۱۴۰۴/۰۳/۱۳ ۱۱:۱۲ شناسه مطلب: 100193
پرسش:
اساساً دلیل حمایت ابرقدرتها بهخصوص آمریکا از رژیم منفور و سفاکی مانند اسرائیل چیست؟ اسرائیل چه خاصیتی برای آنها دارد که آنقدر برای بقای چنین رژیمی تلاش میکنند؟
پاسخ:
منازعه تاریخی اسرائیل-فلسطین، به نقطه حساسی رسیده است.
اسرائیل در حال کشتار زنان و کودکان فلسطینی است، چشمان مردم دنیا به غزه دوختهشده است. حمایت از اسرائیل در شرایط کنونی، نوعی خودکشی سیاسی است، اما در کمال تعجب، دولتهای غربی مخصوصاً ایالاتمتحده آمریکا در حمایت از اسرائیل گوی سبقت را از یکدیگر میربایند. سؤال این است که چرا علیرغم تنفر جهانی از رژیم غاصب اسرائیل، حمایت کشورهای غربی از آن تداومیافته است؟
عوامل پیدا و پنهان حمایت قدرتهای غربی از اسرائیل چیست و آیا ممکن است در آینده دور یا نزدیک، سیاست دولتهای غربی در قبال اسرائیل دچار تغییر شود؟
1. منازعات تاریخی مسیحیان و یهودیان
مطالعه روابط یهودیان و مسیحیان نشان میدهد که پیروان این دو دین ابراهیمی در طول تاریخ زیر سایه منازعه مداوم و مستمر مذهبی و قومی زندگی و تعامل کردهاند. نگرش مسیحیان نسبت به یهودیان در طول تاریخ، منفی بوده است. فراموش نکنیم که از نگاه مسیحیان، قاتل عیسی مسیح علیه¬السلام یا عامل قتل وی، یک شخص یهودی بوده است. از سوی دیگر اگر آموزههای برخی از بزرگان مسیحی درباره یهودیان را بنگریم، سراسر لعن و نفرین و ناسزا نسبت به یهودیان است. این «مارتین لوتر» رهبر پروتستانیزم مسیحی است که اینگونه با تازیانه تعریض و کنایه، یهودیان را مینوازد؛ او مینویسد: «یهودیان «خونآشام»، «انتقامجو»، «پولپرست» و «کلهشق» هستند. «خاخامهای ملعون» جوانان مسیحی را گمراه کرده و ایمان آنها را متزلزل میکنند. لوتر همچنین یهودیان را متهم به مسموم کردن چاههای آب مورداستفاده مسیحیان، ربودن کودکان و قطعهقطعه کردن آنها میکند».
مارتین لوتر البته راهحلهایی برای چالش یهودیان دارد؛ «به آتش کشیدن کنیسهها، تخریب خانههای آنها و سکنی دادن آنها چون مشتی «کولی» در طویلهها، گرفتن کتابها و تورات (بهعنوان ابزار شرک) از آنها، ممنوع کردن آموزش یهودیت و تهدید به اعدام رهبران آنها در صورت عدم اطاعت، ممنوعیت حق فعالیت اقتصادی و عبور و مرور برای کاسبکاران یهودی، ممنوعیت گرفتن بهره پول (رباخواری) و ضبط پول نقد و جواهرات آنها، دادن بیل و کلنگ به دست جوانان قدرتمند یهودی برای سیر کردن شکمشان».(1) این منازعه تاریخی تا سده بیستم ادامه یافت. اگرچه صهیونیستها همیشه درباره کم و کیف این منازعات، راه افراط پیموده و نقاب مظلومنمایی بر چهره زدهاند، اما اصل منازعه، جدی و واقعی است. حمایت دولتهای مسیحی غربی از دولت جعلی اسرائیل، حمایت از اخراج یهودیان از سرزمینهای مسیحی است. چهبهتر که دو رقیب یا دشمن مسیحیان (مسلمانان و یهودیان) در منطقهای غیر مسیحی (فلسطین) مشغول کشتار همدیگر شوند تا خیال دولتهای غربی «با یک تیر دو نشان» بزنند! هم از شر یهودیانِ همیشه مزاحم راحت شوند و هم رقیب قدرتمند و دیرینه خویش (مسلمانان) را مشغول سازند. شکست دولت اسرائیل، میتواند به معنای بازگشت یهودیان به دامن مسیحیان و شعلهورشدن منازعه تاریخی گذشته بین یهودیان و مسیحیان باشد.
2. منازعه تمدنی اسلام و غرب مسیحی
مشکل غرب با ما، مشکل تمدنی است. رابطه دنیای غرب با اسلام در طول تاریخ، فراز و نشیبهای فراوانی داشته است. جنگهای صلیبی یکی از مهمترین دورههای تاریخی در این روابط است که منطقه فلسطین، نقطه کانونی آن بود و پایان آن به سود مسلمانان رقم خورد و دنیای مسیحی ناچار به پذیرش «نفوذ فرهنگی اسلام در قلب اروپا» شد.(2) غرب مسیحی، دنیای اسلام را بهسان «رقیب تمدنی» مینگرد که در طول تاریخ اگرچه بهصورت مداوم، برنده رقابت تمدنی با غرب نبوده، اما همیشه بازنده نیز نبوده است. استعداد موجود در آموزههای اسلامی، همیشه اندیشمندان و سیاستمداران غربی را نگران برخاستن ققنوس تمدن اسلامی از خاکستر ویرانههای سدههای اخیر تاریخی آن کرده است.
سخنان «جرج دبلیو بوش» پس از حمله حوادث 11 سپتامبر در اشاره به آغاز جنگهای صلیبی در این راستا ارزیابی میشود.(3) تأکید جو بایدن رئیسجمهور فعلی آمریکا در سال 1985 در دوره سناتوری، بر اختراع اسرائیل جدید در منطقه خاورمیانه در صورت نابودی دولت جعلی اسرائیل، نیز همین خط فکری و سیاسی را دنبال میکند.(4) «فلسطین نقطه کانونی تمدن آینده اسلامی» است. غرب نمیخواهد و نمیتواند نسبت به تشکیل یک منطقه یکدست اسلامی، بیتوجه باشد؛ چراکه تشکیل چنین منطقهای میتواند مقدمهای بر آغاز دوباره تمدن عظیم اسلامی باشد، پدیدهای که غرب نه حاضر به پذیرش آن است و نه توان تحمل و مقاومت در برابر جذابیت آن برای دنیای معاصر را داراست. فراموش نکنیم که «انقلاب اسلامی»، احیای عظمت گذشته مسلمین و «دوران زرین اسلامی» را فریاد کرده است. این امر بهخودیخود نوعی اعلانجنگ به «تمدن مسیحی غربی» است.
اسرائیلِ یهودی، «خط مقدم برخورد تمدنی غرب و اسلام» است. در ظاهر، جنگ اسلام و یهود است که ریشه در تاریخ دارد، اما درواقع، دنیای مسیحی و غربی پشت این منازعه تمدنی و تاریخی پنهانشده است.
3. لابی یهودی و نقش تعیینکننده آن در سیاست خارجی آمریکا
بهطور مشخص سیاست خارجی آمریکا مخصوصاً در دو دهه اخیر در جهت حمایت در اسرائیل حرکت کرده است. برخی از پژوهشگران آمریکایی سیاست خارجی مانند «فرانک لمب» معتقدند جهتگیریهای سیاست خارجی آمریکا در حمایت از اسرائیل، وجهه جهانی آمریکا را مخدوش ساخته و هزینههای سنگینی بر مردم آمریکا تحمیل کرده است، اما بااینوجود، دولت آمریکا همچنان به حمایت خویش از رفتارهای ضد بشری و نامتعارف دولت اسرائیل ادامه میدهد. یکی از مهمترین دلایل این حمایتها، نفوذ لابی قدرتمند یهودی در نظام سیاسی آمریکاست. در این میان نقش «کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک)» بهعنوان قدرتمندترین و شناختهشدهترین سازمان یهودی آمریکا بسیار شاخص است.(5) ازجمله عوامل تأثیرگذاری لابی یهودی بر نظام سیاسی آمریکا باید به منافع نجومی صنایع نظامی آمریکا از طریق لابی یهودی اشاره کرد. وجود دولت اسرائیل در منطقه موجب رونق مستمر صنایع نظامی آمریکا شده است. روابط پیچیده لابی یهودیان با صنایع نظامی آمریکا از یکسو و تضمین خریداران قطعی سلاحهای آمریکایی در خاورمیانه به دلیل وجود تهدید امنیتی اسرائیل برای کشورهای اسلامی منطقه (مشتریان سلاحهای آمریکایی!)، نظام سیاسی آمریکا را علیرغم هزینههای سنگین برای مالیاتدهندگان آمریکایی، به حمایت از اسرائیل، تشویق میکند.
4. حفظ پرستیژ سیاست خارجی دولتهای غربی.
یکی از وظایف سیاست خارجی دولتها، «حفظ پرسیتژ ملی» در سطح بینالمللی است.(6) دولتهای غربی از آغاز پیدایش اسرائیل تاکنون به دلایلی که گفته شد از اسرائیل حمایت کردهاند، در مقابل، ملتهای مسلمان منطقه و در رأس آنان «ملت ایران» پس از پیروزی «انقلاب اسلامی» در برابر دولت جعلی اسرائیل صفآرایی کردهاند. شکست اسرائیل درواقع به معنای شکست چندین دهه سیاست حمایتی دولتهای غربی از متحد استراتژیک آنان است. اینک دولتهای غربی به «نقطه حساس و غیرقابل بازگشتی» در حمایت از اسرائیل رسیدهاند، اگر همچنان به حمایت خود از دولت اسرائیل ادامه دهند، درواقع از «تروریسم دولتی» و «کشتار زنان و کودکان» حمایت کردهاند و اگر دولت اسرائیل را رها کنند، حیثیت تاریخی چندین دهه آنان بر باد خواهد رفت و دیگر هیچ کشوری با آنان بهعنوان متحد، ائتلاف نخواهد کرد (ریسک ائتلاف با آنان بالا خواهد رفت). گزینش دولتهای غربی تاکنون، «حفظ پرستیز ملی» خویش به قیمت «حمایت از تروریسم دولتی اسرائیل» بوده است.
نتیجه:
حمایت همهجانبه دولتهای غربی از دولت جعلی اسرائیل، «دلایل تاریخی، تمدنی، اقتصادی و سیاسی» دارد. در بحث از دلایل تاریخی به «منازعه مسیحیان و یهودیان» اشاره و در مبحث دلایل تمدنی، «تعارض تمدنی اسلام و مسیحیت»، دلیل این رفتار دولتهای غربی دانسته شد. دلایل اقتصادی و سیاسی به «نفوذ لابی یهودی» در نظام سیاسی آمریکا و «حفظ پرستیژ» نظامهای سیاسی غرب میپردازد.
پی نوشت:
1. رضازاده، هادی، مارتین لوتر و یهودیت، سایت فرهنگی نیلوفر،19/11/1395، https://neeloofar.org/191195/به نقل از «درباره یهودیان و درو غ هایشان»، مجموعه آثار مارتین لوتر، منتشرشده در وایمار، بخش ۵۳، ص ۴۱۲ تا ۵۵۲.
2. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج 11، ص 2629.
3. جرج دبلیو بوش، اظهار تأسف از کاربرد عبارت جنگهای صلیبی، خبرگزاری فارس، 6/8/1383، https://www.farsnews.ir/news/8308060281.
4. بایدن، جو، اعتراف جنجالی جو بایدن درباره حمایت از اسرائیل، خبر آنلاین، 18/7/1402، khabaronline.ir/xkwg6.
5. خانی، محمدحسن، صادقی، محمد مسعود، تحلیل هزینه-فایده راهبرد حمایت همهجانبه از رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا، فصلنامه پژوهشهای راهبردی سیاست، ش 36، 1392، ص 156 ـ 159.
6. ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران 1320-1357، ص 8.