پرسش وپاسخ

آیا دانلود موسیقی ازسایتهای اینترنتی اشکال شرعی دارد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دانلود موسيقي اگر موسيقي لهوي و مناسبت مجلس عياشي وهوسراني و بي عفتي و تحريک کننده باشد يا همراه با غنا باشد از جهت آنکه گوش دادن به موسيقي لهوي ويا غنا جايز نيست دانلود آن نيز جايز نيست.(1)
و اگر لهوي نباشد در صورتي که بدون اذن توليد کننده آن باشد جايز نيست وبا اذن او جايز است و نيز اگر در سايت گذاشته اند که هرکس خواست دانلود کند دانلود جايز است (2)
پي نوشت:
1. سايت آيت الله صانعي مسائل شرعي، استفتائات، حکم موسيقي وغنا.
2. آيت الله صانعي، مجمع المسائل، ج2،ص44،سوال1220وسؤال تلفني از دفتر ايشان

با عرض سلام ما زن و شوهری هستیم که یکدیگر را دوست داریم و سعی می کنیم نسبت به تمامی مسائل دینی و شرعی در زندگی مان پایبند باشیم. سوال ما این است که آیا با این عشق و علاقه ای که بین ما وجود دارد آیا ما در قیامت با هم می توانیم باشیم یا خیر؟ اگر یکی از ما بهشتی و دیگری خدایی ناکرده جهنمی باشد، آن وقت چطور؟ ممنون

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
قيامت در واقع دو مرحله دارد :يکي مرحله‌اي است که از آن به روز قيامت ياد مي‌شود، مرحله دوم مربوط به اسکان آدميان در بهشت و جهنم است.
در مرحله اول شرايط به گونه‌اي است که قران کريم از آن چنين ياد نموده: «يوم يضر المرء من اخيه و امه و ابيه و صاحبته و بينه؛ (1) آن روز که هر کس از برادرش مي‌گريزد و از مادر و پدرش، و از زن و فرزندانش هم مي گريزد‍».
بر اساس اين آيه در روز محشر واقعا محشر است . هر کس به گونه‌اي گرفتار اعمال و نگران سرنوشت خود‌است که از همه بستگانش فرار مي کند .مي‌خواهد آن ها را نبيند و يا نشناسد .در اين مرحله عشق و علاقه ها افراد نسبت به همديگر فراموش خواهد شد و اثري هم ندارد، فقط يک عشق اثر دارد وآن همان است که حافظ شيرين سخن گفته است:
در آن غوغا که کس، کسي را نپرسد من از پير مغان منت پذيرم
مراد امام علي است که عشق و محبت او به داد عاشقانش مي رسد، ساير عشق و پيوندها از هم گسسته خواهد شد. از اين رو قرآن کريم فرمود: «فاذا نفخ في الصور فلا انساب بينهم يومئذ و لا يتسائلون؛ (2) پس آن گاه که در صور دميده شود، ديگر ميان شان نسبت خويشاوندي نماند، و از حال يکديگر نپرسيدند». در تفسير اين آيه گفته شده: مراد اين است که در آن روز انساب خاصيتي ندارد، چون روز قيامت ظرف پاداش عمل است. همه اسباب که يکي از آن ها انساب است، از کار مي افتد و اثري ندارد، از اين رو از حال همديگر نمي‌پرسد. (3)
بنابراين در روز محشر جايي براي اين گونه امور نيست.
اما در مرحله دوم حيات اخروي بعد از پايان حساب و کتاب و استقرار مومنان در بهشت ممکن است جاي اظهار و ظهور اين گونه محبت ها باشد، چون در قرآن کريم تصريح شده که در بهشت مومنان از حال همديگر جويا مي شود: «فاقبل بعضهم علي بعض يتساءلون قال قايل منهم اني کان لي قرين؛ (4) پس بعضي به بعضي ديگر روي آورده و از يکديگر پرسش مي کنند، يکي از آن ميان مي پرسد من رفيقي داشتم».
در تفسير اين آيه گفته شده: اين جمله گفتگويي را که بين اهل بهشت رخ مي دهد، حکايت کرده و مي فرمايد :بعضي از ايشان احوال بعضي ديگر را مي‌پرسند و بعضي آنچه در دنيا بر سرش آمده ، براي ديگران حکايت مي کند. يکي از اهل بهشت به ديگران مي‌گويد: من در دنيا رفيقي داشتم که از بين مردم تنها او را انتخاب کرده بودم و او تنها مرا رفيق خود گرفته بود. (5)
طبق اين بيان معلوم مي شود که آرزوي پرسشگر محترم ممکن است در بهشت برآورده شود، البته اين در صورتي است که زن و شوهر هر دو اهل بهشت و به لحاظ درجه و مقام در بهشت همسان باشد، يا از طريق شفاعت به همديگر برسند. اگر يکي اهل بهشت و ديگر اهل دوزخ باشد ،آن که بهشتي است ،در آسايش و از مواهب بهشتي بهره‌مند است . آن که اهل دوزخ است، گرفتار عذاب دردناک خواهد بود .بهشتي نه تنها عشق و علاقه نسبت به همسر دوزخي خود ندارد ، بلکه متنفر است.
پي نوشت‌ها:
1. عبس (80) آيه 34- 36.
2. مومنون (23) آيه 101.
3. الميزان ج 15 ص 98- 99.
4. صافات (37) آيه 50-51.
5. الميزان، ج 17 ص 207- 208.

خانم من از خا نواده روحانی می باشد متاسفانه خیلی به خانوادش وابسطه هست. بر خلاف من. من زیاد از این مسله راضی نیستم بدون رضایت من سعی داره یه سری کارهای انجام بده که من نفهمم مثل تماس تلفنی با خواهراش و دوستاش.و... بدون اجازه من به حوزه علمیه میرود احترام منو از بین برده من به ایشان بار ها گفتم راضی نیستم ازت وحتا یادم میاد یکبار قسم خوردم که ازت راضی نیستم شاید با توجه مذهبی بودنش متوجه کارهاش باشه بازم فایده نکرد. لطفامنو راهنمای بکنیداگر لازم هست جواب شما رو به ایشان نشون بدم تا شاید کمکی باشد به استحکام خانواده ما من از شما کمال تشکررو دارم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شيوه مواجهه شما با همسرتان آسيب زا و غير کارشناسي به نظر مي رسد .
وابستگي عاطفي چيزي نيست كه با توصيه و نصيحت يا اعلام عدم رضايت و قسم و... برطرف گردد. وابستگي عاطفي از جمله پايدارترين وابستگي هاست . رفع وابستگي عاطفي به ماه ها و سال ها تلاش نيازمند است . در برخي موارد بدون كمك تخصصي (روانپزشكي +روان درماني ) اميدي به بهبودي آن نيست . بهتر است ما انسان ها در مواجهه با افرادي كه به نوعي از كمبودي رنج مي برند، به جاي سرزنش و توبيخ و ملامت به اعطاي كمبود هاي آن ها بپردازيم . مثلاً به جاي اين كه بگوييم «چرا به خواهرت زنگ مي زني، مگر من نگفتم ديگه حق نداري بهش زنگ بزني» سعي نماييد كمبود عاطفه ايشان را (در كنار اعتدال بخشي تدريجي به تماس هاي تلفني ) با اعطاي عاطفه بيش تر جبران نماييم.
هيچ گاه هيچ کس را منع کلي نکنيد بلکه تا حد امکان موارد مشروع و معقول را تجويز جزيي نماييد. به اين ترتيب بهتر است به جاي تحت فشار قرار دادن ايشان(که به لجبازي و زيرزميني شدن و جسارت ايشان مي انجامد) به نحو جزيي و محدود با تماس هاي ايشان موافقت نماييد. از ايشان بخواهيد به مرور به زنگ زدن خود سامان ببخشد و به تعديل منطقي آن بپردازد.
در موارد ديگر نيز تا حد امکان منع کلي ننماييد. سعي نماييد در اختلافات زناشويي از دين و مفاهيم ديني و ارزشي مايه نگذاريد و در حد امکان به صورت عرفي به حل آن بپردازيد.
در صورت تشديد اين مسأله به يک روانشناس باليني مراجعه نماييد.

به نام خدا با سلام و خسته نباشید پدرم جانباز اعصاب و روان است،ما سالها در خانه پدربزرگم حدود 20 سال زندگی کردیم،ما زندگی بسیار سختی را سپری کردیم،هم از لحاظ وضعیت پدرم و هم خانواده پدرم، مادرم در این سالها واقعاًمانند یک پرستار برای پدرم بود از طرفی خانواده پدرم شرایط ما را درک نمی کردند و ما را اذیت و بی توجهی می کردند مادرم نیاز داشت تا خانواده پدرم او را در این راه یاری کنند اما آنها ما را با این مشکلات تنها گذاشتند و بلکه آزار روحی نیز دادند،در حال حاضر ما 7 سال است که در خانه مستقل خود هستیم و با انان ارتباطی نداریم،و مادرم اصلاً ارتباط برقرار کردن با آنها را قبول نمی کند و آنان را برای همیشه گذاشته کنار،قلب مادرم سخت شکسته است و التیام نمی یابد،پدرم از لحاظ روحی بسیار مشکلات داشته و مادرم بار سنگین این زندگی را تنهایی به دوش کشیده،حال آنان به جای تشکر...سوالم این است که آیا باید با آنان رفت و آمد کنیم در حالی که می دانیم آنان اصلاح نمی شوند و باعث اذیت و آزار ما می شوند؟؟؟لطفاً راهی به ما نشان دهید با تشکر از شما

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
از نظر اسلام قطع رَحِم (عدم ارتباط با وابستگان) جايز نيست .(1)
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «حق الرحم لا يقطعه شيء؛ حق رحم را هيچ چيزي قطع نمي‌کند». (2)
بنابراين بستگان انسان هر چند از نظر اعتقادي يا اخلاقي مشکل داشته باشند، نمي‌توان با آن ها قطع رابطه کرد،‌ ولي مي‌توان رابطه را به حداقل رساند.
از روايات معصومين(ع) استفاده مي‌شود صله رحم مطلقاً واجب و قطع رحم مطلقاً ‌حرام است، حتي کفر و فسق سبب سقوط حق رحم نمي‌شود. ابن حميد به حضرت صادق(ع) عرض کرد:
بستگان من بر غير دين من هستند. آيا باز براي ايشان حقي بر عهده من است؟ فرمود:
« بلي، ‌حق رحم به هيچ چيز ساقط نمي شود. اگر بستگانت بر دين تو بودند، دو حق بر تو داشتند: حق رحم و حق اسلام». (3)
البته براي صله رحم لازم نيست که ارتباط در حد زياد باشد، بلکه همين قدر که به وسيله تلفن و با هم ارتباط داشته باشي، کافي است. امام علي(ع) فرمود:«صله رحم کنيد ،گرچه با سلام کردن باشد». (4)
اگر انسان بتواند در ديدار با چنين بستگاني آن ها را نصيحت کند و امر به معروف و نهي از منکر نمايد يا در ديدار با او تأثير بسزايي در تغيير رفتار و کردار او بدهد، بايد به وظيفه خود عمل نمايد. با رفت و آمد و صله رحم اين وظيفه انجام مي‌شود و به سلام و عليک و تلفن نبايد بسنده کرد.
پي‌نوشت‌ها:
1. آيه الله فاضل ، استفتائات ج1 ، س942 .
2. بحار الانوار، ج 74، ص 131.
3. اصول کافي، ج 3، ص 229.
4 . همان، ج 2، ص 155.

به نام خدا با سلام و احترام مادرم حدود سی سال پیش گردنبند طلایی را پیدا کرد و آنرا برداشت،یک زنجیر و پلا ک سایز متوسط بود،الان متوجه شده که مشکل شرعی داشته،حال چقدر باید بابت آن به نیت صاحبش صدقه بدهیم؟به نرخ الان یا به نرخ گذشته؟در ضمن در حال حاضر این گردنبند را نداریم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بايد به قيمت امروز به نيت صاحبش به فقيري كه سيد نباشد صدقه بدهيد .(1)
پي نوشت:
1 . آيت الله فاضل جامع المسايل ج 2 س 1185 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

قبلا مرجع تقلید داشتم بدلایلی نمی خواهم از شخص خاصی تقلید کنم. ولی در مواقع مشکل به نظر آنها احترام می گذارم و با نظر آنها مشکل را بر طرف می کنم. آیا می توان مجموع نظرات را در نظر گرفت یا حتما باید از نظر یک مرجع استفاده کرد. ضمنا در بعضی مسایل دینی مثل نماز و روزه و مسافر بودن نظرات متفاوت است دلیل چیست مگر منابع دسترسی مراجع متفاوت است چرا در چنین مسایلی نظر جامعی و یکسانی داده نمی شود تا تکلیف برای همه مشخص باشد. می گو یند مثل تشخیص پزشک است که هر پزشک بسته به تشخیص نظر میدهد اما من این نظر را نمی پذیرم و مسایل دینی را با بیماری مقایسه نمی کنم. من خو د دایم السفر هستم ولی واقعا هنوز تکلیف خود را نمی دانم. به قول بعضی دوستان جدولی سخت تر از جدول مندلیف در مکانهای اداری نصب شده که واقعا با دنبال کردن آن انسان سرگیجه می گیرد. چرا راجع به مسایلی که مرجع اختلاف نظر دارند، با هم بحث نمی کنند تا نظر یکسانی پذیرش شود یا کلا نباید این کار را بکنند.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
پاسخ 1 - تقليد دراحکام دين به معناي رجوع غير متخصص به متخصص است،.هر کس فطرتا دوست دارد که درتمام کارها به خودش متکي باشد، نه به ديگران ؛ ولي متاسفانه اين کار براي هيچ کس امکان ندارد. انسان دوست دارد. که درتمام رشته ها ي پزشکي دکتر باشد. وقتي گوش يا دندان يا کليه يا سر يا چشم يا معده اش درد کرد، فورا مرض را تشخيص دهد و معالجه نمايد .اگر نياز به عمل جراحي داشت ،جراحي نمايد.
وي دوست دارد درتمام رشته هاي مهندسي مهندس باشد و درتمام رشته هاي علوم انساني متخصص باشد !دوست دارد مکانيک ماهر باشد که هر جا ماشينش خراب شد، فورا درست کند و........ آيا براي احدي امکان دارد؟
انتخاب مرجع تقليد براي اين است که انسان بتواند به وظيفه خود درمورد احکام عمل کند وخودسرانه عمل نکند تا عملش باطل شود.
تقليد به معناي سؤال از آگاهان يا رجوع به مجتهد و متخصّص است، همان طور كه مردم چه مسلمان و چه غير مسلمان در مسائلى كه تخصّص ندارند،‌به متخصّصان مراجعه مى كنند، مثلاً اگر ماشين شان خراب شد به مكانيك مراجعه مى كنند؛
اگر بيمار شدند به پزشك مراجعه مى كنند؛
اگر بخواهند شهر يا خانه بسازند به مهندس و معمار مراجعه مى كنند. حتى كسانى كه در يك رشته تخصص دارند،‌در رشته هاى ديگر تقليد مى كنند،‌مثلاً مراجع تقليد در هنگام بيمارى به پزشك مراجعه مى كنند؛ مهندسان و معماران هنگامى كه ماشين شان خراب شد ،به مكانيك مراجعه مى كنند.
بنابراين همان طور كه عقلا در اكثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پيروى مى كنند، در مسائل دينى نيز اگر متخصّص نيستند، بايد به متخصّص (مرجع تقليد) مراجعه كنند. اين مراجعه را «تقليد» مى گويند .
اگر كسى كه بايد تقليد كند، تقليد نكند و اعمالى را انجام دهد مانند بيمارى است كه خودسر دارو مصرف كند. چه بسا عوض اين كه بهبودى حاصل شود ،بيمارى اش افزون شود. در روايات نيز اين حكم عقل مورد تأييد قرار گرفته است. از امام عسكري(ع) آمده است:
«امّا من كان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً على هواه مطيعاً لامر مولاه فللعو ام أن يقلّدوه؛(1)از بين فقها آنان كه حافظ و نگهبان دين اند ،خود را از گناه و آلودگى حفظ مى كنند ،با هواهاى نفسانى مبارزه مى كنند ،مطيع اوامر الهى و جانشينان اويند، بر عوام لازم است كه از آنان تقليد كنند».
مراد از عوام يعنى كسانى كه در علوم اسلامى مجتهد و متخصص نيستند، گرچه در علوم ديگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه يا پزشك در علوم اسلامى مجتهد نباشد بايد تقليد كند، چنان كه مرجع تقليد در مسائل پزشكى و مهندسى از پزشك و مهندس تبعيت و تقليد مى كند.

پاسخ 2 - اگر نمي خواهي از مرجع خاصي تقليد بكني، بايد احتياط بكني، يعني نظر تمام مراجع را بداني . آن چه به احتياط نزديک تر است ،آن را انتخاب کني ،مثلا اگر يکي مي گويد سرمايه کسب خمس ندارد و ديگري مي گويد خمس دارد ، بايد خمس سرمايه را بدهي يا در موردي يکي مي گويد نماز شکسته کافي است و ديگري مي گويد بايد هم شکسته و هم تمام بخواند ،بايد هم شکسته و هم تمام بخواني . اين کار مشکل است. پس بهتر است از يک مرجعي که اعلم است تقليد نمايي.
پاسخ 3 - منشا اختلاف فتاوا
اولا : اختلاف مراجع در احكام ديني غالبا در جزئيات است. كمتر فقيهي وجود دارد كه در يكي از احكام اساسي با نظر مراجع ديگر مخالف بوده و نظر متفاوتي داشته باشد. مانند اصل وجوب نماز و اجزا و شرائط آن.
دوّم: اختلاف در يك موضوع اجتهادي و علمي امري طبيعي است ،از اين رو معمولاً در تمام علومى كه نياز به اجتهاد و استدلال دارد، صاحب‏نظران اختلاف نظر پيدا مى‏كنند، فقها و مجتهدها نيز در استنباط احكام اختلاف نظر دارند و فتواهاى متفاوت صادر مى‏كنند .اين مسئله در علوم تخصصي ديگر نيز وجود دارد.
در بررسي از علل اختلاف فتواي مراجع چند عامل اساسي است.
1ـ درجه و رتبه علمى افراد متفاوت است.
2ـ نحوه ورود و خروج آنان به بحث هاى علمى و تخصصى باعث اختلاف نظر و برداشت مي‌شود.
3ـ اختلافات مبنايى در اصول و فقه باعث اختلاف فتوا مي‌شود.
اختلاف نظر فقها به نحوه استنباط آن‌ها بر مى گردد. فقيه بايد حكم شرعى را از آيات و روايات معصومين استخراج كند و بر اساس آن‌ها حكم به حليت يا حرمت نمايد. در اين راستا با استفاده از مبانى اصولى خود به جرح و تعديل روايات مى پردازد و به جمع بندى نهايى مى رسد . چه بسا روايتى كه دليل حرمت يا حليت است ، به نظر فقيهى از نظر سند يا دلالت تمام باشد، ولى فقيه ديگر آن را مخدوش مى داند.
گاهى از ائمه اطهار(ع) حكمى بر خلاف نظر خودشان به عنوان تقيه صادر مى‏شد، نيز جاعلان حديث براى تشويش اذهان و تخريب و تحريف دين و احكام الهى، احاديثى به نام امامان جعل مى‏كردند. تا كنون احاديث تقيه‏اى و جعلى در لابه لاى اخبار و احاديث ما موجود است. در اين جا علوم و دانش‌هاي مختلف مانند: علم الحديث و درايه الحديث و... براي فهم احاديث و روايات صحيح از غير صحيح به وجود آمده است.
همين مسئله كافى است كه اختلاف نظر ايجاد شود. اين مسئله طبيعي است همان طورى كه در رشته هاى ديگر علمى نيز بين كارشناسان اختلاف نظر وجود دارد، مثلاً يك جراح نظر مى دهد غده اى را بايد با عمل جراحى از بين برد، ولى جراح ديگر به اين نظريه اعتقادى ندارد و معتقد است با دارو قابل معالجه است.
از طرف ديگر در مواردى موضوع حكم با تحولات زمانى تغيير مى كند و به تبع تغيير موضوع حكم عوض مي‌شود، مثلاً در روايات از بازى با شطرنج منع شده حتى در رواياتى وارد شده كه به شطرنج باز سلام نكنيد، ولى حضرت امام خمينى در پاسخ به استفتايى دربارة ‌بازى با شطرنج در فرض خروج از قمار و داخل شدن در مقوله ورزش ذهنى فرموده اند:
بر فرض مذكور اگر برد و باخت در بين نباشد، اشكال ندارد.(2)
بعضى از فقها براى خودِ شطرنج موضوعيت قائل اند و معتقدند در بستر زمان اين حكم تغيير نمى كند، چون تا شطرنج شطرنج است ،موضوع محفوظ است و حكم بر آن بار مي‌شود. اختلاف بر اساس تفاوت برداشت از موضوع است و اين كه آيا شطرنج موضوعيت دارد يا آلت قمار بودن دخيل در حكم است؟
در مواردى اختلاف نظر فقها بر اساس دوگانگي در فهم قرآن و حديث است،‌مثلاً قرآن مجيد مى فرمايد: «والمطلقات يتربّصن بأنفسهنّ ثلاثة قروء؛ يعنى زن هاى مطلقه بايستى سه قرء به انتظار بمانند.(3)
كلمة قرء كه در اين آيه به كار برده شده ،در زبان عرب به طور اشتراك لفظى براى دو معناي متضاد آمده:
يكى به معناى پاكى و ديگرى به معناى عادت ماهيانه زنان. از اين جهت فقها در مفهوم اين آيه با هم اختلاف دارند.
برخى معتقدند: زن مطلقه بايد بعد از طلاق دو مرتبه عادت ماهيانه ببيند و پاك شود . مرتبة سوم به محض اين كه عادت ماهيانه ديد، گر چه آن كه از آن عادت بيرون نيامده و پاك نشده باشد ،مى تواند با مرد ديگر ازدواج كند. گروهى ديگر عقيده دارند تا زن مطلقه از عادت ماهيانه ‌مرتبه سوم بيرون نيايد و به كلى پاك نشود ،حق شوهر كردن ندارد، يعنى پس از اتمام مرتبة سوم مي‌توانند شوهر كنند.
با اين حكم واقعى خدا دربارة زنان مطلقه اى كه بايد مدتى را به عنوان عده از شوهر كردن خوددارى كنند ،يكى است، در عين حال يكى مى گويد: مدت عده سه عادت ماهيانه تمام است . ديگرى مى گويد سه مرتبه پاك بودن از عادت شرط است . اختلاف هم از فهم خود آيه سرچشمه مى گيرد.(4)
اختلاف مراجع معظم تقليد در مسئله اي به معناي اختلاف در حکم خدا در آن مسئله نيست؛ زيرا همه فقها معتقدند که حکم واقعي هر مسئله‌‌اي يک چيز بيش تر نيست . آن ها تنها استنباط و فهم خود را از حکم واقعي بيان مي‌کنند . هيچ کس مدعي نيست که تنها فهم او حکم واقعي الهي است تا اختلاف در حکم خدا پديد آيد . علت اختلاف روشن نبودن حکم واقعي مسئله است که هر فقيهي مطابق فهم خود حکم مسئله را بيان مي‌کند.
فرموده ايد ( دايم السفر هستم ،ولي واقعا هنوز تکليف خود را نمي دانم. به قول بعضي دوستان جدولي سخت تر از جدول مندليف در مکان هاي اداري نصب شده که واقعا با دنبال کردن آن انسان سرگيجه مي گيرد) فرمايش شما صحيح است، ولي اگر مرجع تقليد خود را مشخص و معين کنيد و مستقيما به نظر ايشان مراجعه کنيد و کاري به نظريات ديگر مراجع نداشته باشيد، مشکل و تحيري پيش نمي آيد و سر درگم نمي شويد .
پي‌نوشت‌ها:
1 - بحار الانوار ،ج 2 ،ص 88 .
2. صحيفة نور، ج 21، ص 15.
3. بقره (2) آيه 288.
4. زين العابدين قرباني،‌درساية قلم، ص 201 ـ202.

آیا دیدن وسر زدن به پدر ومادر احتیاج به اذن همسر دارد ؟اگر شوهری دوست نداشته باشد همسرش به دیدن پدر ومادرش برودآیا زن باید اطاعت کند؟پس حقوق والدین چه می شود؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
زن براي خروج از خانه بايد از شوهرش اجازه بگيرد و اگر اجازه نداد نمي تواند بيرون برود و بايد اطاعت کندو مي توان براي رعايت حقوق والدين به وسيله تلفن و يا نامه اقدام نمود . (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله خامنه اي رساله اجوبه الاستفتاات س 1173.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها