پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

خواهرم در زمان کودکی و نوجوانی توانایی مالی نداشته روزهایش را نگرفته و کفاره آن را پرداخت نکرده و تعداد روزهای نگرفته را هم نمی داند علیهذا وضعیت چگونه است؟ باتشک

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در صورتي که خواهر شما به سبب عذر شرعي روزه هايش را نگرفته باشد. (مانند ضعف غير قابل تحمل در اوايل بلوغ و يا ايام عادت ماهيانه ) فقط قضاي روزه ها بر او واجب است . کفاره اي به سبب روزه نگرفتن بر عهده او نيست.(1)
اما اگر قضاي روزه ها را بدون دليل تا رمضان سال بعد تاخير انداخته باشد، به ازاي هر روز بايد يک مد طعام(750 گرم گندم يا جو يا برنج و...) به فقير بدهد.(2)
اما در صورتي که روزه هايش را بدون عذر شرعي نگرفته باشد ، علاوه بر قضاي روزه کفاره هم بايد بدهد . در پرداخت کفاره انسان بايد يا شصت روز روزه بگيرد و يا شصت فقير را سير کند و يا به هر کدام يک مد طعام بدهد . اگر توانايي بدني براي روزه ندارد و يا تمکن مالي براي پرداخت کفاره ندارد، هر مقدار که مي تواند بايد اطعام کند . اگر اصلا قدرت اداي کفاره را ندارد، بايد استغفار کند و بنا بر احتياط واجب هر وقت که توانايي داشت ، بايد کفاره بدهد.(3)
اگر در تعداد روزه ها شک دارد، هر مقدار که يقين دارد، انجام بدهد، کافي است ، مثلا اگر شک دارد که 20 روز روزه نگرفته يا 15 روز ، قضاي همان 15 روز را بگيرد، کافي است .(4)
کفاره را انسان بايد به صورت طعام بدهد .دادن پول کافي نيست . در صورتي که مبلغ کفاره را به دفتر مرجع ويا فرد مطمئني بدهد که او طعام خريده و به فقير بدهد، کافي است.
مبلغ هر مد طعام 400 تومان مي باشد و مبلغ کفاره يک روز روزه نگرفتن عمدي 24000تومان مي باشد.
در هر صورت قضاي روزه را بايد انجام بدهد و براي گذشت چند سال کفاره افزايش نمي يابد.
پي نوشت ها :
1. آيه الله سيتاني ، توضيح المسائل ، م1564 .
2. همان ، 1676 .
3 . همان ، 1632 .
4 . همان ، 1668.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

امتحان دوست كه مي گويند يعني چه ؟و چگونه مي توان دوست را شناخت ؟و اگر دوستمان بد بود بايد تركش كنيم يا بسازيمش ؟(هرچند كه تجربه هايم از شكست هايي در دوستي خورده ام نشان مي دهد كه با حرف من و تو ساخته نمي شوند).و اگر به دليل بد نامي دوست نخواهيم او را ترك كنيم و بدون تحقيق به او اعتماد كنيم و بعد از مدتي از او خسته شويم و به بهانه فشار خانواده (كه واقعا هم فشار ميدهند)او را ترك كنيم آيا مشكلي دارد حتي اگر با بولدوزر از روي قلبش گاز داده باشيم؟

گام اوّل در دوست‌يابي، دوست‌شناسي است. اگر اين امر به طور شايسته‌اي انجام نگيرد، مراحل بعدي فرجام خوبي نخواهد داشت.
در پاسخ به اين كه چگونه دوست خوب را از بد بازشناسيم، بايد گفت: تنها با آزمايش و امتحان اين امر ميسر است. پروين اعتصامي مي‌گويد:
پروين، نخست زيور ياران صداقت است
باري نيازموده، كسي را مدار دوست
تا دوستي را نيازموده‌ايم، نبايد به او اعتماد كنيم. اكتفا كردن به ظاهر و روي خوش كافي نيست.
براي آزمودن دوستان مهم‌ترين راه، هفت چيز است:
1ـ آزمايش روحي:
اگر روان و عواطف خويش را به خوبي بشناسيم، از راه احساس دروني مي‌توان ميزان محبت ديگري را تشخيص داد. در حديث آمده است: "محبت قلبي برادرت را نسبت به خود، از محبت قلبي خويش نسبت به او بشناس"(1).
2ـ آزمودن به گاه نياز:
در موقع نيازمندي، مي‌توان دوست را شناخت. از لقمان نقل است كه گويد: "برادرت را مشناس مگر در وقت نيازت به او"(2).
دوست مشمار آن كه در نعمت زند لاف ياري و برادر خواندگي
دوست آن دانم كه گيرد دست دوست در پريشان حالي و درماندگي
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراري پيوند نزديك‌تر:
آيا او دوست دارد كه به سخن تو گوش دهد؟ آيا از همنشيني با تو احساس رضايت دارد؟ آيا كارهاي خوب تو را ميان مردم مطرح مي‌كند؟
4ـ آزمودن در سختي‌ها:
دوست خوب كسي است كه در گرفتاري‌ها به ياري‌ات بيايد. امام علي(ع) مي‌فرمايد: "دوست را در هنگام گرفتاري و سختي بيازماي".(3)
5ـ آزمودن به هنگام خشم:
هر انساني چهره واقعي‌اش را در حال خشم آشكار مي‌سازد، از اين رو امام صادق(ع) فرمود: "اگر برادرت سه بار بر تو خشمگين شد و سخن ناخوشايندي درباره‌ات نگفت، او را براي خود حفظ كن"(4).
6ـ آزمودن در سفر:
آدمي در سفر، لباس تكلف و ريا را از تن خود بيرون مي‌آورد و آن طور رفتار مي‌كند كه واقعاً مي‌انديشد، از اين رو مي‌توان دوست را در سفر آزمود. در روايات. يكي از روش‌ها، دوست را آزمودن به هنگام مسافرت دانسته‌اند.(5)
7ـ آزمودن به هنگام زوال قدرت:
دوستي واقعي، ناشي از سِمَت و مقام نيست و با نبود آن ها نيز پابر جاست. امام علي(ع) مي‌فرمايد: "هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته مي‌شود".(6)
دوستي با افراد ناصالح به قصد امر به معروف و نهي از منکر و به شرط وجود توانايي براي اصلاح اشکالي ندارد اما اگر اميدي به اصلاح نيست ومي دانيد از كوشش و سعي خود نتيجه‏اي به دست نمي آوريد، او را به قهر و قطع ارتباط تهديد كنيد، البته اگر تأثير مثبت داشته باشد. آخرين راه حل، قطع ارتباط است؛ زيرا اگر چه تغييري در خُلق و خوي دوست تان نمي‏بينيد، ولي چون در مسير غير حق قرار گرفته، اگر مردم اين موضوع را بدانند، هرگونه ارتباط شما با او (اگر تأثيري در شما نداشته باشد) موجب اتهام تان خواهد شد. علاوه بر اين از تأثير تدريجي و پنهاني و ناخودآگاه چنين ارتباطي در امان نخواهيد بود. بدون آن كه متوجه باشيد، كم و بيش و به تدريج تحت تأثير قرار خواهيد گرفت. اميرمؤمنان(ع) فرمود: "از دوستي با بدكار حذر كنيد، زيرا او دوست خود را به هر چيز پوچ و ناچيز مي‏فروشد".(7)نيز فرمود: "با شخص شرير (بدكار) مصاحبت و آميزش مكن، زيرا طبع تو، شر و بدي را از طبع او مي‏دزدد و تو نمي‏داني".(8)امام صادق(ع) فرمود: "هر كسي با رفيق بد دوستي كند، سالم نمي‏ماند".(9)
پي‌نوشت‌ها:
1. ميزان الحكمه، ج 5، ص 311.
2.همان، ص 312.
3. همان.
4. همان.
5. بحار الانوار، ج 78، ص 10.
6. ميزان الحكمه، ج 5، ص 312.
7 - صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 10، ص 520.
8 - همان، ص 369.
9 - بحارالانوار، ج 75ص 216.

چگونه مي توانم اعتدال را رعايت كنم. زيرا در هر زمينه اي احساس افراط كاري يا تفريط مي كنم و اصلا نمي توانم مرز بين اعتدال را با اين دو تشخيص دهم لطفا راهمنايي كنيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تنها راه پرهيز از افراط و تفريط، بالا بردن سطح آگاهي و شناخت است؛ زيرا امام علي(ع) منشأ افراط و تفريط را ناداني مي داند:
لا يري الجاهل الاّ مفرطاً أو مفرّطاً؛ نادان ديده نمي شود. مگر آن كه افراط يا تفريط مي كند.(1)
در طول تاريخ افرادي كه به افراط يا تفريط كشيده شده ، كساني بوده اند كه يا جمود داشته و يا جاهل بوده اند،‌اما قرآن امت اسلامي را معتدل مي داند، نه جاهل و نه جامد. اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطي هي الجادّة؛ انحراف به چپ و راست هر دو غلط و گمراهي است . راه درست طريق ميانه است.(2)
براي رسيدن به اعتدال و ميانه روي بايد شناخت خود را نسبت به واقعيت هاي زندگي و تعاليم اسلامي افزايش دهيم . در همه مراحل، زندگي پيشوايان دين را سرمشق خود سازيم.در اسلام, قرآن و اهل بيت, معيار اعتدال به شمار مى آيند. امام على(ع) مى فرمايد: از اين امت هيچ كس با آل محمد قياس نمى شود, زيرا اين خاندان, پايه دين و تكيه گاه يقين هستند. تندروان به سوى آن ها باز خواهند گشت . وا پس ماندگان, ناگزير خود را به آن ها مى رسانند.(3)
استاد مطهرى مى گويد: اگر ما آن راهى را كه ائمه اطهار در مقابل راه هاى ديگران براى ما باز كرده اند برويم, هم از افراط و تندروى هاى بعضى مصون مى مانيم و هم از تفريط و جمود بعضى ديگر. (4)با اين بيان معلوم مي شود کسي که معتدل نباشد ،انسان کامل نيست .ممکن است در يک جهت پيشرفت کرده باشد اما از جهات ديگر ضعيف باشد .با اعتدال نيز مي توان به مقامات معنوي رسيد.سيره امامان معصوم اعتدال بود اما به قله رفيع کمالات دست يافته بودند. نمونه ديگر درعصر حاضر امام خميني است که روش معتدلي داشت اما عارف و فقيه و سياستمدار و فيلسوف بود و شخصيتي کم نظير داشت.
پي نوشت ها :
1. نهج البلاغه، فيض الاسلام، كلمات قصار 67.
2. همان، خطبة 16.
3. نهج البلاغه فيض الاسلام, خطبه 2.
4. اسلام و مقتضيات زمان, ج 1, ص 113.

اگر خون دستی که به اندازه یک هشتم سوزن باشد، به هنگام دستمال کشیدن زیر فرش (کفِ خانه سرامیک است) کشیده شود ولی عین نجاست در زیر فرش دیده نشود، آیا باید فرش را شست؟ آیا احتمال این می رود که چون رنگ زیر فرش قهوه ای است، با آن رنگ محو شده باشد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر عين خون يا نجاست آن به وسيله رطوبت به زير فرش منتقل نشده يا شک در انتقال آن داريد، کف خانه و فرش پاک است . به شک خود نبايد اعتنا کنيد.(1) توجه بيجا و بيش از حد منجر به بروز بيماري وسواسي و انسان گرفتار شيطان مي شود.
پي نوشت:
1.آيت الله بهجت؛توضيح المسائل؛م 128و127.

من يك گناه بزرگ مي كنم و تركش برام امكان نداره چجوري روم بشه از خدا كمك بخوام با چه زبوني كه كمكم كنه اصلا اراده براي ترك گناهم ندارم اما مي دونم كه از خدا كمك بخواي كمكت مي كنه اما ديگه از تنها بودن خودم مي ترسم.....

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
پيش از هر چيز روح پاك جو و نگراني از ابتلاي به گناه را در شما ارج نهاده و شما را تحسين مي كنيم . اين نشان از ايمان شما دارد ، بنابراين زمينه دور شدن از گناه و باز گشت به فطرت ومعنويت و نزديک شدن به خدا در شما هست، بايد« همت واراده و پشتكار» را نيز به ‌آن ضميمه كنيد. فرصتي را که خدا داده ، غنيمت شمار تا لطف و عنايتش به خشم وغضب تبديل نشود.
دوست عزيز ! نظير سؤال شما را يک کسي از حضرت امام حسين عليه السلام پرسيد و عرض كرد: گناهكارم ، معصيت و نافرماني خدا مي کنم ، صبر بر معصيت ندارم و نمي توانم در برابر برخي گنا هان نفس امّاره ام را کنترل کنم ، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هرکاري خواستي بکن:
1ـ روزي خدا را نخور و هر چه مي خواهي گناه و نا فرماني خدا كني بکن.
2ـ از ولايت خدا بيرون رو و هر چه خواستي گناه كن.
3ـ در جايي گناه كن كه خدا تو را نبيند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائيل جانت را بگيرد و هر چه خواستي گناه كن.
5ـ وقتي مالك دوزخ تو را به آتش مي اندازد، داخل آتش نرو بگو من نمي روم ، آن وقت هر گناهي خواستي انجام ده».(1)
در اين حديث حضرت مي خواهد بگويد: تو كه بر هيچ يك از اين پنج چيز قادر نيستي، پس چگونه گناه انجام مي دهي و خود را بدبخت مي كني؟!
آري دوست عزيز عامل اصلي بدبختي آدمي گناه است . اگر انسان بخواهد از گناه دوري كند و از اين سمّ مهلك نجات يابد، رعايت نكات زير ضروري است:
1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نكردن؛
تا انسان عزم راسخ بر ترك گناه نداشته باشد، چندان توفيقي در عدم ارتكاب گناه به دست نمي آورد.
2-توجه كامل به اين كه خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است
حتي بر خطورات قلبي ما ( که در دل مي گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنين يقيني داشته باشد، خجالت مي كشد گناه كند و از دستورهاي خالقش سرپيچي نمايد. براي اين كه انسان به چنين توجهي موفق شود، بايد هميشه به ياد خدا باشد . علي(ع) فرمود: «خدا را در همه جا ياد كنيد، زيرا در همه جا با شما است». (2) حضرت در حديث ديگر فرمود: «ذكر دو گونه است: ياد خدا به هنگام مصيبت و بهتر از آن ياد خدا در رويارويي با گناه و معصيت است كه مانع از ارتكاب حرام مي شود».(3) قرآن فرمود: «آيا (او كه اهل گناه و شرك است) ندانست كه خدا مي بيند؟».(4)
3- تفكر در عواقب زيان بار گناه:
اگر انسان توجه كامل داشته باشد كه معصيت افزون بر آثار سوء دنيوي، چه عذاب هاي غير قابل تحمل اُخروي به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوري مي جويد.
قرآن مي فرمايد: « هر كس به خدا با حالت گناه وارد شود، جزاي او جهنمي است كه در آن جا نه مي ميرد و نه زنده مي ماند».(5) در آيه ديگر فرمود: «(در روز قيامت) گناهكار دوست دارد كه فرزندان، زن، برادر، همه خويشان و همه اهل زمين را فدا مي كرد تا از عذاب نجات مي يافت، (ولي) چنين نيست، (بلكه) آن آتش شعله كش است و ...».(6)
4- مقايسه بين بهشت و جهنم.
اگر انسان از نعمت هاي بهشت و عذاب هاي جهنم اطلاعات اجمالي هم داشته باشد، مطمئناً به بهشت شوق پيدا مي كند و از جهنم مي ترسد، در نتيجه مرتكب گناه نمي شود.
اميرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون كسي است كه بهشت عالي را به گناه پست بفروشد».(7)
5- عمر انسان زودگذر است و در آينده بسيار نزديك به نتايج اعمالش خواهد رسيد؛
اگر انسان به اين مسئله توجه داشته باشد و فكر نكند كه فعلاً خبري از سراي آخرت نيست، در عدم ارتكاب گناه مؤثر است، چرا كه خيلي از افراد به خيال اين كه عواقب وخيم معصيت دير به سراغ انسان مي آيد، مرتكب معصيت مي گردند. قرآن فرموده: «گناهکاران آن روز را دور مي بينند، و ما آن را نزديك مي بينيم».(8)
6- زياد سبحان الله گفتن،
باعث مي شود شيطان از انسان دور شود.
وقتي شيطان از انسان دور شود، ديگر گناه نمي كند. امام صادق(ع) فرمود: «شيطان گفته است: پنج كس مرا بيچاره ساخته و راه به آن ها ندارم و بقيه مردم در اختيار منند:
1ـ كسي كه با نيّت صادق به سوي خدا رود و در تمام كارها به او توكّل كند.
2ـ كسي كه در شبانه روز زياد تسبيح گويد.
3ـ كسي كه هر چه براي خود مي پسندد، براي برادر مؤمن خود نيز بپسندد.
4ـ كسي که در وقت رويارويي با مصيبت ناله و فرياد نزند.
5ـ كسي كه به آن چه خدا قسمتش كرده است ، راضي باشد».(9)
7- نماز؛ نماز آدمى را از كارهاى زشت و گناه باز مى دارد.(10)
خود را مقيد کن همه نماز ها به خصوص نماز صبح را اول وقت و در آرامش کامل بخواني .رکوع وسجود را کامل و با حوصله انجام دهي .توجه داشته باشي که با چه کسي داري صحبت مي کني . با چه کسي پيمان بندگي مي بندي و مي گويي: "خدايا فقط تو را مي پرستم . فقط از تو اطاعت مي کنم . فقط از تو کمک مي طلبم"آيا بعد از اين پيمان درست است از هواي نفس و دشمن قسم خورده انسان يعني از شيطان اطاعت کني ؟
8- محاسبه و مراقبب:
كسى كه دنبال ترک گناه و خواهان رشد و تكامل معنوى است ، بايد مراقب اعمال خود باشد . هر روز يا هر شب پيش از خواب از خودش حساب کشي كند . ببيند صبح تا شب چه کار هايي کرده ،چند تا گناه کرده ،اگر خدا گناهان را نبخشد، چه سرنوشت شومي خواهد داشت. پس توبه کند. با گريه و التماس عاجزانه از خدا بخواهد او را بيامرزد . توفيق ترک گناه به او عنايت کند تا به تدريج نقايص و كاستى هاى خود را جبران و نقاط قوتش را تقويت نمايد.
9- دورى گزيدن از صحنه گناه؛
پيشگيرى از گناه آسان ترين راه مبارزه با گناه است. جوانى كه مى خواهد گناه نكند ،بايد خود را از صحنه هاى گناه دور نگه دارد. مثلاً از ديدن عكس و فيلم مبتذل و اختلاط با نامحرم و شركت در مجلس يا عرصه هاي گناه بپرهيزد.
جهت آگاهي بيش تر و ترغيب براي عملياتي کردن توصيه ها کتاب هاي زير را مطالعه کنيد:
1- کيفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن ، از سيد هاشم رسولي محلاتي
2- گناه شناسي، از آقاي محسن قرائتي
3- گناهان کبيره، از آيت الله شهيد دستغيب
4- پيام قرآن ،ج 6 از آيت الله مکارم شيرازي
5- معراج السعاده،از نراقي
پي نوشت ها:
1. صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 6،ص349
2. همان، ص 295، شماره 8567.
3. همان، ص 294، شماره 8562.
4. علق (95) آيه 14.
5. طه (20) آيه 74.
6. معارج (70) آيه 11 ـ 15.
7 . غررالحكم، ج 1، ص 356.
8. معارج ، آيه 6.
9. آثار الصادقين، ج 6، ص 290، شماره 8543.
10. عنكبوت (29) آيه 45.

با سلام ایا ابی که از زنان هنگام روابطه زناشوئی عاشقانه خارج میشود نجس است؟ ایا هنگام رابطه زناشوئی به دخول منجر نشود ولی زن به نفس نفس افتاد و هیچ ابی از او خارج نشده (اصلا هنگام ارضا زن ابی از او حارج میشود)غسل بر او واجب است یا نه؟ با تشکر

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
هنگامي که زن ارضا مي شود، آبي از او خارج مي شود . تا آب خارج نشده باشد، غسل واجب نيست .
زن با دو چيز جنب مي شود و هرگاه جنب شود، بايد غسل جنابت کند:
1- داخل شدن آلت تناسلي مرد به جلو يا عقب زن که اگر به اندازه ختنه گاه يا بيش تر داخل شود، زن و مرد هر دو جنب مي شوند، گرچه مني خارج نشود و ارضا نشوند.
2-بيرون آمدن مني ، چه در خواب باشد يا در بيداري.
اگر زن بر اثر تحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج لذت و شهوت جنسي برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود جنب مي شود.
اگر به اوج لذت نرسد و مايع خارج شود و يا به اوج لذت برسد، ولي مايعي خارج نشود و يا شک کند که مايعي خارج شد يا نه ، جنب نمي شود و غسل لازم نيست.
زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند ، جنب مي شود . اگر يقين پيدا نکند ، جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و در آن حال رطوبتي از او خارج مي شود ،چون به اوج شهوت نرسيده ، جنب نمي شود . رطوبت خارج شده هم پاک است و وضو و غسل را باطل نمي کند.(1)
اوج لذت و شهوت به حالتي گفته مي شود. که در آن حال معمولا انسان از خود بي خود مي شود . لذت زيادي مي برد و مني بيرون مي ريزد. بعد از تمام شدن آن حال انسان احساس تخليه شدن و ارضامي کند . حالت شهوتش تمام و بدنش سست مي شود . حالت تحريک آميزي که قبل از تخليه شدن داشت ، ديگر آن حالت را ندارد. مثل اين که انسان گرسنه دلش غذا مي خواهد، ولي وقتي غذا خورد و سير شد ، ديگر ميل به غذا ندارد.
1. آيت الله خامنه اي، استفتاآت، سوال 171؛ امام خميني، استفتاآت، ج1 ،سوال101-104؛ آيت الله بهجت، استفتا آت ،ج1 ،سوال 705 و812.آيت الله مکارم، توضيح المسائل ،م361و مسائل کثيرالابتلا ،م18.
آ

آیا زمین هم مثل آسمان هفت گانه است(7زمین داریم)؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در مورد زمين در قرآن آمده:
اللَّهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً؛
در اين آيه فرموده: خدايي که هفت آسمان را آفريد و از زمين مثل آن ها؛
در اين که مراد از "مثل آن ها" چيست، اختلاف است . شايد نتوان معناي قطعي آن را معلوم کرد. نظرهايي که در باره اين عبارت داده شده ،به شرح زير است:
1. منظور مثل در آيه قدرت است ،يعني همان گونه که آسمان هاي هفت گانه دلالت آشکار بر قدرت بي پايان خداوند دارند، خلقت زمين هم مانند آن ها چنين دلالت آشکاري دارد . در اين دلالت کم تر از آسمان هاي هفت گانه نيست. اين که آسمان هميشه در قرآن به لفظ جمع آمده و زمين هميشه به لفظ مفرد آمده ،معلوم مي شود که آن دو با هم اختلاف دارند .زمين هم مانند آسمان هفتگانه نيست.(1)
2. ممکن است تقدير جمله اين باشد:"و خلق مثلهن الارض" بنا بر اين نظر حرف"من" بيانيه است . معنايش اين مي شود :" زمين را هم مثل آسمان ها خلق کرد". بنا بر اين نظر منظور از آسمان ها کرات آسماني است . زمين هم مثل آن ها کروي خلق شده . بنا بر اين نظر اين آيه از معجزات علمي قرآن است.(2)
بنا بر اين نظر "هفت" عدد کثرت است و آسمان ها همان کرات بيشمار هستند .
3. ممکن است همان گونه که خدا هفت آسمان آفريده ، در کهکشان هم هفت کره با شرايطي مثل شرايط زمين آفريده باشد.(3)
4.ممکن است منظور طبقات هفتگانه زمين باشد که مثل پوست پياز همديگر را احاطه کرده اند . اولينش همين پوسته زمين آست که ما بر آن زندگي مي کنيم.(4)
5. ممکن است منظور قاره هاي زمين باشد که به وسيله اقيانوس ها احاطه شده اند . طبق جغرافياي جديد و قديم تقسيم بندي هاي هفتگانه مختلف داشته است.(5)
6.ممکن است مراد از جمله" وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ"، اين است كه خدا از زمين چيزى( موجودي) خلق كرده، مثل آسمان هاى هفتگانه، و آن عبارت است از انسان كه موجودى است مركب از ماده زمينى و روحى آسمانى، كه در آن روح نمونه ‏هايى از ملكوت آسمانى است.(6)
پي نوشت ها:
1. التحرير و التنوير، ج‏28، ص 304.
2. همان.
3. ترجمه الميزان،ج19،ص546.
4. همان.
5. همان،ص547.
6. همان.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها