پرسش وپاسخ

باسلام و عرض خسته نباشید از سایت بی نظیر شما چند سوال داشتم . 1- اگر پدر و مادر اینجانب خمس و زکات خود را نپردازند در صورتی که من به آنها گفته باشم . آیا در این صورت من که اکنون در خانه پدر دانشجو هستم و در مغازه او کار می کنم و در سفره او غذا می خورم وظیفه من چیست ؟ در ضمن آنها بسیار دست به خیر هستند و به انسانهایی که اعلام نیاز کنند کمک کرده و از کمک کنندگان به هیئت امام حسین (ع) و حضرت مهدی (عج) هستند . 2- زمانی متوجه ورود برادرم بزرگترم به سایتهای مستهجل شدم و به او چندین مرتبه تذکر دادم ولی بی فایده بوده تا اینکه ارتباط او را با اینترنت قطع کردم . ولی برادرم برای شکایت به پدرم گفت و پدرم بعد از فهمیدن ماجرا به من دستور قطع کردن ارتباط او با اینترنت را داد . ولی خودم چون با همان کامپیوتر به اینترنت دسترسی داشتم بعد از مدت زمانی به تماشای اندکی از این سایتها پرداختم و اکنون توبه کرده ام . آیا بدلیلی که خودم به آن دچار شدم و ارتباط برادرم را با اینترنت قطع کردم حقی از برادرم ضایع کرده ام و باید اکنون رضایت او را جلب کنم تا توبه من مورد قبول خدا قرار گیرد ؟( کسی ورود من به این سایتها را نمی داند و برادرم به من نارضایتی دنیا و آخرت را در قطع ارتباط با اینترنت را به من گفته است) 3- کفاره گناهانی مثل غیبت ، استمناء ، شراب خواری ، بد دهانی(فحاشی) چیست ؟ و اگر کسی بعد از توبه ای طولانی (مثل یک سال و بیشتر) دوباره مرتکب یکی از آنها شد تکلیف چیست ؟ 4- آیا گشتن در اینترنت برای پیدا کردن سایتهای مستهجل و اعلام آنها به سایت فیلتر کننده جمهوری اسلامی کار درستی است ؟ 5- و لغت جایز در احکام چه معنی دارد ، حلال یا حرام یا مورد دیگر ؟

پرسش: سوالات ديني شرح :
. 1- اگر پدر و مادر اينجانب خمس و زکات خود را نپردازند در صورتي که من به آن ها گفته باشم . آيا در اين صورت من که اکنون در خانه پدر دانشجو هستم و در مغازه او کار مي کنم و در سفره او غذا مي خورم وظيفه من چيست ؟ در ضمن آن ها بسيار دست به خير هستند و به انسان هايي که اعلام نياز کنند ،کمک کرده و از کمک کنندگان به هيئت امام حسين (ع) و حضرت مهدي (عج) هستند.

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
تکليفي نداريد و تصرف در خانه و مغازه و اموال پدر تان بر شما حلال است.(1)
پي نوشت :
1. سوال تلفني (02517836363) از دفترآيت الله سيستاني.

پرسش: . 2- زماني متوجه ورود برادرم بزرگ ترم به سايت هاي مستهجل شدم و به او چندين مرتبه تذکر دادم ولي بي فايده بوده تا اينکه ارتباط او را با اينترنت قطع کردم . ولي برادرم براي شکايت به پدرم گفت و پدرم بعد از فهميدن ماجرا به من دستور قطع کردن ارتباط او با اينترنت را داد . ولي خودم چون با همان کامپيوتر به اينترنت دسترسي داشتم ،بعد از مدت زماني به تماشاي اندکي از اين سايت ها پرداختم و اکنون توبه کرده ام . آيا به دليلي که خودم به آن دچار شدم و ارتباط برادرم را با اينترنت قطع کردم ،حقي از برادرم ضايع کرده ام و بايد اکنون رضايت او را جلب کنم تا توبه من مورد قبول خدا قرار گيرد ؟ کسي ورود من به اين سايت ها را نمي داند و برادرم به من نارضايتي دنيا و آخرت را در قطع ارتباط با اينترنت را به من گفته است؟

پاسخ: با قطع ارتباط با اينترنت حقي از برادرتان ضايع نشده تا بخواهيد از او حلاليت بخواهيد.

پرسش: ) 3- کفاره گناهاني مثل غيبت ، استمنا ، شراب خواري ، بد دهاني(فحاشي) چيست ؟
اگر کسي بعد از توبه اي طولاني (مثل يک سال و بيش تر) دوباره مرتکب يکي از آن ها شد تکليف چيست ؟

پاسخ: گناهان مذکور کفاره ندارد. براي توبه پشيماني و استغفارکافي است.اگر کسي بعد از توبه، دوباره مرتکب اين امور شد، دوباره بايد توبه کند.

پرسش: 4- آيا گشتن در اينترنت براي پيدا کردن سايت هاي مستهجل و اعلام آن ها به سايت فيلتر کننده جمهوري اسلامي کار درستي است ؟

پاسخ: رفتن به سايت هاي مستهجن مفسده دارد . در صورتي که خوف انحراف و تحريک شدن باشد، جايز نيست،
شناسائي و معرفي اين نوع سايت ها براي فيلتر گذاشتن بايد طبق قانون باشد .
براي افرادي که قانونا براي اين کار وظيفه ندارند، رفتن به سايت هاي انحرافي جايز نيست(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7741415-0251)از دفتر آيت الله سيستاني.

پرسش: 5- و لغت جايز در احکام چه معني دارد ، حلال يا حرام يا مورد ديگر ؟

پاسخ: مقصود از «جائز نيست» يعني حرام است.(1)

پي نوشت :
1- آيت الله بهجت، توضيح المسائل، ضمائم، واژه ها و اصطلاحات فقهي ،ص 7 ؛
آيت الله فاضل ، توضيح المسايل ،ص 570 .

باسلام. من نگین علیزاده قمصری33ساله فوق لیسانس ریاضی و دبیر دبیرستانهای شهر مشهد هستم. مشکلی در زندگی دارم که در حل آن ناتوانم و بزرگان فامیل و چند مشاور نتوانسته اند کمکی به من بکنند. از آنجاییکه می خواهم راهی انتخاب کنم که خدا پسندانه باشد، تصمیم گرفتم با شما مطرح کنم که بر طبق قرآن به من پاسخ دهید. 6 سال پیش ازدواج کردم همسرم مهندس برق و پیمانکار است .اوعقیده داشت یکی دو سال صبر کنیم و بعد بچه دار شویم. دو سال بعد او با یک زن متعلقه دوست شد و هر کار کردم با صحبت و نصیحت بزرگترها وگریه و زاری حاضر نشد رابطه اش را قطع کند.البته همیشه می گفت تمامش کرده ام. تصمیم گرفتم از او جدا شوم و 6 ماه از هم دور بودیم در این مدت بزرگتران فامیلش با من خیلی صحبت کردند که بر گردم ، او درست خواهد شد منهم با او حرف زدم البته حاضر نشد قسم بخوردوگفت گناه دارد اما قول داد که دیگر تکرار نکند و من با وجود مخالفتهای شدید خانواده ام برگشتم. به مدت دو سال رابطه اش رابه شدت ادامه داد، بسیار لجبازی کرد،با تمام خانواده ام حتی آنهایی که در ساختن زندگی ما کوشیده بودندقطع رابطه کرد، نسبت به من بسیار سرد و بی توجه بود و روابط زناشویی ما خیلی کم و سرد بودوحاضر نشد بچه دار شویم. تا اینکه یکسال پیش آن زن ازدواج کرد و رابطه ی آنها کم شد و چند ماه پیش ظاهرا قطع شد. رفتار شوهرم با من بهتر شد،البته نه در مورد روابط زناشویی. او می گوید شش ماه دوری مرا از این نظر ضعیف کرد اما حاضر نیست دکتر برود. و من میدانم که با آن زن ربطه ی جنسی داشته است برای همین دلیلش را نمی پذیرم. حال مدتی است با یک نفر دیگر دوست شده و من واقعا مانده ام با او چه کنم!!!! در این سه سال اخیر تا جاییکه فکرش را بکنید از هرراهی در جلب نظر او کوشیده ام. در مشکلات مالی کمکش کرده ام، بسیار مهربان بوده ام، کارهایش را به رخش نکشیده ام ،مانند همیشه خود را برایش آراسته ام و محیط خانه را آرام و شاد وزیبا نگهداشته ام . اما انگار باز باید یک دوره ی سیاه دیگر را تحمل کنم؟ می خواهم ببینم دستور خدا دراین باره چیست؟ صبر ؟ یا متارکه؟ درضمن می دانم که اگر مترکه کنم چه مشکلاتی در جامعه دارم و البته مشکلات بسیاری با پدرم خواهم داشت هم بسیار سرزنشم خواهد کرد که سه سال دیگر با همسرم زندگی کردم، هم اخلاق بسیار مستبدانه ای که داردرا نمی توانم تحمل کنم که با آنها زندگی کنم. بهر حال می خواهم راهی را انتخاب کنم که اگر دنیایم خراب است آخرتم خراب نشود. لطفا مراراهنمایی کنید. در ضمن من چندی پیش مشکلم را در این سایت مطرح کردم و پاسخ هم آمد اما نام کاربری ورمز عبور می خواست ومن نمی دانستم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مشکل شما بر خلاف ظاهر ساده اش تا حدودي پيچيده است . نمي توان يک تنه به حل آن همت گمارد. بايد زمينه ورود يک فرد سوم که روانشناس باليني يا مشاور خانواده مي باشد، به اين زندگي آسيب ديده فراهم آورد.
توصيه مي شود گزينه صبر فعال را جايگزين هر گزينه اي از جمله متارکه نماييد چرا که در شرايط کنوني از نظر اسلام راهي چز صبر فعال و نه منفعل نداريد. صبر فعال يعني اين که همواره مترصد شکار لحظه هاي طلايي باشيد و فارغ از نتيجه به اقدامات اصلاحي خود ادامه دهيد.
توصيه مي شود به تناسب روحيات و نيازهاي خود يک بازه زماني محدود دوساله يا بيش تر را براي تغيير ايشان در نظر بگيريد . در اين فرصت محدود خود را براي هر تصميمي از جمله متارکه (در صورت بالا رفتن احتمال لغزش شما )آماده نماييد. اگر تدوام زندگي به دنيا و آخرت شما آسيب مي رساند ،چاره اي جز اين نخواهيد داشت که در اين دوسال خود را براي متارکه کم آسيب آماده نماييد .اگر از تداوم زندگي آسيبي به دين و دنيا شما وارد نمي شود، دستور اسلام چيزي جز سازگاري بيش تر با اين شرايط سخت و دشوار نيست. سازگاري بي آسيب قطعاً بر طلاق رجحان دارد . بايد به اميد تغيير مثبت ايشان فقط به شکار لحظه هاي طلايي بپردازيد.
توصيه مي شود تمرکز خود را تا حد امکان از شوهر به سمت خود ببريد . با پذيرش اصل مشکل به اين بينديشيد که فارغ از مشکلات چه زمينه هايي براي رشد فردي شما در زمينه هاي تحصيلي شغلي معنوي و .... وجود دارد.

با سلام از شما درخواست دارم در مورد جلسات خواستگاری راهنمایی کنید در جلسه ای که دختر وپسر تنها باهم باید صحبت کنند دختر خانم چه سؤالاتی را باید از آقا پسر بپرسد البته کلیاتی را می داند بیشتر می خواهد درمورد اخلاق ورفتار بداند .در این مورد چگونه باید سؤال خود رابپرسد. لطفا من را راهنمایی کنید. با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
گاهي دختران و پسران در صدد هستند تا با مطرح ساختن انبوهي از پرسش هاي گوناگون به بالاترين اطلاعات درباره فرد دست يابيد اما متأسفانه تونايي پرسش ها محدود است . برخي اطلاعات ضروري از ديد افراد مخفي مي ماند. اين در حالي است که بسياري از اطلاعات در خلال گفتگوي هدفمند دريافت خواهد شد.
يکي از مسايلي که اغلب دختران و پسران در آستانه ازدواج بسيار دربارة آن ابراز نگراني مي‌کنند، نوع و تعداد پرسش‌هايي است که بايد از يکديگر بپرسند. اين در حالي است که افرادي نيز تلقين مي‌کنند که بايد بتوانيد سؤالات بيش تري را مطرح سازيد تا به شناخت کامل تر دست بيابيد. به همين دليل، گاهي افراد با فهرستي بلند و طولاني از پرسش‌ها در جلسة گفتگو حاضر شده و گويا آن را را با جلسة بازجويي يا گزينش استخدامي مشتبه مي‌گيرند. اين در حالي است که فراواني پرسش‌ها اغلب نامطلوب هستند و مانعي براي يک ارتباط محسوب مي‌گردند؛ در نتيجه فرايند ارتباط را مختل ساخته و عملاً جريان تبادل اطلاعات متوقف مي‌گردد و دستيابي به اطلاعات اساسي و عميق‌تر که مهم‌تر نيز هستند، ناممکن مي‌گردد.
از سوي ديگر، با توجه به اين ميل اشباع ناشدني، هر از گاهي شاهد آن هستيم که برخي از افراد غير متخصص، تعداد بي‌‌شماري از اين گونه پرسش‌ها را با عنوان «فهرست طلايي» فهرست مي‌کنند . انتظار دارند که بر پاية آن ها، دختر يا پسر به کشف حقايقي بي‌بديل دربارة فرد مقابل نايل آيند. برخي از فهرست‌ها مشتمل بر صدها پرسش ‌بوده و به نظر مي‌رسد که طرح و پاسخ‌دهي به آن ها به ساعت‌ها زمان نياز دارد و عملاً امکان‌پذير نباشد. برخي ايرادات ديگر نيز متوجه پرسش‌هايي است که از سوي متخصصين تهيه و تأييد نشده است و کاملاً ساده‌نگرانه، جزيي و مشکل‌زا هستند.
پرسش‌ها همواره ابزاري مناسب براي دست يابي به اطلاعات به شمار مي‌آمده‌اند. اما متأسفانه هنگامي که پرسش‌ها به منظور درخواست اطلاعات مربوط به افراد يا اسرار ايشان باشد، به شدّت با خطر تحريف و دستکاري روبرو هستند . همة ما ممکن است به بهتر نشان دادن خود روي آوريم . عقايد واقعي خودمان را پنهان نماييم. اين يکي از ايرادات هميشگي است که پرسش‌نامه‌ها با آن روبرو هستند. بنابراين،بايد حداکثر توان پرسش نامه‌ها را در مشخص ساختن واقعيت‌ها در نظر داشته باشيم . گمان نکنيم که در صورت تهية يک پرسش نامه طولاني نسبت به تمام حقايق آگاه خواهيم شد؛ چرا که به خوبي مي‌دانيم که ارزش مشاهدة در محيط رفتاري اجتماعي و بين‌فردي به مراتب افزون تر از چند پرسش معمولي است. پس اشتياق خود را نسبت به جمع‌آوري هزاران نوع پرسش تعديل نماييد . در مقابل تلاش کنيد تا پرسش‌هاي شما جامع بوده و همة ابعاد را در بر گيرند. به هر حال، در ادامه يادآوري برخي نکات ديگر شما را با فنون پرس‌وجو آشنا خواهد ساخت.
1- گاهي مطرح ساختن يک پرسش ميزان علاقه يا حساسيت شما را نسبت به يک مسأله نشان مي‌دهد . بيم آن مي‌رود که فرد مقابل به علاقه و يا عدم علاقة شما پي برده و حقيقت را پنهان نموده و مسأله را همانگونه که مورد نظرتان است جلوه دهد. نمونه:
- نظر شما درباره حجاب و نماز چيست؟
2- گاهي به کارگيري يک پرسش به گونه‌اي خاص اين وضع را پديد مي‌آورد.
نمونه:آيا شما نسبت به نماز بي‌تفاوت هستيد؟ در اين صورت پاسخي موافق دريافت خواهيد نمود و فرد با احتمال بيش تري عقايد خودش را پنهان مي کند.
-خير، ابداً. من کاملاً مقيد هستم . اتفاقاً نماز شب هم مي‌خوانم!(من همانم که شما مي‌‌خواهيد!)
3- گاهي زبان بدن( حرکات بدني) هنگام مطرح ساختن پرسش اين وضع را پديد مي‌آورد.
4- گاهي نيز طرح پرسش در يک قالب نامناسب فرد را به يک واکنش تدافعي و متضاد سوق مي‌دهد؛ هر چند با اصول مطرح شده از سوي شما موافق يا هم‌عقيده باشد. بنابراين فرد از آن جهت که مورد قضاوت زودرس شما قرار گرفته است، متأثر مي گردد و تلاش مي کند تا از خود دفاع کند.
نمونه: نمي‌دانيد که نبايد با ديگران با خشونت رفتار کرد؟
-اتفاقاً چرا با بعضي افراد بايد همين گونه رفتار کرد؛ چون زبان آدميزاد سرشان نمي شود.
ممکن است تلقي نماييد که با به کار گيري اين ترفند به بخشي از خصوصيات فرد مقابل دست يافته‌ايد. به کارگيري اين فن تنها هنگامي ارزنده خواهد بود که واقعاً اهدافي فرا-پيامي را در نظر داشته باشيد . برقراري ارتباط صرفاً راهي براي آزمودن خلق و خوي فرد باشد. با مطرح نمودن پرسش‌ها به صورت نامناسب برخي واقعيات مهم از نظر شما پنهان خواهد ماند.

در مراسم خواستگاري راهکارهايي براي پي‌بردن به برخي زواياي شخصيتي طرف مقابل وجود دارد، از جمله :
1ـ سؤال مستقيم: طرح سؤالات مستقيمي مانند: «آيا خود را فرد صبوري مي‌دانيد؟»، يا «آيا ديگران شما را فرد صبوري مي‌دانند؟»، مي‌تواند تا حدودي واقعيت وجودي طرف را به شما بنماياند. اگر زيرک باشد، از نحوه پاسخ وي تا حدودي به پس ذهن پاسخ دهنده پي‌خواهيد برد. مي‌توانيد اين نحوه سؤال کردن را در غير مراسم خواستگاري در بين دوستان و آشنايان خود آزمايش نماييد.
2ـ سؤال غير مستقيم: مثلاً« اگر يه روز بي‌هيچ دليل خاصي از غذاي شما ايراد بگيرم ،واکنش شما چه خواهد بود؟ يا ...
3ـ تحقيقات محلي از همسايگان، دوستان و همکلاسي‌ها و همکاران:
تحقيقات اگر به صورت همه جانبه صورت پذيرد ،در اکثر موارد زواياي پنهان و پيداي طرف مقابل را براي شما آشکار مي‌سازد، مثلاً اگر 5 نفر مختلف به يک سؤال خاص يک جور جواب دادند، مي‌توان تا حد زيادي به صحت پاسخ آنان ايمان آورد.
4ـ دقت در «زبان بدن» طرف مقابل:
در برخي موارد، «زبان بدن» ما انسان‌ها از «زبان سر» ما پيام‌هاي بيش تري( از درونيات ما) به طرف مقابل منتقل مي‌کنند. اگر کمي دقت نماييد، از نحوه تکان دادن و استفاده از سر، دست‌، صورت، چشم و ابرو و... به برخي نکات مخفي طرف مقابل پي‌خواهيد برد.
برخي رفتارها مانند عصبي صحبت كردن و تکانشي و انفجاري برخورد نمودن، در موارد بسياري نشان از روحيه ناشكيبا و اضطراب دارد.صبوري و خوش‌اخلاقي در پرتو سلامت روان (مانند اضطراب کنترل شده، فقدان وسواس و افسردگي و...) صورت مي‌پذيرد.
در برخي موارد ويژه و اندك براي اطمينان‌ بيش تر به مطلوبيت دختر مراجعه به يک مشاور ازدواج ضرورت مي‌يابد، چرا که اطلاع از برخي ويژگي‌هاي اخلاقي و شخصيتي هر شخص از عهده فرد غير کارشناس بيرون است .اين امر نيازمند انجام يک‌سري تست‌هاي روان‌شناختي و مصاحبه‌هاي تشخيصي مي‌باشد.

آسان ترین وسریع ترین راه حفظ قران چیست؟

: پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
بحمد الله مراکز حفظ و آموزش متعدد حفظ قرآن کريم براي مراحل مختلف سني ا ز خردسال تا بزرگ سال درکشور وجود دارد. براي آسان ترين وسريع ترين راه حفظ قرآن مي توانيد با شماره تلفن هاي زيربا کد قم- 0251 تماس بگيريد و راهنمايي هاي لازم را در يافت کنيد .
1- مؤسسه حافظان قرآن کريم -7714598و7729363
2- جامعة القرآن 7742242
3- دار القرآن 7749957و7749958و7749954
براي حفظ قرآن روش هاي گوناگوني ارائه شده که هرکدام در جاي خود، داراي ويژگي هايي است . هرکس نيز امکان دارد براساس استعداد، ذوق و سليقه، شرايط شخصي و تجربه عملي خويش، داراي روش خاص و شخصي در حفظ قرآن باشد . ولي روش پيشنهادي ما در حفظ قرآن ، بر مبناي حفظ «تفکيکي » آيات، صفحات، سوره ها و جزءهاي قرآن و سپس بر مبناي حفظ «ترکيبي » و تکرار آن ها بر اساس قسمت هاي «سه » تايي «سه » تايي است .
توضيح :
بايد هر صفحه از قرآن را، به صورت سه آيه - سه آيه، و هر سوره از قرآن را، سه صفحه - سه صفحه، و هر جزء از قرآن را، سه سوره - سه سوره، تقسيم کنيد .
مثلا اگر يک صفحه از قرآن، مانند صفحه 573 قرآن هايي که با رسم الخط «عثمان طه » است، داراي 15 آيه، يعني آيه 14 تا 28 سوره «جن » است، بايد به پنج قسمت «3 آيه » اي، و چنانچه يک سوره از قرآن، مانند سوره «يس » داراي حدود 6 صفحه است، بايد به دو قسمت «3 صفحه » اي، و در صورتي که يک جزء از قرآن، مانند جزء «بيست و هشتم » داراي 9 سوره است، بايد به سه قسمت «3 سوره » اي تقسيم نماييد .
سپس بايد آيه هاي هر قسمت را، يک بار به صورت جدا - جدا و يک آيه - يک آيه و با «تفکيک » از آيات قبلي و بعدي شان حفظ کنيد تا آيات الهي به صورت «تک به تک » و «جزء به جزء» به حافظه تان سپرده شوند. بار ديگر بايد آن ها را به صورت ارتباط و پيوند و «ترکيب » با آيات قبلي و بعدي شان نيز تکرار و حفظ نماييد تا آيات به صورت «مجموعه اي » و «کل به کل » نيز به حافظه تان سپرده شوند .
حفظ آيات را، با همين روش و به صورت سه آيه - سه آيه، آن قدر ادامه دهيد تا اينکه همه آيات يک صفحه از قرآن را حفظ نماييد . در پايان، دوباره، کل آيات اين صفحه را، از اول تا آخر، بخوانيد و تکرار کنيد تا آيات آن صفحه، به صورت مجموعه اي و ترکيبي، نيز حفظ تان شود .
پس از حفظ کامل و صحيح يک صفحه از قرآن، اينک به سراغ صفحه دوم قرآن برويد . آيات آن صفحه را نيز، همانند صفحه اول و به همان صورت تفکيکي و ترکيبي که گفته شد، حفظ کنيد .
پس از حفظ کامل و صحيح صفحه دوم به سراغ صفحه سوم قرآن برويد و آيات آن صفحه را نيز، همانند صفحه اول و دوم، حفظ نماييد . پس از حفظ کامل و صحيح صفحه سوم، دوباره، کل آيات صفحه اول تا سوم را با يکديگر و پشت سر هم و به صورت ترکيبي، نيز بخوانيد و تکرار کنيد تا حدي که مجموع هر سه صفحه، باهم، حفظ تان گردد .
حفظ آيات صفحات را، با همين روش و به صورت سه صفحه - سه صفحه آن قدر ادامه دهيد تا اينکه آيات همه صفحات يک سوره از قرآن را حفظ نماييد . در پايان، دوباره، کل آيات صفحات اين سوره را، از اول تا آخر، بخوانيد و تکرار کنيد تا آيات آن سوره، به صورت مجموعه اي و ترکيبي، نيز حفظ تان شود .
پس از حفظ کامل، صحيح، روان و آسان يک سوره از قرآن، اينک به سراغ سوره هاي بعدي قرآن برويد . آيات آن سوره ها را نيز، همانند سوره اول و به همان صورت تفکيکي و ترکيبي که گفته شد و بر اساس سه سوره - سه سوره، حفظ کنيد . حفظ سوره ها را آن قدر ادامه دهيد تا اينکه همه آيات يک جزء از قرآن را حفظ نماييد . در پايان، دوباره، کل آيات اين جزء را، از اول تا آخر، بخوانيد و تکرار کنيد تا آيات آن جزء، به صورت مجموعه اي و ترکيبي، نيز حفظ تان شود .
پس از حفظ کامل، صحيح، روان و آسان يک جزء از قرآن، اينک به سراغ جزءهاي بعدي قرآن برويد . آيات آن جزءها را نيز، همانند جزء اول و به همان صورت تفکيکي و ترکيبي که گفته شد و بر اساس سه جزء - سه جزء حفظ نماييد . حفظ جزءها را آن قدر ادامه دهيد تا اين که همه آيات سي جزء قرآن را، به طور کامل و صحيح و روان و آسان، حفظ کنيد و با عنايات خدا و توجهات امام زمان (عج) «حافظ کل قرآن » شويد.(1)
پي نوشت:
1. پايگاه اطلاع رساني حوزه نت، روش حفظ قرآن،رحيم شميم.

اینجانب شیعه و دو تابعییت میباشم ودر کشور بحرین وایران زندگی مینمایم واصالتا بحرینی میباشم در کشور بحرین برای استفاده از برنامه های خبری سایر کشورها وبرنامه های ایران از ماهواره استفاده مینمایم لازم به ذکر است فقط از برنامههای خوب استفاده مینمایم در ایران نیز از این برنامه ها را غریب به 50 شبکه است مشاهده مینمایم که غریب به 30 شبکه ان مربئط به ایران است چه حکمی دارد

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اگر فقط از بر نامه هاي خوب استفاده مي کنيد اشکال ندارد.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم احکام پزشکي س 373.

باسلام من مدتی باخانمی که کارش سحروجادووطلسم می باشدرابطه دوستانه ای داشتم ولی به خاطرخوابهایی که می دیدم که یاگربه های خشمگینی که ازطرف این خانم می آمدندبه سمت من بودندویابه خاطربازکردن سوزاندنی که به من داده بودهمان شب مردی رادرخواب دیدم که بمن میگفت بخاطراینکه من آنهارااذیت میکنم میخواهدمن راخفه کندووقتی که پایش رانزدیک صورتم آوردتابزندسم داشت ومتوجه شدم جن است وخیلی هم ازمن متنفربودولی چون ماه رمضان بودوقران می خواندم جنی که همراه اوبودگفت بخاطراینکه قران می خوانم نمی تواندصدمعه ای بمن بزند.یکبارهم بااین خانم جلوی مشتریانش بااوجروبحث شدیدی کردم که اوگریه کرد.الان خوابهایی می بینم که من رادرموردآینده چه ازدواج وچه کارنگران کرده فبلا دختری رادرخواب می دیدم که برای هرکاری که آن روز دربیداری می خواستم انجام بدم این دختر درخواب نمی گذاشت که دربیداری هم می شدووقتی دعای باطل سحر گرفتم مدتی راحت بودم ولی الان یکروزای خانم رادرخواب دیدم وپسری که خواستگارم بودولی این خانم مانعی بودبرای اینکه این پسرازمن دورشودودرخواب من راتهدیدمیکردکه قبلاکسان دیگری رامیفرستادتاجلوی آمدن خواستگاروازدواج رابگیرندولی حالاخودش اینکاررامیکند. سئوال من اینست که این خانم می تواندکاری کندکه من هیچوقت نه کاری پیداکنم ونه ازدواج کنم؟آیامن بایدبایدبااین خانم آشتی کنم؟لطفابگوییدمن بایدچکارکنم ؟

با سلام و تشکر از اعتماد به ما و ارتباط تان با اين مرکز و عرض پوزش از ديركرد در ارسال پاسخ.
از بررسي آيات قرآن در زمينه سحر و جادو به اين حقيقت دست مي يابيم که بخشي از سحر حقيقت دارد ؛ اما بخش گسترده اي از آن واقعيت ندارد . ترس ها و اوهام و خيالات با تلقينات منفي است كه انسان را از كارهاي مثبت و موفقيت هاي زندگي باز مي دارد.
آن بخش هايي كه واقعيت دارد ،نيز تنها به اذن و اراده الهي مي تواند موثر باشد و چون انسان به خدا پناه ببرد، خداوند هيچ گاه اجازه تأثير سحر نخواهد داد؛ زيرا سحر و جادو از خواست و قدرت الهي بالاتر نيست .قدرت و خواست خدا را زير سوال نمي برد . به ما اين مسئله را گوشزد مي کند که هر چه در جهان هستي اتفاق افتد، از خواست خداوند بيرون نيست؛ بنابراين با خواندن دعاهاي باطل السحر و خواندن منظم سوره هاي فلق و ناس مي توانيد خاطر خود را زيان آن ها آسوده خاطر كنيد.
ارتباط با اين گونه افراد به هيچ به صلاح دين و دنيا شما نمي باشد و به هيچ دليل به سراغ چنين افرادي نرويد.
توصيه مي شود در اسرع وقت به يک روانپزشک يا مشاور زن مراجعه نماييد ،چرا که بسياري از رويکردهاي مرضي به علوم غريبه ريشه در اختلالاتي مانند اضطراب و افسردگي و .... دارد.

نیاز جنسی یک نیاز است مانند غذا خوردن و خوابیدن و ... و در دوره نوجوانی و جوانی در اوج خود است و همانطور که میدانید این نیاز باید برطرف شود و اگر کسی این عمل را انجام ندهد غریب به 99% روی به رابطه با جنس مخالف و بسی خطرناک تر می آورد و لگر هم کسی این کار ها را انجام ندهد غرق در افکار شهوت آلود است و شکی در این نیست مخصوصا که این نیاز در برخی کم و در برخی زیاد است و ارثی است حال با این تفاسیل شما کدام راه را برای رفع این نیاز پیشنهاد میکنید؟ اگر جواب سوال شما ازدواج است که بهتر است بگویم در این دوره زمانه هیچکس تا 30 - 35 سال نمیتواند ازدواج کند و دلایلش را هم خود بهتر میدانید مانند کار و شغل مناسب که برای دکتر ها و مهندس ها نیست چه برسد به انسان های معمولی البته برای رفع این نیاز حتما لازم نیست رابطه ی جنسی بین دو طرف باشد و یک رابطه معمولی و پاک و در حد دوستی نیز میتواند کفایت کند ولی اسلام این را هم حرام دانسته و مقتضای این دوره زمانه را در نظر نگرفته است که ماهواره و حجاب بد چه در اقوام و چه در جامعه موجب تحریک میشود که موجب این گناه (استمنا) میشود اگر پدران ما این عمل را انجام نمیدادند دلیلش این بود که تا دوران بلوغ و بعد از آن هیچ چیز موجب تحریک آنها نمیشد ولی الان همه چیز حتی دوستان نیز باعث می شود که افکار انسان خراب شود این مشکل را در دختران هم چه بسا بیشتر میتوان مشاهده کرد و از وضعیت حجاب و .... آنها کاملا این امر معلوم است اگر غرب در ما نفوذ کرده چگونه خود در این چاه ها نیفتاده و از همه مهم تر چه عاملی باعث آن شده ؟؟؟؟؟؟؟؟ وچرا پیشرفت داشته است ؟؟؟؟؟! حال نظر شما جیست و چگونه یک نوجوان تا سن 30 سالگی با افکار خود مقابله کند ؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز.
سوال شما داراي چند جهت است.
1. آمارهاي شما اگر چه واقعي نيست، اما تا حدي مشكل حساس جوانان را مي پذيريم، اما اينكه گفتيد«هيچ کس تا 30 - 35 سال نمي تواند ازدواج کند» متأسفانه فكر اشتباهي است كه به خوردتان داده شده ، شما نيز متأسفانه‌ پذيرفته ايد. بگذريم از اينكه افراد بسياري را مي شناسم كه كم تر از 25 ازدواج كرده اند، اما اين تلقين خطرناك در بسياري از جوانان وجود دارد . پس غريزه و نياز جنسي را چه كند؟
اين پذيرش از همان ابتدا بدين معنا است كه خود را دست و پا بسته مي دانيد و كاري نمي توانيد انجام دهيد، اما اين فكر از اساس باطل است.
درست است كه انسان بايد براي ازدواج شرايط زيادي را تحصيل كند و مشكلاتي را پشت سر گذاشته و با سختي هايي روبرو شود، اما كدام كار ارزشمند براي دين و دنيا و‌ آخرت مي شناسيد كه به راحتي به دست ‌آيد؟
به همان اندازه كه ازدواج سخت است، بركات و ‌آثار و نتايج‌ آن بسيبار است.
بله كار و شغل مناسب كم است، اما متأسفانه آن ها كه شغل مناسب دارند، باز دلايلي ديگري عنوان مي كنند.
اصلاً شغل مناسب به چه معنا است. هر كسي مي تواند شغل خود را مناسب ندانسته يا به دنيال هيچ كاري نرود و بگويد شغل مناسب ندارم يا گير نمي آيد و از اين طريق تن به ازدواج نيز ندهد . در واقع مسئوليت پذير نباشد و راحت در خانه و زير سايه پدر و مادر زندگي كند.
مگر نه اينكه خداوند فرمود :كسي كه ثروت ندارد، پس از ازدواج از فضل خود بي نياز مي كند، پس چرا به گفتار خدا ايمان نداريم؟
علاوه بر اين چه اشكالي دارد كه دختر و پسر مدتي را با هم نامزد و عقد شرعي باشند و طي اين مدت براي تشكيل يك زندگي ساده تلاش كنند؟ سخن همه بر آن است كه بايد ببينند چه چيزهايي به دست خواهند آورد و چقدر بايد براي آن هزينه كنند. هيچ چيز ارزشمندي به راحتي به دست نمي آيد.
2. دوستي ساده و معمولي چيست؟ مگر همه‌ دوستي ها كه غير معمول شد، ابتداي آن ساده و معمولي نبود؟ چه كسي مرز معمول را تعيين مي كند؟ وقتي طوفان جنسي شعله ور شد و جاي خلوت بود، چه كسي است كه مرز آن را تعيين كند؟ اصلاً‌ مگر نفس انساني زياده خواه نيست؟ چرا نبايد پس از مدتي رفاقت و دوستي چيزهاي لذت بخش تر را نيز تجربه كند؟
مگر مشكل دوستي فقط، مشكلات جنسي است؟ اگر دختري و پسري در اين ميان به هم علاقه شديد يافته، اما به دلايل زيادي به ازدواج ختم نشود، همه مشكلات احتمالي رواني و روحي و افسردگي و... آن را به گردن مي گيريد؟

سلام و خسته نباشيد با مراجعه به چه مراكزي امكان تغيير دين براي افراد فراهم ميشود؟ چرا تغيير دين براي مسلمان ها مجازات دارد مگر نميگويند اسلام دين آزادي است پس چرا نه ميتوانم دينم را خودم انتخاب كنم نه شيوه ي تشييع جنازه ام را!!!!؟؟؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
چنين مراكزي وجود ندارد يا حداقل ما اطلاعي نداريم .
لازم است كه بيان شود حكم ارتداد براي كسي نيست كه صرفا از دين خارج شود، بلكه شرايط و ويژگي‌هايي دارد كه از آن سخن خواهيم گفت.
براي پي بردن به فلسفه اين حكم الهي بايد خاستگاه وضع اين حكم از ديدگاه قرآن بررسي شود. قرآن نقل مي‌نمايد:
«جمعي از اهل كتاب (يهود) گفتند (برويد ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ايمان بياوريد، و در پايان روز كافر شويد و (باز گرديد) شايد آن‏ها (از دين خود) باز گردند».(1)
دوازده نفر از دانشمندان يهود خيبر و نقاط ديگر، نقشه‏اي ماهرانه براي متزلزل ساختن باور و ايمان بعضي از مؤمنان طرح نموده و با يكديگر تباني كردند كه صبحگاهان خدمت پيامبر اسلام(ص) برسند و ظاهراً ايمان بياورند، ولي در آخر روز از آيين برگردند. هنگامي كه از علت كارشان سؤال شد بگويند: ما صفات محمّد را از نزديك مشاهده كرديم.هنگامي كه به كتب ديني خود مراجعه نموده يا با دانشمندان ديني خود مشورت كرديم، ديديم صفات و روش او با آنچه در كتب ما است، تطبيق نمي‌كند . از اين رو برگشتيم. اين موضوع سبب مي‌شود كه عده‏اي بگويند اين‏ها كه به كتب آسماني از ما آگاه‌ترند، لابد آنچه را گفته‏اند راست مي‌گويند و به اين وسيله ايمان مسلمانان متزلزل مي‌گردد.(2)
مكر و نيرنگ كفار به وسيله خداوند آشكار گرديد و حدّ ارتداد را وضع شد. اين ترفند مختص زمان رسول خدا(ص) نمي‌باشد، بلكه در همه زمان‏ها امكان اجراي آن وجود دارد.
اسلام با وضع چنين حكمي جلوي مفاسد احتمالي (كه برخي نيز به وقوع پيوسته) را گرفته است كه در ذيل به نمونه هايي از اين مفاسد اشاره مي‌كنيم:
1- همه مسلمانان از نظر اعتقاد و ايمان دروني در سطح بالا نيستند، بلكه برخي افراد در ايمان شان سست هستند. اين گونه تبليغات افراد سست ايمان را تحت تأثير قرار مي‌دهد و آن‏ها را از مسير حق باز مي‌دارد. حدّ و حكم شرعي ارتداد مي‌تواند افراد را از انحراف باز دارد.
2- اگر اسلام جلوي اين روند را نمي‌گرفت، نوعي جنگ رواني عليه دين صورت مي‌گرفت . كفار با تبليغات شديد عليه اسلام، علاوه بر اين كه مسلمانان را دلسرد مي‌كردند، باعث دلسرد شدن افرادي كه گرايش به اسلام داشتند مي‌شدند.
3- مهم‏ترين مسئله ارتداد، پيامدهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي آن است.
در جامعه اسلامي كه اسلام و احكام و قوانين آن پايه براي رفتارهاي فردي و اجتماعي و روابط خانوادگي و تعيين كننده رفتار انسان‏ها با يكديگر و ارزش‏هاي اخلاقي جامعه است، هر گونه اختلالي در ايمان و اعتقاد انسان‏ها با توجه به همسنگ نبودن آگاهي‏ها، در رفتارها تأثير گذاشته ، التزام به احكام و قوانين ديني واجتماعي را سست مي‌كند .اركان جامعه را مورد تهديد جدّي قرار مي‌دهد.
همچنين گسترش افكار انحرافي در جامعه كه از طرف افراد مرتد ايجاد مي‌شود، نيروي مسلمانان را از جهت كمّي و كيفي مورد تهديد قرار مي‌دهد، از اين جهت هر گونه برنامه‌ريزي بر اساس نيروهاي اسلامي در جامعه، غير ممكن خواهد بود.
حكم ارتداد در اديان آسماني ديگر نيز بيان شده ، طبيعي است كه هر ديني براي محافظت از كيان خود، راهكارهايي را براي وحدت پيروان انديشيده باشد.
از طرف ديگر با رجوع به آيات قرآن متوجه مي‌شود كه امنيت جاني و عقيده در قرآن مورد توجه قرار گرفته است.
برخي از احكام جزايي قرآن با هدف تأمين امنيت جاني فرود آمده است. براي نمونه بعضي آيات از خودكشي و ديگر كشي و صدمه رساندن به ديگران منع مي‏كند.
اين آيات براي آنان كه ديگران را مصدوم مي‏سازند و به قتل مي‏رسانند، مجازات سنگين قرار مي‏دهد و اين مجازات‏ها را عامل مهم تأمين امنيت ديگران مي‏خواند.(3)
امنيت شناسان، امنيت جاني را بسيار درخور اهميت مي‏دانند . ناامني جاني و احساس ناامني را زمينه آسيب پذيري اجتماعي مي‏دانند. در قرآن امنيت جاني بسيار اهميت دارد . كشتن يك فرد مانند كشتن تمام انسان‏ها دانسته شده است. (4)
هر چند امنيت جاني در قرآن بسيار پر اهميت گفته شده است اما اين امنيت مطلق نيست.
امنيت جاني تا زماني حق هر شهروند است كه امنيت ديگران را محترم شمارد و از تجاوز به حقوق ديگران خودداري كند.
در مورد امنيت عقيده بايد گفت كه تمامي انسان‏ها از جهت باورها و انديشه‏ها داراي امنيت هستند . نمي‏توان ايشان را به سبب باورهايي كه دارند، تهديد كرد و در ناامني قرار داد.
قرآن، تهديد و ارعاب صاحبان عقيده را برنمي‏تابد.با هر شكل تهديد مخالفت مي‏كند، چه اين كه اولاً از انسان رهايي از تقليد (به عنوان يك عامل دروني بر اكراه) را مي‏طلبد و تقليد كنندگان را نكوهش مي‏كند،(5)
دوم: انسان را به بهره‏گيري از عقل فرا مي‏خواند . از ايشان تأمل و تدبر در آفرينش و آفريدگار را خواسته است.
سوم: عقيده را امري دروني و اختياري و جبرناپذير معرفي مي‏كند.(6)
چهارم: ناسازگاري‏هاي عقيدتي و ديني را خواست خداوند مي‏داند: «و لو شاء ربك لامن من في الارض كلّهم؛ اگر پروردگار تو مي‏خواست همه كساني كه روي زمين هستند، (به اجبار) ايمان مي‏آوردند».(7)
پنجم: وظيفه پيامبران را تبليغ، بيم و بشارت مي‏شناسد . اجبار مردم بر پذيرش دين را وظيفه ايشان نمي‏خواند.(8)
ششم: مسلمانان را به مدارا با مخالفان دعوت مي‏كند . ايشان را از درگيري با كافران باز مي‏دارد . مخالفان را (به شرط عدم تعرض به مسلمانان و اعلام بي طرفي) در امنيت مي‏داند.(9)
طبق آيات قرآن هيچ كس را نمي‏توان بر پذيرش عقيده‏اي اجبار كرد يا فردي را از باورهايش جدا نمود، زيرا عقيده (دين، مذهبي، سياسي و...) امري اختياري و قلبي است و به هيچ روي اجبار و اكراه نمي‏پذيرد.
بعد از اين مقدمه به پاسخ مي‏پردازيم: دين اسلام فطري است. اگر فردي به اصول و فروع اسلام آشنا باشد و حالت انكار نداشته باشد، به صورت طبيعي و معمولي به آن ايمان مي‏آورد.
قرآن مي‏گويد: «لا اكراه في الدين؛(10) در پذيرش عقيده اكراه نيست». اصولاً عقيده با اكراه سازگار نيست. اين سخن درستي است، ولي نبايد از اين گزاره، تفسير ناروا نمود و گفت: هر كه هرگونه دلش بخواهد، آزاد است تا عقايد ديگران را به بازي بگيرد، بلكه قرآن به دنبال سخن مذكور مي‏گويد: «قد تبيين الرشد من الغي؛ راه راست از راه‏هاي انحرافي و نادرست روشن است».(11) يعني وقتي راه رشد و حقيقت آشكار است، دليلي براي اكراه و اجبار وجود ندارد، زيرا عقل سليم بدون داشتن انكار و عناد آن را پذيرا است. بنابراين، انسان حق ندارد از آزادي سوءاستفاده كند و به بهانه آزادي، اعتقادات جامعه را به باد مسخره بگيرد و امنيت فكري و فرهنگي اجتماع را متزلزل و مختل نمايد.
اين سخن نيز مورد پذيرش عقل و عرف است.
حال اگر فردي در خانواده مسلمان تشخيص داد كه دين اسلام بر حق نيست، مي‏تواند دين ديگر را انتخاب كند، اما در جامعه‏اي كه براساس اعتقادات و باورهاي ديني، قوانين، رفتارهاي اجتماعي و فردي، اميال و آرزوهاي انسان‏ها ارزش‏هاي اخلاقي شكل گرفته كه هر يك از اين موارد كاركردهاي بسياري در زندگي فردي و اجتماعي دارد، حق ندارد در برابر دين و اعتقادات موضع‏گيري نموده و درصدد تخريب آن ها باشد، زيرا آثار نامطلوب در زندگي فردي و ا جتماعي ايجاد خواهد كرد . باعث تزلزل اركان اجتماعي خواهد شد، بنابراين ارتداد از اين جهت كه افكار عمومي و ايمان مردم را متزلزل مي‏كند، اظهار آن روا و شايسته نيست. با وجود يك سري شرايط اسلام با مرتد برخورد مي‏كند. اما اگر باور خود را رواج نداد و به امنيت فكري و فرهنگي جامعه آسيبي وارد نكرد، به او كاري ندارند .حكم ارتداد نداشته و عقيده‏اش نزد خودش محترم است.
اين كه خدا با او چگونه برخورد مي‏كند، تنها خدا مي‏داند كه وي صداقت دارد يا از روي عناد و لجاجت و هواي نفس و... به اين عقيده روي آورده است.
با تو ضيحات داده شده در موضوع ارتداد، روشن است كه صرف خارج شدن از اسلام، موجب اجراي حكم اعدام نمي‌شود، بلكه اين حكم با شرايط و ضوابط خاص در صورت كه امنيت جامعه را مختل كند و امنيت اعتقادي افراد جامعه را مورد هجوم يا تمسخر و استهزا قرار دهد، جاري مي‌شود .
پي‏نوشت‏ها:
1. آل عمران (3) آيه 73.
2. تفسير نمونه، ج 2، ص 466.
3 . نساء (4) آيه 29 و بقره(2) آيه 195.
4 . مائده (5) آيه 32.
5 . بقره ، آيه 170.
6 . همان، آيه 256 و يوسف (12) آيه 108 نيز انسان (76) آيه 3 و كهف (18) آيه 29.
7 . يوسف (12) آيه 99 و انعام (6) آيه 149 و 35.
8 . آل عمران،آيه20 ، مائده، آيه 92، يونس(10) آيه 41.
9 . انفال (8) آيه 61.
10. بقره ، آيه 256.
11. اسراء (17) آيه 15.

سلام.من حدود یک سال است که در زندگیم تحولی ایجاد شده.مثلا من قبلادرست حجابم رو رعایت نمیکردم/غیبت میکردم/مرتب نمازهایم رو نمیخواندم و...ولی الان خداروشکر به لطف خدای مهربون سعی میکنم به وظایف ذینی ام عمل کنم مثلا دیگه حجابم رو درست رعایت میکنم حتی چادری شدم.دیگه به موسیقی های حرام گوش نمیدهم.دیگه سعی میکنم غیبت نکنم وکلا سعی میکنم دیگر وقتم رو به بطالت نگذرونم. وسعی میکنم بیش تر کتاب های مذهبی وآموزنده بخوانم و همه این کارها راهم باعشق وعلاقه انجام میدهم ولی دیگران هی بهم میگن تو داری زیاده روی میکنی ولی به نظر خودم این زیاده روی نیست.تازه من با این کارا احساس آرامش بیشتری میکنم واحساس میکنم اینطوری به خدا نزدیکترم.لطفا کمکم کنید وبگویید راهی که دارم میروم درست است یا نه؟لطفا توضیح دهید.خواهشا برام دعا کنید تا استاد مناسبی پیدا کنم تا مرا در این راه راهنمایی کند ممنون.

پرسش: برخورد با ديکرلن شرح : حدود يک سال است که در زندگيم تحولي ايجاد شده.مثلا قبلا درست حجابم رو رعايت نمي کردم/غيبت مي کردم/مرتب نمازهايم رو نمي خواندم و...ولي الان خداروشکر به لطف خداي مهربون سعي مي کنم به وظايف ديني ام عمل کنم مثلا ديگه حجابم رو درست رعايت مي کنم حتي چادري شدم.ديگه به موسيقي هاي حرام گوش نمي دهم.ديگه سعي مي کنم غيبت نکنم وکلا سعي مي کنم ديگر وقتم رو به بطالت نگذرونم. سعي مي کنم بيش تر کتاب هاي مذهبي وآموزنده بخوانم و همه اين کارها راهم باعشق وعلاقه انجام مي دهم ولي ديگران هي بهم مي گن تو داري زياده روي مي کني ولي به نظر خودم اين زياده روي نيست.تازه من با اين کارا احساس آرامش بيش تري مي کنم واحساس مي کنم اين طوري به خدا نزديک ترم.لطفا کمکم کنيد وبگوييد راهي که دارم مي روم درست است يا نه؟
پاسخ: خواهر گرامي با عرض سلام و تشکر.
از اين که به لطف خدا توفيق انجام وظائف ديني را پيدا کرده ايد، خوشحاليم و براي تان آرزوي موفقيت داريم. افراط و تفريط در هر کاري ، نه تنها انسان را به نتيجه دلخواه نمي رساند ، بلکه گاه نتيجه عکس مي دهد . در مورد عبادات هم چنين حکمي صادق است . اگر ميزان عبادت ها با ظرفيت انسان متناسب نباشد ، چه بسا باعث دلزدگي از کل عبادات شود . بنابراين به جا است که انسان در امور عبادي خود نيز مديريتي واقع گرا داشته باشد . يعني عبادت را بر خود تحميل نکند و ظرفيت خود را در امور مستحبي رعايت نمايد.
البته انجام واجبات و ترک محرمات افراط و زياده روي نيست. در اين صورت به حرف مردم اعتنا نکن و به راهت ادامه بده تا احساس آرامش کني .

سلام ممنون از اینکه بنده را راهنمایی کردین یه سوال دیگه زمین بنده زمین مسکونی است و کشاورزی نیست چند سالی ان را داریم که از پدر به من ارث رسیده و پدرم در قید حیات است ایا من باید خمس بدهم یا نه و چقدر ؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اگر زمين مسکوني مذکور را پدر تان براي شما داده و زمين را تحويل گرفته اي و سند آن نيز به اسم شما شده است، خمس ندارد(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7741415-0251) از دفتر آيت الله سيستاني.

صفحه‌ها