پرسش وپاسخ

به نام خدا 1- مراجع تقلیدی که می توان به ایشان رجوع کرد کدام آقا(آقایان) هستند؟ 2- آیا گرفتن پاسخ سوالات از طریق اینترنت برای انسان حجت آوراست؟

پرسش: : 1- مراجع تقليدي که مي توان به ايشان رجوع کرد کدام هستند؟

پاسخ: با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز :
راه هاي شناخت مرجع تقليد اعلم:
مجتهد و اعلم را از سه‌راه مى توان شناخت :
اول آن كه خود انسان يقين كند ، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد ،
دوم آن كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند ، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند .
سوم آن كه عده‌اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند ، و از گفته آنان اطمينان پيدا مى شود، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند .
اگر شناختن اعلم مشكل باشد ،بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد ، بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است وبداند ديگرى از او اعلم نيست ،بنابر احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد . اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند، بايد از يكى از آنان تقليد كند.(1)
ليست برخي از مراجع زنده را براي شما ارسال مي کنيم:
1 .حضرت‌آيت‌الله‌حاج‌سيدعلي‌خامنه‌اي‌(مقام‌معظم‌رهبري‌) .
2 .حضرت‌آيت‌الله‌حاج‌شيخ‌حسين‌وحيد خراساني‌.
3 .حضرت‌آيت‌الله‌حاج‌سيد موسي‌شبيري‌زنجاني‌.
4 .حضرت‌آيت‌الله‌حاج‌شيخ‌ناصر مكارم‌شيرازي‌.
5.حضرت آيت الله حاج سيد علي سيستاني.
6 .حضرت آيت الله حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني.
7 .حضرت آيت الله حاج شيخ عبد الله جوادي آملي.
8.حضرت آيت الله حاج شيخ حسين نوري همداني.
پي نوشت:
1.توضيح المسائل مراجع ، مسئله 3 و 4و 14.
پرسش: آيا گرفتن پاسخ سوالات از طريق اينترنت براي انسان حجت آوراست؟

پاسخ: در صورتي که اطمينان به صحت پاسخ داريد يا آدرسي که براي پاسخ مي دهد معتبر باشد، حجت است(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1. سؤال از دفتر رهبري.

مرد مسلمانی که با زن غیر مسلمان ( یهودی ، مسیحی ، زردتشتی ، بهایی ) تزدواج کرده ، آیا فرزندان آن مرد مسلمان تلقی می شوند یا نه.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
فرزند آن مرد مسلمان است.(1)
پي نوشت:
1. عروه الوثقي، ج1 ،ص 139.

قرآن مثال های زیادی از اقوام و ملل و پیامبران و حاکمان آنها و حوادث انها داره ، نمی دونم چه مقدار درسته ولی اکثر ( همه ) این اقوام و پیامبران در نواحی جغرافیای خاورمیانه کنونی هستند ، می دونم که هدایت خدا برای همه هست ، واین حکایت ها فقط برای عبرت هستند ولی لااقل باید در تاریخ سایر اقوام و ملل نشانه هایی از پیامبرانشون باشه ، شرق آسیا ، افریقا ، اقوام باستانی آمریکا ،حتی استرالیا ، این مسیله ذهن من رو مشغول کرده ، ممنون می شم پاسخ بدید ،

با عرض سلام و سپاس از اعتماد به ما و ارتباط با اين مركز.
پرسش شما را مي توان با چند پرسش مختلف مرتبط دانست ،
نخست آنكه آيا همه انبيا مربوط به منطقه خاورميانه بودند يا در ساير مناطق و تمدن هايي مانند تمدن آمريكاي جنوبي هم پيامبراني مبعوث شدند ؟ ديگر آن كه اگر پيامبراني در مناطق ديگر مبعوث شده اند ،چرا در قرآن تنها به داستان انبياي و امت هايي اشاره شده است كه در اين منطقه بودند ؟
به تصريح قرآن ظهور پيامبران اختصاص به منطقه خاصى ندارد .طبق آموزه هاي اسلامي همه امت ها از خود پيامبر داشته اند:
« و ان من امّة الا خلافيها نذير، (1 ) در هر امتي نذير و هشداردهنده اي وجود دارد».
نيز:« لقد بعثنا في كلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت؛ (2)
در هر امتي پيامبري فرستاديم (تا به مردم بگويند) كه خدا را بپرستيد و از بت دوري كنيد ».
اگر در قرآن مجيد، تنها نام عدّه معدودى از پيامبران بزرگ برده شده؛ بدين معنا نيست كه تعداد ايشان منحصر به همين افراد است؛ بلكه در خود قرآن تصريح شده است كه بسيارى از پيامبران بوده‏اند كه نامى از ايشان در اين قرآن به ميان نيامده است:
« ورسلاً لم نقصصهم عليك(3) ؛ پيامبراني كه داستان آن ها را برايت بازگو ننموديم » .
بنابراين نمى‏توان گفت كه همه پيامبران در يك منطقه خاص ظهور نموده‏اند، بلكه طبق احاديثى كه در مورد تعداد آنان رسيده ؛ يعني124 چهار هزار نفر، از اين تعداد چند پيامبر مشخص مربوط به آسيا و خاورميانه است، از بقيه خبري نيست ؛ در نتيجه هرچند يقينا پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت و كتاب آسماني،به دلايل خاصي كه فعلا در مقام بررسي آن نيستيم ،از شرق ميانه برخاستند اما اين احتمال بعيد نيست که در بسياري از مناطق جهان همانند هند، چين، آمريكا و ... نيز در گذشته هاي دور كه امكان ارتباط وجود نداشته ،بر حسب ضرورت پيامبراني مبعوث شدند .
اتفاقا برخي از شواهد و قرائن تاريخي و اجتماعي بيانگر آن است که در ساير مناطق جهان نيز در گذشته هاي دور انبيايي مبعوث شده اند ،مثلا برخي از اقوام سرخپوست و ساکنان منطقه آمريکاي جنوبي ،سنت هاي ديني و اذکار و اورادي نظير عبادات ساير اديان دارند که به احتمال قوي ناشي از تعاليم انبيايي است که در گذشته در آن مناطق زيسته اند، ولي نامي از آن ها به دست ما نرسيده است.
در واقع احتمال بسيار جدي وجود دارد كه بسياري از آيين هاي فعلي مانند بودا و ... تمدن هاي آمريكاي جنوبي مانند تمدن مايا و اينكاها و... به نوعي متاثر از تعاليم انبياي آن ها بوده كه براي ما ناشناخته است . نمي توان گفت اثري از تعاليم اين انبيا باقي نمانده است ؛ اما در هر حال گذشت زمان باعث تغيير و تحريف بسيار دراين آيين ها شده ، حقيقت اين تعاليم امروزه چندان با تعاليم اسلامي منطبق نيست .
البته اين حقيقتي غيرقابل انكار است كه پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت و كتاب آسماني، از شرق ميانه برخاستند. نوح(ع) از عراق برخاست و مركز دعوت ابراهيم(ع) عراق و شام بود. به مصر و حجاز نيز سفر كرد. موسي(ع) از مصر برخاست. چون که در زمان ظهور پيامبران، منطقه مسكونى عمده انسان‏ها مناطق آسيايى بود و خاور ميانه مهد تمدن قرار داشت.
مورخان بزرگ جهان تصريح مي كنند كه مشرق زمين (مخصوصاً شرق ميانه) گهواره تمدن انساني است.
تمدن مصر باستان كه قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونة تمدن هاي معروف بشري هستند ... قدمت تمدن انساني دراين مناطق به هفت هزار سال يا بيش تر باز مي گردد. از سوي ديگر، رابطة نزديكي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان هاي متمدن نياز بيش تري به آيين هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين كرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، و هم فطرت الهي آن ها را شكوفا سازد. به همين دليل نياز بشر امروز مخصوصاً كشورهايي كه از تمدن و صنعت سهم بيش تري دارند، به مذهب، از هر زمين بيش تر است.
بعيد نيست ادعا شود كه هبوط حضرت آدم(ع) و ثقل جمعيت بشري در منطقة خاوري بوده و انسان ها از اين منطقه به ديگر مناطق کوچ کرده اند. اگر چنين باشد مي گوييم : بين ثقل جمعيت و تمدن و بعثت پيامبران ارتباط منطقي برقرار است.
با اين وجود برخي از مورخان باور دارند كه پيامبران از مناطق معتدل ظهور نموده اند، زيرا در مناطق معتدل به دليل ظهور دانش ها و صنعت، بيش تر زمينة كمال انسان ها فراهم مي شود و بيش تر آمادة پذيرش پيامبران هستند. ابن خلدون از طرفداران اين نگرش است. وي مي‌نويسد:
حتي بعثت پيامبران بيش تر در نواحي معتدل بوده و ما خبر بعثت پيامبري را در اقليم جنوبي و شمالي نيافته ايم، از آن جهت كه پيامبران بايد از نظر خلقت، كامل ترين افراد باشند تا پيامي كه از جانب خدا مي آورند، مورد قبول واقع شود.
در كنار همه اين ها بايد دانست كه پيامبران بزرگ هرچند در يك منطقه خاص ظهور يافتند اما اين به معناي انحصار رسالت آن ها در آن منطقه نيست . اگر رسالت يك پيامبر جهاني هم باشد اما درعين حال لازم است كه در منطقه اي خاص ظهور يابد كه امكان گسترش شريعت وي به ديگر نقاط عالم نيز از آن جا فراهم باشد . بعثت در مکان و مهد تمدن ها موجب مي شود که پيام انبيا از طريق مردم آن سرزمين به مناطق ديگر نيز برود ، چون با وجود تمدن در يک سرزمين، ارتباط مردم آن سرزمين با مناطق ديگر ساده تر و بيش تر خواهد بود.
پي‌نوشت‌ها:
1. فاطر (35) آيه 24.
2. نحل (16) آيه 36.
3. نساء (4) آيه 124.

با سلام و تشکر هم اکنون مدت 2 سال است که بدلیل اختلاف با همسرم از او جدا زندگی می کنم و در منزل پدرم هستم مدت 10 سال پیش با مردی که سه سال اختلاف سنی داشتیم ازدواج کرده ام ، یک پسر 5 ساله دارم که در ابتدای اختلاف بین ما حضانت آن بصورت یک هفته در میان با من بود . اکنون نیز همسرم لجبازی کرده و مرا طلاق نمی دهد و از طرفی نمی خواهد من برگردم . با مشاوره و وکیل گرفتن هم فعلاً کاری از پیش نرفته . به تازگی حضانت فرزندم را به پدرش دادم چه کنم که فرزندم آسیب کمتری ببیند .

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
خانواده كوچك ترين واحد اجتماعي است كه ثبات يا ناپايداري اش بر اعضاي خانواده و جامعه اثر مستقيم مي گذارد . فروپاشي اين واحد كوچك گاه چنان اثر عميقي روي فرزندان دارد كه باوركردني نيست . نسبت بزهكاري در خانواده هاي متلاشي شده خيلي بيش تر از خانواده هاي با دوام است حتي اين نسبت در خانواده هايي كه روابط زوجين به وسيله طلاق گسسته شده، در مقايسه با خانواده هايي كه مرگ، زن و مرد را از هم جدا كرده ،در سطح بسيار بالاتري قرار دارد .
بي سرپرستي در اطفال عقده هاي رواني ايجاد مي كند .جنبه هاي منفي طلاق خيلي گسترده است . بين بزهكاري نوجوان و جوان و طلاق رابطه مستقيمي وجود دارد . طلاق هميشه مبغوض و منفور بوده و هست . دنياي تنهايي اينان بس غم انگيز و عذاب آور است . روابط اجتماعي شان دچار اختلال مي شود . معمولاً فرزندان طلاق به سوي كجروي هاي اجتماعي سوق داده مي شوند .
چه بسيار مردان و زناني كه به رغم كم و كاستي فراوان اقتصادي و فرهنگي و نابرابرهايي كه از طرف مقابل متحمل مي شوند اما همچنان به خاطر حفظ و بقاي خانواده دندان بر جگر مي نهند تا فرزندان شان آواره و بي سرپرست نشوند . روح شان آزار نبيند . دچار كمبودها و عقده ها و ناسازگاري ها و ناهنجاري هاي اجتماعي نشوند . به هر حال طلاق فرآيندي بسيار سخت و زجرآور است .
اصلاً نمي توان روابط بين طلاق و آسيب هاي رواني كودكان را ناديده گرفت . بايست قبول كرد كه طلاق و جدايي اثرات نامطلوبي بر كودكان بر جاي مي گذارد . بررسي كودكاني كه والدين آن ها از هم جدا شده اند، نشان مي دهد كه آسيب هاي روحي وارد شده به اين كودكان بسيار شديد بوده است ،در حالي كه شدت تأثيرات منفي ناشي از بحث و جدال هاي تكراري والدين بسيار كم تر و زودگذرتر و البته طلاق (اين حلال نفرت انگيز )در مواقعي كه آخرين راه حل باشد، از آن گريزي نيست اما در اين ميان آنچه بيش از هر چيز به صورت يك ضرورت جدي و غيرقابل انكار مطرح مي باشد ،وضع و سرنوشت كودكان و نوجواناني است كه پس از طلاق و جدايي پدر و مادر محيط امن خانه را از دست مي دهند، به ويژه فرزندان خانواده هايي كه فقر مادي و فرهنگي و عدم تمكن كافي براي گذراندن زندگي نيز دارند. اين گونه بچه ها در لابه لاي چرخ اجتماعي در تار و پود گسترده اعتياد با انواع انحرافات و بزهكاري ها نيز روبه رو مي شوند . چه بسا سر از زندان ها درمي آورند و در دام توطئه هاي بي شماري گرفتار مي آيند .
اما تاثير جدايي پدر و مادر به همين جا ختم نمي‌شود؛ ترس بدون دليل، بي‌خوابي، اضطراب و كم‌رويي، اختلال در تغذيه، لكنت زبان، عقب ماندگي درسي، پناه بردن به مواد مخدر، شكست در زندگي آينده، شب ادراري، انزواجويي و عزلت طلبي، احساس حقارت، احساس ناكامي و شكست، دستاوردهاي ديگر طلاق والدين هستند.
طلاق كودك را ضعيف و آسيب پذيرتر مي سازد . كودكي كه پدر و مادر خود را به علت طلاق از دست داده خيلي مي ترسد از اين كه كاري كند كه باعث از دست دادن ديگري بشود . معمولاً كودك از والدين كه طلاق را مطرح كرده بدش مي آيد . اين فرزندان هميشه يك احساس بدبيني و كينه نسبت به يكي از والديني دارند كه مقصر و پيش قدم در جدايي بوده و اين كه چرا او به اين سرنوشت دچار شده است . در سال هاي اول دچار اضطراب و فشار عاطفي مي گردد . تشنجات ناشي از طلاق نيز باعث مي شود كه زوجين تا دو سال اعتماد به نفس نداشته باشند.
با توجه به مطالب فوق پيشنهاد ما اين است كه:
اگر مي خواهيد اين مشكل را به صورت اساسي حل كنيد، و فرزند تان در آينده با مشكلاتي كه ذكر شد مواجه نشود، سعي كنيد اختلاف خود را با همسر تان را حل كرده و دوباره به كانون گرم خانواده برگرديد. براي اين كار كافي است يكي از شما پيش قدم شده و به خاطر جلوگيري از آسيب هاي روحي و عاطفي فرزندان،خواستار حل مشكل و ادامه زندگي باشد. براي اين كار مي توانيد با يك روانشناس يا مشاور ، مشاوره بگيريد. اگر احساس مي كنيد ادامه زندگي امكان ندارد و آب ريخته شده قابل جمع شدن نيست، براي كاهش دادن آثار مخرب طلاق لازم است قبل از اين كه تصميم قطعي براي طلاق بگيريد، نكاتي را به كودك تفهيم نماييد. اگر در خصوص علت طلاق به بچه ها توضيح داده نشود، آن ها خود علتي را براي آن مي تراشند كه ممكن است بر مشكلات رواني شان بيفزايد.
و اما نكاتي كه بايست بعد از طلاق در خصوص كودك كاملاً رعايت شود بدين شرح است:
1- درباره علت طلاق با توجه به سن سال و ميزان درك كودك به او توضيحات لازم را بدهيد . ارايه دلايل منطقي در خور فهم كودك كمك شاياني در ميزان ناسازگاري وي با وضعيت جديد دارد . سعي نكنيد خود را فرشته و پدرش را ديو جلوه بدهيد، چون به هر حال براي هميشه پدر و مادر واقعي طفل آن ها هستيد . شما با هم مشكل داشته ايد كه طلاق گرفته ايد ،ولي طفل گناهي ندارد . يارگيري كردن و بمباران تبليغاتي كردن كودك هيچ حاصلي جز به هم ريختن امنيت رواني وي در پي نخواهد داشت . چون طفل قدرت تجزيه و تحليل مسايل را ندارد ،دچار بحران روحي مي گردد . بهتر است والدين همديگر را تخريب نكنند . هميشه اين را به ياد داشته باشند كه هيچ پدر و مادري بد اولاد خود را نمي خواهد . جز تأمين آسايش و آرامش كودك چيز ديگري نمي خواهد. ممكن است زن و شوهر با هم بد شوند، ولي پدر و مادر با اولاد خود بي جهت بد نمي شوند . حفظ روابط حسنه بعد از طلاق بين والدين و فرزند طلاق امري بسيار ضروري و حياتي است.
2- به كودك تفهيم كنيد كه منتظر چه رخدادي خواهد شد . به او اطمينان بدهيد كه هر وقت بخواهد مي تواند والدين خود را ببيند . تحت هر شرايطي مانعي براي ملاقات كودك فراهم نياوريد .كودك را مطمئن بسازيد كه روابط او با پدر و مادرش براي هميشه محفوظ و برقرار است .حضانت فرزند را به عنوان اسلحه اي به سمت مقابل قرار ندهيد . از كودك استفاده ابزاري به منظور اهداف خود نكنيد . در هر زمان و هر مكان كه كودك مايل به ملاقات است ،آن شرايط را مهيا كنيد .در غير اين صورت بچه ها پرخاشگر و افسرده مي شوند.
3- به فرزندخود کمک کنيد تا عواطف خود را ابراز کند. چه از طريق بيان و با از طريق نوشتن، نقاشي کردن و يا حتي از طريق موسيقي.
4- به عواطف فرزندخود احترام بگذاريد . اطمينان دهيد که احساسات آن ها طبيعي است..
5- در صورت امكان فرزند خود را با بچه‌هايي که تجربه مشترکي دارند آشنا سازيد تا بفهمد که تنها نيست.
6- معلمان و ساير مددکاران از وضعيت طلاق مطلع سازيد تا آن ها نيز به کمک او بشتابند.
7- اما هيچ گاه به کودک خود از پدرش بد نگوييد يا حتي از لغات و الفاظ بد براي صحبت کردن درباره پدرش، استفاده نکنيد، چون بچه ها پدران خود را هر طور که باشند دوست دارند.
نكته پاياني اين كه: زمان براي احياي مجدد فرزندان امري ضروري است. شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزريق حمايت‌ها و هدايت‌هاي صحيح، بسياري از کودکان دوباره به حيات طبيعي خود برمي‌گردند. اما اگر اضطراب و تشويش کودکان به ‌شکل فزاينده‌اي تداوم يافت، آن گاه بايد از مشاورين متخصص در اين رابطه کمک جست.
ضمنا توصيه مي كنيم هميشه با يك روانشناس يا مشاور در تماس باشيد . از ايشان در جهت تربيت صحيح فرزند تان راهنمايي بخواهيد. براي اين كار مي توانيد با شماره" 09640" اين مركز بدون هزينه تماس گرفته و با مشاورين اين مركز مشكل خود را حل كنيد.
موفق باشيد.

کفاره روزه ها به چه شکل محاسبه می شود؟و به کجا باید تحویل دهیم؟مرجع تقلید ما آقای مکارم شیرازی

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
کفاره روزه يعني کسي که عمدا روزه ماه مبارک رمضان را بدون عذر شرعي افطار کرده باشد. براي هر روز يا بايد دو ماه روزه بگيرد که 31 روز آن پي در پي باشد يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است،(750 گرم ) طعام از گندم يا جو يا آرد و مانند اين ها بدهيد، چنانچه اين مقدار برايش ممكن نباشد، هر مقداري که مي تواند به فقرا طعام بدهد، اگر هيچ قدرت بر طعام دادن فقير نداشته باشيد، بايد براي هر روز استغفار كند ،اگر چه مثلا يك مرتبه بگويد استغفرالله، (1)
اگر گرفتن شصت روز روزه براي شما ممکن نباشد ،مي توانيد به شصت نفر فقير طعام بدهيد يا براي هر فقير يک مد طعام (750 گرم گندم يا آرد ) بدهيد . مي توانيد پول شصت مد طعام را(به مبلغ سي هزار تومان براي يک روز روزه خواري عمدي) به دفتر مرجع تقليد خود بدهيد تا از طرف شما به شصت فقير طعام بدهد .
پي‌نوشت‌:
1. آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، مسأله 1401.

با سلام پدرم در تاریخ 15/04/89 به رحمت خدا رفته است و عروسی یکی از برادرزاده هایم در تاریخ 15/05/89 یعنی دقیقا 30 روز بعد از فوت پدرم میباشد .که میخواهند برگزار کنند. میخواهم بدانم ما میتوانیم چهلم پدرم را در24 روز پس از درگذشتش برگزار کنیم یعنی قبل از مراسم عروسی ؟ یا بهتر است همان سر وقتش که در ماه مبارک رمضان است برگزار شود . اصلا حکمت چهلم چیست؟ضمنا خدا بیامرز 6 فرزند داشت.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
برگزاري مراسم، سوم، هفتم و چهلم بر اساس سنتي است که در جامعه متعارف و معمول است . در روايات چيزي ذكر نشده است . در داده‌هاي مذهبي و ديني، مطلبي در اين رابطه، يافت نمي‌شود. ممکن است مراسم چهلم به خصوص متأثر از برپايي مراسم اربعين سالار شهيدان باشد.
آنچه در اسلام مهم است، انجام کارهاي نيک براي اموات و هديه کردن ثواب آن ها به روح ميّت است .اگر مراسم سوم و هفتم وچهلم هم رسم شده ، براي آن است که اين ها بهانه باشد براي رساندن کارهاي خير به صورت جمعي براي روح ميت يا ارواح اموات . در حقيقت حکمت مراسم هفتم و چهلم آن است که مراسم خيرات و احسان براي اموات باشند.(1)
بنابراين اگر کسي چهلم اصلا نگيرد يا جلو و عقب بيندازد، اشکال ندارد.
پي نوشت:
1. آيت الله بهجت، استفتائات، ج1، سؤال 1396.

آیا خود ارضایی برای دختران که میخواهند به گناه نیفتند و آرامش یابند هم گناه است؟ آخه جدیدا شنیدم که میگن برای دختران حرام نیست و مکروه و مباحه. چون معنی استمنا خروج مایع منی از آقایون است و برای دخترانی که شریک جنسی ندارند برای رسیدن به آرامش درون وگناه نکردن مفیده.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مركز.
خود ارضايي حرام و گناه کبيره است. و براي دختران هم حرام است وضررهاي جسمي وروحي زياد دارد. وهرگز موجب آرامش نمي باشد. آرامش در تقوا و پاکي و ياد خدا است نه در گناه . قرآن در آيه 28 سوره رعد مي فرمايد: الا بذکر الله تطمئن القلوب؛آگاه باشيد با ياد خدا قلب ها آرامش مي يابند.
البته هر ترشحي در دختران خود ارضايي حساب نمي شود و موجب غسل هم نمي گردد بلکه اگر مايعي از زن در حال اوج لذت جنسي خارج شود جنب مي شود و بايد غسل جنابت کند. توضيح:
اگر زن بر اثر تحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج لذت و شهوت جنسي برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود جنب مي شود.و اگر به اوج لذت نرسد و مايع خارج شود و يا به اوج لذت برسد ولي مايعي خارج نشود و يا شک کند که مايعي خارج شد يا نه جنب نمي شود و غسل لازم نيست. به ديگر سخن زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند جنب مي شود و اگر يقين پيدا نکند جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و در آن حال رطوبتي از او خارج مي شود چون به اوج شهوت نرسيده جنب نمي شود و رطوبت خارج شده هم پاک است و وضو و غسل را باطل نمي کند.(1)
اوج لذت و شهوت به حالتي گفته مي شود. که در آن حال معمولا انسان از خود بي خود مي شود و لذت زيادي مي برد و مني بيرون مي ريزد. و بعد از تمام شدن آن حال انسان احساس تخليه شدن و ارضامي کند و حالت شهوتش تمام مي شود و بدنش سست مي شود و حالت تحريک آميزي که قبل از تخليه شدن داشت ديگر آن حالت را ندارد. مثل اين که انسان گرسنه دلش غذا مي خواهد ولي وقتي غذا خورد و سير شد ديگر ميل به غذا ندارد.

1.آيت الله خامنه اي استفتاآت سوال 171؛

سوالم اینه: در هر دوره ای در جهان به ملت ها و مردم زیادی ظلم می شه و کسی در اون لحظه به دادشون نمی رسه پس ظهور امام زمان بعد از ظلم به اونها چه فایده داره؟ یعنی سوالم اینه که آیا امام زمان برای دوره و ملت خاصی ظهور می کنه؟

پاسخ: پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
ظلم يکي از دردهاي کهنه‌اي است که بشر را در طول تاريخ رنج داده است. ظلم و تبعيض در تمام چهره و ابعادش موجب شده است که انسان‌ها دنبال گمشده خويش (عدالت) بوده و آرزوي تحقق آن را دارند.گستردگي ظلم وستم و بيدادي آمادگي مردم را براي پذيرش حکومت عدل مهدوي ايجاد نموده، مردم آرزوي عدالت را در آرمان شهر مهدويت محقق خواهد يافت. تعبير "يملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً"(1) تعبير آشنايي است که در ده‌ها حديث آمده، دوران طلايي و زندگي ساز عصر ظهور را ترسيم مي‌کند. عدالت و برابري را مژده مي‌دهد. امام صادق(ع) فرمود: "عدالت (در زمان ظهور) تا دورترين نقاط جهان و زواياي ناپيداي منازل و خانه‌ها نفوذ کرده و گرماي ويژ‌ه‌اي خواهد بخشيد".(2)
بنابراين مظلومين لذت عدالت را مي چشند. دادشان را از ظالمان مي ستانند. آن بخش از حقوقي که ضايع شده و امکان بازگرداندن نباشد، به آخرت موکول مي شود. انتظارداشتن از حضرت به ستاندن حقوق مظلومان تاريخ و مجازات ظالمان انتظاري است نا به جا که اين امر را خداوند در قيامت محقق خواهد ساخت.
البته امام در زمان خواص (که مردم ويژه اي در آن زمان هستند) ظهور مي کند. طبيعي است که نسل هاي گذشته از زندگي در حکومت عدل مهدوي بي بهره اند، مگر کساني با رجعت به دنيا برمي گردند و طعم عدالت مهدوي را مي چشند.
اگرچه حضرت در دوره خاصي ظهور مي کند اما براي آرماني که همه در پي رسيدن به آن بودند، ظهور خواهد نمود.و آن آرمان همان عدالت است که در حکومت جهاني جايگاه ويژه دارد.

پي‌نوشت‌ها:
1. ينابيع الموده، ص 428.
2. بحار الانوار، ج 52، ص 362.

به نام خدا باعرض سلام و خسته نباشید و تبریک اعیاد شعبانیه. یک مسئله: من در حال حاضر ساکن شهر نجف آباد هستم و قبلا هم ساکن محلی که پدرم کار میکرد بودیم یعنی چادگان که برای پانزده سال آنجا ساکن بودیم و شش سال هم هست که ساکن نجف آباد هستیم و به یک روستا به اسم یانچشمه خیلی رفت و آمد داریم و یک قطعه زمین هم داریم و احتمال می دهم که درآنجا خانه درست کنم و ساکن شوم البته احتمال می دهم و یک نکته هم این که فاصله روستا با چادگان کمتر از 15 کیلومتر است حالا می خواستم ببینم در این سه مکان نجف آباد چادگان و روستا تکلیف وطن و نماز شکسته و روزه چگونه است؟ با تشکر. فی امان الله.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
نجف آباد وطن شما است و نماز وروزه شما در نجف آباد تمام است. اگر از چادگان اعراض کرده و ديگر قصد زندگي در آن جا را نداريد ،نماز وروزه در آن جا شکسته است ،مگر اين که قصد ده روز کنيد.
اگر فاصله يانچشمه تا نجف آباد 15 کيلو متر است، نماز وروزه در يانچشمه تما م است . نيزاگر فاصله5/21کيلومتر يا بيش تر است و حد اقل سه بار درهفته بين نجف آباد و يانچشمه رفت و آمد داريد ،باز نماز و روزه تمام است . اگر مسافرت کمتر از سه بار در هفته است، نماز و روزه در يانچشمه شکسته است.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم,توضيح المسائل,م 1161و1163.

صحبت وگفتگوی رو در رو با زن نامحرم چه حکمی دارد؟ اگر در برطرف کردن نیازها(هر چند غیر ضروری(یا ضروری))باشد چه طور؟ مثلا: وقتی که می خواهم برای کلاس زبان ثبت نام کنم باید با یک خانم در مورد کلاس وشرایط آن صحبت کنم و یا برای فهمیدن این که در چه سطحی از زبان هستم سوالات انگلیسی از من می کند و من باید جواب بدهم. اینگونه صحبت ها چه حکمی دارد؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
صحبت معمولي با نامحرم مانند آن هايي که در سوال ذکر کرده ايد، اگر به قصد لذت نباشد، جايز است. هرچه ارتباط با نامحرم كمتر باشد، و در نگاه و صحبت رعايت احتياط شود بهتر است .(1)

پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 2 مسئله، 2433 ؛ امام خميني، تحرير الوسيله، ج 2،ص 245 مسئله 29.

صفحه‌ها