پرسش وپاسخ

لطفاً در رابطه با شخص محمد حسن بن محمد حسین بن نیستانکی نائینی مولف کتاب گوهر شب چراغ ، طلسم های نوشته شده در کتاب و علوم غریبه، علم جفر و صحت مطالب گفته شده در رابطه با علم جفر که بنیان گزار آن حضرت علی بوده و در توسط امام صادق به تکامل رسیده ( به نقل از کتاب گوهر شب چراغ این مطلب را می نویسم ) توضیح دهید ؟ اگر طلسم ها از نظر شرعی اشکال دارند چرا شخص محمد حسن بن محمد حین بن نیستانکی نائینی در کتاب خود آورده اند ؟ استفاده از طلسم ها ی کتاب و سایر طلسم ها از نظر شرعی چه حکمی دارد؟ اگر اشکال دارد چرا در کتاب ها آورده شده ؟ لطفاً در مورد صحت کارکرد مطالب ذکر شده در مورد استفاده از طلسم ها که در کتاب ها نوشته شده برایم بنویسید ؟ مرجع تقلید : آیت الله سیستانی

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اطلاعات در مورد نويسنده کتاب گوهر شب چراغ را از جاي ديگر بگيريد .اما در مورد بقيه پرسش هاي تان توضيحاتي داده مي شود .
علوم غريبه، علومي مانند علم حروف و اعداد، علم اوفاق، جفر، (جفر صغير و جفر كبير) خافيه، كيميا، ليميا،هيميا، سيميا، ريميا و علوم ديگر است كه شيخ بهايي اين علوم را در كتاب «كلّه سرّ» جمع كرده است كه هر حرفي اشاره به علمي دارد.
توضيح اين علوم در جلد اول «الميزان» ، ص 246 نيز بيان شده است.
در اين باب كتاب‏هاي گوناگون نوشته شده است و نياز به استاد و تعليم و تعلّم دارد . براي مطالعه بيش تر در اين باب، به كتاب «مفاتيح المفاليق و زبدة الالواح» محمود دهدار عياني و يا «شرح كنوزالاسما» عياني كه استاد علامه حسن‏زاده آملي در کتاب« هزار و يك كلمه » كلمه 343 به طور مبسوط آن اشعار را توضيح داده است مراجعه كنيد. جهت توضيح در ذيل به نکاتي اشاره مي شود .
1. علوم را به دو بخش تقسيم نموده اند:
علوم خفي (علوم غريبه) و علوم جلي (علوم مانند علوم نظري و تجربي) .
خفي به معني پنهان و جلي به معني آشكار است.
بنابراين علوم غريبه جزو علومي است كه اربابان اين فن و يا علم آن را همواره از انظار نامحرمان و ناشناسان پنهان داشته ، در تعليم و تعلم وي شرايطي را ملحوظ نظر قرار مي­داده­اند.
اين علوم داراي شاخه هاي گوناگوني است و دو نوع كاربرد براي آن متصور است:
يكم: كاربرد عام.
دوم: كاربرد خاص.
منظور از كاربرد عام همان است كه مي توان از آن به وصول به مطلوب ياد نمود . هدف از تمامي شاخه هاي علوم غريبه نيل به مطلوب و كشف مجهول است. با آوردن مثالي اين موضوع روشن تر مي­گردد.
راه پزشكي به طور كلي و عام مربوط به شناخت بدن جانداران، نحوه فعاليت و تشخيص دادن امراض و معالجه آن است كه اين موضوع در طب عمومي يافت مي­گردد. ليكن هر بخشي از بدن نيز داراي تخصصي مربوطه مي باشد و پزشكي نيز مربوط به آن بخش وجود دارد كه علاوه بر اطلاعات عمومي در خصايص بدن، در يكي از شاخه هاي آن به گونه تخصصي تحصيل نموده و فعاليت دارد.
بنابراين، زماني كه تعبير علوم غريبه را به كار مي بريم بايد روشن كنيم كه منظور از آن، عموم شاخه هاي علوم غريبه است و يا شاخه يا شاخه هاي خاص آن .پس تا اين مقطع روشن شد كه غايت علوم غريبه، رسيدن به مطلوب و كشف مجهول است و ديگر اين كه اين علوم، مانند بسياري از علوم تجربي و نظري، داراي شاخه هاي گوناگوني است. هر شاخه اي نيز عهده دار وظيفه اي خاص.
2. حق و باطل ، حرف هاي خدا و شيطان هر دو در کتاب ها نوشته مي شود . عده اي از اين طرفداري مي کنند ، و گروهي از آن .پس نمي شود گفت : اگر استفاده از طلسم ( يا از هر علم و فن و روشي ) اشکال دارد چرا در کتاب ها آورده شده است !
يادگيري اين علوم( خواه طلسم باشد يا غير آن ) براي استفاده ها ي مشروع اشكال ندارد مثل آن جا كه براي ارشاد و تبليغ افراد و تميز حق از باطل باشد، در اين صورت اشكال ندارد؛ مثلاً اگر كسي ادعاي پيغمبري نمايد (همان طور كه در گذشته افراد شيادي با فرا گرفتن اين علوم چنين ادعاهايي مي‏كرده‏اند چنان که در مورد مبارزه مرحوم شيخ بهايي نسبت به مردي كه ادعاي نبوت داشته نقل شده است) و از طريق اين علوم بخواهد مردم را اغفال كند ،ياد گرفتن اين علوم براي مبارزه با اين افراد اشكال ندارد، ولي براي استفاده هاي غير مشروع و كسب مال از اين طريق جايز نيست.
3.علم جفر، از علوم غريبه است كه به وسيله آن، به برخي از اطلاعات آينده دست مي‏يابند. پايه‏هاي اين دانش، بر نوعي رياضيات پيچيده استوار است. البته پي‏گيري آن را توصيه نمي‏كنيم؛ ولي مي‏توانيد در منابع زير،اطلاعات در مورد آن تحصيل كنيد:
1ـ نفايس الفنون، شمس الدين آملي؛
2ـ سرمايه سخنوران، ج 1، مقدم؛
3ـ گلزار اكبري، نهاوندي؛
4ـ انواع و اشكال شناخت، آل اسحاق.
4.اما در مورد صحت کارکرد آن گفته مي شود که سحر و جادو و طلسم از جهت کاربردي مشابه ، متقارن و نزديک به هم هستند . از بررسي حدود 51 مورد كلمه سحر و مشتقّات آن در قرآن به اين نتيجه مي‌‌رسيم كه سحر و جادو ( و به دنبالش طلسم )از نظر قرآن به دو بخش تقسيم مي‌‌شود:
ا- بخشي ازآن فريفتن و تردستي و چشم بندي است ،حقيقت ندارد چنان كه قرآن مي‌فرمايد:
ريسمان ها و عصاهاي جادوگرانِ زمان موسي در اثر سحر خيال مي‌شد كه حركت مي‌كنند(1) هم چنين آمده است: هنگامي كه ريسمان ها را انداختند ،چشم هاي مردم را سحر كردند و آنان را ارعاب نمودند. (2)
از اين آيات استفاده مي‌شود كه بخشي از سحر حقيقت ندارد و اثري نمي گذارد، بلكه تردستي و چشم بندي است.
ب- سحر جادو و طلسم اجمالا تأثير دارند. چنان که از ائمه عليهم السلام دعا هاي خنثي کردن اثر سحر و طلسم يا ابطال آن وارد شده است . مرحوم حاج شيخ عباس قمي برخي از آن دعا ها را در مفاتيح ذکر کرده است . قرآن نيزتأثير گذاري بخشي از آن را تأييد کرده است. به اين صورت در آية 102 سورة بقره كه داستان هاروت و ماروت را بيان مي‌كند ، مي‌فرمايد:
آن دو سحر هايي را جهت( برخي حکمت ها و منفعت ها و ) آزمايش ميزان ايمان و پايبندي به احکام و فرامين پروردگار به مردم مي‌آموختند، به صراحت به مردم مي گفتند که : ما اين چيزها را جهت امتحان شما آموزش مي دهيم ،پس با کاربرد نادرست و بهره وري نا مشروع از آن به سوي کفر نرويد . آنان پس از يادگيري سحر از آن استفاده نا مشروع مي کردند ، به اين صورت که به وسيله سحر، بين زن و شوهر جدايي مي‌انداختند (فيتعلمون منهما ما يفرّقون به بين المرء و زوجه) يا جنبه ها و کاربردهاي مثبت و پر منفعت آن را رها مي کردند و پيوسته در صدد آن بودند که به وسيله آن به مردم ضرر برسانند. (و يتعلمون ما يضرّ هم و لا ينفعهم) مي‌آموختند چيزهايي را كه به آنان ضرر مي‌رساند و نفعي نمي بخشيد.
بنابراين، سحر جادو و طلسم اجمالا تأثير دارد .

پي نوشت‌ها:
1. طه (20) آيه 66.
2. اعراف (7) آيه 116.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

در باره عرفان های نو ظهور کمی اطلاعات میخواستم لطفا کتاب و یا سایت هایی معرفی کنید .اشو و سایی بابا و عرفان حلقه دلایل نقض و اشکالات عرفان حلقه را میخواستم در یک مباحثه با یکی از این ها که در عرفان حلقه عضویت دارد دارم کم مییارم کمکم کنید . هر اطلاعاتی مفید خواهد بود با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بررسي جامع در مورد حلقه اي كه بيان كرديد ، نياز به تحقيقات گسترده دارد كه اكنون فرصت ‌آن براي ما فراهم نيست، ولي به صورت گذرا به برخي از اين فرقه ها اشاره اي مي نماييم.
عرفان به معني معرفت است كه در اين گونه از معرفت ، معرفت خدا به غير از معرفت عقلي و استدلالي مراد است . اگر علم از مقوله دانستن باشد ،عرفان از مقوله يافتن است. هر چند كه در يافتن نيز عنصر دانستن وجود دارد ، ولي دانستن نه به صورت ذهني يافته شده بلكه به حضور خود آن است . بنابراين عرفان به دنبال تحقق بخشيدن به اين نياز انسان كه رسيدن به مقام حضور و درك وجود خدا است ، نه صرف دانستن اينكه خدائي هست و خدا اين صفت و آن صفت را دارد.
در اين مسير راه هاي فراواني از طرف مدعيان مختلف ارائه شده است كه يك راه به مقصد مي رسد . اين راه به عقيده ما راه دين است . دليل ما بر اين مطلب اين است : خدائي كه ما در عرفان به دنبال درك حضور او هستيم ، مقصد اين راه است . صاحب منزل راه صحيح رسيدن به منزل را بهتر از ديگران مي داند. خدا
با فرستادن دين و كتاب هاي آسماني و پيامبران به عنوان آورندگان اين دو به بشر و نيز مربيان بشر از طرف خدا ، راه را به ما نشان داده است :
‌« قال اهبطا منها جميعا بعضكم لبعض عدو فاما ياتينكم مني هدي فمن اتبع هداي فلا يضل و لايشقي » (1) دراين ميان افراد يا گروه هائي با ادعاي راهنمائي بشر به سر منزل مقصود ، هر از گاهي سر بر آورده و با ارائه دستور عمل هائي و تاسيس مكاتب خواسته اند در اين مسير راهنماي انسان باشند . اكثر اين مدعيان خود راه بلد نيستند ،ولي به صرف ديدن سوسوهائي از شمع راهزنان طريق حق، به گمان اين كه خورشيد هدايت را يافته اند و با ديدن سراب گمراهي، به گمان اينكه به آب حيات رسيده اند، مي خواهند دستگيري از ديگران كنند . خطر كسي كه علم ناقص دارد ، از خطر جاهل در گمراهي ديگران بالاتر است .
اين گونه افراد راه هائي را پيشنهاد مي كنند كه هيچ كدام انسان را به مقصود نمي رساند. بدتر فاصله او را از آن دورتر و دورتر مي سازد . اين ها عرفان هاي كاذبي هستند كه در بحران معنويت جهاني بيش تر از هميشه فعاليت مي كنند . تشنگي بشر اين عصر را با آب شور درياهاي نمك كه سيرابي به دنبال ندارند و هر چه خورده شوند، عطش او را به آب حقيقي بيش تر مي سازد، تا آن جا كه او را به هلاكت برساند ،‌ مي خواهند برطرف سازند .
هر راهي و راهكاري كه در موافقت با دين خدا ( اعتقادات ،‌ احكام ، اخلاق‌ ) باشد ،مي تواند راهي به حقيقت باشد ،ولي اگر در منافات با آن باشد، باطل است و ما را به خدا نزدك نمي سازد. مقصود اصلي در عرفان
رسيدن به خدا و شناخت قلبي او است ، بنابراين اين راهكار ها عرفان نيستند، هرچند كه رياضت هائي را هم براي انسان پيشنهاد كنند. در اثر رياضت ها انسان داراي نيروها و قواي فوق طبيعي هم بشود .
سوال شما در مورد اين گونه از عرفان ها كلي است . بهتر بود به صورت مشخص و خاص به مورد يا مواردي اشاره مي كرديد تا در مورد آن توضيح خدمت تان ارائه مي كرديم .فرقه هاي اصلي و موجود در ايران را كه فعاليت دارند ،خدمت تان معرفي مي كنيم . براي توضيحات بيش تر چند كتاب براي آشنائي با عرفان هاي ساختگي و نيز آشنائي با فرق هاي آن ها معرفي مي كنيم تا با مطالعه آن ها به سوالات خود پاسخي درخور بيابيد .
1- فرقه ساي بابا :
بنيانگذار اين نحله شخصي است به نام باگوان شري ساتيا ساي بابا است . درسال 1926 ميلادي به دنيا آمده و در چهارده سالگي ادعاي هدايت همه انسان ها از طرف خدا را داشته است . او دين خود را حاكم بر همه اديان مي دانست. در عين حال مدعي بود كه دين او با هيچ يك از اديان رايج مثل اسلام و مسيحيت منافاتي ندارد . براي دعوت خود معبدي به نام پراشانتي نيلايام به معناي آشيانه صلح برين تاسيس كرده است . در اين معبد به مناسبت اعياد همه اديان مثل كريسمس ، عيد فطر ، عيد نوروز ، سال نوي چينيان و ... مراسم برگزار مي شود . او به تناسخ و قانون كارما معتقد است .
2- رام الله :
مركب است از دو كلمه «رام» كه نام خداي آيين ويشنو است و « الله » كه نام خدا در اسلام است . اين آئين يكي از سه آئين بزرگ هندوستان است . پيام آئين اين است كه رام الله و الله همان رام است . اين آئين در قرن پانزدهم ميلادي توسط شخصي به نام شيخ كبير در هندوستان پايه گذاري شد. شيوه تبليغي آن هم در ايران شبيه گولد كوئيست است . هر فردي براي آن كه در حلقه رام الله باقي بماند، بايد هفته اي يك نفر جديد را به رام الله دعوت كند و گرنه از دايره پيروان رام الله خارج خواهد شد . اين آئين با نام هائي از قبيل « جريان هدايت الهي » ، « هنر زندگي متعالي » و « تعليمات حق » به تبليغ افكار خود مي پردازد .
3- اوشو :
اين آئين توسط شخصي به نام اوشو كه البته در زمان حيات خود نام هاي مختلفي از جمله « راجا » ،‌«راجنيش » ،‌« آچاريا راجنيش » و « باگوان شري راجنيش » معروف شده است ، پايه گذاري شد . اين آئين در غرب نسبت به آئين هاي ديگر شرقي مثل ساي بابا و رام الله از اقبال بيش تري برخوردار شده است . آن هم به دليل همخواني زياد آموزه هاي اوشو با اصول ليبراليسم فرهنگي غرب و آزادي هاي بي حد وحصر موجود در آن مي باشد . تنها تفاوت آن در اين است كه اوشو همه بي بند و باري ها و هرزگي ها ي جنسي را به انگيزه معنويت و عرفان ترويج مي دهد! اوشو در سال 1990 در 59 سالگي به طرز مشكوكي از دنيا رفت كه برخي علت مرگ مشكوك وي را ابتلا به بيماري ايدز در اثر فسادهاي اخلاقي و جنسي شديدي كه داشت عنوان كرده اند.
4- اكنكار :
اين فرقه توسط شخصي به نام پال توئيچل اهل شهر كنتاكي آمريكا پايه گذاري شده است .او كه در ابتدا از نيروهاي يگان دريائي ارتش آمريكا بود، براي روح شناسي به هندوستان سفر كرد. در آن جا از تعاليم شخصي به نام استاد سودارسينگ استفاده كرد كه مدعي است نهصد و هفتادمين استاد بزرگ اك در طول تاريخ مي باشد. در اين آشنائي به ادعاي خود با شخصي افسانه اي به نام « ربازارتارز » كه مدعي است 500 واندي سال دارد ملاقات كرد.
بعد از اين ملاقعات به آمريكا بازگشت و در آن جا با نام معنوي « پدر زاسك » مشغول تبليغ مكتب خود شد . او اكنكار را به دانش باستاني سفر روح تعريف كرده و مدعي است كه اكنكار كوتاه ترين راه و صراط مستقيم رسيدن به حقيقت است . او در تعاليمش مريدان خود را به اك يعني روح الهي يا جريان مسموع حيات يا جوهره خداوند ارجاع مي دهد كه خلقت و محافظت از تمامي حيات را بر عهده دارد . همه اين ها را از جمله معاني آن مي داند و مدعي است كه تمام استادان اك در طول تاريخ مردم را به اين امور دعوت كرده اند .
او از شخصيت هائي همچون مولوي ، حافظ ، شمس تبريزي ، عطار نيشابوري ، فردوسي و ... به عنوان استادان اك نام مي برد! بعد از پال توئيچل شخصي به نام داروين گراس رهبري اين فرقه را به عهده گرفت، ولي بعد از دو سال از مقام خود عزل شده و به صورت كلي از اين فرقه اخراج شد. الان نيز هيچ نامي در اين فرقه از وي نمي برند . بعد از او شخصي به نام هارولد كلمپ رهبري اين آئين رابه عهده گرفته است. روز 22 اكتبر كه سالروز تولد پال توئيچل است، ابتداي سال معنوي اكيست ها محسوب مي شود .
عرفان سرخ پوستي ، آموزه هاي پائولو كئليو ، آموزه هاي دالائي لاما ، مكتب فالون دافا و روش معنوي مديتيشن و ده ها آئين ديگر از جمله عرفان ها كاذب هستند . به خاطر طولاني نشدن پاسخ از ذكر تمامي آن ها خودداري مي كنيم . براي مطالعه در باره آن ها و نقد عقائد و روش هاي آن ها به كتابي كه خدمت تان معرفي مي شود مراجعه فرمائيد.
البته فرقه اي به نام شيطان پرستي در جهان و نيز در ايران رواج يافته كه به نوبه خود به ريز فرقه هاي بسياري تقسيم مي شود . به لحاظ اين كه اساس آن بر ضديت دين و معنويت است، نمي توان آن را حتي از جمله عرفان هاي كاذب برشمرد.
براي اطلاع تفصيلي به دو منبع ذيل مراجعه نماييد:
1- در آمدي بر عرفان حقيقي و عرفان هاي كاذب ، احمد حسين شريفي ، نشر صهباي يقين
2- اكنكار ، سوداگري روحي ( ناگفته هاي اكنكار و پاتوئيچل ) ، دكتر ديويد سي لين ، ترجمه مهندس شهرام قلي زاده .نشر جامعه نگر .
پي نوشت :
1. طه (20) آيه 120.

به نظر شما چرا ایشان در بین مراجع غریب تر هستند من امسال در نماشگاه کتاب حتی یک کتاب و یا رساله ایشان را پیدا نکردم ؟ 2-دلیل اظهار نظر نکردن ایشان در مورد سیاست چیست؟ 3-من ایشان را دوست دارم و ایشان را بهترین مرجع میدانم ولی این اواخر با صحبت های یکی از دوستانم که چرا مرجع شما در سیاست دخالت نمیکند و نظر خود را اعلام نمیکند کمی دچار تردید شدم لطفا پاسخ دهید . البته من این سوالات را بارها در سایت ایشان درج کردم و خواستار جواب شدم که بی نتیجه بود.

پرسش 1:
مرجعيت( آيت الله وحيد خراساني) شرح : به نظر شما چرا ايشان در بين مراجع غريب تر هستند ؟ امسال در نماشگاه کتاب حتي يک کتاب و يا رساله ايشان را پيدا نکردم .
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
آيت الله وحيد خراساني از مراجع بزرگ تقليد و مورد احترام علما و مومنان است . در حوزه ، درس ايشان جزو مهم ترين در س هاست .
اگر در نمايشگاه، کتابي از ايشان نبوده ،کوتاهي از ناشران بوده، البته خود ايشان به جهتي دوست ندارند که مطرح شوند . هچنين در مصاحبه ها وکنفرانس ها شرکت نمي کنند .بيش تر اوقات ايشان به تدريس وتحقيق وعبادت وخودسازي وتربيت شاگردان وخدمت به اهل بيت (ع)سپري مي شود. آثار نوشتاري ايشان نيز بسيار کم است.
پرسش 2:
دليل اظهار نظر نکردن ايشان در مورد سياست چيست؟
من ايشان را دوست دارم و ايشان را بهترين مرجع مي دانم ولي اين اواخر با صحبت هاي يکي از دوستانم که چرا مرجع شما در سياست دخالت نمي کند و نظر خود را اعلام نمي کند کمي دچار ترديد شدم .

پاسخ:
وي از مراجع بزرگ است .بنابر تشخيص خود اين گونه عمل مي كند . وقتي سايت ايشان چيزي نگفته اند، ما نيز چيزي نمي توانيم بگوييم.
وي توسط جامعه مدرسين و گروه ديگري از مجتهدان به عنوان مرجع تقليد معرفي شده است و جزو مراجع ممتاز به حساب مي آيد .

من دختری 25 ساله هستم که خیلی سریع تحریک میشوم و مایعی از من خارج میشود.تا الان 1000بار توبه کردم ولی کنترلش خیلی سخته.من نمیدونم که ایا غسل بر من واجبه.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
هر مايعي که از زن به هنگام تحريك جنسي خارج مي شود ،مني نيست و غسل ندارد، يعني مايعي که از خانم ها بدون رسيدن به اوج شهوت(حالت ارگاسم يا رعشه جنسي) خارج شود ،حکم مني را ندارد.
اگر زن بر اثرتحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج شهوت جنسي برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود ،جنب مي شود. اگر به حالت ارگاسم نرسد و مايع خارج شود و يا شک کند که مايعي در اين حال خارج شد يا نه، جنب نمي شود و غسل لازم نيست.
زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند، جنب مي شود . اگر يقين پيدا نکند، جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و درآن حال رطوبتي از او خارج مي شود ،چون به اوج شهوت نرسيده ،جنب نمي شود و رطوبت خارج شده هم پاک است و وضو وغسل را باطل نمي کند.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله 361.

به نام خدا با سلام بنده ضعف ايمان دارم و خداوند را آن طور كه شايسته است نمي شناسم و فقط واجبات را انجام ومحرمات را انجام نمي دهم و آن طور كه خداوند را ولي و سرپرست خود بدانم نمي دانم بايد چه كار كنم مممنون

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در بعضي از آيات از حقيقت ايمان به عنوان شناخت و اعتقاد قلبي به خداوند و پيامبران و هر آنچه آن ها آورده‌اند، ياد شده ، از بعضي آيات ديگر استفاده مي‌شود ايمان عبارت است از: شناخت، همراه با اذعان، تسليم و پايبندي(1)
براين اساس انسان بايد تمام تلاش خود را به ياد گيري آموزه هاي اساسي دين و معرفت پيدا کردن به آن ها محدود کند.البته هرچه معرفت انسان افزايش يابد ، طبعا هم بر ايمان او افزوده مي شود ودر اعمال او نيز تأثير خواهد گذاشت و به معناي واقعي کلمه معناي ولايت را درک خواهد کرد.
بالا بردن سطح شناخت و آگاهي‏هاي ديني مهم ترين راه براي دستيابي به معرفت خداوند است . در اين زمينه گسترش مطالعات و تحقيقات ديني با برنامه‏ريزي‏هاي هدايت شده و منظم بسيار ضروري است. بنابراين در پاسخ به سوال شما گفت :
در گام اول لازم است که مطالعات ديني خود را افزايش دهيد. تا هم بر آگاهي تان افزوده گردد و هم ثمرات آن به خواست الهي درافزايش ايمان تان موثر باشد.
گفته ايد:" واجبات را انجام ومحرمات را انجام نمي دهم. آن طور كه خداوند را ولي و سرپرست خود بدانم نمي دانم. "
مايه خرسندي است که موفق به انجام واجبات و ترک محرمات هستيد و اين نشانه آن است که معناي ولايت خداوند را به خوبي درک نموده ايد وگر نه چه معنايي دارد از اوامر و نواهي کسي که او را به عنوان ولي و سرپرست خود نمي دانيم و يا نمي شناسيم اطاعت کنيم ؟در حقيقت شناخت واجبات و محرمات و رعايت آن از ضروريات معرفت نسبت به خدا و ولايت او نسبت به ماست . معرفت ناب و حقيقي جز در پرتو علم حضوري و ارتباط آگاهانه با خداوند حاصل نمي گردد.
با اين همه سعي کنيد با مطالعه کتاب هاي اعتقادي ، سطح آگاهي هاي خود را بالا ببريد. اگر در اين باب زمينه ي مطالعاتي نداريد از كتاب‏هاي اعتقادي آقاي محسن قرائتي آغاز كنيد و سپس از كتاب‏هاي استاد شهيد مطهري. كتاب‏هاي شهيد مطهري مثل: «توحيد»، «نبوّت»، «اصل عدل در اسلام»، «امامت و رهبري»، «معاد». (اين چند كتاب مجموعا در جلد چهارم مجموعه آثار شهيد مي‏باشد.) كتاب «عدل الهي» آن شهيد هم مفيد است. كتاب «آموزش عقايد»اثر استاد مصباح هم در سير مطالعاتي اصول عقايد مفيد و لازم است.
بعد از اين مرحله (انجام واجبات و ترك گناهان) ، انجام دادن مستحبات مانند نافله هاي يوميه مخصوصا نافلة شب و تهجّد و مناجات با خدا موجب قرب الهي مي شود.پيامبر (ص) فرمود: «خدا مي فرمايد: «با انجام نوافل به سوي من تقرب پيدا كنيد تا شما را دوست بدارم. اگر شما را دوست بدارم، اگر دعا كنيد اجابت مي كنم و اگر درخواستي داشتيد ، عطا مي كنم».(2)
سپس گام در مرحله بعد که رعايت تقوا و انجام تکاليف الهى در هر حال است ، بنهيد که زمينه‌ساز درک بيش تر و توفيق افزون‏تر و توجه و تقرب والاترى به خدا خواهد بود: «يا أيّها الذين آمنوا إن تتّقوا الله يجعل لکم فرقاناً ويکفّر عنکم سيّئاتکم و يغفر لکم والله ذو الفضل العظيم؛(3)
اى اهل ايمان! اگر پرهيزگار بوده و تقواى الهى پيشه کنيد ،خداوند براى شما نيروى تشخيص حق از باطل قرار داده ، بدى‏هاى شما را پوشانده و شما را بيامرزد .خداوند داراى فضل ورحمت بزرگ است».
قرآن مجيد راه رسيدن به يقين که بالاترين درجه ايمان است را عبادت مي‌داند: " واعبد ربّک حتي يأتيک اليقين؛ پروردگارت را عبادت کن تا به يقين برسي".(3) بدون عبادت ممکن نيست کسي به ايمان نائل آيد. منظور از عبادت،‌ حرکات و سکنات ظاهري نيست بلکه حقيقت عبادت و بندگي خدا است که مشتمل بر تمام مستحبات و ساير کار هاي خداپسندانه و از جمله خدمت به مردم و .... است . نکته مهم اين جاست که رسيدن به اين حقيقت جز با ترک گناه و فرار از رذايل اخلاقي امکان پذير نيست. از اين رو رسول خدا(ص) فرمود :" اگر نبود شياطيني که اطراف دل‌هاي بني آدم را احاطه کرده اند، آن‌ها حقايق ملکوت آسمان‌ها و زمين را مشاهده مي‌نمودند"؛(4) يعني گناه و رذايل اخلاقي مانع رسيدن به مقامات معنوي مي‌شود.
همچنين رسيدن به حقيقت ايمان جز با اخلاص امكان پذير نيست . و اخلاص روح عبوديت و بندگي است و روح عبادت و بندگي ترک نافرماني مولي است . چرا که از نظر اسلام عملي صحيح و همراه با اخلاص است که بر اساس حکم خدا و پيامبر و امامان باشد که از آن به صراط مستقيم ياد مي‌شود .پر واضح است که نافرماني و عصيان، از دايره عمل منطبق بر حکم خدا و رسول و اهل بيتش خارج است .

پى نوشت‏ها:
1. عزالدين حسيني زنجاني، راه رستگاري، ص 17.
2. سفينه البحار، ج 2، ص 110
3. انفال (8) آيه 29.
4. معراج السعاده، ص 78.

به نام خدا با سلام آيا دين اسلام دين نيازمند هاست زيرا افراد نياز مند زياد دارد؟ اين سوالات را مي پرسم كه ايمانم بيشتر شود و شناخت بيشتري پيدا كنم خيلي ممنون

با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
متأسفانه يكي از آسيب هاي دين شناسي آن است كه برخي خاستگاه چالش ها و نارسايي هاي مربوط به مسلمانان را دين و آموزه هاي آن مي دانند، حال آن كه عقب ماندگي و مشكلات مسلمانان مربوط به خود آنان بوده و اسلام چيزي است و مسلمان بودن چيزي ديگر.(1)
در اسلام مسلمانان به فعاليت هاي اقتصادي فرا خوانده شده ، از فقر و هر گونه تن پروري و بيكاري نهي شده اند، تا آن جا كه كار در راه تأمين هزينه زندگي اعضاي خانواده، ارزش جهاد در راه خدا را پيدا كرده است. (الكاد علي عياله كالمجاهد في سبيل الله). (2)
يكي از نويسندگان در ذيل تفسير آية 20 مزمل مي نويسد: "در آيه تلاش براي زندگي در كنار "جهاد في سبيل الله" قرار داده شده ، اين نشان مي دهد كه اسلام براي اين موضوع اهميت زيادي قائل است. چرا چنين نباشد، در حالي كه يك ملّت فقير و گرسنه و محتاج به بيگانه، هرگز استقلال و عظمت و سربلندي نخواهد يافت؟! اصولاً "جهاد اقتصادي" بخشي از "جهاد با دشمن" است.(3)
امام صادق(ع) در خصوص اهميت كسب روزي فرمود: "لا تكسلوا في طلب معايشكم فأنّ آبائنا كانوا يركضون فيها و يطلبونها؛(4) در تحصيل روزي تنبلي نكنيد، زيرا پدران ما در اين راه مي كوشيدند و روزي را طلب مي كردند".
بر اين اساس، اسلام مسلمانان را نه تنها به دوري از فقر فرا خوانده، بلكه آن را مانند جهاد دانسته است. اما فقر مسلمانان ريشه در عوامل ديگر دارد. يكي از علل مهم، سياست هايي است كه در طول تاريخ توسط حاكمان ستمگر به كار گرفته شده و دشمنان نيز از آن حمايت مي كردند. دشمنان مي دانند كه استقلال اقتصادي مسلمانان، با منافع آنان در تضاد است.
آنان ذلت و وابستگي جهان اسلام را مي خواهند.
داده هاي تاريخي نشان از آن دارد كه يكي از وابستگي هايي كه شديداً جامعه اسلامي را آسيب پذير نمود، وابستگي اقتصادي به كشورهاي استعمار گر است.
علل گسترش فقر در جهان اسلام عبارتند از :
1-برداشت هاي انحرافي از دين:
يكي از علل گسترش فقر در جهان اسلام برداشت هاي انحرافي از دين مي باشد. برخي تصور مي كنند كه دين انسان ها را به آخرت فرا خوانده و از تلاش و فعاليت در دنيا بر حذر داشته، كه غلط بودن اين پندار كاملاً روشن است.
در برخي از روايات يكي از مؤلفه هاي جامعة آرماني امام زمان(عج) پيشرفت هاي اقتصادي و علمي بيان شده است. اين نشان مي دهد كه يكي از اهداف مهم اسلام فقر زدايي و فرا خواني به فن آوري و پيشرفت هاي اقتصادي است. پيامبر اسلام و ائمه به فعاليت هاي اقتصادي مي پرداختند و در صدد تشكيل جامعة بدون فقر بودند. امام علي(ع) يكي از وظايف حاكمان را فقر زدايي دانست.(5)
البته در اسلام همان گونه كه به فعاليت هاي اقتصادي سفارش شده، به تقوا و معنويت گرايي نيز سفارش شده است، زيرا همه خوشبختي ها در داشتن مال و ثروت ظهور نمي كند.
اين كه تصور مي شود ملت هاي فاقد ايمان و پرهيزگاري، غرق در ناز و نعمت هستند، اشتباره بزرگي است؛ زيرا اگر به درون اين جوامع نفوذ كنيم، دردهاي جانكاهي (كه روح و جسم آن ها را درهم مي كوبد) مي بينيم و قبول خواهيم كرد كه بسياري از آن ها از بيچاره ترين مردم روي زمين هستند،(6) زيرا معنويت مهم ترين سرمايه زندگي است.
اگر در اسلام از درآمدها و ثروت اندوزي غير مشروع نهي شده، بدين جهت است كه مردم از معنويت فاصله نگيرند و عدالت اجتماعي گسترش يابد.
2-خود باختگي :
يكي از علل مهم فقر جوامع اسلامي خود باختگي است، بدين معنا كه امروزه مسلمانان توانايي ها و قابليت هاي خويش را فراموش كرده و تصور مي كنند فقط ديگران توان اقتصادي و خلاقيت هاي علمي دارند. روحيه خود باختگي موجب شده است كه در جوامع اسلامي از نيروهاي انساني كشورهاي بيگانه استفاده شده و اين رويكرد فقر اقتصادي و وابستگي را در پي دارد.
پي نوشت ها:
1. تفسير نمونه، ج 6، ص 270.
2. وسائل الشيعه، ج 12، ص 43
3. تفسير نمونه، ج 25، ص 200.
4. وسائل الشيعه، ج 12، ص 28.
5. نهج البلاغه، نامة 53.
6. تفسير نمونه، ج 6، ص 268.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

به نام خدا با سلام مي خواستم بدانم آيا دين اسلامي ديني احساسي است؟؟ ممنون

با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
دين اسلام دين كاملي است . تمام مسائل و نيازهاي بشري در آن لحاظ شده ، به تمام ابعاد انساني توجه كرده است. بنابراين دين اسلام هم عقلاني است و هم احساسي. زيرا عقل و احساس هر دو جنبه از بشر هستند و دين اسلام منطبق با فطرت بشري است.
در برخي موارد به ما توصيه مي كند كه تعقل كنيم و از فكر و انديشه خود استفاده كنيم مثلاً در مورد شناخت دين اسلام و مبدأ و معاد به ما توصيه كرده است كه با عقل و انديشه خود آن ها را فراگيريد. اسلام عقل را موهبت الهي مي‌داند . براي آن ارزش زيادي قائل است. اسلام دين احساسات و عواطف است چرا كه انسان داراي احساسات و عواطف است، بنابراين اسلام به اين بُعد انساني هم توجه كرده، مثلاً توصيه كرده است كه كانون خانواده، كانون عواطف باشد. زن به شوهر محبت كند . علائق و احساسات او را احترام بگذارد. همچنين به مرد هم توصيه مي كند به زن خود محبت كرده و بيش تر از توان او چيزي نخواهد. اسلام به عواطف و احساسات مادر نسبت به فرزند و برعكس ارزش زيادي قائل است.
اسلام ميان عقل و احساسات مرز قائل است، يعني اينكه در مواردي توصيه كرده است كه احساسات نبايد مانع از تعقل و فكر و انديشه شود و بر عكس. مثلاً قرآن مي گويد وقتي مجرمي را به خاطر جرمش تأديب مي كنند، احساساتي نشويد و نسبت به او رأفت نشان ندهيد.

صفحه‌ها