقيقتي است كه توسط خداوند به اين بزرگواران اعطا شده ، يعني منشا عصمت عطيه اي خداوندي است ، اما چرا خداوند حكيم و عادل در بين همه موجودات اين افراد خاص را براي اعطاي اين درجات برگزيده است؟
پاسخ حقيقتي است كه ما را به تفاوت رفتار شخصي اين بزرگواران با ديگر انسان ها در شرايط كاملا مساوي رهنمون مي سازد .در مي يابيم كه اين تمايز و انتخاب خاص نمي توانسته بي دليل و بدون حكمت باشد ، هرچند همه اين حكمت ها بر ما شناخته شده نباشند .
اعطاي اين مقام به برخي از افراد دليل بر غير اختياري و دور از استحقاق بودن آن نيست، زيرا براي خداوند تحقق زمان براي درك لياقت بندگان نسبت به نعمات ضرورت ندارد .خداوند از علم ذاتي خود مي داند كه هر بنده اي در شرايط عادي زندگي ،چه مقام و مرتبتي را در مسير بندگي احراز مي نمايد . ممكن است خداوند ناشي از علم ازلي به كيفيت رفتار آينده امامان، از كودكي مقام امامت و لوازم آن را به ايشان اعطا نموده باشد .
خداوند ميدانسته که آنان منهاي عصمت هم با ديگران در مراتب اخلاص و فداکاري فرق داشته، از اين رو، اين موهبت را به آن ها بخشيده است ؛ بنابراين معصومين شايستگي و ويژگيهاي ذاتي براي قبول مقام عصمت داشتهاند. افاضه و موهبت الهي بيحساب و بدون جهت نبوده است .به علاوه وقتي فردي لياقت و توان و قابليت برخورداري از مقام نبوت و امامت را از خود نشان داد ،طبعا براي موفقيت در اين مقام و مسئوليت نيازمند برخي ابزار و لوازم است . بدون آن ها امكان موفقيت ندارد . عصمت هم در راس اين ابزارها و نعمات است كه در درجات كامل از طرف خداوند به فردي كه لياقت داشتن چنين مقامي را از خود نشان داده، اعطا مي شود .
هر مقام و منزلت و نعمت خداوندي مسئوليت و تكاليفي مطابق با همان نعمت را به دنبال خواهد داشت . برخورداري از مقام عصمت براي امامان و ديگر مقامات و درجات معرفتي كه به ايشان اعطا شده است ، ضرورت قرار گرفتن در برابر سخت ترين آزمايشات الهي را در پي داشت . دشوارترين مسئوليت ها و تكاليف را براي ايشان رقم زد. نبايد از اين نكته مهم غفلت كرد و عصمت را ابزاري براي راحتي و بي دغدغه بودن اين بزرگواران تلقي نمود .
پرسش: چرا خداوند ظرفيتي که به ائمه داد به ما نداد؟ اگر اين کار را مي کرد ، ما هم در مقامات عرفاني همچون ائمه بالا مي آمديم؟
پاسخ: چنان كه توضيح داديم، تفاوت انسان ها در مراتب و درجات شان رابطه مستقيمي با مسئوليت ها و تكاليف آن ها دارد . چه بسا اگر ما در آن موقعيت قرار مي گرفتيم ،نمي توانستيم از پس مسئوليت ها برآييم و عواقب سختي در انتظار ما مي بود.
در واقع مشكل آن جاست كه ممكن است تصور شود که معصوم شدن مزيتي است كه در نشدن آن نيست . در اين صورت تبعيضي بر ما روا داشته شده است ؛ در حالي كه با توضيح دقيق روشن مي شود كه اصلا اين گونه نيست ؛ در واقع ميزان مسئوليت و شدت آزمايش الهي و سطح توقعات خداوند از بنده با مقام و موقعيتي كه خداوند به او اعطا مي كند، رابطه اي مستقيم دارد . هر چه مقام بالا رود، مسئوليت سنگين تر ميشود .تلاش و مجاهدت بيش تري ميطلبد.
اين گونه نيست كه اين مقام را به كسي بدهند و او ديگر خيالش راحت و آسوده باشد، بلكه هر چه مقام بالاتر رود، مسئوليتها بيش تر، تكاليف سنگين تر، هجمههاي شيطاني بيش تر و تلاش و سختي و مصيبت و امتحان افزايش مييابد، بلكه رسيدن به مقام نبوت و يا مقامات بعد از آن هم تنها با گذراندن سختيها و تلاشها و امتحاناتي سخت امكان پذير است ، مانند داستان حضرت ابراهيم (ع) و ذبح فرزند و... ؛
در هر حال هر انساني در هر موقعيت و وضعيتي كه قرار دارد، اگر به وظايف و تكاليف خود عمل كند و از آزمون هاي خود نمره عالي كسب نمايد ، به موفقيت و سعادت كامل رسيده است . وضعيت انساني عادي كه از هوش و درك و معرفت و ايماني متوسط برخوردار است اما به همه وظايف خود عمل كرده ،همانند وضعيت پيامبري است كه با سطع بالاي معرفت و عنايات الهي و امدادهاي غيبي به وظايف سنگين خود عمل كرده ، در آزمون هاي خود نمره عالي گرفته است .
وضعيت اين دو فرد همانند سطح دانش اموز ابتدايي و دانشجوي دكترا است كه اگر هر دو تلاش كنند، قادرند نمره بيست بگيرند . اگر هر دو بيست گرفتند -از يك جهت- وضعيتي مساوي داشته ،به يك اندازه قابل تقديرند . شايد بتوان گفت رواياتي كه اشاره به همجواري پيامبران با برخي افراد عادي در بهشت دارد ،بياني از اين مطلب و همين حقيقت باشد.
پرسش: و بسيار چرا هاي ديگر که چرا خداوند بين تمام خلايق و ائمه فرق گذاشت ؟ عدل الهي را قبول دارم اما اين شبهه در ذهنم پديد آمد خداوندي که عادل است، پس چرا به همه استعداد يکساني براي تعالي نداد ؟
پاسخ: به نظر مي رسد تامل در آنچه گفته شد، كليد حل مشكل شما باشد . اساس سوالات تان را پاسخ گويد ؛ در واقع بر اساس آنچه گفته شد عدالت خداوند در شكوهي بي نظير متجلي مي شود . روشن مي گردد كه خداوند چگونه كوچك ترين تفاوت ها و اختلافات ذاتي و فطري و محيطي و تربيتي و... را كه در رشد و تعالي افراد موثر است، در نتيجه بخشي اعمال شان و در مسئوليت هاي شان و همچنين در محاسبه اعمال قيامت شان مد نظر قرار مي دهد .





