حق

اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟
مسئولین بهداشت دائماً توصیه به رعایت مسائل بهداشتی می کنند؛ اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟ اگر حق الناس است حلالیت و جبرانش به چیست؟
حق، حقوق، حق الناس، حق الله، بهداشت فردی، رعایت بهداشت.

در این روزها که ویروسی خطرناک و مسری در جامعه شیوع پیداکرده و مسئولین بهداشت دائماً توصیه به رعایت مسائل بهداشتی می کنند؛ اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟ اگر حق الناس است حلالیت و جبرانش به چیست؟ چگونه باید توبه نمود؟

پاسخ اجمالی:

حقوق در اسلام، به سه دسته تقسیم می‌شود و آن عبارت است از: حق‌الله، حق النفس و حق‌الناس. از میان حقوق ذکرشده، حق‌الناس در اولویت قرار دارد. مؤمنین نسبت به یکدیگر مسئول هستند؛ لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس قرار می‌گیرد و اگر فردی مراعات بهداشت فردی را نکند و هم خود و هم دیگران را در معرض خطر بیماری قرار دهد، حق‌الناس بر عهده‌اش می‌آید. اگر شخصی بهداشت فردی را رعایت نکند اولین کسی که آسیب می‌بیند، خودش است و اگر دچار بیماری شود حق‌الله نیز بر عهده او خواهد بود؛ چون این عمل، مصداق آسیب زدن به جسم است که شرعاً و اخلاقاً از آن نهی شده است. ابتدا باید در برابر خداوند توبه نماید سپس از صاحبان حق رضایت گیرد. درصورتی‌که به‌هیچ‌وجه امکان جبران نداشته باشد، توبه واقعی نماید، از طرف صاحبان حق، صدقه داده، در کارهای خیر خود، آن‌ها را نیز شریک کند.

پاسخ تفصیلی:

حقوق در یک تقسیم‌بندی کلی به سه دسته‌ی حق‌الله، حق النفس و حق‌الناس تقسیم می‌شود. فطرت، دین و عرف ازجمله مبادی حق‌الناس یا منشأ ایجاد آن به شمار می‌آیند.

با مراجعه به احادیث و همچنین کلام عالمان دینی، به این نتیجه خواهیم رسید که حق‌الناس، وسعتی به گستره‌ی تمامی اعمال و رفتار بشری دارد. حق‌الناس یعنی حقی که مختص مردم بوده و جدای از حق‌الله است، رعایت این نوع حقوق در دین اسلام بسیار مورد تأکید قرارگرفته است، چون خداوند متعال اگر از حق خویش هم بگذرد از حق‌الناس و حقی که مربوط به مردم است نخواهد گذشت.

فلسفه حق‌الناس در اسلام:

انسان موجودی است که در مقایسه با دیگر موجودات هستی دارای کرامت ذاتی است. چنانکه در قرآن کریم ساختار وجودی انسان را بهترین ساختار وجودی دستگاه آفرینش می‌داند و می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسان فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ؛ که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم»(1) و از همین روی، در بین تمام آفریده‌های جهان، او را باکرامت خاص، مقام ویژه‌ای بخشیده است (2). همین امور، امتیاز یا حقوقی را برای او ایجاد می‌کند. از سوی دیگر انسان موجودی اجتماعی است یعنی بالطبع یا به‌ضرورت به‌صورت گروهی زندگی می‌کند. با توجه به تضاد و تزاحمی که معمولاً بین منافع انسان‌ها وجود دارد، برای جلوگیری از ستیز و نزاع و هرج‌ومرج در اجتماع، وجود قانون، امری ضروری و بدیهی است؛ ازاین‌رو انسان‌ها از جوانب مختلف دارای حقوقی هستند که از آن با عنوان حق‌الناس یاد می‌شود و دیگران مکلف‌اند آن را مراعات نمایند.

اهمیت حق‌الناس:

اسلام بر حقوق انسان‌ها و به‌ویژه افراد مسلمان نسبت به یکدیگر بسیار تأکید نموده است؛ درآیات و احادیث فراوانی اهمیت حقوق مردم اشاره‌شده است؛ حتی در مواردی، مقدم بودن این حقوق بر حق‌الله را نشان می‌دهد؛ تأکید اسلام بر رعایت حق‌الناس آن‌چنان مؤکد است که می‌گوید آنگاه‌که انسان از گناهان پیشین خود به درگاه الهى توبه می‌کند تا زمانى که حقوق ضایع کرده مردم را ادا نکند، توبه‌اش پذیرفته نخواهد بود (3) یعنى خدا حق خود را در کوتاهی‌ها در شرایطى که نشانه‌های ندامت واقعى در فرد مسلمان آشکار شود، می‌بخشد اما حق مردم را در هیچ شرایطى نخواهد بخشید.

عدم رعایت بهداشت عمومی از مصادیق حق‌الناس:

 با توجه به این نکات، همه مؤمنین نسبت به یکدیگر مسئول هستند و باید نسبت به مراعات حقوق همدیگر اهتمام بورزند؛ لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس قرار می‌گیرد و اگر فردی با عدم مراعات آن مثلاً با مراعات نکردن بهداشت عمومی و فردی، هم خود و هم دیگران را در معرض خطر بیماری قرار دهد و باعث آسیب زدن به امنیت، آسایش و سلامتی مردم گردد، در این صورت حق‌الناس بر عهده‌اش قرار خواهد گرفت.

عدم رعایت بهداشت فردی از مصادیق حق‌الله:

اگر فردی، بهداشت را رعایت نکند خود او اولین کسی است که آسیب می‌بیند و با این رفتار، دچار آسیب جسمی خواهد شد، درنتیجه حق‌الله نیز به عهده‌اش می‌آید. چون تعالیم دین اسلام به‌گونه‌ای است که برای روح و جسم انسان ارزش فوق‌العاده‌ای قائل شده، انسان را از هرگونه واردکردن آسیب به جسم و جان خویش، نهی می‌کند: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة»ِ؛(4) با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید.

روش توبه و جبران از حق‌الله و حق‌الناس:

اگر شخصی به خاطر عدم رعایت بهداشت فردی دچار بیماری شود در اینجا حق‌الله بر عهده‌اش قرارگرفته، برای توبه کردن و جبران گذشته فقط توبه لازم است، توبه و اظهار پشیمانی در پیشگاه الهی دستور خاصی ندارد. مهم عزم بر ترک گناه (که رعایت بهداشت فردی) و ندامت و پشیمانی درونی است اما اگر در ادامه، هم خود بیمار شود و هم مسبب عمدی انتقال بیماری به دیگران باشد، ( این هم به خاطر گوش ندادن عمدی به مسائل بهداشتی و توصیه‌های پزشکی باشد) برای جبران، در ابتدا باید در برابر خداوند توبه نماید چون هر حق‌الناسی، حق‌الله هم محسوب می‌شود. علتش هم این است که وقتی انسان (مثلاً) مال کسی را از بین ببرد یا به دیگران آسیب می‌رساند علاوه بر آن‌که آبروی دیگران را می‌ریزد، از دستور الهی هم سرپیچی کرده است و در ادامه باید به یکی از صورت‌های زیر عمل شود:

 الف- درصورتی‌که طرف و یا کسانی که به آن‌ها آسیب رسانده را می‏شناسد، رضایتشان را حاصل کند.

 ب- اگر صاحبانش را نمی‏شناسد از طرف آن‌ها به فقرا صدقه بدهد.

 ج- اگر صاحب یا صاحبان حق فوت کرده به ورثه او رجوع نماید و از آن‌ها رضایت بطلبد.

 د- اگر فعلاً قدرت رضایت گرفتن را ندارد، هر وقت قدرت جبران را پیدا کرد در اولین فرصت حق آن‌ها را بدهد و یا رضایت آن‌ها را کسب نماید.

 ه- اگر نتوانست، وصیت کند تا بعد از مرگش ورثه رضایت صاحب‌مال را جلب کنند.

 و- درصورتی‌که به‌هیچ‌وجه امکان جبران نداشته باشد یا آن افراد را نمی‌شناسد و یا ورثه‌ای نداشته باشد، توبه واقعی نماید و خیرات معنوی به صاحب حق هدیه کند ان‌شاءالله خداوند عالم او را ببخشد و صاحب حق را با لطف و کرم خود، راضی نماید.

اما اگر برای یک نفر به لحاظ شغل یا هر مسئله دیگر، رعایت تمام نکات بهداشتی بسیار سخت است و واقعاً نمی‌تواند، همیشه مراعات کند یا در نظر دیگران چنین به نظر می‌رسد که رعایت نمی‌کند، دیگر مرتکب گناه نشده است بنابراین نیازی به توبه و دیگر موضوعات نیست.

نتیجه:

 با توجه به این‌که همه افراد جامعه نسبت به یکدیگر مسئول هستند و باید نسبت به مراعات حقوق همدیگر حتی‌الامکان اهتمام بورزند، لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس است و رعایت نکردن عمدی مسائل بهداشتی هم از مصادیق حق‌الله و حق‌الناس است، چون با مراعات نکردن عمدی مسائل بهداشتی باعث آسیب به جسم خود و دیگران می‌شود و برای جبران این عمل ابتدا در برابر حق‌تعالی توبه نماید و در ادامه باید از کسانی که او باعث بیماری آن‌ها شده رضایت بگیرد؛ اما اگر رضایت گرفتن امکان نداشته باشد، مثلاً صاحبان حق مشخص نباشد و ... باید توبه واقعی نماید و از طرف صاحبان حق صدقه داده و در کارهای خیر خود آن‌ها را شریک کند.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره تین، آیه 4
  2. سوره اسراء، آیه 70
  3. شیخ رضی، نهج‌البلاغه، کلمات قصار؛417: أَنْ تُؤدّى الى المخلوقینَ حُقُوقهم حتّى‏ تَلقىَ اللَّهَ امْلس لیس علیک تَبَعَةٌ
  4. سوره بقره، آیه 195

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
  2. رساله حقوق امام سجاد (علیه‌السلام)
  3. مقالات درباره منشأ حقوق
  4. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  5. گناهان کبیره، محمدحسین دستغیب
  6. مرآه الکمال، عبدالله مامقانی

 

کلمات کلیدی:

حق، حقوق، حق‌الناس، حق‌الله، بهداشت فردی، رعایت بهداشت.

آياتي از قرآن اشاره به قيام حضرت مهدي (ع ) دارد، از جمله: در سوره انبياء آمده است:"ولقد كتبنا في الز بور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون
در كدام يك از سوره ها و آيات قران به امام زمان اشاره شده است؟

پرسش:
در كدام يك از سوره ها و آيات قران به امام زمان اشاره شده است؟

پاسخ:
آياتي از قرآن اشاره به قيام حضرت مهدي (ع ) دارد، از جمله: در سوره انبياء آمده است:"ولقد كتبنا في الز بور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون؛ در زبور بعد از ذكر (تورات ) مقرر داشتيم كه بندگان صالح من حكومت زمين را به ارث مي برند.(1) در ذيل اين آيه رواياتي آمده است كه "هم اصحاب المهدي في آخر الزمان، آنان ياران مهدي (ع ) در آخر الزمان هستند".
در سوره نور آمده است: "وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ،(2) خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده داده است كه آنان را خليفه روي زمين كند، آن گونه كه پيشينيان را خلافت بخشيد و دين و آئيني را كه براي آنان پسنديده است، پا بر جا و ريشه دار سازد و بيم و ترس آنان را به امنيت مبدل كند. آن چنان مي شود كه تنها مرا مي پرستند وچيزي را شريك من نخواهند كرد و كساني كه بعد از آن كافر شوند، از فاسقان‌اند".
آيه ديگر اشاره به قائم حضرت مهدي دارد، آيه ظهور حق در سوره توبه است : " هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون ".(3) شبيه اين آيه در سوره فتح آمده است : "هو الذي ارسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين كله ".(4)اين آيات بر اساس رواياتي كه ذيل و تفسير آن‌ها آمده،، بر حضرت مهدي (ع ) تطبيق شده است. (5)
هم چنين آيات: 86 هود؛ 5 قصص؛ 148 بقره، و....

پي‌نوشت‌ها:
1. انبياء (21) آيه 15.            
2. نور (24) آيه 55 .
3. توبه (9) آيه 33.                         
4. فتح (48) آيه 28.
5. پيام قرآن، ج 9، با تلخيص.
 

 

اگر طبق گفته های ما شیعیان ابوبکر به زور توسط عمر از علی بیعت گرفته و به خانه ی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هجوم آوردند و حضرت علی (علیه السلام) آنان را بر حق نمی دانسته به دلیل این که باید خلافت به او می رسید ... پس چرا در جاهایی می بینیم که حضرت علی (ع) از خلیفه ها خوبی می گه و بگونه ای که انگار که علی از اینکه خلافت در دست آنان است راضی می باشد!!

مثلا: سخنان امام علی (ع) در رابطه با عمربن خطاب: از بلاي درگذشت عمر به خدا پناه مي بريم. او غايت و منتهاي همه چيز را قوام بخشيد، و درد ها را مداوا كرد، فتنه ها را پشت سر نهاد و سنت رسول خدا را بر پا داشت، از اين جهان پاكدامن و كم عيب رفت، خير فتنه ها را اصابت نمود، و از شر آن گذشت، او راه اطاعت و تقواي خداوند را در پيش گرفت. رفت و همه را در راه هايي پر پيچ و خم تنها گذاشت، كه در آن گمراه هدايت نمي شود، و هدايت يافته را بر هدايتش يقيني نتوان بود. (نهج البلاغه، ج 2، ص 22)

و اينجا هم امام علي (ع) با خليفه عثمان سخن می گوید: مردم از من خواستند كه به عنوان ميانجي بين تو و آنان با تو صحبت كنم به خدا سوگند كه نمي دانم چه بگويم، چون چيزي را نمي دانم كه تو آنرا نداني. و تو را به امري نمي خوانم كه تو از آن آگاهي نداشته باشي، هر آنچه ما مي دانيم، تو خود مي داني، و ما چيزي بيشتر از تو نمي دانيم تا تو را از آن آگاه سازيم، و دور از تو نيز خلوت نكرده ايم تا نتيجه را به تو ابلاغ كنيم، هر آنچه كه ما ديديم تو نيز ديدي، و هر آنچه كه ما شنيديم نيز در «عمر» و «ابوبكر» تو نيز شنيدي، همانند ما صحابي رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بودي، و اقامه حق از تو برتر نبودند، در حاليكه تو از آنان به رسول خدا (ص) از لحاظ صله رحم (خويشاوندي) نزديك تر هستي، تو داماد رسول خدا بودي كه آنان نبودند پس خداوند را در نظر داشته باش و والله كه عدم بينايي و ندانستن تو در اين مسأله بخاطر كوري يا جهل نيست. (نهج البلاغه، ج 2، ص48)

انگار امام علی از آنان راضی می باشد! در صورتی که شیعیان می گویند که امام آن ها را برای خلافت بر حق نمی دانست و قبول نداشت! پس این ها چیستند؟ اگر این گونه باشد که اصلا خیلی چیزا تغییر می کنه!

پاسخ:
در اينكه خلافت الهي امام علي(علیه السلام) گرفته شد و درحق آن حضرت و حضرت زهرا(سلام الله علیها) ظلم شد، جاي هيچ شك و ترديدي وجود ندارد.
امام علي(ع) در مناسبت هاي گوناگون به اين واقعيت تلخ اشاره كرده و نسبت به اقدامات خلفا به شدت انتقاد كرده اند. بعنوان مثال آن حضرت در خطبه معروف شقشقيه در رابطه با عمر مي‌گويد:
سرانجام اولي (ابابكر) حكومت را به دست كسي سپرد كه مجموعه‌اي از خشونت، سختگيري، اشتباه و پوزش طلبي بود. و در ادامه اضافه مي‌كند: سوگند به خدا مردم در حكومت دومي (عمر بن خطاب)، در ناراحتي و رنج مهمي گرفتار آمده بودند و دچار دورويي‌ها و اعتراض‌ها شدند و من در اين مدت طولاني محنت زا و عذاب آور، چاره‌اي جز شكيبايي نداشتم. تا آن كه روزگار عمر هم سپري شد. سپس عمر خلافت را در گروهي قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان مي‌باشم پناه بر خدا از اين شورا.
در مورد مطالبي كه اشاره كرده ايد كه گويا امام(ع) از عمر و عثمان تعريف و تمجيد كرده است، هرچند شما آدرس دقيق اين مطالب را بيان نفرموده ايد تا بهتر بتوانيم اين سخنان را مورد بررسي قرار دهيم، قبل از بيان نكاتي پيرامون اين سخنان منسوب به امام علي(ع)، بايد عرض كنيم بر فرض صحت اين انتساب، با توجه به انتقادات فراواني كه امام علي(ع) در گفتار و عمل نسبت به خلفا داشته اند، اين تعاريف موردي، به هيچ وجه نمي تواند دليلي بر برائت خلفا باشد.
از نظر شيعه، خلافت بايد از سوي خدا و با نصب و نص پيامبر(ص) باشد، كه اين موضوع در جاي خود اثبات شده است.
اما در مورد سخني كه گفته ايد امام علي(ع) در تعريف و تمجيد از عمر بيان كرده اند بايد عرض كنيم:
امام علي(ع) در خطبه ۲۲۸ نهج البلاغه از يكي از صحابه و ياران خود تعريف و تمجيد كرده و صفاتي نيكو در وصف او به زبان مي‌آورد. در اين خطبه نام شخصي ذكر نشده و اصطلاح فلان آورده شده‌است. عبارت اينگونه است:
«پاداش نيك فلاني نزد خداست، زيرا كجي را راست كرده و بيماران را مداوا ساخت، سنت را برپاداشت و فتنه و (بدعت) را پشت سر انداخت و در حالي از دنيا رفت كه دامانش پاكيزه و وجودش كم عيب بود. به خير دنيا رسيد و از شر آن گريخت. طاعت حق را بجاي آورد و آنگونه كه شايسته بود تقوا گزيد.»
در رابطه با اين بيان امام علي(ع) بايد عرض كنيم كه:
از آنجا كه حضرت علي(ع) در اين خطبه از لفظ « فلان » استفاده كرده اند. بين شارحان نهج البلاغه اهل تسنن و شيعه اختلاف است كه اين خطبه اشاره به چه كسي مي كند:
اين كلام كوتاه تعريف از شخصيتى مى ‏كند كه در دوران زندگى خود، وظايف خويش را انجام داد و پاكدامن از دنيا رفت و در حفظ سنّت پيامبر اكرم (ص) و اطاعت پروردگار كوشيد.
در مورد اينكه اين شخص چه كسى بوده، ميان شارحان نهج‏ البلاغه اختلاف شديدى است. شارحان اهل تسنن مانند ابن ابى‏ الحديد و محمد عبده، اين سخن را اشاره به خليفه دوم مى ‏دانند و مى‏ گويند على (ع) آن را بعد از فوت عمر گفت در حالى كه چنين چيزى با خطبه‏ هاى ديگر نهج‏ البلاغه هماهنگ نيست، زيرا امام (ع) در خطبه شقشقيه شكايت زيادى از حكومت خليفه دوم دارد و در خطبه‏ ها و برخى نامه‏ هاى نهج‏ البلاغه از غصب خلافت، شديداً شكايت مى‏ كند.
چگونه مى‏ توان آن همه را ناديده گرفت و اين كلام مبهم و مجمل را ناظر به خليفه دوم دانست؟
جالب اينكه طبرى كه اين سخن را درباره عمر مى‏ داند آن را از مغيرة بن شعبه نقل كرده كه از دشمنان على (ع) است.
عجيب ‏تر اينكه ابن ابى‏ الحديد هم كه اين خطبه را درباره عمر مي داند در چند صفحه بعد از اين عبارت حديثى از ابن عباس نقل مى‏ كند و مفهومش اين است كه پيامبر اكرم (ص) مى‏ خواست در بيمارى وفاتش صريحاً نام على(ع) را به عنوان خليفه و جانشين خود بنويسد و من(عمر) مانع شدم.
آيا اين سخن با تفسير ابن ابى‏ الحديد از خطبه مورد بحث، سازگار است؟
شارحان شيعه يقين دارند اين سخن نمى‏ تواند درباره خليفه دوم باشد. بسيارى آن را اشاره به مالك اشتر و بعضى به سلمان فارسى دانسته ‏اند. به نظر مى‏ رسد كه احتمال اوّل مناسب‏ تر است و با موقعيت مالك و نقش او در ميان اصحاب اميرمؤمنان(ع) و فرماندهى او در لشكر و فكر بلند و عزم راسخش تناسب دارد.(1)
بنابراين پاسخ شيعه درباره اين خطبه اين است كه قرائن و شواهدي كه از خطبه ها و سخنان و رفتار امير المومنين نقل شده نشان مي دهد كه اين خطبه درباره عمر بيان نشده است و هيچ يك از شارحان نهج البلاغه شيعه منظور حضرت از «فلان» را عمر بيان نكرده اند.
در مورد عثمان هم توجه به انتقادهايي كه امام علي(ع) نسبت به عثمان داشته اند كه اتفاقاً بيشتر از انتقادات آن حضرت نسبت به ابوبكر و عمر نيز مي باشد، ثابت مي كند كه امام علي(ع) نسبت به عثمان نظر مساعدي نداشته اند، آن حضرت در بخشي از خطبه شقشقيه فرمودند:
«تا اينكه سومي به حكومت رسيد كه برنامه اي جز انباشتن شكم و تخليه آن نداشت و دودمان پدري او (بني اميه) به همراهي او برخواستند و مثل شتري كه گياه تازه بهار را با ولع مي خورد به غارت بيت المال دست زدند و اعمالش كار او را تمام ساخت و شكمبارگي سرنگونش ساخت».
سخناني كه شما آن را از قول امام علي(ع) بيان و حمل بر شخصيت مثبت عثمان كرده ايد، در خطبه 164 نهج البلاغه آمده است. حضرت اين سخنان را هنگامي به عثمان فرمود كه مردم مصر نزد او فراهم شدند و در آنچه از عثمان ناپسند مي داشتند، شكايت كردند و از وي خواستند تا از سوي آنان با وي گفتگو كند و رضايت ايشان را از او بخواهند. امام بر عثمان درآمد و گفت:
مردم پشت سر من اند، و مرا ميان تو و خودشان ميانجي كرده اند. به خدا نمي دانم به تو چه بگويم؟ چيزي نمي دانم كه تو آن را نداني، تو را به چيزي راه نمي نمايم كه آن را نشناسي. تو مي داني آنچه ما مي دانيم و ...
درواقع مضمون سخنان حضرت اين است كه عثمان سنت پيامبر (ص) و شيخين را مي دانست و برخلاف آنها عمل كرد.
براي اگاهي بيشتر، به كتاب "رهبري امام علي از ديدگاه قرآن و سنت"، ترجمه المراجعات، سيد عبد الحسين شرف الدين، ترجمه محمد جعفر امامي و...، قم، انتشارات اسلامي و سايت ولي عصر زير نظر عالم بزرگوار آيت الله قزويني و كتاب هاي آيت الله ميلاني مراجعه كنيد.

پي نوشت:
1. مكارم شيرازي، پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، ج‏8، ص 466.
با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
در فضای مجازی:
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
از طریق پیامک(فقط احکام شرعی): 30009640 یا http://www.30009640.ir
از طریق تلفن: 096400

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.