اين كه شرح مظلوميت هاي حضرت زهرا را با استناد از منابع شيعه بيان نموديد، نشان از روحيه تحقيق و مطالعه شماست .
اما هرگز تصور نكنيد كه كه شيعه تنها استناداتش مطالب موجود در كتب خودشان مي باشد .
رخدادها را به طور مختصر اما مستند به منابع شما اهل سنت بيان مي داريم و پس از آن به پاسخ تحليلي تك تك پرسش هاي تان مي پردازيم .
جريان هجوم به خانه فاطمه زهرا عليها السلام تصميم و دستور به هجوم
مدرك اول:
... فأما علي و العباس و الزبير، فقعدوا في بيت فاطمه حتي بعث إليهم أبوبكر عمر ابن الخطاب ليخرجهم من بيت فاطمه، و قال له: إن أبوا فقاتلهم؛
... اما علي عليه السلام و عباس و زبير در خانه‌ فاطمه عليها السلام نشستند تا اينكه ابوبكر عمر بن خطاب را به سوي آنان فرستاد تا ايشان را از خانه‌ فاطمه بيرون نمايد و ابوبكر به عمر گفت: اگر (از بيرون آمدن خانه) امتناع ورزيدند ، با آن ها مقاتله و جنگ كن.
1 - العقد الفريد 2/73 {إبن عبد ربه الأندلسي - متوفاي 328 ه.ق} (في المكتبه الشامله)
2 - تاريخ ابي‌الفداء المختصر في اخبار البشر 1/239 {إسماعيل بن أبي الفداء - متوفي 732} إن أبابكر بعث عمر بن الخطاب إلي علي و من معه ليخرجهم من بيت فاطمه رضي الله عنها و قال: إن أبوا عليك فقاتلهم (في المكتبه اهل بيت)
3 - فلك النجاه في الامامه و الصلاه/121 {علي محمد فتح الدين حنفي - متوفي 1371} نقل عن ابي الفداء (في المكتبه اهل بيت)
4 - اعلام النساء 4/116 و 117 {عمر رضا كحاله}
مدرك دوم:
بعث أبوبكر عمر بن الخطاب إلي علي حين قعد عن بيعته و قال: ائتني به بأعنف العنف؛
هنگامي كه علي عليه السلام از بيعت با ابوبكر كناره‌گيري كرد، ابوبكر عمر بن خطاب را به سوي علي عليه السلام فرستاد و گفت: او را با سخت‌ترين تندي و عتاب به نزد من بياور. {براي بيعت گرفتن}
5 - انساب الاشراف 1/253 {احمد بن يحيي بن جابر البلاذري - متوفي 279} (في المكتبه الشامله)
وقوع هجوم
مدرك سوم:
فجاء عمر في عصابه فيهم اسيد بن حضير و سلمه بن سلامه بن قريش و هما من بني عبد الشمل فاقتحما الدار فصاحت فاطمه و ناشدتهما الله...
پس عمر با گروهي كه در ميان آن ها اسيد بن حضير و سلمه بن سلامه بن قريش كه آن دو از طايفه‌ بني عبد الاشمل بودند، آمد .پس آن دو داخل خانه شدند و فاطمه عليها السلام فرياد كشيده و آن دو را به خدا قسم داد (كه از خانه خارج شوند).
1 - السقيفه و فدك (تحقيق شيخ محمد هادي اميني) /72 {جوهري م. 323} (في المكتبه اهل بيت)
2 - شرح نهج البلاغه 2/50 {ابن ابي الحديد م. 656} (في المكتبه الشامله)
مدرك چهارم:
فوجهوا الي منزله فهجموا عليه...
پس به سوي منزل او (امير المؤمنين عليه السلام) شتافتند و بر او يورش بردند...
3 - اثبات الوصيه /124 (طبع مركز المصطفي) {مسعودي م 345}
مدرك پنجم:
ثم قام عمر فمشي معه جماعه حتي اتوا باب فاطمه... فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلي صوتها يا أبت يا رسول الله ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن أبي قحافه... انصرفوا باكين... و بقي عمر و معه قوم فأخرجوا عليا فمضوا به إلي أبي بكر فقالوا له بايع فقال إن أنا لم أفعل فمه قالوا إذا و الله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك؛
سپس عمر برخاست و گروهي با او حركت كردند تا به در خانه‌‌ فاطمه عليها السلام رسيدند، فاطمه تا صداي آن ها را شنيد ،با نداي بسيار بلند فرمود: اي پدر! اي رسول خدا !بعد از تو از ابن خطاب و ابن ابي قحافه چه‌ها به سر ما آمد... جمعي از آن گروه بازگشتند،‌اما عمر همراه جمعي باقي ماند. پس علي را از خانه بيرون كشيده و او را به سوي ابوبكر بردند و به او گفتند :بيعت كن. پس {علي عليه السلام} فرمود: اگر بيعت نكنم، چه مي‌كنيد؟ گفتند: قسم به خدايي كه جز او خدايي نيست! گردنت را خواهيم زد.
4 - الامامه و السياسه 1/16 {أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتيبه الدينوري - متوفي 276 ه.ق} (في المكتبه الشامله)
جمع‌آوري هيزم
مدرك ششم:
اعتراف ابن خزابه
قال ابن خزابه في كتابه الغرر قال زيد بن اسلم كنت مِمَّن حَمَل الحطب مع عمر الي باب فاطمه...
ابن خزابه در كتاب غرر، از زيد بن اسلم روايت مي‌كند كه از جمله كساني بودم كه همراه عمر هيزم به طرف خانه‌ فاطمه عليها السلام برديم...
1 - فلك النجاه /122 {علي محمد فتح الدين الحنفي م.1371} (المكتبه اهل البيت)
مدرك هفتم:
و جمع عمر الحطب علي باب بيت فاطمه (ذلك الباب الذي طالما وقف عليه رسول الله و قال: السلام عليكم يا أهل بيت النبوه، و ما كان يدخله إلا بعد الستئذان)؛
عمر هيزم را بر در خانه‌ فاطمه عليها السلام جمع كرد (همان دري كه رسول خدا صلي الله عليه و آله چه بسيار بر كنار آن مي‌ايستادند و مي‌فرمودند: السلام عليكم يا أهل بيت النبوه و رسول خدا صلي الله عليه و آله بدون اذن بر آن خانه وارد نمي‌شدند).
2 - مؤتمر علماء بغداد 4/10 {مقاتل بن عطيه م. 505} (في المكتبه الشامله)
مدرك هشتم:
فبعث إليهم عمر فجاء فناداهم و هم في دار علي فأبوا أن يخرجوا فدعا بالحطب؛
پس {ابابكر} عمر را به سوي آن ها فرستاد، عمر نزد شان آمده و آن ها را صدا زد و حال آن كه ايشان در خانه‌ علي عليه السلام بودند. ولي آن ها از خارج شدن ابا و امتناع ورزيدند، پس عمر هيزم طلب كرد.
3 - الامامه و السياسه 1/16 {أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتيبه الدينوري - متوفي 276 ه.ق} (في المكتبه الشامله)
مدرك نهم:
قال ابن ابي الحديد في شرح نهج البلاغه:
قال المسعودي... كما فعل عمر بن الخطاب ببني هاشم لما تأخروا عن بيعه أبي‌بكر، فإنه أحضر الحطب ليحرق عليهم الدار؛
همان‌طور كه عمر بن خطاب اين كار را با بني‌هاشم كرد، وقتي آنان (امير مؤمنان عليه السلام و صديقه‌ طاهره عليها السلام) از بيعت با ابوبكر درنگ كردند، پس به درستي كه عمر هيزم آماده كرد تا اين كه خانه را بر آن‌ها بسوزاند.
4 - شرح نهج البلاغه 20/147 {ابن ابي‌الحديد المعتزلي م.656} ابن ابي الحديد اين عبارت را از مسعودي در كتاب مروج الذهب 3/86 {متوفي 346} نقل كرده است اما بعد از اين عبارت «فإنه أحضر الحطب ليحرق عليهم الدار» را حذف كرده‌اند (في المكتبه الشامله).
مدرك دهم:
و إن أبابكر تفقد قوما تخلفوا عن بيعته عند علي فبعث إليهم عمر، فجاء فناداهم و هم في دار علي فأبوا أن يخرجوا فدعا بالحطب و قال و الذي نفس عمر بيده لتخرجن أو لأخرقنها علي من فيها فقيل له يا أبا حفص إن فيها فاطمه فقال و إن، فخرجوا فبايعوا الا عليا عليه السلام؛
ابابكر گروهي را جويا شد كه از بيعت با او تخلف كرده و نزد علي عليه السلام مي‌باشند. پس عمر را به سوي آن ها فرستاد، عمر نزد شان آمده و آن ها را صدا زد و حال آن كه ايشان در خانه‌ علي عليه السلام بودند، ولي آن ها از خارج شدن ابا و امتناع ورزيدند.
پس عمر هيزم طلب كرد و گفت: به آن خدايي كه جان عمر در دست اوست! از خانه خارج مي‌شويد يا خانه را با تمام كساني كه در آن هستند مي‌سوزانم.
به عمر گفته شد: ابا حفص، فاطمه عليها السلام در اين خانه است. عمر گفت: اگر چه {فاطمه عليها السلام در خانه باشد} پس آن گروه خارج شده و با ابوبكر بيعت كردند جز علي عليه السلام.
1 - الامامه و السياسه 1/16 {أبو محمد بن عبد الله بن مسلم ابن قتيبه الدينوري - متوفي 276 ه.ق} (في المكتبه الشامله)
مدرك يازدهم:
فجاء عمر و معه قبس فتلقته فاطمه علي الباب، فقالت فاطمه: يا بن الخطاب، أتراك محرقا علي بابي؟ قال: نعم و ذلك أقوي فيما جاء به أبوك؛
عمر در حالي كه پاره‌اي از‌ آتش به دست داشت آمد، پس فاطمه او را بر در خانه‌اش مشاهده كرد، پس فاطمه
عليها السلام فرمود: اي پسر خطاب! آيا مي‌خواهي در خانه‌ام را آتش بزني؟ عمر گفت: آري، اين محكم‌ترين امر است در آنچه پدرت آورده...
2 - انساب الاشراف 1/252 {احمد بن يحيي بن جابر البلاذري - متوفي 279} (في المكتبه الشامله)
مدرك دوازدهم:
فأقبل بقَبس من نار علي أن يُضرم عليهم الدار، فلقيته فاطمه، فقالت يا بن الخطاب، أجئت لتُحرق دارنا؟ قال: نعم، أو تدخلوا فيما دخلت فيه الأمه؛
عمر با پاره‌اي از آتش پيش آمد تا خانه را بر آن‌ها به آتش بكشد، پس فاطمه او را مشاهده كرد.
حضرت عليها السلام فرمود: اي عمر بن خطاب! آيا آمده‌اي تا خانه‌ ما را به آتش بكشي؟! عمر گفت: بله! يا اين كه همانند ديگران بيعت كنيد.
3 - العقد الفريد 2/73 {ابن عبد ربه الأندلسي - متوفاي 328 ه.ق} المكتبه الشامله
مدرك سيزدهم:
و كان يصيح احرقوا دارها بمن فيها و ما كان في الدار غير علي و فاطمه و الحسن و الحسين...
عمر {به خانه‌ فاطمه عليها السلام حمله‌ور شده و} فرياد كشيد: خانه را با اهلش به آتش بكشيد . در خانه كسي جز علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام و حسن و حسين عليما السلام نبود...
4 - الملل و النحل (في المكتبه الشامله) 1/52 و (تحقيق محمد سيد گيلاني) 1/57 و (طبع مكتبه النجلو المصريه) 1/59 {محمد بن عبد الكريم بن أبي بكر أحمد الشهرستاني متوفي 548} (اگر چه شهرستاني اين نقل را به شيعه نسبت داده است اما معلوم مي‌شود كه در عصر شهرستاني اين قضايا مشهور بوده).
مدرك چهاردهم:
جاء عمر إلي بيت فاطمه في رجال من الأنصار و نفر قليل من المهاجرين، فقال: و الذي نفسي بيده لتخرجن إلي البيعه أو لأحرقن البيت عليكم؛
عمر با گروهي از انصار و عده‌اي از مهاجرين به سوي خانه‌ فاطمه آمد، پس گفت: به آن خدايي كه جان عمر در دست اوست! براي بيعت از خانه خارج شويد يا اين كه خانه را بر شما به آتش مي‌كشانم.
5 - السقيفه و فدك (تحقيق: دكتور شيخ محمد هادي اميني) /73 {الجوهري متوفي 323} (في المكتبه اهل بيت)
آتش زدن در خانه
مدرك پانزدهم:
فوجّهوا الي منزله فهجموا عليه و أحرقوا بابه و استخرجوه منه كرها...
... پس راه خانه‌ علي عليه السلام را در پيش گرفتند و به او يورش بردند، در خانه‌اش را آتش زدند، و او را به زور بيرون كشيدند...
1 - اثبات الوصيه/124 (ط. مركز المصطفي) {مسعودي م. 346}
مدرك شانزدهم:
و جمع عمر الحطب علي باب بيت فاطمه... و أحرق الباب بالنار؛
عمر هيزم را بر در خانه‌ فاطمه عليها السلام جمع كرد... و {عمر} خانه را با آتش سوزاند.
2 - مؤتمر علماء بغداد 4/10 {مقاتل بن عطيه م. 505} (في المكتبه الشامله)
فشار بين در و ديوار
مدرك هفدهم:
و لما جاءت فاطمه خلف الباب لترد عمر و حزبه عَصَر عمر فاطمه بين الحائط و الباب عصره شديده قاسيه؛
وقتي حضرت فاطمه عليها السلام پشت در آمد تا عمر و حزبش را برگرداند، عمر، فاطمه عليها السلام را بين در و ديوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد و ميخ در، به سينه زهرا عليها السلام فرو رفت.
1 - مؤتمر علماء بغداد 4/10 {مقاتل بن عطيه م. 505} (في المكتبه الشامله)
مدرك هجدهم:
و ضغطوا سيده النساء بالباب حتي اسقطت محسنا؛
آنان در هجوم به خانه‌ فاطمه عليها السلام، سيده‌ زنان را پشت در چنان فشار دادند كه محسن عليه السلام را سقط كرد.
2 - اثبات الوصيه/142 {مسعودي متوفي 346}
ميخ در
مدرك نوزدهم:
و لما جاءت فاطمه خلف الباب لترد عمر و حزبه عصر عمر فاطمه بين الحائط و الباب عصره شديده قاسيه حتي أسقطت جنينها و نبت بسمار الباب في صدرها و صاحت فاطمه: أبتاه يا رسول الله انظر ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن أبي قحافه؛
وقتي حضرت فاطمه عليها السلام پشت در آمد تا عمر و حزبش را برگرداند، عمر، فاطمه عليها السلام را بين در و ديوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد . ميخ در، به سينه‌ زهرا عليها السلام فرو رفت و ندا برآورد كه اي پدر! اي رسول خدا !ببين بعد از شما ابن خطاب و ابي‌بكر چه ظلم هايي به ما كردند...
مؤتمر علماء بغداد 4/10 {مقاتل بن عطيه م. 505} (في المكتبه الشامله)
بدون اجازه وارد شدن
مدرك بيستم:
وددت (ليتني) أني لم اكن كشفت (فتّشت) بيت فاطمه عليها السلام (و تركته)...
(ابوبكر گفت:) دوست مي‌داشتم (اي كاش م) نمي‌گشودم (تفتيش نمي‌كردم) خانه‌ فاطمه عليها السلام را، (و خانه‌ او را واگذاشته بودم)...
اين عبارت با تفاوت اندكي در اين منابع موجود است:
1 - جمهره النسب (طبع دار اليقضه العربيه دمشق) 2/94 {ابن الكلبي م. 204}
2 - الاموال (في المكتبه الشامله) 1/387 {ابن زنجويه م.251}
3 - الامامه و السياسه 1/21 في المكتبه الشامله و (تحقيق شيري) 1/36 {ابن قتيبه م. 276} (فليتني تركت بيت علي)
4 - تاريخ طبري (في المكتبه الشامله) 2/353 و (تحقيق نخبه من العلماء الاجلاء) 2/619 و (ط. مؤسسه عز الدين بيروت) 3/215 {طبري م. 310}
5 - السقيه و الفدك (تحقيق محمد هادي اميني) /43 و (ط. مكتبه الحديثه تهران) /73 {جوهري م. 323}
6 - العقد الفريد (في المكتبه الشامله) 2/78 و (ط. مكتبه النهضه المصريه بيروت) 4/268 {ابن عبد ربه الاندلسي م. 328}
7 - مروج الذهب (في المكتبه الشامله) 1/290 و (ط. بيروت) 2/317 {مسعودي م. 346}
8 - معجم الكبير 1/62 {طبراني م. 360} في المكتبه الشامله
9 - تاريخ مدينه الدمشق (في المكتبه الشامله) 3/418 و (تحقيق علي شيري) 30/419 الي 422 {ابن عساكر م. 571}
10 - الاحاديث المختاره 1/10 {ضياء الدين الحنبلي م. 643} المكتبه الشامله
11 - شرح نهج البلاغه 2/46 {ابن ابي الحديد م. 656} المكتبه الشامله
12 - ميزان الاعتدال (في المكتبه الشامله) و (تحقيق علي محمد البجاوي) 3/109 {ذهبي م. 748}
13 - تاريخ اسلام، عهد الخلفاء الراشدين (في المكتبه الشامله) و (ط. دار الكتب العربي) 3/117 {ذهبي م. 748}
14 - جامع المسانيد و السنن 17/65 {ابن كثير دمشقي م. 774}
15 - مجمع الزوائد 5/366 {الهيثمي م. 807} في المكتبه الشامله
16 - لسان الميزان (في المكتبه الشامله) 2/185 و (ط. مؤسسه اعلمي) 4/189 {ابن حجر عسقلاني م.825}
17 - مسند فاطمه الزهراء (ط. حيدر آباد) /17 و (ط. مؤسسه الكتب السقافيه بيروت) /34-35 {سيوطي م.911}
18 - كنز العمال (في المكتبه الشامله) 5/632 و (طبع مؤسسه الرساله) 5/631 {متقي هندي م. 975}
19 - الضعفاء الكبير (في المكتبه الشامله) 7/117 {عقيلي}
لگد زدن
مدرك بيست و يكم:
إن عمر رفس فاطمه حتي اسقطت بمحسن...
عمر با لگد به فاطمه عليها السلام كوبيد كه به اين جهت محسن عليه السلام را سقط كرد...
1 - ميزان الاعتدال 1/139 {ذهبي م. 748} المكتبه الشامله
2 - سير اعلام النبلاء 15/578 {ذهبي م. 748} المكتبه الشامله
3 - لسان الميزان 1/268 {ابن حجر عسقلاني م. 825} المكتبه الشامله
تازيانه زدن
مدرك بيست و دوم:
فالتفت عمر إلي من حوله و قال: إضربوا فاطمه، فانهالت السياط علي حبيبه رسول الله و بضعته؛
عمر به اطرافيانش رو كرد و گفت: فاطمه عليها السلام را بزنيد! پس تازيانه‌ها بر حبيبه‌ رسول خدا فرود آمد...
مؤتمر علماي بغداد 4/10 {مقاتل بن عطيه م. 505} المكتبه الشامله
جسارت‌هاي زباني
مدرك بيست و سوم:
فلما سمع أبوبكر خطبتها شق عليه مقالتها فصعد المنبر و قال: أيها الناس، ما هذه الرعه إلي كل قاله! أين كانت هذه الاماني في عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم لا من سمع فليقل، و من شهد فليتكم، إنما هو ثعاله شهيده ذنبه، مرب لكل فتنه؛
پس چون كه ابوبكر خطبه‌ فاطمه عليها السلام {هنگام اعتراض فاطمه عليها السلام به رد فدك} را شنيد، گفته‌هاي فاطمه عليها السلام، بر او سنگين تمام شد. بر منبر رفت و گفت: اي مردم، اين چه سست عنصري است كه در برابر هر سخني كه مي‌شنويد از شما مي‌بينم؟ اين ادعاها و آرزوها در زمان رسول خدا كجا بوده؟... به درستي كه او {علي عليه السلام} روباه ماده‌اي است كه شاهدش دم اوست. او برپا كننده هر فتنه‌اي است.
{ابوبكر مي‌خواست بگويد كه حضرت علي عليه السلام براي فتنه به پا نمودن، حضرت فاطمه عليها السلام را جلو انداخته و او را شاهد حقانيت خود قرار داده}.
1 - السقيفه و فدك (تحقيق شيخ محمد هادي اميني) /104 {ابوبكر جوهري م. 323} المكتبه اهل بيت
2 - شرح نهج البلاغه 15/215 {ابن ابي الحديد المعتزلي م. 656} المكتبه الشامله
جراحت‌هاي وارده به فاطمه زهراء عليها السلام
جراحت پهلو
مدرك بيست و چهارم:
قال رسول الله صلي الله عليه و آله... اللهم العن من ظلمها... و خلّد في نارك من ضرب جنبها (جنبيها)؛
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: ... خدايا، آنان را كه به فاطمه‌ام ظلم مي‌كنند لعنت كن،... و كساني كه به پهلويش ضربه مي‌زنند به آتش ابدي خود بسوزان...
فرائد السمطين 2/34-35 (بيروت طبع محمودي) {جويني شافعي م. 730}
شكستن استخوان پهلو
مدرك بيست و پنجم:
... و كسرت جنبها (جنبيها)؛
استخوان پهلويش شكسته شد.
فرائد السمطين 2/34/35 (بيروت طبع محمودي) {جويني شافعي م. 730}
جراحت سينه
مدرك بيست و ششم:
عصر عمر فاطمه بين الحائط و الباب عصره شديده قاسيه... و نبت بسمار الباب في صدرها و صاحت فاطمه: أبتاه يا رسول الله؛
عمر، فاطمه عليها السلام را بين در و ديوار فشار شديدي داد... و ميخ در به سينه‌ حضرت عليها السلام فرو رفت و فاطمه فرياد كشيد: پدر جان! اي رسول خدا!
مؤتمر علماي بغداد 4/10 {مقاتل بن عطيه م.505} المكتبه الشامله
جراحت شكم
مدرك بيست و هفتم:
إن عمر ضرب بطن فاطمه يوم البيعه حتي ألقت الجنين (المحسن) من بطنها
عمر در روز بيعت، چنان ضربه‌اي به شكم فاطمه زد كه فاطمه، جنين خود را سقط نمود.
1 - الملل و النحل (تحقيق محمد سيد گيلاني) 1/57 و في المكتبه الشامل 1/52 {شهرستاني م. 548}
2 - الوافي بالوفيات (تحقيق احمد الارناؤوط و تركي مصطفي) 6/15 و (في المكتبه الشامله) 2/227
جاري شدن خون از كمر و پهلو
مدرك بيست و هشتم:
التفت عمر إلي من حوله و قال: إضربوا فاطمه، فانهالت السياط علي حبيبه رسول الله و بضعته حتي أدموا جسمها!
... عمر نگاهي به اطرافش كرد و به هوادارانش گفت: فاطمه عليها السلام را بزنيد! در اين حال شلاق‌هايي بر بدن حبيبه و پاره‌ي تن رسول خدا وارد آمد تا اين كه بدن او را مجروح و پر از خون نمودند...
مؤتمر علماء بغداد 4/10 {مقاتل بن عطيه م. 505} المكتبه الشامله
آدرس كتاب المؤتمر علماء بغداد طبق برنامه المكتبه الشامله نسخه 3،24 (آخرين نسخه موجود) و بقيه منابع به نسخه المكتبه الشامله نسخه 3،8 رجوع كنند.
به فرض آن كه برخي روايات ضارب را عمر و برخي ديگر قنفذ و يا اضطرابات اين گونه اي در برخي ديگر يافت شود، موجب نمي شود انسان نسبت به اين همه گزارش كه حداقل مدلول شان جسارت و توهين و صدمه زدن به حضرت زهرا است ، منكر گردد.