سوالات ویژه

می‌گوییم اللهم اغن کل فقیر چرا نمی‌گوییم کسانی که به صلاحشان است؟
خداوند به تك‌تك مخلوقاتش علاقه دارد و براي آن‌ها ارزش قائل است. زمان دعا كردن بايد اين كار را با اعتقاد و ايمان كامل انجام دهيد و برای همگان دعا کنید؛ چون ...

ما همیشه دعا می‌کنیم خدایا همه‌ی مریض‌ها رو شفا بده درصورتی‌که هیچ‌وقت امکان ندارد و می‌گوییم اللهم اشفع کل مریض یا اللهم اغن کل فقیر
چرا نمی‌گوییم کسانی که در صلاحشان است؟(البته خدا خودش می فهمه)

پاسخ:
خداوند به تك‌تك مخلوقاتش علاقه دارد و براي آن‌ها ارزش قائل است. زمان دعا كردن بايد اين كار را با اعتقاد و ايمان كامل انجام دهيد و برای همگان دعا کنید؛ چون دعای عمومی ظرفیت معنوی انسان را بالا می‌برد.
در دعاى ابوحمزه‏ى ثمالى از قول امام سجاد علیه‌السلام اين‏طور عرض مى‏شود: «و ليس من صفاتك يا سيّدى أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطيّة و انت المنّان بالعطيّات على اهل مملكتك». (1) از صفات تو نیست که به بندگانِ خودت دستور بدهى كه از تو بخواهند، اما بنا داشته باشى كه خواسته‏ى آن‌ها را عملى نكنى؛ اين امكان ندارد.
فلسفه «فراشمولی» (تعمیم) در دعا:
اول) تعمیم دادن و عمومیت بخشیدن به دعا (برای همه دعا کردن) از آداب آن به‌حساب می‌آید. امام صادق (ع) می‌فرماید: «هرگاه یکی از شما دعا کند؛ عمومیت دهد و همه را دعا کند، زیرا به اجابت نزدیک‌تر است». (2)
دوم) علاوه بر آن، تعمیم دعا، بیانگر عاطفه و نوع‌دوستی و همدردی با دیگران است. کسی که دلسوزانه برای بیماران و فقراء دعا می‌کند، از این طریق محبت خود را اظهار می‌کند.
امام باقر (ع) در تفسیر آیه: «دعای کسانی را که به خدا ایمان آورده و کردار پسندیده‌ای دارند، اجابت می‌نماید و از فضل خود به آنان زیادتر می‌دهد» (3)، می‌فرماید: «مراد مؤمنی که برای برادر غایب خود دعا می‌کند، پس فرشته‌ای به او خطاب می‌کند: به سبب محبتی که به او داری، مانند آنچه برای او درخواست کرده‌ای، برای تو نیز خواهد بود». (4)
سوم) هرچند در جامعه همیشه گرفتاری و بیماری وجود داشته است؛ اما کم شدن ناهنجاری‌های اجتماعی و بهداشتی بعید نیست. اگرچه باید واقع‌گرایانه عمل کنیم؛ اما باید آرمانی فکر کنیم و به دنبال ایجاد جامعه‌ای به‌دوراز هرگونه ناهنجاری‌ها و کاستی‌ها باشیم. این خواسته، در دعا در درگاه الهی نمودار می‌شود. از خدا می‌خواهیم که هرگونه بیماری و فقر و آفت از جامعه اسلامی رخت بربندد؛ و این تقاضای معقولی است که بیانگر آرمان‌گرایی مسلمانان است.
چهارم) دعاهای بزرگ و همگانی نشانه بزرگی و بزرگواری روح دعاکننده است. آدمی در دعای گسترده، از خودمحوری خارج‌شده و به افق‌های دوردست نظر می افکند. بر این اساس در نماز نیز سلام ما بر همه بندگان صالح و شایسته است. (5)
نکته پایانی:
خداوند کلیدهای گنجینه‌های خویش را در دستان تو گذاشته است! چراکه به تو اجازه داده است که از او بخواهی؛ پس هرگاه بخواهی می‌توانی درهای نعمتش را با دعا بگشایی و ریزش باران رحمتش را طلب کنی؛ حال که می‌توانی دعا کنی، چرا مانند فاطمه (س) بر همه دعا نکنیم؟!
برای مطالعه بیشتر:
1. محمد سبحانی نیا؛ دواشناسی (پرسش‌ها و پاسخ‌ها 5)؛ ناشر: هستی نما؛ چاپ اول؛ تهران، زمستان 1387.
2. غلامرضا حاتمی؛ دعا؛ ناشر: انتشارات کتاب شفاء؛ چاپ اول؛ مشهد 1388.
پی‌نوشت‌ها:
1. طوسى، محمد بن الحسن‏؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 583؛ ناشر: مؤسسه فقه الشيعة؛ چاپ: اول‏؛ بيروت‏:1411 ق‏.
2. ثقه‌الاسلام كليني، الكافي، ج 2، ص 487؛ الناشر: دار الكتب الاسلاميه، طهران، سنه النشر/1365 ه.ش.
3. شوری (42)، آیه 26.
4. ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص 158؛ ناشر: دار الکتاب الاسلامی، 1407 ه ق.
5. محمد سبحانی نیا؛ دواشناسی (پرسش‌ها و پاسخ‌ها 5)؛ ص 11؛ ناشر: هستی نما؛ چاپ اول؛ تهران، زمستان 1387.

آیا می‌شود دعاهای عربی را به فارسی خواند؟ موردقبول واقع می‌شوند؟
روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاصی که در آن ریخته شده، عمیق‌تر درک می‌شود تا زمانی که به زبان‏های دیگر برگردانده شود. لذا قرآن که دارای مضامین ...

دعاهای ابوحمزه, جوشن کبیر, کمیل و ندبه خیلی طولانی هستند وعربی شان اکثراً سخت هست آیا می‌شود آن‌ها را به فارسی خواند؟ موردقبول واقع می‌شوند؟
خیلی متشکر

پاسخ:
روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاصی که در آن ریخته شده، عمیق‌تر درک می‌شود تا زمانی که به زبان‏های دیگر برگردانده شود. لذا قرآن که دارای مضامین بسیار بلند و عالی است، هرگز قابل ترجمه دقیق و کامل به زبان دیگری نیست. شاید بتوان گفت که اکثر ترجمه‌های قرآن نارسا و حتی در برخی موارد، اشتباه می‌باشد. به‌عنوان‌مثال از سوره حمد نام می‌بریم که هیچ ترجمه‌ای که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند، نیست. حتی کلمه‌الله، هیچ معادلی در زبان دیگر ندارد و کلمه خدا در زبان فارسی معادل معنای الله نمی‌باشد.
با توجه به این توضیح، خواندن ترجمه قرآن و ختم آن و تدبر در معنا و مفهوم قرآن و ... ثواب دارد و ارزشمند است؛ اما با توجه به این‌که ترجمه هرچقدر هم قوی باشد، انعکاس همه قرآن نیست، تلاوت آیات و سوره‌ها موضوعیت دارد. علاوه بر خواندن ترجمه و دقت در آن، مناسب و لازم است که خود آیات و سوره‌ها را تلاوت کنیم که اثرات مثبت فراوان دارد که از غیر تلاوت آیات و سوره‌ها نمی‌توان به آن رسید.
سخن درباره دعاها نیز چنین است. هرچند در مورد دعا در روایات به این مسئله اشاره‌ای نشده، اما برای درک معانی بلند در ادعیه بهتر است به عربی خوانده شود؛ اما اگر کسی نمی‌تواند یا عربی را بلد نیست می‌تواند آن را به فارسی بخواند. ان‌شاءالله موردقبول واقع می‌شوند.
موفق باشید

آیا ذکر و یا نمازی هست که مخصوص اجابت دعایی از درگاه خداوند باشد
آنچه در دعا مهم است همان خلوص و انقطاع و بریدن از غیر خدا و رفتن به درگاه اوست. ولی باید بدانید دعاها ‏و راه‌های مختلفى براى اجابت حاجت ذکرشده است. يكى از آن...

آیا ذکر و یا نمازی هست که مخصوص اجابت دعایی از درگاه خداوند باشد یا همان‌که خالصانه از درگاه خدا بخواهی او اجابت خواهد کرد؟
با تشکر

پاسخ:

پرسشگر گرامی آنچه در دعا مهم است همان خلوص و انقطاع و بریدن از غیر خدا و رفتن به درگاه اوست. ولی باید بدانید دعاها ‏و راه‌های مختلفى براى اجابت حاجت ذکرشده است.
يكى از آن راه‏ها: نماز جعفر طيّار است كه كيفيت آن در مفاتیح‌الجنان مذكور است. شما چهار جمعه اين نماز را بخوانيد و در پايان هر مرتبه حاجات خود را از خداوند طلب كنيد.
راه ديگر: زياد خواندن ذكر يونسية است: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِين البته توجه به مضمون ذكر يونسيه هم داشته باشيد! چراکه بعدازاین ذكر بود كه خداوند فرمود: فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِ. دو مطلب قابل دقت و توجه در اين ذكر هست يكى حسن ظن به خداوند و دوم اعتقاد و اعتراف به بدى‏ها و نواقص خود انسان. ما بايد با تمام وجود باور كنيم كه خداوند غنى، بى‏نياز، كريم، جواد، مهربان و توانا است. پس از طرف او هيچ مانعى جهت برآوردن حاجات نيازمندان درگاهش وجود ندارد و در مقابل اين ما هستيم كه سراپا نقص و كاستى هستيم و خود را طلب‏كار خداوند مى‏دانيم درحالی‌که طلبى از او نداريم و هر آنچه را هم كه داريم از سر لطف و رحمت او است. پس همراه با خوش‌بینی به خداوند و توجه به كاستى‏هاى خويش و بدون حالت طلب کارانه، دست تضرّع به درگاه آن تواناى كريم بلند كنيد و از اصرار خسته نشويد.
راه ديگر: نذر كردن براى استجابت دعا است به اين طريق كه بگوييد لله على اگر حاجتم برآورده شد فلان کار را انجام می‌دهم. البته باید کاری که نذر می‌کنید انجام دهید، ازنظر شرعی جایز و پسندیده باشد.
در ضمن هر دعايى كه از ناحيه معصومين (ع) واردشده است چه صدور آن‌ها از آن بزرگواران قطعى باشد يا احتمالى این‌گونه نيست كه بدون قيد و شرط اثر خواهد كرد، بلكه به شرايطى كه خود آنان فرمودند بستگى دارد. ازجمله: ترك گناه، انجام واجبات، اداى حقوق واجب شخصى و اجتماعى، توبه و مهم‌تر از همه مصلحت واقعى انسان دعاگو (كه فقط خداوند می‌داند). زيرا چه‌بسا مصلحت انسان در اين است كه دعايش مستجاب نشود و يا در آخرت نتیجه‌اش را ببيند ولى به‌هرحال دعاهاى وارده از امامان (ع) بر دنيا و آخرت انسان تأثيرگذار خواهد بود.
براى اطلاع بيشتر به كتاب اصول كافى، جلد 4، بخش دعا و كتاب مفاتیح‌الجنان مراجعه كنيد؛ و دعا دارای شرایطی برای استجابت هست و آدابی نیز دارد و گاها موانعی برای استجابت دعا هست که در استجابت یا عدم آن تأثیر دارد که می‌توانید برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به بخش تلفنی مرکز ما به شماره 09640 تماس بگیرید.

بعضی‌ سلامتي خود را ازدست‌داده‌اند و علتش را پافشاري روي آرزو می دانند
این مطلب را تأیید نمی‌کنیم و نمی‌دانیم شما از کجا شنیده‌اید که علت از دست دادن سلامتی، پافشاری بر روی حاجت و خواسته‌ای بوده است. ولی این مطلب درست نیست ...

چندین بار شنیده‌ام كه بعضی‌ها سلامتي خود را ازدست‌داده‌اند و علتش را پافشاري روي آرزوی ديگري می‌دانند. سؤال من اين است كه آيا واقعاً این‌طوری است؟ اگر این‌طوری است چطوری آرزوهاي مان را بيش خدا بكيم تا سلامتي خود و خانواده به خطر نيافته و خدا ناراحت نشه؟

پاسخ:

پرسشگر گرامی ما اصلاً این مطلب را تأیید نمی‌کنیم و نمی‌دانیم شما از کجا شنیده‌اید که علت از دست دادن سلامتی، پافشاری بر روی حاجت و خواسته‌ای بوده است. ولی این مطلب درست نیست، پافشاری و اصرار بر روی دعا و خواسته‌ها یکی از راه‌های استجابت دعا و رسیدن به آرزوها شمرده‌شده است و در منابع دینی در مورد مطلوب بودن پافشاری بر روی دعا، روایات زیادی آمده است: پیامبر (ص) فرموده است: «رحم الله عبداً طلب إلی الله حاجه فألح فی الدعاء (1)؛ خداوند بنده‌ای را که از او طلب و حاجتی دارد و بر آن پافشاری می‌کند، مورد رحمت خویش می‌دهد.»
و از طرفی اصرار بر دعا، نوعی تأسی و پیروی و سرمشق گرفتن از امام معصوم است. امام صادق (ع) می‌فرماید: «و کان امیر المؤ منین (ع) رجلا دعاء (2) امیرالمؤمنین مردی بسیار دعاکننده بود.»
و از طرفی دیگر از بعضی روایات برمی‌آید که اصرار و پافشاری بر دعا، افزون بر مطلوب بودن، زمینه‌ساز برآوردن حاجت است. امام باقر (ع) می‌فرماید: «وَ اللَّهِ لَا يُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ (3)
به خدا قسم! بنده‌ای در دعای خود اصرار نمی‌کند مگر آن‌که خداوند دعایش را مستجاب می‌کند».
سایه حق بر سر بنده بود عاقبت جوینده یابنده بود
گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری
پس این نظریه یعنی گرفته شدن سلامتی، در صورت پافشاری بر دعا و خواسته‌ها، با این روایات که انسان را بر اصرار بر دعا تشویق می‌کند منافات و ضدیت دارد. و این نظریه قابل‌قبول نیست و خدا با اصرار بر خواسته‌ها ناراحت نمی‌شود تا بخواهد سلامتی را از ما بگیرد، بلکه اصرار و پافشاری را دوست دارد.
اما برای این‌که بهتر دعا کنید و خواسته‌های تان را از خدا بخواهید، باید دعا و خواسته‌تان را با آداب از خدا بخواهید و ما در ذیل فهرست‌وار آداب دعا را می‌آوریم:
1 ـ وضو
2 ـ بسم‌الله گفتن
3 ـ ثنای الهی
4 ـ صلوات فرستادن
5 ـ یقین به اجابت دعا
6 ـ تصمیم جدّی بر دعا و درخواست
7 ـ اصرار بر دعا
8 ـ گفتن حاجت و نیاز
9 ـ همگان را دعا کردن
10 ـ گردآمدن برای دعا
11 ـ دعا برای دیگران
12 ـ دعا در وقت‌ها و مکان‌های خاص
13 ـ دست بلند کردن در حال دعا
14 ـ کوچک نشمردن دعا
15 ـ زیاد نشمردن نیاز و حاجت
16 ـ عجله نکردن
17 ـ اظهار ناتوانی و کرنش
18 ـ توسل
19 ـ نومید نبودن از اجابت
20 ـ دعا کردن در همه حال
21 ـ گریه
22 ـ پنهانی دعا کردن
پی‌نوشت‌ها:
1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، 8 جلد، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، جلد 2، ص 475.
2. ابن فهد حلى، عدة الداعى، يك جلد، دارالكتاب الاسلامى، 1407 ه.ق، ص 39.
3. همان، جلد 2، صفحه 475.

اگر یکی از اعضای خانواده گناهی را انجام دهد و دست از آن گناه ...
امام علي (ع) مي‏ فرمايد: «المعصية تمنع الاجابة؛ (1) گناه مانع اجابت دعا است» و گناه كردن در مكان خاصي در بركت آن محل اثر دارد ولي از نوشته شما كه گفتيد ...

اگر یکی از اعضای خانواده گناهی را انجام دهد و دست از آن گناه یا گناهان برندارد (حتی با اصرار خانواده) آیا این می‌تواند عاملی برای عدم استجابت دعای دیگر اعضای خانواده شود. مثلاً اگر یکی از اعضای خانواده چندان اهل نماز نبوده و ترسی از دیدن فیلم‌های تحریک آمیر و مستهجن نداشته باشد و در کل خیلی پایبند به مسائل دینی نباشد آیا چوب آن را دیگر اعضای خانواده (که حتی اهل نماز شب هم هستند) می‌خورند و مانع بالا رفتن دعای آن‌ها می‌شود؟
با تشکر

پاسخ:

پرسشگر گرامي اين درست است كه گناه مانع اجابت دعا است. امام علي (ع) مي‏ فرمايد: «المعصية تمنع الاجابة؛ (1) گناه مانع اجابت دعا است» و گناه كردن در مكان خاصي در بركت آن محل اثر دارد ولي از نوشته شما كه گفتيد (دست از آن گناه يا گناهان برندارد. (حتي با اصرار خانواده) و در انتها گفتيد خانواده حتي اهل نماز شب هم هستند) معلوم است كه اهل خانواده وظيفه تذكر را رعایت می‌کنند و متدين هستند؛ و بايد بدانيد اثرات بد گناه براي افرادي است كه در مقابل گناه بی‌تفاوت‌اند و تذكر نمی‌دهند، ولي موردي را كه گفتيد چون خانواده تذكر می‌دهند و اهل عبادت و نماز شب هستند، اين گناهان اثري در دعاي آن‌ها ندارد. بلكه دعاي اين افراد شايد سبب هدايت آن فرد بشود و نبايد در اين زمينه كوتاهي كنند.
نكته پاياني اين است كه اين خانواده بايد بررسي كنند كه مشكل اين فرد چيست آيا نياز به همسر دارد كه فيلم مستهجن می‌بیند؟ آيا دوستان ناباب دارد؟ بسياري از اوقات علاوه بر تذكر بايد از راه‌های عملي براي حل مشكل استفاده كنيد. اگر نياز به همسر دارد در اين زمينه اقدام كنيد و اگر دوستان ناباب دارد دوستان خوب را جايگزين كنيد.
در صورت نياز در نامه‌های بعدي دراین‌باره بيشتر براي ما بنويسيد تا راهنمايي دقیق‌تری صورت گيرد.
پی‌نوشت:
1. غررالحکم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، في جزء واحد، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، 1366 ه. ش، ص 193.

آیا ممکن است به دلیل توبه یک نفر در یک مراسم دسته‌جمعی مثل شب قدر ...
در روايات با عبارات متفاوت اين حقيقت بیان‌شده است كه ممكن است خداوند به خاطر دعاي خالصانه و اشک‌های چشم يك انسان پاك و باتقوا همه آن جمعيت بلكه همه امت را ...

آیا ممکن است به دلیل توبه یک نفر در یک مراسم دسته‌جمعی مثل شب قدر دعای سایر افراد شرکت‌کننده در آن مراسم به‌صورت دسته‌جمعی برآورده یا به عبارتی بقیه افراد به خاطر توبه آن‌یک نفر بخشیده شوند؟ در صورت امکان با آیه یا دلایل نقلی بیان گردد.
با تشکر

پاسخ:

در روايات با عبارات متفاوت اين حقيقت بیان‌شده است كه ممكن است خداوند به خاطر دعاي خالصانه و اشک‌های چشم يك انسان پاك و باتقوا همه آن جمعيت بلكه همه امت را مشمول رحمت و مغفرت خود قرار بدهد و همه آنان را بيامرزد. چنان‌که امير مؤمنان (ع) فرمود: گريه و ترس از خدا يكى از احسان‌ها و از رحمت‏هاى خدا است، اگر واجد آن بوديد آن را غنيمت شمريد و دعا كنيد، چراکه اگر در ميان يك ملت مردى بگريد خداوند از گريه او بر همه ملّت ترحم آرد. (1) در حديث ديگري آمده است: هر چيزى وزن و اندازه‏اى دارد مگر اشك كه خداوند متعال با مقدار كمى از آن، درياهايى از آتش را خاموش مى‏كند. چه‌بسا ممكن است بنده‏اى درباره امتى بگريد، خداوند منّان همه افراد آن امت را به‌واسطه گريه همين يك بنده‌اش مشمول رحمت و آمرزش خويش قرار دهد. (2) پيامبر اكرم (ص) فرمود: لَوْ بَكَى عَبْدٌ فِي أُمَّةٍ لَنَجَّى اللَّهُ تِلْكَ الْأُمَّةَ بِبُكَائِه‏(3) اگر بنده‏اى در ميان جمعيتي يا ملتي اشك بريزد خدا به‌واسطه گريه‏ى او تمام آن مردم را نجات عنايت فرمايد. امام سجاد (ع) فرمود: خداوند به‌واسطه اشك چشمي درياهايي از گناهان را بپوشاند چه‌بسا ممكن است كه فردي در ميان امتي گريه كند و خداوند به‌واسطه گريه او آتش دوزخ را بر همه امت حرام گرداند. (4)
چند تذكر: 1- معناي اين احاديث اين نيست كه اگر مشكلات يك جمع دعاکننده‌ای برطرف نشد و حاجات همه آنان برآورده نشد. پس در ميان آن جمعيت يك انسان خالص و پاكي وجود ندارد. زيرا اجابت دعا هميشه آن نيست كه خواسته انسان به همان‌گونه و در همان زماني كه توقع دارد، برآورده شود. گاهي انسان خواسته‌هايي دارد كه برآورده شدنش به ضرر او و يا ديگران است و ما به دليل بی‌اطلاعی از غيب از آن بی‌خبریم. يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد كه فعلاً فراهم نيست، چنان‌که موانعي نيز براي استجابت دعا وجود دارد كه بايد آن را برطرف كرد.
2-گاهي دعا به گونه خاصي مستجاب است، ولي ما به آن توجه نداريم. امیر مؤمنان (ع) می‌فرماید: «دير اجابت شدن دعا، ‌تو را نااميد نكند. چه‌بسا در اجابت دعاي تو تأخير رخ دهد تا درخواست تو طولانی‌تر گردد و بخشش او کامل‌تر شود. چه‌بسا چيزي را خواسته‌ای آن را به تو نداده، امّا به‌جایش بهتر از آن را در دنيا به تو داده يا در قيامت بهتر از آن را به تو می‌دهد و يا خير و صلاح واقعی‌تان آن بوده كه آن را از شما بازدارد. چه‌بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو می‌داد، ‌تباهي دين يا تباهي و ناخوشی‌های دنياي خود را در آن می‌دیدی». (5)
3-از روايات استفاده می‌شود كه هيچ دعايي بی‌اثر نيست. هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد، پس درواقع هر دعایی به اجابت می‌رسد، اما گونه‌های اجابت آن مختلف است. امام سجاد (ع) می‌فرماید: «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد: يا براي او ذخيره می‌گردد تا در آخرت بهتر از آنچه در دنیاطلب كرده بود. به او داده شود، يا در دنيا برآورده می‌شود و يا بلايي را كه می‌خواست در دنيا به او برسد، ‌از وي دور می‌کند». (6)
پي‌نوشت‌ها:
1. مكارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسي، ص 317، ناشر: دارالشريف الرضي – قم، 1412 ق
2. الكافي، شيخ كليني، ج 2، ص 482، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ش 1365.
3. ارشاد القلوب، حسن بن ابي الحسن ديلمي، ج 1، ص 97، ناشر دار الشريف الرضي للنشر، 1413 ق.
4. كشف الغمه في معرفه الائمه، محدث اربلي، ج 2، 147، ناشر: بنی‌هاشمی.
5. نهج‌البلاغه، ترجمه فيض السلام، نامه 31.
6. تحف العقول، حسن بن شعبه بحراني، ص 202 ناشر مؤسسه نشر اسلامي – قم، 1404 ق.

آیا اصرار در دعا کردن نیک است یا خیر؟
عجله نداشتن در دعا، يكي از آداب دعا كردن هست، نه این‌که عجله و شتاب‌زدگی مانع استجابت دعا باشد، از امام صادق (ع) روايت است: «لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَيْرٍ...

امام صادق در حدیثی می‌فرمایند که از موانع استجابت دعا و یا تأخیر در استجابت، استعجال و شتاب‌زدگی است پس چرا ما دعای سریع الاجابه داریم؟ آیا اصرار در دعا کردن نیک است یا خیر؟ بعضی می‌گویند آن قدر دعا کردی و به‌زور از خدا گرفتی که این‌طور شد. اگر دعایی به صلاح انسان نباشد هرچه قدر دعا کنیم برآورده نمی‌شود؟

پاسخ:

پرسشگر گرامي عجله نداشتن در دعا، يكي از آداب دعا كردن هست، نه این‌که عجله و شتاب‌زدگی مانع استجابت دعا باشد، از امام صادق (ع) روايت است: «لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَيْرٍ وَ رَخَاءٍ وَ رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَسْتَعْجِلْ فَيَقْنَطُ فَيَتْرُكُ الدُّعَاءَ قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَسْتَعْجِلُ قَالَ يَقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا وَ لَا أَرَى الْإِجَابَة (1) مؤمن همواره در خير و رحمت الهي به سر می‌برد تا وقتی‌که عجله نكند و در اثر عجله نااميد شود و دعا را ترك كند. به حضرت عرض كردم چگونه عجله می‌کند؟ فرمود: بنده می‌گوید از فلان زمان دعا می‌کردم، ولي اجابتي نديدم.»
پس عجله ادب دعا است و بنده نبايد خودش براي اجابت وقت تعيين كند به صورتي كه اگر اجابت نشد از دعا ناامید شود. بله می‌تواند از دعاهايي كه براي زودتر به اجابت رسيدن توصیه‌شده مانند همين دعايي كه ذكر كرديد، استفاده كند كه اشكالي ندارد، چيزي كه بی‌ادبی است، آن عجله و شتاب‌زدگی می‌باشد كه بعدازآن نااميدي خوابيده باشد.
در مورد اصرار بر دعا بايد بگوييم كه پافشاري و اصرار بر دعا كار بسيار خوبي است و براي اين اصرار توصيه ديني داريم، پيامبر (ص) فرموده است: «رحم الله عبداً طلب إلي الله حاجه فألح في الدعاء (2)؛ خداوند بنده‌اي را كه از او طلب و حاجتي دارد و بر آن پافشاري مي‌كند، مورد رحمت خويش مي‌دهد».
و دعايي كه به صلاح ما نباشد ممكن است براثر اصرار ما به اجابت برسد و در تاريخ بوده‌اند كساني كه با اصرار خواسته‌ای را گرفته‌اند و درنهایت به ضرر آن‌ها شده است، ولي مؤمن اگر به خدا توكل كند و همه امور را به خدا بسپارد، غالباً دعايش در صورت نبودن صلاح اجابت نمی‌شود و برای او ذخيره می‌شود يا بلايي را از او دفع می‌کند.
پی‌نوشت:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسه الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 90، ص 374.
2. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه. ش، ج 2، ص 475.

آداب دعا چيست؟
آداب دعا كردن بسيار است و ما در اينجا برخي ازآنچه مرحوم ابن فهد حلي در كتاب عده الداعي بيان نموده را نقل می‌کنیم. آداب دعا به اعتبار زمان انجام اين آداب ...

پاسخ:
آداب دعا كردن بسيار است و ما در اينجا برخي ازآنچه مرحوم ابن فهد حلي در كتاب عده الداعي بيان نموده را نقل می‌کنیم.
آداب دعا به اعتبار زمان انجام اين آداب، به سه دسته قابل‌تقسیم است.
الف) آدابى كه بايد قبل از دعا كردن رعايت كرد:
1. طهارت با غسل و وضو و پاكيزگى لباس از آلودگى‏ها و مباح بودن آن.
2. توجه به قبله و كعبه.
3. استعمال بوى خوش.
4. صدقه دادن: در روايتي از امام صادق (ع) می‌خوانیم: «كَانَ [أَبِي‏] إِذَا طَلَبَ الْحَاجَةَ طَلَبَهَا عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ فَإِذَا أَرَادَ ذَلِكَ قَدَّمَ شَيْئاً فَتَصَدَّقَ بِهِ وَ شَمَّ شَيْئاً مِنَ الطِّيبِ وَ رَاحَ إِلَى الْمَسْجِدِ فَدَعَا [وَ دَعَا] فِي حَاجَتِهِ بِمَا شَاءَ.»(1) «هرگاه [پدرم] حاجتى داشت هنگام زوال آفتاب (يعنى ظهر) آن را طلب مى‏كرد، بدين ترتيب كه اولاً چيزى درراه خدا صدقه مى‏داد بعد بوى خوشى استشمام مى‏كرد و سپس به مسجد رفته هر حاجتى داشت آن را به محضر حق‌تعالی عرضه مى‏داشت.»
5. اعتقاد به این‌که خداوند بر برآوردن تمام حاجت‏ها قادر است. پيامبر اكرم (ص) فرموده: «يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل‏َّ مَنْ سَأَلَنِي وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنِّي أَضُرُّ وَ أَنْفَعُ أَسْتَجِيبُ لَهُ»(2) خداوند مى‏فرمايد: «كسى كه مرا بخواند و بداند كه ضرر و نفع همه به دست من است، دعاى او را مستجاب مى‏كنم.»
6. حسن ظن به خداوند، يعنى نسبت به برآورده شدن حاجت خوش‌گمان باشد.
پيامبر (ص) فرمود: «ادعوا اللَّه و أنتم يوقنون بالإجابة»(3) «هنگامی‌که از خدا چيزى مى‏خواهى به اجابت آن يقين داشته باشيد.
ب) آدابى كه بايد در حال دعا كردن رعايت شود:
1. عجله نكردن در استجابت دعا:
در آنچه بر پيامبران گذشته وحی‌شده، آمده است: «وَ لَا تَمَلَّ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنِّي لَا أَمَلُّ مِنَ الْإِجَابَة» (4) «شما از دعا كردن خسته نشويد، من از اجابت خسته نمى‏شوم.»
2. اصرار و پافشارى در دعا:
در حديثي از امام صادق (ع) می‌خوانیم: «أَنَّ اللَّهَ كَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَّ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ وَ يُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»(5)
خداوند متعال دوست ندارد كه مردم هنگام درخواست از یکدیگر، اصرار ورزند، اما اين را براى خودش دوست دارد، خدادوست دارد كه مردم آنچه نزد اوست، بخواهند و طلب كنند.
3. نام‏بردن حاجت:
از امام صادق (ع) روایت‌شده است: «َ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَعْلَمُ مَا يُرِيدُ الْعَبْدُ إِذَا دَعَا وَ لَكِنَّهُ يُحِبُّ أَنْ يُبَثَّ إِلَيْهِ الْحَوَائِجُ.» (6) «خداوند متعال حاجت بنده‏اى را كه دعا مى‏كند، مى‏داند اما دوست دارد كه دعاكننده حوايج خود را بر او عرضه كند.»
4. مخفيانه دعا كردن:
از امام هشتم (ع) نقل شده است كه فرمود: «دَعْوَةُ الْعَبْدِ سِرّاً دَعْوَةً وَاحِدَةً تَعْدِلُ سَبْعِينَ دَعْوَةً عَلَانِيَة» (7) «يك دعاى پنهانى معادل هفتاد دعاى آشكار مى‏باشد.»
5. دعا را نسبت به ديگران گسترش دادن:
در روايتي از رسول خدا (ص) می‌خوانیم: «إِذَا دَعَا أَحَدُكُمْ فَلْيُعَمِّمْ فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعَاء»(8) «هرگاه يكى از شما خواست دعا كند، آن را تعميم بدهد (و براى ديگران نيز دعا كند) كه اين عمل در دعا شايسته است.‏»
6. دسته‌جمعی دعا كردن:
امام صادق (ع) فرمود: «مَا اجْتَمَعَ أَرْبَعَةٌ قَطُّ عَلَى أَمْرٍ فَدَعَوُا اللَّهَ تَعَالَى إِلَّا تَفَرَّقُوا عَنْ إِجَابَة» (9) «هرگز نشده است كه چهار نفر براى يك كارى اجتماع كنند و خداوند متعال را بخوانند مگر آنكه با اجابت دعا، متفرق گرديدند».
7. اظهار خشوع:
خداوند به موسى (ع) وحى كرد: «يَا مُوسَى كُنْ إِذَا دَعَوْتَنِي خَائِفاً مُشْفِقاً وَجِلًا وَ عَفِّرْ وَجْهَكَ فِي التُّرَابِ وَ اسْجُدْ لِي بِمَكَارِمِ بَدَنِكَ وَ اقْنُتْ بَيْنَ يَدَيَّ فِي الْقِيَامِ وَ نَاجِنِي حَيْثُ تُنَاجِينِي بِخَشْيَةٍ مِنْ قَلْبٍ وَجِلٍ.‏»(10) «اى موسى چون مرا مى‏خوانى ترسان، بيمناك و هراسان باش و صورتت را به خاك بگذار و براى من سجده كن و در مقابل من بايست و مناجات كن و چون به مناجات مى‏پردازى از روى ترس و بادلی لرزان باش.»
8. مدح و ثناى الهى در ابتداي دعا:
امام صادق (ع) فرمود: «كُلُّ دُعَاءٍ لَا يَكُونُ قَبْلَهُ تَمْجِيدٌ فَهُوَ أَبْتَر»(11) «هر دعايى كه قبل آن مدح و ثناي الهي نباشد ناتمام است.»
9. صلوات فرستادن در آغاز و پايان دعا:
امام صادق (ع) مى‏فرمايد: «مَنْ كَانَتْ لَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةٌ فَلْيَبْدَأْ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ يَسْأَلُ حَاجَتَهُ ثُمَّ يَخْتِمُ بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَقْبَلَ الطَّرَفَيْنِ وَ يَدَعَ الْوَسَطَ إِذَا كَانَتِ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَا تُحْجَبُ عَنْهُ. ‏» (12)
«هر كس خواسته‏اى از خدا دارد، اول بر محمد و آل محمد درود بفرستد، سپس حاجت خود را طلب كند، آن‏گاه با صلوات بر محمد و آل او نيز آن را ختم كند، خداوند بزرگ‏تر از آن است كه دعاى ابتدا و انتها را قبول كند و دعاى وسط را رها نمايد، چراكه درود بر پيامبر و خاندان او ردّ نمى‏شود.»
10. گريه كردن در حال دعا:
حضرت على (ع) مى‏فرمايد: «بُكَاءُ الْعُيُونِ وَ خَشْيَةُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِذَا وَجَدْتُمُوهَا فَاغْتَنِمُوا الدُّعَاء» (13) «گريه چشم و خشيت دل از بركات و رحمت خداست كه ياد او بالا باشد هرگاه چنين حالتى براى شما پيدا شد، دعا كرده و غنيمت شماريد.»
ج) آدابى كه بعد از دعا كردن بايد رعايت شود:
مرحوم ابن فهد حلى با توجه به روايات آدابى را براى بعد از دعا به شرح ذيل بيان مى‏كند:
1. تكرار دعا، چه دعا به هدف اجابت رسيده باشد يا ظاهراً نرسيده باشد، زيرا خداوند كسانى كه دعا را بعد از رسيدن به هدف رها مى‏كنند توبيخ كرده است.
2. كشيدن دست‏ها به‌صورت
3. بعد از دعا بگويد: «ما شاء اللَّه لا حول و لا قوّة إلّاباللَّه‏». 4. پس از دعا بهتر از قبل از دعا باشد و با انجام گناه بعد از دعا مانع استجابت دعا نگردد. در روايتي از رسول خدا (ص) می‌خوانیم: «اتَّقُوا الذُّنُوبَ فَإِنَّهَا مَمْحَقَةٌ لِلْخَيْرَاتِ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَنْسَى بِهِ الْعِلْمَ الَّذِي كَانَ قَدْ عَلِمَهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَمْتَنِعُ بِهِ مِنْ قِيَامِ اللَّيْلِ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُحْرَمُ بِهِ الرِّزْقَ وَ قَدْ كَانَ هَيِّنا» (14) «از گناهان پرهيز كنيد، چون موجب نابودى خيرات مى‏شوند. بنده گناه مى‏كند و در اثر آن، علمى را كه مى‏دانسته فراموش مى‏نمايد. بنده گناه مى‏كند و به‌واسطه آن از نماز شب، بازمی‌ماند. بنده گناه مى‏كند و از آن روزى كه به‌آسانی بايد به او برسد، محروم مى‏شود.»
پی‌نوشت‌ها:
1. ابن فهد حلي، عدة الداعي و نجاح الساعي‏، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1407 ق، ص 56.
2. همان، ص 143.
3. همان، ص 144.
4. همان، ص 154.
5. همان، ص 156.
6. همان.
7. همان.
8. همان، ص 157.
9. همان، ص 158.
10. همان، ص 159.
11. همان، ص 260.
12. همان، ص 167.
13. طبرسى‏، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، قم، شريف رضي، 1370 ش، ص 317.
14. ابن فهد حلي، عدة الداعي و نجاح الساعي‏، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1407 ق، ص 211.
موفق باشید.

جايگاه دعا در انديشه شيعه را توضيح دهيد؟
«دعا» در لغت به معناى خواندن چيزى است به‌سوی خود با آواز و يا سخن. ابن فارس در تبيين معناى ريشه اين واژه مى‏گويد: «هو أن تميلَ الشيءَ إليك بصوتٍ وكلامٍ يكون ...

پاسخ:

«دعا» در لغت به معناى خواندن چيزى است به‌سوی خود با آواز و يا سخن. ابن فارس در تبيين معناى ريشه اين واژه مى‏گويد: «هو أن تميلَ الشيءَ إليك بصوتٍ وكلامٍ يكون منك؛‌(1) دعا، به معناى متمايل كردن چيزى به سمت خود با صدا و گفته‏ات است.»
بنابراين، «دعا» به معناى توجه دادن مَدعُوّ به‌سوی داعى براى جلب منفعت يا دفع ضرر است. كلمه «دعا» در قرآن و احاديث اسلامى با عنايت به مفهوم لغوى آن، در معانى مختلفى استعمال شده است. آنچه در این‌جا تبيين آن مهم و لازم است، تبيين مفهوم حقيقى دعاى انسان در برابر آفريدگار و جمع‏بندى اجمالى آيات و احاديثى است كه درباره آن واردشده است:
الف. حقيقتِ دعا
با تأمل در كاربرد كلمه «دعا» در قرآن و حديث، معلوم مى‏گردد كه دعاى انسان در برابر خداوند متعال، در حقيقت به معناىِ خود را بنده و نيازمند مطلق به خدا ديدن و با پرستش او درصدد جلب عنايت و رحمت او برآمدن است. به همین جهت، هر چه انسان از معرفت و شناخت بيشترى برخوردار باشد، دعاى او افزون‏تر مى‏گردد. ازاین‌رو، می‌بينيم كه پيشوايان دين به دليل آن‌كه در بالاترين مراتب عقل و معرفت بودند، بيش از ديگران خود را نيازمند به خدا مى‏دانستند و فوق‏العاده به دعا اهتمام داشتند. نمونه بارز آن را در صحيفه سجاديه امام علي بن حسين بن علي بن ابی‌طالب (ع) مشاهده می‌كنيم.
آيات متعددي از قرآن كريم انسان را به دعا و درخواست از محضر خداوند متعال دعوت نموده است؛ چنان‌كه دریکی از آيات می‌خوانیم: «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ؛‌(2) و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانيد تا شمارا اجابت كنم. در حقيقت، كسانى كه از پرستش من كبر مى‏ورزند، به‌زودى خوار در دوزخ درمی‌آیند. ‌»
اين آيه كريمه به‌روشنى نشان مى‏دهد كه حقيقت «دعا» از نگاه قرآن، احساس عبوديت انسان نسبت به آفريدگار خود و طلب قرب و رحمت آن جناب از طريق پرستش اوست. پس از اين حقيقت ابتدا با واژه «دعا» و سپس با واژه «عبادت» تعبير مى‏نمايد.
ب. اهميت دعا و نقش آن در زندگى
آيات و احاديث متعددي دلالت بر آثار و بركات عظيم دعا در زندگي انسان دارد. دریکی از اين آيات می‌خوانيم: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ؛‌(3) بگو: پروردگارم براى شما ارجى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد. ‌»
در احاديث متعددي نيز آثار و بركات دعا تبيين شده است.
علاوه بر اين، در روايات شرايط و آدابي براي استجابت دعا تبيين شده كه ذكر اين آداب و شرايط مجال ديگري را می‌طلبد.
ج. درخواست از غير خدا
آنچه می‌تواند متناسب با بحث ما باشد، اين است كه آيا درخواست از خداوند متعال لزوماً بايد به‌صورت مستقيم انجام بگيرد يا می‌توان باواسطه، حاجت خود را از خداوند متعال درخواست نمود.
شيعيان با توجه به آيات و روايات متعددي كه دلالت بر جواز درخواست غیرمستقیم از خداوند متعال دارد، توسل به بندگان محبوب الهي را براي دعا و درخواست از محضر الهي جايز می‌شمارند؛ اما وهابيون اين عمل را منافي توحيد می‌دانند و شيعيان را متهم به شرك می‌سازند.
در این‌جا نمونه‌اي از آيات و رواياتي كه دلالت بر جواز اين عمل را دارد، ذكر می‌کنیم و قضاوت را بر عهده خواننده گرامی‌ می‌گذاریم.
1. اگر توسل و استعانت از غير خدا شرك يا بدعت باشد، چرا حضرت موسى (ع) به جهت درخواستى كه قوم او داشتند، به آنان نفرمود: شما با اين درخواست، براى خداوند شريك قراردادید!
دریکی از آيات قرآن می‌خوانيم:
«وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ؛‌(4) هنگامی‌که بلا بر آن‏ها مسلط مى‏شد، مى‏گفتند: اى موسى! از خدايت براى ما بخواه به عهدى كه با تو كرده رفتار كند. اگر اين بلا را از ما برطرف سازى، قطعاً به تو ايمان مى‏آوريم و بنى‏اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد. ‌»
پس معلوم مى‏شود خواسته آنان از حضرت موسى (ع)، با توحيد و يگانه‏پرستى منافات نداشته و بوى شرك از آن استشمام نمى‏شده است؛ زيرا قوم حضرت موسى (ع) به دليل عهد و پيوندى كه آن حضرت باخدا داشت‌(رسالت و نبوت و ولايت)، براى رفع گرفتارى و سختى‏ها به او متوسل مى‏شدند. اگر استغاثه و فريادرسى از غير خدا شرك است، چرا پيروان حضرت موسى (ع) در گرفتارى‏ها از او كمك مى‏خواستند؟! و خداوند اين استغاثه را نقل مي كند و نقد و تقبييح نميكند.
2. در سوره يوسف مى‏خوانيم:
«قَالُواْ يَأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم. ‌»(5)
برادران يوسف از پدر تقاضا كردند در پيشگاه خداوند براى آن‏ها استغفار كند و يعقوب نيز اين تقاضا را پذيرفت.
از آيات فوق استفاده مى‏شود كه تقاضاى استغفار از ديگرى، نه‌تنها منافات با توحيد ندارد، بلكه راهى است براى رسيدن به لطف پروردگار؛ وگرنه چگونه ممكن بود يعقوب پيامبر، تقاضاى فرزندان را بپذيرد و به توسل آن‌ها‌ پاسخ مثبت دهد.
3. قرآن مجيد، به افراد گنه‌کار دستور مى‏دهد كه حضور پيامبر خدا برسند و از او درخواست كنند كه درباره آنان، از خدا طلب آمرزش نمايد؛ زيرا دعاى پيامبر درباره آنان مستجاب مى‏گردد؛ چنان‌كه مى‏فرمايد:
«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما؛‌(6) اگر آنان وقتى بر نفس خويش ستم كردند، حضور تو برسند، هم خود توبه كنند و هم رسول خدا درباره آنان طلب آمرزش كند، خدا را توّاب و رحيم مى‏يابند. ‌»
ممكن است در این‌جا گفته شود كه اين مسائل مربوط به زمان حيات پيامبر (ص) است و بعد از مرگ پيامبر (ص)، صداي ما را نمی‌شنود و اين كار ما لغو است.
در پاسخ بايد بگوييم كه اگر اين مدعاي شما صحيح باشد، چرا در تشهد نماز خطاب به آن حضرت سلام داده مى‏شود: «السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته»؟
اگر مرده‏ها سخن زنده‏ها را نمى‏شنوند، چرا در روايات آمده است: پيامبر (ص) هرگاه به زيارت مرده‏ها می‌آمده، با آنان اين‏گونه سخن می‌گفته: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ، وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللهُ بِكُمْ لَاحِقُونَ... . ‌»(7)
آيا عقيده به اين‌كه انسان پس از مرگ، هيچ سخنى نمى‏شنود، مخالف رواياتى نيست كه در صحيح بخارى آمده كه پيامبر (ص) فرمود: «شخصى كه از دنيا رفته، صداى كفش مردمى را كه براى تشيع جنازه‏اش آمده‏اند، مى‏شنود. ‌»(8)
با توجه به مطالب مذكور بايد بگوييم كه دعا و درخواست از غير خداوند متعال، زماني بوي شرك دارد كه ما درخواست شونده را مستقل از خداوند متعال و در عرض خداوند متعال بدانيم؛ اما اگر درخواست شونده را مستقل از خداوند متعال ندانيم و او را وسيله‌اي براي استجابت دعا قرار دهيم، نه‌تنها با شرك منافات ندارد؛ بلكه درآیات و روايات نمونه‌هاي فراواني ازاین‌گونه اعمال يافت می‌شود كه دلالت بر جواز و مطلوبيت آن دارد؛ چنان‌كه در كتاب صحيح بخاري كه نزد اهل سنت هست كتب بعد از قرآن است، نقل‌شده كه خليفه دوم در جريان طلب باران به عموي پيامبر (ص) متوسل شده و گفته: «اللهم إنا كنا نتوسل إليك بنبينا فتسقينا وإنا نتوسل إليك بعم نبينا فاسقنا؛‌(9) خدايا! ما به واسطه پيامبران به‌سوی تو متوسل می‌شويم. پس ما را سيراب نما و ما به‌واسطه عموي پيامبرمان به‌سوی تو متوسل می‌شويم. پس ما را سيراب نما. ‌»
مطالب مذكور نشان مى‏دهد كه توسل به اولياى الهى، اجمالاً امرى جایز است و آن‌ها‌ كه آن را ممنوع و مخالف با اصل توحيد مى‏شمرند، يا از معارف قرآن آگاهى ندارند و يا تعصب‌هاى غلط و اغراض نفساني مانع ديد آن‌ها‌ مى‏شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. ابن فارس، معجم مقائيس اللغة، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم‌، 1404 ق، ج ‌2، ص 279‌.
2. غافر (40)، آيه 60.
3. فرقان (25)، آيه 77.
4. أعراف (7)، آيه 134.
5. يوسف (12)، آيه 97- 98.
6. نساء (4)، آيه 64.
7. نيشابوري قشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج، صحيح مسلم، بيروت، دار إحياء التراث العربي، بي‌تا، ج 1، ص 218.
8. بخاري جعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله، صحيح بخاري، بيروت، دار ابن كثير، اليمامة، 1407 ق، ج 1، ص 448‌(باب الميت يسمع خفق النعال).
9. همان، ص 342، ح 964.

آیا دعا باعث تغییر تقدیر می شه؟
منظور از تقدير الهي اين است كه خداي متعال براي هر پديده‌اي اندازه و حدود كمّي و كيفي و زماني و مكاني خاص قرار داده است كه تحت تأثير علل و عوامل تدريجي، تحقق ...

می خواستم بپرسم چرا ما دعا می کنیم وقتی می دونیم خدا براساس تقدیر و سرنوشت عمل می کنه، آیا دعا باعث تغییر تقدیر می شه؟

بعد چرا خدا گاهی اصلا به دعای بنده اش توجه نمی کنه. گاهی حس می کنم خدا نسبت به من بی توجه شده حتی با تمام وجود تضرع کردم، به ائمه متوسل شدم اما پاسخی ندیدم. مگر خدا بر اساس عمل اجابت نمی کنه من دریک کاری تمام تلاشم رو به کار گرفتم از خدا با تمام وجود مدد خواستم اما پاسخی ندیدم.

چرا خدا این‌طور حتی به کوچک‌ترین چیزها خواستم کمکم نکرد؟ آیا این به این معنی است من خیلی گناهکارم قلبم کثیف شده؟ دلیل بی‌توجهی خدا چیه؟

پاسخ:

خواهر گرامي! منظور از تقدير الهي اين است كه خداي متعال براي هر پديده‌اي اندازه و حدود كمّي و كيفي و زماني و مكاني خاص قرار داده است كه تحت تأثير علل و عوامل تدريجي، تحقق مي‌يابد؛ و منظور ازقضا الهي اين است كه پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط يك پديده آن را به مرحلۀ نهايي و حتمي مي‌رساند. (1) كه دعا ازجمله اين عوامل و مصداق تقدير می‌باشد: «قيل لرسول الله (ص): يا رسول الله رقي يستشفي بها، هل ترد من قدر الله؟ فقال (ص): انّها من قدر الله»(2)
امام باقر (ع) فرمودند: از رسول مكرم اسلام (ص) سؤال شد: اي فرستادۀ خدا، اين دعاها و نوشته‌هایی كه براي طلب شفا به‌کاربرده می‌شود، آيا جلوي تقدير خداوند را می‌گیرند؟ حضرت فرمودند: آن‌ها، خود نيز از تقدير خدايند.
- مطالبي را در قالب نكات درزمینۀ تقدير و نقش دعا در آن خدمتتان عرض می‌نماییم:
1-سازگاري تقدير الهي با اختيار انسان:
در روايات اسلامي نيز، بر سازگاري تقدير الهي با اختيار انسان تأكيد شده است و بدفهمي برخي از افراد كه وجود تقدير الهي را به معناي مجبور بودن انسان دانسته‌اند، مورد نكوهش قرارگرفته است. امام علي (ع) در پاسخ شخصي كه از جبر و اختيار سؤال مي‌كرد فرمودند:
«شما در هیچ‌یک از حالات خود مكروه و مجبور نيستيد. پيرمرد گفت: چگونه مجبور و مكره نيستيم، حالا آن‌كه حركت و طي طريق و دگرگوني‌هاي ما همه مشمول قضا و تقدير الهي است. حضرت در پاسخ فرمودند: آيا گمان مي‌كني كه قضا و تقدير، حتمي و اجباري است؟ اگر تقدير موجب جبر انسان باشد، ثواب و عقاب الهي باطل مي‌شود...»(3)
2-رابطۀ دعا و تقدير:
با توجه به معناي صحيح تقدير الهي و سازگاري آن با اختيار بشري مي‌بينيم كه آيات و روايات فراواني اشاره دارند كه دعا، صدقه و نيكوكاري‌هاي انسان، به دگرگوني و بهبود وضع زندگي وي مي‌انجامد يعني پی آمد كارهاي خوب و بدانسان در تغيير سرنوشت او، يكي ازقضا و قدرهاي كلي و ثابت به شمار مي‌آيد در قرآن كريم آمده است: «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛ (4) يعني استغفار به رفع عذاب مي‌انجامد» و يا «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(5) اگر اهل قریه‌ها ايمان بياورند و تقوی‌پیشه كنند بركات آسمان و زمين را برايشان نازل مي‌كنيم.» بنابراين تغيير سرنوشت به دست خود انسان، ازقضا و قدرهاي الهي است و خداوند چنين خواسته است كه: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى». (6)
3-دعا؛ يكي از مظاهر قضا و قدر:
اينجاست كه نقش دعا در زندگي بشري روشن مي‌شود. زيرا دعا نيز يكي از مظاهر قضا و قدر است كه هم در سرنوشت انسان مؤثر خواهد بود و نيز مي‌تواند جلو قضا و قدر ديگري را بگيرد. پس دعا به معني تغيير دادن خواست الهي نيست. بلكه به اين معناست كه خواست خدا چنين تعلق‌گرفته است كه هركس اين دعا را مثلاً بكند و يا صدقه دهد و يا... فلان مورد ابتلا از او برداشته مي‌شود. پس ورود عذاب مثلاً مشروط به عدم دعاي بشري است و برداشته شدن عذاب و گرفتاري به‌وسیله دعا نيز خود يكي از خواست‌هاي الهي است كه متحقق مي‌گردد.
علي بن عقبه مي‌گويد از امام صادق شنيدم كه فرمود:‌ ‌دعا، قضا را برمي‌گرداند، هرچند آن قضا محكم شده باشد، پس بسيار دعا كنيد. زيرا دعا كليد هر رحمتي است. (7)
- اما در مورد استجابت نشدن دعا و پيش آمدن مشكلات در زندگي، به نكات زير توجه كنيد:
گاهي مصلحت بنده با مصلحت الهي هماهنگ شده و خداوند دعاي انسان را مستجاب می‌کند بدون هیچ‌گونه عوارض و ضرري و در بسياري موارد هم مصلحت الهي كه حكيم علي الاطلاق است بر مصلحت موردنظر بنده مقدم می‌شود و اين را كساني درك می‌کنند كه به ميزان تقوا و ايمان و يقين خود حس جوهر يابي دارند كه در رأس همه‌ی بندگان مؤمن خداوند حضرات معصومين (ع) هستند كه حسّ جوهر یابی فوق‌العاده‌ای دارند و از اين منظر می‌دانند كه به چه سبب و حكمت و مصلحتي درخواست ما رد شده و به نفع ما نيست و يا چه درخواست‌هایی به نفع ما هست.
و بايد بدانيم هر دعايي كه می‌کنیم نتيجه و اثري دارد هرچند در زمان و مكان و به كيفيتي ديگر نمايان شود.
و اگر استجابت دعاي ما الآن مصلحت نباشد خداوند به بركت دعاي ما خير ديگر و بهتري را براي ما مقدر می‌فرماید و درنتیجه‌ی دعا تبديل و تبدلي ايجاد می‌فرماید.
گاهي نيز مورد دعا به‌صورت عادي به مصلحت ما نيست. لكن اصرار و الحاح در دعا موجب ايجاد مصلحت از ناحيۀ خداوند می‌شود يعني اگر در درخواست خود پافشاري بيشتري كنيم ايجاد مصلحت می‌شود كه خداوند آن نعمت را عطا بفرمايد. آثار دفعي دعا نيز مانند آثار نفعي دعا مشروط به‌شرط است.
در آخر بايد بدانيم مصلحت خواستن از ما و مصلحت و نحوۀ اجابت از خداي متعال است و بايستي راضي به رضاي الهي شد كه اين خود مقامي بالاتر است. ضمناً مشكلات زياد از محبت و علاقۀ خداي متعال به انسان حاصل می‌شود و هميشه این‌گونه نيست كه به خاطر گناهاني كه انسان انجام داده است، از اجابت دعا محروم بماند.
- حاصل سخن اينكه:
با توجه به معناي صحيح قضا و قدر و رابطۀ آن با علم و ارادۀ الهي روشن مي‌شود كه چنين نيست كه ما در تعيين سرنوشت هيچ نقشي نداشته باشيم و تعيين سرنوشت به دست خود ما از مصاديق قضا و قدر الهي است و در اين بستر معناي مزرعه بودن اين جهان براي سراي ديگر كاملاً روشن و واضح مي‌شود.
- معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر درزمینۀ قضا و قدر الهي و نقش اختيار انسان در آن‌ها:
1. مصباح، محمدتقي، معارف قرآن، ص 215 ـ 202، درراه حق.
2. سبحاني، جعفر، سرنوشت از ديدگاه علم و فلسفه، تهران، غدير.
3. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 1، تهران: صدرا (بي‌تا) «انسان و سرنوشت».
4. سعيدي مهر، علم پيشين الهي و اختيار.
پی‌نوشت‌ها:
1. مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات، چاپ هفتم، 1370، ج 1، ص 180.
2. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 5 ص 87، مؤسسه الوفاء، بيروت.
3. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، باب الجبر و القدر و الامر بين الامرين.
4. انفال (8)، آيۀ 33.
5. اعراف (7)، آيه 96.
6. نجم (53)، آيۀ 39.
7. قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، دارالاسوه، چاپ دوم، 1416، ج 3، ص 48، باب الدعا بعده العين.

صفحه‌ها