زکات

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مردم، مال و ثروتی برای خود نخواست و اختیاراتی که مثلا در مورد انفال، زکات، خمس و... داشتند همگی برای مصالح عمومی هزینه می شد.
محل هزینه اموال در اختیار پیامبر صل الله علیه و آله

پرسش:
برخی شبهه می کنند که پیامبر قبل از رسیدن به قدرت، به مردم می‌ فرمود که مزد خاصی از مردم نمی‌خواهم؛ اما همین که به قدرت رسیدند، چیزهای خیلی زیادی مثل زمین، دریا، معادن و... را در اختیار گرفتند و خمس و زکات نیز برای مردم وضع کردند که پرداخت کنند. چه جوابی به این شبهه می توان داد؟

پاسخ:
هدف اصلی همه پیامبران تبلیغ دین حق بوده است و همگی بر این مسأله تأکید داشته‌اند که برای انجام تبلیغ دین خدا و رساندن پیامهای الهی به انسان‌ها، اجر و مزدی از آنها نمی‌خواهند. در مورد پیامبر اسلام نیز به این مسأله در قرآن اشاره شده است که هیچ اجر و مزدی جز مهربانی به نزدیکانش نمی‌خواهد.(1) در عین حال ممکن است این سؤال ایجاد شود که اگر قرار است اجر و مزدی به پیامبر در قبال تبلیغ دین از سوی مردم پرداخت نشود، پس چرا اموالی مانند انفال به پیامبر تعلق گرفت و ایشان اجازه استفاده و تصرف در آنها را داشت؟ یا خمس و زکات را بر مردم واجب کرد و از کسب و کار آنها سهمی دریافت می‌کرد؟ در ادامه در قالب دو نکته به این پرسش‌ها خواهیم پرداخت.

نکته اول
تدبیر امور اجتماعی بر اساس عدالت و توحید، از وظایف ضروری پیامبران است(2) که جز از طریق تشکیل حکومت و نهادهای مشابه، محقق نمی‌شود. با نبود قدرت و حکومت، هیچ ضمانتی برای اجرای صحیح قوانین و مقررات دینی در جامعه وجود ندارد و نتیجه آن، تعطیلی قوانین اجتماعی دین و رواج فساد در جامعه و تضعیف ایمان دینی در مراتب بعدی است. بگذریم از اینکه با نبودِ قدرت و حکومت و نهادهای نظامی و اقتصادیِ ذیل آن، کیان اسلامی در معرض هجوم و نابودیِ جوامع رقیب قرار می‌گیرد. ازاین‌رو، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، متناسب با جامعیت اسلام و حمایت از ایمان دینی و حفظ کیان اسلامی، گریزی از تشکیل حکومت نداشت و با آماده شدن شرایط اجتماعی (مثل دعوت مردم یثرب از ایشان و سپردن امور به ایشان) به این مهم اقدام ورزید.(3)

نکته دوم
هر حکومتی برای پیشبرد اهداف خود نیازمند امکانات و زیرساخت‌های متعدد است که بیشتر آنها بدون هزینه‌کرد مالی، تأمین و اجرا نخواهد شد. حکومت پیامبر اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبود. به همین دلیل، برای پیشبرد امور حکومت، خداوند متعال اختیار انفال را به پیامبر تفویض کرد(4) تا حکومت اسلامی برای رسیدن به اهداف خود با مشکل مالی روبرو نباشد و با بهره‌گیری مناسب از آنها، منافع عمومی را تأمین کند. این مطلب محدود به اسلام نیست و در بسیاری از دولت‌های اروپایی و آمریکایی که سکولار و غیراسلامی هستند نیز جاری است.(5)
زکات نیز چیزی شبیه به مالیات است که بعضی از افراد به خصوص قشر کشاورز و بازرگان که تا اندازه‌ای از تمکن مالی برخوردار هستند، موظف به پرداخت آن می‌باشند. زکات با آنکه ممکن است در اختیار پیامبر قرار گیرد؛ اما به عنوان اجر و مزد پیامبر نیست و کارکرد خاص خود را دارد و اصولاً برای نیازمندان و فقرای جامعه مصرف می‌شود.(6)
در مورد خمس نیز از آنجا که سادات فقیر امکان استفاده از صدقه و زکات را ندارند و این دو امر بر آنها حرام اعلام شده است، می‌توانند نیمی از خمس را استفاده کنند. بخش دیگر خمس نیز با آنکه برای شخص پیامبر و معصومین علیهم‌السلام وضع شده است؛(7) اما در هر زمان که این مال در اختیار معصومین علیهم‌السلام بوده، آن را برای پیشرفت اسلام مورد استفاده قرار می‌دادند و بهره شخصی از آن نداشتند. شاهدش، زندگی شخصی پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام است که همچون سایر مردم زندگی می‌کردند و از تشکیل زندگی شاهانه و اشرافی که در آن دوران در میان اقوام مختلف مرسوم بود، به شدت پرهیز داشتند.

نتیجه‌گیری
بنا بر آنچه گذشت روشن می‌شود که پیامبر، همچون انبیای گذشته، از مردم مال و ثروتی برای خود نخواست. اگر هم در مواردی اختیاراتی به پیامبر داده شد یا الزامات مالی برای مردم وضع شد، همگی به سبب ملاحظات اجتماعی و سیاسی هستند و برای حکومت و مصالح عمومی خصوصاً نیازمندان، هزینه می‌شوند. شاهدش ساده‌زیستی ایشان در ایام قدرت و تشکیل حکومت است که از هرگونه تجمل و اشرافی‌گری به دور بود.

پی‌نوشت‌ها
1. سوره شوری، آیه 23: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏» و سوره انعام، آیه 90: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْعَالَمِینَ».
2. سوره نساء، آیه 105: «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ».
3. ابن‌هشام، السیره النبویه، تصحیح و تحقیق مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا، ج۲، ص۷۰.
4. سوره انفال، آیه 1: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِکُمْ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».
5. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: گروه پژوهش‌های حقوق عمومی، نظام حقوقی مالکیت زمین در سایر کشورها و ارتباط آن با پدیده زمین‌خواری، مجله اطلاع‌رسانی حقوقی، 1387ش، شماره 15-16.
6. سوره توبه، آیه 60: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ».
7. سوره انفال، آیه 41: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکِینِ وَ ابن‌السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیر».
 

صرف انجام اعمال عبادی بر طبق دستورات دینی لزوماً به معنای قبولی آن عمل در نزد خداوند متعال نیست بلکه قبولی اعمال، به رعایت شروط و عوامل دیگری نیز بستگی دارد.
عوامل قبولی نماز

پرسش:
عوامل قبولی نماز
در اسلام، به نماز خیلی سفارش شده است؛ اما اعمال دیگری شرط قبولی نماز بیان شده است، می‌خواستم بدانم این اعمال چه چیزی هستند تا با انجام آن‌ها، مطمئن شوم که نمازم قبول است؛ آیا در روایات چیزی بیان شده است؟
 

پاسخ:
نماز یکی از مهم‌ترین عبادات در اسلام است که در احادیث و روایات بر اقامه آن سفارش بسیار شده است؛ اما به‌صرف خواندن نمی‌توان از این عبادت مهم بهره برد و این عبادت باید در درگاه الهی مورد قبول نیز واقع شود. در سخن معصومان علیهم‌السلام، عوامل و کارهایی موجب قبولی نماز دانسته شده است. در ادامه برخی از این اعمال بیان خواهند شد.

عوامل قبولی نماز:
1. دوستی و ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام

از مهم‌ترین عوامل قبولی نماز که در احادیث تأکید فراوانی بر آن شده است، داشتن محبت و ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و اولاد اوست. در حدیثی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده‌اند: «أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً یَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاتَهُ وَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ وَ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ دُعَاءَه»‏.(1) «هر کس على را دوست بدارد، خداوند، نماز و روزه و شب‌زنده‌دارى‌اش را مى‌پذیرد و دعایش را مستجاب مى‌کند».
حضرت در حدیثی دیگر فرموده‌اند: «مِفْتَاحُ الصَّلَاةِ الطَّهُورُ، وَ تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ، وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ، وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاةً بِغَيْرِ طَهُورٍ، وَ لَا صَدَقَةً مِنْ غُلُولٍ. وَ إِنَ‏ أَعْظَمَ‏ طَهُورِ الصَّلَاةِ- الَّتِي لَا يَقْبَلُ الصَّلَاةَ إِلَّا بِهِ، وَ لَا شَيْ‏ءَ مِنَ الطَّاعَاتِ مَعَ فَقْدِهِ- مُوَالاةُ مُحَمَّدٍ، وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُرْسَلِينَ، وَ مُوَالاةُ عَلِيٍّ، وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ مُوَالاةُ أَوْلِيَائِهِمَا، وَ مُعَادَاةُ أَعْدَائِهِمَا». طهارت، کلید و مقدمه‌ی نماز است و تکبیره الاحرام موجب حرمت سایر حلال‌ها که با تسلیم و سلام پایانی نماز دو باره حلال می‌گردد. خداوند، نماز بدون طهارت و صدقه از مال حرام را نمى‌پذیرد و بزرگ‌ترین طهارت معنوى براى نماز- که نماز و هیچ‌یک از عبادات، بدون آن قبول نمى‌شوند- ولایت‌پذیری محمد به‌عنوان سَرور فرستادگان الهى و ولایتمداری على به‌عنوان سَرور اوصیا و دوستى با دوستان آن دو بزرگوار و دشمنى با دشمنان آن دو است.(2)
در روایتی از امام زین‌العابدین علیه‌السلام نیز بیان شده که سبب قبولی نماز داشتن ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام و برائت از دشمنان ایشان است.(3)

2. پارسایی و دوری از گناه
از دیگر اسباب و شرایط قبولی نماز، پارسایی و ورع است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در لزوم داشتن ورع و ارتباط آن با نماز فرموده‌اند: «لَوْ صَلَّیْتُمْ حَتَّى تَکُونُوا کَأَوْتَادٍ [کَأَوْتَارٍ] وَ صُمْتُمْ حَتَّى تَکُونُوا کَالْحَنَایَا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْکُمْ إِلَّا بِوَرَعٍ حَاجِزٍ».(4) اگر نماز مى‌خواندید تا چون میخ [لاغر] مى‌شدید و روزه مى‌گرفتید تا چون کمان [خمیده] مى‌شدید، خداوند از شما نمى‌پذیرفت جز با پروا از گناه.
ورع در لغت به معنای عفت و نگه‌داشتن خود از گناه است؛(5) بنابراین کسی که به‌ظاهر نماز می‌خواند ولی در کنار آن به هر گناهی دست می‌زند، نمازش مورد قبول قرار نمی‌گیرد. در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل شده است: «لا صَلوهَ لِمَنْ‏ لَم‏ یُطعِ‏ الصَّلوهَ و طاعهُ الصَّلوهِ أَن ینتهى عَن الفَحشاءِ و المُنکرِ».(6) کسی که از نماز اطاعت نکند، نماز واقعی را به‌جا نیاورده است. اطاعت از نماز این است که از منکرات و زشتی‌ها دوری کند.
دوری از گناه می‌تواند ملاکی روشن برای افراد باشد تا بدانند آیا نمازشان مورد قبول و توجه خداوند قرار می‌گیرد یا نه. کسی که نمازش او را از گناه باز نمی‌دارد باید بداند این عمل او به‌هیچ‌وجه مورد توجه الهی نبوده است. از‌این‌رو امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَقُبِلَتْ صَلَاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْه».(7) هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول ‌شده یا نه، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه؟ پس به هرقدر که نمازش او را از گناه باز داشته، به همان اندازه نمازش قبول شده است.

3. پرداخت زکات مال
زکات یکی از واجبات مالی مسلمانان است. پرداخت این واجب مالی در احادیث از اسباب قبولی نماز برشمرده شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دراین‌باره فرموده‌اند:  «زَکُّوا أَمْوَالَکُمْ تُقْبَلْ صَلَاتُکُم»‏.(8) اى مسلمانان! زکات دارایى‌هایتان را بدهید، نمازتان قبول مى‌شود. 
حضرت در نقلی دیگر درباره تأثیر زکات در قبولی نماز چنین فرموده‌اند: «لَا تَتِمُّ الصَّلَاهُ إِلَّا بِزَکَاهٍ وَ لَا تُقْبَلُ صَدَقَهٌ مِنْ غُلُولٍ وَ لَا صَلَاهَ لِمَنْ لَا زَکَاهَ لَهُ وَ لَا زَکَاهَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ».(9) نماز جز با پرداخت زکات، کامل نمى‌شود و صدقه از مال حرام قبول نمى‌شود و کسى که زکات نمى‌دهد، نمازى ندارد و کسى که پارسایى ندارد، زکاتش قبول نمى‌شود.

4. یاد خدا و تواضع در برابرش
ذکر الهی و تواضع در برابر ذات اقدسش، از دیگر عوامل قبولی نماز است. در مناجاتی از حضرت موسی با خداوند متعال چنین بیان شده است: «یَا مُوسَى لَا أَقْبَلُ الصَّلَاهَ إِلَّا لِمَنْ تَوَاضَعَ لِعَظَمَتِی وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ خَوْفِی وَ قَطَعَ نَهَارَهُ بِذِکْرِی وَ لَمْ یَبِتْ مُصِرّاً عَلَى الْخَطِیئَهِ وَ عَرَفَ حَقَّ أَوْلِیَائِی وَ أَحِبَّائِی‏».(10) اى موسى! نماز را نمى‌پذیرم، جز از کسى که در برابر بزرگى من، سر فرود آورده، ترس از مرا هم‌نشین دلش ساخته، روزش را با یاد من سپرى کرده، شبش را با پافشارى بر خطا به روز نبرده و حقّ اولیا و دوستان مرا شناخته است.
در روایت قدسی دیگری نقل شده که: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا أَقْبَلُ الصَّلَاهَ مِمَّنْ تَوَاضَعَ لِعَظَمَتِی وَ یَکُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ مِنْ أَجْلِی وَ یَقْطَعُ نَهَارَهُ بِذِکْرِی»‏.(11) خداوند متعال فرمود: نماز کسى را می‌پذیرم که: در مقابل عظمت من خاضع باشد از خواسته‌های نفسانى به خاطر من خود را دور کند و روزش را با یاد من به پایان برد.
بنابراین، به یاد خدا بودن و تواضع در برابر او می‌تواند نقش بسزایی در قبولی و یا رد شدن نماز داشته باشد.

5. حضور قلب و اخلاص
یکی از شرایط قبولی نماز، میزان حضور قلب و توجه به خداوند در اثناء خواندن آن است. هر چه انسان در نماز خود را نزدیک خداوند و حاضر در برابر او ببیند، نمازش بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام آمده است: «عَلَیْکَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى صَلَاتِکَ فَإِنَّمَا یُحْسَبُ لَکَ مِنْهَا مَا أَقْبَلْتَ عَلَیْه»‏.(12) در نماز توجه به خدا داشته باش، زیرا آن مقدار از نماز قبول می‌شود که تو به آن توجه دارى.
همچنین در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام داشتن اخلاص از شرایط قبولی اعمال دانسته شده است: «إِنَّکَ لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکَ إِلَّا عَمَلٌ أَخْلَصْتَ فِیه»‏.(13)

6. کمک به دیگران
در پایان باید اشاره کرد که عوامل قبولی نماز، منحصر در موارد بیان شده نبوده و اسباب دیگری نیز در این امر نقش دارند. به‌عنوان‌مثال کمک به دیگران از دیگر عوامل قبولی نماز است. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل شده است: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: إِنَّمَا أَقْبَلُ الصَّلَاهَ مِمَّنْ ... لَا یَتَعَاظَمُ عَلَى خَلْقِی وَ یُطْعِمُ الْجَائِعَ وَ یَکْسُو الْعَارِیَ وَ یَرْحَمُ الْمُصَابَ وَ یَأْوِی الْغَرِیبَ».(14) خداوند متعال فرمود: نماز کسى را می‌پذیرم که بر بندگانم بزرگى نفروشد، به گرسنه غذا دهد، برهنه را بپوشاند، به مصیبت‌دیده مهربانى کند و غریب را پناه دهد.

7. دوری از عوامل رد شدن نماز
باید توجه داشت که همان‌گونه که در احادیث اعمالی برای قبولی نماز بیان شده است، کارهایی نیز اشاره شده که این کارها موجب رد و قبول نشدن نماز برشمرده شده‌اند. به‌عنوان‌مثال خوردن شراب،(15) استفاده از مال حرام(16) و ... از این عوامل هستند؛ بنابراین، در کنار انجام اعمالی که بیان شد و تأثیر در قبولی نماز دارند، شناخت و اجتناب از این اسباب نیز لازم و مهم است.

نتیجه‌گیری
در احادیث برای قبولی نماز شرایطی بیان شده است. دوستی و ولایت پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین علیهما‌السلام و اولاد او، پارسایی و دوری از گناه و پرداخت زکات نیز از اسباب قبولی نماز برشمرده شده است. یاد خدا و تواضع در برابرش، داشتن حضور قلب و اخلاص از دیگر مواردی است که ائمه علیهم‌السلام برای قبولی نماز به آن توجه داده‌اند. در کنار آن، کمک و توجه به دیگران نیز بی‌تأثیر در این امر نبوده است. البته باید توجه داشت که علاوه بر موارد بیان شده، در احادیث معصومان علیهم‌السلام عواملی برای رد شدن و قبول نشدن نماز نیز ذکر شده که افراد باید به آن‌ها نیز توجه داشته و سعی بر دوری از آن داشته باشند.

پی‌نوشت‌ها
1. طبرى آملى، عمادالدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم‏، بشاره المصطفى لشیعه المرتضى، محقق / مصحح: ندارد، نجف: المکتبه الحیدریه، 1383 ق‏، ص 37.
2. حسن بن على، امام یازدهم علیه‌السلام‏، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه‌السلام، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدى علیه‌السلام‏، قم: مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف‏، ص 521.
3. ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على‏، مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام، محقق / مصحح: ندارد، قم: علامه، 1379 ق، ج‏4، ص 131.
4. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، محقق / مصحح: موحدى قمى، احمد، قم: دار الکتب الإسلامی‏، 1407 ق‏، ص 153.
5. ابن فارس، أحمد بن فارس‏، معجم المقاییس اللغه، محقق / مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، قم: مکتب الاعلام الاسلامی‏، 1404 ق، ج‏6، ص 100.
6. العروسى الحویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، سید هاشم‏، قم: اسماعیلیان‏، 1415 ق‏، ج‏4، ص 162.
7. طبرسى، فضل بن حسن‏، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، مصحح: یزدى طباطبایى، فضل‏الله‏، تهران‏: ناصرخسرو، 1372 ش‏، ج‏8، ص 447.
8. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏3، ص 497، ح 2.
9. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى‏، دعائم الإسلام، محقق / مصحح: فیضى، آصف‏، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1385 ق‏، ج‏1، ص 247.
10. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1403 ق‏، ص 54، ح 1.
11. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1363 ق‏، ص 306.
12. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، همان، ج‏3، ص 299، ح 1.
13. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دار الحدیث‏، 1376 ش، ص 172، ح 3584.
14. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق / مصحح: محدث، جلال‌الدین، قم: دار الکتب الإسلامیه، 1371 ق، ج‏1، ص 15، ح 44.
15. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، همان، ج‏6، ص 401، ح 10.
16. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، همان، ص 174.
 

سلام. در زمین کشاورزی ما توسط کس دیگری گندم کشت شده است.آیا مالک و کشاوز باید زکات آن را بعد از تقسیم گندمها از حق خود در صورت مشمول زکات شدن بپردازند یا قبل از تقسیم و از کل گندمها؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بعد از تقسيم کردن گندم ها در صورتي که سهم هر کدام به حد نصاب رسيد بايد زکات بدهد.(1)
پي نوشت :
1. سوال تلفني از دفتر(7720500-0251) آيه الله فاضل .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.