پرسش وپاسخ

اینکه در قرآن عمر شیطان را وقت معلوم عنوان کرده ، وقت معلوم قیامت است یا ظهور آقا امام زمان(عج) می باشد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در اينكه منظور از يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، چه روزى است، مفسران احتمالات متعددى داده‏اند:
بعضى گفته‏اند منظور پايان اين جهان و بر چيده شدن دوران تكليف است، چرا كه بعد از آن، طبق ظاهر آيات قرآن، همه جهانيان از بين مى‏روند و تنها ذات پاك خداوند باقى مي ماند، بنا بر اين تنها به مقدارى از درخواست ابليس موافقت شد.
بعضى ديگر احتمال داده‏اند كه منظور از" وقت معلوم" زمان معينى است كه تنها خدا مى‏داند، و جز او هيچ كس از آن آگاه نيست، چرا كه اگر آن وقت را آشكار مى‏ساخت، ابليس تشويق به گناه و سركشى بيش تر شده بود.
بعضى نيز احتمال داده‏اند منظور روز قيامت است چرا كه او مى‏خواست تا آن روز زنده بماند تا از حيات جاويدان برخوردار گردد و با نظر او موافقت گرديد، به خصوص اينكه تعبير به يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ در آيه 50 سوره واقعه درباره روز قيامت نيز آمده است. (1)
اين احتمال بسيار بعيد است، چرا كه اگر چنين بود، بايد خداوند به طور كامل با درخواست او موافقت كرده باشد، در حالى كه ظاهر آيات فوق اين است كه به طور كامل با درخواست او موافقت نشده و تنها تا" يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" موافقت شده است.
تفسير اول با روح و ظاهر آيه از همه موافق تر است، در بعضى از روايات كه از امام صادق نقل شده، به اين معنى تصريح گرديده است. (2)

پي نوشت ها:
1. تفسير نمونه، ج‏11، ص: 72.
2. نور الثقلين ،ج 3 ،ص 13 ،حديث 45.

به نام خدا با عرض سلام من برایم سئوالی پیش آمده که عقیدهای کلی ، سنی و شیعه مخالفن را می دانم حال گفته میشود در اکثر موارد دینی با هم مشترکیم اگر آن نکات مشترک و نکات غیر مشترک را بیان کنید ممنون میشوم. حتما نکاتی که از کتاب گرفین نام کتاب را هم بیان کنید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ميان شيعه وسني عوامل متعدد مشترک وجود دارد. که به برخي ازآن ها اشاره مي شود:
1 ـ اصل توحيد
همه مسلمانان به اصل توحيد عقيده دارند. ايمان به خداوند قلب هاي مؤمنان را به هم پيوند مي دهد . در قرآن نيز از اصل توحيد به عنوان عامل مهم مسلمان حتي پيروان اديان الهي ياد شده است.(1) در قرآن نيز توحيد به عنوان عامل وحدت «امت واحده» ذکر شده است. (2)
2 ـ دين اسلام
اسلام به عنوان مجموعه قوانين الهي يکي از محورهاي مشترک دو فرقه شيعه وسني است. يعني شيعه و سني به اصل دين عقيده دارند. در قرآن نيز دين به عنوان عامل وحدت و اشتراک ذکر شده است:
«و اعتصموا بحبل اللّه...» در تفسير اين آيه که مقصود از حبل اللّه چيست؟ در برخي از تفاسير مانند مجمع البيان(3)، التبيان(4) و روح البيان(5) آمده : مقصود از «حبل اللّه» دين اسلام است. در قرآن آمده است: " شما مسلمانان مانند مشرکان نباشيد که در دين شان اختلاف کردند" (6)
3 ـ قرآن
يکي ازعوامل اشتراک شيعه و سني، قرآن است. يعني اصل قرآن به عنوان کتاب واحد، مورد قبول همگان بوده و عامل مهم همبستگي مسلمان است. هرگاه قرآن از سوي دشمنان تهديد شود، همه مسلمانان با جان و مال از آن دفاع و پاسداري مي کنند. در برخي تفاسير مانند روح المعاني(7)، تفسير ابن کثير،(8) الميزان(9) و تفسيرالکبير(10)آمده که مقصود از «حبل اللّه» قرآن است.
4 ـ پيامبر اسلام (ص)
همه مسلمان به پيامبر عقيده دارند . او را فرستاده خداوند مي دانند . مرحوم طبرسي در ذيل آيه: «واعتصموا بحبل اللّه جمعياً و لا تفرقوا»مي نويسد: مقصود از «حبل اللّه» پيامبر اسلام است.(11) امام علي (ع)در هنگام درگيري با اهل شام، از اختلافات بين مسلمانان اظهار نگراني نموده ، از پيامبر واحد و خداوند واحد به عنوان محورهاي همگرايي ياد کرد: " جريان کارمان با درگيري با گروهي از اهل شام آغاز شد، در حالي که به ظاهر پروردگارمان، پيامبرمان و دعوت اسلامي مان يکي بود." (12)
5 ـ مصالح عمومي
يکي از عوامل مهم مشترک شيعه و سني، مصالح عمومي است، بدين معنا در جايي که مصالح عمومي در خطر افتد، امت اسلامي احساس خطر نموده ، در برابر دشمنان متحد مي شوند، از اين رو علي (ع) يکي از علل سکوت خود در برابر خلفا را رعايت مصالح عمومي و حفظ وحدت اسلامي بيان مي نمايد:
"به خدا سوگند! اگر ترس وقوع تفرقه ميان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهي دين نبود، رفتار ما با آن ها طور ديگري بود." (13)
6 ـ ارزش ها
درهرجامعه اي سنت و اصول پذيرفته اي شده است که مردم آن جامعه به آن ها علاقمند بوده و حفظ آن ، عامل وحدت است. جامعه اسلامي نيز سنّت ها و اصولي دارد که مي توان از آن ها به عنوان ارزش هاي اسلامي ياد کرد. هويت و استقلال جامعه اسلامي بستگي به پاسداري آن ها داشته ، حفظ آن ها يکي از مؤلفه هاي وحدت اسلامي است، از اين رو هرگاه دشمنان آن ارزش ها را تهديد کنند، مسلمانان، متحد و از آن ها دفاع مي کنند. امام علي (ع)به مالک اشتر دستور داد که حافظ ارزش ها باشد:
«هيچ سنّت شايسته اي را مشکن که معيار عمل بزرگان اين امت بوده است . همبستگي و کار ملت بر محورش سامان مي يافته است . هيچ راه و رسم جديدي ايجاد مکن که به سنّتي از اين سنّت ها آسيب برساند.»(14)
7ـ اهل بيت
مسلمانان خاندان پيامبر را قبول دارند و به آنان احترام مي گذارند. اين امر نيز عامل مهم مشترک بين شيعه وسني مي باشد .
8-رهبري و حکومت
اعتقاد به ضرورت تشکيل حکو مت و اعتقاد به رهبري واحد نيز يکي از عوامل اشتراک شيعه وسني مي باشند.شيعه و سني عقيده دارند که جامعه اسلامي بايد رهبر داشته باشد .البته اين دو گروه در باره شرايط و انتخابي و انتصابي بودن رهبري اختلاف دارند ،اما در اصل ضرورت حکومت و رهبري اتفاق دارند .
عوامل ديگر مانند اعتقاد به اصول و فروعات مانند نماز، قبله واحد، امر به معروف و نهي از منکر نيز عوامل وحدت و مشترکات بين دو فرقه شيعه وسني مي باشند .
اين دو گروه نکات اختلاف و افتراق هم دارند، مانند اينکه شيعيان امام علي(ع) را خليفه بلا فصل و جانشين رسول خدا مي دانند، حال اينکه اهل سنت، حضرت را خليفه چهارم مي دانند. همچنين شيعيان امامان شيعه را امام و رهبر جامعه - بعد از علي - مي دانند ، حال اينکه اهل سنت چنين عقيده ندارند.همچنين شيعه امامان را معصوم مي دانند . اهل سنت اين امر را قبول ندارند . از سوي ديگر شيعه و سني در برخي مسايل مانند کيفيت وضو و نماز اختلاف دارند.
در باره عوا امل مشترک شيعه و سني به سايت ،کتاب ها و مجلات مجمع تقريب بين مذاهب اسلامي مراجعه نماييد.
پي نوشت ها :
1. آل عمران(3) آيه 63.
2. انبياء(21) آيه 92.
3 . مجمع البيان، ج 2، ص 356.
4 . التبيان، ج 2، ص 545 و 546.
5 . روح البيان، ج 2، ص 72.
6 . روم(30) آيه 32.
7 روح المعاني، ج 4، ص 18.
8 . تفسير ابن کثير، ج 8، ص 397.
9 . الميزان، ج 3، ص 271.
10 . تفسيرالکبير فخررازي، ج 8، ص 167.
11. مجمع البيان، ج 2، ص 375.
12 . فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 9.
13. سيري در نهج البلاغه، ص 179 و 180.
14. فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 85.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و خسته نباشید من یک دختر 26 ساله هستم که مدت 16 ماه است با آقایی به قصد ازدواج آشنا شده ام . البته خانواده ها در جریان هستند و ایشان با پدرشان یک بار هم برای خاستگاری آمده اند. از نظر فاکتورهای اجتماعی خانوادگی تحصیلی و ظاهری با هم تناسب داریم اما مشکلی وجود دارد و آن هم اینکه این آقا در خانواده ای متولد شده اند که پدرشان سنی و مادرشان شیعه بوده و سنی بودن را از پدر به ارث برده اند. که این مسیله باعث سردرگمی من شده است از طرفی به ایشان علاقه مند هستم و از طرف دیگر میترسم با این کار باعث ناراحتی 14 معصوم و خدا را شوم. لطفا من را راهنمایی فرمایید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ازدواج با سنى كه ناصبى (دشمن اهل بيت عليهم السلام ) نباشد، از نظر فقهي و شرعي اشكالى ندارد. اگر زن شيعى با مرد سنى ازدواج كند، حضرت آيت ا... بهجت(ره) مى‏فرمايد: «ازدواج با مرد سني وضعاً صحيح است»(1) و اشکالي ندارد.
زن شيعه مي تواند با مرد سنى ازدواج كند اما چون غالبا زنان تابع شوهران هستند ، زن خواه ناخواه تحت تأثير شوهر قرار مى‏گيرد يا اگر اختلافاتى پيش ‏آيد، ممکن است فرزندان به روش پدر بيش تر تمايل پيدا ‏كنند. همان گونه که خواستگار شما به تبعيت از پدر سني شده ، با آن که مادرش شيعه بوده . بهتر است دختر شيعه با مرد سني ازدواج نکند.
پي‌نوشت‌:
1.آيت ا... بهجت،استفتاآت، ج 4، ، س 4578 .

به نام خدا...با سلام...من یک جوان 19 ساله هستم.در شهر تهران زندگی می کنم و از خانواده ای متوسط و بسیار تحصیل کرده ام.می خواستم بدانم با وجود زندگی دریک چنین جامعه ای که اکثر دختر ها در جامعه ما و نیمی از آنها در دانشگاهی که من در آن درس میخوانم رعایت مساله ی ساده ای مثل حجاب را نمیکنند(حال مساله ای مثل لاک زدن ناخن و غیره را هم که کنار بگذارم)خداوند چگونه از ما پسران انتظار دارد که نگاه آلوده نداشته باسیم و مشکلات جنسی پیدا نکنیم. من به شخصه در دانشگاه هر چقدر هم که بیتفاوت باشم باز هم این برخورد ها و این نگاه ها پیش می آید. و حتما خداوند می دانسته که این نگاهها برای پسران چه ضرری دارد.پس ما در خیلی از موارد مقصر نیستیم و نباید تمام تقصیرات بر گردن ما باشد و گناه آن پسری که بواسطه یک چنین نگاههایی به دام مساله های شهوانی و کار های خطرناکتری شد چیست؟ به نظر من هم دختر و هم پسر هر دو باید رعایت کنند و اگر یکی از این دو رعایت نکرد(درست مثل خیلی از دخترانی که ما در جامعه خیلی زیاد به آنها بر می خوریم و غیر قابل اجتنابند)دیگری در دام می افتد و مر تکب گناههای سهوی میگردد.یعنی مرتکب کاری می گردد که خدا از قبل می دانسته و به طرف مقابل هشدار داده بوده.پس تقصیر از سمت طرف مقابل است و شخص خاطی کمتر باید سرزنش شود.امید وارم به سوال بنده پاسخی قانع کننده دهید. با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تفهيم اين مساله به کسي که سال ها در دانشگاه هاي مختلف کشور مشغول به تحصيل بوده ، چندان مشکل نيست. ما هم قبول داريم که خويشتن داري جنسي در فضاي فوق العاده تحريک زاي دانشگاه و غير دانشگاه بسيار مشکل است.
اساساً هيچ کس را ياراي مخالفت با اين واقعيت شوم نيست .همه ما نيک مي‌پذيريم که برخي نگاه‌هاي سهوي اجتناب ناپذير است، ولي همين نگاه‌هاي سهوي و بي‌اختيار نيز تحريک زا مي‌باشند.
البته شما فکر نکنيد که در زمان نزول آيات عفاف و حفظ حريم گناه تحريکي وجود نداشته است و اين آيات ناظر به خلأ مي‌باشد.
در زمان انبيا و ائمه نيز سطح تحريک بسيار بالا بوده است . با توجه به شرايط آب و هوايي و همچنين غذاهاي مصرفي قواي جنسي مردان و زنان نزديک به اوج بوده است.
نيروي جنسي در همه مردان و همه دوران ها به يك اندازه بوده است . سطح تحريكي و عوامل آن در دوره ها مختلف بوده، اما در هر دوره نسبت به خود‌آن دوره يكسان عمل مي كرده است.
شکي نيست که خداوند حکيم و عليم احکام نگاه را براي دانشجويان خارج کشور نيز وضع نموده است. با اين وصف دانشجويان خارج از کشور هيچ محدوديتي و ممنوعيتي در اين زمينه نبايد داشته باشند.
تجربه شخصي من اين است که در اوج دوران بلوغ نيز مي‌توان در تحريک زاترين دانشگاه‌ها تحصيل کرد . دامن به هيچ کدام از گناهان جنسي نيالود.
البته براي رسيدن به اين كار بايد راهكارهاي اشتغال فكري و عملي به امور مثبت و پرهيز از عوامل تحريكي فكري و عملي را نيز به طور جد پيگيري نمود.
باور کنيد اين گونه نيست که خويشتنداري جنسي در اين محيط‌ها محال يا نزديک به محال باشد، بلکه با کمي پيشگيري و دور انديشي مي‌توان بر اين امور فائق آمد.
نمي‌توان وسايل و امور تحريک‌زا (مانند ماهواره، فيلم، عکس و ...) را حذف نکرد و به پاکدامني اميد داشت، نمي‌توان مهارت کنترل نگاه را در خود نهادينه نکرد و با چشماني يله و رها به خويشتنداري جنسي نايل آمد.
نمي توان از رفت و آمدها و توقف‌هاي بي مورد در دانشگاه‌ها و ساير مکان‌هاي عمومي چشم نپوشيد و به پاکي چشمان اميدوار بود.
اگر کسي بخواهد مي تواند در خارج کشور هم درس بخواند و خويشتندار واقعي باقي بماند . اگر کسي نخواهد در زندان انفرادي نيز خويشتندار باقي نخواهد ماند.

با سلام لطفا اطلاعات كاملي در مورد دعاي سيفي صغير به من بديد. اين دعا را من مي تونم بخونم يا نه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
حاج شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان اين دعا را به نقل از محدث نوري در کتاب صحيفه ثانيه علويه نوشته و گفته که محدث نوري نوشته: ارباب طلسمات و تسخيرات آثار عجيبي براي اين دعا ذکر کرده اند، بعد محدث نوري گفته چون اعتماد بر قول اين افراد نداشتم، آن آثار را ذکر نکردم.
ما هم در جستجويي که در روايات داشتيم، نه تنها درباره آثار اين دعا بلکه درباره اصل اين دعا هم در کتب معتبره به مطلبي دست پيدا نکرديم.
البته عالمان در باره سند دعاها و آداب و مستحبات تسامح دارند . خداوند متعال هم به طور عام فرموده «ادعوني استجب لکم» ، بنابراين خواندن اين دعا و ديگر دعاهايي که سند معتبر به معصوم ندارد تا زماني که مشتمل بر مطلبي مخالف دين و قرآن نباشد، جايز دانسته اند.
باز هم تاکيد مي شود که اين دعا سندي قابل اعتماد به معصوم ندارد . قابل قياس با دعاهاي معتبر نيست، ولي خواندن آن ممنوع نمي باشد.
البته عمل به دستور عمل هاي ارباب طلسمات و تسخيرات جايز نيست. نبايد سبب رواج خرافات شود . اگر تلاوت آن را به عنوان مصداق طلب حاجت و دعا جايز دانسته ايم، از آن رو است که دعا لازم نيست ماثور و از امام معصوم رسيده باشد ،بلکه هر فرد مي تواند به زبان خود يا به زباني که به زيبايي خدا را خوانده، با خدا نجوا کند . اين دعا هم يک نجواي زيباست . جايز است با آن خدا را بخواند .

سوال من واضح است و نیاز به توضیح ندارد.

پرسش: در دين اسلام آيا مجاز است زني که همسر دارد به محرميت مرد ديگري درآيد؟آيا اين کار گناه است؟ شرح :

پاسخ:
1)@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خواندن صيغه ازدواج دائم يا موقت در فرض مذکور جايز نيست. اگر در اين صورت ازدواج کنند، بايد از هم جدا شوند و ديگر نمي توانند ازدواج کنند.(1)(حتي پس از طلاق يا فوت شوهر اول) بنابراين كسي كه همسر دارد، نمي تواند به عقد شخص ديگري در آيد.
اما اگر منظور از محرميت غير از عقد ازدواج باشد، اين مسئله امكان دارد، مثلاً زني كه در ازدواج مردي است، داماد بگيرد، يعني دخترش با كسي ازدواج كند، اين زن به داماد خود محرم است، اما اين محرميت غير از محرميت با همسر خود است.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد، نام مرجع خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظرمرجع شما پاسخ بدهيم.
پي نوشت:
1. امام خميني،توضيح المسائل،س2402.

ایا هر رطوبتی که از عورت مرد (به جز ادرار)خارج می شود حکم منی دارد ایا مردها در صورتی که الت انها شکل گرفته و ÷س از مدتی مایعی از ان خارج شود باید غسل نمایند

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خير! هر مايع خارج شده غير از بول مني نيست.
غير از مني و بول آب هاي ديگري از انسان ممکن است خارج شود که عبارتند از:
«مذي» آبي است که گاهي بعد از بازي کردن با همسر و پس از تحريک جنسي خارج مي شود . نشانه هاي مني را ندارد( كه شايد منظورتان همين باشد)«مذي» پاک است.
«وذي» آبي است که گاهي بعد از خارج شدن مني ، از انسان بيرون مي آيد . اگر به واسطه برخورد با مني نجس نشده باشد، پاک است و غسل هم ندارد.
«ودي» آبي است که گاهي بعد از بول بيرون مي آيد . از نظر ظاهر شبيه مني است اما حکم مني را ندارد . نشانه هاي خارج شدن مني را هم ندارد . اگر بول به آن نرسيده باشد، پاک است.
اگر انسان بعد از بول استبرا کرده باشد و رطوبتي از او خارج شود و شک کند که بول است يا يکي از از اين سه آب، آن رطوبت پاک مي باشد و غسل هم ندارد.
نشانه هاي خروج مني در مردان سه تا است:
1- با جستن و پرش خارج مي شود.
2- همراه با لذت و شهوت خارج مي شود.
3- همراه باسستي بدن است.(1) ولى در زن و مريض لازم نيست آن آب با جستن بيرون آيد، بلكه اگر با شهوت بيرون آيد، در حكم منى است و لازم نيست بدن سست شود.
اگر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى است يا بول يا غير اين ها، اگر هيچ يك از اين سه نشانه يا بعضى از اين ها را نداشته باشد، حكم منى را ندارد، غسل هم ندارد و لباس و بدن را هم نجس نمي کند . وضو هم باطل نمي شود.
در صورت شك نيز حكم مني را ندارد.
پي نوشت:
1.آيت ا... خامنه اي،استفتاآت،س177.

سلام به‌تازگي شنيدم كه برخي مدعي‌اند حضرت زهراء سلام الله عليها به شهادت نرسيده‌اندو به مزگ طبيعي از دنيا رفته‌اند و بيان مي‌كنند كه حتي تا چند سال پيش (ظاهرا سال 72) هم در تقويم‌ها به جاي شهادت آمده وفات!! يا اينكه علماي سابق در بيان شهادت ايشان مطلبي ندارند! اگر لطف كرده، مطالب زير را پاسخ بگوييد متشكر خواهم شد: 1. منابع اهل سنت و شيعه كه به موضوع شهادت حضرت اشاره كرده‌اند كدام‌اند؟ و اگر ممكن از متن مختصري از آن را ذكر كنيد. 2. علت آنكه در تقويم‌هاي سال‌هاي گذشته چنين اتفاقي رخ داده چيست؟ 3. آيا علماي سابق قائل به شهادت حضرت نبوده‌اند؟

پرسش: تاريخي (شهادت حضرت زهراء) شرح :

برخي مدعياند حضرت زهراء سلام الله عليها به شهادت نرسيده و به مرگ طبيعي از دنيا رفتهاند و بيان ميكنند كه حتي تا چند سال پيش (ظاهرا سال 72) هم در تقويمها به جاي شهادت آمده وفات!! يا اينكه علماي سابق در بيان شهادت ايشان مطلبي ندارند!

1. منابع اهل سنت و شيعه كه به موضوع شهادت حضرت اشاره كردهاند كداماند؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در آغاز از منظر اهل سنت :
عبدالفتاح عبدالمقصود (يكي از نويسندگان اهل سنت ) داستان غم انگيز هجوم به خانه وحي و هتك حرمت بضعه الرسول (ص)را چنين بيان مي كند: عمر بن خطاب در حالي كه گروهي او را همراهي مي كردند, جهت اخذ بيعت از علي بن ابيطالب (ع)براي ابوبكر به در خانه فاطمه (س)آمد و فرياد زد: سوگند به آن كسي كه جان عمر در دست اوست! بايد از خانه بيرون بياييد. در غير اين صورت خانه را به سر ساكنانش آتش مي زنم . عده اي از صحابه كه از خدا مي ترسيدند و حرمت پيامبر(ص)را در مورد فرزندانش رعايت مي كردند گفتند: اباحفص (كنيه عمر) چگونه مي خواهي خانه را به آتش بكشي، درحالي كه فاطمه (س)در اين خانه است ؟ عمر با بي پروايي و بي حيايي تمام با صداي بلند گفت : اگر چه فاطمه باشد به آتش مي كشم . سپس عمر به خانه فاطمه (س)هجوم برد و با مشت و لگد به در مي كوبيد تا به زور وارد خانه شود. علي (ع)از خانه بيرون آمد. در همان هنگام طنين صداي گريه و ناله جان سوز فاطمه (س)دخت گرامي پيامبر كه در نزديكي در خانه بود, بلندشد. استغاثه كنان از صميم قلب و عمق جان فرياد مي زد و مي فرمود: يا ابتاه يا رسول اللّه , ببين بعد از رحلت تو عمر و ابوبكرچه به روزگار دخترت آورده اند(1)!
صداي جان سوز زهرا(س) چنان جدّي و دردناك بود كه گويا مي خواهد پدرش رسول خدا را كه به ظاهر در نزديكي خانه اش خفته و در رضوان پروردگارش جاي گرفته , به دنيا برگرداند تا يكي از اصحاب سركش گردن فراز بي پروا را كه به خانه اش هجوم آورده , به جاي خود بنشاند و جبروتش را زايل سازد و شدت عمل و سخت گيريش را نابود سازد.(2)
عبدالله الصفدري شافعي از قول نظام بصري نقل كرده : در روزي كه عمر بن خطاب جهت بيعت گرفتن از علي (ع)براي ابوبكر,به خانه فاطمه (س)هجوم برد ، چنان ضربه اي به پهلوي فاطمه وارد كرد كه فرزند داخل رحمش يعني محسن را ساقط كرد.(3)
ذهبي در ميزان الاعتدال مي نويسد: محسن با ضربه لگدي كه عمر به پهلوي فاطمه زد، كشته شد.
مسعودي مي نويسد: درِ خانه فاطمه (س)را آتش زدند. زهرا سيده زنان را چنان با در فشار دادند تا اين كه محسن او كشته شد.(4) عبداله بن عباس نقل مي كند: روزي پيامبر اكرم (ص)را ديديم كه به شدت گريه مي كرد. از علت آن پرسيديم ،فرمود: مي بينم روزي راكه فاطمه من مورد بي احترامي قرار مي گيرد. ارث و حق او را غصب مي كنند. پهلوي او رامي شكنند, محمول رحم او را مي كشند. دخترم پيوسته گريه و ندبه مي كند و مي گويد: يا محمداه ! ولي كسي به او جواب نمي دهد.(5)
ضربه هايي كه از عمر بن خطاب به پهلو و صورت و از قنفذ و مغيره به بازوي حضرت صديقه طاهره وارد شد و غم و اندوه وخون دلي كه از هتّاكي و بي حرمتي عده اي و سكوت و بي تفاوتي ديگران نسبت به ظلم و ستم هايي كه به فاطمه (س)و اهل بيتش وارد شد، موجب گشت كه فاطمه (س)در بستر بيماري بخوابد. بعد از رحلت پدر بزرگوارش نتواند بيش تر از دو ماه و نيم يا حداكثر سه ماه و پنج روز ـ به اختلاف روايات ـ زندگي نمايد.
اما منابع شيعه:
احاديث در اين باره فراوان است. مورخان مطلب فوق رابه طور مفصل گزارش کرده¬اند که اشاره مي¬کنيم.
در کتاب اختصاص شيخ مفيد از عبدالله سنان از امام صادق (ع) روايت مي¬کند:
ابوبکر در رد فدک براي زهرا نامه نوشت. زهرا درحالي که نوشته را در دست داشت، عمر در راه به او رسيد، گفت: دختر محمد! اين نوشته چيست؟ حضرت فرمود: اين نوشته اي است که ابوبکر در رد فدک برايم نوشته است. عمر گفت: بده به من. زهرا(س) حاضرنشد نوشته را به او بدهد. در اين هنگام عمر لگدي به زهرا که فرزند پسري به نام محسن درشکم داشت، کوبيد. در اثر اين ضربه زهرا (س) محسن را سقط کرد. سپس عمر او را سيلي زد. گويي هم اکنون به گوشواره هاي گوشش مي نگرم که در اثرآن سيلي شکست. سپس نوشته را برداشت و پاره کرد. زهرا به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت مريض بود تا شهيد شد. (6)
در حديث ديگري در همين کتاب ذکر شده که امام صادق مي¬فرمايد: عمر با جدمان علي (ع) و فاطمه و امام حسن و امام حسين (ع) مبارزه کرد که در نتيجه کارهايش منجر به شهادت آن¬ها شد. (7)
مفضل در حديثي از امام صادق نقل مي کند :براي بيعت با ابوبکر، عمر با حالتي خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند در خانه علي (ع)قنفذ دستش را وارد خانه کرد تا در را باز کند. عمر با تازيانه چنان به بازوي زهرا زد که همچون بازوبند روي بازويش حلقه زد. لگدي به درکوبيد که به شکم فاطمه (ع)خورد، در حالي که محسن شش ماهه را در شکم داشت.(8)

براي اطلاع بيش تر به کتاب رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفر مرتضي و
يورش به خانه وحي، نوشته آيه الله جعفر سبحاني و
الدليل الغراء علي شهاده الزهراء، نوشته آيه الله سبحاني مراجعه نماييد.
پاسخ به سوال مورد نظرتان طي يک مقاله تحقيقي و بر اساس منابع اهل سنت در سايت هاي متعدد بيان شده که مي توانيد مراجعه نماييد.
http://www.hawzah.net/Hawzah/Questions/QuestionView.aspx?LanguageID=1&Qu...
www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=monazerat...
پي نوشت ها:
1.ابن قتيبه دينوري ، الامامه و السياسه , ج 1 ص 16 مطلب را اين گونه بيان مي كند: فلمّا سمعت اصواتهم نادت بأعلي صوتها, يا ابتاه يا رسول اللّه ماذالقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن ابي قحافه .
2.عبدالفتاح عبدالمقصود, الامام علي (ع) ج 4 ،ص 274ـ 277 .
3.الوافي بالوفيات , ج 6 ،ص 17 ،حديث شماره 2444
4.اثبات الوصيه , ص 110.
5.فرايد السمطين , ج 2 ص 34(چاپ بيروت ).5. رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفرمرتضي، ص155.
6. همان.
7. همان، ص 605.

پرسش: علت آنكه در تقويمهاي سالهاي گذشته چنين اتفاقي رخ داده چيست؟
پاسخ: اگر در باره فردي نوشته شده كه فلان تاريخ وفات كرده ،اين كلمه اشاره دارد كه فلان شخص در فلان تاريخ از دنيا رفته و عمر او به پايان رسيده ، حال چگونه از دنيا رفته، به صورت طبيعي بوده يا شهيد شده و اگر شهيد شده ،چگونه شهيد شده ، مسموم شده يا به صورت ديگري شهيد شده و در صورت شهيد شدن آيا بلافاصله از دنيا رفته يا بعد از صدمه ديدن مدتي گذشته ،بعد از دنيا رفته ، هيچ كدام از اين مطالب از كلمه (وفات) استفاده نمي شود .
شيخ مفيد ، در باره درگذشت علي (ع) مي فرمايد:
و لما قبض اميرالمومنين..... ؛ چون اميرالمومنين از دنيا رفت. امام حسن (ع)خطبه خواند .(1)با وجود آن كه ،در شهادت علي (ع) هيچ شكي نيست. پس ذكر اينكه فلان تاريخ ، وفات فلان كس است ،دليل نمي شود كه او شهيد نشده است.
بنابراين زماني كه گفته شد فلان شخص در فلان تاريخ وفات كرده ،شامل اين هم مي شود كه وي از راه شهادت وفات كرده باشد، ولي در تقويم هاي گذشته به علت وفات اشاره نشده است . در تقويم هاي فعلي به علت وفات كه شهادت باشد، اشاره شده است تا مظلوميت آن حضرت ، براي همگان آشكارتر گردد.
پي نوشت :
1. ارشاد مفيد ،ج2، ص3 ترجمه رسولي محلاتي.

پرسش: آيا علماي سابق قائل به شهادت حضرت فاطمه نبودهاند؟

پاسخ: همانطور كه در جواب اول ذكر شده علماي بزرگي از شيعه چون مرحوم شيخ مفيد ، متوفاي 413 روايت شهادت حضرت را نقل كرده است. همچنين شيخ طوسي متوفاي 460، نيز مي گويد : در ميان شيعه اختلافي وجود ندارد كه عمر به شكم حضرت زد كه بچه اش سقط شد . (1)
براي آگاهي بيش تر درباره شهادت حضرت زهرا(س) به كتاب (رنج هاي حضرت زهرا از سيد جعفر مرتضوي عاملي ، ترجمه محمد سيدي مراجعه نمائيد .
پي نوشت :
1.تلخيص الشافي ، ج2 ، ص156.

با سلام یک ماه سر کار رفتم و اولین حقوق خودم را گرفتم کارمند دولت هستم.اگرمن این ماه خمس بدهم سال بعدباز هم در همین ماه باید خمس بدهم؟سال بعد باید پول کل یک سالی راکه برای من باقی مانده را خمس بدهم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر از زمان دريافت اولين حقوق تا يک سال ،مالي از مخارج سالانه شما زياد بيايد، بايد يک پنجم آن را به عنوان خمس بپردازيد. (1)سال بعد هم همين طور، يعني سر سال خمسي اگر پولي يا از خوراکي ها چيزي باقي مانده باشد، بايد خمسش را بدهيد .(1)
پي نوشت:
1. آيت ا... سيستاني،توضيح المسائل،س1722.

صفحه‌ها