سقط جنین

ميان صاحب نظران و فلاسفه اسلامي در اين باره دو نظر وجود دارد

ميان صاحب نظران و فلاسفه اسلامي در اين باره دو نظر وجود دارد:

برخي معتقدند كه روح آدمي به عنوان موجودي مجرد قبل از بدن او خلق شده و در كالبدش دميده مي شود، ولي صدرالمتألهين بر آن است كه روح آدمي از عصاره و تلطيف بدن انسان خلق مي گردد و در آغاز پيدايش و مبدأ خلقت  جسماني است، ولي بر اثر حركت جوهري به تدريج رو به سوي تجرد مي رود  تا به تجرد تام عقلي نايل مي گردد.

از باب تمثيل و تشبيه صدرا معتقد است كه روح آدمي نظير نور چراغ است. همان طور كه روغن و نفت از طريق فتيله عبور مي كند، وقتي نزديك شعله چراغ رسيد، تبديل به گاز مي شود، آن گاه تبديل به شعله و بعد تبديل به نور مي گردد. روح انسان نيز چنين مسيري را طي مي كند تا اين كه از مرتبه ماده به تجرد مي رسد و روح مجرد مي شود.

صدرا معتقد است كه اين تحليل عقلي را آموزه‌هاي قرآن در باب روح نيز تأييد مي كند،‌ زيرا قرآن كريم وقتي در باب خلقت انسان سخن مي گويد و مراتب آفرينش انسان را توضيح مي دهد كه از نطفه بعد مضغه، بعد علقه مي شود، آنگاه مي فرمايد:

«ثمّ أنشأناه خلقاً آخر فتبارك الله أحسن الخالقين،(1) سپس او را آفرينش و خلقت ديگري دادم و بزرگ است خدايي كه برترين آفريدگار است.»

در مجموع صدرا پيدايش روح انسان را بعد از بدن و از طريق حركت جوهري تبيين كرده حتي يكي از دلايل و شواهد فلسفي حركت جوهري را نحوه تجرد روح تلقي نموده است. روح با بدن رابطه ظرف و مظروف نظير آبي كه در ظرف ريخته مي شود ندارد، بلكه رابطه روح و بدن رابطه محيط و محاط است. روح به دليل حركت جو هري به تجرد مي رسد. اين طور نيست كه مثل آب در ظرف بدن قرار داشته باشد.

انسان موجود مركب از دو پديده است كه يكي مجرد و ديگر مادي است. تركيب آن دو بدين معنا است كه تركيب روح و بدن يك تركيب اتحادي است. روح و بدن يك وجود موجود هستند. بر اثر اين تركيب است كه حقيقتي به نام انسان شكل مي‏گيرد. روح بي‏بدن نمي‏تواند به هستي خود ادامه دهد و بدن هم بي‏روح نمي‏تواند موجوديت خود را حفظ كند. از اين رو مي‏گوييم تركيب روح و بدن تركيبي است كه بدون آن نمي‏توانند موجود باشند؛ بر اساس اين تركيب است كه اين دو موجود مي‏شوند و وجودي يگانه مي‏يابند.

در تركيب انضمامي، دو چيزي كه موجود هستند و هستي آن ها مستقل از يكديگر است، به هم متصل شده، با هم تركيب مي‏شوند. يعني اين طور نيست كه آن دو موجود بر اثر اين تركيب به عالم هستي باريابند؛ بلكه آن دو، هستي مستقل از يكديگر دارند. ما فقط با يك تركيب ميان آن دو، پيوند حاصل كرده‏ايم. اما در تركيب اتحادي، مانند روح و بدن، آن دو به حدي با هم يگانه گشته‏اند كه به يك وجود موجودند. اين طور نيست كه نخست روح موجود شود و آن گاه بدن جدا از آن؛ سپس اين دو را به هم پيوند بزنيم و تركيب كنيم؛

در تركيب اتحادي، بايد دو موجودي كه به يك وجود موجود مي‏شوند، داراي مرتبه يكساني باشند؛ يعني،اگر يكي در مرتبه قوه و استعداد محض بود و يكي در مرتبه فعليت، نمي‏توان اين دو را با يكديگر متحد ساخت؛ چرا كه اين دو بر اثر تركيب يكي مي‏شوند. يگانگي در حدي است كه به يك وجود موجودند. نمي‏توان موجودي را كه در مرتبه قوه بوده، وجودش ضعيف‏تر از فعليت و پايين‏تر از آن است با مرتبه فعليت كه وجودش قوي و بالاتر است، تركيب اتحادي نمود. مرتبه پايين در عين پايين بودن نمي‏تواند بر اثر تركيب به مرتبه بالا ارتقا يابد؛ چنان كه مرتبه بالا نيز - در عين بالا بودن - نمي‏تواند بر اثر تركيب به مرتبه پايين تنزل كند. از اين رو، تركيب اتحادي يك موجود بالقوه با يك موجود بالفعل محال است. تركيب بين نفس و بدن اتحادي است.(2) بر اساس اين تحليل معلوم مي شود رويكرد صدرايي در باره خلقت دقيق تر از ساير ديدگاه ها است.

[جهت اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به كتاب شرح منظومه سبزواري با تعليقه علامه حسن زاده آملي] (3)

اما در باره قسمت دوم پرسش شما توجه به اين نكته لازم است كه حرمت سقط جنين به خاطر مرحله دميده شدن روح نيست، بلكه از آغاز خلقت انسان كه با انعقاد نطفه آغاز مي شود وجودش محترم است و خالق هستي اجازه نمي دهد كسي آن را از بين ببرد و اگر چنين كرد گناهكار است و كيفر مي شود.

پي‌نوشت‌ها:

1.  مؤمنون (23) آيه 14.

2. صدر المتالهين، الحكمه المتعاليه، دار احياء التراث، ج 8، ص 330.

3. المحقق السبزواري، شرح المنظومه، نشر ناب - تهران ، ج 5، ص 115.

سلام، سؤالاتی من در مورد شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هست اینکه:

1- می گویند عمر و یاران ملعونش به خانه حضرت فاطمه(س) رفته اند و فریاد زده اند که هر کس در خانه است بیرون بیاید و گرنه خانه را آتش می زنیم و حضرت فاطمه(س) به حیاط خانه می آید و ماجراهای دردناک پیش می آید مانند سقط جنین و تازیانه زدن وجود مبارک ایشان تا چقدر درست هست؟

2- چرا حضرت علی (ع) قبل از اینکه حضرت فاطمه (س) به حیات خانه بروند خود به آنجا نرفتند تا آن ماجراها پیش نیایند؟

3- اینکه چرا هیچکدام از مردم و اصحاب پیامبر به این قضایا اعتراض نکردند و اینکه چرا این همه در تاریخ این ماجرا ضد و نقیض آمده است؟

پاسخ:
پرسش هاي شما سه بخش است.
بخش نخست:
واقعي بودن مستندات شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) كه در اين باره بايد گفت "
آنچه نقل کرده اید. كمتر در يك نقل معتبر به تنهايي وجود دارد. اما نقلهاي بسياري كه هر كدام در بردارنده بخشي از جريان شهادت ان حضرت است از طريق فريقين به ما رسيده است.
براي آگاهي از مستندات اين ماجرا از منابع اهل سنت به اين لينك مراجعه نماييد:http://www.pasokhgoo.ir/node/55820
بخش دوم:
چرا امام علي (علیه السلام) پشت درب نرفتند؟
علی(ع) حضرت فاطمه(س) را به پشت در نفرستاد، بلکه حضرت زهرا(س) خودش پشت در خانه رفت. در روایت آمده که چون مأموران خلیفه در خانه علی(ع)آمدند تا امام را برای بیعت کردن با ابوبکر از خانه بیرون آورند، حضرت زهرا(س) که تصور می کرد آنان بدون اجازه و اذن دختر پیامبر وارد خانه نمی شوند، پشت در آمد و با آن جماعت گفتگو کرد.
آنان را از مخالفت ورزیدن با سفارش پیامبر و آزار رساندن به اهل بیت برحذر نمود. همان طور که حضرت زهرا(س) با آنان سخن می گفت و نسبت به ظلمی که به وی شده، شکایت را به پدر می برد، مأموران خلیفه، در خانه را آتش زدند و در را شکستند و در را به سینه حضرت زدند.(1)
مرحوم فیض کاشانی می نویسد: فاطمه (س) خود را پشت در قرار داد تا از صدمه در امان بماند که خلیفه دوم در را فشار داد و فاطمه(س) بین در و دیوار قرار گرفت.(2)
بنا براین حضرت زهرا(س) برای این که مهاجمان به احترام دختر پیامبر وارد خانه نشوند، پشت در رفت، نه اینکه علی(ع) او را پشت در فرستاده باشد.
بخش سوم:
چرا اصحاب در برابر اهانت به حضرت زهرا دفاع نكردند؟
اما به طور کلی عدم دفاع از سوي امام علي و اصحاب به صورت علنی و آشکار، ممکن است مبتنی بر دو عامل زیر باشد:
1- عدم قدرت دفاع:
تاریخ نشان می دهد که فاطمه (س) به دفاع از ولایت پرداخت، از این رو هنگامی که به خانه علی(ع) هجوم بردند و قصد بردن ایشان به مسجد جهت بیعت را داشتند، فاطمه (س) به دفاع از ساحت مقدس امام پرداخت و علی(ع) قدرت دفاع از حضرت زهرا را نداشت. اصحاب با مشاهده وضعيتي كه براي خاندان پيامبر به وجود آمده بود ترس از آن داشتند كه متهم به بيعت شكني شوند از اين رو به مانند امام علي سكوت نمودند.
در تاريخ اين گونه نقل شده كه هنگامي كه تهديد به آتش كشيدن خانه نمودند برخي از همراهان عمر به او گفتند مي داني در خانه كيست؟ در خانه فاطمه دختر پيامبر است. وي در جواب گفت در خانه هر كس كه باشد خانه را به آتش خواهم كشيد.(3)
با چنين وضعي چگونه مي توان انتظار داشت كه اصحاب اعتراض كنند؟.
2- تکلیف گرایی:
شاید یکی از علل عدم دفاع امام و اصحابشان آن باشد که حضرت مأمور به صبر و سکوت بود که در آن حکمت و مصلحت وجود داشت. امام 25 سال در برابر خلفا سکوت کرد و دست به قیام نزد. او علل عدم قیام را حفظ دین و حفظ وحدت اسلامی و رعایت مصالح جهان اسلام دانست.
دین خداوند بزرگ ترین امانت از جانب خدا و رسول نزد علی بود ومی بایست این امانت را حفظ کند.
استاد شهید مطهری به نقل از ابن ابی‏ الحدید، می‏ نویسد: «روزی فاطمه(س) علی (ع) را دعوت به قیام می‏ کرد. در همین حال فریاد مؤذّن بلند شد که: «اشهد انّ محمّداً رسول اللّه .» علی به زهرا فرمود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود: سخن من جز این نیست.»(4)
چه بسا برخي از اصحاب علي (ع) پيرامون اين مسئله پيشنهادهايي به علي داشته اند. اما امام علي نيز به آنها توصيه صبر نموده باشد.

پی نوشت ها:
1. علی بن حسین مسعودی ، اثبات الوصیه, قم، بصیرتی، ص124.
2. فيض كاشاني، نوادر الاخبار، ص 183؛ شیخ جواد طبسی. حیاة الصدیقه فاطمه، ص201، بوستان کتاب قم، 1381.
3. الامامه و السياسه، أبو محمد بن عبد الله بن مسلم ابن قتيبه الدينوري - متوفي 276 ه.ق، ج1، ص16.
4. شهيد مطهري، سیری در نهج البلاغه، ناشر صدرا، ص 184.

با سلام و احترام، اینجانب در رابطه با مجازات سقط جنین در ادیان الهی مشغول تحقیق هستم در رابطه با دین اسلام و مراحل تشکیل جنین مشکلی ندارم ولی برای دانستن نظرات یهود، مسیح، و زرتشت مشکل دارم. لطفا بنده را راهنمایی فرمایید.

پاسخ:
سقط جنين در آیین يهود:
نخستین و مهم‌ترین منبع شریعت و حقوق یهود، یعنی تورات، به سقط جنین عمدی اشاره‌ای نکرده است. در این کتاب فقط در یک مورد به مسئله سقط جنین اشاره شده و آن سقط شدن جنین زنی در جریان نزاع است. در اینجا ضارب باید برای اسقاط جنین غرامت مالی بپردازد.
در دومین منبع مهم شریعت یهود، یعنی تلمود، از سقط جنین عمدی سخن به میان آمده است. در این گنجینه شریعت یهود گرچه سقط جنین عمدی ممنوع دانسته شده، برای ساقط کننده آن مجازات قصاص تجویز نشده است. به رغم ممنوعیت سقط جنین در تلمود، در مباحث حقوقی این کتاب در مواردی اسقاط جنین روا شمرده شده است. بر اساس قانون تلمود، اگر زن در هنگام زایمان دچار مشکل شود و بیم آن رود که مرگ وی را تهدید کند، اگر جنین هنوز در رحم باشد، باید با کشتن جنین جان مادر را نجات داد؛ اما اگر سر یا بخش بزرگ‌تر جنین از رحم خارج شده باشد، نمی‌توان جنین را سقط کرد؛ چرا که در اینجا دو موجود زنده قابل بقا وجود دارند و کسی نمی‌تواند بگوید جان مادر از جان فرزند مهم‌تر است.
با این همه، خود مادر حتی اگر قسمت اعظم جنین به دنیا آمده باشد، می‌تواند با استناد به قاعده حقوقی پذیرفته شده دفاع مشروع، با سقط جنین جان خود را نجات دهد. در برخی از منابع یهودی آمده است که اگر سقط جنین برای درمان مادر لازم باشد، انجام آن مجاز است و این حکم حتی شامل مواردی نیز می‌شود که جنین خود منشأ مستقیم بیماری مادر نباشد و خطر مرگ مادر را تهدید نکند. از مباحث بحث‌انگیز در حقوق یهودی درباره جواز یا عدم جواز سقط جنین، آنجاست که زن از زنا باردار شده باشد. بسیاری از عالمان یهودی بر این عقیده‌اند که زن شوهرداری که از راه زنا باردار شده باشد، می‌تواند جنین خود را سقط کند؛ اما اگر دختر بی‌شوهری این گونه باردار شود، اسقاط جنین وی روا نیست؛ چرا که بر طبق شریعت یهود، فرزند متولد از زنای زن شوهردار حرامزاده است؛ اما فرزند دختر بی شوهر حرام‌زاده شمرده نمی‌شود. از موارد جواز سقط جنین در تلمود آنجاست که بخواهند مجازات اعدام را درباره زنی که از راه زنا باردار شده است به اجرا در آورند. در این مورد می‌توان و حتی گفته‌اند که باید، جنین زن را پیش از اجرای مراسم اعدام سقط کرد، مگر آنکه عملیات وضع حمل آغاز شده باشد. بحثی که بیشتر در دوران جدید مطرح شده است آنجاست که خطر معلولیت کودک را تهدید کند. بیشتر حقوقدانان یهودی می‌گویند حتی در این صورت نیز نمی‌توان جنین را سقط کرد. با این همه، برخی از حقوقدانان جدید یهودی در این باره رویکرد منعطف‌تری اتخاذ کرده‌اند و در مواردی سقط جنین را اجازه داده‌اند. (1)
سقط جنين در مسيحيت:
در ميان مسايل اخلاقي مجموعه عهد جديد هيچ ذكر صريحي از سقط جنين به ميان نيامده است. با اين همه، از همان آغاز، دانشمندان و فرقه هاي مسيحي به مساله سقط جنين توجه نشان داده اند. به اعتقاد كليساي كاتوليك رم، جنين از لحظه انعقاد نطفه، انساني كامل است و حق حيات دارد؛ از اين رو، اين كليسا از آغاز پيدايش جنين، هرگونه اقدام به سقط جنين را نكوهش كرده است. در ديداخه، يكي از نخستين كتاب هاي راهنماي تعاليم مسيحي، چنين آمده است: «كودك را با سقط كردن نكش و باعث هلاكت نوزاد نيز نشو».
در يكي ديگر از اسناد مسيحي، سقط جنين از «گناهان نفرت انگيز» شمرده شده است. گرچه برخي از دانشمندان، دميده شدن روح را ملاك جواز يا عدم جواز سقط جنين مي دانستند، كليساي كاتوليك در قرن نوزدهم رسما اين ديدگاه را رد كرد و اعلام كرد كه جنين در هر مرحله اي كه باشد، سقط آن ناروا است و ساقط كننده جنين به مجازات شرعي طرد محكوم مي شود. يكي از مهمترين اشكالاتي كه به اين عقيده كليساي كاتوليك وارد شده اين است كه جنين ممكن است زندگي مادر را در خطر مرگ قرار دهد؛ اما مطابق آموزه فوق حتي در اينجا نيز نمي توان اقدام به سقط كرد. كاتوليك ها در پاسخ به اين ايراد قاعده «نتيجه دوگانه» را براي حفظ جان مادر پيشنهاد كرده اند. بر طبق اين قاعده، براي مثال، اگر زن بارداري به سرطان رحم مبتلا باشد، پزشك مي تواند براي نجات جان وي رحم سرطاني را بيرون بياورد. در اينجا پزشك و مادر، مرگ جنين را قصد نكرده اند، بلكه يك عمل مشروع را براي درمان بيماري وي انجام داده اند، گرچه نتيجه قهري آن مرگ جنين است.
در مقابل ديدگاه كليساي كاتوليك، بسياري از دانشمندان پروتستان و ارتدوكس و ديگر فرقه هاي مسيحي به ويژه در دوران اخير جنين را انسان بالقوه شمرده اند، که داراي حقوقي بر گردن زن باردار و ديگران است؛ با اين همه در مواردي اسقاط آن نيز قابل توجيه است (مانند زماني كه جان مادر در خطر باشد). الهي دانان فمنيست، با ارايه تفسير ديگري از رابطه جنين و مادر، اجازه داده اند كه اگر بارداري براي مادر خطري به وجود آورد، وي به سقط آن اقدام كند. (2)
سقط جنین در آيين زرتشت:
سقط جنین در آموزه‌های سنت کهن زرتشتی به تمامی مردود و ناروا شمرده شده است؛ زیرا این عمل هم کشتن آگاهانه است و هم باعث آلودگی با نسا (مردار) می‌شود. اما در آموزه‌های ناب زرتشت، هیچگونه تصریحی دال بر مسایل شرعی از قبیل روایی یا ناروایی سقط جنین وجود ندارد. اما آنچه در آموزه‌های او جلب نظر می‌کند، نگرش ژرف و بسیار اخلاقی آن به انسان است. فهم و درک موضع زرتشت در برابر عمل سقط جنین، هنگامی میسر است که از دریچه منطق کلی آموزه‌های وی به این موضوع نگریسته شود. زرتشت، جهان را عرصه کارزاری فراگیر میان نیکی‌ها و بدیها می‌بیند و معتقد است که بهترین کنشها از اَشَه ناشی می‌شود که می‌توان آن را راستی و پاکی و نظم بنیادینِ گیتی معنا کرد. در باور زرتشت، همه موجودات هستی و از جمله انسان، از آنجا که آفریدگان اهوره مزدایند، در سرشت خود بر مدار آشه می‌گردند و بنا بر این ارجمندند. در این ساختار، نقطه عزیمت منش هر انسانی که پا به عرصه گیتی می‌نهد، جز خوبی و پاکی نیست؛ و البته همو چندان آزاد و یله است که می‌تواند برخلاف سرشت اهورایی خود، از مدار اشه خارج شود و به بدی و پلیدی بگراید و یا برعکس، در راه اشه گام بردارد و با هر کنشی، هستی را نو گرداند. در نتیجه می‌توان به سهولت دید که در نگرش زرتشت، عمل سقط جنین به معنی نابود کردن موجودی است که هم در سرشت خود، اهورایی است و هم می‌تواند با اَشوئی، بر دامنه قدرت نیکی‌ها در جهان بیفزاید. یعنی از چشم انداز دین زرتشت عمل سقط جنین میان دو حد نوسان دارد: یا موجودی ذاتاً اهوارایی از میان رفته است یا موجودی که می‌تواند بنا به سرشت خود، اهورایی‌تر هم گردد، کشته شده است. و معلوم باشد که این هر دو، محکوم و ناپسند هستند.
با این اوصاف، در آموزه‌های زرتشت، سفارش همواره‌ای به اصل خردورزی در تمامی امور هست که براساس آن می‌توان عمل سقط جنین را در شرایطی خاص، روا دانست و آن نیست مگر هنگامی که دانش روز، بنا به مصالحی، چنان کاری را تجویز گرداند. به عبارت دیگر، از منظر «دین زرتشت»، هرگاه دانش زمانه، انجام کاری را ایجاب کند، باید به آن پرداخت و شایسته نیست تا در چنین مواردی، به بهانه پایبندی بر سنت‌های ناخردامندانه، از گردیدن بر مدار دانش و خرد، ابا کرد.
در باره مجازات سقط كننده در زرتشت مطلبي يافت نشد جز آنكه عمل سقط جنين بر مبناي «ارداويراف‌نامه» مستوجب مجازاتي بسيار سخت و هولناك در جهانِ پسين است(4)
براي آگاهي بيشتر ر.ك فصلنامه باروری و ناباروری: سال 6 (1384)، شماره 4.

پي نوشت ها :
1. سلیمانی حسین. سقط جنین در یهودیت. فصلنامه باروری و ناباروری: سال 6 (1384)، شماره 4، صفحات 368-362.
2. همان 4، صفحات 348-343.
3. آقایی سید مجتبی. همان، صفحات 361-349.
4. ارداويراف نامه: بند 44.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پرسش: آیا سقط جنین (کورتاژ) تا قبل از 2 ماهگی جنین با توجه به این نکته که فاصله کمتر از 15 ماه در بین دو حاملگی احتمال خطرات مختلفی را دارد جایز است یا خیر؟

پاسخ:
با سلام
سقط جنين در فرض سوال جايز نيست . احتمال خطر مجوز سقط نمي شود.(1)
پي نوشت :
1 . آيه الله خامنه اي ، استفتائات ، س 1261 .

با سلام لطفا در صورت امکان به من کمک کنید من برای مشاوره به صورت تلفنی تماس گرفتم ولی با توجه به اینکه مشاور خانم نداشتید تصمیم گرفتم تا به صورت غیرمستقیم مشکلم را مطرح کنم من زنی 28 ساله هستم مدت 4 سال پیش برای بچه دار شدن اقدام کردیم در بارداری اول در 6 ماهگی جنین را به علت مسمومیت بارداری بدون علت خاصی مثل سن بالا یا سابقه خانوادگی از دست دادیم پس از یک سال وقتی برای بار دوم اقدام کردیم باز با مشکل نادر دیگری علی رغم کنترل و مراقبت بیشتر و نذر و نیاز بیشتر مواجه شدیم و این بار در دو ماهگی جنین از دست دادیم ولی در بارداری سوم علی رغم سختیها و مراقبتها با دعا و ثناهای بیشتر و توسل و نیت ها الهی برای رضای خدا و تربیت فرزندی مومن او را که به نیت توسل و ارادتی که به امام علی و امام رضا داشتم علیرضا نام گذاشتیم در 9 ماهگی با شرایطی کاملا ایده ال بدنیا امد ولی در روز 4 زندگی او وقتی برای معاینه و زدن واکسن او به بیمارستان مراجعه کردیم به دلیل نامشخص و بدون علامت خاصی که دکتران بیمارستان خفگی در اثر شیرخوردن را علت میدانستند ولی پزشکی قانونی علت را این تشخیص نداد ولی علت مشخص نشد حال با وجود اینکه 9 ماه از ان زمان مرگ نوزادم می گذرد هنوز حال خوبی ندارم با وجود لطف خدا برای ایمان و صبر در این مصیبت هرچند وقت یکبار به یاد او و اتفاقات گذشته می افتم و با خود میگویم چرا و باید چه کنم دچار ترس و نگرانی در باره اینده هستم طوری که میترسم برای بارداری مجدد اقدام کنم ترس از داغ فرزند و از دست دادن او در هر لحظه مرا سخت ازار میدهد از طرفی من خودم را در مرگ فرزندم مقصر می دانم و با وجود اعتقاد به قدرت خدا و ازمایش الهی نمیدانم این مواردی که برای من پیش امده از قبل مشخص بوده و تنها برای ازمایش است یعنی از روی خوبی یا مصیبت است و اتفاق و حادثه و به خاطر بدی ؟ ایا خدا نمیخواهد ما فرزند دار شویم و من که رضای او را می خواهم از کجا بدانم برای ما بچه می خواهد یا نه ؟ با ترس از اینده و نگرانی از داغ و مشکل بچه چه کنم ایا برای بارداری بعدی اقدامی انجام دهیم ؟ با تشکر از شما لطفا سریعتر جواب مرا بدهید (جزائک الله خیرا )

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ضمن ابراز تأسف و تأثر از شرايط بسيار دشوار به وجود آمده توجه شما را به نکات ذيل جلب مي‌نمايم:
1- مشاوره پزشکي و ژنتيکي با بهترين متخصصان کشور (که معمولاً در تهران وجود دارد) در اولويت کاري شما قرار دارد. امور ماوراء طبيعي با امور طبيعي رفاقت ديرين دارند .خداوند متعال نيز امور دنيايي را با اسباب دنيايي اداره مي نمايد.
2- با توجه به قاعده «مأمور بودن به تکليف، نه به نتيجه»بايد پس از کسب صلاح ديد پزشکان و متخصصان به يكي از وظايف نوعي و انساني خود که توليد نسل است بپردازيد .از پيش گويي منفي نسبت به آينده به شدت بر حذر باشيد..
3- احساس گناه و تقصير شما کاملاً بي مورد است. چه بهتر که احساس تقرب و ترفيع درجه را جايگزين آن نماييد. شک نکنيد که در فراز و نشيب‌هاي دشوار( در صورت صبر و بردباري) به مقاماتي دست يافته‌ايد که با تمام دنيا قابل تعويض نيست. اين گونه نيست که رنج و اندوه شما بي‌پاداش گذاشته شود.
4- در شرايط کنوني مراجعه به روان پزشک متبحر و همچنين يک روانشناس باليني بسيار قابل توصيه مي باشد. اين دو مي‌توانند در تحمل هر چه آسان تر شرايط بسيار سخت کنوني به شما کمک شاياني نمايند. به عنوان مثال اگر به تکنيک هاي تن آرامي (ريلکسيشن) تسلط يابيد ، مي‌توانيد در هنگام هجوم افکار اضطرابي به راحتي به حذف و تعديل آن بپردازيد.
5- شرم و حياي شما نيز کاملاً بي مورد است. توصيه اکيد مي‌شود براي تخليه هيجاني و کاهش تنش‌هاي رواني به درد دل بپردازيد. خوشبختانه مشاوران روانشناس بخش تلفني اين مرکز مي‌توانند در کنار همدردي به کمک تخصصي به شما نيز بپردازند. يک ساعت مشاوره تلفني در هفته سهم بسزايي در ارتقاي سلامت و بهداشت رواني شما دارد. کارشناسان اين مرکز همگي دانش آموخته حوزه علميه هستند . مکالمات شما در هر زمينه‌اي که باشد، کاملاً سري و بدون پيامد منفي خواهد بود.