جن

نشست علمی با موضوع پاسخگویی به سوالات مرتبط با جن در آیات و روایات برگ
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد کاظم طباطبایی به سوالات مرتبط با جن مبتنی بر آیات و روایات پاسخ گفتند.

در این نشست علمی که با موضوع پاسخگویی به سؤالات مرتبط با جن در آیات و روایات و با حضور حجت الاسلام‌ والمسلمین سید محمد کاظم طباطبایی و کارشناسان بخش قرآن و حدیث و کلام مرکز ملی در روز یکشنبه 17 تیرماه در سالن جلسات مرکز ملی پاسخگویی برگزار و به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته شد.

حجت الاسلام و المسلمین سید محمد کاظم طباطبایی ابتدا به تبین مبحث جن در آئینه آیات و روایات پرداخته و سپس به سؤالات مرتبط با جن که کارشناسان مطرح نمودند پاسخ گفت. وی استناد به آیات قرآن و روایات معتبر را به عنوان مهم‌ترین مرجع متقن پاسخگویی در خصوص مسالة جن دانست.
وی در ادامه افزود: گسترش افسانه‌ها و شایعات به خاطر عدم تجربی بودن تحقیقات، تفکیک توهمات به دلایلی نظیر غلبه سودا و سایر بیماری‌ها از واقعیت، لحاظ رویکرد اجتماعی به مسائل تا نگاه صرفاً علمی و توجه دادن مخاطبان به مسائلی که اهمیت و اثرگذاری بیشتری در زندگی دارد از موارد قابل توجه در این بحث می‌باشد.
در ابتدای جلسه، دبیر علمی نشست حجت الاسلام والمسلمین حکیمیان، مدیر علمی گروه قرآن و حدیث مرکز ملی پاسخگویی با بیان این که 30 درصد سؤالات دریافت شده در سال گذشته در مورد سحر و جادو و جن بوده لزوم پاسخگویی به این بحث و ارائه پاسخ‌های متقن را یادآوری نمود.

شایان ذکر است که این نشست‌ها به صورت مداوم در مرکز ملی پاسخگویی به منظور به روز رسانی و افزایش کیفیت پاسخگویی برای کارشناسان مرکز برگزار می‌گردد.

منظور از "انس" انسان ها و نسل آدم عليه السلام مي باشد

منظور از جن هم مخلوقات ديگري هستند كه اطلاعات ما نسبت به آن ها محدود مي باشد.

در تفسير نمونه آمده:

در مورد جن اطلاعات ما بنا بر قرآن و روايات به شرح زير است:

"جن" چنان كه از مفهوم لغوي اين كلمه به دست مي‏ آيد ، موجودي است ناپيدا كه مشخصات زيادي در قرآن براي او ذكر شده، از جمله اينكه:

1- موجودي است كه از شعله آتش آفريده شده، بر خلاف انسان كه از خاك آفريده شده است :

وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ؛(1)

 جنّ را از شعله‏ هاي مختلط و متحرّك آتش خلق كرد.

2- داراي علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است (آيات مختلف سوره جن).

3- داراي تكليف و مسئوليت است (آيات سوره جن و سوره الرحمن).

4- گروهي از آن ها مؤمن صالح و گروهي كافرند:

وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ (2)؛

ميان ما، افرادي صالح و افرادي غير صالحند.

5-  داراي حشر و نشر و معادند:

أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (3)؛

ظالمان آتشگيره و هيزم دوزخند!

6- آن ها قدرت نفوذ در آسمان ها و خبرگيري و استراق سمع داشتند، و بعدا ممنوع شدند :

وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً (4)؛

پيش از اين به استراق سمع در آسمان ها مي‏نشستيم. امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابي را در كمين خود مي‏يابد.

7- آن ها با بعضي انسان ها ارتباط برقرار مي‏كردند . با آگاهي محدودي كه نسبت به بعضي از اسرار نهاني داشتند ، به اغواي انسان ها مي‏پرداختند:

وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً (5)؛

 مرداني از بشر به مرداني از جنّ پناه مي‏بردند، و آن ها سبب افزايش گمراهي و طغيان شان مي‏شدند!

8-  افرادي يافت مي‏شوند كه از قدرت زيادي برخوردارند، همان گونه كه در ميان انسان ها نيز چنين است :

قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ ؛(6)

يكي از گردنكشان جن به سليمان گفت : تخت ملكه سبا را پيش از آن كه از جاي برخيزي، از سرزمين او به اين جا مي‏آورم!       

9- آن ها قدرت بر انجام بعضي كارهاي مورد نياز انسان دارند :

وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ... يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ ؛(7)

گروهي از جن پيش روي سليمان به اذن پروردگار كار مي‏كردند، و براي او معبدها، تمثال ها، و ظروف بزرگ غذا تهيه مي‏كردند.

10- خلقت آن ها  روي زمين قبل از خلقت انسان ها بوده است :

وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ ُ مِنْ نارِ السَّمُوم؛(8)

 جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق كرديم.

 از آيات قرآن به خوبي استفاده مي‏شود كه بر خلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و آن ها را" از ما بهتران" مي‏دانند، انسان نوعي است برتر از آن ها، به دليل اينكه تمام پيامبران الهي از انسان ها برگزيده شدند . آن ها به پيامبر اسلام كه از نوع بشر بود، ايمان آوردند، و از او تبعيت كردند. اصولا واجب شدن سجده در برابر آدم بر شيطان كه بنا به تصريح قرآن آن روز از بزرگان طايفه جن بود. (9) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن مي‏باشد.

تا اين جا سخن از مطالبي بود كه از قرآن مجيد در باره اين موجود ناپيدا استفاده مي‏شود كه خالي از هر گونه خرافه و مسائل غير علمي است، ولي مي‏دانيم مردم عوام و ناآگاه خرافات زيادي در باره اين موجود ساخته‏اند كه با عقل و منطق جور نمي‏آيد،  به همين جهت يك چهره خرافي و غير منطقي به اين موجود داده كه وقتي كلمه جن گفته مي‏شود ،مشتي خرافات  با آن تداعي مي‏شود، از جمله اينكه آن ها را با اشكال غريب و عجيب و وحشتناك، و موجوداتي دم دار و سم دار، موذي و پر آزار، كينه‏توز و بد رفتار كه ممكن است از ريختن يك ظرف آب داغ در يك نقطه خالي، خانه‏هايي را به آتش كشند! و موهومات                   

ديگري از اين قبيل مي شناسند.

اگر موضوع وجود جن از خرافات پيراسته شود، اصل مطلب كاملا قابل قبول است، چرا كه هيچ دليلي بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما مي‏بينيم، نداريم. علما و دانشمندان علوم طبيعي مي‏گويند: موجوداتي را كه انسان با حواس خود مي‏تواند درك كند، در برابر موجوداتي كه با حواس قابل درك نيستند ، ناچيز است.

تا اين اواخر كه موجودات زنده ذره بيني كشف نشده بود، كسي باور نمي‏كرد كه در يك قطره آب، يا يك قطره خون، هزاران هزار موجود زنده باشد كه انسان قدرت ديد آن ها را نداشته باشد.

 نيز دانشمندان مي‏گويند: چشم ما رنگ هاي محدودي را مي‏بيند. گوش ما امواج صوتي محدودي را مي‏شنود. رنگ ها و صداهايي كه با چشم و گوش ما قابل درك نيست ، بسيار بيش از آن است كه قابل درك است.

وقتي وضع جهان، چنين باشد ، چه جاي تعجب كه انواع موجودات زنده‏اي در اين عالم وجود داشته باشند كه ما نتوانيم با حواس خود آن ها را درك كنيم. وقتي فجر صادقي مانند پيامبر اسلام  از آن خبر دهد، چرا نپذيريم؟ (10)

جنيان اعم از مؤمن و كافر در عالم خودشان هستند و به عالم ما كار ندارند. آري بعضي انسان هاي كافر و شرور با يادگرفتن راه و رسم ارتباط با جنيان ، جنيان شرور را به خدمت مي گيرند . كارهايي به ضرر مؤمنان انجام مي دهند . راه در امان ماندن از شر اين افراد هم ، ايمان و تقوا و توكل و پناه بردن به خدا است . اگر كسي به خدا پناه ببرد و در امان خدا واقع شود، هيچ موجودي را توان ضربه زدن به او نيست، مگر اين كه  خدا براي فتنه و امتحان اجازه دهد . در اين صورت به اراده خدا واقع مي گردد تا ما را بيازمايد . بايد ببينيم در آن صحنه تكليف مان چيست و بدان عمل كنيم تا سربلند بيرون آييم.

پي نوشت ها:

1.  رحمن(55) آيه 15.

2. جن (72) آيه 11.

3. همان، آيه 15.

4. همان ، آيه 9.

5. همان ، آيه 6.

6. همان ، آيه 39.

7. سبا (34) آيه  12- 13.

8. حجر (15) آيه  27.

9. كهف (18) آيه 50.

10. مكارم شيرازي ، تفسير نمونه ،چ اول ، تهران ، اسلاميه ، 1374 ش ،  ج25 ، ص 154-158.

بلكه مراد از اين عبارت مي تواند اين باشد كه ما به قرآن و حقانيت دين اسلام ايمان آورديم و لذا ممكن است آنها ايمان به شريعت هاي گذشته مانندحضرت عيسي و موسي داشته اند. اما با آمدن پيامبر جديد لازم ديده اند كه بايد به آن نيز ايمان بياورند و با توجه به آيات سوره احقاف اين احتمال به واقعيت نزديك تر است. چنانكه در سوره احقاف نيز مي خوانيم:

« وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلي‏ قَوْمِهِمْ مُنْذِرينَ (*)

قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسي‏ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدي إِلَي الْحَقِّ وَ إِلي‏ طَريقٍ مُسْتَقيمٍ (1)

« (به ياد آور) هنگامي كه گروهي از جنّ را به سوي تو متوجّه ساختيم كه قرآن را بشنوند. وقتي حضور يافتند به يكديگر گفتند: «خاموش باشيد و بشنويد!» و هنگامي كه پايان گرفت، به سوي قوم خود بازگشتند و آنها را بيم دادند! (*)

گفتند: «اي قوم ما! ما كتابي را شنيديم كه بعد از موسي نازل شده، هماهنگ با نشانه‏هاي كتابهاي پيش از آن، كه به سوي حقّ و راه راست هدايت مي‏كند.»

چنانكه در تفسير نمونه آمده جمله «أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسي‏» و جمله «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» مؤيد اين مطلب است كه اين گروه به كتب آسماني پيشين مخصوصا كتاب موسي ايمان داشتند و در جستجوي حق بودند، و اگر مي‏بينيم سخني از كتاب عيسي كه بعد از آن نازل شده به ميان نيامده بخاطر اين است كه تورات كتاب اصلي بود كه حتي مسيحيان احكام شرايع خود را از آن گرفته و مي‏گيرند.(2)

در هر صورت چه ثابت شود كه قبل از اين مسئله جنيان ايمان داشته اند يا كافر بوده اند در هر دو حال ربط اين مسأله با عالم ذر داشتن يا نداشتن جنيان را ما متوجه نمي شويم و نمي دانيم كه چه ملازمه اي بين اين دو مسئله است!

به عبارت ديگر بر فرض كه جنيان قبل از شنيدن آيات قرآن كافر بوده اند. آيا اين بدان معناست كه آنها عالم ذر نداشته اند؟! چه تلازمي بين اين دو مسئله وجود دارد؟!

علاوه بر اين بايد متذكر شويم كه از رواياتي كه دلالت بر وجود عالم ميثاق دارند. روشن مي شود كه اين ميثاق منحصر به انسان ها نيست. بلكه جنيان نيز در اين ميثاق شركت دارند. چنانكه جابر جعفي نقل مي كند كه آيه:« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ »(3) را در محضر امام باقر(ع) قرائت مي نمودم امام فرمود: اي جابر تأمل كن تا خبر دهم تو را بتأويل اعظم آن. عرض كردم بفرمائيد فرمود:

خداوند روز جمعه را براي آن جمعه ناميد چون تمام خلق اولين و آخرين را از جن و انس و آسمان و زمين و دريا و بهشت و جهنم و ساير موجودات ديگر را در عالم ميثاق براي گرفتن عهد و پيمان به ربوبيت خود و نبوت محمّد (ص )و ولايت علي (ع)در آن روز جمع نمود و به آسمان و زمين فرمود: ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ (4)

البته ناگفته نماند كه درباره حقيقت اين ميثاق و اينكه آيا اين ميثاق همان عالم ذر است يا تفسير ديگري دارد بين علماء اختلاف است .

براي تحقيق بيشتر درباره عالم ذر مي توانيد به آدرس زير مراجعه نماييد.

http://www.pasokhgoo.ir/node/17990

پي نوشت ها:

1. أحقاف(46)، آيه29-30.

2. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج‏21، ص 369.

3. جمعه(62)، آيه 9.

4. بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، 1416ق، ج‏5، ص 379.

اقوال و سخن در اين باره كه استثناي شيطان از جمع ملائك در آيات متعدد، چگونه استثنايي است، بسيار و نيز متفاوت است. البته چه ما استثناء را متصل به حساب آوريم كه شيطان(به دلايلي) خود يكي از ملائك محسوب مي شود و چه منقطع يا منفصل به حساب آوريم، باز هم جاي توجيه دارد،پس لازم است براي روشن شدن مطلب، به بعضي از تفاسير مربوطه مراجعه كنيم و قبل از آن، لازم است اين نكته را بيان كنيم در بعضي از آيات مربوط به سجده ملائك براي آدم كه شيطان استثناء شده است؛ بدون فاصله اين نكته مطرح شده است كه شيطان از جنس ملائك نيست بلكه موجودي مادي و از جنس لطيفي چون آتش به وجود آمده است.

"وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ ..."(1)

يعني:به ياد آريد زماني را كه به فرشتگان گفتيم براي آدم سجده كنيد! آن ها همگي سجده كردند جز ابليس- كه از جن بود...

در اين آيه شريفه شيطان از جنس جن معرفي شده است. البته در اين مورد نكته قابل توجهي وجود دارد كه نگارنده هنگام گرفتن نتيجه به آن اشاره مي كند و همان نكته خود مي تواند پاسخ سوال باشد.

و اما نقل تفاسير در مورد توجيه استثناي شيطان از ملائكه كه با بيان آن،پاسخ پرسش داده خواهد شد.

1. نوشته اند:

در آيه" فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ"  خداي متعال خبر مي‏دهد از سجده كردن تمامي فرشتگان مگر ابليس. و در آيه" كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ"  علت سجده نكردن وي را اين دانسته كه او از جنس فرشتگان نبوده، بلكه از طايفه جن بوده است، از آيه" بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ" نيز استفاده مي‏شود كه اگر ابليس از جنس فرشتگان مي‏بود چنين عصياني را مرتكب نمي‏شد. از همين جهت مفسرين در توجيه اين استثنا اختلاف كرده‏ اند كه آيا اين استثنا به اعتبار اغلبيت و اكثريت و اشرفيت ملائكه استثناي متصل است و امري كه به شيطان شده بود همان امر به ملائكه بوده؟ و يا آنكه استثناي منفصل است و ابليس به امر ديگري مامور به سجده شده بود؟

كساني كه اين احتمال را داده گفته‏اند: گر چه ظاهر جمله" ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ" اين است كه امر به ابليس و امر به ملائكه يكي بوده و هر دو دسته به يك امر مامور شده بودند، مگر اينكه خلاف ظاهر آيه مقصود باشد.

 در اين تفسير به صراحت بيان شده: حقيقت مطلب اين است كه از ظاهر آيه استفاده مي‏شود ابليس با ملائكه بوده و هيچ فرقي با آنان نداشته.... بنا بر اين، معلوم مي‏شود ابليس قبل از تمردش(سرپيچي اش) فرقي با ملائكه نداشته، و پس از تمرد حسابش از آنان جدا شده، ملائكه به آنچه مقام و منزلت ‏شان اقتضا مي‏كرده باقي ماندند و خضوع بندگي را از دست ندادند، و ليكن ابليس بدبخت از آن مقام ساقط گرديد، هم چنان كه فرموده:" كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ" چون از جنس جن بود، نسبت به امر پروردگارش فسق ورزيد"، و" فسق" به معناي بيرون شدن خرما از پوسته است، ابليس هم با اين تمردش در حقيقت از پوست خود خارج شد و زندگاني اي را اختيار كرد كه جز خروج از كرامت الهي و اطاعت بندگي چيز ديگري نبود.(2)

2.درتفسير ديگري در مورد علت سرپيچي شيطان نوشته شده است:

مي‏دانيم" شيطان" اسم جنس است و  شامل نخستين شيطان و همه شيطان ها مي‏شود، ولي" ابليس" اسم خاص است و اشاره به همان شيطاني است كه اغواگر آدم شد، او طبق صريح آيات قرآن از جنس فرشتگان نبود،(كه اگر واقعا از جنس فرشتگان بود قدرت عصيان نداشت چون ملائك به دليل آن كه مجرد اند از خود اختياري ندارند) بلكه در صف آنها قرار داشت او از طائفه جن بود كه مخلوق مادي است،(به همين جهت در موجود مادي امكان سرپيچي وجود دارد) در سوره كهف آيه 50 مي‏خوانيم" فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ": همگي سجده كردند جز ابليس كه از طائفه جن بود.(3)    

3. نوشته اند:              

إبليس در ظاهر از جمعيّت ملائكه بوده، و در برنامه آنها به نحو كامل شركت داشت،و اين استثناء روي جريان طبيعي است،نه استثناء منقطع.(4)

4. و بعضي با اين سوال پاسخ خود را آغاز كردند كه آيا ابليس از ملائكه بود يا از جن؟ در ميان مفسران و علماء اسلامي در اين باره اختلاف نظر وجود دارد. بعضي از آن ها گفته‏ اند كه ابليس از ملائكه بود و به خاطر معصيتي كه مرتكب شد از مقام خود خلع و رانده درگاه الهي شد...در مقابلِ اين قول عقيده كساني است كه ابليس را از زمره ملائكه نمي‏دانند و او را از جن معرفي مي ‏كنند. ...(در اين تفسير دلايلي بر اقوال مربوطه بيان شده است كه به دليل طولاني شدن پاسخ ارجاع مي دهيم) و تنها به نتيجه پاياني اين تفسير اشاره مي كنيم كه نوشته است:

 ابليس از جن بود نه از ملك و اما اينكه چگونه خطاب خداوند به ملائكه كه آدم را سجده كنند شامل ابليس هم شد، علتش اين بود كه ابليس با اينكه از جن بود، طبق روايات با ملائكه همراهي داشت و اين به علت كثرت عبادت او بود و يا به هر دليل ديگري كه ما نمي‏دانيم، به گونه‏اي كه ملائكه ابليس را از خود مي‏پنداشتند بنابر اين، امر الهي شامل او هم شد و طبعاً استثناء او از ملائكه هم به جهت همين همراهي او با ملائكه بود.يا بگوييم كه اين استثناء منقطع بود و در قرآن نظائر متعددي دارد.(5)در اين جا به حديثي از امام صادق(ع) تمسك مي كنيم كه در پاسخ به سوالي فرمود: شيطان از فرشتگان نبود و از امر آسمان هم چيزي را متصدي نبود و از جن بود و با ملائكه مي‏گذرانيد ملائكه او را از خود مي‏دانستند، ولي خدا مي ‏دانست كه او از ملائكه نيست و چون امر به سجود آدم شد از او واقع شد آنچه شد.(6)

نتيجه اين كه جداي از مفهوم و تفسير آيات به عقيده نگارنده، جزء بودن با هم جنس بودن فرق دارد. يعني چند جزء غير متجانس مي تواند از نظر اعتباري بخشي از يك كل باشند كه حكمي واحد شامل حال شان شود. ولي در واقع هر يك از اجزاء داراي هويتي غريب از هم باشند. پس اين امكان وجود دارد كه يك امر الهي با مختصات معين شامل حال موجودات مختلفي بشود كه به عنوان يك مجموعه مد نظر قرار گيرند، اما مامور به(آن چه كه به آن امر شده ) يكي باشد! در اين جا نيز مي شود توجيه كرد  شيطان به دليل كثرت عبادت به مقام ملائك صعود كرد و در گروه آنان داخل و جزء آنان شد. پس امر الهي به ملائكه مبني بر سجده بر آدم هم شامل حال او نيز شد، چون او نيز در مقام و جايگاه  فرشتگان داخل شد. به همين دليل،استثناء شيطان واقعي و متصل است، زيرا سخن در ابتدا بر سر جنس شيطان نبود كه بخواهيم استثناء را منقطع به حساب آوريم تا او را از ملائك ندانيم و به خطاب الهي اشكال كنيم !اما در ادامه كه شيطان از امر خدا به سجده بر آدم طفره رفت، چرايي آن را خداي متعال بيان فرمود كه شيطان دچار غرور و عصيان شد  چون اين موجود از جنس جن و مادي بود. در حالي كه ملائك مادي نبودند،پس عصيان در ايشان راه نداشت در نتيجه به هر چه امر  شوند بي چون و چرا آن را انجام مي دهند والله العالم. (دقت شود).

و اما اين كه ملائك از خود اختيار دارند يا نه، در پاسخ بايد گفت ملائك موجوداتي مجرد و تحت امر خداي متعال اند و به استشهاد آيه شريفه "لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ" (7)  هرگز فرمان خدا را مخالفت نمي‏ كنند و آن چه را فرمان داده شده‏اند (به طور كامل) اجرا مي كنند! زيرا اختيار در عالم ماده و موجوداتي كه جنبه مادي نيز دارند معنا پيدا مي كند.

پي نوشت ها:

1. سوره كهف، آيه 50.

2. طباطبايي محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني محمد باقر، قم، انتشارات جامعه مدرسين، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، جلد 8، ص 26.

3. مكارم شيرازي ناصر،تفسير نمونه،تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه،سال 1374 ه ش، چاپ اول، ج 1، ص 183

4. مصطفوي حسن، تفسير روشن، تهران، انتشارات مركز نشر كتاب، سال 1380 ه ش، چاپ اول، ج‏1، ص 187.

5. جعفري يعقوب، كوثر، ج‏1، ص 140.

6. داور پناه ابو الفضل، أنوار العرفان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات صدر ، سال 1375 ه ش، چاپ اول، ج‏1، ص 428

7. سوره تحريم، آيه 6 .

در مورد جن آيات و روايات مختلفي وارد شده است كه به برخي اشاره مي كنيم:

 جن موجودي است كه از حس، پنهان است . عقل و قدرت دارد. مكلّف به تكاليف الهي است.(1)

درباره جن، افسانه‏ها و داستان‏هاي خرافي بسياري ساخته‏اند، ولي اصل وجود آن و صفات ويژه‏اي كه در قرآن براي جن آمده، مطلبي است كه هرگز با علم و عقل مخالف نيست.

جن‏ها مانند انسان‏ها داراي دو گروهند: مؤمنان صالح و كافران سركش.

بر خلاف تصور مردم كه آن‏ها را «از ما بهتران» مي‌دانند، انسان برتر از آن‏ها است، به دليل اين كه تمام پيامبران الهي از ميان انسان‏ها برگزيده شدند. جنّيان به پيامبر(ص) كه بشر بود، ايمان آوردند و از او پيروي كردند. اصولاً واجب شدن سجده در برابر آدم بر شيطان (كه بنا به تصريح قرآن از بزرگان طايفه جن بود)(2) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن مي‌باشد.

جهات خرافي و غير منطقي به اين موجود داده شده كه وقتي جن گفته مي‏شود، بعضي از خرافات با آن تداعي مي‏شود، از جمله اين كه آن‏ها را با اَشكال غريب و وحشتناك موجوداتي دُم دار و سم دار مي­كشند . اينان را موذي و پر آزار، كينه توز و بدرفتار مي­دانند كه ممكن است از ريختن يك ظرف آب داغ در يك نقطه خالي، خانه‏هاي بسياري را به آتش كشند!

هيچ دليلي بر انحصار موجودات زنده به آن چه مي­بينيم نداريم، بلكه دانشمندان علوم طبيعي مي­گويند موجوداتي را كه انسان با حواس خود مي­تواند درك كند، در برابر موجوداتي كه با حواس قابل درك نيستند، ناچيز است. بنابراين موجودات و حقايقي وجود دارند كه اگر چه به حس انسان داخل نمي‌شوند، اما حقيقتاً وجود دارند.

رسم عرب چنين بود كه هرگاه به بيابان هولناكي مي­رسيدند، به جن آن وادي پناه مي­بردند. در اسلام از اين كار نهي شده و بايد به خدا پناه برد كه آفريننده جن و غير جن است. در بعضي روايات توصيه شده كه در چنين مواقعي خوب است اذان بگوييد تا از شر جنيان سركش در امان بمانيد.

 انسان و جن داراي دو ماهيت متفاوت و دو بعد مختلف در زندگي هستند. وضعيت حيات اين دو موجود، تفاوت هاي زيادي دارد كه به نظر مي رسد به همين جهت خداوند ميان انسان ها و اجنه حايلي ايجاد كرده تا آن ها نتوانند همديگر را ببينند. بالاخره آنچه كه از اجنه، هيبت آن ها و وضع خوراك و زندگي شان نقل شده، نشان مي دهد كه برخورد با آن ها مي توانست با ترس و وحشتي هميشگي همراه باشد، به گونه اي كه نظام زندگي انسان ها بدان جهت مختل گردد.

البته اين طور نيست كه همه انسان ها نتوانند آن ها را ببينند. آن ها براي همه كس قابل رؤيت با چشم نيستند، ولي برخي از افراد ممكن است آن ها  را ببينند. اشخاصي وجود دارند كه در اين مسايل (مربوط به جن) كار كرده‌ و ادعا مي‌كنند كه آن ها پديده‌هاي بسيار لطيفي هستند كه توان انبساط و انقباض خويش را دارند. در حالت عادي در حال انبساطند. از اين رو قابل بساوايي و ديدن نيستند. ولي اگر منقبض گردند، مي‌توان آنان را ديد و لمس كرد.

از اين كلام معلوم مي‌شود كه برخي ممكن است جنيان را ببينند، چه اين كه شيطان گاهي به صورت هايي نمودار مي‌شود و برخي افراد او را مي‌بينند. در اين باره گفته شده: ابليس در عالم خارج گاهي به صورت انسان ظاهر مي‌شود و با اشخاص سخني مي‌گويد. زماني هم به شكل جانوراني چون سگ،‌ خوك، و يا همچون موجوداتي غريب و هول‌انگيزي  نمودار مي‌شود و برخي او را مي‌بينند. (3) البته غالباً اين امكان و ارتباط از طرف انسان ها ايجاد مي شود. يعني سعي و تلاش عده اي و استفاده از راه هاي خاصي و يا حالت هاي ويژه اي موجب مي شود كه شخصي با جن ارتباط يابد. آن ها اجازه ورود به عالم انساني را ندارند، مگر آن كه كسي در خود شرايطي ايجاد كند، يا شرايطي را فراهم كند كه با جنيان ارتباط يابد.

اما اين كه گفتيد آن ها هميشه مي توانند ما را ببينند؛ چنين حرفي معلوم نيست صحيح باشد. زيرا تاثير گذاري آن ها در زندگي انسان ها محدود بوده ؛ اين طور نيست كه هر زمان خواستند، بتوانند كاري چنين انجام دهند. چرا كه اگر به اختيار خودشان باشد، شايد خيلي كارها بخواهند انجام دهند. منتهي از طرف خداوند متعال و ائمه (ع) يكسري حدود براي شان مشخص شده است و گرنه امكان اختلال در زندگي انسان ها مي رفت.

از اين مطلب مي توان نتيجه گرفت كه:

 آن ها در ديدن انسان ها  با محدوديت هايي مواجه بوده و معلوم نيست در اين زمينه كاملا آزاد باشند.اين ما هستيم كه نبايد آن ها را در زندگي خويش داخل نماييم . البته صرف خواب ديدن چيزي يا كسي در خواب دليل بر ديدن جن و آثار آن نيست . ربطي به تغيير مكان و فرار از او  ندارد .

 بهترين راهكار براي در امان ماندن از شر اجنه و اموري مانند آن ، انجام برخي توصيه هايي است كه در برخي روايات شده است:

1. يكي از بهترين راهكارها براي در امان ماندن از شر اين موجودات ،قرائت مداوم سوره ناس و فلق است ؛ از امام صادق (ع) نقل شده كه درباره آثار و بركات سوره  ناس فرمود:

«مَن قرأها في منزله كلّ ليلة، أمن من الجنّ والوسواس، ومَن كتبها و علّقها علي الأطفال الصغار حُفظوا مِن الجانّ بإذن الله تعالي؛ (4) كسي كه سوره ناس را در منزلش قرائت كند، از جن و وسوسه‌ها محفوظ مي‌ماند . كسي كه آن سوره را بنويسد و بر اطفال كوچك همراه كند ، آن اطفال به اذن خداوند از شرّ جنيان محفوظ مي‌مانند».

2. همچنين از امام صادق ‌روايت شده است ‌: "هر كه سوره جن را بسيار بخواند، در دنيا از چشم جنيان و دميدن‌ها و سحر و مكر ايشان محفوظ باشد " . (5 )

3. همچنين اين دعا : « اللهمّ انّك لا يكفي منك احد‍ و انت تكفي من كل احد من خلقك ،فاكفني شرّ الجنّ و الانس ».

4. به علاوه خواندن سوره ها و آيات قرآني مانند : سوره «ياأيّهاالكافرون»، «قل هو الله أحد» و «آية الكرسي» و آيه «انّي توكّلت علي الله ربّي و ربّكم ما من دابّة الاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّي علي صراط مستقيم» (6) هم توصيه مي شود .

5. وضو داشتن و ذكر «بسم الله الرحمن الرحيم و لاحول ولا قوه الابالله العلي العظيم » تكرار شود.

6. دادن صدقه و كمك به همنوعان.

7. اصلي ترين توصيه در اين باره، دوري از تنهايي و فكر نكردن به اين گونه مسايل است. زيرا فكر كردن بيش از حد به جن ممكن است باعث ايجاد توهم و مشكلات رواني ديگر شود.

8. خواندن سوره صافات هم براي دفع اجنه و هم بر برطرف شدن موانع ازدواج مفيد است

پي‌نوشت ها‏:

1. الرحمن (55) 15؛جن(72) 6-11 -15؛نمل (27) 39؛سباء (34) 12 - 13؛حجر (15) 27؛كهف (18) 50.

2.كهف،آيه50.

3.جن،آيه 6.

؛ موسوي بجنوردي،  دائرة‌المعارف بزرگ اسلامي، مركز دائره‌المعارف، تهران 1374ش، ج 2، ص 599 .

4. بحراني ، البرهان في تفسير القرآن، بنياد بعثت، 1416ه.ق، ج 10 ، ص 550.

5. طبرسي‌،  مجمع البيان‌، ناصرخسرو، تهران، 1372ه.ش، ج 10 ، ص 365.

6. هود (11) آيه 55.

 

 

به غیر از خدا" ملائکه" روح" شیطان" وجن چه موجودات دیگری مجردند؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
موجودات را در يك تقسيم بندي مي توان به موجودات مادي و غير مادي تقسيم كرد. موجودات مادي عالم ماده و جسماني را تشكيل مي دهند و بر آن ها نظام مادي حكم فرماست . عالم آن ها را عالم ناسوت و در اصطلاح قرآن عالم شهادت مي نامند. اين عالم را عالم ماده و حركت و زمان و مكان گويند . در يك كلام عالم طبيعت و محسوسات يا عالم دنيا است. موجودات غير مادي و به تعبير فلسفي مجردات ، آن هايي هستند كه مادي نيستند و در واقع مجرد از ماده اند. از آن جا كه موجود مجرد همواره از موجود مادي داراي وجودي برتر است ، از اين رو آن ها عالمي برتر از عالم ماده دارند. آن ها نيز با توجه به شدت و سعه وجودشان و ميزان تجردشان از وجودي متفاوت بر خوردارند . از اين رو در عالمي متناسب با شدت وجودي شان به سر مي برند. اين موجودات به ترتيب شدت وجودي شان در ، عالم لاهوت، عالم جبروت و عالم مثال يا ملكوت به سر مي برند .
همان طور كه گفتيم مجردات آن هايي اند كه مادي نيستند . خداوند كه در راس سلسله وجودات قرار دارد ، از تجري تام و تمام برخوردار است . موجودي بسیط است. داراي وجودي بی حد و نهایت. در مرتبه بعد فرشتگان قرار دارند كه آن ها نيز داراي وجودي مجرد هستند.
روح و نفس انساني نيز موجودي مجرد است و هر چند كه مادي نيست و مجرد است. اما همواره بايد همراه ماده باشد و نمي تواند بدون ماده وجود يابد . اين ويژگي مخصوص عالم ماده نيست، بلكه روح در عالم مثال و عالم برتر از عالم ناسوت و دنيا نيز با جسمي مثالي و متناسب با آن عالم خواهد بود. بنا بر اين تجردش در حد تجردي ضعيف است و همواره بايد در قالب و جسمي غير مجرد جاي گيرد.(1)
اما در مورد اجنه و به تبع آن شيطان که او نیز جن است، اگر چه آن ها داراي جسم لطيف هستند. اما جزو مجردات نمي باشند. البته روح آن ها مانند انسان مجرد مي باشد. اما در اين نشئه آن ها داراي وجود مادي اند.
نتيجه اينكه موجدات مجرد در عالم تا آن جا كه براي ما شناخته شده است، به اين ترتيب مي باشند: خداوند، ملائكه و روح.

پي نوشت:
1.مصباح يزدي، آموزش فلسفه، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1368ش، ج2 ، ص124-126.

با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما عزیزان لطفا در مورد جن و محل زندگی آن و غذای آن ولباس آن وخانه و قبرو خانواده و قوم و نژاد آن وتعداد آنها و وزبان آنهاو ایا اجنه با هم می جنگند اگر اینگونه است با چه و چگونه کشته می شوند توضیح داده و بفرماید آیا جن می تواند با انسان دشمنی کند و به او آزار برساند یا او را قتل کند آیا انسان می تواند جن را ببیند وآیا جن می تواند بدون اذن خدا خود را به انسان بنمایاند اصلا آیا ترس و مخصوصا ترس از جن کار درستی است و در مبانی دینی پسندیده است یا خیر مثلا اگر پسندیده نیست در جاهایی مثلا در کوه یا محلهایی در بیرون از شهر که قبلا در آنها جن دیده اند آیا صحیح است انسان مثلا شب را در آن کوه با توکل بر خدا بخوابد حتی اگر ایمان کاملی هم نداشته باشد و آیا داستانهایی که اشخاص مثلا روستایی های قدیمی که البته انسانهای صادقی هم هستند و دل و جرات آنها هم زبان زد است که مثلا بزی را دیده اند یا گربه ای را که حرف می زده و غیب شده و از نظر آنها جن بوده را قبول دارید اگر نه و می گویید تخیل بوده پس چرا انسانهای بی شماری مخصوصا گذشتگان از این داستانها تعریف می کنند که برای آنها اتفاق افتاده و انسان در صدق گفتار بعضی از آنها شک ندارد آیا اصلا اگر چنین اتفاقی برای ما بیفتد باید بترسیم یا اینکه باید از جانب خدا و احکامش مطمئن باشیم که این جن یقینا اگر کافر هم باشد نمی تواند به ما ضرر برساند. با تشکر موفق و پیروز باشید یا خق

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
شما سوالات متعددي را درباره جن مطرح نموديد که جواب دادن به همه آن ها فرصت ديگر مي طلبد . در اين خصوص به "کتاب جن و شيطان"آقاي عليرضا رجالي تهراني مراجعه نماييد، در عين حال به مطالب زير نيز اشاره مي شود:
از آيات استفاده مي شود که جن داراي ويژگي‏هاي ذيل هست:
1- موجودي است که از شعله آتش آفريده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفريده شده.(1)
2- داراي علم و ادراک و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.(2)
3- داراي تکليف و مسئوليت است.(3)
4- گروهي از آن‏ها مؤمن صالح و گروهي کافرند.(4)
5- داراي حشر و نشر و معادند.(5)
6- قدرت نفوذ در آسمان‏ها و و استراق سمع داشتند و بعداً منع شدند.(6)
7- با بعضي از انسان‏ها ارتباط برقرار مي‌کردند به اغواي انسان‏ها مي­پردا زند.(7)
8- ميان آن‏ها افرادي يافت مي­شوند که از قدرت زيادي برخوردارند.(8)
9- قدرت بر انجام بعضي از کارهاي مورد نياز انسان را دارند.(9)
10- خلقت آن‏ها روي زمين قبل از خلقت انسان‏ها بوده است.(10)
همچنين از برخي آيات استفاده مي‏شود که انسان بر جن برتري دارد ، به دليل اين که تمام پيامبران الهي از ميان انسان‏ها برگزيده شدند. جنّيان به پيامبر اسلام- که بشر بود-، ايمان آوردند. اصولاً واجب شدن سجده بر شيطان در برابر آدم (که بنا به تصريح قرآن از بزرگان طايفه جن بود).(11) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن مي‌باشد.
ارتباط با جنيان: از روزگاران قديم بين انسان و جن، شيوه‏هاي مختلفي از روابط بوده است. بعضي از گونه‏ هاي اين روابط را که در قرآن و روايات آمده است از جمله اينکه انسان ها به جن پناه مي بردند. در قرآن مجيد آمده «و همانا مرداني از انس به مرداني از جن پناه مي­بردند، پس به سختي‏هاي ايشان مي­افزودند».(12) رسم عرب چنين بود که هرگاه به بيابان هولناکي مي­رسيدند، به جن آن وادي پناه مي­بردند. در اسلام از اين کار نهي شده و بايد به خدا پناه برد که آفريننده جن و غير جن است. در بعضي روايات توصيه شده که در چنين مواقعي خوب است اذان بگوييد تا از شر جنيان سرکش در امان بمانيد.

درباره تسخير جن بين فقها اختلاف است که آيا جايز است جنيان را تسخير کرد و آن‏ها را به خدمت گرفت؟ در اين باره نظر قطعي و دقيق ارائه نشده، در مجموع مي­توان گفت اگر اين کار نسبت به مؤمنان جن باشد و مايه آزارشان گردد، جايز نيست، ولي اگر مايه آزارشان نشود، اشکال ندارد. البته به کارگرفتن آن‏ها براي کارهاي نامشروع حرام است.درضمن جنيان موجود مادي و داراي اجسام لطيفي هستند که قدرت دارند به شکل‏هاي مختلف در آيند . گاهي هم خداوند به حسب مصالح آن‏ها را به صورت‏هاي گوناگون در مي­آورد. .(13). همچنين جنيان موجودات بسيار لطيف و انعطاف پذيرهستند مانند هوا که قابل انبساط و انقباض هستند. گاهي به صورت آدم، گاهي موجودات کوچک، گاهي موجودات بزرگ با بدن‏ها و چشم‏ها و موهاي عجيب نمودار مي­شوند؛ يعني ظاهر شدن براي انسان به صورتي خاص، نه آن که از ماهيت حقيقي خود خارج شوند و تغيير ماهيت دهند، بلکه به اين معنا در قوه حس و ادراک انسان به صورت‏هاي مختلفي محسوس مي­شوند، بدون آن که تغيير ماهيتي صورت گيرد.
پي‌نوشت‏ها:
1. الرحمن (55) آيه 15.
2. آيات مختلف سوره جن.
3. آيات سوره جن و الرحمن.
4. جن (72) آيه 11.
5. همان، آيه 15.
6. همان، آيه 9.
7. همان، آيه6.
8. نمل (27) 39.
9. سباء (34) آيه 12 - 13.
10. حجر (15) آيه 27.
11. کهف (18) آيه 50.
12. جن (72) آيه 6.
13. دائرة المعارف تشيع، ج 5، ص 450 - 452.

با سلام،چند روزی است در منزل ما اتفاق عجیب می افتد به شرح ذیل: ابتدا یک شب که برای استراحت به اتاق خواب رفتم لکه های روغن غذایی که اصلا ماطبخ نکرده بودیم که بصورت شره از آشپزخانه تا تراس موجود بود در حالی که در دقایقی پیش چنین لکه هایی موجود نبود و در شبی از شب های رمضان موقع خواب نزدیک سحر دو مرتبه آیفون گوشی تلفن به صدا در آمد و چندین بار نیز نور صفحه تلفن به عنوان شماره گیری روشن گردید.به نظر شما دلایل این امور چیست و مرا راهنمایی کنید.

پاسخ:
2اين گونه موارد نمي تواند نشانه اتفاقات خاص و ماورايي باشد . بي دليل اين مسائل را به عوامل ناشناخته و عجيب پيوند ندهيد ؛ در زندگي اكثر افراد و خانواده ها حوادثي از اين دست كم نيستند كه تا مدت ها انسان از دليل آن مطلع نمي شود، اما پس از مدتي متوجه علت بروز اين حوادث مي شود حتي به تصورات قبلي خود در خصوص علل بروز اين حوادث مي خندد .
در مورد ريخته شدن روغن نمي توانيم قضاوتي بكنيم، اما علت هاي مختلفي مي تواند براي آن وجود داشته باشد ؛ ولي در خصوص به صدا درآمدن گوشي و روشن شدن صفحه نمايش آن ، اين قبيل اختلال هاي الكتريكي امري كاملا طبيعي و شايع است . بسياري از وسائل الكتريكي در برابر امواج مختلف يا جريان هاي مجاور الكتريكي از خود حساسيت نشان داده، علائمي خاص از خود بروز مي دهند كه اصلا قابل توجه و مهم نيست .
در مجموع به نظر مي رسد حساسيت بي موردي پيدا نموده ايد . نبايد به اين مساله توجهي بكنيد ؛ البته براي رفع نگراني و تشويش اهل خانه مي توانيد با خواندن سوره هايي نظير ناس و فلق و نصب اين سوره ها در منزل و همچنين صدقه دادن آرامش خاطري را براي خود و خانواده حاصل نماييد .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها