پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۹:۱۷ شناسه مطلب: 15313
فردی سه سال بعد از فوت امام خمینی به سن تکلیف رسیده و تا کنون از ایشان تقلید می کردند، این فرد میتواند مقلد ایشان باشد؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
تقليد ابتدايي از ميت جايز نيست.(1)بنابراين تقليد از امام براي ايشان صحيح نمي باشد.
پي نوشت:
1.توضيح المسائل مراجع،ج1 ،مسأله 9 و ذيل آن.
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۸:۵۸ شناسه مطلب: 15311
به نام خدا موضوع : عرفان + اخلاق با سلام و احترام - تعدادی سوال پیرامون مسائل عرفانی و اخلاقی دارم که از حضور شما عزیزان متخصص در زمینه عرفان و اخلاق و فلسفه می پرسم : 1- همانطور که شما بهتر و دقیق تر و عمیق تر مستحضر هستید ، توبه درجات و مراتب مختلفی دارد، سوال من این است که اولا تعریف دقیق توبه را ذکر بفرمایید و ثانیا مراحل و مراتب مختلف توبه را مجددا بیان و شرح دهید. 2- در مورد به کمال رساندن مسئله ی توبه (در درجات بالا و نهایی) که "توبه کردن از توبه" می باشد توضیحات جامعی ذکر بفرمایید من جمله این که مقصود حقیقی از عبارت توبه از توبه چیست ؟ 3- چه زمانی سالک باید بفهمد به مرحله ای رسیده که برای فنا فی الله باید از توبه نیز توبه کند ؟ - چطور باید بفهمیم که به این مقام رسیده ایم چون در صورت اشتباه در تضخیص ممکن است از آن پس از توبه خودداری کنیم در صورتی که هنوز به آن مرحله نرسیده ایم . 4- مگر ممکن است کسی به طور کلی بخواهد از توبه نیز توبه کند ؟ یعنی هیچ وقت ممکن نیست بر اساس مرتبه ای که دارد دچار گناه ، لغزش ، ترک اولی یا ... شود ؟ خوب در اینصورت که از توبه توبه کرده ، وقتی به اشتباه و قصوری مبتلا شد باید چه کار کند ؟ نباید توبه کند ؟ 5- آیا شخصی که در راه سیر و سلوک گام بر می دارد ، اما فقط حالات یقظه را در خود حس می کند و مدت هاست در این حالت باقی مانده و نشانه ای از حالت های تجرد نفس و سیر و سلوک در ملکوت و ... چیزی حس و درک نمی کند جایی از کارش ایراد دارد ؟ یعنی چطور باید بفهمد که مسیر را درست می رود یا غلط ؟ نه خوابی می بیند نه حالتی به او دست می دهد نه شهودی و نه اشراق و ادراک فراحسی و ... ، دیدگاهش کمی بازتر شده نسبت به قبل اما از این حالات خاص عرفانی خبری نیست ! مشکل از کجا ممکن است باشد و اصلا آیا رخ ندادن این حالات لزوما به معنای مشکلی در طی مسیر است ؟ این مسئله علی رغم تلاش برای عدم غلبه ی آن بر من کمی مرا آزار می دهد ( البته من برای عبادات و کارهایم ارزشی قائل نیستم از این باب که آن را حقی بر خدا بدانم بلکه آن ها را ابتر و پر از مشکل و از طرفی تمام آن ها را لطف پروردگار می دانم و این را می دانم کهع واقعا این نوع تفکرات شاید نوعی خودبزرگ بینی و واقعا توقع نابجایی برای بنده ی گنهکار و حقیری مثل من باشد ) اما با این وجود وقتی احوالات سالکان و عارفان را می خوانم متوجه حالاتی در آن ها می شوم که گویی علی رقم این که شاید فکر می کنم سعی در گذاشتن پایم در جای پای آن ها دارم هیچ حالتی مثل آن ها در نمی یابم . لطفا راهنمایی جامع و کامل بفرمایید و چند کتاب مناسب در زمینه سیر و سلوک معرفی بفرمایید.
پرسش: توبه و عرفان شرح :
تعريف دقيق توبه را ذکر بفرماييد و مراحل و مراتب مختلف توبه را مجددا بيان و شرح دهيد.
پاسخ: با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
معناى لغوى توبه :
در لغت »توبه« و »توب« به معناى رجوع و بازگشت است.(1)
طبرى مىگويد: اصل توبه «اوبه» بوده و به معناى رجوع از مكروه (ناپسند) به سوى محبوب (پسنديده) است.(2) بعضى از صاحبنظران بين اين دو واژه فرق نهاده و «اوبه» را توبه خاص دانستهاند، يعنى اگر توبه فقط به خاطر خشنودى و رضاى خدا و بدون چشمداشت ثواب و خوف عذاب صورت گيرد، اوبه است.(3)
راغب در مفردات مىگويد: »توب به معناى ترك گناه به زيباترين صورت است و آن رساترين گونه معذرتخواهى است، زيرا عذرخواستن بر سه نوع است:
يا شخص عذرخواه مىگويد: فلان كار را نكردهام يا مىگويد: آن كار را كردهام، ولى منظورم از آن كار چنين و چنان بوده است و يا اين كه مىگويد:آن كار را كردهام ، ولى بد نمودهام و ديگر بار تكرار نخواهم كرد. گونه آخر، توبه است.(4)
معناى اصطلاحى توبه:
توبه در معناى اصطلاحى، بازگشت از گناه و ترك آن است، درحالى كه در معناى لغوى مطلق بازگشت بود. راغب در اينباره مىگويد: توبه در شرع عبارت است از ترك گناه به خاطر زشتى آن و پشيمانى بر آن چه در گذشته واقع شدهاست و تصميم بر ترك گناه و جبران اعمال.(5)
مرحوم طبرسى مىگويد: «اصل توبه رجوع است و واقعيت توبه،ندامت و پشيمانى از عمل ناپسند با تصميم بر عدم بازگشت به سوى آن است».(6)
در مجمع البحرين آمده است: توب و توبه رجوع از گناهان است . در اصطلاح اهل علم، به معناى پشيمانى برگناه از آن جهت كه گناه است مىباشد.(7)
پي نوشت ها :
1. ابن فارس، مقاييس اللغه، ج 1، ص 35
2. تفسير طبرى، ج 2، ص 555
3. بطرس البستانى، محيط المحيط، ج 1، ص 51
4. راغب اصفهانى، المفردات
5. همان
6. طبرسى، مجمع البيان، ج 2، ص 21
7. طريحى، مجمع البحرين، ج 2، ص 15
*****************
مراتب توبه:
همانطورى كه گناهان، درجه و مراتب دارد، توبه نيز با توجه به موقعيت و رتبه معنوى افراد داراى مراتب خاصى است. امام صادق(ع) درباره مراتب توبه مىفرمايد:
کل فرقه من العباد لهم توبه فتوبه الانبياء من اضطراب السر و توبه الاولياء من تلوين الخطرات و توبه الاوصياء من التنفيس و توبه الخاص من الاشتغال بغير الله تعالي و توبه العام من الذنوب؛
براى هر فرقه و طائفهاى توبه مخصوصى است. پس توبه پيامبران الهى مضطرب شدن باطن و به هم خوردن حالت اطمينان است. توبه اوليا ازعوارض رنگارنگ و تلون خاطر است [امور نامناسبى كه به فكر آنها مىگذرد] توبه أصفيا (برگزيدگان حق) از نَفَسى است كه به ياد غير او مىكشند. توبه افراد خاص (نخبگان) از مشغول بودن به غير پروردگار است و توبه عوام، بازگشت از گناهان است. هر كدام از آنها داراى نوعى معرفت و آگاهى در آغاز وانجام توبه است.(1)
علامه طباطبايى در تبيين مراتب توبه مىگويد: توبه به معناى بازگشت به خدا براى تقرب به اوست. بىگمان معناى قرب و بُعد، نسبى وتشكيكى است. بندهاى كه در مقامى قرار دارد، گرچه در مقايسه با برخى از مقامات داراى قرب است اما نسبت به مقامات بالاتر داراى بُعد است.(2)
پي نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 6، ص 31
2. الميزان، ج 4، ص 254
*********************
مراحل توبه:
حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛ پشيماني که در عمل خود را نشان ميدهد که مهمترين نُمود آن انجام واجبات و تدارک و قضاي آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است که با همين مقدار توبه تحقق پيدا ميکند. توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) ميفرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه است.(1)
2- غسل توبه؛
پيامبر اکرم(ص) ميفرمايد: بندهاي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که ميخواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما».(2)
3- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛
امام صادق (ع) ميفرمايد: «هر بندهاي که گناهي کرد، پس برخيزد و طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نمايد، بر خدا است که توبهاش را بپذيرد، چون خود فرموده است: هر کس کار زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان مييابد».(3)
در روايت است که در روز يکشنبه ماه ذيالقعده رسولخدا(ص) به يارانش فرمود: کيست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه ميخواهيم توبه کنيم، حضرت فرمود: غسل کنيد و وضو بگيريد و چهار رکعت نماز بخوانيد. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را يک مرتبه بخوانيد، پس هفتاد مرتبه استغفار کنيد و آخرش بگوييد: لا حول ولا قول الا باالله العلي العظيم، نيز اين دعا را بخوانيد: يا عَزِيزُ، يا غَفّارُ، اغْفِرلي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فانه لا يغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ. هر کس از امت من اين عمل را به جا آورد، از آسمان ندا ميشود که توبهات پذيرفته و گناهانت آمرزيده شد. اصحاب گفتند: اگر کسي اين عمل را در غير اين ماه به جا آورد چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بيان کردم. اين کلمات را جبرئيل در شب معراج به من ياد داد.(4)
4- دعاهاي توبه؛
مناسب است کسي که ميخواهد توبه کند دعاهاي توبهاي را که از ائمه معصومين: وارد شدهاست، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسْ عشر، به خصوص مناجات تائبين را بخواند.
5- استغفار (درخواست بخشش)؛
قرآن مجيد ميفرمايد: وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛ اي قوم، از خدا آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او توبه کنيد.(5)
پينوشتها:
1. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
2. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
3. وسائل الشيعه، ج 11، ص 363.
4. سيد بن طاووس، اقبال، ص 308.
5. هود (11) آيه 3 و 52 و 90.
پرسش: در مورد به کمال رساندن توبه (در درجات بالا و نهايي) که "توبه کردن از توبه" مي باشد، توضيحات جامعي ذکر بفرماييد ، از جمله اين که مقصود حقيقي از عبارت توبه از توبه چيست ؟
پاسخ: به اين مفهوم دست نيافتيم و نمي دانيم از چه منبعي آن را نقل مي كنيد. چنانچه مربوط به مراتب سير و سلوك باشد، شايد معنا اين باشد كه انسان عارف سالك پس از رسيدن به مرحله بالاتر كمال، از نقص ها و كاستي هاي مرحله پايين تر و از جمله از نقص در توبه پيشين خود نيز توبه مي كند.
توبه به معناي بازگشت به سوي خدا است . بازگشت مي تواند داراي نقصي باشد كه نياز به بازگشت دوباره داشته باشد.
پرسش: چه زماني سالک بايد بفهمد به مرحله اي رسيده که براي فنا في الله بايد از توبه نيز توبه کند ؟ چطور بايد بفهميم که به اين مقام رسيده ايم چون در صورت اشتباه در تشخيص ممکن است از آن پس از توبه خودداري کنيم ،در صورتي که هنوز به آن مرحله نرسيده ايم
پاسخ: بايد اصل مطلب ثابت شود كه فناء في الله نيز توبه دارد. چنانچه از منبعي نقل كرديد، آن را ذكر كنيد.
اما با توجه به اينكه بالاتر از مقام فنا نيز ذكر شده است،توبه از «فنا» وقتي حاصل ميشود که سالک از مقام فنا که مظهر «کل من عليها فان» است، به مقام «بقا» که «مظهر الله خير و ابقي» رسيده باشد. در اين مقام متوجه حقايقي مي شود که پيش تر از آن ها آگاه نبود . معارفي براي او مکشوف مي شود ، که در مرتبه يا مراتب پيشين براي وي مشهود نبود. با توجه به حقايق و معارف و مکشوفات جديد ، متوجه مي شود که در مراتب قبلي در انجام وظايف بندگي کوتاهي هايي داشته است ، از اين رو توبه جديد را بر خود لازم مي بيند و از توبه قبل مي گذرد.
طبعاً كسي كه به آن مقام رسيد، بهتر از هر كس مي داند كه وقت توبه از گذشته ها رسيده است. علاوه بر اينكه سالك در اين مراحل مويد به توفيق الهي است . اگر او در اين مسير تنها بود، اين اشكال وارد بود.
براي آگاهي بيش تر کتابهاي زير را مطالعه کنيد.
1- معراج السعاده نراقي.
2- چهل حديث امام خميني .
3- صد ميدان خواجه عبدالله انصاري .
4- منازل السايرين... .
5- مشارق الداري .
پرسش: مگر ممکن است کسي به طور کلي بخواهد از توبه نيز توبه کند ؟ يعني هيچ وقت ممکن نيست بر اساس مرتبه اي که دارد، دچار گناه ، لغزش ، ترک اولي يا ... شود ؟ خوب در اين صورت که از توبه توبه کرده ، وقتي به اشتباه و قصوري مبتلا شد، بايد چه کار کند ؟ نبايد توبه کند ؟
پاسخ: از پاسخ هاي قبلي روشن شد كه توبه از توبه تنها مي تواند متوجه مراتب پايين تر از خود باشد .
اين بدان معنا نيست كه اگر كسي در مرتبه اي دچار خطا يا غفلتي شد، توبه از آن نكند.
پرسش: آيا شخصي که در راه سير و سلوک گام بر مي دارد ، اما فقط حالات يقظه را در خود حس مي کند و مدت هاست در اين حالت باقي مانده و نشانه اي از حالت هاي تجرد نفس و سير و سلوک در ملکوت و ... چيزي حس و درک نمي کند ،جايي از کارش ايراد دارد ؟ يعني چطور بايد بفهمد که مسير را درست مي رود يا غلط ؟ نه خوابي مي بيند ،نه حالتي به او دست مي دهد، نه شهودي و نه اشراق و ادراک فراحسي و ... ، ديدگاهش کمي بازتر شده، نسبت به قبل اما از اين حالات خاص عرفاني خبري نيست ! مشکل از کجا ممکن است باشد و اصلا آيا رخ ندادن اين حالات لزوما به معناي مشکلي در طي مسير است ؟
پاسخ: مقصد اصلي سير وسلوک، قرب الهي است. رمز يا کليد آن در« عبويت» و بندگي «خالصانه» و«آگاهانه» است.
عالمان براي رسيدن به مقام بندگي خالصانه شرايط و مراحلي را ذکر کرده اند که به دو گام آن اشاره ميشود:
گام اول : پس از« بيداري دل » از غفلت و شناخت ضرورت « تحول و توبه» و «خود سازي و سير و سلوک» ، عزم و اراده جدي و ثبات قدم است . کسي که ميخواهد در اين وادي وارد شود، بايد تصميم و جديت داشته باشد و با سختيهاي راه بسازد و از خود ناتواني نشان ندهد.
گام دوم : اخلاص وداشتن نيت خالص
عزم و اراده بر بندگي اگر همرا با اخلاص شد ،مي تواند سودمند باشد . ريا و شرک هرگز انسان را به منزل مقصود نمي رساند. اخلاص پاک کردن نيت از آلودگيهاي شرک است؛ يعني تمام کارها و اعمال براي خاطر خدا بايد انجام شود.
اخلاص يا داشتن نيت خالص آن است كه سالك در سلوكش منظور و مقصدي جز نفس سلوك و فناي در ذات پاك احديت نداشته باشد . در اخبار زيادي وارد شده كه نيت سه مرتبه دارد. امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
عابدان سه گروهند:
گروهي خداوند را از روي ترس و بيم ( از جهنم يا عذاب هاي دنيوي )عبادت مي كنند، اين عبادت بندگان است.
گروهي خداوند را به طمع بهشت و نعمت هاي الهي (مادي يا معنوي ، دنيايي يا آخرتي ) مي پرستند. اين عبادت اجيرشدگان است ، امّا عده اي خداوند را از روي محبت و معرفت عبادت مي كنند كه اين عبادت آزادگان است. (1)
اگرچه عبادت گروه اول و دوم از افراد معمولي و مبتدي پذيرفته مي شود و براساس آن پاداشي متناسب نيت و عمل خويش دريافت مي کنند ، ليکن اين گونه اعمال سالکان را به مقام يقين و کشف و شهود نمي رساند زيرا با تأمل و تعمق در محتواي عبادت قسم اول و دوم روشن مي گردد كه عبادت شان بي شائبه نمي باشد، بلکه عبادت آن ها نوعي خود پرستي است. در واقع خود را مي پرستند ،نه خداوند را. چون بازگشت عبادت شان به علاقه هاي مادي يا معنوي نفساني خودشان است . واضح است که خدا پرستي با خودپرستي جمع نمي گردد .ولي گروه سوم كه خدا را بر اساس معرفت و محبت مي پرستند، عبادت شان عبادت واقعي و صحيح است كه جز پاكان درگاه الهي به آن نمي رسند. اين دسته پايه عبادت شان را بر محبت و كشش به سوي خدا قرار داده و جز تقرب به او، هيچ مقصودي ندارند. سالك در آغاز راه با پاي محبت گام بر مي دارد ،ولي بعد از طي منازلي و كسب كمالاتي متوجه مي گردد محبت با محبوب مغايرت دارد . محبتي را كه نردبان ترقي او بوده ، مانع راه خود مي بيند. از اين به بعد، سالك تنها محبوب را در نظر دارد .او را به عنوان محبوب، عبادت مي كند . پس از طي مراحلي باز متوجه مي شود که اين قسم از عبادت نيز شرك آلود است چون خود را مُحِب و خدا را محبوب دانسته است.
در برابر خدا و محبوب ، وجودي براي خود قائل شده است . معلوم است که «خوديت» يا خود ديدن با حب به محبوب منافات دارد. از اين رو سالک از اين جا به بعد از تلاش مي کند که نه تنها محب يا خود را فراموش کند بلکه اساسا حب و عشق را فراموش كند تا به كلي از تغاير و شرک بگذرد و در عالم وحدت يا « توحيد » به معناي واقعي آن گام نهد . در اين مقام سالك ديگر نيتي ندارد، زيرا خوديت و شخصيتي در كار نيست تا نيت از او سر بزند. تا قبل از اين مرحله سالك خواستار شهود و كشف و مشاهده و اشراق و ادراک فراحسي و... بود، ولي در اين مقام به كلي تمام آن اغراض را فراموش مي كند . چشم و دل سالك از ديدن و نديدن و رسيدن و نرسيدن و دانستن و ندانستن و رد و قبول پوشيده خواهدشد. در اين نقطه و مقام است که سالک به درجه يقين مي رسد و رسم بندگي را از اين جا آغاز مي کند .
تو گدايي به شرط مزد مکن خواجه خود رسم بنده پروري داند
مشکل اين جا است که عبادت و رياضت و سير و سلوک براي مزد است. اشراق نفساني و ادراک فرا حسي و مانند آن نيز مي تواند مزدي باشد كه طلب مي كنيم.
پينوشت:
1.الکافي ، ج2 ، ص 84 .
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۸:۴۶ شناسه مطلب: 15309
ایا نواختن موسیقی (ویلن)حرام است؟ در صورتی که مانع انجام تکالیف دینی نشود و در مجالس لهو و لعب نواخته نشود(فقط صرف یادگیری و نواختن در منزل).آیا نگهداری آلات موسیقی در خانه حرام است؟
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز .
1-ويلن از آلات مشترک است . اگر در موسيقي لهوي استفاده شود، حرام است . اگر درموسيقي مجاز يعني غير لهوي استفاده شود، اشکال ندارد.
آيت الله سيستاني درمورد موسيقي فرموده اند: هر موسيقى كه مناسب مجالس لهو و عياشى است ،حرام است ، اما موسيقى هاى آرام و مارش هاى جنگى و موسيقي هائى كه معمولا در فيلم ها پخش مى شود و امثال آن اشكال ندارد .(1)
2- تنها خريد و فروش و نگهداري آلات لهوي و موسيقي حرام ، حرام مي باشد.
پي نوشت:
1. سوال 16 از سوال و جواب هاي سايت آيت الله سيستاني در مورد موسيقي.
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۸:۲۳ شناسه مطلب: 15307
به نام خدا با سلام توضیح قبلی : ( لطفا در مورد سوالات احکام ، نظر سه مرجع محترم : آیت الله بهجت و مکارم شیرازی و خامنه ای را در این زمینه ذکر بفرمایید ) -------------------------------------------------------------------------- 1 - می خواستم ببینم چطور ما می توانیم از این که بانک ها به صورت ربایی عمل نمی کنند و حتما به محتوا و روش قراردادهای خود پایبند می مانند اطمینان حاصل کنیم ؟ ( چه به عنوان مشتری بیرونی و چه به عنوان کارمند داخلی آن بانک ) 2- در این رابطه مسئولیت شرعی به عهده ی کدام طرف است ؟ یعنی اگر بانک به مسئولیت خودش عمل نکند و طبق قرارداد عمل نکند آیا مسئولیت شرعی متوجه مشتری نیز خواهد بود ؟ 3- با توجه به این که اگر شخصی وامی بگیرد قاعدتا باید وام را برای همان کاری که گرفته خرج کند و غیر از آن جایز نیست ! ، حال اگر فردی در زمانی که وام می گرفته از چنین حکمی اطلاع دقیقی نداشته و پول وام را مثلا به جای خرید خودرو در راه خرید مسکن صرف کرده - اکنون که دیگر این اتفاق افتاده و تازه حکم را فهمیده - تکلیفش چیست ؟ 4- من در بانکی فعالیت می کنم که نمی دانم به قراردادهایش پایبند است یا نه ! حکم حقوق دریافتی من از این سازمان چیست ؟ 5- در انتها در صورت امکان نظر تک تک مراجع قدیم و حال حاضر مورد تایید را در مورد رباخوار بودن یا نبودن بانک های کشورمان را ذکر بفرمائید . ( تعداد و اسامی تمام این افراد را نمی دانم ) واقعا از پاسخگویی شما در رابطه با این سوالات سپاسگزارم از طرف جمعی از کارمندان بانک
پرسش 1:
استعلام و اطمينان از پايبندي بانک به محتواي قراردادهاي مضاربه و ... شرح : توضيح قبلي : ( لطفا در مورد سوالات احکام ، نظر سه مرجع محترم : آيت الله بهجت و مکارم شيرازي و خامنه اي را در اين زمينه ذکر بفرماييد ) ----------------------------------------- 1 - چطور ما مي توانيم از اين که بانک ها به صورت ربايي عمل نمي کنند و حتما به محتوا و روش قراردادهاي خود پايبند مي مانند اطمينان حاصل کنيم ؟ ( چه به عنوان مشتري بيروني و چه به عنوان کارمند داخلي آن بانک؟
پاسخ:
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
به نظر آيت الله خامنه اي و آيت الله مکارم: درصورتي که قرار داد بانک طبق قانون شرع مانند عقد مضاربه يا شرکت يا جعاله باشد و احتمال بدهيد که بانک طبق همين قرار داد عمل مي کند، کفايت مي کند و معامله با بانک حلال مي شود . لازم نيست حتما يقين حاصل شود، بلکه اگر يقين نداشته باشيد که بانک طبق قرار داد عمل نمي کند و احتمال اينکه طبق قرار داد عمل کند، وجود داشته باشد ،صحيح است.(1)
به نظر آيت الله بهجت: اگر سود گرفتن از بانک ويا سود دادن به بانک در ضمن يک معامله مشروط در ضمن عقد باشد، اشکالي ندارد،مثلا: كسي كه مي خواهد از بانك وام بگيرد ،مي تواند كا لا وجنسي را از بانك ويا وكيل آن به نسبت معيني مثلا ده يا بيست درصد از قيمت بازار گران تر بخرد ،به شرط اين كه بانك مبلغ مورد تقاضاي اورا تا مدت معيني به او قرض دهد.(1 )
هم چنين اگر کسي بخواهد به بانک پول بدهد ، در صورتي که بانک همان مقدار سودي که در مدت يک سال مثلا براي پول او مي دهد ،همان مبلغ را در ضمن يک معامله مشروط به صاحب پول بدهد ،جايز است ،مثلا يک خود کار را از صاحب پول به مبلغ دويست هزار تومان خريداري کند، به شرط آن که صاحب پول به مد يک سال ده ميليون تومان به عنوان وام و قرض به بانک بگذارد. دراين صورت گرفتن سود بانکي به نظر آيت الله بهجت اشکالي ندارد .(2)
در غير اين صورت اگر به بانك پول بدهد ، در صورتي كه در آن شرط سود شده باشد، گرفتن سود بانکي جايز نيست و ربا وحرام است.
پي نوشت:
1.آيت الله بهجت ،توضيح المسائل ،مسئله 2281و2282.
پرسش 2:
) 2- در اين رابطه مسئوليت شرعي به عهده کدام طرف است ؟ يعني اگر بانک به مسئوليت خودش عمل نکند و طبق قرارداد عمل نکند، آيا مسئوليت شرعي متوجه مشتري نيز خواهد بود ?-
پاسخ:
2@@
در مورد عمليات بانکي و قراردادهاي بانکي که بين بانک و بين وام گيرنده بسته مي شود ،بايد هر دو طرف طبق ضوابط بانک عمل کنند. از طرف بانک چون مسئولان بانک موظف هستند که از نظر شکلي ، قراردادها طبق ضوابط باشد، رعايت مي شود .بنابراين اگر بانک و مسئول مربوطه از نظر شکلي رعايت بکند، قرارداد صحيح است و مشتري نبايد نگران باشد . اگر خود مشتري رعايت بکند، مشکلي نخواهد بود . اگر مشتري يقن داشته باشد که بانک مطابق قرارداد عمل نمي کند ،مسئوليت شرعي متوجه مشتري هم هست .نبايد درچنين عمليات بانکي وارد شود.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پرسش 3:
3- با توجه به اين که اگر شخصي وامي بگيرد، قاعدتا بايد وام را براي همان کاري که گرفته ،خرج کند و غير از آن جايز نيست، حال اگر فردي در زماني که وام مي گرفته ،از چنين حکمي اطلاع دقيقي نداشته و پول وام را مثلا به جاي خريد خودرو ،در راه خريد مسکن صرف کرده - اکنون که ديگر اين اتفاق افتاده و تازه حکم را فهميده - تکليفش چيست ؟
پاسخ:
@@
در اين موارد که طبق ضوابط قرارداد عمل نشده و ديگر بانک پول را بر نمي گرداند ،يعني قرارداد را فسخ نمي کند، طبق فرموده حضرت امام خميني (ره) اضافاتي که به عنوان بهره به بانک مي دهد ،قصد دادن بهره نکند ومثلا قصد هديه کند . (1)
پي نوشت:
1 . امام خميني ، استفتاات ،ج 2 ،ص 134 س 145 و 146 و 147 .
پرسش 4:
4- من در بانکي فعاليت مي کنم که نمي دانم به قراردادهايش پايبند است يا نه ! حکم حقوق دريافتي من از اين سازمان چيست ؟
پاسخ:
@@
در صورتي که به وظايف محوله عمل کنيد ،حقوق و دريافتي شما اشکال ندارد .(1)
پي نوشت:
1 . آيت الله خامنه اي، رساله اجوبه الاستفتاات ،س1949.
پرسش 5:
5- در انتها در صورت امکان نظر تک تک مراجع قديم و حال حاضر مورد تاييد را در مورد رباخوار بودن يا نبودن بانک هاي کشورمان را ذکر بفرمائيد .
پاسخ:
@
در قديم موضوعي به نام بانک نبود . فقها در مورد آن ها حکمي بيان نکرده اند ،ولي از زماني که بانک ها تاسيس شده ،فتواي فقها قبل از انقلاب بر ربوي بودن آن ها بود.بانک هاي قرض الحسنه در برابر بانک هاي دولتي ايجاد کردند تا مومنان بتوانند از اين بانک ها استفاده بکنند و مشکلي از حيث ربا و شبهات ديگر نداشته باشد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي براي حل مشکل بانک ها مجلس مصوبه اي را تصويب کرد که بانک ها بايد طبق اين مصوبه عمل کنند تا ربا و نزول ايجاد نشود .اين قانون را شوراي محترم نگهبان تاييد کرد و ابلاغ شد . الان آن قانون به عنوان قانون عمليات بانکي بدون ربا در جريان است، به اين شکل که بانک ها از سپرده هاي مردم که براي کاسبي با پول در بانک گذاشته اند، انواع کاسبي هايي را که با پول مي توان انجام داد، انجام دهند، مثلا منزل بخرند به طور نقدي و به مشتري بفروشند به صورت نسيه اي و قسطي. البته با قيمت گران تر و همين طور از طريق خريد و فروش نقد و اقساط يکي از مشکل بزرگ بانک ها حل مي شود و ربا هم نيست و يا بانک ها با پول مردم در سهام کارخانه ها سهيم مي شوند و يا جاده مي سازند و يا کاسبي هاي ديگر را انجام مي دهند و مقداري از منافعش را به سپرده گذارها مي دهند. فقها بعد از تصويب و تاييد اين قانون آن را پذيرفتند. البته تاکيد کردند که بايد هم بانک و هم مشتريان طبق اين قوانين عمل کنند که در ذيل نظرات آنان را مشاهده مي فرماييد .
بانك هاى جمهورى اسلامى براساس مصوبات مجلس و تأييد شوراى محترم نگهبان بر اساس عقود و معاملات اسلامى از قبيل مضاربه، جعاله، شركت، خريد و فروش، عمل مىكنند.
آيت الله فاضل مىفرمايد: «مبناى بانكها بر رعايت ضوابط اسلامى است . چون گرفتن و دادن پول بر مبناى مضاربه و ساير عقود اسلامى است، لذا سود از هر طرف براى طرف ديگر حلال است».
در جاى ديگر فرموده: «بانكها موظفند طبق مقررات اسلامى عمل كنند . براى كسى كه علم به خلاف ندارد، اشكالى نيست».(1)
آيت الله مكارم فرمود: «ماهيت سپردههاى حساب جارى ماهيت قرض است . مشروط بر اين است كه به مجرد مطالبه ادا شود، و ماهيت سپردههاى دراز مدت و كوتاه مدت، نوعى مضاربه يا ساير عقود شرعي و مانند آن است. پرداخت سود على الحساب نوعى وام است كه بعد از ظهور ربح محاسبه مىشود . در صورت رعايت ضوابط عقود شرعي مانند مضاربه، گرفتن سود اشكالى ندارد».(2)
آيت الله تبريزى فرمود: «چنانچه سپرده گذار بانك را وكيل كند كه با پول او معامله شرعى انجام دهد و اطمينان داشته باشد كه به اين قرارداد عمل مىشود، گرفتن سود اشكالى ندارد».(3)
آيت الله بهجت: «در صورتى كه معاملات و عملياتى كه بانك ها انجام مىدهند، براساس معاملات شرعى باشد، گشايش اعتبارات بى اشكال است». وام گرفتن از بانك ها در صورتى است كه در آن شرط سود شده باشد ، جايز نيست و ربا وحرام است .
كسى كه مىخواهد از بانك وام بگيرد، مىتواند كالا و جنسى را از بانك و يا وكيل او به نسبت معينى ، مثلا ده درصد ويا بيست درصد از قيمت بازار گرانتر بخرد، به شرط اين كه مبلغ مورد تقاضاى او را تا مدت معينى به او قرض دهد .
اگر كسى بخواهد به بانك وام دهد ،در صورتى كه بانك ، كالا و جنسى را بيش تر از قيمت بازار از او بخرد ،به شرط اين كه او مبلغ مورد نظر را به بانك قرض دهد ، يا اين كه بانك كالا و جنسى را به كم تر از قيمت بازار به او بفروشد ،به شرط اين كه مبلغى را تا مدت معينى به بانك قرض دهد ، صحيح است و با اين كار مىتوان از ربا دور شد .(4)
فتواى رهبرى معظم انقلاب نيز همچون ساير فقهاى عظام است.(5)
معاملات شرعي مانند مضاربه و جعاله مىباشد، ولى دادن پول به عنوان قرض و شرط سود و بهره، ربا محسوب مىشود.
پىنوشتها:
1 - آيت الله فاضل ،جامع المسائل، ج 1، ص 286.
2 - آيت الله مکارم ،استفتائات جديد، ج 2، ص 578.
3 - آيت الله تبريزي، استفتائات جديد، ج 1، ص 479.
4 - آيت الله بهجت، توضيح المسائل، م2281-2283.
5 - توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 808 و رساله اجوبه الاستفتاات ،س 1912 به بعد.
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۸:۱۷ شناسه مطلب: 15306
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۷:۱۹ شناسه مطلب: 15303
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
به نظر آيت الله بهجت احتياط واجب آن است که زن از پسر غير بالغ که خوب و بد را مي فهمد، نيز خود را بپوشاند.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله بهجت،استفتاآت،ج 4،س 5199.
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۶:۴۸ شناسه مطلب: 15301
رفتن به مجلس یا مهمانی یا مرکز آموزشی ای که زن های نا محرم در آن حجاب خود را به طور کامل رعایت نمیکنند و در آن چندین بار(به طور غیر اتفاقی و نه عمدی) نگاهمان به نا محرم می افتد چه حکمی دارد؟(طبق نظر آیت الله العظمی بهجت)
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
چون اين گونه اختلاط ها نوعاً در معرض گناه و ارتکاب حرام است،بايد ترک شود.( 1 )
پي نوشت :
1 .آيه الله بهجت ، استفتائات ج 4 ، سؤال5253.
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۲:۴۲ شناسه مطلب: 15292
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت شما و همکاران عزیزتان. من پسر 20 ساله هستم که تخصیلات حوزوی دارم و پایه 2 هستم. من مشکلم فشار شهوت جنسی هست که در من وجود دارد. وهرچه تلاش کردم کنترل کنم نشد و حتی به گناه هم دچار می شوم . ولی از گناه کردن بدم آمده است چون ارضایم نمیکند. به همین دلیل با پدر و مادرم صحبت کردم تا برایم زن بگیرن. و آنها هم قبول کردند .اما به اجبار چون برایم واجب بود. ولی انها می گویند ما میرویم خاستگاری ولی آخه چه کسی به طلبه پایه 2 دختر میده؟ و من هم از این حرفشان ترسیدم آخه کم بی راه نمیگن. وبه خاطر همین کمی برای ازدواج سست شده ام.چون یه طلبه پایه 2 بدون پول و کار حسابی هستم.ومانده ام چه کار کنم آیا به گناه کردنم ادامه بدهم یا ازدواج کنم.چون راه دیگری به غیر از این ندارم.چون پدرم گفته فکر صیغه به سرت نزنه.حال به نظر شما من چه کار کنم؟از شما مشورت می خواهم لطف کنید هرچه سریعتر جواب دهید.با تشکر خداخافظ.
با سلام و تشکر از اعتماد به ما و ارتباط تان با اين مرکز و عرض پوزش از ديركرد در ارسال پاسخ.
اينكه فقط دو راه براي خود پيش بيني كرده و هيچ راه سومي تصور نمي كنيد، صحيح به نظر نمي رسد. پسر 20 ساله مانند هر پسر 20 ساله ديگر ميتوانيد بدون ازدواج نيز به ترک گناه( خودارضايي يا هر چيز) بپردازيد. در اين زمينه هيچ تفاوتي با ديگر پسران نداريد . اگر بخواهيد ،مي توانيد راه سوم ،يعني خويشتنداري همه جانبه را انتخاب نماييد. در شرايط کنوني صحبت روي نبودن راه سوم نيست، بلکه صحبت روي نخواستن است. بهتر از هر پسر ديگري (با توجه به پشتوانه مذهبي و طلبگي)ميتوانيد.
البته مطمئناً انجام اين راه با مشكلات و سختي هاي بسيار همراه است .اگر غير از اين بود، جهاد اكبر نام نمي گرفت.
اين گونه نيست که هر پسري صرف عدم توانمندي بر ازدواج، خود را به گناهان ريز و درشت جنسي بيالايد . تجرد را بهانهاي براي ارتکاب به امور گناه آلود قرار دهد.
اگر اصرار بر ازدواج داريد، بايد به مقدمات واجب و ضروري آن تن دهيد، از جمله اين که به جاي توقف بي جا در کسوت طلبگي ،به کار در خورد و شايسته روي آوريد. طلبگي با گناه آلودگي سازگاري ندارد و بايد يکي از اين دو را برگزينيد .
اگر در خود نميبينيد که خود را وقف کار درآمد زا نماييد ،بهتر است به هر زحمتي خويشتنداري همه جانبه را جايگزين آن سازيد.
خلاصه دو راه بيش تر نداريد:
يا خويشتنداري همه جانبه يا تلاش همه جانبه. البته راه سومي هم وجود دارد ،ولي به اصطلاح آمد يا نيامد دارد و آن اين که: فارغ از پيش گوييهاي منفي به خواستگاري دختران هم شان خود برويد . با انجام خواستگاري و طولاني كردن مدت نامزدي، به فراهم آوردن شرايط بهتر اقدام كنيد. هر چند اصرار و تداوم بخشي به اين راه زياد هم قابل توصيه نميباشد. احتمالاً راههاي ديگري هم وجود دارد که همگي در يک هدف مشترکند و آن که طلبه پايه دومي نبايد به راحتي زير بار گناه سنگين برود.
۱۳۸۹/۰۵/۰۲ ۰۲:۰۵ شناسه مطلب: 15289
در وضو گرفتن باید روی دست ها و صورت چند دفعه و به شکلی آب بریزیم؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
دروضو واجب است صورت و دست ها را به نيت وضو، بشويند وجلوى سر و روى پاها را مسح كنند.
صورت را بايد از بالاى پيشانى - جائى كه موى سر بيرون مى آيد - تا آخر چانه شست، پهناى صورت را به مقدارى كه بين انگشت وسط و شست قرار مى گيرد ،بايد شسته شود. براى آن كه يقين كند اين مقدار كاملا شسته شده ،بايد كمى اطراف آ ن را هم بشويند. شستن توى بينى و مقدارى از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمى شود، واجب نيست، ولى براى آن كه يقين كند از جاهائي كه بايد شسته شود چيزى باقى نمانده، واجب است مقدارى از آن ها را هم بشويد. كسى كه نمى دانسته بايد اين مقدار را بشويد، اگر نداند در وضوهائى كه گرفته اين مقدار را شسته يا نه، نمازهائى كه خوانده صحيح است.
در وضو بايد صورت ودست ها را از بالا به پائين شست، اگر از پائين به بالا بشويد ، وضو باطل است.
بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشت ها به نيت وضو بشويد.
- براى آن كه يقين كند آرنج را كاملا شسته ،بايد مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشويد.
- كسي كه پيش از شستن صورت دست هاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد. اگر فقط تا مچ را بشويد ، وضوى او باطل است.
در وضو شستن صورت و دست ها مرتبه اول واجب ، مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم و بيش تر ازآن حرام مى باشد. منظور از يک بار شستن ،يعني کامل شستن يک عضو مثل صورت يا دست ها. بنابراين با آب ريختن يک بار محسوب نمي شود مگر اينکه کل عضو را آب بگيرد.
-بعد از شستن هر دو دست بايد قسمت روي سر را با ترى آب وضو كه دردست مانده مسح كند، لازم نيست با دست راست باشد يا از بالا به پائين مسح نمايد.
يك قسمت از چهار قسمت سر كه مقابل پيشانى است جاى مسح مى باشد، هر جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح كند ،كافى است، اگر چه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه درازاى يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد.
لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد ،بلكه بر موى جلوى سرهم صحيح است. كسى كه موى جلوى سر او به اندازهاى بلند است كه اگر مثلا شانه كند ،به صورتش مى ريزد، يا به جاهاى ديگر سر مى رسد، بايد بيخ موها را مسح كند، يا فرق سر را باز كرده، پوست سر را مسح نمايد. اگر موهائى را كه به صورت مى ريزد يا به جاهاى ديگر سر مى رسد ،جلوى سر جمع كند و بر آن ها مسح نمايد، يا بر موى جاهاى ديگر سر، كه جلوى آن آمده مسح كند باطل است.
بعد از مسح سر بايد با ترى آب وضو كه در دست مانده، روى پاها را از سر يكى از انگشت ها تا برآمدگى روى پا مسح كند. بايد پاي راست را پيش از پاي چپ مسح کند . پهناى مسح پا به هر اندازه باشد ،كافى است، ولى بهتر آن است كه به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد، بهتر از آن مسح تمام روى پا است.
اگر در مسح پا همه دست را روى پا بگذارد وكمى بكشد ،صحيح است.
- در مسح سر و روى پا بايد دست را روى آن ها بكشد، اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بكشد ،وضو باطل است، ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد، سر يا پا مختصرى حركت كند، اشكال ندارد.
- جاى مسح بايد خشك باشد. اگر به قدرى تر باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند ،مسح باطل است. ولى اگر ترى آن به قدرى كم باشد كه رطوبتى كه بعد از مسح در آن ديده مى شود بگويند فقط از ترى كف دست است، اشكال ندارد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسئله 236 به بعد.