حديث

چرا امام علی (علیه السلام) در دعای وضوی خود از خداوند می خواهد که کتاب اعمالش را به دست راستش و جاودانگی در بهشت را به دست چپش بدهد؟ در وقت شستن دست راست فرمود: « اَللّهُمَّ اَعْطِني كِتابي بِيَميني وَ الْخُلْدَ فِي الْجَنانِ بِيَساري وَ حاسِبْني حِساباً يَسيراً؛ پروردگارا! كتاب و نامة اعمالم را در روز قيامت به دست راستم و جاودانگي در بهشت را در دست چپم قرار ده و محاسبة مرا سهل و آسان نما.»

پاسخ:
در ابتدا باید اشاره شود این که حضرت در وقت شستن دست راست فرمودند:
« اَللّهُمَّ اَعْطِنی کِتابی بِیَمینی وَ الْخُلْدَ فِی الْجَنانِ بِیَساری وَ حاسِبْنی حِساباً یَسیراً؛(1) پروردگارا! کتاب و نامة اعمالم را در روز قیامت به دست راستم و جاودانگی در بهشت را در دست چپم قرار ده و محاسبة مرا سهل و آسان نما.»
به گفته مرحوم مجلسی این نقل دچار اضطراب است. یعنی در روایات متعدد یا اختلاف زیاد در تعبیر ذکر شده، (2) و ممکن است. تغییری در اصل نقل آن رخ داده باشد. ولی در هر صورت درباره فراز اول این آموزه باید گفت: دادن نامه عمل در دست راست که در کلام یاد شده آمده ناظر به نکته ای است که در قرآن کریم بدان اشاره شده (3) و چون خداوند فرموده نامه اعمال بهشتیان به دست راستشان داده می شود. حضرت نیز از خدواند خواسته که نامه عمل او را به دست راستش بدهد. چون دست راست نوعی یمن و برکت به همراه دارد.
درباره فراز دوم پرسش باید گفت در این باره مرحوم مجلسی چند گزینه مطرح نموده است:
اولا: ممکن است مراد، ظاهر همان جمله باشد و حضرت از خدا خواسته است که سند و نوشته مشتمل بر جاودانگی در بهشت را به دست چپ او بدهد.
ثانیا: ممکن است مراد این باشد که خداوند با سهولت وآسانی و بدون تقدم عذاب جاودانگی بهشت را نصیب او نماید و از باب این آیه باشد که فرمود: ( فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏)(4) ما او را در مسير آسانى قرار مى‏ دهيم!
ثالثا: واژه یسار ممکن است مقابل اعسار و فقدان عبادات ومراد از آن این باشد که جاودانگی را به سبب کثرت عبادات و آسانی انجام آن نصیب او نماید. (5)

پی نوشت ها:
1. حر عاملی، وسائل الشیعه، نشر درا الاحیا التراث العربی بیروت 1412 ق، ج 1، ص 282 و 297؛ و نیز: مجلسی، بحارالانوار، نشر دار الحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 77 ، ص 319 ‌.
2. مجلسی، بحار الانوار ،نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت 1403 ق، 77، ص320 .
3. الحاقه (69) آیه 19.
4. اللیل (97) آیه 7.
5. بحار الانوار همان، ص325.

 چرا امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه درمورد بعضی افراد لفظ چهارپا را به کار بردند؟

در صورتی که دین ما می گوید به همه افراد باید احترام گذاشت.

پاسخ:
استفاده از این نوع کلمات توسط خداوند منان هم در قرآن مجید بکاربرده شده است و امام علی(علیه السلام) هم در نهج البلاغه از این نوع کلمات هم استفاده کرده است و صرف بکاربردن نام اینها به معنای بی احترامی به همه انسانها نیست. بلکه اهدافی را به همراه دارد که ما باید به دنبال آن اهداف باشیم:
مثلا در کلام امیرالمومنین(ع) حداقل به دو منظور بیان شده است:
« و فرض عليكم حجّ بيته الحرام الّذى جعله قبلة للانام يردونه ورود الانعام و يألهون اليه ولوه الحمام و جعله سبحانه علامة لتواضعهم لعظمته و اذعانهم لعزّته » (1) (خداوند) حجّ بيت اللّه الحرام (خانه گرامى و محترمش) را بر شما واجب كرده است، همان خانه‏ اى كه آن را قبله مردم قرار داده است كه همچون چهارپايانى( تشنه كامانى) كه به آبگاه مى‏ روند به سوى آن مى‏ آيند و همچون كبوتران به آن پناه مى‏ جويند. خداوند، حج را علامت فروتنى در برابر عظمتش قرار داده و نشانه‏ اى از اعتراف به عزّتش.
1- تشبيه کردن به انعام و چهار یایان است که برخی از انسانها شبیه اینها هستند و البته در برخی موارد از آنها هم بدترند که مواردی را ذکر می کنیم.
- اگر چهارپايان، چيزى نمى‏ فهمند و گوش شنوا و چشم بينايى ندارند، دليلش عدم استعداد آنها است، اما از آنها بيچاره‏ تر انسانى است كه خميره همه سعادتها در وجود او نهفته است و آن قدر خدا به او استعداد داده كه مى‏ تواند نماينده و خليفه اللَّه در زمين گردد، ولى كارش به جايى مى‏ رسد كه تا سر حد يك چهارپا سقوط مى‏ كند، تمام شايستگي هاى خود را به هدر داده، و از اوج مسجود بودن فرشتگان به حضيض نكبت بار شياطين سقوط مى‏ كند، اين راستى دردناك است و گمراهى آشكار.
- چهارپايان تقريبا حساب و كتابى ندارند و مشمول مجازاتهاى الهى نيستند در حالى كه آدميان گمراه بايد بار تمام اعمال خود را بر دوش كشند و كيفر اعمال خويش را بى كم و كاست ببينند.
- چهارپايان براى انسانها خدمات زيادى دارند و كارهاى مختلفى انجام مى‏ دهند، اما انسان هاى طاغى و ياغى خدمتى كه نمى‏ كنند هيچ، هزاران بلا و مصيبت نيز مى‏ آفرينند.
- چهارپايان خطرى براى كسى ندارند و اگر هم داشته باشند، خطرشان محدود است. اما اى واى از انسان بى ايمان مستكبر هوى‏ پرست كه گاه آتش جنگى را روشن مى‏ كند كه ميليونها نفر در آن خاكستر مى‏ شوند.
-چهارپايان اگر قانون و برنامه‏ اى ندارند، ولى مسيرى كه آفرينش را در شكل" غرائز" براى آنان تعيين كرده است پيروى مى‏ كنند و در همان خط حركت مى‏ نمايند، اما انسان قلدر سركش، نه قوانين تكوين را به رسميت مى‏ شناسد و نه قوانين تشريع را و هوى و هوس هاى خود را حاكم بر همه چيز مى‏ شمرد.(2)
2- یا به خاطر تواضع فوق العاده حجّاج بيت اللّه در این خطبه است که اشاره به بى‏ قرارى و بى‏ تابى آنها به هنگام هجوم به سوى كعبه و طواف مى‏ باشد.(3)
3- بايد توجه داشت كه اين گونه تعبيرات در عرف عرب مفهومى متفاوت با عرف ما دارد. که به عنوان مثال تشبيه به حمام (كبوتر) در این خطبه به خاطر آن است كه اين پرنده، رمز محبّت و صلح و صفا و امنيّت و زمزمه آميخته به شوق است.(4)
خلاصه آنكه تشبيه در دو مورد بكار رفته براي بدكاران كه توضيح داديم. اما در مواردي كه براي انسان هاي خوب بكار رفته بايد مورد تشبيه را يافت مثلا وقتي گفته مي شود فلاني مثل شير است. منظور در شجاعت است نه اينكه منظور حيوانيت شير باشد يا اين كه امام رضا (ع) فرمودند: « امام حسين را مانند گوسفند ذبح كردند »(5) (يعني همانطور كه هنگام ذبح گوسفندي هيچ كس ناراحت نمي شود اينها هم با كشتن امام حسين هيچ ناراحتي از خود نشان ندادند) و...

پی نوشت:
1. مکارم شیرازی ناصر، پيام ‏امام‏شرح‏ تازه‏ و جامعى ‏بر نهج‏البلاغه، ناشر دارالکتب الاسلامی، سال1417ق، چاپ اول، طهران، ج 1، ص 253.
2. مکارم شیرازی ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية تهران، سال 1374 ش، نوبت اول، ج‏15، ص 107.
3. مکارم شیرازی ناصر، پيام ‏امام‏شرح‏تازه ‏و جامعى‏برنهج‏البلاغه، ناشر دارالکتب الاسلامیه، سال1417ق، چاپ اول، طهران، ج 1، ص 253.
4. همان.
5. وسايل الشيعه، ج 14، ص 502 باب 14 (يابن شبيب ...فابك علي الحسين ...فانه ذبح كما يذبح الكبش ...).

سلام. چرا احادیثی داریم که میگن زن و شوهر نباید در جماع به عورت هم نگاه کنند؟یا چرا باید بخشی از بدنشان را در حین جماع بپوشانند؟ آیا اسلام مخالف لذت است؟

پرسش: دوم اینکه در مورد اصول تفاوت شیعه اثنی اشعری و شیعه های دیگر برام توضیح بدید.مخصوصا شیعه های هند.چون می‌خوام یه مدتی‌ آنجا زندگی‌ کنم.یا اینکه نامه یک کتاب و کتابفروشی و آدرسش را در کرج به من بدهید که خودم بخوانم.مخصوصا کدام ادبو رسوم ما با آنها متفاوت است. با تشکر فراوان

با سلام و سپاس از ارتباط¬تان با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش: سلام. چرا احادیثی داریم که میگن زن و شوهر نباید در جماع به عورت هم نگاه کنند؟یا چرا باید بخشی از بدنشان را در حین جماع بپوشانند؟ آیا اسلام مخالف لذت است؟

پاسخ:

پرسشگر محترم اسلام مخالف لذت نیست بلکه طرفدار لذت حلال است.
به آیات شریفه زیر توجه کنید:
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُون (1)
بگو: «چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزيهاى پاكيزه را، حرام كرده است؟!» بگو: «اينها در زندگى دنيا، براى كسانى است كه ايمان آورده‏اند (اگر چه ديگران نيز با آنها مشاركت دارند ولى) در قيامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.» اين گونه آيات (خود) را براى كسانى كه آگاهند، شرح مى‏دهيم!
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ (2)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حدّ، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمى‏دارد.
در شآن نزول این آیه وارد شده که گروهی از مسلمانان دچار کج اندیشی شده و برای رسیدن به قرب خدا لذت های حلال خوردنی ، پوشیدنی ، نوشیدنی و جنسی را بر خود حرام کردند و این آیه در رد عمل آنان نازل شد و آنان را از این رفتار غلط نهی کرد. (3)
توجه دادن به نيازهاى طبيعى و فطرى و تشويق به برآوردن آنها از ويژگى‏هاى مهم و اساسى قرآن و مكتب اهل بيت(ع) مى‏باشد. اين مربيان خدايى به افراد گوشزد مى‏كنند كه روح بر مَرْكَب جسم سوار است و راهوارى اين مركب، رشد روحى را آسان مى‏سازد. بى‏توجهى به نيازهاى طبيعى اين مركب، سبب پيدا شدن بيمارى‏هاى فراوان جسمى و روحى است و زندگى دنيا و سعادت آخرت را از كف مى‏ربايد. اگر نيازهاى جسمى مركب تن به خوبى برآورده شود، راهوار روح را به تعالى مى‏برد و دنيا و آخرت آباد مى‏گردد.
كانون زناشويى بايد زمينه اظهار ناز و نياز زن و شوهر باشد. پسنديده و طبيعى اين است كه زن مظهر ناز و مرد كانون نياز باشد. هر چه بر ناز و نياز، زن و مرد بيفزايند و این کانون را لذت بارتر کند و بر استحكام اين كانون مؤثر باشد، پسندیده است. مثلا انتخاب زن زيبا و عنايت به حفظ طراوت و زيبايى او توسط خودش و شوهر، بر ناز و نياز مى‏افزايد.
يكى از فلسفه‏هاى عدم تشويق زنان به انجام كارهاى خارج از منزل و موظف كردن مرد به تأمين هزينه زندگى، محفوظ ماندن طراوت و شادابى زنها است زيرا آنان از لحاظ جسمى و روحى لطيف هستند و به مصلحت خودشان و خانواده‏شان است كه لطيف و شاداب بمانند تا پيوند زناشويى استوار بماند و جاذبه جسمى آنان همچنان پيونددهنده رابطه زناشويى بوده و مردان را بدآنان وفادار، متعهد و خدمتگزار نگه دارد.
زنان بايد حفظ طراوت و شادابى جسمى را سرلوحه همت خود قرار دهند و در حد امكان از به عهده گرفتن شغل‏هايى كه لازمه آن، حضور بلندمدت در سرما و گرما و تابش آفتاب است، يا به عهده گرفتن مسئوليت‏هايى كه ذهن را به شدت مشغول مى‏كند و روح را افسرده مى‏سازد و يا كارهاى سنگين، خوددارى ورزند. شوهران آنان نيز بايد با فراهم آوردن وسايل رفاه و آسايش، مانع از به عهده‏گيرى چنين وظايفى توسط همسر گردند تا طراوت و زيبايى زن پايدار بماند و كانون زناشويى پيوسته جايگاه لذت مشروع براى طرفين باشد.
مردها نيز بايد به عامل مهم كامجويى زناشويى و انس ، توجه داشته، نقش بى‏نظير آن در استحكام پيوند زناشويى را مد نظر داشته باشند. روابط زناشويى بايد براى مرد و زن جاذبه و لذت داشته باشد تا هر دو را به تداوم زندگى و تحمل سختى‏هاى آن فرا بخواند. متأسفانه بسيارى از مردان گرفتار اين تصور غلط هستند كه ازدواج به مرد حق مى‏دهد اين نياز فقط به خواست اوست و ميل و خواست زن اصلاً لازم نيست و زنان ابزارى براى دفع شهوت مردان تصور شده‏اند!
خلاصه آنچه سبب لذت و کامجویی بیشتر شود ، در اسلام پسندیده است.
در روایات در این زمینه نکته های فراوانی است که همه بر عکس ادعای شما تشویق به لذت بردن حلال و ایجاد زمینه های هر چه بیشتر این لذت دهی و لذت گیری است. مثلا در قدیم "خفض الجواری" مرسوم بود و آن برای دختران شبیه ختنه پسران بود که گر چه از سنت و دین نبود و لازم نیست. اما برای لذت بارتر شدن عمل زناشویی تاثیر داشت از این رو در روایتی پیامبر به خانمی که کارش انجام این عمل برای نوزادان دختر بود ، فرمود:
فأشمي ولا تحجفي فإنه أصفى للون وأحظى عند البعل (4)
خیلی مختصر بگیر و ناقص مکن ( بریدن مختصری از لبه های آلت زناشویی زن) تا هم در صفای رنگ مؤثر باشد و هم عمل جنسی برای شوهرش لذت بارتر شود.
اما نگاه کردن زن و مرد به عورت همدیگر در جماع و غیر جماع ممنوع و حرام نیست. بلكه جایز است. بله از جهت پیامدی احتمالی که نگاه کردن در حین جماع دارد، هشدار داده شده و مکروه شمرده شده است به روایات زیر توجه کنید:
عن أبي عبد الله عليه السلام في الرجل ينظر إلى امرأته وهي عريانة ، قال : لا بأس بذلك، وهل اللذة إلا ذلك .(5)
امام صادق در باره مردی که به عورت همسرش در حالی که برهنه است، نگاه می کند، فرمود: ایراد ندارد و مگر لذت جنسی غیر این است؟
سألت أبا عبد الله عليه السلام أينظر الرجل إلى فرج امرأته وهو يجامعها ؟ قال : لا بأس (6)
از امام صادق سؤال شد مردی که حین جماع به عورت زنش نگاه می کند ، حکمش چیست؟ امام فرمود: ایراد ندارد. (حرام نيست)
البته در روایات دیگر این کار دارای چند اثر معنوی و وضعی شمرده شده و بدان جهت نهی شده و مکروه شمرده شده است. (که این نهی ها بر بهتر نبودن انجام آن دلالت دارد نه بر حرمت)
یک این که این کار حیوانی است (مثل دو الاغ) و ملائکه که طالب کرامت انسان ها هستند، از بین زن و شوهری که این گونه با هم جماع کنند، خارج می شوند و حضور نخواهند داشت ( و وقتی ملائکه حاضر نباشند، جولانگاه شیطان ها می گردد)و شأن انسانی بر بهتر بودن پوشیدگی و پنهانی این عمل دلالت دارد.(7)
دیگر این که ممکن است باعث گنگی خود فرد یا فرزندی که حاصل می شود، گردد. (8)
بنا بر این اگر منعی هست نه برای جلوگیری از لذت بیشتر است. بلکه برای این است که این کار از صورت انسانی و ارزشمند خود خارج نشود و یک فعل حیوانی محض نباشد و دیگر این که از آثار ناپسند احتمالی که دارد (و ما جهت علمی اش را نمی دانیم) در امان بماند.
البته نکته دیگر این که اسلام گر چه به لذت حلال بردن دعوت می کند و آن را می پسندد و زمینه هایش را فراهم می سازد، اما بر عکس فرهنگ حیوانی مثل فرهنگ غرب نمی خواهد انسان ها بنده لذت شوند و همه همت و تلاششان رسیدن به لذات جسمانی باشد. بلکه اسلام می خواهد انسان ها از لذات جسمی و مادی و جنسی بهرمند بوده، ولی به لذات معنوی هم برسند و دنیا و مادیات را در خدمت آخرت و معنویات قرار دهد.
بعضی از نهی های اسلام برای جلوگیری از غرق شدن است. زیرا کسی که در لذات مادی غرق شود ، بنده لذت شده و بندگی خدا را وامی نهد.
پی نوشت ها:
1. اعراف (7) آیه 32.
2. مائده (5) آیه 87.
3. بحرانی، البرهان، تهران، بنياد بعثت ، 1416 ق ، ج 2، ص 347.
4. کلینی، کافی، تهران، اسلامیه، 1367ش، ج 6، ص 38.
5. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، تهران، اسلامیه، ج 14، ص 84.
6. همان، ص 85.
7. همان، ص 84.
8. همان، ص 85.

پرسش: دوم اینکه در مورد اصول تفاوت شیعه اثنی اشعری و شیعه های دیگر برام توضیح بدید.مخصوصا شیعه های هند.چون می‌خوام یه مدتی‌ آنجا زندگی‌ کنم.یا اینکه نامه یک کتاب و کتابفروشی و آدرسش را در کرج به من بدهید که خودم بخوانم.مخصوصا کدام ادبو رسوم ما با آنها متفاوت است. با تشکر فراوان
پاسخ:
این مرکز از کتاب فروشی های کرج اطلاع ندارد، که چه کتاب های درآن کتاب فروشی ها وجود دارد، اما شما با تهیه وخواندن کتب های زیرمی توانید با فرقه های شیعه ووضع شیعیان در هندوستان آشنا شوید:
1. فرهنگ فِرَق اسلامی، محمدجواد مشکور
2. آشنایی با فِرَق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار.
3. فرق و مذاهب کلامى، على ربانى گلپایگانى.
4. فرهنگ مذاهب اسلامی، جعفر سبحانی.
5. شناخت کشورهای اسلامی، غلام رضا گلی زواره.
6. تشيع در هند، جان نورمن هاليستر، ترجمه آذرميدخت مشايخ فريدني.

آیا این حدیث در مورد آیت الله خامنه ای نیز صدق می کند یا خیر؟
اصل دجال و آمدنش، قطعی است؛ اما این که دجال کیست و چه خصوصیاتی دارد و این که یک نفر یا چند نفر است یا یک جریان است، دقیقاً روشن نیست. برخى از اهل نظر ...

عده ای می گویند طبق حدیث امامان کسی که قبل از حضرت مهدی (عج) ادعای ولایت بر مردم را داشته باشد، دجال و دروغگو محسوب می شود و مردم باید بر علیه آن فرد قیام کرده و با او به جهاد بپردازند.

آیا این حدیث در مورد آیت الله خامنه ای نیز صدق می کند یا خیر؟

پاسخ:
اصل دجال و آمدنش، قطعی است؛ اما این که دجال کیست و چه خصوصیاتی دارد و این که یک نفر یا چند نفر است یا یک جریان است، دقیقاً روشن نیست.
برخى از اهل نظر، اين احتمال (كفر جهانى و سيطره فرهنگ مادى بر همه جهان است.) را تقويت كرده اند و همه ويژگيهايى كه براى دجال بيان شده با ويژگيهاى استكبار برابر دانسته اند. مثلاً در اوصاف دجال گفته شده: (كوهى از طعام و شهرى از آب به همراه دارد) كنايه از امكانات عظيم و گسترده اى است كه استكبار در اختيار دارد. گفته شده: دجال، به همه جاى زمين سفر مى كند و… مى تواند اشاره به ابزار و وسايل پيچيده تبليغاتى و مخابراتى و تجهيزات مدرن مبادله پيام ماهواره اى و نيز استفاده از ابزار پيشرفته حمل و نقل و هواپيماهاى مافوق صوت براى مسافرت از جايى، به جاى ديگر باشد. (1)
اين چه سخن و استدلالي است كه هر كس ادعاي ولايت برمردم كند دجال است. آيه الله خامنه اي مصداق آن است.
اولا چنين سخني از اهل بيت نقل نشده و به عكس آنچه از روايات استفاده مي شود اين است كه در دوران غيبت ولايت را به فقيهان جامع الشرايط داده است روايات بسياري كه مستند ولايت فقيه است و چنانچه مايل به دانستن آنها باشيد مي توانيد به كتاب ولايت فقيه آيت الله جوادي آملي و كتابهايي ديگر مراجعه نماييد.
ما مسلمان هستیم و می‌خواهیم بنده خدا باشیم و مطابق امر و رضای حضرتش زندگی کنیم. خداوند برای این که در دنیا و آخرت سعادتمند باشیم، برای ما دستور عمل‌ها و امرها و نهی‌هایی صادر کرده، تا با عمل به آنها به سعادت برسیم. مجموعه دستور عمل‌های خداوند در زمینه‌های گوناگون به عنوان دین نامیده می‌شود و دین در هر زمینه‌‌‌ای دستور عمل دارد، بخصوص امر مهمی مثل حکومت و حاکم.
بنابر دستور دین کسی جز خدا و کسانی که خدا رضایت داده، حق و شایستگی حکومت بر انسان‌ها را ندارند و نمی‌توانند آنان را به سعادت برسانند.
خداوند که حاکم حقیقی است، دستور داده حکومت پیامبر و امامان را بپذیریم و در دوران غیبت امامان، حکومت را به اسلام شناسانی بسپاریم که عادل و توانمند بوده، شبیه‌ترین افراد به معصوم هستند.
ولایت فقیه یعنی استمرار حکومت امام، پیامبر و خدا. همچنین بر اساس جاودانه بودن احکام و دستورهای الهی و لزوم اجرای آن در همه دوران و زمان‌ها، لازم است که در زمان غیبت نیز حکومت دینی تأسیس شده تا احکام الهی در جامعه پیاده شود. برای تحقق این امر لازم است شخص آگاه به احکام الهی در رأس این حکومت قرار گیرد که فقیه است؛ بر این اساس حکومت ولی فقیه، در واقع حکومت احکام و قوانین الهی است و این مقام است که ارزشمند است.
وقتی مردم به حاکم بودن فقیه عادل سر بسپارند، در حقیقت به حکومت خدا سر سپرده‌اند و این چنین مردمی تا وقتی که پشتیبان و خیرخواه و نصیحت‌گر این حکومت باشند، در صراط مستقیم بوده و مورد رضای خدا می‌باشند.
واگذاری حکومت به فقیه عادل و راضی بودن به حکومت وی و خدمتگزار بود در حکومت فقیه عادل، ‌بزرگترین عمل صالح و زیرنمای دیگر اعمال صالح است.
اين گونه سخنان از سوي بدخواهان نظام جعل و نشر مي يابد تا جايگاه اصلي ولايت فقيه را خدشه دار نمايند و به خواسته هاي خويش در نضام دخواه برسند.
جایگاه ولی فقیه همان جایگاه امام معصوم و جایگاه پیامبر است، از این رو با این که فاصله بین فقیه با معصوم فوق تصور است، ولی اختیارات حکومتی یکسان می‌باشد، این اختیارات و ارزش مربوط به جایگاه است، ‌نه صرف افراد و به گفته مرحوم ما همواره بايد پشتيبان ولايت فقيه باشيم تا آسيبي به مملكت ما نرسد.

پی نوشت ها:
1. مجله حوزه- ویژه نامه امام زمان (ع) - شماره 70و71، ص 263-268 (باتلخیص)، رک: ابراهیم امینی، داد گستر جهان، قم، انتشارات شفق،1378 ص223-226.

حدیثی هست شنیدم و از صحت آن آگاهی ندارم. «فرشتگان هنگام دفن زن بد حجاب می خندند زیرا زمانی که زنده بود برادرانش او را نپوشاندند حالا که مرده بر سرش خاک می ریزند».

پرسشگر محترم این حدیث صحت دارد و مفصل است که می توانید به منابع ذیل مراجعه نمایید:
سأل نبيّنا (صلّى اللّه عليه و اله جبرئيل عليه السّلام) هل تضحك الملائكة و تبكي؟ قال: نعم، تضحك في ثلاث تعجّبا، و تبكي في ثلاث ترحّما...و الثّالث المرأة البارزة إذا ماتت فيسجّى قبرها حتّى يسوّى عليه اللّبن لئلّا يطّلع على حجمها، فتضحك‏ الملائكة و تقول: حين كانت مشتهاة فما سجّيتموها، و الآن صارت منفّرة فسجّيتموها... ؛( 1)پيغمبر(ص) از جبرئيل پرسيد: آيا ملائكه، گريه و خنده هم دارند؟ گفت: آرى از سه كس از روى تعجب مى‏خندند و بر سه كس از ترحم و دلسوزى مى‏گريند.....سوم: از زنى كه در زندگى، خود را از بيگانه نپوشيده پس از مرگ او را در قبر نهند و بدنش را بپوشانند كه از ديده‏ها پنهان باشد؛ ملائكه خندند و گويند: هنگامى كه مورد رغبت بود او را نهان نكرديد، اينك مستور كنيد كه مورد نفرت و انزجار است...

پی نوشت:
1. مشكينى‏ على ،تحرير المواعظ العددية، ناشر الهادى‏، قم‏، سال 1424 ق‏، نوبت هشتم،‏ص 242
جنتى‏احمد، نصايح‏، ناشر الهادى‏قم‏، سال 1382 ش‏، نوبت بيست و چهارم، ص124‏.<

مطمئنا انعقاد نطفه در اون شب نبوده بلکه 2 -3 روز بعد از نزدیکی این اتفاق افتاده... خیلی نگرانم..چه کارایی میشه الان انجام داد.... خواهش میکنم کمکمون کنیدنزدیکی در شب چهارشنبه چه عواقبی برا فرزند داره؟  در هنگام نزدیکی بسم الله و صلوات هم فرستاده شده... زوج هم اصلا حواسش نبوده که اون شب نباید این کار رو کرد. ممنون

 

پرسش گر گرامی اگر چه نزدیکی در شب چهارشنبه مکروه است. ولی حرام نیست، و گناهی هم انجام نشده، بلکه برعکس اصل نزدیکی ثواب هم دارد، و شما هم گفتید که انعقاد نطفه هم در آن شب نبوده است، به هر حال کراهت لزوما به این معنا نیست که عیب و نقصی در فرزند تان پدید می آید، اسلام برای سلامت جسمی و روحی و روانی ، فکری و ذهنی و ... فرزند، دستورعمل‌هایی برای زمان و مکان و چگونگی آمیزش و.. دارد. از جمله در معارف دینی آمده است که جماع یا آمیزش با همسر در شب های چهارشنبه و شب اول ماه (غیر از شب اول ماه رمضان که مستحب است) و وسط و آخر ماه قمری و نیز در ساعات اول شب و شب های ماه گرفتگی و طوفان های شدید و هنگامی که قمر در عقرب است، مکروه است.
البته آن چه که در روایات مکروه شمرده شده، آمیزش جهت انعقاد نطفه است، نه صرف آمیزش. (پس شما نباید نگران باشید)، ممکن است جهت و علتش آن باشد که در زمان قرار گرفتن قمر در برج عقرب, یا ساعات و شب هایی که مکروه اعلام شده تشعشعاتی از ماه ساطع گردد که برای نطفه و جنین مضر باشد. البته اگر چنین اتفاقی حتمی بود و یا غالبا در جنین تأثیر منفی می گذاشت قطعا آمیزش در شب چهارشنبه حرام می شد. از حکم مکروه آن می فهمیم یا زیان وارده بر جنین در حد نگران کننده نیست و یا گاهی ممکن است در برخی جنین ها تأثیر نگران کننده بگذارد نه در همه جنین ها و نه در بیشتر آن ها. به هر حال اگر در شب چارشنبه مذکور در پرسش نطفه ای منعقد شده باشد، نگرانی را می توانید با دعا و صدقه و انفاق مال در راه خدا و استغفار از بین ببرید.
مکروه بودن آن نیز از روایتی استفاده می شود که پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) در شب ازدواج شان سفارش فرمودند، برای اطلاع از روایت می توانید به کتاب "حلیة المتقین "علامه مجلسی و "ریحانۀ بهشتی"،سیما مخبر،"و چگونه فرزند نابغه داشته باشیم"،محسن کاظمی و مراجعه نمایید.
در ضمن با استفاده از راه کارهایی که در کتاب ریحانه بهشتی آمده از دعاها و توصیه های بهداشتی پزشکی می توانید به صحت فرزند اطمینان بیشتری پیدا کنید.

با سلام،

1- آیا حق الناس بر شهدا بخشیده می شود؟ یعنی خداوند از کریمی و بخشندگی خود می بخشد و کسی را که حق دارد راضی می کند یعنی شهید حق الناس داشته باشید و خدا طرف مقابل شهید را راضی کند و از او رضایت بگیرد؟

2- آیا درست است کسی که خفگی در آب را تجربه کند و اینگونه بمیرد گناهان حق الناس او بخشیده و پاک می شود؟

پاسخ1:
بر اساس برخی روایات با ریخته شدن اولین قطره خون شهید همه گناهان حق الله او پاک می شود، اما گناهان حق الناس معلوم نیست پاک شود؛ لذا در روایتی از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: «اولین قطره خون شهید کفاره گناهان اوست مگر بدهی ها (حقوق مردم)، که کفاره آن ادای آن است».(1)
البته ممکن است شدت رنج و سختی افراد در وقت شهادت در مقام و مرتبه آن ها تفاوتی ایجاد نماید؛ اما این به معنای بخشیده شدن حق الناس آنها نیست. ناگفته نماند چه بسا خداوند به نوعی در دنیا یا آخرت زمینه بخشش حق الناس افرادی مانند شهدا را فراهم آورد. مثلا در دل فرد صاحب حق بیندازد که آن شهید را ببخشد یا در قیامت با دادن اجر و ثواب به صاحب حق زمینه بخشش او را فراهم آورد، چه این که بر اساس نص قرآن، شهید مهمان خدا است و نزد او تا ابد روزی می خورد (2) ممکن است احتمال داده شود که مهمان خداوند باید از هرگونه آلودگی پاک شود و معقول نیست که مهمان خدا بر سر سفره او با آلودگی گناه مثلا بر عهده داشتن حق الناس حضور پیدا کند. ولی خداوند به طور مستقل و بدون رضایت صاحب حق چنین کاری را در حق هیچ بنده ای انجام نخواهد داد و یا لا اقل دلیلی قطعی در این باره در دست نیست.
پاسخ2:
گرچه در برخی احادیث آمده انسان غرق شده اجر شهید را دارد، از جمله از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده است، که فرموده‌: کسی که زیر آوار بمیرد یا کسی که در آب غرق شود، شهید است و گناهانش بخشیده می‌شود.(3) و در حدیث دیگر فرمود:
«شهدا پنج دسته‌اند: کسی که زیر آوار بمیرد. کسی که در آب غرق شود. کسی بر اثر قولنج بمیرد. زنی که در حال زاییدن از دنیا برود و... این چند گروه شهید به شمار می‌روند و تمامی گناهانشان بخشوده می‌شود».(4)
البته در این احادیث نسبت به مسأله حق الناس چیزی مطرح نشده و بعید نیست این مورد نیز مثل مورد پیشین باشد.

پي نوشت ها:
1. حر عاملی، وسائل الشیعه، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت 1412 ق، ج13، ص85، حدیث 5.
2. آل عمران (3) آیه 139.
3. محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، نشر دار الحدیث، قم 1370 ش، ج3، ص 125، حدیث 9961
4. همان، ح 9960.

خواهش می کنم در مورد حکمت 61 نهج البلاغه توضیح دهید. منظور امام علی (علیه السلام) از این حکمت چیست؟

پاسخ:
قال علی (علیه السلام): المرأة عقرب حلوه اللبسه: نیش زن شیرین است.(1)
در مورد جنس زن در قرآن و روایات سخنان زیادی آمده است که بعضی بر نکوهش جنس زن دلالت دارد. با توجه به آیات و روایات، افرادی دید اسلام را نسبت به زنان منفی شمرده اند.
برای این که در این وادی گرفتار داوری نادرست نشویم، باید ابتدا نظر اسلام را در مورد زن بدانیم. بعد با توجه به آن نظر کلی که اصل و اساس کار می شود، جواب این روایت را بیان کنیم.
از نظر اسلام و قرآن، زن و مرد ذات یکسان دارند. این گونه نیست که مرد از لحاظ ذاتی برتر از زن باشد(2). مخاطب قرآن، ناس( انسان ) و فرندان آدم اعم از زن و مرد است(3). این گونه نیست که مخاطب فقط مردان باشند.
ملاک برتری نزد خدا جنس یا نژاد یا سرزمین و... نيست، بلکه فقط و فقط تقوا است.(4)
البته چون زن و مرد دو جنس هستند و تفاوت ها و ویژگی هایی در استعداد و توانایی ها دارند، از حیث حقوق و تکالیف، تفاوت هایی هم دارند که در آن ها تناسب و عدالت کاملا لحاظ شده است.
متأسفانه در طول تاریخ زن مظلوم بوده و تحقیر شده، امکان رشد و تعالی را از او گرفته اند. متأسفانه زنان هم در برهه های فراوانی از تاریخ، این ظلم گسترده را پذیرا شده اند.
از طرف دیگر زن به طور طبیعی به زر و زیور و آرایش و خودنمایی گرایش دارد(5). این گرایش در کل، مثبت است. می تواند در خدمت تعالی زن و جامعه باشد، ولی متأسفانه مردان ظالم آنان را فقط در این حیطه نگه داشته، بسیاری اوقات به صورت افراطی در خدمت گرایش به زر و زیور قرار گرفته اند.
با توجه به این مقدمه؛ بسیاری از روایات بیان حقیقت وجودی زن است. در مقام ارزش گذاری مثبت یا منفی نیست. اگر حقیقت وجودی در راستای صحیح قرار گیرد، زن را اوج می دهد. شایسته ستایش می گرداند. اگر در راستای غلط قرار گیرد، زن را تنزل می دهد و پست می گرداند.
بسیاری از روایات گرچه در نگاه اول تحقیر کننده زن هستند، ولی توجیه صحیح و معقول دارند.
در این روایت که زن مانند عقرب انسان را می گزد. اما گزیدنش شیرین است حداقل می توان سه توجیه کرد:
1- این نوع سخن در واقع ضرب المثلی است که برای رساندن مفهوم خاصی در ملت ها پدید آمدند و پیام خاصی را در شرایط حاکم بر همان ملت و همان فرهنگ به همراه دارند و اگر در ترجمه ضرب المثل ها اصل پیام رسانی رعایت گردد بسیاری از اعتراضات مطرح نخواهد شد.(6) لذا منظور این نیست که زن عقرب است. بلکه ویژگی شیرین بودن نیشش هدف است.
2- با توجه به وضعیت عموم زنان است که معمولا تربیت شده نیستند (مانند عموم مردان که تربیت نشده اند) و با زبان و عمل، مرد را می گزند و آزار می دهند، ولی با توجه به لذت زناشویی، گزیدن ها هم شیرین و قابل تحمل می گردد.
3- شاید ناظر به سختی های ازدواج است که انسان با ازدواج باید آن گرفتاری ها را به دوش بکشد. مانند عقرب زده باید درد و رنج زندگی و تامین هزینه زن و زندگی را تحمل کند، ولی با توجه به عمل صالح بودن ازدواج و این که مورد رضای خداست، شیرین می شود.

پی نوشت:
1. سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه دشتی، موسسه انتشارات مشهور ، چاپخانه قلم، نوبت نهم، سال 1380ش، ص636.
2. اعراف(7)آیه189.
3. انشقاق(84)آیه6؛ اعراف، آیه27 و.
4.حجرات(49)آیه13.
5. زخرف(43)آیه18.
6.سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه دشتی، موسسه انتشارات مشهور ، چاپخانه قلم، نوبت نهم، سال 1380ش، ص 17

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

چرا از حضرت زینب و حضرت ابوالفضل (علیهما السلام) در زیارت عاشورا نام برده نشده است؟

پاسخ:
دو زیارت به نام زیارت عاشورا داریم، که یکی معروف است و یک صد لعن و سلام دارد و دیگری زیارت عاشورای غیر معروف. در زیارت عاشورای غیر معروف، سلام به حضرت اباالفضل (ع)‌ نیز هست" السَّلَامُ عَلَى الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الشَّهِيد"(1)
اما در زيارت عاشوراي معروف نظر اصلي زيارت كننده حضرت امام حسين (ع) است. لذا ضرورت ندارد كه در اين زيارت نام همه را به صورت مستقل ذكر كنند و در اين ميان خود حضرت اباالفضل (ع) زيارت مستقل دارد. البته از دیگران به صورت غیر مستقل و با عنوان «اصحاب الحسین» یاد شده است که حضرت زینب (س) و حضرت اباالفضل (ع) را نیز شامل می شود.

پی نوشت:
1. محدث نورى، مستدرک الوسائل، چ مؤسسه آل البيت(ع)،قم 1408 ه ق،ج10،ص 415.

صفحه‌ها