پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۱۰/۲۸ ۱۳:۲۸ شناسه مطلب: 24702
سلام علیکم من گرم مزاج هستم و تمایل زیادی به همبستری و جماع با همسرم دارم گاهی تا روزی چند بار اما همیشه سعی میکنم که حداکثر یک بار در روز بیشتر این عملیات را انجام ندهم چون همسرم تمایل دارد این رابطه جنسی در فاصله زمانی بیشتری (چند روز یکبار)اتفاق بیافتد... اینکه من گاهی ایشان را اجبار میکنم به این کار یا برعکس ایشان از همبستری ممانعت میکند گناهی را متوجه ما میسازد؟ اجبار از سوی من آیا گناه ندارد؟ یا امتناع ایشان ایشان را گناه کار نمیکند؟ راهنمایی بفرمایید که چه باید کرد؟
با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز.
آنچه در رساله آمده این است: زنى كه عقد دائمى شده، بايد خود را براى هر لذتى كه همسرش مىخواهد، تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند. اگر در اين ها از شوهر اطاعت كند، تهيه غذا و لباس و منزل او و لوازم ديگرى كه در كتب ذكر شده، بر شوهر واجب است و اگر شوهر این ها را تهیه نكند، چه توانايى داشته باشد يا نداشته باشد، مديون زن است. (1)
بنا بر این، اگر اجبار شما موجب ضرری به همسرتان شود، شما باید اجتناب کرده و اگر ضرری متوجه ایشان نیست، همسرتان باید تبعیت کند.
در ارتباط های بعدی نام مرجع خود را ذکر کنید.
پی نوشت:
1. امام خمینی، رساله توضيح المسائل، م 2412.
پاسخ مشاوره:
در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. رابطه جنسي، حياتي ترين جزء همه ي ازدواج هاست و از آنجا که رابطه جنسي نقش بسيار مهمي در ازدواج دارد، تناسب و همخوانی زن و شوهر در این زمینه، ضامن تداوم و سلامت زندگی آنان خواهد بود.
2. تطابق و تناسب زن و شوهر در زمینه رابطه جنسی خیلی مهم است و معمولاً دانشمندان برقراری رابطه جنسی، یک یا دو بار در هفته را طبیعی می دانند. ولی اگر تقاضا بیش از این مقدار یا کمتر از این باشد، نشانگر گرم مزاجی و سردمزاجی زوجین می تواند باشد. اگرچه تشخیص گرم مزاجی و سردمزاجی شما و همسرتان نیاز به بررسی علمی و دقیقی دارد. ولی با این حال، توضیحات ناکافی شما تا به این مقدار نشان می دهد که شما در رابطه جنسی با هم تناسب و همخوانی ندارید و بیانگر گرم مزاجی و تمایلات جنسی زیاد شما دارد که در یک رابطه زناشویی این امر مطلوب نیست و باید در پی تعدیل آن برآمد.
3. در حقیقت، رابطه زناشویی باید یک رابطه دو طرفه باشد و برای هر یک از مرد و زن جاذبه و لذت داشته باشد تا هر دو را به تداوم زندگی و تحمل سختیهای آن فرا بخواند. متأسفانه بسیاری از مردان گرفتار این تصور غلط هستند که ازدواج به مرد حق میدهد و این نیاز فقط به خواست اوست، میل و خواست زن اصلاً مهم نیست و زنان ابزاری برای دفع شهوت مردان تصور شدهاند! در صورتی که این پندار نادرستی است و همواره باید رابطه جنسی را از حالت یک طرفه بودن، خارج ساخت و در یک رابطه دو طرفه قرار داد.
4. ارتباط معقول و اصولی رابطه جنسی، نشانه عشق و علاقه عمیقی است که بین زن و شوهر وجود دارد. باید از این عامل پیوند دهنده همچون سایر عوامل به نحو موثر استفاده کرد. باید با شناخت نارسایی ها و رفع آن این رابطه را مستحکم کرد. بطور کلی در عمل جنسی افراط و تفریط پسندیده نیست. اگر در عمل جنسی افراط شود برای دو طرف زیان آور است و کمترین ضرر آن ایجاد بی علاقگی و عدم اشتیاق و تحریک پذیری برای نزدیکی است، بهترین روش این است که جنبه تعادل رعایت شود.
5. گرم مزاجی یکی از علل شایع در اختلالات جنسی مردان معرفی شده است که در اوایل ازدواج بیشتر گزارش شده است. برای درمان آن راهکارهای فراوانی از توصیه و روان درمانی تا دارو درمانی در نظر گرفته شده است. به نظر می رسد که شما باید اول در صدد شناخت علل گرم مزاجی خود باشید، طبیعی است بعد از شناخت عوامل گرم مزاجی خود، می توانید با اتخاذ راهکارهای مختلف درمانی در پی درمان باشید.
6. یکی از مهم ترین عوامل کاهش نیروی جنسی و شهوت و نیز درمان گرم مزاجی، عدم استفاده از خوراکی ها و مواد غذایی انرژی زاست و در عوض استفاده از مواد غذایی که باعث کاهش نیروی غریزه جنسی می شوند.
شما می توانید به کتابهایی که در زمینه خواص مواد غذایی و خوراکی ها نگارش شده است مراجعه کنید و خوراکی های کاهش دهنده میل جنسی را با مشورت با متخصص طب گیاهی و سنتی به کار ببرید علاوه بر اینکه داروهایی هم برای این امر امروزه به بازار آمده که می توانید زیر نظر روان پزشک از آنها استفاده کنید.
به هر حال باید از مصرف غذاها و خوراکی هایی که طبع گرم دارند و باعث تقویت و افزایش شهوت و نیروی جنسی می گردد تا حد ممکن کم مصرف کنید و در مصرف آنها زیاده روی نکنید. همچنین ورزش و تحرکات بدنی باعث تبدیل انرژی جنسی به انرژی سوخت و ساز می شود.
7. توجه داشته باشید که افراط در آمیزش جنسی، موجب ضعف جسماني و ناتواني جنسی زودرس ميگردد. بنابراين حد تعادل بايد حفظ شود.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: حلالي لذت بخش تر از همبستر شدن با همسر نيست ولي زياده روي در اين امر نارواست، ميانه روي در آمیزش جنسی، سلامت آدمي را مي افزايد و عمر را زياد مي کند.
طبيب مشرق زمين بوعلي سينا مي گويد که اين مني که در ارحام زنان مي ريزيد مايه حيات و قوت جان شماست. پس در جماع رعايت حد اعتدال بايد کرد.
زياده روي در آمیزش جنسی مضرات زيادي دارد از جمله باعث كوتاهي عمر مي شود چنانچه امام صادق(ع) فرمود: «من اراد البقاء و لا بقاء فليقل غشيان النساء ؛(1) كسي كه عمر بيشتري مي خواهد، بايد با زنان كمتر آميزش كند!» .
نيز دانشمندان و پزشکان زياده روي در آمیزش جنسی را، موجب ضعف در قواي بدن و پيري زودرس مي دانند و در زمان کهنسالي امراض زيادی از قبيل سستي مفاصل، ضعف چشم، ناراحتی معده، روده ها، کليه ها، مثانه و تورم بیضه ها و سرطان پرستات را به دنبال دارد.
8. به نظر می رسد که میل جنسی همسرتان طبیعی و نرمال باشد ولی برای ایجاد توازن در رابطه جنسیتان می توانید با بهره گیری از برخی راهکارها، ضمن این که شما میل جنسی خود را کاهش می دهید و آن را تعدیل می کنید، می توانید متقابلاً میل جنسی همسرتان را افزایش دهید.
این را بدانید که تمايلات جنسي در زنان به شدت در كنترل قشر مخ است، يعني اگر زن احساس خوشايندي نسبت به شوهر خود داشته باشد، مراحل طبيعي را به بهترين شكل طي خواهد كرد. وجود هرگونه مشکلات عاطفی، اضطراب و نگراني كه سلامت روان زن را تهديد كند بيميلي جنسي او را به دنبال خواهد داشت. تجربيات نامطلوب در اوايل زندگي زناشويي، نبود تفاهم ميان زوجين، فشارهاي اقتصادي و ... از عواملي هستند كه ميتوانند بيميلي جنسي طولانيمدت در زنان بهوجود آورند.
9. به صراحت بگوییم تنها راه افزایش میل جنسی زن به دست آوردن دل اوست به جز دسته اندکی که استثنا هستند در بقیه زنان احساس و عواطف حرف اول را می زند، برای افزایش میل جنسی همسرتان تا دل او را تصاحب نکنید آب در هاون کوبیده اید! یادتان باشد زنان بیشتر خواهان محبت بی قید و شرطند نه به طمع رابطه جنسی و سؤ استفاده های دیگر.
10. براي اينكه بتوانيد رابطه جنسي تان را هميشه گرم نگه دارید و به فراخور آن زندگي شيريني را تجربه كنيد بايد نيازها و خواسته هاي همسرتان را نيز در نظر بگيريد و خواسته های او را بر خواسته های خود ترجیح داده و مقدم بدارید.
11. می توانید ضمن اینکه گرم مزاجی خود را تعدیل می کنید، رابطه جنسی را برای همسرتان خوشایند و لذت بخش کنید تا ایشان هم به روابطه جنسی تمایل پیدا کند.
می توانید از شیوه های متفاوت ابراز محبت، آشنا ساختن وی با مسایل زناشوئی و …، استفاده کنید ولی در ابتدا باید بیآموزید که:
۱. اگر شما یکی دو روز پیش رابطه جنسی داشته اید و امروز هم به دنبال رابطه هستید. علت مهم آن است که شما دو روز پیش ارضاء فیزیکی شده اید ولی به طور ذهنی ارضاء نشده اید.
۲. اگر یکبار در هفته از شب تا صبح مشغول فعالیت جنسی باشید و خود را تخلیه کنید بهتر است از اینکه هر شب برای یکبار یا چند بار رابطه جنسی ناکافی داشته باشید.
۳. اگر بیاموزید که رفتار جنسی خود را با همسر تنظیم کنید و به درستی تخلیه شوید، می توانید روزهای دیگر را به خود برسید و فعالیتهای بدنی و ذهنی خود را داشته باشید و خود را آزاد نگه دارید. زیرا در غیر این صورت در هر روز مغز شما به طرف رابطه خواهد رفت.
۴. بیاموزید که در زمانی که سالم تخلیه شده باشید می توانید ذهن خود را آماده سازید و به کارهای ضروری دیگر خود برسید.
۵. بهتر است به جای اینکه مدام در پی درخواست رابطه باشید، آن را از ذهن خود دور کنید و خود را برای روزی مشخص آماده سازید و در این مدت به خود برسید.
6. به جای این که کمیّت رابطه جنسی را افزایش دهید، بکوشید کیفیّت آن را ارتقا ببخشید و رابطه فرح بخشی را به همراه همسرتان تجربه کنید.
موفق باشید.
پي نوشت :
1. سفينه البحار، ج 1، ص 185.
۱۳۸۹/۱۰/۲۸ ۰۹:۳۲ شناسه مطلب: 24690
۱۳۸۹/۱۰/۲۸ ۰۹:۲۲ شناسه مطلب: 24689
دختری که حائض است می تواند غسل های دیگری مثل جنابت- جمعه - و یا غسل نذری که بر عهده اوست را انجام دهد؟
خواندن مطالب جنسی که باعث تحریک می شوند حکم استمنا را دارد؟
انجام غسل های یاد شده هنگام حیض اشکالی ندارد و صحیح است .(1)
خواندن مطالب جنسي كه باعث تحريك شهوت شود، اگر با قصد تحريك جنسي خوانده شود ، جايز نيست. اما استمنا محسوب نمي شود . اگر ادامه دهد تا به ارضا و انزال برسد ، حكم استمناء را داشته و حرام است. (2)
پي نوشت ها:
1. آیت الله مکارم شیرازی ، حاشیه العروه الوثقی ، احکام حیض، م 43
2. آيت الله مكارم شيرازي ، استفتائات جديد، ج 2 ،س 1483 .
۱۳۸۹/۱۰/۲۷ ۲۲:۳۱ شناسه مطلب: 24678
باسلام همسر بنده اعتقادي به تمكين كامل به نيازهاي جنسي مردان و بنده ندارد و اينكار را نوعي بردگي مي داند و بنده نيز بنا به فطرت ذاتي فردي با غريزه جنسي بسيار قوي هستم و هر بار كه جهت ارضا از همسر تقاضا مي كنم با عباراتي مثل : در دوران مجردي چطور تحمل مي كردي آن كار را بكن و.... و اگر خيلي اصرار كنم بايد تحت فرمان او با شرايط مورد دلخواه او عمل جنسي انجام دهم در مواقعي هم كه با هم قهر هستيم در همه موارد من پيش قدم آشتي مي شوم و غرورم را مي شكنم تا آشتي كنيم . ايشان در هر بار دو سه دفعه تقاضاي مرا براي آشتي رد مي كند و آشتي من را فقط بخاطر نياز جنسي ام مي داند . با اين شرايط من بر خلاف باطنم و فقط از شدت فشار نياز جنسي مجبور به سركوب غريزه ام با عمل گناه مي شوم و بعد از هر بار گريه فراواني در سر نمازم مي كنم لطفا بفرماييد كه چكار كنم ؟ با تشكر
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با این مرکز.
در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. رابطه جنسي حياتي ترين جزء همه ازدواج هاست . از آن جا که رابطه جنسي نقش بسيار مهمي در ازدواج دارد، تناسب و همخوانی زن و شوهر در این زمینه ضامن تداوم و سلامت زندگی آنان است.
2. تناسب زن و شوهر در زمینه رابطه جنسی خیلی مهم است . معمولاً دانشمندان برقراری رابطه جنسی، یک یا دو بار در هفته را طبیعی می دانند، ولی اگر تقاضا بیش از این مقدار یا کم تر از این باشد، نشانگر گرم مزاجی و سرد مزاجی زوجین می تواند باشد. اگرچه تشخیص گرم مزاجی و سرد مزاجی شما و همسرتان نیاز به بررسی علمی و دقیقی دارد ،ولی با این حال، توضیحات ناکافی شما تا به این مقدار نشان می دهد که در رابطه جنسی با هم تناسب و همخوانی ندارید . بیانگر سردمزاجی همسرتان و گرم مزاجی شما دارد . رابطه جنسی در زندگی شما به یک رابطه یک طرفه مبدّل گشته است . این امر به هیچ عنوان مطلوب نیست و باید در پی اصلاح آن برآمد.
3. در حقیقت، روابط زناشویی باید یک رابطه دو طرفه باشد .برای هر یک از مرد و زن جاذبه و لذت داشته باشد تا هر دو را به تداوم زندگی و تحمل سختیهای آن فرا بخواند. متأسفانه بسیاری از مردان گرفتار این تصور غلط هستند که ازدواج به مرد حق میدهد و این نیاز فقط به خواست اوست، میل و خواست زن اصلاً مهم نیست و زنان ابزاری برای دفع شهوت مردان تصور شدهاند!
4. ارتباط معقول و اصولی رابطه جنسی، نشانه عشق و علاقه عمیقی است که بین زن و شوهر وجود دارد. باید از این عامل پیوند دهنده همچون سایر عوامل به نحو موثر استفاده کرد. باید با شناخت نارسایی ها و رفع آن این رابطه را مستحکم کرد. به طور کلی در عمل جنسی افراط و تفریط پسندیده نیست. اگر در عمل جنسی افراط شود، برای دو طرف زیان آور است . کم ترین ضرر آن ایجاد بی علاقگی و عدم اشتیاق و تحریک پذیری برای نزدیکی است، بهترین روش این است که جنبه تعادل رعایت شود.
5. سردمزاجی یکی از علل شایع در اختلالات جنسی زنان معرفی شده است که برای درمان آن راهکارهای فراوانی از توصیه و روان درمانی تا دارو درمانی در نظر گرفته شده است. به نظر می رسد باید اول در صدد شناخت علل سردمزاجی همسرتان باشید، طبیعی است بعد از شناخت دلائل سرد مزاجی همسرتان، می توانید با اتخاذ راهکارهای مختلف درمانی در پی درمان همسرتان باشید. البته یادتان باشد که نحوه برخورد و رفتار شما در سردمزاجی همسرتان، می تواند در بسیاری موارد نقش داشته باشد .به همین خاطر لازم است
در گذشته خود خوب بنگرید . عملکرد خود را مورد ملاحظه قرار دهید. ببینید در کجا اشتباه کرده اید که نتیجه آن روی سردمزاجی همسرتان اثر گذاشته است، از این روی در صدد اصلاح رفتارهای خود برآیید.
6. علت اصلي سردمزاجي زنان، وجود عوامل روحي و رواني است. تمايلات جنسي در زنان به شدت در كنترل قشر مخ است، يعني اگر زن احساس خوشايندي نسبت به همسر خود داشته باشد، مراحل طبيعي را به بهترين شكل طي خواهد كرد. وجود هرگونه مشکلات عاطفی، اضطراب و نگراني كه سلامت روان زن را تهديد كند، بيميلي جنسي او را به دنبال خواهد داشت. تجربيات نامطلوب در اوايل زندگي زناشويي، نبود تفاهم ميان زوجين، فشارهاي اقتصادي و ... از عواملي هستند كه ميتوانند سردمزاجيهاي طولانيمدت در زنان به وجود آورند.
7. به صراحت بگویم تنها راه افزایش میل جنسی زن به دست آوردن دل اوست .به جز دسته اندکی که استثنا هستند ، در بقیه زنان احساس و عواطف حرف اول را می زند. برای افزایش میل جنسی همسرتان تا دل او را تصاحب نکنید، آب در هاون کوبیده اید! یادتان باشد زنان بیش تر خواهان محبت بی قید و شرطند، نه رابطه جنسی و سؤ استفاده های دیگر.
8. براي اينكه بتوانيد رابطه جنسي تان را هميشه گرم نگه دارید و به فراخور آن زندگي شيريني را تجربه كنيد، بايد نيازها و خواسته هاي همسرتان را نيز در نظر بگيريد . با شناسايي رفتارهايي كه موجب سرد شدن رابطه تان مي شود ،از عواقب احتمالي جلوگيري كنيد.
9. مشکل زندگی شما هر علتی که داشته باشد و یا در نهایت درمان بپذیرد و یا نپذیرد، در هر صورت، شما مجاز به روی آوردن به گناه و کارهای ناشایست برای ارضای غریزه جنسی نیستید . باید در اولین فرصت به اصلاح و درمان کج رفتاری های خود بپردازید . در غیر این صورت مشکلات شما چندین برابر می گردد.
ارضای غریزه جنسی به صورت خودارضایی و کارهایی از این قبیل، یک ارضای ناقصی است که علاوه بر گناه بودن آن، عوارض و آسیب های جسمی و روانی خطرناک و ناخوشایندی دارد که می توانید آن ها را در سایت پاسخگو و سایت های دیگر ملاحظه کنید.
بدانید که امروزه راهکارهای بسیاری برای کنترل غریزه جنسی، از توصیه و روان درمانی تا تغییر رژیم غذایی و دارو درمانی وجود دارد . می توانید آن ها را در سایت ببینید و به کار ببندید.
10. در حل مشکل زندگی شما و همسرتان، بیش تر به کمک متخصص و روانشناس با تخصص سکس تراپی احساس مي شود . در اين حالت مي توانيد از مشاوران مراکز درماني معتبر کمک بگيريد.
11. به نظر می رسد که علاوه بر اینکه مشاور و روان شناس و خانواده درمانگر می تواند مشکل همسرتان را اصلاح کند، خودتان نیز می توانید برخی از راهکارهای درمانی را در کنار سایر درمان ها ، به کار ببندید. به این صورت که می توانید ضمن اینکه گرم مزاجی خود را تعدیل می کنید، رابطه جنسی را برای همسرتان خوشایند و لذت بخش کنید تا به تدریج سردمزاجی او اصلاح گردد و به روال عادی برگردد.
نیز برای مقابله با این رفتار همسرتان از شیوه های متفاوت ابراز محبت، آشنا ساختن وی با مسایل زناشوئی و … می توانید استفاده کنید ، ولی در ابتدا باید بیآموزید :
۱- اگر دو روز پیش رابطه داشته اید و امروز هم به دنبال رابطه هستید. علت مهم آن است که شما دو روز پیش ارضای فیزیکی شده اید، ولی به طور ذهنی ارضا نشده اید.
۲- اگر یک بار در هفته از شب تا صبح مشغول فعالیت جنسی باشید و خود را تخلیه کنید، بهتر است از اینکه هر شب برای یکبار رابطه جنسی ناکافی داشته باشید.
۳- اگر بیاموزید که رفتار جنسی خود را با همسر تنظیم کنید و به درستی تخلیه شوید، می توانید روزهای دیگر را به خود برسید .فعالیت های بدنی و ذهنی خود را داشته باشید و خود را آزاد نگه دارید. زیرا در غیر این صورت در هر دو روز یک بار مغز شما به طرف رابطه خواهد رفت.
۴- بیاموزید که در زمانی که سالم تخلیه شده باشید، می توانید ذهن خود را آماده سازید و به کارهای ضروری دیگر خود برسید.
۵- بهتر است به جای اینکه مدام در پی درخواست رابطه باشید، آن را از ذهن خود دور کنید . خود را برای روزی مشخص آماده سازید و در این مدت به خود برسید.
موفق باشید.
۱۳۸۹/۱۰/۲۷ ۱۸:۱۵ شناسه مطلب: 24671
باسلام وخسته نباشید من دختری هستم 32سالهاز بوشهرکه حدود 2ماه است بابسری اشنا شدم که خیلی تمایل به دوستی باهم هستیم البته دوستی پاک نه از روی هوس بلکه به عنوان یه خواهرو برادرباهم درددل میکنیم وتا حالا هیچ حرفی از روی هوس بین ما رد بدل نسده ولی این اواخر بهم شدیدا وابسته شدیم که حرفهای عاشقانه میزنیم ولی هیچ نظری در مورد ازدواج بهم نداریم.ولی من حس خوبی به این ارتباط ندارم میترسم دچار گناه شوم واز لحاظ روحی خیلی بهم ریختم که حتی خیلی سعی میکنم ارتباط رو کم کنم ولی از جانب پسر روز به روزبیشتر میشود.خواهش میکنم مراراهنمایی کنید. باتشکر
1. هر نوع برخورد و ارتباط با نامحرم و جنس مخالف به حساسيت و مواظبت خاصّی نياز دارد؛ زيرا جاذبه طبيعي، زيستي و جنسی دختر و پسر، به ويژه در سنين جواني، زمينه انحراف ارتباط هاي انساني را فراهم ميسازد . ارتباط ها را تحت تأثير قرار ميدهد . در اکثر مواقع آسیب هایی را به همراه دارد که به سادگی ها جبران پذیر نیست. اولین آسیب آن، وابستگی روانی و مشغولیت ذهنی است که منجر به اختلالات روانی و آشفتگی روانی می گردد . هم اکنون نشانه هایی از آن را در خود می بینید .
2. هدف بيش تر دخترها از دوستي با پسرها ارضای نيازهاي عاطفي، احساسي و پرکردن تنهايي است . برعکس انگيزه ارتباط گيري در اکثريت قريب به اتفاق پسرها کامجويي و سوء استفاده جنسی بوده که با فرآيند موسوم به "مخ زني" و دادن وعده های نظیر: دوستی بی غل و غش، عشق پاک و ازدواج انجام مي گيرد.
به جهت ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آن كه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند ، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي اراده خود را از دست مي دهند . ديگر نمي توانند از ارتباط جنسي خود داري كنند. ناخود آگاه و بي آن كه كه بخواهند، كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند . زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است ، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است. پس بايد در ارتباط با نامحرم، دقت و اهتمام جدى داشت.
موفق باشید.
۱۳۸۹/۱۰/۲۷ ۱۰:۱۰ شناسه مطلب: 24640
سلام. خداقوت. از اينكه پاسخ سئوال قبليام را داديد متشكرم.
1- ما چند عالَم داريم؟
2- آيا شيطان در خواب هاي ما حضور دارد؟
3- آيا فرشتهاي در خواب مأمور هدايت ما است؟ نامش چيست؟
4- وقتي كه ميخوابيم روح ما قطعا در عالَم ديگري سير ميكند، اما آيا آن عالم همين عالم است و اگر هست چرا ما بايد با رمز خوابي را ببينيم و به دنبال تعبير آن باشيم؟
5- ديگر اينكه چرا بعضيها خواب بد ميبينند و بعضي خوب؟ اگر اشكالي ندارد تعداد عالمهايي كه ماداريم را برايم بنويسيد چون هيچ كس توان پاسخ به اين سئوال را ندارد. ضمناً پاسخ دادن شما باعث شد در سايتتان عضو شوم. اميدوارم بتوانم جواب سئوالات بيشماري را كه در ذهن به وجود ميآيد را بدهيد.
پرسش 1: ما چند عالم داريم؟
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
از نظرگاه فلسفه و عرفان ، عوالم هستي به طور کلي به چهار عالم تقسيم شده است:
1. عالم لاهوت که عالم اسماي الهي است.
2. عالم جبروت که عالم ملائکه است.
3. عالم ملکوت که عالم مثال است.
4. عالم ناسوت که عالم طبيعت است.(1)
اين اصطلاحات گرچه در قرآن ذکر نشده، ولي در مجموع اين مراتب براي عالم در قرآن نيز مطرح است که به طور کلي از آن به عالم غيب و شهادت ياد کرده است. (2) عالم اول و دوم و سوم عالم غيب است و عالم چهارم، عالم شهادت است که مورد مشاهده حسّي انسان و محسوس است.
هم چنين در آيات متعدد قرآن از عالم دنيا و آخرت نيز سخن گفته شده است که تقسيم ديگري از عوالم است.
پينوشت:
1. مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 7، ص 186 ، نشر دانش ،قم، 1376 ش .
2. انعام (6) ، آيه 73 .
---------------------------
پرسش 2: آيا شيطان در خواب هاي ما حضور دارد؟
پاسخ: ممکن است که شيطان در خواب نيز به سراغ انسان بيايد . در روايتى از پيامبر (ص) مىخوانيم : " الرؤيا ثلاثة بشرى من الله و تحزين من الشيطان و الذى يحدث به الانسان نفسه فيراه فى منامه ؛ (1) خواب و رؤيا سه گونه است: گاهى منشأ الهي دارد و بشارتى از جانب خداوند است. گاهي ناشي از القاي شيطان و زمينه ساز غم و اندوه او است. گاه نيز مسائلى است که انسان در فکر خود مىپروراند و به اصطلاع حديث نفس است (يعني آرزوها و دل مشغولي ها و يا بيم و اميد و ميل هاي انسان است که به نمايش گذاشته مي شود) ".
روشن است که خواب هاى شيطانى چيزى نيست که تعبير داشته باشد، اما خواب هاى رحمانى که جنبه بشارت دارد حتما از حادثه اي در آينده پرده بر مي دارد . بر اساس اين روايت معلوم مي شود که شيطان در خواب نيز دست از شيطنت بر نمي دارد.
اگر چه اين گونه خواب ها نيز مي تواند باز تاب افکار، تخيلات، تصورات، تمايلات يا برخي کارکردها در بيداري باشد، زيرا يک دسته از رؤياها، بازتاب تصورات و تخيّلات روزانة و مسائلي است که ذهن انسان در بيداري مشغول به آن ها است. خواه به صورت آرزوها و دلمشغوليها و بيمها و اميدها و ميلها باشد (مرحله ذهن يا نظر و تصور) و يا فعاليتهايي باشد که با فکر و ذهن خود با آن سر و کار دارد ؛ مثل: مطالعه و ...، و يا با اعضاي جسماني خود به آن مشغول باشد.
بنا بر اين، صحنههاي جنسي معمولا در عالم رؤيا، بيشتر بازتاب تصورات و تخيلات و آرزوها و دلمشغوليهاي روزانه افراد است و همين امر، زمينه را براي ورود شيطان در نفس آدمي پديد ميآورد. زيرا شيطان - که دشمن بيروني انسان است - تا پايگاهي درون انسان نداشته باشد، هرگز نميتواند در انسان تأثير بگذارد . شاعر ميگويد:
ز دست و ديده و دل هر دو فرياد هر آن چه ديده بيند، دل کند ياد
پينوشت :
1. ميزان الحکمه، ج 4، ص 16، انتشارات مکتبه الاعلام الاسلامي.
-----------------------
پرسش 3: آيا فرشتهاي در خواب مأمور هدايت ما است؟ نامش چيست؟
پاسخ: به چيز مستندي در مورد هدايت در خواب و فرشته اي كه چنين مسئوليتي بر عهده داشته باشد ، برنخورديم .
-------------------------------
پرسش 4: وقتي كه ميخوابيم روح ما قطعا در عالَم ديگري سير ميكند، اما آيا آن عالَم همين عالم است و اگر هست، چرا ما بايد با رمز خوابي را ببينيم و به دنبال تعبير آن باشيم؟
پاسخ: در ابتدا بايد گفت:
خواب به طور کلي يک حقيقت انکار ناپذير است ؛ ولي خواب صحيح که از آن اصطلاحاً به «رؤياي صادقه» تعبير ميشود ، شرايط بسياري دارد و عوامل متعددي در اصل خواب ديدن و يا در تغيير آن از حالت اصلي و شاخ و برگ دادن آن مؤثر است.
يکي از بزرگان در اين باره گفته است: البته نميتوان انکار کرد که بعضي از عوامل دروني از قبيل امراض و انحرافات مزاجي و خستگي و پري شکم و همچنين پارهاي از عوامل بيروني از قبيل: گرما و سرما و ديگر چيزها در قوة خيال تأثير دارد. کسي که در حرارت يا برودت شديد واقع شده ،در خواب آتشهاي شعلهور يا برف و يخ ميبيند . کسي که پري معده و انحراف مزاج دارد ،خوابهاي مشوش و بيسر و ته ميبيند.
همچنين اخلاقيات و صفات نفساني نيز در رؤيا بيتأثير نيست . به همين جهت اکثر خوابها در اثر تخيلاتي است که اسباب داخل و خارجي موجب آن ها شده و در واقع نشان دهنده کيفيت تأثير آن اسباب ميباشد، همان طور که تأثير اين اسباب را نميتوان انکار کرد، حقيقت داشتن پارهاي از رؤياها و ارتباط آن ها را با امور خارجي نيز نميتوان انکار نمود.
از يك نظر خواب بر دو قسم است:
- خواب صريح که خواب بيننده تصرفي در مشاهدات خود نکرده و احتياج به تعبير ندارد.
- خواب غير صريح که نفس در آن چه ديده ، تصرفاتي کرده و از اين جهت احتياج به تعبير و بازگرداندن صورت ذهني او به صورت حقيقي و اول دارد.
خوابهاي غير صريح نيز به دو دسته تقسيم ميشوند:
يکي خوابهايي که انتقال و حکايت در آن ها روشن است و به آساني ميتوان آن ها را به اصل برگرداند، مثلا شير در خواب به علم تعبير مي شود و مار به دشمن و مانند آن.
خوابهايي که تصرفات نفس در آن ها پيچيده و مبهم است و يافتن مشهودات اصلي براي شخص معبر سخت و يا غير ممکن است. اين دسته از خوابها همان خوابهايي است که آن ها را «اضغاث احلام» مينامند و پوچ و بيتعبير ميدانند. (1)
اگر خوابي با شرايط ياد شده باشد و دخل و تصرفي از سوي قوه خيال در آن صورت نگرفته باشد، ميتواند رؤياي صادقه و خواب راست تلقي گردد، و چون خواب نوعي ارتباط روح با عالم مثال است و نه در همين عالم ماده و طبيعت، لذا در اين رويت ممکن است قوه خيال دخل و تصرفي نمايد و آن را تغيير دهد؛ لذا رويا ها رمز گونه مي شود و نياز به تعبير دارد .
پينوشتها:
1. معنويت تشيع، علامه طباطبايي، نشر تشيع، قم 1386ش.
------------------------------
پرسش 5: چرا بعضيها خواب بد مي بينند و بعضي خوب؟
اگر اشكالي ندارد تعداد عالمهايي كه ما داريم را برايم بنويسيد . چون هيچ كس توان پاسخ به اين سئوال را ندارد. ضمناً پاسخ دادن شما باعث شد در سايتتان عضو شوم. اميدوارم بتوانم جواب سئوالات بيشماري را كه در ذهن به وجود ميآيد را بدهيد.
پاسخ: اصولا خواب يا رويا داراي انواع و اقسام مختلفي است و از جهات گوناگوني مي توان آن را تقسيم بندي كرد ، مثلا در روايتى از پيامبر مىخوانيم : " الرؤيا ثلاثه بشرى من الله و تحزين من الشيطان و الذى يحدث به الانسان نفسه فيراه فى منامه ؛ (1) خواب و رؤيا سه گونه است: گاهى منشأ الهي دارد و بشارتى از جانب خداوند است. گاهي ناشي از القاي شيطان و زمينه ساز غم و اندوه او است. گاه نيز مسائلى است که انسان در فکر خود مىپروراند و حديث نفس است (يعني آرزوها و دل مشغولي ها و يا بيم و اميد و ميل هاي انسان است که به نمايش گذاشته مي شود) ".
خواب هاى شيطانى چيزى نيست که تعبير داشته باشد، اما خواب هاى رحمانى که جنبه بشارت دارد، حتما از حادثه اي در آينده پرده بر مي دارد.
در تقسيم بندي ديگر مي توان گفت : خواب و رؤيا بر چند قسم است:
1. خوابهاى مربوط به گذشته زندگى و آرزوها که بخش مهمى از خوابهاى انسان را تشکيل ميدهد.
2. خوابهاى پريشان که معلول فعاليت توهم و خيال است (اگر چه ممکن است انگيزههاى روانى داشته باشد).
3. خواب هائى که مربوط به آينده است و از آن گواهى مىدهد.
خوابهاى مربوط به زندگى گذشته و جان گرفتن صحنههائى که انسان در طول زندگى خود ديده است و تعبير خاصى ندارند، همچنين خوابهاى پريشان و به اصطلاح" اضغاث احلام " که نتيجه افکار پريشان، و همانند افکارى است که انسان در حال تب و هذيان پيدا ميکند، نيز تعبير خاصى نسبت به مسائل آينده زندگى نميتواند داشته باشد.
رؤيا از جهت آن چه که انسان در خواب مي بيند و از حيث مقام و مرتبه وجودي انسان که دريافت کننده رويا مي باشد ،داراي اقسامي است :
1. خوابي که بسته به نوع مزاج بدني انسان يا خلقيات وي، مستند به اسباب خارجي طبيعي، مزاجي و يا اسباب داخلي يا اخلاقي و روحي انسان مي باشد. مثلا" گفته شده کسي که مزاجش گرم است، حرکاتش مشوش و مضطرب بوده، خواب او هم پر از اضطراب است.
خواب آشفته مستند به مزاج بدني خواب بيننده مي باشد. يا اگر کسي، انساني يا کاري را خيلي دوست داشته باشد، آن را در خواب مي بيند و يا اگر نسبت به شخصي بغض و عداوت زياد دارد، در خواب با او جدال مي کند.
2. خوابي که به حوادث خارج از مسائل مزاجي و خلقي، مربوط است. در اين نوع خواب نفس انساني از عالم دنيوي گذشته و با توجه به همگوني که با عالم مثال و عقل دارد، با آن دو مرتبط مي گردد.
با توجه به آن چه گفته شد ، بايد گفت : خواب ها را نمي توان به آساني به خواب خوب يا بد تقسيم بندي كرد و چه بسا خوابي در ظاهر بد باشد ، اما تفسير و تعبير خوبي داشته باشد و يا بر عكس ؛ در هر حال عمده خواب هاي كابوس گونه و به اصطلاح پريشان ، معلول وضعيت روحي و جسمي نامناسب انسان است و در مقابل ، خواب هاي خوب و ارامش بخش هم معلول وضعيت روحي و جسمي و رفتار هاي خوب انسان است و بين اعمال و رفتارهاي انسان و خواب هاي او رابطه اي بسيار عميق وجود دارد .
اگر در مورد خواب و مسائل مربوط به آن به اطلاعات بيش ترى نياز داريد، مىتوانيد به اين کتاب ها مراجعه کنيد:
1. کتاب معاد و جهان پس از مرگ، آية الله مکارم شيرازى، ص 285 .
2. خواب و نشان هاي آن اثر،محمد شجاعي، تدوين محمدرضا کاشفي .
3. ترجمه ميزان الحکمه، محمدي ري شهري، ج ، 4ص193. (مترجم آقاي شيخي )
پينوشتها:
1. محمدي ري شهري ، ميزان الحکمه، ج 4، ص 16، انتشارات مکتبه الاعلام الاسلامي ، تهران 1362ش.
2. شيخ كلينى ، روضه کافي ، ج 8،ص91، ح 62 ، نشر اسلاميه ، تهران، 1362 ش.
۱۳۸۹/۱۰/۲۶ ۲۱:۰۶ شناسه مطلب: 24617
به نام خدا مشکلات دین یهود را لطفا بیان کنید.
پاسخ:
تاريخ يهود يكي از عجيب ترين و پرحادثه ترين تواريخ جهان به شمار مي رود. يهود خود را ملت برگزيده خداوند و بقيه را حيوانات انسان نما مي دانند و از ارتكاب هيچ جرم و عمل ناشايست و خطرناكي مضايقه نمي كنند. اين ملت نسبتاً كوچك آن قدر نيرنگ و توطئه از خود نشان داده كه از حد و حصر خارج است و از اين رو در طول تاريخ قوم يهود منفور ملت ها بوده و هستند.
گوستا و لوون فرانسوي مي گويد:
قوم يهود واقعاً حرثومه فساد و مظهر لجاجت است اين قوم مكارو خدعه گر در همان روزهاي پيدايش خودآن قدر با حضرت موسي (ع) كج روي و بدرفتاري كردندن كه چندين مرتبه برايشان عذاب نازل شد(1).
سخن را با شواهد موجود بر تحريف تورات آغاز مي كنيم.
1. تناقضات تورات
یکی از مسلمات تورات و کتاب مقدس این است که حضرت موسی از رود اردن عبور نکرد و در همین سوی رود در گذشت.(2)
حال آنكه در تورات متنی از سخنان موسی در آن طرف رود اردن موجود مي باشد. (3)
2. خطاب به موسي با ضمیر سوم شخص:
"و موسي اين تورات را نوشته، آن را به بنيلاوي كَهَنه كه تابوت عهد خداوند را بر ميداشتند و به جميع مشايخ اسرائيل سپرد."(4)
مشابه این نوع سخن گفتن در بخشهای دیگر تورات: خروج ۹:۳۳، خروج ۱۱:۳۳، اعداد ۳:۱۲، اعداد ۱۴:۳۱، تثنیه ۱:۳۳، تثنیه ۶:۳۴، لاویان ۱:۱۲ و خروج ۹:۱۱
3. خلط بين سخنان موسي وسخنان تاريخ نگاران:
"و موسي چون وفات يافت، صد و بيست سال داشت، و نه چشمش تار، و نه قوتش كم شده بود و بنياسرائيل براي موسي در عربات موآب سي روز ماتم گرفتند. پس روزهاي ماتم و نوحهگري براي موسي سپري گشت. و يوشع بننون از روح حكمت مملو بود، چونكه موسي دستهاي خود را بر او نهاده بود. و بنياسرائيل او را اطاعت نمودند، و برحسب آنچه خداوند به موسي امر فرموده بود، عمل كردند."(5)
خدا در نظر يهود:
خداوند، در كتاب مقدّس يهود، شكل عجيب و غريبى به خود گرفته است. مثلاً مانند انسان است(6)، گيسو و لباس دارد(7)دوپا دارد(8)، مانند انسان راه مىرود(9)، از آسمان به زمين فرود آمده به هر كجا كه بخواهد مىرود و جائى را براى سكونت و زندگى خويش مسكن قرار مىدهد(10)، آن قدر نادان است كه بدون نشانه نمىتواند خانه مـؤمنان را از خانه كـفّار تشخيـص دهد. (11) و از خيلى چيزها بىخبر است(12)، پيمان خود را مىشكند(13)، از كرده خويش پشيمان مىشود(14)، گاهى غصه مىخورد و بر كارى كه كرده است اندوهگين مىشود(15)، با انسان كشتى مىگيرد(16)
اين است، صفات خداوند در نظر يهود! ولى خداوند جهان از همه اين خرافات منزّه و مبرّا است، نه جسم است و نه عوارض جسمى بر او عارض مىشود، هميشه راست مىگويد و هيچ وقت پيمان خود را نمىشكند، تمام اعمالش از روى خِرد و حكمت است، ابدا اندوهگين و محزون نمىشود، يكى است و شريك ندارد و هميشه خواهان خير مردم است.
پيامبران در نظر يهود:
پيامبرانِ (كتاب مقدس!) دست كم از خدايان آن ندارند مثلاً بعضى آنها:
1ـ با زنان نامحرم زنا مى كنند، چنانچه به حضرت داود(ع) نسبت داده اند(17).
2ـ با دختران خود زنا مى كنند و به حضرت لوط(ع) نسبت مى دهند(18).
3 ـ مردم را فريب مى دهند و آنها را مى كشند و زنهايشان را به همسرى در مى آورند. اين عمل را هم به حضرت داود (ع) نسبت مى دهند (19).
4 ـ با خداوند كشتى مى گيرند، چنانچه به حضرت يعقوب (ع) چنين نسبت مى دهند(20).
5 ـ كارهائى را كه خداوند نهى كرده انجام مى دهند، چنانچه به حضرت سليمان (ع) نسبت داده اند(21).
6 ـ قلبهايشان به جانب بُت متمايل مى شود، چنانچه به حضرت سليمان (ع) نسبت مى دهند(22).
7 ـ براى پرستش بُت ها خانه مى سازند و اين مطلب را نيز به حضرت سليمان (ع) نسبت داده اند(23).
8 ـ خداوند مى خواهد آنها را بكشد، چنانچه به حضرت موسى (ع) نسبت مى دهند(24).
9 ـ ستمكار هستند و به كشتار كودكان و افتادگان وگاوان و گوسفندان فرمان مى دهند(25).
10ـ با خداوند درشتى و خشونت مى كنند، چنانچه اين موارد را هم به حضرت موسى (ع) نسبت داده اند(26).
11 ـ سالهاى متمادى بين مردم لخت و پا برهنه راه مى روند، چنانچه به اشياى پيامبر نسبت داده اند(27).
12 ـ به گردن هاى خويش بند و يوغ مى گذارند و اين را هم به ارمياى پيامبر نسبت مى دهند(28).
13ـ خداوند فرمانشان مى دهد تا نان آلوده به نجاسات انسانى بخورند.
14ـ خداوند به آنها دستور مى دهد كه سر و صورت خود را بتراشند و اين دو مورد را هم به حزقيال نسبت داده اند(29).
15 ـ خداوند امرشان مى كند تا زن زنا زاده را به همسرى در آورند و گفته اند كه يوشع(ع) چنين كرده است(30).
16 ـ مردم را به پرستش بُت ترغيب كرده و خود بُت مى سازند، و مى گويند كه اين عمل را هم هارون(ع) انجام داده(31).
17 ـ از راه زنا متولّد شده اند، چنانچه به يفتاح پيامبر(ع) نسبت مى دهند(32).
18 ـ شراب مى نوشند و مستى مى كنند و به حضرت نوح (ع) نسبت داده اند(33).
19 ـ دروغگو هستند، چنانچه به پيامبر سالخورده حضرت نوح(ع) نسبت مى دهند(34).
20 ـ و يكى از صفات حضرت يعقوب (ع) را گفته اند كه نبوّت را به زور از خداوند گرفته است(35). اين است صفات پيامبران و سفراى الهى در نظر عهد عتيق! آرى يهود، اين صفات زشت را به پيامبران(عليهمالسلام) نسبت داده تا ميدان گناه براى آنها باز باشد و دامن خود را از هرگونه آلودگى و معصيتى پاك بنمايند، تا اينكه اگر زنا كردند، و يا شراب نوشيدند، دروغ گفتند، عهد و پيمان شكستند كس نتواند به آنها اعتراض كرده و آنها را سرزنش كند و براى گناه و معصيت آزاد بوده و تمام نسبتهاى زشت را به فرستادگان خدا يعنى پيغمبران روا دارند كه اگر كسى متعرّض آنها شد، بگويند: مگر پيامبران خدا چنين نمى كردند؟! ما هم اين اعمال را از آنها آموخته و انجام مى دهيم! ولى انبياء اولى العزم (عليهم السلام) از نظر عقل و منطق از همه دروغها و افسانه ها مبرّا و منزّه مى باشند، زيرا آنها معصوم بوده و هيچ عمل زشتى را انجام نمى دهند. لازم است به چند نكته از كتاب عهد عتيق كه در واقع معرّف خوبى براى يهود است توجّه فرمائيد:
الف ـ بى عفّتى يهود:
ابرام يعنى (ابراهيم خليل(ع)) به طرف جنوب كوچ كرد و در حالى كه قحطى در آن سرزمين بود، به مصر رسيد تا در آنجا زندگى كند. زيرا كه قحطى در مصر بسيار شدّت داشت و چون ابراهيم(ع) و همسرش سارا نزديك مصر رسيدند، باو فرمان داد كه در نزد اهالى مصر خود را خواهر من معرفى كن تا از اين بابت براى من پيشامد ناگوارى بوجود نيايد و در امنيت كامل بسر ببرم. چرا كه تو بسيار خوش منظر و زيبا مىباشى، به مجرّد ورود ابرام به مصر امراى فرعون و اهالى مصر، آن زن را ديدند كه بسيار خوش منظر است، آنها او را در حضور فرعون ستودند، پس وى را به خانه فرعون بردند و به ابرام احسان نمودند و به او هدايائى مانند ميش، گاو، گوسفند، كنيز و شتران بخشيدند، خداوند هم فرعون و اهل خانه او را به سبب سارا (زوجه ابرام) به بلاى سخت مبتلا ساخت. فرعون ابرام را خواند گفت: اين چه عملى است كه نسبت به من روا داشتى؟ چرا مرا خبر ندادى كه او زوجه تو است؟ چرا گفتى او خواهر من است كه او را به زنا گرفتم؟ اينك زوجه خود را برداشته و برو. آن گاه فرعون فرمان داد كه ابراهيم(ع) با زوجه خود و تمام اموال و دارائى كه داشت حركت كند(36). وقتى انسان اين قصّه را مى خواند، به خوبى درك مىكند كه چرا دولت اسرائيل (زنا) را يك عمل قانونى و شرافتمندانه مى داند؟ شايد تصوّر كنيد كه پيامبر بزرگ آنها (ابرام) براى مال و ثروت دنيا چند رأس گاو و گوسفند همسر خود را بعنوان خواهر معرفى و تقديم فرعون كرده؟!
ب ـ طمع يهود:
يهوه خداى ما، مارا در حوريب خطاب كرده و گفت: توقف شما در اين كوه بس است، پس به فرمان او كوچ كرده وتوجّه آنها را به كوهستان اموريان و جميع حوالى آن از عربه، هامون، جنوب و كناره دريا يعنى زمين كنعانيان، لبنان، تا نهر بزرگ كه نهر فرات باشد جلب كرده و اجازه ورود داد، اينك زمين را پيش روى شما گذاشتيم، وظيفه شما بر اين است كه به اين سرزمين وارد شده و اين سرزمين همان زمينى است كه خداوند براى پدران شما (ابرام، اسحاق و يعقوب) و همچنين براى فرزندان شما و نسل آينده در نظر گرفته است(37).
ج ـ بى رحمى و قساوت يهود:
آن قوم صدا زدند و كرناها را نواختند و چون مردم آواز كرنا را شنيدند و به آواز بلند فرياد زدند حصارهاى شهر فرو ريخته و هركس توان داشت به شهر اريحا در آمد، مرد و زن، پير و جوان حتّى حيوانات همه را از دم شمشير گذراندند و شهر را به آتش كشيده و طلا و نقره و همه اسباب و اثاثيه و ظروف قيمتى را به خزانه خانه خدا بردند(38).
چون به نزديكترين شهر رسيدى، اوّل نداى صلح و صفا ده و اگر از طرف مردم جواب مثبت شنيدى و دروازه ها را به روى تو و ياران تو گشودند و ماليات و جزيه پرداختند با آنها صلح و صفا برقرار كن ولى اگر با تو صلح و صفا برقرار نكرده و از دستورات تو سرپيچى كردند آن شهر را به فرمان خدايت (يهوه) محاصره كرده، زنان و مردان، اطفال را بكش و دارائى آنها را به تاراج ببر، يهوه خدايت اجازه مىدهد كه به تمام شهرهائى كه از تو دورند و از اين امتها نباشند چنين رفتار نمائى. و باز به دستور يهوه خدايت هرآنچه را كه به مالكيّت تو در آمده و از آن تو است و تا مىتوانى هيچ ذىنفس را زنده مگذار، بلكه ايشان را يعنى حتيان، اموريان، كنعانيان، فرزيان، حويان، و يئوسيان را چنانكه يهوه خدايت ترا امر فرموده است هلاك ساز(39).
رسول گرامي اسلام (ص)در آغاز هجرت به و محض ورود به شهر مدينه طي عهد نامه اي با يهوديان مدينه پيمان حسن هم جواري و عدم تعرض و عدم مزاحمت بست , اما آنان به خوبي تبهكاري و مفسده جويي پيسوسته در پنهاني برخلاف مضمون عهدنامه به اذيت و آزار پيغمبر و مسلمانان مي پراختند تا اين كه در جنگ احزاب آشكارا به همكاري كفار قريش شتافته و عليه پيغمبر اسلام به نبردپراختند, ولي خداوند آنان را به خاك ذلت نشاند و پيامبر دستود داد تا تمام يهود را از جزيره العرب بيرون كنند(40).
رك براي آگاهي بيشتر دنيا بازيچه يهود ، شيرازي سيدمحمد ، سايت كتابخانه تبيان
پـي نوشت ها:
1. سيدمحمد شيرازي ، دنيا و يهود، ص 173. انتشارات امين.
2. سفر تثنیه ۲:۳۱و1 همچنین نگاه کنید به یوشع ۱ :۱ و ۲.
3. تثنیه ۱:۱.
4. سفر تثنیه 31 : 10.
5. سفر تثنیه 34: 9-7.
6. سفر پيدايش، اصحاح اوّل آيه36.
7. سفر دانيال، اصحاح هفتم.
8. سفر خروج، اصحاح بيست و چهارم.
9. سفر پيدايش، اصحاح سوم.
10. سفر خروج، اصحاح19 و مزمور132 آيه13.
11. سفر خروج، اصحاح دوازدهم، آيه12.
12. سفر پيدايش، اصحاح سوم.
13 . سموئيل اول، اصحاح دوم، آيه30.
14 . سموئيل اول، اصحاح15 آيه10.
15 . سفر پيدايش، باب ششم.
16 . سفر پيدايش، باب34.
17 . سموئيل دوم، اصحاح11 آيات متفرقه.
18 . سفر پيدايش، اصحاح 29.
19 . سموئيل دوم، اصحاح11.
20 . سفر پيدايش، اصحاح29.
21 . اوّل پادشاهان، اصحاح11.
22 . اوّل پادشاهان، اصحاح11 آيه1.
23 . اوّل پادشاهان، باب11.
24 . سفر خروج، اصحاح چهارم، آيات متفرقه.
25 . اعداد اصحاح31 ، آيات متفرقه.
26 . سفر خروج اصحاح32 ، آيه31.
27 . سفر اشيا، باب،20 آيه 2، (اشيا نام يكى از پيامبران بنى اسرائيل است).
28 . سفر ارميا، باب27 ، آيه1.
29 . سفر حزقيال، اصحاح 4 و 5 ، آيات12 و1.
30 . سفر يوشع، اصحاح اول.
31 . سفر خروج، باب32.
32 . سفر داوران، باب11 ، آيه1.
33 . سفر پيدايش، اصحاح9.
34 . اوّل پادشاهان، اصحاح13 آيه11.
35. سفر پيدايش، اصحاح32.
36 . سفر پيدايش، آيه9.
37 . سفر تثنيه، باب اوّل، آيه6.
38 . صحيفه يوشع، باب ششم، آيه20.
39 . سفر تثنيه، اصحاح بيستم، آيه1.
40. همان و مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف ، ماده يهود.
۱۳۸۹/۱۰/۲۶ ۲۰:۵۶ شناسه مطلب: 24613
به نام خدا، مشکلات دین مسیحیت رو لطفا به طور کامل توضیح دهید.
پاسخ:
کاش معلوم می نمودید که مقصود شما از مشکلات دین مسیح (ع) چیست و کدام بخش از این دین دچار مشکل شده است، در عین حال به برخی از مشکلات دین مسیح اشاره می شود. در ضمن مشکلات مربوط به دین واقعی مسیحیت نیست، زیرا ادیان الهی مشکل ندارد، بلکه این امر مربوط به مسیحیت تحریف شده می باشد. مشکلات در عرصه های اعتقادی، سیاسی، اخلاقی و... وجود دارد، منتهی بیشتر مشکلات این دین در عرصه مسایل اعتقادی است، یعنی اعتقادات آن به گونه ای است که با دین توحیدی همسوی ندارد، مثلا در آئين تحريف شده مسيح باور عامه بر اين است كه: خداى پدر، خداى قادر و توانا است كه آفريدگار آسمان و زمين و موجودات است. خداى پسر (عيسى) در دست راست پدر و در بين اين پدر و پسر، روح القدس قرار دارد (اب + ابن + روح القدس تثليث). خداى پسر از آسمان به زمين آمد تا انسان را نجات دهد و خود را قربانى اين كار كرد. روح القدس در اعتقادات يهوديان نفحه اى از يهود بود. مسيحيان اين اعتقاد از يهوديان به ارث برده اند. در باور آنان روح القدس گروهى از انسان هاى برگزيده را رهبرى مى كند. برخى اعتقاد داشتند كه روح القدس ساخته خداى پدر و پسر است. اين باور كار را به اختلاف بين مسيحيان كشاند.(1) این در حالی است که این اعتقاد شرک محسوب می گردد و با آموزه های دینی همسویی ندارد. در اسلام حضرت عیسی (ع) به بنده و عبد صالح و پیامبر خدا معرفی شده است: «عیسى جز بندهای نبود که ما به او نعمت دادیم. او را مثال و نشانه خود برای بنی اسرائیل قرار دادیم (تا هدایت شوند).(2)
«من بنده خدا هستم که خداوند به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است».(3)
یکی از مشکلات این دین، تحریف کتاب آن است، یعنی آنچه امروز به نام تورات و انجیل در دست است، ساخته و پرداخته احبار و رهبان و یهودیت و مسیحیت است. اناجیل موجود نوشته هایی است که در طی ادوار مختلف گذشته به دست افراد نوشته شده است و منشا وحیانی ندارد. در قرن چهارم میلادی امپراطوری روم که دین عیسی را پذیرفت، از میان یکصد و شصت انجیل و رساله و کتب تاریخ که در میان مسیحیان رواج داشت، فقط بیست و هفت کتاب و رساله را انتخاب کرد که به نام عهد جدید در برابر عهد عتیق قرار گرفت. در سال1046 میلادی انجمن مسیحیان کاتولیک هر گونه شک تردید در آسمانی بودن این کتب را تحریم کرد. (4)
همچنین یکی از مشکلات دین مسیح آن است که برخی مسیحیان تصور نمودند حضرت عیسی (ع) با آمدنش گناه همه انسان را پاک نموده است. آنان معتقدند چون آدم در بهشت از درخت ممنوعه خورد و مرتکب گناه گردید و از جنت بیرون شد، این گناه پدر دامنگیر تمام فرزندانش شد. بار این گناه بر دوش فرزندان آدم سنگینی میکرد تا آن که مسیح ظهور کرد. با خون خود آن گناه ازلی را از دامان انسانیت پاک نمود. (5) در حالی که این گونه نیست، زیرا حضرت به منظور هدایت انسان مبعوث شد. بزرگترین عمل در توان انسان را انجام داد. خود را در راه انجام رسالت و هدایت مردم فدا کرد. همه دارایی از جمله جانش را بر سر پیمان گذارد، ولی این بدان معنا نیست که وی فدای گناه دیگران شده باشد.
همچنین یکی از مشکلات مسیحیت این است که آموزه های آن تضاد دارد، یعنی با دقت در مضامین کتاب مقدس به موارد بسیاری از تناقضات واضح و آشکار برمی خوریم که نشانگر وجود دستهای جاعلان است که ناشیانه به این امر اقدام نمودهاند. تضاد در محتوای این دین موجب گردیده است که عملا این دین پاسخگوی نیازهای مردم نباشد و مردم نسبت به آن بدبین شوند. آیت الله خوئی بعد از ذکر تناقضات و مطالب خلاف موجود در تورات و انجیل و اثبات تحریف آن دو، میفرماید:
شگفت و تعجب از مللی متمدن و مردان عصر فضا و... است که این گونه خرافات را در کتب عهدین میخوانند و باز هم به چنین مطالبی و بر چنین کتابهایی ایمان دارند. آن ها را وحی الهی و راهنمای آسمانی و راهنمای انسانها میپندارند.(6)
در مجموع مشکلات این دین سبب گردید که دنیای مسیحیت با علم وتمدن مخالفت نماید. بعضی را به جرم مسایل اعتقادی و علمی شکنجه و برخی را به قتل برساند. مهم تر از همه برخی مسیحیان به اسم دین جنایات هولناک را مر تکب شوند. کلیسا در دوره قرون وسطی و پس از به دست گرفتن قدرت از هر وسیله و دست آویزی بهره می گرفتند تا قدرت و اقتدارشان را حفظ نمایند. آنان بعد از آن که مظلومیت چند قرن اول کلیسا را پشت سر گذاشتند، همان کلیسای مظلوم را به کلیسای ستمگر و زورگو تبدیل کردند. کلیسای شکنجه شده شکنجهگر شد. جنگ های متعدد را راه انداختند. جنگهای صلیبی به وجود آمده توسط اربابان کلیسا نمونه ای از ستمگری است. این جنگ ها که در سال 1096 با فرمان پاپ اوربان دوم آغاز گردید و تا سال 1291 م طی هشت مرحله ادامه یافت، به میلیون ها تن از دو ملت اسلامی و مسیحی ستم روا داشته شد.
پی نوشت ها :
1.تاریخ ادیان ، عبدالله مبلغی ، ج2، ص738، انتشارات منطق ، قم،1373.
2. زخرف (43) آیه 59.
3. مریم(19) آیه 30.
4. عبد الله مبلغی ، همان ، ج 2، ص 747.
5 .همان، ص 745.
6.بیان ،آیت الله خویی،ج1،ص97 ، بی نام.
۱۳۸۹/۱۰/۲۴ ۱۵:۵۶ شناسه مطلب: 24491
سلام، می خواستم بدانم اگر مرجع تقلیدی اصل ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، آیا اسلام آن زیر سؤال می رود؟
پاسخ:
اگر فقیهی در استدلال های فقهی اش به این نتیجه رسید که فقها و فقیه ولایت بر مردم ندارند، اشکالی ندارد و اسلام او زیر سوال نمی رود و مسلمان است.
ولی آن چه به نظر می رسد بعد از مطالعه و تحقیق این است که:
هیچ مرجعی نیست که اصل ولایت فقیه را قبول نداشته باشد؛ بلکه فقهای اسلام از قدیم و جدید ولایت فقیه را فی الجمله قبول دارند. منتهی در محدوده ولایت فقیه اختلاف دارند.(1) برای روشن شدن این مسئله مطالب زیر را مطالعه بفرمایید:
فقها ولایت فقیه را در راستای خلافت و در امتداد امامت دانسته و مسئلة رهبری سیاسی را كه در عهد حضور برای امامان معصوم ثابت بوده، همچنان برای فقهای جامع الشرائط در دوران غیبت ثابت دانسته اند و بعضی آن را یك مسئلة اصولی و اعتقادی دانسته اند، نه صرفاً یك مسئلة فقهی. از این رو حضرت امام (ره) می فرماید: «للفقیه العادل جمیع ما للرسول والأئمة ممّا یرجع إلی الحكومة و السیاسة و لا یعقل الفرق؛(2) تمام اختیاراتی كه پیامبر و امامان داشته اند، فقیه جامع الشرائط نیز دارا می باشد».
در جای دیگر می فرماید: تمامی دلایلی را كه برای اثبات امامت پس از دوران عهد رسالت آورده اند، بعینه درباره ولایت فقیه در دوران غیبت جاری است، و عمده ترین دلیل ضرورت وجود كسانی است كه ضمانت اجرایی را عهده دار باشند، زیرا احكام انتظامی اسلام مخصوص عهد رسالت یا عهد حضور نیست. لذا بایستی همان گونه كه حاكمیت این احكام تداوم دارد، مسئولیت اجرایی آن نیز تداوم داشته باشد و فقیه عادل شایسته ترین افراد برای عهده دار شدن آن می باشد.(3)
این گفتار امام درباره ولایت مطلقة فقیه همان چیزی است كه فقهای بزرگ و نامی شیعه قرن ها پیش گفته اند. از همان روزگاری كه فقه شیعه تدوین یافت، مسئلة ولایت فقیه مطرح گردید و مسئولیت اجرایی احكام انتظامی اسلامی را بر عهدة فقهای جامع الشرائط دانستند. فقها این مسئله را در ابواب مختلف فقه از جمله در كتاب جهاد، كتاب امر به معروف، كتاب حدود و قصاص و غیره مطرح كرده اند. از جمله مرحوم شیخ مفید (متوفای سال 413) در كتاب «المقنعه» در باب امر به معروف و نهی از منكر فرموده است: اجرای حدود و احكام انتظامی اسلام وظیفة حاكم اسلام است كه از جانب خداوند منصوب گردیده، منظور از حاكم اسلام، ائمة هدی از آل محمد (ص) یا كسانی كه از جانب ایشان منصوب گردیده اند، می باشند و امامان نیز این امر را به فقهای شیعه تفویض كرده اند تا در صورت امكان، مسئولیت اجرایی آن را بر عهده گیرند.(4)
حمزه بن عبدالعزیز دیلمی معروف به سلاّر (متوفای سال 448) در كتاب فقهی خود به نام «مراسم» می نویسد: امام و پیشوای شیعه اجرای احكام انتظامی را به فقها واگذار نموده و به عموم شیعیان دستور داده اند تا از ایشان تبعیت و پیروی كنند. (5)
شیخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسی (متوفای سال 460) در كتاب «النهایة» فرموده است: حكم نمودن و قضاوت بر عهده كسانی است كه از جانب حاكم عادل (امام معصوم) مأذون باشند و این وظیفه بر عهده فقهای شیعه واگذار شده است. (6)
همین طور علاّمة حلّی (متوفای سال 771 ) در كتاب «قواعد» و شهید اوّل محمد بن مكّی عاملی (شهید سال 786) در كتاب (الدروس) و شهید ثانی علی بن احمد عاملی (شهادت در سال 965) در كتاب مسالك و همین طور جمال الدین احمد بن محمد بن فهد حلّی (متوفای سال 841) در كتاب «المهذب البارع» ولایت و اجرای احكام اسلامی را وظیفه فقهای عادل می دانند.
از متأخرین، مرحوم ملا احمد نراقی (متوفای سال 1245 هجری قمری) در همین راستا به تفصیل سخن رانده و می نویسد: هر گونه اقدامی كه در باره مصالح امّت است و عقلاً و عادتاً قابل فروگذاری نیست و امور معاد و معاش مردم به آن بستگی دارد و از دیدگاه شرع نبایستی بر زمین بماند، بلكه ضرورت ایجاب می كند كه پا بر جا باشد و از طرفی هم به شخص یا گروه خاصّی دستور اجرای آن داده نشده، حتماً وظیفه فقیه جامع الشرایط است كه عهده دار آن شود و با آگاهی كه از شرع در این امور دارد، متصدّی اجرای آن گردد و این وظیفة خطیر را به انجام رساند.(7)
صاحب جواهر شیخ محمد حسن نجفی (متوفای سال 1266) قاطعانه در این زمینه مسئلة ولایت عامّة فقها را مطرح می كند و می نویسد: این رأی مشهور میان فقها است و من مخالف صریحی در آن نیافتم و شاید وجود نداشته باشد. لذا بسی عجیب است كه برخی از متأخرین در آن توقف ورزیده اند.(8)
در این جا شایان ذكر است كه فقهایی چون شیخ انصاری در كتاب مكاسب یا آیة الله خویی (ره) كه به عنوان مخالف این مسئله مطرح شده اند، در واقع اینان منكر اصل ولایت مطلقه فقیه نیستند، بلكه می گویند: اثبات نیابت عامه و ولایت مطلقه به عنوان منصب از راه دلایل یاد شده در كتاب های روایی مشكل است، امّا درباره این مسئله كه تصدّی امور عامه به ویژه درباره اجرای احكام انتظامی اسلام در عصر غیبت، وظیفه فقیه جامع الشرائط و مبسوط الید است،مخالفتی ندارند، بلكه صریحاً آن را از ضروریات شرع می دانند. (9)
امام خمینی می فرماید: اگر فرد لایقی كه دارای دو خصلت فقاهت و عدالت باشد، به پا خاست و تشكیل حكومت داد، همان ولایتی را كه حضرت رسول اكرم (ص) در امر اداره جامعه داشت، دارا می باشد و بر همه مردم لازم است از او اطاعت كنند. این توهم كه اختیارات حكومتی رسول اكرم بیشتر از حضرت امیر (ع) بود یا اختیارات حكومتی حضرت امیر بیش از فقیه است، باطل و غلط است؛ البته فضایل حضرت رسول اكرم(ص) بیش از همه عالم است و بعد از ایشان فضائل حضرت امیر از همه بیشتر است. امّا «زیادی فضایل معنوی» اختیارات حكومتی را افزایش نمی دهد. همان اختیارات و ولایتی كه حضرت رسول و دیگر ائمه (ع) در تدارك و بسیج سپاه، تعیین والیان و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حكومت فقیه عادل قرار داده است. (10)
بنابراین ولایت فقیه از ضروریات فقه شیعه است و تمامی فقهای شیعه به عنوان نائب عامّ حضرت مهدی (عج) وظیفه اجرای احكام نورانی قرآن و تدبیر امور مسلمانان را بر عهده دارند و این مردم مسلمان هستند كه باید آنان را در اجرای احكام اسلامی یاری دهند.
پی نوشت ها:
1. آیة الله زنجانی فرموده است : اصل مسأله ولايت فقيه البته آن ولايتى كه مورد اجماع همگان است، زيرا اثبات بعض از ولايتها براى فقيه مورد بحث است؛ ولى در عين حال اصل آن مورد اجماع است كه عمده مدرك آن مقبوله عمر بن حنظله است . ( كتاب نكاح (زنجانى)؛ ج، ص 6050).
2. امام خمینی، كتاب البیع، ج 2، ص417 .
3. محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، ص44 .
4. همان، ص 44، به نقل از المقنعه، ص810 .
5. همان، ص 45، به نقل از المراسم العلویه، ص263 .
6. همان، به نقل از النهایه، ص 301.
7. همان، ص 48، به نقل از عوائد الایام، ص536.
8. همان، به نقل از جواهر الكلام،ج 21، ص395.
9. همان، ص 50.
10. امام خمینی، ولایت فقیه،ص 55.