دانش تاريخ

با آن که در قرآن آمده است انسان بیش از شش همسر در یک زمان نمی تواند داشته باشد چرا پیامبر(ص) بیش از این تعداد همسر داشته اند؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
قبل از بيان دلايل تعدد همسران پيامبر اسلام(ص) بايد به چند نكته توجه داشته باشيم:
1. اينكه شما فرموده ايد طبق آيات قرآن انسان نمي تواند در يك زمان بيش از شش همسر داشته باشد، درست نيست، بلكه طبق احكام اسلامي، بنابر مصالحي يك مرد مي تواند چهار همسر دائم اختيار كند.
در روايتي محمّد بن سنان مى‏ گويد: يكى از علل و اسرار حلال بودن چهار زن براى يك مرد آن است كه تعداد زنان از مردان بيشتر مى‏ باشد چنانچه حق تبارك و تعالى در قرآن مى‏ فرمايد: فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ(1) (اى مؤمنين نكاح كنيد با زنانى كه براى شما حلال هستند و آنها را به ازدواج خود در آوردى دو تا و سه تا و چهار تا ...)
تقدير اين آيه آن است كه اگر خواستيد با دو تا و در صورتى كه بخواهيد با سه يا چهار تا از زنان اهل ايمان ازدواج كنيد و با اين تقدير حق عزّ و جل غنى و فقير را در توسعه قرار داده و فرموده مرد مى‏ تواند به مقدار توان و طاقتش اقدام به امر ازدواج كند ولى حدّ آن تزويج دائمى چهار زن بوده نه بيشتر.(2)
2. از سخن شما اينگونه برداشت مي شود كه گويا پيامبر(ص) در مورد ازدواج و تعداد همسر، محدوديتي نداشته است، حال آنكه قرآن كريم ازدواج نا محدود براي پيامبر را مطرح نكرده؛ بلكه حضرت نه زن اختيار نموده بود كه دلايل آن در ادامه پاسخ بيان مي شود. و با نازل شدن آيه ي « لَا يحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ رَقِيبًا»(3) : بعد از اين ديگر زني بر تو حلال نيست، و نمي‌تواني همسرانت را به همسران ديگري مبدل كني [= بعضي را طلاق دهي و همسر ديگري به جاي او برگزيني‌] هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه كه بصورت كنيز در ملك تو درآيد! و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است »
پيامبر ديگر زن اختيار نكرد.
اهداف و حكمت هاي ازدواج پيامبر را مي بايست در اهداف بلند و ارزشي جستجو نمود كه مهم ترين آن بدين شرح است:
1. هدف سياسي ـ تبليغي:
يكي از اهداف ازدواج هاي پيامبر هدف سياسي - تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي واجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي وسياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكنيهاي آنان وحفظ سياست داخلي وايجاد زمينة مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد.

در راستاي اين اهداف پيامبر با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با ام حبيبه دختر ابوسفيان از قبيلة نامدار بنياميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بني اسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود، (4) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر دشمن بودند، مانند: بني اميه و بني اسرائيل، ازدواج نمود. امّا با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر دشمني نداشتند، ازدواج نكرد.
2. هدف تربيتي:
پيامبر حمايت از محرومان و واماندگان را جزء آيين نجات بخش خويش قرار داد. قرآن مردم را به حمايت از واماندگان و محرومان و ايتام فرا مي خواند. پيامبر در مناسبت هاي مختلف مردم را به اين كارخداپسندانه تشويق نمود، و در عمل براي مردان بيچاره و وامانده در كنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سكني داد.
اين حمايت عملي و صفه نشيني مربوط به مردان بود، اما درباره زنان با توجه به موقعيت آنان، اين گونه راه حل براي رهايي آنان از مشكلات پسنديده نبود، بلكه رسول خدا (ص) براي زنان راه حل ديگري را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسر داري كه بازتاب شرايط اجتماعي بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشويق نمود كه زنان بي سرپرست و يتيم دار را به تناسب حالشان، با پيوند زناشويي به خانه هاي خويش راه بدهند، تا آنان و يتيمانشان از رنج بي سرپرستي و تنهايي و فقر مالي و عقده هاي رواني رهايي يابند؛ و خود نيز در عمل به اين كار تن داد تا مسلمانان در عمل تشويق شوند و در مسير رفع محروميت واماندگان قدم بردارند.
پيامبر با زنان بيوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان يتيمشان به خانة خويش راه داد، تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشكلات گام برداشته باشد و هم الگوي خوبي براي مردم در اين امر باشد.
3. هدف رهايي بردگان:
اسلام با برنامه ريزي دقيق و مرحله به مرحله در جهت آزادي اسيران گام برداشت. رسول خدا از شيوه هاي خوب و متعدد براي آزادي اسيران بهره جست كه ازدواج از جملة آنها است. جويريه و صفيه كنيز بودند. پيامبر اين دو را آزاد كرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدين وسيله به مسلمانان بياموزد كه مي شود با كنيز ازدواج نمود. اوّل او را آزاد نمود و سپس شريك زندگي قرار داد. در ازدواج پيامبر با جويريه بسياري از كنيزان آزاد شدند.
توضيح اين كه:
جويريه در غزوه بني مصطلق اسير شده بود و در سهم غنيمتي رسول خدا(ص) قرار گرفت. حضرت وي را آزاد كرد و سپس با وي ازدواج نمود. كار حضرت براي يارانش الگوي خوبي شد و تمامي اسيران غزوه بني مصطلق كه حدود دويست تن بودند،آزاد شدند.
4. نجات زن و جلوگيري از غلتيدن وي در دامن بستگان مشرك و كافر:
برخي از زناني كه مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و يا ارتداد شوهر، بي سرپرست مي شدند و زندگي بر آنان بسيار مشكل بود و در وضع بسيار اشفته اي به سر مي بردند، همانند ام حبيبه، دختر ابوسفيان كه همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا بي سرپرست شد. نه مي توانست در آن جا بماند و نه به مكه نزد پدرش برگردد.
پيامبر وقتي كه از مشكل وي با خبر شد، پيكي براي نجاشي پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبيبه را به عقد پيامبر در آورد. اين ازدواج باعث شد كه وي از بي سرپرستي نجات پيدا كند و به دامن بستگان مشرك خويش نغلتد.
5. طرد سنت غلط و جاهلي:
در اسلام «پسرخوانده» حكم پسر واقعي را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد مَحْرَم نيست. در حالي كه در جاهليت احكام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت مي دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام اين حكم را باطل نمود. (5)
پيامبر به دستور خدا با «زينب بنت حجش» كه همسر مطلقه زيدبن حارثه، پسرخوانده پيامبر بود، ازدواج نمود، تا حكم جاهلي را در عمل باطل كند و مردم پذيراي نقض حكم جاهلي باشند. (6)
اگر اين ازدواج صورت نمي گرفت، ممكن بود زيدبن حارثه، يا پسرش اسامه بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح مي شد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر دگرگون مي شد.
توجه به آيات سوره احزاب اين واقعيت را بيان خواهد كرد كه ازدواج هاي رسول الله(ص) تحت امر الهي بوده است.

پى‏ نوشت‏ ها:
1. نسا ء (4) آيه 3 .
2. صدوق، علل الشرائع،انتشارات داوري، قم، ج‏2، ص 504، باب 271.
3. احزاب (33) آيه 52.
4. عبدالرحمان بن محمد مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 286، نشر موسسه الاعلمي ، بيروت بي تا.
5. احزاب (33) آيه 4.
6. همان، آيه 37.
موفق باشید.

با سلام اخیرا در کلاس مدیریتی با عنوان رهبری (leadership) که اکثر شرکت کنندگان، جوان و از مدیران بخش خصوصی و دولتی بودند، سخنران محترم شبهه ای را به شرح زیر مطرح نمودند که متأسفانه کسی جواب نداد و با وجودی که معلوم بود اکثراً مخالف هستند ولی بخاطر کمی اطلاع و از طرفی سخنور بودن اداره کننده جلسه کسی لب به اعتراض نگشود تا آنکه بنده در انتها گلایه کلی نمودم. فلذا از شما درخواست دارم ضمن توضیح کامل، منابع و مآخذ را نیز معرفی کنید تا به ایشان ارائه نمایم. اینک عین کلام را می آورم.

.... در رهبری باید تعصب را کنار گذاشت یعنی باید انعطاف پذیر باشیم. یک شخصی را داشتیم بنام حسین، مثل مسیح، مثل کوروش و ... انسان بزرگی بوده است. ما در تاریخ هفت هشت انسان داریم که خیلی بزرگ بوده اند. ببینیم وقتی مذهب می آید جلو چه می شود؟ می گویند در روز عاشورا همه تشنه بودند، شب تاسوعا آب را می بندند. شتر تا 40 روز شیر می دهد کاروان از قبل که حرکت کرده بودند طبق رسم اعراب قدیم با خود بسیار آب حمل کرده بودند. از اینها مهمتر خود شتر 40 تا 80 روز می تواند شیر بدهد که 55 تا 60 درصد آن آب است، ولی براحتی برای اینکه تحریف بشود و ذهن ما را منحرف کنند به ما می گویند تشنه بودند. حسین لبش خشک بود در صورتی که اینطور نبوده ، شتر داشتند، شیر داشتند، بچه اگر تشنه می شد شیر می دادند شتر تا 48 روز از طریق کوهانش شیر می دهد... در صورتی که حسین تشنه چیز دیگری بوده! ... حسینی که در تاریخ آدم خیلی بزرگی است ما عمداٌ کوچکش کرده ایم.... البته ایشان در جای دیگری گفتند: تاریخ را آیندگان می نویسند پس دروغ می نویسند. اصلاً تاریخی وجود ندارد. و یا در جای دیگر: اگر یک احمق در جایی باشد و یک سیاست مدار، در آن صورت مذهب متولد می شود!!! ایشان از قول امام صادق علیه السلام حدیثی را بدین شرح مطرح کردند: آن قدر باید پول دربیاوری که خودت و سه نسل بعد از تو در آسایش زندگی کنند. به هر حال در میان مطالب به درد بخوری که در کلاس داشت یه مشت دری وری هم بخورد حاضرین داد اگر زحمتی نباشد جواب علمی و مستند برای مطالب بالا ارائه فرمایید تا ضمن آگاهی خودم آن سخنران و دیگر حاضرین را نیز مطلع سازم. انشاء الله. با تشکر

پاسخ:
مطالب شما در برگيرنده چند سؤال است كه يك به يك پاسخ خواهيم داد:
سوال اول شما مربوط به كيفيت تشنگي امام حسين(ع) و يارانش در صحراي كربلاست، كه در پاسخ بايد گفت:
از گزارش‏ هاى معتبر تاريخى، چنين به دست مى‏ آيد كه سه روز قبل از شهادت امام حسين (ع) (در روز هفتم محرّم) دستورى از عبيداللَّه بن زياد از اين قرار به عمر بن سعد ابلاغ شد كه: «بين حسين و آب فاصله انداز و مگذار كه قطره‏ اى از آن بنوشند» و اين عمل را نوعى انتقام در مقابل بستن آب بر عثمان تلقى كرد.(1)
ابن سعد به مجرد دريافت اين دستور، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار، مأمور مراقبت از شريعه فرات به منظور جلوگيرى از دسترسى امام (ع) و يارانش به آب كرد.(2) در اين دو سه روز امام (ع) و يارانش از طرق مختلف سعى در دسترسى به آب داشتند زيرا تحمل تشنگى در آن بيابان سوزان- به ويژه با آن كاروان مشتمل بر زنان و كودكان- بسيار طاقت فرسا بود.
در برخى از گزارش‏ ها چنين آمده است: امام حسين (ع) در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه‏ هايى كرده بود اما وقتى گزارش آن به ابن زياد رسيد و او دستور شدّت عمل بيشتر و ممانعت از حفر چاه را به ابن سعد ابلاغ كرد.(3)
همچنين گزارشى از حمله شبانه حضرت عباس (ع) به همراه سى سوار و بيست پياده به پرچمدارى نافع بن هلال به فرات در منابع معتبر نقل شده است. آنان پس از درگيرى با گروه عمرو بن حجاج، موفق به پر كردن بيست مشك آب مى‏ شوند.(4)
زمان دقيق اين گزارش نقل نشده است. اما در آن عبارت «ولمّا اشتد على الحسين و اصحابه العطش» (چون تشنگى بر حسين و يارانش فشار آورد) آمده است.
برخى از گزارش‏ ها حكايت از ريختن آب از سوى امام (ع) بر چهره خواهرش زينب (س) در شب عاشورا دارد زيرا وقتى او اشعار آن حضرت مبنى بر نزديك بودن شهادتش را شنيد، از حال رفته بود.(5)
اين گزارش اجمالًا دلالت بر وجود آب در شب عاشورا مى‏ كند علامه مجلسى در بحارالانوار مسأله عدم مضيقه آب را در صبح روز عاشورا- حتى براى آشاميدن- با صراحت بيشترى مطرح مى‏ كند. در اين گزارش چنين آمده است:
«ثم قال لاصحابه: قوموا فاشربوا من الماء يكن آخر زادكم و توضؤوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون اكفانكم ثم صلّى بهم الفجر»(6) «سپس امام (ع) به اصحاب خود فرمود: برخيزيد و آب بنوشيد كه آخرين آذوقه شما از دنيا است و وضو بگيريد و غسل كنيد و لباس‏ هاى خود را با آن بشوييد تا كفن‏ هاى شما باشد. آن‏گاه امام (ع) نماز صبح را با آنان به جماعت خواند».
از عبارت «يكن آخر زادكم» و نيز از گزارش‏هاى مربوط به روز عاشورا چنين استفاده مى‏ شود كه پس از اتمام اين ذخيره آبى، ديگر دسترسى به آب ميسّر نشد و امام (ع) و ياران و خاندانش در آن گرماى طاقت فرساى كربلا تا هنگام شهادت، علاوه بر مبارزه سنگين با دشمن با تشنگى شديد نيز دست به گريبان بودند.
علامه مجلسى (ره) در ادامه گزارش خود سخن از ريشخند يكى از لشكريان عمر بن سعد به نام تميم بن حصين خزارى به ميان آورده كه مى‏ گويد:
«اى حسين، و اى ياران حسين آيا به آب فرات نمى‏ نگريد كه چگونه همانند شكم مار مى‏ درخشد به خداوند سوگند از آن قطره‏ اى نخواهيد آشاميد تا آنكه مرگ را دريابيد»(7)
حرّ نيز در روز عاشورا و در هنگام نصيحت به كوفيان، آنان را به جهت ممانعت از دسترسى امام (ع) و يارانش به آب فرات توبيخ كرده است.(8)
همچنين گزارش تلاش امام (ع) براى به دست آوردن آب و ممانعت شمر از آن و ريشخند او به آن حضرت و نفرين امام (ع) بر او در برخى از منابع آمده است.(9)
علامه مجلسى (ره) روايتى را نقل مى‏كند كه مضمون آن درخواست عباس بن علي براى مبارزه و مأمور شدن او از طرف امام (ع) به منظور آوردن آب براى اطفال و كودكان حرم مى‏ باشد. همان‏گونه كه مشهور است، عباس (ع) موفق به آوردن آب نشد و در راه بازگشت به شهادت رسيد.(10)
اما اينكه بخواهيم با طرح مدت زمان شير دهي شتر، تشنگي را رد كنيم، سخن منطقي نيست، چرا كه قبل از هر چيز بايد وجود شتران شير ده را ثابت كنيم. از طرفي بيش تر مركب هاي آنان هم اسب بود. به فرض آن كه چند شتر بين آن ها باشد و بپذيريم كه برخي از شترها شير ده بودند، نيز بپذيريم شير جايگزين آب باشد، شير اندك به چه كار مي آيد؟
نكته ديگر اينكه براي اينكه انسان دچار تشنگي شود، نياز نيست حتماً از چند روز قبل دسترسي به آب نداشته باشد، بلكه با توجه به نوع جنگ آن دوره كه تن به تن و با شمشير بوده، آن هم در هواي گرم و ممانعت دشمن از دسترسي به آب، قطعاً انسان را به شدت با تشنگي مواجه خواهد كرد.
مطلب ديگري كه اشاره كرده ايد در مورد دروغ بودن تاريخ است. اينكه در نقل هاي تاريخي مطالب غيرواقعي هم مطرح مي شود، امري غير قابل انكار است، اما اينكه بطور كلي مطالب تاريخي را دروغ بدانيم، سخني نادرست است. ما چه بخواهيم چه نخواهيم، مهمترين و اصلي ترين راه اطلاع از احوال گذشتگان مراجعه به منابع تاريخي است، منتهي براي اطلاع از درست يا نادرست بودن يك نقل بايد به متخصصين تاريخي مراجعه كنيم.
در پاسخ به اين سخن كه: اگر يك احمق در جايي باشد و يك سياست مدار، در آن صورت مذهب متولد مي شود!!!
بايد گفت:
هر چند عده اي با انگيزه ها و اهداف مختلف اقدام به ساخت اديان انحرافي كرده اند، اما اينكه بطور كلي مذهب را ساخته دست بشر بدانيم سخني بي پايه و اساس است، چرا كه در جاي خود الهي بودن اديان آسماني به اثبات رسيده است.
در مورد اين سخني هم كه از قول امام صادق(ع) نقل كرده اند:« كه آن قدر بايد پول دربياوري كه خودت و سه نسل بعد از تو در آسايش زندگي كنند». ما در منابع روايي چنين روايتي را نيافتيم، لازم است ايشان آدرس اين نقل را بفرمايند تا مورد بررسي بيشتر قرار بگيرد.

پى‏ نوشت‏ ها:
1. بلاذرى، انساب الاشراف، تحقيق محمد باقر المحمودي، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، ط الأولى، 1977/1397. ج 3، ص180.
2. همان‏.
3. الفتوح، ابن اعثم الكوفى (م 314)، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991، ج 5، ص 91:«فقد بلغنى ان الحسين يشرب الماء هو و اولاده و قد حفروا الآبار و نصبوا الاعلام فانظر اذا ورود عليك كتابى هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت و ضيق عليهم و لا تدعهم يشربوا من ماء الفرات قطرة واحدة».
4. وقعة الطف،ابي مخنف، ص 152.
5. تاريخ يعقوبى، بيروت، دار صادر، بى تا. ج 2، ص 244.
6. بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، ج 44، ص 317.
7. بحارالانوار، ج 44، ص 317.
8. انساب الاشراف، بلاذري، ج 3، ص 189.
9. بحارالانوار، ج 45، ص 51.
10. بحارالانوار، ج 45، ص 41 و 42.
موفق باشید.

با سلام، می خواستم در مورد نحوه شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بدونم؟

پاسخ:
درباره شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نقل هاي فراواني جريان شهادت را بيان مي كنند. كه به چند حديث اشاره مي كنيم.
در كتاب اختصاص شيخ مفيد از عبدالله سنان از امام صادق (ع) روايت مي­ كند:
ابوبكر در رد فدك براي زهرا نامه نوشت. زهرا در حالي كه نوشته را در دست داشت، عمر در راه به او رسيد، گفت: دختر محمد! اين نوشته چيست؟ حضرت فرمود: اين نوشته اي است كه ابوبكر در رد فدك برايم نوشته است. عمر گفت: بده به من. زهرا(س) حاضر نشد نوشته را به او بدهد. در اين هنگام عمر لگدي به زهرا (س) كه فرزند پسري به نام محسن در شكم داشت، كوبيد. در اثر اين ضربه، زهرا (س) محسن را سقط كرد. سپس عمر او را سيلي زد. گويي هم اكنون به گوشواره هاي گوشش مي نگرم كه در اثر آن سيلي شكست. سپس نوشته را برداشت و پاره كرد. زهرا (س) به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت مريض بود تا شهيد شد. (1)
در حديث ديگري در همين كتاب ذكر شده كه امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد: عمر با جدّمان علي (ع) و فاطمه و امام حسن و امام حسين (ع) مبارزه كرد كه در نتيجه كارهايش منجر به شهادت آن ها شد. (2)
مفضل در حديثي از امام صادق(ع) نقل مي كند: براي بيعت با ابوبكر، عمر با حالتي خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند در خانه علي (ع) قنفذ دستش را وارد خانه كرد تا در را باز كند. عمر با تازيانه چنان به بازوي زهرا زد كه همچون بازوبند روي بازويش حلقه زد. لگدي به دركوبيد كه به شكم فاطمه (ع) خورد، در حالي که محسن شش ماهه را در شكم داشت. سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ و... چنان به زهرا سيلي زدند كه گوشواره اش شكست. فاطمه بلند بلند مي گريست. پدر خود را صدا مي زد (3) به سبب لطمه هائي كه به حضرت وارد شد و محسن سقط شد. زهرا بيمار شد و از دنيا رفت (4)( شهيد شد).
در رابطه با موضع حضرت علي (ع)
به كتاب رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفر مرتضي و
يورش به خانه وحي، نوشته آيه الله جعفر سبحاني و
الدليل الغراء علي شهاده الزهراء، نوشته آيه الله سبحاني مراجعه نماييد.
همچنين براي آگاهي از مستندات اين ماجرا از منابع اهل سنت به اين لينك مراجعه نماييد:http://www.pasokhgoo.ir/node/55820

پي نوشت ها:
1. رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفرمرتضي، ص155، قم، انتشارات تهذيب، 1382 ه ش ،چاپ سوم، ترجمه محمد سپهري.
2. همان.
3. همان، ص 605.
4. همان، ص496.
موفق باشید.

با عرض سلام و خسته نباشید، در مورد سندیت وجود فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها تحقیقی داشتیم که آیا هر دوی این بزرگواران فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها بودند یا خیر؟ با تشکر

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
زينب كبرى دختر فاطمه با عبد اللَّه بن جعفر بن ابى طالب تزويج كرد و از وى علي، جعفر، عون اكبر، و ام كلثوم متولد شدند. (1)عبد الله جعفر دو پسر به نام عون داشت، كه يكي عون اكبر بود كه در كربلا شهيد شد.(2)

پي نوشت ها:
1. زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام‏، عزيز الله عطاردى‏،اسلاميه‏، ص 294.
2 .دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، شيخ عباس قمي ، مترجم ابو الحسن شعراني ناشر ذوي القربي، 1378، چاپ اول، ص 335.
موفق باشید.

می خواستم لطف کنید دو کتاب در مورد نحوه حکومت امام علی (علیه السلام) ذکر کنید. یکی برطبق روایات شیعیان و یک کتاب از اهل تسنن.

پاسخ:
از شيعه:
- دانشنامه امام علي(ع)، محمد محمدي ري شهري.
ـ دانشنامه امام علي(ع)، زير نظر علي اكبر رشاد.
از اهل سنت:
- امام علي(ع) از عبدالفتاح عبدالمقصود از انتشارات امير كبير.
موفق باشید.

حجاب حضرت آسیه چگونه بوده است؟

در منابع به نوع پوشش و حجاب حضرت آسيه اشاره اي نشده است. اما با توجه به اين نكته كه حجاب زنان در طول تاريخ با توجه به فرهنگ و رسوم قبايل و ملتها به گونه هاي مختلف رعايت مي شده، و نيز با توجه به ايمان اين بانوي بزرگوار كه مورد تمجيد و تحسين خداوند متعال قرا گرفته است، تا جايي كه بعنوان الگويي براي مومنان معرفي شده است.(1)مي توان گفت:
آسيه تا آن جا كه توان داشت از ظلم ظالمانى چون فرعون به ويژه در مقابل موسى جلوگيرى كرد، اما آن گاه كه به كلى از تغيير و اصلاح عقيده و عمل آنان نااميد گرديد، به صورت علنى از فرعون و اعمال ننگين و ظالمانه و مستكبرانه اش بيزارى جست و خود را به طور كامل از صف فرعونيان جدا كرد «و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمين» (2) و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست قوم ستمكار برهان. برائت آسيه را داراى دو مرحله مى توان ديد؛ مرحله اول كه در راز و نياز او با خدايش جلوه گر است و چون از خدا خانه اى در بهشت مى طلبد، مفهوم آن ناخشنودى از خانه دنيوى و مصاحبت فرعون است. و مرحله دوم كه در آن از فرعون صريحا بيزارى مى جويد و از خدا رهايى از چنگال كفر و ستم او را مى طلبد.
بنابراين با توجه به اينكه خداوند حضرت آسيه را بعنوان الگويي براي مومنان معرفي كرده است، بايد گفت قطعاً اين بانوي بزرگوار آنچه را كه در مسير بندگي و اطاعت از فرامين الهي لازم است رعايت كرد،رعايت مي كردند كه رعايت حجاب و عفاف يكي از اين فرامين الهي است.
پي نوشت ها:
1. سوره تحريم، آيه 11.
2. همان.
موفق باشید.

سلام، می خواستم بدونم اعمال و کارهای غیرعادلانه و غیرانسانی در طی و بعد از جنگ های صلیبی از طرف مسحیان چه بوده است؟ کتاب معرفی بفرمایید متشکر

پاسخ:
جنگ‌هاي صليبي در سال 1096 با فرمان پاپ اوربان دوم آغاز گرديد و تا سال 1291 م طي هشت مرحله ادامه يافت.
در سال 1099 بعد از محاصره‌اي پنج هفته‌اي مسيحيان موفق به فتح بيت‌المقدس شدند. گود فرو آدوبويون در نامه‌اي به پاپ نوشت: اگر مي‌خواهيد بدانيد با دشمناني كه در بيت‌المقدس به دست ما افتادند، چه معامله شد، همين قدر بدانيد كه افراد ما در رواق سليمان درياچه‌اي از خون مسلمانان مي‌تاختند و خون تا زانوي مركب مي‌رسيد.(1)
مورخان تعداد كشته ­شدگان اين قتل عام خونين را هفتاد هزار نفر دانسته‌اند.(2)
طامس نيوتن در تفسير خويش بر كتاب مقدس چاپ 1803 لندن مي‌نويسد: اورشليم در پانزدهم تموز رومي سنه 1099 بعد از محاصره پنج هفته‌اي فتح شد كه غير از مسيحيان همه اهالي آن جا را كشتند. پس زيادتر از هفتاد هزار مسلمان را مقتول ساختند و جماعت يهود را جمع نموده و به آتش سوزانيدند.(3)
جنايات كليسا در جاهاي مختلف و به شكل‌هاي گوناگون صورت مي‌گرفت. آنان حتي به زوار مسلمان كعبه نيز رحم نكردند و با فرستادن ناوگاني به درياي احمر كشتي حامل زوار را غرق نمودند. آتش بر پا شده از اين جنايات خيلي زود دامنگير خود مسيحيان شد و كشتارهاي خونين كليسا بار ديگر تحت پرچم مبارزه با بدعت شكل گرفت.(4)
در كتاب تمدن اسلام و عرب آمده است: قلم از نوشتن جناياتي كه مسيحيان به مسلمانان روا كردند، شرم دارد. «روبرت» راهب مسيحي، درباره جنايات صليبيان در شهر«مارا»، كه خود به چشم ديده است، چنين مي ‏نويسد:
سپاهيان ما در گذرها و ميدان ها و پشت بام ها در گشت و حركت بودند و مانند شير ماده‏ اي كه توله‏ اش را ربوده‏ اند، از قتل عام لذّت مي‏ بردند. كودكان را پاره پاره مي‏ كردند و جوان و پير را در يك رديف از دم شمشير مي‏ گذرانيدند و هيچ كس را باقي نمي‏ گذاشتند. براي اين كه به كار خويش شتاب دهند، چندين نفر را با يك ريسمان به دار مي‏ آويختند. من از ديدن اين كارها در شگفت بودم كه اين جماعت با اين كه شمارشان بسي بيشتر است و بسياري از آنان مسلح‏ اند، چرا بدون هيچ دفاعي، جان خود را در كف گذاشته، به قربانگاه حاضر مي‏ شوند. سپاهيان ما هر چه را مي‏ يافتند، بي ‏درنگ مي‏ ربودند، شكم مردگان را مي‏ دريدند و پول و جواهراتشان را از لباس هايشان بيرون مي‏ آوردند. امان از حرص و طمع! در كوچه‏ هاي شهر نهرهاي خون جاري بود و از چهار سو، لاشه‏ هاي كشتگان روي هم انباشته و سربازان روي آنها مي‏ گذشتند.
سرانجام «بوآمون» تمام كساني را كه در صحن قصر گرد آورده بود، احضار كرد و زنان و مردان پير و بيمار را از دم شمشير گذرانيد و ديگران را، كه جوان و توانمند بودند، براي فروش به بازار انطاكيه فرستاد. اين قتل عام در روز يكشنبه، دوازدهم دسامبر روي داد، ولي چون تمام آنان را نمي‏ توانستند در يك روز بكشند، ناچار باقيمانده را روز دوم به قتل رسانيدند. اين كه اقوام شرقي، كه در آن زمان بسيار با فضيلت و شايسته بودند، درباره چنين دشمني چه در ذهن داشتند، تصورش چندان مشكل نيست، چنان كه مي‏بينيم تاريخ آنان پر است از تنفّري ژرف از صليبيان».(5)

پي نوشت:
1. تاريخ عرب و اسلام، ص 327.
2. الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 1، ص 194.
3. انيس الاعلام، ج 5، ص 321.
4. برخورد آراي مسلمانان و مسيحيان، ويليام مونتگمري وات، فصل ششم، بينش‌هاي متفاوت و حاصل از جنگ‌هاي صليبي، ص 137.
5. تاريخ تمدن اسلام وعرب از ص 327 به بعد.
موفق باشید.

سلام حضرت علی (علیه السلام) چند روز پس از شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ازدواج کردند؟

پاسخ:
ازدواج يك امر مقدس و از سنّت‎هاي الهي است و هر انساني نيازمند به همسر مي‎باشد و در دين اسلام نسبت به اين امر تأكيد زيادي شده است، و آثار و بركاتي كه در اين امر هست بر كسي پوشيده نيست. علي(ع) هم مطابق اين سنت الهي با حضرت فاطمه (س) ازدواج كردند و آثار و بركات اين ازدواج تا قيامت باقي و پابرجا خواهد بود. آن حضرت تا هنگامي كه فاطمه(س) در قيد حيات بود همسر ديگري اختيار نكرد، همان ‎گونه كه پيامبر(ص) تا زماني كه خديجه زنده بود همسر ديگري نگرفت. امّا علي(ع) پس از شهادت فاطمه(س) مجبور شد كه ازدواج كند و همسري اختيار نمايد تا به وضع ايتام و فرزندان آن حضرت كه مادر خود را از دست داده بودند رسيدگي كند. و از طرفي فاطمه(س) هم روز شهادتش ضمن وصايايي به علي(س) فرمود: مردان ناچارِ از داشتن همسر هستند (به همين جهت) شما «امامه» (نوه پيامبر(س) يعني دختر زينب كه دختر رسول خدا(ص) بود) را براي همسري اختيار كن، زيرا او همانند خودم نسبت به فرزندانم مهربان است.»(1) علي (ع) براي آن كه به وصيت فاطمه (س) عمل كرده باشد با امامه ازدواج كرد.»(2) اما زمان ازدواج را اكثر منابع تعيين نكرده‎اند و تنها در بحارالانوار چنين آمده است كه علي (ع) هفت روز پس از شهادت فاطمه(س) طبق وصيت فاطمه(س) با امامه بنت ابي العاص ازدواج كرد.»(3) بنابراين‎، اقدام علي(ع) در ازدواج با امامه مطابق با وصيت حضرت زهرا (س) بوده است. امّا اينكه اندك زماني پس از شهادت حضرت زهرا (س) اقدام به ازدواج كردند، شايد چنين امري كه در عرف امروز ناپسند به نظر مي‎آيد، در آن زمان اينگونه نبوده است. البتّه اين عمل به نشانه بي‎مهري علي(ع) نسبت به همسر بزرگوارشان حضرت زهرا (س) نبوده است و بلكه احترام فوق‎العاده‎اي هم براي همسرشان قائل بودند و به همين دليل هم تا زماني كه فاطمه(س) زنده بود با هيچ زن ديگري ازدواج نكرد.

پي نوشت ها:
1. صدوق، علل الشرايع، مؤسسة دارالحقة الثقافه، اول، 1416 ق، ج 1، ص 222.
2. ابن اثير، اسدالغابه، بيروت، داراحياء التراث العربي، اول، 1417 ق، ج 7، ص 25، قرطبي، استيعاب، بيروت، دارالكتب العلميه، اول، 1415 ق، ج 4، ص351.
3. مجلسي، بحارالانوار، بيروت، ج 42، ص 92.
موفق باشید.

با سلام آیا نظریه ولایت فقیه از مسائل قدیم (از زمان پیامبر و ائمه علیهم السلام) در مذهب شیعه می باشد؟ یعنی آیا این کلمه "ولایت فقیه" یا "ولایت مطلقه فقیه" در روایات قدیم وجود دارد؟

پاسخ:
نظريه ولايت فقيه سابقه ديرينه اي در منابع شيعه دارد. افرادي مانند سيد بحرالعلوم، ملا احمد نراقي، فاضل دربندي، ميرفتاح حسيني و بسياري از فقها آن را به طور مستقل بحث كرده­ اند؛ با اين حال، انزواي مذهب تشيع و حاكميت حاكمان جور باعث شد اين نظريه از افكار عمومي مسلمانان فاصله بگيرد، تا جايي كه بعضي آن را تئوري نوظهور بدانند.
اصل و اساس ولايت فقيه، مطلبي است كه در صدر اسلام ريشه دارد. چون ولايت فقيه، امتداد و ادامه اصل ولايت است كه در صدر اسلام در شخصيت پيامبر (صلی الله علی و آله) وجود داشته است:
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ؛(1) سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده ‏اند همانها كه نماز را برپا مى ‏دارند، و در حال ركوع، زكات مى‏ دهند.»
1. غيبت پيامبر(ص) و حضور نداشتن ايشان در برخي از شهرها؛ مانند ابولبابه، روز دومة الجندل ابن عرفطه، در ايام جنگ هاى بنى قريظه، بنى لحيان و ذى قرد، ابن ام مكتوم را به جاى خود تعيين كرد. روز بنى المصطلق ابى ذر، روز خيبر، نميلة، مدت عمره قضا ابن عضبط، روز فتح مكه ابو رهم، در جنگ تبوك على بن ابى طالب و در حجة الوداع ابو دجانه انصارى را جانشين خود قرار داد.(2)
2. نياز مبرم مسلمانان به احكام و دستورهاى سياسى و فردى به شكل فوري؛
بنابراين پيامبر گرامى (ص) به افرادى نياز داشت تا در غيبت ايشان، احكام را براى مردم تبيين و جامعه اسلامى را اداره كنند.
اين مسأله در دوران امامان معصوم (ع) نيز وجود داشت. لذا علاوه بر اينكه در سيره نظرى آن بزرگواران مشاهده مى ‏كنيم كه با الهام از قرآن، به حلّ اين مسأله پرداخته ‏اند در سيره عملى خود نيز- در مواردى كه نياز بوده با تكيه بر شرايط مهم رهبرى (قدرت و توانمندى، امانت‏دارى، علم و آگاهى به احكام و دستورات الهى و) اقدام به تعيين افراد واجد شرايط مى ‏كردند مانند: حذيفه بن يمان به عنوان حاكم اول مدائن، سلمان فارسى به عنوان حاكم دوم مدائن، عمار بن ياسر به عنوان حاكم كوفه، مالك اشتر به عنوان حاكم و سرپرست مصر.(3)
البته مسأله ولايت فقيه نيز از آغاز غيبت كبري مطرح مي شود. چون امام زمان(عجل الله فرجه) جانشين خود را با شرط فقاهت تعيين كرده اند. يعني ولي كسي است كه فقيه باشد (به عنوان اصلي ترين شرط) پس اصل ولايت از صدر اسلام بوده و ولايت در دستان فقيه، به بعد از غيبت امام عصر (عج) باز مي گردد.
بنابر همين مطلب فقهاى بزرگوار اسلام، همواره در صدد تشكيل حكومت اسلامى و اجراى احكام و تعاليم آن در جامعه و تحقق آرمان‏ هاى آن بوده‏ اند. البته زمانى كه زمينه ‏ها و شرايط دست‏يابى بدين مهم به طور كامل فراهم نبود، آنان به مرتبه‏ اى مناسب با اقتضاى شرايط محيطى بسنده كرده و در پى تحقق زمينه لازم براى تشكيل حكومت اسلامى بوده‏ اند. اينك به طور مختصر به تجلّى اعمال ولايت فقيه در حد مقدور از سوى برخى از مشهورترين فقها مى ‏پردازيم:
1. شيخ مفيد كه زعامت و رهبري شيعيان را به دست گرفتند.
2. خواجه نصير الدين طوسى كه به دربار هلاكوخان وارد شدند و از اين طريق اقداماتي انجام دادند.
3. محقق كركى با نزديك شدن به دربار پادشاهان صفوى، نقطه عطفى در عملى ساختن نظريه «ولايت فقيه» به وجود آورد تا جايى كه شاه طهماسب ضمن اذعان به ولايت محقق كركى به عنوان نايب امام زمان، رياست عالى مملكتى را به او تقديم كرد و محقق از اين راه گام‏هاى ارزنده ‏اى در بسط و اجراى احكام عالى اسلام، در سطح كشور برداشت.(4)
4. شيخ بهائى با تكيه بر ولايت فقيه، سمت شيخ الاسلامى شاه عباس را پذيرفت تا مردم را طبق نگرش ائمه معصومين(ع) تربيت و فقه جعفرى را اجرا كند.
5. شيخ جعفر كاشف الغطاء ولايت بر جامعه را حق خود مى‏ دانست و بر اين اساس، مقام فرماندهى جنگ (ايران و روس) را در اختيار فتحعلى شاه قرار داد.(5)
نتيجه:
از بررسى پيشينه تاريخى «ولايت فقيه» چند انگاره مشخص مى ‏شود:
يكم. اصل ولايت به زمان نزول وحى و صدر اسلام و عصر حضور ائمه اطهار (ع) باز مى ‏گردد. بنابراين مسأله ياد شده، از لحاظ نظرى و عملى، بسيار متقدم بر زمان اخير است و در زمان ما در عرصه عمل، عينيت و تجلّى و جايگاه مناسب خويش را به دست آورده است.
دوّم. هر يك از صاحب نظران، بر اثر مهيا نبودن زمينه كامل، به عملى شدن ناقص ولايت فقيه بسنده مى‏ كردند. راز نزديك شدن علماى تراز اول شيعه به دربار برخى از سلاطين را مى‏ توان در راستاى اميد به تجلى عملى ولايت فقيه- هر چند در عرصه‏ اى محدود ارزيابى كرد.
سوّم. آنچه امروزه به صورت يك نظريه، از سوى حضرت امام (ره) و بسيارى از فقهاى بزرگوار ارائه شده و مبناى نظام جمهورى اسلامى قرار گرفته است تطورات و ادوار مختلفى داشته است. اين انديشه در خط سير تاريخى- تدريجى خود، مراحل تكوين و تكامل را پيموده است تا اينكه در قرون اخير- به ويژه از قرن سيزدهم به بعد صورت توسعه‏ يافته آن، به عنوان يك نظريه سياسى كامل آشكار شده است.
درباره ولايت فقيه به كتاب هاي زير مراجعه فرماييد:
-پرسش و پاسخ هاي درباره ولايت فقيه، مصباح يزدي
-ولايت فقيه، محمد هادي معرفت
-ولايت فقيه، آيت الله جوادي آملي

پي نوشت ها:
1. مائده، آيه55.
2. براي آگاهي بيشتر به سيره ابن هشام رجوع شود "آن جا كه در هر غزوه اى نام كسى را كه پيامبر خدا "ص" در مدت غيبتش در مدينه بجاى خود تعيين مى كرد، نقل كرده است."
3. براي آگاهي بيش تر،ر.ك: سيماي كارگزاران امام علي (ع)، تاليف علي اكبر ذاكري بخش دوم ضمن چند فصل.
4. موسوى بهبهانى، حكيم استرآباد ميرداماد، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1377ش، ص 11- 01.
5. شيخ محمد حسين كاشف الغطا،كشف الغطاء، ناشر دفتر تبليغات اسلامي، ج 2، ص 394.
موفق باشید.

آیا مانتویی بودن با حجاب کامل حرام است و یا بی احترامی به حضرت فاطمه است؟ من به اصرار شوهرم مانتویی شدم ولی یک مانتویی با حجاب کامل هستم میخواستم بذوتچنم که آیا گناه دارد؟

آنچه بر زن واجب و لازم است، پوشش كامل بدن (غير از گردي صورت، آن مقداري كه هنگام وضو شسته مي شود ، و دست ها تا مچ ) از نامحرم است، خواه با چادر باشد يا با مانتو و...، اما به طور طبيعي چادر بهتر مي تواند پوشش بدن را حفظ كند و از اين جهت چادر به عنوان نماد «حجاب برتر» معرفي شده است.
قرآن مجيد خطاب به پيامبرش فرمود: «به زنان و دختران خود و به همه زنان مؤمن بگو كه: خويشتن را با «جلباب» بپوشند كه اين كار براى اين كه به «عفت» و پاكدامني شناخته ‏شوند و از تعرض بيمار دلان محفوظ بمانند، براى آنان بهتر است».(1)
منظور از جلباب با توجه به كتب لغت و گفتار مفسّران شيعه مانند علامه طباطبايي(2) و فيض كاشاني(3) و گفتار مفسران اهل سنّت مانند قرطبي(4) « به معناي چادر و مانند آن است، نه روسري و مقنعه و مانتو..» بر اين اساس مى‏توان گفت: از نظر قرآن چادر، هم نماد «حجاب برتر» است، و هم يكي از نشانه هاي زنان عفيف و پاكدامن ، چادر به سر كردن است. در تاريخ و روايات براي حضرت فاطمه عليها السلام - كه الگوي همه زنان عفيف و پاكدامن دنيا در همه عصرها و نسل ها است-، نقل شده كه آن حضرت هنگام خروج از منزل همين پوشش يعني جلباب يا چادر را به سر مي كرده است. چنان كه آمده است حضرت فاطمه سلام الله عليها مقنعه خويش را بر سر و جلباب بر تن كردند؛(5) يعنى پوششى كه تمام تن را از سر تا قدم فرا مى‏گرفته است.
اَنَس بن مالك مي گويد:در يكى از روزها، رسول خدا(ص) از اصحاب خود پرسيد: چه چيز براى زنان از همه چيز بهتر است؟ ما نتوانستيم پاسخ آن را بگوييم. على(ع) بلافاصله از جا بلند شد و نزد حضرت زهرا عليها السّلام رفت و سؤال رسول خدا(ع) را براى او مطرح ساخت.
فاطمه عليها السّلام فرمود: چرا پاسخ ندادى كه بهترين چيز براى زنان آن است كه آنان مردان نامحرم را نبينند، و مردان بيگانه هم آن ها را مشاهده نكنند. حضرت على(ع) بازگشت و اين پاسخ را به پيغمبر اسلام عرضه داشت. پيغمبر اكرم(ص) فرمود: اين پاسخ را از چه كسى آموختى؟ عرض كرد: از حضرت فاطمه! رسول خدا(ص) فرمود: آرى، او پاره وجود من است.(6) افزون بر اين عقل نيز بر برتر بودن چادر حكم مى‏كند، چون اندام بدن با چادر بهتر محفوظ مى‏ماند. بنا بر اين با مانتو بلند و روسرى نيز مى‏توان پوشش كامل داشت، ولى حجاب برتر نيست، زيرا هر چند با مانتو و روسرى پوشش صورت مى‏گيرد، ولى باز حجم بدن مشخص است و با مقايسه با چادر، قطعاً چادر برترى دارد. البته مانتوهاي كوتاه و تنگي كه متاسفانه، امروزه در جامعه متداول و مرسوم شده، مصداق حجاب نيست.
آنچه مهم است، مراقبت زن از خود و حجاب و عفت خويش براي ايجاد جامعه اي سالم است، تا آرامش رواني، اجتماعي و عفت عمومي خدشه دار نشود، هر چه، بهتر بتواند اين هدف را تأمين كند، برتر است.
در پايان لازم است هم شما و هم شوهر بزرگوارتان به يك حقيقت ناب از روايات توجه داشته باشيد. پيامبر اكرم (ص) خطاب به ابوذر فرمود: يَا أَبَا ذَرٍّ الذَّاكِرُ فِي الْغَافِلِينَ كَالْمُقَاتِلِ فِي الْفَارِّينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ (7) و امام صادق(ع) فرمود: الذَّاكِرُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْغَافِلِينَ كَالْمُقَاتِلِ فِي الْمُحَارِبِينَ (8) يعني كسي در ميان جمعيت اهل غفلت به ياد خدا باشد همانند آن مجاهد در راه خدا ( و رزمندگان جنگ احد در ركاب رسول الله (ص) ) است كه وقتي مي بيند ديگران جنگ را رها كرده و فرار مي كنند(و پيامبر و اسلام را در غربت و تنهايي گذاشته اند) او پايداري و استقامت مي ورزد، يا همانند شهيدي است كه در راه اسلام در خون خود غلطيده است. شب و روز عاشورا اكثر شيعيان به هئيت و مجلس عزاداري مي روند و به ياد مظلوميت اباعبدالله(ع) گريه مي كنند، چنان كه در شب 23 سوم ماه رمضان براي خدا به مجالس دعا و عبادت مي روند، و به ياد خدا هستند. اين ها ارزشمند است. ليكن ارزش كامل را كسي دارد كه در كوچه و بازار، در دانشگاه و محل كار، در مجالس جشن ها و عروسي ها، و در آنجايي كه غفلت از ياد خدا فضاي آن مكان و جمعيت را فرا گرفته انسان به ياد خدا و مظلوميت ائمه (ع) باشد. (9)
پى نوشت‏ها:
1. احزاب (33) آيه 59.
2. علامه طباطبايي،تفسير الميزان، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1417ق، ج 16، ص 361.
3. فيض كاشاني، تفسير صافي، انتشارات الصدر، تهران، 1415ق، ج 4، ص 203.
4. قرطبي، الجامع لاحكام القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364ش، ج 14، ص156.
5. طبرسى، الاحتجاج، نشر مرتضي، مشهد، سال نشر1403ق، ج 1، ص 98.
6. محمد باقر ساعدى‏، فضائل پنج تن عليهم السلام در صحاح ششگانه، ناشر انتشارات فيروزآبادى‏، ج4، ص 51.
7. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه 29 جلدي، چاپ مؤسسه آل البيت، قم، سال انتشار 1409ق، ج 7، ص 165.
8. شيخ كليني، الكافي، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ش 1365، ج 2، ص 502.
9. جهت آگاهي بيشتر به كتاب «اخلاق و تربيت» تأليف: حسين احساني فر، ناشر قم- زمينه سازان ظهور امام عصر (عج)رجوع شود.
موفق باشید.

صفحه‌ها