پرسش وپاسخ

با سلام بنده متاهل هستم و خواهر زنی دارم که مطلقه هستش و خوانواده ام به من پیشنهاد ازدواج با این خانوم را به بنده داده ان میخواستم ببینم مانعی دارد یا خیر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سؤال شما نامفهوم است. اگر همسر کنوني شما خواهر اين زن مي باشد ، ازدواج همزمان با دوخواهر حرام و عقد شما صد درصد باطل مي باشد. ازدواج با خواهر زن در زماني خواهر وي درعقد شما مي باشد، چيزي جز زنا محسوب نمي گردد.

با سلام می خواستم از دید اسلام و پژوهشگران مسلمان در مورد پدیده ی استیگماتا ( stigmata )اطلاعاتی مستدل و قانع کننده و بدون غرض ورزی کسب کنم . لطفا در این زمینه به من کمک کنید. با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در خصوص اين پديده و افرادي كه دچار آن شده اند، سخن بسيار گفته شده ،فيلم هاي متعددي هم ساخته شده است اما به تحقيقي كامل از طرف انديشمندان مسلمان در اين باره برنخورديم .
اين امر مساله قابل توجه و مهمي است كه تحقيق و بررسي مستند و خوبي را مي طلبد .تا زماني كه چنين تحقيق بي طرفانه اي از جانب غير مسيحيان صورت نگرفته باشد ، نمي توان به درستي در خصوص اين امر به قضاوت نشست .
مشكل اصلي اين امر غير مستند و غيرقابل اثبات بودن آن است ، زيرا در طول تاريخ ادعا شده افرادي ديده شده اند كه بدون هيچ دليل مشخصي در قسمت هاي مشخصي از بدن شان -محل زخم هاي بدن مسيح عليه السلام-آثار زخم و جراحت مشاهده شده و خون ريزي حاصل شده است .
از آن جا كه اين امر كاملا غير ارادي و تصادفي دانسته شده و قابل پيش بيني نيست ، مي توان گفت امكان نوعي جراحت عمدي به انگيزه هاي گوناگون و يا جراحت ناخواسته و از روي توهم -مانند چيزي كه در افراد شيزوفرن رخ مي دهد- (كه فرد بدون هشياري خود در اين قسمت هاي بدن جراحت ايجاد كرده ، ولي در وقت ديگربه ياد نمي آورد) بسيار وجود دارد .
اتفاقا نمونه هاي متعددي از اين موارد ثبت شده كه معلوم شده اين جراحت ها ساختگي و عمدي بوده حتي در مواردي خود اين افراد به اين امر اعتراف نموده اند كه اين موارد به عنوان استيگماتاي تقلبي معروف شده است .
در هر حال توجه عمومي به چنين افرادي و مقدس خوانده شدن اين افراد از جانب پاپ و ديگر انگيزه ها در اين باره مي تواند عوامل مهمي براي غير واقعي بودن اين گونه امور باشد ، به علاوه كه اصولا كليسا در زمينه معجزه سازي و استفاده ازابزارهاي گوناگون براي تبليغ مسيحيت يد طولايي دارد . نمونه هاي تقلبي مانند مجسمه هايي از مريم مقدس كه اشك مي ريزد و مواردي از اين قبيل درتاريخ كليسا كم نيستند .
پذيرش اين امر كاملا منوط به اثبات وجود مواردي مستند از اين گونه حوادث است . فيلم هاي سينمايي كه در اين باره ساخته مي شود ،به رغم تاثير شديدي كه بر مخاطب مي گذارد ، حتي فيلم هاي مستند موجود در اينترنت به رغم رقت انگيز بودن شان هيچ كدام صحت شكل گيري بي اختيار و بي علت اين زخم ها را ثابت نمي كند .
اما اگر فرض را بر اين بگذاريم كه واقعا در مواردي زخم هايي در اين بخش از بدن افرادي شكل مي گيرد كه هيچ توجيه علمي براي آن ها وجود ندارد ، از منظر يك محقق مسلمان بايد گفت :
اگر داستان به صليب كشيده شدن مسيح امري واقعي و حقيقي و مورد قبول بود ،مي شد به نوعي اين امر را عنايتي الهي براي نزديكي و تقرب اين افراد به حضرت مسيح و نوعي قبول نزديكي اين افراد به مسيح از جانب خداوند دانست ، چون به هر حال مسيحيت ديني آسماني است . اگر فردي از روي سطحي نگري به حقيقت دين بعدي راه نيابد ، ايمان او به خداوند و پيامبرش مي تواند منشا ثمرات و آثار مثبتي باشد مثلا توسل او به مسيح يا حضرت مريم به نتيجه برسد يا همدردي شديد او با مسيح در اين آثار پاسخ داده شود .
هرچند از نظرعقل قبول همدردي از جانب مسيح هم چندان قابل قبول به نظر نمي رسد ، اما از آن جا كه اصولا طرح داستان مصلوب شدن مسيح از جانب ما مردود است ، چنين فرضيه اي هم از اساس باطل محسوب مي شود ؛ در نتيجه تنها احتمال جدي در اين داستان همان نظر برخي از انديشمندان غربي است كه اين زخم ها را ناشي از تاثير تلقينات روحي بر جسم فرد و همزاد پنداري اين افراد با تصوير ذهني شان از مسيح مي دانند . معتقدند فرد در اوج توجه و تمايل به رسيدن به چنين حالتي از درون و با قدرت عجيب روح به چنين دردها و زخم هايي مبتلا مي شود .
البته اين ادعا نمونه هاي خارجي هم داشته ، قدرت تلقين روح بر جسم در موارد مشابه مورد بررسي قرار گرفته است ، اما در هر حال در اين مورد خاص اين احتمال نيازمند تحقيق و بررسي بيش تر است .
در عين حال احتمالات ديگري هم مطرح بود كه به رغم امكان و جديت احتمالي شان ، به دليل دشواري اثبات آن ها از ذكرشان خودداري شد .

با عرض سلام و خسته نباشید یک سوال درباره خوردن گوشت حلال داشتم. اگر کسی به خارج از کشور برای مدت کوتاهی سفر کنه و تهیه گوشت حلال در آن کشور خیلی مشکل باشه و مجبور باشه از غذاهای آماده که با گوشت غیرحلال در رستوران ها و مغازه ها هست استفاده کنه چه حکمی داره؟ آیا در صورت مجبور بودن میتوان از غذاهایی که با گوشت غیر حلال ( نه حیوان های حرام گوشت مانند خوک فقط گوشت حیوان هایی که ضبح شرعی نشده باشند ) استفاده کند؟ و سوال دومم هم این بود که اگر در کشوری جهت قبله کاملا به سمت جنوب باشد آیا میتوان از قطب نما برای تعیین قبله استفاده کرد و آیا اگر در زمان خواندن نماز در محلی باشیم که در آن نزدیکی مسجدی نباشد و محل مناسبی هم برای خواندن نماز نباشد برای اینکه نمازمان قضا نشود چه کاری باید بکنیم؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نمي تواند از گوشت غير حلال استفاده کند، ولي مي تواند از ماهي فلس داراستفاده کند. بايد اطمينان حاصل کند که ماهي به خودي خود در آب نمرده بلکه به وسيله صيد کردن مرده است، گرچه در داخل آب و در تور صيادي مرده باشد که حلال است . (1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي،توضيح المسائل،م 2248.

رفتار ائمه با بدحجاب با سلام اگر رعایت حجاب کامل در بین زنان رواج داشت اصلا چرا در قرآن به حجاب امر شدند. به نظر منطقی نمی آید که با وجود حکایت های تاریخی و رقاصه های زن عرب که در آن عصر وجود داشته اند حتی یک موردهم بدحجابی دیده نشده باشد. به هر حال با توجه به این که در جامعه فعلی ایران روی این مسئله تکیه زیادی می شود لازم است از سنت دلیل موجهی داشته باشد. در آن زمان حکم زنا اجرا میشده است آن وقت یک مورد بد حجابی از عرب و غیر عرب . مسلمان و غیر مسلمان دیده نشده است؟ بعید نیست ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در عرب جاهليت حجاب به شكل كنوني وجود نداشت و به وسيله اسلام در عرب حجاب به وجود آمد. (1)
پيش از نزول آيه حجاب، زنان عرب معمولا پيراهن‌هايي مي پوشيدند که گريبان هاي شان باز بود، دور گردن و سينه را نمي پوشاندند، روسري‌هاي هم که روي سر خود مي‌انداختند، از پشت سر مي‌آويختند (همان طور که الان بين مردان عرب معمول است) قهرا گوش ها و بناگوش ها و گوشواره ها و جلو سينه و گردن نمايان بود. آيه 31 سوره نور، که نازل شد، فرماني بود که بايد قسمت‌هاي ياد شده پوشيده گردد. ابن عباس در تفسير «... وليضربن هن علي جيوبهن و لا يبدين ز ينهن....» مي‌گويد زن، بايد مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند. (2) در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه مي‌گويد:
زنان مامور شدند که روسري‌هاي خود را بر روي سينه خود بيفکنند تا دور گردن آنان پوشيده شود. گفته شده که قبلا دامنه روسري ها را به پشت سر مي‌افکندند و سينه هاي شان پيدا بود. کلمه «جيوب» «گريبان ها» کنايه از سينه‌هاست، زيرا گريبان‌هاست که روي سينه ها را مي پوشاند .گفته شده از آن جهت اين دستور رسيد که زنان موها و گوشواره ها و گردن‌هاي خويش را بپوشانند. (3)
آيات و روايات فراواني بر لزوم پوشش براي زنان مؤمن دلالت دارند:
در دو آيه به طور صريح و روشن بر حجاب و پوشش کامل زنان تأکيد شده است: يکي آيه اي كه بيان شد و ديگري آيه 59 سوره احزاب:
اي پيامبر ! به زنان و دختران و زنان مؤمن بگو بدن خود را به پوشش کامل (جلباب) بپوشانند، که اين کار براي اين که به عفت و پاکي شناخته شوند، نزديک تر است . از تعرض و جسارت هوسرانان محفوظ باشند. اگر تا کنون کوتاهي و خطا شده، توبه کنند، خداوند همواره آمرزنده و رحيم است.
مساله حجاب جزو مسلمات اسلام است که شيعه و سني بر آن اتفاق نظر دارند . هيچ اختلافي در اين مساله وجود ندارد چون در قرآن با صراحت بر آن تاکيد شده ؛ هر حکمي که در قران آمده ،مورد پذيرش تمام مسلمانان است .
بعد از دستور صريح قرآن راجع به حجاب، موضوع حجاب در جامعه اسلامي رعايت مي شد . اگر در موارد محدودي هم رعايت نمي شد يا نهي از منکر از آن جلوگيري به عمل مي آمد.
در گذشته حضور زن در جامعه به شكل امروزي نبود. شغل اجتماعي براي زنان وجود نداشت. زنان خانه دار بودند و در خانه به سر مي بردند .مسئله اي كه امروز وجود دارد ، در آن زمان نبود.
موضوع ازدواج و بسياري از مسايل ديگر در جامعه حل شده بود . عوامل فرهنگي و اجتماعي و تبليغات جهاني كه امروز بر ضد حجاب وجود دارد، در آن زمان نبود. به همين خاطر نبايد انتظار وضعيت امروزي را در آن زمان داشته باشيم.
به طور كلي موضوع برهنگي و عدم پوشش مناسب، سابقه اندكي در ميان مردم در فرهنگ هاي مختلف دارد. حتي در جهان غرب نيز بيش از 200 سال قبل وضعيت پوشش به شكل كنوني و رقت بار نبوده است.
البته موضوع زنا و بي‌حجاب با يکديگر بسيار تفاوت دارند.در مورد زنا، در اسلام حد شرعي براي آن در نظر گرفته شده ،ولي بي‌حجابي گر چه گناه و معصيت است، ولي حد شرعي ندارد اما حاکم اسلامي مي‌تواند فردي که حجاب را رعايت نمي کند، تعزير نمايد، يعني يا جريمه نقدي براي او در نظر بگيرد يا مدتي او را زنداني کند يا به صورت ديگري، او را تعزير کند.
تفاوت حد و تعزير آن است که در حد مانند زنا حکم خاصي در اسلام براي آن منظور شده ، ولي تعزير در موردي اعمال مي شود که در اسلام حکم خاصي ندارد . حاکم شرع بستگي به نوع گناه و معصيت، مجازاتي را براي متخلف در نظر مي گيرد. علت اين که مورد حجاب و مجازات آن در تاريخ و حديث مطلبي نيامده و راجع به زنا آمده همين موضوع است .
براي اگاهي بيش تر در باره حجاب وادله آن به مساله حجاب شهيد مطهري مراجعه نمائيد .
پي نوشت ها:
1 . مجموعه اثار ، شهيد مطهري ، ج 19 ، ص 385 .
2 . همان ،ص 485 .
3 . همان ، 486 .

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از روايات برمي‌آيد که ارواح مؤمنان در عالم برزخ به وسيلة اعمال نيک بازماندگان شاد مي‌شوند. امام صادق(ع) مي‌فرمايد:
«ميت به خاطر طلب رحمت و استغفار بازماندگان خوشحال مي‌شود، همان گونه که افراد زنده با هدايا خوشحال مي‌شوند».(1)
هديه به آنان مي‌تواند هر کار خيري باشد:
ختم قرآن، يا خواندن سوره‌اي و هدبه کردن ثوابش به آن ها ، رفتن بر سر قبور آنان و خواندن فاتحه، يا انفاق و کمک به مستمندان به نيت آن ها. انجام کارهاي خير و عام‌المنفعه، ‌خواه مالي باشد يا بدني، رفتن به زيارت يا انجام حج و عمره به نيابت از آنان و...
هيچ عملي ارزشمندتر و مفيد تر به حال متوفا از اين نيست که بازماندگان بدهکاري هاي فرد فوت شده را بپردازند . بدهکاري مي تواند حق الله يا حق الناس باشد . پس بايد بررسي کنند و ببينند از حق الله مثل نماز ، روزه ، حج، خمس و زکات چه برگردن دارد ، براي خواندن ، گرفتن ، انجام دادن و پرداخت آن اقدام کنند. اگر به کسي بدهکار بوده يا حق کسي را ضايع کرده ، يا ضرر و زياني به جان يا مال کسي وارد کرده ، از صاحبانش رضايت بگيرد يا خسارت آن ها را بپردازد . به عنوان رد مظالم از طرف متوفا مالي را به صورت نقد يا جنس در راه خدا خيرات کند .
خيرات و انفاقات و صدقات مستحبي - که در ذيل به برخي ديگر اشاره مي شود - در رتبه بعدي قرار دارند .(2)
در روايت آمده است که «سخت‌ترين شب‌ها، شب اوّل قبر است که مي‌توانيد با پرداخت صدقه به مردگان خود ترحم کنيد. اگر مالي براي صدقه نداشتيد، دو رکعت نماز بخوانيد و به روح او هديه کنيد که خداوند از آن لحظه، هزار فرشته به سوي قبرش مي‌فرستد که با هر فرشته‌اي، لباسي است . قبر او را از تنگي و فشار رهانيده و وسعت مي‌بخشد».
رسول گرامي اسلام (ص) فرمود: "صدقه حرارت قبرها را از بين مي برد".(3)
براي اموات بهترين دعا اين است كه انسان براي آنان از خداي مهربان طلب عفو و مغفرت كند . بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمت هايش را بر آنان نازل فرمايد. دعاي 24 صحيفه سجاديه در مورد دعا براي پدر و مادر است.اين آيه دعاي خوبي است:
"ربنا اغفر لي و لوالديّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب".(4)
از روايتي كه از حضرت صادق(ع) نقل شده، استفاده مي‏شود ثواب هايي كه درعالم برزخ به مؤمن مي‏رسد، تا قيامت ادامه خواهد داشت. حضرت فرمود:
"هر كس نزد قبر مؤمني هفت مرتبه سوره انا انزلنا را بخواند، خداوند فرشته‏اي مي‏فرستد كه پيش قبر ميت، خدا را عبادت كند . خداوند ثواب عبادت فرشته را براي ميت و كسي كه انا انزلنا را خوانده مي‏نويسد، تا زماني كه خداوند وي را به واسطه اين عمل وارد بهشت كند".
بعد فرمود: "بعد از سوره حمد، هفت مرتبه انا انزلنا و هريك از قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ برب الناس، قل هو الله احد، و آيةالكرسي را سه مرتبه بخواند".(5)
يكي از صحابه از حضرت رسول نقل كرده : براي مردگان خود هديه بفرستيد، گفتم: هديه مردگان چيست؟ فرمود: صدقه و دعا. ارواح مؤمنان هرجمعه به آسمان دنيا مقابل خانه هاي خود مي آيند و فرياد مي كنند: اي خانواده من، پدر ، فرزندان و خويشان من، بر ما مهرباني كنيد. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آن ها بر ما است . نفعش براي غير ما. اي خويشان ما، به درهمي يا قرص ناني يا جامه اي ما را كمك كنيد تا خداوند شما را از جامه هاي بهشت بپوشاند.(6)
اگر حضور بر سر قبر مردگان و رفتن به زيارت اهل قبور ممکن نيست يا با زحمت و مشکل همراه است ، لازم نيست به زيارت قبر مردگان برويد، بلكه در هر كجا براي آنان صدقه بدهيد . دعا و فاتحه بخوانيد ،به آن ها مي رسد. در روايتي آمده است:
"هر صدقه اي كه براي مرده داده مي شود، فرشته اي آن را مي گيرد و در طبقي از نور... مي گذارد . بر لب قبر مي ايستد و با صداي بلند مي گويد: اي اهل قبور، درود بر شما، بگيريد اين هديه را كه بستگان تان براي شما فرستاده اند." البته رفتن سر قبر بهتر است، چون اثرات ديگري غير از فاتحه دارد.(7)
اگر به احاديث ذكر شده دقت شود، متوجه خواهيم شد كه مرده ها چشم به راه و چشم انتظار هديه، دعا و... فرزندان و خانواده خود هستند.
سعد بن عباد مي گويد: "يكي از افراد بني ساعده در سفر بود كه مادرش از دنيا رفت، به رسول خدا (ص) عرض كرد: در غياب من، مادرم از دنيا رفته، اگر برايش چيزي صدقه بدهم، نفعش عايد وي مي گردد؟ حضرت فرمود: بلي. گفت : شما را به شهادت مي گيرم كه محوطه درخت خرمايم را كه به ثمر نشسته براي او صدقه قرار دادم.(8)
رفتن به زيارت قبور غير از فوايدي كه براي اموات دارد، براي زندگان نيز مؤثر است . زيرا انسان را به ياد آخرت مي اندازد. هدايا و ثواب هايي كه براي اموات مي فرستند، براي زندگان نيز مؤثر است و براي خودشان ثواب دارد. كسي كه سوره حمد يا آيت الكرسي يا صدقه يا نماز براي اموات مي خواند، اول ثوابش به خود زنده مي رسد، بعد براي ميّت.
پي‌نوشت‌ها:
1. محجة البيضاء، ج 8، ص 292.
2. سفينة البحار، ج 2، ص 47.
3. ميزان الحكمه، ماده صدقه، شماره 10342.
4. ابراهيم (14)آيه 41.
5. كامل الزيارات، ص 222.
6 . محدث قمي، مفاتيح الجنان ، بخش زيارت قبور مؤمنين.
7. همان.
8 . مجموعه ورام، ج2 ، ص 110 .

در مورد آيه مورد نظر تا زماني كه نتوانيد آيه را ذكر كنيد، نمي توان در مورد آن اظهار نظر كرد؛ زيرا به عقيده بسياري از عالمان، فكر گناه تا زماني كه به عمل نرسد، گناه محسوب نمي شود.
آيت الله مکارم دراين باره مي فرمايد:
فكر گناه تا زماني که منتهي به انجام گناه نشود،گناه محسوب نمي شود ،ولي بي شک آثار نا مطلوبي بر روح انسان مي گذارد.(1) از نظر اولياي الهي درست است که فكر و انديشه گناه گناه محسوب نمي شود ،ولي پاكى و صفاى قلب را از بين مى برد . انسان را به ا رتكاب آن وا مى دا رد. حضرت على(ع) فرمود: «من كثر فكره فى المعاصى دعته إليها؛(2) كسى كه در مورد گناهان زياد فكر كند، گناهان او را به سوى خود مى كشند».
نيز فرمود: «خوض النّاس فى شى‏ءٍ مقدّمة الكائن؛(3 ) فرو رفتن و تفكّر در مورد چيزى، سرآغا ز وجود و پيدايش آن چيز است».
از اين رو حضرت مسيح به پيروان خود فرمود: «موسى بن عمران به شما دستور داد زنا نكنيد، اما من به شما سفارش مى كنم فكر زنا را هم نكنيد، زيرا كسى كه به زنا بيانديشد، مانند كسى است كه در اتاق زيبا و رنگ آميزى شده‏اى، آتش روشن كند. در اين صورت هر چند ممكن است خانه در آتش نسوزد، لكن دست كم دود، آن را سياه و خراب مى كند».(4)

پى نوشت‏ها:
1 آ يت الله مکارم، بخشي از مسائل کثير الابتلا، س162.
2. غررالحكم،ج5،ص321 .
3. غررالحكم،ج3 ص 451 .
4. بحارالانوار، ج 14، ص 331 .

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما. من ساکن اصفهان بودم و 3سه ماه پیش ازدواج کردم و با همسرم در خانه پدرشان که در شهرضابا فاصله 80کیلومتر از اصفهان قرار دارد مستقر شدیم.اما من دانشجوی دانشگاه اصفهان هستم و به همین خاطر از همان ابتدا باز به اصفهان رفت و امد داشتم.پس از ازدواج شهرضا را وطن خود قرار داده ام و نماز را در ان کامل می خوانم.با توجه به اینکه هیچ وقت 10روز کامل در انجا نبوده ام و به خاطر کلاسهایم به اصفهان می امدم و چند روز می ماندم.در مورد اصفهان هم چون قبلا وطنم بوده و احتمال نقل مکان من و همسرم در سالهای اینده و در نتیجه بازگشت من به اصفهان وجود دارد هنوز در اصفهان هم نماز کامل می خوانم.کار من صحیح بوده؟ و اینکه روزهای اول به توصیه دیگران که عقیده داشتند برای اینکه جایی وطن تو شود باید قصد کنی و یکبار ده روز در ان بمانی نماز را شکسته خواندم حال باید قضا انها را به جا اورم؟ من 4روز بعذ از عروسی به اصفهان امدم و باز برگشتم و هفته های بعد هم به همین منوال. از لطف و توجه شما بسیار ممنونم

با عرض سلام و تشکر ازارتباط تان با اين مرکز
به نظر آيت الله فاضل چون شهرضا را وطن خود اختيار کرده ايد و از طرفي از اصفهان که وطن شما بوده ، هنوز از آن اعراض نکرده ايد، نمازهاي تان در هردو مکان کامل است .در بين راه هم به خاطر کثير السفر بودن کامل است.(1)
نمازهايي را هم که شکسته خوانده ايد، باطل است و بايد قضا کنيد.(2)
پي نوشت ها:
1. آيت الله فاضل،توضيح المسائل،م1325و سؤال تلفني از دفتر ايشان.
2. همان،م 1372.

سلام خواهش میکنم جوابی کامل به من بدهید میخواستم بدونم چرا جهان دارد به سوی ظلم فساد و تباهی پیش میرود ؟ وقتی به اطراف خودم نگاه می کنم و بد حجابی کم رنگ شدن عفت و حیا گسترش مال های حرام را میبینم بسیار ناراحت میشوم چرا جهان اینگونه ترسیم شده ؟ چرا موعود الهی در پایان ظهور میکند ؟ تکلیف ما چیست که باید اینگونه شاهد تباه شدن خود و هموطنانمان باشیم ؟ چرا جبهه ی باطل قدرتمند است و تمامی ثروت رسانه ها و غیره را در دست گرفته ؟ وقتی به کشور عزیزمان ایران نگاه میکنم و با چند سال پیش مقایسه میکنم و میبینم اگر با همین شرایط پیش رود دیگر چیزی به نام اسلام در عمل وجود نخواهد داشت عذاب میکشم ؟ اینده جهان چگونه است ....... اگر فرض کنیم امام زمان 100 سال دیگر ظهور کنند ما دیگر نخواهیم بود که ان جامعه ی زیبا را ببینیم پس تکلیف ما چیست که گرفتار این فتنه ها بی عدالتی ها و محرومیت ها شده ایم ؟ اینده ایران از همه چیز برای من مهم تر است ؟ چگونه خواهد بود؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از اعتماد و ارتباط تان با اين مرکز.
دغدغه و احساس مسؤليت شما شايسته تقدير و تحسين است . چند موضوع مهم اجتماعي ،تاريخي و تربيتي و ديني را در پرسش خود مطرح کرده ايد .پاسخ تفصيلي به همه آن ها در اين مجال مقدور نيست ليکن به صورت اجمالي به برخي جنبه هاي آن مي پردازيم، سپس شما را به مطالعه منبعي که معرفي خواهيم کرد ،توصيه مي کنيم.
عزيزگرامي !
پرسيده اي که :
1- آينده جهان - به ويژه ايران - چگونه خواهد شد ؟
2- چرا جهان به سمت فساد و تباهي مي رود ؟
3- تکليف ما در اين دوره فساد چيست ؟
دانش بشري هر گز نمي تواند آينده اجتماعي کل جهان يا بخشي از آن مثل ايران را به صورت قطعي پيش بيني کند .
مسايل اجتماعي و عوامل و شرايط مؤثردر وقوع حوادث و پيدايش فرم ها و وضعيت ها ي مختلف پيچيده تر از آن است که بتوان مانند يک منجم و متخصص در ستاره شناسي ، خسوف و کسوف يا هواشناسي آينده را با مشخصات زماني و مکاني به درستي پيش بيني کرد (1)زيرا چه بسا عوامل پيش بيني نشده يا غير قابل پيش بيني در جريان پيدايش آن حادثه و وضعيت خاص دخالت کرده ، مسير را به کلي دگرگون سازد .به همين دليل است که گفته اند : وعده دادن و خبر از آينده محتوم دادن و پيشگويي صادقانه کردن کار پيامبران صادق است .
اما ديدگاه قرآن در مورد آينده تاريخ بشر اين است که تاريخ در نهايت امر به حاکميت عقلانيت ، ايمان و تقوا ، صلح و صفا ،و خلافت و جانشيني صالحان در دنيا ، و گسترش امنيت ، عدالت ، نعمت و رفاه منتهي مي شود .با استقرار حکومت حق و عدل ، بشر از کمال عظيمي برخوردار خواهد شد . وعده تمام فرستادگان و سفيران الهي سر انجام جامه عمل خواهد پوشيد .
اما در مورد اين که چرا جهان به سوي ظلم و فساد و تباهي پيش مي رود، ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد.(1)
برخى ديدگاه ها ريشه فرهنگى دارد, برخى علت آن را در فاصله طبقاتي و وجود فقر و غنا جستجو مي کنند و ريشه آن را اقتصادي مي دانند . برخى ريشه سياسى دارد و ممكن است چند عامل دست به دست هم دهند ، موجب فساد در جامعه بشود .
عده اي معتقدند که شر و فساد لازمه جدا ناپذير زندگي بشر است .از اين رو عاقلانه ترين راه را خود کشي و خاتمه دادن به حيات و زندگي مي دانند . گروهي دوره حيات و زندگي بشر را به دليل پيشرفت ها و مهارت هاي شگرف علمي پايان يافته مي دانند .
برخي نيز مالکيت فردي را ام الفساد و مايه گسترش ظلم و فسادمي دانند. (2) در ذيل نخست به بيان عوامل مختلف فساداز نگاه صاحب نظران اشاره مي شود . سپس مهم ترين عامل را از نظر قرآن بيان خواهيم کرد .
عوامل مختلف فساد عبارتند از :
1- جهل و نا آگاهي:
بى اطلاعى از ماهيت و اهداف واقعى آفرينش و چرايي زندگي و جهل از جريان هاى موجود در جامعه و عملکردها و سياست هاي سالوسانه و مزدورانه شيادان و اكتفا كردن به مسموعات و شايعاتِ رايج وتحت تأثير شعارهاى ميان تهى قرار گرفتن , يكى از عوامل فساد در جامعه است .
زندگي در وضعيت بازي هاي کودکانه ، فرو رفتن در تاريکي ها و ظلمت هاي جاهليت مدرن که همراه با انواع صفات رذيله اخلاقي و رفتارها و منش هاي پست حيواني و شهواني است ، از يک سو و کنار رفتن ارزش هاي الهي و قدّوسي و جايگزين گشتن بَدَلي ها و ضد ارزش ها به جاي اصلي ها و ارزش ها از سويي ديگر انسان را از فلسفه آفرينش و مسؤليت هاي انساني اش دور کرده است .
ناآگاهى دردى است بزرگ و در شمار بزرگ ترين دردهاى بشريت است كه مايه تباهى همه امور, از جمله تباهى حيات ابدى آدمى است . بسيارى از لغزش ها, انحرافات و دشمنى ها ميوه هاى گنديده اى هستند كه از درخت پر آفت ناآگاهى و بى بصيرتى مى رويند. امام علي (ع) مي فر مايد:
الجهل داءٌ و عياء; الجهل أدوأ الداء; الجهل فساد كل أمر; الجهل يفسد المعاد; جهل و ناآگاهى سخت ترين درد است و بدترين دردها است و موجب فساد هر چيزى مى باشد و باعث عذاب آخرت مى شود.(3)
بى اطلاعى از نفوذ فرهنگ ها و مكاتب بيگانه كه از كانال هاى مختلف علمى و رسانه اي به نهانخانه انديشه و اعتقاد افراد,جريان مى يابد, خواسته يا ناخواسته انسان تحت تأثير آن ها قرار مى گيرد.
بى اطلاعى و جهل باعث مي شود که نا آگاهان بازيچه دست جاه طلبان فاسد و منافقان زيرك شوند.
ناآگاهى و بى اطلاعى باعث شيوع خرافات و رسومات غلط در قالب هاى مقدّس مآبانه مى شود.
بى خبرى و ناآگاهى سبب نفوذ و جاذبه يافتن شعارهاى عوام فريبانه و دروغين خيانت پيشگان و سياست بازان مى گردد.
بى خبرى و ناآگاهى سبب مى شود انديشه ها و مكتب هاى بيگانه , با عظمت و پر جاذبه قلمداد شود و معارف و انديشه هاى بلند دينى , كم ارج به نظر آيد.
بى خبرى و ناآگاهى باعث مى شود امام حسين كشته شود . امام على مظلومانه تنها و بى ياور گردد . وقتى آنان از دست رفتند, مردم به هوش آيند, در حالى كه كار از كار گذشته است .
شخصيت هاى فاسد دنيا يا يك جامعه براى اين كه خوب به منافع خود نايل گردند, دو كار مى كنند:
از طرفى هوس ها و غرائز نفسانى مردم را تحريك مى كنند تا مردم همانند آنان شوند . همدل و همراه آنان گردند .
از طرف ديگر با مشغول ساختن مردم به مسائل سطحى و كم اهميّت , در تخدير و غفلت و بى خبرى مردم مى كوشند . مسير صحيح وحقيقى را عوض مى كنند.
2- تهاجم فرهنگي دشمنان:
امروزه جامعه جهاني و به تبَع آن جامعه ايران با تخريب بزرگ فرهنگي روبرو است . فرهنگ ملت هاي مختلف كم كم ضعيف مي شوند . فرهنگ غرب ( آن هم جنبه هاي منفي و فاسد ، نه جنبه هاي مثبت آن ) در كشور هاي ديگرو ازجمله در جامعه ما جايگزين مي شود . فساد ، بي بند و باري ، گسترش فرهنگ مصرفي و بي ديني و لاقيدي از طريق رسانه هاي نوشتاري و گفتاري و ابزارهاي تبليغاتي مانند ماهواره ، فيلم هاي مبتذل ، اينترنت و...گسترش مي يابد.
3 - فقر و ندارى :
يكى از عوامل مهم بزهكارى ها و مفاسد اجتماعى , فقر مردم است . مشكلات اقتصادى يکي از آسيب هاى اجتماعى است . بعضى از جامعه شناسان با مطالعاتى كه انجام داده اند, منشأ عمده انحرافات اجتماعى در سطح پايين جامعه را در عوامل اقتصادى اعلام كرده اند .در تبيين علل پيدايش بزهكارى جرم و الكليسم و روسپيگرى وامراض روانى , بيش تر به عوامل اقتصادى اشاره كرده اند.(4)
بديهى است كه جوان و نوجوانى كه از يک سو فقر فرهنگي و ديني دارد و از سويي ديگر در خانه اي بزرگ شده که از فقرشديد مالي و اقتصادي رنج مي برد , براى فرار از آن خانه لحظه شمارى مى كند .خود را به آب و آتش مى زند. چون موقع ازدواج اش مى رسد, نه امكان ازدواج را دارد و نه خانه ومحل زندگى , كه خواه ناخواه به دنبال مفاسد اجتماعى مى رود يا به دزدى و چپاول مال مردم دست مى زند يا به مواد مخدّر رو مى آورد.
4 - غنا و ثروت اندروزى :
يكى از عوامل مهم مفاسد اجتماعى در سطح بالاى جامعه , غنا و توانمندى اقتصادى است . بيش تر انحرافات جنسى و اعتياد به الكل و مشروبات و مواد مخدّر, ناشى از استغنا و ثروتمندى است , قرآن نيز اين حقيقت را بيان كرده است . (5)
5- سست شدن بنيان خانواده و ضعيف شدن عواطف و روابط انساني ، يكي ديگر از عوامل است. با گسترش فرهنگ مادي گرايي و ثروت اندوزي و اشتغال مردم به اين مسئله ، روابط انساني و عواطف در درون خانواده و جامعه ضعيف مي شود ؛ به همين خاطر بنيان خانواده سست مي شود . از اين طريق طلاق و جدايي پدر و مادر، يا فرار دختران از كانون خانواده و غلطيدن در دام هاي مختلف آغاز مي شود.
6- دوري از خدا و معارف و آموزه هاي اسلامي : شهيد مطهري مي گويد : ريشه فسادها و تباهي ها نقص روحي و معنوي انسان است ( علتش اين است که ) انسان هنوز دوره جواني و نا پختگي را طي مي کند و خشم و شهوت بر او و عقل او حاکم است .(6) قرآن کريم ريشه اصلي همه مشکلات بشر ، و همه نا امني ها ، ظلم ها و فسادها را در فاصله گرفتن زندگي انسان ها ( در عرصه هاي مختلف اعتقادي ، فرهنگي و هنري ، سياسي و حکومتي ، اقتصادي و معيشتي ، فردي و اجتماعي و..) از خدا و معارف و آموزه هاي ديني بيان مي کند
: َّ وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكا (7) ؛هر کسي ( يا جامعه اي ) از ياد من روي گردان شود، زندگي تنگ و سختي خواهد داشت ..به گونه اي که درهاي زندگي به کلي به روي شان بسته مي شود . با ظلم و فساد و تبعيض و فقر و نا امني مواجه مي شوند.
در آيه ديگري مي فرمايد : وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً(8) ؛هر کسي از ياد پروردگارش روي بگرداند، خداوند او را به زندگي پر مشقت و به عذاب شديد و روز افزون گرفتار مي سازد .
اما چه بايد کرد و تکليف چيست ؟
از قرآن مجيد و روايات معصومين عليهم السلام استفاده مى‏شود كه اصلاح جامعه بشرى بدون ايمان و دعوت به حق و مبارزه با فساد ممكن نيست. از آيه « كنتم خير امت أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون باللَّه» (9) بر مى‏آيد كه مسلمانان تا زمانى يك امت ممتاز محسوب مى‏شوند . جامعه آن ها يک جامعه برتر و الگويي خواهد بود كه امر به معروف و نهى از منكر نمايند .هرگاه اين دو را ترك كنند، نه بهترين امت‏اند و نه به سود جامعه خواهند بود.
لازمه امر به معروف و نهي از منکر اين است که نخست خودشان عامل به معروف باشند و از گناهان و منکرات فاصله بگيرند . يعني بازگشت به فطرت و هويت اصلي خود ، بازگشت به دين و به خدا تنها راه اصلاح جهان است ،
امام باقر(ع) در اين باره مى‏فرمايد: امر به معروف و نهى از منكر دو فريضه بزرگ الهى است كه بقيه فرائض با آن‏ها بر پا مى‏شوند و به وسيله اين دو، راه‏ها امن مى‏گردد و كسب و كار مردم حلال مى‏شود. حقوق افراد تأمين مى‏گردد و در سايه آن زمين‏ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته مى‏شود و در پرتو آن كارها سر و سامان مى‏گيرد.(10)
بنابراين اگر خواهان اصلاحات در بخش‏هاى مختلف زندگي فردي و اجتماعي مى‏باشيم، بايد1- سطح اطلاعات و معرفت هاي ديني را بالا ببريم ،
2- خدا را در همه جا و در هر لحظه حاضر و ناظر بدانيم ،
3-پايه هاي اعتقادي از جمله عقيده به قيامت و بهشت و جهنم را تقويت کنيم .
4- آموزه هاي ديني را برنامه هر روز زندگي خود قرار دهيم .
5- فرهنگ نظارت عمومى و امر به معروف و نهى از منكر را در جامعه حاكم سازيم.

پى نوشت‏ها:
1و2.جهت آگاهي بيش تر به کتاب جامعه و تاريخ ، هم چنين به مجموعه آثار شهيد مطهري ،ج24 از ص 307به بعد مراجعه شود .
3- معجم الفاظ غررالحکم، ص 181.
4.دكتر محمد حسين فرجاد, آسيب شناسى اجتماعى .
5. علق (96 آيه 6
6. شهيد مطهري، مجموعه آثار ،ج24 ص435.
7.طه (20) آيه 124.
8. جن (72) آيه 17.
9. آل عمران (3) آيه 110.
10 . وسائل الشيعه، ج 11، ص 395.

سلام حکم غنیمت برای چیست و چه مفهومی دارد ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
"غنم"به دست آوردن چيزى بدون مشقت است . غنم و غنيمت و مغنم به معنى فى‏ء است (فى‏ء را نيز در لغت به معنى چيزهايى كه بدون زحمت به انسان مى‏رسد ذكر كرده‏اند).
در تاج العروس مى‏خوانيم:
الغنم الفوز بالشي‏ء بلا مشقه؛غنيمت آن است كه انسان بدون زحمت به چيزى دست يابد.(1)
در كتاب مفردات راغب مى‏خوانيم: غنيمت از ريشه "غنم" به معنى گوسفند گرفته شده ، سپس در هر چيزى كه انسان از دشمن و يا غير دشمن به دست مى‏آورد، به كار رفته است.(2)
در استعمالات معمولى نيز غنيمت در برابر غرامت ذكر مى‏شود، همان طور كه معنى غرامت معنى وسيعى است و هر گونه زيان را شامل مى‏شود ،غنيمت نيز معنى وسيعى دارد و به هر گونه در آمد قابل ملاحظه گفته مى‏شود.
بنا بر اين لفظ"غنم و غنيمت" که موضوع حکم خمس است، از لحاظ لغوي به هيچ وجه اختصاص به غنايم جنگي ندارد . موارد ديگر از درآمدها را شامل مي شود .
اگر مسلمانان به امر امام عليه السلام با كفار جنگ كنند و چيزهائى در جنگ بدست آورند، به آن ها نيز غنيمت گفته مى­شود. مخارجى را كه براى غنيمت كرده‌اند، مانند مخارج نگهدارى و حمل و نقل آن و نيز مقدارى را كه امام عليه السلام صلاح مى داند ،به مصرفى برساند . چيزهائى كه مخصوص به امام است، بايد از غنيمت كنار بگذارند و خمس بقيه آن را بدهند.(3)
اگر ازسوال تان منظور ديگري داشته ايد به طور روشن تر سوال کنيد تا پاسخ داده شود.
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.
پي نوشت ها:
1.تاج العروس، زبيدي، ج17، ص527.
2.مفردات،ص615.
3. امام خميني، توضيح المسائل،مسأله 1828.

با عرض سلام بنده پسری 24 ساله هستم که پایبند به اصول اخلاقی هستم اما قدرت میل جنسی مرا خیلی اذیت می کند و باعث سردردهای شدید می شود . وقتی شب ها می خوابم بدخوابم و وقتی در خواب جنب می شوم کمی بهتر می شوم . در خانواده ای زندگی می کنم که چندان نمی توانند علائم من را تشخیص بدهند و من هم روم نمی شه به آن ها بگویم و تا حالا ازدواج نکردم با جنس مخالف هم ارتباط نداشتم و خودارضایی هم اصلا نداشتم و این باعث شده این میل سر به طغیان بگذارد . از راه هایی مثل نرمش و ورزش و سایر موارد استفاده کرده ام اما اثری ندارد . موقع خواندن کنور ارشدم است و حال چندانی ندارم . "خداوند فرموده اگر در جوانی پاکی پیشه کنی " لذت پاکی آن را به تو ای جوان می دهم . اما من هر روز که می گذرد جز آثار سر درد و ناامیدی چیزی نمی بینم . حاضرم بمیرم اما از طریق نامشروع وارد نشوم چون برای مقام خانم ها خیلی ارزش قائلم . اما آیا خدا برای من ارزش قائل است؟ شما می دانید؟ پاکی پیش گرفتم اما داره می شه وبال جانم و من را به جنون کشانده و بی حوصله شدم . قرآن هم زیاد خواندم در جمع هم زیادبودم اما این میل خیلی قوی است ؟ خواهش می کنم با من سریع تماس بگیرید و راه حلی واقعی پیش پایم بگذارید؟ نه تنها برای من بلکه برای تمام جوان ها

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
پيش از هر چيز شما را به جهت روحي پاك تحسين مي كنيم و از خداوند براي تان‌ارزوي موفقيت و خوشبختي و سعادت آرزمنديم؛
اينكه هر يک از ما هنگامي که دچار نوعي شرمساري هستيم، ضربه زننده است. چرا نبايد مسأله درخواست ازدواج را با خانواده خودتان مطرح نماييد. مگر مي‌توان راه اصلي را کنار گذاشت و بعد از خدا مطالبه نمود که چرا به من توجه نداري؟ اگر پاکي را در پيش گرفته ايد، در واقع به خودتان و پاكي روان تان كمك كرده ايد . اگر خداوند نيز از شما و همه ما چنين خواسته، براي سلامت جان و روان خود ما است و نه براي سودي به حال خودش؛ در اين حال آيا به جهت پاكي بر خدا منت داريم؟ اگر چه خداوند اين عمل ما را بدون پاداش نمي گذارد و همان چيزي كه به سود ما است، اگر انجام دهيم، از طرف خدا نيز پاداش دريافت مي كنيم.
با تصوري كه شما از پاكي تان داريد و جز رنج و مصيبت براي خود نمي دانيد و چنين لابه مي كنيد، بسيار متأسفيم . حتماً‌ تصورتان از افراد آلوده كه به هر كاري تن مي دهند، تصور بسيار مطلوب و ايده آل و لذت بخش است ، در حالي كه بسياري از اين افراد به انواع اختلالات رواني مبتلا هستند . از پايداري و استواري دروني برخوردار نيستند؛ هرچند ممکن است افراد ديگر از آن باخبر نباشند. برخي همچنان به رفتارهاي خود ادامه مي‌دهند.
خودتان نيز با يك تضاد دروني مواجه هستيد. از يك طرف پاكي خود را ارزش مي دانيد كه دامن خود و يا زن و دختر ديگري را آلوده نمي سازيد و از طرف ديگر چنين لابه و ناله سر مي دهيد!
مطمئناً خداوند كسي كه در راه او قدم بردارد، او را تنها نخواهد گذاشت. كمك و ياري خود را نصيب او مي كند، اما اگر نگاه و تصور ما اشتباه باشد، اين عيب براي كيست؟ شايد اگر به شما بگويند پاكي و ارزشي كه براي زن قائل هستيد و براي پاكي و طهارت نفس، كمك و ياري خدا است، چه خواهيد گقت؟ حتماً نخواهيد پذيرفت! البته با بيان اين مطالب در صدد دفاع از خداوند نيستيم، چون نيازي به آن ندارد. نظر ما كمك به خودمان و شما و ارائه تصوير روشن از زندگي و خدا و خودمان است . در اين جا به دنبال اراية برخي تنگناها هستيم که غالباً با آن روبرو هستيم. اما گاهي اين قبيل اشتباهات جفاهايي است که ما بندگان در حق خود انجام مي‌دهيم. آيا ازدواج راه حلّي براي برون رفت از بحران کنوني نيست؟
احتمالاً اين انتظار را نداريد که خداوند براي شما خواستگاري کند يا به طريقي در ذهن والدين شما القا کند که براي فرزند ما به همسر نياز دارد. اين نياز به تلاش دارد. اينکه پاک ماندن وبال گردن است، به نظرم مي‌رسد که بي‌همتي خودتان وبال گردن شماست و نه پاکي. هر چيزي جاي خود را دارد و نتيجه‌اي خاص دارد.
تمرکز بيش از اندازه بر مسايل جنسي منجر به پديدآيي احساس نياز بيش تر خواهد شد. در اين صورت لازم است از تمرکز بر مسايل جنسي فاصله بگيريد تا فرصت ازدواج فراهم گردد. اما چنانچه به تنهايي نمي‌توانيد از اين وضعيت فاصله بگيريد و شرايط ازدواج نيز فراهم نيست-به دلايلي غير از کمرويي-به روانپزشک و روانشناس مراجعه فرماييد .در صورت تمايل به کسب اطلاعات بيش تر در اين خصوص مي‌توانيد با شمارة 09640 اين مرکز تماس حاصل فرماييد. والسلام و خدانگهدارتان!

صفحه‌ها