زیارت جامعه

به نام خدا با سلام و ضمن قبولي طاعات و عبادات شما يكي از شبكه هاي وهابي شبهاتي در مورد زيازت جامعه‏ در زيارت جامعه كبيره از قول امام هادي ع مي خوانيم: <وَ اِيابُ الْخَلْقِ اِلَيْكُمْ، وَحِسابُهُمْ عَلَيْكُمْ، وَفَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَكُمْ،> اما در سوره مباركه غاشيه در آيات 25 و 26 مي خوانيم: إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ (25) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ (26) كه با توجه به آيات قبلي ضمير "نا" به خداوند متعال بر مي گردد اما در حديثي در جلد 7 صفحه 263 كتاب بحار النوار حديث 19 از قول امام صادق ع مي خوانيم: 19- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي‏] أَبُو الْقَاسِمِ بْنُ شِبْلِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ ظَفْرِ بْنِ حُمْدُونٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَحْمَدَ التَّمِيمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَكَلَنَا اللَّهُ بِحِسَابِ شِيعَتِنَا فَمَا كَانَ لِلَّهِ سَأَلْنَا اللَّهَ أَنْ يَهَبَهُ لَنَا فَهُوَ لَهُمْ وَ مَا كَانَ لَنَا فَهُوَ لَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُم‏ لطفا جواب اين شبه را با برهان قوي و مجادله احسن(مناظره از طريق خود قرآن و كتب خودشان ) بدهيد با تشكر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
وهابيون متاسفانه چشم و گوش بر حقايق بسته و بر دل هاي خود قفل زده اند.
امامان و اهل بيت رسول خدا انسان هايي هستند. که بر صراط بندگي خدا پاي فشرده ، خدا آنان را پاک کرده ، براي خود برگزيده و واسطه بين خود و خلق قرار داده است. اين انسان هاي برگزيده از منيت به طور صد در صد خارج شده ، محو در اراده خدا گشته اند . جز آنچه خدا بخواهد، نمي خواهند و جز آنچه او امر کند، انجام نمي دهند.
آيا خدا نمي تواند بندگاني را در دنيا واسطه فيض و هدايت و در آخرت واسطه در حساب و رسيدگي به خلايق قرار دهد؟ مگر ملائکه موکل اعمال و ميزان و صراط و ...در قيامت در حساب و کتاب بندگان به امر خدا دخالت ندارند؟ آيا اين با توحيد منافات دارد؟ آيا جز اين است که اصناف ملائکه موکل بر مواقف قيامت همگي محو در اراده خدا و مجري فرمان اويند؟ آيا اشکالي دارد که انسان هايي که در عبوديت و بندگي بر ملائکه پيشي گرفته اند و ملک وار محو در اراده و خواست خدا شده اند، در حساب و کتاب بندگان به امر خدا دخالت کنند؟
اگر اين دخالت ها در عرض دخالت خدا و بدون اذن خدا بود، پذيرفتني نبود، زيرا در قيامت جز خدا حاکم نيست . همه مطيع فرمان و امر اويند . فقط اوست که حکمراني مي کند اما اگر کساني به درجه مظهريت رسيدند و عيسي وار در دنيا خلق کننده و ميراننده و زنده کننده به امر خدا شدند (1)، اينان مي توانند در آخرت هم به امر خدا حکومت داشته باشند و به حساب خلايق برسند و پاداش دهند و کيفر نمايند و چشم بپوشند .
خداوند در باره "رجال اعراف" در قيامت مي فرمايد:
وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَ هؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ؛ (2)
در ميان آن دو [بهشتيان و دوزخيان‏]، حجابى است و بر «اعراف» مردانى هستند كه هر يك از آن دو(خوبان و بدان) را از چهره‏شان مى‏شناسند و به بهشتيان صدا مى‏زنند كه: «درود بر شما باد!». بهشتيان هنوز داخل بهشت نشده اند ،در حالى كه اميد آن را دارند. هنگامى كه چشم شان به دوزخيان مى‏افتد مى‏گويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان را) كه از سيماي شان آن ها را مى‏شناسند، صدا مى‏زنند و مى‏گويند: « (ديديد كه) گردآورى شما (از مال و ثروت و فرزند) و تكبّرهاى شما، به حال تان سودى نداد!» آيا اين ها [اين واماندگان بر اعراف‏] همانان نيستند كه سوگند ياد كرديد. رحمت خدا هرگز شامل حال شان نخواهد شد؟! (ولى خداوند به خاطر ايمان و بعضى اعمال خيرشان، آن ها را بخشيد؛ بعد به بهشتيان گويند:) داخل بهشت شويد، كه نه ترسى داريد و نه غمناك مى‏شويد!
در اين آيات دقت کنيد، مگر غير از اين است که رجال اعراف آزادند که حرف بزنند و ستمگران را محاکمه و توبيخ کنند. و به مؤمنان امر ورود به بهشت بنمايند؟
در آيات قرآن دقت کنيد ببينيد چگونه رسول خدا در خدا محو شده ، رنگ خدايي گرفته به طوري که خدا همچنان که بندگان را به محبت و اطاعت محض از خودش دعوت مي کند، به محبت و اطاعت محض از رسولش هم دعوت مي کند:
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ(3)
وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها(4)
إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْض‏(5)
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون‏(6)
در اين آيات بين خدا و رسول هيچ فرقي قرار نداده زيرا رسول خدا بنده برگزيده خدا و خليفه اوست.
آيا اين که خدا افرادي را در قيامت حاکم قرار دهد، با حکومت مطلقه خدا منافات دارد.
اگر بخواهي در مقابل حق تسليم باشي، حق روشن است و اگر عناد داشته باشي با درياي بينات هم در تاريکي خواهي ماند و هدايت نخواهي يافت.
اما اين ها با آيه 25 و 26 غاشيه نه تنها منافات ندارد ، بلکه در همان راستا است. در آن آيات اياب و بازگشت و حساب خلايق به سوي خدا و کارگزاران خدايي اعلام شده ،به همين جهت از ضمير متکلم مع الغير (ما) استفاده کرده ، ما هم گفتيم که رسول خدا و امامان به عنوان کارگزاران خدا و خليفه هاي او و مظاهر حق، محل رجوع خلايق و رسيدگي کننده به حساب آن ها هستند، نه اين که آنان در عرض خدا و رقيب خدا باشند که حاکم يگانه و قهار (شريک ناپذير) قيامت فقط خداست و رسول الله و امامان کارگزاران و مظاهر او در رسيدگي به حساب خلايقند.

پي نوشت ها:
1. (آل عمران، (3)آيه 49)أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في‏ بُيُوتِكُمْ
نشانه‏ اى از طرف پروردگار شما، براي تان آورده‏ام . از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‏ سازم. سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده ‏اى مى‏ گردد. به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى ‏بخشم . مردگان را به اذن خدا زنده مى‏ كنم . از آنچه مى‏خوريد، و در خانه‏ هاى خود ذخيره مى‏ كنيد، به شما خبر مى‏ دهم .
2. اعراف(7)آيه46-49.
3.نساء(4)آيه13.
4. همان،آيه14.
5. مائده(5)آيه33.
6.همان،آيه56.
7.انفال(8)آيه1.
8. همان،آيه13.