دانش تاريخ

آيا حجاب در زمان امامان هم به همين شكل رعايت ميشد كه هم اكنون در ايران رعايت ميشود؟

در آن زمان حجاب كامل عبارت بوده است از يك پيراهن گشاد و طويل كه از
با توجه به آيات حجاب و تفاسير آيات مربوطه و روايات اين باب مي توان چنين استفاده نمود كه حجاب عصر معصومان نيز شبيه به حجاب كنوني بوده است.
قرآن مجيد خطاب به پيامبرش فرمود: "به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه: خويشتن را با "جلباب" بپوشند كه اين كار براي اين كه به عفت شناخته مي شوند و از تعرض محفوظ مي مانند، براي آنان بهتر است".(1) بعضي از مفسّران جلباب را پوششي فراگير معنا كرده‏ اند كه از بالاي سر تا پايين پا را مي پوشاند و چيزي در حدود اندازه چادر است.(2) بر اساس اين ديدگاه مي توان گفت: قرآن از چادر يا چيزي مانند آن كه تمام بدن را بپوشاند، به عنوان حجاب نام برده است. علاوه بر اين: درباره پوشش حضرت فاطمه(ع) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براي دفاع از فدك، همين پوشش نقل شده است.
حضرت فاطمه(ع) مقنعه خويش را بر سر و جلباب بر تن كردند؛(3) يعني پوششي كه تمام تن را از سر تا قدم فرا مي گرفته است.
پي نوشت‏ها:
1. احزاب (33) آيه 59.
2. علامه طباطبايي، الميزان، ناشر انتشارات اسلامي، ج 16، ص 361. ذيل آيۀ 59 سورۀ احزاب.
3.طبرسى، الاحتجاج، نشر مرتضي، مشهد،1403ق، ج 1، ص 98.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

کتابی می خواهم که کاملا درباره قیام امام حسین و اتفاقاتی که رخ داده توضیح دهد و می خواهم دقیق باشد درواقع وقایع را دقیق بیان کند مثل یک زندگینامه که البته موثق و دقیق و معتبر باشد.

پاسخ:
به منابع زير مراجعه فرماييد:
- تاريخ واقعه كربلا از مدينه تا مدينه، عبدالرحمن انصاري و مصطفي آخوندي
- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى
-درسي كه حسين(ع) به انسان ها آموخت، عبدالكريم هاشمي نژاد
- زندگاني امام حسين(ع)، هاشم محلاتي
- قيام حسين بن علي(ع)، جعفر شهيدي
موفق باشید.

چرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) کتباً امام علی (علیه السلام) را جانشین خود معرفی نکرد؟

پاسخ:
در ابتدا بايد گفت گرچه بر اساس احاديث متعدد و معتبر نظير حديث يوم دار، و حديث ثقلين، وحديث منزلت و مانند(1) مسأله جانشني از سوي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بيان شده، ولي اين كه حضرت به طور مكتوب چرا اين مطلب را بعد از خود به ياد گار نگذاشته است؟ بايد گفت: كه بر اساس نقل هاي خود برادران اهل سنت، پيامبر(ص) در آخرين روزهاي حيات خود مي خواست اين را مكتوب كند. ولي خليفه دوم مانع آن شد اين مسأله در منابع متعدد نقل شده(2) علاوه اين كه خود عمر هم راوي اين حديث هست.
ابن عباس گويد: در اوايل خلافت عمر، ايشان از احوال علي از من پرسيد و گفت: پيامبر(ص) مي خواست در آخر عمر خود به اسم علي تصريح كند، ولي من مانع شدم. زيرا به خداي كعبه مي دانستم قريش حكومت علي(علیه السلام) را نمي پذيرد(3).
همين سخن را زيد بن اسلم از پدرش از عمر نقل كرده است(4) بنابراين، علت مكتوب نشدن جانشيني حضرت علي(ع) از سوي پيامبر(ص) كارشكني خليفه دوم بوده است.

پي نوشت ها:
1. فيروز آبادي، فضايل الخمسه نشر موسسه جهاني اهل بيت تهران 1374 ش، ج2، ص 123.
2. شرح ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، نشر دار الاحيا التراث العربي بيروت، ج6، ص51.
3. همان، ج12، ص21.
4. همان، ج12، ص78.
موفق باشید.

آیا در احادیث و روایات یک مورد از برخورد (مجازات) پیامبر اسلام با فرد بی حجاب وجود دارد؟با سند ذکر کنید؟

حجاب و پوشش از واجبات است و در آيات و روايات اين وجوب تاكيد شده است و ترك آن گناه است. اما همه گناهان حد و تعزير ندارند.
رعايت نكردن پوشش، قطعا گناه است، ولي به خاطر رعايت نشدن اين واجب در زمان پيامبر و امام علي كه حكومت داشتند، تعزير و تنبيهي در روايات وارد نشده است.
البته اين كه آن دو بزرگوار كه مدتي در مصدر حكومت بوده اند، كسي را به جهت رعايت نكردن پوشش در جامعه تعزير نكرده باشند، به اين معنا نيست كه حكومت اجازه تعزير به جهت رعايت نكردن حجاب را ندارد. زيرا تعزير از اختيارات حكومت است و حكومت مي تواند كسي را كه با رعايت نكردن پوشش، باعث ناامني روحي افراد جامعه شده و اغواگري مي كند، تنبيه كند. زيرا دفاع از آزادي و امنيت روحي، رواني جامعه وظيفه حكومت است. (1)
پي نوشت ها:
1. مكارم شيرازي، احكام بانوان، ج1، ص186(سؤال 679).
موفق باشید.

امام سجاد (علیه السلام) و اسرای کربلا چند روز طول کشید که به دمشق رسیدند و آیا همان سال برای چهلم امام حسین (علیه السلام) به کربلا بازگشتند.

پاسخ:
مشهور است اولين روز ماه صفر زمان ورود اهل بيت به شام است ابو ريحان بيروني (م 440) نيز كه متقدم بر طبري است همين روز را گزارش نموده است.
في اليوم الاول، ادخل راس الحسين(ع) مدينه دمشق؛ روز اول ماه صفر، سر حسين(ع) وارد دمشق شد.(1)
در خصوص اربعين و آمدن اسرا به كربلا بايد گفت:
شهيد مطهري در اين خصوص كه اهل بيت امام حسين در روز اربعين به كربلا آمده اند باور دارد كه آن را عقل تاييد نمي كند و در منابع دسته اول و معتبر نيامده است.(2)
برخي ديگر از مورخان هم به طور صريح و هم غير صريح اين مطلب را انكار نموده‌اند.
شيخ مفيد در «مسار الشيعه» آورده است:
«روز اربعين، روزي است كه اهل بيت امام، از شام به سوي مدينه مراجعت كردند. نيز روزي است كه جابر بن عبدالله براي زيارت امام حسين ع وارد كربلا شد».(3)
شيخ طوسي در «مصباح المتهجّد»(4) و ابن اعثم در الفتوح (5) نيز همين مطلب را ذكر كرده‌اند.
ميرزا حسين نوري مي‌نويسد:
«از عبارت شيخ مفيد و شيخ طوسي استفاده مي‌شود كه روز اربعين روزي است كه اسرا از شام به مقصد مدينه خارج شدند. نه آن كه در آن روز به مدينه رسيدند.» (5)
در اين ميان سيد بن طاوس در «لهوف»، اربعين را روز بازگشت اسرا از شام به كربلا ذكر كرده است. ايشان مي‌نويسد:
«وقتي اسراي كربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنماي كاروان گفتند: ما را به كربلا ببر. بنابراين آن‌ها به محل شهادت امام حسين آمدند. سپس در آن جا به اقامه عزا و گريه و زاري براي اباعبدالله پرداختند ...»(6 )
ابن نما حلي نيز روز اربعين را روز بازگشت اسرا از شام به كربلا و ملاقات آن‌ها با جابر و عده‌اي از بني هاشم ذكر كرده است. (7)
ميرزا حسين نوري پس از از نقل قول سيد بن طاوس به نقد آن پرداخته است.(8)
رسول جعفريان مي‌نويسد: «شيخ مفيد در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسين، بلاذري در انساب الاشراف، دينوري در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الكبري، اشاره‌اي به بازگشت اسرا به كربلا نكرده‌اند».(9) شيخ عباس قمي هم داستان آمدن اسراي كربلا را در اربعين از شام به كربلا بسيار بعيد مي‌داند. (10) محمد ابراهيم آيتي (11) و شهيد مطهري ره نيز آمدن اسراي در روز اربعين به كربلا، را انكار كرده‌اند. (12)
البته برخي آمدن اسراي در روز اربعين به كربلا را قبول دارند.

پي نوشت ها:
1. ابوريحان محمد بن احمد بيروني خوارزمي، آلاثار الباقية عن القرون الخاليه، نشر ميراث مكتوب، 1380، ص 331.
2. حماسه حسيني، شهيد مطهري ناشر: صدرا، ج 1، ص 30.
3. مسار الشيعة (المجموعة)، الشيخ المفيد، ص26، سال چاپ 1406، ناشر مكتب آية الله العظمى المرعشي النجفي - قم.
4. مصباح المتهجد، الشيخ الطوسي، ص 787، چاپ اول، سال چاپ 1411 - 1991 م، ناشر مؤسسة فقه الشيعة - بيروت - لبنان.
4 . ابن اعثم كوفي، احمد، ترجمه محمد بن محمد بن مستوفي هروي، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامي، 1372، ص 916.
5 . النوري، لولو و مرجان، تهران، فراهاني، 1364، ص 154.
6. اللهوف في قتلى الطفوف،السيد ابن طاووس، ص114 ،چاپ اول، سال چاپ 1417، ناشر أنوار الهدى - قم - ايران.
7 . مثير الأحزان، ابن نما الحلي، ص86، سال چاپ 1369 - 1950 م، ناشر المطبعة الحيدرية - النجف الأشرف.
8 . نوري، پيشين، ص 152.
9. جعفريان، تأملي در نهضت عاشورا، قم، ص 216، ناشر انصاريان.
10. قمي، منتهي الامال، ج1، ص 525، موسسه انتشارات هجرت، قم، 1378.
11. آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، ص139، ناشركتابخانه صدوق.
12. مطهري، حماسه حسيني، ج1، ص 30.
موفق باشید.

1- آیا عروج مسیح یعنی مرگ مسیح  و زندگی جاویدش در اسلام اشاره شده؟ آیا معراج مسیح تا آسمان چهارم را اسلام قبول داره؟

2- اسلام بکارت مریم رو بعد زایمان مسیح قبول داره؟

3- بعضی مسلمانان میگن مریم تا آخر عمر ازدواج نکرد چون فاقد اندام جنسی زنانه بود در حالی که ما قایل به ازدواج مریم بعد تولد مسیح با یه مومن یهودی یا بهتر بگم راهب یهودی و فرزندان دیگر از او هستیم.

خیلی تشکر که پاسخ می دید من دیدگاهم رو به اسلام دارم اصلاح می کنم.

پاسخ1: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در باره به صليب كشيدن حضرت عيسي(ع) بايد گفت:
مسلمانان با ور دارند كه حضرت عيسي زنده است ودر آسمان عروج نموده است(1) در آيه 158و 157- سوره نسا مي خوانيم: و گفتارشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتيم در حالى كه نه او را كشتند و نه بدار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏كنند و قطعا او را نكشتند. بلكه خدا او را به سوى خود برد و خداوند توانا و حكيم است.
لذا به استناد آيه 157 سوره نساء اين مسيح(ع) هرگز كشته نشد.
اما مسيحيان معتقدند كه حضرت مسيح (ع) كشته شده است به اين صورت كه: حضرت عيسى با پشت كار و دل گرمى عجيبى به كار تبليع دين خود مشغول بود و به هر شهر و دهكده اى كه وارد مى شد، بيماران و زمين گيران و كوران و كران را شفا مى داد و معجزات نبوت خود را به مردم مى نماياند و همين سبب شده بود كه على رغم مخالفت هاى بسيارى كه از طرف يهود با آن حضرت و آيين او مى شد و تبليغات بى اساس كه بر ضدّ آن حضرت مى كردند، روز به روز پيروان عيسى افزون گردد و مردم بيشترى به دين آن حضرت درآيند پيشرفت ديانت حضرت مسيح، رؤساى يهود را مصمم ساخت تا تصميم قطعى خود را درباره آن حضرت بگيرند و نقشه قتل او را طرح كنند و براى اجراى آن، امپراتور روم را نيز با خود همراه ساختند و در نظرش چنين وانمود كردند كه تبليغات عيسى موجب زوال حكومت و فرو ريختن پايه هاى سلطنت او خواهد گشت.
عيسى از تصميم آن ها آگاه شد، از اين رو به حال اختفا درآمد و بيشتر اوقات خود را در جاهاى دور دست مى گذرانيد. اما يهود در صدد دستگيرى آن حضرت برآمدند و براى پيدا كردن و معرّفى وى جايزه ها تعيين كردند و وعده ها دادند. در اين جا بود كه به گفته بسيارى از مورخان، يهوداى اسخر يوطى تطميع شد و دين خود را به دنيا فروخت و با اين كه خود در زمره حواريون آن حضرت بود، در صدد برآمد تا محل اختفاى آن حضرت را به يهود و ماموران دولت نشان دهد و سرانجام همين كار را كرد و با گرفتن مبلغى اندك كه به گفته بعضى سى درهم پول سياه بود مكان حضرت مسيح را به دشمنان آن حضرت نشان داد و ماءموران براى دست گيرى آن حضرت بدان مكان رفتند.
آن چه از نظر ما مسلم و قطعى است، اين است كه يهود نتوانستند عيسى را دست گير سازند و هنگامى كه وارد آن مكان شدند، خداى تعالى آن حضرت را به آسمان بالا برد و شخص ديگرى را كه شبيه آن حضرت بود، دست گير كردند و به دار آويختند و آن شخص هر چه فرياد زد من عيسى نيستم، از وى نپذيرفتند و به دارش آويختند. ...
در اين كه آن شخص كه به شكل حضرت عيسى در آمده بوده، اختلاف است. بسيارى گفته اند كه وى همان يهوداى اسخر يوطى بود كه وقتى وارد محل اختفاى عيسى شد، شبيه آن حضرت گرديد و به دار آويخته شد. برخى گفته اند: وى همان ماءمورى بود كه وارد آن مكان شد و هر چه گشت، عيسى را نديد و چون بيرون آمد خودش شبيه به عيسى گرديد و ديگران كه در خارج منتظر آمدن وى بودند، او را دست گير ساخته و به پاى دار بردند. (3)
نسبت به جايگاه مسيح در آسمان در برخي تفاسير آسمان چهارم بيان شده است.(4)
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
- تاريخ اديان و مذاهب جهان، مبلّغى آبادانى
- درآمدى بر تاريخ و كلام مسيحيت، محمدرضا زيبايى‏نژاد
- اديان بزرگ جهان، حسين توفيقى

پي نوشت ها:
1. محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1417، ج 3، ص357 رك: دائرة المعارف بزرگ فارسي، ج 2، ص 1795، ابن اثير، الكامل، بيروت، دار صادرللطباعه والنشر، 1385ه، ج1، ص 31.
2. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ج‏4، ص 197.
3. رسولي محلاتي، تاريخ انبيا، انتشارات علميه اسلاميه، 1361، چاپ سوم، ص331 -332 .
4. ترجمه تفسير الميزان،موسوى همدانى سيد محمد باقر، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، مكان چاپ قم، سال چاپ 1374 ش، ج13، ص40.
-----------------------------------

پاسخ2: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اين خصوص بايد گفت: آنچه در قرآن و متون معتبر آمده اين است كه مريم دختر عمران مادر باكره حضرت عيسي (ع) است، اما درباره باكره و عدم باكره او بعد از زايمان ، به مطلبي دست نيافتيم. در سوره آل عمران، آيه 47 و سوره مريم آيه 20، به باكره بودن او تصريح شده است. نحوه آبستن شدن مريم عذرا (باكره)معجزه آسا. بار گرفتن او به نفخه روح الهي و روح القدس بوده است. به موجب آيه 171 سوره نساء، كلمه الله يا روح الله از جانب خداوند وبه توسط روح القدس به او القا و به عيسي آبستن شد. (1)
اين مطلب كه وي از يوسف نجار حامله شده است واقعيت ندارد. متاسفانه اين بهتاني بود كه يهوديان نسبت به حضرت مريم زدند، كه وي از شخصي به نام يوسف نجار ، حامله شده است. در تفسير برهان در ذيل آيه 153 سوره نساء:"... وَ قَوْلِهِمْ عَلى‏ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً"، از ابن بابويه نقل كرده كه او به سند خود از علقمه از امام صادق (ع) روايت كرده كه آن جناب در ضمن حديثى فرمود: مگر نبود كه به مريم دختر عمران نسبت دادند كه از مردى نجار به نام يوسف حامله شده است؟(2) برخي از آيات قرآن به نحوه ولادت حضرت عسيي و رفع اتهام از حضرت مريم پرداخته است. در آيات زيادي از جمله آيات 36 - 47 سوره آل‏عمران و آيات 16 - 35 سوره مريم، از ايشان ياد نموده است. در مورد سرگذشت حضرت بعد از تولد حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد: فَأَتت به قومها تحمله قالوا يا مريم لقد جئت شيئاً مرياً؛(3) حضرت مريم فرزندش را در آغوش گرفت و نزد قومش آمد، آنان او را به خاطر اين كه بدون شوهر داراي فرزند شده بود ، مورد سرزنش قرار دادند و گفتند: اي مريم !كار بسيار عجيب و بدي انجام دادي! حضرت مريم كه روزه سكوت گرفته بود، در جواب چيزي نگفت و اشاره به كودكش كرد تا با او صحبت كنند و از او بپرسند. آنان تعجب كردند و گفتند: كيف نكلم من كان في المهد صبياً؛(4) چگونه با طفلي كه در گهواره است سخن بگوييم؟! ناگهان كودك مريم زبان به سخن گشود و گفت: اني عبدالله اتاني الكتاب و جعلني نبياً؛(5) من بنده خدايم؛ او كتاب آسماني به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است... بني اسرائيل وقتي اين معجزه بزرگ را از آن حضرت مشاهده كردند، فهميدند كه حضرت مريم پاك، و از گماني كه آنان برده بودند، منزه است.(6)

پي‌نوشت‌ها:
1. بهاء الدين خرمشاهي، دانشنامه قرآن، انتشارات دوستان، تهران، 1377، ج2، ص2041.
2. ترجمه تفسير الميزان‏، موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم‏، 1374 ش، ج5، ص233.
3. مريم(19) آيه 27.
4. همان، آيه 29.
5. همان، آيه 30.
6. طبرسي مجمع البيان، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، ج 6، ص 419 - 421؛ زمخشري، الكشاف، بيروت، دارالمعرفه، ج 2، ص 505 - 508.
--------------------------------

پاسخ3: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
حضرت مريم تا آخر عمر ازدواج نكرد. ولي علت آن، نداشتن اندام جنسي زنانه نبود. و هيچ مسلمان آگاهي چنين سخني نمي گويد.

موفق باشید.

شبهاتی درباره امام حسین (علیه السلام) و حادثه کربلا:

پرسش1: دهم عاشوراي سال 61 هجري قمري برابر با 21 مهرماه سال 59 هجري شمسي است / بله عاشورا در فصل پاييز بوده! پس اين جنگ در گرماي تابستان نبوده، بلكه در اواخر مهرماه و در فصل پاييز بوده / به نرم افزار هاي آنلاين تبديل تاريخ مراجعه كنيد. حتي اگر گرما هم بوده باشد براي هر دو سپاه اين مسئله بوده!

كربلا صحرا نبود، جلگه بود. هوا اونقدر هم گرم نبوده، امام حسين هم تشنه لب نبوده! بلكه يك جلگه ي حاصلخيز در كنار رود پر آب فرات است. در اين جلگه ي حاصلخيز بيش از شصت درصد ما يحتاج كشاورزي مردم عراق توليد مي شود. حالا صادرات عظيم خرماي عراق هم كه مربوط به اين منطقه است بماند. امام سوم شيعيان و لشگرش تشنه نبوده اند.
اولا در صورت نبود آب هم مي توانسته اند ازشير شترهايشان استفاده كنند. كه خوردن اين شير در ميان مردم عرب بسيارپر طرفدار است.
دراحاديث و روايات و كتب تاريخي اسلامي متفقا همگي به نوره كشيدن امام حسين پيش از آغاز جنگ مي پردازند. نوره همان واجبي است و براي استفاده از اين ماده نياز به آب براي دوش گرفتن است!
پس چطور آب در دسترس نبوده؟
مي گويند لشگر يزيد آب را بر سپاه حسين بسته است! چگونه ممكن است كسي بتواند رودخانه ي پر آب فرات را ببندد؟ رودخانه اي كه عرض آن در بعضي مناطق به چند صد متر مي رسد!

----------------------------------------------

پرسش2: اشكالي كه وارد است اينست كه اگر امام حسين براي جنگ مي رفته چرا خانواده و بچه هاي كوچكش را همراه آورده بوده؟

پاسخ1:
آنچه كه دربرخي سايت ها آمده است، صحت ندارد، زيرا اين سايت ها به منظور زيرسوال بردن قيام امام حسين (ع)، اين گونه مطالب را نوشته، و دليل علمي و عقلي برآن ندارند، اين نشان از عدم واقعيت اين دسته مطالب دارد، مثلا در اين سايت ها ادعاشده است كه كربلا صحرا نبود بلكه جلگه بود، لذا در كربلا آب وجود داشت. در جواب اين شبهه بايد گفت صرف ادعا كه كربلا بيابان نبوده است، كافي نيست. بايد اين مطلب مستند به منبع و مدرك باشد، و حال اين كه داده هاي تاريخي و همين طور طبق نظر برخي جغرافي دانان سرزمين كربلا بيابان بوده است. كربلا به رغم اينكه در كنار رود فرات بود، با اين رود فاصله داشت، از اين رو بيابان بود. بعضي جغرافي دانان نيز همين عقيده را دارند. ياقوت حموي در ذيل واژه كربلا مي‌نويسد: اما مبدأ اشتقاق اين كلمه (كربلا) يا كربله به معناي سستي پاهاست، بدين جهت كه سرزمين كربلاسست و شن‌زار است يا از «كربلت الحنطه» يعني گندم از كاه و كثافات پاك كردم، مي باشد؛ بدين مناسبت كه آن زمين از ريگ‌هاي درشت و درخت پاك بوده است. (1)
در فرهنگ معين مي‌خوانيم: كربلا يكي از شهرهايي است كه در كنار رودخانه فرات قرار داشت و در سال 61 هجري بيابان بود. (2) لغت شناسان تصريح مي‌كنند كه كربلا در سال 61 بيابان بوده است. اين كه گفته مي‌شود كربلا سرزمين بدون علف و بياباني بوده، معنايش اين است كه در سال 61 در آن جا كسي زندگي نمي‌كرد و اين سرزمين خالي از سكنه بود، نه اين كه در آن سرزمين آب وجود نداشته است. معناي عدم وجود آب در كربلا آن است كه آب را به روي اهل بيت و ياران امام بستند و تهيه آب براي امام مشكل بود. از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام حسين(ع) و يارانش با مشكل آب مواجه شدند! منابع و مآخذ تاريخي و روايي به روشني اثبات مي كند كه نيروهاي عمر بن سعد مأموريت يافتند كه حسين بن علي و يارانش را در مضيقه قرار بدهند و مانع آوردن آب به خيمه ها بشوند و نيروهايي را در اطراف فرات مستقر كردند تا اصحاب امام حسين(ع) نتوانند از فرات آب بياورند. در غير روز عاشورا امام و يارانش به سختي آب تهيه مي كردند. ولي روز عاشورا مشكل آب بسيار جدي شد و حتي امام حسين(ع) وقتي كه خود را به آب رسانيد و خواست آب بخورد، در همان لحظه حصين بن نمير به سوي آن حضرت تير پرتاب كرد و در نتيجه نتوانست آب بخورد و امام حسين و يارانش روز عاشورا همه با لب تشنه به شهادت رسيدند. (3) البته در اين هم ترديدي نيست كه امام و ياران و خاندانش در آن روزها آب تهيه مي كردند. چنين نبود كه در آن سه روز كسي آب نخورده باشد. اگر در آن سه روز و در آن هوايي گرم كسي سه روز اصلا آب نخورده بود، نمي توانست زنده بماند. روز عاشورا امام حسين و ابوالفضل با هم براي آوردن آب سوي فرات رفتند. ولي نيروهاي عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بياورند. (4) در برخي گزارش ها آمده است: امام حسين (ع) در روز عاشورا در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه نمود؛ اما وقتي گزارش آن به ابن زياد رسيد، او دستور شدت عمل بيش تر و ممانعت از آن را به عمر سعد ابلاغ نمود و مانع حفر چاه شدند.(5) همچنين در اين سايت ها آمده است. كه حادثه كربلا در مهر ماه اتفاق افتاده است و در اين ماه هوا گرم نيست. در كدام منبع معتبر تاريخي اين مطلب آمده است؟ آنچه در متون تاريخي معتبر آمده، اين است كه حادثه كربلا در ماه محرم اتفاق افتاد و هوا گرم بود. اگرچه طبق محاسبه، مقارن با مهر ماه باشد؛ وضعيت اقليمي و جغرافيايي كربلا به گونه اي است كه در مهر ماه نيز هوا گرم است. ساير پرسش ها، در اگر ضروري بود در آينده مطرح نمائيد. درباره ابعاد قيام امام حسين (ع) به منابع زيرمراجعه فرماييد:
- حماسه حسيني، مطهري
- تاملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان
- قيام جاودانه،محمدرضا حكيمى
- تاريخ واقعه كربلا ...، عبد الرحمن انصاري و....
- سيري درسيره ائمه اطهار (ع)، مطهري

پي نوشت ها:
1. معجم البلدان، شهاب الدين ابو عبد الله ياقوت بن عبد الله الحموى، ج4، ص445، بيروت، دار صادر، ط الثانية، 1995.
2. فرهنگ معين، واژه كربلا.
3. بحار الأنوار، علامة المجلسي، ج 46، ص 50، 1403 - 1983 م، دار إحياء التراث العربي، بيروت.
4. همان.
5. كتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفى، ج5، ص91، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991؛الفتوح، ابن اعثم كوفى، ص893، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى، تحقيق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش.
-------------------------------------

پاسخ2:
از برخي روايات استفاده مي شود كه بردن اهل بيت(ع) -به سوي كربلا- مانند اصل قيام امام حسين(ع) وظيفه الهي بود و امام با اين كار، وظيفه خود را انجام داد. مهمتر از همه اينكه در اين امر مصالح مهم وجود داشت. شايد همين مصالح باعث شد كه امام اهل بيت را با خود ببرد. آن مصالح پاسداري از قيام كربلا مي باشد. يعني همان گونه كه دراصل قيام امام و شهادت ياران وي مصلحت وجود داشت، در بردن اهل بيت نيز مصلحت وجود داشت. بيان بردن اهل بيت(ع) به كربلا مستلزم آن است كه رسالت آنان در صيانت ازانقلاب بررسي شود، بدينسان مي توان گفت: همراهى خانواده امام -در حادثه عاشورا- به جهت عوامل زير باشد:
1- پيام رساني:
اگر به تاريخ اسلام بنگريم، خواهيم دانست كه در حوادث تاريخي زنان و مردان هر دو نقش داشته اند، ولي مرد در مدار خود و زن نيز در مدار خويش؛ در كنار رسول خدا حضرت خديجه و در كنار امام علي حضرت فاطمه را مي بينيم كه مسئوليت هاي اجتماعي را به خوبي انجام مي دادند. در نهضت مقدس حسيني، نقش حضرت زينب را بسيار برجسته و اساسي مشاهده مي كنيم. انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبرى و پرچم‏دارى آن بر عهده ايشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم انقلاب به رهبري و پرچم‏دارى امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) آغاز گرديد. آنان با رفتار، گفتار و سخنان آتشين خود، از انقلاب امام خوب پاسداري و پيام انقلاب را به مردم رساند و طبل رسوايى حكومت پليد اموى را به صدا درآوردند.
با توجه به تبليغات گسترده و دامنه‏دارى كه حكومت اموى از زمان معاويه، عليه اهل‏ بيت(ع) -به ويژه در منطقه شام- به راه انداخته بود اگر بازماندگان امام به افشاگرى و بيدارى مردم نمى‏ پرداختند، دشمنان اسلام، نهضت حضرت را كم ارزش و چهره آن را وارونه نشان مى‏ دادند. اما تبليغات گسترده بازماندگان حضرت سيدالشهدا(ع) در دوران اسارت -كه كينه‏ توزى سفيهانه يزيد چنين فرصتى را براى آنان پيش آورده بود- اجازه چنين تحريف و جنايتى را به دشمنان نداد.
2- بي اثرسازي تبليغات دشمن:
شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سيطره فرمان‏روايانى چون خالد پسر وليد و معاويه پسر ابوسفيان قرار گرفت. مردم اين سرزمين، نه سخن پيامبر را دريافته بودند و نه روش اصحاب او را مى‏ دانستند در نتيجه مردم -به ويژه نسل جوان آن روز- از اسلام حقيقى چيزى نمى‏ دانستند. شايد در نظر آنان، اسلام هم حكومتى بود مانند حكومت كسانى كه پيش از ورود اسلام بر آن سرزمين فرمان مى‏ راندند! تجمّل دربار معاويه، حيف و ميل اموال عمومى، ساختن كاخ‏ هاى بزرگ و كشتن مخالفان، براى آنان امرى طبيعى بود.(1) از سوي ديگر معاويه حدود 42 سال در شام حكومت كرد و در اين مدت، مردم شام را به گونه‏ اى پرورش داد كه فاقد بصيرت و آگاهى دينى باشند و در برابر اراده و خواست او، بى‏ چون و چرا تسليم شوند.(2) معاويه در طى اين مدت، نه تنها از نظر نظامى و سياسى مردم شام را تحت سلطه خود قرار داد كه از نظر فكرى و مذهبى نيز مردم آن منطقه را كور و كر و گمراه بار آورد. در چنين شرايط حكومت بنى‏ اميه با تبليغات زهرآگين و كينه توزانه، خاندان پاك پيامبر را در نظر مردم شام منفور جلوه داد. در مقابل، بنى‏ اميه را خويشان رسول خدا و نزديك‏ ترين افراد به او معرفى كردند؛ به طورى كه پس از پيروزى قيام عباسيان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند كه تا زمان قتل مروان (آخرين خليفه اموى)، نمى‏ دانستيم كه رسول خدا جز بنى‏ اميه خويشاوندى داشت كه از او ارث ببرند.(3) بنابراين، جاى شگفتى نيست اگر در مقاتل مى‏ خوانيم: به هنگام آمدن اسيران كربلا به دمشق، مردى در برابر امام زين‏ العابدين(ع) ايستاد و گفت: سپاس خدايى را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمى صبر كرد تا شامى هر چه در دل داشت بيرون ريخت؛ سپس با تلاوت آياتى، مانند إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيراً؛(4) خداوند مى‏ خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاك سازد» فرمود: اين آيات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهميد آنچه درباره اين اسيران شنيده، درست نيست. آنان خارجى نيستند؛ بلكه فرزندان پيامبر هستند؛ از آنچه گفته بود، پشيمان شد و توبه كرد.(5) در چنين شهر چه كسي يا بايد از انقلاب امام حسين پاسداري وماهيت واهداف انقلاب امام وجنايات دشمن را بيان كنند؟ جز اهلبيت امام حسين به پرچمداري حضرت زينب (س)؟ اهلبيت امام حسين در برابر دشمن زانوي غم در بغل نگرفتند، بلكه ازفر صت ها خوب استفاده و در قالب عزاداري، گفتگو-با مردم- و خطبه خواندن، بيشترين تأثير را در فرايند انقلاب امام و پاسداري از آن را داشتند. بنابراين با خطبه‏ ها و روشنگرى‏ هاى امام سجاد و حضرت زينب(علیهما السلام)، تحريفات چندين دهه بنى‏ اميه -حتى در «شام» به عنوان مركز خلافت دشمنان- بي اثر شد.
3- افشاى ماهيت ستمگران حاكم:‏
بُعد ديگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاك، بى‏ رحم و غيرانسانى يزيد و حكومت وى بود. حكومت بدترين ظلم و جنايت را نسبت به امام و خاندان وي روا داشت: در حادثه كربلا كودكان و زنان، كه نه سلاح جنگى داشتند و نه توان رزم؛ ولى با قساوت‏ بارترين شكل ممكن مورد ضرب و شتم و هتك حرمت و آزردگى عواطف و احساسات قرار گرفتند. طفل شش ماهه با لب‏ه اى تشنه در كنار شط فرات جان داد؛ دخترخردسال كنار پيكر خونين و قطعه قطعه پدر كتك خورد؛ خيمه‏ هاى آنان به آتش كشيده شد. بدينسان مظلوميت امام حسين (ع) را چند برابر شد و بعد عاطفي واحساسات انقلاب را افزايش داد، و به دنيا نشان داد كه صاحبان زور، زر و تزوير به هيچ كس -حتي كودكان زنان- رحم نمي كنند. از سوي ديگر اهل بيت امام به بيان ابعاد جنايت دشمن پرداختند. امام سجاد در شام همين كه خواست دستگاه بنى‏ اميه را رسوا كند، فرمود: پدرم امام حسين را با قطعه قطعه كردن، شهيد كردند. همچون پرنده‏ اى در قفس، پر و بال او را شكستند تا جان داد. اگر امام سجاد مى‏ فرمود: «پدرم را شهيد كردند»، در چشم مردم شام -كه شناخت عميقى نسبت به اهل بيت نداشتند- خيلى مهم نبود؛ زيرا مى‏ گفتند: «در جنگ، افرادى كشته مى‏ شوند و يكى از آنان حسين بوده است. همچنين امام سجاد فرمود: اگر قصد كشتن داريد، چرا اين گونه كشتيد؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره كرديد؟ چرا كنار نهر آب، او را تشنه كشتيد؟ چرا او را دفن نكرديد؟ چرا به خيمه‏ هاى او حمله كرديد؟ چرا كودك او را شهيد كرديد؟».(6) اين كلمات به قدرى نزد افراد غيرقابل خدشه بود كه شام را طوفانى كرد و جنبش فكرى و فرهنگى، عليه رژيم اموى به راه انداخت.

پي نوشت ها:
1. جعفر شهيدى، قيام امام حسين(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 185.
2. محمد ابراهيم آيتى، بررسى تاريخ عاشورا، ص 47، بي نام.
3. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آيت الله نجفي مرعشي ، 1404ه، ج 7، ص 159.
4. احزاب (33)، آيه 33.
5. ابن طاوس ،لهوف، تهران ، دار العالم،1348 ه، ص 176؛رك: خوارزمى، مقتل الحسين(ع)، ج 2، ص 69.
6. عبدالحسين مقرم، مقتل الحسين، ص300، بي نام.
موفق باشید.

 با سلام، متن یا نوشته ی پرچم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در روز عاشورا چه بود؟ با توجه به اینکه این موضوع مورد بحث بین جوانان هیئت قرار گرفته، خواهشمندم در صورت امکان در اسرع وقت پاسخ داده شود البته با ذکر منبع

پاسخ:
در اين باره با وجود جستجوي فراوان، چيزي نيافتيم.
روشن است كه در گذشته پرچم ها مانند اين عصر داراي مشخصات روشن يا نوشته مخصوص نبوده و اگر به صورت محدوه چنين چيزي وجود داشته، انگيزه اي براي ثبت آن وجود نداشته است. چون در ان عصراين گونه مسائل مورد توجه ومهم تلقي نمي شد.
موفق باشید.

آیا درست است که می گویند «حضرت زینب، زنان شام را این گونه نفرین کردند که هیچ مردی چشم از آنان برندارد؟؟ باتشکراز زحمات شما

پاسخ:
چنين مطلبي در كتاب هاي معتبر نيامده و محتواي نفرين نيز با مقام حضرت زينب تناسب ندارد و نمي توان آن را به حضرت نسبت داد.
موفق باشید.

صفحه‌ها