پرسش وپاسخ

باعرض سلام و تشکر بابت راه اندازی این سایت ارزشمند. ما در روستا یک زمین کشاورزی داریم که در فصل کاشت توسط یکی از آشنایان در آن گندم کاشته شده است و با لطف الهی فرد مذکور محصول خوبی برداشت کرده که قرار است مقداری از آن را به ما به عنوان اینکه مالک زمین هستیم بدهد اگر ما بدانیم که فرد مذکور زکات آن را نداده آیا می توانیم در آن گندمی که به ما داده میشود تصرف کنیم یا خیر؟اگر در دادن زکات تردید داشته باشیم چطور؟ آیا گندمی که به ما داده میشود خود مشمول زکات میشود؟در صورتی که بدانیم زکات آن داده نشده آیا میتوانیم آن گندمها را به فقیری بدهیم یا با آنها کفاره ای بپردازیم؟

پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
اگر يقين داريد كه زكات آن گندم ها را نداده، نمي توانيد قبل از پرداخت زكات آن در آن تصرف كنيد و يا به عنوان كفاره بدهيد، ولي اگر در دادن زكات آن ترديد داريد، تصرف در آن اشكال ندارد . (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله فاضل ، توضيح المسايل مراجع م 820 و873 و 875 و ذيل آن ها .

در کجای قران نوشته شده که باید در روز 17 رکعت نماز خواند و 30 روز روزه گرفت اصلا در قران در مورد این دو موضوع مهم به طور جزئی و دقیق چه چیزهایی نوشته شده ممنون میشم اگه نام سوره و ایه ذکر شود با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد اصل نماز و پنج وقت آن در قرآن اشاره شده است، ولي به عدد رکعات نماز اشاره اي نشده و پيامبر گرامي اسلام آن را به تفصيل بيان کردند.
در قرآن عدد ركعات نماز و حدّ نصاب و ميزان زكات و كيفيت حج و عدد طواف بيان نشد تا هر يك را پيغمبر تفسير و بيان فرمود. (1)
محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم و او بعد از هفت واسطه از ابو بصير نقل كرده : از امام جعفر صادق عليه السلام راجع به آيه« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً »پرسيدم،فرمود: (2)در باره على بن ابى طالب و حسن و حسين عليهم السلام نازل گشته ، گفتم : مردم مى‏گويند در اين آيه اسمى از اينان برده نشده است. امام فرمود: به مردم بگو وقتى كه آيات نماز بر پيامبر نازل شد ،تعداد ركعات نمازهاى پنج گانه تعيين نشده بود. رسول خدا تعداد ركعات نماز را بيان فرمودند.(3)
خداوند متعال در اين آيه مباركه اساس كامل حكومت در اسلام را طرح ريزى نموده و دستور مى‏دهد فرمان بردارى خدا واجب و روان كردن قانون و شريعت او ضرورى است. بر كساني كه ايمان آورده‏اند ،لازم است فرمان خدا را برند و از پيامبر نيز كه فرستاده خداست ،فرمان پذيرند.

به روزه ماه مبارک رمضان به طور مشخص در قرآن اشاره شده است.
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (4)
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهى كه قرآن، براى راهنمايى مردم ، و نشانه‏هاى هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! آن كس كه بيمار يا در سفر است، روزهاى ديگرى را به جاى آن، روزه بگيرد! خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است كه اين روزها را تكميل كنيد؛ خدا را بر اينكه شما را هدايت كرده، بزرگ بشمريد؛ باشد كه شكرگزارى كنيد!
در هر صورت برخي از احکام شرعي در سنت و روايات آمده است . سنت و عمل پيامبر و اهل بيت ، بيانگر و مفسر قرآن است . دليل قرآني آن، آيه شريفه «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» (5) است (آنچه را که پيامبر براي شما آورد بگيريد و از آنچه نهي کرده پرهيز کنيد ) آيه ديگر« اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم ؛(6) از خدا و از پيامبر و از اولي الامر اطاعت کنيد » اين اطاعت به معناي تبعيت کامل و جاري در تمام امور زندگي انسان ها است . از جمله اين امور بيان احکام الهي است. البته آيات ديگري هم وجود دارند که بيان مي کنند سنت پيامبر و اهل بيت (ع) به عنوان حجت الهي براي بيان احکام مي باشد .
به هر حال اگر قرار باشد همه جزييات احکام ديني در کتاب خدا ذکر شود، چون موارد جزئي بسيار فراوان است ، بايد قرآن حدودا 20 تا 30 جلد کتاب قطور مي شد .
پس اگر در قرآن کريم به تمامي جزئيات تکاليف ديني اشاره نشده است ، خداي متعال اين وظيفه را به پيامبر و ائمه معصومين (ع) واگذار کرده اند . بنابراين نحوه نماز خواندن پيامبر براي ما حجت شرعي است که بدانيم تکليف خود را ادا کرده ايم .
علاوه بر اين، نحوه خواندن نماز يا گرفتن روزه توسط پيامبراکرم (ص) براي عموم مسلمانان بيان شده است.امامان شيعه (ع) که جانشينان واقعي حضرتند و معصوم از اشتباه بوده واز طرف خداوند به امامت منصوب شده اند، کيفيت نماز يا روزه را براي ما بيان کرده اند.
اگر بخواهيد با موارد جزئي آياتي که در زمينه احکام در قرآن هست، آشنا شويد، لازم است به کتاب هاي تفسير آيات الاحکام مانند فقه القرآن قطب راوندي و مسالک الافهام کاظمي مراجعه کنيد .
پي نوشت ها :
1. تفسير روان جاويد، ج‏2، ص 2.
2. نساء (4) آيه 59.
3. أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏8، ص 415.
4. بقره(2) آيه 185.
5 . حشر (59)آيه 7 .
6 . نساء (4)آيه 59 .

سلام دخترم 16سال دارد وبسیارباهوش ومن هم بااورفیقم وباروش صحیح اورانصیحت می کنم ودرضمن راحت با من دردودل می کنه وبه دوست پسرعلاقه داردوچندبارازطریق تلفن واس ام

سلام دخترم 16سال دارد وبسیارباهوش ومن هم بااورفیقم وباروش صحیح اورانصیحت می کنم ودرضمن راحت با من دردودل می کنه وبه دوست پسرعلاقه داردوچندبارازطریق تلفن واس ام اس باپسران هم سن خودغیرحضوری ارتباط برقرارکرده، بارها دوستانه مضرات کار رابه اوگفتم و یکبارهم مجبورشدم باکمر تنبیه ش کردم ،اول نظری افت تحصیلی شدیدی پیدا کرده، خانواده نیمه مذهبی هستم ونماز وروزه را هم بجامی آوریم،راهنمایی کنید، تصمیم داردبرای یکسال اورا ازدرس محروم کنم ، الیته موبایل را ازاو گرفتم و کاملا" مراقب او هستم وسعی کردم نفهمدکهازدورنظاره گرش هستم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
عجيب است كه خود را رفيق دخترتان دانسته و معتقديد با روش صحيح او را نصيحت مي كنيد. در عين حال دست به تنبيه هاي بدني شديد و عكس العمل هايي مانند محروميت از تحصيل مي زنيد ؛ به نظر مي رسد قبل از همه تصميم گيري ها و اقدامات مي بايست به فكر مشاوره و جستن راهكاري براي اين مشكل مي بوديد .
تمايل به برقراري رابطه با جنس مخالف امري است كه به طور طبيعي در نوجوانان و جوانان در همين سنين خاص به وجود مي آيد اما اين كه فرد اقدام عملي براي اين كار صورت دهد، نكته اي است كه بايد پيش از اين و در مسير تربيت فرزندتان و كيفيت رفتارها و روابط اجتماعي خانوادگي خودتان ،همچنين در كنترل دوستان و انتخاب مدرسه وي به فكر مقابله با آن و جلوگيري از رخداد آن مي بوديد .
بيش ترين نيروي بازدارنده دختران براي مقابله با اين تمايل دروني، تربيت هاي ديني و خانوادگي ، حيا و عفت ذاتي ، محيط تربيتي و تحصيلي و فضاي فكري و رفتاري همسالان شان است كه اگر چنين موقعيتي فراهم نباشد ،چه بسا به راحتي زمينه ارتباطات، آن هم در محيط نامناسب جامعه امروز فراهم مي گردد .
به هر حال اتفاقي كه براي دخترتان افتاده مي تواند معلول علت هاي مختلفي باشد ،هرچند وسوسه دروني نسبت به يك تجربه خاص و يا نياز به نشان دادن توانايي برخي كارها به خود يا ديگران و به خصوص تأثير پذيري از دوستان و جو محيط تحصيلي و خانوادگي مي تواند از مهم ترين عوامل اين امر باشد .
اصولاً يکي از ويژگي هاي دوران نوجواني و جواني گرايش به گروه و همسالان مي باشد . اين گروه در اين دوران مي خواهند از خانواده و از آداب و رسوم آن فاصله گرفته و به همسالان خود بپيوندند. چون در بسياري از مواقع تجربه اي ندارند، با شکست مواجه مي شوند . بنابراين وظيفه والدين در شناخت روحيات و ويژگي هاي اين دوران بسيار خطير است ، با شناخت کامل اين ويژگي ها امر تربيت و برخورد با مشكلات سهل و آسان خواهد شد.
برادر محترم ! دختر شما هم مثل ساير همسالان خود اين ويژگي ها رادارد، با اين تفاوت که ايشان برخلاف بسياري از ديگر نوجوانان و جوانان اين نکته را از شما مخفي نكرده كه اين امر بسيار مهم است و بايد قدر آن را بدانيد، اين امر بيانگر ان است كه رابطه بين شما براي وي آن گونه بوده كه چنين مسأله را از شما مخفي نكرده است ، در نتيجه حتماً کاري کنيد که اين حس همچنان باقي بماند . در اين خصوص (بازگو کردن اين مسأله براي تان) او را مورد تشويق قرار داده ، برتري او بر ديگران را در اين خصوص يادآور شويد.
در وضعيت كنوني به راهکارهايي که ارايه مي دهيم عمل کنيد:
1-اين گونه مسايل در حالت عادي خيلي براي آن ها شيرين و جذاب اند، ولي اگر وضعيت روحي شان حاد شود و احساس فشار روحي و عاطفي كنند، يقيناً اين رابطه براي آن ها تبديل به يك نياز و ضرورت مي شود . بنابراين طوري برخورد نکنيد که خود را مستحق تداوم اين روابط دانسته، آن را براي خود ضروري ببيند . در بدترين وضعيت روابط تان به گونه اي نشود كه او اين مسائل را ديگر با شما در ميان نگذارد .
2 - عواقب اين ارتباط ها را به طور غير مستقيم و بدون نصيحت خود به ايشان منتقل كنيد مانند فيلم ها و كتاب هاي مستند دراين خصوص ، حتي بردن ايشان به ندامتگاه هاي دختران و مراكز نگهداري دختران فراري ؛ به خصوص تلاش كنيد نصيحت ها توسط يك كارشناس ديني انجام شود ،نه خودتان .
3- فضاي فكري و روحي و ارتباطي وي را تغيير دهيد . تلاش كنيد افق هاي فكري و رفتاري جديدي برايش ايجاد شود .از اين قبيل روابط كم ارزش و بي بها و رفتارهاي قبلي خود شرمنده شود ، در اين مسير آشنا كردن وي با مقوله شهادت و شهدا و همسران آن ها بسيار مؤثر است ؛ كتاب هايي مانند مجموعه " نيمه پنهان ماه" از انتشارات روايت فتح ، به خصوص همسرچمران ، همت و حميد باكري را در اختيار وي قرار داده بعد از مطالعه آن با هم به نقد و بررسي اين كتاب ها بنشينيد .
4- ارتباط ايشان را به مرور زمان و آرام آرام با دوستان مذهبي و البته به روز و موفق ، همچنين مجامع و مراكز فعاليت هاي پرنشاط ديني واجتماعي مانند هينت ها و كانون هاي مذهبي و... برقرار كنيد . به علاوه حضور خود در فعاليت هاي مذهبي و ديني را تقويت ببخشيد .فضاي خانه را از هر نوع رفتار دور از اخلاق و دين مانند استفاده از ماهواره و روابط خانوادگي آزاد و... پاك نماييد .
5- به طور نامحسوس رفت و آمدها و اعمال ايشان را تحت نظر داشته باشيد ،به گونه اي که اصلاً متوجه نشود يا حس نکند که مورد مراقبت است . در صورت بروز اشتباه و خطاي جديد و مداوم در اين زمينه بدون تغيير در رفتارتان با وي، اين امر را از طريق نوشتن يك نامه يا مانند آن به او تذكر بدهيد .گوشزد كنيد كه تا چه حد از اين عمل وي دلگير شديد .
6- ايشان را به درس و تحصيل تشويق کنيد. براي موفقيت بيش تر از او بخواهيد برنامه روزانه و منظمي داشته باشد . خود نيز هر چه در توان داريد ، در اين مسير به كار ببنديد . البته اگراين رفتارها متأثر از محيط مدرسه است ،تلاش كنيد مدرسه وي را تغييردهيد ، اما ممنوعيت از تحصيل خطر طغيان و سركشي را به دنبال دارد كه بسيار خطرناك است .
7- براي او برنامه هاي فوق العاده تفريحي ، آموزشي و... داشته باشيد .وقت بيش تري براي او بگذاريد؛ هميشه طوري رفتار کنيد که احساس کند او را از ته دل دوست داريد و براي سعادت و خوشبختي او تلاش مي کنيد.
8- اگر واقعا به ازدواج و زندگي مشترك علاقه شديد دارد ، در خصوص اين مسأله با او صحبت و تأكيد كنيد كه در صورت موفقيت هاي تحصيلي خودتان زمينه ازدواج سريع و موفق را برايش فراهم مي كنيد .
موفق باشيد.

با سلام من پارسال تصادف کرده و دو ماه در کما بودم ، و هنوز هم عوارض تصادف بهبود نیافته . ولی خدا را شکر به محل کارم بازگشته ام ولی 50 درصد از توانایی های قبل را بدست نیاورده ام . من فوق لیسانس عمران و کارمند هستم . هنوزهم مکررأ مراجعه دکتر دارم و به آشناهاهم بدهکار هستم .ولی پول دیه ام 65 میلیون تومان می باشد و سال خمسیم هم نزدیک میباشد و البته تصمیم دارم با پول دیه علاوه بر پرداخت بدهی و هزینه عملی که در پیش دارم انشاالله ازدواج هم کنم . البته هنوز پول دیه را در یافت نکردام . ولی اگر قبل از سر رسید سال خمسی دیه پرداخت شود به توجه به هزینه عمل و موارد دیگر که ذکر شد باید چه کار کرد لطفأ مرا راهنمایی کنید

پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
ديه خمس ندارد ،گر چه بر آن سال خمسي بگذرد .(1)
پي نوشت:
1. آيت الله سيستاني ؛ توضيح المسايل مراجع ،ذيل م 1754.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام با عرض خسته نباشيد و خدا قوت براي تمامي كارگزاران اين خدمت بزرگ من جواني 26 ساله هستم كه حدود 2 سال پيش ازدواج كردم راستش كلا نسبت به جنس مخالف گرايش عاطفي دارم ولي تنها هدفم از ازدواج اين بود كه بيشتر به خدا نزديك شم در كل قربتا الي الله بود ولي راستش بعد از اينكه ازدواج كردم نتونستم خواسته قلبي خودم رو كه نزديك تر شدن به خدا بود اجابت كنم كامل تر ميگم : من بعد از ازدواج به نامحرم نگاه ميكنم حتي نسبت به دوران مجردي جسارت بيشتري پيدا كردم كه سخت منو آزار ميده هر چي ميخوام سعي كنم از نا محرم در دلم تنفر ايجاد شه نميتونم و شايد در بعضي مواقع برعكسم ميشه نميدنم چرا زياد دست ندارم با خانومم رابطه نزديكي (جنسي)داشته باشم ولي در عين حال عاشقشم. و اونو ناز و معصوم ميدونم و فكر ميكنم اين شهوت من كه حيوانيه در شان خانومم نيست و براي زنهاي هرزه و بي حجاب بايد مصرف شه.كه منجر به اين ميشه كه زن نامحرم بيشتر منو تحريك ميكنه من تا حالا رابطه نا مشروع با كسي نداشتم ولي ميترسم كه اگه اين رفتارم ادامه پيدا بكنه اين كار رو هم انجام بدم راستش علاقه خواصي هم به ديدن عكس هاي مستهجن اينترنتي دارم كه گاهي منجر به خود ارضايي ميشه(حتي الان كه متاهل هستم) من كلا از دست خودم خيلي ناراحتم ولي اراده ترك گناه رو ندارم من در دوران مجردي حتي گاهي نماز شب مي خوندم و فكر ميكردم تنها گناهي كه ازم سر ميزنه نگاه كردن به نامحرم و خود ارضايي است .به اين خاطر فكر كردم با ازدواج ميشه اين گناه ها رو ترك كرد ولي متاسفانه نتونستم.حتي فكر ميكنم رابطه ام با خدا خيلي كمرنگ تر شده . من خودم اهل فكر هستم شايد بهترين مشاوره رو هم به خودم بدم ولي نميتونم به مشاوره خودم عمل كنم بعد از مدتي توي ذهنم كمرنگ ميشه اميدوارم بتونيد در جهت نزديك تر شدن من به خدا و اصلاح رابطه ام با خدا به من مشاوره خاصي بديد كه منو دگرگون كنه و مطمن باشيد كه خدا خيلي خوشحال ميشه اگه يه بنده اش رو بهش بازگردونيد التماس دعا منتظر جوابتون هستم....................

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد دوست نداشتن برقراري ارتباط جنسي با همسرتان نياز به بررسي توسط روانشناس باليني ضروي است تا مشخص گردد که اين مسأله داراي چه منشا مؤثري است. مکانيزم هاي مختلفي مي تواند در اين موضوع داراي نقش باشد. اين مي‌تواند زمينه بروز افکار وسواسي را نشان دهد که نياز به درمان دارد.
اما در خصوص اعتياد به عکس هاي مستهجن چنانچه معتاد و گرفتار برخي پايگاه ها هستيد و نمي‌توانيد خود را از آن رها سازيد، رايانه خود را به اتاقي که اختصاصي نيست و ديگران در آن تردد دارند، انتقال دهيد و در آن جا به کاربري بپردازيد. تلاش کنيد تا با يک برنامه‌ريزي مناسب وارد فضاي مجازي شويد. بنابراين هرگز بدون يک درخواست واقعي وارد فضاي مجازي نشويد. وبگردي چيزي شبيه ولگردي است و مي‌تواند مخاطراتي را دربر داشته باشد.
ممکن است خودتان به تنهايي نتوانيد زمان‌بندي و برنامه‌ريزي براي قطع وابستگي اينترنتي را انجام داده و به انتها برسانيد، در اين صورت با مراجعه به روانشناس و مشاوره به هدف خود نزديک شويد. معمولاً ده توصيه خاص دربارة دست‌يابي به زندگي بهنجار براي افراد معتاد به اينترنت وجود دارد. اين توصيه‌ها عبارتند از:
1-رايانه خود را به اتاق ديگر منتقل كنيد. بعضي از نشانه‌هاي محيطي، باعث تقويت مي‌شود و شرطي شدن رخ مي دهد كه اگر رايانه را به جاي ديگري منتقل كرده باشيد، اين عوامل تقويتي را از بين برده‌ايد.
2-هرگز به تنهايي وارد اينترنت نشويد. هميشه سعي كنيد موقعي وارد اينترنت شويد كه كسي در اتاق يا حد اقل در خانه باشد. اگر رايانه خود را مي‌خواهيد به جايي منتقل نماييد،سعي كنيد محلي باشد كه كم ترين ميزان خلوت و خصوصي بودن را داشته باشد. با اين كار احساس خواهيد كرد مشكلات روان‌شناختي كم تري خواهيد داشت و اين مخصوصاً در زمينه هرزه‌نگاري جنسي خيلي مهم است.
3-ايجاد زمان‌بندي براي استفاده از اينترنت.
4-در زمينة‌مشكل خود با ديگران صحبت كنيد: او به عنوان ناظر و حامي شما در كنارتان خواهد ماند.
5-تمرين‌هاي ورزشي:
6-از اينترنت مرخصي بگيريد:
8-درباره اعتياد خود زياد فكر نكنيد: اگرچه داشتن اطلاعاتي درباره مشكل تان ضروري است، اما وقتي اطلاعات شما به اندازه مناسبي رسيد، فكر كردن دربارة آن را تمام كنيد و انرژي خود را در جهت ديگري صرف كنيد.
9-به ديگران كمك كنيد: اگر كسي را مي شناسيد كه به اينترنت اعتياد دارد ،او را در جهت درست راهنمايي كنيد .به او كمك كنيد مشكل خود را بشناسد . يك دوره از كارها را به همراه او شروع كنيد. اين باعث ايجاد يك جو حمايت گروهي خواهد شد. با اين كار نه تنها براي كمك كردن به ديگران احساس مسؤوليت مي‌كنيد، بلكه در زمينة حل مشكلات خودتان نيز موفق خواهيد بود.
10- به افراد حرفه‌اي مراجعه كنيد: هيچ جايگزيني براي مراقبت از سلامت رواني حرفه‌اي وجود ندارد. بنابراين به يك روان‌شناس يا مشاور مراجعه و با همديگر يك طرح درماني، برنامه‌ريزي كنيد. يك درمانگر خوب مي‌تواند به شما كمك نمايد بر مشكل خود غلبه كنيد . به راه‌هاي سازنده‌تر استفاده ‌از اينترنت راهنمايي خواهيد شد . اگر موضوعات زيربنايي براي مشكل شما وجود داشته باشد(مثلاً افسردگي يا فوبي اجتماعي) در فرايند درمان مداوا خواهد شد. اين گام‌ها جايگزين روان‌درماني يا مشاوره نيست. خدمات حرفه‌اي در اين زمينه كمك خواهند كرد تا فرايندهاي تفكري مشكل‌زاي خود را مشخص كنيد . روش فكر كردن و استفاده از اينترنت را بازسازي نماييد. اين كارها فقط راه‌هاي رفتن به سوي يك مقصد است، نه خود مقصد.در نهايت اميدوارم با برگزيدن روش هاي تخصصي رواندرمانگري از اين دو مسأله راه شويد.
امکان ندارد آن گونه که در نامه نوشته‌ايد، کسي اراده ترک گناه را نداشته باشد؛ چون در آن صورت تکليفي بر عهده نخواهد داشت. بهتر است به جاي اين عبارت بگوييم که نمي خواهم گناه را ترک کنم. مگر در خارج از چيزي خاص وجود دارد که نمي‌گذارد گناه نکنيد؟ هر يک از ما امکان ترک گناه را دارد؛ مگر نخواهيم همچنان تمايل به انجام آن داشته باشيم. تنها تفاوت موجود آن است که افراد هنگام انجام گناه به لذت آن مي انديشند و نمي‌خواهند از لذت بگذرند. پس نمي‌خواهند رفتار داراي لذت را ترک کنند.
اما در خصوص خودارضايي که همراه با ديدن عکس هاي هرزه‌نگاري به آن مبادرت مي‌ورزيد، اختلال به عنوان يک اختلال مرتبط با اضطراب شناسايي و مطرح شده است. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مکرر به اين عادت نابهنجار روي مي‌آورد و براي حل اين مسأله توصيه مي‌شود به روانپزشک مراجعه نماييد.
بعضي وقت ها ما قصدهايي داريم كه به دليل وجود مشكلات امكان تحقق پيدا نمي شود. مثل قصد قربت الي الله شما.... اول بايد قصد كنيد كه دل خودتان را با كمك يك روانشناس متخصص از اواهام و خيالات و تصوير پردازي نسبت به مسايل جنسي زدايش گردانيد. بدون پرداختن به يک برنامه نمي‌توانيد به هر چه که مي خواهيد برسيد. اهداف بايد عملي باشد. قصد قربت الي الله چنان هدفي سنگين است که امکان دستيابي به آن را نداريد.
بايد ياد بگيريدکه نسبت به ديگران مسؤول بمانيد و مسوولانه رفتار کنيد. . نمي‌توانيد براي خودتان کاري انجام دهيد . بهتر است به روانشناس مراجعه کنيد و از خود-درماني بپرهيزيد.
هرگز موانعي را که براي ترک يک عادت ناپسند با آن روبرو خواهيد بود ، نمي شناسيد .تنها با کمک يک روانشناس در انجام تغييرات موفق خواهيد بود.
با توجه به آنچه در نامه نوشته ايد با يك وسواس رو به افزايش روبرو هستيد. نياز به درمان دارد؛ احساس گناهي كه اكنون با آن روبرو هستيد ،به خوبي شاهدي بر اين امر است و وجود افسردگي حادَ نيز تأييد مي گردد. تمام اين موارد با مراجعه به روانپزشك و روانشناس تا حد زيادي برطرف خواهد شد .بايد نسبت به اثربخشي آن مطمئن باشيد. احساس بي ارزش و تباه دانستن رابطه جنسي با همسرتان و تمايل به انجام رفتار جنسي با زنان بدكاره نيز تأييدي بر اين مسأله است.
همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرميدگي (ريلکسيشن) و دارودرماني که توسط متخصصين ارايه مي‌شوند، سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد. به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد، فردي مؤمن هستيد که به هر دليلي دچار يک رفتار ناپسند گشته‌ايد. ولي هيچ‌گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد و براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است.
با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد، نبايد با بزرگنمايي نکات منفي‌ خودتان را به بوته فراموشي بسپاريد. احساس گناه افراطي که در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا مي‌داند، به هيچ وجه مطلوب درگاه خداوند و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه‌هاي شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست . به خوبي مي‌توان دريافت که همين احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودراضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد که فرد را به سمت جبران خطايا از طريق انجام اعمال نيک و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن که ناخواسته موجب اضطراب بيش تر شده و به گناه بيش‌تر سوق دهد. در اسرع وقت براي کاهش اضطراب و افکار وسواس‌گونه به يک روانپزشک و سپس به روانشناس باليني مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است؛ اما هرگز درمان کامل محسوب نمي شود.
در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي به ارزيابي بپردازيد و ببينيد که در چه شرايطي افزايش مي‌يابد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشن‌تر در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين بررسي نماييد که معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
همين مسأله كه فكر مي كنيد كه بهترين مشاور هستيد، حاكي از غروري است كه اجازه نمي دهد كه به درمان مسأله بپردازيد. ما روانشناسان باليني در كلينيك و بخش هاي اعصاب و روان با انسان هاي بسياري روبرو هستيم كه خود را كامل ترين مي دانند . فكر مي كنند كه بهتر از يك مشاور و درمانگر مي توانند مسايل را بفهمند . در واقع قصد جدي براي درمان خود ندارند. مسأله اصلي اين است كه درمان شدن نياز به علاقه دارد . برخي از ما متأسفانه علاقه اي به درمان كردن خودكمان نداريم چون همين وضعي كه در آن گرفتار هستيم براي ما لذت بخش است؛ اگر چه بابت آن ناراحت نيز هستيم. اين يک حالت دوسوگرايانه است که در صورت تمايل به کسب اطلاعات بيش تر در اين خصوص مي‌توانيد با شماره رايگان 09640 اين مرکز تماس حاصل فرماييد.

در پاسخ به یکی از سوال ها که در مورد هدیه و ... بود به این مساله اشاره شده بود که اگر هدیه به طور صحیح به یکی از اقوام نسبی داده شود دیگر نمی شود ان را پس گرفت . منظور از صحیح در ان پاسخ چه بود ؟

پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
يعني شرايط هديه و هبه كه مثلا قبض و اقباض باشد ،رعايت شده باشد.(1)
آيت الله مکارم در پاسخ سوال ذيل فرموده است :
س - طلايى براى زينت زن خريدارى و در اختيار وى قرار داده شده، ولى به او هبه نشده است. آيا در صورت فسخ نكاح طلا به ملك مالك اوّل يعنى زوج باقى است، و مى تواند آن را مطالبه نمايد؟
جواب: اگر به قصد عاريه به او داده، مى‏تواند باز پس گيرد. و اگر به نيّت هبه باشد، و آن طلا را تعويض نكرده باشد، نيز حقّ باز پس گرفتن دارد. ولى با توجّه به اين كه معمولًا به قصد هبه مى‏دهند، اگر طلا را تعويض كرده باشد، حق باز پس گرفتن ندارد. همچنين اگر زن و شوهر از اقوام همديگر باشند حق باز پس گرفتن ندارد .(2)
پي نوشت ها:
1 . استفتاات جديد، ج 1 ،ص 310 .
2 . استفتائات جديد ،ج‏3،ص 321 ،سؤال 842 .

با سلام پسری هستم 23 ساله. مدتی با دختری 24 ساله رابطه ای را به قصد ازدواج آغاز نموده ام.در این رابطه به غیر از صحبت کردن پیرامون ازدواج اتفاق دیگری نیفتاده است. از نظر فکری و مذهبی و اخلاقی به هم نزدیک بوده و به توافق رسیده ایم. حال در نظر دارم برای ازدواج با وی اقدام نمایم. مسئله را با خانواده ام بدون گفتن اینکه رابطه داشته ایم در میان گذاشتم و آنان هم پذیرفته اند که به خواستگاری وی بروند. ولی مدتی است که به این فکر میکنم که برای من دختری بهتر نیز برای ازدواج هست. از نظر خانوادگی و شغل پدر و شرایط زندگی و مالی در سطح پایین تری نسبت به ما قرار دارند. به طوری که خود او نیز ابراز داشته خواستگاری به خوبی من نداشته است. خانواده من هم به دلیل اینکه پدرم یکی از افراد با موقعیت شغلی و خانوادگی خوب اشت شاید در نظر داشته باشند که با خانواده ی بهتری وصلت کنم. برای روشن تر شدن موضوع اینکه پدر من رییس یک شرکت و شناس مردم شهر است ولی پدر وی کشاورزی مسن و ساکن روستا هستند. من خودم شخصا این مسائل رو برتری نمیدانم و فقط ملاکم ایمان و اخلاق خود دختر برای انتخاب بود. ولی نگرانیم از تفاوت خانواده هاست و اینکه این مسئله در آینده ی زندگیم مشکل ساز نشود. از شما تقاضا دارم به نحوی که صلاح میدانید بنده رو راهنمایی فرمایید. از طرفی فکر موقعیت ازدواج بهتر در سرم هست و از طرفی دختر را میشناسم و اخلاق و ایمانش و همینطور مدتی که با وی بودم و ناراحتی و عذاب ترک کردنش باعث میشود تنوانم او را کنار بگذارم. پیشاپیش از راهنمایی هایتان صمیمانه تشکر مینمایم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
عنوان کلي تفاوت بين خانواده‌ها چندان مفهوم نيست؛ به خوبي مي‌دانيم که هيچ خانواده مشابهي را نمي توان يافت. حتي مي‌توان تصور نمود که افراد داراي يک صنف واحد نيز با يکديگر تفاوت هايي بنيادين دارند. به همين دليل تفاوت بين خانواده‌ها به تنهايي نمي‌تواند مشکل جدي براي ازدواج فرزندان تلقي گردد. همين طور تفاوت سني بين والدين دختر و پسر نيز به تنهايي نمي تواند به عنوان يک مانع قلمداد گردد.
اما مادامي که تفاوت‌ها منجر به تفاوت فرهنگي شوند و يا به تفاوت فرهنگي بازگردند، نمي‌توان آن ها را ناديده انگاشت؛ بنابراين بهتر است هر گونه تفاوت که مي‌تواند اختلاف جدي در سبک و روش زندگي را به وجود آورد ، مهم و جدي تلقي کرد.
با توجه به آنچه در نامه نوشته ايد، زندگي در روستا و شهر مادامي که تفاوت جدي در نگرش و تلقي به وجود نياورد ،مانعي نخواهد بود. بالاخره بايد پذيرفت که هر کسي در جايي خاص زندگي مي‌کند و به حرفه اي خاص نيز اشتغال دارد. اما گاهي بين ساير مشخصات خانواده‌ها مانند سطح سواد و نوع معاشرت و آداب و رسوم کاملاً متناقض با يکدگير است که مي‌تواند مهم باشد. اما گاهي دختر روستايي نمي‌تواند خود را با زندگي شهري تطبيق دهد و به رفتارهاي خاص خود در روستا همچنان ادامه مي‌دهد، اين مي تواند مشکلي جدي را به وجود آورد.
هم چنين اگر اين احتمال وجود داشته باشد که در آينده اين مسأله را دستمايه تمسخر و طنز قرار داده ، هر يک از مسايل خرده فرهنگي که دختر با آن درگير است ، به ريشخند بگيريد، بايد از ازدواج اجتناب نماييد و يا پس از تغيير و خودسازي واقعي به ازدواج پاسخ مثبت دهيد.
اما در مجموع به نظر مي‌رسد قاطعيت لازم را در بارة ازدواج با اين فرد نداريد و در ترديد به سر مي‌بريد؛ به همين دليل نياز به شناخت بيش تر نسبت به برخي ابعاد اين دختر و خودتان داريد. در هر صورت چنانچه باوجود آگاهي بيش تر باز هم ترديد در شما وجود داشت و نتوانستيد به اطمينان کافي دربارة آينده برسيد، بايد از ازدواج منصرف گرديد. همين طور لازم است که از هر گونه خجالت‌زدگي و احساس گناه درباره او فارغ شويد و تصميم خودتان را به او بگوييد.
به هر حال اگر مي بينيد كه در آينده ممكن است دچار تزلزل و بي ثباتي در تصميم به ازدواج با او داشته باشيد، بايد از او فاصله بگيريد. هيچ كس نبايد در يك ازدواج احساس تحميلي بودن كند. تحميل منحصراً مربوط به اصرار والدين نيست؛ بلکه گاهي خود را به حکم يک وظيفه ملزم به ارايه يک پاسخ مثبت مي‌بينيم که البته براي هر دو طرف مخاطره آميز خواهد بود. به ويژه آن که در فکر آن هستيد که شايد فردي مناسب تر از اين فرد براي شما وجود داشته باشد که در اين صورت ترديد شما بيش تراز ميزان لازم خواهد بود. براي دريافت راهنمايي بيش تر مي توانيد با سرويس مشاوره تلفني مركز با شماره 09640 تماس بگيريد و با روانشناسان اين مركز نيز گفتگو كنيد.

من عاشق دختری شدم که 2سال از من بزرگتره و میدونم چه مشکلاتی پیش میاد ولی ازونجایی که من میشناسمش دختر پاک دامن و فهمیدهای است چون فامیلهمونه.تنها من نمیگم دختری همه جوره خوبه همهی کسانی که دورو ورشن میگن.ما قرارمون اینه که 4ساله دیگه ازدواج کنیم که از رفتارو اخلاق هم با خبر بشویم که وقتی سر زندگی رفتیم مشکلی به وجود نیایید.حالا از شما خواهش میکنم راهنمایم کنید.با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد ازدواج و بزرگ تر بودن سن دختر خانم هيچ گاه نمي توان به ازدواج توصيه نمود. متاسفانه بزرگ تر بودن سن ازدواج دختر همواره داراي برخي مخاطرات بوده است که احتمال رضايت مندي زناشويي را پايين مي آورد. اين مسأله به عنوان يک مسأله عمده مي تواند مطرح گردد و هيچ مسأله اي ديگر نمي تواند اين ضعف عمده را برطرف سازد. پاك دامن بودن، متدين بودن فرد و مسايلي از اين دست موجب تجويز ازدواج نخواهد شد. در خصوص اين مسأله بايد جدي باشيد و از ترديد فارغ بمانيد. اصل موضوع يعني ازدواج کردن با اين فرد مورد اشکال است. مهم ترين مسايلي که در آسيب شناسي شناخته شده است، عبارتند از:
فشار اجتماعي و نفوذ و طعنه و كنايه ها كه هر يك از زوجين را مورد اذيت و آزار قرار مي دهد. در واقع، طعنه‌هايي كه افراد جامعه معمولاً نسبت به هر يك از دو همسر به كار خواهند گرفت. نيز، گاه طاقت فرسا خواهد بود . منجر به شكست مقاومت رواني يكي از دو طرف يا هر دو خواهد شد كه از آن مي‌توان تحت عنوان فشار اجتماعي ياد نمود . بسته به ميزان تحمل افراد ممكن است افراد را از ادامه زندگي مأيوس سازد. به کارگيري تعابير و طعنه‌ها به دختر که «با بچه شيرخواره ازدواج کرده‌اي!» از يک سو، و طعنه هاي مانند:«با مادر بزرگت ازدواج کرده‌اي!» از سوي ديگر مي‌تواند موجب ايجاد تنش در روابط همسران گردد.
چنانچه اختلاف سني پسر و دختر تا آن اندازه باشد که همسران نتوانند محدوديت‌ها و عواطف ناشي از مرحله رشد يکديگر را در نظر گيرند، باز هم با يک وضعيت بحراني روبرو خواهيم بود؛ مثلاً انجام برخي رفتارهاي عاشقانه بزرگ شده براي افرادي که از حدّ سن خاصي فراتر رفته‌اند ، قابل پذيرش نيست. در واقع، در اين نوع ازدواج‌ها، «تفاوت نسل» در ميان است که يک ايراد اساسي در ازدواج پديد مي‌آورد.
عدم پذيرش اين ازدواج و فرد مقابل از سوي خانواده طرفين و آغاز ناسازگاري با فرد مقابل (به ويژه خانواده پسر كه دختر را متهم به فريب فرزند خود مي كنند)است.
فشار اجتماعي و نفوذ و طعنه و كنايه ها كه هر يك از زوجين را مورد اذيت و آزار قرار مي دهد.
احساسات و نگرش هاي متفاوت خود افراد نسبت به مسايل گوناگون كه كاملاً به سن و شرايط بدني و رواني مختص به دوره رشد بستگي دارد.
پيش فرض ها و افكار قالبي هر يك از طرفين نسبت به ديگري كه: چون بزرگ تري ،فكر مي كني مي تواني به من امر و نهي كني؟
عمدة آسيب ها نيز اغلب از ناحية پسر به دختر خواهد بود . ممكن است در آينده بنا به هر دليلي احساس كند كه فريب خورده است يا بايد با يك فرد كوچك تر از ازدواج مي كرد تا بتواند بر خلاف شما که سن تان بزرگ تر است، شاداب تر باشد و همدلانه تر رفتار نمايد.

حضرت خضر بچه ای را می کشد چون در بزرگسالی باعث کافر شدن پدر و مادرش نشود چگونه اینجا بدا( بدا در امور تکوینی است) نیست ولی در کارهای انسانهای دیگر است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
حضرت خضر مأمور الهي بود .كار او به عنوان يك انسان، يا قاضي و... تلقي نمي شود. بنابراين جريان قتل بچه اي توسط جناب خضر ربطي به مسئله بداء ندارد . خضر همانند حضرت عزرائيل يک مامور الهي بود که آن بچه را به قتل برساند . کار او از روي خواست خود او نبود، بلکه ماموريت داشت جان فرزند را بگيرد. از اين رو در تبيين علت کارش گفت:
«و ما فعلته عن امري ذلک تاويل مالم تسطع عليه صبرا؛ (1)
به دستور خود اين کار را نکردم، و اين بود سر کارهايي که توانايي شکيبايي در برابر آن ها نداشتي».
بنابراين خداوندي که مسئله بداء را مي داند و علم او به آينده و سرنوشت آن نوجوان قطعي است، خضر را مامور کرد تا او را به قتل برساند. پس اين کار خضر با مسئله بداء تعارض ندارد ،چون خدا مي‌دانست که بر اثر بداء تغييري در آن نوجوان به وجود نمي آيد ، دستور قتل او را به خضر داد. از اين جاست که جريان کار خضر با کارهاي ساير مردم غير قابل قياس است، چون ديگران چنين ماموريتي ندارند ، مگر در صحنه جهاد با کفار معاند که اين حکم خاص خود را دارد و ربطي به كار حضرت خضر ندارد.
پي‌نوشت‌ها:
1. کهف (18) آيه 82.
تفسيرنمونه، ج 12، ص 506.

صفحه‌ها