پرسش وپاسخ

با سلام . در صورت امکان چند نقد اساسی از آئین زرتشت را بازگو کنید لطفا موارد ها با منبع باشد. با تشکر

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
نقاط ضعف آيين زردشت (زرتشت):
1ـ وجود گرايش چندگانه پرستي به دليل نبود يک نگرش خالص و درست.(1)
اين مذهب، مذهب دوگانه پرستي است؛ مذهب «اهورا» و «اهريمن»؛ «خير» و «شرّ». هر که و هر چه خوب باشد، جز «سپنتامئي نو» و اهورا است اما اگر بد باشد، جزء «انگرمئي نو» و اهريمن است. اين هر دو همواره در حال نبردند.
البته نويسندگان جديد زردشتي که مي‌بينند ذهن امروز جهان، توحيد را مي‌ستايد و مي‌پرستد، تلاش مي‌کنند از آن چهره توحيدي بسازند.(2)
2ـ نبود بنيانگذاري که به گونه‌اي سرخوشانه و دلکش، روحيه شور و شوق ببخشد.
3ـ تعداد کمِ رهبران تبليغي پس از بنيانگذار.
4ـ نبود تاريخي هر گونه تحرک و ديناميسم در اين دين.
5ـ گرايش به سمت تشريفات حقوقي، رسمي و کليشه‌‌اي(3): در آيين زردشتي، مقام موبدي (رهبر ديني) موروثي است. موبدزاده، چه بد و چه خوب، جانشين پدر مي‌شد. فقط کافي بود مقداري قوانين و حرکات و رسومي را بياموزد و شناخت دين لازم نبود! در اين آيين هر طبقه‌اي خداي خويش را دارد و روحانيون خداي روحاني...(4)
6ـ ناتواني از درک هر گونه ارزش، در برابر قبول رنج.
7ـ رضايت آسانمندانه به «خوب» به جاي تلاش مترقيانه در جهت «بهترين».
8ـ نکوهش و انتساب ساده همه شرور به يک شيطان ابتدايي.
9ـ وجود يک مبناي ناهماهنگ و غير مکفي براي خوش‌بيني تحسين برانگيز اين دين.
10ـ تکيه انحصاري بيش از حدّ بر جنبه الهامي و مکاشفه‌اي براي پيروزي نهايي خود(5)
11ـ داشتن عقايد خرافي و غير منطقي، مانند: موش صحرايي، روزي هزار ضربه، بر «اهورمزدا» وارد مي‌کند! کسي که سگ آبي را بکشد يا زخمي نمايد، بايد ده هزار پشه و هزار مگس را بکشد و اسلحه يک لشکر را بدهد! کسي که نزديک لاشه آدم و سگ برود، بايد بدن خود را با ادرار گاو نر و آب طاهر بشويد و...(6)

در ضمن مي توانيد براي مطالعه بيش تر به كتاب « خدمات متقابل اسلام و ايران » ص 152- 272، نوشته شهيد مطهري و نيز كتاب « زرتشت ، حكومت ، مزديسنا » نوشته مهندس جلال الدين آشتياني و نيز كتاب « زرتشتيان باورها و آداب ديني »اثر مري بويس مراجعه كنيد.
پي‌نوشت‌ها:
1. رابرت هيوم، اديان زنده جهان، ص 331 و 312. ص 291.
2. مبلغي، تاريخ اديان و مذاهب جهان، ج 1، ص 327.
3. اديان زنده جهان، ص 291.
4. تاريخ اديان و مذاهب، ج 1، ص 330 .
5. اديان زنده جهان، ص 291 ـ 292.
6. تاريخ اديان و مذاهب، ج 1، ص 356 و 357.

چرا در دین اسلام برای لواط و یا بعضی از گناهان مجازات های سختی مانند سنگسار در نظر گرفته شده است . مگر این گناهان چقدر بد می باشند که شدیدترین نوع مجازات ها مانند سنگسار برای آن در نظر گرفته شده است . مگر دین ما دین مهربانی و عطفت نیست پس چرا سنگسار در دین ما وجود دارد؟ با تشکر

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
در قرآن كريم به حكم سنگسار تصريح نشده ، ولي در تورات اين حكم بيان شده و در اسلام به امضا رسيده و در روايات تصريح شده و کيفيت و شرايط آن بيان شده است. چنين مواردي در احكام ديني ما وجود دارد كه حكم شرايع قبلي مي تواند در اين اسلام نيز مورد تأييد و امضا قرا گيرد. اين نوع احكام را در اصطلاح احكام امضايي شرايع سابق مي گويند.
البته اثبات حد سنگسار خيلي کم اتفاق مي‌افتد و براي اين که زن يا مرد محکوم به سنگسار گردند، دو مطلب بايد اثبات شود:
1ـ وقوع زنا که فقط با دو راه قابل اثبات است و هر دو راه بسيار سخت مي‌باشد:
اول : زنا کننده چهار بار با علم و آگاهي و آزادي به چنين گناه و جرمي اعتراف کند.
دوم: چهار مرد عادل و بالغ با اختيار و آزادي و با همديگر به صراحت به ديدن عمل زنا با چشم شهادت دهند ، نه اينکه بگويند : آن دو را در يک اطاق خلوت يا برهنه در زير يک لحاف يا در آغوش هم ديده‌ايم ، زيرا هيچ کدام اين شهادت‌ها زنا را ثابت نمي‌کند ، بلکه بايد شهادت بدهند دقيقاً جزئيات عمل زنا را ديده‌اند. چنين شهادت و ديدني، بسيار نادر مي‌باشد . با اين اقرار و شهادت، اصل زنا ثابت مي‌گردد که حکم آن صد تازيانه است.
2ـ براي اثبات زناي محصنه که حکم آن سنگسار است، علاوه بر اقرار يا شهادت بالا، بايد «احصان» ثابت شود. براي ثابت شدن «احصان» مرد بايد ثابت شود که وي همسر دائمي دارد که با او آميزش کرده و هر وقت بخواهد، مي‌تواند با او جماع و آميزش کند و هيچ مانع شرعي، طيبعي يا قانوني براي او نيست.(1)
براي اثبات زناي محصنه زن نيز بايد ازدواج دائم کرده و آميزش نموده و شوهرش حاضر باشد و بتواند هر وقت خواست، با شوهرش همبستري و آميزش کند، يعني براي زناشويي با شوهر هيچ مشكلي ندارد. در غير اين صورت زناي او محصنه نخواهد بود.
با توجه به شرايط بسيار سخت اثبات زناي محصنه به نظر مي رسد كه اين حكم بيش تر جنبه تحذيري دارد تا اجرايي. يعني شارع در ابراز چنين حكمي بنا بر ترساندن مجرمين داشته است تا اجراي آن.
در واقع اين حكم زماني قابل اجرا مي شود كه وضعيت جامعه به حد بسيار نابهنجار رسيده، به گونه اي كه علناً زن و مرد همسردار با شرايطي كه بيان شد، در جلوي چشمان چندين نفر كه كاملاً رويت مي كنند دست به اين عمل مي زنند. چنين شرايطي نشان از بحران شديد اخلاقي و اجتماعي جامعه دارد و نياز به يك شوك قوي براي بيرون‌ آمدن از آن شرايط دارد و اين شوك همان حكم سنگسار است.
با توجه به وضعيت جامعه اسلامي، چنين شرايطي در جامعه ديني اسلام بسيار ضعيف است.
پي نوشت:
1 . تحرير الوسيله، ج 2، ص 458 (شرايط اثبات زناي محصنه).

با سلام بنده جواني 27 ساله هستم كه در مورد هر چيزي شك مي كنم هيچ چيز براي من داراي ارزش و ماهيت ثابت نيست حتي به درستي جواب شما نيز شك مي كنم هيچ گاه آرامش ندارم به روانپزشك هم مراجعه كرده ام اما فايده نداشت بشدت احساس تنهايي ميكنم هيچ كس مرا دوست ندارد دچار ياس بسيار مفرط شده ام پدرم از زمان كودكي بسيار با من رفتار بدي داشت هيچ كاري را نميگذاشت خودمان انجام بديم به همين هطر در زندگي شخصي ام دچار مشكل شده ام مرا راهنمايي كنيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مشکل شما يک وسواس فکري تمام عيار است که به هيچ وجه درمان فوري و اورژانسي ندارد.
وسواس فکري يکي از اختلالات اضطرابي است. ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد. با هر افزايش اضطراب ميزان وسواس فکري افزايش مي‌يابد . با کاهش اضطراب وسواس فکري نيز کاهش مي‌يابد.
درمان وسواس فکري نيز به جلسات متعدد روان درماني و دارو درماني نيازمند است. درمان وسواس نيازمند مشاورة حضوري (حداقل 20 جلسه)مي‌باشد . درمان‌هاي نوشتاري ثمره چنداني براي شما نخواهد داشت. با کوچک ترين شرايط اضطرابي ، باز به جاي اول تان بازگشت مي‌کنيد. قريب به اتفاق مبتلايان به وسواس فکري از افسردگي (بشدت احساس تنهايي مي كنم. هيچ كس مرا دوست ندارد .دچار ياس بسيار مفرط شده ام)رنج مي برند .
با پيگيري جدي درمان خود، از پي‌جويي راه‌هاي خلاصه و... پرهيز کنيد ، چرا که شما را در چرخه معيوب قرار مي‌دهد. از آرامش کامل و رشد روحي و... باز مي‌دارد. درمان واقعي وسواس زير نظر متخصص حداقل 20 جلسه طول مي‌کشد . با چهار دستور عمل ساده(مثل مشاوره اينترنتي) قابل حل نخواهد بود.
توصيه مي شود به جاي مشاوره هاي غير حضوري و احياناً نامه نگاري هاي متعدد با تصميم جانانه به درمان دارويي، از طريق مراجعه به روانپزشک و روان درماني از طريق روانشناس متخصص اختلالات اضطرابي و وسواس بپردازيد.(هر روانپزشکي از عهده دارودرماني وسواس فکري برنمي آيد . بايد با تغيير روانپزشک دارودرماني را با روان درماني به صورت توأمان پي بگيريد) .
مي‌توانيد براي آشنايي بيش تر با درمان وسواس، به کتاب
رفتاردرماني شناختي، ترجمه حبيب‌الله قاسم‌زاده (دو جلدي، انتشارات ارجمند) و
کتاب غلبه بر وسواس، انتشارات رشد (خريد از طريق سفارش اينترنتي) و هم چنين مطالعه مطالب سايت‌هاي مختلف اينترنتي در اين زمينه بپردازيد .

مدت مدیدی است درزندگی درمقابل گناهان سست وضعیف شده ام ارتباطم باخدابجزدرحدیک نماز بی روح وبی حضور ارتباط دیگری نیست.مدتهاست درصدد توبه هستم ولی هربار چنان برایم سخت ومشکل می نماید که براحتی از ان می گذرم.باوجوداینکه ادم متشرعی میباشم وتقریبابه تمام زوایای دینی واخروی واخلاقی زندگی اگاه هستم حتی در منزل نتوانسته ام وظایف شرعی خودم را در برابر همسرم که بزرگترین هدیه خداوندبه من بوده ادا کنم. باور بفرمائید تحمل یک همچنین زندگی ملال اوری که دران هیچ چشماندازی به اینده وجودندارد خیلی برایم سخت شده لذا عاجزانه خواهشمندم یک راه حل عملی به این حقیر ارائه فرمائید که من بعد چراغ راهم باشد.باسپاس وتشکرفراوان. م-اسدی راد-اهواز

با سلام و سپاس از شما به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
قبل از هر چيز روح پاك جو و نگراني از ابتلاي به گناه را در شما ارج نهاده و شما را تحسين مي كنيم . اين نشان از ايمان شما دارد ، بنابراين زمينه دور شدن از گناه و باز گشت به فطرت و معنويت و نزديک شدن به خدا در شما هست، بايد« همت واراده و پشتكار» را نيز به ‌آن ضميمه كنيد.
دوست عزيز ! نظير سؤال شما را يک کسي از حضرت امام حسين عليه السلام پرسيد و عرض كرد: گناهكارم ، معصيت و نافرماني خدا مي کنم ، صبر بر معصيت ندارم و نمي توانم در برابر برخي گناهان نفس امّاره ام را کنترل کنم ، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هر کاري خواستي بکن:
1ـ روزي خدا را نخور و هر چه مي خواهي گناه و نا فرماني خدا كني، بکن.
2ـ از ولايت خدا بيرون رو و هر چه خواستي گناه كن.
3ـ در جايي گناه كن كه خدا تو را نبيند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائيل جانت را بگيرد و هر چه خواستي گناه كن.
5ـ وقتي مالك دوزخ تو را به آتش مي اندازد، داخل آتش نرو بگو من نمي روم ، آن وقت هر گناهي خواستي انجام ده».(1)
در اين حديث حضرت مي خواهد بگويد: تو كه بر هيچ يك از اين پنج چيز قادر نيستي، پس چگونه گناه انجام مي دهي و خود را بدبخت مي كني؟!
عامل اصلي بدبختي آدمي گناه است . اگر انسان بخواهد از گناه دوري كند و از اين سمّ مهلك نجات يابد، رعايت نكات زير ضروري است:
1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نكردن؛
تا انسان عزم راسخ بر ترك گناه نداشته باشد، چندان توفيقي در عدم ارتكاب گناه به دست نمي آورد.
2-توجه كامل به اين كه خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است، حتي بر خطورات قلبي ما ( که در دل مي گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنين يقيني داشته باشد، خجالت مي كشد گناه كند و از دستورهاي خالقش سرپيچي نمايد. براي اين كه انسان به چنين توجهي موفق شود، بايد هميشه به ياد خدا باشد . علي(ع) فرمود:
«خدا را در همه جا ياد كنيد، زيرا در همه جا با شما است». (2) حضرت در حديث ديگر فرمود:
«ذكر دو گونه است: ياد خدا به هنگام مصيبت و بهتر از آن ياد خدا در رويارويي با گناه و معصيت است كه مانع از ارتكاب حرام مي شود».(3) قرآن فرمود: «آيا (او كه اهل گناه و شرك است) ندانست كه خدا مي بيند؟».(4)
3- تفكر در عواقب زيان بار گناه:
اگر انسان توجه كامل داشته باشد كه معصيت افزون بر آثار سوء دنيوي، چه عذاب هاي غير قابل تحمل اُخروي به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوري مي جويد.
قرآن مي فرمايد: « هر كس به خدا با حالت گناه وارد شود، جزاي او جهنمي است كه در آن جا نه مي ميرد و نه زنده مي ماند».(5) در آيه ديگر فرمود: «(در روز قيامت) گناهكار دوست دارد كه فرزندان، زن، برادر، همه خويشان و همه اهل زمين را فدا مي كرد تا از عذاب نجات مي يافت، (ولي) چنين نيست، (بلكه) آن آتش شعله كش است و ...».(6)
4- مقايسه بين بهشت و جهنم.
اگر انسان از نعمت هاي بهشت و عذاب هاي جهنم اطلاعات اجمالي هم داشته باشد، مطمئناً به بهشت شوق پيدا مي كند و از جهنم مي ترسد، در نتيجه مرتكب گناه نمي شود.
اميرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون كسي است كه بهشت عالي را به گناه پست بفروشد».(7)
5- عمر انسان زودگذر است و در آينده بسيار نزديك به نتايج اعمالش خواهد رسيد؛
اگر انسان به اين مسئله توجه داشته باشد و فكر نكند كه فعلاً خبري از سراي آخرت نيست، در عدم ارتكاب گناه مؤثر است، چرا كه خيلي از افراد به خيال اين كه عواقب وخيم معصيت دير به سراغ انسان مي آيد، مرتكب معصيت مي گردند. قرآن فرموده: «گناهکاران آن روز را دور مي بينند، و ما آن را نزديك مي بينيم».(8)
6- زياد سبحان الله گفتن،
باعث مي شود شيطان از انسان دور شود.
وقتي شيطان از انسان دور شود، ديگر گناه نمي كند. امام صادق(ع) فرمود: «شيطان گفته است: پنج كس مرا بيچاره ساخته و راه به آن ها ندارم و بقيه مردم در اختيار منند:
1ـ كسي كه با نيّت صادق به سوي خدا رود و در تمام كارها به او توكّل كند.
2ـ كسي كه در شبانه روز زياد تسبيح گويد.
3ـ كسي كه هر چه براي خود مي پسندد، براي برادر مؤمن خود نيز بپسندد.
4ـ كسي که در وقت رويارويي با مصيبت ناله و فرياد نزند.
5ـ كسي كه به آن چه خدا قسمتش كرده است ، راضي باشد».(9)
7- نماز؛ نماز آدمى را از كارهاى زشت و گناه باز مى دارد.(10)
خود را مقيد کن همه نماز ها به خصوص نماز صبح را اول وقت و در آرامش کامل بخواني .رکوع وسجود را کامل و با حوصله انجام دهي .توجه داشته باشي که با چه کسي داري صحبت مي کني . با چه کسي پيمان بندگي مي بندي و مي گويي: "خدايا فقط تو را مي پرستم . فقط از تو اطاعت مي کنم . فقط از تو کمک مي طلبم"آيا بعد از اين پيمان درست است از هواي نفس و دشمن قسم خورده انسان يعني از شيطان اطاعت کني ؟
8- محاسبه و مراقبب:
كسى كه دنبال ترک گناه و خواهان رشد و تكامل معنوى است ، بايد مراقب اعمال خود باشد . هر روز يا هر شب پيش از خواب از خودش حساب کشي كند . ببيند صبح تا شب چه کار هايي کرده ،چند تا گناه کرده ،اگر خدا گناهان را نبخشد، چه سرنوشت شومي خواهد داشت. پس توبه کند. با گريه و التماس عاجزانه از خدا بخواهد او را بيامرزد . توفيق ترک گناه به او عنايت کند تا به تدريج نقايص و كاستى هاى خود را جبران و نقاط قوتش را تقويت نمايد.
9- دورى گزيدن از صحنه گناه؛
پيشگيرى از گناه آسان ترين راه مبارزه با گناه است. جوانى كه مى خواهد گناه نكند ،بايد خود را از صحنه هاى گناه دور نگه دارد.
جهت آگاهي بيش تر و ترغيب براي عملياتي کردن توصيه ها ، کتاب هاي زير را مطالعه کنيد:
1- کيفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن ، از سيد هاشم رسولي محلاتي
2- گناه شناسي، از آقاي محسن قرائتي
3- گناهان کبيره، از آيت الله شهيد دستغيب
4- پيام قرآن ،ج 6 از آيت الله مکارم شيرازي
5- معراج السعاده،از نراقي
پي نوشت ها:
1. صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 6،ص349
2. همان، ص 295، شماره 8567.
3. همان، ص 294، شماره 8562.
4. علق (95) آيه 14.
5. طه (20) آيه 74.
6. معارج (70) آيه 11 ـ 15.
7 . غررالحكم، ج 1، ص 356.
8. معارج ، آيه 6.
9. آثار الصادقين، ج 6، ص 290، شماره 8543.
10. عنكبوت (29) آيه 45.

سلام . نمی دونم درست اومدم یا نه؟ نمی دونم سوالم رو باید این قسمت مطرح کنم یه نه؟ اما می گم من یه دختر 26 ساله هستم از سال 84 دیگه راه پای خواستگار به خونمون باز شد اما نمی دونم چرا هیچ کدوم درست نمی شه؟ الان هم یه مدته که کسی خونمون نمیاد برا خواستگاری فقط مثلا به بابا می گن انشاءا... همین روزا خدمت می رسیم اما نمیان مثل اینکه پشیمون می شن. من دیگه نا امید شدم البته برامون جادو هم می کنن اما ما دستمون به جایی بند نیست .پیش طالع بین رفتم دعام داده اما حل نشده. سنم داره میره بالا . هر چی خواستگار دارم یا نمیان یا یه نفر ردش می کنه سر بهانه های الکی. من چی کار کنم. البته من قبلنا چت می کردم و قرآن نمی خوندم و چند تا کار دیگه . فکر می کردم برا ایناست اما من چند وقته که جدی چت کردن رو رها کردم و قرآن هم می خونم به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور اقا و اینکه مشکلم حل بشه اما نمی شه .شرمنده اما دیگه به همه چی شک کردم .حالا میگن بنده های خدا برا آدما جادو می کنند اما خدا که می تونه مشکل رو حل کنه . کاری کنه جادو اثر نکنه . پس چرا نمی کنه .آیا صلاح من هنوز در اینه که مجرد بمونم ؟ همه دوستام ازدواج کردن من خجالت می کشم؟مگه نمی گن ازدواج سنت پیامبره؟مگه نمی گن کسی که ازدواج نکنه خدا هم دوسش نداره؟ پس چرا صلاح من اینه که هنوز بمونم؟ یه خواستگار خوب هم که دارم دیگران برام ردش کنن؟ شرمنده اگه سوالهام طولانی بود.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
هر چند دغدغه ازدواج در سنين ازدواج براى جوانان عزيز و گرامى امرى طبيعى است، ولى متأسفانه عواملي در جامعه ما دست به دست هم داده و موجب شده كه بسياري از دختران گاهي حتي تا سن 30 سالگي از داشتن يك خواستگار واقعي محروم باشند. بنابراين مشکل شما يعني نداشتن خواستگار يکي از مشکلات رايج در ميان دختران امروزي است. اين مشکل بسيار فراگير شده و اختصاصي به شما و شرايط شما ندارد. با توجه به شرايط موجود، نداشتن حتى يک خواستگار چيز بعيدي به نظر نمي‌رسد، چرا که همه ما در پيرامون خود شاهد دخترهايي بسيار شايسته‌اي هستيم که به هر دليلي حتى يک خواستگار واقعي نداشته‌اند، در حالي كه شما خواستگاران متعددي داشته ايد كه به دلايل مختلف نتوانستيد با آن ها ازدواج نماييد.
توصيه مي‌شود:
1- در حد امکان از هر گونه تلقين و بزرگ نمايي نياز به شوهر و تأهل در خود بکاهيد. تلقين هاي کارآمد ديگر را جايگزين آن نماييد. اشتغالات ذهني شما در اطفاي اين نياز، به اشتغالات فكري و عملي بي مورد و گاهي آسيب زا مي‌انجامد.
2ـ تمرکز خود را تا زمان مقتضي، از ازدواج به امور مثبت ديگر ببريد. به هيچ عنوان اجازه ندهيد ازدواج تمام فضاي ذهني شما را اشغال کند.
3ـ هيچ گاه از رحمت بيکران الهي نااميد نباشيد. همواره خواهان امور دنيايي و عقبايي با قيد مصلحت و حکمت از خداوند حکيم باشيد، نه استجابت دعا و برآورده شدن حاجات به هر قيمتي. پس از بي قراري و عجز ولا به افسرده ساز (حتي به صورت دعا) به شدت بپرهيزيد. تأخير در برخي امور به ظاهر مثبت و ضروري از بي‌توجهي خداوند به امور بندگانش نشأت نمي‌گيرد. خداوند مى‏فرمايد:
«چه بسا چيزى رادوست نداريد ولى خير شما در آن است .چه بسا چيزى را دوست داريد ولى آن چيز براى شما شرّ است.» پس تعدد خواستگار و زود به خانه بخت رفتن هميشه به معناى خوشبختى نيست. اگر به حفظ پاكى و عفت و ايمان خود استمرار بخشيد و در امتحان الهى موفق و سرافراز شويد، خداوند از طريقى كه هيچ كسى نمى‏داند، فرد صالح و شايسته و لايقى را به سراغ شما مى‏فرستد.
4-تفريحات و معاشرت هاي سالم خود را افزايش دهيد.
5ـ همواره به خود گوشزد نماييد که سن من براي ازدواج به هيچ عنوان دير نشده، حداقل تا 30 سالگي فرصت براي ازدواج موفق را خواهم داشت. اين نکته را به هيچ‌عنوان خود فريبي قلمداد نکنيد . به يادآوري هر روزه اين نکته ملتزم باشيد.
6ـ خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد . همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نکنيد. چه بسا زنان بسيار تأثير گذاري در جامعه بوده اند که در پرتو تحصيل و اشتغال مولد، نه صرفاً ازدواج به خانه بخت واقعي خود راه يافته اند.
7ـ با يک پايش رواني هفتگي ببيند چه عواملي باعث تشديد تفکرات مزاحم شما مي‌گردد. پس از شناسايي اين عوامل مثل وضعيت نابسامان خانوادگي، ديدار دوستان متأهل، اضطراب بالا و... به تعديل آن بپردازيد.
8- شك و ترديدهاي شما در مورد باورها يا مباني اعتقادي، علاوه بر اينكه شما را از رحمت الهي دور كردة، اضطراب و ناراحتي و نگراني شما را بيشتر مي كند. اگر چه آمدن يا نيامدن خواستگار در دست شما نيست، اما عشق و ايمان و اميد در دل، به خواست و اراده و نگاه مثبت شما به زندگي بسته است.
9-براي رهايي از افکار پريشان و بغرنج ساز به مطالعه کتاب هاي تاريخي و زندگي نامه و شرح حال بزرگان بپردازيد. ببينيد که دنيا با همه عرض و طولش کوچک تر از آن است که بخواهيم با کوچک ترين ناکامي افسرده گرديم و با بزرگ ترين کاميابي ها خشنود.
10- نقش واسطه ها در معرفي دختران خوب و شايسته و دم بخت را کم نگيريد.
11- در جلسات مذهبي و به طور کلي در جمع هاي زنانه حضور فعال داشته باشيد. ضمن حفظ کرامت و شخصيت و وقار، انساني بشاش و خوشرو و پر انرژي باشيد. مطمئناً هم درشادابي و طراوت شما و هم در جلب نظر ديگران بسيار موثر خواهد بود.
چند نکته:
ا- رد بي دليل (يا با دلايل نيمه منطقي) خواستگاران به نوعي دست رد زدن به موهبت هاي الهي است. کفران نعمت به هر دليل و عيب گذاشتن نابخردانه بر مخلوقات خدا بي شک سهم بسزايي در رويگرداني توجه و عنايت ويژه خدا دارد. اين گونه نيست که بتوان نعمت هاي الهي را يکي پس از ديگري از در راند و خداوند بدون هيچ مؤاخذه اي بنده را به حال خود واگذار نمايد.
چه بهتر که براي گشودن قفل هاي احتمالي از ناشکري هاي گذشته استغفار نماييد. ناشکرهاي رنگارنگ کنوني نيز نبايد مزيد بر علت گردد.
ب- همه خاله ،عمه ها ،زن دايي ها ،زن عموها و دختران آن ها و به طور کلي زنان فاميل و غير فاميل مي توانند سامانه مطمئن و ايمني براي معرفي پسران دم بخت به شما و ديگر دختران دم بخت باشند .بدون حرکت خداپسندانه از سوي شما و والدين شما برکتي نازل نخواهد شد. پس ضمن تمرکز زدايي از موضوع خواستگار با نشاط و سرزندگي در بسيج کردن فاميل از طريق مادر يا خواهرتان(يا هر کسي که شما لايق اين امر مي دانيد)کوشا باشيد.
ج- با دست روي دست گذاشتن و تکيه مرضي بر دعاهاي افسرده وار هيچ مشکلي حل نخواهد شد . بايد با نشاط و سرور به جنگ مشکلات ريز و درشت رفت.
نكته پاياني اين كه: نداشتن خواستگار ربطي به جادو و طلسم ندارد ولي اگر احساس مي كنيد كه جادويي در كار بوده ،مي توانيد براي اطمينان قلبي بيشتر و خارج شدن از نگراني ها از راهكارهاي زير براي ابطال آن استفاده كنيد، اما به هيچ روي پيش دعا نويس و مانند آن نرويد. بهترين دعا همان است كه خود و افراد دلسوز خانواده براي تان دارند.
1- از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده براي باطل کردن سحر اين دعا را بنويسند و با خود نگهدارند.
«بسم الله و بالله، بسم الله و ماشاءالله، بسم الله و لا حول و لا قوّة الاّ بالله، قال موسي ما جئتم به السّحر، انّ الله سيبطله ،انّ الله لا يصلح عمل المفسدين، فوقع الحقّ و بطل ما کانوا يعملون، فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرين.
2- از پيامبر روايت شده که براي دفع جادوگران وشياطين آيات 54 و55 سوره اعراف را بخوان(ان ربّکم الله الذي.....تا -قريب من المحسنين).
3-اين دعا نيزخوانده شود:حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراءالله منتهي.
4- اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک ،فاکفني شرّ الجنّ و الانس.
موفق باشيد.
در صورت تمايل مي توانيد با مشاوران اين مرکز با شماره 09640 بدون کد و هزينه تماس حاصل نماييد.

نظرجامع مراجع را خواستم درباره ی عمل تغییر جنسیت بدانم وسرانجام این حدیث چه می شود؟لعنت برمردانی که خورا مانند زنان کنند وزنانی که خود را مانند مردان کنند

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1-درمورد تغيير جنسيت دو نظر هست :
ا: اگرمستلزم كار حرام(مانند نگاه به بدن نامحرم) نباشد ،جايز است. (1)
ب: جايز نيست. (2)
2-در کتب روايي از امام صادق نقل شده:
لعن رسول الله المتشبهين من الرجال بالنساء والمتشبهات من النساء بالرجال (3)
سوال شما هم راجع به اين حديث است ، ولي اين حديث از ديدگاه فقيهان رجال شناس، ضعيف است و قابل استناد نمي باشد.
ثانيا منظور از تشبه، تغيير جنسيت نيست ،بلکه لباس و آرايش خاص مردان همانند زنان يا برعکس و تشبه مرد به زن و برعکس مي باشد .

پي نوشت ها:
1. امام خميني ،تحرير الوسيله ،ج2 ،ص626 ؛آيت الله خامنه اي ،استفتاآت ،ص283 ،س1278؛ آيت الله سيستاني،استفتاي تلفني از دفتر معظم له؛آيت الله مكارم، استفتاآت جديد، ج1 ،ص270 ،س1542 ؛
2.آيت الله بهجت، احكام پزشكي (تهيه از عليرضا گرم آبدشتي ) ص54 ؛آيت الله تبريزي ،استفتاي تلفني ازدفتر معظم له در قم ؛آيت الله نوري همداني ،استفتاآت ،ج2 ،ص286 ،س925 .
مقاله زير از آيت الله مومن درباره تغيير جنسيت و مباني فقهي آن است که جهت آگاهي بيش تر آورده شده است.:
http://www.islamicfeqh.com/magazines/Feqh07f/jensno.htm
3. منهاج الفقاهه - سيد محمد صادق روحاني ،ج 1، ص255.

به نام خدا با سلام و خسته نباشيد به شما بنده يك سوال داشتم كه اگر پاسخ داده شود بسيار ممنون مي شوم ما بايد چكاري انجام دهيم كه گناه دور و ور ما نيايد و چگونه بايد نفس اماره بد را تحت كنترل خود در آورد لطفا راهكار بگوييد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تهذيب نفس و خودسازي تنها راه رستگاري ‌است0قرآن کريم مي فرمايد:
«‌قد افلح من تزکي؛(1) هر کس خود را تزکيه کرد، رستگار شد»
در آيه ديگر مي فرمايد: «‌قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها؛(2) رستگار شد کسي که خود را تزکيه کرد و زيانکار است کسي که فريب نفس خود را خورد».
در خودسازي و جهاد با نفس نخست بايد به چند نکته اساسي توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازي و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليت‏هاي ساده و اندک آغاز مي‏شود و به تدريج به ورزش‏هاي سنگين‏تر وارد مي‏شوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.
3 - همان طور که در ورزش بدني، تداوم و استمرار لازم است، در رياضت نفساني نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است. قرآن مي‏فرمايد: «به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‏شوند که نترسيد و غمگين مباشيد».(3)
علي(ع) مي‏فرمايد: «قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛(4) عمل اندکي که پيوسته باشد، بهتر است از بسياري که تو را خسته و وامانده سازد».
در حديث ديگري امام باقر(ع) مي‏فرمايد: «أحبّ الأعمال إلي اللَّه عزّ وجل ما داوم عليه العبد وإن قل؛(5) محبوب‏ترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچيز باشد».
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو خوردن و پرهيز نمودن از بعضي غذاها) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداي واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولي و تبري.
5 - مهم‏ترين چيزي که درجميع مراحل بايد رعايت شود،اخلاص و داشتن نيت خالصانه براي خداوند درهمه امور است. قرآن بر اين نکته تأکيد دارد که در مسير دين و پرستش بايستي اخلاص داشته باشيد: «به آن ها دستوري داده نشده بود جز اين که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند».(6)
‌عالمان علم اخلاق مي‌گويند: براي خودسازي ابتدا بايد رذائل اخلاقي و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپس‌درخت پاکي نشاند.«ديو چو بيرون رود، فرشته در آيد» بديهي است با وجود صفاتي مانند حسد و کبر و خودپسندي و خودخواهي و هوس گرايي،‌دست‌رسي به صفات پسنديده و انجام اعمال خير بسيار مشکل خواهد بود.
‌اخلاق بد در وجود انسان به منزله بيماريي است که مفاسدي به دنبال دارد.
‌مرحوم نراقي مي‌گويد: «‌زنهار اي جان برادر! تا حديث بيماري روح را سهل نگيري و معالجه آن را بازيچه ‌نشماري و مفاسد اخلاق را اندک نداني... ‌و مسامحه در معالجه آن ها آدمي را به هلاکت دائم و شقاوت ابدي‌مي‌رساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگاني ابدي و حيات حقيقي مي‌شود و بعد از آن ‌که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فيض‌هاي الهي مي‌گردد».(7)
پيامبر(ص) فرمود: «‌لا تدخل الملائکه بيتاً فيه کلب؛(8) ‌ملائکه داخل خانه‌اي که در آن سگ باشد ‌نمي‌شوند». در خانه دلي که پر از سگ هاي درنده است، چگونه فرشته رحمت داخل شود؟پس ابتدا لازم است سگ هاي هار را از درون خانه دل بيرون کرد، آن گاه به انتظار فرشته رحمت نشست.
‌- نکته ديگري که در خودسازي لازم است، محاسبه اعمال و کردار خود است. هر کسي که در اين راه قدم ‌برمي‌دارد، بايد در اعمال و رفتار خود دقت کند و مراقب آن ها باشد . اگر دچار گناهي شد، توبه کند. در روايت ‌آمده است: «‌حاسبوا أعمالکم قبل أن تحاسبوا؛(9) به اعمال تان رسيدگي کنيد، قبل از اين که در روز قيامت به آن ‌رسيدگي شود».
6 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسنديده، اگر چه مشکل باشد، ولي ‌چاره‌اي از آن نيست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نياز با ‌خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزي نسبت به مستضعفان و بينوايان، احترام به بزرگان، امر به ‌معروف و نهي از منکر با حفظ آداب و شرايط و مقدمات آن.
‌تصميم و اراده بر ترک عادات زشت و گناه، نشانه بزرگي و ‌شجاعت نفس است. کسي که بتواند تصميم بر ترک گناه بگيرد، مي‌توان او را مجاهد در راه خدا دانست. تهذيب‌ اخلاق جهادي است که مشکل‌تر از جنگيدن با کفّار است. پيغمبر فرمود: «‌أشجع الناس من غلب هواه؛(10) شجاع‌ترين و‌ قدرتمندترين مردم کسي است که بر هواهاي نفساني‌اش غالب آيد».‌با توجه به اين مقدمات مي گوييم که تهذيب نفس در دو مرحله انجام مي‏گيرد: تخليه، تحليه.
مراد از تخليه، بيرون کردن صفات رذيله و ناپسند از دل است .
مراد از تحليه، پرورش فضايل و تحصيل صفات پسنديده است. آن چه علماي اخلاق در اين امر مؤثر مي‏دانند چهار چيز است:
1 مشارطه،
2- مراقبه،
3- محاسبه،
4- معاقبه.
گام اول: مشارطه است؛ يعني هر روز با خود شرط کند که گناه مرتکب نشود.
گام دوم: مراقبه است، يکي از عوامل مهم خودسازي و تهذيب نفس، مراقبت و توجه به نفس است. کسي که اعمال و رفتار خود را در محضر خدا ببيند ،همواره مراقب و مواظب نفس خود خواهد بود. قرآن مجيد بر اين نکته تأکيد مي‏کند. اين مراقبت از تدبر در قرآن و اعتقاد به حساب در قيامت به دست مي‏آيد. خداوند مي‏فرمايد:
«ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد؛(11) هيچ سخني را بر زبان نياورد جز اين که براي ثبت آن فرشته‏اي حاضر و مراقب است».
گام سوم: محاسبه نفس است، چه بسا انسان به دليل غفلت به وظيفه‏اش عمل نمي‏کند .در اين جا لازم است در پايان هر روز به حساب خويش برسد تا کاستي‏ها را جبران نمايد. پيامبر اکرم(ص) به ابوذر فرمود: «اي اباذر! پيش از اين که در قيامت به حساب تو برسند ،در دنيا به حساب نفس خود برس، چون حساب امروز از حساب فرداي قيامت آسان‏تر است».(12)
مراقبت و حسابرسي براي تزکيه نفس ضروري و اجتناب‏ناپذير است.
گام چهارم: معاقبه نفس است؛ يعني در صورتي که با محاسبه دريافت که بر خلاف عهد و پيمان خود عمل کرده است ،نفس خويش را مؤاخذه نمايد و در صورت لزوم آن را تنبيه سازد. البته اين راه موانعي دارد که مهم‏ترين آن محبّت به دنيا و پيروي از هواي نفس و آرزوهاي دراز و غفلت از خدا به شمار مي‏رود.
امام سجاد(ع) در دعاي ابوحمزه مي‏فرمايد: «به راستي کوچ کننده به سوي تو اي خدا راهش نزديک است . تو از بندگانت پنهان نيستي مگر اين کردارهاي نارواي بندگانت آن ها را از تو محجوب داشته است».
يار نزديک‏تر از من به من است و ين عجب‏تر که من از وي دورم‏
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «بين بنده و خدا هيچ پرده‏اي تاريک‏تر و ترسناک‏تر از نفس و هوا نيست . براي از بين اين دو، وسيله‏اي چون نيازمندي به خدا و خشوع و گرسنگي در روز و بيداري در شب نيست».(13)
در اين روايت به موانع راه و رفع آن اشاره شده است، با تفکر در آفرينش و ياد خدا و توجه به آخرت و دعا و تضرع مي‏توان از وساوس شيطاني رهايي يافت و موانع را از پيش رو برداشت.
پي‌نوشت‏ها:
1. اعلي(87)آيه 14.
2. شمس (91) آيه 9.
3. فصلت (41) آيه 30.
4. وسايل الشيعه ،ج1،ص118؛ صبحي الصالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
5. الکافي ،ج 2،ص82 ؛وسايل الشيعه ،ج1 ،ص94.
6. بيّنه (98)آيه 5 .
7. معراج السعاده، ص 13.
8. الفقيه ،ج1،ص246؛ بحارالانوار، ج 62، ص 54.
9. بحارالانوار، ج 7، ص 126.
10. الفقيه ،ج4،ص394.
11. ق(50)آيه18.
12. وسائل الشيعه، ج 11، ص379.
13. سفينة البحار، ج 2، ص 603.

اگر من به دختری علاقه مند باشم میتوانم به او نگاه کنم؟اگر به دنبال راهی باشم که بتوانم او را بیشتر ببینم ایا این کار اشتباه است؟به طور کل نگاه کردن از روی دوست داشتن چه حکمی دارد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نگاه كردن مرد به بدن زنان نامحرم و هم چنين نگاه كردن به موي سر آنان، چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است . نگاه كردن به صورت و دست آنان اگر به قصد لذت باشد، حرام است، ولي اگر بدون قصد لذت باشد، مانعي ندارد .(1)
در قرآن در مورد نگاه به نامحرم فرموده است : «قل‌للمؤمنين‌يغضّوا من‌أبصارهم‌؛
به‌مؤمنان‌بگو چشمان‌خود را از نامحرم‌بپوشانند».(2)
نگاه به نامحرم و به دنبال او را رفتن كه با انگيزه جنسي بوده، يا خوف وقوع در مفسده است، حرام مي باشد.
پي‌نوشت‌ها:
1. توضيح المسائل مراجع ، ج 2 ، ص 397 ـ 414 ، مسئله 2397 ـ 2434 .
2. نور (24) آيه 31.

طبق مطالب نوشته شده در رساله حضرت ایت الله بهجت در هنگام غسل اگر جایی از بدن خواسته یا ناخواسته و دانسته یا ندانسته خشک بماند غسل باطل است به همین دلیل من غسلم را خیلی طول میدهم ازروی وسواس 5-7 دقیقه ایا این مشکل ندارد؟ باتشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
وسواس يكي مشكلات جدي در زندگي انسان و در واقع نوعي اختلال رواني است . بايد به صورت جدي درمان شود. اگر از اين مشكل در موارد ديگر نيز رنج مي بريد، بايد با مراجعه به روان پزشك به طور جدي به درمان آن اقدام كنيد.
اگر چه شايد مدت زمان 5-7 دقيقه براي غسل خيلي زياد به نظر نرسد، اما چنانچه وابسته به ريشه وسواسي باشد، بايد به‌آن خاتمه دهيد و آن را حداكثر به سه دقيقه برسانيد.
پاك ترين انسان ها كساني بودند كه در صدر اسلام بودند . پيامبر و ائمه با كم ترين آب( در حد سه ليتر در روايات آمده) غسل انجام مي دادند . مطمئناً آيت الله بهجت و ديگر مراجع از سنت پيامبر پيروي مي كردند . به حداقل اكتفا مي كردند. اينكه گفتند جايي خشك نباشد، خشك ماندن جايي از بدن را كه ببينيم و يقين داشته باشيم، اما شك و ترديد جايز نيست.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها