حديث

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

لطفاً منابع کامل سخن امام علی (علیه السلام): "در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست" را بیان کنید.

پاسخ:
اين حديث به همين شكل در آثار شهيد مطهري بدون استناد محكمي موجود است.
ايشان در فايده هاي موعظه نوشته است:
هيچ فردى از موعظه بى‏ نياز نيست. ممكن است فردى از تعليم شخص ديگرى بى ‏نياز باشد، اما از موعظه او بى‏ نياز نيست؛ زيرا دانستن يك مطلب است و متذكر شدن و تحت تأثير تلقين ... واعظ مؤمن متقى قرار گرفتن، مطلب ديگر است.
مى‏ گويند على (عليه السلام) به يكى از اصحابش مى‏ فرمود: عِظْنى مرا موعظه كن، و مى‏ فرمود:
در شنيدن اثرى هست كه در دانستن نيست.(1)

پي نوشت:
1. مطهري مرتضي، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، بي تا، ج 25، ص 345.
موفق باشید.

با سلام، در زیارت عاشورا هنگامی که می فرمایید « اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ » منظور از اولی و دومی و سومی و چهارمی چیست؟ با تشکر

پاسخ:
در بعضي از كتب معتبر كه اين زيارت را نقل كرده اند، اين فصل بدين صورت نيست مثلا در كامل الزياره ابن قولويه اين فصل به اين عبارت آمده:
«اللهم خص انت اول ظالم ظلم آل نبيك باللعن ثم العن اعداء آل محمد من الاولين و الآخرين الهم العن يزيد و...».(1)
سيد ابن طاووس هم بعد از ذكر اين زيارت مي نويسد: در مصباح الكبير دو فصل آخر كه صد بار تكرار مي شوند، وجود ندارد. (2)
اگر معصوم مي خواست اين افراد را به نام بشناسيم و به نام لعنت كنيم، نام آنان را مي برد.
ما هم مثل معصوم مي گوييم:
خدايا! اولين و دومين و سومين و چهارمين ظالم بر خاندان پيامبر را لعن كن و يزيد را به عنوان نفر پنجم و بقيه ظالمان كربلا (و غير كربلا را).
در تاريخ آمده است كه:
وقتي دشمنان شيخ طوسي سعايت او را نزد خليفه عباسي كردند و خليفه منظور از اين افراد را كه در زيارت نقل شده در مصباح آمده، از شيخ پرسيد، شيخ جواب داد: اولي هابيل است كه قابيل را به ناحق كشت. دوم قيدار پي كننده شتر صالح است. سوم قاتل يحيي بن زكريا است. چهارم ابن ملجم قاتل علي بن ابي طالب است. افراد نامبرده هم قاتلان امام حسين هستند.(3)
گرچه توجيه شيخ (قدس سره) توجيه خوبي است، ولي اگر اين عبارت از معصوم (عليه السلام) صادر شده باشد، منظورش را به ابهام فرموده است و كسي هم نمي تواند به يقين بگويد منظور معصوم چيست.

پي نوشت ها:
1. ابن قولويه، كامل الزيارات، اول، نجف، مرتضوي، 1356 ق، ص 332.
2. ابن مشهدي، مزار، ص 485 پاورقي.
3. شيخ طوسي، استبصار، چهارم، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1362ش، ج1، ص16 (مقدمه در ترجمه و زندگي نامه شيخ).
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام،

1- درسته که حضرت مهدی موعود بعد از ظهور برای مسیح زن اختیار می کنه؟ آیا این زن، زن خاصی هست...؟

2- چرا رجعت از امام حسین (علیه السلام) شروع میشه نه حضرت علی (ع)...؟

3- درسته امام زمان بعد از ظهور در مسجد حنانه زندگی می کنه...؟

4- درسته مسیح در مسجد براثا با زنش زندگی می کنه و ملکیت این مسجد واقعا برای مریم مقدس بوده و ارث مسیح است و علت اکرام این مسجد چیه...؟

باتشکر

پاسخ1:
چنين مطلبي در منابع معتبر يافت نشد.
--------------------------

پاسخ2:
علت اينكه امام حسين (علیه السلام) اولين كسي است كه رجعت مي كند، معلوم نيست، در روايات نيز به علت اين امر اشاره نشده. آنچه در برخي روايات آمده، اين است: اولين كسي كه در جريان رجعت به دنيا برمي گردد، امام حسين (ع) است. امام صادق(ع) فرمود: نخستين كسي كه زمين براي او شكافته مي‌شود و به زمين باز مي گردد،‌ حسين بن علي(ع) است».(1) در روايت ديگر آمده «نخستين كسي كه به دنيا رجعت مي‌كند، حسين بن علي(ع) است. به قدري حكومت مي‌كند كه از كثرت سنّ ابروهايش ، روي ديدگانش مي‌ريزد».(2)
شايد ويژگي هايي كه امام حسين دارد آن حضرت را در اين موضوع متمايز نموده است و اين امتياز (رجعت) نصيب ايشان گرديده است.
1) فداكاري‏هاي امام حسين (عليه‏ السلام)، دين را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دين اسلام، ويژه و حائز اهميت است.
2) مصيبت حضرت امام حسين (عليه‏ السلام)، براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است. مصيبت امام حسين (عليه‏ السلام)، از همه مصيبت‏ ها بزرگ‏ تر و سخت‏ تر بود. اگر عامل ديگري هم در كار نبود، همين عامل كافي است كه نشان بدهد چرا براي امام حسين (عليه‏ السلام) اين ويژگي وجود دارد.
3) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين (عليه‏ السلام)، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند. دشمنان امام حسين (عليه‏ السلام) كه اين ستم ها را برخاندان پاك رسول خدا روا داشتند و تلاش كردند حتي حادثه كربلا، به كلي فراموش شود. نيز بايد دوباره به دنيا رجعت نموده و تقاص بخشي از ستم ها را بپردازند.
رجعت اختصاص به بهترين انسان ها و پليدترين انسانها دارد. كساني كه مصائب مذكور را بر اهل بيت روا داشتند پليد ترين انسانها هستند و بايد رجعت نموده و در برابر ستم ديدگان قرار گيرند تقاص دنيايي را نيز پس دهند.
در اين باره به كتاب هاي زير مراجعه فرماييد:
-مجتبي تونه اي، موعود نامه (رجعت امامان)
- محمدكاظم قزويني، امام مهدي (ع) از ولادت تا ظهور.

پي‌نوشت‌ها:
1.علامة مجلسي ، بحار الأنوار، بيروت – لبنان،، ناشر : دار إحياء التراث العربي سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ج 53، ص 63 .
2 .همان ، ص46.
-----------------------------------

پاسخ3:
چنين مطلبي در منابع معتبر يافت نشد.
-----------------------------------

پاسخ4:
چنين مطالبي در منابع معتبر يافت نشد.
اما علت اكرام اين مسجد:
در غرب بغداد، روستايي به نام براثا وجود داشت كه اكنون محلّه اي از شهر محسوب مي شود و پيشينه آن به قبل از اسلام باز مي گردد. براثا از كلمه «برثيا»، به معناي «بيرون» گرفته شده است .
ويژگي هاي مسجد براثا كه به آن فضيلت و برتري داده، چنين است:
1. امام علي(ع) در سرزمين براثا چند روزاقامت كرد. در سال (37هـ .ق.) هنگامي كه در جنگ خوارج، از منطقه نهروان به كوفه باز مي گشت، در راه، به سرزميني در نزديكي براثا رسيد و پرسيد: نام اين سرزمين چيست؟ گفتند: زوراء.
فرمود: از اين سرزمين دوري كنيد؛ زيرا ممكن است فرو رود. راه خود را ادامه دادند و به سرزمين ديگري رسيدند، فرمود: اين سرزمين چه نام دارد؟ گفتند: بحرا. در آنجا هم توقف نكرد و به راه خود ادامه داد. پس از اندكي، از دور شبحي ديده شد، نزديكتر كه آمدند، ديدند آن سياهي، صومعه راهبي (مسيحي)، به نام حباب است. راهب كه سر و صداي لشكريان را شنيد، از صومعه بيرون آمد. امام علي(علیه السلام) به راهب گفت: «مي خواهيم در اين مكان پياده شويم». راهب گفت: «خير، شما و لشكرتان، اين سرزمين را ترك كنيد.»
حضرت علّت را پرسيد. راهب پاسخ داد: «در كتاب ما آمده است: در اين سرزمين هيچ كس توقف نمي كند، مگر اينكه پيامبر يا وصي او باشد و بخواهد با لشكر خود در راه خدا بجنگد.»
حضرت در جواب سخنان راهب فرمود: «من وصيّ سيّد الانبيا هستم و نيز سيد اوصيايم.»
راهب با تعجب پرسيد: «شما از بزرگان قريش و وصي محمدبن عبدالله هستيد؟»
امام جواب داد: «آري، من همان شخص هستم.»
راهب گفت: «خبر شما را در انجيل ديده ام كه در اين سرزمين پياده خواهي شد. اكنون شما در سرزمين براثا هستيد؛ جايي كه روزگاري خانه مريم و عيسي بوده است.
امام در جواب فرمود: «صبر كن اي راهب و ديگر سخن نگو»، سپس حضرت نزديك محلي رفت و با پاي خود خاك را كنار زد و گفت: «اين چشمه حضرت مريم است» و آنگاه به لشكريان دستور داد 17 ذراع خاك را كنار زدند، ناگهان سنگ سفيدي ظاهر شد، امام فرمود: «مريم، عيسي را بر روي اين سنگ نهاد». سپس امام روي همان سنگ نماز خواند و خيمه اش را روي آن نصب كرد و چهار روز در آنجا اقامت فرمود و در اين مدت روي همان سنگ مشغول عبادت بود. راهب با همين ملاقات، اسلام آورد و گفت: «أشهد أن لا إله إلاّ الله و أنّ محمّداً رسول الله و أنّك عليّ بن أبي طالب وصيّه». پس از آنكه حباب، مسلمان شد، حضرت دستور داد، صومعه را به مسجد تبديل كند.
2. سرزمين مقدسي است كه انبياي بزرگ الهي، چون عيسي و ابراهيم(ع) در آنجا نماز خوانده اند.
3. خانه حضرت مريم و عيسي(ع) در اين سرزمين بوده است.
4. به جز اميرالمؤمنين علي(ع) امام حسن و حسين(ع) هم در آن سرزمين نماز خوانده اند.
5. محلّ دفن يكي از پيامبران الهي احتمالاً حضرت يوشع(ع) است.
6. امام صادق(عليه السلام) فرمود: در كنار شما قبرستاني است كه آن را براثا مي گويند، از آن گورستان 120 شهيد، كه در رتبه شهداي بدر مي باشند، محشور خواهند شد.
به دليل اين قداستِ تاريخي، به خصوص اقامت چند روزه امام علي(ع) در سرزمين براثا، شيعيان در آن محل مسجدي ساختند و اين مكان را مقدس مي شمردند. در طول سالهاي فرمانروايي بني اميه و بني عباس، مسجد براثا از مهمترين پايگاههاي تجمع شيعيان بود. (1)

پي نوشت:
1. ره توشه عتبات عاليات، جمعي از نويسندگان، نشر مشعر،پنجم1388،تهران ،ص398-402.

موفق باشید.

در خطبه امام سجاد (علیه السلام) در شام منظور از دومرتبه بیعت و دو مرتبه هجرت و با دو شمشیر نبرد کردن و با دو نیزه جنگیدن حضرت علی (علیه السلام) چیست؟

پاسخ:
در بعض نقل ها از جمله در خطبه امام سجاد(علیه السلام) در شام مطابق بعضی نقل ها در توصيف امام علي(علیه السلام) در كنار «بايع البيعتين» آمده: «هاجر الهجرتين» ولي اين وصف در غالب نقل ها موجود نيست.(1) در بحار الانوار اين نقل آمده است: «...أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ...»(2)؛ من فرزند آن كسى هستم كه پيشاپيش پيامبر با دشمن و با دو شمشير و دو نيزه پيكار مى‏كرد، و دو بار در راه خدا، بار هجرت بست، و دو بار در اوج تنهايى پيامبر با او بيعت كرد...
در مورد "بايع البيعتين"؛ اين جمله از امام علي(ع) در محاجه با معاويه آمده كه من در دو بيعت شركت كردم كه تو نسبت به اولي "كافر" بودي و آن بيعت رضوان در سال ششم هجري در صلح حيبيه بود كه معاويه در اين زمان از مشركان و كافران به اين بيعت بود و بيعت دوم بعيت بعد از فتح مكه است كه گر چه معاويه هم در اين بيعت شركت داشته، ولي نسبت به آن ناكث و بيعت شكن بوده است: «وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ كِلْتَيْهِمَا بَيْعَةَ الرِّضْوَانِ وَ بَيْعَةَ الْفَتْحِ وَ أَنْتَ يَا مُعَاوِيَةُ بِالْأُولَى كَافِرٌ وَ بِالْأُخْرَى نَاكِثٌ» (3)
اما منظور از دو هجرت: قطعا يكي از آنها هجرت امام علي(ع) از مكه به مدينه است. ولي هجرت ديگر ايشان كدام است، قطعي نيست زيرا ايشان از مهاجران به حبشه نبود و هجرت ديگري هم سراغ نداريم مگر هجرت از بدي كه امام در اين هجرت پيشقدم بوده و مرتبه اش قابل دستيابي نمي باشد.
در بعضي نقل ها از ابن عباس رسيده كه امام علي(ع) با برادرش جعفر به حبشه هجرت كرده است و از حبشه به مدينه آمده است(4) ولي اين نقل ضعيف است چون در هيچ تاريخ معتبري از امام علي(ع) به عنوان هجرت به حبشه نام برده نشده است و علاوه اين كه امام از مكه به مدينه هجرت كرده و در سال هايي كه مهاجران در حبشه بودند، كنار پيامبر بوده و اصولا از افتخارات امام علي اين است كه هيچ گاه از پيامبر جدا نشده مگر در مأموريت هايي كه از جانب پيامبر به ايشان واگذار مي گرديده است و ايشان تحت امر هيچ كس ديگري غير از پيامبر قرار نگرفته اند و در هجرت به حبشه برادرش جعفر امير بود.
بعضي نيز هجرت اول را هجرت از مكه به شعب ابي طالب در سال هاي عسرت مسلمانان دانسته اند كه پيامبر(ص) به همراه بني هاشم از مكه خارج شده و در شعب ابي طالب سه سال محصور بودند و هجرت ديگر همان هجرت از مكه به مدينه بود.(5)
خود حضرت اميرالمومنين(ع) در بعضي سخنانشان به اين فضائل اشاره كرده اند: «أَنَا الَّذِي هَاجَرْتُ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعْتُ الْبَيْعَتَيْنِ أَنَا صَاحِبُ بَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ أَنَا الضَّارِبُ بِالسَّيْفَيْن...‏»(6)؛ من كسي هستم كه دو هجرت كردم و دو بار بيعت كردم، من صاحب بدر و حنينم، من كسي هستم كه با دو شمشير مي جنگيد.
علامه مجلسي در توضيح «جنگيدن با دو شمشير» احتمالاتي را بيان كرده اند و مي نويسند: «سخن امام كه فرمود من با دو شمشير جنگيدم يعني با شمشير تنزيل در زمان حيات رسول الله(ص) و با شمشير تأويل بعد از حيات ايشان، يا اينكه حضرت در بعضي جنگها با دو شمشير با هم مي جنگيد، يا اينكه بعد از شمشير اول شمشير ديگري مي گرفت و مي جنگيد مثل جنگ احد كه بعد از شكسته شدن شمشيرش، پيامبر (ص) ذوالفقار را به ايشان داد، يا اشاره به ذوالفقار است كه داراي دو شعبه بود.»(7)

پي نوشت ها:
1. سيد مرتضي عسكري، معالم المدرستين ، بيروت ، مؤسسه النعمان، 1410 ق، ج 3 ، ص 165 به نقل از فتوح ابن اعثم و مقتل خوارزمي؛ محمد حسين الحاج ، حقوق اهل البيت في الكتاب و السنه باتفاق الامه، قم، مهر، 1415 ق ، ص 86.
2. مجلسي، بحار الانوار، چاپ بيروت، الوفاء، ج 45، ص 138.
3. همان ، ج44، ص74 .
4. ابن شهر آشوب، مناقب، نجف، حيدريه، 1376 ق ، ج 1، ص 290.
5. جعفر عباس الحائري، بلاغه الحسين، قم، دار الحديث ، 1383 ش ، ص 98 (پاورقي).
6. بحار الانوار، ج39، ص341.
7. همان.
موفق باشید.

با سلام، در اوایل محرم امسال شخصی به عنوان محقق در رادیو معارف صحبت می کرد و ادعا می کرد که زیارت عاشورای موجود در مفاتیح، نسخه تحریف شده زیارت عاشورای اصلی است که در دوران صفویه تحریف شده است. ایشان ادعا می کرد نسخه اصلی زیارت عاشورا همان است که در کامل الزیارات آمده است و می گفت که در نسخه اصلی در لعن ها، نام هیچ شخصی نیامده است. و یا به جای عبارت «جاهَدَت الحسین»، عبارت «حارَبَت الحسین» آمده است. حال پرسش من اینست که آیا واقعاً زیارت عاشورای موجود در مفاتیح تحریف شده است. آن زیارت عاشورایی که این همه بدان توصیه شده کدام است. مثلاً در تاریخ آمده که به مردم سامرا توصیه شد که برای رهایی از طاعون و وبا ده روز زیارت عاشورا بخوانند و خواندند و بیماری از شهر دفع شد. آیا مردم سامرا در آن زمان کدام زیارت عاشورا را خواندند؟ آیا اصلاً در آن زمان مفاتیح تألیف شده بود یا خیر؟ ممنون

پاسخ:
پرسشگر محترم ما به اصل سخنان و ادعاهاي كارشناس نامبرده دسترسي نداريم تا صحت و سقم آن را بررسي كنيم ولي در مورد زيارت عاشورا هم اختلاف هاي روايتي وجود دارد از جمله:
در بعضي از كتب معتبر كه اين زيارت را نقل كرده اند، فصل آخر (لعن ها) بدين صورت نيست مثلا در كامل الزياره ابن قولويه اين فصل به اين عبارت آمده:
«اللهم خص انت اول ظالم ظلم آل نبيك باللعن ثم العن اعداء آل محمد من الاولين و الآخرين اللهم العن يزيد و...».(1)
سيد ابن طاووس هم بعد از ذكر اين زيارت مي نويسد : در مصباح الكبير دو فصل آخر كه صد بار تكرار مي شوند، وجود ندارد. (2)
البته بنا به نقل هاي بالا، لعن اولين ظالم به حق آل محمد و بعد لعن دومين و ... در اين زيارت نيامده اما بنا بر نقل هاي ديگر كه مربوط به قبل از صفويه هست، اين فصل ها هم وجود دارد. مثلا شيخ طوسي كه متوفاي سال 460 ق است در نقل اين زيارت در مصباح المتهجد اين فصل ها را دارد. (3)
همچنين در مزار ابن مشهدي كه متوفاي 610 ق است اين فصل ها وجود دارد.
در هر حال زيارت عاشورايي كه به خواندن آن توصيه شده همين زيارت عاشورا است حالا چه نقل ابن قولويه يا نقل شيخ طوسي. هر دو در اصل زيارت و در ابراز ارادت به اباعبد الله و اظهار تبري از دشمنان ظالم ايشان يكسان هستند و اين تفاوت هاي جزيي مانعي ندارد. شما هر كدام از نسخه ها را كه بخواني ان شاءالله به ثواب وعده داده شده مي رسي و به خواست خدا حاجتت برآورده مي شود.

پي نوشت ها:
1. ابن قولويه، كامل الزيارات، اول، نجف، مرتضوي، 1356 ق، ص 332.
2. ابن مشهدي، مزار، ص 485 پاورقي.
3. شيخ طوسي، مصباح المتهجد، بيروت، فقه الشيعه، 1411، ص766.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا انگشتر شرف شمس و خواص آن واقعیت دارد؟ اگر چنین است راهنمایی کنید تا از کجا تهیه کنم که اصل باشد؟

پاسخ:
پايگاه اطلاع رساني "لبيك" در مورد شرف الشمس از چند تن از عالمان توضيح خواسته كه نظر آنها به شرح زير است:
آيت الله مبشّر كاشاني مي گويد:
"شرف الشمس از علوم غريبه است، لكن دركتب متقدمين (عالمان قديم از صدر اسلام تا چند قرن پيش) اعم از روايي و ادعيه و اذكار اثري از آن نيافتم، فقط متأخرين در چند قرن اخير آن را معتبر مي دانند و بياناتي درباره شرف الشمس و طريقه تكثير آن به صورت مربع يا مسبع (هفت ضلعي) وغيره و نيز آثار و بركات آن مطالبي متذكر شده اند و بعضي آن را مأخوذ از اسم اعظم تلقي كرده اند و در كتاب "جواهر مكنونه" كه از كتب خطي اذكار است و همچنين در كتاب "السحاب اللئالي" تأليف سيد عبدالله بوشهري و كتب ديگر، آثاري از جمله دفع فقر و بيماري ها و حفظ از گزند جانوران و ايمني از بلايا و كسب عزت و بزرگي براي آن متذكر شده اند."
ايشان اضافه مي كند: كفعمي هم در كتاب "جُُنَّه الواقيه" آورده كه اين حروف شكل اسم اعظم است و در بعض كتب علماي شيعه ديدم كه (ادعا كرده اند) اين شكل از اميرالمؤمنين (عليه السلام) گرفته شده ولي سندي براي ادعاي خود ذكر نكرده اند.
مرحوم شيخ بهائي نيز در كتاب "سرالمستتر" در رابطه با اين شكل كه بعضا به شرف الشمس معروف شده مطالبي بيان فرموده است.
ايشان در پايان، به زمان و آداب و كيفيت حك شرف الشمس نيز اشاره و يادآور مي شود: مي گويند كه شرف الشمس را بايد در روز 19 حمل كه مطابق با روز 19 فروردين است از طلوع آفتاب تا ظهر برعقيق زرد ودر صورت عدم امكان بر كاغذ زردي نوشته و با خود حمل نمايد ولي تجديد آن در روز مذكور در سال هاي بعد شرط نشده است ولازم نيست."
آيت الله روحاني نيز گفته: اهل اين گونه فنون (اهل علوم غريبه) مي گويند كه اگر يك بار شرف الشمس به طريق مخصوص نوشته شود، ديگر احتياجي به تكرار در سال بعد ندارد و اثرش باقي است - ولي چون در طرز نوشتن آن اختلاف است، مثل شكل ستاره آن يا حرف ميم آن، بعضي به همه وجوه آن مي نويسند، مثلا يك بار با ستاره پنج گوشه و يك بار با ستاره شش گوشه.
ايشان هم تكرار شرف الشمس در هر سال را لازم ندانسته است.
حضرت آيت الله مظاهري با اشاره به قابل اعتماد بودن شرف الشمس، افزود: "شرف الشمس مورد اعتماد است و اگر كسي داشته باشد تجديد لازم نيست."
در كتاب ريحانه الادب هم ذيل نام "ابو البدر" از عالمان قديم شهر اردبيل، به نقل از او شرح مفصلي در باره شرف الشمس و حروف آن و اشعاري كه به امام علي(ع) در مورد اين حروف منسوب است و طرز نوشتن اين حروف داده كه جويندگان مي توانند مراجعه كنند.(1)

پي نوشت ها:
1. ريحانه الادب، ج7، ص23-24 و مراجه كنيد به "هزار و يك كلمه"،‌ حسن زاده آملي، ج3، ص 371، كلمه 343 و هزار و يك نكته، علامه حسن زاده آملي، ‌ج2، ص 796، نكته 977 و تفسير قرآن، شهيد مصطفي خميني، ج1، ص 153.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها